سلام علیکم استاد محترم: در پاسخ سوالی تایید فرمودید که نفس چهارده معصوم با اول مخلوق که همان نور محمدیه یا صادر اول هست بعد از تولد متحد میشود. در مورد اینکه حضرات از همان ابتدا معصوم هستند بحثی نیست ولی این اتحاد آنها با صادر اول مسلما با گذر زمان و ابتلائات و سختیها و حرکت جوهری صورت میگیرد منتهی با سرعتی خیلی بیشتر نسبت به دیگرانی که در مسیر کمال قرار دارند کما اینکه حضرت امیر علیه السلام در هنگام رحلت پیامبر اکرم (ص) فرمود که حضرت رسول بابی از علم به روی من باز کرد که... آیا همین جمله و جملات مشابه و بعضی قرائن نشان نمیدهد که انسان کامل شدن آنها سوای معصومیت با ابتلائات و امتحانات و گذر زمان صورت میپذیرد و عصمت آنان حبه ای است ولی کمالات و اتصاف به اسما اکتسابی هست هر چند اولین مرتبه کمال آنها با آخرین مرتبه اولیا غیر معصوم بالاتر است و اتحاد تام و کامل نفس آنها در قوس صعود با حقیقت اولیه آنها در قوس نزول بعد از وفات صورت میگیرد این برداشت را تایید میفرمایید؟ کما اینکه حضرت ابراهیم بعد از امتحانات سخت جوهر وجودش متحول شد و به مقام امامت ارتقا پیدا کرد. جزاکالله خیرا
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت در رابطه با نکته ای که می فرمایید اینطور آمده: در رابطه با اعتقاد به وجود انسان هایی که خداوند به نحوه ی خاصی برگزیده، موضوع مخلَصین در قرآن است. شیطان می داند كه از بین بنـدگان خدا فقـط یك گروه هستنـد كه هیچ ابزار و امكانی برای گمراهی آن ها در اختیار ندارد و آن «مخلَصین» هستند و لذا به خداوند عرض کرد: «فَبِعِزَّتِكَ لَاُغْوِیَنَّهُمْ اَجْمَعین، اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ» به عزت تو همه را گمراه می كنم مگر بندگان مخلَص را. مخلَصین آن هایی هستند که خداوند در آن ها تصرف خاصی دارد و هیچ كس در آن ها سهمی ندارد تا شیطان بتواند در آن ها تصرف کند. اگر به معنی «مخلَص» توجه شود، متوجه خواهید شد كه مخلَص بودن غیر «مخلِص»بودن است. همّت برای خوب شدن مربوط به مخلِصین است و نه برای مخلَصین، بلكه مخلَصین برگزیدگانی هستند كه خداوند برای خود خالص كرده و هیچ كس در آن ها سهمی ندارد، بلكه آن ها به دلیل مخلَص بودنشان آینه ی خواست و رضایت خدایند و هركس خواست رضایت خدا را جلب کند، باید حركات و افكار و عقاید آن ها را ملاك قرار دهد. مشخص است كه این مقام یک مقام اكتسابی نخواهد بود، بلكه موهبتی است، هرچند آن ها با اختیار خود باید این عصمت را حفظ نمایند و مسلّم حفظ كردن عصمتِ موهبی مشكل ترین كار ممكن برای بشریت است، زیرا حفظ عصمت به این معنا است که یك لغزش نباید از آن ها سر بزند. در همین رابطه است که عارفان گفته اند:
محنت قرب ز بُعد افزون است
جگر از محنت قربم خون اسـت
هسـت در قرب همه بیم زوال
نیست در بُعد جز امید وصــال
حفظ حالت قرب از آن جهت جگر سالک را خون می کند که با یک خطا از آن مقام سقوط می نماید. در زیارت، خطاب به امامان «علیهم السلام» عرض می کنیم: «السَّلامُ عَلَیكُمْ یا نُورَاللهِ فی ظُلُماتِ الاَرض» سلام برشما ای نور خدا در ظلمت های زمین. «بِكُمْ یُسْلَكُ اِلَی الرِّضْوان» به كمك شما راه رضایت الهی طی می شود. و یا می گوییم: «حَفَظَةً لِسِرِّه وَ خَزَنَةً لِعِلْمِه» شما نگهبان سرّ الهی و معدن علم او هستید. موفق باشید
استاد من عذاب وجدانی گرفتم کلا از گذشته ی بدم که دارم واقعا میمیرم. میمیرما دستام لمس شدن و دکتر گفته اگه اینجوری ادامه بدی قطعا میمیری.. ایا این کار شیطان است؟ این همه عذاب وجدان چرا تمومی نداره. من تو دعواها شوهرمو زدم،اونم چندین بار.شوهرمو بارها گریه انداخته ام. بخاطر شک و بدبینی نسبت به او.. . من لایق مرگم، قطعا عذاب اخروی در انتظارمه از ترس عذاب اخروی دارم دارم میمیرم...
