بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22396
متن پرسش
با سلام محضر استاد: یک بار که با یک چشم به آسمان می نگریستم متوجه شدم رنگ آسمان در یکی از چشمانم تیره تر از دیگری بنظر می رسد حال سوال این است که با توجه به این آزمایش متوجه می شویم این امکان وجود دارد که احساسات از واقعیات فاصله داشته باشند پس چگونه شما قائل به تطابق ذهن و عین هستید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح انسان به جهت ذاتِ مجردی که دارد، ماورای حواس پنج‌گانه با عالَم مرتبط است و به همین جهت حتی خطاهای حس را هم متوجه می‌شود. موفق باشید

19915

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا در این دنیای بی انتها که برای انسان سیری پذیر ندارد امکان استغنای از تکنولوژی و وابستگی محض به ابزار وجود دارد تا از ولایت تکنیک خارج شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا وقتی بشر طلب دنیای بیشتر دارد عنان او در اختیار همان توهّماتی است که تکنیک برتر آن را در اختیار دارد. موفق باشید

31472
متن پرسش
سلام و عرض ادب: عرض تسلیت و قبولی عزاداری ها. بنده بحمدلله طبق آن نقشه ای که در ذهنم داشتم، از طریق کامپیوتر به شغل با ثباتی برسم، تقریبا محقق شده است. حال باید تصمیم بگیرم بین موارد زیر چه کنم؟ ۱. تکمیل تحصیلات کامپیوتری و ارتقا در همین موضوع ۲‌‌. خواندن رشته علوم قرآن و حدیث ۳. خواندن رشته فقه و مبانی حقوق ۴. خواندن رشته روانشناسی گرایش اسلامی ۵. خواندن رشته علوم سیاسی در پیام نور علاقه ام این پنج است، ولیکن چون می ترسم از این شاخه به آن شاخه پریدن های بسیار که مانع شود از پیشروی، تمایل به گزینه ۱ یعنی کامپیوتر دارم. ولی از طرفی هم حس می‌کنم زیاد مشغول علوم مجازی شدن هم مرا از اصل غافل می‌کند، لذا در این بین مانده ام. نظر حضرتعالی برایم راهگشاست. البته شکر خدا مطالعات دینی بنده قطعی نداشت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان رسالت در فضای مجازی می‌توانید همان رشته کامپیوتر را ادامه دهید. در کتاب «بنیان‌های حکمت حضور جهان بین دو جهان» که در دست تهیه است، در بنیان ۵۷ این‌طور عرض شده است:

 حضور در فضای مجازی و ارتباط با جهان گشوده همدیگر

۵۷- برای فهم درست پدیدارها باید به آن‌ها تعلّق داشته باشیم و آن‌ها را در جهان خود بیابیم و تفکر، یعنی یافتن رابطه‌ای درست با پدیدارها. این همان رسیدن به شور «وجود» و استقرار است نسبت به موجودات، به عنوان روشنی‌گاه‌های وجود، وگرنه با پندارهای خود و با مشهورات به‌سر می‌بریم که هیچ گرمایی به جان انسان منتقل نمی‌کنند تا احساس ناکامی و پوچی نداشته باشد.

نسبتی بین نگاه پدیدارشناسانه به موجودات با به تجلی‌آمدن وجود هست و چنانچه به پدیده‌ها نگاه خاص پدیدارشناسانه داشته باشیم و «وجود» نیز مطابق آن پدیدارها ظهور می‌کند، می‌توان گفت فرشته یا فرشتگانی در جان انسان تجلی کرده‌اند، زیرا «وجود» در ذات خود عین کمال است و در هر موطنی که ظهور کند عملاً انسان در خود با صورتی از کمال الهی مرتبط است.

جهانی که با انقلاب اسلامی در حال طلوع است، آنچه را که ماورای فهم بشر روزمرّه است به ارمغان می‌آورد تا هرکس در آن فضای گشوده بتواند خود را آغاز کند و انسان‌ها همدیگر را در آن جهان که به سوی آن‌ها گشوده شده، درک کنند. مانند آنچه در پیاده‌روی اربعین می‌توان تجربه کرد و یا در این تاریخ آرام‌آرام همان روحیه در حال به ظهورآمدن در فضای مجازی است و انسان‌ها در نسبتی که در دل حضور در انقلاب اسلامی با همدیگر پیدا می‌کنند در فضای مجازی در جهان‌های گشوده همدیگر حاضر می‌شوند. زیرا هرکس به جهت طلوع آن جهان، از خویشتن درکی بس متعالی یافته است، هرچند آن جهان هنوز نامتعیّن است ولی می‌تواند ما را به خوبی از عرصه روزمرّگی که در آن سرگردان بودیم، خارج سازد و راهی شود برای حضور در اکنون بیکرانه جاودان‌مان. مشروط بر آن‌که پدیدارها را همچنان که عرض شد در جهان خود بیابیم و هرکس خود را در فضایی گشوده آغاز کند و بیابد که این «وجود» است که در هر پدیده‌ای فرشته‌گونه در جان ما به ظهور می‌آید. این امری است که در طول تاریخ مکتب‌های گوناگون فکری و سلوکی در پی آن بودند و گویا بشر آخرالزمانی می‌تواند آن‌‌ها را در خود جمع کند.

