بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26702

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در باب حادثه ۱۱ سپتامبر و به تبع آن لشکر کشی آمریکا به منطقه ویژه ایجاد درگیری داخل کشورهای اسلامی که به بهانه مقابله با تروریسم صورت گرفت و همچنین اینکه چندین استاد دانشگاه آمریکا به جورج بوش نامه نوشتند و صراحتاً لشکر کشی او به خاورمیانه را جنگی اخلاقی و در راستای گسترش ایدئولوژی مدرن و ادبیات توسعه دانستند، اطلاعات و آماری از جامعه آن روز غرب ویژه جامعه آمریکا اکنون پس از گذشت چند سال منتشر شده که نشان می دهد در بین سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ اشتیاق و اقبال به مطالعه و بررسی قرآن کریم و یکسری کتب اسلامی بشدت افزایش یافته بود و مردم علاقه فراوانی به مطالعه درباره اسلام ویژه کتاب آسمانی آن داشتند. آیا یکی از دلایل همین حضور منطقه ای آمریکا و نظام سلطه و اسلام هراسی گسترده آنها پس از حادثه ۱۱ سپتامبر و ایجاد گروهک هایی نظیر داعش، همین رغبت و ایجاد موج اسلام شناسی در سطح جوامع غیر اسلامی و غربی نبوده و به نحوی تلاش نشد تا پیوند با قرآن و اسلام ناب که ویژه با انقلاب اسلامی و اسلام سیاسی امام (ره) مطرح شده بود را قطع کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این جمله‌ی رهبری فکر کنید که می‌فرمایند هر گاه که دشمن برای این ملت نقشه کشید او شکست خورد و ما در دل همان نقشه‌ی او یک پیروزی بر پیروزی خود افزودیم. موفق باشید

25757

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: چندی پیش مصیبتی بر من وارد شد و بر آن صبر کردم. احساس کردم از آن صبر حالت معنوی خوبی نصیبم شده. بعد از آن داستان مواردی پیش آمد که در آن موارد کوچک‌تر نتوانستم صبر کنم و حالم نیز از بین رفت؟ آیا اجر آن صبر و تاثیرش بر جان من نیز از بین رفته است؟ اصولا گناهان بعد از تقوی موجب حبط ثواب می شوند؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. صبر، صفای درون را از قوه به فعلیت می‌آورد. ۲. شرک، موجب حبط عمل است ولی نقش گناهانی غیر شرک، تنها با ادامه‌ندادنِ آن بی‌اثر می‌شود. موفق باشید

25081
متن پرسش
عرض سلام محضر مرجع عالیقدر: بنده مدتهاست سوالی در ذهنم ایجاد شده و لحظه ای از آن رها نمی شوم. خدای مهربان، چرا مخلوقات مختاری چون انسان خلق کرده است که برای رسیدن به عالی ترین درجه باید از پس امتحانات بسیار سخت و دنیای وحشتناک بر بیایند. آیا مهربانی خدا نمی توانست باعث شود که مخلوقش این چنین عذاب نکشد و بدون این عذاب ها همه لذت هایی که قرار است به برندگان این مسابقه داده شود، پیشاپیش بدهد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصحیح  بحث آن مفصل است و در جزوه‌ی «عدل الهی» که بر روی سایت هست نکاتی در این مورد عرض شده است. عمده آن است که متوجه باشیم اگر ما در کسب کمالات تلاش نکنیم، به چه دلیل آن کمالات از آنِ ما باشد و بتوانیم از آن بهره ببریم؟ موفق باشید

24240

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار لطفا بفرمایید: ۱. بنده به لطف خدا کشش و علاقه ای به پروردگار دارم که اغلب در توسلات و توجهات به خداوند به زبانم جاری می شود که «خدایا دوستت دارم و نحن الیک راغبون و...» ولی وقتی از حالت اتصال و خلوت با خدا خارج می شوم و مثلا آماده خواب می شوم هراسی به ذهنم می آید که این لاف عشق که می زنی تاوان دارد و نکند که از پس امتحان الهی برنیایم و در واقع آن طور که ادعا کردم رفتار نکنم. اگر ممکن است راهنمایی ای بفرمایید. ۲. استاد بزرگوار مسائلی مثل معرفت النفس و معاد و امام شناسی در همان فضایی که شما تدریس فرمودید در حد مخاطب لازم است مطرح شود؟ منظورم این است که باید دنبال مخاطب خاص با علاقه خاص گشت یا باید مخاطبان را متوجه اهمیت این مسائل کرد و بحث را مطرح کرد ( شما در درسهای مصباح الهدایه جایی فرمودید کسی که جانش این مسائل را تصدیق نمی کند در واقع رزقش جای دیگری است و نباید وارد این مسائل شود. آیا مسائل معرفت النفس و معاد و کلا اعتقادات هم از همین سنخ است یا باید همت کرد و به جامعه کمک کرد تا عقایدش را اصلاح کند)؟ متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با کریمان کارها دشوار نیست؛ ‌به خودتان سخت‌گیری نکنید. ۲. به نظرم روح‌ها روی هم رفته طالب مباحث معرفت نفس و معاد هستند اگر حالت آموختنی نباشد و حضوری باشد. موفق باشید

