بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29974

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: وقت بخیر. در کتاب چه نیازی به نبی مطلبی ذکر شده و می خواستم ببینم فرق بین برنامه ریزی، توکل و تلاش چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یعنی همان که به ما فرموده‌اند «با توکل زانوی اشتر ببند». با برنامه‌ریزی کار را شروع می‌کنیم، ولی نتیجه را به خدا باید واگذار کرد تا هرطور خودش صلاح دید، کار را جلو ببرد. موفق باشید

28183

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: بنده سالهاست مشغول تبلیغ دین هستم. احساس می‌کنم در عرصه تبلیغ دین به هیچ وجه مؤثر نبوده ام. جملاتی می نویسم ، شما منو در این جملات و مطالب یاری کنید! استاد بنده احساس می‌کنم زمانه خود را نمی‌شناسم ، و تاریخ جدیدی که با انقلاب اسلامی گشوده شده است را درک نمی‌کنم و به همین علت خارج از زمانه و تاریخ خود افتاده ام و همه فعالیت های خود را پوچ می‌بینم. احساس می‌کنم اهداف تبلیغی ما در عرصه دین مبهم است، اگر نگویم هدف خاصی را دنبال نمی‌کنیم! در کل نمی‌دونیم قرار است با تبلیغ دین به چه آفاقی برسیم تا بتوانیم بر اساس همان افق ها برنامه ریزی داشته باشیم! نمی‌دونم تا چه اندازه این حرفی که می‌زنم صحیح است ، بنده احساس می‌کنم ما باید اهداف تبلیغی خود را تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی خصوصا مسأله تمدن اسلامی قرار بدیم و در راستای رسیدن به همین اهداف تفکر و برنامه ریزی کنیم! احساس می‌کنم باید در این مسیر با تکیه بر محور ولایت فقیه و اندیشه های ناب آقا که در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی گوشه هایی از آن نیز آشکار است ، حرکت کنیم. اما اگر بخواهیم به این نحو ذیل انقلاب اسلامی قرار بگیریم تا در درون تاریخ جدید قرار بگیریم، نیاز به معارف بلند و مهارت های خاصی داریم که فقط با تفقه و تفکر و بصیرت می توان به آن دست یافت! حال اگر ما اهداف را جامعه توحیدی و تمدن اسلامی قرار بدیم و با محور بیانیه گام دوم انقلاب بخواهیم حرکتی را آغاز کنیم مثلا در مسأله سبک زندگی اسلامی اگر بخواهیم فعالیت هایی داشته باشیم نیاز به دانش عمیق و تفکری سلیم داریم. به نظرم لازمه ی فعالیت در این عرصه، شناخت صحیح تمدن اسلامی ، سبک زندگی اسلامی و از آنطرف شناخت رقبایی چون تمدن غرب و سبک زندگی غربی است که این مسائل دانش و تفکری اساسی را می طلبد. مثلا در منطقه تبلیغی ما در ایام کرونا مشغول تعمیرات مسجد شدند ، مسجد ما تا حدودی نسبت خودش را با معماری اسلامی حفظ کرده بود ، اما بعد از این تعمیرات و تغییر و تحول های جدید ، احساس می‌کنم این مسجد فاصله زیادی با معماری اسلامی پیدا کرده و اصلا اون حال و هوا و انسی را که قبلاً داشت دیگه نداره! احساس می‌کنم این مسجد نمیتونه ما را در دل خود آرام کنه و ما را به یاد عالم قدس و معنویت بندازه ، و عجیب این است که محرک این کار امام جمعه و طلاب محل بوده اند و اندک ارزشی به حرف های حقیر در این زمینه ندادن! احساس می‌کنم در دل این مسجد دیگر نمی‌توان افراد را متذکر و متوجه حقایق دین کرد! چون کسانی که هنوز فرق بین تالار و مسجد را درک و فهم نمی‌کنند ، چگونه میتونن بین تمدن غرب و تمدن اسلامی فرقی قائل بشن ، اونم وقتی که تمدن غرب همه را درگیر خود کرده است! به هر حال بنده به این نتیجه رسیده ام که اگر مبلغان مردم را با معارف ناب توحیدی آشنا نکنند و نگاه تمدنی نداشته باشد و خود را ذیل انقلاب اسلامی معنا نکنند و در ذیل شخصیت نورانی امام خامنه ای تفکر و تعمق نکنند نمی توانند تبلیغ دین را به صورت صحیح انجام دهند! به نظر شما تا چه اندازه می توان گفت این نگاه به تبلیغ دین درست و صحیح است؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده متوجه‌ی نکات خوبی هستید. ولی از آن طرف هم متوجه باشید اسلام قدرت تصرف حتی در زمان و مکان را دارد و از این جهت می‌توانیم مثل شهید آوینی دوربین را هم در اختیار اهداف خود قرار دهیم به شرطی که از یک طرف اسلام را به نور قرآن بشناسیم و از طرف دیگر جهان غرب را. فکر می‌کنم با تأمّل در تفسیر المیزان جلو بروید، مؤثر خواهید شد. موفق باشید

