بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1804

اثرات زیارتبازدید:

متن پرسش
با سلام احادیث بسیار مطرح می نمایند که با زیارت قبر امام حسین علیه السلام تمام گناهان شما بخشوده می شود و . . . به نحوی که در ذهن غالب مردم جا گرفته است که فتح الفتوح ایمان زیارت رفتن و پاک کردن لوح اعمال از بدی ها می باشد. حال در این باب چند سوال دارم: 1- برای من شکی در نورانی بودن و دارای انرژی بودن قبور ائمه نیست ولی وقتی هدف آن بزرگواران انسان سازی می باشد چرا تا این میزان تبلیغ برای رفتن به زیارت می باشد؟(درجایی که آنچنان درگیر گناه از کوچک و بزرگ آن هستیم) 2- بهتر نیست به جای تبلیغ بیش از اندازه ای که برای زیارت رفتن وجود دارد بر مبحث انسان سازی و پیروی از گفتار این بزرگواران تاکید گردد. 3- ائمه از ما طلب انسان پاک بودن ، بدون دروغ و غیبت و . . . دارند، آیا نفس این زیارتها در این مهم ما را یاری می کند؟ 4- اگر زیارت تا این اندازه انسان ساز و مهم می باشد چرا در بسیار از زائرین چندین بار در سال ائمه خصلتهای پاک و مطهر ائمه دیده نمی شود؟ 5- بسیاری از دوستان (بخصوص مذهبی) پس از سفر به اکثر کشورهای خارجی از خوب بودن آدمهای خارجی می گویند ولی در جامعه خودمان باید دنبال چنین انسانهایی بگردیم؟ 6- بسیاری از دوستان به من می گویند چرا اهتمام به رفتن و زیارت کربلا نداری(تا این حد که می گویند حتی اگر پول رفتن را هم نداری قرض کن) و من بیش از مسائل مادی و سختی های سفر بدنبال این میگردم که این رفتن و زیارت کردن چه تاثیر روحی و انسان سازی برای من دارد.(چرا که بسیاری از معتادین به زیارت را دیده ام که در کوچکترین مسائل دینی حق مطلب را ادا نمی کنند) لطفا راهنمایی بفرمائید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- مسلّم کسی بیشترین نتیجه را از زیارت امام معصوم می‌برد که بنا داشته باشد قلب خود را در ذیل پرتو انوار آن ها قرار دهد و به نور عصمت امام منور شود و به بهترین شکل خود را بسازد و شما بر این اساس از زیارت ائمه‌»علیهم‌السلام» خود را محروم مگردانید. 2- در مورد تأثیر زیارتی که افراد معمولی دارند که به قول شما گرفتار گناهان کوچک و بزرگ هستند، همین اندازه بس که حقیقت انسانیت را امام معصوم می‌دانند و در جان خود راضی به گناهانی نیستند که مرتکب آن می‌باشند و همین امر موجب می‌شود که بالاخره از آن گناهان فاصله بگیرند. موفق باشید
17565

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: این که حضرتعالی در کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت علیه سلام به کرات اشاره می کنیدکه غایت قرب هر انسانی امام معصوم علیه السلام هست یا تعبیراتی با این مضامین چند سئوال پیرامون این مطلب از جنابعالی دارم. 1. اگر شخصی به مقام «فنا در فنا» که اگر اشتباه نکنم نهایت قرب الهی می باشد، نایل گردد به نهایت قرب الهی که امام معصوم علیه سلام هست نایل گشته؟ 2. کشف و شهود در کدامین از منازل سیر و سلوک معنوی واقع می شود؟ 3. وقتی ما به مقام فنای در فنا برسیم درست هست بگوییم که در نفس ناطقه مانند معصومین علیه سلام شده ایم؟ 4. آیا مقام عرفانی دکتر چمران با حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه یکسان هست؟ 5. مقصود از حق الیقین همان مقام فنای در فنا هست؟ 6. آیا می توان گفت مقام قرب حضرت عباس علیه السلام با حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه یکسان می باشد؟ فرق این دو بزرگوار در چیست؟ 7. آیا کسی که به مقام فنای در فنا نایل گشته در واقع تمام اسمای الهی بر قلبش تجلی شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! 2- عموماً از منزل 50 به بعد پیش می‌آید ولی به خودِ شخص هم بستگی دارد 3- آری! ذیل امام معصوم 4- نه! یکی واصل است و یکی تابع 5- آری!  6- چگونه دو اقیانوس را می‌توان با هم مقایسه کرد؟ 7- آری. موفق باشید

15490

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر دامت توفیقاته: به حول و قوه الهی جمعی از طلبه های قم درصدد هستیم در کنار تحصیل دروس حوزوی و پیگیری مباحث معرفتی، در جهت گفتمان سازی مکتب امام و حرکت به سمت حل مشکلات انقلاب قدمی برداریم آنچه به ذهنمان رسید این بود که در قدم اول می بایست بچه های انقلاب دور هم بنشینند و با رویکردی راهبردی و ناظر به حل مشکلات به گفتگو و مباحثه بپردازند و این جلسات مباحثه که موضوعش انقلاب اسلامی است را مهم و ارزشمند بشمارند تا از قبل مباحثه بر روی مسائل واقعی و اساسی انقلاب، اندیشه پشتیبان انقلاب اسلامی که یک اندیشه جامع و کامل و فاخر و حرکت آفرین است از مرحله اجمال به تفصیل برسد. در همین رابطه متن زیر و سوالاتی خدمت حضرت عالی ارائه می شود امیدواریم با پاسخ به این پرسش ها ما را در این تکلیف مقدس و الهی یاری بفرمایید. البته این سوالات بخشی از مسائلی است که می بایست با نگاه عمیق به آنها پرداخت. ابتدا متنی در زمینه تبیین ضرورت پرداختن به مباحثه پیرامون مسائل انقلاب و تدوین نظام سوالات ارائه شده و در ادامه سوالات طرح می شود. اندیشه پشتیبان انقلاب اسلامی (حرکت به سمت تفصیل دادن اندیشه های انقلابی - اسلامی مرتکز در ذهن بچه های انقلاب) ما اجمالا فهمی راجع به انقلاب و اسلام و آینده آنها و وضعیت موجود و ضرورت حرکت از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب داریم. تقریبا این فهم اجمالی روی اکثر بچه حزب اللهی های ما نصب است شاهد آن این است که هر کسی در گوشه ای برای خود کاری به نام انقلاب و انقلابی گری تعریف کرده و مشغول انجام آن است البته به میزانی که این فهم اجمالی به سمت تفصیل بیشتری حرکت کرده است قاعدتا موفقیت هم بیشتر بوده است. چرا همین فهم اجمالی کافی نیست؟ عظمت اسلام و انقلاب از یک طرف و آلوده شدن اسلام ناب به تقریرهای غلط در طول تاریخ از طرف دیگر پیچیدگی های فوق العاده طراحی های دشمن، ناتوانی اندیشه ای و راهبردی بچه های انقلاب در مواجهه با طراحی های دشمن و تبیین عظمت اسلام و انقلاب و..... همه ی این موارد، صدها و بلکه هزاران سوال و مسئله را برای ما پیش می آورد که بدون توجه به آنها و حل اساسی تک تک آنها راه به سمت مطلوب باز نمی شود و ما همچنان در مرحله احساس مشکل و سرودن مشکلات باقی خواهیم ماند. در این شرایط، ما مجبوریم برای درمان دردهای خود و تجهیز جبهه انقلاب برای گذر از مشکلات و رسیدن به نقطه مطلوب چاره اندیشی کنیم. یکی از آسیب های مهم و فراگیر در بین بچه های انقلاب این است که روی شناخت مشکل و مسئله کمتر وقت می گذارند و ذهن ها بیشتر معطوف به عمل است و به همین خاطر هم عموما اقدامات میدانی اثر بخشی مورد انتظار را ندارند. به نظر می رسد اولین قدم در حل مشکلات انقلاب این است که باید تمام سوالات و مسئله های موجود مربوط به حرکت انقلاب فهرست شود تا با تحلیل و مباحثه بر روی آنها و سنخ شناسی هر کدام از سوالات و مسائل، به شیوه ای معقول و منطقی و با طرحی واقعی و جامع به سمت حل آن ها حرکت کنیم. اگر نتوانیم سوالات و مسئله های واقعی انقلاب را کشف و به زبانی فنی و دقیق بیان کنیم راهی به سمت حل واقعی مشکلات پیش رویمان گشوده نمی شود. نشناختن درد و بیماری باعث شده رجما بالغیب تیرهایی را به فضا پرتاب کنیم و این کوری در هدف ما را مستعد بازی خوردن در زمین دشمن کرده است و در نتیجه به دست خودمان یکی یکی سنگرهای انقلاب را تقدیم دشمن می کنیم. صد انداختی تیر و هر صد خطاست / اگر هوشمندی یک انداز و راست نظام آموزشی حوزه و دانشگاه، ما را مقرر اندیشه های دیگران بار آورده است نمی توانیم به مسائل واقعی خودمان و حل آنها فکر کنیم. در این نظام آموزشی و تربیتی، سوال و جواب معلوم است و کافی است ما این سوال و جواب ها را حفظ کنیم تا عنوان دانشمند و دکتر و ... بر ما اطلاق شود. وقتی تربیت نشده ایم که خودمان سوال طراحی کرده و پاسخ دهیم چه انتظاری داریم که مشکلات واقعی صحنه زندگی و تمدنی خود را حل کنیم. با توجه به این نکات و البته نکات فراوان دیگر، ما به این جمع بندی می رسیم که باید سوالات و مسئله های انقلاب را در عرصه های مختلف جمع کرده و با تحلیل و ارزیابی و تدوین نظام سوالات و مسائل به سمت حل آنها پیش برویم. از باب مثال می توان به موضوعاتی که می بایست پیرامون آنها به تدوین سوال و مسئله پرداخت، اشاره نمود البته همه این موضوعات باید با عینک راهبردی دیده شود تا نظام مسائل و پرسش ها با جهت گیری حل مشکلات انقلاب تدوین شود. اسلام، انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی، ساختار و قانون امام زمان (ع) و ظهور، امام خمینی (ره)، حضرت آقا، انقلابیون، مردم، آمریکا، تمدن غرب، غرب شناسان و مسئله غرب شناسی، نخبگان و مسئله نخبگی، دانش، اقتصاد، فرهنگ و مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی، فهم و نگاه و اندیشه راهبردی، نهاد رهبری و شعور رهبرانه، تصویر نقطه مطلوب، تشکیلات و جمع انقلابی، حوزه علمیه، ادراک و اراده، مقوله حل مشکل، سبک زندگی انقلابی، نهادهای انقلابی، ماموریت گرایی، زن در دنیای معاصر سوالات پیرامون امام خمینی (ره) 1. کدام یک از نقاط تاریک نظام طاغوت برای امام اهمیت بیشتری داشت و امام سعی می کرد آنها را مقابل چشم مردم قرار دهد؟ 2. آیا امام قبل از انقلاب با امام بعد از انقلاب تفاوتی داشت؟ اگر بله این تفاوت در چه زمینه هایی بود؟ 3. آیا امام طرح کلانی برای مبارزه و اداره انقلاب داشت؟ یا صرفا انجام وظیفه می کرد و راه خودش باز می شد؟ 4. آیا امام از همان دوران جوانی خیز مبارزه با شاه و تشکیل حکومت اسلامی داشت؟ آیا می توان گفت امام در دوره ای که مشغول تالیف و تدریس دروس متداول حوزوی بوده، به دنبال مبارزه بوده است؟ 5. چرا امام قبل از سال 42 وارد مبارزه با شاه نشد؟ امام این نگاه اجتماعی و سیاسی را از کجا آورده است؟ با توجه به اینکه آقا در خاطره ای می فرمایند که امام در دوره ای که مشغول تدریس دروس حوزوی بودند کاملا منزوی بودند و فقط مسیر مسجد سلماسی تا منزل را طی می کردند و خیلی بروز و ظهور نداشتند. 6. تفاوت امام با بقیه علما از یک طرف و مبارزین از طرف دیگر چیست؟ 7. شیوه مبارزه امام با فساد اقتصادی و سیاسی و ... در کشور بعد از انقلاب چگونه بود؟ گاهی گفته می شود امام در مسئله مبارزه با فساد نسبت به رهبری قاطع تر عمل می کردند. این ادعا چقدر درست است؟ 8. آیا امام فلسفه غرب خوانده بود؟ یکی از اساتید در نوشته ای ادعا کرده بودند که علامه طباطبایی (ره) به مطالعه فلسفه غرب علاقه مند بودند به خلاف امام که هیچ علاقه ای به مطالعه فلسفه غرب نداشتند. 9. اینکه برخی ادعا می کنند چون امام فلسفه غرب نخوانده بود مواجهه ایشان با غرب، سیاسی و فرهنگی و اخلاقی بوده است و لایه های فلسفی و فکری غرب را نشانه نرفته بودند، چقدر صحت دارد؟ 10. راز مماشات امام با برخی جریانات و افراد غیر انقلابی و حتی انقلابیون منفعل چه بوده است؟ برخی می گویند مصلحت حفظ نظام اسلامی اقتضا می کرده است آیا می توان مدعی شد که اگر با این افراد و جریانات انقلابی برخورد می شد امروز مانعی مثل اینها را نداشتیم؟ با توجه به اینکه خود امام در اواخر عمرشان تصریح می کنند که ما باید از اول انقلابی عمل می کردیم. 11. منظور امام از وحدت ملی که بارها روی آن تاکید داشتند چه بود؟ برخی می گویند منش و روش امام در بحث وحدت باید مد نظر باشد و برخی دیگر مدعی هستند که جایگاه امام چون رهبری کلان جامعه بود می توانستند چنین منشی داشته باشند ولی وقتی در مسئولیت عملیاتی و اجرایی قرار می گیریم وحدت یعنی مماشات با این افراد غیر انقلابی در عمل و این یعنی خوابیدن یا کند شدن حرکت انقلابی. کدامیک از این نظرات درست است؟ 12. چگونه می توانیم به یک فهم مشترک از کلمات امام برسیم به گونه ای که هر کس برداشت شخصی از کلمات ایشان نکند؟ 13. امام از یک طرف انتقادهای جدی به روند حرکت روحانیت در طول تاریخ دارد و از طرفی علمای سلف را می ستاید، چگونه این دو جمع می شود؟ نگاه امام به تاریخ حرکت شیعه و به خصوص روحانیت چگونه است؟ 14. نگاه امام به مسئله ورزش در کشور چه بود؟ طرح امام برای آینده ورزش کشور چه بود؟ آیا ورزش قهرمانی به این شکل امروزی، مطلوب امام بود؟ 15. آیا نگاه امام به هنر تاکتیکی بود یا برای هنر اصالتی قائل بودند؟ 16. هدف و راهبرد کلان انقلاب در عرصه جهانی از منظر امام چه بود؟ طرح امام برای اصلاح نظام ظالمانه جهان چه بود؟ سوالات پیرامون اقتصاد 1. آیا ما فقط فقه الاقتصاد داریم یا علم اقتصاد اسلامی هم می توانیم داشته باشیم؟ 2. شاخصه های اقتصاد تراز انقلاب اسلامی و مکتب امام چیست؟ 3. حد رفاه و توسعه اقتصادی در اسلام چیست؟ قرار است مردم تا چه اندازه ای در رفاه و گشایش اقتصادی باشند؟ آیا رفاه و حرکت به سمت آن با سنت ابتلاء و سختی و امتحان انسانها منافات ندارد؟ اینکه قرآن می فرماید «لقد خلقنا الانسان فی کبد» یا روایاتی که تصریح می کنند که «مردم در دنیا به دنبال راحتی هستند در حالیکه خداوند راحتی را در دنیا قرار نداده است» با مسئله رفاه و توسعه اقتصادی منافات ندارد؟ 4. آیا برای اداره اقتصادی کشور و حل مشکلات، طرح کلانی داریم؟ یا با سعی و خطا پیش می رویم؟ 5. آیا امکان دارد مشکلات اقتصادی را بدون توجه به عرصه های دیگر مثل فرهنگ و تفکر و اخلاق و ... حل کرد؟ رابطه مشکلات اقتصادی با این عرصه ها چیست؟ 6. آیا این تصویر از گذشته که ما مردمی فقیر و بدبخت و قحطی زده بوده ایم درست است؟ 7. از چه زمانی این شکل از مشکلات اقتصادی دامن گیر ما شده است؟ علت و خاستگاه مشکلات اقتصادی کشور چیست؟ مسئله غرب شناسی 1. غرب شناسی از چه زمانی و با چه انگیزه ای وارد کشور شد؟ 2. موضع شاه در مقابل مسئله نقد غرب چه بود؟ 3. چرا عمده کسانی که در مسیر غرب شناسی فردیدی قرار می گیرند از انقلاب و فضای حماسی آن دور می شوند و به نوعی روشنفکری منفعل و البته منتقد تبدیل می شوند؟ آیا این دستگاه غرب شناسی مشکل دارد یا مشکل از جای دیگری است؟ 4. چه خصوصیتی در غرب شناسی فلسفی نهفته است که هر کس که به آن دل می دهد از درون دچار یک حرارت و شوریدگی عجیبی شده و وجودش دچار تلاطم و بی قراری می شود؟ 5. آیا امکان دارد به لحاظ ثبوتی که حرف های اندیشمندان غربی مطابق با حقیقت باشد؟ آیا در عالم اثبات واقع هم شده است؟ با توجه به اینکه برخی قائلند کفار و غیر شیعه هیچ گاه حرف حقی ندارند و اگر هم حرف حقی بر زبانشان جاری می شود از شیعه به عاریت رفته است. 6. نقش اراده انسانی در تحولات اجتماعی و تاریخی از منظر غرب شناسی و غرب شناسان چگونه است؟ آیا غرب شناسی فلسفی به نوعی جبر تاریخی معتقد است؟ 7. آیا غرب شناسی فلسفی، بصیرت سیاسی اجتماعی ما را تقویت می کند یا بر عکس ما را به کج فهمی سیاسی مبتلا می کند؟ با توجه به مواردی مثل دکتر داوری که در عین غرب شناسی عمیق فلسفی در عرصه سیاسی به افرادی مثل آقای خاتمی و عارف متمایل هستند. نسبت این موضع گیری های سیاسی با آن تفکر عمیق فلسفی چیست؟ مشکل از کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده به جای این‌که بخواهید به تک‌تک این سؤالات بپردازید و همواره سرگردان انواع سؤال‌ها باشید؛ خوب است که یک سیر مطالعاتی در سه جانب «خودشناسی» و «شناخت جایگاه تاریخی انقلاب» و «شناخت غرب» پیشه کنید تا به‌خوبی با قدرت تفکری که حاصل می‌شود، کارها را جلو ببرید. در مورد «خودشناسی» بحث «ده نکته در معرفت نفس» و شرح آن بنا به تجربه‌ی خواهران و برادران بسیاری از مسائل روحی و شوقی انسان را مدیریت می‌کند. به فرمایش یکی از طلاب، بحث معرفت‌النفس فتح‌الفتوح می‌باشد. و در مورد انقلاب و امام، کتاب «انقلاب اسلامی و رجوع به عهد قدسی» و کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» افق خوبی را در معرض تفکر و دید افراد قرار می‌دهد. و در رابطه با «غرب‌شناسی» کتاب «مدرنیته و توهّم» همراه با شرح آن می‌تواند جمع‌بندیِ نسبتاً خوبی را در رابطه با شناخت غرب مطرح کند. همه‌ی مطالب فوق، بر روی سایت هست. می‌ماند که در بین سؤالات متکثر، یک سؤال مشخص داشته باشید که مانع حرکت شما باشد. خوب است که همان سؤال را مطرح بفرمایید موفق باشید

14678
