بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
235

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام.1-خوب من در گذشته اشتباهات زیادی و یا بهتر باشه بگم گناهان زیادی، ولی خیلی دوست دارم آن ها را جبران کنم برای جبران و یا شروع دوباره باید از کجا شروع کنم که زود خسته نشوم و بتوانم این راه را به خوبی ادامه دهم ازطرفی همیشه فکر به گذشته مرا آزار می دهد و یا اینکه دیگران در موردم چه فکری می کنند و این خود باعث می شود درگیری ذهنی بگیرم در این مورد مرا یاری کنید؟ 2-من خیلی هم بد بین هستم و همیشه فکر می کنم دیگران در موردم فکر بد می کنند و این باعث می شود نتوانم به خوبی با دیگران ارتبط برقرار کنم ؟ 3- راه درمان حسادت چیست این موضوع خیلی مرا آزار می دهد؟ 4-اگر از دست کسی ناراحت شدیم باید به او بگوییم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: قسمت اول سؤالتان را در جواب سؤال 218 از همین سلسله سؤالات دنبال بفرمایید، اما در موقع رفع بدبینی که یکی از جلوه‌های وسوسه‌ی شیطان است، باید در عین مطالعه‌ی کتب اخلاقی مثل کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» هرچه در رعایت حرام و حلال الهی و معارف دینی بهتر قدم برداریم، إن‌شاءالله از این مشکل زودتر رها می‌شوید. راه درمان حسادت را نیز در کتاب حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» پیدا کنید. اشکال ندارد به صورتی دوستانه به طرف گِله کنیم که چرا سخنی گفتی یا کاری کردی که من ناراحت شوم. موفق باشید
11365
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر و با آرزوی سلامتی و تندرستی از جانب خداوند متعال. از محضرتان سوال می گردد که: 1) چه عاملی سبب می شود تا بعضی از دولت ها با وجود عیان بودن حقیقت (چه در ظاهر و چه در باطن) دل به نقطه های خیالی بسپارند و گذشته و آینده قدسی انقلاب را درک نکنند؟ ۲) علاقه مندان جبهه مدرنیته و نظام استکبار چه جایگاهی در ساختار باطنی انقلاب و به طبع آن نظام اسلامی دارند؟ این سوال از آن جهت طرح می گردد که متاسفانه امروز شاهد قرار گیری بعضی از این افراد در پُست های کلیدی نظام هستیم. همچنین برخود لازم می دانم از صبر و بزرگواری شما در پاسخ به سوالات تشکر نمایم. چه بسا این حقیر و سایر عزیزان سوال کننده، نیک پی به چهره نورانی این کار شما در معراج برده ایم و از خداوند متعال برای شما سلامتی و موفقیت را آرزومندیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی سیاست‌مداران ما از حکمت متعالیه فاصله بگیرند سیاست متعالیه که لازمه‌ی این انقلاب است و حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به صحنه آورد، مورد غفلت قرار می‌گیرد و وقتی مردم ما متوجه سیاست متعالیه نباشند، مطالباتشان از مسئولان، سطحی می‌شود و این موجب امیدواری به مسئولان سطحی می‌گردد و از انتخاب امثال شهید رجایی‌ها محروم می‌گردند 2- انقلاب مقدس اسلامی افقی را در مقابل بشر امروز گشوده است که هیچ فطرتی نمی‌تواند دل از آن بکند و حضور شیفتگان فرهنگ غربی در امور اجرایی انقلاب موجب می‌شود تا مردم پس از مدتی با عمق بیشتری متوجه شوند تنها راه نجات رجوع هرچه بیشتر به اهداف مقدسی است که انقلاب اسلامی مدّ نظرها قرار داده. موفق باشید      

6112
متن پرسش
سلام . من مباحث معرفت نفس شما را بسیار دوست دارم ولی یک تعداد سوال هم پیش آمده بود که در سوالات قبل برایتان فرستادم . اما یک سوال دیگر : اگر من بخواهم بر روی علم النفس مسلط بشوم همین مباحث شما مانند خویشتن پنهان و معاد و حرکت جوهری و برهان صدیقین و... کافیست ؟ یا باید شرح العیون فی سرح العیون یا عیون مسایل نفس از علامه حسن زاده یا برهان و الهیات و اشارات ابن سینا را هم بخوانم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعه‌ی کتاب‌هایی که می‌فرمایید ،خوب است نظری هم به شرح‌العیون بیندازید، البته بنده سعی کرده‌ام آن نکاتی که در آن کتاب لازم است عزیزان مدّ نظر داشته باشند را در «خویشتن پنهان» بیاورم. موفق باشید
5137
متن پرسش
با سلام و تشکر. شما در مواضع قبلیتان علت دفاع از آقای احمدی نژاد را حمایت رهبری از ایشان بیان می فرمودید. به عنوان مثال رهبری در دیدار هیات دولت با ایشان چند سال قبل عملکرد دولت را خوب و مطلوب ارزیابی کردند و شما با استفاده از این جمله انتقادات به دولت نظیر زاویه گرفتن با ولایت فقیه و... را رد فرمودید. حال سوال اینجاست که آیا در مواضع اخیر رهبری نسبت به دولت آقای احمدی نژاد تغییری مشاهده نموده اید یا مواضع اخیر شما نسبت به دولت نتیجه تحلیل خود شما از رفتار دولت می باشد. حتی در همین دیدار اخیر دولت با رهبری در ماه رمضان، رهبری یکی از نقاط قوت دولت را احیای گفتمان انقلاب بیان فرمودند بدون اینکه انتقادی را نسبت به دولت بیان نمایند.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که درجواب سوال شمار5063 عرض کردم، ما شدیدا بعد از تحقق انقلاب، نیاز به دولت اسلامی داشتیم که با دولت‌های سازندگی و اصلاحات متأسفانه در این امر ناکام شدیم زیرا با دولت‌هایی روبرو گشتیم که در امور اجرایی ظهور انقلاب و اسلام نبودند. تا با دولت آقای احمدی‌نژاد روبرو شدیم با خصوصیاتی که یقین کردیم این دولت، همان دولت اسلامی است که پس از انقلاب باید ظهور می‌کرد و همان دولت آرمانی ما است همان‌طور که انقلاب اسلامی صورت آرمانی نگاه ما به عالم و آدم و سیاست و اقتصاد در زمان غیبت امام معصوم است و بدین لحاظ ملاحظه فرمودید رهبر انقلاب چگونه امیدوارانه کار‌ها را جلو می‌بردند و کارها جلو می رفت تا این که متأسفانه در دولت دهم آثاری ظاهر شد که گویا نمی‌توان با آن دید به دولت آقای احمدی‌نژاد نگاه کرد که به انقلاب نگاه می‌کنیم. آیت‌الها مصباح که با آن امیدواری از دولت آقای احمدی نژاد دفاع می‌کردند دلسرد شدند ولی ما به جهت آن‌که هنوز آثاری درحرکات و گفتار رهبری نمی‌دیدیم، عموما کار ها را حمل بر صحت می‌کردیم تا موضوع وزارت اطلاعات و آن خانه نشینی پیش آمد که رهبری به نحوی نشان دادند نمی‌توانند به راحتی امور را به آقای احمدی‌نژاد واگذارند ولی در صحبتشان با نمایندگان طوری از دولت تعریف کردند که بنده آن جزوه‌ی «احمدی نژاد اولین خاکریز» را نوشتم و همچنین بنا به رهنمود های رهبری عزیز سعی بر دفاع از آقای احمدی‌نژاد داشتیم تا آن حادثه‌ی یکشنبه‌ی سیاه و پخش آن ویدیو پیش آمد و موضع‌گیری رهبری عزیز و ناراحتی شدید ایشان از خلاف شرعی که انجام گرفت، آرام آرام ما به این نتیجه رسیدیم نسبت ما با آقای احمدی‌نژاد نمی‌تواند نسبتی باشد که ما با دولت اسلامی آرمانی مورد نظر باید داشته‌باشیم ولی این بدین معنی نیست که دولت آقای احمدی‌نژاد در مقایسه با سایر دولت‌ها بهترین دولت بعد از مشروطه نیست. تفاوت در نسبتی است که پیش آمده. اگر رهبری قبل از آن یک‌شنبه از آقای احمدی‌نژاد و از دولت ایشان دفاع می‌کردند، ما آن دفاع را در راستای دفاع از دولتی می‌دانستیم که ادامه‌ی انقلاب است ولی اگر حالا از دولت تعریف می‌کنند، ما آن تعریف را در مقایسه با دولت‌های دیگر تلقّی می‌کنیم و این که یک عد‌ه‌ای زحمات دولت را نادیده نگیریند و بخواهند ارزش‌هایی که دولت آقای احمدی‌نژاد نسبت به دولت‌های گذشته داشته است را به ضد ارزش نبدیل کنند و از این لحاظ نیز وظیفه داریم در کنار رهبری از دولت و شخص آقای احمدی نژاد دفاع کنیم ولی آن چیزی که در تقدیر انقلاب نهفته است و انشاءالهن با تلاش بنده و جناب‌عالی و امثال جناب‌عالی ظهور می‌کند، دولتی است از جنس دولت نهم بدون حاشیه‌هایی که پیش آمد و بدون آن موضوعات تلخی که بهانه دست کسانی داد که به هیچ وجه به ارزش‌های انقلاب پایبند نیستند و بدون غفلت از عقل جمعی و بدون آن‌چه نمی‌باید می بود. موفق باشید.
3321
متن پرسش
عرض سلام استاد، دختری 26 سااله هستم ، دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد، ... از وقتی یادم می اید بحث خواستگاری در مورد ازدواجم در خانواده ما مطرح بوده ،..... سه سالی ست که با عنایت حضرت حق در زیارت کربلا مسیر هدایت برایم باز شد و زندگیم به نحوی تغییر کرد که حتی برای خودم باورکردنی نیست... برای خیلی از جوانانی که اعتقادشان را از خانواده به ارث برده اند دغدغه های زندگی من شاید عجیب باشد.... یکی از این دغدغه ها اعتقاد به امر ولایت رهبری ست، من در محیطی بزرگ شدم که از نظر این اصل به مخالفت معروف بوده اند ، پدر من همه ی زندگی خود را صرف لعن و نفرین به انقلاب و رهبری کرده است ، ولی من با تحقیق زیاد راهم را انتخاب کردم، این امر در نظر او اصلا خوشایند نیست ، شاید برایش تحمل ناپذیر باشد که دخترش یکی از کسانی باشد که عمری آنها را به مسخره گرفته، توهین هایش به دلیل حساسیتش بیشتر هم شده ... شاید باورکردنی نباشد دختری مثل من که از 18 سالگی هیچ گاه بدون خواستگار نبوده ام ، هنوز ازدواج نکرده ام.... اما همیشه یک ترس بزرگ همراه من بوده .. پدرم با خواستگار های مذهبی من تا مدتها مخالفت می کرد، خیلی از خواستگاران هم وقتی عقیده ی اورا می شنیدند عقب می نشستند.... پدرم اصلا تحمل مخالف را ندارد و دائم با مخالفش درگیر می شود. به من بگویید بین عقیده خودم و پدرم کدام را برای ازدواج انتخاب کنم، دیگر خسته شده ام ، برایم دعا کنید...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با صبر در دینداری إن‌شاءالله خداوند خواستگاری مناسب عقیده‌ی الهی‌تان برایتان می‌فرستد. موفق باشید
102

