بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39802

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام حاج آقا: ببخشید گاهی دیگران برای ناهار غذای بسیار لذیذ درست می‌کنند و من کم و مقدار ضروری می‌خورم. ولی بازم قوه خیالم از آن رنگ می‌گیرد. چگونه باید چنین غذاهایی خورد که خیال ما از آن اثر نگیره؟ و نمیشه به خواهر یا برادرمون بگیم غذای لذیذ درست نکنن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به مرور می‌توانید با حضوری بالاتر از غذاها استفاده کنید که لذیذبودن آن‌ها، محورِ ذهن انسان قرار نگیرد مگر مفیدبودن‌شان برای سلامتی و قوت بدن. آری به گفته جناب سلمان فارسی: غذايى كه از حلق به گلو رود و سدّ رمق گشته و نيروى بندگى حضرت حقّ به هم رسد همان كافى و بسنده است؛ خواه آن آرد گندم و مغز گوسفند باشد و خواه جو بى‏ مغز. موفق باشید

39502

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: آیا فردی که در مجلس امام حسین علیه السلام است و اشکش نمی آید باید ادای کسی که گریه اش میاد در بیاره؟ آیا این کار ریا نیست؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نیاز باشد که معرفت به مقام امام و وظیفه‌ای که در راستای معرفت به اولیای الهی برای انسان پیش می‌آید را بیشتر مدّ نظر قرار دهیم. موفق باشید

39499

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیزم! می‌خواستم بدونم که امام حسین علیه السلام در روز عاشورا هنگامی که عریزانش در پیش چشمش پرپر می‌شدند آیا همانند ما انسان‌های معمولی با از دست دادن عریزانش دلش از جا کنده می‌شد و درد می‌کشید یا همانند یک عاشق پاک باخته از قربانی کردن عریزانش در پیشگاه خدا لذتی عاشقانه می‌برد؟ با تشکر از زحمات شما استاد بزرگوار!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. موفق باشید

39026

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ الحمدلله حساسیت های دورنی آشکار گشته و متوجه این شده ام که نسبت به فقر، به تاریکی ترس دارم. وقت سحر ترس دارم از در و دیوار. وقت رانندگی ترس دارم از ایجاد خسارت و عدم توانایی پرداخت. وقت جدایی از دوستان ترس دارم از ایجاد مشکل و عجز خودم در رفع آن. گویی بیشتر برای دوری از ترس جانی و مالی کسانی را دوست خود اتخاذ می‌خوهم بکنم. خلاصه این ترس در خطورات ذهنی ام وسوسه می‌شود، و حال بیش از آنکه ترس مرا بیازارد، تنفر از این ترسیدن ها مرا میازارد. طلب از چه داشته باشم تا که رسته شوم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به سخن مولایمان فکر کنیم که در توصیه به فرزندشان می‌فرمایند: «خذ الغمرات للحق حیث کان» در مواجهه با مشکلات از گرداب‌های پیش‌آمده دوری مکن و خود را در دل آن مشکلات بینداز. بنابراین در دل همین ترس‌ها باید خود را بیابیم تا معلوم شود بزرگ‌تر از آن هستیم که بخواهیم از این موارد بترسیم. موفق باشید

38690

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: وقتی حضرت عیسی علیه السلام مریضی را شفا می‌داد و مردم می‌دیدند. آیا هم عیسی علیه السلام و هم مردم اسم شافی را می‌دیدند؟ فرق حضرت عیسی علیه السلام و مردم در این مورد چه بود؟ با تشکر!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر کسی بانظر به معارف اسلامی متوجه اسم شافی باشد؛ آن را در آینه ظهور اسم شافی می یابد، نه اینکه اسم شافی یک پدیده قابل حس باشد و مانند محسوسات دیده شود. موفق باشید 

40401
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: تشکل طلبگی ربیون در مشهد (حول گفتمان سازی مکتب امام) در راستای رسالت های خود پادکستی پنج قسمتی با موضوع روایت مکتبی و الهیاتی از ۱۲ روز جنگ تحمیلی اسراییل علیه ایران تولید کرده اند .خواهشمندم نظر خود را مبذول بفرمایید. در صورت امکان متنی هدیه بفرمایید تا در کانال تشکل منتشر کنیم. https://eitaa.com/rebbiion/2575 خداخیرتون بده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن دو صوت خوب را گوش دادم بسیار بسیار عالی بود و خدا را شکر نسبت به تعهدی که عزیزان در رابطه با تاریخ حضور در انقلاب اسلامی در خود احساس می‌کنند؛ از آن جهت که خداوند در صحنه‌های خاصی به ظهور می‌آید تا انسان‌ها امور اُلوهی را تجربه کنند و خداوند از طریقۀ آن صحنه‌ها خود را آشکار می‌کند و این یعنی ایمان، امری که خدا خود را با خود می‌نمایاند و نه از طریق استدلال‌های کلامی و کربلا از این جهت آینۀ نمایش خدا بود برای آن‌که انسان‌ها به خدا ایمان بیاورند، خدایی که خود را در چنین میدان‌هایی می‌نمایاند.
گویا خداوند به  معنای حضور و وجود محض، نحوی از ظهور را در صحنه‌های امروزین ما مقابل استکبار رقم زده، مانند کربلا در نگاه و منظر زینب کبری «سلام‌الله‌علیها» آن‌همه امیدواری که آن حضرت در جان خود احساس می کردند و در مقابل عبیدالله فرمودند: «مَا رَأَیْتُ إِلاّ جَمِیلاً» و این یعنی نظر به آینده‌ای که در بستر انقلاب اسلامی باید به آن نظر کرد.
ملاحظه کردید که چگونه به جای اغتشاش، همه خودی شدند. آیا در این صحنه نباید خدا را آری! خدا را دید؟ و در این رابطه باید به ایرانی اندیشه کرد که خط مقدم راه‌هایی است که انسان‌ها در وجود خود به نور اولیای الهی همچون حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» به تعالی می‌رسند. و این روحیه همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند در کنار تحول در تکنولوژی البته کارساز خواهد بود. موفق باشید        
 

