بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30757
متن پرسش
سلام علیکم وقت شما بخیر: نظرتان را راجع به متن زیر می‌فرمایید. علی الخصوص آنجایی که گفته شده: عشق به امیر المومنین علیه السلام یک هیبت و سنگینی خاصی داره و قراره از راه عشق به حسین بن علی (علیهما السلام) به ولایت مولا برسیم. چرا عشق و محبت امام حسین (علیه السلام ) راحت و روان اتفاق می افته اما عشق به امیر المومنین (علیه السلام )، یک هیبت و سنگینی خاصی داره و برای عموم مردم اتفاق نمی افته؟ 〰〰〰〰〰〰 پاسخ: ولایت علی ابن ابی طالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی امیر المومنین (علیه السلام) سر چشمه ی علوم و معارفه و زمانی که بخواهی به سرچشمه راه پیدا کنی، باید زحمت بیشتری رو متحمل بشی باید رودخانه رو بگیری بری بالا تا به چشمه برسی، داخل شدن به حرم امن ولایت علی (علیه السلام)، برای خواص هست. اما امام حسین (علیه السلام) همه گیر و فراگیر هست قراره از راه عشق به حسین بن علی علیهما السلام به ولایت مولا (علیه السلام) برسیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سخن به جایی است. آری! نور حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» راهی می‌شود تا انسان به اصلِ ولایت و افضل آن که به قول حضرت باقر «علیه‌السلام» مربوط به علی «علیه‌السلام» است؛ برسیم. در آن جا است که تازه متوجه می‌شویم چرا فرمودند: «کُلّنا محمّد». زیرا همه در پرتو نور ولایت محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به صحنه آمده‌اند. موفق باشید

29889
متن پرسش
سلام و عرض ادب: آقا جان ما بالاخره نفهمیدیم این معرفت نفس چیه؟! ده نکته رو خوندیم، خویشتن پنهان رو هم خوندیم. به کتاب معرفت نفس علامه حسن زاده هم نگاهی انداختیم. اما نفهمیدیم این چجور معرفت نفسیه که میشه انفع المنافع. میدونم علمش مبتی بر حضور و درک هست. اما خب حالا من فهمیدم و درک کردم و حس کردم که مثلا دست من در واقع دست 'تن' هست و من یچی دیگست و از این حرفا... تا نکات دیگه اش و خواب دیدن و جاودانگی و... ولی همه اینا بیشتر شبیه یک سری اطلاعاته که دونستنش خوبه. اینا که واسه آدم نون و آب نمیشه. من احساسم اینه که معرفت نفس چیز دیگه ایه که اینا پیشش شوخیه. اما هنوز نفهمیدم چجوری بدست میاد؟ آیا باید به حالات نفس و عتاب و خطاب و تندی و نرمی و خواطر و اینا علم پیدا کرد که مثلا بدونیم الان نفسم داره چیکار میکنه (نظاره از بیرون) یا نه باید گناه نکرد حتی گناه های بسیار ریز یا نه کلا اشتباه گرفتم؟ ببینید شما میگید "بعضی اساتید ما نشسته میرفتن مسیر سلوک رو" این حرف با چارتا کتاب و مطلبِ اطلاعات طور بدست نمیاد بنظرم. لطفا راهنمایی بفرمایید. در ضمن بنده خیلی اهل محبت هستم. که الان در قبض نسبتا شدیدی گرفتارم. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. احساس همه‌جانبه‌ی خود در همه‌ی عوالم وجود، قصه‌ی ما می‌باشد و قصه‌ی بودنِ ما. معرفت نفسِ مرسوم، راهی به سوی آن نوع بودنِ بیکرانه است و این خود، هدف است به عنوان حقیقتی که عین ربط به حضرت حق است. مرحوم علامه در کتاب «رساله الولایه» نکات ظریفی در این رابطه فرموده‌اند. ۲. چه اشکال دارد، بالاخره زندگی با همین قبض و بسط‌ ها وسعت می‌یابد. موفق باشید

27957
متن پرسش
با سلام و خدا قوت: آیا امتحانات الهی جبرا توسط خدا تعیین می‌شوند یا انسان قدرت و اختیار تغییر و انتخاب نوع امتحان خود را دارد؟ آیا انسان می‌تواند با اختیار به هر هدف و خواسته ای برسد و امتحان الهی در راستای رسیدن به آن اهداف است یا دستگاه امتحان الهی جبرا به عنوان هدف برای انسان تعیین شده است؟ در صورت جبر انسان در رسیدن یا نرسیدن به چیزی آیا اختیار انسان از بین نرفته و مسئولیت از او سلب نمی‌شود؟ لطفا توضیح دهید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بی‌امتحان که نمی‌شود! همیشه از خدا تقاضا می‌کنیم که امتحان‌هایی برایمان تقدیر کند که از آن سرافراز بیرون آییم. به این آیه فکر کنید که تقاضای انسان عبارت است از: «رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ ۖ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا ۚ أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ.» موفق باشید

25409

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: شبهه ای در دین سوال و جواب برای من پیش آمده است. (معنای تقدیر تاریخی یا موجبیت تاریخی شماره سوال: ۱۰۵۳۴ تاریخ ارسال: پنجشنبه ۲۲ آبان ۹۳ آخرین تغییر: دوشنبه ۲۶ آبان ۹۳ موضوع: تفسیر قرآن، معارف قرآنی، حضرت علی(ع)، امام حسین(ع)، کربلا، تاریخ اسلام، جبر و اختیار، تاریخ، فلسفه ی تاریخ، شبهات دینی، سلام: ما در روایاتی از امام صادق (علیه السلام) داریم که مثلا اگر فلان کار را فلان شخص در تاریخ می کرد تاریخ اینگونه تغییر می کرد و یا در سخنرانی آقا داریم که اگر شریح قاضی در مورد هانی بن عروه آن شهادت را به نفع عبیدالله نمی داد شاید تاریخ عوض شده بود و کار به قتل امام حسین (علیه السلام) نمی کشید. با این حساب تقدیر تاریخی یا موجبیت تاریخی چه می شود؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین موارد از حضرت علی «علیه‌السلام» داریم که به کسی می‌گفتند تو سعی کن جزو لشکر عمر سعد نباشی ولی خواهی بود. این‌ها نشان می‌دهد ما یک وظیفه‌ای جهت اصلاح خود داریم و خداوند نیز اراده‌ای جهت مدیریت عالم دارد. در گرماگرم جنگ صفین جبهه‌ی معاویه به‌هم ریخت. به حضرت عرض کردند معاویه کشته شد، حضرت فرمودند او کشته نمی‌شود و بر شما حکومت خواهد کرد. سؤال کردند پس چرا با او جنگ می‌کنید؟ حضرت متذکر وظیفه‌ای شدند که به عهده دارند. شریح قاضی به وظیفه‌ی خود عمل نکرد و اگر عمل می‌کرد آن حادثه پیش نمی‌آمد، ولی از قبل نوشته شده است او به وظیفه‌ی خود عمل نمی‌کند و آن حادثه واقع می‌شود و قرآن در این رابطه در سوره‌ی حدید می‌فرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی‏ أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ (۲۲) هیچ مصیبتى در زمین و نه در وجود شما روى نمى‏ دهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در کتابی ثبت است؛ و این امر براى خدا آسان است!» موفق باشید) در خط آخر اشاره به قبل دارید که ثبت شده است. منظور شما قبل زمانی است یا ذاتی یا رتبی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی قبل از آن‌که موجود، خلق شود و این تقدم نسبت به آن موجود، تقدمِ زمانی است. موفق باشید

