بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3593

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام ما قصد داریم ان شا الله در دانشگاه طرح مطالعه کتب استاد را به صورت سطح بندی برگزار کنیم. حال از شما خواستاریم که اگر می توانید نظر استاد را درباره ی اینکه چه کتبی در هر سطح باشند بهتر است برای ما بفرستید. ترجیحا در سه سطح باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مدیر محترم سایت: ظاهراً ساحت حضور جزوه‌ای با همین قصد تنظیم کرده‌اند، بفرمایید با آن‌ها تماس بگیرند و یا به نحوی جزوه‌ها را به آن‌ها برسانید. موفق باشید
3327
متن پرسش
باسلام 1.آیا این درست است که مباحث آیت الله جوادی ظرف را درست می کند و مباحث آیت الله حسن زاده آن ظرف را پر می کند؟ 2. در مباحث شما ما بیشتر می بینیم که روی آیت الله جوادی مانور می دهید تا آیت الله حسن زاده دلیلش چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این دو بزرگوار هر دو از علماء بزرگ جهان اسلام هستند با روش آیت‌الله جوادی بیشتر می‌توان موضوعات را به صورت استدلالی مطرح کرد و با روش آیت‌الله حسن‌زاده بیشتر می‌توان حالات معنوی را متذکر شد. موفق باشید
2465
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی سوال : فرق بین وسوسه ی شیطان که از طرف شیطان اعمال می شود و امتحان الهی که از سمت خداوند جل جلاله اعمال می شود چیست؟آیا قدرت داشتن شیطان رجیم در اعمال وسوسه در طول امتحان و فتنه الهی است ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هرجا شرایط منجر به رجوع ما به حضرت حق شود و بندگی ما را تقویت کند مبارک است و الهی است و هرجا نظر ما را به غیرحق معطوف کند و برای خود یک نحوه استقلال قائل باشیم پای شیطان در میان است. موفق باشید
345

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام. هنگامی که کتاب بصیرت حضرت فاطمه (س) را می خواندم در فصلی با مضمون خطر کنار کشیدن مبارزان گذشته خواندم که اغلب افراد مهاجر و انصار واقعاً خیرخواه اسلام بودند و اسلام و پیامبر (ص) را دوست داشتند و برای استقرار اسلام جان فشانی های بسیاری هم کردند. ولی پس از رحلت آن حضرت (ص) ناگهان در شرایط پیش آمده کنار کشیدند و هر چند می دانستند که خلافت حق علی (ع) است اراده برخواستن و مجاهدت را نکردند. می خواستم بدانم که آیا این آزمون الهی که در این برحه از زمان برای آنها قرار داده شد، واقعا بیشتر از حد توان و ایمان آنها نبود و مصلحت خدا چگونه بر این امر تعلق گرفت که تمامی تلاشها و جان فشانی های انها در این جریان هبط شود و بنا به حدیث وارده به جز چند نفر همگی مرتد بشوند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام اگر مبارزان راه حق مواظب خود نباشند و پس از مدتی که شرایط رفاه‌زدگی پیش آمد خود را گرفتار رفاه کنند چنین خطری آن‌ها را تهدید می‌کند، و این آزمونی فوق طاقت نیست بلکه این سنت خدا است که همیشه همه افراد در شرایط امتحان‌دادن هستند و هیچ‌کس در هیچ شرایطی، حتی رزمندگان دیروز از سنت امتحان‌دادن استثناء نمی‌شوند. موفق باشید
15143
متن پرسش
پایان عصر اصول گرایی حزبی انتخابات 7 اسفندماه و شکست اصول گرایی - به معنای حزبی آن – پیام های مهمی را در دل خود به همراه دارد. فهم این پیام در دایره تنگ عقلانیت قبیله گرا و ذهن حزبی نمی گنجد، لذا باید با عقلانیتی مبتنی بر معارف انقلاب اسلامی به تفسیر و درک این پدیده همت گماشت. که اگر جز این باشد این بار نیز آقایان به جای بازنگری جدی در مبانی نظری خود موضوع را در حد سیاست ورزی و تاکتیک های انتخاباتی فرو خواهند کاست و همچون انتخابات 92 فرمولی چون وحدت و یا امثال آن را برای رفع این شکست ها تجویز خواهند کرد. برای فرار از دام این تحلیل ها یاد گرفته ایم نظر به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی داشته باشیم و پدیده ها را در نسبت با آن بررسی نماییم. اصول گرایان شکنجه های فراوانی را پیش از انقلاب تحمل کرده و زحمات زیادی را برای پیروزی آن کشیده اند پس از پیروزی انقلاب نیز خدمات شایسته ای به انقلاب و جمهوری اسلامی عرضه کرده اند اما مسئله مهم ما با اصول گرایان بی تاریخی آن هاست. اصول گرایان اگرچه تا مرحه نظام اسلامی توانایی همراهی با انقلاب را داشتند اما در دوره کنونی که به دوران ایجاب و تفصیل انقلاب رسیده ایم یاری همراهی با تفکرات و طرح رهبری را ندارند. بهتر است بگوییم اکنون عصر تمدنی انقلاب اسلامی است و دوستان هم چنان با رویکردهای تثبیت نظام به فعالیت اجتماعی می پردازند. عدم همراهی اصول گرایان با تطورات و تکامل انقلاب اسلامی باعث شده تا این جماعت به جای آن که مبارزه را در لایه فرهنگ جست و جو کنند بیش از آن به سیاست اهمیت دهند و این چنین سازمان جای آرمان، صورت جای سیرت و قدرت جای خدمت را بگیرد. با چنین نگاهی بیش از آن که مردم هدف باشند، ابزار رسیدن به قدرت خواهند بود و بیش از آن که رشد مردم مسئله باشند رفتار سیاسی و آرای انتخاباتی آن ها مهم خواهد بود. به واقع اصول گرایی حزبی به جای آن که در پی رشد مردم و ارتقای علایق و ظرفیت های فکری آن ها باشد صرفا به دنبال مدیریت رفتار سیاسی آن ها هستند تا به این وسیله با ورود به ساخت سیاسی قدرت به تعبیر خودشان مشغول خدمت به ساختارهای نظام باشند. مشغول بودن به ساختارهای سیاسی بدون توجه به محتوای آن و نسبت آن با جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی خطری بود که تحت عنوان «سکولاریسم پنهان» مورد اشاره رهبری قرار گرفت و در سخنرانی های اخیرشان نیز تحت عناوین «خطر حفظ صورت انقلاب و استحاله ماهیت و سیرت آن» و توجه جوانان به «راز ماندگاری انقلاب» مورد تاکید قرار گرفته است. شاید رای ندادن مردم به اصول گرایان را نیز در همین چارچوب تحلیل کرد. مردم نیز متوجه شده اند که رویکردهای اصول گرایی حزبی، از جنس انقلاب و امام خمینی نیست لذا اصول گرایی برای آن ها جاذبه ای نخواهد داشت زیرا از دل آن راهی به عصر تمدنی انقلاب نمی توان باز کرد و بوی امام را نمی توان استشمام کرد. به همین علت نیز باید گفت عصر اصول گرایی حزبی به پایان رسیده است. اصول گرایی استحاله شده و به حزب تبدیل شده است، مردم هم این را فهمیده اند و اقبالی به آن نداشته اند لذا باید گفت عصر اصول گرایی حزبی به پایان رسیده است. اگر تحلیل فوق درست باشد به تعبیری می توان گفت فصل جدیدی از مبارزه در انقلاب امام خمینی (ره) گشوده شده است، این دوره انسان و نخبگان دیگری را می طلبد و فعالیت هایی غیر از سیاست ورزی اصول گرایی حزبی را می خواهد. پرسش حقیر آن است که مسائل اصلی این دوران چیست؟ مبارزه در این دوران به چه نحوی خواهد بود و چه تفاوت هایی با گذشته می کند؟ نسبت سیاست و فرهنگ چه خواهد بود؟ جمع بین نظر و عمل چگونه ممکن می شود؟ آرمان گرایی و عدالت خواهی اجتماعی چگونه با واقع گرایی و فعایت های نظری نخبگانی جمع خواهد شد؟ چگونه می توان رویکردهای توسعه گرای دولت را نقد کرد و هم زمان اختلالی در تجربه و فهم تاریخی مردم به وجود نیاورد؟ وجه تمایز این انتقادت با اصول گرایی حزبی چه خواهد بود؟ و از همه مهمتر چه اتفاقی در ما حزب اللهی ها باید روی دهد تا زمینه ظهور مدیران در تراز انقلاب اسلامی و مبتنی بر مکتب امام خمینی فراهم شود. چنان چه در سال های 80 تا 84 تحولاتی رقم خورد که با مدیریت رهبر انقلاب و فعالیت های بدنه حزب اللهی کشور نسل جدیدی از حزب اللهی ها تربیت شدند و در تیر ماه 84 با روی کار آمدن دکتر احمدی نژاد تفکر انقلابی به صحنه اجرا آمد اکنون الزامات بازگشت نفکر انقلابی به عذصه اجرا چه خواهد بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- صرف نظر از این‌که نتیجه‌ی انتخابات چه باشد؛ نکات دقیقی را در رابطه با اصول‌گرایی مطرح فرموده‌اید، هم با نظر به فعالیت‌های قبل از انقلاب اصول‌گرایان و هم با توجه به فعالیت‌های آن‌ها بعد از انقلاب. حقیقتاً اصول‌گرایی باید در دهه‌ی چهارم انقلاب به سرِ عقل آید وگرنه با روحیه‌ی قبیلگی، عملاً به همان دو قطبیِ القایی مورد نظر دشمن دامن می‌زند که این مشکل بزرگ تاریخ ما است و به راحتی هم نمی‌توان از آن عبور کرد مگر با برنامه‌ریزیِ عمیق فکری و فرهنگی. ظاهراً شرایط فکرکردن تا حدّی فراهم شده است، امید است بتوان در این فضا استفاده‌ی لازم را برای آینده‌ی انقلاب داشته باشیم 2- سؤالات بسیار اساسی را مطرح فرموده‌اید که بنده مدت 10 سال در مورد آن‌ها فکر می‌کردم و ماحصلِ آن را دو کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی-رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه-» و «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» بود. حقیقتاً موضوعِ ما در این زمانه بسیار جدّی‌تر از آن است که با چند جواب کوتاه «تفکر» به جامعه برگردد. عرض بنده عبور از غرب به نحوه إشراقی است و فکر می‌کنم می‌توان از این طریق، جبهه‌ی وِلاییِ متدیّن به اهداف انقلاب اسلامی را مخاطب قرار داد. موفق باشید.