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد نمیتوانم نظر بدهم. عنایت داشته باشید این سایت در محدوده سؤالات کاربرانی میتواند جوابگو باشد که مباحثِ مطرح در سایت را دنبال کردهاند و برایشان سؤالاتی پیش آمده. و لذا این سایت نمیتواند جوابگوی این نوع سؤالات برای کاربران محترم باشد. موفق باشید
سلام استاد: چرا وقتی دلیل کارهایی که میکنیم برای دیگران توضیح میدهیم احساس عارفانه ما از دست میرود؟ مگر نباید با انسانها با زبان خودشان صحبت کرد؟ بعضی اوقات مجبور به انجام کارهایی هستیم تا فرد مقابل به ما اعتماد کند در این موارد تبعیت تا چه اندازه صحیح است؟ استاد گاهی اوقات تصمیماتی را میگیریم که شاید برخلاف میل ما باشد چطور به صحیح بودن آن اطمینان حقیقی پیدا کنیم و بر سر تصمیمات خود بمانیم؟ و در ازدواج تا چه اندازه باید با همسر مشورت کرد؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مهم توجه به سیره اولیای الهی و انسانهای بزرگ است که در شخصیت انسانی خود نمونهاند. ۲. بالاخره بهتر است روحهای همدیگر را درک کنید. موفق باشید
با سلام: اگر ما بسم الله الرحمن الرحیم را یک آیه حساب کنیم. در سوره توحید، آیه «قل هو الله احد» ضمیر «هو» به الله آیه بسم الله الرحمن الرحیم بر میگردد یا غیر از این است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همینطور است. موفق باشید
عرض سلام و ادب استاد گرامی: خواستم نظر شما را بدانم و سوالی از خدمتتان داشتم. استاد آیا این بیان صحیح است که بنده در هر عمل و فکر و تصمیمی با دو جبهه روبه رو هستم؛ جبهه ی اول حقیقت وجود و آنچه که حقیقا وجود دارد که اگر مبنای تفکر و عمل باشد در هر صحنه ای مثلا در ارتباط با دیگران می شود ایثار و تواضع و عشق به هم نوع... در ارتباط با تصمیم اقدام برای کاری می شود عقلانیت و مشورت و سپس توکل و سپس رضا و جبهه ی دیگر که تعریف متفاوت و ماهیات و اشیای جدا از هم هستند که اگر مبنای تفکر این جدایی ها و تعاریف ذهنی ساخته شده ذهن باشد حاصل می شود ترس و غضب و شک وغم و. استاد گویی دو دین متفاوت است یکی با بنیان وحدت می شود تمام صفات و اخلاق و عقاید پسندیده و بهشت و یکی با بنیان جدا انگاری می شود جهنمی عذاب آور و تقوی ابزار پاک شدن از جدا دانستن هایِ جهنم ساز است. استاد سوال اینکه شاید بنده سعی کرده ام از دل بستن ها و شهوات دنیا کمی آزاد شوم اما نمی دانم چرا در ارتباطاتم از ترس وغضب آنطور که باید آزاد نیستم. استاد به نظر شما تا چه حد ترس یا غضب که به نظرم کوچک بودن انسان را می رساند تقدیر یا حد انسان است که جزو خصوصیات فرد به حساب آید؟ تشکر استاد یک درخواست هم از خدمتتان داشتم. منت میگذارید اگر سرنمازتان برای عاقبت به خیری بنده و همه جوانان دعا کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده ان شاءالله دعاگوی رفقا هستم. آنچه هست با نظر به «اصالت وجود»، انسان به حضوری میرسد که دیگر هیچ امری جز حقیقت وجود برایش اصالت ندارد تا آن امور، منشأ اثر باشد. موفق باشید
