سلام طبق" راست گفتند.. که ره آن رو که رهروان رفتند"راه و روش'رایج' در روزه در دو ماه رجب و شعبان چه بوده است؟(اعمال و مراقبات دیگر را فعلا در نظر ندارم) طبق زندگی نامه ها تاریخ و.. معمولا چگونه بوده اند البته باز منظور از نظر کمی است نه کیفی آیا گرفتن یک چله در این دو ماه مرسوم بوده در میان مومنان و اهل تقوا. یا روزهای معروف.. شما خود چه روش معتدلی را پیشنهاد می کنید تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید کتاب «ماه رجب، ماه یگانه شدن با خدا» https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%B1%D8%AC%D8%A8&tab=posts&inner_tab=book بتواند در جواب سوالات جنابعالی کمک کند. موفق باشید
سلام استاد ما درگیر یک جنگ همه جانبه هستیم نظامی اقتصادی فرهنگی و در جنگ هم هم زدیم و هم خوردیم در جبهه فرهنگی هم رویش داشته ایم هم ریزش همانطور که از نظر حجاب متاسفانه به مشکل خوردیم نظام غرب هم از دست نفوذ تفکر انقلاب کلافه شده آیا میشه به این موضوع امید وار بود
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! آری! تاریخی که با انگیزۀ توحیدی ذیل نبوت پیامبر خدا شروع میشود، آنچنان نیست که با تقابل تاریخ دیروزین، هرچند آن مقابله به جهت سابقهای که دارد؛ قوی باشد، شکست بخورد و «بشّر الصّابرین» تذکر به آنانی است که حضور آن تاریخ را در آیندۀ پیش رو مدّ نظر دارند و با حمله و ستیزۀ جبهۀ استکباریِ دیروزین، خود را نمیبازند، زیرا به خوبی به فردای دیگری میاندیشند، فردایی که حضرت روح الله«رضواناللهتعالیعلیه» تا آنجا مدّ نظر قرار داد که فرمودند: «مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبههایدار میروند؟ مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته میشوند؟ بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین کند ولی ما به وظیفه اسلامی خود عمل کنیم.» ملاحظه کنید آن مرد در دلِ تاریخی که آغازگرِ آن بوده است، تا کجاها را مدّ نظر داشته است و ما در مقابله با تاریخ استکبار برای حضور در تاریخ آخرالزمانیِ خود تا اینجاها ایستادهایم. تا در معنای حقیقی خود ایستاده باشیم.
آیا نمیتوان گفت که ایران به عنوان یک تاریخ با هویت خاص خرد خسروانی در جلوه فرهنگ تشیع ، طوری به میدان آمده است که استکبار تحمل چنین ملتی را ندارد ؟ آیا همین که بعد از حمله ترکیبی رژیم صهیون ایران منفعل نشد و به گفته آنان به کما نرفت و توانست مقابله کند ، حکایت از پیروزی ایران به حساب نمیآید تا ما معنای زندگی در این تاریخ را در تقابلی که با رژیم صهیون پیش آمده درک کنیم ؟ موفق باشید
استاد در تشخیص اینکه یک نفر استاد عرفان مناسب ما هست. یا نه ملاک چیست؟؟ مثلا اگر بین دو استاد مردد شدیم که یکی خیلی در دسترس و دیگری کمتر کدام بهتر است و اینکه مقام معرفتی کدام بالاتر است نمی دانیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر میآید ابتدا باید در این زمانه متوجۀ جملۀ مشهور آیت الله بهجت شد که فرمودهاند: « علم تو استاد توست». و در این رابطه خوب است به جزوۀ «شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت (رحمة الله )» که روی سایت هست رجوع فرمایید. 2- بعد از مطالعۀ کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» بهتر میتوانید با همۀ این افراد در راستای تحقق چشماندازِ توحیدی که نیاز دارید، ارتباط داشته و بهره ببرید. موفق باشید
