بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26401

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در برخورد با علم و تمدن غرب، می پذیریم تمدن ها غیریت سازند و روح کلان اسلام و مدرنیته غالب جهانی واقعاً متفاوت و دو زمین جداست، هم چنین می پذیریم که فرهنگها ابزارساز هستند و با مثال معروفی که خودتان داشتید، در فرهنگ معنوی انسان برای تعامل با نظام احسن خلقت و استفاده درست مطابق ظرفیتها، به ساخت قنات رو می آورد اما بشر مدرن برای تغییر جهان و هویت ابزار ساز خود مطابق امیال و حال درونی اش، به ساخت وسیله ای مثل الکترو پمپ رو می آورد. با وجود این دو مطلب و اینکه با وجود تمام مشکلاتی که تکنولوژی مدرن با سیطره روح اومانیستی دارد اما ظرفیت انکشاف و تحقیق و سرعت در آن هست و این هم مطلبی قابل تامل است. ما اگر بخواهیم با تکنولوژی برخورد کنیم و ابزارهایی مطابق اهداف تمدن شیعه بسازیم، باید هم به صبغه هویتی خود و روح متعالی ایرانی_اسلامی مان نظر کنیم و هم بدون اینکه عیوب ساختاری ابزارهای مدرن را وارد فرهنگ مان کنیم باید به نحوی آن را در فرهنگ خود استحاله کنیم که هم ابزاری برای رسیدن به چشم اندازهایمان باشد و هم ظرفیتهای مثبتی مثل انکشاف و تسریع خدمات که با روح مدرن ظهور کرد را داشت مثل کاری که شهید آوینی با مستندی مثل روایت فتح کرد و علیرغم اینکه سینمای مدرن را ابزاری برای ایجاد معرفت وهمی و غیر قدسی برای بشر می داند و در عین حال به ظرفیتهای هنری و سمعی_بصری رسانه واقف است، قصد دارد فطرت را در سینما و مستند وارد کند و لذا کنار همان تکنیک های غربی مستندسازی، با نمایش تصاویر رزمندگان و متون عرفانی اش و آن زاویه دید حماسی، یک اثر تمدنی ماندگار ساخت. آیا این برداشت من که بخش مهمی اش رو فکر می کنم خودتان هم در کتب و مقالات غرب شناسی اشاره کردید و همین آثارتان برای من دغدغه ایجاد کرد، درست است یا به نحوی التقاطی بین اسلام و مدرنیته است که ما دیگر نه مسلم هستیم نه بشر مدرن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً باید روی همین نکته که می‌فرمایید فکر شود. در بحث «طلوع جهانی بین دو جهان» عرایضی شد که فکر می‌کنم نقطه‌ی خوبی برای تفکر باشد. در سایت می‌توانید به این آدرس مطلب را دنبال کنید: موفق باشید http://lobolmizan.ir/post/1651/انقلاب-اسلامی-طلوع-جهانی-میان-دو-جهان

24684
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و تشکر: در کتاب هدف زمینی آدم فرمودید که منظور از آدم در واقع حقیقت آدمیت است لطفا کمی توضیح دهید که این حقیقت آدمیت با انسان کامل چه فرقی دارد؟ قطعا ملائکه به انسان کامل و حقیقت محمدیه صلوات الله علیهم سجده کردند ولی نمی توان پذیرفت که انسان کامل به شجره نزدیک شده باشد و هبوط کرده باشد. ائمه علیهم السلام برای جاری شدن سنت هدایت الهی قبول زحمت کرده لباس خلق پوشیدند و بر زمین نازل شدند. لطفا در صورت امکان فرق بین حقیقت آدمیت و انسان کامل را با توجه به آیات سوره بقره بفرمایید. ممنون و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب در یکی از پاورقی‌ها متذکر این امر شده است که مقام نور عظمت ائمه «علیهم‌السلام» را فوق بهشت و وجه آدمیت آن‌ها باید بدانیم. آری! وجه آدمیت آن‌ها هم عبادت می‌کند و هم مواظب است که گناه نکند. موفق باشید

