باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید با تفکر و تعقل نسبت به حقایق، راهِ احساس آنها را میتوان با عبادت هموار کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با مطالعهی متونی که انسان را به اندیشههای علمی و دینی میرساند، إنشاءاللّه میتوانید نسبت به آن موضوعات که مطالعه کردهاید فکر کنید و سخن بگویید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد:
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است از آن جهت که ذات و یا جوهر هر موجودی منحصر به خودش میباشد و عکسالعمل مخصوص به خود را در میان میآورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما چه کار به صفحهی شطرنج یزید «لعنتاللّهعلیه» داریم؟!! شطرنج یک بازی است و به اندازهی بازیبودن، قابل قبول است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز به نظر شما گرایش بیشتر دارم که جوانان را وارد سنتهای انقلاب نماییم، بهخصوص از رزمندگان و شهداء و سلوک آنان گفته شود تا به احساسِ حضور تاریخیِ خود برسند. البته در همین راستا استفاده از استاد اخلاق کار ساز است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده احساس حضور در بستر انقلاب اسلامی و نظرِ تأییدیداشتن به سخنان نایب الامام حضرت آیت اللّه خامنهای«حفظهاللّه» راهِ تحقق خود در بستر نورانی انتظار در این دوران است.۲. بنده هم به آن عزیزان دسترسی ندارم؛ اگر پیش آید، تذکر شما تذکر بهجایی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: غفلت نفرمایید که روایات در جواب سؤالکننده، مطابق محدودهی اندیشهی سؤالکننده، یکی از مصداقهای آیات را مشخص میکند و اصل آیه سرِ جای خود محفوظ است که «ازواج» آن وجهِ قدسی اعمال است که به بهترین نحو و لطیفترین صورت برای انسان ظهور میکند،چه برای زن و چه برای مرد و عنوان «حوری» بهترین توصیف آن تجلی است. در این مورد در شرح سورهی واقعه عرایضی شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم میتوان گفت که ایمان از همین طریقهها ظهور میکند. یعنی چیزی بالاتر از عقل باید به میان آید به نام عشق. به قول حافظ: «عقل میگفت که دل منزل و مأوای من است / عشق خندید که یا جای تو یا جای من است». آقای رحیمپور ازغدی از شب عملیات والفجر ۸ نقل میکند که شهید مزرجی به شهید شوشتری گفت «امشب اگر عراقیها ما را نزنند، کوسهها میزنند. اگر هیچ کدام نزنند، لای سیم خاردار و تلههای انفجاری گیر میکنیم. با محاسبات مادی، امشب نمیتوانیم از آب رد بشویم. من امشب وارد آب میشوم تا به امام در جماران خبر بدهند که آقا! بچهها به عشق تو زدند به خط. دیگر مهم نیست آن طرف خط برسیم یا نرسیم. وظیفه ما وارد آب شدن است، بیرون آمدن دیگر در اختیار و وظیفه ما نیست؛ آناش با خداست. خدای آن طرف اروند، خدای این طرف اروند است. اگر کسی این طرف قلبش آرام است، آن طرف میترسد، توحیدش مشکل دارد.» این همان قصهی ایمانی است که با عقلِ محاسبهگر نمیخواند. موفق باشید..
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث مربوط به «برهان صدیقین» روشن میشود که جسمداشتن از نقص است. وقتی موجودی ناقص باشد، جسم دارد و چون خدا کامل است، جسم ندارد. بنابراین لازم نمیاید که خداوند جسم را به موجودی داده باشد، همانطور که شوری نمک مربوط به مرتبهی ناقص آن موجود است و لذا لازم نمیآید که خداوند شور باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عین ثابتهی هرکس جنبههای بالقوهی اوست در علم خداوند و اینکه میتواند آن جنبهها را با اختیار خود بالفعل کند. به همین جهت یک گوسفند در عین ثابتهی خود نمیتواند یک انسان شود ولی در گوسفندی خود میتواند رشد نماید. پس چه اشکال دارد بفهمیم که چه امکاناتی برای چهچیزی هست. این فهم ما یعنی دانایی به استعدادها به این معنا میتوان گفت حدّ ذاتی عین ثابتهی هرکس امکان ذاتی اوست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره پس از چهل سال باید بتوانیم با بازخوانی نسبت به آنچه گذشت بیابیم چگونه باید اسلام را ارائه داد که ضعفهای گذشته از ما سر نزند و سعی کنیم به جای آنکه رنگ مردم اکنون زده به خود بدهیم با سعهی صدر و علم کافی مردم را تعالی ببخشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد عرایضی در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» شده است مبنی بر آنکه عقل، چون حقایق را در حدّ مفهوم نازل میکند برای سلوک کافی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: گاهی مصالحی از طرف حضرت حق هست که ما در درازمدت به آن میرسیم به همین جهت نمیدانیم خدا چه مصلحتی در موضوع فوق دارد. عمده آن است که ما وظیفهی خود را درست انجام