با عرض سلام خدمت استاد: پیرامون دیدگاه های مشرب شیخیه در مذهب شیعه اثنی عشری نظر جنابعالی را خواستارم. مطالبی خواندم که ایشان را غالی در امر جایگاه ائمه معرفی می کردند اما با مراجعه به آرای خود ایشان در یافتم که مراد ایشان تکیه بر همان مراتب نوری اهل بیت است که مغفول واقع شده. یا اینکه نظراتشان پیرامون معاد و معراج را پیگیری کردم بسیار جالب بود اینکه جسم مربوط به این دنیا مداخله ای در قیامت ندارد و یا اینکه پیامبر با همین جسم عنصری به معراج نرفته اند و... اگر در این رابطه نظراتی دارید بفرمایید. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجایی که بنده در جریان هستم از جهت تفکر اولیه، تحت تأثیر حکمت صدرایی هستند. بحث در تبعات حضور آنها میباشد که به نحوی گرفتار نوعی فرقهگرایی و جداشدن از مسیر فقاهت علما شدند و کارشان حتی به جایی رسید که از دل این تفکر، بهاء الله سر در آورد در حدی که ابتدا علماء دین، برخورد منفی با این جریان نداشتند ولی بالاخره به راحتی جریان شیخیه زمینه نفوذ کسانی را فراهم کرد که از دوستان جهان اسلام نبودند. موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت شما رأس هرم و پاسخگويى. يكى از شباهتهاى نظام «شاهنشاهى مدرن» و «حكومت اسلامى مبتنى بر ولايت فقيه»، معصوم ماندن «فرد در رأس قدرت» است. در كشورهايى كه چنين ساختارى دارند، هميشه يا غالباً، انگشت اتهام يا ناكارآمدى، به سمتِ زيرمجموعههاى رأس هرم، نشانه مىرود؛ نه خود رأس هرم. هر اتفاق يا كاستى باشد، سرانجام به رأس هرم، ربطى ندارد؛ و بايد يا زيرمجموعهها عوض شوند، يا همانها پاسخگو باشند. مثلاً، در كشور خودمان، هدايت كشور در همه ابعاد (و نه فقط مسائل دينى) به دست «رهبر» ايران تعريف شده است؛ و سه قوه و بسيارى نهادها و سازمانها، زير نظر و كنترلِ مستقيم و غيرمستقيم رهبر قرار دارند؛ ولى مثلاً، اگر در صدا و سيما و يا قوه قضاييه، خطاى مهمى صورت گيرد، يا عملكردشان مطلوب نباشد، هيچگاه رهبرى نظام (به عنوان رأس هرم كشور)، مسؤوليت خطاهاى آنها را به گردن نمىگيرند؛ و اين يعنى، «معصوم ماندن» در رأس هرم. اين در حالى است كه، در بسيارى كشورهای دمكراتيك، اگر كارمندِ جزيى، خطاى مهمى انجام دهد، غالباً وزير يا نخستوزير، به راحتى استعفا يا حداقل، عذر خواهى مىكنند. سؤال اگر پادشاه و يا ولى فقيه، كه در رأس هرم كشورها هستند، «كارهاى» نيستند؛ پس اساساً چرا باشند؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: جایگاه رهبر انقلاب، جهتدادن به سیاستهای کلّی نظام است. ولی هر قوهای مسئول خاص خود را دارد و نسبت به وظایفش البته باید جوابگو باشد. موفق باشید
با عرض سلام و ادب و احترام: در تفسیرحدیث جنود عقل و جهل فرمودید که به قلبمون تلقین کنیم و مثلاً بگوییم ای قلب لااله الا الله. ۱. آیا این تذکر لازم است که به زبان بیاید یا در دلمان هم بگوییم اثر دارد. ۲. هنگام گفتن این تلقین توجه به قلب صنوبری باید بکنیم یا نه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان ذکر درونی کافی و تأثیرگذار است. ۲. آری! زیرا همین قلب محل احساسات است. موفق باشید
با سلام با عرض خسته نباشید محضر استاد. در قرآن میفرماید «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم» شما در شرح مقالات فرمودید احسن قوام روح است ولی در جایی دیگر دارید خلق مربوط به بدن و ماده و علل معده است و امر است که مربوط به روح است، اینجا واژه خلق به معنای امر است؟ یا اینکه روح هم دفعتا ایجاد نشده و خلق شده است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید وقتی بحث خلقت تدریجی مقابل خلقت دفعی در میان باشد واژه «خلق» مربوط به خلقت تدریجی است. ولی وقتی بحث در «ایجاد» است به معنی کلی آن، میتواند شامل «امر» و «خلق» باشد. و ظاهراً آیه فوق خلقت را به این معنا مدّ نظر آورده. موفق باشید
با عرض سلام خدمت شما استاد عزیز: به عنوان شخصیتی که از زمان جنگ و پادگان شهید فزوه شما را میشناسم و ارادت دارم خدمتتان بنده در مقامی نیستم که برای شما تعیین تکلیف کنم چون شما سرور و بزرگ ما هستین اما آن چه که به عقلم میرسد اینست که می بایستی شما اسلام واقعی و آنجه که سیره و روش امامان بوده را برای نسل جوان بیان فرمایید. یک عده واعظ روی منبرها می گویند رهبر ساده زیست است و فرزندانش در خانه اجاره ای هستند و این مطلب را افتخاری برای ایشان میدانند از نظر بنده این نه تنها افتخار نیست بلکه ارزش گفتن ندارد. ایشان دقیقا مقابل مشی و سیره امامان ما هستند یک تشکیلات عریض و طویل درست شده و عین باتلاق بودجه ممکلت را در خود فرو میبرد. سالانه چقدر هزینه میکنند برای بیت و دستگاه رهبری و تشکیلات عریض و طویل در کشور نمونه کوچک و ناچیز آن بنرهایی هست که برای نامگزاری سال در اطراف شهرمیزنند بنده حرفم اینست که ایشان بهترین لباس و خوراک را استفاده کنند در عوض با اتخاذ تصمیمات درست و بدور از دیکتاتوری مردم که