موفق باشید

31414
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت شما: چند ماه ای هست که از کتب و جزوات و مخصوصاً سخنرانی های شما استفاده می‌کنم و چون الحمدلله به لطف خدا تاثیرات محسوسی داشتم شما رو به عنوان استاد خودم انتخاب کردم، در سخنرانی هایتان از جمهوری اسلامی و رهبری و تصدیق ایشان به کررات پرداخته آید و من پذیرفته ام، حالا چند سوال مبهم و بزرگ دارم برای این شرایط پیش آمده، امیدوارم که پاسخ در خور و قانع کننده ای بدید تا این تصدیق شما برام کامل تر بشه من یه فرد افغانستانی ام ۱. چرا رهبری به وقایع و ستم های طالبان هیچ واکنشی نشان نمی‌دهند، (لطفاً صفحه اینستاگرام ایشان بررسی بشود هیچ پست و استوری که نمی‌زارن، تلویزیون که اصلا ...) ۲. چرا رجال سیاسی و رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران از گروه طالبان حمایت می‌کنند.(حمایت جناب ذالنوری نماینده قم، خطاب طالبان در رسانه ملی هنگام ورود به ایران برای مذاکره به عنوان برادران مجاهد و...) ۳. چرا ایران به طالبان کمک تسلیحاتی و مالی و .. می‌کنند (شاهد، پهباد ایرانی که در اختیار طالبان هست (تصاویر موجود است) و دیگه الان همه چه در ایران و چه در افغانستان میدونند که گروه هایی از طالبان تحت حمایت ایران هست) چه تدبیری! پشت این سیاست ها هست؟ چگونه با این همه پارادکس تصدیق کنم ایشان را؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌دانید که مسئله طالبان بسیار پیچیده‌تر از این حرف‌هاست و بسیار این جریان متفاوت است. پیشنهاد می‌شود مصاحبه آقای علی علیزاده با آقای محمد حسین جعفریان در کانال تلگرامی ایشان را دنبال بفرمایید. https://t.me/jedaalبه نظر می آید خوب است رفقایی که جریان افغانستان را دنبال می کنند نظرات آقای جعفریان را  بدانند. به خصوص که تنها ما را در جریان طالبان می گذارد بدون ردّ یا قبول. موفق باشید

31244

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: شما در مورد آن دسته از دخترانی که به سن تجرد تام رسیدن است و دیگر هرگز نمی تواند ازدواج کنند عرض کردید که چند سال در مورد این نوع تقدیر برای آنان فکر کردید اصطلاحی به نام «خانواده تقدیر» برای ایشان به کار بردید. ۱. ببخشید استاد منظورتان از این اصطلاح چیه؟ ۲. این نوع خانم ها به هر دلیلی در سن مناسب ازدواج نکردن و اکنون واکنش دیگران نسبت به آنها حس ترحم و متاسفانه گاهی تحقیر و تمسخر و توهین است. اما خودشان پذیرفتن که چنین باید زندگی کنند که در عین پاکدامنی تا آخر عمر از احساس خدادادی همسر بودن و مادر بودن محروم هستند. برخی از این دختران سر کار می‌روند و مشغله دارند ولی برخی دیگر شغلی ندارند و در خانه می مانند که شرایط آنان به مراتب سخت تر است. به هر حال این سوال پیش می‌آید که این خانم ها باید چیکار کنند تا از خود بیگانه نشوند و با این مقدر الهی به زیبایی کنار بیایند؟ از اینکه وقتتون را گرفتم عذر می‌خواهم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم با توجه به همین نکات، جزوات مربوط به «زن» که روی سایت هست در محضر خواهران محترم مطرح شد. خوب است که به آن جزوات رجوع فرمایید. موفق باشید

«حضور نرم و نقش مؤثر زن در این تاریخ» و «زن و حضور تمدنی» و «هویت قدسی زن و حضور در جهان گسترده‌ی امروز ....»

31161
متن پرسش
سلام استاد، خدا قوت! سه تا سوال دارم خدمتتون. یکم. اگه آقای جلیلی انصراف نمی دادند، با توجه به تاکید رهبری بر برنامه ی واقعی داشتن نامزد ریاست جمهوری، شما بین جلیلی و رئیسی کدام یک رو انتخاب می کردید؟ چرا!؟ با توجه به نوع نگاه و افق فکری شما، این توضیح شما در جواب چرای برای بنده خیلی مهم هست. دوم. استاد جان، اگه جلیلی انصراف نمی داد چی می شد؟ خیلی ها میگن خوب بود ایشون به عنوان یک رهبر اجتماعی معترضان امیدوار تا آخر می ماند و نماینده ی قشری خاص بریده از اصلاح طلب و اصولگرا می شد، قشری که تخصص گرایی، حق گرایی و فراجناحی را در جلیلی می دیدند! سوم. با توجه به انتصاب آقای اژه ای به عنوان ریاست قوه قضائیه و انتقاد عدالت خواهان نسبت به ایشان در پرونده طبری و... و همچنین امیدآفرینی کارنامه ی آقای رئیسی در دستگاه قضا، مکانیسم و ساز و کار انتخاب رهبری در جهت پیشبرد تحول در دستگاه قضا رو چگونه تبیین و توجیح می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در عقل انتخاباتی مطرح در جهان امروز بود که مقام معظم رهبری فرمودند ریاست جمهور با پشتوانه رأی بیشتر در کار خود موفق تر خواهد و این منجر شد که جناب آقای جلیلی آن تصمیم خوب را گرفتند. خود بنده هم در عین تأکید بر توجه رفقا به آن دو بزرگوار، تصمیم نهایی ام آن بود که هر کدام از آنها که رأی آوری بیشتری در اذهان دارند را پشتیبانی کنیم. به نظرم افرادی که به نحوی نسبت به پرونده آقای طبری جناب آقای اژه ای را مقصر یا بی تفاوت می دانند متوجه عمق قضیه نیستند و اتفاقاً در این موارد باید به اطلاعات و بصیرت مقام معظم رهبری اعتماد کرد. موفق باشید    

30738
متن پرسش
سلام به استاد عزیز: جنابعالی در عکس نوشته ای که در گروه «ماه رمضان تفصیل سوره جاثیه» به آدرس https://eitaa.com/joinchat/1991573617C0cafd5faf1 هست نوشته ‌اید: «با طلوع ماه مبارک رمضان می‌توان فهمید قاصدکِ جان ما خبر آورده که خبری در پیش است، چرا چشم به راه آن خبر نباشیم! و چشم دل را به سوی آن خبر که گشودن آسمان است به زمینیان، باز نکنیم؟! حال سوال بنده آن است که چگونه با قرآن تماس بگیریم و به آن رجوع کنیم تا بیشترین برکات را ان شاءالله داشته باشیم؟
متن پاسخ


