بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39152

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامیم: در رابطه با سوال 39106 به عرض می رسانم که من نتوانستم صوت استاد یزدان پناه بر فصوص‌الحکم را تهیه کنم. می خواستم ببینم در این زمینه کمکی به من می توانید بکنید؟ در ضمن آیا شما خودتان بر فصوص‌الحکم شرحی دارید تا از آن استفاده کنم؟ با تشکر از الطاف استاد بزرگوارم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده راهی را نمی‌شناسم که چگونه آن صوت‌ها را به دست آورید ولی در سایت لب المیزان شرح فصوص هست و رفقا بنا دارند شرح صوتی آن را نیزقرار دهند. با این‌همه توصیه بنده به رفقای عزیز آن است که با قرآن از طریق تفسیر قیّم المیزان مأنوس باشند، مگر آن‌که یا برای خودشان شبهاتی از نظر توحیدی پیش آمده است و یا بنا دارند در میدان‌هایی که لازم است عرفان اسلامی را مطرح کنند؛ به فصوص الحکم ابن عربی رجوع فرمایند. موفق باشید

37990

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

✅کاش رهبری هم نهج البلاغه می خواند چه بلایی آورده نهج‌البلاغه و قرآن، سر دکتر مسعود_پزشکیان! حالش را خیلی خوب می‌فهمم! هیچ‌جوری نمی‌خواهد برود توی جلد تشریفات و تبدیل به یک رییس‌جمهور بشود! به این دو منبع یادشده زیاد که مراجعه کنی، همین بلا سرت می‌آید! خاکی و خاکسار می‌شوی! فرقی هم ندارد که پینه‌دوز باشی یا پزشک! فیلسوف باشی یا استاد دانشگاه! کارخانه‌دار باشی یا خانه‌دار! برای اهلش، قرآن و نهج‌البلاغه حرف زیاد دارند! یادم می‌آید که سال‌ها قبل یکی از دوستان که تا خرخره غرق متون چپ و کمونیستی بود، شب احیای ماه رمضان زنگ زد به منی که مذهبی هستم و نیستم! حسب‌الحال یک جمله از نهج‌البلاغه بهش گفتم! خیلی خوشش آمد! پرسید این جمله از کیست؟ گفتم: نمی‌دانم مال حضرت علی هست یا نه، ولی در نهج‌البلاغه خوانده‌ام! زد زیر گریه مرد گنده! گفت: باز هم داری از این جمله‌ها؟ تا صبح نهج‌البلاغه‌ی ترجمه‌ی جعفر شهیدی می‌خواندم و دوستم زار زار گریه می‌کرد و مثل بچه‌ها خوشحالی! نهج‌البلاغه را انگار تازه کشف کرده بود! شک کردم که نکند مثل بعضی مواقع مست باشد! نبود! مست جملات قصار نهج‌البلاغه شده بود! کاش معظم‌له هم این کتاب را می‌خواند! کاش این‌همه آدم مدعی اسلام هم جرعه‌ای از آن می‌نوشیدند! قرآن و متن و بطن و عبارات و لطایف آن که بماند! / هرچه می‌گذرد صداقت پزشکیان بیشتر عیان می‌شود، هرچند که من بعنوان شخصی که بعد از سالیان زیادی دوری از صندوق انتخابات به دکتر پزشکیان رای دادم دقیقا عملکرد ایشان را رصد خواهم نمود و اگر لازم بود نقدشان خواهم نمود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که رهبر عزیز انقلاب عصاره درک عمیق قرآن و حکمت‌های نهج البلاغه می‌باشند و ابداً قابل مقایسه با آقای پزشکیان نیستند که در عین علاقه به نهج‌البلاغه بعضاً حتی معنای اولیه آن متن را هم متوجه نمی‌شوند. البته این را به فال نیک می‌گیریم که ان شاءالله دغدغه‌های ایشان، صورت عملی به خود بگیرد. و بتوانند ادامه حضوری در تاریخ انقلاب باشند که با حضورِ شهید رئیسی افق دقیق‌تری جهت ادامه انقلاب در امور اجرایی پیش آمد و رهبر انقلاب در آخرین دیدار با اعضای هیئت دولت سیزدهم متذکر آن بصیرت ها شدند https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=56951   در همین  جلسه به نامه ۵۳ حضرت در نهج البلاغه اشاره می کنند. تعجب می کنم از این جمله شما که می فرمایید: کاش رهبری هم نهج البلاغه می خواند. موفق باشید