28119
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: آقای زائری در مطلبی گفته اند و مطلبی مطرح کردند که برایم شبهه ایجاد کرد. ایشان گفته اند تا از ریزشهای نسل جدید حرف می‌زنیم به جوانانی که به پیاده روی اربعین یا راهپیمایی ۹ دی رفته اند، اشاره می‌کنند خب در زمان شاه هم جوانانی جاوید شاه می‌گفتند اما اشتباه پهلوی این بود که از جمعیت خاکستری و ظاهرا خاموش جامعه غفلت کرد و به همان جوانانی که جاوید شاه می‌گفتند دلخوش کرد. در نقد این مطلب و بحث می‌خواستم ابهامم رفع بشه و در جواب این عنوان آقای زائری چی میشه گفت و نوشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی متوجه‌ی حضور اراده‌ی الهی در این تاریخ باشد که شواهد فوق‌العاده زیادی را می‌تواند در این رابطه بنگرد، هرگز و هرگز این نوع مقایسه‌ها را نخواهد داشت. چنین افرادی اگر در صدر اسلام هم مواظب نبودند با نظر به سقیفه بین حضور اسلام در آن تاریخ و جاهلیتِ گذشته تفاوتی نمی‌دیدند. زیرا با «غدیر» یعنی با حضور اراده‌ی الهی برای تحول تاریخ شرک در غفلت بودند. موفق باشید

27687

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: نحوه ورورد و مطالعه جلد ۸ و ۹ اسفار به نظر حضرتعالی چگونه بهتر است؟ برای خودم می‌پرسم. الان که در حال کار کردن منازل و فصوص هستم گویی وسط مطالب نیاز جانم دیدم که با معرفت نفسی عمیق‌تر روبرو شوم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم همان ترجمه با ویرایش جدید برایتان قابل فهم و استفاده است. البته به هر حال متن، متنِ فلسفی است و باید با تأمّل و با حوصله خوانده شود. موفق باشید

27122
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد آقای قرائتی میگفتن علامه طباطبایی فرمودن که تفسیر قرآن هر دو سال باید جدید بشه. من معنی این حرف رو نمی فهمم. یعنی بعد المیزان چرا دیگه تفسیری نوشته نشده ظاهرا؟ و آیا رجوع به المیزان با این حرف جور درمیاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفسیر قیّمِ المیزان، اصول کلّیِ تفکر در قرآن را در مقابل ما قرار می‌دهد تا راه رجوع به قرآن در مقابل‌مان گشوده شود. تازه با درکِ روحی که تفسیر المیزان مقابل ما می‌گذارد، اگر با قرآن مرتبط شویم می‌یابیم که آری! این کتاب هر روز برای ما حرف‌های تازه دارد. زبان قرآن، زبانی است که انسان می‌تواند به کمک آن زبان با حضور خدا در عالم نسبت برقرار کند و این، وقتی صورت می‌گیرد که با تدبّر در قرآن، به لایه‌ها‌ی زیرینِ زبان قرآن نزدیک شویم که آن نزدیکی به بنیاد روحی است که این زبان از آن برآمده‌است و از آن گزارش می‌دهد و ما را متذکرِ نسبتِ خود با سایر چیزها می‌کند.

زبان قرآن از آن جهت که زبان فطرت است، جایگاه وجود ما است و می‌توانیم بودنِ خود را در آن جستجو کنیم و در رجوع به قرآن به کمتر از آن قانع نباشیم و بتوانیم همواره بین خود و آن‌چه قرآن در مقابل ما می‌گشاید، در رفت و آمد باشیم که این نحوه‌ای از انس و نزدیکی با خود و با حقیقت است، از آن جهت که زبان قرآن موجب بسط وجودِ انسان می‌گردد تا خود را نسبت به همه چیز گشوده نگه دارد و این چیزی است که امکان تحقق آن با اُنس با قرآن فراهم می‌شود و در آن صورت نحوه‌ی زیست ما را شکل می‌دهد. موفق باشید 

27094

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا آیات سوره معارج «اِنَّ الانسانَ خُلِقَ هَلُوعاً * اِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاٌ * وَ اِذا مَسَّهُ الخیرُ مُنوعاً» با آیه «الّذی اَحسَنَ کُل شیءٍ خَلقَهُ» در تضاد است و عقیده بر ذاتا شریر بودن بشر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. زیرا به اعتبار روحیه‌ی انسان‌ها در حالت طبیعی و عادی، خصوصیاتی در میان است که سوره‌ی معارج متذکر آن است. ولی به اعتبار نظامِ تکوین و خلقت هر موجودی، هر موجودی به بهترین شکلِ امکانِ خلقتش، خلق شده. موفق باشید

26607

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: توصیه و دستوراتی برای ماه شریف رجب نسبت به حال این حقیر سرا پا گناه دارید استاد؟ در این ماه دعایمان بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نحوه‌‌ی بودن خود که عین اتصال به بودنِ حق است فکر کنید. جزوه‌ی «در جستجوی عشق» مربوط به بودنی که در یادمان هویزه انسان احساس می‌کند را در پیام‌رسان سروش ارسال کردم. موفق باشید