25348
متن پرسش
سلام و عرض ادب: با قلب نیم سوز خود چه کنیم؟ با قلبی که زمانی واله و شیدا بود. شیدای شیدا. قلبی که زمانی در عشق اهل بیت (ع) و دوستداران شان می سوخت. با روضه ها ضجه می زد. و واقعا ضجه می زد و شیون می کشید. مثل فرزند مرده ای، چهره رفیق های الهی اش روح اش را می لرزاند. ذره ای فشار عصبی در او اثر نداشت. دائم الغم بود. و این همه تا زمانی بود که او جامعه را لمس نکرده بود. دنبال کار و پول و ماشین و زن و فرزند نبود. شاید هم در آن زیارت ناحیه شهر ری مرد. شاید هم باید می مرد. که حتی بلغ الحلقوم را حس کردم اما جان در نرفت. شاید «در این ماندن و بودن جز ملالت و افسردگی نیست»، سید درست گفت. شاید. با این پرنده در زندان شده چه کنم استاد؟ اگر آزاد شود. نگویید ادب عقل و خیال کنم که قلب همه را حل کرده بود. خیلی مدت است که کار از درس و کتاب گذشته است. نمی دانم چرا این کتاب ها هم از کار افتاده اند. نمی خواهم بگویم رسیدم به امام خمینی (ره) که گفت از درس و مدرسه رَستم. نه هرکس خودش را می داند. الان فقط حرم آرامم می کند. استاد دیگر نمی توانم روضه گوش دهم. یعنی به جای شیون، روضه رو گوش می دهم و هنگ می کنم. چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سفر اربعینیِ امسال همه‌ی عرض بنده به رفقا این بود که به تاریخ جدیدی وارد شده‌ایم که انسان‌ها به‌خصوص جوانان باید خود را به وسعت حضور خدا در این تاریخ احساس کنند و این همان نکته‌ای است که جناب دکتر احمد فردید با نظر به انقلاب اسلامی در رابطه با «دازاین» از هایدگر یافته بود. در «جهان‌بودگی» یا «دازاین»، هایدگر افقی را می‌گشاید برای عبور از نیهیلیسم که شروع خوبی است، ولی یا باید بگویم کافی نیست و یا متعیّن نمی‌باشد. و دکتر احمد فردید در روح انقلاب اسلامی آن را یافت و با حضور اربعینی، این انسان یعنی در «جهان‌بودگی»ِ او به صورتی متعیّن از اجمال به تفصیل آمده. در شب اربعین در آن موکب به خدمت عزیزان عرض شد این مردم نه برای بهشت این‌جا آمده‌اند و نه برای گریز از جهنم؛ اینان می خواهند حضور خدا را با حضور خود در این صحنه احساس کنند و به کمتر از این هم قانع نمی‌باشند. در آن مصاحبه‌ی اربعینی با آقای دکتر دخانچی به نحوی باز بر همین نکته تأکید شد و از این جهت به آینده که خداوند در افق بشر در این تاریخ گشوده است، بسیار امیدوارم.

همه‌ی آن‌چه گفتم و نگفتم جواب این سؤال بسیار مهم شماست که می‌گویید: «چرا این کتاب‌ها از کار افتاده است؟!» این را سخن یک شخص یعنی سخن شما نمی‌دانم، گفتِ همه‌ی جان‌هایی است که به سخن آمده است.

آری! اگر این کتاب‌ها دیگر از کار افتاده‌اند، ولی می‌بینی که سخن امثال آوینی‌ها تازه به «گفت» آمده است مثل سخن امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» که در بستر حضور تاریخی اسلام محمدی «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» آن‌چنان سخنانی به زبان آورد که مادونِ سخن خالق و مافوق سخن مخلوق شد. پس کتاب‌هایی از کار افتاده است که می‌خواهند ما را در بستر تاریخیِ گذشته‌مان نگه دارند، وگرنه در بستر انقلاب اسلامی که خود در بستر روایت و قرآن است اگر امروز سخن گفته شود آسمان‌هایی که آماده‌اند در مقابل ما گشوده شوند، گشوده خواهند شد. در این مورد و در این حال و هوای اربعینی که سرِ کیف هستم، سخن‌ها دارم، اگر که شما نیز چنین سخنانی داشته باشید که می‌گوید در این تاریخ چرا کتاب‌ها از کار افتاده‌اند. خود دانید.

 در مسیر اربعینی به رفقا عرض شد اگر روضه و هیئت نیز با نظر به افق گشوده‌ی انقلاب اسلامی به ظهور نیاید، روضه و هیئت هم از کار می‌افتند، ولی حسین «علیه‌السلام» و اربعین و دفاع مقدس و حججی‌ها، هرگز!! بد نیست در این مورد سری به جزوه‌ی «شهید حججی؛ وجودان تاریخی ما و انقلاب اسلامی» بزنید. موفق باشید