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ارادت محضر استاد معظم جناب آقای طاهرزداه. حقیقتا" از کتب و جزوات حضرتعالی بهره فراوان بردم.سوالی داشتم. این که مرحوم دکتر فردید یک چارچوب کلی تحلیل تاریخی تحت عنوان "تفکر فرهنگ تمدن " ارائه میدهند که البته دکتر داوری هم در کتبشان به این موضوع می پردازند و همانطور که مستحضرید به ترتیب تفکر را منشآ پیدایش فرهنگ و تمدن را تجسد یافته فرهنگ می دانند. بنده تقریبا" اکثر کتب دکتر داوری را مطالعه کردم تا جواب این سؤال که منشآ پیذایش تفکر چیست؟ را بیابم و نهایتا" به چند جمله جالب توجه برخوردم که یکی جمله ای است در کتاب "فلسفه چیست؟" که ایشان می گویند " تفکر دعوتی است از سوی حق " و دیگری جمله ای است در کتاب " فلسفه سیاست و خشونت " آمده که میگوید " انسان عین بستگی به حق است". از طرفی در مباحث توحید افعالی گفته می شود که انسان در مرحله تصمیم و تفکر مختار است اما این که تصمیم او در عمل محقق شود بسته به اراده و حکمت خداوند است. با آن تبیینی که حضرتعالی در شرح برهان صدیقین فرمودید همه کثراتی در عالم وجود از خداوند میگیرند پس با این حساب موجد تفکر نیز خداوند است پس در این میان تکلیف اختیار انسان چه می شود؟ احساس میکنم در پازلی که ساخته ام جای بعضی ازقطعات خالی است چون اصلا" مسآله جبر و ختیار را درک نمی کنم. خواهشمندم بنده را راهنمایی نمایید.
متن پاسخ
جواب: علیک السلام؛ خدای را شکر که او شما را به چنین تفکراتی راهنمایی فرمود و می‌رود که إن‌شاءالله در فضایی آزاد از تفکر متافیزیکی ادامه‌ی راه دهید. شاید بسیار ساده باشد که به روش متافیزیکی عرض کنم «خداوند که مخلوق همه‌ی ابعاد بنده‌اش می‌باشد، اراده کرده است که بنده‌اش مختار باشد.» ولی بیا و در نگاه به چنین موضوع حساسی که باید با نگاه حضوری بدان بنگری، نعلین تفکر حصولی را از پای به‌در آر، زیرا که در این گلستان خاری نیست. بِکَنْ ای موسیِ جان خَلْعِ نعلین..... که اندر گلشن جان نیست خاری اگر کفش‌های تفکر حصولی را در گلستان نگاه حضوری از پای به‌در نیاوری می‌خواهی چیزی را بفهمی که ساحت آن فوق فهمیدن به روش انتزاعی است. به گفته‌ی آن آقا؛ «تا از من در مورد اختیار سؤالی نشده و من سخنی نگفته‌ام، می دانم که مختارم ولی چون خواستم آن را تعریف کنم، دیگر معلوم نیست مختارم یا مجبور». مولوی در موضوعِ توجه به اختیار برای شما برهان نمی‌آورد، بلکه شما را به خودتان نشان می‌دهد و می‌گوید: این‌که می‌گویی این کنم یا آن کنم.....خودْ دلیل اختیار است ای صنم اشاعره در فضای تفکر انتزاعی و حصولی گرفتار جبر شدند، و در همان مسیر، معتزلیان گرفتار تفویض گشتند، شاید سخت نباشد به روش معتزلیان ثابت کرد که انسان مختار است، ولی من از خدا می‌خواهم شما را از آن اختیاری که تفکر متافیزیکی معتزلیان اثبات می‌کند آزاد نگه ‌دارد و به حضرت صادق«علیه‌السلام» نزدیک کند که فرمودند: «لا جَبْرَ وَ لا تَفْویض، بَلْ اَمْرٌ بَیْنَ الْأمْرِین»؛ حضرت در این جمله به همان اندازه، جبر اشاعره را نفی می‌کنند که تفویض یا اختیار به سبک معتزله را ، و ما را به چیزی بین آن دو دعوت می‌نمایند. و مسلّم قبول دارید که منظورشان این نیست که پنجاه‌درصد جبری باشیم و پنجاه‌درصد تفویضی، بلکه می‌خواهند بگویند یک حالتی است که اگر به خود بنگری می‌بینی که مختاری، و بر مبنای اختیار، دین به ما دستوراتی می‌دهد که انجام دهیم، و اگر به حق بنگری می‌بینی که عالم تماماً در قبضه‌ی اوست،و می توانی ناظر شکوه حضور او باشی،اما به این معنی که: این معیت با حق است و جبر نیست..... این تجلیِ مَه است، این ابْر نیست احساس حضور حق در همه‌ی مناسبات عالم نتیجه‌ی سلوک و بصیرت است که: این نه جبر، این معنی جبّاری است..... ذکر جبّاری برای زاری است می‌ترسم دوباره از ساحت علم حصولی سؤال خود را به صحنه بیاوری و بخواهی مرا وادار به جواب‌های حصولی و انتزاعی نمایی، در آن صورت «هایدگر» مجبور است جلد دوم کتاب «زمان» را ننویسد. آیا می‌توان در تفکر حصولی به چیزی دست یافت که حضوری است؟ و آیا می‌توان وقتی در حضور خود اختیار را احساس می‌کنی به دنبال اختیار حصولی بگردی؟ شما که تقصیر نداری مولوی هم بر خلافِ توصیه‌ی شمس که به او گفته بود کتاب‌ها را رها کند تا حقیقت به حضور او آید، باز نمی‌توانست از کتاب تَرْمذی دل بکند و آن را در آستین خود پنهان کرده بود، ولی شمس متوجه شد و او را از آن تفکر آزاد کرد تا مزه‌ی نگاه حضوری را به بشریت بچشاند. سؤال خوبی بود، منِ گنگ را به زبان آورد. قربان آدمِ زبان‌فهم
18183
متن پرسش
به نام خدا 1. میزان علم و قدرت خداوند متعال در این دنیا تا چه اندازه‌ای است؟ 2. میزان تاثیر وجود خدا در زندگی مادی بشر کجاست؟ 3. با توجه به این که علم و زندگی در جهان امروز نیازی به توحید و ستایش دارد، حال جایگاه توحید و ستایش در پیشرفت زندگی را بفرمایید؟ 4. تفاوت بین پرستش‌هایی که در دنیای امروز در حال وقوع است با ستایش در دین اسلام چیست؟ همه‌ی این‌ها هم به دنبال خدا هستند و از جهات مادی پیشرفت قابل توجه‌ای دارند. 5. نعمت‌هایی که در اختیار انسان است از طرف کیست؟ برای تشکر از این نعمت‌ها چه‌کار کنیم و شکل تشکر آن را بیان کنید. 6. چرا انسان در دین اسلام باید احکامش را رعایت کند؟ چرا باید نماز خواند و اگر با زبان ساده بگوییم خدایا شکرت پذیرفته نیست؟ 7. آیا فردی که مسلمان هست ولی نماز نمی‌خواند و همین فرصت را برای مطالعه و تحقیق و ... هزینه می‌کند پیش خداوند اجر و مزدی ندارد؟ 8. آیا نماز می‌تواند در زندگی برای انسان آرامش روحی و ذهنی ایجاد کند؟ 9- آیا حضور قلب در نماز می‌تواند به آرامش نمازگزار کمک کند؟ 10. تاثیر نماز در بهداشت فردی نمازگزار تا چه اندازه است؟ 11. آیا نماز می تواند به نمازگزار نظم داده و برایش برنامه ریزی کند؟ 12. چطور نمازگزار زندگی‌اش را با نماز تنظیم می‌کند؟ 13. آیا نیاز هست نمازگزار زندگی‌اش را با نماز تنظیم کند؟ 14. آیا نماز در پیشبرد فعالیت های اجتماعی تاثیر دارد؟ 15. شکل برگزاری نمازهای جمعی (جماعت و جمعه) چه تاثیری در حکومت اسلامی و جامعه ایمانی دارد؟
متن پاسخ