40263

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: من می‌خواهم در نماز امام رضا علیه السلام را نصب العین خودم قرار دهم. من که در عمرم امام رضا علیه السلام را ندیدم. پس من باید چکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین جهت مرحوم علامه قاضی در این رابطه فرموده بودند استاد خود را که نمادی از اولیای الهی می‌باشند مدّ نظر قرار دهید. موفق باشید

40163

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: خدا قوت، ان شاء الله سلامت و بهره‌مند باشید. ببخشید یه سؤال داشتم، منظورتان از کشیک نفس کشیدن و مراقبت‌ها اینجا (در شرح فص شیثی) چیست؟ آیا این تذکرات تون اخلاقی و عملی است؟ در یک مباحثه دوستانه به این چالش خوردیم. «فأی صاحب کشف شاهد صورة تلقى إليه ما لَمْ يَكُن عنده من المعارف و تَمْتَحَهُ ما لَمْ يكن قبل ذلك في يده فتلك الصورة عبلة لا غيره، فمن شجرة: المرة غرسه كالصورة الظاهرة مِنْهُ في مقابلة الجسمِ الصيقل ليس غيره، إلا أن المحل أو الحضرة التي رأى فيها صورة نفسه تلقى إليه ينقلب من وجه الحقيقة تلك الحضرة، كما يظهر الكبير في المرآة الصغيرة صغيراً و يظهر غير المستطيل في المستطيلة مستطيلاً، و المتحركة متحركاً وقد تغطيه انتكاس صُورتِهِ مِنْ حَضْرَة خاصة، وَ قَدْ تُعْطِيهِ عَيْنَ ما يَظْهَرُ مِنها فَيُقابلُ الْيَمِينُ مِنها اليَمِينَ مِنَ الرائى وقد يُقابل اليمين اليسار و هو الغالب في المرايا بمنزلة العادة في العموم و بخرق العادة يقابل اليمين اليمين و يظهر الانتكاس. وهذا كله من أعطيات حقيقة الحضرة المتجلى فيها التي أنزلناها منزلة المرايا» پس با توجه به نکته‌ی فوق هر صاحب کشفی که شاهد معارف و صورت‌هایی در مثال متصل یا منفصل باشد که به او رسیده و قبلاً نداشته و به صورت هبه به او رسیده، همه و همه آنها از عین ثابته خود اوست و از درخت نفس خودش میوه چیده است. نفس که برای ظهور آن صور و معارف مستعد شد پس آن عطایا به رنگ آنچه در مکاشفه وجود دارد، بر او آشکار می‌شود و آن عطایا از معتبر عین ثابته‌ی او نازل می‌شوند حضرت عیسی نقد در این رابطه می‌فرمایند: علم در آسمان و زمین و ماوراء دریاها نیست، «العلم محصول في قلوبكم تأدبوا بين يدى بأدب الروحانيين وتخلقوا باخلاق الصديقين اظهروا العلم من قلوبكم حتى يعطيكم» علم در قلبهای شما است به ادب روحانیون در محضر حق مؤدب شوید و متخلق به اخلاق صدیقین بگردید علم از قلبهای شما ظاهر می‌شود و شما را در بر می‌گیرد. البته سیر به سوی عين ثابته و مقام کلی خود نیاز به همت و صبر و پشت کار طولانی دارد، سالک باید همت داشته باشد و در گرفتن هبه از باطن خود تعجیل نکند تا به مرور ظرفیت لازم را پیدا کند. عطار می‌گوید: اگر یک انبار پر از ارزن باشد و به شما بگویند گنجشکی روزی یک دانه از آن بر می‌دارد تا انبار خالی شود آنگاه آنچه را باید به تو بدهیم می‌دهیم باید صابر باشید و بدانید آن کسانی که زود می‌گیرند بیم آن می‌رود که مجذوب اسمی شوند و در همان حد بمانند. عمده آن است که متوجه باشیم مباحث عرفان نظری چگونه جهت جان ما را متوجه حقایق و عين ثابته خود می‌کند تا با کشیک نفس کشیدن قدم قدم به سوی آن حقایق جلو برویم و نظر خود را به سوی چیز دیگری نیندازیم. درست است که عین ثابته حقیقت ما است ولی بسیار کار می‌برد تا انسان به عین ثابته‌ی خود برسد و در حقیقت کلی خود مستقر گردد، مقامی که تماماً در محضر حق است و حق تنها از آن مجرا برای او ظهور می‌کند و او همه ی آن حقی را که می‌تواند بیاید می‌یابد. محی الدین در رابطه با این که هر هبه‌ای از عین ثابته سالک به او می‌رسد مثال آینه و صورتی که در آینه ظاهر می‌شود را می‌زند و این که آینه چیزی جز همان صورت را نشان نمی‌دهد، هر چند ممکن است آن صورت به جهت خصوصیات آینه متفاوت ظهور کند و لذا تفاوت عطایا به جهت تفاوت آن ظرفی است که هبه در آن تجلی می‌کند ولی در هر حال همه از خود شما است و شما خود را در آن عطایا می‌بینید هر چند خطورات خیال و قلب و روح بر آن هبه اثر می‌گذارند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نسبت تکوینیِ خود با وجود مطلق و به این معنا به حضرت حق بیندیشید، و از طرف دیگر به امکان ذاتی خود که تماماً عدم است ولی «عدمٌ مّا» که نیستی است در عین ظرفیتِ شدن با امکانات گوناگون. و این موجب حضوری از جنس انتخاب در بین آن نوع امکان‌ها می‌شود و انسان در این میدان که میدان بودنی است که هیچ هویت خاصی ندارد ولی با کشیک نفس‌کشیدن به همان معنای انتظار و باز انتظار، می‌یابد که در وجود خود خبری هست و استقرار در این انتظار، یعنی زندگی و باز زندگی. موفق باشید

