بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6746
متن پرسش
با سلام نظراتان در مورد فرقه مریمیه و اینکه دکتر سید حسین نصر عضو این فرقه اند چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با احتیاط موضوع را دنبال می‌کنم و معتقدم باید سخنان خود آقای نصر را در مورد این اتهامات بشنویم و البته بدین‌معنا نیست که بر فرض عدم صحت آن اتهامات ما نظر کاملاً مثبتی نسبت به جایگاه مباحث آقای نصر و امثال ایشانم داشته باشیم. زیرا ما به تمدن اسلامی نظر داریم و آقایان عموماً در ذیل تمدن غربی، غرب را نقد می‌کنند. نقد غرب این آقایان ارزشمند است ولی رویکردشان قابل تأمل می‌باشد و با نقدی که هایدگر نسبت به غرب دارد فرق می کند. موفق باشید
27200

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: شما در جواب سوال ۲۷۱۵۴، در جواب بنده خدایی که از قول آیه الله علوی نامی چله گروهی را دارای اشکال می دانسته، ایشان را تأیید کرده و به سخنان استاد عبادی ارجاع داده اید. بنده آن صوت را گوش دادم. در مورد چله صحبت داشتند و می‌گفتند کسی نمی تواند بدون مبنا یا استفاده از راهنمایی عالمی ربانی چله برگزار کند و برای چله نیاز به دستور علما هست. ولی الان از طرف گروهی یه چله ای تحت عنوان استغاثه به امام زمان (عج) آمده که به گفته خودش می‌خواهد مردم را از آن چله به سمت این یکی سوق بدهد. اسم چله عوض شده و ذکر خاصی پیشنهاد نمی شود. اولا تحت نظر آیه الله مهدوی ارفع بوده و می گوید می‌خواهد حواسها را به سمت تمدن اسلامی سوق دهد. آقای رائفی پور هم کلیت چله را به عنوان استغاثه به امام زمان قبول داشته و می گوید کاری به گروه و... نداشته باشید. اصل استغاثه به امام زمان (عج) است. این ها امثال مرا گیج کرده. متن این چله جدید را براتون می فرستم دوست دارم نظرتون را بدونم؟ آیا اصل چله درست نیست؟ آیا این چله ها نمی توانند توجه همگان را به سمت امام زمان (عج) سوق دهند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چله‌گرفتن کار بسیار خوبی است و روایت «مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ؛» هر بنده ای که چهل روز خود را برای خداوند متعال خالص گرداند چشمه های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می گردد ؛ پشتوانه‌ی آن است که البته مربوط به هرکس است با خودش. به نظر بنده برای جایگزینی آنچه تحت عنوان چله‌ی قرن مطرح شد، پیشنهاد آقای حجت‌الاسلام مهدوی ارفع پیشنهاد خوبی است که در جواب سؤال شماره‌ی ۲۷۱۸۸ عرض شد. موفق باشید

26785

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز بعضی مواقع که به بی نهایت بزرگی عوالم و تدبیر خداوند در امور خلقت و... فکر می کنم آن قدر خود را کوچک و ضعیف می بینم که حیرت زده می شوم. ابتدا ترسی تمام بدنم را فرا می گیرد و سپس احساس می کنم روحم از بدنم می خواهد خارج شود و تمام حافظه ام برای چند ثانیه پاک می شود. حتی نام خودم و مکان بودنم را فراموش می کنم. سپس کم کم‌ با ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله» یا هر ذکری که بر زبانم آن لحضه از ترس جاری شود به حالت عادی برمی گردم. واقعا نمی دانم این حالت رحمانیست یا شیطانیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه رحمانی است. سعی کنید کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را دنبال بفرمایید. موفق باشید

26171

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: ۱. استاد عزیز اینکه می فرمایند بعد از نماز صبح تفکر بکنین؟ درباره چه چیزی تفکر بکنیم و حد و حدودش چقدر می باشد؟ ۲. تفاوت لااله الاالله و لا اله الا هو از نظر معنی و اینکه توحید صفاتی یا افعالی هست را میشه توضیح بفرمایین؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تدبّر در قرآن و یا تدبّر در ادعیه، به‌خصوص دعای «صباح»، نوعی تفکر است. ۲. در ذکر «لا اله الا هو» نظر به مقام احدیتِ حضرت ربّ العالمین می‌شود و در ذکر «لا إله إلا اللّه» نظر به مقام واحدیتِ حضرت ربّ العالمین می‌شود و هرکس بنا به ذوق و احوال خود می‌تواند به هر کدام از اذکار مذکور رجوع فرماید. موفق باشید

25059
متن پرسش
با سلام: با توجه به سوال ۲۵۰۴۳ متن مربوط به سوال را بنده در یک فایل صوتی در مورد معرفت نفس که توسط جنابعالی ایراد شده عیناً در سوال نوشتم ام، خود شما در آن فایل صوتی فرمودید که موقعیت روح با تن، همان تن است، مثال برهان صدیقین را خودتان زدید، این جمله که آوردم که: این کسی که الان اینجا ظاهر شده و نشسته همان روح است که به صورت تن آمده اینجا، گفته خودتان است، حتی شما در آن فایل صوتی فرمودید اینکه می گویند روح مثل روغن است در کنجد را قبول نداریم چون نوعی دوگانگی است، خود شما گفتید رها کنید که در فکر یه روح داریم و یه تن، ما واقعا در خارج روح و جسم نداریم، یک شخص داریم که همه اش خودش است و...، به گونه ای در آن فایل سخن گفتید که این برداشت می شود که نوعی یگانگی بین روح و بدن است که درک می‌کنیم روح همان تن است. شما در فرمایشتان نگفتید تن ابزار روح است، که اگر هم می گفتید این هم نوعی دوگانگی است که یک روح دارم و یک تن که روح آز آن تن به عنوان ابزار استفاده می کند. در متن سوال ۲۵۰۴۳ بنده هرچه نوشتم گفته های خودتان در آن فایل صوتی بود، حال چرا خلاف آن را می گویید نمی دانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مبنای آن‌که «جسم، همان روح است» غیر از آن است که «روح، علتِ جسم باشد». فلاسفه در تعريف نفس ناطقه مى‏ گويند: «النفس كمال الأول لجسم طبيعي آلي ذي حيوة»[1] يعنى نفس، كمال اول براى جسمِ زنده‏ اى است كه با آلات و ابزار- مثل دست و چشم- فعاليت مى‏ كند. در اين تعريف نظر به جسم دارند از آن جهت كه داراى حيات است، يعنى نفس را بايد در همين جسمِ زنده ملاحظه كرد وگرنه در يك انتزاع ذهنى با مفهوم نفس سر و كار داريم و نه با وجود آن. يعنى همين بدنِ زنده‏ ى شما نفس است، اشكال مرحوم شهيد مطهرى به افلاطون اشكال به جايى است. چون افلاطون مى‏ گويد حضور نفس در بدن مثل حضور روغن در كنجد است. اشكال مرحوم مطهرى اين است كه سخن افلاطون يك نوع دوگانگى بين نفس و بدن را در عالم خارج القاء مى‏ كند در حالى ‏كه چنين نيست، همين‏طور كه بين حضرت حق و مخلوقات، جدايى و دوگانگى نيست، مگر در انتزاع ذهنى. نفس ناطقه همان جسم‏ آلى‏ ذى حياتى است كه شما با آن روبه‏ روئيد. جسم‏ آلى‏ يعنى دست من كه شما مى‏ بينيد در حركت است، اين جسم‏ آلى‏، «نفس است در اين موطن». درست است كه در تحليل ذهنى مى‏ گوئيد كه نفس است كه اين دست را به حركت مى‏ آورد، اما اين در تحليل ذهن است، در خارج اين‏طور نيست. همين‏طور كه در خارج اين‏طور نيست كه يك خدا داشته باشيم و يك مجموعه آيات الهى در كنار خدا. خداوند در اين موطن به اين آيات ظهور مى ‏كند هرچند خداوند محدود به موطن عالم ماده نيست. اميرالمؤمنين (ع) مى‏ فرمايند: «مَنْ قَالَ فِيمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ وَ مَنْ قَالَ عَلَامَ فَقَدْ أَخْلَى مِنْهُ»[2] هركس بگويد خدا در كجاست، خدا را در ضمنِ مخلوق قرار داده و اگر كسى بگويد خدا بر كجاست، درون آن شيئ را خالى از خدا پنداشته است. در حالى كه خداى بى ‏نهايت نه در ضمن مخلوقات است و نه درون مخلوقات از حضور خداوند خالى است. حضرت حق وجود مطلقى است كه تمام اين عالم، مظاهر او است. مواظب باشيد افلاطونى فكر نكنيد. متوجه باشيد عالَم مظاهر و آيات خدا است به اين معنا كه حق با اسماءاش به جمال مخلوقات در صحنه است، نه اين‏كه كنار مخلوقات باشد، به تعبير حضرت امام خمينى «رضوان‏ الله تعالى‏ عليه»: نفس تمام منازل وجود را سير نموده و در مرتبه‏ ى ادنى با دانى است و در مرتبه‏ ى فوق و غيب با آنچه غيب است، غيب است و در نهايت دنائت و در نهايت اعلائيت است؛ چون نمونه‏ اى از توحيد «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأسْمَاءَ كُلَّهَا» است و متعلم به تمام اسماء حق؛ اعم از تنزيهيه و تشبيهيه است. پس چنان‏كه او عالم غيب الغيوب است، هكذا نفس هم چنين است و چنانكه او «يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأعْيُنِ»،[3] هكذا نفس چنين است و چنانكه او به مخلوقاتش عالم بالرضاست، هكذا نفس چنين است و چنان‏كه لا يعزب عنه شى‏ء، نفس نيز چنين است و چنان‏كه يكى از اسماء حق اين است كه: «يا مَن عَلا في دُنوّه و يا مَن دنا في عُلوّه» هكذا النفس عالٍ في دُنوّه و دانٍ في عُلوّه‏، و اصل محفوظ در سير اين سلسله قوا و عمود جميع مراتب وجود، نفس است.[4] موفق باشید

