بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37146

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب: چرا در آیاتی به خداوند سمع و بصر نسبت داده شده است اما شم و ذوق و لمس نسبت داده نشده است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق، حضور محض‌اند و به اعتبار نظر به بندگان، سمیع و بصیر می‌باشند. موفق باشید

36945

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما: سوره محمد آیه ۳۸ «هَا أَنتُمْ هَٰؤُلَاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنكُم مَّن يَبْخَلُ وَمَن يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِيُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاءُ وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُم» آیه اثبات منیت و آثار شوم آن چرا منیت در ما انسانها ماندگار می‌شود؟ بعلت تولوا از انفاق «روی گردانیدن از انفاق» انفاق بمعنای جدا کردن خود از غیر خود! سوال: عدم انفاق چرا داریم؟ چون خلاف ذات آفرینش خود عمل می‌کنیم! الفقر ذات ماست «خالی بودن مرکز یا دل» که با بخل و عدم انفاق _به ایجاد خودی که مثل خود نیست! می انجامیم «یستبدل قوما غیر لکم ثم لایکونوا امثالکم» اگر بخل ورزی در انفاق خودیت نداشته باشیم بلافاصله ایجاد غیرلکم «غیر خود» که هیچ شباهتی به اصل وجودی مان ندارد دچار می‌شویم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفته علامه طباطبایی «رحمت‌الله‌علیه»: اگر خدا همه اموال شما را طلب کند، شما دچار بخل خواهید شد، به شهادت این که شما وقتی دعوت می شوید که در راه خدا انفاق کنید - با اینکه انفاق پاره ای از مال شما است - بعضی از شما بخل می ورزید، حال چه رسد بگویند همه اموال را انفاق کنید، و این در صورتی است که هر کس در انفاق بخل بورزد، زیرا خیر را از خودش بریده، زیرا تنها خدا غنی است و نیازمند حقیقی هم تنها شمایید و با انفاق، فقر خودتان را از طریق امتثال امر الهی جبران می کنید. بنابراین اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید و پاداش هایتان دهد (اشاره به آیه ی ۳۶) و اگر اعراض کنید، خداوند به جای شما قوم دیگری را جانشین می کند و آنان را موفق به ایمان می کند تا مثل شما نباشند، بلکه ایمان بیاورند و تقوا داشته باشند و در راه او انقاق کنند. و اگر از آن حد از انفاق که به عهده مومنین گذاشته شده کوتاهی شود، دیگر امکانی برای ماندن آنها نیست و زندگی آنها به بحران می افتد و منقرض می شوند تا ملتی دیگر و با شایستگی ماندن، جای آنها را بگیرد. موفق باشید

36929

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«یا رَجَاءَ الْمُذْنِبِينَ» سلام استاد. از کجا بفهمیم رانده درگاه حضرت رب العالمین هستیم یا نه؟ یعنی ملاک و معیار اصلی در این رابطه چیست؟ (بنده سال هاست که در جوانی دچار مشکلات نادر و خاصی هستم که حقیقتاً حیران و سرگردان و مضطر و مضطربم. درست یا غلط حس می کنم همه ی درها به رویم بسته شده. نمی دانم خدا از سر کچل من چه می خواهد. می دانم که مقصر و گنه کارم. ولی نمی دانم چرا خدا اینقدر بر من سخت گرفت. می ترسم کارم تمام شده باشد😔) إِلَهِي ارْضَ عَنِّي فَإِنْ لَمْ تَرْضَ عَنِّي فَاعْفُ عَنِّي فَقَدْ يَعْفُو السَّيِّدُ عَنْ عَبْدِهِ وَ هُوَ عَنْهُ غَيْرُ رَاضٍ

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطمئناً حضرت معبودِ محبوب، جز خیر ما را نمی‌خواهد حتی در بلاها و سختی‌ها. در همین رابطه جناب مولوی متذکر می‌شوند: «در بلا هم می‏چشم لذات او ** مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید

36848

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: در دعای امام زمان عجل اللهم آنی اسئلک بالمولودین فی رجب منظور از (محمد بن علی الثانی وابنه علی بن محمد المنتجب کدامین امام می‌باشند؟ لطفاً توضیح بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به سایت https://aasemaan25.blog.ir/post/Mawloodain رجوع فرمایید. موفق باشید

36830

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ارادت خدمت استاد گرانقدر: آیا روح در مورد علوم مرتبط با خودش از قبل از ورود به تن اطلاع دارد؟ اگر دارد چطور تا مطلبی را راجع به منِ خود می‌خوانیم شگفت زده می شویم؟ گویی مطلبی جدید است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح و یا نفس ناطقه انسان به جهت مجردبودنش در بعضی موارد متوجه آینده‌ای که هنوز در ظرف زمان پیش نیامده است، می‌شود. موفق باشید