40143

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

درباره مسائل پیش آمده برای شیخ حسین انصاریان و اون ملاقات با خاتمی نظر حضرتعالی چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انتظار می‌رفت که جناب آقای انصاریان با حکمت بیشتری در این تاریخ و در فهم جایگاه تاریخی این انقلاب حاضر می‌شدند زیرا  اتفاقاً با ارادت به امام حسین علیه السلام و با حضور در تاریخی که  حقیقتاً حسینی است معنی درک عمیقی از رخ داد تاریخی کربلا برای انسان  پیش می‌آید. نمی‌شود بدون درک معارف عمیق توحیدی در این زمانه در جایگاهی قرار گرفت که شأن شخصیتی  مانند حاج آقا انصاریان باشد. موفق باشید

40045

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمت حق بر شما و تمام رزمندگان راه حقیقت. استاد طاهرزاده عزیز بنده یکی از میلیون ها مرید رهبر انقلاب هستم که در دوره آخرالزمان سعی می‌کنم دستم در دست ایشان باشد چرا که می‌دانم طوفان ها و فتنه ها ایمان تک تک ما را نشانه گرفته است. استاد وقت گرانمایه تان را با طولانی کردن کلام نمی گیرم و چون دستم به دامان آن بزرگوار نمی‌رسد لذا سوالم را از شما می‌پرسم امیدوارم نجات بخش قلب مجروحم باشد و ایمانم به حضرت آقا با پاسخ شما محکم تر شود که من چراغی روشن‌تر، غیر ایشان در این وادی تاریک نمی بینم. اوضاع حجاب و پوشش در ملا عام درکشور اسلامی مان بسیار تاسف بار شده و حتی استاد دانشگاه علوم پزشکی اصفهان مجبور به استعفا شدند از بی بند و باری های دانشگاهشان. حضرت آقا حتما مستحضر به این امور هستند و فرمانده کل قوا هم که ایشان هستند. آیا برای نگه داشتن ارکان حکومت اسلامی، می‌خواهند چشم روی این ظواهر غیر اسلامی ببندند؟ آیا رهبری توان اجرایی در این مورد را ندارند؟ چرا کسی درخور حکومت اسلامی با افراد بدون پوشش اسلامی برخوردی نمی کند؟ رهبر چرا فرمانی اجرایی نمی‌دهند به نیروهای انتظامی؟ شما را به حق امام رضا کمکم کنید که خدای نکرده تصورم نسبت به رهبرم مخدوش نشود، آنگاه دستم در دست کدام رهبر باشد؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام  علیکم: چه نگاه زیبایی است نگاهی که متوجه شخصیت تاریخی رهبر معظم انقلاب اسلامی می باشد. رهبری که سراسر وجود او را خداوند از «ایمان» و «امید» پر کرده است و ما در شخصیت چنین انسانی حکمتی را یافتیم که گمشده ما می باشد و در چنین فضایی باید راهی را در مقابل دخترانمان قرار دهیم که متوجه باشند لازمه فرهیختگی، عفاف است و با انتخاب بزرگ خود می توانند خود را از معرکه ای که استعمار در مقابل آنان گشوده است، رهایی دهند و البته این غیر از آن نوع  مأموریتی است که عده ای از کشف حجاب کنندگان در پیش دارند. ان شاءالله در آینده ای نزدیک مطالبی در این رابطه خدمت عزیزان ارائه خواهد شد. به هر حال  موضوع بسیار حساس است، مانند راه رفتن بر پل صراط که لغزیدن همان و سقوط در آتش نیز همان. موفق باشید

39608
متن پرسش

سلام علیکم: الهی تا آخر عمر بفدای مردم لبنان و فلسطین شوم که گردن همه ما حق بزرگی دارند. در شأن یک موحد در جای جای دنیا الالخصوص ایرانیان نیست که سپاسگزار مقاومت و فداکاری بینظیر آن مردم پاک نباشیم. همانها که راه عبودیت خدا را به چه زیبایی پاس داشتند و جانهایشان امروز حامل حق و حقیقت است، آری اگر آنها با حضرت سید حسن نصرالله روحی فداه دارند می‌گویند نحن الحق براستی که چون منصور حلاج بصدق سخن می‌گویند. جوانان عزیز که رهبر معظم انقلاب اسلامی عاشقانه شما را دوست دارد و شک نکنیم هیچ کس در این دنیا اندازه ایشان بعد از معصومین و با معصومین صلوات الله علیهم اجمعین کسی نیست که به سعادت و رشد ابدی جان‌های ما این اندازه بینظیر علاقه داشته باشد، ببینید مردم بزرگ لبنان و فلسطین با فهمیدن محبت حضرت امام خامنه ای به چه رشدی رسیدند که می‌بینیم مردم ایران هزار سال از لحاظ رشد از مردم مقاوم لبنان عقبند! دقیقاً در همین زمان که بنده و شما به کم ترین بودن قانع شدیم، دلم برای خودمان می‌سوزد. آن سید عزیزی که جانم فدایش باد چنان هست که گویا هرگز مردنی نیست و در همه تاریخ آخرالزمان حاضر است، اگر او یار امام عصر عجل الله تعالی فرج نیست پس چه کسی چنین ادعایی می‌تواند داشته باشد. جهان تحول بزرگی را با مقاومت لبنان ایجاد کرد که همه ما به این تحول نیاز مبرم داشتیم. تحقیقا می‌بینم که به هر انسانی از سید نصرالله سخنی بگویی از او بفکر فرو می‌رود. نه اینطور نیست که بعضی فکر کنند حرکات دینی حزب الله لبنان نیاز به ما دارد! ما نیاز به آنها داریم، آنها زبان گویا و جلوات رفیع و قامتان محکمی دارند که هرگز ضعیف و ناکافی نیست. مردم ایران بدانند همه آنچه از مدرنیته می‌خواستند از سر زرنگی! دیگر پشیزی نمی ارزد. خوشا بحال جوانان لبنان که سلام رهبری را با این‌همه عشق دریافت کردند که از پاسداشت محبت ایشان است. بر بنده واجب شد تا این مسئله را بازخوانی کنم زیرا می‌دانم حق سید حسن و مردمشان توسط ما ادا نشده و فکر نمی‌کنم بتوانیم ادا کنیم مگر که به آنها با تواضع و ادراکی بدون ادعا نگاه کنیم که ان شاءالله خدا قسمتمان کنند بلطف و رحمت و محبت پروردگاریشان. جوانان ما که آنقدر برای رهبری مهمند، این راه نجات ابدی ماست، عاشقانه ای بنام مقاومت لبنان که هرکجایش را بنگری زیبایی پس از زیبایی است. اکنون ماییم و توهم ادامه مدرنیته که تولستوی در باره اش گفت: اگر بدنبال معنا در زندگی بگردید همیشه در نهایت با همان چیز مواجه می‌شوید که از آن فرار می‌کنید: پوچی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید حقیقتاً راه نصرالله آغاز شده و از این جهت سید حسن نصرالله رفتنی نیست، مهم نسبتی است که ما باید در خود در این تاریخ با آن مرد پیدا کنیم که این امر مهمی است. عرایضی در شرح غزلی از جناب حافظ تحت عنوان «معجزۀ دفاع نرم در تشییع شهید سید حسن نصرالله» در پیش است. امید است متذکر این امر باشد که چرا گفته می‌شود راه نصرالله به عنوان مکتب فکری مقاومت، آغاز شده. موفق باشید      