24430
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد اگر امکان هست براتون کلاس زن استاد موسویان راجع زن را یا مثل این موضوع را تو شهر اصفهان یا همون سها هم داشته باشید بنده با چند تا این موضوع را پیگیریم و از وقتی هم درگیرش هستم به عنوان یه خانم مجرد فکر می کنم زن را به ما هو زن و به شخصه خودش دارم بررسی می کنم که متاسفانه یا به هر دلیل فکر می کنم خانمهایی که متاهل هستن یا پسر دارن نمیتونن اینطور به بحث زن نگاه کنن و ناخوداگاه محبت و دوست داشتن و یا شاید وابستگی اونها و یا هر چیز نمی گذارد این موضوع براشون به صورت استقلالی «یعنی همونطور که شما فرمودید در پاسخ به سوال خانمی در سایت به این صورت به بحث زن پرداخته شه که او در ارتباط با شوهر و یا هر چیز دیگه » بهش پرداخته شه و زن خودش به عنوان زن مورد ارزش باشه لذا از شما بزرگوار درخواست دارم در صورتی که امکان داره مثل این جلسه یا امثال اونو تو سها یا جایی در اصفهان هم داشته باشید. در موسسه فتوح اندیشه هم این بحث توسط عده ای تا جایی که بنده میدونم داره پیگیری میشه به نظرم لذا اگر تمهیداتی صورت بگیره این بحث منسجم تر بشه از شما کمال تشکر را دارم ممنون و متشکرم و باید بگویم دنبال کردن این بحث افق خیلی تازه ای را برای بنده به شخصه باز کرده که نگاه به بحث زن را تغییرداده به طوری که هویت تازه ای از زن را به شخصه حس میکنم و گمان می کنم با این همه مباحث معرفت النفس و اینها اصلا زن را به عنوان زن هنوز نشناخته بودم گاه حس می کنم چه تاج کرامتی خدا بر سرم نهاده که زن آفریده شدم و چقدر خدا زیباست در وجود زن و گاه واقعا به این حرف پدر و برادم می رسم که میگن خوشا بحالتون که زن آفریده شده اید گاه گمان می کنم شاید آنچه تکوینا بعضی مردان از وجود زن درک می کنند خود زن به آن نرسیده است و به امید خدا ان شاءالله دوست دارم بیشتر پیگیر این موضوع باشم متشکر. استاد عزیز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوعی است که باید با رفقا در میان گذاشته شود تا إن‌شاءاللّه فکری برای آن بکنند. موفق باشید

21775

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: همانطور که مستحضرید چندی پیش سردار سلیمانی وعده پایان داعش در این کره خاکی رو داد ولی هنوز این‌ها دارند جنایت و ترور می کنند و مسئولیت بعهده می گیرند و هنوز رسانه دارند! فقط پایگاهشان‌ عوض شده و ظاهرا بزودی افغانستان پایگاه جدیدشان می شود. لطفا توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به سخن آن سردار حکیم دقت می‌کردید ایشان پایان خلافت داعش را خبر دادند، نه پایان حضور فرقه‌ی داعشی را. موفق باشید

19908
متن پرسش
سلام استاد: این سوال رو پرسیده بودم ولی نتونستم منظورم رو از سوال خوب ارائه بدم. در بحث حرکت جوهری تحلیل عقلی اینطوریه که وجود عرض، وابسته به وجود جوهره و وجود جوهر وابسته به مرتبه بالاتره و‌ همینطور میره تا برسه به واجب‌الوجود؟ بحثم توی تبدیل قوه به فعل نیست، سوال کلی از تحلیل عقلی مراتب وجود و سلسله وابستگی اون‌هاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع مراتب وجود بحث حرکت جوهری و اساساً بحث جوهر و عرض که مربوط به عالَم ماده است، معنا ندارد. آری! در سلسله‌ی مراتب وجود، به وجودِ مطلق می‌رسیم. موفق باشید

19399
متن پرسش
سلام استاد: سلامت بدن اولیا بعد از مرگ، مربوط به کدام تعلقه، تغلق تدبیری یا خاطره‌ای؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون گرفتار گناهان نیستند می‌توانند تدبیر بدن را در حدّ دفع باکتری‌ها ادامه دهند. موفق باشید

19088
متن پرسش
با سلام: استاد با توجه به اینکه زمینه های گناه برای جوانان بسیار فراهم شده مخصوصا لذت های نامشروع جنسی؛ سوال این حقیر این هست که چگونه این افراد را جذب به دین کنیم با توجه به اینکه لذت های گناه رو چشیده اند؟ راهکار جامعی لطف بفرمایید. شیوه ی تبلیغ و تاثیرگذاری چگونه باشد؟ چه موضوعاتی رو در اولویت قرار بدیم؟ طلبه ای حقیر از اراک
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رفاقت با آن‌ها 2- طرح مباحث معرفت نفس به آن شکل که در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» مطرح شده که رویکردِ معادی دارد تا با نظر به معاد، مزه‌ی لذّاتِ دنیایی چنان برای آن‌ها جایگیر نشود. موفق باشید

18449
متن پرسش
با سلام: با آرزوی غفران برای حادثه دیدگان ساختمان پلاسکو تهران و صبر برای بازماندگان. استاد گرامی از بعد معنوی چطور می توان از اینگونه حوادث در زندگی شخصی جلوگیری کرد؟ آیا اینگونه حوادث مصداق آیات 32 تا 44 سوره مبارکه کهف می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که نظام الهی نظامی است حکیمانه، هر اندازه انسان به حادثه نزدیک باشد بهتر می‌تواند بفهمد حکمت کارها چیست؟ و لذا به راحتی نمی‌توان مصداقِ این حادثه را جریانی دانست که در آیات فوق مطرح است. موفق باشید

18096
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: چرا خداوند در برخی آیات خودش را با «من» معرفی کرده و در برخی آیات با لفظ «ما»؟ مثلا می فرماید ما آسمان ها و زمین را آفریدیم. چرا همه جا من را بیان نکرده. پاسخ این سوال را برای بچه های ابتدایی می خواستم اگر می شود جواب قانع کننده ای بیان کنید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق آن‌جایی که می‌خواهند ما را متوجه کنند که کارها در یک نظام و با مجموعه‌ی علت‌ها انجام می‌گیرد، واژه‌ی «نا» یعنی «ما» را به کار می‌برند به همان معنایی که در روایت داریم: «ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها» خداوند إبا دارد که امور را به جریان بیندازد مگر از طریق علت و سبب خاصش. و آن‌جایی که حضرت حق می‌خواهند ما را متوجه کنند که اراده‌ی او ماورای همه‌ی علت ها و سبب‌ها در صحنه است، امور را به خود نسبت می‌دهد. موفق باشید 

18059
متن پرسش
کندن انسان از تعلق توسط عزراییل فقط برای مردن است یا در هنگام حیات ایشان ظهور این ویژگی هم است؟ یعنی در زمان حیات می توانیم به ایشان متوسل شویم تا قلب ما را از تعلقات بگیرند بدون اینکه جان ما را بگیرند و نمیریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرگونه قبض و گرفتنِ تعلقی از امور دنیا به نور حضرت عزائیل«علیه‌السلام» است که به جهت حقیقت مجردی که دارند، در همه‌ی عوالم حاضرند بدون آن‌که عالم ماده و پدیده‌های آن مانع حضور ایشان باشد. موفق باشید