25979

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب احترام خدمت استاد گرامی ۱. اول از همه یک تشکر ویژه از جنابتان - که مرا با المیزان آشنا نمودید - آن زمان که می فرمودید المیزان بخوانید حرف بیشتر از فصوص دارد گمان می کردیم بخاطر این می فرمایید که هنوز ما را در حد فصوص نمی بینید! حال که هم اجازه فصوص را از شما گرفتیم و هم مانوس با المیزان هستیم، کاملا درک می کنیم که المیزان چه نعمت بزرگی است - گرچه ما فصوص را هم تفسیر قران می دانیم - لکن گویی علامه رحمه الله بسیار روحشان با قرآن گره خورده بود که توانسته اند آیندگان را با آیات قرآن تفسیر کنند و حس می شود بسیار جلوتر از زمان است این تفسیر - شاید درست نباشد بگویم آقای مطهری را در مورد سالهای آینده ای که المیزان را خواهند شناخت قبول ندارم و بنظرم علامه (ره) برای چندین صده بعد هم سخن ها دارند - و لذا نام مبارک تفسیر را می گذارند «المیزان فی تفسیر القران» لذا احساس می کنم با این نامگذاری قصد شروع تاریخ قرانی جدیدی را دارند! که میزان و خط کش برای عمق بیشتر در قرآن را المیزان می بینند - همانطور که از کلامشان در متن المیزان پیداست - لذا از شما بزرگوار بسیار ممنونم که ما را زودتر با المیزان روبرو کردید. ۲. در مورد شرح نهج البلاغه - بنظر حضرت عالی پس از شروحی که شما فرمودید و تقریبا تمامش را کار کرده ایم و انصافا بهره ها برده ایم- بنظرتان دقیقا چه نوع مواجهه ای با نهج البلاغه داشته باشیم؟ شرحی دیگر کار کنیم یا اینکه با خود متن سر و کله بزنیم؟ چون دوست دارم مدام در محضر نهج البلاغه هم باشم. ۳. در مورد اجتهاد در اسلام بنده به این نتیجه رسیدم که معارف طبق آنچه در المیزان یافتم، هیچگاه از هم جدا نیستند - ترتیب کلامی در میان نیست - یک پَک یا بسته جامعی است اسلام که اخلاق آن توحید را نشان می دهد - توحید فقه را - فقه عرفان را و ..و.. و. -- لذا در این نگاه اگر بتوانیم اسلام را تعریف کنیم دیگر ربط بین اخلاق و احکام نا متعارف نخواهد بود - و معنی پیدا نمی کند که کسی بپرسد از نظر اخلاقی یا شرعی! انگاه است که باید گفت از نظر اسلام - و دیگر روشن فکر نماها نمی گویند اساسا رابطه ای بین اخلاق و اعتقادات وجود ندارد! - حال در ذهنم این است که یک برنامه اجتهادی باید در بر گیرنده قرآن باشد و قرآن آنچه را که باید در اجتهاد را به انسان می دهد و راهنمایی می کند که چه نیاز داری و چه نیاز نداری - چه علم است و چه علم نیست! لذا نظریه اجتهاد قرانی را در ذهن خود شکل داده ام که شاید تدوین و به نتیجه رساندن آن حدود ده سال به طول بیانجامد - ولی بنظرم اگر خدا توفیق دهد و عمری بدنیا باشد اینکار را خواهم کرد - المیزان را به ابعاد فقهی و فقه را به ابعاد قرآنی «بیش از پیش» رسوخ خواهم داد. اگر نکته ای در این مورد می بینید که به حقیر تذکر دهید ممنون می شوم. ۴. پیشنهادی داشتم در مورد سایت شریف لب المیزان - آن هم اینکه سیر مطالعاتی ویرایش شود اگر حضرت استاد صلاح بدانند. التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحمداللّه راهِ گشوده‌شده‌ی حضرت ربّ العالمین که همان قرآن است را یافته‌اید. ۲. فکر می‌کنم با ارتباط مستقیم با کلمات علیّ اعلا بتوانید به گفتگوی آن حضرت با بشریت گوش بسپارید. ۳. بالاخره باید آنچه را در ذهن دارید در عمل، و از طریقِ مطالبی بنمایانید تا معلوم شود چه در سر دارید. ۴. شما در این مورد پیشنهادی دارید که به کمک کاربران آید؟ موفق باشید

25538
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، با وجود تمام ایراداتی که بر نظریه داروین حتی از بُعد زمین شناسی و علوم تجربی هم گرفته می شود و آن را دچار معضل می سازد، ولی خود این شخص در جلد پانزده کتابش اعتراف به وجود خالق میکنه و اشاره دارد نظریه مسیحیت در مورد خلقت دفعی بشر مغایر با نظر اوست نه تمام دیدگاه ها. پس چرا هنوز که هنوزه بسیاری به اندیشه این شخص برای حمله به توحید بهره می جویند؟ برخی معتقدند چون طبق نظریه داروین هر کس قوی تر است پس امکان بقا برایش فراهم است، امروزه تبدیل به منطق استکبار و طرح های استعماری ویژه در بین مسلمانان داره، آیا این دیدگاه هم درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که نظریه‌ی داروین اشکالاتی دارد؛ بحثی نیست و بنده در جلسات اولیه‌ی بحث سوره‌ی سجده، عرایضی در این مورد داشته‌ام. ولی اشکالِ قضیه در بهره‌برداریِ ایدئولوژیک از موضوع است در حدّی که انگلز نامه‌ای به مارکس دارد و می‌گوید: از نظریه‌ی داروین برای بحث‌های مارکسیسم می‌توانیم استفاده کنیم. موفق باشید

