بسم الله الرحمن الرحیم؛ سلام علیکم: ضمن عرض تسلیت شهادت سید مقاومت. ۱.عموم انسان ها مصلحت ۱۰۰ درصدی خود را درک نمیکنند و نمیدانند بهترین کار چیست، در تصمیمات و انتخابات همیشه سخت انتخاب میکنم چرا که نکند فرصت مناسب تری برایم مهیا باشد و من از آن غافل بمانم در انتخاب محل زندگی. انتخاب همسر. انتخاب استاد و...؛ فرصت هایی که با عقل ریاضی قابل درک نیستند؛ چه رزق هایی که از جاهایی، از افرادی به ما میرسد که هیچ گمانی نسبت به آنها نداریم؛ چقدر باید رجوع به عقل ریاضی داشت؟ چقدر در انتخابات و تصمیم هایمان با ظواهر مطلوب، کار را پیش ببریم. قاعده کلی چیست؟ ۲. در مباحث فقهی اصولی به مسئله ای برخورد کردیم که عمده افعال حرامی که در دین وجود دارد، بخاطر عدم ظرفیت دنیای مادی و تزاحماتیست که وجود دارد؛ مثلا شراب حرام شده چرا که عقل را زایل میکند و دچار مشکلات در این عالم میشود وگرنه در عالم دیگر که این زایل شدن عقل ایرادی ندارد و اینکه شعرا و عرفا از شراب و... صحبت میکنند، معنای حقیقی آنها که همین شراب مصطلح است، مرادشان بوده. کما اینکه جالب است که خدای متعال در آیات که چندین بار فرموده که خمر گناه کبیر و از عمل شیطان است اما در آیه ۱۵ سوره محمد (صلوات الله) میفرماید: و انهار من خمر لذه للشاربین... که انگار خمر یک چیزیست که اینجا حرام اما در عالم دیگر یکی از نعمات الهیست. خلاصه اینکه هرچیزی وجود داره حق است اما شیطان جهت ها را عوض میکند و افعال را از جای خودشون در میاره. برای همین بود که خدا یکسری افعال را که انسان ها ظرفیت استفاده از اونها رو نداشتن و دایم باهاش دچار انحراف میشدن و خدا دیگه رحمتی برای اون فعل در آن عالم ندید، اونها رو حرام کرد، کما اینکه برای خمر هم آیاتی داریم که به مرور به حکم حرام رسید. در کلاس بحث شد از اینکه در برابر موقعیت های یکسان میتوانیم احکام مختلفی داشته باشیم که سید مجتبی خامنه ای هم ظاهرا نظرشون این هست اما اکثریت قبول ندارن. اما جدای از این نظر هم اگر انسان نگاه موشکافانه ای نسبت به احکام داشته باشه؛ همین احکام اولیه و ثانویه خبر از همین احکام متعدد نسبت به یک موضوع میدهد که خدا را در شرایط یکسان به انحاء مختلفی میتوان توجه داشت بهش. ببخشید حرف طولانی میکنم؛ مثلا در باب موسیقی هم داریم که نباید مضل عن سبیل الله باشد و تحریک کننده نباشد؛ که یکرسی اهنگ ها برای افرتدی می/ تواند حرام باشد و برای بعضی حرام نباشد و قصه فقه و شریعت ما چیست؟ با توجه به یک سری حقایق، افعالی انجام دهیم که ما را متصل به آن حقایق کنند. عالم ماده محدودیات و تزاحماتی دارد که هرنوع فعلی ظرفیت نیل به حق را ندارد. برای همین افعالی به نام حرام و مکروه داریم. که حرام و حلال برای هرکسی نه به صورت کلی اما جزئی میتواند متفاوت باشد، از همین جهت میتوانگفت که انسان ها باید برای خودشان حجت داشته باشند، گویی که باید همه مجتهد در اسلام باشند (نه صرفا فقه موجود). نتیجه اطاله عرض اینکه ما برای تفقه نیاز داریم که عالم ماده را و قواعد موجود در آن را بشناسیم تا که حکم فقهی ما متصل به رحمت الهی و منجز از عقاب که همان انقطاع از رحمت الهیست، باشد. به نظر میرسد که با توجه به روایات و آیات به صورت ضعیف _از جهتی که ظرفیتش را نداریم_ بتوان به قواعد و خاصیت های عالم ماده پی برد، اما چکار کنیم تا عالم ماده را به تمامه بشناسیم؟ ۳. با توجه به تعریف فوق از فقه و شریعت، نمیدانم جای مبارزه با ظلم کجاست؟ ما از چه جهت با ظلم در جنگیم؟ از آنجهت که نمیگذارد ما بوسیله افعالمان به حق متصل شویم؟ از چه جهت نیاز به جامعه ایمانی داریم؟ برای صعود بیشتر به حقیقت؟ چرا مولوی میفرماید چون که بی رنگی اسیر رنگ شد موسی ای با موسی ای درجنگ شد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در موقعیت خود نمونههایی را باید مدّ نظر گیریم تا مطابق سیره آنها وظیفه خود را انجام دهیم. ۲. آنچه در این دنیا برای ما حجّت است، سیره پیامبر خدا و اهل البیت «صلواتاللهعلیهم» میباشد که حقیقت دنیا و حقیقت انسان را میشناسند زیرا درک خاصیت عالَم ماده به معنای کامل در محدوده ما انسانها نیست، خالق عالم است که خاصیت حقیقی عالم را با همه گستردگیاش میداند. و در این رابطه شریعت الهی نسبت به علم الهی از طریق پیامبران برای بشر آمده است. ۳. آری! اگر این دوگانگیها که بین انسانهااست از بین برود و همه نسبت به حقیقت، آگاه و متعهد شوند دیگر جنگی نمیماند. موفق باشید