 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌دانید ماه، ماهِ اُنس با قرآن است و خود به خود حتی اگر به معانی تک‌تکِ آیات هم توجه نشود، با همان اراده‌ی کلّی و عزم اصلی که بنا دارید در محضر قرآن باشید، نتایج خوبی نصیب خود خواهید کرد. با این‌همه چه خوب است که سعی کنیم بیشترین بهره را از طریق بهترین رویکرد از یک طرف، و بیشترین تدبّر از طرف دیگر نصیب خود کنیم.
در رابطه با بهترین رویکرد، پیشنهاد بنده آن است که در هر روزی که بنا دارید تلاوت قرآن را شروع کنید چند شماره از شماره‌های کتاب «زبان قرآن، اصیل ترین زبان» به آدرس  http://lobolmizan.ir/book/1782 مطالعه بفرمایید و سپس تلاوت قرآن را شروع کنید.
در رابطه با تدبّر در قرآن اگر بتوانید با حوصله و پشت‌‌کار، کتاب «سوره‌ی جاثیه و راز زمین‌گیریِ امّت‌ها» مطالعه کرده و نسبت به فرازهای خاصی که بر آن تأکید شده است؛ تأمّل فرمایید إن‌شاءالله با معارف عمیقی که امروز به کمک قرآن به آن نیاز دارید، خواهید رسید. موفق باشید

30194
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا فاطمه الزهرا صلی الله علیک استاد محترم سلام علیکم الحمدلله علی ما أنعم و له الشکر علی ما ألهم خداوند را بیش از پیش شاکرم بابت نعمت بزرگ اهل بیت علیهم السلام و از خداوند منان عاجزانه خواهانم که دوستانش (علی الخصوص استاد محترم) را که با نگاه توحیدی جان ما را مست این عشق به اهل بیت همراه با معرفت ناب می‌گردانند روز به روز تحت معیت و عنایت خاص صاحب العصر و الزمان موفق و مؤید و پر برکت بگرداند. پس از خواندن مطالب ناب شما در مورد شخصیت یگانه خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها مطلب زیر تقدیم به شما لطفا اصلاح و روشن بفرمایید (( ‏زن یعنی الگوی فاطمی شدن به تبعیت از فاطمه زهرا سلام الله علیها)) انسان باید فاطمی شود تا با ورود به عالم علوی, تعالی یابد ‏و ثقیفه و سردمدارانش تعالی انسانی و انسان معنوی را از بشریت گرفتند و همه چیز وارونه شد و اسلام منفعل. و با نگاه فاطمی باید تعالی را که مقصد انسانیت است به انسانها نشان داد و انسان معنوی را احیا کرد چگونه؟ ‏با همدرد غم فاطمه شدن،‏ با فهم غم فاطمه که غم اسلام بود، اسلامی که آمده تا نگاه توحیدی را افق نگاهها کند و انسان را در تمام ابعادش به تجلی و تعالی برساند ‏و خلیفه الله کند. حیف که فاطمه را نشناختیم و حتی برای شناخت فاطمه بر سینه زدیم و اشک ریختیم اما غم او ناشناخته ماند. ظلم ثقیفه بازان حتی تا اینجا رسید که ما در شناخت خود فاطمه نیز منحرف شدیم از حقیقت فاطمی، و این انحراف و گمراهی شایسته نشناختن مزار و قبر مطهر فاطمه است. فاطمه حتی اجازه نمی‌دهد قبرش شناخته شود که مبادا داعیه فاطمه دوستی مسلمین را فرقه فرقه کند و باز هم از نگاه توحیدی و حقیقت باز بدارد. تا فاطمه شناخته نشود و درد و غمش چراغ راه مان نشود جاده ظهور روشن نخواهد شد چون جاده ظهور از چراغ نگاه فاطمی روشن می‌شود. خداوندا به دردانه خلقتت که رضا و غضبت را به رضا و غضب او پیوند زدی و به آن حوراء انسیه ای که مانند گلی لطیف و زیبا لحظه ای به عالم نمایاندی و عطرش عالم را فرا گرفت و نامردمان پرپرش کردند ‏قسمت می‌دهیم به کلام و دعای خود فاطمه زهرا سلام الله علیها، یا حی یا قیوم، برحمتک استغیث فاغثنی، الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا ‏و اصلح لی شأنی کله. اللهم عجل لولیک الفرج وسهل له المخرج واجعلنا من انصاره و اعوانه والفائزین بلقائه، برحمتک یا ارحم الراحمین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: الحمدلله که متوجه‌ی حضور تاریخیِ آن حضرت که هنوز آن حضور، زنده و سرزنده است؛ شده‌اید. عهد ما با حضرت فاطمه‌ی زهرا «سلام‌الله‌علیها» عهدی است پیشاخلقت‌مان. اگر خود را درست ارزیابی کنیم جان ما همواره از نور مادریِ آن حضرت زنده و بیدار خواهد ماند.

هم او که «امّ ابیها» بود تا رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در تأسیس تاریخ اسلام بدون هویت نرم‌افزارانه، آن تاریخ را بنا نکنند و آن تاریخ، عقیم نماند؛ مهدی «صلوات‌الله علیه» نیز که بناست نه‌تنها در مواجهه با جاهلیت، بلکه با همه‌ی فکرها و فرهنگ‌ها، تاریخِ قدسی خود را بنا کند؛ مسلّم بدون به میان‌آوردن سیره‌ی زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» هیچ افقی در مقابل بشر نخواهد گشود، و لذا آن حضرت فرمودند: «إنَّ لِي في إبنَةِ رَسولِ اللّه ِ اُسوَةٌ حَسَنةٌ» از آن جهت که در شخصیت حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها»، حقیقت و حماسه، منجر به عبودیتی شده است که به حکمِ «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» تمامِ مقصد خلقت است. و این‌جا است که می‌بینیم هر روز بیشتر از روزهای گذشته‌ی تاریخ، فاطمه «سلام‌الله‌علیها» ظهور می‌کند تا معلوم شود مهدی «صلوات‌الله‌علیه» چه تاریخی را بنا است با مردم در میان بگذارد. آیا تاریخ آینده، تاریخی است که باید با فاطمه «سلام‌الله‌علیها» شروع شود و معنا پیدا کند؟ تاریخی که به جای حاکمیت اسلحه‌ها، حقیقت است که انسان‌ها را جلو می‌برد.