24664
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: پس از مطالعه کتاب زن آنگونه که باید باشد دو نکته به ذهنم رسید که خواستم نظرتان را جویا شوم. ۱. شما در بخش «مرد و زن دارای حقیقت واحد» با توجه به خَلق مرد و زن از حقیقت واحد چنین نتیجه گرفتید که این خلق از نفس واحد موجب می شود که این دو هیچ برتری بر یکدیگر نداشته باشند. اما با ملاحظه روایات ذیل این آیه به روایات عدیده ای برمی خوریم که بیان می کنند مراد از نفس واحده حضرت آدم است و مراد از زوجها حضرت حوا، و همین خلق حوا از اضافی طینت آدم دلالت بر شدت وجودی حضرت آدم بر حضرت حوا و یا برتری ذاتی آدم به عنوان نوع مرد بر حوا به عنوان نوع زن دارد. چنان که حضرات اهل بیت (ع) هم همگی از یک حقیقت می باشند ولی خلق سایر اهل بیت (ع) از نور رسول الله به عنوان صادر اول دلالت بر برتری ذاتی رسول الله بر سایر اهل بیت دارد و یا خلق شیعیان از اضافی طینت اهل بیت (ع) دلالت بر برتری ذاتی اهل بیت بر شیعیان دارد. البته باید توجه داشت که حرف بنده مربوط به عالم ثبوت است و عالم اثبات که پیرو اعمال زنان و مردان است خارج از این مقوله است. ۲. شما در بخش «ارزش مساوی شخصیت زن و مرد با توجه به آیه: «من عمل صالحا من ذکر او انثی...» چنین نتیجه گرفتید که ارزش عمل هر دو مساوی است و در نتیجه این دو شخصیت در ذات خود از نظر ارزش مساوی اند. و حال آنکه آیه صرفا در مقام بیانِ دادن اجر توسط خداوند و ضایع نکردن اجر این دو است و هیچ دلالتی بر تساوی یا عدم تساوی اجرشان ندارد که شما بخواهید از آن تساوی شخصیت این دو نفر را برداشت کنید. و چنان که گفته شد این تفاوت ذاتی نه تنها بین مرد و زن که یکی مظهر عقل و یکی مظهر احساس است می باشد بلکه چنان که محی الدین در فص شیثی اشاره دارند این تفاوت استعدادها که به تفاوت در اعیان ثابیته برمی گردد بین تک تک افراد جاری است. (اگر صلاح می دایند فرمایشاتتان را به جای نشر عمومی می توانید در ایمیل هم برای بنده بفرستید)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث ذات انسان‌ها غیر از عین ثابته‌ی آن‌ها است که با انتخاب خودشان شکل می‌گیرد. ذات انسان‌ها همان مقام «مِن روحی» است در آیه‌ی «فإذا سویته و نفخت فیه من روحی». یا آنجا که بحث فطرت را می‌کند و می‌فرماید: «لا تبدیل لخلق اللّه» آری! خارج از ذات انسانیِ انسان‌ها بالاخره تفاوت‌هایی بین زن و مرد هست از آن جهت که مثلاً زن، بدنِ زن‌بودن خود را در دوره‌ی جنینی شکل می‌دهد. موفق باشید

24048

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا ذکر «لا اله الا الله» بلا میاره؟ اگه بلا میاره خنثی کننده دارد؟ بدون استاد میشه گفت چه تعداد؟ تو صحبت هاتون گفته بودید امام (ره) گفته ۱۰۰تا. به خاطر بی بی راهنماییم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ذکر «لا إله إلا اللّه» ذکر عام است لذا نه استاد می‌خواهد و نه محدودیت دارد. از ذکر تسبیحات اربعه که ذکر جامعی است، کمک بگیرید. با دلگرمی کامل و همراه با تواضع و صله ی رحم و خوش خلقی، کار را ادامه دهید، إن شاء اللّه خداوند گشایش های لازم را عطا می کند. موفق باشید

23756

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب و تبریک سال نو. ان شاءالله که بتونیم همتی خرج کنیم و در این ماه رجب و ایام سال جدید خونه تکونی دل کنیم. استاد عزیز احساس می کنم که کنترل زبان در خود سازی و حرکت بسوی آدمیت، بسیار اهمیت دارد و یکی از شاه کلیدهای سیر و سلوک است و با حفظ و مدیریت این عضو عجیب، می توان قدمی جهنده بسوی کمال برداشت و حس می کنم اسراری بسی مهم در کنترل این زبان نهفته است که تا قدمی در جهت حفظ آن برنداریم به آن مهم نمی رسیم. استاد عزیز اکنون که به ۴۰ سال رسیدم در حالات خودم که جستجو می کنم، بسیار عیب و نقص می بینم برداشتم این است که بیشتر از ناحیه زبان ضربه می خورم که به سمت رذائلی چون خشم، حرفهای بیهوده، گرایش به کثرات،... می روم و بعد از سخن گفتن بیهوده پشیمانی سراغم می آید و به خود می گویم در برابر این عضو بسیار مغلوب و ضعیف هستی. تصمیم گرفتم در جهت کنترل زبان برنامه ریزی کنم و روی این قضیه بیشتر از امورات دیگر وقت بگذارم. حال استاد گرامی، این شاگرد رو سیاه را دریاب و راهنمایی بفرما. آیا برداشتم اصلا درست است؟ از اینکه وقت گرانبهای شما را گرفتم حلالیت می طلبم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر با کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» همراه با صوت شرح آن کتاب مأنوس شوید، کار ازش می‌آید ان شاء الله. موفق باشید