سلام و احترام: پیام مهم امام خامنه ای در خصوص اتفاقات لبنان حاوی این حکم بود که: «بر همهی مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند.» آیا مقصود از این عبارت آن است که هر کسی در جایگاه خود (علمی، تبیینی و نظامی و...) این فریضه را اقامه نماید یا اینکه مستقیماً بر وجوب جهاد نظامی دلالت دارد. بنده متوجه هستم که وجه تکلیفی و شرعی را باز باید از خود ولی فقیه پرسید اما میخواستم برداشت حضرتعالی را از این حکم حضرت آقا را بدانم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که در مسیری که با انقلاب اسلامی گشوده شد و عهدی که ما با شهدایمان از جمله سید حسن نصرالله بستیم، هرکس در مقابل هر امری که در این راستا پیش آید که مقابله با استکبار و صهیونیسم است کوتاهی نکند. از زنان خانهدار بگیرید تا مردان سیاست و جهاد. هر کدام با حضور در این تاریخ هر کاری که معنای مقابله با استکبار دارد را معنای خود قلمداد خواهیم کرد، به جای اینکه در چنین شرایطی مسیر دنیاطلبان و فرصتطلبان را در پیش گیریم و از فضا و عالَمی که تعهد نسبت به شهید و شهادت ما را در بر میگیرد؛ خود را محروم کنیم. موفق باشید
چه شده که رهبری معظم در نامه های خویش به جوانان در گوشه گوشه ی جهان به جای رجوع به ابن عربی و... به عنوان تنها راه نیل به اسلام ناب، به متون اصلی و غیر قابل انکار قرآن و مسلمات حدیثی رجوع میدهند؟ خدا با اسم دیگری به میان آمده؟ اگر آقا جوانان غربی را به نصوص قطعی اسلامی و غیر قابل انکار و مورد اجماع اسلامی رجوع میدهند، چرا شاگردان شما فهم آن نصوص را مشروط به اندیشیدنی همچون ابن عربی میدانند؟ کسی که یکبار قرآن و احادیث مسلم اسلامی را مطالعه کند می تواند همچون ابن عربی عذاب را گوارایی و شیرینی ترجمه کند؟ ۲. تحلیلتان از خاطره ی رهبری از ماجرای افسوس مرحوم امام (ره) در اواخر عمر بخاطر عدم درک محضر میرزا جوادآقا تبریزی به جهت عدم پسند بودن، بخاطر پر بودن ذهنشان از عرفان نظری چیست؟ ۳. بنده شب ها اشعاری بر دلم می آید که خود متوجهم از جایی دیگر ست، برخی چیزهایش هم خلاف حرف های متکلمین شیعه ست، قصد دارم این اشعار را نوشته و در مقدمه اش بیان کنم این اشعار را لا یمسهه الا المطهرون... سپس نوشته ها را در بین الحرمین چال کنم تا هرجایش باطل است سوسک های عربی آن را بخورد. نظر مبارکتان چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره قرآن راهی است که با تدبّر در آن ممکن است بعضی از انسانها بتوانند به معارفی دست یابند که امثال ابن عربی به آن رسیدهاند به همان معنایی که حضرت امام خمینی در آخر عمر در نامه به گورباچف متذکر آن معارف شدند که از مو باریکتر است. دیگر قسمتهای سؤالتان را باید خودتان فکر کنید. قسمت آخرِ سؤال، کار عامیانهای است. موفق باشید
سلام علیکم: مدتیه با مسئله «زن» در رابطه با جریان زندگی اجتماعی و فردی آشنا شدم، پیش از این هیچ وقت فکر نمیکردم زنان این اندازه مهم باشند اما همواره این احادیث در ذهنم بود که: «(در آخرالزّمان) تمام همّت مرد، شکم او و قبلهاش، همسر او و دینش، درهم و دینار او خواهد بود.» ۱۳ «مرد از همسرش اطاعت میکند، ولی پدر و مادرش را نافرمانی میکند.» ۱۴ «در آخرالزّمان زن را ببینی که با خشونت با همسرش رفتار میکند، آنچه را که او نمیخواهد، انجام میدهد، اموال شوهرش را به ضرر وی خرج میکند.» ۱۵ تازه فهمیدم بزرگترین مشکل زندگی همین مسئله است از لحاظ عرض و طول بسیار وسیع و تاثیر گذاره. اونقدر تاثر گذار که من از نشناختن این مشکل رنج میدیدم اما نمیدانستم دلیل رنج هایم از کجاست که با یافتنش متوجه شدم مشکل همینجاست. آنقدر تعداد مشکلات