8005

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
اگر در مقابل سختی ها ابراز ناراحتی کنیم بهره ای از تحمل سختی ها نبرده ایم؟ درباره صابران توضیح بفرمایید. متشکرم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این موضوع را در کتاب‌هایی مثل جامع‌السعادات یا معراج‌السعاده و یا شرح حدیث «جنود عقل و جهل» دنبال بفرمایید. موفق باشید
32357

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: در کتاب خویشتن پنهان و همچنین ۱۰ نکته از معرفت نفس فرمودید رابطه مخلوقات با خداوند رابطه تجلی می‌باشد یعنی مخلوقات ظهور و تجلی خداوند هستند و این باشد استمرار داشته باشد پس چرا خداوند بیشترین جای قرآن گفته خلق مثلا «خلق السماوات والارض» چرا نمی‌گوید یخلق که استمرار داشته باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «خَلَقَ» به معنای «اَلَّفَ» یعنی جمع‌آوری است مثل آن‌که خداوند بدن ما را از همین عالم ماده به این صورت شکل می‌دهد. ولی در موضوع «وجود» و وجوددادن، بحثِ تجلی در میان است که با دنبال‌کردن «برهان صدیقین» این موضوع به خوبی روشن می‌شود. موفق باشید 

32082
متن پرسش

سلام علیکم جناب استاد گرامی: کتب «برهان تا عرفان» و «ده نکته معرفت نفس» شما را مطالعه کردم، سپاسگزارم از اینکه مفاهیم حکمت متعالیه را به زبان ساده آموزش می دهید. کتاب شما باعث شد که سوالات بسیاری برایم پیش بیاید در نتیجه به مقالات و کتب متعددی رجوع کردم. لیکن ابهامات و سوالات اساسی در این مطالب برای من بر جا مانده که ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید. ۱. مباحث وحدت وجود تماما در باب ذات الهی است، در حالی که می دانیم در احادیث بسیاری از اهل بیت تفکر در ذات الهی نهی شده است. آیا هیچیک از فلاسفه اسلامی، قائل به وحدت وجود در مورد این ایراد جوابی ارائه کرده اند؟ مثلا در تعریف وحدت تشکیکی وجود، ذات الهی برابر با وجود دانسته شده که دارای مراتب شدت توصیف می شود! آیا قائل شدن مراتب شدت و ضعف وجود معادل به قائل شدن کم و کیف برای ذات الهی نیست؟! که در این صورت قابل پذیرش نیست. ۲. بنده منابع بسیاری را برای یافتن تعریف دقیق از «وحدت شخصیه وجود» جستجو کردم. علی رغم اینکه این نظریه از زمان ابن عربی بین عرفا رایج بوده  ولی متاسفانه تعریف دقیق و شفافی از آن یافت نمی شود. در تعریف ویکی فقه بیان شده است که «وحدت شخصی وجود» به معنای وحدت مطلق در وجود است اما مراتب در تجلی وجود است. حال آنکه در «وحدت تشکیکی وجود» مراتب در خود وجود است. بنابر این تعریف «وحدت شخصی وجود» منطقی تر به نظر می رسد. ۳. در مورد مساله «وجود شرور» در عالم دلایل ارائه شده در حکمت متعالیه غامض می‌باشد. اول اینکه خواسته شده با ارجاع به وحدت تشکیکی وجود،  شرور معادل با «عدم» در نظر گرفته شود که ناشی از نقص وجود در مراتب پایین تر است. در وحدت شخصی وجود نیز هیچ توضیحی برای شرور نیافتم! بنده شخصا به این می اندیشم که با وجود این همه ظلم‌ها و شرارت‌ها در اطراف ما، چگونه می توان فلسفه آنها را با کمک وحدت وجود فهم کرد؟! ۴.  در باب اختیار انسان، جناب ملاصدرا در اسفار متذکر شده است که چون انسان دارای سه بعد عقلانی، مثالی و جسمانی می باشد در نتیجه مضطر به اختیار است. ولی این استدلال قویی نیست زیرا ابتدا باید اثبات شود که بین عقل و مثل و جسم تضاد وجود دارد تا نتیجه شود که انسان مضطر به اختیار بین این نشئات متضاد است. در حالی که می دانیم این سه عوالم به ترتیب در طول و منتج از یکدیگرند پس قاعدتا نباید تضادی بین این سه عوالم باشد! ۴. در مورد حرکت جوهری، ظاهرا حکمت متعالیه آن را مختص عالم ماده دانسته است  و عالم مجردات فاقد حرکت است. در حالی که می دانیم تنها خداوند کمال مطلق است و هر چه غیر اوست فقیر بالذات است. در نتیجه منطقی این است که استدلال کنیم تمامی عوالم وجود اعم از مادی و مجرد همه به سوی کمال مطلق در حرکت هستند تا از او فیض گیرند. و این حرکت باید نامتوقف باشد. مثلا اینکه بهشتیان در بهشت ارتقای مقام می یابند ویا گروهی از جهنمیان پس از مدتی از جهنم آزاد می‌شوند همگی مثال‌هایی بر حرکت جوهری در عالم غیر ماده است. در عالم فرشتگان نیز می دانیم هاروت و ماروت (بنابر داستانی در عیون اخبارالرضا) دچار امتحان الهی شدند که نشانگر امکان تحول و حرکت جوهری بین فرشتگان نیز هست! در انتها اگر ذکری نیز دستور بفرمایید بسیار متشکر خواهم شد. خداوند توفیقات شما استاد گرامی را افزون فرماید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد نیاز به بحث مفصل دارد. ولی به طور مختصر عنایت داشته باشید که حضرت امام در کتاب «چهل حدیث» حدیث چهاردم که مربوط به تفکر در ذات الهی است، نکاتی در رابطه با وحدت وجود مطرح فرموده‌اند. عنایت داشته باشید که خداوند عین وجود و وجودِ مطلق است و در تشکیک وجود بحث در تجلیات وجود است که همه به ذات حق برمی‌گردد ولی هیچ‌کدام خداوند نیستند زیرا هیچ‌کدام وجود مطلق نمی‌باشند.

در مورد شرور و وجه عدمی آن اتفاقاً بهترین جواب در دستگاه «اصالت وجود» توسط مرحوم شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» داده شده است.

همین‌که انسان دارای مقام امکانات مختلف و ابعاد مختلف وجودی است، عملاً در گذرگاه انتخاب قرار می‌گیرد. به همین جهت در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» بحث شد که انتخاب، ذاتیِ وجود انسان است.

