بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20615

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد توانا: سوال بنده از شما این است که چگونه می توان از طریق عقلی اثبات کرد که ما علاوه بر بعد جسمانی، بعد روحانی هم داریم؟ به عبارت دیگر اثبات کرد که علاوه بر جسم، وجود مجردی داریم که حیات جسمی ما به آن وابسته است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح آن عرایضی در این مورد شده است. خوب است به آن رجوع شود. یا اگر به طور مفصل‌تر خواستید به شرح صوتی 75 جلسه‌ای کتاب «معاد» که هر دو کتاب و شرح ده نکته بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

20009
متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام: 1. چه شروحی بر توحید صدوق را مناسب می دانید؟ 2. چه شروحی را بر کشف المراد مصلحت می دانید؟ 3. برای نزول قرآن ذوالقدر سالک باید تا عالم عقول بالا برود درست است جناب استاد؟ 3. آیات محکم علاوه بر نقش تبیین رابطه وجودی با آیات متشابه هم دارند؟ 4. اگر آیات مشابه و مثانیند پس تدبر در یک آیه منجر به فهم اجمالی سایر آیات می شود. 5. در خارج فرد کلی مادی به نام تری نداریم ماهیت و وجود اتحاد دارند و کثرت و تعین عین ذات وجود مادی است درست متوجه شده ام؟ 6. در مورد عین ثابته اول انتخاب کفر و ایمان می کنیم بعد سایر انتخابها مثل همسر، دوست، فرزند، شهر و روستا و فقر و ثروت تابع و معلول این انتخابند. کفر گاهی در لباس فقر و گاهی ثروت، گاهی گمنامی و گاهی شهرت و گاهی همسر گاهی رحم زناکار ظهور می کند درست است؟ عین ثابته جزئی چه تعین هایی را دارد اگر کفر و ایمان و رحم و خانواده ... را بعدا انتخاب می کند؟ لطفا منبع هم معرفی بفرمایید. سپاس بسیار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- نمی‌دانم 3- از آن‌جایی که قرآن از عالم عقلِ منفصل نازل شده، هر اندازه انسان با تزکیه‌ی نفس به آن عالَم نزدیک شود، در فهمِ بواطنِ قرآن موفق‌تر خواهد بود. کتاب شریف «مصباح‌الهدایه» حضرت امام در این رابطه نکات خوبی نسبت به مراتبِ نبوات دارد 4- همین‌طور است 5- آن‌چه در خارج هست «وجود» است در جلواتِ عین ثابته‌ی مخلوقات و تعیّن به جهت عین ثابته‌ی مخلوقات است 6- حرف خوبی است 7- عین ثابته‌ی مخلوق، همان شخصیتِ مخلوق است از آن جهت که آن شخصیت را برای خود تعریف کرده است و از این جهت و پیرو آن هر انتخابی را انجام می‌دهد. موفق باشید

18955
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با عرض پوزش سوالی داشتم، برای کسی که تازه رحلت کرده چه کارهایی می توانیم انجام بدیم تا از فشار قبر «به دلیل تغییر ساحت» او کم شود!؟ آیا واقعا فشار قبر طرف کم می شود!؟ و لطفا اعمالی که باید برای کسی که رحلت کرد انجام داد را ذکر نمایید و اینکه طرف قبل از ورود به قبر خاکی سرگردان است و وارد برزخ نمی گردد!؟ یا اینکه با قبض روح حضرت عزراییل علیه السلام مستقیما به برزخ انتقال پیدا می کنند؟ خداوند شما را برای نظام و انقلاب حفظ کند. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان پس از آن‌که در قبر قرار گرفت وارد برزخ می‌شود. نماز و صدقه و حضور بر سر مزار و خواندن سه یا هفت مرتبه آیت الکرسی به آن‌ها کمک می‌کند. موفق باشید

17221

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد: برای اینکه کسی به غیب یا رویای صادقه ایمان پیدا کند آیا می توان به دروغ، داستانی یا خوابی از خود یا از دیگران برایش نقل کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! مگر با صدق و راستگویی نمی‌شود غیب را برای افراد روشن کرد؟!!! موفق باشید