24497
متن پرسش
استاد گرامی با عرض سلام و تسلیت بابت درگذشت فرزند عزیزتان نظر شما در مورد متن زیر چیست؟ تبیین رابطة روح و بدن با تکیه بر نظریة سیستم‏ها و تجربه‏ های نزدیک مرگ برخی از محققان در حال حاضر شواهد کافی برای رابطه روح و بدن ارائه کرده ‏اند، امّا باید بر این نکته تاکید کرد که چگونه می ‏توان یک بررسی تجربی روی این موضوع انجام داد. مبنای این پژوهش، رویکرد سیستمیک[3] است و انسان را به عنوان سیستمی می‏ داند که در آن دو جزء یا بخش، در یک کل واحد به هم پیوند خورده ‏اند. این در اصل همان نظریه دکارت می ‏باشد که روح و بدن را تشکیل دهنده یک واحد می‏ دانست. ابزارهای نظری برای انجام چنین تحلیلی در اواسط قرن بیستم با طرح تئوری سیستم‏های عمومی توسط برتالانفی فراهم شد Rousseau, 2011,1 :406)). اهمیت مفهوم سیستم از این جهت است که هنگامی که اجزای سیستم در یک مجموعه با هم پیوند می ‏یابند، ویژگی‏های جدیدی در سطح سیستم ظاهر می‏ شود. این در حالی است که برخی ویژگی‏های ذاتی هر یک از اجزا -که مستقلاً واجد آن هستند- محو می‏ شود. برای نمونه آب مایع است و ویژگی مرطوب بودن دارد، امّا ترکیبات آن، اکسیژن و هیدروژن، گاز و بدون رطوبت هستند. به این پدیده، ویژگی‏های نوخاسته[4] می ‏گویند. از سوی دیگر یک تکه چوب از لحاظ بار الکتریکی، خنثی است، امّا ذره‏ های تشکیل دهنده آن –پروتون‏ها و الکترون‏ها- باردار هستند. به این پدیده، ویژگی‏های پنهان[5] می ‏گویند. گاهی چند بخش ویژگی‏های خود را برای انجام عمل خاصی با هم ترکیب می ‏کنند. مثلاً وقتی دست، چکشی را برمی ‏دارد می‏ تواند کاری را انجام دهد که نه از عهدة دست و نه چکش به تنهایی برنمی ‏آید. این پدیده را هم ‏افزایی[6] می‏ گویند. اگر روح و بدن، دو جزء از یک سیستم یکپارچه باشند، خصوصیات هم ‏افزایی و نوخاسته ‏ای از سیستم کلی انسان مشاهده خواهد شد که هیچ ‏کدام از دو بخش تشکیل دهندة سیستم واجد آن‏ها نیستند. از طرفی، برخی ویژگی‏های روح و بدن نیز پنهان می‏ مانند. واضح است که اگر بتوان زمینه ‏ای تجربی برای بررسی چنین فرضیاتی یافت، بهتر می‏ توان به تبیین آن پرداخت. اینجاست که تجربه‏ های نزدیک مرگ به عنوان نمونه‏ ای تجربی برای بررسی فرضیات نظریه سیستمی اهمیت ویژه ‏ای می ‏یابد. اگر پیوندهای بین اجزای سیستم ضعیف شود، مفاهیم کلی سیستم شروع به کم‏رنگ شدن می ‏کند و خصوصیات مستقل اجزا ظاهر می‏ شود. در این وضعیت ویژگی‏های نوخاسته و هم‏ افزایی تضعیف می ‏شوند و ویژگی‏های پنهان ظاهر می ‏شوند. تجربه ‏های نزدیک مرگ زمینة مناسبی را برای انجام چنین تحلیلی در ارتباط با سیستم روح - بدن فراهم می ‏آورند. چنان‏که در ادامه خواهد آمد در طول تجربه نزدیک مرگ، روح در حالی ‏که ارتباط و تعاملش با بدن را کاملاً و یا تقریباً از دست داده است، ویژگی‏هایش که مستقلاً مربوط به خود روح است، ظاهر می‏ شود. این وضعیت فرصت خوبی را برای مشاهده و بررسی تفاوت‏های خصوصیتی در حالت یکپارچه و گسسته فراهم می ‏آورد. علاوه بر این هر اندازه که گسستگی بین اجزای سیستم بیشتر باشد، شانس کمتری برای برقراری مجدد پیوندها وجود دارد و این خود فرصتی دیگر برای مطالعه سیستم تحت درجات مختلف یکپارچگی فراهم می‏ کند. به نظر می‏ رسد ایست قلبی یک گسستگی شدید سیستم یکپارچة فردی می‏ باشد که می‏ توان امیدوار بود فرد زنده بماند. علاوه بر این مراحل بازیابی معمولاً کند است و اغلب یک آسیب پایدار در بدن و یا سیستم کنترلی بدن به وجود خواهد آمد. هنوز به روشنی مشخص نیست که آیا ویژگی‏های روانی، خودپنداره، شخصیت و عاملیّت انسان متأثر از روح می ‏باشند یا خصوصیات نوخاسته سیستم یکپارچه روح-بدن هستند. برای نمونه، گفته می‏ شود که بعد از تباهی و نابودی بدن، هوشیاری شخصی در هوشیاری جمعی ادغام می‏ شود و بنابراین فردیت و شخصیت انسان فقط تا زمانی پابرجاست که بدن زنده و فعال است (ibid). از طرفی طبق نظریه دوگانگی روح و بدن، این ویژگی‏ها ناشی از ماده نیستند، چراکه هیچ ماده فیزیکی خالصی نمی ‏تواند چنین ویژگی‏هایی داشته باشد. در ادامه با مباحثی که مطرح می ‏شود، بیشتر به تبیین این موضوع می ‏پردازیم. تعریف مفاهیم ۱. سیستم سیستم مجموعه ‏ای از عناصر و اجزای مرتبط و در حال کنش و واکنش متقابل است و بر اساس برنامه ‏ای خاص، یک هدف مشخص را تحقق می‏ بخشد (علاقه‏ بند، 1384: 120-121). ویژگی‏های عمومی سیستم‏ها عبارتند از: الف) اینکه حداقل از دو جزء تشکیل شده‏ اند. ب) هر جزء حداقل با یک جزء و به طورکلی با اجزای دیگر در تعامل است. ج) هر تغییر در یک جزء از سیستم بر کل سیستم تاثیر می‏ گذارد. د) سیستم مرز دارد و یک هدف اصلی را دنبال می‏ کند. همچنین مجموعه اجزا، خصوصیاتی متفاوت با تک تک اجزا دارد. در هر سیستم ویژگی‏های نوخاسته ‏ای وجود دارد که ناشی از خاصیت کلی و یکپارچگی سیستم می ‏باشد که در صورت قطع رابطه بین اجزا، این ویژگی ‏ها از بین می‏ روند. در عین این‏که هر یک از اجزا، واجد ویژگی‏هایی است که تنها در صورت از هم‏پاشیدگی سیستم بروز می‏ کنند و در سیستم یکپارچه پنهان هستند Rousseau, ibid)). ۲. تجربة نزدیک مرگ[7] اولین ‏بار در سال ۱۹۷۵، ریموند مودی در کتاب خود با نام «زندگی بعد از زندگی» اصطلاح تجربة نزدیک مرگ را به کار برد.[8] این کتاب بر مبنای مصاحبه ‏هایی است که وی با افرادی انجام داده بود که بعد از مرگ دوباره به زندگی بازگشته بودند. او مشاهده کرد این افراد تجربه ‏های مشابهی دارند. تجربة نزدیک مرگ که در فرهنگ اسلامی به عنوان خلسة عارفانه‌ پیش از مرگ شناخته می‌شود، به حوزه گسترده‌ای از تجربیات شخصی اشاره می‌کند که به مرگ قریب‌الوقوع مربوط می‌شود. این تجربیات شامل احساسات مختلفی از جدا شدن از بدن گرفته تا احساس شناور شدن، وحشت زیاد، آرامش مطلق، امنیت، تجربة از هم‏پاشیدگی کامل و رؤیت نور که برخی افراد آن‌را خدا یا وجود روحانی تلقی می‌کنند، می‏ باشد. بعضی افراد و فرهنگ‌ها تجربه نزدیک مرگ را یک نگاه آنی روحانی و ماوراءالطبیعه زندگی پس از مرگ می‌دانند. بروس گریسون، روان‏پزشک و محقق برجسته در زمینة تجربیات نزدیک مرگ، این تجربیات را چنین تعریف می‏ کند: رویدادهای روان‏شناختی عمیق با مولفه‏ های رمزآلود، روحانی و متعالی که برای افرادی روی می‏ دهد که در آستانة مرگ و یا در وضعیت‏ های شدید آسیب جسمانی قرار می ‏گیرند (Greyson, 2000 :318-319). جنیس هلدن، دیگر محقق مشهور در این زمینه، تجربة نزدیک مرگ را خاطرة رویدادهای روان‏شناختی ماوراى پدیده‏ هاى علمى مکشوف و روحانی‏ای می‏ داند که توسط فردی که در آستانة مرگ قرار گرفته است، گزارش می‏ شود (Nouri, 2008 :6-7). چنین مواردی معمولاً بعد از این‏که فردی مرگش از لحاظ بالینی قطعی شده، یا خیلی نزدیک به مرگ است، گزارش شده ‌است. از این ‏رو آن را تجربة نزدیک مرگ نامیده‏ اند. این تجربه‏ ها شامل موارد زیر می ‏باشد: یک صدای ناخوش‌آیند، اولین ادراک حسی است که گزارش شده‌است. احساس مردن، تجربة خروج روح از بدن (حس شناورشدن در بالای بدن و دیدن فضای مجاور)، حس حرکت به طرف بالا از میان تونلی از نور یا راهروی دراز و باریک، ملاقات با بستگانی که فوت کرده‌اند، ملاقات با اشخاص روحانی، مرور خاطرات دوران زندگی و احساس بازگشت به بدن همراه با بی‌میلی (Moody, 1975,1 :18). این تجربه ‏ها در اشخاص مختلف تحت تاثیر اعتقادات آنهاست. کودکان که زمان کافی برای پرورش قوی ایمانشان ندارند، تجربة بسیار محدودی در این زمینه دارند. همچنین برخی افراد، تجربة نزدیک مرگ بسیار دردناکی داشته‌اند که نشان‏ دهنده وحشت از پایان زندگی است. شرایط بالینی که گمان می‌رود منجر به تجربه نزدیک مرگ می‌شود شامل موارد زیر است: ایست قلبی، شوک، خونریزی هنگام وضع حمل یا عوارض پیش از عمل جراحی، برق گرفتگی، کُما، خونریزی مغزی، سکته مغزی، خودکشی ناموفق، افراد در حال غرق یا خفه شدن و حبس نفس. برخی از موارد تجربة نزدیک مرگ بعد از یک تجربة بسیار سخت روی می‌دهد. به عنوان نمونه وقتی مریضی از پرستار یا پزشک می‌شنود که بزودی