سلام علیکم نظر جناب عالی در مورد حدیث زیر چیست ؟ منظور از خسته شدن حضرت جبرئیل علیه السلام چیست ؟ ۳جایی که جبرئیل خسته شد 🔹پیامبر روزی به جبرئیل فرمود که تو با چنین نیرویی که داری تاكنون خسته شدهای؟ 🔹گفت: آری، ای محمّد(ص)! ۳ بار. یكی روزی كه ابراهیم(ع) در آتش انداخته شد؛ آن روز خداوند فرمود به شكوه و بزرگیام سوگند اگر ابراهیم(ع) پیش از تو به آتش برسد، اسمت را از دفتر فرشتگان پاک میكنم. من با شتاب به سویش رفتم و میان آتش و هوا او را دریافتم و به او گفتم: ای ابراهیم(ع) چیزی نیاز نداری؟ گفت: از خدا آری امّا از تو نه. 🔹بار دوم روزی بود كه به ابراهیم(ع) فرمان داده شد تا سر فرزندش اسماعیل(ع) را ببرد. آن روز خداوند فرمود اگر چاقو پیش از تو به گردن اسماعیل(ع) برسد اسمت را از دفتر فرشتگان پاک میكنم. من شتابان فرود آمدم و چاقو را در دست ابراهیم(ع) به پشت برگرداندم و قوچی را به او رساندم. 🔹بار سوم هنگامی بود كه یوسف(ع) در چاه انداخته شد. آن روز خداوند فرمود: ای جبرئیل اگر یوسف(ع) پیش از تو به قعر چاه برسد اسمت را از دفتر فرشتگان پاک میكنم. من شتابان فرود آمدم و او را در میان راه دریافتم و به سوی صخرهای كه در قعر چاه بود، بردم و او را تندرست بر آن نشاندم ولی بسیار خسته شدم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع روایات، بیشتر جنبۀ تأویلی دارد و لذا خستگی جناب جبرائیل به این معنا میباشد که حضور بیشتر از حضور ایشان که همان حضور مستقیم خداوند است، در صحنه میباشد که امکان حضور جناب جبرائیل را به ایشان نمیدهد و از این جهت نوعی تنگیِ حضور برای خود احساس میکند. موفق باشید
سلام خدا قوتهمه اشیاء می تونن تجلی تمام اسماء خداوند باشند؟ اینکه بیان میشه حضرت علی علیه السلام در همه چیز و قبل و بعدش الله رو میدیدن، به این معنی هست که هر شیء می تونه تجلی همه اسماء خداوند باشه؟ اگر بله پس اینکه فقط انسان می تونه خلیفه الله باشه، چی میشه داستانش؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همۀ مخلوقات حقیقی و نه اعتباری مانند میز و نردبان ، مظهر اسمای الهی هستند ولی انسان به حکم «علّم آدم الاسماء کلّها» میتواند مظهر همۀ اسمای الهی باشد و بدین لحاظ مستعد خلیفة الله شدن هست. موفق باشید
سلام باتوجه به حدیث امام مجتبی در مورد آداب سفره، که میفرمایند خوردن غذا با سه انگشت از مستحبات است، انجام و عملی کردن این حدیث را به جهت دستیابی به محبت الهی، توصیه میفرمایید یا خیر؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید در آن شرایط، آن کار مورد توجه و قابل ارزش بوده و هست. ولی در شرایط جدید میتوان به همین روشی که معمول است عمل کرد هرچند نکات آن حدیث در جای خود نکات ارزشمندی است و اگر عرف اجازه دهد خوب است به همان صورت عمل شود. ولی نباید از علمای خود انتظار داشت که از عرف، فاصله بگیرند تا متهم شوند به بیتاریخی. موفق باشید
سلام استاد مرجعی معرفی بفرمایید در باب اثبات ولایت فقیه
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید کتاب «ولایت فقیه» حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» در این رابطه نکات دقیقی را به میان آورده است. عرایضی در این رابطه در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در صفحۀ 195 به بعد تحت عنوان «مباني حكومت دينـي» شده است که میتوانید به آنجا نیز رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/book/252?mark=%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C موفق باشید
با سلام و احترام فراوان در کتاب مقالات جناب شجاعی در توضیح اینکه روح علت وجودی ملائکه میباشد چنین نوشته شده که «روح قائم بر ملائکه است».با توجه به اینکه وقتی میگوییم چیز الف قائم بر چیز ب است یعنی الف وجود خود را از ب داراست.بنابر این جمله « روح قائم بر ملائکه است » یعنی روح وجود خود را از ملائکه داراست.هر چند که در توضیحات جناب شجاعی کاملا مشهود است که روح علت وجودی ملائکه است و ملائکه وجود خود را از روح دارند ، به نظر میرسد این نگاشته در کتاب اشتباه در چاپ باشد و عبارت صحیح این باشد که «ملائکه قائم بر روح هستند».