حرکت جوهری را باید با دقت مطالعه کرد تا این نوع اشکالات در دل آن رفع شود. زیرا آنچه در «حرکت جوهری» مطرح است تبدیل قوه به فعل می‌باشد و این غیر از حرکت به معنای رفع موانع حضور و حاضرشدن در مرتبه حضور برتر است. آن‌جا بحث حضور در حضور است و این ربطی به حرکت جوهری ندارد.

به هر حال ملاحظه می‌فرمایید که معارف گرانقدری در «حکمت متعالیه» نهفته است که دقیقاً جواب نیازهای معرفتیِ این زمان می‌باشد و باید با همت زیاد و دقت فراوان در آن وارد شد تا معلوم شود حتی «وحدت وجود» در نسبت حضور حق با حق، با «تشکیک وجود» در نسبتِ حضور حق با خلق، قابل جمع است. موفق باشید      

30487
متن پرسش
با سلام: ابتدا تشکر ویژه ای دارم از شما که مطالب زیادی را ازتون آموختم. آشنایی من با شما برمی‌گردد به تفسیر حدیث عنوان بصری که خداوند عنایت فرمود که با سایت شما ارتباط بگیرم. علاقه اصلی من عرفان هست. چند ماهی هست بصورت جدی عرفان شیعی رو مطالعه می‌کنم و خدا رو شکر هر روز قلبم نسبت به آن گشوده تر می‌شود. خداوند نعمت ریز بینی را به من عطا فرموده و برای همین به راحتی مطلبی را نمی‌پذیرم و در کنار آن نعمت انعطاف پذیری را هم عطا فرموده تا در صورتی که متوجه اشتباه خود شوم آن را قبول کنم. این سوالاتی که از شما می‌پرسم فقط برای آن است که احساس می‌کنم اول با اطلاع هستید و دوم منطقی و منصف، ان شاءلله. پرسش های من درباره انقلاب اسلامی و ثمرات آن است. من در خانواده ای نسبتا مذهبی به دنیا آمده ام و همیشه در خانه ما صحبت از قرآن و ائمه بوده و هست. با تحقیقاتی که کردم ارادتم به ائمه بیشتر شده بخصوص حضرت علی علیه السلام. هنگامیکه حکومت ایشان را با الان مقایسه می‌کنم (و البته شرایط زمانه را هم در نظر می‌گیرم) متاسفانه اختلاف زیادی را متوجه می‌شوم. تا اینکه نظرات شما من را تکان داد و باعث شد نه به شما بلکه به خودم شک کنم که نکنه من اشتباه می‌کنم و مواردی را درنظر نگرفته ام! بخاطر همین بعضی از شکیّات خودم را مطرح می‌کنم که انتظار دارم شما با تکیه بر آیات قرآنی و سنت اهل بیت پاسخ دهید تا ان شاءلله اگر حقانیتی در آن بود خداوند از طریق شما من را از گمراهی نجات دهد. و اگر شما من را متوجه جهالت خود کنید ان شاءلله به طریقی آن را جبران خواهم کرد. و این را هم عرض کنم که من از فعالیت های سیاسی بیزار هستم و تا وقتی نفس اماره درونم جولان می‌دهد واجب آنست که به خودسازی خودم بپردازم ان شاءلله. این را گفتم تا بدانید من فقط برای خودم چنین پرسش هایی می‌پرسم و قصد و غرضی ندارم. ۱. نظرتان درباره قول هایی که امام خمینی در بهشت زهرا به مردم دادند و به بسیاری از آنها عمل نشد چیست؟ و همینطور آزادی احزاب که در فرانسه بیان کردند. از طرفی الان شاهدیم که هیچ حزب مردم نهادی به معنای واقعی نداریم و حتی اتحادیه های صنفی ما نیز بشدت ضعیف و منفعل هستند. ۲. اعدام های تابستان سال ۶۷ منافقین، که بیشتر مدت اسارت خود را طی کرده بودند. اگر قرار بر اعدام بود چرا سال ها آنها زندانی بودند و در شرف آزادی اعدام شدند؟ ۳. قتل های زنجیره ای در اوایل دهه ۷۰ که بصورت ترور انجام شد و با حیله و نیرنگ مخالفان نظام کشته شدند. ۴. کشتار سال ۷۸ در خوابگاه دانشگاه تهران. ۵. کشتار معترضان سال ۸۸ و شکنجه بسیاری از مردم عادی ۶. کشتار معترضان سال ۹۸ (قبول دارم که در بین مردم اغتشاشگران نفوذ کرده اند اما بسیاری از مردمی که شکنجه و کشته شده اند مردم عادی بودند) ۷. احساس خفقان و ترسی که مردم ار حکومت دارند و پایگاهی مدنی وجود ندارد که مردم حرفشان را آزادانه و بدون ترس بزنند و بخاطر آن مردم در مواقعی مجبور می‌شوند برخلاف میلشان برای اعتراض به خیابان بیایند و در نهایت یا مخالف نظام خوانده می‌شوند یا معاندین در آنها نفوذ کرده و اعتراضات را به انحراف می‌کشانند و در هر دو صورت، این مردم هستند که سرخورده می‌شوند و ناراحتیشان از حکومت عمیقتر می‌شود. (من وقتی شرایط الان را با ۱۰ یا ۱۵ سال گذشته مقایسه می‌کنم به وضوح می‌بینم که موافقان حکومت الان منتقد آن شده اند. منظورم سیاستمداران نیست بلکه مردم عادی و دور و بر خودم را می‌گویم) ۹. سانسور روزنامه ها، اخبار، کتاب ها، نشریه ها و... و صدا و سیمای یکطرفه ۱۰. چرا مردم ما باید انقدر فشار روی آنها زیاد باشد نه فقط فشار اقتصادی بلکه فشارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی؟ من خودم از مخالفان نظام سرمایه داری هستم ولی متاسفانه کشور ما نیز بیشتر از ۹۰ درصد مدیریت آن طبق آن نظام استکباری اداره می‌شود و حتی در مواقعی بدتر از آن. از نظام بانکی تا آموزشی و ادارات مختلف و... ۱۱. این کلاهبرداری عظیمی که در طول این سالها انجام شده بویژه امسال که با دعوت همه جانبه نظام از مردم برای شرکت در بورس، متاسفانه ضررهای سنگینی متحمل شدند. درست است که مردم هم نباید بدون آموزش وارد بورس می‌شدند اما دعوت دولت و رسانه های حکومتی، آنها را به گونه ای ناصحیح ترغیب کرد. وقتی ما چنین دین غنی و پربرکتی داریم چه احتیاجی به مدل کشور داری دیگران!؟ ان شاءلله خداوند همه ما را به راه راست هدایت فرماید و از گمراهی نجات دهد و با نور حقیقت عبودیت، ما را منوّر کند. آمین یا رب العالمین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مستحضرید که بررسی این نوع سؤالات، مثنوی هفتاد من نیاز دارد. ۱. در این مورد خوب است جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب» که روی سایت هست، مطالعه شود که اراده‌ی امام چه بود و هوشیاری دشمن برای به شکست‌کشاندنِ آن اراده تا کجا آمد. آری! امام خمینی نتوانستند آن وعده‌ها را محقق کنند ولی در رویارویی با فتنه‌های دشمن، انقلابْ امروز به وسعتی رسیده هزار برابر بیشتر از آنچه بنا بود باشد. ۲. در مورد اعدام‌های منافقین، در جریان باشید که بعد از عملیات «مرصاد» معلوم شد آن‌ها زندانی عادی نبودند. پرونده‌هایی که از عملیات چلچراغ دشمن به دست آمد، معلوم بود بسیاری از زندانیان جزیی از جریان برانداز بوده‌اند. ۳. آری! قتل‌های زنجیره‌ای با نفوذی‌ها و یا منحرفینی که در اطلاعات نفوذ کرده بودند انجام شد و کار بدی بود و به نظام، ضربه زد. مصاحبه‌ی اخیر آقای یونسی و آقای مهدی نصیری در این رابطه مفید است. ۴. جریان دانشگاه همان‌طور که بعداً معلوم شد، جریان از پیش‌طراحی شده بود که پای نظام گذاشتند. ۶. خود بنده ناظر جریان اغتشاشات سال 98 بودم. کاملاً منافقین نفوذ کرده بودند و اراده‌ی براندازی داشتند و هیچ راهی جز برخورد محکم و جدّی نبود ۷. جریان نظرخواهی اخیر دانشگاه مریلند این مورد را تأیید نمی‌کند که مردم در کلیت از نظام سرخورده‌اند. بیشتر اشکالات را در ضعف مدیریت می‌بینند و نه در کلیت نظام. ۹. به نظر بنده تلویزیون احتیاط‌ های بیش از حدّی دارد و با نوعی تنگ‌نظری همراه است. زیرا کسانی هستند که کلیت نظام را قبول دارند، ولی مثل ما فکر نمی‌کنند. این‌ها نیز باید در رسانه‌ی ملی جایی داشته باشند. ۱۰. همین‌طور است که می‌فرمایید. ما هنوز در افقی که انقلاب اسلامی در این تاریخ گشوده است، ورود نکرده‌ایم. به گفته‌ی آقای دکتر شهریار زرشناس، اشکال در حضور لیبرال‌ها در نظام اقتصادی و فرهنگی و سیاسی ما است. ۱۱. باز هنوز متوجه نشده‌ایم که با اراده‌های سست سیاسیون نمی‌توان به طنابی آویزان شد که اینان ما را در چاه می‌برند ولی توان بالاکشیدن آن را ندارند.

