باسمه تعالی: سلام علیکم: همهی مومنین همین اعتقاد را دارا هستند. میماند که چون معتقدیم خداوند در نظام علت و معلولها ارادهی خود را اعمال میکند، انسانها تلاش مینمایند عقلِ خود را جهت فهمِ مسیر آن ارادهها رشد دهند و این به معنای معرفتِ به نظام الهی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد:
۲۳۹۹۸. باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم جزوهی «روش کار با تفسیر المیزان» که در قسمت نوشتارهای سایت هست، در این رابطه کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن میفرماید: «واعتصموا بحبل اللّه جمیعا» و همینکه بر «جمیعاً» تأکید دارد، نشان میدهد کارها باید به صورت اجتماع انجام گیرد. موفق باشید
سمه تعالی: سلام علیکم: همینکه متوجه باشیم نفس ناطقهی انسان مجرد است دیگر نباید به دنبال جا و مکان برای آن باشیم. مثل آن است که بخواهیم برای ارادهی خود جایی را دنبال کنیم، در حالیکه اراده، یک احساس است. نفس ناطقهی ما نیز همواره خود را آزاد از زمان و مکان احساس میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: گرانی قوا همان حکمت است. میفرماید: سفیهان ممکن است اطلاعات خوبی داشته باشند، ولی چون از حکمت محرومند به راحتی بازی میخورند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی بخواهد به سرعت نور برسد باید ماهیتش نور شود. پس بنابراین ظرفیت این عالَم در حدّ سرعت نور هم نیست. زیرا دیگر عالمی نمی ماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که وقتی گفته میشود خدا روح دارد در ذهن میآید که پس جسمی هم باید داشته باشد. لذا معنا ندارد که برای خدا بگوییم روح دارد، ولی اشکال ندارد بگوییم باطنِ هر روحی و باطن هر مخلوقی حضرت حق میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده توجه به حضور دین است ذیل انسانهای قدسی. تفاوت غدیر و سقیفه در این نکته است. چقدر خوب است که بتوانیم با نظر به ضعف های سقیفه، جایگاه غدیر را روشن کنیم. در این مورد عرایضی در کتاب مبانی نظری نبوت و امامت، شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چگونه میتوان گفت تمام عقاید و اعمال صوفیه باطل است؟ تا قبل از سال ۱۳۴۰ حتی حضرت امام را به عنوان آقا روح الله صوفی میگفتند. ۲. از یک طرف مؤمن، نباید به دنبال خودنمایی و شهرت باشد و از طرف دیگر مؤمن باید اهل الفت باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد با شماها موافق هستم. اتفاقاً با این ادبیات، خود را از صحنه خارج میکنیم زیرا انقلاب اسلامی در بستر حکمت و حماسه میتواند استعدادهای خود را شکوفا سازد و حاج محسن فخریزادهها را به بار آورد. موفق باشید
سلام علیکم: استاد عزیز، نوجوان ۱۷ ساله ای هستم که بحمدالله با مطالعه آثار شما توانستم در مبانی معرفت دینی بهتر تعمق کنم و عشقم به انقلاب بیشتر و بیشتر شود و الان بعنوان یک نیروی فرهنگی مشغول بکارم و در تبیین انقلاب اسلامی و معرفت دینی تونستم خدا رو شکر به مدد الهی و مطالعه ویژه آثارتون با هم سن و سالهای خودم و جوانان و نوجوانان هم صحبت بشم و تبیین معارف در حد مطالعات خودم بکنم. دیدم که غالبا به نوجوانان توصیه دارید که کتاب جوان و انتخاب بزرگ یا کتاب چه نیازی به نبی رو بخونند و خب من در عین مطالعه این آثار، خودم مشتاق شدم و خانواده علی الخصوص مادرم که مدرس فلسفه هستند، دیگر آثارتون در بحث انقلاب اسلامی، معرفت النفس و غربشناسی رو هم مطالعه کردم و تونستم در همین سن یک گام مهم بردارم. هدفم این بود که یک نیروی حقیقی انقلاب و تمدن نوین اسلامی باشم و از همین اکنون زندگی منظم و منضبط رو در راستای هدف بزرگ زندگی ام بچینم. اما استاد گاهی در برنامه ریزی و کارهایم، حالت خوف پیدا میکنم. میگویم نکند الان کار بهتری برای انقلاب میتوانم بکنم و نمیکنم و نکند همچنان ظرفیت