باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با نظر به کمالات انسان کامل و راهی که در مقابل ما برای رسیدن به آن فضائل هست، میتوان انگیزه و همت خود را صد چندان کرد 2- فراموش نکنید که خداوند در قرآن به ما میفرماید: «خُلق الانسان ضعیفا» یعنی انسان ضعیف خلق شده است ولی بنا نیست که ضعیف بماند. این ضعفهایی که در خود برشمردید لازمهی اولیهی خلقت است و با برنامه میتوان از یکیک آنها عبور کرد در آن صورت است که کمالاتِ مخصوص به خودتان برایتان به میان میآید وگرنه اگر انسان از اول، خوب بود که آن کمالات از آنِ او نبود! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای زرشناس در این مورد تحقیقات خوبی دارند. مختصر نظر ایشان را در کتاب «امام خمینی - رضواناللّهتعالیعلیه - و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» در صفحهی 179 به بعد آوردهام. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: برنامهی ناقصی است، خیلی قابل استفاده نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در موضوع معرفت نفس و احساسِ خودْ ماوراء تن، و حضورِ ابدی آن سخن بسیار رفته است و همانطور که مرقوم فرمودهاید انسان به خوبی خود را بدون تن میتواند احساس کند و به حکم آنکه عالِم غیر معلوم است آنکسی که به تنِ خود علم دارد مسلّم تنِ خودش نیست و چون علم از مقولهی مجردات است، پس بنابراین کسی که علم به خود دارد موجودی مجرد است و موجود مجرد، فرسایشپذیر و «میرا» نیست. و این کمترین علم به خودمان میباشد در آن حدّ که خود را به عنوان یک موجودِ مجرد مییابیم. و بنده در این رابطه عرایضی در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» با شرح صوتی آن و در کتاب «خویشتن پنهان» داشتهام. میماند این نفس چه وسعتی دارد در آن حدّ که مولایمان علی«علیهالسلام» میفرمایند:
|
اتَزْعَمُ انَّكَ جِرْمٌ صَغيرٌ |
وَ فيِكَ انْطَوَى الْعالَمُ الاكْبَرُ |
|
تو مى پندارى كه همين جسم كوچك هستى، در حالى كه جهان بزرگى در نهاد تو پنهان است. زیرا انسان وسعتی تا همهی افلاکِ سماوی دارد در آن حدّ که فرمود: «دو سر هر دو حلقهی هستی / به حقیقتْ به هم تو پیوستی». در رابطه با وسعت انسان و اینکه سلوک زیادی نیاز است تا انسان همهی ابعاد خود را در حدّ ممکن بیابد، کتاب «چگونگی فعلیتیافتنِ باورها» با شما سخنها دارد. و باز در این رابطه در روايت داريم كه راوي از حضرتامام رضا (ع) ميپرسد: مرا از بهشت و جهنم خبر دهيد، آيا هم اكنون آنها خلق شدهاند؟ حضرت فرمودند: بلي، و رسولالله (ص) وقتي به معراج رفتند داخل بهشت شدند و آتش را ديدند. راوي ميگويد: عدهاي از مسلمانان ميگويند بهشت و جهنم مقدر شدهاند ولي خلق نشدهاند. حضرت فرمودند: آنها از ما نيستند و ما هم از آنها نيستيم:
«مَنْ اَنْكَرَ خَلْقَ الْجَنَّةِ وَالنّار كَذَّبَ النَّبِيَّ (ص) وَ كَذَّبَنا وَ لا مِنْ وِلايَتِنا علي شَيْئٍ وَ يَخْلُدُ في نارِ جَهَنَّم. قالالله: هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتي يُكَذِّبُ بِهَاالْمُجْرِمُونَ يَطُوفُونَ بَيْنَها وَ بَيْنَ حَميمٍ آنٍ».