و همه‌ی این امور حکایت از آن دارد که با انقلاب اسلامی، افق دیگری در پیش است و باید بعد از این‌همه تجربه به خود آییم و به راه دیگری فکر کنیم که بحمدلله خداوند از طریق انقلاب اسلامی، آن راه را در مقابل ما گشوده است و ما معنی گمشده‌ی خود را تنها در این راه می‌توانیم پیدا کنیم. موفق باشید 

29891

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: با مقایسه دیوان حافظ به تصحیح غنی و قزوینی با برخی تصحیح های دیگر چون تصحیح قدسی احساس می‌شود غنی اشعاری که بوی تشیع حافظ را بدهد نیاورده است. سالها پیش سخنرانی از استاد فاطمی نیا گوش می‌کردم اگر خطا نکنم در مورد انواع کشف بود و اینکه علامه در کنار مقبره حافظ برایشان کشف شد که این شعر از حافظ است «قبر امام هشتم و سلطان دین رضا از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش» این شعر در غنی نیست ولی در قدسی هست. البته شعری در غنی آمده که «کجاست صوفی دجال فعل ملحد شکل بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید» که البته چون اهل سنت هم به مهدی معتقدند شاید ازین لحاظ غنی اشکالی در آوردن این شعر نمی‌دیدند دو سوال دارم: ۱. غنی بعلت اینکه حافظ را سنی می دانستند اشعار تشیعی او را نیاوردند یا واقعا این اشعار از حافظ نیست و در نسخ کهن نیامده است و اگر از حافظ نیست آن کشف علامه چگونه قابل توجیه است؟ ۲. حضرتعالی کدام تصحیح را به حافظ نزدیکتر و توصیه می‌فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد تحقیقی نداشته‌ام. جناب اقای غنی و قزوینی انسان‌های محققی بوده‌اند. مهم، روح غزلیات جناب حافظ است که بالاتر از شیعه و سنیِ رسمی در عالَم و در نسبت با حضرت حق حاضر است مثل سایر عرفا. موفق باشید

28739
متن پرسش

بسمه تعالی با سلام و خدا قوت: استاد در کانال مطالب ویژه دو کلیپ با صدای خواننده زن لبنانی و فلسطینی بارگذاری شده بود و مطلبی از تفسیر سوره ممتحنه جنابعالی برای معرفی کلیپ استفاده شده بود، پیگیری کردم از مسولین گروهها عنوان کردند مطالب همه مورد تایید استاد هست، استاد بنده بضاعتی از معارف ندارم و جسارت است اما آیا پخش صدای یک خواننده زن شرعا درست می‌باشد؟اگرچه با نظر شما موافقم که جهانی دیگر در حال طلوع است و چه بسا دروزی و مسیحی و سنی سوری و لبنانی که قلبا حزب اللهی است اما این موضوع مجوز نشر خوانندگی یک زن است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است سری به جواب شماره‌ی ۲۸۷۳۲ بزنید.

در این رابطه می‌توان نسبت به این موضوع هم فکرکرد. دیروز، هنوز توحید ما آن چنان وسیع به ظهور نیامده بود که سایر ملل احساس کنند ما از آن‌ها جدا نیستیم لذا دوگانگی‌ها شدید بود ولی امروز توحیدِ انقلاب اسلامی طوری گسترده شده که بسیاری از ملل جهان، حاج قاسم سلیمانی را از آنِ خود می‌دانند پس ما از مواضع خود عدول نکرده‌ایم. تاریخ، تاریخ دیگری شده و نسبت انسان‌ها با ظهور توحیدی، گسترش یافته تا آن‌جایی که باید منتظر آینده‌ای بود که گرگ و میش بر یک آخور غذا می‌خورند.

