بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23607

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده از سال ۹۵ با مباحث شما آشنا شدم و تا الان سعی کرده ام همه چیز را از عالمی که شما به ما معرفی می کنید ببینم. الان ارشد فلسفه اسلامی و در حال نوشتن پایان نامه ام. این پیشنهادی است که من به دانشگاه ارائه کرده ام و فهمی که از مباحث شما دریافته ام. اگر ممکن است و وقت دارید نظر خود را به بنده بفرمایید خیلی ممنون. همه ی حقیقت هستی توحید است. انسان تنها در حقایق می تواند به تفکر بنشیند. پس توحید است که تفکر حقیقی به دنبال دارد. انبیا در هر تاریخی یک نحوه رجوع به حقیقت را نشان داده اند. باید دید پیامبر اسلام به چه نحوی به حقیقت نظر کرده اند، و با توجه به آن در عصر حاضر باید چه رجوعی داشته باشیم؟ عارفان واصلی چون امام خمینی و علامه طباطبائی در عصر اقوام متعمقون به نحوی توحید را ارائه نموده اند که صرف آگاهی دادن و اثبات یک حقیقت نیست بلکه تذکر و یافتن آن حقیقت است. توحیدی که صرفا به نحو اثباتی باشد مفهوم مرده و بی اثری بیش نخواهد بود اما توحیدی که به قلب بیاید و جان ها آن را حس کنند حیات بخش و توهم زدا خواهد بود. اگر ماده ی فکری حقیقی در دسترس بشر قرار نگیرد درگیر ظاهر و توهم خواهد شد. در عصر حاضر به دلیل حاکمیت مدرنیته و بریدگی از عوالم غیبی و حقایق هستی، بشر دچار سرگردانی عمیقی گشته است که برای عبور از آن راهی به جز به صحنه آوردن توحید حقیقی نیست. درغیر این صورت بشر در برابر دنیای مدرن نخواهد توانست خود را در عالم توحیدی حفظ کند. همچنین نسل حاضر به دلیل عمق فکری، در صورت فراهم شدن مقدمات، نیاز به توحیدی در سطح آیات ابتدایی سوره ی حدید و سوره ی توحید خواهد داشت. بزرگانی همچون امام خمینی و علامه طباطبائی با ارائه ی کتبی همچون مصباح الهدایه و رساله الولایه نگاهی جامع به عالم غیب و نسبت آن با عالم ظاهر و نحوه ی ارتباط این دو را فراهم نموده اند. در عصری که با قطع اتصال از عوالم غیب بشر دستمایه ای به جز عالم ماده ای منقطع از غیب، برای خود باقی نگذاشته است رجوع به توحید حقیقی بزرگانی چون علامه و امام بسیار مورد نیاز حس می شود. مقصد علامه طباطبائی در رساله الولایه نظر به اسرار و بواطن عالم است. عالم هستی به نحو تشکیک دارای ظاهر و باطن و در عین حال دارای یگانگی است. برای دستیابی به یک نگاه جامع و صحیح به کل عالم باید چیستی ظهور و بطون عالم را شناخت و نسبت آن ها را دریافت. ضرورت درک این مهم آنگاه واضح خواهد شد که بدانیم دستورات ظاهری دین ناشی از یک حقیقت تکوینی هستند که با رعایت آن ها در این عالم به آن حقیقت خواهیم رسید. خدا، باطنی ترین حقیقت عالم را باید وارد زندگی کرد تا از توهم و خیال نجات پیدا کنیم. دین و شریعت ظاهری مبتنی بر حقایق تکوینی هستند و از طریق همین ظاهر دین باید با باطن دین زندگی کرد. تا وقتی که چشم باطن بین ما باز نشود از دیدن حقایق هستی محروم خواهیم بود. برای داشتن یک سلوک صحیح در تمام عوالم هستی باید نسبت خود را با باطن و ظاهر هستی پیدا کرد. ولی در حال حاضر برای حیات دینی، باور به حقیقت جای رجوع به آن حقیقت را گرفته است. باور ناشی از تعلیم است. تعلیم به معنای یافتن یک مفهوم است اما همان طور که مفهوم آب، خود آب نیست، مفهوم حقیقت هم خود حقیقت نیست. بنابراین باید پاسخ این را یافت که ما چه رابطه ای با حقیقت داشته باشیم؟ راههای ارتباط با حقیقت چیست؟ اولین منزل برای ارتباط با خود حقایق معرفت النفس است. یعنی علم به حقیقتی که آن حقیقت خود ما هستیم. نفس ما تنها حقیقتی است که نزد ما حاضر است. معرفت النفس یعنی سلوک به وسیله ی خود حقیقت نه صرف باورمندی به حقیقت. در این دستگاه است که انسان می تواند به جهان بینی صحیحی دست یابد و جایگاه حقایق عالم و باطن آن ها را به حد وسع بشناسد. ۱. بیان مسئله ظاهر عالم دارای باطنی است. اساسی ترین مسئله ی انسان مسئله ی رابطه ی او با باطنی ترین حقیقت عالم یعنی خداست. برای حل این مسئله نیاز به شناخت ظاهر و باطن عالم و نحوه ی اتصال آن هاست. همچنین برای شکل دهی یک بینش صحیح نیاز به داشتن شناختی کلی از درجات مختلف وجودی عالم است. در جهان کنونی که با نادیده انگاشتن آن عالم بشر روز به روز به پوچ تر شده است و مسئله ی حقیقی خود را از دست داده است باید این باطنی ترین حقیقت هستی یعنی توحید را به شکل صحیح به صحنه آورد. توحیدی که جان ها بتوانند با آن ارتباط فطری بگیرند و به تفکر حقیقی برسند، و نه توحیدی که صرفا به اثبات حقیقت و ارائه ی مفاهیم مرده پرداخته باشد، که در نتیجه از توهم و تخیل هم جدا نخواهد بود. برای درک این معنا لازم است به تمایز ذهن و عین، حصول و حضور توجه شود. انسان با این شناخت می تواند جایگاه و نقش اصلی خود در تمام درجات وجودی عالم را بشناسد. والاترین شأن انسانی خلافت است که در مصباح الهدایه امام خمینی تبیین شده است. ذات غیبی خداوند به وسیله ی مقام خلافت انسانی صفات خود را به نمایش درآورده است. خلیفه آیینه ی تمام نمای حق است. باطن عالم ولایت است. ولایت یعنی انسان به جایی برسد که همه ی شئونش تحت تدبیر الهی باشد به گونه ای که خدا ولی او باشد نه فقط ناصر وی. برای دستیابی به این شأن انسانی باید مستخلف عنه را شناخت. از آن جایی که خداوند حقیقتی باطنی است، و تنها حققت باطنی حاضر در نزد انسان نفس اوست، می توان از طریق شناختی که علامه طباطبائی در رساله الولایه از نفس انسان و جایگاه آن در رسیدن به ولایت یعنی غیب عالم، به دست می دهند به چیستی ظاهر و باطن عالم پی برد. اهمیت بحث خلافت الهی در ضرورت انسان شناسی نهفته است. اگر کسی نفس خود را مشاهده کند حتما خدای سبحان را مشاهده خواهد کرد. انسان با نیل به توحید افعالی و صفاتی به درون عالم و باطن دین می رسد. انسان بر اساس اعتباریات صرف که در این دنیا با آن ها روبروست حال چه اعتباریات شرعی چه اعتباریاتی که ساخته و پرداخته ی دست بشر است نه می تواند با گذشته ی تکوینی خود رابطه برقرار کند و نه با آینده ی حقیقی اش. بلکه باید باطن این اعتباریات را بشناسد و از ظاهر عبور کند. برای پی بردن از ظاهر به باطن چاره ای جز انقطاع از دنیا نیست. انسان ها در این مسئله سه دسته اند، عده ای که فقط به ظاهر اکتفا کرده اند (اصحاب شمال)، اصحاب یمین و مقربان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مطالب با نظمی بسیار خوب تدوین شده است و می‌توانید پایان‌نامه‌ی خوبی را با آن‌ها شکل دهید، إن‌شاءاللّه. موفق باشید