 


[1] ( 1)- محمد على التهانو، كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج 2، ص 1716.

[2] ( 2)- نهج البلاغه، خطبه‏ ى 1.

[3] ( 1)- سوره‏ ى غافر، آيه‏ ى 19.

[4] ( 2)- ر. ك: تقريرات فلسفه، ج 1، صص 291- 292.

25002
متن پرسش
با سلام و احترام: با توجه به جواب سوال ۲۴۹۹۵ وقتی برای نفس بدن قائل می شویم که حقیقت هم همین هست، یعنی محدود شدن نفس در آن بدن حال برزخی باشد یا اخروی یا دنیوی، فقط فرق ماجرا در این است که عالم متفاوت است و قوانین مخصوص به خود را دارد که در برزخ نفس با بدنش می تواند در جاهای مختلف به چشم بر هم زدنی جابجا شود مثلا اگر نفس در برزخ اجازه داشته باشد الان که در دارالسلام نجف است می تواند به چشم بر هم زدنی با بدن برزخی به هر کیفیتی که هست به مشهد برود و...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است مجرد در ذات خود از حضور در بقیه‌ی عوالم محروم نیست. موفق باشید

24807

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در ورد ما چه می خواهیم!؟ وقتی شخص را با حرف ندا صدا می زنیم در واقع خواسته ایی داریم. مثلا بنده خطاب می کنم به حضرتعالی، یا استاد. خب در اینجا حقیر از شما درخواستی دارم که شما را صدا زده ام. پس وقتی خداوند تبارک و تعالی را صدا می زنیم هم حاجتی داریم و شاید صرفا مسئله ی یاد خدا نباشد هر چند با خواست حاجت در واقع نوعی توجه به خداوند متعال هم پیدا می شود. حال فرض بفرمایید شخصی می خواهد ذکر یا حی یا قیوم را بگوید. وقتی می گوید یا حی قصدش باید چه باشد؟ مثلا بگوید ای حی ما را حیات ببخش؟ یا وقتی به یا قیوم می رسد چه باید قصد کند؟ خواهش می کنم توضیحاتی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بد نیست با حوصله و پشتکار، به کتاب «اسماء حسنی؛ دریچه‌های نظر به حق» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

24766

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: استاد چندین سال با مشکل رو برو بودم خدمت یکی از علمای اخلاق اصفهان رسیدم ایشان دستوراتی از قبیل ذکر و تعویذ دادند و احتمال امور دیگر را دادند. (سحر) امسال مراجعه کردم و عنوان کردم که مشکل رفع نشده و شخصی را برای رفع آن با کلی محذورات معرفی کردند. بنده آنقدری می دانم که نباید به این امور نزدیک شد. با توجه به امین بودن استاد و آقا زاده ایشان که شخص را معرفی کردند. مراجعه کار درستی است. لطفا راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توحید و معارف توحیدی جلو بروید تا إن‌شاءاللّه افق‌های معرفتی موجب رفع مشکلات شود. موفق باشید

23065
متن پرسش
سلام: بعضی سوالات عجیب به ذهنم می رسد. اگر فرشتگان بال و پر دارند یعنی مثل کوتر برای جابجایی پرواز می کنند و یا از وسیله ای استفاده می کنند یا در هیچ جا به بال و پر و یا وسیله ای جهت جابجایی از ائمه اشاره شده در قران کریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صورت‌های برزخیِ فرشتگان دارای بال است، نه آن‌که وجود آن‌ها در عالم ماده چنین شکل و شمایلی داشته باشد! موفق باشید

22938

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام مجدد: استاد عزیز دیروز چند تا سوال مطرح کردیم اما یک سوالم باقی ماند اگر این سوالم را در کنار سوالات قبلی جواب بدهید بی نهایت سپاسگزارم: سوال قبلی ام در مورد آثار مهدی طیب بود. سوال جدید و بسیار بسیار مهم: ایا تمامی اعمالی که انجام می دهیم نظیر حرف زدن و کار کردن و انواع رفتارهای خارجی از قبل در عالم تکوین بوده؟ یعنی اینکه مثلا من امروز نماز جمعه رفتم آیا قبلا در لوح پیش حق تعالی ثبت شده بوده؟ مثلا من سهوا و غفلتا یک گناهی مرتکب می شوم آیا قبلا در لوح ثبت بود و حتما باید رخ می داد؟ استاد عزیز من اینها را بدین خاطر می پرسم که بعضا آدم دچار اشتباهی می شود و یک کاری انجام می دهد و بعدا پشیمان و حسرت می خورد که ای کاش باید این کار را نمی کردم و یا ان کار را می کردم و .... چون اگر الحق از قبل در لوح ثبت باشد دیگر جای حسرت و پشیمانی وجود ندارد!!! چون اراده خدا بر این بود و حتما خیر در این بود. نکته ای که هست در کتاب طبیب عشق نظر نویسنده بر این است که تمامی اعمال و حوادث از قبل در لوحی ثبت است. در صورت امکان لطفا راهنمایی فرمایید. یا کتابی در این مورد معرفی کنید. با تشکر. اجرکم عندالله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم با مطالعه‌ی جزوه‌ی «جبر و اختیار» و دقت بر روی تفاوت امر تکوینی با امر تشریعی، جواب سؤالتان داده خواهد شد. موفق باشید