خواهد مرد، یا زمانی که فرد در یک وضعیت مُهلک، مانند شنیدن صدای تصادف از نزدیک، قرار می‌گیرد. تجربة نزدیک مرگ به مثابة یک مدل تجربی برای تحلیل سیستم روح- بدن انسان پژوهش‏ ها نشان می‏ دهند حدود ۴% از جمعیت دنیا تجربة نزدیک مرگ داشته ‏اند. مراکز مختلفی برای گردآوری گزارش‏ها و نمونه‏ های این‏چنینی تشکیل شده ‏اند. از جملة این مراکز، «بنیاد تحقیقاتی نزدیک مرگ» می ‏باشد که نزدیک به ۴۰۰۰ نمونه همراه با گزارشات آنها را آرشیو کرده است. یکی از شرایط بالینی که ممکن است منجر به تجربة نزدیک مرگ شود، ایست قلبی است. ایست‌ قلبی‌ عبارت‌ است‌ از فقدان‌ کامل‌ پمپاژ ‌خون‌ توسط‌ قلب که ۱۰ الی ۲۰ ثانیه طول می ‏کشد تا فرد به وضعیت قطع تنفس، قطع ضربان قلب و قطع فعالیت‏های الکتریکی مغز برسد. تأخیر در درمان‌ این‌ حالت‌ حتی‌ برای‌ ۵-۳ دقیقه‌ ممکن‌ است‌ باعث‌ مرگ‌ یا آسیب‌ دایمی‌ مغز شود و ۱۰ دقیقه لازم است تا فرد دچار مرگ واقعی شود. تنها حدود 10% از افرادی که دچار ایست قلبی می‏شوند، زنده می‏مانند Ballew,1977:152)؛ Nichol,2008:1423-1424). نشانه‏های مرگ بالینی و واقعی یکی هستند. تنها تفاوت در این است که بیماران مرگ بالینی با اقدامات و تدابیر پزشکی مناسب می‏توانند دوباره به حیات بازگردند. اعتبار گزارشات جمع‏آوری شده از بیماران ایست قلبی با توجه به دقت بالای آنها تقویت می‏شود. جنیس هلدن در پژوهشی نشان داد که 90 درصد گزارشات تجربیات ادراکی افرادی که در وضعیت ایست قلبی و ایست تنفسی بوده‏اند، خطایی نداشته است. همچنین پنی سارتوری (2005) در پژوهش دیگری نشان داد که افرادِ دچار ایست قلبی که تجربه نزدیک مرگشان را گزارش کرده‏اند، زمان احیای خود را بدون هیچ خطایی توصیف می‏کنند، درحالی که افراد دچار ایست قلبی که تجربه نزدیک مرگ گزارش نکرده‏اند قادر به توصیف و یا حدس صحیح از آنچه در زمان احیای آنها رخ داده بود نبودند. به نظر می‏رسد در حال حاضر زمینه‏های خوبی وجود دارد که نشان می‏دهد بعضی از افراد دچار ایست قلبی تجربیات ذهنی واقعی در طول این حالت دارند و در حالی‏که در وضعیت مرگ بالینی می‏باشند، همچنان هوشیارند. هلدن در پژوهشی نشان داد که اکنون بیشتر محققان تجربة نزدیک مرگ بر این باورند که پارامترهایی نظیر هوشیاری، هویت، حافظه و ادراک می‏توانند حتی زمانی که بدن از کار افتاده است، فعال باشند. اما این پارامترها برای فعال بودن باید ناشی از عامل و یا عواملی باشند. حال اگر این عامل، بدن نباشد عاملی غیر از بدن حتماً وجود خواهد داشت. همین است که می‏تواند دلیلی بر صحت این مدعا باشد که روح چیزی فراتر از بدن است و به نوعی دوگانگی جوهری[9] بدن و روح را تایید نماید .(Holden,2010:364-365) این باور با شواهد بیشتری، که اثبات می‏کنند ارواح انسان‏ها می‏توانند در وضعیت مرگ بازگشت‏ناپذیر زنده بمانند تقویت می‏شود. یکی از این شواهد مهم، ملاقات افراد با ارواح اقوام فوت شده و اجدادشان وهمچنین با ارواح کسانی است که در آن زمان اطلاعی از مرگ آنها ندارند[10] (Greyson,2010:40-41). شواهد تجربیات نزدیک به مرگ، به‏خصوص شواهد مربوط به ایست قلبی، اثبات می‏کنند که روح چیزی مستقل از بدن، و در عین حال متعلق به آن است و روح می‏تواند بعد از مرگ بدن نیز بماند و به حیات خود ادامه دهد. به عنوان نمونه ادعا می‌شود: زنی که مورد جراحی قرار گرفته بود، بعد از به هوش آمدن، به دقت ابزار جراحی‌ای که قبلاً ندیده بود را توصیف کرده و گفتگویی که بین پرستاران و پزشک در هنگام بیهوشی کامل او صورت گرفته بود بیان کرده ‌است (Sabom,1998:53). در مورد دیگری، گفته می‌شود: پرستاری دندان مصنوعی بیمار بیهوشی که دچار حملة قلبی شده بود را از دهانش بیرون آورد و بعد از به هوش آمدن آن بیمار از همان پرستار خواست که دندانش را به او برگرداند. در شرایط عادی ممکن است توجیه این مسئله مشکل باشد که چگونه یک مریض بیهوش توانسته بعد از به هوش آمدن همان پرستار را شناسایی کند .(vanLommel,2001:2040) بیشتر افرادی که تجربه نزدیک مرگ داشته‌اند آن را برای خودشان به منزله نشانه‌ای بر وجود زندگی پس از مرگ دانسته‌اند. اشروتر کونهاردت بیان می‏کند که اگر چه برخی عناصر تجربه نزدیک مرگ را می‌توان از طریق تحریک الکتریکی لب گیجگاهی در نیمکره راست مغز و نیز با استفاده از مواد توهم‌زا به نحو مصنوعی پدید آورد، اما با وجود این، برخی دیگر از عناصر تجربه نظیر مرور رویدادهای زندگی یا دست‏یابی به اطلاعات عینی از محیط اطراف در حین تجربه، نه تنها قابل بازآفرینی نیستند، بلکه اصولاً تبیین‌های فیزیولوژیکی روشنی در بارة آنها وجود ندارد. وی نظریه‌هایی که با استناد به واکنش‌های دفاعی مغز در مواجهه با مرگ (نظیر واکنش آرزومندانه در راستای انکار مرگ) در پی توجیه فیزیولوژیکی این پدیده هستند را نیز نابسنده می‌انگارد و برآن است که اکنون اطلاعاتی در باب تجربه‌های نزدیک مرگ در دست است که می‌تواند بر واقعیت فرامادی و قابلیت‌های فراطبیعی انسان دلالت داشته باشد .(Kunhardt,1993:165-166) جفری لانگ متخصص درمان تومورهای سرطانی از طریق پرتوافکنی با همکاری پل پری در سال 2010 با انتشار کتاب «شواهد حیات پس از مرگ» مدعی شد که دیگر حجت بر شکاکان تمام شده است و شواهد روشنی از رهگذر بررسی تجربه‌های نزدیک مرگ به دست آمده، که بر بقای آگاهی و حیات پس از مرگ دلالت دارد. شواهد لانگ در این اثر که حول 9 محور اصلی سامان یافته، بر واقعی بودن تجربه نزدیک به مرگ اصرار می‏ورزد long, 2010:8-9)). تجربیات نزدیک به مرگ و یکپارچگی روح - بدن در این قسمت ابتدا باید نشان داد که تجربة نزدیک مرگ یک حالت گسستگی بین روح و بدن در سیستم روح - بدن انسان است. آنگاه فرصتی برای تحلیل نظری سیستمیک فراهم کرد. همان‏طور که گذشت، پیوستگی روح - بدن لزوماً شامل یک تبادل اطلاعاتی و تأثیری می‏باشد، چرا که روح بر آنچه بر بدن یا نسبت به بدن در حال رخ دادن است، آگاهی دارد و بدن نیز به نوعی اجراکننده خواسته‏ها و فرامین روح است. آغاز تجربه نزدیک مرگ همراه با از دست دادن کنترل بدن و همه احساسات جسمانی می‏باشد. همه این‏ها با تمام شدن تجربه نزدیک مرگ دوباره باز می‏گردند. افراد تجربه کننده در ابتدا به همین موضوع اشاره می‏کنند. آنها احساس درد را از دست می‏دهند و دوباره درد را احساس می‏کنند. آنها همچنین متوجه می‏شوند که در طول تجربه خروج از بدن نمی‏توانند با افراد دیگر به طور فیزیکی ارتباط برقرار کنند. در اینجا دو نمونه از این تجربیات آورده می‏شود: الف) درد شدیدی در بازوی خود احساس می‏کردم. ناگهان احساس کردم در حال از دست دادن هوشیاری خود هستم و اطرافیانم را می‏دیدم که در حال حرکت به سوی من هستند. بعد از آن هیچ چیز نبود، هیچ دردی احساس نمی‏کردم. من نزدیک سقف اتاق در حال تماشای بدن خودم بودم که روی تخت خوابیده بود، احساس آرامش داشتم، ناگهان با ضربة شدیدی به سمت بدنم هل داده شدم و دوباره درد شروع شد (Fenwick,1995:5). ب) بعد از تولد دخترم خونریزی شدیدی داشتم. اطرافم را کادر پزشکی و مراقبتی احاطه کرده بودند. درد شدیدی داشتم. ناگهان احساس کردم دردی ندارم. از بالا در حال تماشای حاضرین بودم. صدای دکتر را شنیدم که می‏گفت سیگنالی وجود ندارد. سپس خودم را در تونلی از نور که پایان نداشت در حال حرکت دیدم. صدای آرامی مرا خطاب کرد تو باید برگردی. توسط دستگاه شوک با ضربه به تخت بیمارستان برخورد کردم و درد دوباره بازگشت (Morse,1993:114-115). پدیده انتقال ناگهانی از وضعیت درد شدید به وضعیت بی‏دردی و بازگشت مجدد درد در پایان این تجربه، بسیار مهم و قابل توجه است. اندورفین‏های طبیعی می‏توانند درد را برای حدود دو ساعت کاهش دهند و این در حالی است که تجربة نزدیک مرگ تنها چند ثانیه یا دقیقه طول می‏کشد .