باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. زیرا اگر انسان صادقانه عمل کند، در مسیر خود به اموری میرسد که در ابتدا گمان آن را هم نمیکرد. عمده با خود و با بقیه، صادقبودن است و از حق و حقیقت عدولنکردن. نتایج آن چه در امور فردی و چه در امور اجتماعی، در پیش خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از جلد ۸ و ۹ اسفار، روایات، بهترین هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: علیکم السلام: تبریک در راستای حضور تولد جوانی که در حین جوانی به حضور در جهانی فکر میکند که حقیقت، در همهی ابعاد آن گسترش مییابد و او از همان روز تا دورترین روزها را در بودن خود احساس میکند و نتیجهی چنین حضور و بودنی، به ظهورآمدنِ فرزندی میشود که مهدی عالَم خواهد بود، و در این راستا تولد حضرت امام عسکری «علیهالسلام» را به همهی جوانانی که در جوانیِ خود میتوانند به حضور حقیقت در همهی جهان و تا انتهای عالَم نظر کنند تا در امروزشان جهان برایشان گشوده شود و در کنار امام زمانشان نسبت به هر موضوعی حاضر باشند و به هر قیمتی از حقیقت دست برندارند. و با این رویکرد به قرآن رجوعکردن، درکِ صحیح فهم جایگاه امامان در هستی خواهد بود.
ارادتمند همهی جوانانی که جهانی، ولی قدسی فکر میکنند
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر اینکه آن صحنهها خیال انسان را بازی میدهد و راهِ رجوع به کمالات را میبندد، آثار منفی آن عملاً زندگی را از هم میپاشد. شما سعی کنید به هیچ وجه همراهی نکنید، زیرا نه وظیفهی مرد است این موارد را به زن تحمیل کند و نه وظیفهی زن است که در این موارد از مرد تبعیت کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است سلوک ذیل شخصیت إشراقیِ حضرت روح اللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» راهی باشد که در آن راه بتوانیم با عطایایی روبهرو شویم که هرگز با فکر به دست نمیآید و تنها باید خود را در معرض آن قرار داد. آری! در معرض «جمالی» که «جلال» الهی را نمایان میکند. امام خمینی؛ «جمالی» که «جلال» الهی را نمایان میکند البته غزلی را که متذکر شده اید حقیقتا مصداق عالی آن حضرت امام می باشد امید است بتوانم در این رابطه عرایضی داشته باشم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به جهت تکبّر و تبختر نسبت به خلق خدا باشد، با شیطان همخانهاند. اما اگر برای به ظهورآوردن کمالات و زیباییها باشد، کار خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! نقش شیطان در آن حدّ است که ما با امیال خود دستگیره جهت ورودش ایجاد میکنیم و هر اندازه ملت منوّر به معارف توحیدی و اخلاق فاضله باشند، تأثیر شیطان خنثی میشود. ۲. همینطور که متوجه شدید حضرت آقا آیه را نمونه آوردند، ولی مصداق آن را نقشههای مربوط به علوم غریبه که کارشناسان بیبیسی به دنبال آن بودند، قرار ندادند، بلکه کمکهای اطلاعاتیِ کشورها نسبت به همدیگر قرار دادند از آن جهت که روحی شیطانی در این بدهبستانها در میان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ترکیب شورای نگهبان طوری است که میتوان گفت نسبت به تمام نهادهای دنیا کمترین خطا در آن میتواند صورت بگیرد. فراموش نفرمایید که ترکیب شورای نگهبان، ترکیبی از افراد عادی نیستند که تحت تأثیر باند و گروه قرار گیرند زیرا چنین ترکیبی در سنت اسلامی شکل گرفته و عملاً قابلِ اعتمادترین موضعگیریها را باید نسبت به آن نهاد داشته باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور کمالی که بناست خودِ ما اراده کنیم تا به آن برسیم، غیر از کمالی است که از مواهب الهی و به ارادهی ما انجام نمیشود. حوزهی جبر و اختیار در مورد اول معنا دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم کتاب «اربعین حسینی؛ امکان حضور در تاریخی دیگر» بتواند کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! رفقا در حال فعالیت در مناطق سیلزده هستند و خوب است که در صورت امکان به آنها کمک شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: در روش حوزوی پس از مدتی طرح کلی برای هدایت جامعه برای طلبه پیش میآید و به این شکل به جامعه کمککردن بهتر از کمکهای اقتصادی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است که جناب حافظ برای نظر به محبوب خود و دلِ او را بهدستآوردن، در عین روح لطیفی که دارد حاضر است طعنهی عالَمی