36781

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: شما در جایی می فرمایید: «در موقعی که انسان از همه‌چیز بخواهد منقطع شود و از طریق وجه روحانی خود به حضرت حق وصل شود، تازه خطورات و افکار باطله ظهور خواهد کرد. به همان معنا که «آب گِل خواهد که در دریا رود / گِل گرفته پای او را می‌کشد». این گِلی که پای سالک را می‌کشد، همان خطورات و تعلقاتی است که در پنهان وجود او رسوب کرده بود و استادِ ره‌ رفته می‌داند که چگونه سالک مبتدی را از این رسوبات عبور دهد.» پرسش بنده این است که چرا خدای متعال خودش این رسوبات روحی را محو نمی کند تا انسان سالک با این مسائل و مشکلات مواجه نشود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از این بهتر! که حضرت حق از طریق پیامبر خود «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه هدی «علیهم‌السلام» اولاً: افق را می گشاید تا مسیر حرکت‌مان روشن گردد که به کدام سو باید رفت، و ثانیاً با نظر به شخصیت ائمه معصوم «علیهم‌السلام» نشان‌مان می‌دهد که چه باید باشیم؟ حال اگر خودمان با توجه به چنین بستری تلاش نکنیم و خداوند خودش موانع را رفع کند؛ کمالاتی که پیش می‌آید از آنِ ما نخواهد شد. موفق باشید

36761

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب استاد گران قدر وقت خوش و خداقوّت. دانشجوی ارشد فلسفه اسلامی هستم. فلسفه و عرفان اسلامی را با سیر حوزوی دنبال کردم. با توجّه به تاکیدی که به آثار استاد داوری اردکانی دارید، مطالعه کدامیک از کتب ایشان را برای دانشجوی فلسفه لازم می دانید؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً نمی‌توانیم سیر مطالعاتی خاصی را در آثار آقای دکتر داوری مدّ نظر آورد از آن جهت که در مواجهه با مسائل خاصی که مدّ نظرشان بوده است، سخن خود را به میان آورده‌اند. فکر کنم اگر با کتاب «عصر اوتوپی» شروع کنید، شروع خوبی باشد. بالاخره اقای دکتر داوری متفکری هستند که با انس با آثار ایشان آنچه پیش می‌اید، تفکر است. موفق باشید

36642

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: یک فال‌گیر به من گفت توی کارهایت گره می خورد و سنگینی و‌انرژی منفی در زندگیم می‌بیند‌. برای رفع این سنگینی آیا باطل السحر کردن اشکالی دارد؟ توی پرسش‌ها دیدم دختری ۳۷ ساله از شما درباره نداشتن خواستگار و سحر و... پرسیده شما گفتید وقتتان را برای این مشکلات از این طریق صرف نکنید. وقتی دعا و استغاثه جواب گو نیست راه حل چیست؟ جوانی مان دارد می‌گذرد و ما توی یک نیازی که فطری است می سوزیم و می‌سازیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» عرایضی در این مورد شده است. آری! دعا و رعایت اخلاق و تواضع و صله رحم باید انجام شود و از آن طرف خوب است که ما به تقدیرات الهی راضی شویم که البته در جای خود، بهشتی است. ولی به هرحال به دنبال این امور رفتن، موجب می‌شود شیطان در زندگی انسان جرأت ورود داشته باشد. موفق باشید

36608

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: استاد عزیز سوالی در مورد تسخیر ملک پرسیدم فرمودین امام خمینی چنین کاری نکردن. سوالم این است اگر به هدف رفع مشکلات مومنین علوم عریبه یاد بگیریم و ملکی تسخیر کنیم تا به این امور رسیدگی کنیم ایا چنین کاری عنوان جهاد کفایی هست یا خیر؟ بعد امام خمینی وظایفی بالا تر این این امور داشت هر کدوم از ما وظایفی داریم هر کدوم در سطح و شرایط خودمون. طلسمات اموری کاملا ناجوان مردانه هست و خیلی کسانی دیدم در این زمینه مشکل دارن و کمتر کسی از اهل معرفت دیدم به این امور دامن بزنه یا کسانی هم هستن دانش کافی ندارن وارد شدن به این مسائل عوارض داره. آیا باید مثل مرد میدان عوارض را به جان خرید یا بیخیال این امور شد و ما وظایفی در این امور نداریم؟ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که آیت الله انصاری همدانی متوجه بودند و کتاب «سوخته» آن را شرح می‌دهد، ما نیاز به این علوم نداریم و با نور توحید حقیقی می‌توانیم از این امور، عبور کنیم بخصوص که خطر حضور شیاطین در آن بسیار است. موفق باشید

