بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39065

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: در زمینه تجلی اسم جامع الله به صورت انسان در قوه خیال، من صوت های جهان گمشده در عالم خیال، حوری بهشتی در صوت های دخان، واقعه، و یک سوره دیگر که الان حضور ذهن ندارم را گوش دادم. اگر در باره همین مطلب (تجلی اسم جامع الله بصورت انسان در قوه خیال) اگر منابع دیگری از خودتان و دیگران اگر امکان دارد که معرفی بفرمایید! با تشکر از زحمات شما!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل و مبنای این مباحث را جناب ابن عربی در کتاب «فصوص الحکم» مطرح فرموده است که البته اگر به کمک استاد آن مطالب دنبال شود، نکات خوبی برای انسان پیش می‌آید. به هر حال نباید بین آینه بودن آن صورت‌ها با حالت جسمانی و مادی بودن آن صورت‌ها، خلط صورت بگیرد. موفق باشید

39053

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و ارادت خدمت شما استاد ارجمند: بابت کتابها و سخنرانیهای نابتون از خداوند متعال عاقبت بخیری طلب می‌کنم برای ما که به صورت مجازی درس و بحث رو دنبال می‌کنیم چکار کنیم که ما هم از عنایات و افاضات اساتید محترم بهره مند باشیم؟ آیا اساتید به صورت مجازی می‌توانند از شاگردانشان دستگیری کنند چون ما در منطقه ای زندگی می‌کنیم که کلاسهای حضوری نداریم. اگر ممکنه راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به شخصیت معنوی حضرت امام و رهبر معظم انقلاب، عملاً از نظر معرفتی حضوری می‌یابید ذیل استادِ راه. و در این فضا مباحث معرفتی و قرآنی نقش اصلی خود را به وجود می‌آورند. اخیراً بحثی تحت عنوان: «ما و نگاه امام خمینی به اخلاق و بشر جدید» https://eitaa.com/matalebevijeh/18131 شده امید است جواب خود را از آن بحث بگیرید. موفق باشید

38724

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: دوتا پیشنهاد برای مطالب ویژه : ۱. تنوع مطالب رو بالاتر ببرید در زمینه مطالب خود استاد. ۲. از شاگردان حاج آقا هم استقاده کنید تا این فاصله بین افرادی که صحبتهای (طاهرزاده ی اخیر) رو متوحه نمیشن از اون شاگردا استفاده کنن تا بیان تو میدون. یا علی ممد، التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد خوبی است ولی هر کانالی رسالت خاصی را برای خود تعریف کرده مانند بعضی از کانال‌ها مسئولیت تحلیل سیاسی موضوعات را به عهده گرفته‌اند. کانال «مطالب ویژه» سعی دارد به مبانی معرفتی موضوعات تاریخ انقلاب اسلامی توجه بدهد. موفق باشید

38691

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در قضیه حضرت موسی علیه السلام خدا در مظهریت آتش با موسی صحبت کرد. حال آیا می‌توان گفت که مثلاً حضرت علی علیه السلام مظهر اسم جامع الله است، وقتی علی (ع) صحبت می‌کند، این الله است که در مظهریت علی (ع) با من صحبت می کند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مسائل مطرح شده در سؤالات اخیر باید متوجه بود که در این موارد بحث در آگاهی قلبی نسبت به اسمای الهی است و داشتن چشم قلبی در راستای توجه به مظاهر آن اسماء که با سلوک در این معارف پیش میآید و آگاهیِ علمی کافی نیست. موفق باشید

38657

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در ده نکته در معرفت نفس، یک حضور نفس است که به خودش است و یک ظهور دارد که به بینندگی، شنوندگی و... می‌باشد. حال آیا می‌توان گفت که خداوند یک حضور دارد که به خودش است (که این مقام ذات یا همان را اسم له می‌باشد) و یک ظهور دارد که به اسماءاش می‌باشد. آیا درست فهمیدم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است و خود را در این رابطه در مخلوقات می نگرد. موفق باشید

38610

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام جناب استاد عزیز و گرامی: اعیان ثابت حیوانات از کدام اسما منشا می‌گیرند؟ بعضی حشرات خودبخود از خاک و رطوبت بوجود می آیند. ببخشید آیا میشه برای جهان هستی یه لبه تصور کرد؟ ممنون از شما. افزون باد برکت شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال روح هر موجودی که در خاک به ظهور می آید، زمینه حضور روح آن موجود در خاک فراهم می شود زیرا خاک و رطوبت به تنهایی نمی توانند علت روح موجودات که درجه وجودی آن  روح بالاتر است، بشود. موفق باشید

38280

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. آقای طاهرزاده عزیزم. بنده دنبال شماره شما بودم و هیچ نیافتم. اگر میشه من شماره خودم را می‌زارم شما در ایتا به بنده پیام بدید 091...2458 یاعلی مدد اللهم عجل لولیک فرج به حق زینب کبری سلام الله علیها

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده تنها در همین قسمت پرسش و پاسخ سایت می‌توانم در خدمت عزیزان باشم. موفق باشید

38277

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا درست است که بگوییم خداوند جامع اسم ظاهر و باطن است. اما وقتی نوبت ظهور در یک مظهر می‌رسد، از این دو اسم فقط یکی از آنها یعنی یا ظاهر و یا باطن به آن مظهر، ظهور می‌کند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌‌طور است. مانند نفس انسان و قوای نفس که در چشم به قوه بینایی، و در گوش به قوه شنوایی ظاهر می‌شود. موفق باشید

38000

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید در حال مطالعه سلوک ذیل شخصیت امام خمینی هستم با توجه به موضوع وجود و تجلی تمام انسان های ظالم هم از حیات برخودار هستند و تجلی نور الهی می‌باشند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وجود آن‌ها نیز تکویناً از خداوند است ولی از نظر حضوری که می‌توانند نسبت به خدا داشته باشند، غافلند. موفق باشید