ایجاد کرده از این مسئله زیاده که در این متن نمیگنجه. از کودکی وقتی بسیار حال بدی داشتم سوره تغابن رو میخوندم و واقعاً آرومم میکرد، الان که با این سوره در مقیاس جهانی مطابق آخرالزمان رجوع کردیم و فرصتی شده برای شناخت خودمون و بازگشت حقیقت به زندگی از این فرصت دوست دارم کمال استفاده را بکنم زیرا این دلیلی برای ضربه های که خوردم و زندگی آزادی که نیاز دارم هست و شوخی بردار هم نیست. ولی به هر حال رفتن به سوی چنین مسائلی برای من یک وظیفه است نباید من را سرزنش کرد زیرا میخواهم خودم را در آزادی و زندگی پیدا کنم، چیزی که پیش از این نداشتم. خیلی خب جهانیان! به ما آسیب زدید، ولی اینطور نیست که ما ببازیم یا بی دلیل جایی حاضر شویم بدون اینکه یقین بر پیروزی زندگی بر جهل نداشته باشیم. بزودی جهل خار و حیات طیبه به قدرت خواهد رسید تا هر آزاد و حیات جویی بتواند حق زندگی کردن را در عزت داشته باشد بی آنکه کسی بتواند با قالتاق و دیوث بازی زندگی را برایشان بمیراند. واقعا مرگ بر آمریکا و اسرائیل که این همه، از بنیان آنها بوجود آمده. چه زیباست زنی که در انسانیت و توحید خود را یافت یا بدانند جایگاه زن موحد بسی برتر از تعریفی است که تمدن کفر از او کرده. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ ۚ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿١٤﴾ إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ ۚ وَاللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿١٥﴾ فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنْفِقُوا خَيْرًا لِأَنْفُسِكُمْ ۗ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿١٦﴾ 13. بشارة الاسلام، ص 132. 14. إلزام الناصب، ص181، یزدی حائری. 15. اصول کافی، ج 8، ص 38.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همانطور که آیه میفرماید: «مِن» ازواجکم، یعنی بعضی از همسران شما مانع مسیر توحیدی شما ممکن است باشند. تازه میفرماید در نسبت با آنها برخورد خشن نداشته باشیم. بنابراین نباید این مسئله را اولاً: به موضوع زن نسبت داد. ثانیاً: میفرماید: بعضی از همسرانتان. موفق باشید
سلام: ببخشید استاد من دنبال یک پناهگاه و یک لحظه آرامش میگردم پیدا نمی کنم. این دنیا بستر امتحان و سختی های مختلف هست، مرگ هم که سختی های فراوان خودش را دارد. برزخ هم درگیر حساب و کتاب، احوالات قیامت هم که وحشتناک هست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در محضر خداوند و توجه به توحید ربوبی، ما را در آغوش خدا قرار میدهد. کتاب «با دعا در آغوش خدا» https://lobolmizan.ir/book/608?mark=%D8%AF%D8%B1%20%D8%A2%D8%BA%D9%88%D8%B4 که روی سایت هست، ان شاءالله در این مورد میتواند مفید باشد. موفق باشید
استاد طاهرزاده : ما بحمدالله زیر سایه رهبر فرزانهای زندگی میکنیم که روح و سینه او به وسعت حضور انسانیت همه انسانها میباشد. با عرض سلام خدمت شما بزرگوار استاد طاهرزاده: با توجه به این نگاه رهبری یک استاد هم باید نگاهش به وسعت حضور همه ی جناحها در انتخابات باشد با توجه به اینکه افرادی که سیر مطالعاتی شما را دنبال میکنند شاید شایسته تر بود شما از فرد خاصی حمایت نمیکردید و افراد تحت پوشش گفتمان خود را بسمت تشخیص سوق میدادید چون مشکل جامعه ی ما عدم تشخیص است. بهر صورت حیف شد شخصیتی مثل جنابعالی از این وسعت که از آن صحبت میکنید فاصله داشته باشید. البته ملاک تایید شما برای آقای جلیلی نبود هر کس تأیید میکردید قشنگ نبود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکر شما نکته خوبی است بخصوص که بالاخره هر نامزدی از نامزدهایی که خود را جهت ریاست جمهوری معرفی کردهاند، از جهتی ممکن است سجایا و امتیازاتی داشته باشند که با تأیید یک نفر به نوعی نادیدهگرفتن سجایای دیگران پیش میآید. ولی اگر بحث در حضور دو ساحت از تفکر نسبت به انقلاب اسلامی و این تاریخ در میدانِ انتخابات بخصوص در انتخابات این دوران در میان باشد؛ بحث تغییر میکند از آن جهت که ملاحظه میفرمایید یک ساحت در