(Greyson,2007:118-119) بنابراین این احتمال وجود ندارد که این تاثیرات ناشی از مکانیسم‎‏های بدن باشد. این موضوع با نمونه‏هایی می‏تواند تقویت شود که در آنها افراد می‏توانستند بدن خود را در حال دریافت شوک ببینند، اما هیچ احساس جسمانی نداشتند Moody,1975:78)). به نظر می‏رسد در طول تجربه نزدیک مرگ جریان‏های تقابلی اطلاعاتی و تاثیری که برای تعامل روح - بدن نیاز است، به شدت یا کلاً دچار اختلال می‏شود. شایان ذکر است که انتقال به دورة بی‏حسی و بی‏دردی همیشه کامل صورت نمی‏گیرد. در یک تحقیق که روی تجربه کننده‏های ایست قلبی انجام شده، 10درصد تجربه کنندگان احساس درد خفیفی را در طول تجربة خروج از بدن گزارش دادند (Schwaninger,2002:213). این یافته‏ها نشان می‏دهد یکپارچگی روح و بدن یک حالت همه یا هیچ نیست و می‏تواند جزئی نیز باشد.این تحلیل اثبات می‏کند مرگ واقعی وقتی رخ می‏دهد که گسستگی سیستم روح - بدن، هم کلی باشد و هم بی‏بازگشت در دنیا. شرایطی که گسستگی را بی‏بازگشت می‏کند هنوز نامشخص است. اما در برخی موارد گزارش شده است که تجربه کننده در خلال تجربة نزدیک مرگ در بازگشت یا ماندن مخیر شده است (Ring,1980:68). با توجه به این مسئله که در تجربه نزدیک مرگ پیوند سیستم روح-بدن دچار گسستگی می‏شود، ویژگی‏های روح در حالت گسستگی بررسی می‏شود. 1) هشیاری در طول ایست قلبی گزارش‏های هشیاری در طول ایست قلبی و عموماً در تجربه‏های نزدیک مرگ بسیار شگفت‏آور است. تجربه کننده‏ها گزارش می‏کنند در زمان تجربه، نه تنها هشیار هستند، بلکه تفکر آنها روشن‏تر، سریع‏تر و منسجم‏تر از حالت عادی است. در تحلیلی که روی مجموعه‏ای بزرگ از افراد تجربه کننده در دانشگاه ویرجینیا شد 80 درصد تجربه کنندگان گزارش دادند که در طول NDE تفکرشان روشن و واضح بوده است (45% واضح‏تر از حالت عادی و 35% به وضوح حالت عادی). 74% گزارش دادند که سرعت تفکرشان دچار آسیب نشده است (37% سریع‏تر از حالت عادی و 37% سرعت مشابه با حالت عادی). 65% گزارش دادند منطق و استدلال آنها دچار آسیب نشده است (29% منطقی‏تر از حالت عادی و 36% مشابه حالت عادی). 55% گزارش دادند کاهشی در کنترل افکار خود مشاهده نکردند (19% کنترل بیشتر از حالت عادی و 36% به مقدار حالت عادی) (Kelly,2007:386-387). نکتة مهم درباره این یافته‏ها این است که چون هشیاری و تفکر منطقی می‏تواند حتی در حالتی که عملکرد مغز به شدت دچار اختلال شده است باقی بماند، منتج به این امر می‏شود که هشیاری، آگاهی، خصوصیات روانی مانند تفکر، یادآوری و احساسات از ویژگی‏های روح می‏باشند. بنابراین این ویژگی‏ها اثرات جانبی فرآیندهای بدنی و ویژگی‏های نوخاستة سیستم روح- بدن نمی‏باشند. 2) فردیت در طول تجربه‏های نزدیک مرگ چنانکه گذشت تجربه‏های نزدیک مرگ می‏تواند به اشکال مختلف ظاهر شود. معمول‏ترین این تجربه‏ها تجربه خروج از بدن[11] و تجربه ورود به جهانی دیگر[12] می‏باشد. تجربة خروج از بدن تجربه‌ای است که عموماً با حس شناور شدن خارج از جسم همراه است و در برخی از موارد شخص ممکن است بدن فیزیکی خود را از نقطه‌ای خارج از بدنش مشاهده کند.در عرفان این تجربه‏ها را «خلع بدن» می‏نامند که گفته می‌شود و در واقع سالک به اختیار و اراده خود روح خود را از بدن خلع (جدا) می‏کند (برای اطلاع از مصادیق آن ر.ک: حسن‏زاده آملی، 1379). در تجربة ورود به جهانی دیگر که برخی از با آن روبرو می‏شوند، فرد خود را در دنیای دیگری حس می‏کند که بسیار زیبا و تماشایی است و عموماً با موجودات روحانی مهربان یا دوستان و اقوام فوت شده روبرو می‏شود. در تجربه‏هایOBE و ORE، فردیت (هشیاری یکپارچه از دید شخص)، شخصیت (حقوق و مسئولیت‏های اخلاقی) و عاملیت (توانایی تصمیم‏گیری و انجام آن) دست نخورده باقی می‏مانند (Mays,2008:15-16). بنابراین این خصوصیت‏ها همگی از ویژگی‏های روح هستند نه بدن یا سیستم روح- بدن. 3) توانایی های تاثیری و اطلاعاتی روح دلیل اصلی برای اعتبار شواهد آگاهی، هشیاری، پدیده‏های روانی و تفکر منطقی هنگام ایست قلبی این است که در این گزارش‏ها اطلاعات دقیقی دربارة آنچه که در اطراف بدن فرد رخ می‏دهد، ارائه می‏شود. هنگامی که تجربه نزدیک مرگ به تجربه خروج از بدن تغییر شکل می‏دهد تجربه کننده قادر است محیط فیزیکی را مشابه ادراک بینایی معمولی ادراک کند. افراد دچار ایست قلبی بیان می‏کنند که این ادراکات ناشی از توانایی‏های جسمانی نبوده است. این یافته با بررسی تعداد نمونه‏های جمع‏آوری شده توسط رینگ و کوپر که شامل افراد نابینا نیز بوده، تأیید شده است. برای تقویت اینکه این ادراکات جسمانی نیست گزارش‏های زیادی مبنی بر دیدن در سطحی پیچیده‏تر از دیدن جسمانی جمع‏آوری شده است. برای نمونه، می‏توان به توانایی مشاهده محیط اطراف در همه جهات در یک زمان، دیدن یک شی از تمامی زاویه‏ها Ring,1999:7-8)) دیدن اشیا از مکان‏های دور Tart,1981:202-203)؛ Tyrrell,1945:59) اشاره کرد. با این حال ادراک بینایی تمام داستان نیست. گزارش های NDE شامل بقیه حواس ظاهری نیز می‏شود. شنوایی، بویایی، حس جهت‏یابی، حس حرکت که توسط رابرت و سوزان مایز اخیرا مورد بررسی قرار گرفته‏اند. علاوه بر این، افراد در حالت تجربة خروج از بدن توانایی خواندن افکار افراد دیگر را دارند و در برخی موارد قادرند از طریق تله‏پاتی اطلاعاتی را به دیگر افراد انتقال دهند. در حالت تجربة ورود به دنیایی دیگر آنها حتی می‏توانند از طریق تله‏پاتی با هم مکالمه داشته باشند (Mays,2008:18-19). برای چنین اتفاقی در بین کانال‏های ارتباطی جسمانی رایج، مشابهی وجود ندارد. با این حال یک نمونة خوب در زندگی روزمره وجود دارد که افراد، ظرفیت و توانایی چنین ارتباطی را به صورت خیلی ضعیف دارند. به عنوان مثال، توانایی فهمیدن اینکه کسی به آنها زل زده است Sheldrake,2005:26)) یا توانایی درک اینکه کسی دارد به آن‏ها فکر می‏کند (Sheldrake,2001:148). این توانایی‏های شناختی غیرعادی در تحقیقات روانی و فرا روان‏شناسی تحت عنوان ادراکات فراحسی[13]، روشن‏بینی[14] و psi شناخته می‏شوند. قسمت جنبشی این توانایی‏ها جنبش روانی[15] نامیده می‏شود. انسان به عنوان یک سیستم روح- بدن، ادراکات فراحسی و جنبش روانی ضعیفی دارد. از نگاه سیستمیک توانایی جنبش روانی انسان ویژگی نوخاستة سیستم روح –بدن است، در حالی که ادراکات فراحسی از ویژگی‏های روح است که در سیستم یکپارچه روح- بدن پنهان می‏شود (ویژگی‏های پنهان). نتیجه‏گیری در این پژوهش، با استفاده از نظریه عمومی سیستم‏ها و بررسی تجربیات نزدیک به مرگ، نشان داده شد روح و بدن به شکل یک سیستم یکپارچه است که هر کدام از آن‏ها واجد خصوصیات و ویژگی‏های منحصر به خود می‏باشد. انسان فراتر از بدن مادی خویش است و ماورای این جسم طبیعی، حقیقتی انکارناپذیر و بی‏زوال به نام روح وجود دارد. در حیات مادی، سیستم روح- بدن انسان یکپارچگی خود را حفظ می‏کند و هر دو قسمت روح و بدن در تعامل با یکدیگر هستند. در تجربه ی نزدیک مرگ که یک حالت گسستگی بین روح و بدن در سیستم روح-بدن انسان می باشد، این یکپارچگی و وحدت تضعیف می شود. با بررسی تجربیات نزدیک مرگ، ماهیت روح به عنوان حقیقتی منفصل از بدن رخ می‏نماید. گزارش‏های هشیاری در تجربه‏های نزدیک مرگ، آگاهی، خصوصیات روان‏شناختی مانند تفکر منطقی، یادآوری، احساسات، هشیاری یکپارچه از دید شخص و توانایی تصمیم‏گیری و انجام آن، در طول تجربة نزدیک مرگ افراد تجربه کننده باقی می‏مانند. با تبیینی سیستمیک مشخص شد که این ویژگی‏ها نشأت گرفته از روح هستند که در پی گسستگی ارتباط روح و بدن در تجربه نزدیک مرگ، پایدار مانده و حتی برخی از این ویژگی‏ها نظیر تفکر منطقی نسبت به حالت یکپارچگی سیستم روح- بدن قوی‏تر و منسجم‏تر می‏شوند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که در سیستم‌ها استعدادهایی به ظهور می‌آید که در تک‌تکِ اجزاء آن سیستم ظهور ندارد، ولی در هر حال از ساحتِ هویت مادی خارج نمی‌شود. ولی موضوع نفس ناطقه‌ی انسانی چیزی است ماورای پدیده‌های مادی، و هیچ‌وقت علتِ موجود مجرد نمی‌تواند اجزاء مادی باشد، هرچند که اجزای ماده سیستمی را تشکیل دهند. این‌جا است که نگاه ما بیشتر متوجه‌ی آیاتی از قرآن می‌شود که روح را نفخه‌ی الهی می‌داند که در جسم دمیده می‌شود. موفق باشید  