40442

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و احترام: استاد قلبم سر موضوعی به طور جد قبض شده است و سینه ام درد می‌کند، برای همین با شما مطرح می‌کنم شاید جوابی برای آرامش یافتن باشد یا شاید در آینده شاهد این تراژدی ها برای دیگران نباشم. قبل از آشنایی با شما و نوشته ها و تفکرتان، راستش را بخواهید در مورد رهبر یک دیدگاه خنثی داشتم، بعد از آشنایی با شما دیدگاهم نسبت به ایشان مثبت شد تا جایی‌که او را حسین زمان و طرفدارانش را عاشوراییان دیدم. ولی حالا در مورد او کاملا تردید دارم دلیلش هم افرادی است که با ظواهر صالح، خود را سینه چاک او می‌دانند و در این راه از هم سبقت می‌گیرند و کاملا تک بعدی نماد ولایتمداری را بچه بیشتر آوردن می‌دانند و راستش را هم بخواهید تا حد زیادی پاک و مومن و دلنشین هستند یا بهتر است بگویم بودند لا اقل برای من تا قبل از شناخت کاملشان و چشیدن آزاری که به من رساندند باورم نمی‌شد هنوز در بهت و حیرت مانده ام، ایشان به جای تشویق افرادی که پاکتر و بهتر و با استعداد تر از بقیه اند ایشان را به گونه ایی راهنمایی می‌کنند تا درزندگی دنیوی در شرایط سخت‌تر قرار بگیرند طوریکه از درون اسلام را انکار کنند یا از دین برگردند یا از هدفشان باز بمانند یا هر روز آرزوی مرگ کنند، ایشان دلیل زده شدن بیشتر افراد جامعه از دین هستند و شاید دلیل معضلاتی که اکنون در جامعه می‌بینیم، فساد، تاخیر ازدواج یا عدم ازدواج، فحشا، بی حجابی، سرکشی، عصیان نسل جوان، تنفر از نظام و رهبر و...ولی عیوبشان را نمی‌بینند جالب اینجاست راحتی و آسایش را برای خود و نزدیکانشان می‌خواهند چون خود را برتر از دیگران می بینند در واقع نوعی نظام طبقاتی مذهبی به راه انداخته اند که خود را طلا و دیگران را مس می بینند و هر بلایی سر بقیه بیاورند را تقدیر و سرنوشت معنا می‌کنند و اگر ببیند در میان سختی خودساخته شان تسلیم شده ایی و از دین پس کشیده ایی می‌گویند از ابتدا منافق و منکر بود و اگر ببینند ادامه می‌دهی علاوه براضافه نمودن سختی می‌گویند راست می‌گفت و اینکه فرد چقدر روحش در فشار است تا وانمود به خوشبختی کند برایشان مهم نیست، با زیر دست هایشان مثل حیوان خانگی برخورد می‌کنند چون در ازای فداکاریهای بسیارآنها باید به تکه استخوانی قانع باشند و آنها را دچار بدترین سرنوشت ها می‌کنند راستش دلم می‌خواهد باز قلبا رهبر را تایید کنم اما با این موجوداتی که اطراف ایشان هستند، هم در حق بودنشان شک کرده ام و هم ناراحت و عصبی وخجالت زده هستم که مردم مرا همسنگ اینها ببینند و قضاوت کنند در نتیجه تصمیم گرفته ام دیگر حمایتی از آقای خامنه ایی نداشته باشم وسکوت کنم، شما باز هم نظرتان راجع به ایشان مثبت است؟ راستش را بخواهید بعد از ازدواج با فردی که تجویز این افراد بود دیگر خودم را نمی‌شناسم، دینداری روی قلبم سنگینی می‌کند اسلام را دینی زن ستیزانه می‌بینم تمکین را بیهوده و احکام را با تردید نگاه می‌کنم، چرا باید به اسم دین این همه ظلم به راحتی در حق زنان اعمال شود؟ این همه خون دل، دیدن تحقیر، نبود پشتوانه، نبود راهی برای رفت یا بازگشت، راضی نبودن از خود، تلف شدن استعداد ها، دور شدن از مسیر حقیقی خدمت و خلقت جواب اینها را چه کسی می‌دهد؟ قطعا کسی‌که در این زمان ازدواج را برمی‌گزیند و به ساده ترین حالت پیش می‌رود نیت بدی نداشته و جهاد کمی نکرده ولی چرا باید از این عقاید خوب سو استفاده شود به طوریکه ترجیح بدهی از همه چیز دست برداری؟ خدا که انسانها را بیش از طاقتشان سختی نمی‌دهد پس چرا خلاف آن‌را می‌بنیم؟ من در این زمان با وجود اینگونه ابلیس های آدم روی ازدواج را به صلاح هیچ فردی نمی‌بینم چه رسد به بچه دار شدن، کاش دنیا کمی عادلانه تر می‌بود تا بشود با دل خوش در آن زیست مگر یک انسان آنهم مومن چه می‌خواهد؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته ملاک حقانیت هرکس به آن است که بنگریم چه اندازه خودش به حق و حقیقت نزدیک است وگرنه همچنان که می‌فرمایید حتی کسانی بوده‌اند که به نام اسلام در قالب خوارج امام الموحدین را به قتل رساندند و از این جهت ما در نظر به رهبر معظم انقلاب نظر به ایمانی داریم که در شخصیت خود ایشان پیدا و آشکار است و این غیر از روحیه‌ای است که متأسفانه در بعضی از مردها نسبت به خانم‌ها به چشم می‌خورد که خود را محور فهم می‌دانند. این تنگ‌نظری‌ها نباید به پای اسلام و یا رهبر انقلاب گذاشته شود و از این جهت هنر امثال شما آن است که به جای درگیری با چنین افرادی، راهی را در آن زندگی پیشه کنید که راه صفا و تقوا باشد به جای آنکه خود را در درون بشکنید. سیرۀ مادربزرگانِ ما بعضاً همین‌طور بوده است که در همین نوع زندگی‌ها توانسته‌اند منشأ فرزندان بزرگواری باشند و از این جهت اتفاقاً آنان با فرزندآوریِ بیشتر، به زندگی خود معنای دیگری بخشیده‌اند. موفق باشید 