23323

بدون عنوان:بازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به اینکه اجداد حضرت رسول دین حنیف داشته اند می توان گفت مسیحیت قرار نبوده دین جهانی باشد؟ از طرف دیگر روایت است که عبدالمطلب وصی دوازدهم حضرت عیسی است این مساله با مسیحی نبودن ایشون ناسازگار نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهانی‌بودنِ دین حضرت موسی و حضرت عیسی «علیهما‌السلام» به این معنا نیست که اگر کسی بر دین حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» بود خارج از دینِ آن دو پیامبر است، مثل همین‌که جهانی‌بودنِ اسلام، به آن است که اسلام بقیه‌ی ادیان را دعوت می‌کند به رجوع به توحید، نه آن‌که دعوت کند به اسلام به معنای دین حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بلکه دعوت می‌کند به اسلام یعنی تسلیم خداوند بودن. «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»(64/آل‌عمران)؛ بگو اى اهل كتاب بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است، كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم، و بعضى از ما، بعض ديگر را غير از خداى يگانه به خدايى نپذيرد. هر گاه سرباز زنند، بگوييد گواه باشيد كه ما مسلمانيم. 2- در مورد وصیّ‌بودنِ جناب عبدالمطلب، فکر نمی‌کنم سخن قابل اعتمادی باشد. موفق باشید

22825
متن پرسش
با سلام: به مناسبت سفر زیارتی مشهد به مدت یک هفته از جوابگویی به سؤالات کاربران عزیز معذور هستم. طاهرزاده
متن پاسخ

با سلام: به مناسبت سفر زیارتی مشهد به مدت یک هفته از جوابگویی به سؤالات کاربران عزیز معذور هستم. طاهرزاده