فرزندان ایشان هستند هم در رفاه باشند الان کمر ملت خم شده و شکسته، زیر ساخت های کشور نابود شده. چیزی از اعتقاد مردم به دین خدا نمانده نسل جوان اینا را قبول ندارد. من قسم میخورم و پای قسمم ایستاده ام و آن دنیا هم جوابش با خودم که در وجود این حاکمان هیچ اعتقادی به آخرت و خدا و عذاب و حق الناس نیست والا این شکل با مردم نجیب و مذهبی رفتار نمیکردن مرگ و ننگ خدا برا اینان باد. استاد لطفا شما به جای تمجید و اسطوره ساختن از اینان حداقل رفتار آن ها را نقد کنید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه امکان وجود ضعفهایی در بیت رهبری میتواند باشد، حرفی نیست ولی مگر زدن بنرها در خیابانها کار بیت رهبری است؟؟!! در رابطه با جایگاه انقلاب اسلامی در این عالم، باید فکر کرد. خوب است در این رابطه نظری به عرایضی که در شرح سوره «انشراح» در چند جلسه اخیر شد، بیندازید. https://eitaa.com/matalebevijeh/13815 موفق باشید
با سلام: آیا میتوان با به زیارت قبر امام رضا علیه السلام رفتن، اسما حسنی را چشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به ظرفیت و آمادگی خود فرد دارد. البته آن امام رئوف هیچکس را بیبهره نمیکند ولی درک آن بهرهها هنر ما است. موفق باشید
این شرایطی که الان توضیح میدم شرایط میلیون ها نفر از نسل جدیده که اگر چه از کشور و اطراف حرف میزنیم اما نسل جدید مرز نداره فقط در ظهور مسائلش دچار بروزات مختلف هست. خسته ایم یعنی روح های ما هیچ دلیل و احساس حیاتی برای زندگی نداره و هیچ موقع فکر نمیکنم بشر به این نقطه رسیده باشه که بگه اصلا چرا خدا من رو خلق کرد؟ با اجازه کی به من زندگی داد؟ تمام رنج نیست انگار نیچه فقط در لحظه ای از نوجوانی یا چه بسا امروزه در کودکی هم خودش رو نشون میده. خلاصه شده و هیچ افرادی رو ندیدم مثل این نسل جدید واقعیات خودشون رو سوبژه و بدون ترس بیان کنند. درد ما ترس و نا آگاهی نسل های گذشته برای آزاد شدن از بند غرب وحشی و سلطه ترس و ناآگاهی آنها بر سر نسل جدیده که نمیذاره ما راحت اراده به تغییر کنیم. من از مقدس معابان بیزارم و آنها را به حرکت های لاک پشتی خودشون راحت میذارم و از شیوخ مدعی و قلمه سلمبه گوی معروف امروزی فراری ام چرا که آنهایی که تلاش برای اصلاح ما دارند قطعا ما را گمراه خواهند کرد و این روش پیامبران و اولیای الهی نبوده زیرا پیامبران خود تواریخند ولی آنها کتاب خوانده اند پس منبر ها را برای لاک پشتان بالا روید و آنها را حرکتی دهید. ما حق نداریم از بزرگان چنان خجالت بکشیم که مسائل و مشکلات خودمون رو انکار کنیم، ما حق نداریم از نسل های قبل بترسیم و اگر مشکلات خود را عیان میداریم و فریاد «زندگی گمشگشته من کجایی» سر میدهیم خجالت نداره بلکه رنج ها کشیدیم تا نقص های خود را بیابیم. از امروز از کسی نخواهم ترسید و به خودم قول خواهم داد تا هر اندازه حضور داشتم خود را برای تغییر و زندگی خرج کنم و این امر را از خدا میخواهم که قسمتم کنند، همان خدایی که مرا خلق و تربیت کرد و به او پایبندم یعنی تنها کسی که توان تکان دادن مرا دارد تنها اوست که به او باید پاسخ دهم و تنها کسی که ممکن است برایش خود را نابود کنم. من دیگر ناله نمیکنم که مردم به من رحم کنند بلکه امیدوارم روزی به دست همین مردم کشته شوم تا آنچه تمام عمر زیستم روزی به جمع بندی برسد و امیدوار به آرزویم برسم. خدایا اگر تمام بلاهای عالم را سرم بریزی و تحملش را نداشته باشم و بمیرم باز از مرگ خود شادم و از تو راضی ام. دیگر کسی حق ندارد در گوش من زمزمه ترس و مظلومی و سستی و ضعف کند زیرا این خلقت روزی آغاز شده و باید به کمال خود جاودان سیر کند همانطور که ذات احدی خدای تعالی جاودان و برتر و پاینده است پس از سختیهای روزگاران حراسی نیست. خدا میدونه با چه سختی این حرف ها رو به زبون میارم تا اگرچه راه ظهورات و درک ظهورات مسائل امروز تقریبا غیر ممکنه و خوب ها را بد جلوه میدهند و بد ها را خوب، راه امیدواری همچنان برای در خود فرو ریخته هایی چون خود من باز باشه و بی ترس از مرگ در آن قدم گذارند زیرا امروز همه چیز در مرگ است یعنی همه حیات در همه مرگ است. از شما خواهش دارم دیگر نفرمایید نیچه چنان بود بلکه بفرمایید این نسل چنینند ما دور دست نیستیم ما همین جاییم دقیقا مرکز زمین و آسمان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! نه! بحث در نیچه به عنوان شخص در میان نیست. بحث در نظر به شخصیتی است که خیلی زود متوجه شد که اگر زرتشت از کوهستان خود به میان مردم نیاید، همگان در نیستانگاریِ دوران نابود میشوند و اراده معطوف به قدرت را به بیراهه میبرند و به گفته خودتان زندگی گم میشود و در اینجا است که ما هستیم و امکان ظهورِ ابر انسان. امری که حضرت روح الله شرایط ظهور آن را فراهم کرد تا آنجایی که اگر در این نظام، انسان با حضور هویت انقلابی حاضر شود همه جهان در او گشوده میگردد به همان معنایِ گشوده شدنِ «ایمان» و «امید» که رهبر بصیر انقلاب در ۱۴ خرداد امسال از آن سخن گفتند و کاربر سؤال شماره 35273 به خوبی آن را با ما در میان گذاشت و از بیقراری جوانان این دوران سخن گفت. موفق باشید