 

7236

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی درجواب سوال 7213 فرموده اید:{یکی از فضلای قم «کتاب الغدیر» را به طور قابل قبولی خلاصه کرده‌اند به طوری که به اصل مطلب لطمه‌ای نخورده است}لطفابیشتر معرفی کنید تا انشاءا..استفاده کنیم.باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اقای محمدحسن شفیعی شاهرودی ترجمه کرده اند
5917
متن پرسش
باعرض سلام من چند سالی است که دنبال کسب معرفت هستم الان مدتی است شوروشعف گذشته ام را ندارم و در درونم غم و اندوه فراوانی احساس میکنم چرا که دارا به دانائی هایم نیستم و... لطفا راهنمایی ام بفرمایید برای اینکه روحیه بهتری برای ادامه حرکتم داشته باشم چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همان‌طور که آیت‌اللّه بهجت«رضوان‌اللّه‌تعالی» می‌فرمودند نسبت به آنچه دارید عمل کنید و از عبادات خود کم نگذارید و مباحث معرفت نفس و معاد هم دنبال کنید إن‌شاءاللّه شوق عبادات ظهور می‌کند. موفق باشید
5855

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد می خواستم توضیحی بدهید در باره آشنایی باعلم دینی(مثل سیر شماو..) با صاحب نظر شدن درعلوم دینی؟ (صوت شما درباره حوزه ودانشگاه خیلی کیفیت پایین بودوخیلی عالی تقسیم بندی کردین اگر میشود توضیحی بدهید چون دردانشگاه فقه وحقوق میخوانم با اینکه درکارشناسی هستم اما انگارعالم دانشگاه اصلادنبال صاحب نظرنیست دنبال آشنایی است؟) باتشکرفراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در رابطه با جایگاه مباحث در سوال شماره‌ی 5616عرایضی داشته‌ام، بیش از این چیزی نمی‌دانم. موفق باشید
5238
متن پرسش
باسلام 1- استاد ایا شما جایگاهی عرفانی هم برای ولایت فقیه قائل هستید یعنی این ولایت را ضعیف شده همان ولایت تکوینی انسان کامل می دانید؟اگر این طور است پس نظر ایت الله جوادی املی دراینباره چگونه تبین می شود که ولایت را تقسیم وتفکیک می کنند وتنها در بخش جزی فقیه را دارای ولایت می دانند؟ 2-استاد چرا علامه طباطبایی وعلامه جعفری تئوری ولایت فقیه رانپذیرفتند، درصورتی که زمان این دوبزرگوار این نظریه مطرح ودرحال نظریه پردازی بود؟ 3-استاد شما ازجریان فراماسونری چه تعریفی دارید وجایگاه آن را-باتوجه به مستنداتی که این شبها تلوزیون پخش می کند-در تمدن سازی مدرنیته به این شدت قبول دارید؟ 4-پیرو سوال قبل استاد شما در ظهور مدرنیته آیا نقشی برای فعالیت های عرفانی کابالایی و نوعی ارتباط با ماوائ شیطانی قائل هستید؟ 5- آیا این حرف درست است که(( حق وحقیقت ثابت است واین باطل است که در تاریخ چهره های گوناگونی به خود میگرد وامروزه باطلی که ما با آن روبه رو هستیم فضای غرب ومدرنیته است)) اگر صحیح است ما چگونه مردم را متوجه مدرنیته کنیم درحالی که انها نه بااصطلاحات فلسفی وجامعه شناسی اشنایند وهم بسیار با تکنولوژی خو گرفته اند برای انها امری بدیهی شده است و بدی تمدن غرب را در مفاسد اخلاقی ان می دانند وخواستار ژاپن اسلامی هستند در این فضا ما باید کجا شروع کنیم تا دیگران رامتوجه غرب کنیم؟ استاد این راهم باید اضافه کنیم که بسیاری ازعلما هم غرب را فقط ازفیتلر فقه ما می گذارنند ومردم هم این را می پذیرند. التماس دعا
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هیچ‌کس ولایت فقیه را به اعتبار جایگاه ولایت فقیه، جایگاه عرفانی نمی‌داند. هرچند ممکن است شخصی که به عنوان ولیّ فقیه در مسند کار قرار گرفته انسان عارفی باشد و تأثیرات تکوینی بر جامعه داشته باشد. می‌ماند که بنا به سخن حضرت رضا«علیه‌السلام» هرکس امور بندگان را به‌دست گرفت خداوند مددهایی از جمله مددهای تکوینی به او می‌کند که آن بحث دیگری است و بنده در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این مورد عرایضی داشته‌ام 2- ابداً این طور نیست که این دو بزرگوار ولایت فقیه را قبول نداشته باشند. بنده با افکار علامه جعفری و علامه طباطبایی آشنایم و این را یک تهمتی می‌دانم که رادیوهای بیگانه مطرح کردند 3- نمی‌دانم منظورتان چیست. معلوم است که یکی از ابعاد فرهنگ غربی فراماسیونری است 4- تمام این‌ها برای ترمیم روح مدرنیته است تا فرهنگ مدرنیته بتواند جای دین را بگیرد 5- همیشه حقایق ثابت‌اند و ظهورات مختلف دارد و باطل همیشه مانع ظهور حقیقت است. به نظرم رنه‌گنون بعد از مسلمان‌شدنش این کار را به‌خوبی به عهده گرفت و بنده در کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» سعی کرده‌ام اندیشه‌ی او را تبیین کنم و مردم به‌خوبی از این طریق می‌توانند متوجه حجاب مدرنیته نسبت به حقایق قدسی بشوند. موفق باشید
4827
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی در کتاب مقام لیله القدری حضرت فاطمه در صفحه شصت گفته اید که "...شاید برایتان سوال پیش آید که چرا بالاخره اصحاب نظر خودشان را نگفتند...یادتان باشد در محضر رسول کسی حق نظر دادن دارد که مطمئن باشد نظرش حق است.با گمان ها و احتمالات نمی توان در محضر رسول اظهار نظر کرد." بحث بنده اینجاست ،پس قضیه مشورت حضرت رسول در جنگ خندق با اصحاب چه بوده است؟که آنجا هر کسی نظری ولو نادرست و ناپخته یا حتی درست ولی ناقص و متضاد با شرایط می دهد و نتیجتا یک نظر _حفر خنادق_ پذیرفته می شود. یا آنجا که معصوم از اصحاب می پرسد بالاترین عمل چیست؟و اکثر قریب به اتفاق یاران پاسخ نادرست میدهند. خوب!در این دو مورد و مواردی دیگر اصحاب ، همه اصحاب ، عام و خاص نظر ولو به گمانه زنی و به احتمال صحت نظر خود می دهند.این مسئله را چگونه تبیین می فرمایید؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌جا خود حضرت اصرار کردند که نظر بدهید به‌خصوص که در آن‌جا موضوع یک موضوع اجرایی بود که همه باید در آن شرکت می‌کردند. مشی و روش اصحاب آن بوده که در مقابل سؤالات رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌«علیهم‌السلام» وقتی سؤال‌ها، سؤالات معرفتی و یا اخلاقی بوده می‌گفته‌اند: رسول خدا و خانواده‌ی او دانایند» و منتظر جواب رسول خدا و ائمه«علیهم‌السلام» می‌شدند. موفق باشید
4415
متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استادطاهرزاده برخی از علما بزرگوارهستند که دارای آثارو کتب و جلسات سخنرانی همچنین در خط ولایت و حامی انقلاب اسلامی هستند وما از فرمایشات آنها استفاده می کنیم ولی بعضا اظهار نظرهای سیاسی می کنند که ممکن است ما با آن موافق نباشیم چه کنیم این اظهار نظر سیاسی (چه درست و چه به زعم ما نادرست ) باعث نشود که با توجیهاتی که برای خود درنظر می گیریم .خود را از کسب فیض از سایر معارف دینی که بیان می کنند محروم نکنیم 2-استاد بعضا اظهار نظرهای سیاسی از حضرتعالی در سایت مشاهده می شود که ممکن است به نظر ما درست نباشد لطفا مبنا و جهت گیری سیاسی خود را بفرمایید تا هر وقت اظهار نظر سیاسی از حضرتعالی مشاهده نمودیم آن را در قالب مبنا و جهت گیری که بیان می نمایید بگنجانیم با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- باید جایگاه علمی آن عالمان را بشناسیم و بر اساس جایگاه علمی آن‌ها از آن‌ها استفاده کنیم 2- مبنای بنده در امور سیاسی حضور نور توحیدی است که از حضرت آدم«علیه‌السلام» شروع شده و به حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» ختم می‌شود، هر جریانی که به نحوی در این سیر قرار داشته باشد برای بنده ارزش دارد و انقلاب اسلامی را در این سیر می‌بینیم و رهبری عزیز را امروز طلایه‌دار حفظ و ادامه‌ی این سیر می‌دانم و روح غربی را مانع و حجاب این سیر می‌شناسم و امثال آقای هاشمی را با همه‌ی خدماتی که انجام دادند حجاب این سیر می‌دانم و دولت آقای احمدی‌نژاد را با ضعف‌هایی که دارد و با توجه به تأییدات رهبر عزیز«حفظه‌الله» حجاب این سیر نمی‌دانم و بر همین اساس رهبری عزیز فرمودند: دولت آقای احمدی‌نژاد متذکر شعارهای انقلاب است. حال در این راستا چقدر خوب است به بنده تذکر دهید و از طرفی ممکن است بنده در مصداق‌ها به خطا روم، اگر از ملاک‌ها غفلت نشود چیزی نمی‌گذرد که معلوم می‌شود آن شخص و یا آن جریان مطابق آن ملاک‌ها نبوده چون ملاک‌ها را از دست نداده‌ایم. موفق باشید
2514
متن پرسش
سلام علیکم در یکی از فایل های صوتی شما هست که ورزش بدنسازی اصصصصلا مورد تایید شما نیست میشه دلیلتون رو بخاطر این همه جدیت بر نفی این مساله بگید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم اگر بحث «تأثیر روح بر حرکات ورزشی» از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را مطالعه فرمایید عرض من آن‌جا آن است که ما به ورزش به عنوان وسیله‌ای برای تقویت اراده و نفوذدادن اراده در بدن، نیاز داریم ولی بدن‌سازی به این معنا که بخواهیم بدن‌های خود را به شکل پرورش اندام به نمایش بگذاریم ، چیزی نیست که بتوان به آن نظر کرد و آن را مثبت دانست. موفق باشید
484