جناب آقای موسویان اخیراً سلسله بحث‌هایی در رابطه با حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» داشته‌اند که در آن نکات خوبی را متذکر می‌شوند. خوب است به کانال «صبّار» رجوع فرمایید. @sabbar_ir

 موفق باشید

29146

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: فردی با من به شیوه بدی صحبت کرده که دلم آزرده شده. دوست ندارم از کسی کدورت به دل داشته باشم ولی وقتی او عذرخواهی نمیکنه من چطور باید با او برخورد کنم؟ میگن انسان باید از عمل فرد ناراحت بشه نه خود فرد. و اینکه از روی دلسوزی ایراد فرد رو بهش بگه نه از روی بغض و ناراحتی خودش. ولی استاد من واقعا از خود فرد ناراحتم. چکار کنم؟ و چطور با شخص مقابل رفتار کنم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند اغماض و گذشت، دو سوم دین است یعنی با اغماض می‌توانیم نور دینداری خود را بیفزاییم و اساساً به روی خود نیاوریم که چنین برخوردهایی با ما شده است. موفق باشید

28240

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: جایگاه سخنان رهبر بعد از انتخابات را متوجه نشدم اکثر مردم ایران و قم شرکت نکردند پس تجلیل برای چه؟ چرا به عدم حضور با شکوه اکثریت اشاره ای نداشتند آیا روند انتخابات از ۸۸ به بعد ما را متوجه نمی کند که ملت از انقلاب گسستند و به پایان راه رسیده ایم حرفهای شما زیباست و کسی را چون شما نمی شناسم که افق های متعالی انقلاب را تبیین کند اما چه سود که پای بست خانه سست است و انقلاب در اولیات خویش درمانده خداحافظ انقلاب و آرمانهای بلندت. لکل امه اجل. راستی استاد پس از این نظام چه کار می‌کنید بعید می‌دانم نظام جدید آزادی بیانی بشما بدهد از طرفی آنقدر غرب ستیزی کردید که آنها هم شما را نخواهند پذیرفت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت توحیدی همواره گشوده است سعی بفرمایید با قواعد و سنت‌های عالم، جامعه و تاریخ را تحلیل کنید تا گرفتار سطحی‌نگری و ظاهرگرایی نشوید. موفق باشید

27340
متن پرسش
سلام علیکم: چگونه می توان گفت ما که به سوی ظهورحضرت حجت (عجل الله) پیش می رویم یعنی هم بسوی پریشانی بیشتر در حرکتیم و هم به سوی سامان بیشتر و هر دوی این امر در دل رسیدن به ظهور هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه کار، بزرگ و با اهمیت باشد در عالَمی که موسوم به «اسفل السافلین» است با موانعِ بیشتر روبه‌رو است. ولی در هر حال، عالَم ظرفیتِ تحقق آن کارهای بزرگی را که خداوند مقدّر کرده است، دارا می‌باشد و لذا از نظر ما حرکت به سوی عبور از پریشانی‌های بشر است. موفق باشید

26943

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد جان اگر بخواهیم تفسیر المیزان را جزء برنامه های مطالعاتی قرار دهیم، آیا شرحی بصورت مکتوب یا صوتی پیشنهاد می‌فرمایید، که بیان علامه را با توضیحات لازم برای مبتدیان بیان فرموده باشند. تشکر فراوان از شما و دوستان زحمت کش لب المیزان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده این است که اولاً: جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» مطالعه شود. ثانیاً: صوت شرح چند سوره مثل سوره‌ی عنکبوت و زمر و آل عمران دنبال گردد. ثالثاً: به همان روشی که در آن جزوه گفته شده، سراغ تفسیر المیزان بروید. إن‌شاءاللّه نتیجه خواهید گرفت. موفق باشید

26624

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد من متن انسان تراز انقلاب اسلامی ۲ و پرسشهایی که در مورد انتخابات بود رو خوندم. در سوالی فرمودین ما هنوز میخوایم با کسی مثل آقای میرسلیم مسائل رو حل کنیم در صورتی که به افرادی مثل یامین پور الان احتیاجه. استاد من واقعا ناراحت شدم چون به این نتیجه رسیدم که من چقدر از مرحله پرتم و کاملا نسبت به این درک کورم. استاد ما چجوری باید به این جامع نگری و شناخت زمانه برسیم؟ من خیلی هم مطالعه داشتم ولی الان می فهمم که واقعا هیچ ادراک درستی نداشتم و درگیر موهوماتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه فرمودید که بنده از آقای میرسلیم با احترام یاد کردم ولی روحی که بتواند در این تاریخ تصمیم بگیرد، غیر از روحی است که در زمان گذشته تصمیم‌های خوب گرفته. مشکل را باید در عدم حساسیت نسبت به زمانه پیدا کرد که به برگرداندن زمان به عقب فکر می‌کنیم در حالی که باید ببینیم اقتضائات زمانه چیست. آیا کارهای خوب گذشته در این زمان هم به همان شکل جواب می‌دهد؟ موفق باشید

26186

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام به استاد گرامی: سپاس فراوان از فرصتی که به پاسخگویی اختصاص می دهید اگر به کسی گفته شده باشند که باید ابتدا روی اصول اعتقاد کار بکند، آیا سیر مطالعاتی شما کفایت می کند یا باید ابتدا اصول و عقاید دیگر عزیزانی مانند آقای مطهری و مصباح و دیگر عزیزان مطالعه شود؟ باز هم ممنونم. حلال کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای ابتدای کار سیر مطالعاتی سایت خوب است ولی در ادامه لازم است از آن عزیزان حتماً استفاده شود. موفق باشید