36586
متن پرسش

سلام استاد: ناظر به سوال ۳۶۵۳۹«حرف های خانمان ساز» پرسش و پاسخی که نه سوال بود و نه جواب نحوه ای حاضر بودن بود چیزی یا راهی که امروز نداریمش که آدم ها بیش از اینکه از هم سوال داشته باشند در محضر یکدیگر باشند و به ملاقات همدیگر بروند طلبی که خود استاد طاهرزاده هم همیشه داشته و به نحوی طلب پس فردایی میداندش این موقعیت، موقع و مقامی ست که در آن در پی درست و غلط چیزها نیستیم بلکه همه اش ملاقات و دیدن است و نسبت برقرار کردن پرسنده ای که در تخاطب با استاد می گوید «هیچگاه از بحثهایتان سر در نمیآوردم» و «صدرا نخوانده ام» چطور در بحثی که استاد با نگاه به صدرا سخن می گوید پرسنده ی سوال خود می‌گوید نمی فهمم ولی در سوالش می‌گوید «صدایتان بلندتر و ممتدتر از صدای دیگران در وجودم می‌پیچید!...و....گمان کنم بشود با این زبان درباره ی همه چیز و همه کس سخن گفت!..» و باز می‌گوید «در بین حرف هایتان زیر گریه زدم» آیا این چه زبان یا چه عالمی ست که او را به گریه در آورده و می گوید با این زبان می شود با همه سخن گفت بد نیست از خود بپرسیم عالمی که استاد ما را با صدرا و هایدگر و انقلاب اسلامی به آن دعوت می کند چه عالمی ست آیا عالمی ست که باید در پی درست و غلط های سخن رفت یا بیرون از این حرف ها در انتظار زبان دیگری باشیم؟ و به قول حافظ: عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی و به قول استاد در متن پاسخشان «ای کاش آنهایی که باید می‌شنیدند به جای گفتن و باز گفتن، کمی هم می‌شنیدند.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا او مرا با خودم روبه‌رو کرد وقتی نمی‌فهمیدم صدرا چه می‌گوید، ولی اشک می‌ریختم که گویا او جاده‌ای مقابلم گشوده که نمی‌توانم بروم و پای رفتن در آن را کافی نمی‌یافتم. قصه مواجهه با چیزی است فراسوی نیک و بد، چه رسد به درست و غلط بودن. آری! عالَمی است که بناست در آن عالم افقی را در نسبت با خودمان برای خودمان بگشاید، در سکوت و عدم سؤال. نمی‌دانم در این مورد می‌توان از «وقت» که در روایات داریم سخن گفت؟ خوب است که به دو نمونه از آن روایات ذیلاً نظر شود:
حضرت اميرالمؤمنين«علیه السلام» مي‌فرمايند: «إنَّ ماضِيَ يَوْمِكَ مُنْتَقِلٌ وَ باقِيَهُ مُتَّهَمٌ فَاغْتَنِم وَقْتَك بِالْعَمَل» آنچه از روزِ تو گذشته که ديگر نيست، و آنچه هم که باقي است و نيامده است که قابل اعتماد نيست، پس «وقت» خود را جهت عمل غنيمت شمار. چنانچه ملاحظه مي‌فرماييد حضرت مي‌خواهند ما را از گذشته‌اي که رفته است و ديگر نيست و آينده‌اي که نيامده و معلوم نيست بيايد، آزاد کنند و در اين شرايط است که از نيستي به هستي سير کرده‌ايم و در مقام جمع خواطر قرار مي‌گيريم و به اصطلاح در «حضور» مي‌رويم، در اين حالت با حضور حق روبه‌رو مي‌شويم و از علم به عين مي‌آييم. «وقت» عبارت است از حالتي که سالک از ماضي و مستقبل آزاد شده و آمادة ورود واردات قلبي بر سرّ ضمير خود است. اول بايد خود را از گذشته و آينده آزاد کنيم تا «صاحب وقت» شويم و در اين حالت از نيستي به هستي وارد مي‌شويم. حضرت اميرالمؤمنين«علیه‌السلام» مي‌فرمايند: «أَلا إِنَّ الْأَيَّامَ ثَلَاثَةٌ يَوْمٌ مَضَى لا تَرْجُوهُ وَ يَوْمٌ بَقِيَ لا بُدَّ مِنْهُ وَ يَوْمٌ يَأْتِي لا تَأْمَنُهُ فَالْأَمْسِ مَوْعِظَةٌ وَ الْيَوْمَ غَنِيمَةٌ وَ غَداً لا تَدْرِي مَنْ أَهْلُهُ... وَ الْيَوْمَ أَمِينٌ مُؤَد...»، کلّ روزگار سه روز بيشتر نيست، روزي که گذشت و اميدي به بازگشت آن نداريم، و روزي که مانده و اکنون در آنيم، و روزي که مي‌آيد و اطمينان به آمدن آن نيست، ديروز پند است و امروز غنيمت، و از فردا خبر نداري که از آن کيست ... امروز امانتداري است که هرچه به او بسپاري به تو باز خواهد گرداند. موفق باشید      
 