17022
متن پرسش
بسمه تعالی: سلام: «تاریخ با فعل آدمی معنا و قوام می یابد. اما آدمی تاریخ را طراحی نمی کند، اهل نظر و بصیرت طرح تاریخ را می یابند و به سمت آن می روند و البته هرچه نزدیک تر می شوند طرح در نظرشان روشن تر و وطی مسیر آسان تر می شود. اما سیر تاریخ، سیر تدریجی یکنواخت روی یک خط مستقیم نیست؛ در مسیر تاریخ همواره خطر پوشیدگی و ناپیدایی طرح آینده وجود دارد: افق و امکان های تاریخی در همه جا یکسان ظاهر نمی شود و با پوشیدگی و آشکارگی این افق ها و امکان ها، مسیر زندگی اقوام تغییر می کند...» این قسمتی از مقدمه کتاب تفکر سیاست و تاریخ است. یعنی ما با توجه به این نکته باید تاریخ انقلاب را تا اکنون بنگریم و همیشه نباید انتظار داشته باشیم این تاریخ بی انحراف باشد؟ آیا علت اینکه یقه همدیگر را در مسائل می گیریم و عادت داریم گرفتاری ها را تقصیر این و آن بیندازیم غفلت از این نکته است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که بحمداللّه انقلاب اسلامی سیر تاریخی خود را انجام می‌دهد، حرفی نیست. ولی این بدین معنا نیست که از حجاب‌های انقلاب که حقیقت آن را به حاشیه می‌برد، غفلت شود. و برای شکوفایی هرچه بیشتر ذات انقلاب تلاش لازم انجام نگیرد. هر آن‌چه بیشتر خود را و فعالیت‌مان را در مسیر شکوفایی اهداف انقلاب قرار دهیم، بیشتر به هویت اصلی خود در این تاریخ و گشودگی رجوع به حضرت حق کمک کرده‌ایم. موفق باشید

16864
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، اینکه ادامه نسل پیامبران از حضرت یوسف (ع) به بعد از نسل ایشان نیست، آیا حقیقت دارد؟ علتش چیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! این‌ها حرف است. یوسف ما عینِ نور است. حضرت حق در مقام عشق‌بازی با او می‌فرماید: «َ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصينَ (24)/ یوسف) دسترسی ِ شیطان به او، به هیچ‌وجه ممکن نبود زیرا او از بنده‌های «ما»؛ آری! از بنده‌های ما که برای خود پروریده بودیم، بود. موفق باشید

8197
متن پرسش
سلام به روی ماهتون آقای فیلسوف صدرایی خیلی عزیز هستید(در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی) استاد ما هر چه سعی کردیم به یادگیری زبان خارجه جنبه قدسی بدیم نشد از طرفی یادگیری این زبان رو دوست داریم و در آینده هم نیازه در این مسئله چه کنیم که فعالیت های فرهنگیمون پوچ نشود با چه انگیزه ای زبان بخوانیم که نظر به وجه الله باشه
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر شرایط برایتان فراهم است چرا زبان انگلیسی را آموزش نمی‌بینید تا لااقل یک وبلاگ راه بیندازید و به زبانی بین‌المللی مطالب حقی را به جهان ارائه دهید در حالی‌که جهان به‌شدت طالب سخنان حق است و ما شرایط ارائه‌ی آن را نداریم. موفق باشید
6797