22216
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: من دانشجوی مهندسی مکانیک ام، اول می‌خواستم بدونم ترتیب خوندن کتب شما چطوریه و اول چه مباحثی رو شروع کنیم (مهدویت، معاد، مدرنیته و...). دوم اینکه وظیفه دانشجو چیه؟ سوم چطور از تنبلی دور شویم. چهارم چطور اعتماد به نفسم بالا بره. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان با حقیقت مرتبط شد، جدّیت او برای ارتباط با حقیقت شکل می‌گیرد و از سستی رها می‌شود و عملاً به نوعی از اعتماد به نفس دست می‌یابد. پیشنهاد بنده سیر مطالعاتی روی سایت است به اضافه‌ی دنبال‌کردن مباحث جلسات قرآنی روزهای شنبه.

وقتی دانشجوی این تاریخ متوجه‌ی حقیقت این دوران یعنی انقلاب اسلامی شد، دیگر معنای خود را سربازیِ این انقلاب می‌بیند. موفق باشید

19760
متن پرسش
سلام: 1- آیا مبارزه با استکبار در حالی که این همه فشار بر مردم وارد شود، به مصلحت مملکت و مردم است؟ واقعا چه توجیهی دارد؟ رهبری در 14 خرداد 82 فرمودند: بزرگترین مبارزه با آمریکا، خدمت به این مردم است. هركه مى خواهد با آمريكا مبارزه اساسى كند، بايد به اين مردم خدمت كند. هر كه مى خواهد با دشمنان اين ملت مبارزه عملىِ كارآمد كند، با فساد مبارزه كند. 2- پس کو؟ فقط تحریم هایش برای مردم آمد؟ مسئولین که فشارش را تحمل نمی کنند. حداقل مدیریت هم ندارید که تحریم ها کم اثر باشد، کشوری با این همه ثروت ملی و خدادادی این است وضع ممکلت: 14 میلیون فقیر 6 میلیون بیکار 3 میلیون معتاد 14/5 میلیون مجرد و ... در فساد و اختلاس و آمارهای بد دیگر هم که در دنیا سرآمد هستیم. بانک تاسیس می کنند با شعبه های فراوان بعد از 25 سال لو می رود که مجوز ندارد. کدام قانون؟ قانون برای اقشار ضعیف و عامه مردم است که اقدام قاطع می کنند و در سوراخ موش هم که باشی مالیات و بدهی را از حلقومت می کشند بیرون. اما آن کله گنده ی فساد از کشور فرار می کند یا اصلا معلوم نیست آخرش با او چه کنند!؟ اما حالا کسی کار سیاسی خلافی انجام دهد پدر او را بهترین شکل در می آورند ولو مرجع تقلید باشد. 3- چرا در زمینه های اقتصادی اینطور نیست؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جانا سخن از زبان ما می‌گویی. ولی متذکر باشید که همه‌ی این ضعف‌ها ریشه در کسانی دارد که مستقیم یا غیر مستقیم شیفته‌ی غرب و استکبارند و راهِ نجات ملت ما تنها با حفظ روحیه‌ی انقلابی و مبارزه با استکبار می‌باشد. موفق باشید