40422
متن پرسش

به نام خدا. با سلام بر استاد طاهرزاده. استاد فرض کنیم جنگ دوم آغاز شد و ما اینبار توانستیم با موشک هایمان براستی تل آویو و حیفا و تمام مراکز استراتژیک اسرائیل را با خاک یکسان کنیم به ناوهای آمریکا هم ضریه زدیم پایگاههای آمریکا را را هم هدف قرار دادیم پایانه های نفتی کشورهای عربی را هم منهدم کردیم تنگه هرمز را هم بستیم و اختلال انرژی هم برای مدتی ایجاد کردیم و به اقتصاد جهانی ضرباتی وارد کردیم اینها ته ماجراست حال از آن طرف معلوم است که اسرائیل و آمریکا با تمام قوا و حتی در صورت لزوم با بمب اتم تاکتیکی تمام مراکز نظامی و استراتژیک تمام نیروگاهها و پالایشگاهها و زیر ساختها را با خاک یکسان می کنند و کشور رسما به دهه ها قبل بر می گردد خوب حالا فردای پس از جنگ است گرچه خساراتی که ما وارد کردیم سنگین بوده اما اسرائیل و پایانه ها و پالایشگاههای کشورهای عربی ظرف ۵ سال به کمک غربی ها از الان بهتر ساخنه می شوند و به سرعت بازسازی می شوند اما ایران سوخته که تازه تحت شدیدترین تحریمها قرار می گیرد و اساسا دیگر نفتی و گازی و ...نمی تواند صادر کند کشور در بی برقی بی گازی بی آبی و هزاران مصیبت ویرانگر پس از جنگ در فرض هم که کار به تجزیه نکشد دهها سال فلاکت بار طول می کشد که برسد به امروز تازه اگر مردم تحمل کنند براستی استاد نکند روایت مشهور امام که خبر داد هر قیامی پیش از ظهور قائم به جوجه پرنده ای می ماند که پیش از آن بالهایش محکم شود بپرد پس از مدتی. مصداق این ملت و کشور شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: همان‌طور که بزرگان دین فرموده‌اند آن روایت، که متذکر آن هستید مربوط به آن است که کسی تحت عنوان مهدی امّت قبل از ظهور آن حضرت به میان آید. وگرنه همان‌طور که حضرت امام خمینی در کتاب «ولایت فقیه» می‌فرمایند هرگز امر به معروف تعطیل نمی‌شود تا سرنوشت خود را در اختیار طاغوت قرار دهیم. ثانیاً: مگر می‌شود ما به حکم وظیفه در میدان مقابله با استکبار قرار بگیریم و خداوند به عنوان ربّ العالمین آنچه اقتضای ربوبیت اوست را به میان نیاورد؟ حتی به قیمت شهادت در کربلا و عبور از جبهۀ استکباری امویان. و این‌جا است که متوجۀ سخن حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در وصیتنامۀ الهی و سیاسی ایشان می‌شویم که می‌فرمایند: 
بیش از این است که با نفوذ ایادی قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمین را پایکوب می‌کنند؟ مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبه‌های‌دار می‌روند؟ مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته می‌شوند؟ بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین کند ولی ما به وظیفه اسلامی خود عمل کنیم.
امروز بیشتر از هر زمانی کینه و دشمنی استکبار علیه اسلام ناب محمدی برملا شده است. بسیج عمومی آنان در دفاع از یک خود فروخته و نویسنده مزدور گویای این واقعیت است و شاید آنان اینهمه فضاحت و بی‌آبرویی‌شان را به خاطر رسیدن به هدف شوم خود پیش بینی نکرده بودند که امروز با سرافکندگی و خواری از کرده خود پشیمان و با ذلت مراجعت می‌کنند.
آیا در چنین شرایطی که حضرت روح الله تا این‌جاها ما را حاضر کرده‌اند، نباید با تمام وجود و با شور و شوقی از جنس شور و شوق حاج قاسم در میدان بود؟ موفق باشید    
 