20312
متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده عزيزک وقتي ما به جنبه وجودي ائمه عليهم السلام نظر مي كنيم، تصاوير ذهني ما در هنگام شنيدن ذكر مصايبت آنان كه تصويرگري رنج‌ها و گرفتاري هاي ايشان مي‌باشد، چگونه و يا چه بايد باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در نظر به وجود مقدس اولیاء معصوم«علیهم‌السلام» متوجه‌ی سیره و حرکات آن‌ها می‌شویم که چگونه حاضر بودند از همه‌چیز خود برای حفظ اسلام هزینه کنند و نظر به سیره‌ی آن‌ها، ما را طالب حرکت در آن مسیر می‌گرداند و در این راستا جهت درست‌طی‌کردنِ آن مسیر و رسیدن به اهداف خود اشک می‌ریزیم مثل اشکی که ملت برای شهید حججی می‌ریزند، از آن جهت که می‌خواهند راهی که او گشوده دید و رفت، برای آن‌ها گشوده بماند. موفق باشید

19812
متن پرسش
با سلام: آیا اشاره قرآن به آیه «سیروا فی الارض» و با توجه به اینکه مقصد از این سیر را نگریستن به عواقب پیشینیان دانسته آیا مقصد همان گردش معمولی افراد به دور دنیا و یا شهرهای مختلف می باشد و یا اینکه مقصدی ورای این مطلب است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم آن‌چه که امروز در فرهنگ توریست جاری است، هیچ ربطی به «سیروا فی‌الارض» ندارد. قرآن می‌فرماید: «لا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذينَ كَفَرُوا فِي الْبِلادِ» (196) / آل‌عمران) رفت و آمدهای کافران در بین شهرها شما را شیفته ننماید. موفق باشید

29341

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خسته نباشید دو تا سوال داشتم: ۱. اگر ممکنه می‌توانید سخنرانی درباره ی عدل الهی معرفی کنید؟ ۲. سیر مطالعاتی که در سایت پیشنهاد شده است ابتدا یک موضوع را کامل تمام کنیم مثلا بحث اخلاق رو کامل تمام کنیم بعد بریم سراغ موضوع دیگه یا کنار هم چند موضوع مثل اخلاق و انقلاب رو می‌توانیم با هم گوش بدیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سخنران خاصی را در نظر ندارم ولی در دی‌وی‌دی شماره ۱ ، حدود ۶ جلسه در رابطه با «عدل الهی» و مباحث مربوط به آن عرایضی شده است و می‌توانید آن دی‌وی‌دی را از جناب آقای نظری تهیه فرمایید. ۲. بعد از «ده نکته در معرفت نفس» و مطالعه‌ی «برهان صدیقین» آری! می‌توان بعضی از مباحث را در کنار هم دنبال کرد. موفق باشید

29144

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: نظر شما در خصوص سخنان اخیر امام جمعه اصفهان آقای طباطبائی چیست؟ آیا صحیح است ایشان با این شدت نسبت به جوانان سخنرانی کرده اند؟ آن هم در این شرایط اقتصادی بی صاحب مملکت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر فضای صحبت ایشان دقیقاً همان مطلب را القاء می‌کند که برای افراد بی‌حجاب محیط را باید ناامن کرد؛ سخن صحیحی نیست. زیرا آنچه در این شرایط کمک می‌کند حُسن خلق و برخورد خوب با این افراد است تا متوجه شوند ما دلسوز آن‌ها هستیم و اسلام برای کمالات آن‌ها متذکر ترک گناه می‌شود. موفق باشید

28621
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. بنده یه دوران خیلی خوبی داشتم. حدودا ماه ذی الحجه و محرم پارسال. (به طوری که شهریور ۹۸ دوبار توفیق زیارت امام رضا (ع) داشتم و بیشتر شبها نماز شب می‌خواندم. اشک و آه و دلتنگی هم بود) اما الان نه نماز شبی هست، نه آه و سوزی و نه زیارتی. چندین هفته هست که حسرت آن روز ها را می خورم و خاطرات را مرور می کنم. اما هنوز نفهمیدم که چرا به این حال و روز افتاده ام. وظیفه ی من در این حال چیست؟ و چگونه به آن دوران برگردم؟ ۲. هر از گاهی هم خوب باشم به دو سه روز نرسیده باز هم به روزمرگی و غفلت برمی گردم. و بررسی کردم و به این نتیجه رسیدم که شاید وقتی آدم خوبی هستم مغرور و معجب می شوم و خداوند برای اینکه دلم شکسته باشد توفیقی ازم سلب می‌کند. اگر مرا جهت داشتن دلی شکسته و از بین بردن عجب راهنمایی کنید بسیار ممنون میشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی حضرت علی «علیه‌السلام» در حکمت ۲۲ نهج البلاغه می‌فرمایند: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَی النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَی الْفَرَائِضِ» این دل، مثل فصول چهارگانه است، یعنی مثل زمان که گاهی بهاری دارد وگاهی پاییزی، گاهی اقبالی دارد و گاهی ادباری. اگر دل در حالت بهار بود، شکوفایی و اقبال داشت، از نوافل نگذرید، سعی کنید، نافله‌ ها را ترک نکنید و اگر دل، آن آمادگی را ندارد، شما بر دل تحمیل نکنید و فقط واجب ‌ها را انجام دهید، نگویید حتماً نماز شب بخوانم چرا که آن نماز شبی که با ادبار دل همراه است، با کراهت آمیخته است و کمتر انسان، توفیق پیدا می کند، لذا حضرت فرمود: دل خود را نرنجانید و با دل کنار بیایید. موفق باشید