37130

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد اصغر طاهرزاده: در مطالعه ی آثار ایشان لازم دیدم تا برخی مطالب را که به نظرم رسید به عنوان یک مخاطب عام در میان بگذارم : ۱. با توجه به کتاب انقلاب اسلامی و جهان گمشده چنین به نظر می رسد که کلیه ی مواردی که تحت ذیل پدیده ی انقلاب اسلامی ذکر شده است را می توان تعمیم جهان شمول (یونیورسال) داد و آن را با کتاب زوربای یونانی تطبیق داد، یعنی این فضاهای گمشده در سنت ها و فرهنگ های دیگر نیز وجود دارند و مشخص نیست وجه ممیز انقلاب اسلامی با سایر تمدن ها و فرهنگ ها در این کتاب چیست؟ و در این کتاب به زبان رمزی و سمبول ها نیز اشاره کرده اید که در نهایت فرقی با صورت پرستی و بت پرستی ندارند. ۲. در کتاب گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی، به یک پدیدار ناشناخته اشاره کرده اید، اما به آفات چنین رویکردهایی اشاره نشده است، آفاتی از قبیل به دام افتادن در چرخه های باطل رسانه ای و تصویری که در نهایت یا به کمدی الهی دانته و یا هنری پنجم شکسپیر ختم می شوند و حجت دانستن زبان تاویل التقاطی ای چون فیلون اسکندرانی، و از همه بدتر توجه صرف به عالم محسوسات و غافل ماندن از آنچه نامحسوس است. در نهایت این زبان اشارت را ذیل حدیث امام صادق (ع) که اشارت قرآن مخصوص خواص است نقل کرده اید، اما حداقل آنچه به عنوان چشم انداز ترسیم کرده اید می تواند با سایر مکاتب نیز تعمیم داشته باشد، همان «وجود» در آثار شکسپیر نیز وجود دارد، همان «وجود» در یک مسابقه ی ورزشی نیز می تواند وجود داشته باشد، باید به وجه ممیز این "وجود" که در اشارات قرآنی است با «وجود» در سایر پدیدارهایی که نوعی از «وجود» را شامل می شوند نیز توجه شود. در کمدی الهی دانته نیز نوعی از «وجود» هست که امروزه غالبا در صنعت سینما و تبلیغات و... به شدت مورد استفاده قرار می گیرد.و یا اینکه این «وجود» که با اشاره می توان متوجه آن بود حاصل نفسانیت باشد نه اسماءالله.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که مواجهه فکرها و فرهنگ‌ها در جهان جدید جایگاهی بس اساسی دارد. مرحوم اقای شایگان می‌گوید همراه با آقای سید حسین نصر مدت‌ها در خدمت علامه طباطبایی کتاب «اوپانیشادها» را ترجمه می‌کردیم و ایشان همواره می‌فرمودند ما هم که همین‌ها را می‌گوییم. یا آقای دکتر دینانی داستان ملاقات‌های طولانی علامه با مرحوم کربن را به میان می‌آورند. عمده آن است که در این نوع مواجهه‌ها از یک طرف متوجه تراث عمیق و توحیدیِ خود باشیم و از طرف دیگر متوجه باشیم چه نسبتی می‌توانیم با جهان جدید پیدا کنیم که در عین حضور در جهان، عالی‌ترین هویت توحیدی را به میان آوریم. تصور بنده آن است که در اینجا نقش جناب صدرالمتألّهین بسیار کارساز و اساسی است تا آن‌جایی که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: به گمان ما فلسفه اسلامی در اسلوب و محتوای صدرایی جای خالی خویش را در اندیشه انسان این روزگار می‌جوید و سرانجام آن را خواهد یافت. موفق باشید

37026

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: پیشاپیش نیمه شعبان و میلاد امام عصر ارواحنا فداه را تبریک عرض می کنم. با توجه به اینکه می فرمودید نظر به توحید و‌ انوار الهی باید حالت حضوری و قلبی داشته باشد و نه حصولی و ذهنی و متافیزیک، لذا فرمودید برای تحقق حالت حضوری و انس قلبی، باید به مصادیق و مظاهر توحید در خارج از ذهن مراجعه کرد «وَ لِلهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها». در همین راستا برای نظر به نور امام زمان علیه السلام هم فرمودید باید به آینه و مظهریت امام زمان یعنی نائب ایشان رجوع کرد. پرسشم این هست که با توجه به این قاعده آیا وقتی مثلاً زیارت آل یاسین می خوانیم باید همواره آینه مدنظرمان باشد؟ آیا کسانی که به نائب ایشان نظر ندارند ولی به آن امام زمانی که می دانند در عالم هست رجوع می کنند بهره ای از نور حضرت دریافت می کنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنچه ارتباط را نسبت به اسمای الهی ارتباط قلبی و حضوری می‌کند، با نظر به مظاهر اسماء حسنای الهی پیش می‌آید که قبلاً عرایضی در این مورد شده. ولی همان افرادی که با تفکر خود باور به حضور حضرت دارند مسلّماً بی‌بهره نیستند. اخیراً در این رابطه عرایضی تحت عنوان: «نظر به حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه»و درک حضور نهایی امروزین خود» https://eitaa.com/matalebevijeh/16112 شده است. خوب است به آن مطلب رجوع فرمایید. موفق باشید