را تحمل کند. رهبر معظم انقلاب این بیت را در مقابل امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» خواندند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت، همانی است که خداوند از طریق پیامبرش به ما متذکر شده و راه رسیدن به آن و با آن زندگیکردن و حفظ آن، همان راهی است که شریعت الهی در اختیار ما گذاشته است. مهم آن است که نگاه ما به شریعت الهی، نگاه برای رسیدن به حقیقت باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید، میماند که مرحلهای از تسلیم هم هست که فوقِ رضا است و سالک در آن مقام، حتی به خودش هم و کمالاتش خودش هم فکر نمیکند، تنها تسلیم ارادهی الهی است و آیهی «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ» این نوع تسلیم را متذکر میشود که بعد از ایمان میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد وارد نیستم. ظاهراً روایات معتبری در این مورد نداریم. سایت «رجا نیوز» در این مورد تحقیقی کرده است به آدرس زیر میتوانید به آن رجوع کنید. موفق باشید
http://www.rajanews.com/news/268705/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%B4%D8%AA%D8%B1-%D8%B4%D8%B1%D9%81-%D8%B4%D9%85%D8%B3-%D8%B4%D8%B1%D9%81-%D9%82%D9%85%D8%B1%D8%8C-%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D9%81%C2%9D%E2%80%8C%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D8%B1%D9%81-%D8%B4%D9%85%D8%B3-%D9%86%DA%AF%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D8%B1%D9%81%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%85%D8%B3-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C-%D8%AF%D8%B1
باسمه تعالی: سلام علیکم: زود خوابیدن و غذای سبک خوردن را داشته باشید و اگر نشد، در روز قضای آن را بهجا آورید. هر اندازه در معارف، عمیقتر شوید نمازها کیفیت بیشتری پیدا میکند. بد نیست سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید این دیگر وسوسه شیطان است و باید توجه نکرد. زیرا حضرت حق توّاب هستند و توبه بنده را میبخشند و باز آن گناه را مدّنظرآوردن که ممکن است نبخشیده باشد، به گفته خواجه عبدالله انصاری این نوعی جفاکاری به خداوند است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که مقام معظم رهبری فرمودهاند اصل کار اشکال ندارد و شاید کمکی به جذب نقدینگیِ سرگردان هم بشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به ذوق خودتان دارد. امروز در روانشناسی هم گرایشهایی به سوی فلسفهی هایدگر پیش آمده است و از این جهت بعضی از روانشناسان قدمهای خوبی برداشتهاند. در ضمن بد نیست به فلسفهی اسلامی هم فکر کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس باید جواب نیازهای اصیل روح خود را بدهد. افراد باید بررسی کنند اگر این مباحث جوابگویِ مسائل اصیل روح آن ها هست آن را ادامه دهند. در ضمن عنایت داشته باشید که به گفتهی مرحوم شهید مطهری برهان نظم اساساً برهان نیست و علت سیطرهی مادیگرایی در دنیای غرب به جهت آن بود که کلیسا بیش از برهان نظم، حرفی برای اثبات وجود خداوند نداشت در حالیکه برهان نظم در واقع یک تذکر خوبی است بر وجود ناظمی مطلق. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر مباحث مربوط به کربلا، و کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» و کتاب «چه نیازی به نبی»، مباحث معرفت نفس میتوانند مفید باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس نسبت به مسئولیت خود در مقابل کسانی که او را شایستهی آن مسئولیت میدانند، پاسخگوست. رهبر معظم انقلاب که بر مبنای شرع موظفند عمل کنند و باید در مقابل آنها که از شرع خبر دارند، یعنی مجتهدین مجلس خبرگان، جوابگوی اعمال خود باشند که ظاهراً اینچنین است. همینطور است که یک متخصص قلب در مقابل علم به عکسالعملهای قلب و متخصصین مربوطه، جوابگوست که دلایل اعمال خود را چگونه بر اساس علم به قلب انجام داده است. ولی همانطور که یک متخصص قلب نمی تواند دلایل کار خود را برای مردمی که اطلاعاتی از آن علم ندارند، بازگو کند؛ رهبر معظم انقلاب نیز که بر مبنایِ آموزههای شریعت الهی و قرآن و روایت اعمال خود را انجام میدهند، باید دلایل اعمال خود را به متخصصان احکام و آموزههای شریعت ارائه دهد. و این چیزی است که انجام میشود و مسلّم موضوعاتی نیست که بتوان آنها را رسانهای کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه علم امام ذاتی نیست، بحثی نمیباشد. برای روشنشدن مطلب، قسمتی از کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را خدمتتان ارسال میکنم، إنشاءاللّه مطلب روشن میشود: موفق باشید