39601
متن پرسش

 سلام وقت بخیر: روز جمعه که بمباران شدید ضایحه، احتمال شهادت سید حسن را سر زبانها انداخت برخی اخبار افراد موثق باعث دلگرمی بود که با اطمینان می‌گفتند برای سید حسن اتفاقی نیفتاده و ایشان قبل بمباران از محل خارج شده بودند. روز شنبه بعد از ظهر خبر شهادت تایید شد که خیلی برای من نگران کننده بود چون دائم در ذهنم این تخیل را مرور می‌کردم که قرار هست یک روزی سید حسن را ببینم و حتما از اخبار برخی فعالیت‌های من ایشان خوشحال خواهند شد. از آنجا که هر چیزی در تخیلم مدام در رفت و آمد بوده تقریبا به نوعی به وقوع می‌پیوست، برای خودم جای شک و تردید زیادی بود که نکند سید حسن شهید نشده باشند. بعد از ظهر روز شنبه با همین شک به یکی از کارشناسان کانال دار در ایتا پیام دادم که اخبار موثق کانال تان چیز دیگری می‌گفت در حالی که الان در کانال تان خبر شهادت سید را کار کردید. پیام ایشان این بود که خودم هم تازه فهمیدم. من از هول اینکه این تخیلاتی که داشتم چه می شود به صورت خودم سیلی زدم و نمی دانستم با این خبر باید چه کنم. با دوستم صحبت کردم که گلستان شهدا همدیگر را ببینیم. کمی قدم زدیم و بالای سر شهید خرازی ریز ریز گریه می‌کردم و به آسمان و ابرهای پاره پاره‌ی آن نگاه می‌کردم که وسط تابستان باریدن گرفته بود. قدم زنان به سمت مزار یکی از شهدای اخیر هوافضای سپاه رسیدیم. شهیدی که من مدام فکر می‌کردم که ایشان زنده است و این مزار دروغ است. صندلی رو به روی این مزار نشستیم و من این فکرهایی که داشتم را با دوستم در میان گذاشتم که سید حسن احتمالا زنده باشند و شاید این یک فریب رسانه‌ی باشد. دوستم شروع به صحبت کرد که آقا پیام تسلیت دادند و یادت می‌آید آقا چی گفتند؟ خواستم بگویم آقا دعوت به صبر و استقامت دادند که یک بغضی که نمی‌دانم از کی در گلویم گیر کرده بود ترک برداشت و با فریاد بلندی که خودم را هم متعجب کرده بودم شروع به گریه کردم و اشک دیگر بند نمی‌آمد. تقریبا دو سه روزی در حال گریه پراکنده گذشت. ولی هنوز ته دلم می‌خواستم باور نکنم که سید حسن را دیگر هیچ وقت نمی‌بینم و می‌گفتم شاید خیلی زود ورق برگردد. در همان ایام مدام کانال های ایتا را زیر و رو می‌کردم و اخبار را رصد می‌کردم و دیگر خبری نبود که نخوانده باشم. یک بار که داشتم کانالهای ایتا رو پایین و بالا می‌کردم در کانال یکی از فعالین جبهه مقاومت دیدم که این پیام قرار گرفته که: «سید حسن زنده هستند» و با تاکید و اطمینان این خبر را ارسال کرده بودند. سریع دست به کار شدم این پیام را برای یکی از دوستانم بفرستم و بگویم که این هم شاهدی برای ادعای من که سید شهید نشده، ولی تصمیم گرفتم اول اخبار بعدی این کانال را هم ببینم که هر چه خبرها را پایین می‌آمدم متوجه شدم این خبر مربوط به همان روز جمعه و شبهه شهادت بوده و روز شنبه که خبر قطعی شده بود کانال هم شهادت را تایید کرده بود. منتها نمی‌دانم چرا این کانال که من اخبارش را قبلا مرور کرده بودم باز دوباره خبرهای قبلی را برای من نمایش داده بود در حالی که من همه‌ی خبرهای گذشته مربوط به روز جمعه و شنبه را در تمام کانال ها خوانده بودم. ولی به هر حال تکان عجیبی به من داد و یک لحظه با تمام وجودم امیدوار شدم و خیلی سریع هم ناامید. قبول دارم که شهدا زنده هستند اما من نوع دیگری از زنده بودن را برای سید حسن می‌خواستم و برای همین خیلی دلم می‌سوخت. بیشتر از همه دلم بابت مظلومیت سید می‌سوخت و اینکه خودم فکر می‌کردم این برنامه حامل خبرهای خیلی شیرینی هست و از این ناراحت بودم که این خبرهای خوش به سید نرسیده در حالی شهید می‌شوند که آن اتفاقات خوب هنوز رخ هم نشان نداده. نگران این بودم که چه اطلاعی از این برنامه به ایشان داده شده و دوست داشتم همه‌ی آنچه من می‌دانستم را ایشان هم می‌دانستند. به هر حال بعد از شهادت ایشان قفل زبان برخی افراد و گره‌ی کور بعضی رخدادها باز شد و من به نوع دیگری زنده بودن سید را تجربه کردم. بله حقیقتا همین است و این رخدادها اثر حیات سید حسن و سردار سلیمانی بود و به خوبی احساس می‌کردم که آنها و برخی دیگر از شهدا به شدت در چنین برنامه‌هایی که متصل به انقلاب اسلامی هستند حیات فعال دارند و بودن خود را در این برنامه‌ها به شکل نادیدنی ولی محسوس توسعه می‌دهند. الان خوشحالم که ابعاد زیادی از این برنامه روشن شده و خوشحالترم که آقا این اخبار را شنیدند و حسرت می‌خورم که نتوانستم در دوران زندگی سید ایشان را خوشحال کنم ولی به هر حال تقدیر الهی این بود و بنا بود یک حیات دیگر هم جلوی چشم همه‌ی ما قرار بگیرد. مطمئن هستم که سید حسن تمام نشده و ادامه دارد. خیلی راضی و واقعا قدردان هستم که این برنامه هم محل حضور ایشان است و اگر آن طوری که آرزو داشتم نشد این شکل هم چون مطابق تقدیر الهی هست خوب است. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند چه اندازه زیبا به ما نشان داد به قول شما که شهیدانی مانند سید حسن نصرالله با شهادت خود، بودنِ خود را به صورتی نادیدنی ولی محسوس توسعه می‌دهند و ملاحظه فرمودید که در آیینۀ تشییع آن سید بزرگوار هزاران هزار زندگی به ظهور آمد و حقیقتاً با آن تشییع بزرگ، منظقۀ آرامش استکبار به پایان رسید و این است معنای تأثیر شهادتی که دشمن کوردل نفهمید، ولی گرفتار آن شد. موفق باشید 