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام حضور محترم استاد طاهرزاده چند سؤال پیرامون بحث‌های مطالعاتی از حضورتان دارم: بنده دو سال اخیر به مطالعه در مباحث پایه‌ای سیر مطالعاتی پیشنهادی حضرت‌عالی پرداخته‌ام و مبتنی بر آن مباحث ده نکته، برهان صدیقین، حرکت جوهری، معاد، مدرنیته و توهم، شیعه تمدن زایی، جلد 8 و 9 اسفار را مطالعه کردم.  حقیر با نظر راهگشای شما آغاز به مطالعه کتاب شریف المیزان نمودم و اخیراً جلد یک را با مطالعه وسپس تلخیص به پایان رساندم و بسیار استفاده کردم. در حال حاضر مطالعه جلد دو را آغاز کرده‌ام اما احساس می‌کنم اکنون به اندازه‌ای که در جلد اول دریافت داشتم به افق علامه منتقل نمی‌شوم. نمی‌دانم اشکال از کجا ناشی می‌شود، چگونه فهم خود را محک زده تا که سطحی از مباحث عبور نکنم و اساساً راه حل چیست؟ آیا باید واو به واو متن را بفهمم و سپس عبور کنم یا به گونه‌ای دیگر باید عمل کرد؟  مطلب دیگر اینکه چندی است که بنده به این دریافت از خود رسیده‌ام که در حوزه فکری نسبت به آنچه که باید باشم، به شدت دچار فقر ماده حصولی هستم و چه بسا نیاز خود را به بحث‌های حصولی بیش از مباحث حضوری می‌دانم. سؤالی که برای بنده وجود دارد این است که آیا واقعاً بنده درک غلطی از موضوع پیدا کرده‌ام یعنی نباید چندان به علوم حصولی مانند، حکمت و فلسفه اسلامی و غرب، و نیز تفسیر چندان توجه کنم و خود را متوجه مباحث حضوری نمایم، یا آنکه باید عمده وقت خود را به آموختن و مطالعه بیشتر اختصاص دهم؟  سؤال دیگر آنکه در حوزه فلسفه و حکمت بنده در حال حاضر بدایه الحکمه علامه طباطبایی «رضوان الله تعالی علیه» را با شرح استاد فیاضی گوش می کنم، اما دقیقاً نمی دانم بعد از آن چه سیری را باید در پیش بگیرم. وقتی که انسان نداند راه چقدر طولانی است عزمش نیز ضعیف خواهد شد لذا خواهشمندم قدری از ادامه راه در حوزه فلسفه اسلامی (آنچه که باید خوانده شود) را به بنده بنمایید تا بیشتر و با تلاش مضاعف کار خود را ادامه دهم. همچنین در حوزه غرب شناسی در یک سال اخیر عمده آثار دکتر داوری، مرحوم فردید،‌ برخی آثار حسین نصر و نیز تقریباً آثار شهید آوینی را مطالعه کرده‌ام اما اکنون در حوزه غرب شناسی مشتاقم به یک افق فکری بالاتر منتقل شوم لطفا در این زمینه نیز با معرفی آثار مفید و دستورالعمل های لازم بنده را یاری فرمایید.  تصور بنده این است که آنچه تحت عنوان حکمت شرق مطرح است که مباحث لائوتسه، کنفوسیوس یا بودا را شامل می شود حرف های بسیاری برای گفتن دارند. در خود احساس نیاز می کنم که با اندیشه آنها نیز انس بگیرم اما نمی دانم از کجا باید آغاز کنم. در این مورد با حاج آقا مرتضی توکلی نیز مشورت کردم ایشان می فرمودند قدری زود است، ‌احساس می‌کنم نمی توانم آن را به تأخیر بیندازم اما اگر شما نیز بفرمایید باید به تأخیر بیندازم آنگاه قلبم آرام می‌گیرد. لطفاً در این زمینه نیز بنده را راهنمایی فرمایید.  پس از مشورت با برخی دوستان حوزوی و نیز اساتید مدرسه، اکثراً اصرار داشتند که از هم اکنون انس خود را با زبان عربی با خواندن هر چه بیشتر متون عربی افزایش دهیم و این کار را در یک برنامه مستمر و در طول چند سال انجام شود. اما بنده شناخت صحیحی از آثار ارزشمندی که به زبان عربی نوشته شده است اشراف ندارم . خواهشمندم در صورت امکان در موضوعات مختلفی که خود صلاح می دانید منابعی با این خصوصیت به بنده معرفی فرمایید تا با مطالعه آنها هم از متن دریافت علمی داشته باشم و هم انس بیشتری با زبان عربی یافته و نیاز درسی خود در این زمینه نیز برطرف شود. با تشکر طلبه مدرسه میرزا حسین
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی 1- نوع تأمل در المیزان و یادداشت‌برداری مختصر در ذیل هر آیه خود به خود روح را به آن‌جایی که باید ببرد می‌برد، نگران نباشید. 2- به نظرم در شرایط حاضر مطلب همان است که خدا به شما لطف کرده که علاقه‌مند به دریافت علوم حصولی شده‌اید تا إن‌شاءالله همین‌ها از یک طرف بذر مشاهده شود و از طرف دیگر بتوانید دست بقیه را بگیرید. 3- با توجه به تأکیدی که روی فقه و اصول برای طلبه دارم، بعد از بدایة و نهایة إن‌شاءالله اسفار را کامل از اول تا آخر باید مطالعه کنید و پس از آن در غرب‌شناسی ، هیدگر و رنه‌گنون دستگاه‌های خوبی دارند. 4- حقیقتش آن است که بنده خودم در حکمت شرق به‌جز چند کتاب محدود و یک نگاه به اوپانیشادها کار نکرده‌ام تا بتوانم نظر دهم. موفق باشید
10333
متن پرسش
با توجه به نقد هایی که درباره مباحث آقای سروش و شبستری روی سایت قرار داده اید آیا نمی توان اینگونه و به آسانی پاسخ داد که پیامبر (ص) قرآن را اعم از لفظ و معنا خودشان ایجاد فرموده اند، اما با این توضیح که حقیقت قرآن عین حقیقت پیامبر (ص) است و تنها لازم است که ایشان آن را تنزل بدهند و به شکل الفاظ دربیاورند. کما اینکه جبرئیل نمی تواند از حقیقت پیامبر (ص) که اشرف مخلوقات هستند بالاتر باشد. و با این توضیح قرآن که تنزل یافته آن حقیقت است نمی تواند خطا یا اشتباه باشد. اما اگر خداوند را در مقابل پیامبر (ص) و دو وجود بدانیم آن اشکالات وارد می شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود قرآن می‌فرماید تماماً حتی الفاظ آن از طرف خداوند آمده و به انسان‌ها می‌فرماید اگر شک دارید که این قرآن از طرف خدا نیست و سخنانی است که یک انسان آن را تنظیم کرده شما هم به عنوان یک انسان یک سوره همانند آن بیاورید. لذا نمی‌توان گفت الفاظ قرآن از خود پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» باشد. حتی بعضاً رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند جبرائیل این آیه را برای من نازل کرد و جای آن را نیز تعیین می‌کند که در کجای قرآن قرار دهم. موفق باشید
9727
متن پرسش
سلام. 1. آیا اموات می توانند برای ما دعا کنند؟ اگر بله به چه استنادی؟ 2. مگر نه اینکه آنجا دیگر جهان تکلیف نیست؟ پس چگونه نماز و روزه ای که برایشان می خوانیم یا می خریم می رسد؟ برای اموات نماز بهتر است یا هدیه نماز؟ یعنی وقتی می خوانیم و آنها را تصور کنیم آن قرآن یا نماز برایشان متجلی می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم وقتی شما بر سر مزار اموات رفتید و 7 مرتبه آیت‌الکرسی خواندید و از خداوند برای آن‌ها طلب مغفرت کردید، آن‌ها به شما دعا می‌کنند 2- وقتی در دنیا زمینه‌ی این اعمال را فراهم کرده باشید با نماز و دعای شما آن زمینه ظهور می‌کند. نماز و یا قرآن را به روح آن‌ها هدیه کنید. موفق باشید
9207
متن پرسش
با سلام موضوع: نظر حضرت عالی درباره فلسفه اسلامی و فلسفه مسلمین و عرفان اسلامی و عرفان مسلمینی که استاد علی صفائی مطرح می کنند چیست؟ در صورتی که محی الدین و اسفار هم به طور کامل خواندند و نقد می کنند نه اینکه در ستیز آن باشند؟ به عنوان نمونه درمورد عرفان: استاد ابن عربی و امثال ایشان را نماینده عرفان مسلمین می دانند نه عرفان اسلامی و با تفاوتی که ایشان بین این دو عرفان قائل است که در نوشته های ایشان از جمله کتاب نقد ج 3 و کتاب اخبات و فوز و سالک و سایر نوشته ها آمده، نظر ایشان روشن است و برای مثال ایشان در جایی به مناسبت نقد افکار دکتر سروش می فرمایند: مباحث عرفانى به خصوص آنجا که از قید مذهب رها مى‏شود و همچون مذاهب بودایى و هندى و ژاپنى و چینى و یا عرفانى الحادىِ سرخ و کاستاندال، به دنبال تصرف و قدرت مى‏آید، با همین مایه و روش‏هایى همراه است که عرفان اشراقى و یا محى‏الدین(ابن عربی) با آن همراه شده است، تمامى ریاضت‏ها همین است. [اما] عرفان دینى، جریانى متفاوت و هدف و روشى جدا دارد. عرفان دینى با هدایت و شکر و تمحیص و بلاء و با معرفت و محبت و عمل و بلاء و عجز و اعتصام همراه است، در حالى که عرفان‏هاى دیگر با ریاضت و تمرکز و استناد به پیر و توجه مرشد. و همین است که خاستگاه و جایگاه و اهداف و روش این دو متفاوت است. آقاى سروش با تسلطى که بر عرفان مولوى دارند اگر به عرفان الحادى کریشنا مورتى و کاستاندال و ... و عرفان هندى و بودایى و چینى و دون خوان هم برسند، همین اصول را مى‏بینند، پس بهتر است که ولایت و عرفان دینى را با این جریان آزاد، حتى اگر در دل مسلمین هم باشد یکى نگیرند؛ که جریان قدرت و تصرف و تسخیر، جریان دیگرى است و جریان معرفت و محبت و بلاء و تمحیص و اعتصام و عبودیت و شیدایى و اخبات و قرب و رضا و رضوان جریان دیگرى. این دو در انگیزه و هدف و روش و شکل کار و آثار و مراحل و منازل از هم جدا هستند. مشابهت‏ها در اسم و در اجزاء نباید محققى را گرفتار کند؛ که مجموعه‏ها با هم مقایسه مى‏شوند و شروع و ختم‏ها مطرح هستند و روش‏ها و منازل و آثار ... (از وحدت تا جدایی-ص 45) با تشکر و آرزوی سلامتی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای سروش واقعا هیچ بهره‌ای حتی یک کلمه از عرفان و مولوی نبرده‌اند. شما ملاحظه کنید وقتی می‌خواهد از مولوی سخن بگوید ابدا نمی‌تواند از وحدت وجود و وحدت در عین کثرت که اصل عرفان است درآید. پس نباید فهم دکتر سروش از عرفان را ملاک تجزیه و تحلیل عرفان قرار داد. ملاک عرفان محیی الدین، حضرت امام و علامه طباطبایی هستند که برای عرفان محیی الدین جایگاه فوق العاده‌ای قائل هستند. واقعا اگر کسی با عرفان محیی الدین به خوبی آشنا شود در مقایسه با بقیه‌ی افراد و افکار، عالی‌ترین نزدیکی را در خود نسبت به دین و آیات و روایات احساس می‌کند و مگر ملاک مفید بودن یک فکر همین نیست؟ موفق باشید.
1809