 به نام خدا
 1- میزان علم و قدرت خداوند متعال در این دنیا تا چه اندازه‌ای است؟
جواب: با توجه به این‌که تمام مخلوقات پرتو وجود حضرت حق‌اند و همین‌که او به خود علم دارد، به همه‌ی مخلوقات عالم است و همه در قبضه‌ی قدرت اوست. میزان علم و قدرت خداوند مطلق و نامحدود است.

2- میزان تاثیر وجود خدا در زندگی مادی بشر کجاست؟
جواب: عالم ماده نیز جزو مخلوقات حضرت حق است و تأثیر خداوند در عالم ماده تامّ و تمام است، منتها خودش خواسته تا انسان‌ها با اختیار خودشان سرنوشت خود را در نظام الهی شکل دهند.

3- با توجه به این که علم و زندگی در جهان امروز نیازی به توحید و ستایش دارد، حال جایگاه توحید و ستایش در پیشرفت زندگی را بفرمایید؟
جواب: توحید یعنی توجه به حضور خداوند در عالم و توجه به این‌که همه‌ی کمالات در نزد اوست و درنتیجه هرکس به اندازه‌ای که از طریق رعایت دستورات الهی و اُنس با حضرت حق با او مرتبط شود، به کمالات حقیقی دست می‌یابد و پیشرفت واقعی چیزی جز این نیست.

4- تفاوت بین پرستش‌هایی که در دنیای امروز در حال وقوع است با ستایش در دین اسلام چیست؟ همه‌ی این‌ها هم به دنبال خدا هستند و از جهات مادی پیشرفت قابل توجه‌ای دارند.
جواب: جهان مدرن به جهت غفلت از حضور خداوند و دوری از اُنس با خدا به جهت روح سکولاریته‌ای که دارد، با انواع بحران‌ها و تیرگی آینده و یأس و افسردگی روبه‌رو شده به طوری که به قول «اریک‌فروم» روانشناس آمریکایی؛ در آمریکا تعداد تخت‌های بیمارانی که از مشکلات روحی رنج می‌برند از سایر بیماران بیشتر است. در این رابطه است که می‌توان به حقانیت آموزه‌های دینی به‌خصوص دین اسلام پی برد که می‌فرماید: «ألا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب‏» یعنی همه بدانید به اندازه‌ای که به یاد خدا باشید و دستورات حضرت ربّ‌العالمین را در زندگی‌هایتان وارد کنید، آرامش می‌یابید. و دین اسلام از طریق نماز که زیباترین نحوه‌ی پرستیدن است؛ نیازِ به پرستش را به بهترین نحو جواب داده از آن جهت که برنامه‌ی نیایش مورد نیاز بشر را در پنج مرحله و یا حدّاقل سه مرحله از بیست و چهارساعت تدوین نموده است.

5- نعمت‌هایی که در اختیار انسان است از طرف کیست؟ برای تشکر از این نعمت‌ها چه‌کار کنیم و شکل تشکر آن را بیان کنید.
جواب: هر نعمتی که به‌واقع نعمت محسوب شود، از طرف خداوند است زیرا به تعبیر قرآن که می‌فرماید: «لِلَّهِ الْأسْماءُ الْحُسْنى‏» همه‌ی کمالات از اوست و برای یافتن آن کمالات و نعمت‌ها باید دائماً با منبع و منشأ آن نعمت‌ها مرتبط بود.

6- چرا انسان در دین اسلام باید احکامش را رعایت کند؟ چرا باید نماز خواند و اگر با زبان ساده بگوییم خدایا شکرت پذیرفته نیست؟
جواب: خداوند می‌فرماید دوست دارم آن‌طور که خودم اراده کرده‌ام پرستش شوم «إنّي اُحِبّ أنْ اُطاعَ مِن حيثُ اُريد» [1] دوست دارم همان‏طور كه اراده كرده‏ام اطاعت شوم. با توجه به این امر اگر کسی بخواهد به‌واقع خدا را عبادت کند باید به همان صورتی که پیامبران خدا گفته‌اند، عبادت کند که یک مورد آن «نماز» است.

7- آیا فردی که مسلمان هست ولی نماز نمی‌خواند و همین فرصت را برای مطالعه و تحقیق و ... هزینه می‌کند پیش خداوند اجر و مزدی ندارد؟
جواب: اگر کسی از دستورات حضرت حق سرپیچی کند مسلّم مطرود خداوند است و راه رسیدن به کمالات لازم و حقایق معنوی را به صورت واقعی از دست می‌دهد. و چون اقامه‌ی نماز حکمِ صریح خداوند است، پشت‌کردن به نماز، پشت‌کردن به خداوند است و گرفتارشدن به انواع محرومیت‌های روحی و روحانی.