28045
متن پرسش
سلام علیکم استاد: چرا در روایت آمده که مومن هرچه مومن‌تر درد و ابلاش بیشتر؟ حالا منی که جزو اون مومنین نیستم و کلی مشکل دارم به خاطر گناهانم هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند جهان دیگری را بعضاً در مقابل بنده‌اش مقدّر می‌کند که به ظاهر برایش سخت است، ولی از جهتی گشوده‌تر از جهانِ اهل دنیا است و خداوند چون مصلحت آن بنده را می‌خواهد چنان مقدّر می‌کند و به همین جهت بنده‌های آگاه و هوشیار او در همین رابطه در تقاضای خود به حضرت حق اظهار می‌دارند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ إِيمَانا تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِي وَ يَقِينا حَتَّى أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ يُصِيبَنِي إِلا مَا كَتَبْتَ لِي وَ رَضِّنِي مِنَ الْعَيْشِ بِمَا قَسَمْتَ لِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ» خدايا ايمانى از تو مي‏خواهم كه دلم با آن همراه شود و  باوری كه بدانم هرگز چيزى به من نمي رسد، مگر آنچه كه تو برايم ثبت كردى‏ و مرا از زندگى به آنچه كه نصيبم فرمودى خشنود بدار، اى مهربان‏ترين مهربانان. (فراز آخر دعای ابوحمزه ثمالی). موفق باشید   

28043

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر. جلسه تفسیری که در سها برگزار می‌شد رو چرا شروع نمی‌فرمایین؟اونجا که دیگه مسجد نیست که به خاطر اداره امور مساجد جلساتتون در مسجد تعطیل شده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رفقا بنا شد در این مورد مطالعه و تصمیم‌گیری کنند. موفق باشید

26820
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: بندگی ناب خالصانه در پناه نظر اهل بیت روزی دائم تان، خدا قوت، این روزها حرفها و نظریات مختلف بزرگان بسیار است و پرسشها بیشتر، اینکه به این شدت جامعه و جوامع را ترغیب به دوری از جمع و دعوت به فردیت می کنند، آسیبی نمی زند؟ خیلی کار عقب مانده دارم برام این نشستن خوبست و میلی به هیچ دویدنی ندارم ولی نگرانم، جمع مومنین اصالت دارد و یکی از راه های برون رفت از ظلمت غرب، جمع مومنین است، البته می‌دانم قانون جمهوری اسلامی است و تبعیت باید کرد و حضرت آقا و امام هم در چنین مسائلی دستور تبعیت از امر پزشکان متخصص را می دهند، ولی این روند، رخوت ایجاد نمی کند؟ آیا این روند و ویروس سرپوشی بر مسلمان کشی های اطراف مان نیست؟ گاهی فکر می کنم وظیفه ی کنونی ما چیست؟ اگه کسی بخواهد امروز فدایی انقلاب اسلامی بشود در این زمان باید پاسدار یا پرستار یا پزشک یا تولید کننده شوینده و ... باشد؟ پس بقیه چی؟ شنیدم امام باقر (ع) حتی تو زمان وبا می فرمایند مساجد رو تعطیل نکنید. پس ما کجاییم؟ این ویروس امتحان یا فتنه است، هرچی هست، امروز وظیفه ما چیه؟ فکر نکنید بیکارم که اینها رو می پرسم کلی از خدا خواستم این فرصت برام پر خیر باشد. دنبال او، دنبال حضرت عشق می گردم، عشقی حقیقی، عشق متبلور در این زمانه ی حیرت، دنبال فدا شدن برای انقلاب اسلامی. یا علی بن ابی طالب علیه السلام اسوه سردار سلیمانی عزیز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید رعایت دستورات پزشکی با حضور در مساجد که عموماً با ازدحام همراه نیست، قابل جمع باشد. نباید از نقش روحِ ایمانی که در جمع مؤمنین بیشتر به ظهور می‌آید غفلت کرد. «إنّ اللّه مع الجماعه». موفق باشید     

26756
متن پرسش
سلام: ببخشید استاد من احساس می کنم جامعه هیچ جایی برای ما جوونای که دل در گرو انقلاب داریم، نداره. همش ما رو حوالت دادن و میدن به آینده. درس بخون تا فلان شه و... .
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا به این فکر نمی‌کنید که در عین این تنگناها در بستر تاریخی هستید که در آن حاج قاسم‌ها پروریده شده. پس در حدّ توان خود وظیفه‌ی خود را عمل می‌کنیم تا خداوند راهی که باید در آن قدم بگذاریم را، بگشاید. موفق باشید