علم امام
طبق آيهي «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ»[1] که ميفرمايد برخي پيامبران، را بر برخي ديگر برتري داديم. از آن جایی که ولايت آنها باطن نبوتشان است[2] پس ولایتشان متفاوت ميباشد و ريشـهي اين تفاوت در «مراتب معرفت و علم» و «قدرت روحي» آنهاست. به طوري كه عاصفبنبَرْخِيا كه مقداري از «علم كتاب» برخوردار بود بر اساس ولايت تکويني که داشت توانست قبل از اينكه حضرت سليمان چشمشان را برهم زنند یا چشمشان را برگردانند، تخت بلقيس را از يَمَن به اورشليم بياورد. قرآن در اين باره ميفرمايد: «قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ»[3] آنكس كه مقداري از علم كتاب را ميدانست گفت: من آن را در كمتر از چشم بههمزدني نزد تو حاضر ميكنم. در مقابل اين علم كه مربوط به عاصفبنبرخيا است در قرآن داريم كه: «وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ»[4] وكافران برتو اعتراض ميكنند كه تو رسول خدا نيستي، بگو: تنها گواه بين من و شما خداست و آنكه علمِ به كتاب نزد وي است. اين آيه ميفرمايد: علاوه بر معجزهبودن قرآن كه گواه است بر اينكه تو پيامبر و فرستادهي خدا هستي، آنكس كه همهي «علمِ كتاب» در نزد اوست نيز گواه است براينكه تو فرستادهي خدايي .
طبق آيهي اخير روشن ميشود كسي در زمانِ نزول آيه بوده كه «علمِ كتاب» در نزدش بوده و شهادت ميداده که پيامبر (ص) فرستادهي خداست. و چون آيه در مكه نازل شده، بنا به بسياري از روايات شيعه و سني، مصداق آيه به طور مستقيم علي (ع) و به تبع آن اهلالبيت (ع) اند كه داراي علمي ميباشند كه مانند عاصف بن برخيا، موجب تصرف در مبادي عالم ميشود، منتها مقداري از آن علم در نزد عاصف بن برخيا بود، و آن علم مربوط به مقام «امر» است كه مقام ماوراء عالم ماده و عالم تدريج و زمان است. چون قرآن ميفرمايد: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»[5] حال با توجه به اينكه عاصفبنبرخيا جزئي از اين علم را داراست و توانست آنچنان در عالم تصرف كند كه تخت بلقيس را قبل از بههمخوردن چشم به محضر حضرت سليمان بياورد، وسعت ولايت تكويني علي (ع) را ملاحظه فرمائيد كه حضرت از همهي «علم كتاب» برخورداراند، همچنانكه امام صادق (ع) فرمودند: آنچه عاصف داشت قطرهاي از اقيانوسي بود كه همهي آن نزد ما است.[6]
در روايت هست که سدير نقل ميکند: «من و ابوبصير و يحيي بزّاز و ... در مجلس حضرت صادق (ع) بوديم، ناگهان آن حضرت با حال غضب در مجلس وارد شدند و چون در جاي خود قرار گرفتند، گفتند: «يا عَجباً لِاَقوامٍ يَزْعَمُون اِنّا نَعْلَمُ الْغَيْب، لا يَعْلَمُ الْغَيْبَ اِلاَّ الله عَزّوجل» جاي تعجب است که عدهاي گمان ميکنند ما علم غيب داريم، جز خدا كسي عالم به غيب نيست، من قصد داشتم كه كنيز خود را با زدن ادب كنم، از دست من فرار كرد و من ندانستم در كدام یك از اطاقهاي خانه مخفي شده است! سدير ميگويد: چون حضرت برخاستند و به طرف منزل رفتند من و ابوبصير و ميسّر به منزل آن حضرت رفتيم و عرض كرديم: فدايت شوم ما امروز در بارهي آن كنيز از شما شنيديم كه چنين و چنان فرموديد و ما نميخواهيم به شما نسبت علم غيب دهيم وليكن ما ميدانيم كه حقاً شما علوم بسيار فراواني داريد! حضرت فرمودند: اي سدير آيا قرآن ميخواني؟ عرض كردم بلي. فرمودند: هيچ اين آيه را خواندهاي كه ميفرمايد: «قال الَّذي عِنْدَهُ علمٌ مِنَ الْكِتاب اَنا اتيكَ بِه قَبْلَ اَنْ يَرْتَدَّ اِلَيْكَ طَرْفك» عرض كردم؛ آري كه حضرت سليمان به اطرافيان خود فرمود: كدام یك تخت بلقيس را براي من ميآوريد؟ «قالَ عِفْريتٌ مِنَ الْجِنّ اَنَا آتيك بِه قَبْلَ اَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ وَ اِنّي عليه لِقَويٌ اَمينٌ» عفريتي كه از طايفهي جن بود گفت: قبل از اينكه از جايت بلند شوي ميآورم ولي «قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ»[7] آن کسي که مقداري از علم کتاب نزد او بود گفت: من آن را نزد تو ميآورم قبل از آن که چشم خود را به طرف ديگر بگرداني، زيرا جناب آصفبن برخيا برعکس عفريت جن از مبادي ديگري عمل ميكرد که فوق زمان و مکان بود.