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید و زیارتتان هم قبول: 1. المیزان را تحویل گرفتم و بسیار دعا گوی شما و آقای مرادی هستم. دستتان درد نکند. انگیزه ای شد که بنده با پشتکار بیشتر مقدمات المیزان را در خودم آماده کنم برای ورود به آن کتاب شریف. 2. بنده زیاد از شما سوال می پرسیدم از این جهت بود که: اطلاعاتم بجز موارد فلسفی عرفانی (که کمی چیزها می دانم از آن). تقریبا در حد صفر بود. یعنی بجز مسائل فلسفی و عرفانی در هیچ بعدی بنده رشد نداشتم و از این جهت هم سوالاتم بسیار عوامانه بود و بعضا خارج از بحث. ولی بحمدلله با این حال که استاد وقتشان کم بود منت گذاشتند وت قریبا همه آنها را جواب دادند و باعث شدند بنده بسیاری مسائل را که نمی دانستم بدانم و در بسیاری موارد عجله نکنم تا راه پیدا شود. 3. در مورد پرسش و پاسخ هایی که با شما داشتم به این جمع بندی رسیدم: الف) به نوع قوی طلبگی را جدی بگیرم و کمتر به حواشی بپردازم. فقط کمی از مباحث شما را به آرامی و حوصله دنبال کنم که از این سو هم قطع نشوم ولی بیشتر وقت و تمرکز روی درس و بحث. ب) به خودم زیاد دغدغه تحمیل نکنم (مثل نوشتن مقاله و شرکت در فلان آزمون و مسابقه و کار فرهنگی کردن و...) چون این ها هم خود متن را به حاشیه می کشد در طلبگی. ج) از حوزه منقطع نشوم و تا درس خارج حداقل بخوانم. چ) ادبیات عرب را قوی بخوانم هم برای المیزان و فصوص و... و هم برای قرآن و حدیث. ان شاءالله ح) آن دسته طلابی که عجله در تبلیغ می کنند معمولا یا پشیمان می شوند یا کار خاصی نمی توانند بکنند ولی اگر صبر کنیم و آرام مشغول وظیفه شویم خود راه نمایانگر بقیه راه می شود. د) در عرفان و سلوک هم عجله به خود راه ندهم به وقتش بسیاری چیزها را خواهم خواند و خواهم فهمید. (پله به پله) ذ) برای اینکه در بسیاری موارد بتوانم ورود و خروج خوبی داشته باشم حتما درس خارج را باید حس کنم چند سال... ر) کمتر مزاحم استاد بشوم. این جمع بندی بنده بود در مشورت با شما استاد گرامی. البته معذرت می خواهم اگر طولانی شد و معذرت می خواهم که شما رو اذیت کردم. بنده شما رو قلبا بسیار دوست دارم و به واقع یکی از موثرترین افراد در زندگی بنده شما هستید. به امید اینکه بنده را دعا بفرمایید. التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که مزاحم بنده نبوده‌اید و بحمداللّه در این جمع‌بندی که می‌فرمایید به نتایج خوبی نایل شده‌اید. از خداوند عاجزانه می‌خواهم که شما را در این عزم بزرگ یاری فرماید. موفق باشید.

12877
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: من یک بار از رهبری و یک بار هم از یکی از علمای بزرگ شنیدم بعد از فتنه 88، فتنه بزرگتر و اکبر دیگری در راه هست. منظور چیه؟ یعنی عملکرد دولت فعلی و تبعات آن؟ سپاس از جوابتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید فتنه‌ی بزرگ‌تر، فتنه‌ی فرهنگی باشد که چگونه دشمن از طریق فرهنگ غرب‌زدگی ما بخواهد در ما نفوذ کند و انقلاب را به حاشیه ببرد و برای بیرون‌آمدن از این مشکلات، کاردها به استخوان‌ها خواهد رسید تا با تولدی دیگر در شأن انسان ترازِ انقلاب اسلامی، امکان ادامه‌ی انقلاب، بیرون از اردوگاه نظام لائیک دنیای غرب ممکن گردد. موفق باشید

11148

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام: من در گذشته دوستانی داشتم که باعث به گناه افتادنشان شدم. همه با هم توبه کردیم. اما بارها می شد که دوباره توبه شکسته می شد و باز هم گناه و بعد دوباره توبه. حالا از دوستانم جدا شده ام . هزاران کیلومتر با هم فاصله جغرافیایی داریم. از خودم که دوستانم را به گناه انداختم پشیمان شدم و بدرگاه خدا توبه کردم و از اینکه چنان دوستان سست ایمانی هم برای خودم انتخاب کرده بودم که توی گوش من نزدن و یا از من دوری نکردن هم متاسفم. الان سعی دارم زندگی سالم و پاکی داشته باشم و در انتخاب دوست و رفتارخودم با آنها خدا را مد نظر قرار دهم. دوستان قبلی خود را بطور کامل از زندگی ام حذف کرده ام و اصلا دلم نمی خواهد با آنها حتی یک تماس تلفنی هم برقرار کنم (چون مرا به یاد گناهانی که حالا از آنها توبه کرده ام می اندازند و این یادآوری ها پای اراده ام را ضعیف می کنند) 1. آیا با این بعد مسافتی از دوستان فبلی ام و اصلا با این پشیمانی من از انتخاب چنین دوستان ناسالمی (که البته خودم از همه آنها ناسالم تر بودم و باعث اصلی گناهان آنها هم خود من بودم)، در قبالشان الان مسئولیتی دارم و مثلا باید جویای احوالشان باشم؟ و کاری برایشان انجام دهم؟ 2. اصلا آیا در تاریخ گناهکاران، چه مسببین و چه پیروان آنها بعد از توبه دوباره با هم گعده می گذاستن و دور هم جمع می شدن یا نه ضمن توبه از هم جدا می شدن و آن جمع گناهکار را متفرق می کردن؟ 3. با این شرایط مسافتی آیا همه چیز را بخدا بسپارم و تنها برای هدایتشان به درگاه خدا تضرع کنم؟ لطفا راهنمایی ام بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر امید نجاتی در آن‌ها می‌بینید به بهانه‌هایی مثل اعیاد مذهبی به صورت پیامک به آن‌ها تذکراتی بدهید، وگرنه به‌کلّی قطع رابطه را ادامه دهید 2- تا آن‌جا که ممکن بود سعی می کردند چشم‌شان در چشم هم نیفتد تا گناهانشان برایشان تداعی شود 3- همین فکر خوب است. موفق باشید
10958
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترام در خصوص موضوع گفتمان سازی الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی در صدد تهیه پروپوزال پایان نامه ام هستم. ابتدا تمایل داشتم در خصوص نقش حوزه در این راه پایان نامه را تدوین کنم اما پس از بررسی و نبود هیچ تحقیقی تصمیم گرفتم موضوعم را یافتن نقشه راه گفتمان سازی الگو تغییر دهم و در واقع موضوع را عام تر نمایم. بنده دانشجوی دکترای ارتباطات هستم و حوزه هم سطح سه را آغاز کردم. در تماس با موسسه برای مصاحبه با استاد به نوشتن سوالم در این قسمت توصیه شدم. خواهشمندم در صورتیکه منابعی وجود دارد راهنمایی بفرمایید و در صورت امکان وقت حضوری دهید. بنده به مطالعه تاریخ اسلام برای یافتن مبانی گفتمان سازی تا حدودی اقدام نموده ام اما با وجود ابزارهای نوین مانند رسانه و دانشگاه و مدرسه برای گفتمان سازی الگوی پیشرفت جویای مطالب کاربردی در زمان حاضر هستم. متشکرم. التماس دعای خیر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور هم که قبلاً خدمت عزیزان عرض کرده‌ام بنده هیچ‌وقت ورودی در موضوع پایان‌نامه‌ها نداشته‌ام. این کار روحیه‌ی خاص خود را دارد. موفق باشید