نفس مجرد و روح ام آماده برای برداشتن در این مسیر نشود و گاهی ناراحتم که برنامه های آموزش و پرورش چرا خودش مانعی برای ماندن در صراط انقلاب و اینکه انسان انقلاب باشم نه انسان در بستر دولت شهرهای مدرن. امیدوارم روزی نیاید که چند سال بعد کلا از این مسیر برگردم و چند سال بعد با بدبینی گذشته ام را ببینیم و بگویم چرا من در راه انقلاب و تمدنش بودم و نباید در این راه میرفتم و این راه خطا بود. برخی از آشنایان و افرادی که میشناسم، اول پیروزی انقلاب خودشان انقلابی و یاور امام و مبارز بودند ولی الان صد و هشتاد درجه از مسیر آن سالها برگشته اند و از طرح ریزی آن سالهایشان ناراحت اند و الان با اندیشه انقلاب رسما زاویه دارند. امیدوارم روزی چنین نرسد که برنامه ها و فعالیت های کنونی ام در راستای آن هدف بزرگ و این فعالیتم در عرصه فکری_اجتماعی برای انقلاب مرا ناراحت کند و مواضع زاویه دار و خلاف راه انقلاب و امام که اکنون مطمئنم مسیر حیات بخش بشر است، بگیرم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آنچه به سراغ شما میآید و شما را در برمیگیرد، همانی است که باید باشید پس جای نگرانی نیست که بگویید نکند باید کار بهتری کرد. نمونه ی این نحوه سلوک را در کتاب «خون دلی که لعل شد» میتوانید بیابید که چگونه رهبر معظم انقلاب خود را در معرض آنچه ایشان را در بر میگرفت، قرار میدادند اعم از تأمّل در قرآن و حتی مطالعهی رمانهای مهم دنیا ۲. عمده، رویکرد ما به انقلاب است. رویکرد سیاسیون و نگاه حزبی، شایستهی ماندن در انقلابی که بناست افق بشر را در جهانی ماورای دنیای سکولار به ظهور آورد، نیست. رویکرد صحیح شهید قاسم سلیمانیها و شهید آوینیها موجب شد راهی بس گشوده در بستر انقلاب مقابل آنها گشوده شود، در آن حدّ که آن افراد خود را امیدوارترین افراد نسبت به آینده و در جهانی احساس میکردند که جهان خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» و جهانِ توبهی بشر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! برای فلسفهدانی، فقه لازم نیست. زیرا جایگاه فقه، کشف حکم خدا در اصول عملیه است و بنده در این مورد، مقلّد هستم هرچند مختصری با فقه و دروس خارج بعضی از اساتید آشنا میباشم. ولی به این روایت فکر کنید که: «إنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْل« همانا علم سه چيز است: آيه محكم، فريضه عادله، سنت پا برجا، و غير از اينها فضل است. و در این رابطه جایگاه فقه در یکی از منازل علم است که البته انسانها در این رابطه یا باید خودشان فقیه باشند و یا از نظر فقهی، مقلّد باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا به تذکرات و رهنمودهای نایب امام زمان «عجلاللّهتعالیفرجه» توجه نکنیم؟ یار امام زمانبودن با توجه به راهی که نایب او به الهامات آن حضرت در مقابل ما میگشایند، محقق میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: انسانها در این بلاها متوجهی ضعفهای خود میشوند. ثانیاً: متوجهی ظرفیتهای نهفتهی در خود خواهند شد. ثالثاً: در همین مصائب است که میپرورند. عرایضی در رابطه با «نگاه الهیاتی ما به پدیدهی ویروس کرونا» شده که آن را ذیلاً تقدیم میکنم: موفق باشید
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«نگاهی الهیاتی ما به ویروس کرونا»
با توجه به اینکه پدیدهی کرونا این سؤال را به میان آورده که نگاه الهیاتی ما به آن چگونه و از چه زاویهای باید باشد، نکاتی یا رویکرد فلسفی به موضوع عرض میشود.
حادثهها و مصائب بهخصوص که هیچ تجربهای از خداوند بهتر از تجربهی ایمان در خطرات خالصانه نیست، به همان معنایی که قرآن در وصف آن، واژهی «دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّين» بهکار میبرد و میفرماید: «فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ.» (عنکبوت/۶۵).