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
خیلی غصه خوردم که اندیشمندی چون مصطفی ملکیان این جور عوض بشه واینحرفها را بزنه نظر شما درباره مصاحبه اخیر ایشون و بنیادگرا توصیف کردن خمینی کبیر چیه؟ این قدر ناراحت شدم که نمی تونسم رو درسام تمرکز کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این مصاحبه‌ای که می‌فرمایید نخواندم ولی اقای مصطفی ملکیان از اول هم همین اصالت را به غرب می‌داد و مدعی بود همه‌ی فلاکت ما از فلسفه‌ی صدرایی است. آیا از این افراد انتظاری جز این داردید؟ موفق باشید
28939
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده محترم: می‌خواستم نظرتان را راجع به مطلب زیر بدانم موسوی, [۲۷.۰۸.۲۰ ۱۵:۱۲] *معنای دقیق کلمات عاشورا و تاسوعا چیست؟* اکثر قریب به اتفاق اهل لغت این تصور را داشته‌اند که چون عشر و عاشر از یک ریشه‌اند و واقعه کربلا هم در دهم ماه محرم اتفاق افتاده است پس عاشورا یعنی دهم محرم؛ و بر همین قیاس تاسوعا را نیز که با تسع و تاسع شباهت ظاهری دارند روز نهم ماه محرم گفته‌اند. اما این معنا به دلایل زیر اشتباه است: آیا واژه عاشورا برای دهم ماه‌ها دیگر نیز به کار می‌رود؟ مثلاً آیا شنیده شده است که کسی به دهم ماه رجب هم عاشورا گفته باشد؟ یا این مفهوم مختص دهم ماه محرم است؟ آیا اگر امام حسین (ع) مثلاً در یازدهم محرم شهید می‌شد، آنگاه تاسوعا با عاشورا عوض می‌شد و عاشورا واژه دیگری داشت؟ در ریاضی اعداد قاعده خود را دارند و هر قاعده‌ای که بر شمارش اعداد حکم کند بر سلسله اعداد هم حاکم خواهد بود. اعداد بر خلاف کلمات استثناپذیر نیستند؛ به طور مثال در کلام عرب اعداد این گونه شمارش می‌شوند: اول – ثانی - ثالث - رابع ... و یا اولاً – ثانیاً - ثالثاً - رابعاً و... چنان چه تاسوعا و عاشورا در زمره اعداد باشند باید قاعده‌پذیر باشند؛ یعنی باید بتوان بقیه اعداد را هم به همان سیاق تلفظ کرد؛ مثل تاسوعا – عاشورا – ثامونا – سابوعا-..، اما می‌بینیم که بقیه اعداد از این قاعده پیروی نمی‌کنند؛ لذا نمی‌توانیم دلیلی داشته باشیم که تاسوعا و عاشورا عدد هستند تا از قاعده شمارش پیروی کنند و این دو روز هیچ ربطی به اعداد ندارد بلکه معنای دیگری دارند. *عاشورا؛ روز معاشرت با امام(ع)* عشر به کسر عین و عشرت، به معنای معاشرت و مصاحبت است. معاشر به ضم میم یعنی مصاحب و عاشر اسم فاعل عشر است که خودش ثلاثی مجرد اسم مصدر عشرت است. خداوند می‌فرماید: «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (نساء/۱۹) با زنان آن گونه که شایسته آنان است معاشرت کنید. عشیر یعنی همدم و رفیق؛ «وَ لَبِئْسَ الْعَشِیر ُ» (حج/۱۳) چه بد دوستی انتخاب کرده‌اند و چه بد معاشر و رفیقی است. العاشور از ریشه عشر به کسی گفته می‌شود که معاشرت خصلت او باشد. العاشوراء جایی که میل به معاشرت و رفاقت و مصاحبت نمایان می‌شود و افراد میل معاشرت خود را با کسی که مورد نظر است عرضه می‌کنند؛ و عاشورا مبالغه است از میل به معاشرت؛ *یعنی روزی که میل معاشرت و رفاقت با امام (ع) به شدت بالا می‌رود.* *تاسوعا؛ روزی برای وسعت ظرفیت* با خارج شدن عاشورا از سلسله اعداد، عدد بودن تاسوعا نیز مورد تردید قرار می‌گیرد و معنی نهم را از دست می‌دهد. اتسع به فتح الف یعنی گروه‌های ۹ نفره شدند. اما اتسع به کسر الف یعنی وسعت پیدا کرد - گشاد شد - فراخ گردید. اتساع یعنی گسترده شدن و گشاد شدن. بالا رفتن ظرفیت. اتساع شرائین؛ یعنی رگ‌ها گشاد شدند و ظرفیت شان برای عبور خون زیاد باشد. التاسوع چیزی که فراخی و گستردگی و ظرفیت اش زیاد باشد؛ و بالاخره التاسوعا یعنی جایی که بتوان ظرفیت را بالا برد و فراخی ایجاد کرد؛ و تاسوعا این معنی را پیدا می‌کند: *روزی که ظرفیت بالا می‌رود و در سینه‌ها فراخی ایجاد می‌شود و به جای تنگی، وسعت می‌یابد.* *این دو نام از ابداعات امام سجاد (علیه‌السلام) است* و اگر در بعضی از روایات از پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) از عاشورا گفته شده است، * اکثرا جعلیات بنی‌امیه برای کم کردن اثرات عاشورای امام حسین (علیه السلام) است،* اما در مورد تاسوعا تقریباً نداریم که قبلاً از امام سجاد (علیه السلام) لغت تاسوعا به کار برده شده باشد و این معنا از عاشورا و تاسوعا خیلی عاشقانه است. این مطلب از شخصی است به نام مستعار عبدالله مستحسن
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم وقتی سال‌ها پیش نگاه جناب استاد مستحسن را دیدم، آن نگاه را نگاه ارزشمندی یافتم و به نظر بنده نباید از آن نگاه، سرسری گذشت تا تاسوعا و عاشورا معنای باطنی خود را برایمان بگشاید. موفق باشید