40246
متن پرسش

درود استاد: تا ۱۷ سالگی که آدم مذهبی نبودم و سر سوزنی به هیچ یک از محرمات الهی مقید نبودم، استدلالم این بود که خب این آدم هایی‌که این‌همه توی روضه وقت تلف کردن و قرآن و صلوات کیلویی ختم کردن و این‌همه دولا راست شدن، چه برتری نسبت به ماهایی‌که یکبار هم از اینکارها نکردیم، دارن؟! پس اینها صرفا یک سنت فرهنگی و از روی عادته. مدت ها بعد دست روزگار بهم سیلی زد و یه جوری حالم از دنیا و مافیها بهم خورد که «مجبور» شدم «ناچارا» و «بدون اختیار» رو بیارم به مذهب و مطلقا هیچ امید و هیچ خوشی و انگیزه ای جز همین روضه های وقت تلف کن و ختم کردن صلوات به تعداد فلّه ای، نداشته باشم. اتفاقا باز تو مسیر دینداری هم پدرم دراومد، خیلی هم خواستم برگردم، اما نتونستم. یعنی نشد. کلاف کاموا یه جوری توی هم پیچیده بود که راه برگشتی وجود نداشت. کاش دلم از سنگ بود. کاش اصلا دل نداشتم. القصه. ما گیر افتادیم توی اون هزارتوی بی‌نهایت و تمام نشدنی دین و خدا و شریعت و چه میدونم از این کلمه ها که خودتون بهتر بلدین. شروع کردم به جمع کتب و هی این کلمه ها رو ریختم توی این کله ی گنده‌ام. خیلی زود رسیدم به جایی که توی تمام جمع های مذهبی گنده گنده، کلی حرف برای گفتن داشته باشم و بتونم در موردش بنویسم و بتونم حتی بجنگم با استدلال های بی پایه ی ملحدین!! الان به جایی رسیدم که کافر جلوی روم بشینه، میتونم به شبهات جورواجور از مسائل اجتماعی و چرایی لزوم حجاب و ازدواج و محرمات گرفته، تا شناخت خود حقیقی و هدف زندگی زمینی و و و حرف بزنم و حتی اون طرف رو قانع کنم!! اما!!! خودم قانع نمیشم!!! یعنی طرف راضی میشه و حرفی برای گفتن نداره اما منی که رفع شبهه کردم خودم قبولش ندارم!!! تنها و تنها علتش هم وجود بی فایده ی خودمه در جهان هستی. هنوز سر همون پله ی اول هستم و اون شبهه ی بچگی ها، که الان تو که این‌همه دولا راست شدی و نامحرم ندیدی و تسبیح گفتی و خودخوری کردی، خودت چه گلی به سرت زدی که میخوای یکی دیگه رو دعوت کنی به این راه؟! لپ هات گل انداخته یا چهره‌ت نورانی شده یا سر سوزنی از چیزی خبر داری که بقیه ندارن؟! هیچ استاد. هیچ. الان من این‌همه با یاد خدا نشستم و پا شدم و خوابیدم و غذا خوردم و گریه کردم و خندیدم و ‌قدم زدم و کتاب خوندم و نوشتم و نوشتم و نوشتم، چی دارم که اون ملحد ها ندارن؟! البته، خیلی چیزها اضافه تر دارم. مثلا بیماری خودایمنی که داره پدر اعصابم رو در میاره. بگی نگی، یه نَمه دیوونگی و جنون هم دارم. بی حوصلگی و بیزاری از آدم ها هم هست تازه. در کل از خیلی رذایلی رنج می‌برم که اون کافر ها هیچ کدوم رو ندارن و بدون این نماز و روضه ها، خیلی بیشتر از من و خیلی از مذهبی های دیگه متصف به خلق و خوی الهی هستن. چون دختر جوانی هستم که لچک سرش میکنه، بچه ها ازم درمورد حجاب میپرسن و من اونارو میتونم قانع کنم ولی خودم رو نه! الان این لچک چی به من داده که میلیاردها آدمی که زلف پریشان به باد دادن، ندارن؟! خلاصه اوضاع مغزم خرابه استاد. این کلمه ها و حرف ها و خیالات هی بهش حمله میکنن و هستی و نیستی رو زیر سوال میبرن. کاش می‌شد یه کاری کرد این مغزِ خدانشناسِ خیر ندیده، دو ساعتم که شده آروم بگیره. میگم لابد اسکیزوفرنی دارم که میتونم این‌همه بشینم با خدا و امام زمان حرف بزنم! لابد از بیکاری و توهمه. خودتون گفتین مفهوم ذهنی شما از خدا واقعیت نداره، گفتین اون خدایی قابل تردیده که ساخته ی ذهن شماست. پس این عبادات منم خیالات خامه فقط. باید خودم رو مشغول کنم به یه کاری، خودم رو بزک دوزک کنم بشینم پشت میز منشی گری یا کارمند بانک شم و بعد دوباره با حقوقم لوازم آرایش بخرم و اینجوری ترقی کنم. درسته اینجوری هم تهش چیزی به دست نمیارم اما حداقل ادعای چیزی رو نداشتم. یا حداقل حساب کتاب های یه بابایی رو سر و سامون دادم به جای اینکه بیخود جمع کتب کنم. مجبور هم نیستم بخاطر این لچک، بشم نماینده اسلام و مسلمین و مسئول پاسخگویی به شبهات شبانه روزی ملحدین و فساد موجود در سیستم مالی حکومت آخوند ها! بیخیال استاد. من با دینداری بیش از پیش دچار پوچی شدم. اما راه برگشت هم ندارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همۀ حرف سال‌های اخیر بنده قصّۀ همین سخنان جنابعالی است که یا کفرِ نهایی و یا ایمانِ نهایی. و ما مذهبی‌ها اگر نخواهیم به خود دروغ بگوییم به هر حال در مسیر دینداری به این انکارهای بزرگ می‌رسیم و اتفاقاً در اینجا است که معنای ایمان را، آری! معنی ایمان را و نه باورهای انتزاعی را می‌یابیم. ایمانی که حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» در اوج حضور خود در قتلگاه امیدوارند بلکه خداوند از ایشان راضی باشد. عرضه می‌دارند: «صَبْراً عَلَى قَضَائِکَ یَا رَبِّ لَا إِلَهَ سِوَاكَ، یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ، مَا لِی رَبٌّ سِوَاكَ وَ لَا مَعْبُودٌ غَیْرُكَ، صَبْراً عَلَى حُكْمِكَ یَا غِیَاثَ مَنْ لَا غِیَاثَ لَهُ». و این است راز ایمان. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «حقیقت ایمان در منظر امامان معصوم «علیهم‌السلام» و عرفا» https://lobolmizan.ir/sound/1476?mark=%D8%A7%D8%B9%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%81  شده است. خوب است بدان رجوع شود ولی ما در آنچه جناب حافظ به میان آورده است، هنوز باید بیندیشیم که می‌فرماید: «چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم». تصور بنده آن است که این حضور، حضوری است که باید به جای آن‌که گمان کنیم در اختیار ما قرار گرفته است، در جستجوی آن باشیم. عرایضی در رابطه با «متعَمّقون» که قصۀ انسان‌های آخرالزمانی است، شده است. خوب است در سرگردانیِ خود به آن سو نظر کنید و از موضوع نیهیلیسم و یا نیست‌انگاری که تقدیر بشر آخرین دوران است، نیز نمی‌توان به راحتی عبور کرد و از فهم آن خود را مصون داشت با توجه به همین امر، عرایض بنده در رابطه با کربلا در این روزها با مدّنظرقراردادنِ این نوع سرگردانی که عین چشیدن ایمان است و باز سرگردانی؛ پیش آمده است. موفق باشید      

40239

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: بنده به حکم این که رهبری فرمودند: تحلیل کنید ولو غلط! تحلیل خودم رو از بحث آتش بس خدمتتون عرض می کنم. به نظرم ایران در بحث مادی و تاکتیک جنگ شکست خورد. البته بنده اون وجه های ارتقا کم نظیر انسجام اجتماعی، مقاومت اجتماعی و فهم اجتماعی مردم رو هم درک می کنم. به نظرم دشمن در حوزه های پدافندی و اطلاعاتی در همون چند ساعت اول ما رو بدجوری داغون کرد. با این تفاسیر هی ما داخل تلویزیون میگیم پیروز شدیم. آخه تعداد کشته های ما بیشتره یا اونا؟ آخه حجم و کمیت زدن اونا بیشتره یا ما؟ آتش بس بدترین کار ممکن بود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در عدم دستیابی دشمن به اهداف است با آن همه تجهیزات و اینکه ایرانی به میان آمده است در تراز رقابت با غرب. جناب آقای وحید جلیلی با نگاهی بسیار دقیق موضوع حضور ما در آینده تاریخی مان را متذکر می‌شوند. https://eitaa.com/jalili_vahid/260