36477

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: بر اساس وحدت وجود جناب ابن عربی، آیا درست است که بگوییم که شیرینی شکر و شوری نمک از خدا است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است ابتدا «برهان صدیقین» را دنبال بفرمایید ان شاءالله با کلیتی که نسبت به «وجود» و مقام تشکیکی آن برایتان پیش می‌آید، در آن صورت خود به خود این نکات برایتان روشن می‌گردد وگرنه همچنان این نوع مسائل، نسبت به وحدت وجود برایتان مطرح خواهد بود. موفق باشید

36239

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ۱. استاد از جهت نظری از نوجوانی کتابای مختلف می‌خوندم آثار علامه حسن زاده و آقای صمدی و کتب خودتان اما از جهت عملی ضعیفم. به شدت همین آزارم میده، از یک طرف میگم‌ این همه خوندی فهمیدی ولی اسیر الفاظی. میخوام ترک کنم اما نمیدونم کی به یک تعادلی می‌رسم؟ ۲. استاد برای درمان بداخلاقی و عصبانیت چه کار کنیم؟ به خصوص در برخورد با خانواده؟ رفتار عملی بگویید لطفا تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ما معارف توحیدی خود را در عبادات شرعی به صورت بالفعل می‌توانیم حاضر کنیم و از این جهت باید دستورات دین را وارد زندگی خود کرد تا نور توحیدی آن‌ها را تجربه نماییم. ۲. پیشنهاد می‌شود به کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» رجوع فرمایید. شرح آن کتاب روی سایت هست. https://lobolmizan.ir/sound/660?mark=%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%AF موفق باشید

36103

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد: در فایل صوتی «قدس افق حیات مسلمین» از نوع نگاهی صحبت شد که خیلی کلیدی بود. برای بنده هنوز به طور کامل این نوع نگاه درک نشد. بنده اینگونه متوجه شدم که انسان در واقع فقط یک کار دارد در این نظام هستی و در دنیا اون هم اینه که فقط حاضر باشد در اکنون خودش و وظایفش رو هم انجام بده، و خیلی متکی به برنامه ریزی فانتزی نداشته باشه، که خودش وقتش که بشه بدست انسان انجام میشه. انگار یجوری آدم در حضور خودش رو سپرده به پروردگارش (توکل و تسلیم) و اینه که آدم از بی ارادگی خلاص میشه و تصمیماتش از منطقه بودن و حضور میاد نه از ذهن و منیت خودش! نمیدونم درست فهمیدم یا نه. خیلی دوست دارم این نوع نگاه را بطور کامل درک و دریافت کنم. ممنونم اگر کمکم کنید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. خوب است چنانچه فرصت داشته باشید آن مباحث را با نگاه جناب آقای نجات‌بخش در کانال »سیمای هنر و اندیشه/ سُها» https://eitaa.com/soha_sima دنبال بفرمایید. موفق باشید

36093
متن پرسش

سلام استاد: به لطف مباحث شما، قدری تشنگی برای بنده حاصل شده است که نمی‌توانم طول شبانه روز دست از صوت گوش کردن و کتاب خواندن و تفکر بکشم طوری که کاری غیر از این‌ها را بیهوده می‌دانم، حتی در مهمانی کتاب می‌برم و می‌خوانم، استاد اما من خاکی هستم و نیاز به خشتمالی هست تا مرا با آبی مخلوط کند و در قالبی مرا بسازد وگرنه خودبخود خاک خشت نمی‌شود، در کتاب روح مجرد کرارا ذکر شده طی طریق بی استاد حی حاضر منتهی به شیخیه و بابیه و بهائیه می‌شود. استاد مرا از این حیرت ضلالت نجات دهید به اذن خدا، بگویید چه کنم. طی این مرحله بی همرهی خضر مکن /ظلمات است بترس از خطر گمراهی؛ استاد می‌فرمایید استاد تو علم توست اما من جاهلم پس استادی ندارم، شما را بخدا راهی نشان دهید. دلتنگتان هستم. یاعلی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! خاک، خود به خود خشت نمی‌شود باید ابتدا گِل شود و سپس در قالب مخصوص خود بریزیم. آیا دل‌دادن به حضرت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب، همان آبی نیست که خاک وجود ما را به گِل تبدیل می‌کند و سپس با نظر به شخصیت حضرت روح الل ه«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» آن گِل، قالب خود را شکل می‌دهد و گل وجود ما در قالب شخصیت انسانی که در این زمان، نمادِ انسانیت است؛ انسانیت خود را پیدا می‌کند؟ نظر به آینه‌ها در این زمانه بسیار کارساز است به همان معنایی که در هر تاریخی، انسان بدون استاد امکان ادامه راه برایش مشکل است. موفق باشید