26634

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: نظر شما نسبت به این اقدام صدا و سیما در ایام راهپیمایی و ... چیه که با زنان و دختران بدحجاب مصاحبه میگیره به این منظور که این ها هم انقلاب رو قبول دارند. در حالی که همین دختر ممکن است روز دیگه ای در طرح برخورد با شل حجاب ها با او برخورد هم بشه. هر چند رهبری فرمودند این بی حجاب عیب ظاهر دارد من و شما عیب باطن. اما آیا این اقدام درست است؟ موجب برجسته کردن بی حجاب نمی شود؟ راهکار چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در تاریخی قرار داریم که اکثر افرادی که ظاهر اسلامی ندارند در درون خود کلیت نظام اسلامی را پذیرفته‌اند و این هنر نظام اسلامی است که توانسته است این افراد را از آنِ خود کند هر چند هنوز از نظر ظاهر تحت تأثیر جریان‌های غیر دینی هستند ولی قلب‌شان ایمانی است و منظور سیما طرح چنین نکته‌ای است و کار خوبی است. موفق باشید

26178

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ۱. با توجه به قضیه سفیانی که جزو علائم حتمی است و همچنین صحبت آیت الله بهجت در مورد قطعیت خروج او، آیا روزی می رسد که ما سوریه و فلسطین و لبنان و اردن و شمال عراق (مناطقی که سفیانی تصرف می کند) را از دست بدهیم و سفیانی آنها را از جبهه حق بگیرد؟ ۲. روایات آخرالزمان اوضاع آن را بسیار رعب آور و پر از فتنه نشان می دهند. چگونه این روایات را با رسیدن خود به تمدن نوین اسلامی‌جمع کنیم؟ روایات علائم ظهور گویا هیچ نسبتی با مراحل پنجگانه انقلاب که آقا بیان کردند ندارد. ۳. آنچه که رهبری فرمودند که اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید، با ظهور امام زمان محقق می شود یا باید حزب الله قبل از ظهور این رژیم منحوس را ریشه کن کند؟ ۴. با فرض خروج سفیانی، آیا او آخرین دشمن امام زمان (عج) است یا‌ امام زمان باید آمریکا را از بین ببرد و دشمن اصلی امریکاست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با مباحث مربوط به روایات آخرالزمان، با توجه به این‌که اکثر روایات نیاز به تأویل دارد به راحتی نمی‌توان نظر داد. در این مورد پیشنهاد می‌کنم کتاب «تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور» از جناب استاد مصطفی صادقی مطالعه شود. موفق باشید

25152

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: با توجه به تاثیری که پرخوری روی روح انسان داره و تیرگی می آره، مادرم برای من غذا زیاد می کشه و تاکید اش اینه که غذا زیاد بخورم، حالا اگه برای اطاعت والدین زیاد بخورم و خودم راضی نباشم آیا باز اون اثر سوء خودش را دارد؟ به نظرتون من چکار کنم؟ از یک طرف نافرمانی والدین که باعث آزار و اذیت آنها شود حرام است از یک طرف پر خوری طبق روایت دل را می‌میراند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال نباید بیش از نیاز غذا بخورید. موفق باشید