سلام خدمت استاد عزیز: مرا در فضای مرسوم علوم انسانیِ این فرهنگ، سخن گفتن دشوار است؛ زیرا منِ نوعی آنچنان بدون آنکه دیدگاهی از پیش تعیینشده داشته باشم، به دنبال حقیقت هستم که در هیچ سنتی آرام و قرار ندارم. چونان کودکی بدون ترس از چرایی مسائل سوال می پرسم، بدون آنکه وابستگی های دیگر برایم اهمیت داشته باشد. در فضای علوم انسانی و نخبگانی ما، هر کس حقیقت مطلقی را پذیرفته و این پذیرش واسطه ای شده است میان او و طالب حقیقی علم بودن؛ بنابراین به نحوی می شود که نگاهش به علوم انسانی هیچ تفاوتی با نگاه یک مهندس عملگرا به طبیعت ندارد؛ اکنون که دانشجو هستم و در یکی از بهترین دانشگاه های این کشور درس میخوانم، هیچکس را نیافتم که رابطه ای بی واسطه با علم برقرار کند، چه آنکه دنبال علم هستند برای هدفی دیگر و مشخص، بدین معنا پرسشی حقیقی هم ندارند، که آن پرسش، روح و روانشان را ویران کرده باشد، و این چنین پرسشی آنها را سرگردان وادی علم و حقیقت کند؛ زیرا از قبل به پرسش ها پاسخ گفته اند. «در علوم انسانی، به مفاهیمی چون خداوند، ایمان، عشق و... می اندیشند؛ اما به راستی چرا نمیگویند خداوند را میخواهند، ایمان را می خواهند، و عشق را... و چرا چون من که از همهی این حرف های این چنین مرده بیزار است، و هیچ یک از آنها را در وجودش به طور کامل احساس نمیکند، نگران و پریشان نیستند و لااقل نمیتوانند سکوت کنند؟» هر چند که از قبل در وادی هدف های پیشینی شان، برای ورود به این عرصه به این سوالها پاسخ داده اند، اما طالب حقیقت بودنشان از سر آن است که دستشان برای مواجهه با سنت ها و فرهنگ های دیگر، خالی نباشد؛ سنت ها و فرهنگ ها نمایندگان حقیقت بر روی زمین اند که به ما انسان ها به ارث رسیده اند، من نیز این مفاهیم را قبول دارم، اما چه می شود که این همه که باید ما را به حقیقت برساند، پیش از هر چیز ما را از انسانیت دور می کند، بهتر از من فردریش هولدرلین در کتاب گوشه نشین یونان می گوید: «حرفی است تند، اما با این حال می گویمش، چرا که حقیقت دارد: ملتی از هم پاشیده تر از ملت آلمان به تصور من درنمی آید. تو پیشه ور می بینی، ولی انسان نه، اندیشمند، اما انسان نه، آقا و بنده می بینی. و پیر و جوان هم، اما انسان هیچ- آیا این همه شباهتی به آن میدان جنگ ندارد که در آن دست و پا و همه ی اندام ها تکهتکه از هم جدا افتاده اند و در همان حال خونِ ریختهی جان در خاک فرو میرود؟ خواهی گفت در این جا هرکس سرش به کار خودش بند است. من هم همین را میگویم. ولی کار را که باید با دل و جان انجام داد. و لازم نیست هر نیرویی را در وجودمان خفه کنیم حالا اگر که این نیرو، قضا را، با عنوان و مقام شریف ما هماهنگی نداشت. هیچ لازم نیست. هیچ لازم نیست با این ترس حقیرانه، از سر ریایی خردهبین، فقط همانی باشیم که عنوان ماست. بلکه جا دارد سختگیرانه و عاشقانه آن چیزی باشیم که هستیم، به این شکل در کار و کنش ما روحی خواهد بود. و اگر که به راه پیشه و رشتهای رانده شدهایم که دم و بازدم را از روحمان میگیرد، چنین پیشه ای را بیکمترین اعتنا دور بیندازیم و شخم زدن یاد بگیریم! ولی آلمانی های تو خوشتر دارند به آن ضروریترین کار بسنده کنند، برای همین هم در کارهاشان سرهمبندیِ بسیار زیاد می بینی و به جایش کار بیغش و به راستی شوقانگیز کم. طبیعی است، میشد این ضعف ها را نادیده گرفت اگر که این آدمها بیهیچ چاره و تدبیری در قبال هر آنچه زندگی زیباست، بیاحساس نبودند و نفرین ناطبیعتِ متروکِ خدا همهجا بر سر چنین ملتی سنگینی نمیکرد.» این چنین است که در فضای علوم انسانی ما که بی شباهت به پادگانی نطامی نیست، هیچ آفرینشی عرصه ی وجود ندارد، و غالبا به تکرار اندیشه های دیگران می پردازند، به نظرم یکی از دلایل اینچنین نگاهی بر میگردد به جایی که مفهوم تاریخ در فلسفه اوج گرفت، هرچند به لحاظ نظری بسیار با این مفهوم در فلسفه همراهم، اما گمان میکنم، تفسیری که از آن در جامعه ما وجود دارد، یا آنکه اشتباه است و یا آنکه بی تاریخ. زیرا با همه ی واسطه ی تاریخی همه ی این افرادی که تا کنون به نقد آنها پرداختم این چنین است که تاریخ به شکلی افراطی مقدم بر خود قرار داده اند و این چنین مطیع مفاهیم هستی شناسی شدن، نتیجه ای جز دوری از انسانیت و آفرینش ندارد. «من در مواجهه با جامعه ی نخبگانی، چونان نیازمندی که دست طلب دراز می کند اما امیدی به یاری ندارد، فریاد کمک سر می دهم: ای اندیشمندان مسلمان و ای پدران معنوی من! به داد من برسید و مرا یاری دهید، اما همهنگام نگذارید که این فرزند، خود را فریب دهد! من مرد میدانی در علوم انسانی ندیده بودم که اگر دکارت خواند و حرف او را تصدیق کرد و گواه داد که گویی حق با اوست، چونان کودکی سر به هوا فارغ از دیگر تعلقات پا در میدان بگذارد و خود هم به مانند دکارت به همه چیز شک کند... چه باک، اگر دکارت با این کار در آن فرهنگ به آن نتایج رسید، و تو با این فرهنگ (که اگر قدرتمند باشد دوام خواهد آورد، و با این کار از پای در نخواهد آمد) طلوعی دوباره خواهی کرد، طلوعی با شکوه تر.