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد اینجانب با چند تن از دوستان در حال کسب معارف اسلامی و سیر مطالعاتی اسلامی هستیم. سؤال ما از محضر شما در مورد رسالت اجتماعی ماست. با توجه به اینکه خود هنوز در ابتدای راه سلوک هستیم اما دغدغه هدایت اطرافیان را نیز داریم به نظر جنابعالی کمر همت به خودسازی ببندیم یا به کار اجتماعی بپردازیم؟ محل سکونت ما بسیج قبلا فعال بوده ولی به دلیل مشکلات کاغذبازی و جلسات وقت گیر و بیفایده و احتیاج به صرف وقت در اموری که سطحی است فعلا به حالت رکود در آمده آیا به نظر شما حفظ نام بسیج مهمتر است یا میشود کار فرهنگی انجام داد بدون اینکه زیر نظر حوزه بسیج باشیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- فعالیت‌های اجتماعی نباید آنچنان افراطی باشد که روحیه‌ی تدبّر در معارف عمیق دینی را از ما بگیرد 2- اگر در بستر بسیج امکان فعالیت فرهنگی فراهم باشد بهتر است در آن بستر فعالیت کنید. موفق باشید
315

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام ایت الله جوادی املی که مراتب علمی ایشان برای همه بخصوص حوزه های علمیه روشن است.اما چرا ایشان موضع سیاسی خود را بخصوص در جریانات اخیر روشن نمی کنند که دستگاهای تبلیغاتی غرب ودشمنان ما از این موضوع سوء استفاده میکنند وضمن تعریف وتمجید از ابشان مقام معظم رهبری را میکوبند .مگر امام راحل رحمه الله علیه نفرمودند هر وقت دشمنان ما از کسی تعریف کردند بدانیداو راهش اشتباه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام دشمنان از هر بهانه‌ای استفاده می‌کنند تا نیّات پلید خود را پنهان کنند و حضرت آیت‌الله‌جوادی«حفظه‌الله‌تعالی» در هر برهه‌ای از زمان مواضع خود را نسبت به کلیات نظام اسلامی روشن فرموده‌اند. در مورد ریاست جمهوری هم به جهت این‌که آقای احمدی‌نژاد در مناظره با آقای موسوی نام آقای هاشمی را آوردند، گله‌مند بودند و لذا پشتیبانی صریح از آقای احمدی‌نژاد نکردند، ولی این بدین‌معنی نیست که رقیب ایشان را تأیید نمودند. موفق باشید
239