39600
متن پرسش

سلام علیکم: فرمودید بنویسید شرح دل، را اطاعت کردم ای قلب چرا در سینه، تو را قراری نیست؟ چرا میل پر کشیدن از کالبد خاکی ام را داری؟ ای قلب شرمنده ام زمین گیرت کردم ای قلب شرمسارم پر پروازت را چیدم ای قلب‌ بی قرارم، برایت هیچ نکردم تو برایم کاری کن می‌دانم دلت حضور در جمع ملائک می‌خواهد می‌دانم، دل من هم می‌خواهد ای قلب عجیب چشم در پی پیکر بی جان سیدمان دوخته ای دلت خودش را می‌خواهد، همه ی همه ی خودش را. ای قلب همه ی او را در پی چه طلب می‌کنی؟ نکند دلت جدش را می‌خواهد؟ نکند اشکهای پی در پی ات در طلب ارباب بی کفنت است؟ ای بی دست و پا، ای جامانده حق داری خود را به نور سید وصل کنی، شاید فرجی شود شاید انتظار تو هم به سر رسد. شود آیا در این میکده ها بگشایند / گره از کار فروبسته ی ما بگشایند؟ ای قلب خودت را برسان خودت را به تابوت سید برسان شاید آنجا تو را هم حی کردند شاید آنجا میت وجودت را به نسیمی جان دادند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! همۀ ما با دست‌های باز هستی که به نور سیّد مقاومت در مقابل ما گشوده شده بود، همان‌جا بودیم تا با آغاز دیگری خود را تجربه کنیم که چه اندازه با سیّد مقاومت یگانه هستیم و امیدوارِ. آری‌گویی حقیقت که در افق این تاریخ، چشم‌اندازی را به سوی ما گشوده است. امری که در پیام رهبر معظم انقلاب در رابطه با تشییع سیّد مقاومت حاضر بودیم. موفق باشید            

38800

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: استاد جایگاه امیال ما در زندگی و در مسیر سلوک به چه نحو است: امیال چه آورده ای دارند؟ مثلا الان بنده خیلی خیلی غذا های ساده در روز دارم. شاید بعضی مواقع باشه که اصلا نون به تنهابی در وعده غذایی مصرف بکنم. اما البته برای اینکه نفسم عادت نکنه شاید مثلا هفته ای یه غذای پر مزه بخورم (هرچند میلی دیگه به طعم غذا ها و غذا های پر ملات ندارم؛ آنقدری که نان و عسل، و یا نان و شیری که_مثلا در ناهار یا شام_ می‌خورم و لذت می‌برم، از شاید برنج و خورشت این چنین لذتی نداشته باشم. اما احساس می‌کنم امیالم داره فروکش میکنه. خوب است یا خیر؟ چکار بکنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل این حضور خوب است. ولی همان‌طور که متوجه شده‌اید نباید طوری باشد که مزاج طبیعی انسان مختل شود که در آن صورت، تعادل قوا به هم می‌خورد. موفق باشید

38600

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: بر اساس عرفان نظری من می‌دانم که در جهان هستی فقط یک وجود هست که آن وجود، وجودی نامتناهی است که جایی برای غیر نمی‌گذارد. از سوی دیگر کثرت، در مظاهر می‌باشد. اگر این کثرت در مظاهر را قبول نکنم، باید بگویم که: این در و دیوار و سنگ و چوب و... خداست. اما چون کثرت در مظاهر را قبول دارم، این مشکل پیش نمی آید. تمام مقدمه بالا برای این سوالم است. من می خواهم که در این مظاهر آن جنبه، وجه اللهی را ببینم. برای رسیدن به این هدف باید چکار کنم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که عرض شده مظاهر، ممکن الوجودهایی هستند که امکان شان ذاتی شان می باشد و خداوند وجود آنها را به آن ها می دهد. بنابراین نسبت ما با هر ممکن الوجودی آن است که با نظر به آن، محدودیت را از خودش بدانیم و ظهور و وجودش را از حق. بدین لحاظ همه عالم مظهر انوار اسماء حسنای الهی هستند در محدوده امکان ذاتی مخلوقات. موفق باشید 