در ابتدای ظهور اسلام پیامبر خدا (ص) به حکم قرآن از ازدواج با زنان اهل کتاب نهی می‌کردند ولی وقتی به مرور چهره‌ی توحیدی اسلام با سعه‌ی بیشتری به ظهور آمد و بیش از پیش ابعاد خود را نشان داد و بر قلب مردم اعم از مسلمان و اهل کتاب سیطره‌ی بیشتری یافت، آیه آمد: «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ » (مائده/۵) ‏امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده؛ و (همچنين) طعام اهل كتاب، براى شما حلال است؛ و طعام شما براى آنها حلال؛ و (نيز) زنان پاكدامن از مسلمانان، و زنان پاكدامن از اهل كتاب، برای شما حلال‌اند؛ و این بدان معناست که وقتی شرایط، تاریخی تغییر کند نحوه‌ی حضور اسلام بین ملل و جوامع نیز تغییر می‌کند در آن حدّ که تا دیروز ازدواج با زنان اهل کتاب را ممنوع کرده بود و امروز ازدواج با آن‌ها را بدون آن‌که لازم باشد مسلمان شوند، اجازه می‌دهد. زیرا سیطره‌ی فرهنگیِ اسلام پس از یازده سال آن‌چنان قدرتمند شده است که نه‌تنها هضم فرهنگ یهود و نصارا نمی‌شود، بلکه آن‌ها را در خود هضم می‌کند بدون آن‌که نیاز باشد آن‌ها دین خود را تغییر دهند.

این شبیه آن است که دیروز دریاچه بودیم و امروز اقیانوس شده‌ایم. و این هنر سید حسن نصراللّه می‌باشد که چگونه توانسته است اسلام را در قلب‌‌ها جای دهد هرچند هنوز راه بسیاری در پیش است. موفق باشید

28361

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر و آرزوي طول عمر با عزت براي ايشان: مدتي است كه با برخي از كتابها ، نوشته ها و صوت هاي استاد مانوس شده ام. بنده شغلم كارمند و مسول فرهنگي در دانشگاه هستم. الان هم دانشجوي كارشناسي ارشد رشته مطالعات فرهنگي مي باشم. اين رشته از مجموعه علوم اجتماعي است كه به مباحث و نظريه هاي فرهنگي معاصر در غرب مي پردازد كه بيشتر هم نظريه انتقادي ومكتب فرانكفورت و مكتب بيرمنگام را كه نو ماركسيست هايي از جمله آدرونو، هوركهايمر، ماركوزه و هابرماس .. از بنيانگذران آن محسوب مي شود، مي پردازد. البته بنده در رشته هاي فيزيك و تاريخ تشيع هم در مقاطع كارشناسي و كارشناسي ارشد تحصيلاتم را به پايان رسانده ام. الان كه آثار شما را نگاه مي كنم مي بينم كه اين رشته (مطالعات فرهنگي) خيلي با مباني اسلامي و بومي ما در تناقض است. بارها خواستم انصراف بدهم و در رشته فلسفه ادامه تحصيل بدهم. با توجه به اينكه قصد دارم در مقطع دكتري هم اين رشته را ادامه دهم، سوال من اينه كه آيا مي توانم همزمان با ادامه تحصيل در اين رشته فقط به منظور آشنايي با فرهنگ مدرنيته و فهم آن، سير مطالعاتي شما را هم همزمان دنبال كنم و دروس فلسفه اسلامي و غرب را هم در كنار آن به صورت مطالعه آزاد داشته باشم؟ بعضي وقت ها احساس مي كنم وقت گذاشتن براي يادگيري نظريه هاي غربي در حوزه علوم اجتماعي و غافل از شدن از تفكر در آثار اسلامي از قبيل تفسير و كلام و... مرا دچار خسران و زيان مي كند؟ با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به رویکرد خودتان دارد که از یک طرف با دنبال‌کردن خرد مدرن، متوجه باشیم در کجای عالم قرار داریم. و از طرفی دیگر به راهِ حل‌های دینی در بستر شهر مدرن فکر کنیم. پیشنهاد بنده آن است که مباحث «انقلاب اسلامی، جهانی بین دو جهان» به آدرس http://lobolmizan.ir/sound/1310 را دنبال بفرمایید. موفق باشید

28155
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر: وقت بخیر: ۱. ببخشید طبق دستور آقای نخودکی به امام خمینی یه تعقیباتی بعد از نماز به ایشان گفته بودن که اول آیه الکرسی را بخوان و بعد تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها و بعد سه توحید و سه صلوات و آیات دوم و سوم طلاق. ولی جناب آقای شجاعی در کتاب تزکیه بلافاصله بعد از نماز تاکید بر تسبیحات حضرت زهرا را داشتند. می‌خواستم ببینم اگر اول تسبیحات و بعد آیه الکرسی خوانده شود در آن سیر معنوی که منظور جناب نخودکی فرموده اند تغییری حاصل می شود و باعث می شود که به آن نتیجه که منظور ایشان بوده نرسید یا خیر فرقی نمی‌کند؟ ۲. پیشنهادتان برای تعقیبات نماز چیست با توجه به اینکه هر کدام فضیلت خاصی دارد؟ ۳. آیا ورزش فکری کافی است جهت تربیت قوه وهم و خیال اگر عقاید را بلد باشیم یا برای آن حتما باید از اشعار مولانا کمک گرفت طبق کتاب ادب خیال عقل قلب؟ ۴. از رسالات لقاء لله که نوشته شده کدام یک را معتبر می‌دانید؟ ۵. تفاوت مناجاتی بودن با خراباتی بودن چیست با توجه به جناب ملکی تبریزی و امام خمینی ره؟ برای فهمیدن کامل واجبات و محرمات و مستحبات و مکروهات و مباحات به ترتیب چه کتابهایی بخوانیم؟ حلال کنید استاد طولانی شدن و اسباب زحمت. ان‌شاءلله همواره باقی به بقای ذات الهی باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فرق نمی‌کند ۲. بستگی به روح و روحیه و ذوق خودتان دارد. ۳. باید معارف را تفصیل داد، ماندن بر اجمال کافی نیست. ۴. رساله‌ی لقاء اللّه آیت اللّه ملکی نکات خوب و ارزنده‌ای دارد. ۵. دو نوع روحیه است، هرکدام در جای خود صفایی دارد. خراباتی، خراب اندر خراب است، دست خودش نیست. ۶. کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی کارساز است. موفق باشید