22777
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: گاهی در جواب بعضی دوستان در برابر سوالات سیاسی می مانم و حرفی برای گفتن ندارم. گفتم شاید شما کمک کنید. اینکه در بعضی کشورهای اروپایی راحت فلان مسوول مملکتی را بخاطر اختلاس یا رشوه محاکمه می کنند حاکی از یک نهاد قدرتمند قضایی در آن کشور است که متاسفانه در کشور ما بسیار ضعیف در برابر آقا زاده ها می باشد و چقدر حاشیه امن دارند که براحتی و پررویی مصاحبه هم می کنند و انقلاب را سهم خود می دانند (البته چند محاکمه ساده مشکلی را حل نمی کند) با توجه به اینکه این نهاد مهم زیر نظر مقام معظم رهبری اداره می شود چرا بایست به این روز بیفتد البته معنای جمله رهبر عزیز را نفهمیدم که فرمودند من ریس آن را تعیین می کنم ولی اجرای آن با من نمی باشد؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که در غرب پس از دویست‌سال مبتنی بر اهدافی که دارند، همه‌چیز تعریف‌شده است و ابهامات قانونی و خلأهای آن که عموماً افراد ناسالم از آن عبور می‌کنند در بسیاری موارد برطرف شده است ولی ما با اهدافی که داریم در ابتدایِ راه هستیم. تفاوت نمی‌کند چه کسی مسئول باشد حتی بعضی از رفقا که در جریان نظام قضائی ما هستند، معتقدند آیت اللّه دکتر صادق لاریجانی نهایت تلاش را برای اصلاح امور انجام می‌دهند و نسبت به سال‌هایی که ایشان وارد شده‌اند کارهای اساسی شده است. ولی اولاً: تنگناهای فکری و فرهنگی ما هنوز در صحنه است و ثانیاً: نظام قضایی و استقلال قاضی، کارِ بسیار حساسی است و مقام معظم رهبری متوجه‌ی این موضوع هستند. موفق باشید 

22513

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا مقام اهل بیت (ع) همان روح هست که در قرآن می فرماید برای آدم نفخت فیه من روحی؟ اگر بله پس روح انسانها همگی بخشی از روح اهل بیت (ع) هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح، یک مقام است و به تعبیری، اعظمِ ملائکه می‌باشد که به طور کامل بر جان اهل‌البیت تجلی کرده است و در بقیه‌ی افراد هرکس بهره‌ای از آن دارد و لذا نمی‌توان گفت هرکس بهره‌ای از اهل‌البیت دارا می‌باشد. موفق باشید

20034
متن پرسش
سلام استاد: ۱. در بحث جسمانیه الحدوث بودن، ابتدا جسم که ابزار است ساخته می شود و بعد روح در آن دمیده می شود یا شروع شکل گیری جنین با نظر روح است؟ یک توضیح مفید بفرمایید لطفا ۲. الان درک از من و تن داریم و حتی درک از نظر من به تن، اما اینکه در ابتدا، روح در بستر تن دمیده می شود رو هنوز به صورت مفهوم هم نفهمیدم، یعنی یک شخص به صورت یک نفس متعین هست می شود و در همان ابتدای هست شدن متعین، به بدن نظر دارد، یا ابتدا هست می شود و خودش بدنی که می خواهد را میابد در شکم یک زن و آن را پرورش می دهد؟ لطفا شرح بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «جسمانیت الحدوث»بودنِ نفس به آن معنا است که نفس ناطقه در بستر جسم انسان در دوره‌ی جنینی با آماده‌شدن جسم در اثر حرکت جوهری بر آن متجلی می‌شود. موفق باشید

18012

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض تبریک به مناسبت آغازین روز امامت امام جهانیان بقیه الله فی الارضیین سوالی داشتم که آیا عشق حضرت یعقوب (ع) به یوسف (ع) چرا وجود داشته؟ هر چه فکر می کنم وجه تمایزی بین حضرت یوسف (ع) با بقیه ی پیامبران پیدا نمی کنم جز زیبایی و هیبت ظاهری و وقار حضرت یوسف (ع). آیا می شود این عشق را همان عشق مجازی ای دانست که در سوالی تحت عنوان چگونگی سیر از عشق مجازی به عشق حقیقی توضیح داد؟ و آثار عشق مجازی چیه که چشمان حضرت یعقوب (ع) با پیراهن حضرت یوسف (ع) بینا می شود؟ این چه عشقی است؟ در پناه یوسف زهرا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع برای حضرت یعقوب«علیه‌السلام» نظر به پیامبری است که از منظر ایشان، غایب شده است و پیامبر است که قدر پیامبر را می‌داند و اگر هم نام این نوع علاقه را عشق مجازی بگذاریم، حقیقتاً همان عشقی است که انسان در آینه‌ی وجود او محبوب حقیقی را می‌نگرد. موفق باشید

17187

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آقای طاهرزاده در حاضر وقتی شخصیت خودم رو بررسی می کنم می بینم استعداد و توانایی هایم کم نیست، ولی متاسفانه هنوز هیچ کاری برای اسلام انجام ندادم و این واقعا درداوره ... فقط دلم می خواست این فکرم رو با شما در میان بذارم (اگه نکته ای صلاح می دونید....) (جوابی که معمولا به خودم میدم: تا زمانی که درگیر گناه باشی، توفیق سربازی پیدا نمی کنی وقتی پاک بشی، خدا تو مسیر قرارت میده) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همین طور است سعی بفرمایید با مطالعات دینی و رشد اخلاقی خود را آماده ی سربازی اسلام و انقلاب اسلامی کنید. موفق باشید

16329
متن پرسش
استاد سلام علیکم و رحمه الله: مشکل امروز انقلاب چیست که مردم اینقدر ضعیف شده اند و آمارهای خودکشی و اهانت به مقدسات بالا رفته؟ و چه باید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل یک کلمه بیشتر نیست و آن غفلت از وظیفه‌ای است که مردم نسبت به هدیه‌ی الهی یعنی انقلاب و رهبری دارند و عملاً تقاسِ این غفلت را به صورت‌های مختلف در حال پس‌دادن هستند. موفق باشید

7906

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی نظر جنابعالی در مورد این سخن دکتر نصر الله پورجوادی چیست: ارتباطتان با مولانا هم که خوب است؟ - من راجع به مولانا تحقیقاتی کرده‌ام و مقالات متعدد نوشته‌ام ولی از مولانا پرارج‌تر هم بوده‌اند. مدتی است که مولانا در آمریکا و اروپا مشهور شده است و این باعث شده که خود ما ایرانیان هم بیشتر به مولانا بیش از گذشته توجه کنیم. ولی مولانا بزرگترین عارف ما نیست و بزرگترین شاعر عرفانی ما هم نیست. من مثنوی مولانا را اثر درجه یک در عرفان اسلامی نمی‌دانم. *پس اندیشه‌های خودتان بیشتر متأثر از چه کسانی است؟ - بیش از هر کس درباره افکار «غزالی» کار کرده‌ام که خیلی عمیق‌تر و بالاتر از مولاناست. کسانی بوده‌اند که اسمشان کمتر شنیده شده اما عمق تفکرشان بیشتر است. - See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920319000094#sthash.cYvp1wf4.dpuf
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بالاخره این هم برای این آقایان حرفی است. آیت‌اللّه انصاری همدانی فرموده بودند سالک تا آخر عمر از مولوی مستغنی نمی‌شود. موفق باشید
7092