8- آیا نماز می‌تواند در زندگی برای انسان آرامش روحی و ذهنی ایجاد کند؟
جواب: حتماً این‌طور است زیرا از طرفی می‌فرماید: «ألا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب» و از طرفی می‌فرماید: «أقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري‏». پس بنابراین نماز یاد خداست و یاد خدا موجب آرامش قلب.

9- آیا حضور قلب در نماز می‌تواند به آرامش نمازگزار کمک کند؟
جواب: با توجه به این‌که نماز به معنای اصلی آن یاد و ذکر خدا است و شرایط اُنس با خداوند است؛ هر اندازه حضور قلب انسان در نماز بیشتر باشد، آرامش لازم و هدایت او بیشتر است.

10- تاثیر نماز در بهداشت  فردی نمازگزار تا چه اندازه است؟
جواب: بهداشت واقعی، پاکی از اخلاق بد و افکار فاسد است و نماز به حکم آن‌که وسیله‌ای است تا انسان از فحشاء و منکر باز شود، بهترین وسیله جهت بهداشت است تا انسانی مفید برای خود و جامعه ساخته شود. رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مى‏فرمايند: «النِّظافَةُ مِنَ الْايمَان وَ صَاحِبُهُ فِي الْجَنَّة»؛[2] نظافت از ايمان است و آن كس كه با آن مأنوس است در بهشت است. روايت ديگرى هم داريم كه حضرت على«علیه‌السلام» مى‏فرمايند: «الطُّهْر نِصْفُ الْايمَان»؛[3] پاكيزگى و نظافت نصف ايمان است. زيرا ايمان دو مرحله دارد؛ يك مرحله آن عبارت است از اين‏كه شما موانع تجلى انوار الهى را از قلب خود پاك كنيد، مثل پاك‏ كردن حسد و كبر و غيره، و نصف ديگر آن تجلى انوار الهى است كه خودِ خداوند به عهده گرفته است، و روايت دوم مى‏ فرمايد آن نصف اولِ ايمان، با نظافت به ‏دست مى‏ آيد كه عبارت است از پاك ‏شدن از موانع انوار الهى يعنى پاك ‏شدن از امثال كبر و حسد و غيره‏.

11- آیا نماز می تواند به نمازگزار نظم داده و برایش برنامه ریزی کند؟
جواب: انسان‌های منظم انسان‌هایی هستند که بتوانند کارهای اصلی و فرعی را از همدیگر تفکیک کنند و هرکاری آن‌ها را به دنبال خود نبرد و انسانی که رعایت وقت نماز را بکند عملاً بین کار اصلی خود که بندگی خدا است و کارهای دیگر تفکیک می‌کند و در نتیجه زندگی منظمی خواهد داشت.

12- چطور نمازگزار زندگی‌اش را با نماز تنظیم می‌کند؟
جواب: وقتی رعایت اوقات نماز اول وقت را بکند.

13- آیا نیاز هست نمازگزار زندگی‌اش را با نماز تنظیم کند؟
جواب: بهترین کار این است که محورهای اصلی زندگی، اوقات نماز باشد.

14- آیا نماز در پیشبرد فعالیت های اجتماعی تاثیر دارد؟
جواب: همین‌طور است، زیرا اجتماع سالم اجتماع مبرا از فریب‌کاری است و این از طریق نماز محقق می‌شود که انسان را از فحشاء و منکر باز می‌دارد.

15- شکل برگزاری نمازهای جمعی (جماعت و جمعه) چه تاثیری در حکومت اسلامی و جامعه ایمانی دارد؟
جواب: این یک مژده‌ی الهی است که می‌فرماید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» یعنی اگر جامعه‌ای می‌خواهد در سلامت بماند، باید نماز را وارد زندگی خود کند زیرا روح انسان‌های نمازگزار، روحِ  پذیرش حق و دوری‌کردن از باطل است و این یعنی سعی در حاکمیت دستورات الهی و بقاء حکومت اسلامی. همین‌که شما از طریق نماز با حضرت حق که همه‌ی خوبی‌ها است، روبه‌رو می‌شوید خود به خود میل شما از رجوع به بدی‌ها کاسته می‌شود. البته این بستگی دارد به این‌که ما چه اندازه در نماز خود عزم رجوع به حق را پیشه کرده باشیم.
 
 

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
_______________________________________
[1] - بحارالأنوار، ج 2، ص 262.
[2] - «وسائل‏الشيعه»، ج 4، ص 469.
[3] - «بحارالانوار»، ج 77، ص 237.

 

13289

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد گرامی: با توجه به اینکه دختران از سنین کم دوست دارند آرایش کنند و لباس های نه چندان پوشیده بپوشند به نظر شما چگونه می توان این حس جلوه گری را در آنها مدیریت کرد که نه با محدود کردن بیش از حد آنان سرکوب شود و در جای نامناسبی در اجتماع و در حضور نامحرمان سر باز کند و نه با آزاد گذاشتن زیاد آنها خودمان عاملی برای تشدید و انحراف آنها شویم؟آیا این درست است که به آنها اجازه دهیم در خانه و در حضور محارم هرطور دوست دارند و البته تا آنجا که اسلام اجازه داده آزاد باشند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً اشکال ندارد ولی بنده در این امور دارای تخصص لازم نیستم. خوب است که موضوع را با آقای حجت‌الاسلام اشترانی دروبلاگ « مزرعه ایمانی و علمی » در میان بگذارید. موفق باشید

11568
متن پرسش
با سلام: لطفا متن زیر را که از نظرات آیت الله مصباح است برای بنده به صورت قابل فهم و با مثال توضیح دهید: آیت الله مصباح می فرمایند: علم عالم در علوم حصولی، در درجة نخست، علم حضوری است و تصور و تصدیق‌های ذهنی (علوم حصولی) با علم حضوری برای نفس معلوم‌اند و نفس واقعیت آنها را به نحو حضوری درک می‌کند و ممکن نیست که علم نفس به آن حصولی، یعنی به واسطة دیگر صور ذهنی تحقق یابد، زیرا در این صورت سلسله‌ای نامتناهی از صور ذهنی به وجود می‌آید و نفس هیچ‌گاه عالم نخواهد شد. لطفا در توضیح نظر آیت الله مصباح برای علم یک شخص به اشیاء اطرافمان مثل کتاب مثال بزنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخن مبتنی بر سخن ملاصدرا است که می‌فرماید: «هر علم حصولی مسبوق به علم حضوری است». یعنی وقتی شما با چیزی روبه‌رو شدید نفس ناطقه صورت آن را در شما ابداع می‌کند و شما با علم به آن صورت که به صورت حضوری نزد شما است، علم به آن چیز پیدا می‌کنید که در بیرون است، زیرا ابزارهای حسّی ما علت معدّه هستند تا نفس به عنوان علت حقیقی صورت مناسب شیئ بیرونی را در ما ابداع کند. در این مورد کتاب «معرفتِ نفس و حشر» را دنبال بفرمایید. موفق باشید