با سلام: من وقتی به جهان اطراف خودم مینگرم، احساس میکنم که یک قدرتی در جریان است که دارد آن را اداره می کند. از ذرت اتم تا موجودات زمینی و... آیا میتوان گفت که در عبارات بالا من دارم یکی از اسماء الله به نام رب را شهود میکنم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله وقتی که رجوع ما به حضرت ربّ باشد. موفق باشید
سلام علیکم: اهمیت صله رحم را خودتان می دانید قطعا و اینکه قطع آن چه عواقبی دارد. حتی اگر رحم کافر و مشرک و تارک الصلاة و شرابخوار باشد. در قرآن آمده است که حضرت ابراهیم پس از اینکه دید عمویش آزر دست از شرک و بت پرستی برنداشت با او قطع رابطه کرد و از او دوری جست و ترک گفت و گو و بی اعتنایی و ترک طلب آمرزش برای او کرد. همچنین آمده است در منابع که امام رضا با بردار خود قطع رابطه کرد و در احادیث هست با کسانی که هر گناهی را می کنند و ابایی ندارند و از این قبیل از هر قوم قبیله ای که باشند دوری کنید و با آنها ننشینید که شاید بلایی که سراغشان بیابد سراغ شما هم بیاید حال سوال اینکه با وجود اینها آیا باز هم انسان باید روابطش با رحم هایی که در مسیر اسلام نیستند را ادامه دهد و اگر باید ادامه داد این دست حرف ها که در قرآن و احادیث است چگونه معنی می شوند؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا میتوانید در حالت عادی نباید قطع رحم کرد مگر آنکه آنها جبههای باشند مقابل اسلام و انقلاب و نزدیکی به آنها موجب تقویت آن جبهه باشد. موفق باشید
سلام: منظور از «اجادکم فی الجساد» در زیارت جامعه کبیره چیست؟ آیا منظور این است که سیطره ی وجودی امام انقدر قوی است که میتواند در شخص تصرف کند و جسم او بشود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با این فراز از زیارت مذکور فرمودهاند منظور جسمِ برزخی آن ذوات مقدسه است که نسبت به جسم برزخی دیگر انسانها جایگاه خاصی دارد. در شرح «زیارت جامعه کبیره» در این مورد عرایضی شده است. موفق باشید
«همیشه دیگران باش، خاستگاه عشق همین است.» باورم نمیشه دارم گریه میکنم فقط بخاطر اینکه سالهاست عشق از بینمون رفته و با خودم میگم آیا ممکنه باز هم عشقو تجربه کنم؟! آیا عشق یه دروغه؟!. هرجای این عالم پا میذاشتم با عشق همه مشکلات کنار میرفت چون من زاده عشقم و هرگز نتونستم مثل عده ای شرایطو تحلیل کنم و بپذیرم و از سیاست مداری های بد بجای عشق استفاده کنم. آه آیا ممکنه باز عاشق شم؟ باز آزاد و زیبا و مهربان و آرام و زنده بشم؟. (در اولین صفحه داستان زندگی نوشته بود عشق!. تا وقتی که یه حس درست، اشتباه به نظر بیاد، انگار دارم میجنگم / اما از عشقش سرخوش بودم، از نفرتش عاجزم / انگار به بوی عشق معتاد و دیوانهش شدم، هرچی تحمل میکنم، بیشتر احساس خفگی میکنم / و درست قبل از اینکه خفه شم، اون حتما میاد و نجاتم میده من مطمئنم / اما خفه شدم و اون نیومد و من سخت مردم / مثل چی ازم بدش میاد، و من عاشقشم، وایسا کجا میری؟! باشه تنهات میذارم، نه، اینکارو نکن / برگرد، داریم برمیگردیم، باز روز از نو روزی از نو / با عقل جور در نمیاد، چون وقتی خوب پیش میره، همه چی بهم میریزه / من انسانی میشم که به عشقش پشتگرمه، اون میشه دور ولی معشوق مرده من! / ولی وقتی بد پیش میره و افتضاح میشه، احساس سرافکندگی میکنم / با تندی گفتم: این کارا چیه؟ چون من حتی اسمشم نمیدونم / روم دست بلند کرد، دیگه هیچوقت اینقدر پست نمیشم / فکر کنم از صفات مثبت من خبر نداره / نمیتونم دقیقا بهت بگم که چیه، فقط میتونم بهت بگم چه حسی داره / و همین الان، انگار یه چاقو تو گلوم فرو کردن و نمیتونم نفس بکشم / ولی هنوزم میجنگم وقتی میتونم عشقو برگردونم / قول میدم تغییرت ندم فقط بسپارمت به عشق / من تو رو قضاوت نمیکنم من فقط عاشقتم و میسپارمت به عشق / منو دوست داشته باش من در بی آزار ترین حالت یک آدمم/ هرگز بهم آسیب نزن و عشقمو به آغوش بکش تا خودت باشی / تو وقتی عاشق باشی زیباترینی و من فقط زیباییو میشناسم.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتی حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» تا آنجا در مسیر عشق جلو رفتند که برای قاتلانشان نیز دلسوزی میکردند و این را میتوان در خطبههای آن حضرت در روز عاشورا ملاحظه کرد. در این مورد خوب است به کتاب «کربلا، مبارزه با پوچیها» که روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید
در انتخابات دور اول ۱۴۰۳ حدود ۶۰ درصد جامعه در این انتخابات شرکت نکردند در واقع بیش از نیمی از مردم در شرایطی که همه گروهها و احزاب سیاسی به میدان آمده بودند مشارکت نداشتند. امروز دیگر نمیتوان از حماسه حضور صحبت کرد بلکه این حماسه به «حماسه نه» تبدیل شده است. از میان آن ۴۰ درصد هم بسیاری به جریان انقلابی نه گفتهاند در این شرایط دیگر چطور میشود از حضور تاریخی و نقش تاریخی مردم سخن گفت؟ تحلیل شما از این شرایط چیست؟ آیا انقلابی که پشتوانه مردمی ندارد به ثمر مینشیند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم حضور در تاریخی است که با انقلاب اسلامی آغاز شده تا هرکس خود را از زمانهای که زمانه سیطره نیهیلیسم است، آزاد کند. همانطور که در جواب سؤالهای شماره 37841 و 37845 عرض شد مسئله، بسیار مهمتر از آن است که موضوع را محدود به یک امر سیاسی بکنیم. کانال «کشکول» نکاتی را متذکر شده که میتواند قابل توجه باشد. https://eitaa.com/mahdian_mohsen/1119 . موفق باشید
سلام: انسان مومن در اثر گناه دارای یک ملکه نفسانی مثلاً عصبانیت میشود. در عالم برزخ و قیامت در اثر عذابی که میبیند، این ملکه نفسانی عصبانیت آیا از بین میرود و یا اینکه خدا دیگر اجازه ظهور به این ملکه نفسانی عصبانیت نمیدهد. کدام یک اتفاق میافتد؟ با تشکر! متن پاسخ «باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما در زندگی برزخی و قیامتی در اختیار ملکات خود هستیم آن هم در بستر عقایدی که داریم. و چنانچه عقایدمان توحیدی باشد، بالاخره بعد از مدتی از ملکاتِ منفی خود آزاد میشویم. موفق باشید» استاد در مباحث معاد اشاره فرمودید هر آنچه ملکه نشده و در زیر حجابها مدفون شده عیان میشود (اعمال نیک) و گناهی که ملکه نشده با توقف در برزخ پاک میشود اما ملکات پاک نمیشه با توجه به پاسخ بالا مجدد توضیح بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم توجه به معنای ملکه است آنجا که بحث از ملکاتی است که غیر قابل تغییر است، ملکاتی است که انسان از بستر توحید خارج شده باشد. ولی در آن سؤال ملکاتی مطرح شده که حضور در توحید را از انسان نمیگیرد. موفق باشید