10752
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: جناب استاد بنده جوانی هستم که تا کنون آزاد بوده ام و زیر بار کلمه ای به نام دین نمی رفتم، اما اکنون چند سالی است از جوانی بنده می گذرد واقعا با پوست و گوشت و استخوان حس می کنم که بدون شریعت و قانون ماورایی نمی توانم زندگی کنم و لذا دوست دارم به آیین آسمانی رجوع کنم تا از خاسرین نباشم. راستش من نمی خواهم چون اجدادم مسلمان بوده اند دین اسلام را بپذیرم و می خواهم اگر دینی هم انتخاب می کنم مبنایی باشد و با اعتقاد راسخ. راستش بنده واقعا در شک هستم که با چه دلایلی ما حضرت محمد ابن عبدالله را پیامبر می دانیم من که ایشان را ندیده ام و حرفی از زبان ایشان نشنیده ام چگونه باور کنم ایشان پیامبر خدا هستند. نمی گویم ایشان کذاب بوده اند ولی می خواهم یقین به پیامبری ایشان پیدا کنم خواهشا نگویید به معجزه قرآن بنگر، چون من آنقدر بی سواد هستم که معجزه ای در قرآن نمی بینم. کتاب چه نیازی به نبی را هم خواندم اما پاسخ سوالم را نیافتم. خواهش می کنم این جوان بی دین جویای حقیقت را با جوابی کامل راهنمایی کنید چرا که بنده در حال بررسی دین مسیحیت و بودا هم هستم و اگر مطالعاتم نتیجه دهد می خواهم یکی از این ادیان را به عنوان دین خود انتخاب کنم پس شدیدا دست به دامانتانم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساس همه‌ی ادیان توحید است و همه ادیان توحیدی نظر به حقیقت یگانه‌ی عالم هستی دارند، منتها چون در طول تاریخ، ادیان گرفتار خرافه می‌شوند و حقیقت توحیدی خود را از دست می‌دهند و از طرفی شرایط جدیدی به‌وجود می‌آید که باید مردم با توحید عمیق‌تری راهنمایی شوند، دین دیگری می‌آید. جنابعالی برای انتخاب هر دین باید به عمق توحیدی هر دین رجوع کنید و در آن راستا بررسی کنید ببینید پیامبر آن دین چه اندازه در ظهور حکم توحیدی حضرت حق موفق بوده. آنچه بنده در جمع‌بندی به آن رسیدم، ضعف توحید در سایر ادیان است وگرنه از نظر اخلاقی همه‌ی ادیان دعوت به راستی و صفا می‌کنند، در حالی‌که باید معلوم شود این راستی و صفایِ ما باید ما را به کدام خدا نزدیک کند. به خدایی که مسیحیت می‌گوید و حضرت عیسی«علیه‌السلام» را پسر خدا می‌داند؟! یا به بودایی که اصلاً توحیدی در آن یافت نمی‌شود؟! بنده پس از یک‌سال مطالعه در بودا نتوانستم قبول کنم که اصلاً جناب بودا پیامبر بوده‌اند یا یک مرد خوبی است. از متون بودا چنین بر نمی‌آید که ایشان خود را پیامبر خدا معرفی کند. موفق باشید
9597
متن پرسش
با سلام: در سوره انسان آیه 8 آمده اهلبیت (ع) همه آنچه داشتند انفاق کردند و خود گرسنه ماندند، ایشان به تعداد نفرات نان داشتند و همه نانها را به یک نفر دادند می توانستند یک نان بدهند و خودشان گرسنه نمانند. من به تفاسیر مراجعه کردم چیزی متوجه نشدم. لطفا راهنمایی کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه‌ی 8 سوره‌ی انسان می‌فرماید: اهل‌البیت‌»علیهم‌السلام» طعام خود را در عین آن‌که به آن نیاز داشتند برای خدا به مسکین و یتیم و اسیر دادند. به این صورت که ابتدا مسکینی آمد و با این که روزه بودند مقداری از طعام خود را به او دادند و سپس یتیمی آمد و باز مقداری را نیز به او دادند و چون در مرحله‌ی سوم اسیری آمد و از آن‌ها تقاضای طعام کرد باقی‌مانده طعام را به او دادند و سیری ان ها را بر گرسنگی خود ترجیح دادند. موفق باشید
8833
متن پرسش
سلام علکیم استاد بزرگوار ببخشید که برخی مطالب به ظاهر گذشته را سوال می کنم اما هنوز این شبهات از ذهن دوستان انقلابی هم پاک نشده است و نوع موضوع گیری افراد مورد تحیر است. در رابطه با سوال 6062 که دفاع از بصیرت آیت الله مصباح کرده اید که جریان مشائی را شناخته است. سوال این است که آیا جریان مشایی چه انحرافی باشد و چه نباشد یک مساله اصلی بود یا یک مساله فرعی؟ قطعا مساله فرعی بود که خود حضرت آقا در چند مورد خصوصا در دیدار دانشجویان به صراحت گفتند که این مساله فرعی است. با این حساب اگر این مساله فرعی است چرا اینگونه آیت الله مصباح انتقاد کردند و شما آنرا فاجعه عظیمی می خوانید که هنوز نمی توان در مورد آن صحبت کرد. یعنی هرچند حرف شما و آیت الله مصباح را می فهمم اما نمی دانم که چرا رهبری این مساله را فرعی دانستند و خطر آن را اینقدر که شما و آیت الله مصباح می گویید تلقی نکرده و هیچ جا هم از چنین خطری حرفی نزدند. آخر نمی شود بزرگترین مساله انحرافی از صدر اسلام تا کنون پیش بیاید و رهبری هیچ حرفی از آن نزنند. ما که واقعا گیجیم. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: فکر می‌کنم از آن جهت موضوع آقای مشائی فرعی بود که نباید به بهانه‌ی آقای مشائی مسؤلان سایر قوا و نیروهای انقلاب، دولت را زمین‌گیر می‌کردند. ولی این غیر از آن است که آیت‌اللّه مصباح موضوع را نقد فرهنگی کردند و جهت‌گیری فکری، فرهنگی دولت را نقد نمودند. موفق باشید