36902

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خیلی با خودم درگیر بودم که این پیام رو بفرستم یا نه ولی به این فکر کردم که از باب تحدیث به نِعم الهی لازمه این رو بهتون بگم. رفیقی داشتم که از وقتی می شناختمش آدم متدینی بود، یعنی اهل مسجد بود و نماز و تا دلتون بخواد کنجکاو و حقیقت جو. یادمه لیستی از نماز قضاهاش چسبونده بود روی در یخچال. یه دوره ای از هم فاصله گرفتیم و غرق زندگی روزمره شدیم تا اینکه یه روز در مسجد محلّ باباش رو دیدم و این بزرگوار به من اعتراض کرد که چه نشسته ای که ایمان رفیقت از دست رفته. رفتم سراغش نه یک بار و دو بار، بارها و دیدم کلا آدم دیگه ای شده، متوجه شدم در اثر برخورد با بعضی آدم ها و حضور در بعضی کانال های تلگرامی که شبهات الحادی متاثر از فیزیک مدرن و علوم تجربی باشه اصلا به همه چیز دین از صدر تا ذیلش بی باور شده بود یه نمونش این بود که توی خیابون به یک کارتون افتاده روی زمین که ماشینا از روش رد می شدن اشاره کرد و گفت این کارتون در نظر من ارزشش از قرآن تو بیشتره! نماز نمی خوند و روزه هم نمی گرفت و غرق در شبهات بود، به شکلی که هر شبهه ای رو در حدّ توان جواب می دادم یه شبهه دیگه ای سبز می شد، با خودم فکر می کردم جلّ الخالق این دیگه چه وضعشه مگه مدلش این شکلی نیست که این شبهه رو جواب بدیم یه کم باید مشکلش حل بشه و نفس راحتی بکشه؟! ولی اصلا این شکلی نبود. گذشت تا توی پاییز ۱۴۰۰ سه کتاب شما رو براش فرستادم، یه مدت صبر کردم و در کمال تعجّب دیدم که تقریبا تموم شد، یعنی این آدم زندگیش تقسیم شد به قبل و بعد این کتاب ها و بعدش باز بعضی از کتاب های شما رو بهش رسوندم و الان خدا رو شکر همه چیز براش تموم شد، امّا باز من درگیر بودم و بزرگترین سوالم این بود که شما تو هیچ کدوم از آثارتون به جواب این شبهات اشاره نکردین ولی چرا این آدم انگار کلید مشکلاتش رو توی این کتابها پیدا کرده و از خلاء و پوچی در اومده، تا اینکه اخیرا فهمیدم خیلی جاها اصلا مشکل جواب به شبهه نیست، مشکل بحث چشیدنه یعنی اگه ما بتونیم یک تجربه وجودی و یک تحرک درونی برای حرکت به سمت معنا برای فردی ایجاد کنیم بقیه موضوعات براش حلّ می شه. مثل اینه که یک زمین برای راه رفتن بهش میدیم که دیگه زیستش روی هوا و پوچی نباشه، نهایتش اینه که توی این فضا برایش شبهه ای هم پیش اومد، این اطمینان براش هست که این شبهه جواب داره و کسی بهش جواب داده و اگه لازم شد میره به سراغش امّا ماها لقمه رو از بد جایی به دهان می رسونیم شاید هم این روش بخاطر سختی هاش زیاد طالب نداره ولی به هر حال خواستم تشکر کنم، ممنون از زحماتتون، این رو هم عرض کنم که این فقط یه تجربه بود از تجاربی که از وقتی با آثار شما آشنا شدم برام پیش اومده و چه خوبه که اینها تجمیع بشه. یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: و باز آینده‌ای که برای تعالی بیشتر ما با برهوتی نسبت به آنچه تا کنون بر آن باقی مانده‌ایم، در پیش داریم. اگر به جهان گشوده نسبت به جان خود سر نزنیم و به گستردگیِ بشر امروز در عین قدسی‌بودن نیندیشیم؛ به حرارتی که در دینداری به آن نیاز داریم، به راحتی نخواهیم رسید. عرایضی در جلسه «انتخابات و بشر جدید و جهان جدید»  https://eitaa.com/matalebevijeh/15953 و در نوشته‌ای تحت عنوان «بررسی شیوه‌های تبیین معارف دین» https://eitaa.com/matalebevijeh/15887 شده است، خوب است به آن نکات توجه شود. موفق باشید

36899

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

محاله تو دنیا زندگی کنم‌‌، اگر در شانم نباشه. بسیار راحت به خود کشی فکر می‌کنم زیرا آزادگی بِه از کثافت و برای چنین چیزی از کسی اجازه نخواهم گرفت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن، همان بود که عرض شد. گر به هر زخمی تو پر کینه شوی / پس کجا بی‌صیقل آیینه شوی. موفق باشید 