23843
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی و عالیقدر: چگونه می توان عدل حضرت حق را در خصوص فردی کوتاه قد که در منطقه «الف» (اروپا و کشور های توسعه یافته) به دنیا آمده و در زندگی ناسوتی خود موفقیت های درخشانی را (علی رغم وجود رفتار های نامناسب در خصوص افراد کوتاه قد) بدست آورده متوجه شد؛ در حالی که همین فرد اگر در منطقه «ب» (ایران و کشور های در سطح یکسان) به دنیا می آمد (با شناخت نسبی از مناطق الف و ب) نه تنها به موفقیت دست نمی یافت بلکه در وضع خیلی بدی نیز زندگی می کرد. با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد، زیاد بحث شده است. حدّ اقل بد نیست به جزوه‌ی «معارف ۱» به قسمت «عدل الهی» که جزوه بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. آیا می‌توان گفت از طرف خدایی که حکیم و قادر است بخلی صورت گرفته؟ یا مصلحت و مصالحِ دیگری در کار بوده؟ موفق باشید

22931
متن پرسش
سلام علیکم: بنده اواخر بحث معاد هستم (تجسم اعمال) بحث به گونه ای هست که الان اگر عملی انجام دهم بخاطر این است که با صورت آن عمل روبرو شوم مثلا وضو می گیرم به امید اینکه با صورت آن رو برو شوم. پس کی شود که از این صورت عبور کنیم و فقط حق در منظر ما باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان صورت‌ها آینه‌ی شفاف و زلال حضور حضرت حق برای شما خواهند شد. موفق باشید

21778
متن پرسش
با سلام و عرض تبریک سال نو: حضرت استاد توفیقی شد کتاب امام خمینی (ره) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه رو در عید مطالعه کردم - البته قسمت آخر کتاب رو هنوز تموم نکردم - ولی برام این سوالها مطرح شد که نسبت فرزندان انقلاب با اساتید اخلاق و عرفان که عموما شاگردان ایشان جدای از های و هوی جامعه و متن آن می‌شوند و البته ممکن هم هست که ندرتا این اتفاق نیفتد، چیست؟ آیا این مدل از سلوک جزو برنامه های انقلاب و سلوکی که معرفی می کنند برای فهم انقلاب و إن شاء اللّه ماندن در بطن آن و عمل کردن در این راستا، محسوب می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال یکی از کاربران عرض شد وقتی ما نسبت به رخداد بزرگی مثل انقلاب اسلامی احساس مسئولیت کردیم، خود به خود اخلاقِ مناسب آن مسئولیت در ما شکل می‌گیرد و تذکراتِ اساتید اخلاق در این رابطه معنا پیدا می‌کند، وگرنه اخلاق منهای احساس مسئولیت نسبت به وظیفه‌ای بزرگ، چندان در جای خود قرار نمی‌گیرد. موفق باشید 

36537

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد عزیزتر از جان. استاد فردی بنام اقای پرویز شهبازی مباحثی را در برنامه های اینترنتی مطرح می‌کنند با عنوان من ذهنی آیا این مباحث صحت دارند؟ چون به مولانا ربطش می‌دهند. برای درک مفهوم «من فکری» باید ابتدا توضیحی در مورد «من» و «فکر» ارائه دهیم. ذهن انسان دارای ارتباطی دوگانه و متفاوت با دنیای اطراف است. یکی ارتباط مستقیم، شفاف و عریان با واقعیت است و دیگری دید و یا ارتباط تعبیر و تفسیری. این دید تعبیر و تفسیری  که ذهن از پدیده ها دارد، در واقع مهمترین عامل قطع ارتباط  انسان از واقعیت است. دید تعبیر و تفسیری به این معنی است که مثلا ما رفتاری را می بینیم و شروع به تفسیر و معنا دادن به آن می کنیم. ما خود ماهیت آن رفتار را نمی بینیم. ما واقعیت عریان را نگاه نمی کنیم ما با تفسیر و برداشت خود از آن واقعیت زندگی می کنیم. من یک نوشته ای را می گذارم و شما از آن نوشته می توانید چندین برداشت داشته باشید و بنا بر برداشت خود چندین برچسب بر من بزنید. برچسب مستبد، مدبر و یا هر برچسب دیگری و من را یک شخصیت مستبد و متکبر و یا یک شخصیت مدیر و مدبر بدانید. دقت می کنید چقدر بین ماهیت و انگیزه و واقعیت ذاتی رفتار من تا برداشت شما فاصله هست؟ شما برداشت خود را با ذهنتان انجام می دهید. ذهن تمام برداشت های خود را با پردازش اطلاعاتی که در حافظه ثبت شده است انجام می دهد. این اطلاعات شامل ارزش ها و ضد ارزش های است که از دوران کودکی از والدین و جامعه و محیط دریافت کرده ایم و به ما در سطحی وسیع و گسترده القا شده است و ما از درون تبدیل به موجودی مقلد و تکراری شده ایم. موجودی که هیچ احساس و رفتار و گفتاری در او از روی طبیعت و فطرتش سر نمی زند بلکه تنها در بند و زندانی تقلید است. این فرایند ذهنی و یا فکر از آبشخور حافظه خوراک می گیرد. همین فرایند یک «مرکز» و یا «هسته» ای در انسان ایجاد می کند بنام «من». چگونه؟ وقتی که ما  از هر رفتار خود و دیگران چندین برداشت ذهنی درست می کنیم و یا وقتی از کودکی با هر رفتار ما چندین برچسب ارزشی و ضد ارزشی  مختلف و گاه متضاد دریافت کرده ایم  یا بر ما زده شده است در ذهن ما یک تصویری ایجاد می شود که ای تصویر مجموعه ای از این صفات و برچسب های ارزشی و ضد ارزشی است که در واقع «من یا شخصیت» را تشکیل می دهد. این هویت فکری و این شبح هیچ ماهیت واقعی ندارد. و فقط و فقط یک تصویر ذهنی است و در ما انواع و اقسام شخصیت ها را ایجاد می کند و ما تابع این تصویر ذهنی که حاصل افکار زائد و غیر واقعی و غیر اصیل است زندگی، احساس و رفتارمان را جهت می دهیم و باعث می شود بر اساس هویت اصیل انسانی زندگی نکنیم. بلکه تابع و اسیر آن زندگی کنیم. از این هویت فکری در واقع مرکزی بدنیا می آورد بنام «من ذهنی یا من فکری» یا همان «نفس» که مرکز همه شرارت ها است. البته من توضیح کوتاهش رو پیدا کردم. براتون گذاشتم کلیپهای بسیاری دارند این اقا.... ممنون از وقت و صبری که برای ما می‌گذارید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، بیشتر با توهّماتِ بدون مبنا همراه است. اگر مباحث «معرفت نفس» و مراتب نفس را دنبال کنند، متوجه قضایایی که فکر می‌کنند، می‌گردند. در این مورد پیشنهاد می‌شود ترجمه جلد ۸ و ۹ اسفار را که تحت عنوان «معرفتِ نفس و حشر» روی سایت هست؛ مطالعه فرمایند. موفق باشید