7664

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام عرض خدا قوت خدمت استاد عزیز و گرانقدر، پرسش دومی نیز از استاد داشتم به شرح ذیل که چه میشود که شخصیت های عظیمی در گذشته مانند برصیصای عابد ، زبیر ، ابن عباسی که وکیل امام حسن مجتبی علیه السلام بود ، وکیل امام کاظم علیه السلام ، شلمغانی که یار ویزه حضرت حجت ارواحنافداه بود ، و همچنین در امروزه اشخاصی همانند آیت الله شریعت مداری که مرجعیت تقلید را بر عهده داشت و علی الخصوص متفکر بزرگ آقای دکتر عبدالکریم سروش و... با این همه عظمتی که در عرصه های مختلف از جمله فلسفه ، فقه ، عرفان(شلمغانی) و... یافته بودند آن چنان زمین می خورند و آنچنان چپ میکنند که به طور کلی از مسیر حق منحرف میشوند ؟ آن هم به صورتی که امیرالمومنین علیه السلام بالای جنازه زبیری که در واقعه سر تراشیدن به امر حضرت از اولین نفراتی بود که حضور یافت ، اشک میریزند که حیف زبیر بود که از مسیر حق منحرف شد؟ یا آقای دکتر سروش که پس از متفکر شهید استاد مطهری اعلی الله مقامه الشریف حساب باز شده بود که از ایداولوژی پردازان تشیع خواهد بود اینچنین از مسیر حق به بیراهه میروند؟ خداوند به حق عظمت حضرت زهرا سلام الله علیها همه ما را از دام های شیطان برهاند و عاقبت به خیر کند که از مسیر حق منحرف نشویم و پای مکتب مولایمان امیرالمومنین علیه السلام بمیریم جان چه باشد که نصار قدم دوست کنم این متاعی است که هر بی سر و پایی دارد از لطف استاد سپاس گزارم.....یاحق
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همان‌طور که فرمودید خداوند همه‌ی ما را از شرّ نفس امّاره برهاند تا بتوانیم میل‌های آن را روز به روز ضعیف کنیم. بنده در این دو جلسه‌ی اخیر که در قم در مدرسه‌ی معصومیه داشتم موضوع غفلت از تقدیر زمانه را در رابطه با امثال آقای سروش و کدیور مطرح کردم شاید مفید افتد . آن‌ها اسلامی را می‌خواهند که مسلمانان در ذیل غرب دینداری کنند ولی انقلاب اسلامی به نور اسلام به دنبال تمدنی است غیر از آنچه فرهنگ غربی برای انسان در نظر گرفته.. موفق باشید
7291

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار اینجانب طلبه سال چهارم حوزه علمیه هستم و سال هاست که از مباحث شما نیز استفاده کرده ام و به میزان آشنایی و نه قاعده مند و اصولی مطالعات فلسفی - قرآنی در کنار دروس حوزوی نیز داشته ام، امسال که حلقیه ثانیه اصول شهید صدر را شروع کردم، شدیدا احساس نیاز به منظم کردن ساختار فکری خود دیدم و و لذا برای شروع قاعده مند مطالعات فلسفی و دینی به این نتیجه رسیده ام که باید کاری اصولی در مباحث معرفت شناسی و شناخت شروع کنم و اطلاعات کافی در این باره ندارم و تنها نگاه های کوچک و جزئی به بعضی از کتاب هایی که در ادامه می آید داشته ام و هیچ کدام را به طور تخصصی و با بحث و بررسی دقیق مطالعه نکرده ام، لذا خواهشمندم در این زمینه مرا راهنمایی کنید و نظرتان را نسبت به هریک از این کتاب ها و سیر مطالعاتی پیشنهادیتان(بنا به در نظر گرفتن سطوح مباحث و جایگاه مطالعاتی بنده) مبذول بفرمایید و در صورت لزوم کتاب های ضروری تری و کارآمدتری را معرفی کنید 1- شناخت شهید مطهری 2- شرح اصول فلسفه و روش رئالیسم شهید مطهری 3- اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبائی 4- منزلت عقل در هندسه معرفت دینی آیت الله جوادی آملی 5- شناخت در قرآن آیت الله جوای آملی 6- فلسفتنا شهید صدر (فایل صوتی تدریس آیت الله مصباح یزدی) 7- اسس المنطقیه للاستقرا شهید صدر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر اساس را بر روی بدایه و نهایه‌ی علامه‌ی طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» بگذارید بهتر ذهن خود را تربیت کرده‌اید. موفق باشید
6271
متن پرسش
سلام یکی از اساتید بنده ادعا کرده که ماباجبر وخواست خدا بروی زمین امدیم ولی بااختیار زندگی میکنیم ماصددرصددرسرنوشت خود نقش داریم ومرگمان هم دست خود ماست حتی ساعت وحالت ان راهم خودمان با اعمالمان تعیین میکنیم.واقعا ما بازور واجبار به دنیا امدیم یا خودمان خواستیم بیایم؟ 2-ماصددرصد در سرنوشتمان دخیلیم؟لطفا بازبان ساده جواب دهید تا متوجه بشم .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو صورت می‌تواند درست باشد از آن‌جهت که اگر شما به خودتان به عنوان این جسم و این بدن نظر کنید متوجه می‌شوید شما نبودید تا انتخابی داشته باشید. ولی اگر به وجود خودتان در علم خدا نظر کنید که به آن عین ثابته می‌گویند، عین ثابته‌‌ی شما در علم خدا تقاضای خلقت داشت به همان نحوی که انتخاب کرده بود که مثلاً زن باشد یا مرد و یا در اصفهان به دنیا بیاید یا در تهران، و خداوند نیز شما را بر اساس تقاضای خودتان خلق کرد. در مورد مرگ هم همین‌طور است؛ از یک نظر ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در نظامی قرار داریم که بالاخره می‌میریم ولی از نظر دیگر چگونگی مرگ خود را خودمان تعیین می‌کنیم که خوب بمیریم و یا بد بمیریم و یا با قطع رحم زود تر بمیریم و یا مطابق اجل مسمایمان بمیریم. موفق باشید
6165
متن پرسش
باسلام 1.آیاکسی که گناه میکند و توبه میکند باز آن گناه تاثیر وضعی اش را میگذارد؟ 2.نظرشما درموردعالم ذر چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ما باید به سخن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» اعتماد کنیم که می‌فرمایند: « التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه‏ » هرکس از گناهی توبه کند مثل کسی است که آن گناه را انجام نداده 2- عالم ذر اگر به معنای فطرت است که یک معرفت درست قرآنی است و اگر به معنای آن است که ما قبلاً ذره‌هایی بوده‌ایم که آیت‌اللّه جوادی در مباحث درس‌هایی از قرآن می‌فرمایند روایات مربوط به این نوع نگاه به انسان معتبر نیست. موفق باشید