24816

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده طلبه و حافظ قرآن هستم. این پرسش زیاد برایم مطرح است که قرآن چگونه می خواهد بشر را هدایت کند؟ آیا قرار است حکم به حلیت ازدواج با همسر مطلقه پسر خوانده (ماجرای زید و همسرش) انسانها را هدایت کند؟ آیا قرار است با تکرار چندین باره داستان حضرت موسی(ع) و لوط (ع) هدایتی صورت گیرد؟ (آیا یک بار بیان این داستانها مکفی نبوده؟) آیا قرارست به واسطه بیان حکم ظهار هدایتی پدید آید؟ لطفا جواب را فقط به ایمیل بنده حقیر ارسال فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده این است که اقلاً تفسیر یک سوره را دنبال بفرمایید تا جواب‌های خود را بگیرید. ما مامور به تدبر در قرآن هستیم. موفق باشید

23851

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: رهبری ساخت مجسمه و خرید و فروش و نمایش آن را جایز می دانند اما در جزوه ی مجسمه شما نوشته که ایشان جایز نمی دانند. http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=105&pid=105&tid=-1 این لینک فتوای ایشان است
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوه‌ی مذکور نظر به فتوای قبلی ایشان شده است و باید در اسرع وقت این قسمت از جزوه تغییر کند، با تشکر از تذکر جنابعالی. موفق باشید

23417

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در جلسه ۸۶ شرح کتاب جامع السعاده در تاریخ ۲۴ دیماه ۹۷ آنجا که راجع به عظمت مولانا صحبت می کنید ذکری از جلسات تفسیر مولوی دکتر سروش که بفرموده جنابعالی بدست امام قطع شده از صدا و سیما می فرمایید دلیل را از قول امام اینطور بیان می کنید که با این تفسیر مولا از ما گرفته می شود. در حالی که دلیل قطع شرح دکتر سروش فشار قشریون به امام بوده است همانها که باعث شدند امام تفسیر سوره حمد خود را هم قطع کنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مطلب را یک‌بار جناب آقای حسینیان مسئول اسناد انقلاب اسلامی مطرح فرمودند که عرض شد. خود بنده هم که تا حدّی فرمایشات آقای سروش را دنبال می‌کردم و می‌کنم معتقدم ایشان مولوی را با نگاهِ سکولار تبیین می‌کنند و عملاً جامعه را از آن شخصیت بزرگی که مولانا برای احیای انسانی متعهد به بشریت می‌تواند بدهد، خارج می‌کنند. موفق باشید

23218

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: ما در ادامه سیر مطالعاتی به کتاب «از برهان تا عرفان» رسیدیم، صوت ها رو هم گوش کردیم و الان برهان صدیقین را تموم کردیم. منتها انگار دقیق جا نیافتاده که نتیجه نهایی عرفانی این برهان چیه؟! چیزی که ما فهمیدیم اینه که مثلا وقتی دریا رو می بینیم اون را حکایت کننده فلان اسم پروردگار ببینیم که البته کار سختیست! و مرحله بعد اینکه حق را به حق ببینیم نه به اسمایش که همه اینها به میزان تزکیه کردن ربط داره. بنابراین اینکه ما نمی فهمیم همچین حرفی یعنی چه و چطور ممکنه، مال تزکیه نکردنه؟ در راستای تزکیه چه کارایی باید انجام داد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه از «برهان صدیقین» به عنوان یک بحث فلسفی می‌توان استفاده کرد، نظر به وجود و مراتب آن است و این‌که همه‌ی عالَم مظاهرِ وجودند و بعد از آن در عرفان است که روشن می‌شود چگونه وَجهِ اسمایی عالم را می‌توان بنگریم. موفق باشید