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب از حقیقت گمشده گفتی!! زیرا به نام حقیقت، به دنبال چیزی میباشند که خود ساختهاند و از دیروزشان معلوم بود که فردایشان فردایِ سرگردانی است. و این فریادی است که سخت بدان محتاجیم. سالها پیش از آنگاهی عرض شد که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود. گمان کردند سخنِ نابهنگام گفته شده. امروز نیز عرض میشود که باید از رازِ نیستانگاریِ این دوران سخن گفته شود، هرچند گویا گمان میکنند سخنی است زودهنگام. به خوبی متوجه شدهاید باید در آینه سنتهای جاری در ملتها متوجه روحی شد که راز قوام آنها بوده است و زندگی را در امروزمان گوشزد میکند، برعکسِ جهان مرده دنیای مدرن که چه اندازه بیروح است و آدمیان در آن همانند رُباطها ادای احترام و عاطفه نسبت به همدیگر در میآورند ولی بوسههایشان به یکدیگر مانند بوسههای رُباطی است که دیواری را میبوسد و نمیدانند این به جهت آن است که حقیقتی را که در دلِ انسانیت انسانها نهفته است، گم کردهاند. حرف در این مورد بسی بسیار است و هرچه از آن بگویی، تکهای از آنچه چهلتکه است را گفتهای. پیشنهاد میشود چند تکهای از تکههای «گفتگو از حقیقت» را در دو جلسه اخیر «انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی» https://eitaa.com/soha_sima/2410 و https://eitaa.com/soha_sima/ دنبال کنید. و باز در این سرگردانی با عزمی راسخ باید کار را دنبال کرد زیرا افق، روشن است. موفق باشید.
با سلام خدمت استاد عزیز: یک سوال اساسی ذهنم را مشغول کرده و آن سوال اینست که آقای خامنه ای آیا از مشکلات مردم خبر دارند یا خیر؟ در هر صورت بلی یا خیر واویلاست و مصیبت و سو عاقبت برای ایشان و سوال دوم اینکه شما در یک فایل های صوتی فرمودین جهان مملو هست از مولکول های فعال و زنده که در ارتباط هستند الان وارد هر مغازه ای که میشی تو هر خیابون و کوچه ای و برزنی هر جمع خانواده ای نفرین میکنند به آقای خامنه ای از ته دل و مسوولین مملکت آیا به نظرتون اینا تاثیر میگذاره؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً رهبر معظم انقلاب با آن بصیرت خاصی که خداوند به ایشان عطا کرده، با عمق جان از آنچه فعلاً جامعه گرفتار آن هست، اطلاعات کافی دارند و علت آن را و ریشه های آن را به خوبی می دانند. و تنها با درایت و هوشیاریِ ایشان است که إن شاءالله جامعه از این معضل عبور می کند و البته مردم باید متوجه باشند خودشان منشأ این مشکلات نباشند تا تدبیرات رهبری و رهنمودهایی که ایشان جهت این نوع مشکلات متذکر می شوند، تأثیر خود را بگذارد. موفق باشید
سلام: میشه گفت تمام هستی عین سبح لله هست عین آب که تری داره هستی تسبیح گو خدا ست. و انسان اگه اعراز کرد بر خلاف جریان هستی حرکت کرده و انسان هم اگه محرک برای اعراز نداشته باشه حتما خدا رو ستایش میکنه چون دین فطری بوده و کاملآ توجیه شدیم قبلاً نفس لوامه هم استادانه کارش رو بلده
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه عالم در هستیِ تکوینی خود به تسبیح حضرت حق مشغولند و انسان های مومن به اعتبار اختیار خود می توانند منور به تسبیح عبادی نسبت به حضرت حق بشوند. موفق باشید
با سلام: من در هر جای اینترنت جستجو کردم که یک مناظره از شما در باره اعتقادات تان بیابم، اما ندیدم. شما چرا با مخالفان خود مناظره ندارید؟ نکند میترسید ؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه اکثر این مناظره ها همان جدال و یا مراء است. پیامبر«صلوات الله علیه و آله» فرمودند: هيچ بنده اى به کمال ايمان نمى رسد مگر اينكه مراء را ترك گويد هر چند حق با او باشد». آن حضرت در حدیث دیگری می فرمایند: «مؤمن مراء نمى كند، و من در قيامت از مراء كننده شفاعت نمى كنم». امام علي (ع) در این رابطه می فرمایند: «مراء سبب کينه و تفرقه بين برادران مى گردد». امام صادق (ع) می فرمایند: «مراء از اخلاق ابليس است و مراء كننده به موقعيت خود و ديگران جاهل، و از حقايق دين محروم مى باشد». در حديثى دیگر می فرمایند: لايَسْتَكْمِلُ عَبْدٌ حَقِيقَةَ الاْيمانَ حَتّى يَدَعَ الْمِراءَ وَ اِنْ كانَ مُحِقّاً. هيچ بنده اى از بندگان خدا حقيقت ايمان را به كمال نمى رساند مگر اينكه مراء را ترك گويد هر چند حق با او باشد. اشاره به اينكه جر و بحث هاى لجوجانه ای كه براى اظهار فضل و برترى جويى انجام مى شود، حتى در مسائل حق، سبب سقوط انسان در مبانى عقيدتى و اخلاقى مى شود. موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام: موضوع : معرفت النفس ۱. وقتی موضوع شنیدن و دیدن یک جنس نباشد به نظر می رسد نمی توانیم بگوئیم نفس ما تماما در هر دو قوه ظهور می کند. و در این شرایط می گوییم درست نشنیدم چون نگاهم به جای دیگر بود. به عبارتی شاید نفس متوجه تام و تمام موضوع توسط قوای شنیداری و شنوایی نشود. چرا بگوئیم نفس تماما می شنود و همزمان تماما می بیند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس در نزد خود با همه ابعادش حاضر است هرچند که ممکن است نسبت به آنچه از طریق اعضای خود رابطه برقرار میکند، آن عضو، فعّالانه در صحنه نباشد. مثل اینکه چشم میبیند ولی گوش توجه لازم را به میان نمیآورد. موفق باشید