5383
متن پرسش
باسلام خانمی هستم که مدتی است در کلاس های اخلاق یکی از بانوانی که از شاگردان یکی از آیت الله های معروف و موجه که در وادی اخلاق فعال بوده و هستند شرکت می کنم .یک موضوعی که بین بانوان محجبه ی چادری مطرح می باشد این است که آیا استفاده از رنگ های غیر مشکی و رنگی البته رنگ ها ی غیر تند،زیر چادر اشکالی دارد یا خیر؟در احکام آمده که رنگ هایی که جلب توجه نمی کنند اشکالی ندارد ولی سخن استاد ما مبنی براین نکته است که ما خودمان متوجه می شویم وبدیهی است که پوشش رنگی داشتن زیر چادر به زیبایی زنان می افزاید حال اینکه باید از زیبا به نظر رسیدن(غیرعادی) در مقابل نامحرمان پرهیز داشت . من خودم به این نکته رسیده ام که ایشان درست می فرمایند برای موفقیت در سیر وسلوک باید رعایت های زیادی داشت،من اگر هم خودم با این قضیه کنار بیایم واز پوشش رنگی زیر چادر استفاده نکنم ولی اطرافیان وخانواده به زبان می ایند و اعتراض می کنند و من نمی توانم دقیق برایشان توضیح بدهم، چه باید کرد؟ 1)آیا تصور من درست است یانه؟ یعنی من درست فکر میکنم که برای موفقیت در سلوک اخلاقی به طور مثال باید از پوشش رنگی داشتن زیر چادر پرهیز کنم یا خیر؟ اگر درست فکر میکنم چه جوابی باید به اطرافیان بدهم 2)حال اینکه استفاده از رنگ مشکی زیر چادر شاید موجب افسردگی شود 3)واینکه اطرافیان ما وجهه ی خوبی از دین را دریافت نکنند و اسلام را دینی خشک وسخت ودور از زیبایی های معمولی زیر سایه ی استفاده از رنگ های متنوع ( غیر زننده)در پوشش بپندارند و نوعی دفع در آنها پدید آید.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از بعضی خواهران متدین پرسیدم می‌فرمودند این طور نیست که صرف استفاده ار روسری و یا مانتوی غیر مشکی مشکل ایجاد کند، مشکل در رنگ‌های تند و یا طرز پوشیدن آن است. در هر حال شاید بستگی به خودتان دارد چون موضوع از نظر فقهی اشکال ندارد. موفق باشید
1666

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. استاد سوالی داشتم. مدتی است با دیدگاههای «اوشو» آشنا شده ام. وی را عارف و فیلسوف هندی می دانند که اکنون در جامعه ما عده ایی رابه خود جلب کرده است و برخی جوانان واقعا نظراتش را قبول دارن. من کتاب «بشنو از این خموش » وی را مطالعه کرده ام. تنها چند نکته بود که با آموزه های دینی متضاد بود بقیه حرفهایش یک همسویی با عرفان دینی داشت. اما الان در برخی سایتها و مقالات به شدت وی را مورد نقد کوبنده قرار می دهند و حتی محققی مثل دکتر خسروپناه عرفان وی را عرفان سکس می نامد و برخی افراد بشدت از وی دفاع می کنند و معتقدند بقیه اوشو را درک نکرده اند. استاد نظر شما راجه به «اوشو» چیست؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده اطلاعی در این مورد ندارم . موفق باشید.
12514

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: به شدت دچار وسواس فکری و توهمات هستم. در نماز حضور قلب ندارم. راه درمان چیه؟ لطفا راهنمایی کنید. سوال دوم اینکه اگه بخوام یه استاد اخلاق داشته باشم و با یک عارف در تماس باشم باید چی کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راه‌کارهای مفصلی بر روی سایت‌ها در مورد رفع وسواس فکری هست. ببینید {کدام} مطابق روحیه و شخصیت خودتان برای شما کارساز است. فکر می‌کنم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در این راستا به شما کمک کند. و در مورد استاد اخلاق، جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» نکاتی جهت راهنمایی‌های لازم در اختیار شما می‌گذارد. به قسمت جزوات سایت رجوع فرمایید. موفق باشید