3705
متن پرسش
سلام خدمت استاد شما در سوال 3147 پاسخ داده بودید که پیشنهادتان برای شروع المیزان این است که تفسیر چند سوره مثل زمر و قصص و روم را گوش دهیم و بعد وارد المیزان شویم. حال میخاستم بدوم دلیلتان برای این پیشنهاد چی هست؟ چرا این سه سوره؟ میخاستم بدونم دلیل خاصی داره که این سه سوره رو پیشنهاد کردید؟ ببخشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دلیل خاصی نداشت فکر می‌کنم با تدبّر در این سوره‌ها ذهن آماده برای فهم فرهنگ المیزان می‌شود. موفق باشید
3534
متن پرسش
سلام. ایا روایاتی در مورد مذمت فکر کردن به نامحرم و صحبتهایی که با او رد و بدل شده، داریم؟گاهی مواقع، حرفها و صحبتهایی که با نامحرمان رد و بدل می کنم در موقع خواب به ذهنم هجوم می آورد. سعی می کنم همون موقع قطعش کنم، اما گاهی هم طولانی می شه. خودم حس خوبی ندارم. چه باید کرد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: تمام احکام فقهی مبتنی بر روایات و آیات است. فقیه مرز این ارتباط و عدم ارتباط را مشخص می‌کند. در این مورد بهترین مستند، رساله‌ی عملیه است. موفق باشید
3445
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد. . .بارها این سوال اذیتم کرده،که حضرت آقا بارها فرمودن که جوانان این دوره زمونه که منظورشون نسل سوم و ما هستیم،از شهدا چیزی کم ندارند و همون روحیه در اینا هم هست. . .بخدا قسم نمیخوام بگم اون چشم نورانی این بزرگ مرد اشتباه میبینه،اما به خودم نگاه میکنم،اگر امثال بنده بخوایم اون جوونا باشیم که بخدا قسم سنگریزه ای هم خودمون رو در برابر کوه عظمت شهدا نمیبینیم،اونم چه شهدایی. . .چه سنخیتی بین ما و این عزیزان رهبری میبینن که میفرمان اینا کم ندارند. . . دوست داشتم این سوال رو پر کنم از کارنامه سیاهم ولی روم نمیشه،نمیدونم با این همه گناه چه شباهتی بین ما و شهیدان عزیز هست؟. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بحمدالله جوانان ما در فهم رهبر خود و جهت‌گیری‌های اصلی، فوق‌العاده خوب هستند و همین‌که گناهان را از خود نمی‌دانند، آن گناهان چون مهمان ناخوانده رفتنی است، بیچاره شیطان که به این امید بسته که جوانان ما را مأیوس کند. موفق باشید
3435
متن پرسش
باسلام شخصی میگفت که آقای طاهرزاده اوایل چپی بوده بعد تغییر موضع داده اند یا در باراه ی موضع شما نسبت به آیت الله طاهری بحث می کردند حقیر چند سالیست با مباحث شما آشنایی دارم و کار می کنم خواستم نظر حضرت عالی را درباره ی این سوالات بپرسم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در آن قسمت از سایت که زندگی‌نامه‌ی خود را در جواب سؤالات عرض کرده‌ام می‌توانید جواب سؤال خود را بیابید. موفق باشید
3113
متن پرسش
سلام آیا انسان با استفاده کردن از ابزار و رویه ی غربی و سبک زندگی آن پذیرنده ی فرهنگ مدرنیته و اندیشه ی سکولار می شود؟ آیا همین، پذیرش ولایت طاغوت نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر درست تبیین شود همین است که می‌فرمایید ولی همه با این نیت سبک زندگی غربی را اراده نکرده‌اند. موفق باشید
1894
متن پرسش
با عرض سلام به نظر شما مطرح کردن مباحث غربشناسی برای نوجوانان دبیرستانی که شاکله فکریشان در حال شکل گیری است چقدر ضرورت دارد؟ و راه و شیوه انتقال این مباحث به آنان چگونه است و از کجا باید شروع کرد؟ اگر کتاب و فیلم و سی دی سراغ دارید که مناسب فهم این گروه سنی باشد هم لطفا معرفی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مسلّم برای این گروه سنّی مباحث غرب‌شناسی ضروری است تا قبل از آن‌که شیفته‌ی مظاهر غرب شوند متوجه روح غیر قدسی آن گردند. به نظرم مباحث کتاب «گزینش تکنولوژی» مفید است. موفق باشید
635
متن پرسش
در راستای تلاش برای فهم جایگاه دستورات دین در روح وقلب انسان دست به دامن مباحث عقلی وخواندن کتابهای شما شدیم در این مسیر تاحالا شاید هزار بار کافر شدم ودوباره با تلقیناتی مومن سوال بنده این است که ما در آن حالت کفری که بر فلبمان حاکم می شود مرتکب گناهانی می شویم که فقط علماً می دانم آن عمل گناه است ولی چون قلب ایمان نیاورده است از عمد آن گناه را مرتکب می شوم مثل کسی که با خودش دعوا دارد شاید علت این امر به خاطر محیطهای خشک مذهبی ماست که اکثراً باخدای خشک جهنم آفرین زندگی می کنند یکی از آن افراد پدرم است که با توجه به اینکه ادعای مسلمونی دارد وهمیشه قران می خونه ولی ظاهراًایشون هیچ ارتباطی با فلب مانداره یادم نمی رود که در کودکی به ما می گفت که توضیح المسائل بخون وماهمیشه دوست داشتیم که پسر بدی باشیم یواشکی سیگار می کشیدیم و....استاد به نظر شما این حرف درسته که تا قلب ما در تایید کناه وثواب در صحنه نیست ما نباید بافکرمان خودمان را عذاب یا وعده بهشت بدهیم .استاد آیا شما هم در این مسیری که طی کردید شده که از عمد گناه کنید یعنی کافر شوید وپشت پا بزنید به تمام عقایدتان ؟! استاد انسان نیاز به انس دارد ما چطور باید به اینکه می شود با دستورات اسلامی می شود با خدای جامع اسماء انس گرفت ایمان آورد استاد آیا شما الان از وجود خودتان راضی هستید یعنی هیچ کم وکاستی ندارید؟!لطفاًجواب بدهید.تشکر..