سلام علیکم: خداوند وجودش نامتناهی است. پس وجودی غیر خدا نیست. هر چه ما میبینیم ظهورات آن وجود نامتناهی است. ما هیچ وقت ذات وجود نامتناهی را نمی توانیم بشناسیم یا شهود کنیم. اما ظهورات آن وجود نامتناهی را می توان شهود کرد. نامتناهی به ذات بر میگردد. نه اینکه بگوییم که نامتناهی یعنی همین ظهورات که میبینیم. آیا مطالب بالا درست است. اگر قسمتی نادرست است لطفاً آن را توضیح دهید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً همین طور است. به همین جهت ما را دعوت به نظر به اسمائی کردهاند که نور آن اسماء حسنای الهی در مظاهر جلوه میکند. مهم آن است که در مظاهر متوقف نشویم و همه را آینه اسمای حسنای او بیابیم. به همان معنایی که مولایمان علی«علیهالسلام» فرموده باشند: «ما رایت شیئاً الا و رایت الله قبله و معه و بعده». یا به تعبیر جناب مولوی: «دیده آن باشد که باشد شهشناس/ تا شناسد شاه را در هر لباس». موفق باشید
سلام و درود خداوند بر بهترین عبد الهی حضرت حجت ارواحنا له الفدا و سلام بر استاد طاهرزاده که همیشه با پاسخهایشان ما رو ثابت قدم در مسیر حرکت بسمت فرج شخصی هدایت میکنند. سؤال بنده اینه که آیا ما همیشه باید خوابهای خوب و رؤیای صادقه ببینیم و با افراد معنوی و اهل بیت علیهم السلام در خواب سیر کنیم و خوابمون حامل پیام باشه؟ شما و بزرگان و اولیای الهی هر شب خوابهای خاصی میبینید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: صاحب كتاب «تحفالعقول» از قول پيامبر«صلواةاللهعليهوآله» آورده كه حضرت فرمودند: اگر رؤيا از كسي برداشته شد نبايد نگران باشد زيرا وقتي كسي راسخ در علم شود، رؤيا از او برداشته ميشود. آری! مگر رؤیاهای خاص، که در نکته دوم کتاب «ده نکته در معرفت نفس» میتوانید ملاحظه کنید. به هر حال انسان از طریق عقل و شرع میتواند مسیر توحیدی خود را دنبال کند. موفق باشید
سلام و عرض ادب و عنایات ویژه حضرت حجت ارواحنا له الفدا تقدیم شما پدر دلسوز: سپاس بابت پاسخگویی به سؤالات قبلیم و اینکه همیشه خودتون رو در دسترس شاگردان قرار میدید و امید میدید و در این دوران سخت غیبت ما رو با توجهاتتون دلگرم میکنید. استاد فرق رؤیت، ملاقات، تشرف، نظر در چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان رؤیت و ملاقات را یکی دانست و آن انس روحانی است با ابعاد روحانی موردی که ملاقات شده. ولی در تشرف، ظاهراً رابطه جسمانی در میان است، هرچند اگر فردی که تشرف پیدا میکند اگر ابعاد روحانی خود را نیز آماده کرده باشد، از برکات ملاقات نیز میتواند بهرهمند شود. موفق باشید
سلام علیکم: استاد ما بعضا وقتی در مورد یک نعمتی خدا رو شکر میکنیم بلافاصله اون نعمت از دست میره دیگه بعضا میترسم شکر کنم، حکمت چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور نیست. بیشتر در شکر نعمت، صورت دیگری از نعمت جایگزین آن میشود. موفق باشید
سلام و عرض ادب: بنده بعد از ۳ سال بحمدلله کتاب المیزان را تمام کردم. البته در هر سوره ای شرح شما را هم گوش میدادم و خلاصه برداری میکردم. الان میخوام برنامه جدیدی را شروع کنم در مباحث معرفتی، شما چه پیشنهادی دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله با رجوع به کتاب «معاد، بازگشت به جدّیترین زندگی» و شرح صوتی آن میتوانید معارف خود را عمیق و عمیقتر کنید. موفق باشید