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد گرامی ... جناب استاد! می دانید که علوم جدید، سیستم ها و چهارچوب هایی را برای تحلیل پدیده های عالم ارائه می دهند. بنده خود دانشجوی مهندسی هستم اما بعد از آشنا شدن با برخی از مسائل علوم قدیم و قدرت اعجاب آور آن ها در حل مسائل و همچنین آشنایی با انتقاد هایی که بر علوم جدید می رود، ذهنیت متفاوتی با اهالی دانشگاه پیدا کرده ام. فکر می کنم اگر در مسیر انبیا و اولیاء الهی پیش می رفتیم، امروز تحلیل متفاوتی از دنیا داشتیم. حتی قانون نیوتون را هم بر نمی تابم! ... چون فکر می کنم این قانون ما را در "زمان و مکان و سرعت و طول" زندانی می کند. جناب استاد! شرحش مفصل است اما به طور خلاصه می گویم که به دنبال این هستم که با کمک برخی نخبگان همفکر، با شناخت قواعدی که از علوم انبیا به یادگار مانده است سیستمی دیگری را ارائه کنیم که بر اساس نگرش توحیدی به تحلیل پدیده های عالم بپردازد و فکر می کنم که در این تحلیل، حتی دمای جوش آب هم دیگر صد درجه نباشد! یعنی کوچکترین اجزا در این تفکر کاملا قانونمند هستند و جایگاه قابل شرح در جهت اهداف هماهنگ با سیر تعالی انسان دارند. یک مثال برای روشنتر شدن مساله می زنم. "محی الدین ابن عربی" در باب پنجاه و سوم فتوحات مکیه می گوید: " ... و (سالک) در مدتی که در جستن استاد است باید اعمالی را به انجام رساند ... اما آن اعمالی که پیوسته باید با سالک ملازم و همراه باشد، نه (9) عمل است. زیرا اعداد یک تا نه، اعداد بسیطند [و برای ترکیب اعداد دیگر، لازم و پایه اند]. پس اگر مرید این اعمال نه گانه را به انجام رساند، در توحید، استوار و پایدار گردد. به همین دلیل، خدای تبارک و تعالی افلاک را نه گانه ساخت. پس بنگر به حکمت الهیه ای که در حرکات این افلاک ظاهر گشت ... این اعمال نه گانه، امهات خیر است و همه خیرات را در بر می گیرد و طریقت، مجموعه این اعمال است ..." در حقیقت ابن عربی دارد به یک قاعده اشاره می کند که هم در اعداد و هم در آفرینش افلاک و هم در سیر توحیدی قابل تحلیل است. مثلا همانطور که این نه عدد پایه تمام اعداد دیگرند، پس نه عمل هم هست که امهات خیر است و حتی آفرینش اقلاک را هم تحت این قاعده تحلیل می کند ... شما می دانید که اگر این تحلیل را از مبنا و به صورت علمی بسط دهیم به علوم بسیار قدرتمند و شگفتی می رسیم که امروز هم البته افرادی از آن اطلاع دارند. جناب استاد! من می خواهم در تولید علوم اسلامی و به خصوص تولید و احیاء سیستم های تحلیلی مقنن به وحی، فعالیت داشته باشم اما نمی دانم بر اساس آنچه شرح دادم، باید به کجا مراجعه کنم. آیا شما در این زمینه پیشنهادی دارید؟ یا اینکه می دانید برای تحقیق در این زمینه ها باید چه سیری را دنبال کرد؟ البته من با مبانی "فرهنگستان علوم اسلامی" تا حدودی آشنا هستم و بیش از هرجایی آن ها را به خود نزدیک می دانم. اما آن ها هم عضوی از مجموعه جنبش نرم افزاری و تولید علم هستند و نمی خواهم فقط در آن ها متمرکز شوم ... با تشکر فراوان از زحمات ارزشمند شما استاد گرامی.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: راه خوبی است که می‌خواهید پیش بگیرید، ولی بنده علمی در این مورد ندارم. موفق باشید
16726
متن پرسش
سلام: در مورد فتوای اخیر آیت‌الله مکارم نوشتم برای دوستان. نیازی به دانستن فقه نیست. دلایلم را بخوای می گویم. جناب مکارم که بنده ایشان را صعصعه بن صوحان می نامیدم. نمی دونم چجور و با چه ادبیات و چه کلماتی این اشتباه بزرگ تاریخی را بشرحم و از چه زوایایی. جناب استاد اصلا این فتوا که ضرورت مسلم اسلام را تبدیل و موکول به اما و اگر و شرایط زمانه کرده مرا بدجور رنجونده. دیگه مگه میشه جلوشو گرفت؟ جلوی توجیه را؟ سوءاستفاده را؟ جلوی خباثت و قلدری غربی ها و نهادهای دانشگاهیشون را؟ اگر دانشگاه و کشوری در برابر اصرار دانشجویان مسلمان پا عقب گذاشته بود و حجاب را آزاد، دیگه اونا هم بر موضع نفی حجاب خود مصر. پس لابد اون زن هایی که زمانه رضا خان برای دوش گرفتن و خرید و کار در مزرعه که ضرورتی بیش از تحصیل داشت اشتباه کردند که تو خونه نشستن در زمانه کشف حجاب رضاخان ملعون. تجربه و عقل میگه هر چه ما عقب بنشینین استکبار و اسلام ستیزان پا جلو گذاشته اند. در زمانه ای هستیم که اگر تا دیروز حجاب مستحب بوده الان حجاب واجبه و شاخصه اسلام و علم و پرچم دین ماست. اگر تا دیروز مانتو کفایت می کرد الان خود خود چادر برتر و والاتر و انقلابی تر و اسلامی تره (تو مملکت ما). در زمانه ای هستیم که به تعبیر اصغر طاهرزاده شیطان با همه مظاهر و جلوات و بدیهاش در صحنه است پس ما با تمام مظاهر و نمادهای مذهبی مون در صحنه. هیهات که حضرت حجت به ترک اختیاری حجاب تحت هر عنوان و توجیه و بهانه و شرایطی رضایت داشته باشند چه رسد به چار کلمه سواد مسخره دانشگاهی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل این فتوی، از قبل در مواردی مثل رجوع زن به پزشک مرد در صورتی که مضطر بوده و راه چاره‌ی دیگری نباشد مطرح بوده‌است و خود ایشان هم به این مورد اشاره می‌کنند ولی در مورد برداشتن حجاب به خاطر تحصیل به نظر می‌آید که صلاح نبود این فتوا در معرض دید همگان قرار گیرد، زیرا افرادِ غیر متخصص متوجه‌ی قیوداتی که آیت اللّه مکارم به‌کار برده‌اند، نمی‌شوند. در حالی‌که با فرضِ آن قیودات، یک نفر هم در کلّ دنیا پیدا نمی‌شود که بخواهد به جهت چنین مشکلاتی در آن مرحله‌ی خاص از داشتن حجاب عدول کند (چرا که ایشان می‌فرمایند این حکم در صورتی‌است که رعایت حجاب و محرومیت از تحصیل اولا مشکلاتی برای شخص یا جامعه‌ی اسلامی پیش آورد و ثانیا آن مشکلات، مشکلات مهمه‌ای باشد که وی یا جامعه‌ی اسلامی را تهدید کند و این قیود مثلا در صورتی محقق می‌شود که جامعه‌ی اسلامی شدیدا نیازمند آن رشته باشد و هیچ مردی نباشد که در آن رشته تحصیل‌کند و....). بنابر این عملاً ممکن است این فتوی موجب سوء استفاده گردد و عده‌ای فکر کنند حضرت آیت اللّه فرموده‌اند «اگر داشتن حجاب برای کسی مشکل است، می‌تواند از داشتن حجاب عدول نماید!» در حالی‌که چنین نیست. لینک فتوای مذکور در سایت ایشان ارائه می‌گردد. http://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=4&lid=0&mid=394272&catid=6412  .موفق باشید.

15507
متن پرسش
سلام و ارادت، عقلی که تاریخ ما را نجات می‌دهد، نه عقل مدرن است و نه عقل فلسفی و نه عقل عرفانی. عقلی است که با امام خمینی (ره) آمد. البته معلوم است این عقلی که با امام خمینی (ره) آمد، عقلی است که در ذیل اسلام و ولایت علی«علیه‌السلام» قرار دارد، ولایی است. یادتان باشد خدایِ مرحوم قاضی طباطبایی هم برای نجات ما در امروز کافی نیست، باید در ذیل شخصیت إشراقی امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نجات ملت خود را جستجو کنیم. این عقل، آن عقلی است که ظلماتِ شما را در این دوران از بین می‌برد؛ وگرنه اگر شما سراغ استاد اخلاق بروید تا بفرماید نگاه به نامحرم نکن، غیبت نکن؛ این خوب است، اما برای این‌که بتوانیم در تاریخ زندگی کنیم، توصیه‌ها کافی نیست. شما سی‌صدسال پیش هم باید این کارها را در امور اخلاقی می‌کردید، ولی در این تاریخ زندگی نمی‌کردید، عالِم به زمانه‌بودن، اقتضائات خود را دارد. آیا منظور حضرتعالی از این مطلب چیست؟ عقل عرفانی مگر همان عقل امام خمینی (ره) نیست؟ مگر عقل عرفانی همان عقل ملاصدرا و ابن عربی نیست؟ منظور حضرتعالی از تفاوت عقل عرفانی با عقل امام خمینی (ره) چیست؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل عرفانی به آن صورت که بتوانیم روح زمانه را درک کنیم، بسیار مهم است و شخصیت إشراقی حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نمونه‌ی مجسم آن عقل‌اند و آن سلوک که شهداء به او اقتدا کردند و ره صدساله را، یک‌شبه طی نمودند. ولی عقل عرفانیِ آموختنی و یا عقلِ عرفانیِ بیگانه از زمانه، در این تاریخ کارساز نیست. موفق باشید

10712
متن پرسش

سلام علیکم: 1. در هنگام ورود به حرمین شریفین در کربلا ابتدا به زیارت امام حسین (علیه السلام) مشرف شویم یا حضرت عباس (علیه السلام)؟ 2 نماز در زیر قبه مطهر کامل است یا در صحن هم می توان کامل خواند؟ چگونه بیشترین استفاده و ره توشه را داشته باشیم؟ در هنگام بیاده روی متذکر چه باشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم فرق نمی‌کند. بزرگانی مثل مرحوم قاضی در تجربه‌ی خود فرموده‌اند حضرت ابالفضل«علیه‌السلام» باب الحسین«علیه‌السلام»اند و امکان اُنس با حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» را بهتر فراهم می‌کنند ولی این یک قاعده‌ی کلّی نیست که برای همه صدق کند 2- این را باید طبق فتوای مرجع تقلیدتان عمل کنید 3- عرایضی در مقاله‌ی «حضور تاریخی ما در راستای اربعین حسینی» داشته‌ام که روی سایت هست. موفق باشید