10405
متن پرسش
سلام: ببخشید اگه میشه لطفا اینو شخصا توی میلم جواب بدین. چون صد در صد اوناییکه توی وبسایت شما میان اعتقاداتشون از من خیلی قوی تره. یه سوالی هست که همیشه ذهن منو درگیر خودش کرده. و هیچ وقت جواب درستی واسش پیدا نکردم. هر چقدر که فکر می کنم متوجه نمیشم که چرا ما باید عزاداری کنیم؟ آخه به نظر من این کار اصلا فایده ای نداره. من همیشه به این معتقد بودم که کاری که امام حسین (ع) کرد یه کار خیلی بزرگی بود که ما باید ازش الگو بگیریم. نه اینکه واسش گریه کنیم. بفهمیم که آدم واسه ی رسیدن به هدفش حتی یه جاهایی لازمه که خانواده اش رو فدا کنه. ولی آخه گریه؟؟؟؟ اما از یه طرف می بینم که گاهی توی این عزاداریها یه معجزاتی اتفاق میفته. دلیلشو نمیدونم. واسه همین شک کردم که آیا فکری که من می کنم اشتباهه؟ اگه میشه لطفا شخصی پاسخ بدید. خواهش می کنم. خیلی تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن است این سؤال، سؤال بعضی از کاربران محترم نیز باشد، پس اجازه دهید عمومی مطرح شود. عنایت داشته باشید جریان اشکی که در مورد امام حسین«علیه‌السلام» مطرح است جایگاه خاصی در سیر و سلوک دارد قضیه‏ى کربلا یک فرهنگ فوق العاده‏اى است، انسانِ کاملى به صحنه آمده است و مأمور است در راستاى ادامه‏ى نهضت خود موضوع اشک بر شهداى کربلا را جهت اصلاح بشریت به نحوى خاص جزء مأموریت خود قرار دهد به همین جهت در روایات متعدد روى گریه براى شهداى کربلا تأکید شده است. حتى از قبل مشخص است که حضرت اباعبدالله (ع) چنین مأموریتى را به عهده دارند. در روایت داریم حضرت امیرالمؤمنین (ع) به امام حسین (ع) فرمودند: «یَا عَبْرَةَ کُلِّ مُؤْمِنٍ فَقَالَ أَنَا یَا أَبَتَاهْ؟ فَقَالَ نَعَمْ یَا بُنَی» ؛ اى عاملِ اشک هر مؤمنى! امام حسین (ع) سؤال کردند، مرا مى‏فرمائید اى پدر؟ حضرت فرمودند: آرى اى پسرم. چون این اشک، اشک جبران آن کمالى است که از آن دور افتاده‏ایم و امام حسین (ع) و اصحاب آن حضرت ما را متوجه آن کمال مى‏نمایند. حضرت سیدالشهداء (ع) مى‏فرمایند:«أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَر» من کشته‏ام براى اشک، هیچ مؤمنى یادم نمى کند مگر آنکه گریه خواهد کرد. اشکى که در شیعه هست با ناراحتى‏هاى عاطفى و احساساتى فرق اساسى دارد، اشک براى حسین (ع) عامل رابطه‏ى انسان با مقاصد قدسى است و لذا نه تنها شادى و نشاط را از شیعیان نمى‏گیرد، بلکه شادى و نشاط در زندگى شیعیان موج مى‏زند. ولى نباید آن را با لذت‏گرایى یکى گرفت، زیرا تفاوت زیادى است بین آن شادى که با پرهیزگارى همراه است و روح معنوى دارد با آنچه امروز در غرب هست که لذت‏گرایى، مقصد و معبود شده است. در شیعه، شور زندگى با یادآورى غمِ غربت نسبت به عالم قدس همراه است و با فرهنگِ «مرگ‏آگاهى» راه خود را از قهقهه‏هاى اهل غفلت جدا کرده و سعى دارد خود را در فرحِ حضورِ با حق حفظ کند و اشک بر حسین (ع) طلب آن فرح است و آن‏هایى که غمِ غربت در این دنیا را مى‏شناسند، مى‏فهمند حزن مقدس چه حلاوتى دارد و مواظب‏اند گرفتار لذت‏گرایى و خوش‏گذرانى اهل دنیا نشوند و از ارتباط با حقایق وجودى عالم محروم نگردند. از آن‏جا که همگى ما مرگ را در پیش خود مى‏نگریم ممکن نیست چون غافلانِ از غیب و قیامت از زندگى لذّت مستانه ببریم و راز فرهنگ شیعه در «مرگ‏آگاهى» و جدایى از قهقهه‏هاى مستانه‏ى اهل غفلت همین است که با حزنى معنوى‏ در فرحِ حضور در محضر حق قرار دارد و متوجه است که ما در مقام موجوداتى معنوى، با این عالم بیگانه‏ایم و یک نحوه باطن‏گرایى را دائماً مدّ نظر داریم. شیعه با پیروى از ائمه‏علیهما السلام این نکته را دائماً مدّ نظر دارد که این جهان ناقص‏تر از آن است که بتوان در آن با نور حقیقت به طور کامل ارتباط پیدا کرد. و اگر این غم مقدس نبود عناصر شادى‏بخشِ افراطى بر زندگى شیعه غالب مى‏شد و به مردمى تبدیل مى‏شدند که بیشتر لذت‏گرا و خوش‏گذرانند. رسول خدا (ص) فرمودند:«کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْن»؛ هر چشمى فرداى قیامت گریان است غیر از چشمى که در مصیبت حسین (ع) گریه کند. روایت فوق از شدت تأثیر اشک بر امام حسین (ع) در عمیق‏ترین ابعاد انسانى خبر مى‏دهد که در قیامت ظاهر مى‏شود. آن‏کس که عاطفه‏ى خود را درست مدیریت کند و بخواهد بهترین مصداق را جهت تغذیه‏ى عواطف بیابد، مى‏پذیرد اشک براى اباعبدالله (ع) موجب صیقل قلوب و گشادگى روح مى‏شود و عامل رشد ایمان و حفظ آن از یک طرف و دورى از دنیا و صفات رذیله از طرف دیگر مى‏گردد. اشک براى حسین (ع) نمونه‏ى به فعلیت رسیدن ایمان است. زیرا ایمانى که به پاک‏کردن قلب و زلال‏ساختن دل و دگرگونى آن منتهى نشود، ایمانِ فعلیت‏یافته نیست و نمى‏توان به وسیله‏ى آن، انس با خدا را از یک طرف و ایثار و فداکارى و جهاد را از طرف دیگر به دست آورد و از نفاق درونى رهایى یافت. اشک براى حسین (ع) موجب احیاء قلوب و آزادى عقل از اسارت هوس‏ها و غفلت‏ها است. در عین عطوف‏شدن، شجاعت به‏بار مى‏آورد. و این قصه‏ى مؤمنى است که «سلاحُهُ‏الْبکاء» اسلحه‏ى او اشک است، پس آن اشکى که اسلحه‏اى براى مقابله با دشمن درونى و بیرونى نباشد، اشک بر حسین (ع) نیست. بنابراین کربلا و عاشورا یادآورى یک حادثه و واقعه نیست، بلکه حضرت سیدالشهداء (ع) در شرایطى که دین جدّشان در حال به حاشیه‏رفتن است مى‏خواهند با توجه به حقیقت و با فرهنگ اشک و از طریق سیر قلبى، آن را احیاء کنند. این نوع بازگشت، با کتاب و مقاله به دست نمى‏آید، بلکه با عزادارى و نوحه و ناآرامى قلب به دست مى‏آید. قلب باید بسوزد. یک نحوه سیر روحانی است مثل اشکی که اولیاء الهی در نیمه شبان می‌ریزند تا راه قرب الهی خود را هموار کنند، در جایی این‌طور عرض کردم. موفق باشید
6705
متن پرسش
باسلام 1.اینکه شما سر وجود بحث می کنید و می فرمایید انسان فقط هست می خواستم ببینم در کل نظام هستی یک وجود است یا نه انسان یک وجود دارد خدایک وجود دارد و...؟ 2.سهروردی قائل به اصالت نور است و می گوید وجود اعتباری است و خود وجود هم ظهور است این یعنی چه؟ 3.آیا ائمه(علیهم السلام) به مرگ اخترامی شهید می شوند؟ 4.در روایتی از امام رضا(علیه السلام)داریم که بهشت و جهنم هم اکنون خلق شده اند این روایت چگونه با فرمایش شما جمع می شود که فرمودید بهشت و جهنم ایجاد شده قلب انسان است ما که هنوز آن دنیا نرفتیم تا اعمال ما ظهور بشود؟ 5.بنده کتابهای خویشتن و معاد با صوت و برهان صدیقین را کار کردم حالا می خواهم وارد فلسفه شوم به نظر شما قبل از بدایه الحکمه فلسفه مقدماتی آقای عبودیت و آموزش فلسفه آقای مصباح را بخوانم یانه؟ 6.بسیج حوزه علمیه ما یک کاری را شروع کرده که بر روی تابلوی اعلانات بسیج هر هفته روزنامه کیهان و هفته نامه نه دی و پرتو را و مباحثی پیرامون نقد آقای هاشمی می زند و این کار بامخالفت بعضی از اساتید و طلاب قرار می گیرد حال سئوال اینجاست:آیا کنار این روزنامه ها روزنامه جمهوری و برخی از روزنامه های اصلاح طلب را بزنند یا نه؟2.اصل این کا از ریشه خوب است یانه
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این را باید در مباحث برهان صدیقین دنبال کنید زیرا وقتی وجود تشکیکی شد که دیگر وجودهای متباین معنا ندارد 2- شاید جواب همین سؤال را نیز در مباحث برهان صدیقین بتوانید بیابید چون در آن‌جا عرض می‌شود اصالت ماهیتی که امثال سهروردی و میرداماد معتقدند مغایرتی با اصالت وجود صدرایی ندارد . اصالت وجود صدرا مقابل اصالت ماهیتی که نظر به صورت اشیاء در علم خدا دارد نیست 3.- ائمه«علیهم‌السلام» از اول کامل‌اند و وظیفه‌ی آن‌ها حفظ عصمت است، پس برای آن‌ها مرگ اخترامی به آن معنا که نفس آن‌ها هنوز نیاز به بدن داشته باشد معنا نمی‌دهد 4- در کتاب معاد مفصلاً در این مورد بحث شده. چرا که وجود مراتب عالی مقدم بر مراتب دانی است ولی انسان باید به آن‌جا برسد و در آن حال از آن مرتبه از وجود عالی می‌تواند بهشت و جهنم خود را برای خود ایجاد کند که مفصل آن را باید در مباحث معاد دنبال کنید 5- شاید بدایة الحکمه و نهایة الحکمه جواب‌گو باشند 6- خوب است که طلاب در جریان زمانه‌ی خود در حدّ کلی باشند و به نظرم باید نگاه و جریان مقابل کیهان هم در میان باشد تا طلاب خودشان فکر کنند. موفق باشید
4927
متن پرسش
چگونه با دین می توان مشکلات روحی و روانی را حل کرد برای دیگرانی که هر چند مذهبی اند ولی مقدمات دین را واقف نیستند و طول هم میکشد که این مقدمات دینی منتقل کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عرایضی در جلسات اول تا سوم کتاب «آشتی با خدا» در این مورد عرض کرده‌ام. موفق باشید
15041
متن پرسش
سلام: علامه مصباح رو تو بی بی سی چند روز پیش گفتن: رای ندید. میگم استاد. یعنی انقد. علامه مصباح به ضرر اینا بوده؟ مگه چیکار کرده استاد؟ اینکه میگن شهید مطهری زمان بخاطر همینه نه؟ ما که زیاد از بحثای تخصصی سر در نمیاریم. فقط علما رو دوست داریم خیلی.. یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین کار را می‌کنید که علمای انقلابی را که متخلق به اخلاق و تقوا هستند، دوست می‌دارید و به اندکْ بهانه‌ای آن‌ها را نفی نمی‌نمایید. حالا معلوم می‌شود ریشه‌ی آن‌همه تخریبِ سال‌های گذشته که نسبت به چنین علمایی می‌شد، زیرِ سرِ دشمن بود. آیت اللّه مصباح با سخنرانی‌هایی که در زمان دولت اصلاحات در نماز جمعه‌ی تهران انجام دادند، دشمن را از نقشه‌هایش ناکام گذاشتند و حال او از سر عصبانیت چنین سخنانی را می‌گوید. به گفته‌ی جناب آقای دکتر سعید جلیلی: «حضرات آیات جنتی، یزدی و مصباح هستند که در مواقع حساس عماروار کنار رهبری می‌ایستند». موفق باشید