31633
متن پرسش
با عرض سلام: حقیر با اینکه مبتلا به کرونای نسبتا شدیدی شدم بنحوی که بارها در طول ابتلا شهادتین را به لب جاری می‌کردم و پس از بهبودی نسبی گرفتار افسردگی شدید شدم هم اکنون هم بسیاری از سیستم های بدنم مختل است. مثلا احساس درد تا حدی در سراسر بدنم تعطیل است با اینکه این بیماری وحشتناک ترین حادثه عمرم بود ولی هم اکنون شاید جزو معدود افرادی باشم که خوشحالم که این تجربه در زندگیم رخ داد چون تجربه ای استثنایی بود و درک مرا نسبت به هستی افزود و از آن موقعیت های مرزی بود که اگزیستانسیالیستها در بدر دنبالش هستند حال سوالاتی از محضر استاد دارم: ۱. با توجه به اینکه کرونا حواس مرا موقتا تغییر داد برگردیم به سخن نسبی گراها، واقعیت کدام است حواس جدید هم مثلا من به علم حضوری می یابم آب جوش در دهانم داغ نیست چرا این علم حضوری را فدای علم حصولی (شهادت دیگران، شهادت حافظه خودم) کنم؟ ۲. کرونا عواطف و وجدانیات مرا هم تغییر داده بنحوی که من در کنترل خشم مشکل داشتم اما الان وحشتناک آرامم با سعه صدر بالا چگونه ممکن است و من کدامم؟ اگر ملاک حشر ملکات است چگونه کرونا ملکات را نابود کرد و بعد ازین اگر ملکات بازگشت نکرد من با کدام ملکه حشر می‌شوم و اصولا ملاک ملکات لحظه ی مرگ است؟ ۴. بنظر می‌رسد انسان روح مجرد ندارد چون تغییری که کرونا ظاهرا در مغز حقیر صورت داد باعث شد مجردترین ابعاد من را هم تغییر دهد. بنظر می‌رسد یا برگردیم به حرف ماتریالیست ها یا ما که خدا باوریم برگردیم به حرف محدثین و یا متکلمینی که می‌گفتند موجود مجرد فقط خداست و انسان فقط ماده است بله ماده ایست که خدا اراده کرده در او حافظه، احساس، ادراک و چیزهای دیگری که فکر می‌کنیم غیر مادی اند قرار دهد. مشکل فلاسفه این بود که علی رغم اینکه قرآن حتی جمادات را هم مدرک می‌داند به سنگ و .. نگاه می‌کردند به نگاه ظاهری درکی در او نمی دیدند بعد به انسان می‌رسیدند ویژگی های غیر مادی در او میدیدند بعد نتیجه می‌گرفتند روح مجردی در کار است در حالیکه روحی در کار نیست همین جسم مادی آن ویژگی های غیر مادی را خدا اراده کرده در او تعبیه کند. همین مغز بدون نیاز به روح ادراک کلیات و... می‌کند و بعد هم معاد جسمانی دال بر این است که ما فقط جسمیم و الا خودتان بهتر می‌دانید همان معاد روحانی کافی بود و می‌دانید که ملاصدرا به چه دردسرهایی افتاد و آخرش هم بعید می‌دانم قائل بشوید که همین بدن گوشت و پوست و استخوانی دنیوی حشر کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شواهد حکایت از آن دارد که در دل جریان حضور ویروس کرونا در جهان در این تاریخ، تقدیری در میان است تا انسان‌ها به‌کلّی خود را و جهان خود را بازخوانی کنند. ولی در این بازخوانی بالاخره اصالت‌های عالم در جای خود محفوظ است. مثل آن‌که علمِ به خود داریم که دلیل بر تجرد نفس است و یا این‌که آنچه را ملکات می‌پنداشتیم با فشار سکراتی حاصل از بیماری کرونا متوجه می‌شدیم چندان هم آن امور از ملکات نبوده‌اند که ویران شده. در هر حال به نظر می‌آید تقدیری است که باید اکثر انسان‌ها تجربه کنند تا به حضور دیگری بیندیشند و به پساکرونا که ظاهراً جهان دیگری است فکر کنند، به‌خصوص که کارشناسان پزشکی، افقِ ده ساله آینده را افق همراه با این ویروس می‌دانند. که البته این نگاه، در محدوده اندیشه‌های تجربی است. گویا باید موضوع را عمیق‌تر از این دنبال کرد. موفق باشید   