حضرت فرمودند: آيا دانستي كه او [آصف] چقدر از كتاب الهي علم دارد؟ عرض كردم شما براي من بيان بفرماييد. حضرت فرمودند: به اندازهي يك قطره نسبت به اقيانوس، به اين مقدار عاصفبنبرخيا از كتاب الهي علم داشت... اي سدير آيا در كتاب خدا اين آيه را يافتهاي كه ميفرمايد: «قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً بَيْني وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»[8] اي پيامبر! بگو کافي است اينکه خدا شهادت ميدهد به رسالت من و آن کسي که «علمِ کتاب» نزد اوست. سدير گفت: بلي اين آيه را هم خواندهام. حضرت فرمودند: آيا کسي که تمام کتاب را ميداند با فهمتر است يا کسي که بعضي از آن را ميداند؟ عرض کردم؛ بلکه کسي که تمام علم کتاب را ميداند. آنگاه حضرت با دست خود اشاره به سينهشان نمودند و فرمودند: به خدا سوگند «علم کتاب» نزد ماست، به خدا سوگند «علم کتاب» نزد ماست. [9] ملاحظه فرمائيد که چگونه امام (ع) از طريق اين آيه ما را متوجه مقام خود نمودند.
ائمه (ع) از آن جهت كه در مقام تکوينِ خود واسطهي فيض هستند، مقامشان فوق جبرائيل و میكائيل است ولي از آن جهت كه ميخواهند به صورت عادي زندگي كنند علمي از خدا طلب نميكنند و موضوع پنهانبودن محل كنيز براي آن حضرت از اين نوع است. متوجه باشيد که حضرت (ع) با طرح موضوع کنيز و پنهان شدن او ميخواهند علم ذاتي را از خود نفي کنند و روشن کنند علم ذاتي مربوط به خدا است ولي اين بدين معني نيست كه هر علمي را امام بخواهد خداوند به او ارزاني ننمايد.
[1] - سورهي بقره، آيهي ۲۵۳.
[2] - در رابطه با این که ولایت، باطن نبوت است فرموده اند: چون «وَلي» مخاطب به خطاب «اقْبل» است و نبي مخاطب به خطاب «ادبر» بعد از «اقْبل» است، پس نبوت بدون ولايت صورت نبندد، ولي ولايت بينبوت ممكن است و از اين جهت ولايت تکويني منحصر به پيامبر نيست.
[3] - سورهي نمل، آيهي ۴۰.
[4] - سورهي رعد، آيهي ۴۳.
[5] - سورهي يس، آيهي ۸۲.
[6] - الکافی، ج۱، ص ۲۵۷. حضرت فرمودند: آنچه نزد جناب عاصف بود «قَدرُ قَطرَةٍ مِن الماء فی البَحر الاَخضر» به اندازه قطره آبی بود از دریای سبز یا بحر محیط.
[7] - سورهي نمل، آيهي ۴۰.
[8]- سورهي رعد، آيهي ۴۳.
[9]- اصول کافي، ج ۱، ص ۲۵۷.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» انشاءالله میتواند کمک کند. ۲. ملاک، راهی است که شریعت الهی در مقابلِ ما میگذارد. ۳. هر چه هست باید با همین روحیه خود را بسازیم؛ زیرا بالاخره هر کس ضعفهایی دارد. مهم آن است که در بستر همان ضعفها باید جلو رفت. ۴. انشاءالله مطالعهی کتاب «فرزندنم اینچنین باید بود» کمک کار میگردد. موفق باشید