19118
متن پرسش
سلام: وقتتون بخیر. کتابهای شما رو بسیار دوست دارم. نکات بسیار خوبی دارند. اما ریتم کتاب اکثرا کند و تکراری و خواب آوره. شاید اگر یک مقداری بعضی مباحث تکرار نمی شد بدون اینکه به اصل مطلب صدمه بخوره بهتر بود. مخصوصا با در نظر گرفتن اینکه نسل جدید زیاد اهل کتاب نیستند و بیشتر اهل دیدن هستند. رسانه ای مثل توئیتر هم به همین دلیل برای رساندن مطلب در موجز ترین و کوتاه ترین حالت ممکن بوجود آمده اند. البته متوجه مساله اجمال و تفصیل هستم اما گاها احساس می کنم مطالب تکراری و کند و خواب آورند. بازم ممنون از توجهتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هنگاه تنظیم مطالب کتاب‌ها سعی بر آن است که مطلبی تکراری نباشد و اگر موضوعی تکرار می‌شود برای آن است که مقدمه برای نکته‌ی دیگری باشد و حالت حضوری و احساسیِ موضوع مدّ نظر قرار گیرد همان‌طور که در قرآن کریم می‌توان گفت هیچ موضوعی تکراری نیست هرچند مکرر به جریان حضرت موسی«علیه‌السلام» اشاره دارد. موفق باشید

31222

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: التماس دعا در این ایام و لیالی. استاد جان وقتی که پای منبر حاج آقا معمار منتظرین می نشینیم تمام حرف و نقلشون قرآن و اهل بیت هستش. و لیکن حتی قرآن رو هم که تفسیر می کنن به اهل بیت میرسن. در واقع اون ذوب در ولایت رو آدم در این انسان می بینه. خداییش جلساتش جلسه ذکره و آدم روحش سبک میشه. منتهی گاهی به خودم میگم نکنه اینطوری واله و شیفته اهل بیت بودن افراطه؟ البته وقتی نگاه می‌کنم به حرکات و سکنات حاج آقا می بینم عین تعادله. حتی آدم غذا خوردنشون رو می بینه اینقدر آرام و با طمأنینه، به خودم میگم تصور من اینه مثلا معصومین هم همینجور غذا میخوردن. ولیکن حاج آقا طوری صحبت می کنن که ‌کانه تمام دنیا برای این ۱۴ نور مقدس آفریده شده. و ما هر چه داریم و هستیم از صدقه سره معصومینه. البته خدائیش معصومین هم براشون سنگ تموم میذارنا. ما شعبان مشهد بودیم، ایشان از رجب رفته بودن مشهد تا اواسط شعبان، برای نیمه شعبان ساکشون رو بستن و از همون جا رفتن کربلا، تموم لیالی قدر و ماه رمضان و قدر رو مهمون امام حسین بودن، دوباره برای روضه های پدرشون برگشتن اصفهان و دوباره رفتن کربلا هنوزم آنجا هستن عرفه رو هم می مونن غدیر رو هم لابد نجف و بعد برای محرم میان، واقعا ائمه هوای ایشونو دارن. یه بنده خدایی می‌گفت حج آقا نفسش از جای گرم بلند میشه که میره کربلا و... من خودم مشهد شاهد بودم حاج آقا نه برنامه ریزی خاصی میکنه برا کربلا و نه جا هماهنگ میکنه و اصلا موبایل هم نداره کلا که بخواد هماهنگ کنه، ساک رو برمیداره و میره، منتهی دوستانش اینقدر میخواندش که خودشون کارهاشو سری می کنن، من میگم آره نفسش از جای گرم بلند میشه اما این جای گرم توکل به خداست نه چیزی دیگه. با این حال میگم خدایا نکنه این حالت افراط باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به جهت صفای شخصیت ایشان و سجایای اخلاقی که دارند، برایشان احترامی خاص قائلم، ولی خودم بیشتر به راهی می‌اندیشم که حضرت امام و رهبر معظم انقلاب مقابل ما گذاشته‌اند برای حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی باید به ظهور آید. موفق باشید

29698
متن پرسش
با سلام و احترام:من چند سوال درباره سحر و جادو داشتم ممنون ميشم كمكم كنيد. (در ضمن جواب سوالات خود را در كتاب جايگاه جن و شيطان نيافتم) ١. آيا سحر و جادو مي‌تواند بر زندگي فرد تاثير بگذارد؟ ٢. اگر سحر وجود دارد براي رفع آن و در امان ماندن از آن بايد چكار كرد؟ ٣. براي به راه كردن كسي كه سر به ناسازگاري و اذيت گذاشته بايد چكار كرد؟ ٤. مراجعه به دعا نويس براي ابطال يا رفع سحر و جادو كار درستي است؟ ٥. لطفا نظر خود را درباره سركتاب باز كردن بفرماييد؟ ٦. چطور متوجه شويم كه فردي سحر يا جادو شده (اگر سحر حقيقت دارد)؟ با تشكر فراوان از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده جواب همه‌ی سؤالات را در کتاب مذکور می‌توانستید بیابید. آری! سحر و جادو وجود دارد مثل آن‌که تحریم‌های آمریکا وجود دارد ولی تأثیر آن در نسبت به ضعف‌های ما می‌باشد. با توکل و صداقت و تواضع و قناعت و تدبّر در قرآن از طریق تفاسیر و تلاش بدنی مثل ورزش، انسانی می‌شوید که عوامل بیرونی برایتان نقش‌آفرینی نمی‌توانند بکنند. چرا باید خود را مشغول این امور کرد؟ موفق باشید

29063
متن پرسش
در پاسخ به پرسش شماره 29034 استاد گرامی چندین بار بر حسب وظیفه بخاطر مطالب ارزنده شما در مباحث عرفانی تشکر کرده ام. اما متاسفانه برخی مطالب حضرتعالی واقعا از واقعیت بدور است. اظهار نظر در خصوص کرونا و اقدامات لازمی که باید صورت گیرد مطلبی است کاملا علمی بر پایه های براهین و یافته های قطعی علمی. جبهه گرفتن و رد کردن آنها جز بی منطق جلوه کردن افراد مخالف و وهن «دین» نتیجه دیگری ندارد. اگر هر گونه توضیحی لازم می دانید در خدمت هستم. در ثانی از نظر درون دینی، تا آنجایی‌که بنده حقیر و کم اطلاع در زمینه معارف دینی می دانم حکم عقل واجب الاطاعه است و موضع گیری افرادی خشک مقدس و کج فهم از معارف دینی که حاضر به ترک عبادات و مستحبات نیستند مضحک است. مکرر از استاتید مختلف این لطیفه را شنیدیم که برخی انچنان به عبادات تاکید دارند که وقتی صحبت از ترک آن می کنید در جواب می گویند «وقتی پای عبادت در میانه من دیگه خدا را نمی شناسم!» دکتر حسین صادقی پور 09123259389
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر از تذکری که فرمودید. در جواب به نگرانی آن کاربر محترم، بنده نفی نظرات علمی نسبت به ویروس کرونا را نکرده‌ام، عرض بنده آن بود که به این این موضوع فکر کنند که جریان، سیاسی باشد به این معنا که در دل پمپاژ ویروس مذکور، برنامه‌ و پروژه‌ای در جریان است که حتماً اطلاع دارید از نظر و نظریات بعضی از صاحب‌نظران در این رابطه. و این به معنای عکس‌العمل خوب و دلسوزانه‌ی جریانی نیست که بنا دارند با زحمات خود پروژه‌ی مذکور را خنثی کنند. با این‌همه باز تأکید بنده آن است نظام عالم، اصالت‌هایی دارد که خداوند در عین میدان‌دادن به انسان‌ها و حتی انسان‌های شرور، امکانِ به هم زدنِ آن اصالت‌ها را به آن‌ها نمی‌دهد. تصور بنده آن است که نمازخواندن، یک اصالتی است در عالم و در هیچ شرایطی تعطیل‌بردار نیست و از طرفی اصلِ نماز در جماعت است و در این رابطه فکر می‌کنم نباید طوری از ویروس مذکور منفعل شد که ترک جماعت مسلمین شود، هرچند در دل اقامه‌ی نماز جماعت، رعایت نظرات صاحب‌نظران در رابطه با سلامت لازم است. موفق باشید   