26069

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم وقتتون بخیر این گونه احادیث صحت دارد؟ در روایت حبابه والبیه آمده است: دیدم حضرت امیر ع در شرطه الخمیس در حالی که در دست ایشان چوبی که دو انگشت دارد که با آن فروشنده های جری (ماهی بدون پولک) مار ماهی و زمار (ماهی همچون کرم و سبیل دارد) را زد و به آنها فرمود: ای فروشندگان مسوخ بنی اسرائیل و سربازان مروانیان، فرات بن احنف پا شد و پرسید: این سربازان مروانیان کیانند؟ امام فرمود: مردمانی بودند که محاسنشان را تراشیدند و سبیلهاشون را پیچاندند که مسخ شدند. به نظرم خیلی بعید می آید صحت اینگونه روایات.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر هم درست باشد که معلوم نیست؛ مربوط به افراد خاص و شرایط خاص است، چه ربطی به امروز و مردم این زمانه دارد؟!! موفق باشید

25941

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چرا آیه قرآن درباره منافقین می فرماید که «خداوند، نورشان را می برد.» مگر منافقین، نور دارند که خداوند نور این ها را خاموش کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور، نورِ اولیه‌ی ایمان که همان فطرت است می‌باشد. موفق باشید

25695

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد لطفا بفرمایید در مورد مشیت الهی چه کتابی رو مطالعه کنم؟ پیش زمینه خوبی به فضل خدا در مباحث معرفتی و عرفانی شما دارم. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «انسان و سرنوشت» شهید مطهری و پس از آن کتاب «مصباح الهدایه»ی حضرت امام کمک کند. موفق باشید

25457
متن پرسش
با سلام خدمت شما: در کتاب امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه آورده اید: انسان بیش از آنکه از «وجود» سخن گوید باید بگذارد از طرف وجود مورد خطاب قرار گیرد یعنی باید بگذارد انقلاب اسلامی با او سخن بگوید تا خداوند از این طریق با ما در این روزگار حرف داشته باشد و این است مواجهه فعالی که باید با خدا داشته باشیم وگرنه در سیاهچال روزمرگی به فردیت خود مشغول می شویم و دیگر به عنوان انسانی ممتد در هیچ عالمی حضور نداریم زیرا با وجودی ترین پدیده ی تاریخ امروزمان ارتباط برقرار نکرده ایم آیا این توصیه رهایی از نیست انگاری نیست آن نیست انگاری که برای جان بشر امروز شده؟ عمدتا در فعالیتهایمان مثل جلسه هفتگی تفسیر با دوستان و بیان نوشته های پیاده شده از فایل صوتی یا جلسات مباحثه کتاب گاها این احساس به سراغمان می آید که همان سخن گفتن از وجود است استاد عزیزم مواجهه فعال با خدا داشتن گمشده مان شده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آفرین! حرف همان است که گفتید. موفق باشید

24987

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم وقتتون بخیر استاد گرانقدر: ۱. اسم «یا حق» الهی جمالی است یا جلالی؟ ۲. اسم «یا شریف» جمالی است یا جلالی؟ در مورد خداوند به چه معناست؟ کسی که مظهر این اسم است چه ویژگی ای دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر دو ۲. ظاهراً اسم جلالیِ آن بیشتر است و به این معنا نظر به حضور نرم حضرت ربّ العالمین دارد. موفق باشید

23107
متن پرسش
سلام: در مورد آیه شریفه: «فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَٰذَا إِلَٰهُكُمْ وَ إِلَٰهُ مُوسَىٰ فَنَسِيَ» درباره معانی و نکات عرفانی این آیه مطالبی از خدمتتون استفاده کنیم. عجلا جسدا خوار چقدر ارتباط با نفس انسانی دارد و خوار در اینجا (همان صدای گوساله که طبق حدیث آن را خدا قرار داد) چیست؟ روایت: در صافی از امام پنجم (ع) نقل می کند که: چون حضرت موسی مشغول مناجات با خداوند متعال بود، وحی شد که من قوم تو را بازمایش قرار دادم! عرض کرد به چه وسیله أى پروردگار من؟ فرمود بوسیله سامری. عرض کرد چگونه شد جریان آن؟ فرمود: زیور و طلاهای مردم را جمع کرده و از آنها گوسالهای ساخت که صدای گوساله می کرد. عرض کرد: صدای او را که داد؟ فرمود: من . در اینجا موسی (ع) گفت: این نیست مگر فتنه تو که گمراه می کنی بان کسی را که بخواهی و هدایت می کنی آنکه را که می خواهی. و چون آن حضرت بسوی قوم خود برگشته و آنان را در حال پرستیدن گوساله دید: ألواح را بیانداخت و شکست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً خداوند ملت‌ها را بعد از به‌ظهورآوردنِ حقیقت آزمایش می‌کند و در فتنه می‌اندازد تا معلوم شود آیا بر عهد گذشته هنوز باقی‌اند و فرعونی فکر می‌کنند، چون فرعون بت‌پرست بود، یا الهی فکر می‌نمایند؟ خوار آن گوساله، صدایی بود کاملاً شبیه یک موجود زنده و امتحانِ سختی بود. وعده‌ی رفاه می‌دهند در حالی‌که حقیقت ندارد. رفاه را باید در بستر رحمت واسعه‌ی الهی پیدا کرد و نه در بستر گوساله‌ای مثل فرهنگ غرب. موفق باشید