سلام استاد: مگر نگفتهاند صلوات بر محمد و آل محمد باعث قرب الهی میشود. مثلا بعد از نماز و کلا اعمال مستحبی. پس صلواتی که هدیه به مؤمنین و مسلمانان میشه آیا درسته؟ شما در کتاب صلوات و قدسی شدن روح میفرمایید صلوات بر محمد و آل محمد بفرستید تا خدا بر مؤمنین صلوات بفرستد. این سلسله مراتب صلوات است یا من اشتباه متوجه شده ام کتابتان را!؟ پس مورد بالا که در این زمانه حتی علما آن را تایید میکنند که به مومنان و مسلمانان صلوات هدیه بفرستید صحیح نیست؟ چون درستش اینه که فقط بر حضرت محمد صلوات فرستاد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت همان صلواتی هم که به مؤمنین هدیه میشود در راستای صلواتی است که خداوند از طریق صلوات شما به مؤمنین میفرستد. موفق باشید
سلام استاد: حال که راه جدیدی باز شده با شهادت های عزیزانی مثل حاج قاسم و سید حسن، دلقک بزرگ یعنی ترامپ فقط با آشوب های جدید در منطقه ی حلب سوریه برای خودش وقت خریده، نباید رژیم را با آتش بس به حال خودش رها کرد. امید وارم هممچنان ادامه یابد پوچ شدن هیبت رژیم توسط حزب الله.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به راهی باید اندیشید که حقّانیت خود را با مقابله با استکبار نشان داده و هر آن کس که دل در گرو حق دارد به خوبی میداند که دست و پازدنهای جبهه استکبار نمیتواند مانع گشوده شدن تاریخی باشد که با انقلاب اسلامی در حال طلوع است و ما اصالت خود را همچون حزب الله تنها با حضور در این تاریخ جستجو میکنیم و جبهه حضور در مقابل اشغالگرانِ شهر حلب، قصه ادامه حضور ما میباشد برای هرچه بیشتر گشوده شدنِ آن تاریخ، که تاریخ برگشت به امپراطوریِ عثمانی که اردوغان به دنبال آن است؛ نیست. موفق باشید
با سلام: استاد چندین سال بود به پسرم می گفتم ازدواج کن اصلا زیر بارنمی رفت من هم یک شب زیر آسمان به خانم حضرت زهرا (س) متوسل شدم به ایشان سپردم، حدود شش ماه قبل پسرم با یک دختر آشنا شد و به قصد ازدواج تحقیق و رفت و آمد و ارتباط با خانواده دختر و نشان بردن انجام شد، اما راه دختر شهرستان و دور بود، چون دختر اهل حجاب نبود، نماز نمی خواند، اعتقادات سست داشت من بعنوان مادر فقط دعا و توسل و نذر که این اتفاق نیفتد و پسرم با این دختر ازدواج نکند، ولی پسرم دوستش داشت و همیشه هم برای نماز و اعتقاد صحبت می کرد شاید دختر پایبند شود. من خیلی دعا کردم انجام نشود پسرم هم می گفت این نشه من دیگه ازدواج نمی کنم، ولی در اثر رفت و آمد که بیشتر دختر را شناخت گفت اعتقادات این دختر سست است و ثبات هم ندارد و.. و پسرم ادامه نداد اما دختر خیلی دوست داشت ازدواج کند. به پسر من می گفت با همین اعتقاد من را قبول کن حتی گفته بود اگر قول بدهم نماز بخوانم ولی شاید من نتوانم بخوانم و خیلی هم قبول نداشت. سوال: آیا اثرات دعا و نذر و نیاز من بعنوان مادر در تصمیم این پسر تاثیر گذاشت؟ یا واقعا این ازدواج سرانجام خوبی نداشت؟ من فردی معتقد و ولایی هستم دوست داشتم پسرم سراغ یکی برود که در زندگی با اعتقاد و نماز باشد و پسرم را بیشتر به راه دین بیاورد ولی این اینگونه نبود و پسرم هم خودش دیگه ادامه نداد، اما من یک مقدار عذاب وجدان داشتم مبادا من خیلی دعا کردم و سرنوشت اینها عوض شد؟ آیا دعای من درست بود؟ چون این دختر نه نماز می خواند نه معتقد بود ولی به خاطر ما که چادری بودیم یک شال روی سرش می انداخت، سؤال استاد: ۱. آیا ازدواج با این دختر قسمتش بوده و دعای من تآثیر گذاشته و به ثمر ننشست. استاد من نذر و دعا کردم انجام نشه گناه نکردم؟ ۳. این دختر گاهی پیام میده ولی پسرم تمایل نداره آیا این قسمتش بوده یا نه؟ چون پسرم گفت اعتقاد در ازدواج مهم است. ۴. استاد پسرم میگه اصلا ازدواج نمی کنم شما چه راه حلی پیشنهاد می کنید که پسرم با دختری پاک و با نماز و با حجاب ازدواج کند؟ پسرم اصلا نظر من را راجع به ازدواج نمی شنود و قبول ندارد (پسرم ۱۲ ساله بود پدرش در اثر شیمیایی جنگ آسمانی شدند الان پسرم ۳۵ سال تمام داخل ۳۶ هستند. آیا آن دختر در اثر توسل من به حضرت زهرا (س) جلوی راه پسر من قرار گرفت؟ یا اینکه چون اهل نماز نبود اعتقاداتش سست بود و یک سری شرایطی داشت که پسرم نپسندید. آیا نتیجه این کار چه می شود؟ اگر یک زمانی این دختر مجددا ارتباط تلفنی برقرار کرد چاره چیه؟ و سوال آخر چه کنم پسرم همسر خوب و شایسته انتخاب کند و اینقدر نگوید ازدواج نمی کنم. آیا ازدواج پسرم بزودی با یک دختر خوب تر انجام می شود؟ حرف من را اصلا قبول ندارد. راهکار بدهید و بفرمائید آینده پسرم ان شاءالله خوب هست و همچنین چه کنم پسرم پایبند نماز شود؟ ممنونم. ایمیل بلد نیستم اگر به ایتای من پاسخ دهید ممنون میشم، یا اگر خواستید در کانال عمومی یا سایت پاسخ دهید لطفا اسمم را ننویسید. ممنونم استاد بزرگوار لطفا دعا بفرمائید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مسائل ورود خاصی ندارم. البته در اینکه چنین ازدواجی به آن صورت که میفرمایید شکل نگرفته، چیز بدی نیست. خود پسر باید احساس کند نیاز به ازدواج دارد و اصرار بقیه شاید نتیجه عکس بدهد. موفق باشید