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر با توجه به نظرات مختلفی که برای حروف مقطعه در المیزان و تسنیم گفته شده،نظر شما در مورد این حروف چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی که به آن مطمئن باشم نمی‌دانم. موفق باشید
29420
متن پرسش
سلام علیکم: امروز که در شرایط جنگ احزابیم و دوباره همان وضعی برای این انقلاب برآمده از طرح کلی نهضت نبوی (ص) پیش آمده که حتی قرآن می‌فرمایید «تظنون بالله الظنون»؛ به خداوند چه گمانها که نبردید و شرایط آنچنان شده که «زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ.» گویی در صددند جنود جهل و دولت ابلیس که به مردم چنان القاء کنند همین که ارزاق و مایحتاج کفاف زندگی تان را تامین کنید هم خوشحال باشید و دست از آرمانخواهی انقلابی و آینده بردارید و فعلا مهم است کفاف معیشت و مایحتاج مان را بدهیم و دیگر چقدر تاوان انقلابی بودن و حضور در جمهوری اسلامی را بدهیم حال آنکه خود آن تمدن مدرن جائرست و حجابی برای ظهور حق در عالم است و البته منافقین هم با نفاقشان در داخل امت و حکومت اسلامی، موریانه وار در حال تولید شک و شبهه و معضل اند و به راستی چه عمیقانه زعیم امت فرمود که جنگ، جنگ اراده هاست و آنکه اراده اش را محفوظ بدارد پیروزست. خود دشمنان خوب فهمیده اند اراده ها را باید نشانه گرفت تا انقلاب از پا بیفتد و هراسشان تبدیل به واقعیت نشود؛ دو سال پیش دکتر ریچارد واتسون که آینده پژوه مطرح سازمان ملل است گفت تا سال ۲۰۳۶ کلید اقتدار جهانی در اختیار تفکر انقلاب اسلامی است چون که نرم افزار تمدن را دارد و بدنبال ارائه تمدنی دیگر در این تاریخ هست و هویتش آنچنان است که می‌تواند تمدن آینده را بسازد و چقدر هراس دارند که مبادا این بشود و آن فتح مکه پس از جنگ احزاب پیش بیاید آنچنان که سخت ترین برهه نهضت نبوی گذشت و رسول الله به ابوسفیان فرمود از این به بعد ما پیش میاییم و جنود عقل و دولت آدم پیش آمد تا فتح مکه رقم خورد. حال هم هراس از فتح الفتوح انقلاب اسلامی دارند و فکر می‌کنند می‌توانند مانع از انحطاط مدرنیته شوند اما حتی نیچه هم فهمید قرن ۲۰ آغازی بر پایان این تمدن است و حال در تقلایند مانع از این پایان شوند اما این تمدن آنگاه آغازش شروع شد که به فرمایش سید شهیدان اهل قلم، خلافت اللهی انسان در وجود انسانی مانند امام راحل امت تجلی یافت و جای جای مناطق عملیاتی لبریز از انسان های ترازی شد که سبب اتصال ارض و سماء بودند و پس از آن نایب خلف امام راحل فرمود قرن آینده قرن اسلام ناب و انقلاب است و مستکبران و عهد غربی چه بخواهند چه نخواهند عصر جدیدی در عالم شروع شده و پیچ تاریخی برای ملت ما حادث شده و شرط عبور از آن نظر به افق تمدنی است که هدف والای ماست و فرمود راهش جنبش نرم افزاری و علوم انسانی اسلامی و تولید الگوی پیشرفتی بر اساس مبانی اسلام تمدن سازست. حال اراده ما و پایداری مان در این مسیر افق آینده را روشن می‌کند و حقا بزرگترین خطر، عدم مقاومت در مسیری است که ذیل انقلاب پیش گرفته ایم و اینکه با یکسری کاستی ها و نارسایی های تلخ و دردناک و موجب غم، فراموش کنیم در کدام مسیریم و قطعا طلوع حق چون تشکیکی و ذو مراتب است، زمان و مراحل خود را می‌برد آن سان که خلافت اللهی انسان هم ذو مراتب است و سیر از عبودیت تا ربوبیت این منازل را دارد. هر چند قدر مسلم است وقتی عهد قدسی در صحنه بیاید، یکسری که همچنان در سیطره و تصرف عهد طاغوتند نمی‌توانند خود را وارد عالم قدسی کنند و نمی‌توانند تاب بیاورند جامعه ای عبودیت حق را و سیر الی المطلوب را در پیش بگیرد البته آن چنان که حضرتعالی به کرات فرمودیده اید به راستی اگر این افراد خود را با انواع سهل انگاری ها و قانون شکنی ها و فسادها و بی اعتنایی ها به مردم و عدم طهارت اقتصادی و اخلاقی در صحنه نمی‌آوردند آیا آینده انقلاب و تمدن نوین اسلامی در خطر نبود و آیا خط نفاق و التقاط اگر آشکار نمی‌شد براستی نباید غم آینده و نفاق را می‌خوردیم. و براستی مومنین احزاب با این بینش و نظر به تاریخ و افقی که آنها را فراگرفته است گفتند: «وَ لَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌چیز گواه است که خداوند اراده کرده تا بشریت در تاریخی بیرون از تاریخ مدرن حاضر شوند و معلوم است همان‌طور که انسان‌ها نمی‌توانند از روی سایه‌ی خود بپرند، غرب‌زده‌های ما هم نمی‌توانند این را بفهمند که باید خود را برای حضور در تاریخی قدسی و معنوی که تاریخ دیگری است، آماده کنند و به همین دلیل برای حفظ خود در نظام سرمایه‌داری به دنبال سکه و دلار و خانه‌های آنچنانی هستند. ولی بخواهند یا نخواهند، راه دیگری در پیش است و او که فرمود: «من انقلابی‌ام، من دیپلمات نیستم»؛ راه دیگری در مقابل ما گشوده است. مقاله‌ای در این رابطه تنظیم شده که بعداً روی سایت قرار می‌گیرد که خدمتتان می‌فرستم تا در جریان آن باشید. موفق باشید      

او که خواست برای حفظ انقلاب، انقلابی بماند و نه دیپلمات

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

راستی را! چرا رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله» فرمودند: «من دیپلمات نیستم، من انقلابی‌ام»؟ مسلّم نخواستند با این جمله جایگاه دیپلماسی را نفی و یا تضعیف نمایند، بلکه خواستند جایگاه مسئولیت‌ها را مشخص نمایند و روشن کنند خودشان به عنوان رهبر انقلاب چه جایگاه و مسئولیتی به عهده دارند.در این رابطه خوب است عزیزان به موارد زیر فکر کنند:

1- مسئولان اجرایی در قوای سه‌گانه، هرکدام وظیفه و جایگاهی دارند که باید طبق قانون به آن وظایف بپردازند ولی وظیفه‌ی رهبر انقلاب، حفظ هویت انقلاب اسلامی است، به عنوان حرکتی که کلّیت نظام را در مقابل خطر استحاله در فرهنگ استکباری حفظ می‌نماید و سعی در تربیت انسانِ تراز انقلاب اسلامی دارد، تا انسان‌ها به‌خصوص ملت ایران، هویت از دست‌رفته‌ی خود را باز یابند.