40193
متن پرسش

استاد سلام: این روزا بیشتر به راهنمایی هاتون نیاز داریم این روزا ما جلوی بعضی ها خیلی سرخورده شدیم داریم کم کم اعتماد مون را از دست میدیم. اوضاع روحی خوبی نداریم. احساس می‌کنم خیلی کم کاری شده بنده به حرف های شما کاملا و قاطع ایمان دارم و قطعا سننتصر را هم می‌فهمم ولی یه زمانی آقای سلامی می‌گفت اگر اسرائیل جنگنده بلند کنه و بیاد بزنه وقت برگشت که می‌خواد بشینه تو فرودگاهش اسرائیلی دیگه نیست همین سرلشکر باقری برای وعده صادق ۲ گفت اگر اسرائیل بزنه با ۱۰۰۰ تا موشک زیر ساخت هاشون رو می‌زنیم همین حضرت آقا مگه نفرمود تل‌آویو و حیفا را با خاک یکی می‌کنیم یا مگه به سردار حاجی زاده نفرموده بود اگر اسرائیل زد زیر نیم ساعت جواب بدید؟ آقا داخل سخنرانی های اخیرش تو نماز عید فطر فرمود ما احتمال نمیدیم که اسرائیل و آمریکا از بیرون بتونند کاری بکنند همین اعتماد کاذب باعث شد غافلگیر بشیم. استاد از نظر من وعده صادق ۱ و ۲ از لحاظ موثر بودن در برابر جنایت های رژیم هیچی بود وقتی آقای هنیه رو زدند پس نیروهای امنیتی ما کجا بودند که هزار تا مثل هنیه دوباره پیش نیاد ما فقط داریم حرف می‌زنیم و اونا عمل می کنند. هیچ کدوم از حرف های سردارها تا به اینجای کار صادقانه نبوده چرا اینجوری داره میشه؟ ما الان با یک یازدهم تسلیحات آمریکا که در اختیار اسرائیل هستش داریم می جنگیم اکثر پدافند ها و سکو های موشکی مون از بین رفته ما الان باید وعده صادق ۴ عنوان حمله مون بود. هیچ وقت توی مخیله مون خطور نمی کرد که با این همه دلگرمی های سردارهامون اینجوری باهامون بکنند. من یادم هست از همون اول جنگ غزه می گفتیم اسرائیل رفتنی هستش کجای محاسباتمون داریم خطا می کنیم؟ معلومه وقتی آقای سلامی روز قبل از حمله میاد میگه که وعده صادق ۳ از جنس ۱ و ۲ نیست اسرائیل متوجه آماده نبودن ما میشه دیشب نتانیاهو تو پخش زنده نباید به جایی برسه که رهبر ما را علنی تهدید به ترور کنه من دهه هشتادی خیلی افتخار می‌کردم همین الان هم می‌کنم ولی خب انتقاد دارم از وضع موجود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به عظمت کار فکر کنید که به گفتۀ آقای دکتر فؤاد ایزدی، رژیم صهیون بیش از ۳ سال است که در رابطه با آنچه انجام داد، نقشه کشیده است که این جنگ مستقیم به صورتی که آن عزیزان فرمودند، نیست، بلکه جنگی ترکیبی را به این امید به میان آورده‌‌اند که کار ایران رابا آن نقشۀ چند ساله یکسره کنند و حال به طور معجزه‌آسایی به اهداف خود نرسیده‌اند و این بزرگ‌ترین شکست برای آن‌ها شد زیرا با آن‌همه برنامه که عملاً همۀ جهان استکبار برای تحقق آن به میان آمده بود، از طریق مقابلۀ این‌چنین مبتکرانۀ ایرانِ بزرگ، ناکام ماند. و این یعنی همان تعبیر رهبر معظم انقلاب که اسرائیل چون یخ در حال ذوب‌شدن است.
آنچه آن مردان و سرداران بزرگ فرمودند در راستای جنگ رسمی بود و عجیب است که در این نقشۀ ترکیبی حال، این اسرائیل و جبهۀ استکبار است که ناکام مانده است و مسلّم جهان آرام‌آرام از عظمتِ حضور ایران اسلامی در این تاریخ حیرت خواهد کرد. موفق باشید                
 

40059
متن پرسش

سلام عليكم و رحمة الله: از حضرت‌عالی چندین متن و سخنرانی دیدم که در آن خطر «فرقه» شدن را بسیار برجسته فرمودید تا جایی که مسلمان شدن اهل کتاب را به دلیل اینکه مستلزم «فرقه‌ای» شدن است کفر خواندید. ولی هر چه در سایت جستجو کردم تعریف محصلی از شما برای این واژه نیافتم. لطفا مشخصا بفرمایید مقصودتان از «فرقه شدن» چیست که آن را با کفر یکی می‌دانید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام  علیکم: همین که به جای نظر به توحید ادیان الهی به صرف قالبِ دینداری نظر شود، عملاً آن دین به فرقه ای در مقابل فرقه ای دیگر تبدیل شده است. حال در نظر بگیرید اگر یک مسیحی با توحیدِ حضرت عیسی «علیه السلام» به سر می برد و در دل همان توحید، توحیدِ اسلام را که همان توحید است با افقی عمیق تر مدّ نظر دارد دعوت کنیم به اسلام به عنوان قالبی از دینداری در مقابل قالب دینداری قبلی؛ عملاً او را به عبور از توحید دعوت کرده ایم. در این رابطه با توجه به سؤالهای بعدی،  خوب است به آیات زیر توجه کنید که می‌فرماید: «لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقيمينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتيهِمْ أَجْراً عَظيماً ( نساء/۱۶۲
لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ. يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحينَ  (۱۱۳ و ۱۱۴ آل عمران) ملاحظه می کنید که در سوره نساء می‌فرماید راسخون در علم از اهل کتاب کسانی اند که علاوه بر ایمان به دین خود به آنچه بر پیامبر خدا نازل شده، ایمان آورده اند بدون آنکه لازم باشد وارد شریعت اسلام شوند و در عین حال در آخر آیه می‌فرماید أُولئِكَ سَنُؤْتيهِمْ أَجْراً عَظيماً آنان را اجر عظیمی در پیش است. و همین نکته را می‌توانید در آیه ۱۱۳ آل عمران ملاحظه کنید که همین جایگاه را برای مؤمنان واقعی از اهل کتاب قائل است یعنی همانهایی که به نور توحید پیامبرشان مستقر هستند و آنها را در آیه ۱۱۴ یعنی ادامه آیه قبل با وصف « أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحينَ» یاد فرموده است. اینجا است که ملاحظه می کنید علامه طباطبایی این افراد از اهل کتاب را در جایگاه خود مسلمان به حساب می آورند به همان معنای «ان الدین عند الله الاسلام». و همانطور که خودتان متوجه هستید این اسلام به معنای فرقه ای در مقابل فرقه ای دیگر نیست بلکه تسلیم در مقابل توحید الهی است و مسلّم هر آن کس را که متوجه توحید الهی باشد «شاخ گل هرجا که می روید گل است» و این انسانها عملاً جایگاه توحید محمدی را پاس می دارند بدون آنکه لازم باشد به شریعت اسلام وارد شوند همان اسلامی که فرمود: «لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجا» فکر می کنم با توجه به آنچه گفته شد جواب دو سؤال بعدی خود را نیز گرفته باشید. و ابداً بحث پلورالیسم دینی در میان نیست بلکه بحث در حضور در توحید است در عین شدت و ضعف. البته این غیر از انتقادی است که اسلام به فرقه ای کردن بنی اسرائیل نسبت به دین خود دارند و قرآن مکرراً کار آنها را نقد می کند. موفق باشید
 