۱. عقل در بستر طبیعی خود متوجه مخلوقیت عالم است و پایدارماندن بر عهدِ عقلی در چنین بحرانهایی اقتضا میکند که متوجهی خالق عالم و نقش او در چنین شرایطی باشیم.
۲. خالق عالم به اعتبار آنکه منشاء وجود عالم و موجودات است، خودش عین وجود است و بنا به گفتهی صدرالمتألهین عین وجود، عین کمال، یعنی عین علم و حکمت و قدرت و سایر کمالات است.
۳. خالق عالم، خالق هر موجودی است با تمام لوازم و آثار وجودیاش. یعنی خالق هر کدام از ماست با تمام نسبتهایی که با اطراف خود داریم و خالق تمام ابعاد شخصیت ماست هرچند مرحلهی نوجوانی ما به جهت تقدّم مرحلهی کودکیِمان بر نوجوانیمان، در ابتدا مرحلهی نوجوانی ما به ظهور نمیآید، ولی خداوند در ارادهی خود همهی مراحل وجودیِ ما را خلق کرده، به اعتبار آنکه ارادهی او واحد است و با یک اراده مخلوق خود را اراده و خلق میکند. (۱) هرچند مراحل شخصیت ما به تدریج ظهور کند.
۴. وقتی خداوند خالق وجود عالم است، تمام ابعاد وجودی عالم در قبضهی اوست، به همان معنایی که فرمود: «وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ إِلَيْهِ الْمَصير» پس رابطهی مخلوق با خالقش که آن را خلق کرده، رابطهای است که همهی ابعاد مخلوق را در برگرفته و جدایی مخلوق از خالق از نظر تکوینی معنا ندارد، بهخصوص اگر متوجه باشیم هویت مخلوق، هویت تعلّقی است و مخلوق عین ربط به خالقش میباشد.
۵. با توجه به نحوهی ارتباط عالمِ وجود با خدا، خداوند در تمام مراحل عالم، حضوری مطلق و فعّال دارد و اگر برگی از درختی فرو افتد از اذن و علم خدا خارج نیست «وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها» این آیه در واقع گزارشی است از نگاهی که هر اندیشمندی میتواند بدان دست یابد.
۶. خالقِ عالم مطابق علم و حکمت خود دارای سنتها و تقدیراتی است. حکمت الهی اقتضا میکند تا انسانها را در شرایط خوف و جُوع و ضررهای مادی و جانی امتحان بکند تا انسانها در دل این سختیها پرورانده شوند و شخصیتهایی که صابرند، صبرشان به ظهور آید (۲) و در دل چنین سنتی است که اندیشهها بهکار گرفته میشوند تا از یک طرف راههای عبور از سختیها شناخته شوند و انسان با عقلانیت خود در مورد عبور از سختیهایی که پیش میآید بیندیشد و رشد کند، و از طرف دیگر با توجه به آنکه میداند عالم در قبضهی خداوند است در رجوع به خداوند به رازِ وجودی آن سختیها فکر کند که اگر آن سختیها برای پرورش انسانهاست، مسیر صبر و مقاومت را در مقابل آنها پیشه نماید و مییابد که آن سختی با رحمت الهی هماهنگ است، و اگر در سنت «وَ ما أَرْسَلْنا في قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ» (اعراف/۹۴) میباشد تا در ازاء آن سختیها و تهاجمهایی که به انسانها و جوامع میشود، رجوع به حق نموده و در محضر خداوند به تضرّع آیند و با تضرّع و توبه، مزاحمتهای آن سختیها را از سرِ خود کم کنند، به فکر توبه و تجدید نظر نسبت به آنچه انجام دادهاند و در آن قرار دارند بیفتند. اینجاست که جایگاه بلاهای طبیعی و غیرطبیعی روشن میشود بدون آنکه گمان کنیم عالم از دست خداوند خارج شده. هر بلایی که میخواهد باشد. عمده برخوردِ عقلانی از یک طرف و برخورد الهیاتی از طرف دیگر با پدیدهای است که امروز به صورت کرونا به میان آمده است تا با عقلانیت خود جایگاه نظریات علمی و بهداشتی نادیده گرفته نشود - اعم از جایگاه طبّ جدید و یا طب سنتی- و با الهیات خود طوری با آن پدیده برخورد کنیم که از راههای گشودهی حضرت حق در اینگونه مصائب بهرهمند شویم و خود را دستبسته در مقابل آن ویروس احساس نکنیم و از برکات نگاه توحیدی جهت حضور در عالم محروم شویم بهخصوص که حضرت جواد (ع) میفرمایند: ««مَوْتُ الْإِنْسَانِ بِالذُّنُوبِ أَكْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالْأَجَلِ وَ حَيَاتُهُ بِالْبِرِّ أَكْثَرُ مِنْ حَيَاتِهِ بِالْعُمُرِ» مرگ آدمی به سبب گناهان بیشتر از مرگ به واسطهی اَجَل است، و ادامهی حیاتش به سبب نیکوکاری بیشتر از حیاتش به واسطهی عمر طبیعی است.