2- مسلّم است آن‌جایی که دولت یا مجلس و یا قوه‌ی قضائیه از جهت‌گیری کلّی خود غفلت کنند، این رهبر انقلاب‌اند که وظیفه دارند متذکر آن امر ‌شوند، ولی رویهمرفته سعی رهبر انقلاب عدم دخالت در امور سه قوه است و آن‌ها هستند که باید مسئول کار خود و مسئول کوتاهی‌های خود باشند و هرگز نمی‌توانند به بهانه‌ی آن‌که رهبر انقلاب مانع انحراف آن‌ها از اصول انقلاب شده‌اند، نتایج کوتاهی‌های خود را به دوش رهبر انقلاب بیندازند.

3- بصیرت رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله» با نظر به جمله‌ی «من دیپلمات نیستم، من انقلابی‌ام» آن است که متوجه‌اند آن چیزی که سرنوشت یک ملت را به صورتی متعالی به ظهور می‌آورد، روحیه‌ی مجاهده و سلحشوری در مقابل جهان کفر و شرک و استکبار و جهالت است و بدین لحاظ است که حضرت حق، نه‌تنها به روح و روحیه‌ی مجاهدان قسم می‌خورد، حتی به نَفَس، نَفَس‌زنانِ اسبان آن‌‌ها و به جرقه‌هایی که در اثر برخورد نعل اسبان‌شان به سنگ‌ها پیدا می‌شود، قسم یاد می‌کند و می‌فرماید: «وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً& فَالْمُورِياتِ قَدْحاً»(عادیات/1 و2).

4- خدایی به نَفَس، نَفَس اسبانِ مجاهدان و جرقه‌های حاصل از نعل اسبان آن‌ها قسم می‌خورد که کمال مطلق است و کمال مطلق جز به کمال مطلق به چیز دیگر نظر ندارد و این نشان می‌دهد خداوند در حرکت مجاهدان، خود را در آن صحنه‌ها به نظاره می‌نشیند، زیرا حرکت مجاهدان، حرکتی است در راستای به ظهورآوردن خداوند در تاریخ و حضرت حق در ادامه‌ی آیات سوره‌ی مبارکه‌ی عادیات پس از قسم‌هایی که با نظر به صحنه‌های فعالیت مجاهدان یاد می‌کند، متذکر می‌شود که چگونه می‌شود انسان از چنین نقشی در زندگی خود غفلت می‌کند و به شدت گرفتار حبّ دنیا و حبّ مال می‌شود. می‌فرماید: «إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ& وَ إِنَّهُ عَلى‏ ذلِكَ لَشَهيدٌ& وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَديدٌ»(آیات 6 تا8).

5- آنچه سرنوشت یک ملت را به سوی سعادت تغییر می‌دهد، برگرداندنِ خداوند به مناسبات اجتماع است و این با انقلابی‌بودن و با مجاهده و جهاد در مقابل دشمنان خدا و دشمنان انسانیت محقق می‌شود و نه با دوستی نسبت به آن‌ها و لذا خداوند در خطاب به مؤمنین می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ ...» (ممتحنه/1).

6- رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» برای حفظ حرکت توحیدی که از طریق انقلاب اسلامی و جان‌فشانی شهدا به ظهور آمد، با جمله‌ی «من دیپلمات نیستم، من انقلابی‌ام»؛ به سیره‌ی حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» و یاران آن حضرت عمل نمودند. آن‌جا که حضرت حق به مسلمانان می‌فرماید: «‏قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ» (ممتحنه/4) رهبر انقلاب نه‌تنها ابراهیم‌وار برائت خود را از دشمنان خدا و دشمنان انسانیت اعلام می‌کنند، بلکه اظهار می‌دارند که بین ما و شما دشمنی و کینه برای همیشه برقرار است به همان معنایی که دائماً متذکر می‌شوند دشمنی با آمریکا را فراموش نکنید.

7- ملتی که بخواهد آزادانه خودش سرنوشت خود را به‌دست گیرد، باید با روحیه‌ی حماسی در صحنه باشد، تا مردم خودشان برای خود تصمیم بگیرند و نه دشمنان آن‌ها در امورات آن‌ها دخالت کنند.

نقش تربیتی رهبر انقلاب در آن‌جا است که ملتی سلحشور و حاکم بر سرنوشت خود تربیت کنند و این کاری است ماورای آنچه در مدارس و دانشگاه‌های ما شکل می‌گیرد. در مراکر آموزشی عموماً افراد جهت کارهایی که جامعه‌ی جدید نیاز دارد، تربیت می‌شوند که متأسفانه مراکز آموزشیِ استعمارزده از همین کار هم باز مانده‌اند. ولی رهبر انقلاب، یک ملت را در ابعادی بس متعالی مورد خطاب قرار می‌دهند تا آن‌جا که یک ملت است که جلو می‌رود و در انواع توطئه‌ها می‌تواند پایدار بماند و نقشه‌های دشمن را خنثی کند به طوری که إن‌شاءالله نه‌تنها دشمنان از ادامه‌ی توطئه مأیوس می‌شوند، بلکه با ظهور ناتوانی استکبار، افول ابر قدرتی آن به ظهور آید.

8- مسئولانی بودند که متوجه‌ی جایگاه حضور تاریخی انقلاب اسلامی نبودند و معنای حضور ما در لبنان و سوریه را متوجه نمی‌شدند و گمان می‌کردند ما اگر به خود بپردازیم و کاری به کار نظام استکباری نداشته باشیم، می‌توانیم سر به سلامت ببریم. غافل از آن‌که اگر ما هم کاری به کار استکبار نداشته باشیم-که این با هویت انقلاب اسلامی ناسازگار است- استکبار با روحیه‌ی تمامیت‌خواهِ خود اجازه نمی‌دهد ما سرنوشت خود را به‌دست گیریم. آری! بر فرض هم که چنین می‌شد و رهبر انقلاب به توصیه‌ی آن‌هایی که معتقد بودند ما در مقابل استکبار کوتاه بیاییم، عمل می‌کردند، نهایتاً ما کشوری می‌شدیم مانند ترکیه، که مشکلات امروزین را نداشتیم ولی مسلّم چیزی به نام انقلاب اسلامی در میان نبود و آن معنایی که امروز ما از خود در جهان داریم و عامل احساس هویتی متعالی برای ما است؛ شکل نمی‌گرفت و هرگز از آن احساسِ غرور و سرافرازی که با حاج قاسم‌ها برای ما پیش آمد، خبری نمی‌شد و این یقیناً با خِرد اسلامی- ایرانیِ ما نمی‌خواند و رهبر انقلاب حافظ چنین هویتی برای این ملت بودند تا ما در این جهان گرفتار بی‌معنایی که ملت‌ها امروزه به جهت سرافکندگیِ حاکمان‌شان در مقابل استکبار، در آن گرفتارند؛ نباشیم.