22912
متن پرسش
جناب استاد سلام علیکم: بحثی در موضوع متقین را خدمت حاج آقای معمار بودیم در کربلا. آغاز بحث با آیه «انا لله و انا الیه راجعون» بود و اینکه امیرالمونین تفسیر فرمودند قسمت اول، بالملک و قسمت دوم بالهلک می باشد. بعد ایشان گفتند، تفاوت متقی و مومن در آن است که مومن، «یُدخلون فی الجنه» می شود و متقی، «یَدخلون فی الجنه» است. و متقی با پای خود به بهشت می رود. در جایی دیگر برای متقین آمده است، «وازلفت الجنه للمتقین»، که این خود نشان از برتری متقین است. در ادامه همین آیه می آید که «لکل أواب حفیظ»، یعنی کسانی که علی الدوام به خدا رجوع می کنند و بر این کارشان سخت مراقب اند. ایشان در بیان دیگری منطبق بر روایات و علم لغت فرمودند، جنت، آنجایی است که انسان در دلش نه از کسی طلبی دارد و نه به کسی بدهکار است. مدام مشغول به خداست. جمع بندی دستوری العملی ایشان برای قرارگیری در این بهشت و عیش پنهان و متقی شدن این بود که، مدام مشغول خدا باشید و هر چه می خواهید از خدا بخواهید. هرچه. طلبکار هیچ کس نشوید و نباشید. مثالشان این بود: انسان متقی حتی ظرف غذا یا قاشقی را هم که می خواهد به کسی نمی گوید ظرف غذا یا آن قاشق را به من بده، در دل خود به خدا رجوع می کند و می گوید خدایا به دل فلانی بینداز تا ظرف غذا و قاشق را به من بدهد. برای همه چیز!!! مدام در دل خود می گوید خدا، خدا!!! حاج آقای معمار در صحبت های دیگری تاکید دارند که حتی سوال تان را هم از کسی نپرسید، به خدا بگویید و از خدا بخواهید او از طریقی به شما پاسخ می گوید. استاد، مفهوم و ذات مطلب برایم روشن است و بنده موافقم، اما آیا مصادیق و مثال ها و نگرش و کارکرد عملی مسائل روزمره در زندگی یک انسان متقی متعالی همچون ائمه و اولیای خدا، واقعا چنین بوده؟! یعنی هیچگاه نباید از اسباب الهی و بندگان خدا درخواست و سوالی داشت؟! آیا ایشان نیز چنین بوده اند؟ اهل بیت برای انجام امور روزمزه خود، آیا هیچ وقت از کسی چیزی نمی خواستند و فقط در دل به خدا می گفتند؟ در صورتی که مثال های جهت تبیین بحث دارید ممنون میشم ذکر بفرمایید. پیشاپیش از پاسخ تون سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای استاد معمار نکات خوبی را با نظر به آیات مطرح کرده‌اند ولی هرگز نمی‌خواستند نتیجه بگیرند که مثلاً «حضرت یوسف «علیه‌السلام» که به آن زندانی فرمودند به عزیز مصر بگو من را بی‌جهت زندانی کرده‌اند و البته شیطان آن موضوع را از یاد آن فرد برد»؛ کار درستی نکرده‌اند. علامه‌ی طباطبایی «رحمت‌اللّه‌علیه» می‌فرمایند بر حضرت یوسف واجب بود که از اسبابی که موجب خلاصی آن حضرت می‌شد، استفاده کنند. اساساً تفاوت دنیا و آخرت آن است که در قیامت، اسباب و ابزار منقطع و منتفی می‌شود. لذا قرآن در این رابطه می‌فرماید: «وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ» (بقره/166). در حالی‌که در دنیا خداوند برای هر امری اسبابی را قرار داده و ما باید از طریق آن اسباب به مقاصد خود دست یابیم. موفق باشید 

22577

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا عین ثابت در مرحله فنای تام در ذات الله، بقا می یابد یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در آن مقام به بقایِ حق باقی است. موفق باشید

22554
متن پرسش
سلام علیکم استاد: وقتتون بخیر. در قسمتی از بحث اشارت فرموده اید#گزیده 1 #جلسه_هفدهم #گوش_سپردن_به_ندای_بی_صدای_انقلاب_اسلامی «باید برای خودمان افق را گشوده کنیم تا عقل قدسی در موطن خودش و حقیقت در موطن خیال ظهور کند. خیلی کار می برد تا انسان به جایی برسد که آرام آرام به جای اینکه بخواهد خودش همه چیز را حل کند حق برایش ظهور کند. به اعتباری مالک حق نباشد مملوک حق باشد. مؤمن با انتظار زندگی می کند. خیلی عجیب است. دائم کاری می کند تا آنچه که بناست بیاید، بیاید. این به این معناست که جایگاه خودمان را فقط در انتظار قرار می دهیم. یکی از علت هایی که انسان نماز شب می خواند همین است که می داند در نماز شب بهتر انتظارش برآورده می شود؛ یعنی آن چیزی که دنبالش هست می آید.» درست است که این بحث راجع به بحثهای معنوی است اما در رابطه با امور مادی هم همینطور است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیایید بپذیرید که امور مادی مربوط به خداست خودش می‌داند و بنده‌هایش که «زیر دریا خوش بود یا روی آن/ مهر او دلکش بود یا قهر آن». موفق باشید