24047

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام: با توجه به سوال ۲۴۰۴۳ آیا کتاب یا جزوه ای هست که بصورت گسترده در مورد (حکم الامثال فیما یجوز وفیما لایجوز واحد) و قیاس خفی با مثال بحث کرده باشد تا مطلب به صورت کامل برای بنده جا بیافتد؟ لطفا به بنده معرفی نمایید، با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حکما و فیلسوفان مکرر متذکر این امر شده‌اند. به نظرم در کتاب «الاشارات و التنبیهات» شیخ الرئیس ابوعلی سینا بتوانید مطلب را دنبال کنید. موفق باشید

22942

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: شما بیان کردید که این روح است که رحم مادر یا بدن خود را انتخاب می کند ولی در خلقت آدم اول خداوند خلق کرد بعد از روح خودش به جسم دمید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان مرحله هم خداوند جسمی را خلق کرد و از روح در آن دمید. روح انسان‌ها نیز به همین نحو، جسمی را انتخاب می‌کند. در این رابطه بد نیست به نکته‌ی 9 و 10 کتاب «ده نکته در معرفت نفس» رجوع شود. موفق باشید

22578
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: استاد چگونه و از چه راهی محبت خداوند را به عشق تبدیل کنیم، به طوری که توجه کامل نسبت به خداوند در تمام امور داشته باشیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با بندگی هرچه‌بیشتر حضرت معبود، حجابِ بین عبد و ربّ کم و کم‌تر می‌شود به همان معنایی که در دیوان فیض کاشانی داریم که می‌گوید:

دل از من بردی ای دلبر بفن آهسته آهسته

تهی کردی مرا از خویشتن آهسته آهسته

کشی جان‌را به نزد خود ز تابی کافکنی در دل

بسان آن‌که می‌تابد رسن آهسته آهسته

ترا مقصود آن باشد که قربان رهت گردم

ربائی دل که گیری جان ز من آهسته آهسته

چو عشقت دردلم جا کرد و شهر دل گرفت از من

مرا آزاد کرد از بود من آهسته آهسته

به عشقت دل نهادم زین‌جهان آسوده گردیدم

گسستم رشته جان را ز تن آهسته آهسته

ز بس بستم خیال تو تو گشتم پای تا سر من

تو آمد خرده خرده رفت من آهسته آهسته

موفق باشید

20684
متن پرسش

محضر مبارک استاد طاهرزاده سلام علیکم: مدتی هست این آسیب حرکت اربعینی فکرم را به خودش مشغول کرده که اگر این حرکت عظیم یک راز و سر الهی باشه آیا وظیفه ی مومنین نیست که با احتیاط بیشتری راجع به آن در محافلشان صحبت کنند و بطور سربسته و راز آلوده همدیگر را نسبت به آن آگاه کنند و خلاصه کاری نکنند که در موعدش بدایی حاصل بشه و دشمن را نسبت به آن آگاه و حساس کنند؟ شاهد سخنم هم نحوه ی برخورد رهبری با این رخداد هست که بطور کجدار و مریز سخن می گویند و روضه ی مکشوف نمی خوانند و سخرانی مستقل و طولانی راجع به آن نمی کنند و مبلغ گسیل نمی کنند و گویی در انتظارند تا کار از مجرای طبیعی جلو بره و گشایش در زمان خودش حاصل بشه. اگر چنین است فرهنگ رازداری اربعین توسط مومنین و شیعه ی امام صادق (ع) کدام است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جزوه‌ی «مسئولیت فهمِ حرکت اربعینی» عرض شد موضوع آن‌چنان نیست که عقل غربی آن را یک حرکت تاریخی ببیند. بیشتر این حرکت از نگاه غربی، یک حرکتِ آیینی فردی است و تا حضرت حق تقدیرِ تاریخیِ ما را در حرکت اربعینی محقق نکند، آن‌ها کاری نخواهند کرد. در آن جزوه بحث می‌شود که وظیفه‌ی ما در این رابطه چیست، همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی  20676 نکاتی عرض شد. موفق باشید

20613

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
درود محضر استاد گرانقدر طاهرزاده: سوالی در مورد مساله اذهان دیگر پرسیدم حضرتعالی بیان کردید که اطلاعاتی در این زمینه ندارید سوال این است که بالاخره ما پاسخ این سوالات را در کجا و از که بیابیم ظاهرا باید دست به دامان فلسفه غرب شد لکن احساس من اینست که این فلسفه از پس شکاکیت برنمی آید و فلسفه اسلامی هم که چندان وارد این مسائل نمی شود و با گفتن اینکه مساله بدیهی است صورت مساله را پاک می کند چند سال پیش در پاسخ سوالم بدین مضمون فرمودید بر سر در فلسفه نوشته اند هر کس مساله شک خویش را حل نکرده وارد نشود اما اگر فلسفه ما بعد الشک است 1. چه علمی متکفل ماقبل است؟ 2. سخن افلاطون چگونه توجیه می شود که فلسفه با حیرت آغاز می گردد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً این‌طور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌ی آن نکته‌ی مهم از افلاطون هستید، که حیرت یعنی توجه به امر واقع و توجه به اضلاع گوناگون آن؛ ولی موضوعی که مطرح می‌فرمایید اصلاً چیزی نیست که قابل تفکر باشد، یک توهّم است که هیچ‌وقت یک خردمند، ذهن خود را مشغول آن نمی‌کند تا از اندیشیدن که اندیشدن به امر واقع است، محروم شود. موفق باشید