30899

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: آیا شرحی بر زیارت امین الله وجود دارد که استفاده کنیم؟ استاد شما نماز شفع و وتر رو چگونه می خوانید؟ در این شب های قدر ما رو از دعا و نگاهتون بی بهره نگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در جریان نیستم ولی حتماً بزرگان از شرح این زیارت پر محتوا غفلت نکرده‌اند. در ذهنم هست که جناب استاد آقای یزدان‌پناه شرحی برای آن زیارت داشتند. 2- نماز شفع پس از حمد، در رکعت اول سوره فلق و در رکعت دوم سوره ناس و قنوت با ذکری که مطلوب جان انسان باشد. مثل یکی از فرازهای مناجات شعبانیه. و در نماز وتر، پس از حمد، معوذتین و سه مرتبه سوره توحید، و سپس 70 مرتبه استغفار و اگر فرصت بود، 300 مرتبه العفو و سپس استغفار جهت 40 مؤمن و از جمله استغفار جهت ارحام و آشنایان و بعد از آن تقاضاهایی که مدّ نظر دارید. موفق باشید

29379

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: قدرت کنترل ذهن ندارم و گاهی ساعت‌ها به فکر و خیال الکی مشغول می‌شوم. وقتی هم به کاری مشغول می‌شوم (مثلا درس خواندن) پس از درک چند مطلب و مثلا ۱۰ دقیقه مطالعه دیگر نمی‌توانم ادامه دهم و باید به کار دیگری مشغول شوم و ذهنم استراحت کند (که معمولا به چرخیدن تو فضای مجازی صرف میشه). ۱. برای کنترل ذهن چه کنم؟ ۲. برای استراحت ذهن چه کاری را پیشنهاد می‌دهید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم راه‌کارهای مطرح‌شده در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، کارساز باشد. موفق باشید

29300

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد لطفا با توجه به سوالاتی که درباره مسائل خانوادگی، همسر داری، بچه داری و...می شود، کتاب و یا نوشتاری اختصاصی مرقوم بفرمائید یا معرفی کنید. من کتاب هنر زن بودن تان را خوانده ام. پرسش و پاسخ های مسائل خانوادگی را هم دنبال می کنم؛ به نظرم این مسئله با توجه به اهمیتش باید بیشتر بیان بشه و یا ساده بشه. هنوز سوال می کنند که می خواهیم بچه دار شیم از بهم خوردن آرامش زندگی می ترسیم. درک رابطه زناشویی هم جای خود. پاسختان را در کتاب هنر زن بودن خواندم ولی نفهمیدم. جای این جور منابع خالی نیست؟ کتاب اوشو و تعالیم وی در باب روابط زناشویی. داستان ۱۱دقیقه پائلو کوئیلو را دیدید؟ لذا خواهش می کنم کتابی دوباره و محوری در این باره مرقوم بفرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید وظیفه‌ی امثال بنده در این موارد طرح بنیادین و هستی‌شناسانه‌ی آن موضوعات است تا هرکس مطابق شرایط و فکر خود، مصداق‌ها را پیدا کند. موفق باشید

27949
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ ۲۷۹۲۴ پاسخ تان ظریف و حکیمانه بود. اما یک مسئله برایم کمی روشن نشد. اینکه امروز جوانان منتقد و معترض برخی ساختارها و برخی افراد هستند یا اینکه بینش سکولار پیدا کرده اند و از جهت مبنایی و اصولی با انقلاب زاویه گرفته اند و از بینش انقلابی رویگردان شده اند و بینش سکولار و دور از بینش انقلاب را دنبال می‌کنند و از جهت ریشه ای با انقلاب زاویه دارند و به گذشته و امروز و آینده انقلاب امیدوار و مطمئن نیستند و معتقد به انحطاط نظام و انقلاب اند؟چون واقعا بین این دو بینش فرق اساسی است که آیا منتقد و معارض برخی ساختارها و افراد اند ولی ملاک شان هم چنان هندسه انقلاب است یا اینکه بینش آنها سکولار شده و حتی رویگردانی پیدا کرده و دل به تداوم این مسیر نبسته و امروز هم وضع انقلاب را حرکتی در مسیر اشتباه و غلط و مغایر با مبانی می بینند. چون بسیار سعی می‌شود و حتی تحلیلگرانی که واضح و صریح می‌گویند اکثریت جوانان بینش شان سکولار و دور از سبک زندگی انقلابی است و انقلاب و نظام در این عرصه با یک روی گردانی و گریز از خود مواجه شده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به این فکر شود که ما در جایگاه تاریخیِ خاصی قرار داریم. از یک طرف بشرِ امروز غرب‌زده است و همه‌چیز را با عقلِ غربی می‌نگرد. و از طرف دیگر غرب، به دلایل و شواهد فراوانی در حال افول است و از هویت قبلی خود فرو می‌افتد. و از این طرف، اگر انقلاب اسلامی از بعضی جهات گرفتار غرب‌زدگیِ عده‌ای شده است، ولی در ذات خود در بستر عبور از غرب است و ما در این گذرگاهِ تاریخی هستیم. اگر بدون مقابله با آن جوانان و با اخلاق خوب، کار را جلو ببریم و به مرور از غرب‌زدگیِ خود عبور کنیم که حتماً به جهت تاریخی که در آن هستیم، این کار کار عملی می‌شود و از آن طرف، ذاتِ انقلاب اسلامی به ظهور می‌آید؛ یقیناً وعده‌ی «یدخلون فی دین اللّه افواجاً» محقق می‌گردد. این‌جاست که جایگاه وظیفه‌ی تاریخی ما و عزمی که هیچ حادثه‌ای در آن خلل ایجاد نمی‌کند، به میان می‌آید و نیوشایِ خطابی می‌شویم که می‌فرماید: «الیس الصبح بقریب». موفق باشید  