21107

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: بنده مدرس حوزه علمیه خواهران هستم. سوالم این است که تغذیه و مثلا چای و کیکی که موقع استراحت می خوریم بیت المال محسوب میشه و باید پرهیز کنم؟ یا مثلا در جشنها و مراسم مذهبی که شرکت می کنیم خوراکی ها حکم بیت المال را دارد؟ ممنون. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بودجه‌ای برای پذیرایی گذاشته‌اند اشکال ندارد استفاده شود. آری! اگر بودجه‌ای را که مربوط به این کار نیست، مصرف کنیم حرام است. موفق باشید

20381
متن پرسش
بسمه تعالی سلام استاد: نمی دانم چرا متن کپی شده ارسال نمی شود برایتان در سوال قبل متن را فرستادم اما برایتان این قسمت کپی شده از کتاب مرحوم صفایی نیامد لطف کنید این متن را تشریح کنید و آیا این نگاه با دستور سلوکی آیت الله بهجت رضوان الله علیه (انجام واجب، ترک محرم) تفاوت دارد یا در یک راستا است و منظور از اخبات چیست!؟ متشکرم از پاسختان و شرمنده بابت سوال قبل که متن نیامد و البته نمی دانم این دفعه میاید یا نه! التماس دعا اخبات و راه وصول‏ براى وصول به اخبات راه‏ هاى مختلفى گفته شده است: يكى مى‏ گويد بايد اطعام كرد. يكى مى ‏گويد بايد محبت كرد. يكى مى‏ گويد نماز شب بخوان و يكى هم مى ‏گويد همه عبادت ‏ها را انجام بده و همه معصيت ‏ها را رها كن، در حالى كه انسان اگر همه عبادت‏ها را انجام دهد و همه معصيت ‏ها را هم ترك كند، تازه مى‏ شود متقى‏. و اگر آنها را خوب هم انجام دهد و كم نگذارد، تازه مى‏ شود محسن‏. اخبات، گامى است جز اين چيزهايى كه تاكنون شنيده‏ ايد. پس براى سلوك چه كنم؟ واجبات را بياورم؟ محرمات را ترك كنم؟ با اين نوع سلوك، در انسان غرور ايجاد مى ‏شود؛ همان غرورى كه شيطان را با شش هزار سال عبادت رجيم كرد؛ چرا كه يك كبر داشت. گاهى به ما غرورى دست مى‏ دهد و مى‏ گوييم: اگر محبت و ولايت اهل بيت (ع) را داشته باشيم، كار تمام است. اين چه اغترارى است؟! به چه استنادى راهى را كه رسول (ص) و على (ع) با سر رفتند، ما مى ‏خواهيم خزيده خزيده حركت كنيم و برسيم؟! اگر اين طور باشد، كه بايد تمام دين تعطيل شود! بعضى ‏ها مى ‏گويند: عبادت به جز خدمت خلق نيست، پس اديسون هم خدمت كرده است. خدمت يعنى چه؟ وقتى آدميت آدمى را مسدود كردند، وقتى چشم او را كور كردند، اگر نور افكن هم برايش درست كرده‏ باشند، آيا به او خدمت كرده ‏اند؟! وقتى دلش را كور كردند، اگر برايش چراغ آماده كنند، خدمت است؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده نحوه‌ی رجوع به حق است، مخبتین با رویکردِ شیفتگی به حضرت حق اعمال‌شان را انجام می‌دهند و در این راستا، تنها به عبودیت نظر دارند و ذُلّ عبودی در میان است و نه نظر به اعمال و عبادات. موفق باشید