اشکال صحیح است یا اشتباه در فهم مطلب از سوی بنده است.چون عزیزی فرمودند روح «قائم بر » ملائکه است با روح « قائم به » ملائکه است متفاوت است و آنچه منظور نظر بنده است « قائم به »میباشد و آنچه نگارنده به عنوان « قائم بر » نگاشته اند صحیح است ولی بنده قانع نشدم و تفاوت چندانی بین این دو نمیبینم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه از یک جهت خودِ روح به حکم: «نفخت فیه من روحی» بالاترین فرشته میباشد، و روح الامین صفتِ آن روح است که در انتقال وحی امین است؛ پس با نظر به تشکیکیبودنِ وجود، روح مرتبۀ بالاتر از مراتب دیگر فرشتگان است و از این جهت نقشِ علّیّت را برای آنها دارد و البته این، غیر از روح یا نفس ناطقۀ انسان است که با نسیم فرشتگان طراوت مییابد. در ضمن در این رابطه می توانید به نکته دهم کتاب ده نکته در معرفت نفس قسمت«وسعت روح انساني » رجوع فرمایید موفق باشید
با سلام و احترام استاد در یک شرکت دانش بنیان مشغول به کار هستم که پروژه هایی که در کشور انجام میدهد در حد بالاترین سطح فناوری است. مدیرعامل اعتقاد دارد که ارتباط ایشان با این کارمندان از نوع ارتباط کارگر و صاحب کار نیست و قراردادی با آن ها نمیبندند و الان در حدود 10 ماه است که حقوق داده نشده است و در قالب مساءده به صورت محدود نیاز ضوری کارمندان رو رفع میکنند و میگویند که در این شرایط کشور تولید اقتصادی نیست خصوصا تولید در این سطح بالا... اعتقاد ایشان این است که در راستای فرمایشات رهبری و رسیدن به تمدن نوین اسلامی باید به قله های علم و تکنولوژی رسید و در این شرایط سخت که از ابتدای سال جاری حتی بیمه کارمندان را پرداخت نکرده اند میفرمایند که روزی هرکس دست خداست. اعتقاد ایشان این است که همه زیر یک خیمه هستیم و هرکس گوشه کاری را گرفته و این کار یک کار جهادی است و در خط مقدم جهاد اقتادی هستیم و افق های دورتری را میبینند و انتظار دارند که ماهم آینده این کار را ببینیم که روشن است و استقامت داشته باشیم. با توجه به این که طبق فرمایش رهبری حق کارگر دریافت منظم و بدون تاخیر مبلغ حقوقی است که از قبل توافق شده (17/2/99) سوال اصلی: آیا از منظر قرآن و احادیث و فقه اسلامی میشود فردی برای دیگری کار کند و در سود کار با او شریک نباشد و صرفا حقوق دریافت کند و در ضمن کارگر او نیز نباشد؟ در ضمن باتوجه به ادامه فعالیت این شرکت و توسعه نیروی انسانی و فضا و پروژه های شرکت میتوان گفت که بلاخره شرکت درآمد مالی دارد اما میزان محدودی (برای مثال یک پنجم درخواست پرسنل در هر روز) به عنوان کمک خرج به کارمندان پرداخت میشود. در شرایط عادی هم حدود سه ماه حقوق ها همیشه دیر تر پرداخت میشود اما فعلا در شرایط بحران ناشی از بهرهوری پایین کارمندان هستیم و اعتقاد ایشان این است که مقصر عملکرد بد خود کارمندان است علیرقم این که ایشان و همکاران رده بالای ایشان به نظر انسان های کاردرست و صالح و انقلابی هستند و شاید اگر نام ببرم شما آشنا باشید با آن شرکت لطفا راهنمایی بفرمایید من خیلی سردرگم هستم چیزهایی در این مسیر شغلی کسب کرده ام که ارزش آن ها از پول بیشتر است اماخیلی ذهن من درگیر است که اگر این جا یک ظلمی دارد اتفاق می افتد آیا تن دادن به آن و خارج نشدن از این فضا درست است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بپذیریم که شرایط این نوع شرکتها در این زمانه شبیه شرایط دفاع مقدس 8 ساله میباشد که بسیجیان عزیز و خانوادههای آنها به راحتی آن محرومیتها را تحمل میکردند تا دشمن پیروز نشود؛ میتوان با این انگیزه این نوع سختی ها را تحمل کرد از آن جهت که به گفتۀ خودتان میدانید که انگیزۀ آنها حاضرشدن در تاریخی است که با انقلاب شروع شده منتها در بستر تکنیکی که باید با جهانِ غرب استعماری رقابت کند و این کار آسانی نیست. موفق باشید