28456

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی: استاد کتاب پسااسلامیسم میلاد دخانچی را مطالعه فرموده اید؟ اگر جواب مثبت است نظرتان چیست؟ باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. ولی رویهمرفته در جریان نظرات ایشان هستم و بحمداللّه ایشان را فرد دغدغه‌مندی می‌دانم و مهم نیست که در بعضی موارد، نگاه‌هایمان متفاوت باشد. موفق باشید

28228
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: استاد بنده بیشتر تو مباحث اعتقادی و کار فکری بودم ولی مدتیه از نظر اقتصادی مشکل پیدا کردم، یکی از اقوام دریک شرکت کار میکنن و شرکت سالمی داره به من پیشنهاد داده برم اونجا گاه یه کارایی بکنم ولی بنده می‌ترسیم از فضای فکری خودم خارج شم از طرفی فضای اقتصادی بزرگی اونجا حاکمه به نظر شما اگه بخوام با حفظ همون فضای فکری گاه برای اقتصاد خودم یه کاری کنم و اونجا نظر بدم چه کار میشه تو این فضا کرد؟ آیا برای بانوان میشه تو این فضا ایده یا نظری داشت؟ با توجه به اینکه فضا امن برای من هست چه کاری میشه کرد؟ من واقعا نمی دونم تو این فضا چه کاری میشه کرد و یا حتی به عنوان ایده چه نظری میشه داد. استاد میدونم سوالم مسخره هست ولی با این شرایط اقتصادی شاید نمیدونم اینم یه راهی باشه لطفا من رو راهنمایی بفرمایید یا اگر به کتاب یا مرجع یا چیزی باید ارجاع کنم بفرمایید. یه خانم چه کمکی حالا فکری یا غیر فکری میتونه ارایه بده با توجه به اینکه فضای مربوطه با محارم بنده سر و کار دارم تقریبا. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوات مربوط به «زن» عرض شد باید امروز، جهانِ خود را جهانی بزرگ در نظر گرفت. چرا نباید سلبریتی‌های دارای عفاف و حیا داشته باشیم که در همه‌جا حاضر باشند و برخوردشان عاقلانه و نه متحجّرانه باشد در عین حیا و عفاف. موفق باشید

28154

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: استان جان! بنده فارغ التحصیل رشته حقوق هستم و با شرکت در آزمون های وکالت و قضاوت می توانستم و می توانم قاضی و وکیل گردم. مضافا شغل شریف پاسداری. اما حقیقت امر آن است که بنده احساس می‌کنم باید خود را برای حضور در قوه مجرییه و مقننه آماده کنم که الحمدلله در حال آماده سازی خود در جمیع ابعاد هستم؛ چرا که رفع ریشه مشکلات و موانع انقلاب در این دو قوه صورت می گیرد، همچنانی که حضرت آقا در دیدار با دانشجویان فرمودند: « راه علاج مشکلات کشور استقرار دولت جوان حزب الهی است» یادآوری می شود که بنده در سن ۲۷ سالگی قرار دارم اما این احساس تکلیف باعث نشده راه صحیح تر و برتر را دنبال نکنم و تن به کاری دهم که برای انقلاب در اولویت و فوریت نیست و در عین تحمل برخی فشار ها و سختی ها بر خود به شدت صبورانه امیدوارم فرجی حاصل گردد. چرا که رزق و شغل بنده با انقلاب اسلامی گره خورده است. احساس و نظر شما با این نگرش و انتخاب چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر خوبی است. با این‌همه نباید برای خدا تکلیف معلوم کنید. اگر کاری و باری پیش آمد، از آن استقبال کنید، هرچند این نکته‌ی خوبی است که می‌فرمایید رزق و شغل خود را به انقلاب گره زده‌اید. موفق باشید

27176
متن پرسش
با سلام و احترام ۱. اگر همه فرشتگان همچون ابلیس در مقابل فرمان پروردگار ایستاده بودند چه اتفاقی رخ می داد؟ ۲. اگر آدم در مقابل امر خدا می ایستاد و به فرشتگان اجازه سجده نمی داد بلکه خود به سجده خدا می نشست چه اتفاقی می افتاد؟ ۳. آیا درست است بپرسیم بگوییم: پاداش شیطان چه خواهد بود؟ مگر ماموریتش گمراه کردن مومنان و صافی کردن آنها نیست؟ پس بر اساس تعداد افرادی که گمراه کرده است آن دنیا پاداش می گیرد و به تعداد افرادی که نتوانسته دوزخ می شود. ۴. آیا ظاهر و باطن خدا یکیست؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مگر می‌شود با این اگرها فکر کرد؟!! ۲. مگر می‌شود با این اگرها فکر کرد؟!! ۳. خداوند در نظام احسنِ خود حتی وقتی می‌خواهد انحراف انسان‌ها را در دنیا نشان‌شان دهد، از طریق انتخاب اشراری این کار را می‌کند که خودشان آن بدی‌ها را انتخاب کرده‌اند. مثل آن‌که خواست ما، قدرتِ دفاعیِ زیادی پیدا کنیم، ولی این کار را با صدام انجام داد و صدام هم با اختیار خود آن کار را کرد. شیطان با اختیار خود تمرّد کرد و عملاً کارِ خدا انجام شد. ۴. خداوند نور است و ظاهرش عین باطن و باطنش، عین ظاهر است. موفق باشید 

26703

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: با خواندن بخشی از کتاب معاد شما آن چیزی که بنده برداشت کردم این بود که حتی انسان های تا حد زیاد خوب هم پس از مرگ دچار عذاب های مختلف و طولانی می شوند تا کاملا پاک شوند. با این برداشت که شاید هم کاملا درست نباشد یک حس ناامیدی به وجود میاد. خواستم نظر شما را در مورد این برداشت و راه رهایی از این نوع ناامیدی را بپرسم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا نا امیدی؟ زنده باد فشارهایی که عمق توحیدی انسان را به ظهور می‌آورد. موفق باشید

26452

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. چطورست که بحث عین ثابته رو شما در احدیت مطرح کنین ولی بقیه اساتید در واحدیت؟ یکی از اساتید فرموده اند بحث اعیان و اسماء هر دو در واحدیت مطرح می شود روی اعیان به مخلوق و روی اسماء به اله است. چرا شما بحث اعیان را در احدیت مطرح میکنین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در بحث «اعیان ثابته» نظر به علم خدا باشد از آن جهت که علم خدا، ذاتیِ خدا است بحث «احدیت» در میان می‌آید ولی اگر نظر به اعیان مخلوقات باشد به اعتبار مظهریتِ اسماء الهی، بحث در «واحدیت» خواهد بود. موفق باشید