36606

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بزرگترین بخشندگی خدا که میتونه با انقلاب اسلامی شاملمون کنه فهم در حرکت بودنه! احساس سِیر و رشد و کمال یا همان سلوک یا همان تنها معنای زندگی و رضایت آدمی از خود و خدایش... همیشه مومنین و همه مخلوقات همواره در حرکت بودند مگر انحرافات شدید سیاسی اجتماعی و فردی که باعث شد آدمی در سخت ترین رنج ها یعنی خروج از راه «زندگی» قرار بگیره که خدا انبیاء و اولیاءش را همواره به داد ما رساندند مثل حضرت موسی علیه السلام در زمان فرعون. اگر یکسری مسائل بی معنایی شدید در تمام ابعاد زندگی و خاصاً مسائل طبیعی همچون ازدواج و شرایط اقتصادی کمر ما را نمی‌شکست سیرمون ملموس تر بود. ازین پس شاهد زندگی خواهیم بود زندگی در دنیا و آخرت که دوگانگی میان آن نیست که رنج آن شیرینی است و هیچ مسئله ای توان شکست کلی مارا ندارد. نگرانی بنده از این بود نکند آینده هم شبیه کُندی سلوکِ پس از جنگ تحمیلی تا همین اواخر بخواهیم حرکت کنیم که ان شاء الله با لطف خدا سرعت حرکت و رشدمان کُند نخواهد بود و فتح ها و گشایش های بزرگ و ملموسی در پیش مان قرار گرفته است . به علی علیه السلام قسم کسی در عالم خوشحال تر و با معنا تر از ما نیست بقایی اَبَدی در عین زندگی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همین‌طور است و در این رابطه به آن غزلی فکر کنید که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در آن بحث از طلبِ گشودن درِ میخانه نمودند. به نظر می‌آید امروز بیش از هر روز ما نیاز به معارف عرفانی و حِکمیِ موجود در آموزه‌های دینی خود داریم زیرا بشر آخرالزمانی بشری است که اگر نتواند خود را در نهایتِ خوبی‌ها حاضر کند, خود به خود برای جوابگویی به خلأ درونی خود در میدان ظلمانی‌ترین ظلمات‌ها قرار می‌گیرد و این امری است که متفکران امروز متوجه آن شده‌اند و نباید جایگاه طرح سوره «حمد» امام در تلویزیون را ساده گرفت و یا از آن غزل خاصی که خانواده حضرت امام پس از رحلت ایشان مطرح کردند را ساده گذشت. غزلی که در یکی از ابیات می‌فرمایند: «در میخانه گشایید به رویم شب و روز / که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم». باید از خود پرسید این میخانه کدام میخانه‌ای است که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» طالب گشوده شدنِ در آن می‌باشند و آن مدرسه و مسجد کدام مدرسه و مسجدی است که حضرت ایشان از آن بیزار گشته‌اند؟ در حالی‌که همه می‌دانیم آن مرد بزرگ فرزند مدرسه و مسجد بوده‌اند. موفق باشید    

36471

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در برهان صدیقین فرمودید که شیرینی شکر به خاطر نداشتن هایش است و شیرینی از خداوند متعال نیست. در دستگاه وحدت شخصی وجود ابن عربی قضیه بالا چگونه تبیین می شود؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته این مباحث که مربوط به حوزه تطبیقی این نوع معارف است در محدوده سؤال و جواب نمیگنجد. موفق باشید

36388

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

من آدم مذهبی هستم ولی جدیدا از ته قلبم ایمان ندارم نمیدونم چرا حس می‌کنم خلا بزرگی درونم هست که هیچ جوره پر نمیشه. نماز اول وقت میخونم با حضور قلب هم میخونم حتی وقتی فهمیدم سوره انسان واسه افسردگی خوبه میخونم ولی تاثیرش بسیار موقتی هستش. هر کاری می‌کنم آروم نمیشم. ذکر هم زیاد میگم روانشناسی هم زیاد رفتم ولی خوب نمیشم. خلاصه سوالم در مورد اینه که از کجا مطمئن شم همه اینا واقعیت داره وقتی ته دلم خالیه و اینکه هر کاری می‌کنم فکر خودکشی از ذهنم بیرون نمیره هیچ جوره چیزی نیست که بعد از خودکشی نجاتم بده یا اصلا از کجا مطمئن شم اون دنیا اینجوریه که اسلام میگه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ظرفیتی فکر کنید که به جهت آن ظرفیت و جواب‌ندادن به آن، چنین احساسی برای انسان پیش می‌آید و از این جهت به رفقایی امثال جنابعالی پیشنهاد مباحث «معرفت نفس» می‌شود تا متوجه حقیقت خود و وسعت بیکرانه خودشان  که حضوری است تا ابد و ابدیت؛ بشوند و در این راستا است که انسان احساس رضایت نسبت به بودن خود می‌کند. پیشنهاد می‌شود در این رابطه از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و سپس کتاب «خویشتن پنهان» استفاده نمایید تا به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن برسید. همه این کتاب‌ها و شرح صوتی کتاب اخیر روی سایت هست. موفق باشید