27103
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: لطفا بفرمایید حدیثی که در کامل الزیارات آمده مبنی بر اینکه جسم مطهر ائمه علیهم السلام بعد از شهادت و دفن به عرش برده می شود و در قبور مطهرشان نیست صحیح است؟ و چگونه می شود گوشت و استخوانشان که در حدیث اشاره کرده به عرش برود؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در صعودِ گوشت و استخوان آن عزیزان نیست، بلکه چون از تدبیر بدن‌شان به‌کلّی آزاد می‌شوند و حقیقت‌شان عرشی است؛ تمام حجاب‌های بین آن‌ها و عالم بالا برطرف می‌شود و جسم مثالی‌شان را در عرش احساس می‌کنند و چون آن‌ها عرشی هستند به عالَمِ فرش و ارض و بدن مبارک‌شان نیز نظر دارند و زائر خود را مدد می‌کنند.

26157
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، در شرایط اخیر به نظرم آن فتنه هایی که در روایات اشاره شده مردم هنگام آخرالزمان و پیش از ظهور منجی بدان گرفتار می شوند در حال رخ دادن است. آن فتنه هایی که دیگر خوبان و منتظران ریزش می کنند و روبروی ولایت می ایستند و به تعبیری به مضلات الفتن گرفتار می شوند. بشدت برای من به شخصه این هراس علی الخصوص پس از حوادث بنزین و این حادثه اخیر که جمع کثیری از نیروهای انقلابی رسماً از محور ولایت برگشتندند و حتی از ایشان مکدر شدند یا نا امیدی به آینده نهضت برایشان رقم خورد، پیش آمده که مبادا از محور ولی فقیه و انقلاب باز گردم و در این جبهه نباشم. آیا این گونه دغدغه و تشکیک ها عادی است و با توجه به شرایط فعلی، منطقی بشمار می رود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که مواظب باشیم با عقل قدسی که سیره‌ی ائمه «علیهم‌السلام» و سخنان آن‌ها است متذکر آن است فکر کنیم تا جایگاه نظام اسلامی و ولایت فقیه در جان ما، جا باز کند و از آن طریق، ما در مسیر معنابخشی به خود قرار گیریم وگرنه با عقل غربی از آن جهت که غیر توحیدی است در مقابل هر حادثه‌ای از جای خود کنده و معلّق خواهیم شد. گفت: «گر به هر زخمی تو پر کینه شوی / پس کجا بی‌صیقل، آیینه شوی». موفق باشید

26100

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: ممنون میشم یکی از کتابهای فرانسیس بیکن برای پیگیری «نگاه ایشون به علم» رو معرفی کنید. ایشون نگاهش در علم رو در چه کتابی به طور واضح و مفصل گفته است؟ و کسی می شناسید که ایشون رو مستدل نقد یا بررسی یا تأیید کرده باشند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «فیلسوفان انگلیسی» از کاپلستون و کتاب «سیر حکمت در اروپا» از فروغی نکاتی در این مورد دارد. در ضمن می‌توانید به جزوات «فلسفه‌ی غرب» که بر روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید

25802
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز؛ در برخی پرسشهای عزیزان می بینم که گویی بشدت از آینده انقلاب و تثبیت جایگاه اون و ساخت تمدن نوین اسلامی دل نگران اند یا حتی نا امید شده اند و در عوض آرامش و طمانینه حضرتعالی در عین دغدغه مندی برایم جذاب و امیدوار کننده است. البته فشارهای ذهنی و عملی ناشی از مشکلات مختلف ملی و روزمره، گویی ما را از توجه به این نکته غافل کرده است که در افق انقلاب اسلامی به چه تمدنی نظر دوخته شده است و ساخت هر تمدنی بدون مشکلات و سختی ناممکن است. ابن خلدون در کتاب مقدمه اشاره خوبی دارد که تمدن ها ماحصل سالها و نسل ها حیات بشری و تکاپو و جنبش اجتماعی اند و ساخت تمدن نیازمند صبر تمدنی است. خود تمدن غرب با تمام مشکلات عدیده فرهنگی، اقتصادی، نظامی و... اما ماحصل سالها مرارت و تحمل سختی ها و مبارزات و حتی جنگهای طولانی مدت است و در کتب خود تاریخ تمدن می شود وضعیت بحران زده حتی شهرهایشان را دید که تشبیه شده اند به یک زاغه بزرگ با خدمات اولیه سطح پایین. گویی این از یادمان دارد می رود که این انقلاب صرفا یک حادثه سیاسی و واکنش به اقداماتی از رژیم پهلوی نبود بلکه نقطه عطفی در تاریخ تمدن سازی انبیاء و ائمه و زعمای اسلام است و همانگونه که حضرت امام فرمود، هدفش طنین ندای لا اله الا الله در سطح جهان و ریشه کن شدن کفر و شرک است. کم اتفاق تمدنی بزرگ در طول این چهل ساله رخ نداده که بزرگترین اش همین دوام یک انقلاب و حکومت دینی بمدت ۴۱ سال است که فوق العاده و بی سابقه است و حتی چنین فرصتی برای ائمه هم حادث نشد. مشکلات و بحران های امروز هم ناشی از همین بینش غیر تمدنی و عدم صبر و توکل است. اقتصادمان رنگ و بوی لیبرالیسم غربی گرفته، آموزش و پرورش مان پریشان است و حتی دستهایی در حوزه وجود دارد که آن را سکولار سازد و البته خود حوزه در برنامه ها و تصمیم سازی هایی درگیر مشکل و ساختارهای نیازمند تغییر و ناقص است و باید معرفت الضعف نسبت به حوادث پیرامون وجود داشته باشد اما با این همه اگر بفهمیم می شود با انگاره های بومی تمدن ساخت و از ساختارهای مثبت را در روح تمدنی خود استحاله کرد و آن‌را جهت اهداف خودمان بکار گرفت و در بستر انقلاب اسلامی و گفتمان انسان سازش، نظام تمدنی بنا کنیم بلاشک اوضاع تغییر می کند و البته نکته اساسی تر که ما کمتر متوجه اش بوده ایم توکل و صبر است. هر تمدنی برای ساخته شدن درگیر مصائب می شود حال اگر تمدن اسلامی باشد که سختی هایش هم نمودی از اراده الهی برای سنجش ثبات قدم ملتهاست تا آنان رشد یابند و خود را متعالی سازند. مگر در طول نهضت نبوی نمی گفتند خدا پیامبرش را رها کرد و تمام مسیرهای گشایش مسدود است اما همانگاه بشارتی رسید: «و اما بنعمه ربک فحدث». این سختی ها نعمت است و بلاشک خدا شما و پیامبرتان را رها نکرده بلکه این سختی ها شما را می پروراند تا متعالی شود. به شخصه معتقدم ساخت تمدن اسلامی تنها متکی به کنشگری و تصمیم سازی و کار انقلابی ما نیست بلکه بخش دیگرش توکل و اعتقاد به رزق من حیث لا یحتسب است که گویی خیلی از ما این گشایش و رزق و امتحانات الهی را فراموش کرده ایم و در نمی یابیم انقلاب و ما، نیازمند چنین سختی هایی هستیم تا عیوب را کنار زده و خود را به آن عالم انسان دینی نزدیک و نزدیک تر کنیم. عذر می خواهم طولانی شد و البته محضر حضرتعالی درس پس می دهیم. به امید پیروزی نهایی جبهه توحید و ظهور حضرت بقیه الله الاعظم. اللهم عجل لولیک الفرج
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر جنابعالی همراه و هم‌نگاه هستم. به‌خصوص در این قسمت که می‌فرمایید: «به شخصه معتقدم ساخت تمدن اسلامی تنها متکی به کنشگری و تصمیم سازی و کار انقلابی ما نیست بلکه بخش دیگرش توکل و اعتقاد به رزق من حیث لا یحتسب است که گویی خیلی از ما این گشایش و رزق و امتحانات الهی را فراموش کرده ایم و در نمی یابیم انقلاب و ما،نیازمند چنین سختی هایی هستیم تا عیوب را کنار زده و خود را به آن عالم انسان دینی نزدیک و نزدیک تر کنیم». موفق باشید

25401
متن پرسش

سلام استاد عزیز: لطفا من راهنمایی کنید. من خودم و دوستانم وقتی به جایی رسیدیم که واقعا حس کردیم از درون تهی شدیم و اون همه مطالعه و کار تو تشکلا هیچی بهمون اضافه نکرده بود و خیلی حس پوچی و افسردگی داشتیم، به واسطه ی آشنایی با یه مربی که ما رو تخلی کرد و بهمون عمق داد واقعا زندگیمون متحول شد. و با مباحث شما آشنامون کردن. الان ما هم میخوایم این روال صحبت چهره به چهره رو ادامه بدیم و با افراد صحبت کنیم. اما مشکلی که هست اینه که وقتی اولین بار با فرد ارتباط می گیریم و بهشون تلنگر می زنیم و میگیم مثلا اهل بیت (ع) این تصوری که الان داری نیست یا خدایی که الان داری مثل آب تصوریه، خیلی خوششون میاد و میگن خب الان چکار کنیم؟ بهشون میگیم باید کم کم بیای جلو و کلیشه هاتو بشکنی و مطالعه عمیق و مداوم رو شروع کنیم با هم. قبول هم میکنه و شماره هم میگیره، اما میره و دیگه پیداش نمیشه. مشکل کار از کجاست؟ آیا این روش کار تربیتی رو ادامه بدیم؟ اگر نه پس ما وظیفمون چیه؟ مباحث آقای علی صفایی خیلی عذاب دهنده است وقتی آدم حس کنه حرکت نداره. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با رفاقت و خوشرویی، افراد را متذکر امر متعالی‌شان شدید، دیگر به حالِ خود واگذاریدشان تا فکر کنند و با خودشان درگیر شوند تا در نهایت، انتخابِ خود را انجام دهند. آیا حضور بعضی از هنرپیشه‌های سلبریتی در پیاده‌روی اربعین را جز به جهت آن می‌دانید که صاحب‌دلِ دلسوزی بالاخره در گذر و گذرگاهی نکته‌ای با آن‌ها در میان گذاشته است که امروز ماورای همه‌ی آن‌چه اطراف آن‌ها را گرفته است، به چنین انتخابی بس متعالی دست می‌زنند و بدان افتخار می‌نمایند؟ موفق باشید