9- چه اندازه حکیمانه رهبر انقلاب در مقابل آن‌هایی که با روحیه‌ی حق به جانب، اصرار بر نظرات خود داشتند تا ما را به غرب و آمریکا نزدیک کنند و گمان می‌کردند مشکلات را به کمک غربیان می‌توانند حل کنند، با مدارا برخورد کردند، تا معلوم شود جریان استکبار هرگز تا ما تماماً در اختیارش قرار نگیریم، از ما راضی نمی‌شود. آری! آموزگار واقعی کمک می‌کند تا ملت بتواند از خود‌بیگانگی رهایی یابد. آموزگار واقعی، ما را از خود نمی‌ستاند بلکه ما را از «خودِ کاذب» می‌رهاند تا به «خودِ راستین» برساند و این با دشمن‌شناسی و تأکیدات سال‌های متمادی رهبر معظم انقلاب در این امر ممکن شد. آیا جز این است که مربیان واقعی کسانی‌اند که ما را از توهّماتِ امید به دشمن آزاد می‌کنند تا به سوی خودمان باز گردیم؟ به همان صورتی که رهبر انقلابی ما با جدّیت تمام در این امر به ما کمک کردند. آیا او بهترین دونده در این میدان به سوی حقیقت نبود؟ چه بی‌انصاف‌اند سیاسی‌زدگان که کوتاهی‌ها و علت بی‌ثمریِ برنامه‌ها و تئوری‌های خود را از رهبر انقلاب مطالبه می‌کنند.

10- آری! ما با حضور در تاریخ انقلاب اسلامی بنا نیست «دیگری» را به خودمان تبدیل کنیم و یا «دیگری» را به خودمان فرو بکاهیم. در این کار، در عین آن‌که به نوعی خودمرکزبینیِ غیر اخلاقی وارد می‌شویم، عملاً از حضورِ «وجود» در مظاهر مختلف انسانی غفلت می‌شود. در حضور تاریخی انقلاب اسلامی، ما به دنبال فهم غیر خود هستیم بدون آن‌که بخواهیم همه مانند ما فکر کنند، بلکه به دنبال تذکر به چشم‌اندازی هستیم که انقلاب اسلامی برای آینده‌ی ما و بشریت متذکر خواهد بود و رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله» به‌خوبی متوجه‌ی این نقش برای خود هستند.  

11- حضور در تاریخ انقلاب اسلامی، یعنی ایمان به ایمانی که تا حال با آن به‌سر می‌بردیم، به همان معنایی که حضرت حق می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا»(نساء/136). سنگینی این ایمان از آن جهت است که باید در گذشته‌ی خود نمانیم و از شرایطی که همه‌چیز معنای دیگری به خود گرفته، هراس به خود راه ندهیم. گشوده‌شدن در عالمی که هرچیز در معنای این ایمان تازه، معنای اصیل‌تری به خود می‌گیرد، ایمانی است که مؤمنین آخرالزمانی بدان منوّر هستند و با به ظهورآمدن انقلاب اسلامی، حقیقت در چشم‌اندازی که توحید در مقابل انسان می‌گشاید، خود را ظاهر می‌کند و رهبر معظم انقلاب با توجه به این امر متوجه‌ی چنین حضوری برای آینده‌ی انقلاب اسلامی هستند.

12- بشرِ امروز نقاب‌هایی که بعضی از انسان‌ها به عنوان «ایمان» بر چهره‌ می‌زنند را می‌شناسد و چون نمی‌تواند آن نوع ایمان را انتخاب کند، در دو راهیِ کفر و یا ایمان حقیقی قرار می‌گیرد و بین این دو نوع شخصیت سرگردان است، گاهی این است و گاهی آن، تا آن‌که با نظر به انسان کاملی که حضوری جهانی دارد، احساس کند خود را پیدا کرده است و انقلاب اسلامی درست بستر ظهور انسان کاملی است که هرکس می‌تواند او را وجه برتر خود احساس کند. مهم نیست حضور چنین انسانی چه مدت طول بکشد، مهم آن است که فرهنگی ظهور کرده که انسان می‌تواند بدون نقابی از ایمان که بر چهره می‌زند، به ایمان خود ایمان داشته باشد و بفهمد:

آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت          حافظ این خرقه‌ی پشمینه بینداز و برو

13- رهبری که خواست برای حفظ انقلاب، انقلابی بماند و نه دیپلمات، می‌داند افق آینده با حفظ هویت انقلابیِ ملت تا کجاها روشن است و این تنها با روحیه‌ی سلحشوری و مجاهدت و شهادت‌طلبی ممکن است، راهی که توسط حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» گشوده شد و ایشان در وصف روحیه‌ی شهادت‌طلبی فرمودند:

 «ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم. مسلّم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. و خدا می‌داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست؛ خون شهیدان و این ملت‌ها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.» و فرمودند: ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌ایم و نیازمند به مشعل شهادت.»

و این همان روحیه‌ی انقلابی است که حاصل آن عبور از همه‌ی تنگناهایی است که جهان استکباری بر ما تحمیل کرده و مسلّم راه دیگری پیش روی ما نیست، هرچند دیپلمات‌ها باید کار خود را بکنند.

14- اگر متوجه شویم رفع مشکلات ما با روحیه‌ی انقلابی ممکن است و نه به روشِ تئوری توسعه و به عقلانیتی فکر کنیم که ناشی از درک امکانات خودمان می‌باشد؛ جایگاه رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله» را در این تاریخ و در تاریخی که در آن قرار داریم، می‌فهمیم و می‌فهمیم چرا می‌فرمایند با روحیه‌ی انقلابی و سلحشوری و نترسیدن از مواجهه با تنگناهای استکبار غربی؛ می‌توان به اصالت‌های خود برگشت.

15- همین اندازه باید متوجه‌ی عظمت رهبریِ رهبر انقلاب شد که به‌خوبی مواظبت نمودند تا ما در نسبت با فرهنگ خودمان در جهان حاضر باشیم و در کلّیت نظام، گرفتار تجددزدگی که نوعی غرب‌زدگی است، نشویم از آن جهت که انقلاب اسلامی نوعی بازگشت به خویشتن است و نجات از خودبیگانگی. هنرِ رهبریِ رهبر انقلاب آن بود تا گام‌هایی در این دنیای طوفان‌زده برداریم، گام‌هایی لازم است که اگر آن گام‌ها در جای خود قرار ‌گیرند، گام‌هایی است آزاد از تجددزدگی که بعضاً دولت‌ها به آن تجددزدگی دامن می‌زدند.

به خوبی می‌بینیم که با رهبریِ رهبر انقلاب ما راه خود را می‌رویم و در عین حال در جهان حاضر می‌شویم و حضوری را دنبال می‌کنیم که آن حضور در گردونه‌ی جهان استکبار نیست و این است که ما را شدیداً به آینده‌‌ی خود امیدوار می‌کند. رهبر معظم انقلاب در طول مدت رهبری خود مواظب بودند ما خود را در جایی صورت‌بندی نکنیم که متعلق به فرهنگ و ایمان ما نیست و عملاً ما را از انقلاب اسلامی که راز هویت‌بخشیِ ما است، جدا می‌کند.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