4602
متن پرسش
- با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی: در این بیت عارف شیراز که می‌فرماید: «به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید.... ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها» ربط بین مصرع اول و دوم در چیست ظاهرا مقصود خواجه این است که عارف که به ذکر و مراقبه می‌نشیند امید دارد عنایتی از حضرت دوست بشود و منتظر است این در مصرع اول مطرح میشود ولی منظور از مصرع دوم را نمی‌فهمم چون می‌گویند منظور از تاب زلف مشکین یعنی وقتی که زلف در اثر باد به حرکت در میاید و بوی مشکش منتشر می‌شود که این همان امید در مصرع اول است یعنی آن‌ها منتظر جلوه و عنایتی از حضرت دوست هستند چرا در مصرع اول طوری می‌گوید و در مصرع دوم طور دیگر؟ با تشکر
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر عارف آن است که دارای انتقالات روحی فراوانی است و به راحتی از چیزی به چیز دیگر منتقل می‌شود. حافظ می‌گوید: اگر با نسیمی که از نافه‌ی نور حقیقت می‌وزد و طره‌ی دل را بگشاید، در ازای آن انکشاف روحانی عشق ظهور می‌کند و از آن‌جایی که عشق همواره خونی است و دل را در هوای محبوب می‌برد و انسان در این مسیر زیباترین خون دل‌ها را می‌خورد. در اثر آن انکشاف که تاب زلف مشکین‌ات ایجاد می‌کند، خون دل سالک شروع می‌شود و راه برای او گشوده می‌گردد. این در حالی است که مسیر عشق مسیر ‌پیچ و تاب‌داری است و دارای مظاهر گوناگونی از انوار اسماء حسنای الهی است. موفق باشید
17217
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد طاهرزاده: جناب استاد از این که وقت گرانبهای شما را می گیرم عذر خواهی می کنم جناب استاد وقتی صحبتهای آیت الله جوادی را در باره هاشمی در سوال یکی از کاربران خواندم شوک زده شدم. روزگاری اگر آیت الله جوادی در مقابل آیت الله مصباح از هاشمی دفاع می کرد تا اندازه ا ی قابل هضم بود اما امروز را به هیچ نحوی نمی توان توجیه کرد. کسی که موضع گیریهایش درباره رهبر آفتابی شده است و وقتی رهبر سهم مهلک را درباره ارتباط با آمریکا از برجام می داند ایشان با کمال وقاحت و بی ادبانه می گوید بعضی چشمانشان را می بندند و دهانشان را باز می کنند و می گویند برجام سم مهلک است. کسی که وقتی رهبر، نبود آیت الله مصباح و آیت الله یزدی را در مجلس خبرگان خسارت می دانند چه توهین هایی در در آن نامه که برای مردم می نویسد نثار این دو عالم می کند خصوصا کسی که رهبر انقلاب او را کسی می داند که خلاء شهید مطهری و علامه طباطبایی را برای نسل امروز پر کرده است. کسی که صریحا حکم قوه قضاییه جمهوری اسلامی را به سخره می گیرد چرا که دامن خود او را گرفته و فرزندش را به محاکمه کشیده و در مقابل همسرش که لغت بی ادبابه پدر سوخته بازی را به حکم قوه قضاییه می دهد هیچ موضعی نمی گیرد. کسی که فرزندانش در جریان فتنه بر اساس صوت موجود چه توهین هایی به رهبر معظم می کنند و ایشان دم بر نمی آورد و همیشه حمایتشان می کند. کسی که وقتی بیشتر مردم در فقر و فشار زندگی از اولین امکانات محروم هستند خودش فرزندانش را تشویق به اسب سواری و اسکی و گردش در سد لتیان و.... می کند و گویی سخن امام علی (ع) را در باره وظیفه حاکمان در زندگی را نشنیده است. کسی که اشرافیت و تجمل پرستی را در این کشور نهادینه می کند و گویی نهیب هایی مکرر امام خمینی (ره) را نشنیده که فرمودند اگر روزی دولت ما توجه به کاخ پیدا کند و خوی کوخ نشینی را فراموش کند آن روز است که باید فاتحه دولت وملت را خواند. کسی که لیبرالیسم را تا هم فیها خالدون در این مملکت نهادینه کرد و مسبب بسیاری از ناهنجاریهای اعتقادی و اخلاقی.... شد و فرهنگ و ارزشها را به مسلخ برد. به قول دکتر شهریار زرشناس غرب شناس برجسته، دولت سازندگی ظالمانه ترین مدل اقتصادی یعنی سرمایه داری شبه مدرن ایران را که ام الفساد و منشا فاصله طبقاتی ها و منشا بی عدالتی ها و منشا بحران های مستمر است را در ایران باسازی کرد و بعد ثمره وحشتناک اعمال خودشان را به حساب انقلاب گذاشتند. کسی که در صحبتهایی که مخ آدم سوت می کشد نگران است عساکری پیدا نشوند و این خانمها و چهره های زیبا را از دست مردم خارج کنند!!!! کسی که هم مسبب آتش فتنه می شود و هم در طول فتنه بی توجه به توصیه های مکرر رهبر خطش را از فتنه جدا نمی کند و تایید تلویحی هم دارد. کسی که در این سالها تمام تلاشش این است که با اتهام تند روی نیروهای مومن و انقلابی که به قول رهبر انقلاب در زمان خطر مدافع انقلاب اینانند را به هر شکل ممکن لجن مال و از صحنه خارج کند. کسی که کرباسچی و مدیران از این دست، دست پرورده های اویند کرباسچی که جنابعالی او را شمر انقلاب خواندید. کسی که هر جا سخن می گوید بوی منیت از سخنانش هویداست و مشام را آزار می دهد. کسی که امروز اگر در ایران کسی باشد که آمریکا و اسراییل و تلویزیون ضد انقلاب و حتی وهابیت و داعش به او امید داشته باشند ایشان است و این مطلب از سخنان آنها به راحتی قابل درک است و بعضا تصریح می کنند. کسی که مواضعش درباره مقاومت در سوریه و...