23312

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نظرتون در مورد اين مطلب چيه؟ راز خدا: انسان در دوران کودکی‌اش فکر می‌کند همه مسائل با توجه به خدا معنادار می‌شود اما بعد هر چه پخته‌تر می‌شود اعتقاد پیدا می‌کند که بود و نبود خدا برای اینکه در این زندگی آب و رنگی پدید بیاید تاثیری ندارد. من بارها گفته‌ام، «سیمون وی»، عارف فرانسوی یک نکته را دائم گوشزد می‌کرد: اگر بخواهیم کسانی که به خدا قائلند ماتریالیست نشوند، اعتقادشان را راسخ کنید به اینکه «خدا در امور این جهان، دخالتی به نفع کسی نمی‌کند» چون اگر کسی به وجود خدا اعتقاد داشته باشد و بعد اعتقاد داشته باشد که خدا به نفع نیکان دخالت می‌کند، وقتی این دخالت را نمی‌بیند می‌گوید: «پس خدایی وجود ندارد» برای اینکه به این حال نیفتد به او بگویید: نه یک شق سومی بین اعتقاد به خدای ادیان مذاهب و ماتریالیست هست و آن اینکه «خدا وجود دارد ولی در امور دنیا دخالتی ندارد» خدا وجود دارد ولی در این عالم کودکانی با تومور مغزی به دنیا می‌آیند، خدا وجود دارد ولی در بوسنی و هرزگوین چهار تا بچه را در جلوی مادرشان در چرخ گوشت چرخ می‌کنند و بعد با آنها کتلت درست می‌کنند و به آن مادر می‌گویند: «این کتلت را باید بخوری» ولی خدا وجود دارد. اگر کسی انتظار دارد که با بود خدا چنین چیزی پدید نیاید، وقتی می‌بیند که پدید می‌آید، اعتقادش را به خدا از دست می‌دهد. خدا وجود دارد ولی در زلزله لیسبون ۱۷۵۵ مردی داستان عجیبی را بازگو کرد: «۴ تا بچه‌ام و خانمم را از آوار بیرون کشیدم، کنار دیواری گذاشتم و بچه‌هایم یکی پس از دیگری مردند و من جلوی خانمم آنها را دفن کردم، او گریه می‌کرد و گفت که «دفنشان نکن»، گفتم «آخر اگر دفنشان نکنم برای تو چه سودی دارد؟ دیگر که زنده نمی‌شوند»، وقتی چهارمین بچه‌ام را دفن کردم آمدم و دیدم که خانمم هم مرده است»، همین جمله بود که ولتر پس از خواندنش گفت «دیگر بعد از این اگر کسی به خدا اعتقاد داشته باشد من می‌گویم که احمق‌ترین احمق‌های روزگار است»، سیمون وی بر اینکه این ولترها چنین نتایجی را نگیرند می‌گوید: پس برای اینکه به این نتیجه نرسیم که اعتقاد به وجود خدا یک حماقت محض است از اول برای همه جا بندازید که خدا وجود دارد ولی بود و نبودش برای زندگی این جهانی تاثیری ندارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا با دیدن صحنه‌های مذکور به این موضوع فکر نکنیم که وقتی جامعه متوجه‌ی خدا نشوند، در حالی‌که عقل و قلب انسان می‌تواند او را بیابد؛ آن‌جامعه بی‌مأوای می‌گردد. آری! مصیبت‌های بزرگ همیشه در عالم هست، ولی درک جایگاه مصائب، بدون نظر به خدا، سختْ برای انسان جانکاه می‌شود به‌خصوص اگر انسان‌ها در زندگیِ بی‌خدا همه‌ی زندگی را محدود به این دنیا بدانند. موفق باشید

21885

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار و گرامی: خسته نباشید و امیدوارم خداوند بهتون سلامتی و طول عمر بده، استاد فرموده بودین که سعی کنین که نفس رو متوجه عالم غیب کنین تا بدانید در عالم برتر از این عالم چه خبر است، استاد این اتفاق بنظر واقعا شیرین میاد و حس میشه باعث انقطاع مطلوب از عالم ماده بشه و همچنین شاید باعث ایجاد یقین بشه، ولی از طرفی هم دست یافتن به همچین امری بسیار بسیار سخت مشکل بنظر میاد، لااقل در مورد بنده، حس می کنم هر کار می کنم اصلا منو راه نمیدن، بعضی وقتا حس می کنم اعمالم مثل تیری هست که به سنگ میخوره انگار اصلا راهی نداره، نه اینکه هدف از بندگی این باشه اما اینم شاید نشان از اجازه دادن برای فهمیدن سر الهی باشه و نوعی لیاقت باشه، کلا پیش میاد که آدم از عالم ماده خسته بشه و دوس داشته باشه با عالم بالا مرتبط باشه و شاید ایجاد شوق و نشاط بندگی کند، اما اصلا راه داده نمیشه و همچنان در حسرت این ارتباط هستم و به حال افرادی که اجازه و رخصت دارن غبطه میخورم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعه‌ی کتاب‌های «ده نکته در معرفت نفس» و «فعلیت‌یافتن باورهای دینی» همراه با شرح صوتی آن دو کتاب، راه‌گشاست. موفق باشید