29241
متن پرسش
سلام و عرض ادب و احترام: متن زیر در فضای مجازی منتشر شده لطفا دیدگاه خودتان را با توجه به تاثیر اینگونه متن ها در ذهن دختران جوان در این زمینه مطرح فرمایید ممنون مدتی است سوزن همه ‌گیر کرده روی حجاب! امام جمعه و بسیج، موافقین را دعوت می‌کنند به راهپیمایی حجاب و عفاف! استدلال مدافعان این است که حجاب بگذارید، چون مردها زیبایی شما زنها را می‌بینند و دلشان می‌خواهد! مگر من که ماشین آخرین مدل شما را می‌بینم، دلم نمی‌خواهد؟ مگر من پشت ویترین مغازه لباس مدروز می‌بینم، نمی‌خواهم؟ مگر بچه‌های ما وقتی در تلویزیون غذاهای رنگارنگ می‌بینند، هوس نمی‌کنند!؟ خوب بکنند! چه کسی ضامن است؟ چرا فقط نگران تحریک یک شهوت، آن‌ هم از نوع مردانه‌اش هستید!؟ مگر زنها طعمه‌ی نمایش‌ها و‌ تبلیغات نمی‌شوند؟ اگر انسانها را انقدر بی‌اختیار و بی‌اراده دیده‌اید که هر چه ببینند، می‌خواهند، باید فکر اساسی‌تری کنیم! بیایید معامله کنیم. هر نمایشی ممنوع! یا نمایش هر چیز زیبا و دل‌انگیز یا هوس‌انگیزی ممنوع! شما خانه‌های لاکچری و برجها و آپارتمانهای کاخ نمایی که هوش از سر مستاجرها می‌برد را ویران کنید، ما قول می‌دهیم پایمان را به خیابان نگذاریم. شما ویترین مغازه‌‌هایی که لباس و کیف و کفش و لوازم خانه را به نمایش گذاشته‌اند تخته کنید، ما روبنده به رویمان می‌بندیم! شما پخش تبلیغات رستوران و انواع غذا و ماهی و کباب را تعطیل کنید تا ما شاهد برق چشمان فرزندانمان نباشیم، ما به جای چادر، کارتن یخچال می‌پوشیم که حجم هیچ جایمان معلوم نباشد! شما حجم شکمتان را پنهان کنید، ما هم مویمان را پنهان می‌کنیم! شما دست از پرخوری بردارید و بر شکم مبارک حریف شوید، تا ما از خودنمایی دست بکشیم و برخوی زنانه‌مان چیره شویم! به نظرم معامله‌ی منصفانه ایست! دیگر عقب‌مانده‌ترینهای جهان هم فهمیده‌اند که دوران جنگ و چوب و چماق گذشته! بیایید بنشینیم و مذاکره کنیم! شما مردان پولدار را قلع و قمع کنید تا دل زنان فقیر نلرزد، ما چنان گره روسریمان را سفت می‌کنیم که زبانمان از حلقمان آویزان شود! امتیاز می‌دهیم و امتیاز می‌گیریم! نمی‌شود تمام حلوای اسلام به کام شما باشد و چوب و چماقش برای ما! چماق ‌و هویجی اگر هست، با هم نوش‌جان می‌کنیم! عادلانه و منصفانه!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع حجاب زن غیر از این حرف‌هایی است که می‌زنند. حجاب مربوط به نعالی خود زنان است تا در مسیر عبودیت خود، آن را رعایت کنند تا موجب تعالی روح و روان آن‌ها شود. موضوع نگاه مردان، فرعِ قضیه است. موفق باشید

29163
متن پرسش

با سلام: استاد حقیقتاً نمی‌دانم با چه انگیزه‌ای به زیارت اربعین و به جایگاه اربعین باید نگاه کنم تا در امروز زندگی نیز بتوانم با امام حسین(ع) زنده بمانم؟

متن پاسخ


باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی مهمی است و هر روز و هر سال باید در فضایی که حضرت اباعبداللّه «علیه‌السلام» در دل تاریخِ اسلام تاریخی را به ظهور آوردند، فکر کرد و متوجه بود بالاخره تاریخ ما تاریخ حسین «علیه السلام» است به همان معنایی که عزیزِ دل‌مان سردار دل‌ها فرمود:
«ما ملت شهادتیم، ما ملت امام حسینیم».
در این رابطه عرایضی را در روز اربعین خدمت عزیزان عرضه داشتم که سرفصل‌های آن را ذیلاً خدمتتان ارسال می‌کنم. موفق باشید

اربعین حسینی و ادامه‌ی راه توحیدی که شروع شده است

باسمه تعالی

۱. زیارت اربعین با سلام به حضرت با توصیفاتی مثل «ولیّ اللّه» و حبیب اللّه» و «خلیل اللّه» و «صفی اللّه» شروع می‌شود. سپس عرضه می‌داریم: خدایا! او را با شهادت بزرگ داشتی «اَكْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ» و سعادت را به او هدیه کردی «وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ» و او را حجت برای خلقت قرار دادی تا در مشکلات راه را گم نکنند «وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِكَ». خدایا! آن حضرت در دعوت و خیرخواهی عذری برای کسی باقی نگذاشت و بذل کرد خون را در راه تو «فَاعْذَرَ فِي الدُّعاءِ وَ مَنَحَ النُّصْح وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ» تا بندگانت را از نادانی و سرگردانی برهاند و بیدارشان کند «لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ» و در مقابل آن‌هایی که مورد خشم تو و پیامبرت بودند با صبر و شکیبایی جهاد کرد «فَجاهَدَهُمْ فيكَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتَّي سُفِكَ في طاعَتِكَ دَمُهَ» تا که خونش در راه طاعت تو ریخته شد. و پس از آن باز سلام به آن حضرت در آن زیارت شروع می‌شود که ملاحظه خواهید کرد.

۲. کربلا حکایت از آن دارد که مسیر توحیدی اسلام، مسیر آسان و بی‌ دردسری نیست، ولی پایدار و باقی است. به عنوان نمونه آقای علی خوش‌لفظ، بسیجی جانباز دوران دفاع مقدّس و راوی کتاب «وقتی مهتاب گم شد» خطاب به رهبر معظم انقلاب گفت: «فقط یک نکته بگویم؛ ببخشید من بسیجی آقای متوسّلیان بودم .. این‌که آقا! شما خیلی دارید درد می‌کشید، زجر می‌کشید؛ به هر حال این بحث اختلاس‌ها و حقوق‌های نجومی را می‌گویید، این‌ها گوش نمی‌دهند. یک چیزی بگویید که ما آرام بشویم؛ ما همچنان فدائی شما هستیم؛

 رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» فرمودند: آرام باشید. این چیزهایی که شما می‌بینید، این‌ها حوادث طبیعی یک راه دشوار به سمت قلّه است؛ هیچ انتظار نباید داشت که اگر ما می‌خواهیم برویم به قلّه‌ی توچال یا قلّه‌ی دماوند، در راه چاله نباشد، سنگ نباشد، باد نباشد، دود نباشد، گاز نباشد؛ مگر می‌شود؟ امّا داریم می‌رویم، داریم می‌رویم، عمده این است. اصلا نگران نباشید؛ این حوادث وجود دارد؛ اگر این حوادث نبود باید تعجّب می‌کردید.» و کربلا نشان داد آن راه به اربعین ختم می‌شود، یعنی راه توحید بدون موانع نیست ولی همچنان ادامه دارد.

۳. هر سال نظر به اربعین حسینی (ع) می‌اندازیم تا به خود بفهمانیم راهی که شروع کرده‌ایم، راهی پایدار و مبارک است.

۴. شیعه متوجه است جهان بزرگ‌تر از آن است که یزیدیان بتوانند آن را اشغال کنند و جایی برای حسینیان نگذارند.

۵. باید در اربعین به چیزی ماورای آنچه در سیطره‌ی یزیدیان است، فکر کرد، جایی که هرکس می‌تواند در آن‌جا حاضر شود. زن و مرد و عرب و عجم و ثروتمند و فقیر و بی‌سواد و باسواد همه می‌توانند در آن‌جا حاضر باشند و از عطایای خاص خداوند که مخصوص آن فضا است، بهره‌مند گردند.