25012
متن پرسش
سلام: ببخشید این سوال جوابش تو کانال جاافتاده بود ۲۴۹۹۶. در مورد نسبت بین زن و اسم لطیف خداوند مطالبی می خواستم. آیا درسته که زن تجلی اسم لطیف خداوند است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید همین‌طور باشد و حضرت حق در جواب مقربان به نور اسم لطیف در قیامت با تجلیِ «حورالعین» جلوه می‌کند که بحث آن در سوره‌ی واقعه به میان آمد. موفق باشید

24840

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در جای شنیدم که پیامبر دعا کرد که بیشترین روزیم در پایان عمر باشد. میشه لطفا علت چنین دعایی را بیان کنید و بفرمایید چرا پیامبر چنین دعایی می کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این صورت چیزی نشنیده‌ام. شاید از آن جهت که در آخر عمر قوت بدن در کسب روزی ضعیف، ولی خرد انسان قوی شده است، کثرت روزی بهتر در جای خود قرار گیرد. موفق باشید

24659

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب و ارادت: ستاد بزرگوار در سایت جستجو کردم به دنبال تفسیر سوره یس اما نیافتم، سوره یس را شرح و تفسیر نفرموده اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سوره‌ی یس بحمداللّه بحث شده است ولی در دی‌وی‌دی‌هایی هست که می‌توانید با تماس با حاج آقا نظری به شماره‌ی 09136032342 آن‌ را پیگیری کنید. موفق باشید

24309

حضور قلببازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در بحث معرفت نفس ذیل نکته پنجم، در مورد حضور قلب در نماز فرموده اید ما هرچه در این جهت سعی کنیم، خود این تلاش حجابی برای نفس ایجاد می کند و برای داشتن حضور قلب باید آمادگی ای در ما شکل بگیرد و آن وقت ملکی ما را به آنجا که باید برویم می اید و می برد. آنچه از اوایل کتاب آداب الصلوه امام خمینی بیاد دارم اینست که ایشان از اولین گامهای رسیدن به حضور قلب را «استرجاع» فرموده بودند و از بقیه هم توصیه هایی با همین مضمون شنیده ایم. لطفا مضمون صحبت خود را در صورت امکان برایمان بازتر بفرمایید و توصیه خود را در این زمینه به ماهایی که هنوز اول راهیم بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در استرجاع و رجوع به حق در ذکر «انا لله و انا الیه راجعون» عملا انسان خود را در محضر حق قرار می دهد تا خداوند به نور فرشتگان قلب او را به سوی خود بکشاند ولی اگر مثلا در نماز بخواهیم با اراده‌های جزئی خود تلاش کنیم تا حضور قلب پیش بیاید همان تلاش ما نوعی حجاب برای ما می‌شود. موفق باشید

24199

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: چرا توَفّی هنگام خواب، بدون سختی و درد است؛ اما توفی هنگام مرگ با درد و رنج است؟ اگر جواب اینست که: چون در خواب، نفس هنوز تدبیر بدن را در اختیار دارد ولی هنگام مرگ آن تدبیر هم از بین می رود؛ دو سوال بوجود می آید: یک اینکه چگونه نفس با اینکه خارج از بدن شده، بدن را تدبیر می کند؟ و دو اینکه : در هنگام مرگ برای اولیاء الهی که دردی وجود ندارد، دلیل چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم باید بعد از گوش‌سپردن به صوت‌های شرح کتاب «ده نکته» و سپس مباحث «معاد» آرام‌آرام جواب سؤال‌های خود را بگیرید. زیرا اگر بنده هم بخواهم این سؤال‌ها را جواب بدهم، باید همان دو کتاب را در این‌جا بنویسم که مقدور نیست. موفق باشید