با سلام: لذت هایی که ما درک میکنیم و میچشیم مظهر کدام اسم الهی میباشد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر لذّات، معنوی باشد جلوه نور توحید است به اسم جمال. وگرنه توهّماتی بیش نیست. موفق باشید
«یا قاضی الحاجات» سلام استاد بزرگوار: چند وقت پیش با یک واسطه از یکی از شاگردان حضرت آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه شنیدم که نقل به مضمون گفتند: اگر در مکانی عبادت کردید و احساس کردید سیر قلبی و صعود روحانی ندارید، احتمال دارد در آن مکان گناهانی صورت گرفته باشد و آثار آن گناهان مانع شده است. مسائل حقیر این هست که: اثر گناهان در مکدر کردن مکان ها تا چه حد هست و تا چه مدت باقی است؟ و چگونه اگر در یک مکانی گناهانی صورت گرفته باشد آن مکان از اثرات آن گناه تطهیر می شود؟ و آیا خودِ خدای متعال هم مکان های آلوده را تطهیر می کند؟ با تشکر از الطاف شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با یک استغفار و با همتی توحیدی، مکان، سیطره منفی خود را از دست میدهد زیرا بالاخره به ما فرمودهاند: «شرف المکان بالمکین» ارزش هر جایگاه به کسی است که در آن قرار گرفته است. به عبارت دیگر، انسان است که به یک جایگاه ارزش میدهد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد ارجمند: اینکه گفته شده علم انسان حصولی هست یا حضوری و گفته شده علم حضوری کاملا یقینی هست و بی واسطه، کسی که بیماری اسکیزوفرنی دارد، ذهنش موجوداتی را می سازه و اونها را هم می بینه و با اونها صحبت می کنه و برای این شخص این امور کاملا واقعی هست، چطور میشه این گونه امور را از علم حضوری یقینی تفکیک کرد؟ آیا این موارد امور یقینی را زیر سوال نمی بره؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل هر توهّمی که برای فرد متوهّم، یقینی است ولی نه به معنای مطابقت با خارج. در حالیکه در علم حضوری، وجودِ معلوم نزد عالم است و نه تصورات او. در مورد علم حضوری همواره علمِ خودمان به خودمان مثال زدنی است. موفق باشید
با سلام و خسته نباشید استاد ارجمند: مشکلی که من اخیرا با آن مواجه هستم این است که با وجود اینکه خودم مانند قبل پایبند به مسائل شرعیه هستم، اما به دلیل بد اخلاقی های قشر مذهبی، تمایلم به نشست و برخاست با این قشر کم شده و اخیرا دوستانم را فقط بر اساس اخلاق نیکو انتخاب می کنم. افرادی که صداقت داشته باشند، اهل پنهان کاری و خرافات نباشند، خیرخواه باشند، سخاوتمند باشند و… . در میان این افراد کسانی هستند که حتی نماز نمی خوانند اما به دلیل خلق خوشی که دارند، من واقعا از مصاحبت آن ها آرامش دارم. حتی در زمینه ازدواج اخیرا از مردهای مذهبی به دلیل بسته فکری ها زده شده ام و هیچ تمایلی به آشنایی با آنان ندارم و با افرادی دیدار می کنم که ممکن است حتی در گذشته خطاهای مهمی داشته باشند ولی افراد صادق و سخاوتمند و مهربانی هستند. نمی دانم آیا دارم اشتباه می کنم؟ آیا دارم به انحراف کشیده می شوم؟ ممنون میشوم مرا راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! بحث در به انحرافکشیدن نیست. آری! همه انبیاء و پیامبر بزرگ اسلام آمدهاند جهت احیای اخلاق در جامعه. ولی تجربه نشان داده است اگر جهان اسلام، جهانِ حضور در معنویات اصیل و توجه به ابدیت نباشد؛ بالاخره انسانها در گذرگاههای زندگی، همه آن آداب اخلاقی را زیر پا میگذارند مگر آنکه به کمک آموزههای دینی و شریعت الهی و معارف ربّانی، آن روحیات را در خود نهادینه کنند. موفق باشید