تلاش است تا به کمک تجربهها و تواناییها و آگاهیهایی که نسبت به انقلاب دارد، به میدان بیاید و در بستر آن نوع کارشناسیها که در جریان مشکلات هستند، آن مشکلات را حل نمایند که بحثی در آن نیست. ولی یک ساحت دیگر در میان است که با آگاهی عمیقی که نسبت به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و آموزههای قرآنی دارد و با اشراف بر وضعیت جهان، متوجه ذات جهانی که روبهروی ما است، میباشد و نیز متوجه طلب اصیل انسان بدون هرگونه افراط و تفریط هست که ما چنین حضور و ساحتی را رویهمرفته در ابعاد شخصیتی آقای دکتر جلیلی احساس میکنیم؛ و از این جهت ایشان را در عین احترام و دلسوزیِ دیگر نامزدها در عرض دیگر نامزدها نمیدانیم. همچنان که حضور شهید رئیسیِ عزیز که به تعبیر رهبر معظم انقلاب رئیس جمهوری مغتنم بود را؛ در عرض دیگر مسئولین اجرایی ندیدید. و از این جهت چنانچه در عرایض بنده ملاحظه فرمایید سعی بر آن است که عزیزان از حضور آقای دکتر جلیلی در این رابطه غفلت نکنند که مسلّم حضور انقلاب اسلامی است در آیندهای که در پیش داریم و البته و صد البته همچنان که عرض شد: «اگر از یک طرف بهار، در اسفندماه احساس میشود؛ ولی از طرف دیگر در فروردین نیز هنوز زمستان حاضر است. مهم آن است که متوجه حضوری در تاریخ خود باشیم که در عین تأکید بر سیاست، متوجه ابعاد توحیدی این انقلاب باشیم». موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام استاد بزرگوار. خدا به من لطف کرد و دو فرزند یه پسر و دختر داد. تقریبا دو ماهه که تصادف کردم و در اون تصادف پسر ۶ ساله ام که عقب آزاد بود بدون خط و خشی سالم از ماشین میاد بیرون ولی دختر ۴ ساله ام در بغل مادرش به رحمت خدا می رود. دو ماهه زندگی مون سراسر عذاب شده خواب و خوراکمون شده گریه. خیلی دوستش داشتم بابایی بود و بیشتر وقتها بغلم بود. خیلی غصه میخورم نیمه شب بلند میشم غصه میخورم. انواع کتب مطالعه کردیم حتی مسکن الفواد و امثالهم اما دردمون بیشتر شده کمتر نشده. همیشه احساس گناه میکنم و خودم رو مقصر میدونم. همیشه نگرانم که الان دخترم چکار میکنه نکنه دلتنگمون بشه. نکنه داره با ما صحبت میکنه جوابی نمیشنود غصه میخوره. اون دنیا بدون ما آیا رنج میکشه؟ آیا من رو بخشیده؟ با اینکه بهم میگن بچه زیر ۶ سال بهشتیه گناه نکرده براش گریه نکنید. اما نگران احوالاتش هستم تا الان هم به خوابم نیامده. با اینکه براش دعا و صلوات میفرستم و نذر میدم ولی همیشه نگرانم. تو رو خدا کامل بهم توضیح بدین چکار کنیم؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آموزههای قرآنی متذکر این امر هستند که تقدیر آنها از قبل معلوم بوده و کوتاهیهای ما آنچنان نیست که تا این حدّ نقش داشته باشد. آیه ۲۲ سوره حدید میفرماید: «مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ» هر رنج و مصیبتی که در زمین یا در نفس خویش به شما رسد همه در کتاب (لوح محفوظ ما) پیش از آنکه همه را (در دنیا) ایجاد کنیم ثبت است و البته این کار بر خدا آسان است. و یا آیه ۶۰ سوره واقعه میفرماید: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ» این ما هستیم که مرگ را در بین شما تقدیر میکنیم و کسی نیست که بتواند از ما پیشی بگیرد و آن را جلو و یا عقب بیندازد. استاد عبدالحمید واسطی که خودشان نیز با چنین مصائبی روبرو شدهاند، با نظر به روایات، نکات خوبی را در کتاب «آرام بخش دلها در مصیبت و بلاها» با ما در میان گذاردهاند. سعی بفرمایید آن کتاب را تهیه و مطالعه کنید. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: بنده میخواهم اسماء و صفات الهی رو به خوبی بشناسم چه کتاب یا منبعی به من معرفی میکنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا خوب است به کتاب «اسماء حسنی دریچه های نظر به حق» که روی سایت هست رجوع فرمایید. و سپس جلد اول کتاب «مقالات» از آیت الله محمد شجاعی، این کتاب نکات خوبی را با خوانندگانش در میان میگذارد. موفق باشید