دهیم، تا قصهی ما قصهی کسی شود که فرمود: «در بلا هم میچشم الطاف او/ مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رزقنی اللّه و ایّاکم که در هر منظری حضرت اللّه مدّ نظر آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه مشکلی برای ما خواهد بود. ما به حکم وظیفه و مطابق ظاهر عمل میکنیم، حال اگر معلوم شد آنها انسان نیستند، تکلیف ما متفاوت میشود. به همین جهت به ما فرمودهاند مطابق ظاهر عمل کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمونهی این موضوع را در حملهی صدام حسین به ایران دیدید که خداوند اختیار را از صدام نگرفت، ولی او گمان میکرد با اختیار خود هرکاری میتواند بکند و حضرت امام روحاللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» با نظر به اینکه حاکمیت از آنِ خدا است و صدام در این نظام مستقل نیست وظیفهی الهیشان را انجام دادند و نتیجهی آنچنان عالی به تاریخِ بشر رسید. در همهی امور قضیه از همین قرار است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع بهشت برزخیِ آدم را در همان قوس نزول باید مورد بررسی قرار داد که در فلسفه مدّ نظر است از آن جهت که سیر از عالَم اعلی به عالم مادون است تا انسانها در زمین، جنسِ آسمانی خود را در خود نهادینه و ملکه کنند و از این به بعد، قوسِ صعود به میان میآید تا انسان را به بهشتِ اخروی برساند که در آنجا با ملکاتِ روحانی خود بهسر برد. معلوم است که در این مسیر اُفت و خیز هست، ولی اگر ارادهی کلی انسان رجوع به حضرت حق باشد، بالاخره این صعود به بهشت ختم میشود و نه به جهنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اشکال دارد که اعظم مخلوقات را همان صادهی اول و یا اولین مخلوق قلمداد کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم حضرت خضر ولایت هم داشتند زیرا باطنِ نبوت، ولایت است. با اینهمه این فرمایش علامه که شما نیز متوجه آن شدهاید برای بنده حلّ نشده است زیرا جایی برای نبوت به معنای تشریع وقتی حضرت موسی«علیهالسلام» در صحنهاند نمیماند. موفق باشید
جناب استاد طاهر زاده با عرض سلام و احترام: برای توکل کردن به حضرت حق در امور دو دیدگاه در ذهن خود دارم: اولی همان دیدگاه توحیدی و باور همه کاره بودن خداوند و بقول جناب مولوی: «چونکه رخنه نیست در عالم پدید / خیره یوسفوار میباید دوید» و دومی همان داستانیست که از حضرت پیامبر موقع بستن زانوی شتر نقل کرده اند همانکه جناب مولوی می فرمایند با «توکل زانوی اشتر ببند». هر چه می اندیشم برای مورد دوم هیچ سنخیتی با مورد اول نمیابم و در ذهن خود به تناقض رسیده ام و بنظرم در این مورد حق با صحابه ی پیامبر است وقتی داریم کارهایمان را حتی در کارهای جزئی مثل بستن زانوی شتر یه درستی و محکمی انجام میدهیم دیگر چه جایی برای توکل باقی می ماند؟ مثلا به طور خاص اگر در امر تصمیم برای ازدواج وقتی هیچ شرایطی حتی شرایط حدااقلی (مسکن و درآمد مطمئن) را نمی توان به طور محکم و جدی فراهم کرد پس نباید ازدواج کرد و توکل نوعی توهم ذهنی است! جناب استاد لطفا جهت حل این تناقض بنده را یاری بفرمایید. با کمال تشکر از لطف حضرت عالی
باسمه تعالی: سلام علیکم: جهانی که در آن زندگی میکنیم ظرفیت آن را دارد که نیازهای منطقی ما را جواب دهد و از این جهت تلاش میکنیم هرچند در ابتدای امر رخنهای به چشم نیاید. از طرف دیگر در این جهان و همراه با این تلاشها با هرکاری که روبهرو شدیم باید احتیاطهای لازم را در حدّ توان خود انجام دهیم تا در عین حضور در جهان با ظرفیتهای خاص و امید به گشودهشدن راه، با بیباکی جلو نرویم. موارد زیادی پیش آمده که بعضیها پس از گشودهشدن رخنهها با بیباکی عمل کردند و زانوی اشتر را نبستند و به مشکل افتادند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً خواستهاند ما با جامعیت بیشتری که وجه عقلانیِ جان ما است، در شب جمعه و روز جمعه بهسر ببریم. حال آیا اشعار قرآنی میتوانند چنین حالتی را در ما شکل بدهند؛ بستگی به وجود خودمان دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. میشود گفت همینطور که می فرمایید تشکیک در وجود، جنبهی تعلیمی داشته باشد و بیشتر، تشکیک در ظهور، مدّ نظر بوده است. ۲. ممکنالوجود در ذات خود، وجودی ندارد تا این بحثها به میان آید. آری! نسبت به عدمِ مطلق، اقتضای وجود دارد ولی در هر حال، عدم است. به همین جهت اصطلاح «عدمٌ مّا» را برای آن بهکار میبرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتابهایی مثل «شواهد الربوبیه» مبانی تفکری است که حضرت امام و یا علامه متذکر آن هستند. اگر بتوانید به آن مبانی رجوع کنید، راحتتر به مباحث امام و علامه وارد میشوید. موفق باشید