26051

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: استاد من چند سالی که با آثار عرفا آشنا شدم خیلی اهل سکوت شده ام. در مهمانی با اقوام حرفی برای گفتن ندارم کسی هم حتی دوستان مسجدی هم با من دوستی نمی کنند مگر این که حرفهای لغو دنیایی بزنی استاد در شهری دور از خانواده زندگی می کنم نه دوست هم روحیه ای دارم نه دوست دارم با زدن حرف های بیهوده حتی با مذهبی ها عادت به سکوتم را از دست بدهم. ۱. به نظرتون این رویه من درست است؟ البته من نمی خوام منزوی باشم اما شرایطم این شده. ۲. آیا خدا این تنهایی رو که هر چه سعی می کنم ازش در بیام نمیشه برای رشد من خواسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آرام‌آرام با به ظهورآمدنِ معارف حقّه زبان‌تان باز می‌شود. ۲. اولِ کار خوب است. موفق باشید

25217

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد عزیز و تمام دوستان و کاربران گرامی: روی سخنم با شما عزیزانی است که مثل بنده وقت گرانقدر استاد را گرفته و سوالات خود را از محضرشان می پرسیم بی مقدمه عرض می کنم که برخی از دوستان عزیز نمی دانم چرا ولی قدر و منزلت و شأن استاد را در کلامشان رعایت نمی کنند و هنگام پرسیدن سوالشان از الفاظ ناشایست مثل اینکه «از شما بعید است و ...» استفاده می کنند. می دانم که همه ما می دانیم ارزش و منزلت یک عالم دینی چقدر زیاد است ولی لازم دیدم به برخی از دوستان متذکر شوم که رعایت ادب همیشه لازم و پسندیده است چه برسد به وقتی که با یک عالمی که از سر لطف وقت خود را در اختیار قرار داده است گفتگو می کنیم. متشکرم و التماس دعا دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده که قابل نیستم ولی بالاخره باید با همین عزیزان مدارا کرد. امید است که در دلِ همین مداراها خداوند درخششی به آن قلب عزیزان بکند. موفق باشید

23823

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بنده منتظر جواب سوال ۲۳۸۱۴ هستم. نمیدونم کجا باید جوابی که برام فرستادید پیدا کنم. توی پرسش پاسخ این سایت که رفتم چیزی ندیدم. حتی از شماره ۲۳۸۱۴ هم گذشتید ولی به این سوال پاسخ ندادید. توی ایمیلم هم چیزی نبود. منتظر جواب هستم. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:چیزی در این مورد به ما نرسیده. موفق باشید

8409
متن پرسش
سلام من دردوران دانشجویی خیلی نسبت به برخی مسایل (مذهبی.سیاسی.....)حساس بوده وغصه می خوردم وفکر می کردم باید کاری کرد ولی الان بااینکه از وجود ان مسایل ناراحتم ولی کاری نمی کنم چون اینطور فهمیدم که این ها کفهایی اند که ماندگار نیستند ودر واقع اینگونه وبااین تفکر ارام شده ودر نتیجه فعالیتی را با فایده نمی دانم ایا این درست است ؟اگر نه حقیقت چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ما وظیفه داریم از طریق معارف الهی فرهنگ جامعه‌ی خود را تعالی ببخشیم. آری خیلی نباید وقت و عمر خود را مشغول امور جزیی و موسمی کرد. موفق باشید
32591

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر شما: ببخشید ما حدس می‌زنیم که بی حالی مان و خواب زیادمان مربوط به این باشد که بدرستی نمی توانیم بدن را تدبیر کنیم یعنی تسلط چندانی بروی جسم نداریم و این مسئله باعث شده که از مطالعه و برکات ماه رمضان محروم شویم راهکار حضرتعالی برای این موضوع چیست؟ التماس دعا با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برنامه‌دادن به خود از یک طرف و سخت‌گیری نکردن در برنامه‌دادن از طرف دیگر، در این مورد مفید خواهد بود. باید در حدّ توان خود از خود انتظار داشته باشید زیرا انسان‌ها با همدیگر متفاوتند. موفق باشید

30961

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: طاعات و عباداتتون هم مورد قبول درگاه حق، استاد نظرتون در مورد کاندیداتوری آقای رییسی برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ چی هستش و همچنین نظرتون رو در مورد دکتر جلیلی هم بفرمایید لطفا. تشکر از توجهتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید هنوز زود است که نظر بدهیم. اجازه بدهید میدان کمی روشن‌تر شود تا بررسی موضوع راحت‌تر انجام گیرد. بحث در انتخاب بین خوبان است، ببینیم چه می‌شود. موفق باشید

30685

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سوال دختر خالمه: من همیشه نمازم رو میخوندم ولی نمیدونم چرا چند روزی است نمیتونم بخونم. وضو می‌گیرم و مقنعه سرم می‌کنم و میشینم کنار سجاده ولی نمی شه. با اینکه هم شناخت دارم هم علاقه و هم حس های معنوی و همواره یاد مرگ هستم. در اینترنت هم مطلبی پیدا نکردم که بدانم دلیلش چیست. نمی‌دانم چه گناهی کردم یا این آزمایشی از طرف خداست که موفق نمی‌شوم. مشکل خاصی ندارم و اعتقاداتم مثل قبل است. به نظر شما چه اتفاقی افتاده؟ ممکنه گناه خاصی کردم که خودم نمیدونم؟ چه کار کنم؟ می‌ترسم از این وضعیت و اولش فکر کردم زود خوب میشم ولی الان چند روز شده. لطفا دعام کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد باید به شخصیت پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نظر کرد و با تطبیق با ایشان، نماز را فردا یا جمعی برپا داشت. در تأسّی به آن حضرت و حضور در عالَمی که آن حضرت دارند، نمازخواندن بخصوص در اول وقت، انسان را وارد جهانی می‌کند که نیاز جان اوست. موفق باشید.

30081

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض خسته نباشید: می خواستم بدانم از نظر شما تاثیر گذاری روی بچه های دبستانی موثر تر است و در نفسشان پایدارتر است یا مقاطع بعدی؟ و اینکه برای اینکه در امر هدایت دیگران بخواهیم وارد شویم طلبگی بهتر است یا وارد شدن در مدارس که سن کمتری دارند؟ (لطف می‌فرمایید دقیق پاسخ بفرمایید) آرزوی توفیق جنابعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو خوب است و بستگی به شرایط و روحیه‌ی شما دارد. دبستان بسیار مهم است ولی همه نمی‌توانند در آن فضا فعالیت کنند. از طرفی بین طلبگی و معلمی باید ببینید که خداوند کدام را پیش می‌آورد زیرا هر دو نوع حضور، حضورهای با برکتی می‌تواند باشد. موفق باشید

30035

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام:اخیرا در روانشناسی جریانی شکل گرفته تحت عنوان شفقت و مهربانی با خود که توصیه می‌کند بجای قضاوت کردن خود، با خود مهربان باشیم و مشفق. اگر کار بدی کردیم خود را خیلی عتاب نکنیم و در لحظه زندگی کنیم. ریشه ی مشکلات روانی عدم مهربانی با خود است. نظر شما چیست در این باره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته حرف خوبی است به شرطی که ملاک‌های دینی در گناه‌بودن امری که گناه است، مورد غفلت قرار نگیرد. آری! نباید مأیوس شد و همچنان باید امیدوار به رحمت الهی بود. موفق باشید

29766

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
پیرو سوالهای شماره : 29685 ، 29670 ، 29749 سلام خدمت همه عزیزان و استاد محترم: کاش این امکان فراهم می شد که رو در رو حداقل بشکل مجازی با عزیزانی که این پرسش ها را مطرح کرده اند، بحث و گفتگو شود. جدای از تبیین نقش علوم پزشکی و رفع اتهام از پزشکان، از برخی از این سوءتفاهم ها که به نظر من شاید منجر به وهن دین نیز شود، جلوگیری کرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم چگونه این گفتگو می‌تواند شکل بگیرد. در سایت جدید، زیرساخت‌هایی جهت این امر فکر شده. ولی در حال حاضر شاید عزیزان بتوانند با طرح نظریات خود در همین قسمت، گفتگوی متقابلی شکل بدهند. موفق باشید

نمایش چاپی