40039

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مظهر اسم جامع الله است. ما به توسط امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌توانیم به اسم جامع الله برسیم. هرگاه این اتفاق بیفتد اسم جامع الله در خیال فعال ما به حوری تجلی می‌کند. می‌خواستم ببینم که درست فهمیدم؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است حقیقتاً  انسان در همان صورت خیالی به حقیقت اسم جامع الله منتقل می‌شود. موفق باشید

40002
متن پرسش

با سلام و عرض تبریک به مناسبت گرامیداشت روز معلم خدمت استاد گرامی: در دورانی که ذهن بشر درگیر پیشرفت علم و مسابقه تکنولوژی و هوش مصنوعی و شاخص های پیشرفت اقتصادی شده گاهی انسان از چیزهایی در تاریخ خود غافل می شود که اگر همه این پیشرفت ها محقق می‌شدند ولی آن چیزها نبود زندگی دیگر ارزش زندگی کردن نداشت. بیایید تصور کنیم در تاریخی زندگی می‌کردیم که جهان بینی مادی جدا شده از وحی در کل جهان غالب شده بود و اصالت قدرت به یک حقیقت مسلم پذیرفته شده برای کل بشریت تبدیل شده بود. در چنین جهانی ‌کشورمان در همه شاخص های پیشرفت و توسعه در صدر جهان قرار گرفته بود و مردمش در اوج رفاه مادی به سر می‌برد. ولی در این تاریخ نه حرف از جبهه حقی بود و نه تقابلی بین جبهه استکبار و حق وجود داشت. دیگر نه ظلم به معنای ظلم بود و نه مظلوم به معنای مظلوم. دیگر نه حق معنایی داشت و نه استکبار امری ناپسند بشمار می‌رفت. فقط و فقط اصالت قدرت حاکم بود و جنگ قدرت برای غلبه این نژاد بر آن نژاد و این قوم بر آن قوم آنهم بوسیله پیشرفته ترین ابزارهای تکنولوژی. و گم شدن خود متعالی مان در چنین روزمرگی هایی. آیا چنین جهانی ظلمات مطلق نبود؟ آیا با وجود همه دردها و رنج ها و مشکلات در این روزگار نباید شکرگذار این نعمت بزرگ الهی باشیم که اگر ظلم و جور و استکبار بشریت را احاطه کرده و به تنگ آورده است ولی هنوز در تاریخی زندگی می‌کنیم که زبان و دهانی هست که ندای حق زمانه ما باشد و از حق و احقاق حق مظلوم بگوید، زبانی که ظالمان و مستکبران زمانه را رسوا کند و از حکومت حکم خدا بگوید‌. زبان و دهانی که چشمان مستضعفان جهان به او باشد و به او به عنوان مظهر اراده الهی در این دوران بنگرد. ملتی چون ملت یمن که دفاع از کودک معصوم و مظلوم فلسطینی را رسالت الهی خود بداند تا آنجا که در راه این جهاد از جان و مال و فرزند خود بگذرد. آیا در این دوران تاریک قادر به دیدن این زیبایی ها هستیم؟ زیبایی هایی از نوع «ما رأیت الا جمیلا»!!! التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از اظهار لطف جنابعالی بسیار متشکر هستم. راستی! اگر انسان نسبت به ابزارهایی که به جای انسان‌ها نشسته‌اند خودآگاهی نیابد، آیا جز این است که هر روز بیشتر و بیشتر تبدیل به کالا می‌شوند؟ و این‌جا است که هرکس باید به بودن خود در جهان با توجه به حضور بیکرانه‌ای که اکنون در آن حاضر است، بیندیشد وگرنه همگان ابزارهایی خواهند شد در دست تکنیک به همان معنایی که جناب آقای دکتر داوری اردکانی متذکر می‌شوند که این تکنیک است که بر علم سیطره دارد و نه آن‌که علم، تکنیک را در اختیار گرفته باشد. و در نظر بگیرید اگر آن نوع خودآگاهی که انسان باید نسبت به خود و به تکنیک داشته باشد، در میان نیاید آری! آینده همانی است که بعضاً پیش بینی می‌ شود. ولی گویا با حضور انقلاب اسلامی و تذکری که انقلاب نسبت به انسان و سنت‌های جاری در هستی متذکر می‌شود، ما به آیندۀ دیگری می‌اندیشیم. موفق باشید  

39968

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ضمن تشکر از پاسخ گویی تون خیلی خلاصه بعد از شنیدن شرح آداب الصلاه شما تصمیم گرفتم کمی از دنیا زدگی فاصله بگیرم به عنوان مثال تصمیم گرفتم برای منزل لوستر نگیرم در حالی که قبلا خیلی پیگیر امثال این مورد بودم اما دیگران به من انتقاد میکنن که این ساده زیستی کار ولی جامعه است و کار افراد معمولی مثل ما نیست و کجا اسلام گفته مؤمنین نباید زندگی خوبی داشته باشن و این نوعی زهد احمقانه است که در نج البلاغه بهش اشاره شده راستش گیج شدم نگران نکنه رفتارم اشتباه باشه لطفا راهنماییم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید زندگی را مشغول اموری کنیم که نیاز اساسی ما می‌باشد و حالت تجمل ندارد. زهدِ احمقانه زهدی است که زندگی و انس با دیگران را از ما می‌گیرد، نه این‌که از تجملات فاصله‌گرفتن را، زهد احمقانه بدانیم. موفق باشید