سلام: بنده قبلا شیعه بودم ولی مدتی است به اهل سنت ایمان ظاهری و قلبی دارم و نسبت به اهل تشیع فقط ایمان ظاهری دارم. مسئله از جایی شروع میشود مثلا وقتی نماز میخوانم به روش شیعیان میخوانم حس دارم نوعی بدعت گذاشته میشود و بهره لازم از نماز نمیبرم. خواهش من از شما این است راهنمایی بفرمایید راه رسیدن به ایمان قلبی به تشیع چیست؟ یا نوشتاری معرفی بفرمایید تا با آموزه ها و اعمال اهل تسنن بیشتر آشنا شوم و مثلا نماز را مانند آنها بخوانم. البته نوشتارهای شما را درباره این موضوع خوانده ام ولی فایده نداشته و ایمان قلبی من اهل سنت است. سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را که روی سایت هست مطالعه فرمایید. امید است با نگاهی که قرآن و عقل در مقابل انسان میگذارد، انسان بتواند بهترین انتخاب را برای خود به میان آورد. موفق باشید
عرض سلام و درود و ادب و احترام: تفسیر و شرح دعای فرج و سلامتی امام زمان و ندبه رو در کدوم مباحث شما کامل توضیح دادید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به مباحث «بصیرت و انتظار فرج»، این مائیم و میدان گشوده انسان کامل. در کتاب «دعای ندبه، زندگی در فردایی نورانی» میتوان در این مورد اندیشید و اندیشه را جلو و جلوتر برد. موفق باشید
سلام خدا قوت: من تو برنامه رىزى موندم. اگه راهنماییم کنىد خیلى ممنونتون میشم؟ من بیىست و هفت سالمه متاهلم و یه فرزند دارم. قرآن حفظ میکنم و خیلى دلم میخواد کنار حفظ قرآن تمام کتاب ها و مطالب استاد رو تماما گوش کنم و مطالعه کنم. از یه طرف عاشق منطق و فلسفه هستم یعنى سیر مطالعه منطق و فلسفه هم داشته باشم دلم میخواد همه ى اینها منتهى بشه به قرآن یه سیر فلسفى اى داشته باشم و قرآن رو از نظر فلسفه اسلامى مطالعه کنم سیر انفسى داشته باشم و پیادش کنم روى قرآن کنار همه ى اینها عربى قرآن بخونم آیا میشه تا سى سالگیم در تمام این موضوع ها پیشرفت کرده باشم و حافظ قرآن باشم و یه مسئله دىگه که خیلى اذیتم میکنه آیا این موضوع هایى که دوست دارم توشون تحصیل کنم آیا مناسب با زمان ما هست و امام زمان راضى هستش من الان در حال حاضر توى اىن موضوع ها فعالیت بکنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید چنانچه مدتی با قرآن به روشی که در جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن»https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86 پیشنهاد شده، به سر ببرید، راه های گشودهای را تجربه خواهید کرد. موفق باشید
با سلام به استاد گرامی طاهرزاده دامت البرکاته: استاد عزیز بنده توفیق پیدا کردم رفتم مزار سرداردلها ولی توفیق شهادت نصیب من نشد. نمی دانم ما ساعت ۳ بعد از ظهر می خواستیم برویم مزار سردار عزیز ولی خبر دادند نمی شود برویم بمب انتحاری زدهاند و نمی شود و نه ولی فردا صبح آن روز رفتیم آنجا زیارت سردار قاسم سلیمانی عزیز ولی نمی دانم خداوند نگذاشت و نشد قسمت ما بشود شهادت سوال این است یعنی استاد ما لایق شهادت نبودم و روزیم نبود از آن طرف خانواده وبچه ام نگران و گریه و دل واپس بودند و زنگ می زدند ولی من هم ناراحت نمی دانم ولی استاد آرزویی شهادت دارم التماس دعا دارم در این ماه رجب المجرب ما را از دعاخیرتان محروم نکنید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شماره 36666 عرض شد اینان از قبل انتخاب شده بودند. حال این سؤال برای ما پیش میآید: «آیا ظرفیت تمام شده بود، یا ما پای راه رفتن نداشتیم؟!!». موفق باشید
میخواهم ایده و طرح کار فرهنگی برای مادران و کودکان زیر ۵ سال در اعتکاف بهم بدین.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به موضوع «جوان و انتخاب بزرگ» که در کتاب مذکور آمده است فکر کنید بخصوص در قسمت دوم کتاب که مخاطب آن همان کودکانی است که میفرمایید. موفق باشید
سلام: عرفان ناب شیعه که اهل بیت و قرآن تاییدش کنن در کجا یا کدام کتابها یافت میشن؟ سخنرانی هم معرفی میکنید؟سخنرانی های عرفانی خیلی علاقه دارم. اما میگن فلسفه از یونان امده و عرفان هم اکثرا سنی ها پیرو اون هستن.
باسمه تعالی:سلام علیکم:به پرسش 36596مراجعه فرمایید. موفق باشید.