38278

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا اسم ولی معادل اسم الله است؟ اگر جواب آری است، آیا علی (ع) مظهر آن است؟ آیا می‌توان گفت امام خمینی (ره) هم مظهر اسم ولی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت «الله» به حکم «الله ولی الذین آمنوا» در جامعیت خود ولیّ اهل ایمان می‌باشد و اولیای الهی یعنی پیامبران و ائمه مظهر ولایت الهی‌اند و ذیل آنان، علمایی که در جامعیت معارف الهی و هویت ایمانی قرار دارند. موفق باشید

37360

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: اینکه انسان بدون هیچ دلیلی به کسانی حب شدید پیدا می‌کند آیا مانع سیر است؟ هرچه می‌خواهم این حب را سرکوب کنم نمی‌شود که هیچ بیشتر هم می‌شود! آیا این یکجور تعلق به دنیاست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که به وسعتی که در خود داریم نظر کنیم تا کاری ما را از کاری باز ندارد یعنی اگر دستْ در کار است، دل با یار باشد. در این حالت علاقه به دیگران مانع حضور گسترده ما نمی‌شود. موفق باشید

40587
متن پرسش

سلام به استاد گرامی: خواستم در مورد سنت اذان گفتن در گوش نوزاد بفرمایید که چه کار باید کرد؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مستحب است در 3 روز اول که بچه بدنیا می آید قبل از آنکه بند نافش بیفتد در گوش راست بچه اذان و در گوش چپ او اقامه خوانده شود. عنایت داشته باشید که این عمل مستحب، خوب است در همان روزهای اول تولد بچه انجام شود که روح کودک هنوز با اطراف خود مرتبط نیست؛ نه آن‌که طوری باشد که حتی کودک در حین اذان گفتن در گوشش به جهت آن که زمانی از تولد او گذشته است، احساس غریبی بکند. موفق باشید

40441
متن پرسش

عرض سلام خدمت استاد گرانقدر: دغدغه ای سالیانی هست که دل من را به خود مشغول کرده و علی الخصوص در چند سال اخیر بسیار پررنگتر به من رخ نشان داده. از حدود ۲۲ سال پیش که اولین سفر کربلا قسمت بنده شد تا هم اکنون که به لطف خدا و دعوت خودشان زیارت های اربعین این چند ساله قسمت شد همیشه یا حداقل در اکثر سفرها در زیارت امام حسین علیه السلام حسی شبیه به با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن از طرف امام را تجربه کرده ام. لذا همیشه در مقابل شور و اشتیاقی که همه برای زیارت کربلا دارن من یک خوف از رفتن و پذیرفته نشدن از جانب امام رو دارم ولی از آنطرف هم چون مطمئنم که چاره ای جز به در خانه شان پناه بردن ندارم هر بار با وجود آن ترس طالب رفتن هستم. بارها خودم رو اینطور تسلی دادم که اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی ولی آیا به واقع همین است؟ در صحبت های شما بود که وقتی به زیارت می‌روید از حضرات معصوم نماز خود را بخواهید عبادت های خود را بخواهید و اینکه آیا تأیید می‌کنند یا خیر، با این فرمایش شما دلگرمی من این هست که حضرت کلیت مسیر را برای شخص بنده تایید می‌کنند ولی در عملکرد هنوز ایراد و اشکال هست. آیا به واقع اینطور است یا خیر، این فقط توهمی برای دلگرمی خودم هست؟ و در اینصورت تکلیف خودم تا زیارت بعد را چگونه باید مشخص کنم. ممنون بابت وقت گذاری شما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً هر اندازه انسان به نهایت انسانیت که اولیای معصوم باشند، نزدیک و نزدیک‌تر شود؛ بیشتر احساس می‌کند چه اندازه از آن حضور فاصله دارد، به همان معنای «چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم» به اعتبار تشکیکی‌بودنِ حقیقت که در آن مسیر هرجا که باشیم نسبت به مرتبۀ بعدی که دارای شدت بیشتری هست، احساس نبودن داریم و این راز حضور در صراط است. و البته حضور در رخداد اربعینیِ این سال‌ها حضور خاصی است حاکی از حضور ذیل ارادۀ الهی برای هرچه بیشتر درک انسانیت انسان‌ها نسبت به نظر به حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» که در جای خود بحث آن مهم و مفصل است و از این جهت باید با شرکت در این نوع اربعین، در خود متذکر چنین حضوری باشیم. موفق باشید     