36360

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد عزیز در گروه مطالب ویژه صوت جلسه برنامه سدید را گوش می‌دادم که انصافا با مجری گری توانمند جناب نقی لو کیفیت بالاتری یافته است_بطور خلاصه حضرتعالی رجوع به خود را از مراتب لاینفک زندگی جدید دانسته اید و همین را منوط بر رجوع تاریخی _در ظاهر هیچ مشکلی با این شیوه بوجود نمی آید البته بنظرحقیر این بحث از سری بحث های تقدم و تأخر «نقل _عقل» گذشتگان مستثنی نیست! مثلا اگر تقدم الگوهای قرآنی بر عقل سخن گوییم بایست متوجه شویم که همین حکم، حکم عقل است از طرفی اگر تقدم عقل را بر نقل مطرح کنیم می‌شود همین آشفته بازار دوران به اصطلاح روشنگر عقل که همین غرب خونریز محصول نامیمون آن است! حال رجوع به تاریخ ما همیشه توسط نفس ماست آیا همین رجوع و شیوه تحلیل تاریخ از آلودگی نفسانی عقل روشنگر اکنون ما مصون است؟ بنظرم که نه! باز دچار تسلسل می‌شوم! به‌عبارتی دیگر نفس من اکنون، بدون تعالی در مراتب اش نمی‌تواند تحلیل درست از تاریخ خود کند! حال بعد از تعالی لزوم شناخت تاریخ برای تبین به دیگران شاید مفید افتد اما برای خود که معنی ندارد، چرا؟ چون اگر هدف تعالی است که اتفاق افتاده اگر تعالی اتفاق نیفتاده باشد رجوع همان آلودگی جهل را خواهد داشت! لطفا راهنمایی بفرمایید مثل همیشه _خدا وجودتان را مستدام بفرماید ان‌شاالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در نظر به انسان است در دو نگاه. یک نگاه نظر به انسان دارد که با عقل خود متوجه وجود حقایق عالَم مانند خدا و فرشتگان و ابدیت می‌شود و در باور عقلی خود، خود را ادامه می‌دهد؛ که بسیاری از اهل ایمان چنین‌اند. و در نگاه دوم نظر به انسانی است که در باورهای عقلی نمی‌تواند خود را بپذیرد و به حضوری نزد خود نظر دارد که به اصطلاح گفته می‌شود انسان در این حالت، سوبژه خودش شده و تنها در جهان خود می‌تواند حاضر شود. بحث در آن بود که در حالت دوم باز قرآن متذکر این انسان است که در جهانش حضور اسمای الهی حاضر است و باب گفتگو را در این فضا می‌توان با او باز کنیم که در بنیان شماره ۳۸ تحت عنوان «وقتی جهان با ما جهان می‌شود» از کتاب « در راستای بنیان حکمت حضور انقلاب اسلامی در «جهانی بین دو جهان» عرایضی در این مورد شد و یا در بحث «نظر به ظرفیت‌های بشرِ جدید و راه معنابخشی به آن در افق تمدن اسلامی» https://eitaa.com/matalebevijeh/13876 نکاتی مطرح شده که می‌تواند ما را در این مورد نیز دعوت به اندیشیدن کند. موفق باشید

36252

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: از آقای طاهر زاده در باره حدیث عنوان بصری سوال دارم مگر این حدیث ابتدای راه خود سازی را عنوان نمی‌کند پس چرا در آن از مسئله شهوت جنسی و کنترل آن و کنترل نگاه حرام مطلبی عنوان نشده؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه بفرمایید که مخاطب حدیث، جناب عنوان بصری است که این منازل را طی کرده و برای حضور در مراحل عالی‌تر خدمت حضرت صادق «علیه السلام» رسیده است. موفق باشید

36195

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: بعضی از نزدیکان بنده متاسفانه تحت تاثیر نوشته ها و فایلهای امثال آقایان سید ابوالفضل برقعی و سید کمال حیدری و عبدالعلی بازرگان و... (به عنوان شیعیانی که داعیه محقق بودن دارن و متمایل به اهل سنت هستند) که در جمعهای خودشون با هم دیگه رد و بدل میکنن، گرایش به عقاید اهل سنت پیدا کرده اند، عقایدی نظیر حسبنا کتاب الله و وجود امام زمان و توسل و شفاعت و...، و همه را اعم از عوام و خواص و حتی بزرگان شیعه را جاهل میدونن، می‌خواستم خواهش کنم در این زمینه راهنمایی بفرمایید ما چه کاری میتونیم انجام بدیم. اگر هم منابعی در رد این افراد و عقاید سراغ دارید ممنون میشم معرفی کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» می‌توانید دلایل قرآنی نسبت به حضور سیره پیامبر و ائمه «علیهم‌السلام» که در کنار قرآن آمده است را بیابید تا روشن شود اگر این افراد حقیقتاً به دنبال انوار و اشارات قرآن هستند، نیاز دارند راهی که سیره ائمه مقابل‌شان قرار داده است را فهم کرده و طی نمایند. کتاب روی سایت هست. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/252?mark=%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C%20%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C