سلام استاد بزرگوار: وقت شریفتون بخیر، ۱. استاد در سخنرانی در جمع دانشگاه فرهنگیان فرمودید وقتی از آموزش و پرورش بازنشسته شدم با من مصاحبه کردند، متن یا صوت آن مصاحبه را دارید؟ برای قشر فرهنگی مفید هست. ۲. رهبری درمورد کار کردن فلسفه برای کودکان توصیه فرمودند برای مقطع ابتدایی و کودک چه توصیه ای می فرمایید؟ چه کتاب و روشی در پیش بگیریم؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه! خودم ندارم و شماره رفقایی هم که آن سالها با بنده مصاحبه کردند را نیز در اختیار ندارم ۲. در همین رابطه کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «چه نیازی به نبی؟» میتواند مفید باشد. به نظر بنده کتابها و برنامههای خوبی در این رابطه هست، ولی بنده اطلاع ندارم. موفق باشید
سلام استاد: اساتید بزرگی هستند که در فضای مجازی معرفت النفس تدریس میکنن و به مخاطبین در صورت طلب خودشون برنامه میدن یا غفور ۱۰۰ تا یا قوی ۱۱۶ تا یا میسر ۳۱۰ تا یا منعم ۲۰۰ تا مثل این نمونه که یکی از اساتید به همه در ابتدای مسیر میدن. دیشب در خدمت یکی از شاگردان شاگردان علامه حسن زاده بودم ایشان میفرمودند ایشون مگه انسان کامل اند که ذکر خاص به حساب ابجد میدن شرط این کار کامل بودنه طبق فرمایش همه عرفا یا با اجازه استادشون و این اجازه رو هم به شاگردشون اطلاع بدند با اجازه ی استاد میتونن این ذکر رو با این تعداد به شاگرد بدن میخواستم نظرتون رو بدونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید همانطور که قبلاً عرض شد اصل مسئلهی حروف ابجد مورد سؤال است. به چه دلیل ما باید به این نوع مسائل و مطالب اعتماد کنیم؟ بد نیست به جواب های شماره ۱۷۱۱۸ و ۵۰۹۴ و ۳۴۰۷ رجوع فرمائید.آری! تنها در موضوع تعداد اذکار تنها ما آن تعدادی را میتوانیم بپذیریم که در روایات معصومین به ما رسیده است. موفق باشید
با سلام: استاد عزیز داستان زندگی ما انسان ها در تک تک گردنه ها و بالا و پایین هایش اینطور که با مطالعات شما و در کُل به قدر خودم فهمیدم، می شود مواجهه حقیقت (به اسمایش) با توهماتی بنام کبر وغضب و... نمیدانم چقدر این لغت در اینجا درست باشد گویا جنگ و نبردی است. حال سوالی که ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید اینکه خُب حقیقتا ما شَر و پلیدی در کل نداریم و این برداشت های اشتباه و جهل ماست که اینجور از روزگار و وقایع شر و پلیدی برداشت می کند. حال سوالم اینکه شَر و کبر و غضب و... که در حقیقت نیست، وقتی ما دچار ترس وغضب و.. می شویم وضعیت ما در هستی کجاست؟ یعنی در آن حال آن قسمت از نفس ما چون در این مرتبه عالم که نزدیک عدم است باز فرصت باقی ماندن دارد؟ یعنی در آن حالات اضطراب که آن طور انسان به لرزش و تب و تاب می افتد در چه وضعیتی و نسبت و جایی است؟ ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن نوع ترس و غضب که ریشه در توهمات انسانها دارد، حکایت عدم حضور آنها میباشد در مأوای وجود و هستی؛ و به همان اندازه عملاً آنها در عدم و نیستی حاضرند و احساس این عدم و نیستی در جایگاه خود، حکایتی است که اگر در این دنیا با رجوعِ به توحید از آن عبور نشود، با ابدیتی روبهرو میشویم که قرآن تحت عنوان «أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» از آن خبر داده است. موفق باشید
سلام علیکم وقتتون بخیر: مقبولیت و مشروعیت حکومت رهبر حق بر جامعه از پذیرش مردم ناشی میشود یا خیر؟ اگر احراض شود، مردم حکومت رهبری را نمیخواهند آیا ایشون وظیفه شرعی دارند هنوز رهبر باشند یا خیر؟ به نظرم سیره حضرات معصومین به ویژه حضرت علی که فرموده اند اگر حضور مردم نبود حجت بر من تمام نمیشد نشان میدهد رهبر حق را هم باید مردم بخواهند. البته تشخیص رهبری بر حق بر عهده مردم نیست بر عهده مجلس خبرگان است. نیازی هم به برگزاری رفراندوم مورد تبلیغ رسانه های بیگانه نیست، فضای عمومی جامعه نشان دهنده این است که مردم رهبری حضرت آقا رو قبول دارند. برداشتم درسته یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً نظر مقام معظم رهبری آن است که مشروعیت منسب ولایت فقیه، به مقبولیت مردم است. ولی نه مقبولیت شبکه رسانه های استکباری!! که صدایش بلند و بسی تکرارِ یک موضوع است در کانالهای مختلف به طوری که افراد عادی را به اشتباه میاندازند. موفق باشید