40248
متن پرسش

همان طور که در سوال شماره 40246 عرض شد. از این خودی که الان دارم اصلا خوشم نمیاد. دلم میخواد سر به تنش نباشه. اول گیر دادم که میخوام اسمم رو عوض کنم، بذارم صغری و کبری یا کاملیا و رکسانا. چه میدونم، با یه اسم لعنتی جز اینی که الان دارم، صدام کنن. بعد رفتم چند میلیون پول دادم - از جیب پدر بینوا، توی کیف پول خودم که مگس میپره- که برای اولین بار یه تغییرِ مثلا درست حسابی توی «خودم» ایجاد کنم. لیلا خانوم - آرایشگر رو میگم- نصف کله سیاهم رو تبدیل به کله طلایی کرد. یه چیزهای دیگه هم با ماسماسک مالید به صورتم که به تعبیر خودش «حالا که میخوای، اصلا یه جوری تغییرت میدم که دیگه مامانتم نشناستت!» همینجوری که داشت موهامو تا مرز کنده شدن با برس می‌کشید تا صاف شه و اونم تغییر کنه، گفت شدی عینهو قرص ماه شب چهارده! ولی من هرچی تو آینه نگاه کردم نه قرص ماه رو دیدم، نه یه یلدای جدید رو. همون بودم که بودم. حتی با کله ی طلایی. با عینک یا بدون عینک، با اسم کبری یا کاملیا، با پاسپورت ایران یا انگلستان، با لیسانس علوم قرآن یا زبان فرانسه. هر کاری می‌کنم همون یلداام. همون خودی که ازش بیزارم داشت از توی آینه نگاهم می‌کرد و به ریشم می‌خندید، به تقلاها و دست و پا زدن های «بیخودی» که «خود» رو بدون ذره ای تغییر، سر جاش نگه میداره. به راستی ایراد کار کجاست؟ آرایشگاهی میشناسین که خود واقعی رو آرایش کنه؟ یا دکتری که خود حقیقی رو جراحی پلاستیک کنه. میگم که. میخوام سر به تنش نباشه این تنبل بی اراده ی هواپرست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی تحت عنوان «نیست‌انگاری....» شده است که می‌توانید در رابطه با این موضوع بدان بیندیشید که راستی! اگزیستانسِ متناهی انسان می‌تواند جانشین الهیاتی شود که مبتنی بر استدلال است؟ همان اگزیستانسیالی که انسان را متوجه افقی می‌کند که جهان به سوی او گشوده شده است و او به سوی آن جهان گشوده؟ آیا این از هزار ایمان برتر نیست که انسان داردبه خودش رجوع می‌کند در عین آن‌که هزاران جهان در او در حال طلوع است؟ جهان‌های فراخی که ما نه‌تنها در اولیای الهی، بلکه در حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و حضرت علی آقای خامنه‌ای می‌توان احساس کرد. چه چیزی این دختران با ظاهر غیر شرعی در حضرت امام خامنه‌ای احساس می‌کنند که در نسبت با او به دنبال انسانی هستند که گمشدۀ این تاریخ است. آیا جز این است که در این زمانه انسان، خودش مسئلۀ خودش شده است و به دنبال انسانی است که بتواند او را معنا ببخشد؟ آیا این انسان‌ها مقصرند؟ یا ما مقصریم؟ موفق باشید              

40167

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد محترم: ۱. این روزها معضل خانواده های مذهبی و انقلابی پیدا کردن مدرسه ی خوب برای بچه هاشون هست. با وجود مدارس غیر انتفاعی ای هم که بچه های دلسوز انقلابی زدند با توجه به اینکه از طرفی خانواده ها از لحاظ اقتصادی در فشارند و از طرفی ترس جزیره ای شدن در جامعه را دارند، به نظر شما چقدر ترک مدارس دولتی را توسط افراد دغدغه مند درست می دونید؟ ۲. بنده به عنوان فردی که خودم در یکی از همین مدارس غیر انتفاعی زیر نظر خانم لطفی شاغل هستم، و متوجه هستم که چقدر پشتوانه ی قوی فکری و معرفتی پشت این مدرسه هست و با بحث های اخیر شما در خصوص چگونگی بشر جدید هم پوشانی دارد و می توانم اقرار کنم که این مدرسه جزء معدود جریان هایی هست که واقعا متوجه معنای تحول در آموزش و پرورش به طور بنيادين هستند، اما همواره چشم انتظار آینده ای هستم که این نحوه تفکر در کل سیستم آموزش و پرورش تسری یابد و تمام بچه ها و نه فقط کسانیکه استطاعت‌ مالی دارند از این سرچشمه بنوشند، اگر توصیه ای در این زمینه برای امثال بنده دارید بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه در بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب با معلمان ملاحظه فرمودید به هر حال سیاست نظام تقویت بُنیۀ مدارس دولتی می‌باشد و باید تلاش کرد ضعف‌های موجود ان شاءالله به مرور برطرف شود. می‌ماند ضعف‌هایی که متأسفانه بعضاً در مدارس دولتی در میان است این جا است که نقش دلسوزیِ مدارسی که می‌فرمایید را نباید نادیده گرفت. به امید آنکه همان نوع برنامه‌ریزی‌ها ان شاءالله در مدارس دولتی با معلمان متعهد شکل بگیرد. موفق باشید

40146

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: شما در یاد است ویژه با موضوع (نقش خیال در نگاه ابن عربی) فرمودید: «۲۴- فرمود: «واللّه فی قبلةِ المصلی» خداوند در قبله‌ی نمازگزار است. یعنی او را در قبله‌ی خود تخیل کن و تو رو در روی او هستی» آیا منظور ابن عربی آن است که خدا را در یک صورت خیالی تصور کنیم، که در قبله ما قرار دارد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که نمازگزار با بصیرت قلبی متوجه حضور خداوند در قبله و افق  خود باشد مانند احساسی که ما از وجود و نفس خود داریم  بدون آنکه تصور خیالی از آن داشته باشیم. موفق باشید