19247

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: مدتی پیش در دانشگاه برای انجام کارهای تشکیلاتی و فرهنگی گروهی را تشکیل دادیم با تعداد کمی از بچه ها، اما احساس می کنیم که گروه دارد از مسیر اصلی منحرف می شود، و افراد حاضر نیستند حتی مدت کمی از وقت را صرف دانستن موضوعاتی که واجب است در بحث معرفتی انجام دهند داشته باشند (نه می دانند و نه تلاشی برای فهمیدن اشتباه خود می کنند) و البته این گروه چون تنها گروه معرفتی دانشگاه است ممکن است آثار سوئی در آینده داشته باشد، که بنده چون موسس این گروهم خود را مسئول این انحرافات و پیامدهای آن می دانم. آیا بهتر این است که این گروه با همین روند ادامه پیدا کند یا بنده از گروه خارج شوم چون فکر می کنم اصلا خلوص و صدق در آن نیست؟ لطفا راهنمایی بفرمایید؟ راه و تصمیم درست چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که ممکن است سعی بفرمایید بدون جداشدن از رفقا آن‌ها را متوجه نمایید که اگر با معارف لازم استحکام فکری خود را شکل ندهند در جریان‌هایی که با آن روبه‌رو می‌شوند موضع‌گیریِ درستی از خود بروز نمی‌دهند. ولی اگر ناامید شدید از این امر، صلاح نیست فرصت‌های خود را به پای چنین گروه‌هایی بسوزانید. موفق باشید

19187

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ایدکم الله. استاد جان برخی از علما می گویند اصطلاح ولی امر، مربوط به ائمه اطهار است مشخصا و اختصاصا و نباید در مورد غیر ایشان از اصطلاح ولی امر استفاده شود. خصوصا کلمه ولی امر مسلمین، که باب است را در مورد غیرمعصوم غلط می دانند. نظر حضرتعالی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «ولیّ امر»ِ مسلمین به معنی مطلق کلمه، حضرت ولیّ عصر «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» هستند و به نیابت آن حضرت می‌توان به رهبر انقلاب نیز چنین عنوانی را اطلاق کرد. موفق باشید

16479

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: حضرت استاد این متنی است که در کانال تلگرام آقای داوری خواندم واقعا با این حیف میل بیت المال چه باید کرد؟ نمی دونم چرا دست به هرجا گذاشته میشه خرابی می بینیم؟ چگونه ما باید موضع بگیریم که به انقلاب خدشه ای وارد نشود و در مقابل این خرابکاری ها هم سکوت نکرده باشیم؟ مگر مدیران ما وضع اقتصادی مردم را نمی بینند که این طور به بیت المال دست درازی می کنند؟ چه می شود که یک مدیر ذره ای شرف و انسانیت هم دیگر ندارد؟ حضرت استاد واقعا قلبم درد گرفته از این همه بی تفاوتی از مظلومیت این انقلاب که دست چه گرگ هایی افتاده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متنی که در تلگرام خوانده‌اید نمی‌دانم چه بوده‌است ولی متوجه باشید که مشکل ریخت و پاش و اسراف مربوط به روح حاکم ادارات ما است و ربطی به دولت خاص ندارد؛ باید تربیت جدیدی شکل بگیرد. موفق باشید

29171

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید میخاستم بفرمایین راه کارهای عملی برای رسیدن به اخلاص و خلوص در کارها من شده بارها به روش تلقین به خودم و گفتن بسم الله برای رسیدن نیت کارم برای خدا بودن انجام دادم ولی انگار یه دوگانگی درونم هست یه حس زیرکی درونی که انگار داره گول میزنه میگه اگه بگی بسم الله به خواستت میرسی همیشه میگن باید جنتی رو طلب کرد که به بهشت رسید من تو درخواست هام میگم خدایا تو رو میخام ولی چون میدونم پشت این حرفم یه چیزای کوچکتر دیگه رو میخام برسم میفهمم که اون خلوص نیت درش نیست و آخر این نیت های به ظاهر خوب به دردی نمیخوره خلاصه لطفا تمرینی، روشی و راه کاری بگین تا از این دوگانگی خلاص شده و بتونم به نیتی که می‌کنم برسم و خدا رو راضی کنم از دست خودم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در معارف توحیدی مثل «معرفت نفس» تمرکز بیشتر شود. موفق باشید

نمایش چاپی