19160
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز ملاک و معیار اینکه بفهمیم یک چیزی و عملی، ملکه ی ما شده و در قیامت با آن مواجهیم چیست؟ یعنی از کجا بفهمیم یک چیزی ملکه ی ما شده؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی چیزی ملکه‌ی انسان شد، بدون هر تعللی و تردیدی، اگر آن چیز عقیدتی باشد آن را تصدیق می‌کند و اگر عملی باشد آن را انجام می‌دهد. موفق باشید

30969

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: همانطور که در سوالات قبلم مبرهن است حقیر طالب جمع سنت و عرفان از یکسو و غرب از سوی دیگرم ثبت نام انتخابات و تدین فوق العاده ای که جناب ظریف علی رغم فشار خارق العاده ای که بر ایشان بود و شانس اول جبهه اصلاحات بودند نشان می‌دهد آن تحلیل‌های استاد بنظر می‌رسد خالی از اشکال نباشد. اما از سوی دیگر حضور جناب رئیسی در انتخابات با اینکه تجارب ایشان در قضاست و پس از سالیانی بالاخره یک نفر در آنجایی که باید باشد قرار گرفته بود چه نشانی از تدین می‌تواند داشته باشد و استاد چه توجیهی برین حضور دارند؟ ایشان که تا چندی پیش گویا می‌گفتند که تمرکزشان بر قضاست با چه برنامه ای به مصاف لاریجانی هایی خواهد رفت که ای بسا اقلا یک سال برای انتخابات اندیشیده است و بنظر حقیر احتمالا فاتح این انتخابات است. حتی جلیلی هم اقلا چهار سال تمرکز بر مسائل اجرایی کشور داشتند و قطعا با برنامه تر و اصلح از رئیسی هستند به صرف اجماع نمی‌توان سرنوشت اجتماع را به مسلخ برد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتما مستحضرید که این نوع مسائل جوانب بسیاری دارد که به راحتی در یک سؤال و جواب در حیطه آری یا نه، نمی‌گنجد. به نظر می‌آید بهتر است عجله نکنیم و مجال بدهیم تا هرکدام از نامزدها شخصیت خود را در این مرحله تاریخی در مواجهه با مسائلی که در پیش رو داریم، بنمایانند. موفق باشید

30539
متن پرسش
سلام استاد: خواستم در جواب اون آقا پسر ۱۷ ساله توی سوال ۳۰۵۲۰ بگم غصه نخور، منم روزی مثل تو بودم، خیلی شک وجودم رو می‌گرفت، از شکی عبور می‌کردم و به شکی ذیگر دچار می‌شدم، از شک هام بحمدالله عبور کرده بودم ولی با آشنا شدن با مباحث استاد و تجرد نفس و اینها، حقیقتا چنان دل آدم محکم به دین و خدا میشه که یا شک نمیاد یا اگه بیاد زود از بین میره، خواستم بگم این که تو گرفتارشی اول ماجراست، ازش بگذری دنیای گشوده ای برات باز میشه، فکر نکن شیعیان دیگه شک و شبهه ندارن و نداشتن، و اگه هم هیچ وقت نداشتن، یا از اول با استدلال و دل پاک و نورانی بودن، یا اینکه اصلا تو وادی سلوک نیستن، بنده ۴ ساله که مذهبی شدم، قبل اون اصلا به ذهنمم نمی‌رسید که امام علی (ع) حق هستن یا نه، چون اصلا در وادی این حرفا نبودم، اینکه محبتت به شهدا کم شده بدون اون محبت اولیه رو ازت گرفتن که محبت عمیق تر و بزرگتری رو بهت بدن ان شا الله، چه بسا مومنینی که همواره روی یه خط راست حرکت میکنن و هیج وقت به بالاتر از اونی که هستن فکر نمیکنن، التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکری به جا به آن‌هایی که دغدغه‌ی بالا و بالاها را دارند. حتی‌الامکان از روزه‌ی ماه شعبان حتی مختصر غفلت نشود. زیرا خود این امر، راه‌گشا می‌باشد جهت قدم‌زدن در ماهی که حضرت پیامبر «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» آن را به خود نسبت داده‌اند. در همین رابطه از خدا می‌خواهیم: «اللّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى الاسْتِنانِ بِسُنَّتِهِ فِيهِ،» تا ما را در این ماه به سیره و سنت آن حضرت که اُنس خاص با حضرت حق بود، نایل فرماید. موفق باشید  