پس كسي كه منكر خلقت فعلي بهشت و جهنم شود، پيامبر و ما را تكذيب كرده است و از دوستان ما نيست و براي هميشه در آتش است. خداوند در آيه 44 سوره الرحمن فرمود: اين است جهنمي كه گناهكاران انكار ميكردند و هم اكنون گناهكاران بين آن جهنم و آبجوشان در حال طوافاند.[1]
و نيز در روايت داريم که: «رسول خدا (ص) فرمودند: در آن هنگامي كه مرا در آسمان معراج دادند من داخل بهشت شدم، ديدم در آنجا زمينهاي بسياري را كه سفيد و روشن افتاده و هيچ در آنها نيست، وليكن فرشتگاني را ديدم كه بناء ميسازند، يك خشت از طلا و يك خشت از نقره، و چه بسا دست از ساختن برميدارند. من به آن فرشتگان گفتم: به چه علّت شما گاهي مشغول ساختن ميشويد و گاهي دست برميداريد؟ فرشتگان گفتند: وقتي كه نفقة ما برسد ما ميسازيم و وقتيكه نفقهاي نميرسد دست بر ميداريم و صبر ميكنيم تا آنكه نفقه برسد. رسولخدا (ص) به آن فرشتگان گفتند: نفقة شما چيست؟ گفتند: نفقة ما گفتار مؤمناست در دنيا، كه بگويد: سُبْحَانَ اللَهِ وَ الْحَمْدُلِلَّهِ وَ لاَ إلَهَ إلاَّ اللَهُ وَ اللَهُ أَكْبَرُ.[2]
پس چنانچه ملاحظه ميفرماييد حضرت در سفر معراجي خود با بهشت و جهنم روبهرو شدند و اين ميرساند که هم اکنون بهشت و جهنم موجود است. 3- ما تنها نسبت خود با خدا را مییابیم و نه نسبت خدا به عالَم را 4- فلسفه، خبر از وجود حقایق میدهد و عرفان، مقام اُنس با آن حقایق است. موفق باشید
[1] - قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَاu: يَابْنَ رَسُولِ اللَهِ! أَخْبِرْنِيعَنِ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ، أَهُمَا الْيَوْمَ مَخْلُوقَتَانِ؟! فَقَالَ: نَعَمْ، وَ إِنَّ رَسُولَ اللَهِf قَدْ دَخَلَ الْجَنَّةَ، وَ رَأَيالنَّارَ لَمَّا عُرِجَ بِهِ إلَيالسَّمَآءِ. قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: فَإنَّ قَوْمًا يَقُولُونَ: إنَّهُمَا الْيَوْمَ مُقَدَّرَتَانِ غَيْرُ مَخْلُوقَتَيْنِ! فَقَالَu: مَا أُولَئِكَ مِنَّا وَ لاَ نَحْنُ مِنْهُمْ. مَنْ أَنْكَرَ خَلْقَ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ فَقَدْ كَذَّبَ النَّبِيَّ f وَ كَذَّبَنَا وَ لَيْسَ مِنْ وَلاَيَتِنَا عَلَيشَيْءٍ وَ خُلِّدَ فِينَارِ جَهَنَّمَ! قَالَ اللَهُ عَزَّوَجَلَّ: هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِييُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ * يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ حَمِيمٍ ءَانٍ. (توحيد صدوق، باب ما جاء فيالرُّؤْيَه، حديث 21 ص 118).