35873

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت جناب استاد طاهرزاده: اخیراً کلیپی از آقایی به نام تمسکی که ظاهراً طرفداران زیادی در کانال خود دارد، پخش شده است که مطالبی در مورد دین گفته اند که بعضاً مطالب درستی دارد (در سؤال ۳۵۸۲۸ مطالب آمده است)، یکی از مطالبی که این آقا گفته است این است که «دین، آدم خوب را خوب تر و آدم بد را بدتر می کند». آیا این جملات باعث دین گریزی جوانان نمی شود؟ کسی که بد هست آیا دین نمی تواند او را خوب کند؟ کسی که بد هست نباید سراغ دین برود؟ کجای آیات و روایات این را داریم؟ مگر انسانهای زمان قبل از اسلام و جاهلیت پس از اسلام به انسانهای متعالی و وارسته ای تبدیل نشدند؟ انسانهای وحشی و غارتگر قبل از اسلام به انسانهای از خودگذشته تبدیل شدند. آیا جملات این آقا در مورد دین با مطالب مقاله آقای مصطفی ملکیان سنخیتی دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد خود قرآن متذکر این امر است که اگر کسی اهل تقوا باشد و متوجه عالم غیب شده باشد، قرآن را به عنوان عطای الهی می‌یابد و استفاده می‌کند. جناب آقای دکتر محقق داماد نکات دقیق قرآنی را به میان آوردند و در این رابطه می توانید به کتاب خوب « «تعلیم و تربیت اسلامی» از آیت‌الله حائری شیرازی و به سؤال و جواب های 24355 و 24273 و 8414 و 2067 رجوع فرمایید و این غیر از سخن آقای ملکیان است که اساساً ایشان جایگاهی برای دین قائل نیستند و مخاطب خود را توصیه به پذیرفتن نیست‌انگاری می‌کنند. موفق باشید

35775

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: نصرالله پورجوادی: «روشنفکر دینی می‌خواهد از دین استفاده ابزاری کند. می‌خواهد دین را طوری بزک کند که با آن بزند تو سر مارکسیسم. روشنفکران دینی ما کارشان را با مبارزه با مارکسیسم آغاز کردند. من نمی‌دانم آنها در سال ۵۷ از انقلاب استفاده ابزاری کردند تا مارکسیست‌ها را از صحنه خارج کنند یا نه، ولی مطمئن هستم از دین استفاده ابزاری کردند تا با آن انقلاب کنند. پروژه روشنفکری دینی در ایران با شکست مواجه شده و آینده‌ای نه در ایران دارد و نه در هیچ کشور دیگر. چون انسان در عصر جدید می‌خواهد در جامعۀ جدید زندگی کند. با دیدی جدید می‌خواهد آیندۀ خود را بسازد، در این جامعه دین هم می‌توان داشت، ولی تا جایی که از آن دین استفاده ابزاری نخواهند بکنند.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! روش حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» همان سیره پیامبر و امامان «علیهم‌السلام» بود و مردم ما نیز ذیل شخصیت امام انقلاب کردند و نه ذیل روشنفکران. موفق باشید

35400

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم رب الحیدر. سلام استاد وقتتون بخیر: شما تو کتاب ادب خیالتون فرمودین کسانی که زشتی بی عالم بودن و مزه ی عالم عالم دار رو بچشند راحت درسشون و مطالعه شون رو دارن. چطوری به این درجه برسیم؟! چطوری بشناسیم و بچشیم؟! یعنی با پیدا کردن استادهای مشخص و گرفتن نورشون و هم افق شدن باهاشون بدست میاد؟! و یک سوال دیگه آیا ذکر گفتن باید در زمان خاصی و اگر چهله ای بود باید همه روز در ساعت مشخصی باشه؟! و سوال سوم؛ چطور انسان میتونه در زندگی استنباط درست داشته باشه و از راه شیطان نباشه؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عالَم‌دارشدن در فضای معارفی مثل «معرفت نفس» و با نظر به شخصیتی آرمانی که در این زمانه می‌توان حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را مدّ نظر قرار داد؛ پیش می‌آید. ۲. اذکارِ عام مثل ذکر «لا إله إلا الله» و ذکر صلوات، نیاز به زمان خاصی ندارد و برکات خاص خود را در متعالی‌کردنِ قلب پیش می‌آورد. آری! اذکار خاصی هست که باید زیر نظر استاد باشد که به نظر می‌آید امروزه با نظر به شخصیت‌هایی مانند حضرت امام نیاز نباشد ۳. ملاک معارف الهی و سیره معصومین «علیهم‌السلام» است. موفق باشید