سلام استاد بزرگوارم: ارتباط با خدای تاریخی ارتباط با خدای تشبیهی است نه تنزیهی در حالی که توحید هم تشبیه هم تنزیه است یا حرکت بین تشبیه و تنزیه است. اگر این مطلب درست باشه، پس ما باید علاوه بر ارتباط با خدای تشبیهی که اسم تاریخ ماست، باید با خدای فراتاریخی هم مرتبط باشیم، درسته؟ اگر درسته چطور با خدایی که در تاریخ هم طلوع نکرده مرتبط باشیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در حضور خداوند است در تاریخی که در آن بهسر میبریم تا ذیل اراده او در این تاریخ حاضر شویم. حال ماییم و انوار الهی. ما را در آن رؤیت چه به مباحث مفهومیِ تنزیه و تشبیه؟!! «تا به دریا سیر اسب و زین بُود / بعد از آنش مرکب چوبین بود». موفق باشید
سلام استاد: با توجه به نکته ای که شما در سوره هود فرمودید که عقل اگر درست رشد کند به راحتی دین خدا را میپذیرد من چیکار کنم؟ طلبه ای هستم که سالها غافل بودم الان احساس عقب افتادگی میکنم و اینکه نمیدانم چه کار کنم متحیر شده ام که چیکار کنم مستأصل شده ام. ازعبادات خودم لذت نمیبرم. استاد لطفاً راهنمایی کنید چگونه به این مطالب عقلی دست پیدا کنم؟ من اهل تلاش هستم ان شاء الله
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید کنار جدیّت نسبت به دروس طلبگی، خوب است سیر مطالعاتی سایت را نیز دنبال بفرمایید. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و درود خدمت شما بنده لایق خداوند متعال و بلند مرتبه آقا جان. الان امام عصر کجا هستن و به چه کاری هستن؟ ۲. آیا اگر فرد گناهکار برای آقا امام زمان دعا کند چون برای آقا دعا کرده است دعای فرد گناهکار مستجاب میشود یا خیر؟ ۳. جریان این ویدیوهایی که آینده را پیشبینی میکنند چیست چون همه چیز را درست پیش بینی میکنند. ۴. آیا خود شخص شیطان لعین و رجیم از تقدیر آدم با خبر هست یا نه و شیاطین جن چطور؟ ۵. چطور بحرالعلوم شویم؟ یا علی مدد
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی که می فرمایید نیاز به مطالعه مقدماتی دارد. پیشنهاد میشود پس از مطالعه کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که روی سایت هست؛ به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» که همراه با شرح صوتی آن روی سایت هست؛ رجوع فرمایید تا إن شاءالله خود جنابعالی به خوبی بتوانید جواب این نوع سؤالها را برای خود داشته باشید، بخصوص که وقتی متوجه باشیم امام عصر«عجلاللهتعالیفرجه» واسطه فیض و انسان کاملاند؛ مسئله ما مکان ایشان نخواهد بود. برای «بحرالعلومشدن» زمینههایی باید فراهم شود تا هرچه بیشتر بتوانید در قرآن تدبّر کنیم. موفق باشید
سلام علیکم: نمی دانم! کانه خداوند متعال برای قبل از ظهور حد مشخصی از پیشرفت را برای انقلاب اسلامی تعیین نموده که نباید و یا نمیتوانیم از آن بالاتر رویم؟! چقدر در حادثه بالگرد درک حکمت آن حکیم علیم سخت است. اگر میخواستیم از بهترین عملکردهای آن دولت بعد از جهاد داخلی اش بگوییم، امور خارجه بود که آن هم رفت. یا الله، بنده از داغ بیشتر در اربعینِ آن سیدالشهدا و پایان انتخابات به خدا پناه میبرم و آن نشناختن مردم سیدالشهدای دیگری چون جلیلی راست... خداوند به حق خون آن شهید قلوب را به سمت این ذخیره روح الله و انقلابش سوق دهد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نه بی مصلحت بود آنچه پیش آمد و نه راهی که باید طی شود؛ راهِ همواری است. باید در میدانهای بزرگ امتحان داد تا پرداخته و صیقل شویم و از سرمایههای گرانقدری که خداوند برای ادامه انقلاب پرورانده است، غفلت نکنیم. موفق باشید