سلام استاد: وقتتون بخیر. استاد حکم قران سوزی چیه؟ ایا کفاره داره در صورت توبه خدا میبخشه؟ اینایی که تو سوئد این کار رو کردن راه توبه و جبران واسشون هست؟ میتونن جبران کنند؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد باید فقهای محترم نظر بدهند. خوب است از زاویه دیگر به سؤال و جواب شماره 35703 رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام: آیا ربات ها به هر درجه ای از پیشرفت برسند محروم از دمیده شدن روحند؟ یا همانطور که جسم آدمی در چند ماهگی مهیای دمیده شدن روح می شود ممکن است ربات های پیشرفته نیز این زمینه را مهیا کنند و به نظر می رسد خداوند هیچ جا نگفته باشد الا و لابد من روح را در جسم آدمی خواهم دمید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه زمینه دمیدن روح را فراهم میکند، تدبیر الهی است به همان معنای «فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي». موفق باشید
با سلام: در صورت امکان میخواستم بدونم دهه کرامت حرم امام رضا بودید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! موفق باشید
سلام و احترام: دردی داشتم ممنون میشوم اگر درمانی دارید بفرمایید. خداوند متعال حافظتان. پزشکی که نه فرزندش سوخته و شهید شده اند، کودکی که پدرش را اسیر کرده اند و حالا او نان آور خانه شده و هنگامی که نام پدرش را میشنود چشمانش پر از اشک میشود، دختری که در محاصره آتش برای نجات خود دست و پا می زند، پدری که پاهای فرزندش کنده شده و داد میزند پاهایش را بیاورید. وضع غریبی است. نه میتوان دید و شنید و نه میتوان ندید و نشنید. دوستان و فامیل می گویند نبین. وقتی از تو کاری بر نمی آید دیدنش جز ویرانی ذهن و فروپاشی روانی چه سودی دارد. روح انسان تاب و توان تحمل این حجم از درد را ندارد. از سر خیرخواهی می گویند ببین حضرت آقا خودشان هم در سخنرانی فرمودند انسان تحمل دیدن این تصاویر و این حجم از جنایت را ندارد. پس تو که دیگر جای خود داری. اما براستی چه باید بکنیم؟ تکلیف ما چیست؟ چقدر باید از جزئیات جنایاتی که در غزه اتفاق می افتاد مطلع شویم و خود را درگیر اتفاقات ریز و درشت آن کنیم؟ ببینیم میسوزیم، خفه میشویم، از زندگی ساقط میشویم، دست و دلمان به هیچ کاری جز برای غزه نمیرود. بغض و خشم و عصبانیت و کینه و انفعال و ناراحتی و برزخ بی عملی و نظاره گری گلوی آدم را فشار میدهد. قلب انسان در سینه اش سنگینی می کند، دلت میخواهد بمیری از اینکه می بینی و هیچ کاری نمی توانی بکنی. پس مجبوری نبینی. نبینی تا بتوانی نفس بکشی، به زندگی عادیت ادامه بدهی، تا کم کم از یادت برود، تا بلکه آرام و شاید کرخت شوی. برگردی به روال عادی کار و زندگی و زن و بچه ات. این چه عذابیست که گرفتارش شدیم؟ این چه تناقضی است؟ تقاص کدامین گناه یا خبط و خطا و بی عملی را پس میدهیم؟ چرا به چنین وضعیتی گرفتار شده ایم؟ چرا هیچ بستری فراهم نمیشود تا بتوانیم کاری کنیم؟ چرا دست و بالمان بسته شده؟ چه باید بکنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چارۀ درد بخصوص دردی اینچنین بزرگ، ندیدن و یا بیتفاوتبودن نیست. مهم، اندیشیدن به تاریخی است که بشر مدرن، سیاست را از دیانت جدا کرد و خود را به عنوان سیاست، مجاز به چنین جنایتی کرد. علاوه بر دلسوزی و دستزدن به هر کاری که کمک به آن مردم مظلوم باشد، مهم توجه به حکمتی است که خداوند به صحنه آورده تا معلوم گردد ما در چه تاریخی هستیم و جایگاه خود را نسبت به این جنایات معلوم کنیم آنطور که حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» خیلی زود ما را متوجۀ این امر نمودند به همان معنایی که خداوند میفرماید: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ ۖ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ ۗ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ» (بقره/۲۱۴)
آیا پنداشته اید در حالی که هنوز حادثه هایی مانند حوادث گذشتگان شما را نیامده، وارد بهشت می شوید؟! به آنان سختی ها و آسیب هایی رسید و چنان متزلزل و مضطرب شدند تا جایی که پیامبر و کسانی که با او ایمان آورده بودند [در مقام دعا و درخواست یاری] می گفتند: یاری خدا چه زمانی است؟ [به آنان گفتیم:] آگاه باشید! یقیناً یاری خدا نزدیک است.
آری! راهی و عزمی در مقابل ما از طریق انقلاب اسلامی گشوده شده است که با صبر و پایداری در دل همین سختیها، امیدوار نصرت الهی هستیم بدون آنکه خود را ببازیم و یا تسلیم سلطۀ استکبار شویم. موفق باشید
سلام به استاد گرامی: حتماً فیلمی که مناظره آقای دکتر عیدالکریمی با آقای اکبرنژاد هست را ملاحظه کرده ایدhttps://eitaa.com/fekrat_net/12459. در حالی که همان طور که میفرمودید این آقای عبدالکریمی با آن آقای عیدالکریمی که اساساً نسبتی با انقلاب نداشتند، تفاوت اساسی دارد. چه شده است که ما امروز با این آقای عبدالکریمی روبرو گشته ایم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتۀ بسیار حساسی است از آن جهت که ملاحظه می کنید چگونه در این تاریخ ما ریزش ها و رویش هایی پیدا می کنیم. آری! اگر متوجۀ ظرفیت این تاریخ نباشیم، اکبرنژادهایی پیدا می شوند که سراسر از دیروزِ خود که در کنار انقلاب بوده اند، پشیمانند و از آن طرف آقای عبدالکریمی با حضوری که در نسبت با مردم غزّه از خود نشان دادند و بر خلاف بسیاری از روشنفکران ما جبهۀ خود را در دفاع از آن مردم به میدان آوردند؛ بحمدالله در قدمهای بعدی سخن از دفاع از انقلاب در عین انتقاد به بعضی از کوتاهی ها به میان آوردند، و تا این اندازه از جبهۀ روشنفکران لیبرال فاصله گرفتند. و این نوعی بصیرت تاریخی است که باید همگان متوجۀ این حضور باشند. و امیدواری ما نسبت به آینده در همین رابطه است از آن جهت که ذات انقلاب اسلامی یک حضور تاریخیِ متعالی می باشد و هر صاحب خردی به هر حال با همۀ ضعف ها و ندانم کاری ها که در میان است، متوجۀ ذات انقلاب و تاریخی که آغاز شده است؛ می گردد. موفق باشید