18789

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خدا قوت استاد عزیز: من چندی پیش در مورد استفاده از ابزار های امروزی مثل رایانه و گوشی برای جزوات درسی به جای کاغذ سوال کردم و با پاسخ شما به این نتیجه رسیدم که جزوات خود را در آنها بنویسم و از آنها استفاده کنم و تا مدتی هم مشکلی نبود ولی مدتی است این فکر به ذهنم اومده که با وجود اینکه منظورم از درس ها دروس طلبگی است و معارف الهی می باشد با استفاده از ابزار که ساخته شده است برای پیش برد کار شیطان و ابزار شیطان است در تعارض نیست آیا؟ و آن نور و معرفتی که قرار است به انسان برسد با آنها می شود و از طرف دیگر این امکانات را به چه نحو باید استفاده کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابزارها در ذات خود شیطانی نیستند و اگر بتوانیم از آن‌ها استفاده کنیم و در واقع آن‌ها را در اختیار خود بگیریم، به همان معنایی است که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در راستای استفاده از فضای مجازی توصیه داشتند. به هر صورت ما اهدافی داریم و برای تحقق آن اهداف باید ابزار مناسب را استفاده کرد و این، هوشیاری خاص خود را می‌خواهد. موفق باشید

18186

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوارم: ببخشید که وقت شما را می گیرم من یک مشاور هستم. می خواستم بفرمایید اگر بخواهم یک طرح درمانی چند جلسه ای برای بیماران ایدز و یک طرح درمانی چند جلسه ای برای درمان اختلال اظطرابی با روانشناسی اسلامی بنویسم باید از چه منابعی استفاده کنم؟ محتوای جلسات چه مطالبی باشد؟ خواهش می کنم کمی برایم توضیح دهید که چه مطالبی باید در این طرح درمانی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که ابتدا کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را با حوصله مطالعه فرمایید و سپس کتاب «ده نکته در معرفت نفس» را همراه با شرح صوتی آن دنبال کنید تا خودتان در این امور صاحب‌نظر شوید. کتاب‌ها و شرح صوتی بر روی سایت هست. موفق باشید