تامل برانگیز است. تازه اگر سخنان سید حمید روحانی تاریخ نگار انقلاب درباره ایشان و نامه اش به ایشان را بپذیریم که فاجعه است که حتما استاد عزیز ما خود خوانده و شنیده اند. حال جناب استاد عزیز ما اینها نمونه هایی از نقدهای منتقدان و دلسوزان به ایشان است حال شما بفرمایید کدامش نابجا دروغ و تهمت و تخریب است که آیت الله جوادی از تخریب هایی که صورت می گیرد ابراز تاسف می کنند اگر این روشن گریها هم نبود که واقعا حقیقت گم می شد. عجیب تر این که آیت الله جوادی می فرمایند تشکیل حکومت و زمینه سازی برای راهنمایی انسانها آرزوی همه انبیاست و این انقلاب فرصتی برای ماست که مردم را راهنمایی کنیم و در این راه از تلخی ها نرنجیم و باید صبر کنیم. جناب استاد گرچه این سخن در جای خود بسیار درست است اما چه نسبتی به مخاطب این جملات که اقای هاشمی هستند دارد واقعا سخنان ، سیره عملی و زندگی شخصی هاشمی، همسر و فرزندان ایشان نوع زندگی و موضع گیری و صحبتهایشان ، حزب کارگزاران ایشان ، سیاست لیبرالیستی غفلت زای ایشان که خود شما می فرمودید پس از سخنرانی ایشان در اصفهان ، برای رهبری همان سالهای اول نامه نوشتم که این سخنان غفلت زاست یا به قول آقای احمد توکلی که می گفتند همان سالها در روزنامه مقاله نوشتم که این سیاست توسعه کم کم در خیابانهای تهران علاوه بر موی سر خانمها ساق پای آنها را هم برهنه خواهد کرد. براستی کدام یک از اینها در جهت راهنمایی انسانها به سوی خدا بوده که آیت الله جوادی چنین چیزی را به ایشان گفته و صبر ایشان را می ستاید؟ هاشمی که اتفاقا عکس اینها عمل کرد و جامعه را دچار غفلت و تجمل پرستی نمود مانور تجمل ایشان که اظهر من الشمس است. تازه می فرمایند هر نعمتی با مسئولیتی همراه است که یکی از ویژگی های شما صبر است که به قول معروف کیمیاست و خدا هم به شما داده است. جناب استاد براستی آیت الله جوادی خبر ندارند که در دوران سازندگی حاکم بلامنازع ایشان بودند و تقریبا تمام صداها در گلو خفه و مردم شعار می دادند مخالف هاشمی مخالف رهبر است، مخالف رهبری دشمن پیغمبرست. در دوران اصلاحات دوستان و مشاوران خود ایشان همچون اکبر گنجی و....بر ایشان شوریدند و مطالبی گفتند و نوشتند و در آخر هم که خاتمی ادامه دهنده راه ایشان بود در زمان احمدی نژاد هم که با آن نامه بدون سلام والسلام سراسر منیت، زمینه آتش فتنه را فراهم کردند و از هر فرصتی برای تخریب دولت استفاده کردند و سخن گفتند، در زمان روحانی هم که دیگر چه باید بگویند تخریب دولت گذشته، توهین های سنگین به منتقدان حتی آیت الله مصباح و....به سخره گرفتن حکم قوه قضائیه در باره پسرش را هم با ساختن فیلم خدا حافظی ، اگر ایشان آنچه که آقای جوادی می گویند کیمیای صبر را داشتند حداقل در این باره صبر می کردند و یکی از قوای مملکت را زیر سوال نمی بردند، آن هم درباره کسی که جرایمش روشن است. البته ما جایی سراغ داریم که ایشان واقعا صبر و سکوت کردند آن هم در فتنه. استاد عزیز باز هم ما را ببخشید ولی به ما حق بدهید که دل ما از این همه کوه علم و تفسیر سرد شود و برای ما روشن کنید پس جایگاه بصیرت قرآنی کجاست اگر نبود سخنان بزرگانی مثل رهبر انقلاب، آیت الله مصباح، خود شما، کارشناسان برجسته انقلاب و،،،، به خود می گفتم جوجه تو چه می فهمی او کوه علم است و ساده از کنارش رد می شدیم. اما اکنون نمی شود اگر روزگاری در جریان انتخابات بعضی طلاب در حرکت بسیار بسیار غلط به ساحت ایشان توهین کردند علتش همین نگرش ایشان است. استاد عزیز در جواب از مقام بلند آیت الله جوادی و حفظ شان ایشان ننویسید این وظیفه همه است و ما باید عقیده ایشان را محترم بشماریم بلکه علت ندیدن این همه انحراف را روشن بفرمایید. آنچه شما و.....می بینند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً اگر آیت الله جوادی از نادر علمایی نبودند که به شدت مقام معظم رهبری را تأیید نمی‌کردند، راحت می‌توانستیم مسئله را برای خود حل کنیم و بگوییم آیت الله جوادی در این موارد که نقد آقای هاشمی است، با رهبری اختلاف دارند و بدین دلیل است که بنده تصور می‌کنم قضیه باید چیز دیگری باشد و آیت الله جوادی از حرکات آقای هاشمی تفسیر دیگری باید داشته باشند به خصوص که اگر آقای هاشمی قبل از صحبت رهبری چیزی را تأیید کرده باشند و بعد رهبری آن را نفی کنند به معنای آن نیست که آقای هاشمی در مقابل رهبری چنین گفته‌اند. بعضی از نکاتی که فرموده‌اید از این جنس است ولی به هر حال نامه‌ی بدون سلام او که منشأ فتنه‌ی سال 88 شد؛ از خاطره‌ی تاریخ انقلاب پاک‌شدنی نیست، هرچند نمی‌خواهیم بگوییم آن نامه علت اصلیِ آن فتنه شد و آقای هاشمی را پشتیبان فتنه بدانیم، اما بالاخره معنای آن نامه بسیار معنای تلخی بود. آن‌چه بنده در این موارد و امثال آن تأکید دارم عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب در این تاریخ است بدین معنی که سعه‌ای باید که در آن سعه، انقلاب اسلامی جایگاه چنین افرادی را تعیین می‌کند که نه آن جایگاه صفر محض است و نه تأیید محض بلکه شعوری و بصیرتی در این مرحله از انقلاب نیاز است که با همه‌ی طول و تفصیل‌های طیف شخصیتی افراد بتوانیم نسبت مناسبی با افراد بیابیم و این مرحله‌ی بلوغ انقلاب اسلامی است و عبور از خطر دو قطبی شدنی که ما را هنوز در مرحله‌ی قبل از انقلابی که مقابله‌ی کفر با ایمان بود قرار می‌دهد. موفق باشید