28945
متن پرسش
استاد گرامی سلام: با توجه به اینکه مغز واسطه بین نفس و بدن برای اجرای فرمان های نفس است به نظر می رسد کسانی که مغزشان از کار می افتد و در کما می روند و یا سالمندانی که دچار مشکلات مغزی مثل آلزایمر می شوند نفس آن ها نمی تواند به خوبی بدن را تدبیر کند و بطور نسبی شرایطی مثل مرگ به وجود می آید که نفس از تدبیر بدن عاجز می شود و به تدریج از بدن قطع امید می کند. سوالم اینست که آیا این افراد دیگر سکرات ندارند و راحت می میرند؟ اگر اینطور است آیا مشکلات مغزی در دوران سالمندی نوعی لطف خداوند است و یا اینکه به خاطر اعمال بدی که فرد در طول زندگی گذشته خود داشته این مشکلات نوعی عذاب است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه اگر چنانچه به نحوی از تدبیر بدن تا حدّی منصرف شود، آن عوارض پیش می‌آید ولی قضیه‌ی سکرات چیز دیگری است و مربوط به عبور از تعلّقات نفس ناطقه نسبت به دنیاست. موفق باشید

27952
متن پرسش
سلام علیکم: با وجود اینکه حضرتعالی در این مورد صحبت و یادداشت داشته اید و نکاتی هم فرموده اید در قالب پاسخ به پرسشها، ولی می‌خواستم این مطلب را از این جهت بپرسم که حضرتعالی بعنوان یک شخصیت فعال در معرفت دینی که بحمدالله سالهاست در این زمینه فعالیت کرده اید و مباحث حکیمانه ای را مطرح کرده اید، به تولید و حرکت در مسیر علم دینی و طرح نظریات مبتنی بر منطق دینی و توحیدی و به تعبیر جنبش نرم افزاری که مورد بحث بوده است، معتقدید و آن‌را جهت نیل به تمدن نوین اسلامی و ساخت یک تمدن ماورای تمدن مدرنیته و گذار از الگوی لیبرال دموکراسی که امروز پرچمدار مدرنیته و تمدن مدرن هست، ضروری می‌دانید و نقطه عطفی جهت حرکت در مسیر آن تمدن و ساخت زیر نظام های اجتماعی_تمدنی مبتنی بر منطق و حکمت اسلامی قلمداد می‌کنید؟ به نظر شخصی خود من بعنوان کسی که از محضرتان تلمذ کرده ام و آثار و مباحث تان را سعی کرده ام دقیق بررسی کنم، تولید علم دینی و جنبش نرم افزاری، یک گام مهم و از مبانی نظری و علمی طرح ریزی و اجرای الگوی تمدنی انقلاب اسلامی است و ما ضرورت دارد مطابق با انسان شناسی، هستی شناسی و معرفت شناسی شریعت اسلام، علم و حکمت متناسب و منطبق داشته باشیم و حتی در برخورد با علومی که مبدا شان نگاه توحیدی و یا افراد و جوامع توحیدی نبوده اند، هم با همین معیار جلو برویم که آیا با مبانی ما در تعارض است و نقطه مقابل آن است یا اینکه می‌توان با خودآگاهی و بصیرت لازم آن را درون دستگاه علمی و حکمی خود و چارچوب انقلاب اسلامی و تمدن نوین اسلامی مستحل کرد و آن‌را درون دستگاه و روح عقاید خود معنا کرد و نظم مطلوب را به آن بدهیم تا دیگر هویتی متمایز از آن مبدا و نگاه و هویت غیر توحیدی و یا متضاد پیدا کند. و البته این نیاز به یک شجاعت و بصیرت قوی دارد چون متاسفانه همچنان خیلی ها نظریات و مبادی کنونی علم و دستاوردهای علم مدرن را قطعی و ثابت و مفروض می‌دانند و شجاعت نقد و رد آنها و جایگزین کردن مبادی دیگر را ندارند و حتی آن‌را یک عمل بلندپروازانه و غیر واقعی و غیر منطقی می‌دانند و این به نظرم خود یک آفت بزرگ است که باید کنار زده شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید حکمت و عرفان اسلامی و نگاه قرآنیِ خود را بچشیم و بعداً راه حلّ دومی که جنابعالی می‌فرمایید، راه حلّ بسیار مهمی است زیرا حقیقتاً ما مرزی با متفکران نداریم هرچند بعضاً آنان در بستر تاریخی و فرهنگیِ خود ممکن است دغدغه‌ها و یا راهِ حلّ‌هایی داشته باشند که از یک طرف قصه‌ی ما نیست، و از طرف دیگر قصه‌ی همه‌ی بشریت است. موفق باشید

27630

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: دین چیست و هدفش چیه و از چه بخشهایی تشکلیل شده؟ تعریف اصول و ضرورت اصول دین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤالاتی است کلّی، که در قالب یک سؤال و جواب نمی‌گنجد. پیشنهاد می‌شود کتاب «چه نیازی به نبی» که بر روی سایت هست، را مطالعه فرمایید. موفق باشید