35067

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. بنده ساکن اصفهان بوده و می‌خواستم در صورت امکان مشاوره ای با استاد داشته باشم. آیا امکان ملاقات با ایشون وجود داره مشاوره تلفنی چطور؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت نوع کاری که برای خود تعریف کرده ام، تنها از طریق همین سایت می توانم در خدمت رفقا باشم. موفق باشید

35058

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در حکمت متعالیه گفته می‌شود که حقیقت وجود به ذهن نمی آید. یعنی آن حقیقی که خارج از ذهن است و اصالت دارد وجود است واین وجود به ذهن نمی آید تا علم حصولی شود. اما می توان با علم حضوری، وجود را درک و شهود کرد. اگر مطالب بالا درست است، لطفاً بفرمایید که این علم حضوری از وجود را چگونه می‌توان رسید؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین که انسان به علم حضوری در نزد خود حاضر باشد، متوجه وجود خود می گردد و در همین رابطه با هر موجودی که روبرو شود به اعتبار وجودی که مثلاً اسب است و یا گل است روبرو می شود. موفق باشید

34602

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام حضرت استاد: خدا قوت، به این رسیدم که اگر عمل انسان باعث پیوند دل و عشق دل به خدا نشود هر لحظه ممکن است تحت تاثیر هوا و هوس قرار بگیرد و بلغزد کما اینکه توی ذهنم نیست که در حال اشد حبا لله گناهی کنم از روی عمد البته که من لایق این محبت نیستم ولی میدونم محب اراده نمی‌کند که محبوب را اذیت کند و به این رسیدم که دلیل اینکه هرچه درجا می‌زنم حرکت نمی‌کنم بخاطر نبودن این محبت هست ولی نمیدونم چطور و چگونه این محبت رو فعال کنم، خیلی حدودی میدونم، ممنون میشم کمکم کنید، به این فکر بودم که خودم رو نساختم فردا امام زمان علیه السلام میان به دردشون نمی‌خورم ولی به فکرم خورد که اگر دلم عاشق خدا بشه و آن حالت خشیت مخلوط با محبت رو پیدا کنه مثل آیت الله ناصری، دیگر به راحتی میتونم به نیازهام برسم و خدا محب خودش را ناامید نمیکنه و به درد بخور میشم. شاید این پیامی که دادم آنقدر لزومی نداشت که وقتتون رو بگیرم ولی چه کنم که دوستتون دارم؟ همانطور که پدر و خانواده ام هم همینطور بودن

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که بتوانیم هر اندازه که ممکن است در محضر خداوند خود را احساس کنیم و در امور زندگی راضی به رضای خداوندی باشیم که همواره مواظب ما بوده و هست. و در این رابطه خلق خدا را دوست بداریم و اگر هم از آن‌ها بدی می‌بینیم با بدیِ آن‌ها بد باشیم و نه با انسانیت آن‌ها. موفق باشید

34507

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: با توجه به اینکه بعضی خوابها تعبیر خوبی ندارند، و روایتی هست که عمر خواب زنی را که پیامبر تعبیر خوبی کردند که شوهرت برمی‌گردد به مرگ شوهرش تعبیر کرد و شوهرش مرد و پیامبر فرمودند به خاطر اون تعبیر بود، میشه خواب رو تعبیر بد کرد یا همه رو باید تعبیر خوبی کرد؟ روایتی که نقل شد درسته؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال موضوع، موضوع حساسی است و به همین جهت نباید به راحتی وارد تعبیر خواب شد. و مکرر بنده عرض کرده‌ام که تعبیر خواب نمی دانم. موفق باشید

39873

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله النور. سلام: استادِ جان در مورد ولایت فقیه و دیدگاه اسلام و علما از صدر اسلام تا به حال در این مورد و ولایت فقیه را تا به چه حد قائل بودند کتاب یا مجموعه صوت دسترسی دارید معرفی کنید؟ آیا ولایت مطلقه فقیه را فقط حضرت امام قائل بودند؟ صوت یا کتاب واقعا لازم دارم تا اطلاعاتم رو تکمیل کنم و در بحثایی که پیش میاد به مردم و قشر فرهیخته و اهل مطالعه پاسخ متقن بدم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از بهترین کتاب‌ها در رابطه با توجه به مبانی حِکمی و دینی مربوط به «ولایت فقیه» کتاب شریفِ « ولایت فقیه؛ ولایت عدالت و فقاهت» از حضرت آیت الله جوادی آملی است. در ضمن می‌توانید به بحث  «حکومت وِلایی» در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