10830
متن پرسش
ﺳﻼﻡ: ۱۸ ساله هستم، ﺁﻗﺎﯼ ﻃﺎﻫﺮﺯﺍﺩﻩ ﺩیگه اﻋﺼﺎﺑﻢ ﺧﻮﺭﺩ شده، ﻫﺮﭼﯽ ﺗﺮکﮔﻨﺎﻩ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻢ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﮑﯽ ﺟﺎﯾﯽ دﺭ ﻣﯽ‌ﺭﻡ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻨﺎﻩ، به ﺧﺪﺍ ﺣﺎﻟﻢ ﺍﺯ این ﮔﻨﺎﻩ‌ها به هم می‌خوره. ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﯾﺰﯼ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺮک گناهان، ﻣﺜﻞ ﻭﺭﺯﺵ ﻭ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ‌ی ﺁﺛﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﻭ ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺭﻭﺯه ﻣﯽ‌ﮔﯿﺮﻡ ﻭ ﻫﺮ ﺷﺐ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻧﻢ. ﺧﻮب ﺑﻌﻀﯽ ﻣﻮﺍﻗﻊ هم ﻣﻮﻓﻖ ﻣﯽ‌ﺷﻮﻡ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺍﻡ نمیاﺭﻡ. ﺩﺍﺭﻭﻫﺎﯾﯽ هم تهیه کرده‌ام. دائم به ﺧﻮﺩﻡ ﻟﻌﻨﺖ می ﻔﺮﺳﺘﻢ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ این ﮐﺎﺭ ﺭﺍ کردی ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺜﻞ ﺁﯾﺖ‌اللّه ﺑﻬﺠﺖ ﻭ ﯾﺎ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﻄﻬﺮﯼ ﺷﺪی این ﮔﻨﺎﻩ ﺭﺍ ﮐﻪ به ﯾﺎﺩت ﻣﯿﺎﺩ ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﮐﻨﯽ؟!! ﻭ وقتی که ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ شدی اگر ﮐﺴﯽ ایمیل و ﺳﺎﺑﻘﻪی ﺗﻮ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪ چه ﻣﯽ‌ﮐﻨﯽ؟ مثل ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽها. ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ باشد. ﺣﺎﻻ چه ﮐﻨﻢ؟ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ام کنید. خدا ﻋﻤﺮ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺩ ﮐﻨﺪ.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حارث محاسبی آن عارف بزرگ می‌گوید در مورد یک گناه هفتاد بار توبه کردم تا بالاخره میلم به آن کم شد. شما از این توفیق که گناه به دهانتان طعم نمی‌کند غافل نباشید، مطمئن باشید به لطف الهی از آن آزاد می‌شوید و خدای ستارالعیوب به‌کلّی آثار آن را از صحنه‌ی هستی و در جان شما پاک می‌کند. موفق باشید
نمایش چاپی