36104

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و ادب حضور استاد عزیز و بزرگوار: در سوالی که پیش‌تر از شما درباره معنای شاکله در آیه شریفه: «کل یعمل علی شاکلته» پرسیدم جنابعالی نظر علامه طباطبایی را تبین فرمودید. در ادامه پژوهشی که در این باره آغاز کردم با فرضیه‌ها، سوالات و یافته‌هایی مواجه شدم که ضرورت داشت جهت اطمینان از مسیر تحقیق با شما در میان بگذارم. ۱. بحث لغوی: عرب زمان پیامبر (ص) با توجه به اینکه شاکله از ریشه شکل به فتح (ش) باشد یا به کسر آن دو معنا را ممکن است برداشت کند. در صورت اول زمانی که میگفته (شَكَلْتُ الدابَّةَ أَشْكِلُها شَكْلاً) أي: شَدَدْتُ يَدَها وَرِجْلَها. منظورش این بوده که او را شکل دادم. در این صورت معنای شاکله در آیه شریفه این است که دست‌وپای عمل انسان را می‌بندد و او را محدود می‌کند. در صورت دوم که به معنای (هیئت، صورت و فرم) به کار می‌رود معنای گسترده‌تری دارد و چون از این ریشه هم فعل متعدی ساخته می‌شود و هم فعل لازم و هم استعمال آن به عنوان اسم فاعل صحیح است و هم اسم مفعول، این ظرفیت در واژه شاکله وجود دارد که هم از یک سو شکل پذیر باشد و هم شکل دهنده. شکل پذیر از آن جهت است که عواملی بر او اثر می‌گذارند و شکل دهنده از آن جهت است که عمل را شکل می‌دهد. معنای متعدی شکل به فتح (ش) می‌تواند با معنای آن به کسر (ش) هم سازگار باشد؛ چراکه شکل دادن به معنای صورت در نهایت و نتیجه موجب بستن و محدود کردن ـ به همان معنایی که عرب درباره دابه به کار می‌برد ـ هم می‌گردد. ۲- بحث روایی: در کتب: (تفسیر عیاشی، تفسیر البرهان، نورالثقلین، الکافی، من لایحضره الفقیه و تهذیب الاحکام) روایاتی ذیل آیه شریفه از امام صادق علیه السلام نقش شده که معنای شاکله را (نیت و عمل) می‌دانند. از آنجا که بحث یک مسئله تربیتی است نه تعیین تکلیف مکلف و به حوزه فقه اکبر مربوط است و نه فقه اصغر و از آنجا که هر واژه‌ا‌ی در هر علمی معنایی به تناسب آن علم دارد، بین (نیت) در این روایات با (نیتی) که شرط فقهی انجام عمل است مانند: نیت نماز ظهر یا نیت روزه قضای ماه رمضان که موجب تفکیک و تعیین نوع عمل است تفاوت وجود دارد. در اینجا منظور از نیت هر آن چیزی است که منجر به انگیزه، قصد و حرکت در انسان به سوی یک عمل می‌شود و او را بر می‌انگیزاند. نه اینکه در ذهن و لسان خود نوع عملش را معین کند. به همین دلیل امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: نیت به منزله روح نسبت به بدن است و بدن همان عمل انسان است. از این رو بحث علامه صحیح است که فرمودند: شاکله» نسبت به عمل انسان، نظیر روحِ جاری در بدن است که بدن با اعضاء و اعمال خود آن را مجسم می‌نماید. از آنجا که بین اصولیون از متاخرین موافقت وجود دارد که در بحث الفاظ اخذ چند معنا برای یک لفظ چنانچه با هم تعارض و تناقض نداشته باشند بلامانع است و همه این معانی که برای شاکله تحقیق شد یا از باب اعم و اخص یا از جهت موافقت در نتیجه با هم قابل جمع است، می‌توان نتیجه گرفت که: اولا) اگر چه انسان یک شاکله اولیه دارد؛ ولی این شاکله خود نرم و شکل پذیر است و انتخاب‌های انسان به این شاکله شکل می‌دهد. پس اینگونه نیست که شاکله فقط همان بنیه اولیه انسان باشد قبل از تربیت؛ بلکه تداوم و تکرار در تثبیت یک عمل و تبدیل آن به رفتار و عادت می‌تواند این صورت جدید را در شاکله تثبیت کند و همواره عمل انسان تحت تاثیر شاکله است. از این بحث می‌توان اینچنین نتیجه گرفت که تربیت پایدار باید منجر به تثبیت صورت جدید شاکله شود وگرنه در حد اطلاعات و آگاهی باقی می‌ماند و چون شاکله همچون دابه دست و پای عمل انسان را می‌بندد، انسان در زمانی که هوشیاری و حافظه خود را از دست بدهد ـ مانند شرایط دشوار که انسان در معرض سختی قرار می‌گیرد ـ ناچار بر اساس شاکله خود رفتار می‌کند و اینچنین است که برخی در هنگام خشم یا سختی و دشواری دقیقا بر خلاف آن چیزی رفتار می‌کنند که در زمان هوشیاری. آن زمان که مغز خسته است، اعصاب به هم ریخته و جریان تفکر مختل شده، شاکله به صورت واضحی حقیقت خود را نمایان می‌کند و روشن می‌شود که در باطن انسان چه خبر بوده است. آنچه انسان در طول سال‌ها با عمل و رفتار خود ساخته یکباره بیرون می‌ریزد و هر آنچه از اجداد و نیاکان خود به ارث برده و دست خوش تغییر نشده را پدیدار می‌کند. با این اوصاف جای تعجب نیست که جنابعالی در کتاب خویشتن پنهان می‌فرمایید: "تا عالم انسان عوض نشود جایگاه دستورات روشن نمی‌شود وگرنه آن آقا به طبیعت خودش برمی‌گردد و می‌گوید: خدا لعنتت کند، پدر سوخته! چرا اینطور کردی؟ و بعد کتک را شروع می‌کند." توجه به شکل پذیر بودن شاکله از یک سو و شکل دادن به عمل و بستن دست و پای عمل از سوی دیگر به عقیده من ضرورت توجه انسان به حضور در عالم دینی را که مکررا بیان فرموده‌اید توضیح می‌دهد. ثانیا) شناخت شاکله می‌تواند نتایج مطلوب گسترده‌ای داشته باشد. در اموری مانند ازدواج، تربیت، مشاوره و استخدام فرد شاکله‌شناس قادر است ظرفیت‌ها و نقاط ضعف افراد را تشخیص دهد. به ویژه در مشاوره شاکله‌شناسی قرآنی می‌تواند ضعف روانشناسی را که بر رفتار بنا شده آشکار کند و ریشه عمل که شاکله است را برملا سازد و متناسب با آن چاره‌اندیشی کند. همچنین از طریق نگاه به والدین و اجداد و اقوام یک فرد می‌توان عمل او را در شرایط مختلف پیش‌بینی کرد و دریافت که این خصلت‌ها و روحیات در فرد متاثر از کدامیک از این افراد است. پرسش مهمی که در بحث شاکله باید پاسخ داده شود آن است که شاکله اولیه بر چه اساسی شکل پذیرفته و متاثر از چه عواملی است؟ آیا پدر و مادر در ایجاد این شاکله می‌توانند نقش موثری ایفا کنند؟ آیا تربیت قبل از فرزندآوری آغاز می‌شود؟ به کمک قرآن، احادیث و علومی مانند طب می‌توان چنین نتیجه گرفت که در سه نقطه حساس، والدین بر شاکله فرزند خود اثر می‌گذارند: اول: خون والدین: موید من در این ادعا آنجاست که در زیارت امین الله می‌خوانیم: «اشهد انک کنت نورا فی الاصلاب الشامخه و الارحام المطهره، لم تنجسک الجاهلیه بانجاسها و لم تلبسک من مدلهمّات ثیابها.» همین مضمون در زیارت وارث هم آمده. سلسله خونی که در اصلاب و ارحام ائمه معصومین علیهم السلام جریان داشته از میان نسلی به نسل بعد گذشته که طهارت خود را حفظ کرده و از پلیدی جاهلیت به دور مانده. این مسئله در مورد هر یک از ما چگونه است؟ به نظر می‌رسد تعمق در این مسئله که من از چه نسلی هستم و از چه اصلاب و ارحامی به وجود آمده‌ام، بیانگر این خواهد بود که چرا برخی از کارها و رفتارها و عادت‌ها را بدون آنکه بخواهم به گونه‌ای خاص انجام می‌دهم؟ چرا به طریق خاصی راه می‌روم؟ به گونه خاصی می‌خندم و چرا هر چه می‌کنم نمی‌توانم به راحتی از برخی عادت‌ها خلاص شوم؟ دوم: نطفه: در روایات ما درباره لحظه انعقاد نطفه دستوراتی وارد شده، مواردی نهی شده، مواردی دیگر مکروه دانسته شده و نحوه مطلوب آمیزش توصیف شده است. داستان ابلق شدن گوسفندان حضرت شعیب نشان می‌هد فرزند انسان ذی شعور چگونه ممکن است از حالات پدر و مادر خود در لحظه انعقاد نطفه متاثر شود. تفاوت پدر با مادر در تشکیل نطفه: در توضیح آیه شریفه {وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ} از ابن عباس نقل شده که قَالَ: خُلِقوا فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ، وصُوِّروا فِي أَرْحَامِ النِّسَاءِ. آیه حرث نیز آنجا که می‌فرماید: (نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَّکُمْ) به همین معنا اشاره دارد که بذر ویژگی‌های خود را از پدر می‌گیرد و زن کیفیت رشد را مشخص می‌کند. از این رو انتخاب همسر، تکلیف و مسئولیتی است که بر عهده مردان گذاشته می‌شود تا با انتخاب رحم مطهر و شایسته نسل را مدیریت کنند. سوم: شیر مادر: از امیرالمومنین نقل است که فرمودند: اِیّاکُم اَن تَستَرضِعُوا الحمَقاءَ، َفاِنَّ اللّبَنَ یُنشِئُهُ عَلَیهِ رسول خدا نیز فرمودند: تَوَقَوُّا اَولادَکُم لَبَن البَغِیَّة وَ المَجنُونَة،فَاِنَّ اللَّبَنَی یَعدی در این روایات بنابر قاعده: (العلة تعمم الحكم) ما امکان سرایت دادن علت به سایر افراد خودش را داریم و می‌‌توانیم چنین نتیجه بگیریم که روحیات مادر همراه با شیر به فرزند منتقل می‌شود. البته در اینجا بحث دیگری هم در تربیت جنین مطرح است که عوامل غیبی از جمله اراده الهی چه نقشی دارد؛ زیرا اراده الهی علت تامه است و دعا از اسباب جلب خیر خداوند است به همین دلیل در شب انعقاد نطفه دعاهای مخصوصی وارد شده است. از سوی دیگر در روایات مربوط به این دوران از شیطان هم زیاد گفته شده و نشان می‌دهد که شیطان هم این نقاط حساس را به خوبی می‌شناسد و هر لحظه فرصت طلبانه آماده مداخله است. آنچه برای من سوال جدی است و نتوانستم موضوع را با خود حل کنم این است که چگونه ماده ای مانند خون، نطفه و شیر می‌تواند روحیات، خلقیات، باورهای قلبی، استعدادها و توانایی‌ها و شکل اولیه رفتارهایی مانند نوع نشستن را به فرزند سرایت دهد؟ مگر نه اینکه ماده عین حرکت است و از قبل و بعد خود بی‌خبر است؟ بعید است مسأله به DNA و ژنتیک خلاصه شود؛ چرا که می‌دانیم حاکم اصلی و وجه پایدار انسان نفس است و حداقل بعد از تعلق روح به بدن، اختلافی نیست که روح خود طفل، مدیریت شکل‌دهی بدن را هم برعهده دارد. این سوالی است که در آن منتظر راهنمایی و پاسخ شما می‌مانم. سوال دیگری که باید پرسید این است که آیا نحوه عمل پدر و مادر در این چند مرحله موجب جبر برای فرزند می‌شود یا از آنجا که نفس ذاتا مختار آفریده شده او انتخاب‌گری می‌کند؟ و اگر آنچه به او سرایت می‌یابد انتخاب خود اوست، این انتخاب‌گری چگونه است و چطور می‌شود آن را درک کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله در مورد شاکله و نظر به آیه مربوطه متذکر نکات خوبی شده‌اید. عمده آن است که متوجه شویم وقتی قرآن می‌فرماید: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلًا» با مبنای آن‌که انسان را مختار می داند، متذکر این امر می‌شود تا ما نسبت به شاکله خود و یا به تعبیر روان‌شناسان به منش خود حساس باشیم. به آن معنا که در مسیر کمالات خود به کلیتی از شخصیت خود نظر داشته باشیم که ماورای اطلاعات خود و یا عادات و اعمال‌مان می‌باشد که در اصطلاح عرفانی به آن «ملکات» می‌گویند. و به همین جهت می‌فرماید انسان در دنیای دیگر که شاکله او نقش‌آفرین است، این ملکات او هستند که انسان را فرا می‌گیرد و از انسان صادر می‌شود آنچه باید صادر شود. موفق باشید