38147

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: عرض ادب و احترام، ببخشید در مورد خوردن گوشت چه نظری دارید؟ با توجه به اینکه در قرآن هست که از شیر و گوشت آنها تغذیه کنید و یه حدیث هست که می‌فرماید شکم خود را قبرستان حیوانات نکنید، حس می‌کنم بعد از خورد گوشت دچار خشم و ناراحتی میشم، درود های بیکران

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که اهل سلوک فرموده‌اند بهتر است هر روز گوشت نخوریم و در ۴۰ روز حداقل یک بار گوشت خورده شود. موفق باشید

38111

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: مرا سرگردانی دیوانه کرده است. الان در من حس مرگ هراسی، خداجویی، فکر به زندگی ابدی و... دچار افسردگی و پوچ گرایی شده ام. دنبال حقیقت می گردم کجا باید راه را پیدا کنم؟ وسوسه های شیطانی یک لحظه مرا آرام نمی گذارد به توصیه شما جزوه نهیلیسم و سلوک ذیل شخصیت امام خمینی را خواندم. من نمی دانم باید چه کار کنم هر لحظه دچار شک و تردید میشم. یکی از شاگردان ۲۵ ساله آیت الله بهجت استاد الهی شدیدا منع می‌کنند که سراغ کتاب های فلسفی و عرفانی بروید می‌گویند اینها بافته های ذهن هست و هزاران حرف و حدیث دیگر‌‌... استاد دیگری می گویند تا واکسینه نشدید سراغ اندیشه‌های دیگران نروید که گمراه می‌شوید. من حتی نماز می خواهم بخوانم حرف استاد دیگری در ذهنم می آید که شما با مفهوم ذهنی خودتون دارید ارتباط برقرار می‌کنید وقتی خدایی را می خوانی که نمی شناسی همین موضوع در ارتباط با امام زمان هم برام پیش میاد. قرآن می خوام بخوانم دچار شک و تردید نکنه شامل افرادی باشم که با خواندن قرآن گمراه تر می‌شوند. من احساس می‌کنم در این دنیا رها شده ام. از کجا تشخیص بدهم حرف کی درست است‌؟ آیا این راه خدا باید اینگونه باشد که من ندانم باید چه کار کنم؟ به حرف هر کس هم گوش می‌کنم با شک و تردید است. من نه دیگه خدا دارم نه امیدی به هدایت سرگردان و تنها و پر از ترس و استرس.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خود خداوند در قرآن می‌فرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» یعنی حقیقت آن است که در قرآن همواره خداوند به یاد ما بوده است و اگر ما تلاش نماییم تا با تدبّر در قرآن به راهنمایی‌های آن به‌سر ببریم، جایی برای سرگردانی نمی‌ماند. پیشنهاد می‌شود به عنوان نمونه سری به عرایضی که در سوره احزاب شده بزنید. https://lobolmizan.ir/sound/637  . موفق باشید