36065

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: اگر دین اسلام را به چهار بخش زیر تقسیم کنیم: ۱. فقه (مسئله شرعی) ۲. اخلاقیات ۳. حکمت و عقلانیت ۴. عرفان و اسرار  سوال۱. تفاوت فقه و احکام با اخلاقیات در چیست؟ حرام اخلاقی با حرام فقهی تفاوت دارد؟ سوال۲. اخلاقیات شامل چه مواردی می شود؟ سوال۳. حکمت و عقلانیت شامل چه مواردی می شود و راه رشد در این مورد چیست؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در فقه، نظر به ظاهر اعمال است و در اخلاق، نظر به نیّت و روان می‌باشد. در این‌جا است که حتی فکرِ بد، نوعی حرام به حساب می‌آید به عنوان حرام اخلاقی. در حکمت، آنچه در میان است نظر به عقل و قلب است به امورات. موفق باشید

36022

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باعرض سلام خدمت استاد: با شروع پاییز دچار نوعی افسردگی و بعضاً شیدایی می‌شوم، و به تجربه آموخته‌ام بیشتر تصمیمات اشتباه و احساسی را در پاییز و زمستان گرفته ام و بیشتر میل به پناهگاه عاطفی را نیازمندم، تشکر از راهنمایی‌های جنابعالی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه بیشتر خود را با معارف الهی مأنوس کنیم، بهتر و بیشتر می‌توانیم از این موارد عبور کنیم. موفق باشید

35854

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: سوال کننده ۳۵۸۵۲ هستم اگر منظور نسبت به انسانهای مومن است پس چرا وقتی به حضرت موسی ندا شد که کسی بدتر از خودش را معرفی کند فرعون را معرفی نکرد!؟ حتی از معرفی یک سگ ابا کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این در رابطه با نسبت خود حضرت بود با خداوند از نظر وجودی. این غیر از نظر به نظام ارزشی است که مسلّم خود خداوند متذکر می‌شود مؤمن و کافر مساوی نیست. ولی در عالم وجود اگر ملاحظه کنید هر موجودی نقشی دارد. شاید یک پشه نقش مهم‌تری حتی از یک انسان دارد. موفق باشید

35795
متن پرسش

از یک سال پیش تاکنون که دغدغه فهم سخن دکتر داوری در وجودم شکل گرفت، حدود ۱۵ تا از کتاب‌های ایشان را مطالعه کردم و ساعت‌های زیادی هم صرف مباحثه و گفتگو با افرادی شد که عمری در مطالعه آثار ایشان گذرانده‌اند. این حجم از وقتی که برای آثار دکتر داوری گذاشتم این خیال را در من تقویت کرده بود که تقریبا کلیت حرف و دغدغه این فیلسوف را درک کرده‌ام؛ شاید هم تا حدودی همین‌طور بوده است ولی دیروز که در جلسه پنجم متن‌خوانی کتاب «بلای بی‌تاریخی و جهان بی‌آینده» شرکت کردم فهمیدم گرفتار نگاه ایدئولوژیک بوده‌ام. فهم اخلاقی_کلامی_اجتماعی از سخن داوری امر شایعی است که رهایی از آن برای ساکنین عالم توسعه نیافتگی و سوداگران نیهیلیسم، امری به غایت مشکل است زیرا حرف از «تاریخ» و «عالم» است. وقتی سراسر وجودت را نیهیلیسم گرفته است یا به بیان دیگر اصلا در توسعه نیافتگی، «بی‌وجود» شده‌ای باید هم نگاهت به سخن متفکر زمانه که انگشت اشاره‌اش به این «بی‌تاریخی» است، خالی از سوداگری و نگاه ایدئولوژیک نباشد. بدون تعارف می‌گویم که احساس شکست می‌کنم. شاید روز اولی که کتاب‌های دکتر داوری را به دست می‌گرفتم _و می‌خواندم و حقیقتا لذت هم می‌بردم_ برایم سخت بود که تصور کنم بعد از یک‌سال مطالعه و مباحثه و گفتگو با اساتید و رفقا و... در فهم و درکش انگشت حیرت به دهان بگیرم! طعم شکست تلخ است و قبول آن تلخ‌تر و ممکن است گاهی به ناامیدی بينجامد، اما چاره چیست؟ آیا راه را اشتباه آمده‌ام که به بن‌بست رسیده‌ام؟ من که غیر از مطالعه و گفتگو کار دیگری بلد نبودم و اساتید و رفقا هم که ظاهرا همین مسیر را رفته‌اند! در وهله اول گفتم شاید از «هوش بالا» بی‌بهره‌ام و آن‌ها که فهمیده‌اند باهوشند؛ اما بعد دیدم این همان جواب ساده و دم‌دستی است که مساله را می‌پوشاند. من که به لطف خدا در حوزه از پس فهم کتاب‌های سختی مثل کفایه الاصول مرحوم آخوند خراسانی بر می‌آمدم الان چطور می‌توانم مساله را با پذیرش این جواب مخفی کنم؟ شاید مشکل این بوده است که عمق و عظمت مساله را نادیده گرفته بودم. مگر شوخی است؟ خود داوری می‌گوید «چهل سال است که حیران سبب سازی و سبب سوزی وجود هستم!» حالا این متفکر فیلسوف دارد از آن ساحت برای ما سخن می‌گوید و تا وقتی نتوانی عظمت مساله‌اش را درک کنی، یک سال که سهل است صد سال هم مطالعه کنی در فهمش شکست می‌خوری و نتیجه‌اش این می‌شود که یا خودت را متهم به بی‌هوشی میکنی و یا داوری را یاوه‌گو و پریشان‌خاطر می‌نامی. اینکه عظمت مساله داوری را نادیده می‌گیریم به «بی‌فکری» تاریخ ما بر می‌گردد که در آن سکنی گزیده‌ایم و با سوداگری خوشیم و این ربطی به هوش و استعداد افراد ندارد. سال قبل که استاد عزیزی چندساعت از وقتش را در روز برای تبیین فلسفه هایدگر به ما اختصاص داده بود، برایمان از نیهیلیسم می‌گفت و اینکه چطور «حقیقت» به «ارزش» بدل شد و ارزش‌ها هم بی‌ارزش شدند... دیروز فهم عمیق‌تری از این غلبه سودای سود و زیان در عالم ما، نصیب شد. ( @varastgi وارَستِگی)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه را در این کلمات متذکر هستید، بیش از این حرف‌ها است و باز هم باید رفت. مسلّماً نسبتی در پیش است که نه در آن نسبت می‌توان از آقای دکتر داوری و آقای مارتین هایدگر عبور کرد و نه از جناب ملاصدرا. نسبتی که در منظر خود تقدیری به ظهور می‌آید که در آن قامت بلندِ حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» است در حال اشاره به آخرین شریعت برای آخرین انسان. و این یعنی باید به نسبتی که در پیش است اندیشید، که قابل توصیف نیست. موفق باشید