27420
متن پرسش
سلام استاد جان: در جواب اینهایی که همه مشکلات کشور را به رهبر نسبت می دهند و می گویند طبق قانون اساسی رهبر با این همه اختیاراتی که دارد مثلا رئیس قوه قضاییه را خودش تعیین می کند پس چرا این همه فساد هست اصلا این همه فساد و پارتی بازی و بی عدالتی در ارگان های دولتی هست اگه قوه قضاییه برخورد قهریه محکمی می کرد آیا وضع کشور این چنین بود چه چور از رهبر عزیزمون دفاع کنیم استاد این همه فساد مقصرش کیه قوه مجریه مقننه یا قضاییه یا همگی؟ رهبر چطوری می تونه جلوشون رو بگیره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در زمان حاکمیت حضرت علی «علیه‌السلام» هم عده‌ای در انحراف بودند، حضرت هم در حدّ خود اقدام می‌کردند ولی مردم، خودشان باید اصلاح شوند. فرق نظام اسلامی با نظام شاهنشاهی آن است که در آن نظام، حاکمان فاسد بودند، پس مردم باید خودشان در اصلاح جامعه بکوشند وقتی حاکمان مانع اصلاح جامعه نیستند وگرنه اگر امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» هم حاکم باشند برای اصلاح جامعه کافی نیست. موفق باشید

26111
متن پرسش
با سلام: آیا گفتن اذکار به صورت ذهنی (یعنی در دل بدون ذکر زبانی): ۱. آیا ثواب دارد؟ ۲. آیا اثرات ذکر را بدنبال دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سالک به جایی می‌رسد که قلب او شروع می‌کند به اذکار الهی. به گفته‌ی مولوی: «قوم دیگر می‌شناسم ز اولیاء / که زبانشان بسته باشد از دعا». موفق باشید

25451
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: این شبهه را در سوالات قبل پاسخ ندادید و متاسفانه هرچه بیشتر فکر می کنم کمتر به نتیجه می رسم. شما می فرمایید ممکنات در علم خدا هستند و ممکن بودن ذات هر مخلوقی است و خداوند وجود هر مخلوقی را به مخلوق می دهد. سوالم اینه قبل از علم خدا من کجا بودم؟ حتما نبودم حالا من بصورت ذاتی در علم خدا بوجود میام؟ وقتی خداوند به علمش نظر دارد و من در علمش هستم در اصل خداوند در علمش مرا اراده کرده یعنی ذات مرا اراده کرده این ذات من همان زن یا مرد بودن من است حالا قابلیت خلق داشتم خداوند من را خلق کرده چرا شما می فرمایید ممکنات در علم خدا هستند بفرمایید چطور ممکنات در علم خدا ایجاد شدند؟ آیا غیر از اراده حضرت حق بوده؟ امیدوارم منظورم رو درست رسانده باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبل و بعد برای حضرت ربّ العالمین معنا ندارد. علم او ذاتیِ اوست و همه‌ی بعد و قبل، پیشِ اوست. توصیه‌ی بنده گوش‌دادنِ بحث «پیامبران خدا و نظر به آغازِ آغازها» همراه با متن مربوطه و سپس نظر به جواب سؤال شماره‌ی ۲۵۴۴۸ می‌باشد. موفق باشید

25119

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده عزیز و با تسلیت ایام ماه محرم و عزاداری حسینی خدمت شما و دوستان. در حدود یک ماه پیش در برنامه زاویه شبکه چهار با موضوع دین داری ایرانیان در بعد از انقلاب آقای مهدی نصیری و دکتر علیرضا شجاعی زند با هم مناظره کردند. دیدگاه ها و نظرات آقای نصیری برایم تعجب برانگيز بود. بحث درستی یا نادرستی حرف های ایشان نیست، از فردی با سابقه آقای نصیری انتظار زدن این حرف ها را نداشتم. آیا آقای نصیری اندکی دچار دگردیسی فکری شده اند و واقعیت های موجود را بر آرمانها ترجیح می دهند؟ دگردیسی ناگهانی ایشان را چگونه می توان توجیه کرد؟ نیروهای انقلابی باید چه واکنشی نسبت به این اظهارات آقای نصیری داشته باشند؟ خوشحال باید باشند یا نگران؟ نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن مناظره را ندیدم، هرچند برای آقای دکتر شجاعی‌زند قائل به تفکر منصفانه هستم. آن‌چه متأسفانه موجب شده است که آقای نصیری بعضاً مواضعی بگیرند که شأن یک متفکر در این تاریخ نیست، همان مخالفت‌شان با تفکر فلسفی است. در حالی‌که تفکر فلسفی نیز یکی از انواع تفکر است و حضرت امام تا آن اندازه بر تفکر فلسفیِ صدرایی تأکید دارند که گورباچف را دعوت به آن نوع تفکر می‌نمایند. موفق باشید

25103
متن پرسش
بسمه تعالی: استاد سلام. با توجه به حضور جنابعالی در اینساگرام لطفاً آدرس دقیق صفحه‌ای که به طور مستقیم مربوط به جنابعالی است را بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از همه‌ی رفقایی که در مسیر حضور معارف دینی از طریق فضای مجازی تلاش می‌کنند؛ صفحه‌ای که به طور مستقیم با بنده مرتبط می‌باشد به این آدرس است:

https://www.instagram.com/asghar.taherzadeh/

Instagram (https://www.instagram.com/asghar.taherzadeh/)
Login • Instagram
Welcome back to Instagram. Sign in to check out what your friends, family & interests have been capturing & sharing around the world.

نمایش چاپی