37944
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی: به نظر حضرتعالی این تحلیل آقاب صفار هرندی تا چه حدی صحیح است؟ من «جلیلی‌چی» نیستم. سال ۹۲ به او رای ندادم. دور اول انتخابات همین امسال هم به او رای ندادم. به ضعف‌ها و محدودیت‌های او در مقام یک سیاستمرد واقفم. اما حالا که پس از سه هفته ممنوعیت سخن گفتن درباره نامزدهای انتخاباتی امکان نوشتن یافته ام دوست دارم از او بنویسم. از سعید جلیلی که به نحو کم‌نظیری نماینده بخش بزرگی از فضیلت‌ها و زیبایی‌های انقلاب اسلامی پنجاه و هفت در سیاست ملی ماست. اگر آرمان پنجاه و هفت پیوند یافتن و بلکه یگانه شدن دین و سیاست در متن حیات مدنی بود، این یگانگی نخست باید در وجود سیاستمرد محقق شود. جلیلی به وضوح مصداق این معناست. پیشتر نوشتم که مهم‌ترین میراث شهید رییسی سیاست تقواست و اینک باید افزود که میراث‌دار او از این جهت بی‌شک سعید جلیلی است. با این ملاحظه که آنچه برای سید شهید با شمّ و غریزه محقق بود، برای جلیلی با نحوی تفصیل و نظرورزی همراه شده است. نحوی درک سازوار مبتنی بر دیانت از سیاست و مقاومت و عدالت که در جزئیات مشی عملی و زیست شخصی نیز متبلور است. و این فقط مربوط به امور کلان سیاست نیست؛ شاید به چشم کسانی خرد و کم اهمیت به نظر برسد، برای من اما اینکه سیاستمداری داریم که در اوج مشاجره پینگ پنگی مناظره دونفره، وقتی رقیب قرآن می‌خواند، ملتزم به امر «فاستمعوا له و انصتوا» لب از سخن می‌بندد، قیمتی است. اینکه مجاهد جانبازی داریم که زخم و جراحت خود را محمل تبلیغ سیاسی قرار نمی‌دهد (شاید هنوز هم بسیاری از مردم جانباز بودن او را ندانند) ارزشمند است. اینکه نامزد انتخاباتی داریم که در نحوه عمل خود، در گفتن و نگفتن، در رفتن و ماندن، بیش از هر چیزی حجت شرعی را در نظر می‌آورد همان لحظه طلایی سیاست پنجاه و هفتی است. جلیلی امروز خیلی بیش از گذشته در منظر و مرئی وجدان ایرانی ما حاضر است. می‌دانم که بابت جمله بعدی ملامت و تمسخر خواهم شد اما چه باک؟ این وجدان ایرانی هر چند به او رأی ندهد اما عمیقا دوستش دارد. همچون شمایلی از فضیلت‌های بنیادینی که مدینه ما را برافراشته است: تقوا، شجاعت، سلامت، ساده‌زیستی و مردمداری. ممکن است بسیاری بترسند و ترجیح دهند که در این شرایط سخت و خطرناک چون اویی سکان کشور را به دست نگیرد. اما این ترس به خلاف تصور همراه با نفرت نیست. تلاش دو هفته اخیر برای نفرت ساختن حول جلیلی موفق نبود (به خلاف مورد احمدی نژاد در سال هشتاد و هشت). فضیلت و تقوا چیزی نیست که از نظر انسان ایرانی نکته‌سنج مخفی بماند و او کسی را که به این زیور آراسته است، نمی‌تواند دشمن بدارد. همچنین این ترس چندان مربوط به ویژگی‌های شخصی جلیلی نیست.  در واقع این ترس، ترس از تنگ شدن زندگی و مجال و امکان‌های آن (خواه در پرتو سیاست حجاب و محدودیت اینترنت یا نزاع با قدرت‌های جهانی) به حفره‌های بزرگی در کلیت سیاست انقلابی باز می‌گردد. بار دیگر مسائل جلیلی را به یاد آوریم: اینکه جلیلی زبان تخاطب با بخش مهمی از مردم را ندارد، اینکه ایده‌ای در نسبت با تکثر واقعاً موجود در ایران امروز ندارد، اینکه ایده آزادی در منظومه او جای روشنی ندارد و اینکه ایده امکان پیشرفت بدون همراهی با هژمونی غرب هنوز اعتماد و امید چندانی بر نمی‌انگیزد، جملگی به کاستی‌های اساسی نیروی انقلاب و گفتار و طرح سیاسی آن باز می‌گردد. اگر این خلل‌ها زیر عبای پوشاننده شهید رییسی و سیادت و صفا و معنویت او از نظر مخفی شده بود (که البته چندان هم نشده بود) به معنای حل و فصل آنها نبود. و مسیر آینده مسیر در انداختن طرحی نو و حل و فصل واقعی این کاستی‌هاست. با مشاجره ملال‌آور تعیین مقصر و سرزنش متقابل در میان نیروهای انقلابی گامی به پیش برداشته نمی‌شود. شمایل محبوب و دوست داشتنی جلیلی اینک به مثابه یک سرمایه سیاسی متعلق به نیروهای انقلاب است. من تصور می‌کنم روند وقایع ماه‌ها و سال‌های پیش رو ارزش اجتماعی این سرمایه را بالاتر نیز خواهد برد. اما گشایش آینده ما در هزینه کردن مسرفانه این سرمایه نیست. در تلاش جدی و سخت کوشانه و بیرحمانه برای حل مسائلی است که موجد ترس فوق الذکر می‌شود. کاش سعید جلیلی خود به محور این تلاش تبدیل شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نکات قابل ارزشی را جناب آقای سجاد صفار هرندی مطرح فرموده‌اند. آری! باید اقای دکتر جلیلی عزیز از بعضی از اجمال‌ها مثل احترام به آزادی، به تفصیل آیند و همان‌طور که آقای صفار هرندی می‌گویند باید خود آقای دکتر جلیلی نشان دهند تهمت‌هایی که موجب جلیلی‌هراسی شده، بی‌رحمانه است و حقیقتاً به گفته آقای صفار هرندی: « شمایل محبوب و دوست داشتنی جلیلی اینک به مثابه یک سرمایه سیاسی متعلق به نیروهای انقلاب است. من تصور می‌کنم روند وقایع ماه‌ها و سال‌های پیش رو ارزش اجتماعی این سرمایه را بالاتر نیز خواهد برد.» موفق باشید      

نمایش چاپی