27955

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: می فرمایند که برای ازدواج، عاقبت به خیری و استجابت دعا هر چقدر به مانند نوکری برای پدر و مادر باشیم بهتر است ولی سوال من این است که اگر پدر و مادری بزرگترین ضربه ها را به فرزندشان وارد نمایند و همچنان به وارد ساختن این صدمات و عیب جویی و بی آبرو کردن و دروغگویی در مورد فرزند خود ادامه دهند و با دستورات خود باعث به گناه افتادن هر چه بیشتر فرزند خود شوند باز هم واجب است به حرفشان گوش داده شود، و اینکه احسان به والدین و جلب رضایت آنها باید به چه صورتی باشد که هم موجب عاق والدین نشود و هم موجب آسیب دیدن بیشتر فرزند، خصوصا اگر فرزند دختر باشد و چاره ای جز ماندن در کنار آنها تا ازدواج یا شاغل شدن، که در هر دوی آنها هم گره افتاده، نباشد؟ و چگونه می شود در جامعه بدون داشتن هیچ همراه یا خانواده یا پشتوانه ایی بر روی اعتقادات درست خود ایستاد و درستکار ماند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا ۖ وَإِنْ جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا ۚ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» و ما به آدمی سفارش کردیم که در حق پدر و مادر خود نیکی کند، و اگر آنها (خود مشرک باشند و) کوشند تا تو به من (که خدای یگانه‌ام) از روی جهل و نادانی شرک آوری هرگز اطاعت امر آنها مکن، که رجوع شما به سوی من است و من شما را به پاداش هر عمل که به جای آورده‌اید آگاه می‌گردانم. بنابراین مدارا با والدین، غیر از آن است که در هر حال از آن‌ها اطاعت کنیم. البته رستگاریِ ما در گرو مدارا با آن‌ها است حتی اگر مشرک باشند. موفق باشید

26139
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت لطفا نظرتان را در مورد متن زیر بفرمایید: در روایات داریم که خداوند یک شبه امر ظهور را اصلاح می فرماید یعنی بیشتر افراد بعید می دانند اما به یکباره شرایط آماده می شود. یک نمونه از این تحول سریع را می توان در چند روز اخیر در تحولات عراق و ایران مشاهده کرد. از شرایط اولیه که به نفع آمریکا و جیهه استکبار بود و سپس حمله ابلهانه ترامپ به پایگاه حشدالشعبی و خروش مردم عراق و حمله به سفارت و سپس ترور شهدای مقامت ایران و عراق که موج بیداری دو ملت را تکمیل نمود و خصوصا در ایران این موج برادری و همبستگی و دشمن ستیزی شکل گرفت. در مورد ظهور امام زمان هم همین طور خواهد شد و در صورت حرکت ما، خداوند شرایط را به سرعت فراهم می نماید. ان شاءلله «انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار حرف درستی است. ما این روزها مصداق آن روایت را دیدیم و تجربه کردیم. موفق باشید

25783

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد متفکر: حضرت استاد طاهرزاده، عرفان و فلسفه را عرفایی توانستند تثبیت کنند که این دو را با فقه پیوند دادند و سرآمد همه ی آنها حضرت امام خمینی (ره) در جواب سوال ۲۵۷۵۶ فرمودین که نمی شود به راحتی بحث رقص و سماع را در عرفان رد کرد. حال آنکه حداقل در سیره عرفای فقیه مثل حضرت امام (ره) این موارد مردود است. در سیره اهل بیت علیهم السلام که قطعاً این کارها نبوده نمی دانم چه اصراری است ارزشی در حد عصمت برای تک تک عرفا قائل شویم و تمام کارهای آن ها را یا توجیه می کنیم و یا می گوییم نمی شود به راحتی آن را رد کرد. به نظر حقیر ما فقط کارهایی از عرفا را باید قبول کنیم که حداقل یک توجیهی از کتاب و سنت برای آن بیاوریم خواستم نظر حضرتعالی را بدانم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رقص سماع غیر از رقصی است که مورد نهیِ بعضی از فقها است. یادم نمی‌آید که حضرت امام آن نوع رقص را نفی کنند. فراموش نکنید که خود جناب مولوی یک فقیهِ مبرز است. البته چون ما نمی‌شناسیم آن حالت، چه حالتی است، نمی‌توانیم نفی کنیم. همیشه حکم، مبتنی بر شناخت موضوع است. موفق باشید

25509

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: در خصوص سوال 25502 بخاطر پاسخ حکیمانه شما سپاسگزارم. اما یه نکته را باید عرض کنم اتفاقاً ما به براندازی فکر نمی‌کنیم بلکه به اصلاحات ساختاری فکر می‌کنیم ولو اگر به تبدیل جمهوری اسلامی به جمهوری منتهی شود منتها براندازی اسم دیگر انقلاب است و تاریخ معاصر ایران و جهان ثابت کرده در اکثر مواقع (اگر نگویم همه) ضررش بیشتر از نفعش برای یک ملت است هرچند در نوع خود یک تحولی است که آثار مثبتی در خود دارد ولی درهرحال سیر انتقال قدرت از نیروهای معتدل به تندرو و از تندرو به همان گروهی که مردم علیه‌اش انقلاب کرده بودند اما در لباس جدید نتایج وحشتناکی دارد که امروز نمونه‌اش را در ایران شاهد هستیم. از این رو ما دنبال براندازی نیستیم دنبال اصلاحات ساختاری هستیم که از به‌ رسمیت شناختن مردم و برگزاری انتخابات آزاد می‌گذرد. کافی است حکومت به انتخابات آزاد تن در دهد تا ننگ خیانتی که بر پیشانی شاه خورد بر پیشانی جمهوری اسلامی نخورد در خائن بودن شاه همین بس که چنان راه اصلاح را بست که برای مردم چاره‌ای جز انقلاب نماند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شواهد تاریخی در عصر حاضر، حکایت از آن دارد که مردم رویهمرفته امیدشان از برآورده‌شدنِ وعده‌های فرهنگ مدرنیته قطع شده است و به همین جهت رسانه‌های مدرن دست و پا می‌زنند تا چهره‌های خود را برجسته کنند. ولی فکر می‌کنم اگر در یک شرایط آزاد بدون فریب رسانه‌ای مردم در انتخابات شرکت کنند، حتماً انتخاب آن‌ها انتخاب سالمی است با رجوع به دیندارانِ متفکر و آزاده. موفق باشید

نمایش چاپی