سلام: چه کنیم تا در هنگام عصبانیت،عقل خود را از دست ندهیم، و بر رفتار و کردار و گفتار خود مسلط باشیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، توجه به رحمت واسعه خداوند است. بالاخره این نوع سجایا که انسان از رذیله غضب عبور کند، ساده نیست. باید همت کنیم و با ادامه آن همت به مرور جان و قلب را متذکر نماییم. در این رابطه خوب است با دعای فوق العاده «مکارم الاخلاق» مأنوس شوید که شرح آن در سایت هست. https://lobolmizan.ir/sound/646?mark=%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%85%20%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82. موفق باشید
با سلام حضرت استاد: کمتر کسی از اساتید شیعه و سنی و حتی کمتر اندیشمند غربی را سراغ داریم که به نوعی از ارادهیِ آزاد و یا مسئولیت و تکلیف بعنوان بندِ بندگی سخن به میان نیاورده باشد! ما از طرفی انسان را مسئول میدانیم و لذا کم کاری را بر او خرده گرفته و مذموم داشته و پُرکاری ممدوح!!! حال طرح این تئوری و نتیجه گیری آن در تحلیل تاریخی از کفر اسلام و لذا جهاد و تلاش برای ازمیان برداشتن مصدایق کفر به کاری واجب تبدیل میشود. اما اگر دقت کنیم متوجه میشویم یک جای کار لنگ است. برای مثال منِ نوعی واقعا و حقیقتا میخواهم از بفرض طمع ورزی رها شوم، میدانم که ارادهٔ آزاد دارم تا طمع ورزی در خود را ذبح کنم اما سر بزنگاه خلاف آن عمل میکنم. «ظاهراً ارادهٔ من توسط اراده دیگری به ناراده گی تبدیل میشود» این نوعی تسلسل است چون اراده دیگر مقصر است و از طرفی اگر به توحید ناب در اثر ایمان و عمل صالح دست یابم باز اراده دیگری مسبب است و این مدح من نیست اگر بگویم نه ارادهٔ من به تنهایی انتخاب کننده خیر و شر است آنگاه ابهام دیگری برایم بوجود میآید و آن اینکه چرا بایست برای این اراده اراده دیگری کنم؟ چرا این ارادهٔ اکنون تا دیروز نبود؟ من اگر اراده میکنم یعنی بر اراده قبلی خودم اراده کرده ام؟ و این باز تسلسل است و محال؟ بنظر شما گیر کار کجاست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به جمله دقیق و حکیمانه علامه طباطبایی نظر کنید که می فرمایند: «انتخاب، ذاتیِ انسان است و انسان در «اختیارداشتن» مجبور است» با توجه به این امر، اراده انسان مبتنی بر ذاتی است که عین انتخاب و اختیار است. با توجه به این امر است که گفته میشود: «الذاتی لایعلل» یعنی امر ذاتی به علت خارجی نیازمند نیست. در نتیجه اراده و انتخاب انسان به خود انسان مربوط است و تسلسل لازم نمیآید مانند آنکه تری و رطوبت آب به ذات آب مربوط است نه آنکه چیزی آن را تر کرده باشد. موفق باشید
با سلام: جناب استاد طاهرزاده _خدا خیرتان دهد که در تفسیر آخر سوره مبارکه بینه افق بس گسترده تری برای ما گشودید و این مصداقی دیگر بینه بود به والله _جناب استاد آیا میتوان آیه شریفه «وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَن يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ أثمُُ قلبهُُ» «ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻛﻨﺪ، إثم قلبش خواهدشد» را به این منظور مورد توجه قرار داد؟ آیا میشود موضوع تاکید قرآن بر عدم پنهان سازی شهادة را عدم موضع گیری خواب زده گان روشنفکرنما گرفت؟ که همین پنهان سازی، مانع تحول و تغییر و تعالیست که همانا منظور از قلب و انقلاب و ینقلب جز این نیست!؟ در آیا اینگونه برداشت حقیر توسط حضرت عالی مورد تایید شریفتان است؟ اگر تایید بشود آیه بعدی بنظرم بسیار عالی ادامه میفرماید آنجا که میفرماید «.... وَإِن تُبْدُوا مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ...»، «... ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻛﻨﻴﺪ ﻳﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺳﺎﺯﻳﺪ، ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ...» بعبارتی دیگر حتی اگر پنهان کنیم هم و یا آشکار کنیم هم فرقی ندارد مایهٔ آزمایش ما ادعاهایی است که در نهان و آشکار میکنیم! لذا عدم کتمان این شهادة بسی خطرناک تر است. با این تعاریف امثال من حقیر که ادعای طرفداری و غصه داری غزه و اسلام داریم و آنرا آشکار میکنیم و از طرفی ادعای ولایت مداری داریم و آنرا آشکار میکنیم هم با همین موضوع امتحان میشویم و ان شاءلله پیروز برایم چون جوانان طوفان الأقصي که طوفانشان خواب از سر هر دو طرف پرانده و اقصی و دور بودنش نیز حکمتی دارد چراکه همه ما جز نظاره و حمایت خالی چیزی نداریم. خدایمان ببخشد