 ۶. در حضور خطر و با رویارویی با آن و عقب‌نشینی نکردن، ماورایی به ظهور می‌آید که تهدیدِ خطر، چون گَردی می‌شود در هوا. در استقبال از خطر است که شرایط عوض می‌شود، چه آن شرایط تحریم و محاصره‌ی شعب ابی‌طالب باشد و چه شرایطی که یزیدیان در کربلا به‌وجود آوردند. یعنی با عقب‌نشینی‌نکردن در مقابل خطر، امکانِ ادامه‌دادن خود را فراهم می‌کنیم، وگرنه امکان ظهور حقیقت از میان می‌رود.

در روز اربعین با چنین رویکردی امام را زیارت می‌کنیم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

29138

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در خصوص سوال ۲۹۱۳۱ خواستم بگم که منظورم اینه که از کجا معلوم من الان که دارم از شما سوال می‌پرسم و شما دارید به من جواب میدید، در حال خواب دیدن نیستم و در حال بیداری دارم از شما سوال می‌پرسم؟ به خدا روم نمیشه وققتتون رو بگیرم. استاد راستش بعضی از کاربران بعضا سوالات عجیب و غریبی از شما میپرسن که من با خوندن آن سوالات بیخودی نسبت به حساسیتی که آن کاربر دارد حساس می‌شوم. مثلا کاربری که سوالات ۲۱۱۴۵ و ۲۱۳۵۶ را از شما پرسیده من را نسبت به این موضوع حساس کرده که نکند راستی راستی من الان دارم خواب می‌بینم و خودم خبر ندارم. گویا این کاربر همانطور که از صورت سوالاتش هم مشخص است به این حالت شکاک بودن خودش هم افتخار می‌کند و دوست دارد در خواب و در بیداری شکاک باشد. شما هم در جواب هایی که به او دادید به او تذکر ندادید که داری اشتباه می‌کنی. اینکه به او تذکر ندادید نکند دارد درست می‌گوید؟ آن چیزی که شک مرا بیشتر کرده این شعر است: عالم چو حباب است ولیکن چه حباب نی بر سر آب بلکه بر روی سرآب آن نیز سرابی که ببیند بخواب آن خواب چه خواب، خواب مستان خراب استاد من از این حالت بدم میاد. راهنمایی بفرمایید. جواب این شبهه ای که برایم پیش اومده رو خیلی متقن بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد دلیل آن‌که طرف در حال خواب نیست، همان است که می‌پرسد نکند خواب هستم. زیرا کسی که در حال خواب است که نمی‌گوید نکند خواب باشم. گفت:

من آب شدم سراب دیدم خود را

دریا گشتم، حباب دیدم خود را

آگاه شدم غفلت خود را دیدم

بیدار شدم به خواب دیدم خود را

موفق باشید

27790
متن پرسش
سلام استاد: در شبهای قدر چه اعمالی رو انجام می دهید؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده رویکردی است که باید نسبت به شب‌های قدر داشته باشیم، از آن جهت که: «درهای گلستان برایت گشوده‌اند /  در خارزار چند روی ای برهنه پا». مگر نفرموده‌اند آن‌چنان عالَم در مقابل شما گشوده می‌شود که فرشتگان الهی که هرکدام حاملِ نوری از انوار الهی هستند؛ به سوی شما می‌آیند. و از همه مهم‌تر «روح» به سوی شما نازل می‌شود که حامل همه‌ی انوار الهی به صورت جامع می‌باشد. حال در این شرایط، جز آن است که باید به هر بهانه‌ای چه با نماز و چه با دعا و مناجات، «جان» را در معرض چنین الطاف و انواری قرار داد؟! ‌تعجب آن است که عده‌ای به جای این‌که به سوی دریایی از انوار الهی که در مقابل‌شان گشوده شده است، قدم بگذارند؛ همچنان در آبگیرِ مشکلات خود متوقف‌اند که چه کنند. در حالی‌که به ما گفته‌اند در این شبها: «سوی دریا عزم کن زین آب‌گیر /  بحر جو، و ترکِ این مرداب گیر». کافی است «بودنِ» خود را در معرض الطاف الهی قرار دهیم و اتصالی که در ذات و تکوینِ خود داریم را در انتخاب و شخصیت خود به میان آوریم. در آن صورت إن‌شاءاللّه می‌یابید که به حضور خدا در عالَم در همه‌ی عالَم و با همه‌ی مخلوقات مأنوس و آشنا هستید، إن‌شاءاللّه. موفق باشید   

27239
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ ۲۷۲۱۷ اشاره دقیقی به مخاطب قراردادن نفس اماره و اسارت خود حقیقی و عالی بشر با مکانیزم های سکولار کردید و اینکه آزادی بندگی چه میزان در مدرنیته مغفول است. به نظرم مکانیزمی که غرب مدرن و فرهنگ مدرنیته پیش گرفت، تا منهای آزادی عبودیت تمدن سازی کند و حتی منفعت طلبی بشر را مراقبت کند، این بود که خب آمدند مطابق اومانیسم، هر انسانی را بجای خدا نشاندند و انسانها خود شدند خدایگان ها و محور آنها بودند و حتی تعبیری پیچید که خدا کشته شده و مدفون شده و دیگر آن توحید و شریعت مبنا نیست. پس حالا هر کدام از انسان خداها یا همان خدایگان ها تا جایی آزادند و قدرت عمل دارند که به آزادی و محوریت دیگر خدایگان ها ضربه نزنند و این مبنا باشد. هر چند در مکانیزم آزادی اجتماعی که اقل کار انبیا و اولیا الله است، عالم مدرنیته و غرب مدرن ویژه توانست در چارچوب هایی مثلا برای انتظام امور شهری و مدیریت شهر و پارلمان موفقیت و نقاط مثبتی بدست بیاورد ولی نهایتا همان اومانیسم باعث شده رسما امروز در مقولات مهمی به چالش و تعارض بیفتند و متناقض باشند و حتی آمارهای عجیب و نادری را شاهد هستیم. امروز با آن مبنا اگر قصد اعدام شخصی را داشته باشند رسما اگر بپرسی چرا چنین می کنی و حیات او را می گیری با وجود مبنا بودن اومانیسم رسما به همان حد آزادی و احترام تا جایی که به آزادی دیگران لطمه نزند استناد می کنند و دیگر گویی راهی برای خود متصور نمی بینند و حتی مبانی شان هم اینجا درگیر چالش می گردد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. به همین جهت متفکران جهان معتقدند درون فرهنگ مدرن تضادهای اساسی نهفته است. از هایدگر و گادامر که بگذریم، آثار امثال شهید آوینی و مرحوم دکتر مددپور و آقای دکتر داوری این نکته را به خوبی نمایان می‌کنند. موفق باشید

26815

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چرا رهبر انقلاب وقتی که می خواستند توصیه به دعا بکنند مردم را متوجه فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و ظهور ایشان نکردند؟ چرا نگفتند برای ظهور دعا کنید؟ الان شاید مردم بیشتر از همیشه مضطر باشند. وقتی که برای دعای هفتم صحیفه همه دست به کار می شوند از صدا و سیما و فضای مجازی و... عزم همگانی میشه که این دعا را بخونند خب فرصت خوبی است که همه مضطرانه برای ظهور دعا کنند. همه اش به دست اوست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر حضرت هم تشریف داشتند، مثل نایب‌شان به همان دعا که دعای جدّشان است و بعضاً ائمه نیز به آن نظر دارند؛ توصیه می‌فرمودند. موفق باشید

نمایش چاپی