با سلام به استاد عزیز و بزرگوار حاج آقا طاهر زاده دامت البرکاته: راجع به این فیلم هفت سر اژدها و نقش این آقازاده در این فیلم که در شبکه ۳ سیما پخش می شود نقش اصلی این آقازاده پسر مرحوم هاشمی رفسنجانی نقش اصلی و کلیدی دارد. تعبیر سلطان خان دارد. استاد من نظرم در مورد مرحوم هاشمی و خاندان ایشان را مثل طلحه و زبیر در زمان حضرت علی علیه السلام بودند می دانم چه برای دسترسی به بیت المال به گفته حضرتعالی اینها اموال خود را با تبر جدا کردند به خاطر اینکه این قدر مال حرام جمع کرده بودند دقیقا تاریخ تکرار شده چرا هاشمی و خاندان او به این روز دچار شدند و مورد نفرت ولعن و نفرین قرار گرفتند؟ چرا ایشان آمدند در نماز جمعه به مردم گفت اگر بچه های ما از را حرام ارتزاق کنند پای ما می نویسند؟ ایشان دقیقا همین طور عمل کرد و یا آمد مانور تجمل را استارتش را زد و همه مسولین را دعوت به تجمل و رفاه زدگی کرد. دیگه بعضی این نمی شود که خاندان ایشان در این فیلم چقدر جنایت چقدر خباثت و پلیدی خود را به نهایت گذاشته مثل ساواک مثل صدام ملعون دارد عمل می کند. آقای احمدی نژاد تو مناظره با میر حسین موسوی همان اول پته هاشمی را رو کرد به موسوی گفت که دست هر کاری بزنیم ته اش پسر هاشمی هست پسر هاشمی چکار می کنند در کشور پرونده قطوری دارد در قوه قضاییه و بعد هاشمی خاندان او با احمدینژاد بد شدند به او چیز گفتند و حتی شکایت کردند هاشمی مظلوم نمایی کرد اگر ریگی به کفشش نبود قاعدتاً واکنش نشان نمی داد ولی ایشان دستش نگیر پس بی افتاد نه تنها حرف زد حتی اعتراض کرد ایشان غیر قانونی تو شرکت نفت زمان وزیر زنگنه مهدی را سر کار آورد. متاسفانه تو خاطرات ننگین خودش آورده ولی دریغ که فاصله رهبری با ایشان زمین تا آسمان هست. زندگی حضرت آقا را می بینم و زندگی پر نکبت و بی خدای ایشان را تفاوت ره از کجا تا به کجا؟ حضرت آقا ساده زیست عارف حکیم و مومن به معنای واقعی و فرزندان آقا هیچکدام در نظام نه مسولیت نه نامی و نه نشانی دارند ولی اگر حضرت آقا تا آخر با هاشمی ساخت من ماندم با صبری که حضرت آقا دارد چه خون دل خورد ه نه تنها آبروی او را حفظ کرد از ایشان حمایت کرد در نماز جمعه از ایشان و حتی اختلاف نظر با ایشان را طبیعی می داند چیز مهمی نمی داند نظرم این هست اگر آقا با ایشان کنار آمد و چرا پست به او داد به خاطر خودش نبود شاید می خواست به ملت بفهماند هاشمی کیست و چیست و خود ملت او را کنار بزنند مثل همان کاری که حضرت امام با بنی صدر کرد خودش رای نداد ولی گذاشت ملت او را کنار بزنند اگر او این کار را می کرد می شد دیکتاتور. هرگز امام این کار را نکرد ولی هاشمی از امام عزیز و حضرت آقا می خواست با ملتش این کار را بکند و از امام می خواست بنی صدر را بگذارد کنار و در زمان حضرت آقا از آقا می خواست احمدی نژاد را بگذارد کنار و رای ملت و مردم را نادیده بگیرد و دوست خودش میر حسین موسوی را سرکار بیاورد ولی نه امام و نه رهبری به حرف او اعتنا نکردند. در مقطعی می بینم حضرت آقا با ایشان برخورد کرد ولی باز با احترام در مورد برجام و مذاکره با آمریکا ولی ایشان به آقا توهین کرد و دهن کجی کرد می گفت من حرف رهبری را می پذیرم حرف اول آخر را می زند ولی کار خودش را می کرد و آقای سید حمید روحانی فرمودند هاشمی از اول اعتقاد به ولایت فقیه نداشت و پیرو نبود و غرور داشت که به این روز دچار شد ولی انتظار از قوه قضاییه خواستاریم با این آقازاده ها باید سفت و سخت برخورد کند زندان برای اینها کم بود ولی هاشمی و فرزندانش در پیشگاه خداوند متعال باید جواب تک تک مردم و شهدای عزیز بدهند و هاشمی دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام را از کاخ مرر شاه ملعون کرده بود برای خود و آخر سر در استخر مرد «ای آنکه مذاکره شعارت / استخر فرح در انتظارت» و این پایان کار بود که در نهایت قرق در دنیا پرستی و این تجمل و فخر فروشی و این سکوت کبکبه دبدبه بی نهایت در زر و زور تزویر بود. آخر در استخر غرق شد و آخر عاقبت بدی از دنیا رفت برای تاریخ عبرت شد و برای همیشه در تاریخ ماندگار و ثبت شد که برای آیندگان عبرت شد و حضرت آقا در نماز میت برای ایشان خواند نگفت ایشان آدم خوبی بود و جز خوبی از او ندیدم نگفت حتی برای مردم معمولی می گویند آقا گفتند خدا او را ببخشد و او محتاج به مغفرت هست. این شد عبرت تاریخ اگر عبرت بگیرند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات دقیقی را به میان آوردهاید. در این رابطه در جلسه شنبه، متنی تحت عنوان «زمان شناسی حضرت امام صادق علیه السلام و حضوری دیگر» و شرح صوتی آن خدمت دوستان عرضه شد که میتوانید آن را در کانال «مطالب ویژه» دنبال بفرمایید تا از عظمت سیره و روش انقلاب که راهِ امام صادق «علیهالسلام» را در این موارد طی میکند، حیرت نمایید. موفق باشید
من نتوانستم اخلاق خود را درست کنم، زودرنج هستم، از شر زبان اطرافیان، زیاد حرف زدنشان، بیهوده گویی هایشان، گاهی حتی غیبت آنها واقعا اذیت می شوم و نمیتوانم کاری کنم، البته به جز تذکر دادن، اما واقعا دلم نمیخواهد بین آنها و مردم زندگی کنم، گاهی احساس ناامیدی شدیدی دارم به حدی که نمیخواهم به زندگی ادامه بدهم اما مجبورم زندگی کنم چون هنوز مرگم نرسیده، واقعا خیلی وقت ها در زندگی اذیت میشوم، حتی در مواردی کارم به وسواس و افراط کشیده شده، روحیه خوبی ندارم، اصلا چطور باید زندگی کنم؟ من از خودسازی و بهبود خودم ناامیدم، از اینکه بر نفس غلبه کنم ناامیدم، واقعا نمیدانم چه کار کنم، به کجا پناه ببرم، و چکار کنم زودتر این زندگی تمام شود، من که انتخاب نکردم تا اینقدر در دنیا باشم، خیلی وقت ها بعد از گناه به خودم می آیم و قبلش نتوانسته ام پیشگیری کنم، واقعا دلم نمیخواهد آنقدر زنده بمانم و گناه کنم، من که معصوم نیستم و از رشد خودم هم ناامیدم، گاهی واقعا دلم میخواد زندگی ام در نوزادی تمام میشد و این همه عمر نمیکردم، ولو کارهای مفیدی هم انجام داده باشم، ولی چه فایده که با یک گناه یا بد اخلاقی خیلی از آنها از بین می روند، من هم که نتوانسته ام اخلاقم را درست کنم، واقعا باید چکار کنم؟ واقعا نیاز دارم در این دنیا نباشم و جدای از همه مردم و اعمالم (چه خوب چه بد) مدتی آرامش داشته باشم، حتی از زیارت لذتی نمیبرم چون در اماکن حواسم پرت مواردی میشود که باید تذکر بدهم (نهی از منکر) و خیلی وقتها حتی اماکن مذهبی هم آرامش ندارم، یا اگر هم وقتی آرامش داشته باشم بخاطر خانواده و اطرافیان نمیتوانم آنجا در خلوت و آرامش مدتی بمانم، خیلی وقت ها شده فردی از اطرافیان آمده و آرامش و خلوتم را به هم زده، یا وسط دعا مزاحمم شده و من چون میخواستم دعا را بدون مزاحم بخوانم و تمرکز کنم، و او هم بیهوده گویی یا احیانا بدگویی کرده، و تمرکزم را به هم زده، یکدفعه کمی بداخلاقی کرده ام، مگر مزاحمت اینها تقصیر من است که اثر گناهش روی من می ماند؟ واقعا از مزاحمت و بعضی کارها و حرف ها و رفتارهایشان خسته شده ام، واکنش هم نشان بدهم ممکن است کارم به افراط و بداخلاقی برسد، من هم کمی در زندگی آرامش می خواهم ولی ندارم، واقعا چطوری باید بدون زجر کشیدن خودسازی کنم و خودم را کنترل کنم؟ اصلا راهی هست اینهمه در زندگی اذیت نشوم؟ دلم نمیخواهد بعضی اطرافیانم را ببینم یا حتی صدایشان را بشنوم چون خیلی اذیتم کرده اند، ولی مجبورم چون از افراد خانواده اند، چطور باید صبرم را بالا ببرم؟ و همچنین امید را؟ و از کجا بفهمم در لحظه چه کاری و چه حرفی درست است؟ حس میکنم حتی خدا و ائمه هم مرا دوست ندارند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که با شور و شوقِ تمام، دست در کار باشد و دلْ با یار و از این جهت نباید از زندگی و امورات عادی آن حتی کارهای خانه فرار کرد. آری! به ما توصیه کردهاند: «رَه چنان رو که رهروان رفتند». و لذا مانند دیگران و دلدادنِ به انسانها باید درخشش خود را تجربه کرد و از ورزش و فعالیتهای اجتماعی و حضور در جلسات معرفتی نباید کناره گرفت. پیشنهاد میشود سری به کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست بزنید. https://lobolmizan.ir/book/69?mark=%D8%A2%D8%B4%D8%AA%DB%8C%20%D8%A8%D8%A7%20%D8%AE%D8%AF%D8%A7 . موفق باشید
سلام وقت بخیر: استاد شما کوچینگ عرفان برگزار نمی کنید؟ اساتید را می شناسید که کوچ عرفان برگزار کنند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلاً نمیدانم کوچینگ عرفان چی هست؟!!!! موفق باشید
سلام علیکم: به اطلاع رفقا رسانده میشود که چند روزی به جهت اعتکاف، از جوابگویی به سؤالات سروران معذور هستم. موفق باشید
سلام علیکم: به اطلاع رفا رسانده میود که چند روزی به جهت اعتکاف، از جوابگویی به سؤالات سروران معذور هستم. موفق باشید
سلام علیکم استاد عزیزتر از جانم: یقین دارم غزه، کربلای امروز است و هر مؤمن روزه دار ولو روزانه میلیون ها نفر را افطاری بدهد اما بی نسبت با غزه باشد، در برهوت بهشت موهوم خویش غرق است و در حقیقت امام امت قوم از او روی گردان خواهد شد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همینطور است. چه اندازه از زندگی به دورند آنانی که جگرشان از ظلمی که بر مردم غزه میرود خون نمیباشد و چه اندازه از زندگی بهرهمندند آنانی که جانشان در آتشی که مردم غزه را فراگرفته؛ میسوزد. اینجا ما در مقابل نهایت جنایت و ظلم، خود را مییابیم تا با عزمی تاریخی، جای خود را نسبت به همه جنایتکاران تاریخ روشن کنیم. حقیقتاً سخن همان سخنی است که آن شاعر فرمود: «به خدا میدویم تا غزه» https://eitaa.com/matalebevijeh/16333 . موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: حقیر حدود یک سال پیش با یکی از عرفا آشنا شدم که ظاهراً ایشون هم حدود ۲۵ سال پیش شاگرد شما بودن با راهنمایی های ایشون با مباحث عرفانی آشنا شدم و کتاب حکمت عرفانی از آقای علی امینی نژاد را تهیه کردم ولی اصلا متوجه نشدم ایشون اون زمان میگفتن کلید کتاب حکمت عرفانی کتاب خیشتن پنهان شماست و من با اینکه کتاب خیشتن پنهان را مطالعه کردم ولی باز مباحث عرفان نظری را متوجه نشدم یکی از دوستان دلیلش را ازشون پرسیده بودن و ایشون گفته بودن دلیلش اینه که کتاب خیشتن پنهان را حضوری کار نکردیم و بطور حصولی کار شده و اگر همش را هم حفظ کنیم فایده نداره باید با کتاب خیشتن پنهان به علم حضوری برسیم تا بتونیم شهود کنیم. میشه لطفاً شما راهنماییم کنید که چطور کتاب خیشتن پنهان را مطالعه کنم که به علم حضوری برسم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر کتاب «معاد» و شرح صوتی آن دنبال شود، کار جلو برود. موفق باشید