[2] - «عن أبي عبد الله u قال، قال رسول الله f لما أسري بي إلى السماء دخلت الجنة فرأيت فيها قيعان يقق و رأيت فيها ملائكة يبنون لبنة من ذهب و لبنة من فضة و ربما أمسكوا فقلت لهم ما بالكم ربما بنيتم و ربما أمسكتم فقالوا حتى تجيئنا النفقة فقلت و ما نفقتكم فقالوا قول المؤمن في الدنيا سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلا الله و الله أكبر فإذا قال بنينا و إذا أمسك أمسكنا»(بحارالانوار، ج 18، ص 409، باب 3 – اثبات المعراج و معناه.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر به افکار هرکدام از عزیزانی که ذکر فرمودهاید با دقت توجه کنید همه به یک حقیقت اشاره دارند و آن اشاره به حقیقتی است که خداوند تحت عنوان شریعت اسلام به قلب مبارک حضرت محمد«صلواتاللّهعلیهوآله» وَحی فرمود و همهی این کتابها برای اُنس بیشتر به دستورات شریعت اسلام است و لذا جای هیچ سردرگمی نیست. با قوت تمام به دستورات شریعت الهی عمل کنید تا به مرور با نور قلب مبارک حضرت محمد«صلواتاللّهعلیهوآله» و اهلالبیت«علیهمالسلام» به اسلام نزدیک شوید و در آن فضا متوجه میشوید که در این تاریخ میتوانید سخن حق را از زبان حضرت آیتاللّه خامنهای«حفظهاللّه» بشنوید و تصدیق کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت آقا در یکی از خطبههای نماز جمعه در زمان ریاست جمهوریشان در آبانماه که سالگرد رحلت حضرت علامه بود این جمله را فرمودند 2- نظرتان در مورد روحیهی استکبارستیزیِ عارفان بزرگ نهتنها درست که «ماه» است 3- عارف باللّه نهتنها حجابهای بین خود و خدا را که در اثر خودبینی و تکبر پیش میآید، رفع میکنند؛ با حجابهای ظهور حق در جامعه که توسط استکبار در شکلهای مختلف ظهور میکند، مقابله مینماید منتها مطابق شرایط تاریخیِ خودش. از این جهت است که ممکن است روش آنها چون به روشِ معمولی که فرهنگ مدرنیته بهعنوان انسان اجتماعی تعریف کرده باشد، گوشهگیری قلمداد شود، ولی حضورِ نرمِ این بزرگان و کینهای که در شاگردان اینان نسبت به استکبار بهوجود میآید؛ حکایت از آن دارد که در جامعهی خود به صورت فعّال ولی به صورت روش خاص خودشان حاضرند و این است همان سیاست در عین دیانت که غیر از سیاسیکاریها و به قول معروف «پدرسوختگیها»یی است که دنیای استکبار نام سیاست به آن نامیده است 4- در سیاستفهمی و اجتماعیبودن و شعور تاریخیداشتنِ حضرت آیت اللّهالعظمی حسنزاده«حفظهاللّه» همین بس که در عصر چهارشنبهای در زمان دفاع مقدس که در خدمتشان بودیم، فرمودند: (بنده هر وقت شهداء را به قم میآورند در عین تشییع آنها در گوشهای میایستم و خطاب به آنها عرضه میدارم: «السلام علیکم یا اولیاءاللّه»). نمیدانم این مرد بصیر در این جوانانِ نورسی که از نظر ظاهر هیچ منزلی از منازل سلوک را طی نکرده بودند، چه میدیدند که تعبیر اولیاء الهی که اهل عرفان به کم کسی اطلاق میکنند، به شهداء اطلاق میکردند. همین بس که متوجه بودند این انقلاب، آن اندازه خالص و خدایی است که فدائیان آن در مقام فنای فی اللّه حاضر شدهاند. آیا این ظریفترین و لطیفترین و نرمترین سیاستمداری نیست؟!! و آیا موتور یک جامعهی فعّال این نوع نگاه روحانی نمیباشد از آن جهت که باید در وصفشان گفت: «گر نبودند به جهان گوشهنشینانی چند / نه در افلاک سخن بود و نه در کَوْن و مکان». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر از لطفی که فرمودید حقیقت آن است که شرح قابل توجهی که ما را متوجهی عمق عرفانی نگاه حافظ بکند نداریم، إلاّ «جمال آفتاب» که تا حدودی موفق بوده و دیگر شرح خود جناب آقای دینانی. موفق باشید