31486
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد طاهرزاده: جناب استاد با توجه به پاسخ ۳۱۴۶۲ نکته ای به نظر می رسد که جنابعالی در پاسخ مسئله دیگری را مطرح نمودید که سائل هم به آن معتقد است سخن در این نبود که قرآن و اسلام نابود می شود که شما آیه «انا نحن نزلنا الذکر» را مطرح نموده و این که اسلام در طی قرون از حجابها و موانع عبور کرده است و باقی مانده است. سخن در این بود که شما فرمودید آینده اسلام را گره زدید به حکومت فعلی و گفتید خدا اجر خون شهدا را ضایع نمی کند و این حکومت و انقلاب را حفظ می کند و بر نظام استکبار غلبه می دهد و آنگاه این شبهه پیش آمد که چنین مسئله ای نه دلیل عقلی دارد نه توسط نقل و تاریخ اثبات می شود و خون شهدای بزرگ صدر اسلام مطرح شد که آن خونها باعث نشد حکومت به امام علی برسد باعث نشد حکومت از دستان امام معصوم و حجت و ولی خدا امام مجتبی خارج نشود و تسلیم معاویه خبیث نشود. با توجه به این نکته بسیار مهم که آنجا عیب از مردم بود و از جانب حاکم معصوم هیچ خطایی و ظلمی نبود اما اکنون که ظلم از جانب حاکمان بیداد می کند ما مردم هم که گرفتار چه ظلم‌ها و اجحاف‌ها و بی ایمانی ها در حق هم شده ایم الملک یبقی مع الکفر ولایبقی که الظلم. هشدار شهید مطهری هم در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی قابل توجه است که فرمود اگر این انقلاب به معنی واقعی کلمه عدالت را اجرا نکند و شکاف های طبقاتی را به معنی واقعی پر نکند آنگاه ممکن انقلاب دیگری رخ بدهد که معلوم نیست اسلامی باشد. لذا اجر خون شهیدان با خودشان و لقای پروردگار است و باعث حفظ اسلام و دین خدا می شود نه اینکه حتما این انقلاب و حکومت حفظ می شود و حتی اگر هیچ شهیدی هم نبود خداوند باز دین خودش راحفظ می کرد و به قول قرآن حتی اگر نیاز می شد شما را می برد و خلق دیگری را می آفرید. خلاصه آنکه اشکال چیز دیگری بود و پاسخ چیز دیگر با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به همین امر باز عرض بنده آن است که اصل انقلاب اسلامی که مسیر حضور خدا در مقابل جهان استکبار و سکولاریته است، حفظ می‌شود و مردمی که در این زمانه به دنبال مأوایی بیرون از سیطره استکبار می‌باشند می‌توانند خود را در آن مأوا دنبال کنند. موفق باشید

31440

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد عزیز من با آثارتون چند سالی است که مانوسم ولی اجازه دارم یک نقدی به آثارتون خصوصا کتاب معرفت نفس و کتاب از برهان تا عرفان داشته باشم؟ استاد این دو کتاب شما علیرغم اینکه دنیای جدیدی به رویم باز کرده و من با خواندن این مطالب بسیار به وجد می آیم و لذت می‌برم ولی بسیار ذهنم را پر از ابهام و سوال کرده و این به دلیل کامل و جامع نبودن مطالبی است که شما فرمودید. مثلا گاهی وقت ها سوالاتی به ذهنم می‌رسد که در سایت از شما می‌پرسم و شما یک مطلب و یک باب جدیدی را به رویم می‌گشایید که منتها چون خیلی خلاصه جوابم را می‌دهید ذهنم را از جنبه های مختلفی پر از ابهام می‌کنید. یک علت دیگر این پریشانی ذهن را من این می‌دانم که این مباحث نابی را که من از شما آموختم خیلی پله پله بیان نفرمودید تا ذهن یک نظم و انسجامی پیدا کند. مثل این می‌ماند که چشم بسته دستم را گرفته‌اید و به یک دنیایی واردم کرد‌ه‌اید که از یک طرف خوشحالم که وارد شده‌ام و از طرف دیگر از نظر ذهنی احساس سردرگمی می‌کنم و آن دنیا خیلی برایم مجهول است. یا مثلا مثل این می‌ماند که یک کلیاتی از فنون کشتی را به من یاد داده‌اید و بعد من را وارد مسابقات جهانی کشتی کرده اید و همزمانی که دارم با حریف کشتی می‌گیرم شما در کنار تشکِ کشتی دارید به من فنونی را یاد می‌دهید تا از پس حریف بر بیایم. درصورتی که قبل از اینکه من وارد مسابقات بشوم بایستی تمام پیچ و خم و مفاهیم را به صورت منظم به من آموزش بدهید تا من سر تشک‌ِ کشتی دو فن را با هم قاطی نکنم و دست و پای خودم را به هم گره نزنم. استاد من به شدت به این مباحث علاقه دارم و از اینکه مرا وارد این مباحث کرده‌اید بی نهایت ممنونم. ولی می‌خواهم این مباحث را خیلی جامع تر و کامل تر دنبال کنم. اصلا خودِ آثار شما به من این انگیزه را داده تا قصد چنین کاری را بکنم. حالا از شما درخواست دارم که چکار کنم؟ از کجا شروع کنم؟ از چه کتابهایی شروع کنم؟ آیا باید بروم منطق بخوانم و بعد آرام آرام فلسفه بخوانم و بعد وارد حکمت متعالیه بشوم؟ ولی خب این کار یک پروسه زمان بر هست که شاید ۵_۶ سال طول بکشد. شایدم بیشتر! استاد بی ادبی مرا ببخشید! من خیلی وام دار شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید إن‌شاءالله این مباحث، افقی را برای امثال حضرتعالی بگشاید تا بیش از پیش به سوی متون اصلی مثل حکمت متعالیه و یا از طریق تفسیر المیزان به سوی قرآن سیر بقرمایید. بد نیست سری به کتاب «مقالات» آیت الله شجاعی بزنید. در ضمن فراموش نکنید که انسان‌ها دارای ذوق متفاوت هستند، تلاش کنید ببینید ذوق شما اقتضای چه مباحثی را دارد. موفق باشید

نمایش چاپی