35788

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: وقتتون بخیر. نظر ملاصدرا راجع به جنین انسان قبل چهار ماه چیست؟ توسط نفس خودش تدبیر می‌شود یا نفس مادر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به نظر ملاصدرا، از همان ابتدا روحِ نباتی است که جنین را تدبیر می‌کند ولی آن روح، همچنان شدت می‌یابد تا در چهار ماهگی دارای بالقوگی روحِ انسان می‌شود. و این موارد همه مربوط به روح مادر است. موفق باشید

35751
متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت. نظرتون در مورد گرفتن فال حافظ چیه؟ گاهی اوقات دقیقا همان حرفی رو می‌زند که مطابق با زندگی ما است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره سخنان ملکوتی در جای خود آنچنان وسعتی دارد که ابعاد زیادی از احوالات انسان را در شرایط مختلف روحی، در بر می‌گیرد و به همین جهت انسان، در حالات مختلف خود را در آن سخنان می‌یابد. فراموش نکنید که «قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می‌کنند». موفق باشید

35557

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: عدم توجه کافی به پشت قضایایی که اکنون در حال وقوع اند (چه در عرصه ذهنی و چه در عرصه عینی) چه قاضایای خوشایند و چه ناخوشایند! کـــــــفـــر است، _با توجه به لفظ کفر که پوشانیدن تعمدی است!! و بزعم قرآن این پدیده،_ یعنی عدم توجه به آخر امر_اثراتی به همراه دارد، که آن برگشتن به گذشته ایی است که حقیقتا معدوم است! زندگی با عدمیات! و این خسران عظیم است آل عمران «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِينَ» ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ! ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺑﺮﻳﺪ، ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ [ﻋﻘﺎﻳﺪ ﻭ ﺭﻭﺵ ﻫﺎﻱ ﻛﺎﻓﺮﺍﻧﻪ] ﮔﺬﺷﺘﮕﺎﻧﺘﺎﻥ ﺑﺎﺯﻣﻰ ﮔﺮﺩﺍﻧﻨﺪ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺯﻳﺎﻧﻜﺎﺭ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺷﺪ. (١٤٩) اگر «تطیعوا الذین کفروا» را در حد اطاعت از کافران و کافران را مختص انسانهایی که دارای عقاید خاص و یا عدم اعتقاد موافق با ما فرض کنیم، قرآن را تنزل نداده ایم بلکه تجافی داده ایم، این قطع از معارف بلند بالای قرآن است. لذا بنظر می‌آید بزرگترین چالش امروز دوستداران و محققان و مترجمان و مفسران قرآن، برای رهایی بخشی معارف قرآن از دام اوهام و تقصیرات و غرض ورزی هاست! لذا مهم است که ابتدا بدانیم حقیقتا کافر کیست و پدیده کفر برخواسته از کیست و چیست؟ آیا دلیل کفر مربوط به دلایل محیطی است یا برخواسته اراده شخصییست؟ بدون ایجاد حّد مرز مشخص میان این الفاظ بظاهر بدیهی ولی بغایت در پس پرده ابهام، فهم، تفهیم قرآن چیزی جز بی ارزش کردن قرآن نیست. هاکذا در خصوص جـــــهاد تبین از موضوع انقلاب ما با چالشی اینچنین روبرو هستیم، که اگر تبین ناصواب صورت پذیرد، تیشه به ریشه انقلاب است! نه تبین ارزش انقلاب.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در همین رابطه رهبر معظم انقلاب در کار فرهنگی و جهاد تبیین، موضوعِ بازتولیدِ مفاهیم را به میان آوردند تا واژه‌های معنوی حیات فعّال و اشارات معنوی خود را محفوظ بدارند وگرنه به جهت کثرت استفاده در امور روزمرّه از طراوت و زنده‌بودن آن‌ها کاسته می‌شود. موفق باشید