39769

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: قبلا فرموده بودید رهبر انقلاب قدیم گفتند بشار اسد بهتر از پدرش ایستادگی خواهد کرد، پس الان چه شد؟ بشار که وا داد و فرار کرد؟! لطفا توضیح فرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً آن نکته‌ای که رهبر معظم انقلاب در آن زمان فرموده بودند در رابطه با مقابله با جریان داعش بود و پس از آن می‌توان گفت آقای بشار اسد نتوانست تحریم‌ها و سختی‌هایی که بر سوریه اعمال شد را، درست تحلیل کند. مشکلی که روشنفکران غرب‌زدۀ ما نیز در آن قرار دارند. موفق باشید

39725

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: مخلصم. میخوام بپرسم برای شروع من و خواهرم چی پیشنهاد می‌کنید؟ یکی از شاگرداتون اومده بودن محله ما یه اخوندی بودن. خوشم اومد از این مباحث خواهرم ۲۰ سالشه منم ۲۳ میخوایم دوتامونم کار کنیم تو اینترنت سرچ کردم این سایتتونو پیدا کردم. نمیدونم خودتون جواب میدید یا شاگرداتون. ولی به هرحال - از صفر صفر میخوایم یاد بگیریم از کف کف ما زیاد با سخنرانی مذهبی هم آشنا نیستیم حقیقتش ما یه آدم معمولی بودیم که تازه خوشمون اومده از این بحثها. خانواده مون هم مذهبی نیستند. میخوایم ریز ریز حقیقت رو بشناسیم جوری هم نباشه یه چیز سنگین بیفته جلومون زده بشیم. به قول اون حاج آقایی که اومده بودن اینجا خیلی سبک باشه و راحت البته ایشون یه کانال بهم معرفی کردن اسمش مطالب ویژه بود فکر کنم بنظرم سنگین بود برای ما - خیلی هم سنگین بود - ایشالا اون کانال بمونه بعدا. ظاهرا اون کانال برا ماها نیست. بازم ممنون از این شاگردای خوبتون. یا علی مدد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود بنده به سؤالات کاربران محترم جواب می‌دهم. ان شاءالله با کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که آقای استاد وحدتی در صوت خود شرح داده‌اند بتوانید کار را شروع کنید. https://eitaa.com/tafakorism/79 و بعد از آن به سیر مطالعاتی سایت رجوع فرمایید.  موفق باشید

39561

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: من خیلی دوست دارم تو این مسیر و سیر لب المیزان حرکت کنم اما همسری دارم که خیلی تند و بد اخلاق و لج بازه از وقتی که بچه دار هم شدیم هم بداخلاقیاشو داره هم حس افسردگی و ناامیدی بهش اضافه شده منم تا میام کاری انجام بدم حرکتی بکنم با محیطی پر از نا امیدی و افسردگی خونه مواجه میشم. اینا رو می‌بینم نمیتونم حرکت کنم. همش دوست داشتم خانواده قوی ای تشکیل بدم اما تو خانوادم هیچکس همراهم نیست هر حرکتی که میخوام انجام بدم همه اعضای خانواده از همسر گرفته تا پدر و مادر با حرفاشون مثل پتک به سرم میزنن منم نا امید میشم یه قدم جلو میرم تو این مسیر هزار تا میام عقب. باید چیکار کنم؟ یه هفته سر کارم که خونه نیستم یه هفته هم خونه. الان یه بچه یه سال و نیمه دارم که دوست داشتم قوی و امام زمانی باشه اما از رفتارای مادرش می‌ترسم. رفتاراش پر از خشم و نا امیدیه. پدر مادری دارم که تو همه چیز زندگیم دخالت میکنن. واقعا تنهام نمیدونم چیکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همان وارستگی‌ها ان شاءالله سبکی خواهید شد که بقیه خودشان را در آن سبک جستجو می‌کنند. زیرا فرموده‌اند: «گر شوم مشغول اشکال و جواب / تشنگان را کی توانم داد آب». برای خود نسبت به اطرافیان رسالتی احساس کنید. موفق باشید

39514

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم! ما یک واجب الوجود داریم یک ممتنع الوجود داریم یک ممکن الوجود. ممتنع الوجود که هیچ گاه به وجود نمی‌آید. واجب الوجود که بودنش به خودش است و در بودنش بی‌نیاز از غیر است. اما ممکن الوجود نسبت آن به وجود و عدم مساوی است. یکی می‌خواهد که به او وجود دهد و این واجب الوجود است که به او وجود می‌دهد و او را واجب بالغیر می‌کند. ممکن الوجود هم در ایجاد و هم بقا نیازمند واجب الوجود است. یعنی این واجب الوجود است که با دادن وجود به ممکن الوجود خودش را ظاهر کرده است. پس هرچه ما می‌بینیم، ممکن الوجود بالذات است که واجب بالغیر شده است که مظهر و ظهور واجب بالذات است. نتیجه وجود فقط از آن واجب بالذات است و اوست که با واجب بالغیر کردن ممکن الوجود خودش را ظاهر کرده است. پس ما در جهان واجب الوجود بالذات (الله) و مظاهرش (واجب بالغیر) داریم. نکته: اگر ممکن بالذات، واجب بالغیر نمی‌شد و مظهر واجب بالذات نمی‌شد، محال بود که واجب بالذات شناخته شود. نتایج بالا را از گوش دادن شرح تفسیر سوره حمد امام خمینی (ره) رسیده ام نظر استاد گرامی در رابطه با مطالب بالا چیست؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. به اعتبارِ همان روایتی که می‌فرماید: «کنت کنزاً مخفیا فاحببت ان اُعرف فخلقت الخلق لکی اُعرف». ولی باید متوجه بود واجب بالغیر که مظهر انوار و اسماء حضرت ذات می‌باشد، منحصر به مخلوقات مادی و محسوس نیست. موفق باشید