40126

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: این پرسش‌ها ناظر به پیام امام خمینی به مناسبت حج در سال ۱۳۶۶ است. - نسبت پیام امام با زمانه ما ۱. به نظر شما، این پیام چه حرفی برای جهان اسلام امروز دارد؟ ۲. آیا همچنان می‌توان آن را به عنوان یک نقشه راه برای «امت‌سازی» خواند؟ ۳. تأکید امام بر «حج ابراهیمی» در برابر «حج آمریکایی» در بستر کنونی روابط جهان اسلام با غرب چگونه قابل بازخوانی است؟ - پیام امام و بحران امروز فلسطین ۴. پیام امام خمینی در اوج سکوت جهانی درباره فلسطین، حج را فرصتی برای فریاد مظلومان معرفی می‌کند. با توجه به جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در غزه و سکوت اکثریت دولت‌های عربی، این پیام را امروز چگونه می‌توان بازخوانی کرد؟ آیا همچنان کاربرد دارد یا به حاشیه رفته؟ ۵. در این پیام، «برائت از مشرکین» نه‌فقط یک مراسم که یک موضع تاریخی معرفی می‌شود. چرا امروز حتی این موضع‌گیری در سطح رسمی بسیاری کشورها به حاشیه رانده شده؟ نقش ساختارهای قدرت منطقه‌ای در این عقب‌نشینی چیست؟ ۶. امام در پیام خود از «امت اسلامی» سخن می‌گوید؛ اما امروز شاهد هستیم که بسیاری از دولت‌های اسلامی نه‌تنها در کنار فلسطین نیستند، بلکه عملاً با رژیم صهیونیستی همکاری اطلاعاتی و اقتصادی دارند. چه نسبتی بین این وضعیت و انحراف از گفتمان حج ابراهیمی برقرار است؟ ۷. چگونه می‌توان پیام امام را از سطح گفتار سیاسی به سطح کنش اجتماعی بازگرداند؟ در شرایطی که قدرت‌های رسمی منفعل‌اند، آیا «مردم» و «نخبگان فرهنگی» می‌توانند حاملان پیام حج در جهان اسلام باشند؟ - امکان بازسازی گفتمان حج ۸. آیا هنوز می‌توان به حج به عنوان امکان احیای وحدت امت و صدای مشترک مظلومان امید بست؟ یا باید به دنبال جایگزینی برای این کارکرد در مناسبت‌های دیگر باشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با جواب به این سوالات که هر کدام میدانی را برای تفکر مقابل انسان می‌گشاید پیشنهاد می‌شود حداقل کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» و کتاب «عقل و ادامه انقلاب اسلامی» را که هر دو روی سایت هست مطالعه فرمایید. البته بهتر است شرح صوتی هر دو کتاب نیز مد نظر باشد و یا به جلسات هم‌اندیشی و گفتگو با محوریت کتاب:سلوک ذیل شخصیت امام‌ خمینی [ره] که به صورت گفت و گو صورت می‌گیرد رجوع فرمایید.https://eitaa.com/soha_sima/4091 موفق باشید  

39832
متن پرسش

سلام استاد: وقتتون بخیر. در رابطه با کتاب سوره جاثیه سوال داشتم که در آن می‌فرمایید اصلا ایمان به الله همان دیدن الله در آیات و آینه های آن است در عالم که هر لحظه نو می‌شود و برایمان پیش می آید. من اینجا این آینه ها یا آیات رو خوب متوجه نمیشم که یعنی هر اتفاقی که برایم می‌افتد و یا آفریده ای که می‌بینم و هرچیزی را باید الله را در او ببینم؟ به چه شکل؟ منظور همان دیدن جمال و جلال الهی است؟ که حتی اتفاقات ناگوار را هم جلال الهی ببینم؟ می‌شود این مطلب را باز کنین که چگونه الله را در همه ی عالم ببینیم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نمونه‌‌اش این‌که می‌یابید خرمشهر را خدا آزاد کرد و یا متوجه می‌شوید در دل جنایات باند صهیونیسم در غزّه، خداوند بنا دارد وجدان عمومی را متوجه ریشه‌های نژادپرستی فرهنگ غرب بنماید اعم از آمریکا و اروپا تا آیندۀ بشر از ظلماتی که در نژادپرستیِ غربی نهفته است مبرّا باشد. نمونۀ بیداری وجدان‌های مردمی را در اشعار آن بانوی بزرگ ملاحظه می‌کنید که چگونه با روح مادرانۀ خود متوجه سنت‌های الهی و افق‌های دور است. https://eitaa.com/matalebevijeh/19103 موفق باشید

39820

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: می‌خواستم تعریفی از لذت در مسیر سلوکی بیان بفرمایید. منظورم ناظر به حدیثی است که می‌فرمایند که روز خودت را به سه قسمت یا چهار قسمت تقسیم کنید و یک قسمت آن لذات حلال است. تعریف های زیادی برای این لذت شده است. مثلا پارک رفتن و نشستن و غذا خوردن، یا نگاه کردن به فیلم های طنز تلویزیون و موارد دیگه ای که خودتون بهتر میدونید. منی که از ۱۸ سال پیش با دروس شما آشنا شدم بر اساس آموزه های شما در جلسات و مباحث این نوع لذت ها برام نوعی تلف کردن عمر و سرمایه به حساب میاد. من از نگاه بقیه آدم خشکی هستم که از زندگی لذت نمی‌برم اما به واقع من در خوشی و لذت درونی خوبی به سر می‌برم. نمیگم خیلی آرمانی هستم اما به واقع این خوشی ها برام بی معنی است. من متهم هستم به اینکه از شادی سهمی ندارم البته شاید هم از یک نظر درست باشه. حال شما نظرتون در مورد لذت های حلال که مدد می‌کنند عبادات رو چیه؟ سوال دوم اینکه من با اینکه مباحث رو خوب کار کردم و تقریبا مباحث دستمه و اگر شما یک کلمه بگید من تا تهش رو میرم اما این مباحث از درونم نمی جوشد، یعنی اگر بخوام یه جلسه ای فی البداعه صحبت کنم نمیتونم، باید عینا صحبتهای شما رو پیاده کنم و ارائه بدم و در این بین چند تا حرف هم از خودم بزنم. اما سوالا رو خوب میتونم جواب بدم. چه کنم که خودم بتونم یه جلسه ای رو اداره کنم بدون اینکه نیاز باشه که مطالب رو پیاده کنم و بیان کنم. و سوال بعدی اینکه من سوالی پرسیدم که در سایت و کانال بارگزاری نشده اما با زدن کد رهگیری سوال و جواب برام نمایش داده میشه، علت این مسئله چیه؟ در صورتی که سوال من خصوصی نبود. برای مثال اين كدرهگیری. Lobolmizan_1zk4zpzbgv. ممنون از وقتی که میذارید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان‌طور که در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» اشاره شد، ظاهراً این روایت مربوط به لذات جنسی حلال با همسر می‌باشد. ۲. اگر با نظر به آیات و روایات، سخن‌گفتن را آغاز کنید ان شاءالله گفتاری که دیگر گفتارِ خود شما می‌باشد به ظهور می‌آید. ۳. در این مورد چیزی نمی‌دانم. ان شاءالله مسئول محترم سایت جواب خواهند داد. موفق باشید

نمایش چاپی