متن پاسخ
باسمه تعالی .علیکم السلام 1- در این‌که در مسیر دین‌داری همواره انسان باید قلب خود را به نور حقایق آشنا کند بحثی نیست، و در این‌که در این مسیر بعضاً قلب همراهی نمی‌کند هم بحثی نیست، ولی چرا وقتی قلب نمی‌آید حکم عقل خود را تعطیل کنیم و وقتی عقل ضرورت بندگی را پذیرفته خود را گرفتار عصیان از فرمان الهی بنماییم؟ 2- مسیری که اهل‌البیت«علیهم‌السلام» در جلو ما قرار می‌دهند راه انس با حق است و حبّ آن ذوات مقدس راه اُنس با خدا را می‌گشاید. فکر می‌کنم کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل بیت«علیهم‌السلام» راه‌گشاست. 3- بنده هرگز از وضع خودم راضی نیستم ولی امیدوار به خدایی هستم که شریعت محمدی«صلواة‌الله‌علیه» و مسیر اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را به ما گوشزد فرمود تا در راه نمانیم. موفق باشید
18574
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ممنون که وقت می گذارید و سوال جواب می دهید. 1. وقت خود را صرف علم آموزی کنیم یا صرف ریاضت شرعی در صورتی که این شدت وجودی که در عبادت می دهند در علم شاید نباشد روی هم رفته کدام مهم تر است؟ 2. خودتان اهل سیر هستید و می دانید بعضی ها که اهل دل هستند حال شوخی کردن ندارند به راستی آیا شما حال شوخی دارید در حالی که قیامت و برزخ را در پیش داریم؟ اصلا شوخی یعنی چه؟ مثلاچه شوخی کنیم از کجا یاد بگیریم که نه حرف لغو باشد نه خنده دار نباشد فرض کنید شما میان اهل دنیا گیر افتاده اید و آنها هم شما را درک نمی کنند آیا می شود بی شوخی بود در حالی که اگر غیر از این بود از شما خسته می شوند با توجه به این که پیامبر عزیزمان (ص) فرمدند: اگر آنچه را می دیدم می دیدید زیاد گریه می کردید. 3. برادری دارم که در راه نیست و نماز را هم کامل نمی خواند و... با توجه به اینکه بنده باید او را جذب کنم در حالی که با توجه به حالاتی که دارم حال این را ندارم که با او همراهی کنم تا جذب شود آیا باید پا روی حالات معنوی گذاشت و با او هم دم شوم تا بلکه مقداری جذب شود و مقداری به راه بیاید در حالی که شرایط خانه مان خیلی مهیا نیست و با کسانی که خیلی خوب نیستند رابطه دارد و بیشتر تحت تاثیر آنها است تا بنده وظیفه بنده با این حالات و این برادر چیست؟ دعا بفرمائید. 3. با توجه به مقالات آقای شجاعی و سوال پنج صفحه 178 خویشن پنهان که این مطرح شده که اگر گناهی از انسان سر بزند ولو این که بعدا از آن توبه کند او را از رسیدن به مقاماتی که قبل از آن گناه می توانسته به آن مقامات برسد محروم می کند. آیا واقعا گناهی که مرتکب شدیم ولو توبه هم کنیم محرومیت می آورد؟ ببخشید اگر مزاحم بودم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شريعت الهى را حضور در سه بستر «فقه‏ اكبر» و «فقه اوسط» و «فقه اصغر» تعريف كرده‏ اند كه عبارت باشد از عقايد و اخلاق و احكام. لذا ما باید در هر سه وجهِ فوق خود را رشد دهیم 2- کار سختی است. اگر شرایط پیش آمد به طوری که انسان گرفتار اعمال لغوی نشود، نباید از مطایبه دریغ نمود 3- سعی کنید رفاقت‌تان را حفظ کنید 4- امیدوار به این سخن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» باشید که فرمودند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ‏ لَا ذَنْبَ لَه» توبه‏ كننده از گناه مثل آن است كه گناهى براى او نيست. موفق باشید‏

13547
متن پرسش
با عرض سلام و معذرت خدمت استاد گرامي: در خصوص اصالت وجود و اعتباریت ماهيت به نظرم بهترين فرمايش سخن مرحوم علامه در نهايه است كه مي فرمايد ماهيات ظهور وجود هستند براي اذهان. البته دو سخن ديگر هم دارد كه ماهيات حد وجود و انحاء وجود هستند ولي آن مطلب ظهور وجود براي اذهان خيلي روشن كننده مي باشد كه يك وجود خارجي داريم كه درك ما از آن مي شود ماهيات البته چرا ماهيات نه ماهيت آن هم به علت بحث حركت جوهري و آن مباحث. البته به قول استاد رحيقي آن وجود ظهوري هم براي قلب دارد كه بحث اسما پيش مي آيد. باز هم جسارت حقير را ببخشيد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است ولی نباید در آن متوقف شد. اگر جلو برویم معنای اعتباری‌بودنِ ماهیات با ظرائف بیشتری برای ما روشن می‌شود. ولی در هر حال در ابتدای امر تعبیر «ماهیات، ظهور وجوداند» تعبیر خوبی است. موفق باشید

11392
متن پرسش
سلام علیکم: استاد سوال بنده اینست که جایگاه اقتصاد در تمدن نوین اسلامی چگونه است؟ در جامعه ای که بر مدار توحید می گردد آیا ما یا سطح درآمد یکسان در افراد روبروییم؟ آیا برابر نبودن وضعیت اقتصادی نا عدالتی ایجاد نمی کند؟ اگر هرکس بر اساس توانایی و استعدادش مشغول به انجام وظیفه باشد دیگر بین کارگر و کارفرما چه تفاوتی هست که لازم باشد تفاوت درآمد داشته باشند؟ و اگر تفاوتی باشد بر چه ملاکی؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جامعه‌ی اسلامی که هرکس سعی دارد سرمایه‌ی خود را در اُنس با خدا جستجو کند تنها طبق وظیفه به امور اقتصادی می‌پردازد جهت رفع نیازهای مادی‌اش و خدمت به خلق، حال دیگر برایش فرق نمی‌کند که درآمد بیشتری برایش پیش آید یا درآمد کم‌تر، حتی آن کسی که درآمدی در حدّ کفاف دارد حسرت آن کسی که درآمد بیشتری دارد را نمی‌خورد. آری ذات طبیعت طوری است که بعضاً شرایط درآمد بیشتر را برای بعضی فراهم می‌کند ولی ثروت ارزش نیست، مسئولیت است. موفق باشید

10164
متن پرسش
سلام علیکم: از آنجایی که سایه موسیقی را با تیر می زنید. نقش آقای آهنگران را در جبهه ها چگونه می بینید؟ در دروستان شنیدم قبل از انقلاب دروس عقلی و وجودی را تذریس می کردید تا آنجا که ساواک به محفلتان جاسوس فرستاده بود و او هم گزارش داده بود رمزی که استفاده می کنند نامش.. وجود.. است و هر چه هست زیر سر این وجود است. بس این نشان می دهد که زمان حضورتان در جبهه شما می توانستید نقشی پر رنگ تر از صوت آهنگران داشته باشید. چرا به جای اینکه رزمندگان را با دوپینگ خیال راهی حق کنید با عرفان وجودی حق حی ازلی راهی نکرذید. آیا احساس عذاب وجدان از خالی گذاشتن حق و به میدان آمدن موسیقی از جنس خیال نمی کنید؟ البته خودم اعتراف می کنم که نوای هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله ... و ... شیرودی کشوری عباس دوران دادیم ... دل خودم را می برد. اما شما می فرمایید برای عبور از خیال و رسیدن به جنبه پایدارمان باید ریاضت واقعی بکشیم. آیا ریاضت یعنی در حین بخش این نواها تلویزیون را خاموش کنیم تا دچار دوپینگ وهم نشویم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: موسیقی اگر با محتوای مناسب همراه باشد چیز بدی نیست و یک نوع تغذیه کردن خیال است. آن‌چه مهم است نباید در موطن خیال متوقف شد و از منزل قلب و روح محروم گشت. در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شده که انسان وقتی کامل است که هر سه ساحت خود را درست بپروراند. موفق باشید
نمایش چاپی