5823
متن پرسش
سلام اول از همه می خوام که برای همه دختر و پسرهایی که نیاز به ازدواج دارن دعاکنید، من یکی که مستأصل شدم. شرمنده ام که این سوال رو از شما می پرسم و خواهش میکنم حتی اگر در حیطه شما نیست هم بهم جواب قاطع بفرمایید. من ظاهری بسیار مذهبی دارم. چندین بار مکه و کربلا رفتم و نمازهای طولانی و ... حوزه علمیه رفتم و ... (شاید بگید بذار در کوزه آبش رو بخور) اما نتونستم خودم رو کنترل کنم متاسفانه نیاز جنسی دارم34ساله هستم ولی بهیچ وجه نمیتونم از پدرم اجازه بگیرم برای ازدواج موقت، خواستگارایی هم که دارم اصلا مناسب نیستند(باور کنید سخت نمی گیرم) مرجع تقلیدم امام خمینی (مرجع زنده: آقای خامنه ای) هم که اجازه پدر رو شرط دونستند. بفرمایید چیکار کنم.؟!چندین بار هم دچار گناه شدم و بلافاصله از خودم متنفر شدم. یعنی اگر خودکشی گناه نداشت حتما اینکار رو می کردم. مثلا نماز شب می خونم ولی وقتی دچار گناه می شم می خوام هیچ مستحبی رو انجام ندم. نمیدونم چیکار کنم. دفتر مراجع هم زنگ زدم همه می گن باید اذن پدر باشه. احتمال بسیار زیادی می دم که اگر به پدرم هم بگم قبول نمی کنه وآبروی من رو خواهد برد. خواهش می کنم کمکم کنید. برام دعا کنید یا نجات پیدا کنم یا بمیرم. برام خیلی سخته این گناه ها...
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: اذن پدر در ازدواج، طبق نظر حضرت امام و مقام معظّم رهبری به احتیاط واجب لازم است بنابر این شما می توانید با احستاب «الاعلم فالاعلم»، به مرجع تقلید دیگری مراجعه کنید. اگر در تحقیق‌هایتان جهت انتخاب مرجع به این نتیجه رسیده باشید که در احتیاط های واجب به آیت الله مکارم یا آیت الله زنجانی عدول کنید این مسأله برایتان قابل حل است. آیت الله مکارم می فرمایند از سن سی سال به بالا به شرط اینکه دختر، فرد هوشیاری باشد و بتواند تصمیم بگیرد و مصلحت خود را تشخیص دهد، اجازه پدر لازم نیست و آیت‌الله زنجانی می‌فرمایند اگر یقین دارید که پدرتان اذن نمی دهد و یقین دارید که به گناه می‌افتید اذن پدر شرط نخواهد بود. همچنین در صورتی که احتیاط های واجب را به آیت‌الله سیستانی رجوع می‌فرمایید، نظر ایشان در مورد عقد دائم می‌تواند راه گشا باشد چرا که آیت‌الله سیستانی در مورد عقد دائم می‌فرمایند در صورتی که اگر دختر جویای اذن پدر شود، این چنین است که پدر مصلحت دختر را در اصل ازدواج رعایت نمی‌کند، اذن پدر لزومی ندارد. موفق باشید
5304
متن پرسش
سلام رابطه تکلیف و نتیجه چه است؟ لطفا در مورد ما مرد تکلیف هستیم نه مسئول نتیجه توضیح دهید؟ نقش این گفتمان در پیچ تاریخی چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رهبر عزیز«حفظه‌الله» فرمودند ما یک نتیجه را در نظر می‌گیریم و مطابق آن به تکلیف خود عمل می‌کنیم با توجه به این امر به هرچه پیش آمد راضی می‌شویم مثل ورود در دفاع مقدس که ما دفع دشمن را به عنوان نتیجه در نظر گرفتیم و سپس بنا به تکلیف خود مبارزه با آن را انجام دادیم و به نتیجه‌ای که خداوند مقدر فرمود راضی شدیم. در شرایط حاضر نیز ما در راستای عبور از حاکمیت استکبار جهانی به میدان آمده‌ایم و به تکلیفی که اقتضای چنین نتیجه‌ای را می‌کند عمل می‌کنیم و به نتیجه‌ای که خداوند در مراحل مختلف مقدر می‌فرماید راضی هستیم. موفق باشید
272

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آقای عبدالعلی بازرگان در مقاله‌ای می‌گویند: «همان‌طور که حضرت سلیمان پس از آن‌که رحلت کردند، هیچ‌کس آگاه نشد تا موریانه‌ها عصای او را جویدند و عصا شکست و سلیمان به زمین خورد و مردم فهمیدند او مدت‌ها قبل مرده، نظام قرون وسطایی ولایت فقیه نیز چنین است هرچند عصای تشکیلات امنیتی آن را سر پا نگه داشته». باید چه جوابی به ایشان داد؟ جواب
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام فکر می‌کنم جناب آقای عبدالعلی بازرگان نه‌تنها انصاف را در مقاله‌ی خود رعایت نکرده‌اند و انتظار دارند به جای این‌که تکلیف انتخابات بر سر صندوق‌های رأی تعیین شود، وسط خیابان با آن حرکت بسیار افراطی تعیین شود و نظام اسلامی هیچ عکس‌العملی نشان ندهد. از این مهم‌تر مثالی است که در مورد حضرت سلیمان«علیه‌السلام» و عصای آن حضرت زدند و نتیجه گرفته‌اند ریشه‌های نظام ولایت فقیه از بین رفته است و مثل عصای حضرت سلیمان«علیه‌السلام» که پس از رحلت آن حضرت مدتی آن حضرت را نگه داشت، فعلاً نظام امنیتی کشور، نظام ولایت رانگه داشته! در حالی که نظام ولایت فقیه، جریان رویکرد به حقیقت است تا حکم خدا از طریق کارشناسی آگاه به متون دینی در جامعه جریان یابد. زیرا خداوند می‌فرماید: « مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکافِرُون‏»؛ هرکس به غیر خدا حکم کند کافر است، حال چه در نظامِ فردی و چه در نظام اجتماعی. تعجب از آن است که چرا آقای عبدالعلی بازرگان نظام ولایت فقیه را یک نظام قرون وسطایی می‌دانند و ما را به نظام مدرنیته که نظام حاکمیت امیال حزب‌ها و صاحبان ثروت و قدرت است رجوع می‌دهند؟ در حالی که نظام ولایت فقیه؛ نظام عبور از فرهنگ مدرنیته‌ای است که رابطه‌ی جامعه را با عالم قدس و معنویت منقطع کرده، تا زمینه‌ی حاکمیت امام معصومی فراهم شود که واسطه‌ی فیض الهی بین خالق و مخلوق است. در این مورد شما را به جزوه‌ی «انقلاب اسلامی؛ طلوع شهر خدا» که در سایت «لب‌المیزان» هست ارجاع می‌دهم تا معلوم شود گویا آقایان در تاریخ زندگی نمی‌کنند. موفق باشید
9674