6815
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر،به سنن الهی در قرآن کریم اشارات فراوانی شده است،فردی میگفت چهارصد سنت الهی را در قرآن کریم پیدا کرده ام،ای کاش شما هم در مورد سنن الهی در قرآن کریم کتابی بنویسید.پیشنهاد دیگری هم داشتم و آن اینکه ای کاش ترجمه کاملی از قرآن کریم توسط شما ارایه شود.ترجمه هایی که در کتابهایتان راجع به آیات مختلف به صورت پراکنده موجود است نشان میدهد که در ترجمه قرآن هم دست توانایی دارید.چرا ترجمه ای از قرآن کریم ارائه نمیکنید؟با تشکرفراوان از محضر استاد گرانقدرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم به همین روش که سوره ها را با همان نظم آیه ها دنبال کنیم و در دل هر سوره ای و در نسبت به آیات قبل و بعد متوجه سنت های الهی شویم و رابطه‌ی حضوری با سنن الهی پیدا کنیم، بهتر است. در مورد ترجمه ی قرآن بحمداللَه ترجمه های خوبی در صحنه است ولی هیچ وقت ترجمه‌ی قرآن، قرآن نخواهد شد. موفق باشید
29703
متن پرسش
به نام خدا سلام بر جناب استاد طاهرزاده حفظکم الله: آقای دکتر سروش اگر اشتباه نکنم در مبحث تقلید فرمودند از هر یک از فقهای شیعه یا سنی حی یا میت می‌توان تقلید کرد و عرفا بعضا کتاب اسهل الفتاوا داشتند و در مسائل از آن فتوایی پیروی می‌کردند که آسانتر بوده است. در همین راستا حقیر برای آنکه شریعت سد راه طریقت نشود بعضا از فتاوایی که آسان‌تر است پیروی می‌کنم مهم اینست که عمل انسان مبتنی بر فتوای یک فقیه باشد و شریعت سهله را نباید با احتیاط های نابجا بر خود صعب کرد و در نتیجه موجبات طغیان نفس را فراهم کرد که مخل طریقت است مشکلی از حیث تقلید از هریک از فقهای شیعه حیا او میتا فارغ از آن فرمایش استاد سروش ندارم. چون در مسائل تقلید از فقهایی پیروی می‌کنیم که ۱. اعلمیت را شرط نمی‌دانند. ۲. زنده بودن مرجع را لازم نمی‌دانند. بنابرین دست من در تقلید از هر یک از فقها باز است. در بحثی که با یکی از فقهای اصفهان داشتم گفتم شما اعلمیت را شرط نمی‌دانید من هم نمی‌دانم بنابرین مشکلی در تقلید من از شما نیست. البته ایشان چون مرجع نیستند نمی‌خواستند زیر بار افتا بروند. اما مشخص بود در برابر استدلال من جوابی نداشتند و من مجاز به تقلید از ایشان بودم به هرجهت در تقلید از فقهای شیعه مشکلی ندارم. اما تقلید از فقهای اهل سنت که دکتر سروش گفتند مجازست آیا ایشان با توجه به آشنایی شما با ایشان و تحصیلات حوزوی که احتمالا داشتند مجتهد هستند تا با توجه به سخن ایشان این امکان فراهم شود از فقهای اهل سنت هم تقلید کرد؟ و اگر مجتهد نیستند مجتهدی سراغ دارید که تقلید از فقهای اهل سنت را مجاز بداند البته من با توجه به نگاه ابن عربی معتقد به بسط دیدگاه شان هستم و نظرم بر این است که باید لااقل به این اندیشید که می‌توان در عین اینکه کشف احمدی را اتم می‌دانیم لکن قائل به جواز تعبد به جمیع شرایع شد پس اشکالی بر اتخاذ احکام از شریعت موسوی یا عیسوی نیست و حضرتعالی فکرکنم شیخ را عقیدتا شیعه و از نظر فقهی سنی دانستید و نمی‌شود که خاتم الاولیا در مکاشفات نفهمیده باشد اعمالش به خاطر تبعیت از فقه سنی باطلست و چگونه با این اعمال باطل به حقیقت رسیدند پس مشاهده می‌کنیم فقه سنی یا شیعه اهمیتی ندارد و هریک از فقهای شیعه یا سنی می‌توانند طریق رسیدن به حقیقت باشند سوال دیگر من اینست که شیخ اکبر راجع به تقلید از سایر شرایع چه نگاهی دارند دقت شود فقه مثلا مسیحی نه اینکه مسیحی شویم بلکه در عین اینکه مسلمانیم در مسیر سلوک ممکنست همه فقها فلان مساله را حرام بدانند لکن نفس چموشی کند ولی حضرت عیسی جایز بدانند ما هم اگر بشود ازیشان پیروی کنیم تا نفس سرکش آرام بگیرد و ما هم گرفتار تجری نشویم و حجت داشته باشیم که در دین مسیحی شراب حلال بود و ما نوشیدیم نظر محی الدین درین باره چیست اگر بشود همه سوالات را پاسخ دهید و جواب کلی ندهید ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث در زنده‌بودن در زمانه‌ای است که زندگی می‌کنیم و مسلّم باید در دینداری در حوزه‌ی احکام، از طریق کسی که به او اطمینان دارید در زمانه‌ای که هستیم، تکلیف ما را می‌شناسد و ابلاغ می‌کند و در این رابطه و در این زمان با روبه‌روبودن با این‌همه مسائل، باید به فکر فقیه زنده و اعلم بود، و یا خودمجتهد بود. ۲. آقای سروش نه مجتهدند و نه چنین ادعایی دارد و فکر نمی‌کنم فقیهی باشد که بتواند به تقلید از اهل سنت فتوا دهد. ۳. ابن‌عربی خودش هم بالاخره از امام حنفی تقلید می‌کند و موضوع انس با روحانیت پیامبران، غیر از موضوع تقلید در احکام فقهی از آنان می‌باشد. موفق باشید

28009
متن پرسش
با سلام: روز شما بخیر استاد اگر این ماده‌ی هست که با ظرفیت بیشتر فیض بیشتری رو دریافت می‌کنه و به تبع انتقال فیض بیشتر به نفس، نفس اشتداد و فعلیت بیشتری پیدا میکنه، ایجاد ظرفیت بیشتر در ماده چگونه ایجاد می‌شود؟ نقش اصلی نفس در نسبت افزایش این ظرفیت چگونه هست؟ ماده که حرکت خود را دارد، ما هم که به دستورات شرعیمون عمل می‌کنیم، اما چه رخ می‌دهد که یکی می‌شود امام خمینی (‌ره) و این الله بهجت، آیا افزایش ظرفیت تن در این بزرگواران برای دریافت فیض بیشتر به رویکرد نفس این بزرگواران در عمق بخشید به جهت دهی به حرکت تن‌شان هست؟! خداوند خیر کثیر به شما بدهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وسعت نفس «لایقف» است و هر اندازه انسان خود را نسبت به ابعاد گوناگون فیض الهی گشوده نگه دارد، از فیوضات الهی بهره‌مند می‌شود و بودنی اصیل‌تر را تجربه می‌کند. موفق باشید