35517

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در آموزه‌های دینی و حِکمی چیزی به نام موکل را قابل قبول نمی‌دانیم، چه رسد که یکی باشد و یا بیشتر. موفق باشید سلام استاد من پرسشگر سوال ۳۵۵۰۹ هستم چرا قبول ندارین اشکالش کجاس تو رو خدا بیشتر راهنمایی کنین من باید بدونم. ممنون میشم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما دلیلی بر وجود چیزی به نام موکل نداریم. آنچه عقل و شرع بدان نظر دارند حضور ذیل اراده الهی است و الطافی که از طریق خداوند به وسیله ملائکة الله به ما می‌شود و ما را به سوی اهداف متعالی جلو می‌برد. موفق باشید

35398

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و وقت بخیر: استاد گرامی بنده با فردی در مورد اینکه جهان از کجا پدید آمده و وجود خدا بحث می‌کردم و این فرد شبهه‌ای برایش پیش آمده بود که از کجا معلوم این جهان ماتریکس نباشد جهانی کدگذاری شده کامپیوتری که خدایانی برای اهداف خودشان که برای ما قابل فهم نیست ایجاد شده است و تنها راه فهمیدنش این است که آنها بخواهند ما بفهمیم و تا الان نخواستند! و یا خللی در سیستم ایجاد شود و توجیه می‌کنند شاید بلاها اختلالات سیستم باشد و غیره و تنها دلیل ادامه زندگی در نگاه این فرد این است که علممان را افزایش دهیم و به سوالاتمان پاسخ دهیم بنده نتوانستم به او کمکی کنم؟ لطفا بنده را راهنمایی کنید چطور می‌توان ماتریکس بودن دنیا را رد کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بخواهند جواب سؤال خود را بگیرند و از این نوع توهّمات راحت شوند، خوب است به معارفی مثل «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» رجوع شود تا با استحکامِ معرفتی بتوانند این نوع احتمالات را معنا کنند. موفق باشید

35235

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی. سلام علیکم: خدا قوت استاد یک کتاب یا... جامع در ارتباط با شهوت معرفی می‌کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان نسبت به معارف حقه رشد بیشتری بکند، از شهوات به عنوان غلبه توهّمات، آزاد می‌شود. موفق باشید

34954

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد طاهرزاده ارجمند: ایمانوئل کانت در کتاب عقل محض گفته مقولات فاهمه یا همان مقولات عشر فقط بر محسوسات قابل اطلاق هستند و اگر بر امور نامحسوس اطلاق شوند دچار مغالطه می شویم که به نظر من هم حرف درستی هست. با این حساب کل فلسفه اسلامی که بر پایه منطق صوری هست زیر سوال می رود. نظر شما چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال کانت محور فهم را بیرون از محسوسات و تعیین جایگاه آن‌ها توسط مقولات فاهمه که اموری پیشینی هستند، نمی داند. و البته لازم نیست ما در این مورد محور تفکر خود را محدود به آن چیزی بکنیم که جناب کانت قرار داده، بخصوص که متوجه هستیم انسان دارای مراتب خیال و عقل نیز هست، یعنی اموری که در ذات خود محدود به محسوسات نیستند. موفق باشید

34890

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. یا مادر مدد. سلام استاد خدا قوت ببخشید من ادامه همون سوال ۳۴۶۳۷ که فرمودین این قضیه خیلی برام شدت پیدا کرده و الان واقعا هیچ کاری نمی‌کنم چون همه کارها برام پوچ و بی معنیه و دیگه دارم واقعا خسته میشم خیلی دارم انتظار می‌کشم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر جنابعالی به سؤال و جواب شماره 34880 جلب می‌شود. خوب است که به آن جا رجوع فرمایید. موفق باشید

34777

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام، وقت بخیر: می‌خواستم بپرسم آیا حک شدن اسم ائمه و یا آیاتی از قرآن بر روی جا کلیدی که در خانه نصب می‌شود و به عنوان تابلو و جاکلیدی استفاده می‌شود، اشکالی ندارد و بی احترامی محسوب نمی‌شود؟ ممنون

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این امور موجب بی‌حرمتی به ائمه «علیهم‌السلام» نگردد. موفق باشید

نمایش چاپی