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. دستاورد های حضرت علی (ع) در 5 سال حکومت رو بصورت مختصر و مفید و جامع توضیح بدین که جواب یکی از منتقدین را بدهم البته توضیحاتشو خوندم ولی جامع و مفیدشو خواستم بدونم. و دیگری اینکه این منتقد حزب اللهی در بعضی از صحبت هاش نسبت به کلام رهبری در مواضع اسرائیل که همچون سگ حار و نجس است که ما هم شکی ندارم و ایشون انتقادی کرد که در عرصه سیاسی و جهانی برای تبادل ارتباط کاملا نادرست بوده و این عمل صریح نمی تواند حتی در بالقوه هم تاثیر بزارد البته این مربوط به خارج کشور میشه.. در مورد حرف آقا که در داخل زده میشه سطح درک خیلی ها از این حرف آقا بالاست و میدونن که منظور این نیست که انسان سگ است و الی آخر که ما متوجه میشیم... ایشون در ادامه گفتن این ادبیات در خارج از کشور و توطئه دشمنان تاثیر معکوس داره و دقیقا بیشتر مقابله به مثل میکنن... بنده دلایل دیگری رو هم در مورد دشمن شناسی و سیاست های پنهان صهیونیزم و آمریکا و غرب را کامل گفتم ولی ایشون از باز هم این انتقاد کرده و خواستم نظر شما رو بدونم که در جواب بهتر باید به این بنده خدا چه گفت.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد سخن مقام معظم رهبری قبلاً عرایضی داشتم. در مورد قسمت اول سؤالتان به کتاب‌های سیره‌ی ائمه«علیهم‌السلام» رجوع کنید. کتاب «منتهی‌الآمال» نکات خوبی دارد، امام علی«علیه‌السلام» مشعلی و دژی از جلال‌الدین فارسی، امام علی«علیه‌السلام»، از عبدالفتاح عبدالمقصود خوب است، کتاب جرج جرداق، تحت عنوان «شگفتی‌های نهج‌البلاغه» که مرحوم فخرالدین حجازی ترجمه کرده‌اند نیز نکاتی دارد. دکتر شریعتی نیز چند کتاب در این مورد دارد مثل «قاسطین، مارقین، ناکثین» و « علی ،مکتب، وحدت، عدالت ». موفق باشید
2371
متن پرسش
سلام و خسته نباشید/باارزوی سلامتی برای شما //برای سیروسلوک به صورت تخصصی و حرفه ای ازکجا باید شروع کرد و خواهشا برنامه ی کلی به همراه کتاب معرفی کنید/دست بوستان هستم /موفق تر باشید/
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام:روش حضرت امام آن بوده که از حکمت متعالیه شروع می‌کردند و به عرفان محی‌الدین سوق می‌دادند تا در فهم قرآن و روایت موفق‌تر باشیم. شروع حکمت متعالیه با آنچه در سیر مطالعاتی در سایت آمده بد نیست و شرح فصوص محی‌الدین جهت عرفان خوب است. موفق باشید
699
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی من سوالی داشتم پیرامون انتخاب همسر . بعد از آشنایی با مباحث شما به این احساس رسیدم که خیلی از افراد تنها ادعای دینداری می کنند و این گونه نیستند در واقع.مشکلی که من با اون برخورد کردم اینست که خواستگارانی که دارم از لحاظ مذهبی بالا هستند اما نسبت به مدرنیته و جلوات آن بی اهمیت هستند .مثلا فکر کنید که مذهبی هستند در حال اینکه به تکنولوژی هم اهمیت می دهندو ساده زیستی اهمیت چندانی ندارد.از آن جایی که تقریبا اکثر افرادی که به خواستگاری من می آیند این گونه اند سوال من اینست که این موضوع چقدر حائز اهمیت است ؟ من باید چه طور تصمیم بگیرم و چه چیزی را در انتخاب ملاک قرار بدهم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: بالاخره ما باید با همین انسان‌ها زندگی کنیم، عمده آن است که وقتی انسان مذهبی شد و الگوی او امام معصوم باشد به‌راحتی به تعادل می‌رسد و می‌توان با کمی گذشت با او زندگی کرد. پس ملاک شما در انتخاب همسر، ایمان او باید باشد و این‌که روی‌همرفته حکم الهی را در امور فردی و اجتماعی پذیرفته‌اند. موفق باشید
689

معنای معقولبازدید:

متن پرسش
با سلام معقول اول وثانی را توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: این نوع مباحث احتیاج به شرح همراه با استاد دارد . جواب جنابعالی را در جمله ای عرض می کنم تا انشاء الهف با اهلش مباحثه کنید« مفهوم یا شخصی است وجزیی ویا کلی(معقول).وکلی نیز یا ماهوی است یا اعتباری وماهوی خود یامحسوس است ویا باطنی . واعتباری نیز یامنطقی است یا فلسفی.مفهوم ماهوی یا معقول اول :تصوری است که عروض واتصافش در خارج است مثل انسان یعنی دارای مصداق در خارج وقابل حمل در خارج است مثلا احمد انسان است.مفهوم اعتباری فلسفی یا معقول ثانی فلسفی تصوری است که عروض ان ذهنی واتصافش خارجیست مانند آتش علت سوختن است، علت مفهوم فلسفی است . موفق باشید
295

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام. با توجه به مباحث شما بنده به این نتیجه رسیده بودم که ابتدا روح بیمار می شود و سپس جسم. احوالات عارفان و صالحین بزرگ معاصر و غیر معاصر را هم که رصد می کردم بر روی نحوه مرگ آنها حساس شده بودم. عمدتا بر اثر یک بیماری قلبی و یا یک تب از دنیا می رفتند و قبل از آن هم اطرافیانشان را هم مطلع می کردند. بنابراین یک بیماری معمولی اسبابی دنیایی بود برای قبض روح. تا اینکه مدتی پیش پسر ایت الله حکیم بر اثر سرطان ریه در تهران فوت کردند. کمی جا خوردم که اگر آقای حکیم روحش بزرگ بوده چرا نتوانسته است بر سلول های سرطانی فائق آید و اینکه این اولین روحانی بود که حداقل بنده دیدم بر اثر سرطان از دنیا رفته است. اگر امکان دارد کمی راجع به این مبحث برای بنده تشریح کنید. البته کتاب 10 نکته در معرفت نفس را هم خواندم. همچنین شنیده هایی راجع به موت اختیاری آقای بهجت در جامعه به گوش می رسد نمی دانم معنی آن چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام بحمد الله مطلب را درست فهمیده اید و واقعا مطلب همین طور است که در شرایط طبیعی ریشه‌ی همه‌ی بیماری‌ها روح است ولی یک وقت گلوله ای به انسان می‌خورد و بدن انسان را طوری متلاشی می‌کند که دیگر روح امکان تدبیر بدن را ندارد، موضوع آقای عبدالعزیز حکیم "رحمةالله‌علیه" از این قرار است که در سفری که به اردن داشتند ایشان را مسموم کردند و آن مسمومیت منجر به سرطان ریه شد. موت اختیاری به آن معنی است که انسان بر میل‌های نفس خود مسلط می‌شود. موفق باشید
243

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم اینجانب با رضایت قلبی همسرم می خواهم در اعتکاف شرکت کنم اما دوستی گفته برای تو شوهرداری از هر مستحبی واجب تر است بین امر خوب و خوب تر - خوب تر را انتخاب کن و در خلوت با خدا مناجات کن این مسئله را به همسرم گفتم ولی وی ترجیح می دهد به اعتکاف بروم سوال من این است که آیا در هر مسئله عبادی و حتی رفتن به زیارتگاهها که همسرم شرایط برایش فراهم نمی شود و ازاین لحاظ با رفتن من مشکلی و مخالفتی ندارد اینجانب نباید شرکت کنم2- چرا ما زنها نباید پیشنهاد دهنده امور مستحبی و یاد آوری اعمال واجب به همسرمان باشیم؟3- گاهی گناهانی مرتکب می شوم و بعد زود پشیمان می شوم از این رفتارم خسته شدم چه کار کنم ؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی علیک السلام: 1- در هر صورت وقتی مطمئن هستید شوهرتان راضی است که به اعتکاف بروید، چرا از عملی این‌چنین با برکت استفاده نکنید؟ ولی عنایت داشته باشید که رضایت قلبی شوهر برای شما کارساز است، لذا اگر احساس کردید بیشتر دوست دارند در کنارشان باشید این به سرازیزی رحمت خدا برای شما نزدیک تر است. 2- این طور نیست که زنان نباید به همسرشان امور مستحب و واجب را متذکر شوند، بلکه بهترین زنان، زنانی هستند که در امور آخرت به شوهرانشان کمک کنند. 3- همین‌که پس از گناه زود پشیمان می‌شوید لطف خدا است. شیطان شما را گرفتار گناه می‌کند تا از ادامه‌ی دینداری مأیوس شوید، شما متوجه لطف خدا شوید که نمی‌خواهد گناهکار بمانید، شما را متذکر بدی گناه می‌کند تا مفتخر به توبه شوید. موفق باشید

نمایش چاپی