27993
متن پرسش
با سلام: با توجه به اتفاقات اخیر در مورد کشته شدن آسیه پناهی (زنی که در کرمانشاه بعد از حمله ماموران شهرداری کرمانشاه، فوت کرد) و سکوت حضرت آقا تا به حال آیا به عدالت ولی فقیه ضربه نمی زند؟ که این تنها نیست حقوق های نجومی که در صدا و سیما داده شده، رفتاری که بنیاد مستضعفین در این چندین سال پیش گرفته است، و حتی ستاد اجرایی فرامین امام خمینی (ره)، کشته شدگان آبان ۹۸، تمام این مسائل جمع شده و این فکر که ولی فقیه حاضر عدالت ندارد، حداقل در حد یک سخنرانی، که حتی اختیارات رهبری در این موارد بیشتر هم هست. و آخر این که انقلاب چه تفاوتی با حکومت اسرائیل دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همین حساسیت‌های ولیّ فقیه است که بحمداللّه نظام قضایی و حتی جوانان رادیو تلویزیون ورود می‌کنند، وگرنه نهادی که کرباسچی‌ها در زمان خود برای شهرداری‌ها شکل دادند به عنوان شهر زیبا، اساساً شهر یعنی محل زندگی اشراف و بقیه همه باید نابود شوند که نمونه‌ی آن را در کرمانشاه ملاحظه کردید و از آن جهت مسئله رسانه‌ای شد که خانم پناهی از دست آن‌ها دق کرد وگرنه اگر رحلت نمی‌کرد، ناجوانمردانه او را به اردوگاه می‌بردند و عین خیالشان نبود که آن زن آن‌جا اسیر باشد و فرزند و نوه‌ی او هرچه می‌خواهند شیون بزنند. امید است رحلت آن خانم مظلومه عاملی شود که ما در نظام اسلامی نخواهیم به هر قیمتی شهرهای‌مان نیویورک شود و بقیه‌ی مردم که پناه اسلام و انقلاب‌اند همه از صفحه‌ی روزگار محو گردند. آری! جرم خانم آسیه‌ی پناهی آن بود که تمام زندگی‌اش را جمع کرده بود تا یک خانه‌ی 40 متری در گوشه‌ای از شهر کرمانشاه برای فرزند و نوه‌اش تهیه کند، و خلاف کرده است. زیرا باید می‌رفت در لواسان بر خلاف مقررات کشور و به کمک شورای شهر یک زمین ۲ هزار متری از طریق رانت و باندبازی تهیه می‌کرد و برای تفریحاتش ساختمان چند طبقه می‌ساخت. آری! ساختار شهرداری ما این‌چنین شکل گرفته است و این عین سخن آقای کرباسچی است که بعد از آمدن از شهرداری تهران گفت کاری کرده‌ایم که از آن به بعد شهرداری‌ها آن‌طور که ما برنامه‌ریزی کرده‌ایم عمل کنند. آری! برادر! اگر نظام ولایت فقیه نبود بیش از آنچه هست مثل نیویورک یک ژنرال را مسئولیت ساختن شهر را دادند تا کوچک‌ترین صدا را خفه کند و ما نیز هنوز گرفتار ژنرال‌های شهرداری هستیم که روحی است حاکم بر آن نهاد، هرچند بیچاره کارگرِ لودری که آن خانه را خراب می‌کند و برای آن است که حقوق یک و نیم میلیونی‌اش را از او دریغ نکنند. بحث بر سر کارمندان شهرداری نیست، بحث بر سر روحی است که شهری برای اشراف می‌سازد و نه برای زندگی اهل ایمان. موفق باشید 

27821
متن پرسش
سلام علیکم: از منظر کلام الله مجید، لغزش گاه ها و به تعبیر بهتر عوامل لغزش تعقل و تدبّر در انسانها چیست و از کجا نشات می‌گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اصلی‌ترین عامل لغزش از تدبّر و تعقل، سه «خود» است: خودخواهی، خودبینی و خودنمایی. این سه موجب می‌شود انسان‌ها، خودشان را فریب دهند و به خودشان دروغ بگویند. ۲. از آنچه بگذریم، تنبلی هم عامل بعدی است که انسان همّت نکند مطالب را به صورت عمیقی دنبال نماید. موفق باشید

27275

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بنده حدود هشت سالی هست که احساس می کنم رشدی در ارتباط با خدا نداشتم و در طول این هشت سال (از ۲۰ تا ۲۸سالگی) بارها و بارها سراغ برنامه ریزی و اصلاح رفتم اما دائما در یک چرخه تکرار افتادم و نوسان داشتم تا به امروز. به روند و ثبات نمی رسم. در کل هم که نگاه می کنم با همه تقلایی که برای رشد معنوی و اصلاح نفس داشتم، مجموعا رکود و افت معنوی رو مشاهده کردم. الان یک یقین جدی که دارم اینه که قطعا یک گیر حسابی هست که تابحال هم متوجهش نبودم و سوال اساسی اینکه این گیر چیه؟ یادم اومد چند سال پیش خواب عالمی رو‌ دیدم، نشناختمشون. اصلا تابحال ندیده بودمشون. گویا بعد از نماز بود و من رفتم به سمتشون. حاجت خودم رو هم حتی نمی دونستم. تا رسیدم به ایشون به من گفتند: شما به دنبال کسب آبرو‌ هستید. می خوام بدونم راه درمان این مرض چیه؟ و چه میشه کرد که این گره برام حل بشه تا بتونم به مسیر رشد برگردم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است ابتدا سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید و سپس پیرو آن برنامه‌ی فکری برای خود ترتیب دهید. إن‌شاءاللّه چشم‌اندازی در مقابل‌تان گشوده خواهد شد. موفق باشید

نمایش چاپی