۷. معلوم است که خالق عالم و اقتضائات نظام احسن هستی برای هر مخلوقی جای و جایگاهی قائل است و تقدیرات انسانها نیز از یک طرف وجهی از وجوه آنهاست و از طرف دیگر در نسبت با عالم، اندازهای است مشخص شده و به همین جهت آموزههای دینی متذکر میشوند که مرگ و حیات انسانها دارای اندازههای مشخص است و کسی را یارای عبور از مرگی که برای او مقدر شدهاست نمیباشد، هرچند خوب مردن و یا بد مردن را خود انسان ها برای خود شکل میدهند. قرآن میفرماید: «قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرا» (طلاق/ ۳) خداوند برای هر موجودی اندازهای در عالم مشخص کرده و یا میفرماید: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَر» (قمر/ ۴۹) البته ما هرچیزی را به اندازه آفریدیم و نیز قرآن در آیهی ۲۲ سورهی حدید میفرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسير» هيچ مصيبتى در زمين و نه در وجود شما روى نمى دهد مگر اينكه همهی آنها قبل از خلقتشان در کتابی بوده است و اين امر براى خدا آسان است. با توجه به این امر میفرماید: «وَ مَا کَانَ لِنَفْسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللّهِ کِتَابَاً مُؤَجَّلاً وَ مَن يرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ مَن يرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاکِرِينَ»؛ هيچکس جز به فرمان خدا نميميرد، که خدا مرگ را مقررشده معين کرده است و هرکس پاداش اين جهان را بخواهد از آن به او خواهيم داد.» (آلعمران/ ۱۴۵) و نیز میفرماید: «إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ» (یونس/ ۴۹) یا فرمود: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ.» (واقعه/ ۶۰)
مهم آن است که به تقدیرات خود راضی شویم تا بهشتی در مقابل ما گشوده شود. به همین جهت حضرت علی (ع) در دعای کمیل از خداوند تقاضا میکنند: «اللّهمّ انّى اَسْئلُكَ .... اَنْ تَجْعَلَنى بِقِسْمِكَ راضياً قانِعاً» خداوندا! ما را طوری بپروران که از قسمتهایی که برای ما مقدر کردهای راضی و قانع باشیم. این یعنی خوب بودن به دست ماست ولی اندازهی «بودنِ» ما در دنیا، در اختیار خالق عالم است؛ خودمان باید سرنوشت خود را تبدیل به نیکی کنیم به همان معنایی که قرآن میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم» (رعد/ ۱۱) یعنی نقش آموزههای دینی در اینجا آن است که: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» (انسان/ ۳) تا معلوم شود انسان در تعالیبخشیدن به سرنوشت خود، دستبسته نیست و بلاها، خوابها را بیدار و دلها را متوجهی خدا میکند تا جهت دفع این بیماری، منوّر به الهامات علمی شوند.
«والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته»
۱) فرمود: «وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَر» (قمر/۵۰)
۲) قرآن در این رابطه میفرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين» (بقره/۱۵۵)
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوارج، در بیرون از کوفه جوخههای ترور و قتل راه انداخته بودند و امنیت جادهها را به هم زده بودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از جهت همتی که آن حضرت کردند و اهل محشر با نظر به همت والای آن حضرت در صحنهای که برایشان پیش آمد با همت خود در صحنههای زندگی خود مقایسه میکنند و حسرت میخورند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این افراد در نزد خود عالَمی دارند، ولی نمیتوانند به جهت مشکلاتی که در بدنشان پیش آمده است، رابطهای مناسب مثل بقیهی انسانها با ما داشته باشند زیرا نفس آنها مشکل ندارد، ابزارهای آنها حتی مغز و نخاعشان مشکل دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن میفرماید «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذي نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذي أَنْزَلَ مِنْ قَبْل» (سوره نساء، آیه ۱۳۶) خبر از آن میدهد که ایمان اولیه برای حضور در مراحل بالاتر کافی نیست و باید با عمقِ بیشتری از ایمان از فتنههای اقتصادی و مقابله با ظلم و استکبار بهرهمند شد ولی متأسفانه صدا و سیمای ما، ما را در همان مرحلهی ایمان اولیه قرار داده و راه هنرمندانهای برای به صحنه آمدن ملت در جبهههای بزرگتر در مقابل مردم نمیگذارد. بیشتر برای سرگرم کردن مردم از سلبریتیها که عموما انسان های عادی و سطحی هستند استفاده میکند تا همان حسّ وهم آلودِ مردم را تغذیه کند. از آن طرف برنامههای طنز آن نیز بیشتر حالت لودگی دارد و نه آنکه طنز اصیلی که همراه با تذکرات اساسی است را به صحنه بیاورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی متوجه به این امر باشیم که در این تاریخ اگر در بستر فرهنگیِ انقلاب اسلامی در مقابل استکبار کوتاهی نکنیم، آینده از آنِ ما خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در علم حضوری معیار، درکِ وجودی خود معلوم است عند العالم، و نه تحلیلِ عقلیِ معلوم. مثل آنکه شما ارادهی خود را به صورت حضوری در نزد خود درک میکنید دیگر ملاک اینکه شما اراده کردهاید یا نکردهاید؛ در میان نمیماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: زیبایی حقیقی نظمی است که اعضاء را به وحدتِ مخصوص خود برساند و به همین جهت که اسماء الهی در وحدتِ حضرت حق جای دارند، او را جمیل میگوییم. لذا هرجا اعضاء به وحدتِ خاص خود و به تعادل لازم رسیده باشند، زیبایی به میان میآید. موفق باشید ُ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید اگر کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که بر روی سایت است را دنبال کنید، تا حدّی به جواب سؤال خود برسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطمئن باشید قضیهی همهی ما آن است که «در بلا هم میچشم الطاف او». آری! باید در این نوع سختیها ببینیم خداوند چه مصلحتی مدّ نظر دارد، نه آنکه موضوع را بیرون از مصلحت خداوند دنبال کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در زمانهای گذشته مقداری بهخصوص در مورد بودا مطالعاتی دنبال شد. جمعبندی بنده آن بود که بعضاً مبانی آنها با توهّمات همراه است و از طرفی در مقایسه با عرفان اسلامی که مبنای آن کشف محمدی است چیز کمی نیست بهخصوص که ما در عرفان به دنبال اُنس با محبوب ازلی هستیم که با شریعت و عبادات مطمئن پیش میآید. به نظر بنده مباحث «معرفت نفس» و براهین صدرایی در این وادیهها کارساز است. به جواب 30067 هم سری بزنید.موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچنان شرایط از طریق امویان به هم ریخته بود و قبیلهگرایی به جامعه برگشته بود، که حتی اکثر مردم مدینه، اهلالبیت را کمتر از بنیالعباس پذیرفته بودند. علامهی طباطبایی با آوردن یک نمونه در نشاندادن آن فضا بسیار به ما کمک کردهاند که حضرت امام حسین «علیهالسلام» بعد از شهادت امام حسن «علیهالسلام» در مسجد مدینه نشسته بودند و ابنعباس هم در کنار حضرت بود. شخصی آمد تا مسئلهی خود را از ابنعباس بپرسد. ابنعباس به احترام امام حسین «علیه السلام» جواب سؤال طرف را به آن حضرت ارجاع دادند. سؤالکننده با عصبانیت گفت من که از ایشان نمیخواهم، از شما میخواهم. یعنی تا این حدّ اهلالبیت «علیهمالسلام» در انزوا بودند. و به گفتهی علامهی طباطبایی حتی یک روایت فقهی در ده ساله امامت حضرت سیدالشهدا «علیهالسلام» از ایشان نداریم. «توخود حدیث مفصل بخوان از این مجمل». عظمت زمانشناسیِ حضرت در آنجا است که تشخیص دادند چگونه و چه موقع شرایط را آنچنان تغییر دهند که چیزی نگذشت و ۴۰۰۰ عالِم از جهان اسلام به حضرت صادق «علیهالسلام» رجوع کردند. موفق باشید