39245

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: حقیر دانشجوی ارشد رشته مدیرت رسانه هستم. خواستم خواهش کنم حقیر رو در انتخاب موضوع پایان نامه راهنمایی بفرمایید. تا بتونم یه موضوعی رو کار کنم که بعد از اتمام هم به حقیر در جامعه کمک کنه و چیزی بر حقیر بیفزاید هم بدرد انقلاب بخوره. خودم دغدغه هایی دارم. مثل این موارد که با چارچوب های اسلام و ماهیت رسانه های جدید واقعا چطور باید برخورد و عمل کرد که بشود طبق شریعت عمل کرد و یا این موضوع که اگر حضرت آقا مسئول رسانه کشور بودند با این همه دستگاهها که همین الان هم به عنوان ناظر و... هستند (مثلا شورای امنیت در خبرهای صدا و سیما که حساسه نظر میدن و..) چطور عمل می کردند که الان در چنین وضعی نباشیم که این همه ایراد بر صدا و سیما وارد می‌کنند. خواستم از حضرت عالی بپرسم که اگر واقعا موضوعی هستش که هم برای حقیر و هم برای جامعه مفیده لطف بفرمایید و بر حقیر منت بگذارید و نظرتان را بفرمایید. نمی خوام ۶ ماه الی یک سال فقط دنبال چیزی باشم که آخر مدرک بگیرم. ممنونم. التماس دعا

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همچنان مکرر عرض شده حتی در زمانی که استادراهنما بودم نسبت به طرح موضوع پایان‌نامه‌ها نمی‌توانستم فکر کنم. اخیراً کتابی تحت عنوان «ما و بشر جديد و آينده قدسی پيش رو» از بنده چاپ شده که موضوع آن خصوصیات بشر جدید است. ان شاءالله بتواند کمک کند چرا در مذاق بشر جدید، رسانه بر درک سنت‌های جاری در عالم غلبه کرده؟ در حالی‌که با نظر به سنت‌های جاری در عالم است که انسان‌ها از اصالت‌ها بهره مند می‌شوند. برعکسِ رسانه که بشر جدید خود را در خیالات و توهّمات جستجو می‌‌کند. موفق باشید

39067

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

آنچه در پرسش ۳۹۰۵۴ فرمودید که معصوم فرمودند: أَنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ‏ فَإِذَا أَعْطَاهُ ذَلِكَ أَنْطَقَ‏ لِسَانَهُ بِالْحَقِّ با آنچه قبلاً از حدیث حضرت رضا علیه السلام تقطیع کردید متفاوت است، این حدیث کاملا تعمیم دارد، هم از جهت لفظ و هم از جهت قرائن و قواعد اصولی، اما اینکه حدیثی خاص معصومین که دال بر عصمت است را تقطیع کرده با ادعای اجتهاد و عقلانیت، رهبری را مصداق آن معرفی کنید قابل قبول نیست، اینجا عبدا آمده و آنجا العبد، اینجا امام در مقام بیان ویژگی های ائمه نیست اما آنجا اختیار کردن و اختاره الله را برای انتخاب الهی ائمه استفاده کردند و بارها احتجاج می‌کنند که آیا مردم و فقها و علما و... می‌توانند اینچنین فردی را اختیار کنند؟ بنابر این آن برداشتی که کرده اید از هرکس باشد خطاییست نابخشودنی و لازم الاصلاح، عرض شد در سوالات قبل که اطلاق شرایطی دارد که قرائن یکی از آن هاست، ما یصلح للقرینیه یکی از آن هاست، در مقام بیان بودن یا نبودن یکی از آن هاست، امام معصوم در مقام بیان خصائص امامند و ده ها کلمه دال بر عصمت و نبود خطا می آورند، صرفا کلمه ی معصوم را حذف کردید که کسی خرده نگیرد اما تمام کلمات و عبارات دیگر را می آورید، بعد هم ادعا می‌کنید این اجتهاد و تعقل است، ممنون که تعریفی جدید از اجتهاد و تعقل ارائه فرمودید، تن علما و مراجع و بهبهانی ها را نلرزانید بنده ی خدا. واضح است در اموری ورود می‌کنید که اطلاعات و صلاحیت آن را ندارید، تفسیر قرآن و حدیث کار هر کسی نیست. یکی از سوالاتی که حذف کردید دعوت از شما بود برای حضور در جلسه ای علمی با حضور فضلا برای بحث پیرامون آنچه مدعی بوده اید، چه توهینی؟ چرا با سانسور و اتهام زنی از اقرار به خطا و اشتباه طفره می‌روی بزرگوار؟ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا أرادَ اللّهُ بقَومٍ خَيرا أكثَرَ فُقَهاءَهُم و أقَلَّ جُهّالَهُم ، فإذا تكَلّمَ الفقيهُ وَجدَ أعْوانـا ، و إذا تَكلَّمَ الجـاهِلُ قُهِـرَ . و إذا أرادَ بقَـومٍ شَرّا أكثرَ جُهّالَهُـم و أقـلَّ فُقَهاءَهُـم ، و إذا تَكلَّـمَ الجاهِـلُ وَجـدَ أعْوانا ، و إذا تَكلَّـمَ الفَقيـهُ قُهِرَ

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌کنید که بحمدالله تفاوت نظر اساسی با امثال جنابعالی داریم و این به معنای آن است که اساساً جهان امثال بنده با جهان شماها متفاوت است. باید به تاریخ دیگری فکر کرد و افق حضور دیگری را مدّ نظر قرار داد تا امکان گفتگو با بشر جدید فراهم شود و به نگرانیِ رهبر معظم انقلاب که در خطاب به مبلغین فرمودند نگران تبلیغ هستند؛ فکر کنیم. موفق باشید

39030

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: ببخشید استاد بزرگوار بنده با خانواده ی همسرم بدلیل اینکه بین آنها و خانواده جاری ام اختلافات شدید بوده و هست و برادر شوهرم بیمار و طلاق گرفته با سه فرزند، من قبلاً هر چه می‌رفتم آسیب فراوان میدیدم و حتی حالم خیلی خیلی بد می‌شد تا اینکه تصمیم گرفتم روابطم را از پرتگاه آتش بیرون ببرم تا آسیب نبینم قطع رابطه کردم حتی وقتی تلفنی هم صحبت می‌کردم روحم آسیب می‌دید ، حتی سحر خیلی سنگینی برای من و خانه و زندگی من به وجود آمد که من احساس می‌کنم ریشه در اختلافات آنها داشت. البته به لطف خدا و کمک های ائمه و راهنمایی های شما حل شد، به نظر شما راهم درست هست؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال طوری نباشد که قطع رحم به حساب آید و نسبت به آن افراد حالت بی‌احترامی تصور شود. موفق باشید

نمایش چاپی