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه مذکور میفرماید آنچه را باید گواه باشید و ارائه دهید، پنهان نکنید، وگرنه درون خود را آلوده کردهاید. آری! در این زمانه شهادتدادن به حقانیت جبههای که صبر و توکل بشریت را به میان آورده، نوعی زندهکردن جان است و پاکنگهداشتِ قلب، و اگر در ادامه «.... وَإِن تُبْدُوا مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ.......» (بقره284) خواست بفرماید گمان نکنید که ترس از آنکه اگر نظر خود را آشکار نکنید مسئولیتی ندارید. در حالیکه در این پنهانکردنها و گواهی ندادنها به آنچه حق است هچنان مسئولید. جنابعالی با طرح این آیات تذکر خوبی را به میان آوردید. موفق باشید
سلام استاد: خسته نباشید. ببخشید بنده جدیداً خیلی شدید بد اخلاق شدم. فرزندم و همسرم از من بخاطر رفتارم راضی نیستند دوستان و آشنایان هم بماند. آنقدر غرور هم دارم که اجازه معذرت خواهی بهم نمیده پیش خودم میگم دیگه سعی میکنم اخلاقم خوب باشه، ولی انگار اون لحظه که عصبانی هستم اصلاً عقل ندارم، واقعاً دست خودم نیست نمیفهمم دارم چکار میکنم، قشنگ مشخصه که جهنمی هستم. کتاب ادب عقل و خیال شما هم خوندم ولی انگار برای من اثری نداشته. یه نسخه خوب از شما میخواستم برای ترک این صفات شیطانی. ممنونم از راهنماییتون
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان متوجه وسعت بیکرانه خود بشود، امور جزیی که بهانههای تحریک شیطان هستند او را تحریک نمیکند. مباحث «معرفت نفس» از این جهت میتواند کمک کند. خوب است سری به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن که روی سایت هست بزنید. https://lobolmizan.ir/book/71?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87
https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87 موفق باشید
سلام و احترام آقای استاد طاهرزاده: ۱. اینکه گفته شده «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی» آیا دربارۀ فضای مجازی هم صدق می کنه؟ ۲. با توجه به پاسخی که در قسمت اول دادید، استفاده از «هدست واقعیت مجازی» ، «از نظر فلسفی» چگونه است و چقدر میشه تجربه های واقعی با کمک اون داشت؟ لطفا بگین هم برای انسان معمولی و هم برای عرفا، استفاده از این هدست ها برای امور مذهبی و زیارت و اینا چجوریه؟ به این صورت که هدست رو روی چشم میذارید و میتونید صحنه های کربلا رو ببینید با تمام جزئیات و بسیار واقعی. یا مکه رو زیارت کنید. مثلا میتونید خودتون رو کنار اهل بیت، کنار خیمه های امام حسین در کربلا ، و... ببینید. منظور من مدلهای پیشرفته اونه مدل های کارتونی بچه ها که در ایران می فروشن منظور بنده نیست. بی زحمت هم از نظر فلسفه و هم شهودات شخصی و فردی خودتون رو در این باره با بنده در میان بگذارید بسیار برام اهمیت داره.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه! چون این نکته مربوط به موجودات واقعی عالم است و فضای مجازی در هر صورت چنین واقعیتی ندارد. ۲. آن نوع حضور که میفرمایید ما را وارد واقعیت صحنه نمیکند زیرا روحی در آن مکانها هست که اگر خود ما در آنجا حاضر شویم تحت تأثیر فرشتگانی که اطراف آن مکانها حاضرند قرار میگیریم. میماند که این نوع حضور که میفرمایید موجب زندهشدن خاطراتی است که از طریق حضورهای قبلی برای انسان پیش میآید. ولی به هر حال قابل مقایسه نیست. موفق باشید
با سلام: می خواستم بدانم که علامه مصباح یزدی، وحدت وجود را قبول نداشتند یا برهان صدیقین را قبول نداشتند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً مرحوم علامه مصباح متوجه «برهان صدیقین» به خوبی میباشند. ولی به یاد ندارم که مستقیماً نسبت به «وحدت وجود» ورود داشته باشند، در بحث وحدت وجود، حتماً باید با نگاه ابن عربی موضوع دنبال شود، امری که امثال حضرت امام خمینی در آن ورود کردند. موفق باشید
سلام: در سخنرانی اخیر مقصودتان برابری کامل جناب مدرس با آیت الله خمینی بود یا از جنبه ی خاصی در یک ردیف بودند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کافی است در این رابطه با عظمت روحانی مرحوم آیت الله مدرس به توصیفاتی که حضرت امام از ایشان کردهاند و تعجبی که نسبت به استقرارِ روحیِ آن مرحوم داشتند، رجوع شود. موفق باشید