31744
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر پرنشاط استاد سلام و درود: آیا نحوه به ثمر رسیدن انسانها در همه تاریخ ها یکی است و همه قرار است برای بهترین نحوه بودن خود مانند جناب قاضی طباطیایی به درجات شهودی برسند و توانایی موت اختیاری و سیر در عالم با نشستن در وادی السلام داشته باشند و یا اینکه در هر مقطع تاریخی نحوه به ثمر رسیدن انسانها متفاوت است و ممکن است همانطور که قاضی با شهود و ... احساس به ثمر رسیدن می‌کرده و اسما الهی را بروز می‌داده انسانها در اعصار دیگر به سبب مکر لیل و النهار نتوانند به چنین توفیقاتی رسند ولی به نحوی دیگر مظهر ظهور اسما باشند؟ (اگر چنین است آن نحوه به ظهور رسیدن و متعالی شدن متناسب با زمان ما چیست؟ و یا در حالت دوم شما معتقدید هنر این است با وجود این مکر لیل و النهار انسانها بتوانند قابلیت هایی مانند قاضی پیدا کنند و در واقع نحوه به ثمر رسیدن انسانها در طول تاریخ یکسان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً متوجه نکته مهمی شده‌اید که در هر مقطع تاریخی به حکم ظهور متفاوت اراده الهی، انس با حضرت حق و سلوک به سوی او متفاوت است. عرایضی در کتاب «حوالت تاريخی عقل تکنيکی و جايگاه انقلاب اسلامی» شده است بخصوص در پاورقی صفحه ۲۱۰ می‌خوانید: «شایسته است رفقا به طور جداگانه به این نکته توجه کنند که بشر این دوران در طلب تجربه‌ی خود می‌باشد در میدانی که در مواجهه با طبیعت به ظهور می‌آید و آن تجربه‌ی «خود» است در اُنس با حقیقت، ولی در بستر انکشافی که در رابطه با طبیعت برایش ظهور می‌کند. این در جای خود نوعی سلوک به حساب می‌آید که بشر بتواند حقیقت را در مظهری به نام طبیعت بیابد. این چیزی نیست که بتوانیم در جهان نادیده بگیریم و همچنان در تاریخی زندگی کنیم که سالکان، آن حقیقت را بیشتر در تجربیات درونی خود دنبال می‌کردند. تاریخ دیگری برای سلوک به میان آمده که در برابر این سلوک، آن سلوک قبلی حالت انتزاعی به خود گرفته است.» موفق باشید

31355

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: بنده اندک آشنایی با عرفان دارد و استعداد ناچیزی در شعر موهبت شده است آثار خود را که در سایتی در زمینه نقد شعر عرضه کردم عموما مطلوب واقع نمی‌شود. احساس می‌کنم فضای شعر معاصر از عرفان فاصله گرفته و با قرابتهایی که با ادبیات غرب پیدا کرده اشعار سطحی و حسی بیشتر مورد اقبال قرار می‌گیرد. حال اگر همان سبک خود را ادامه دهم مخاطب چندانی ندارم و اگر به شعر معاصر نزدیک شوم از عرفان شاید دور شوم چه باید کرد؟ دو نمونه شعر تقدیم استاد: رباعی در تنهایی می دید خود را مدید آراست و در آینه رویش را دید از آهش صحنه ها همه مبهم شد در ظلمت آینه دگر هیچ ندید درین رباعی سعی شد به فیض اقدس مقدس نفس رحمانی کون جامع و فنا اشاره کنم ولی منتقد چیزی از این رباعی دستگیرش نشد که بخواهد نقد کند شعر بعد را سردبیر محترم اجازه نقد نداد قسمت آخرش اشاره به یکی از سخنان حضرتعالیست آنجا که عاشق و معشوق از میان برمیخیزد میخواست همه چیزش/م را در چیزی ادراک کند میخواستم همه چیزش/م را در چیزی احساس کنم اشکی از چشمان جیوه ای اش بر سنگ دل کشید اما حاصل فقط مبادله گر نور بود تمثالی مثالین آوردیم افاقه نکرد عقل را به کار انداختیم مینایی مینویی در جام مرآت ریختیم مدهوش نشدیم صنوبری آوردیم سویدا صمغ صقع درآن ساقه های بلورین عشقه ی/پیچک احساس و ادراک در هم تنیده شد دریغ دیگر هیچکدام نبودیم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که هایدگر می‌گوید: شاعران، روح زمانه خود را با زبانی آسمانی به بشر دوران متذکر می‌شوند. روحی که پنهان وجود انسان‌ها را گرفته است و شاخک‌های شاعران نسبت به آن حساس‌ترند و به همین جهت شاعری که عمق روح و فرهنگ زمانه خود را بشناسد، گفتِ آسمانی زمانه را در قالب شعر می‌سراید. لذا جناب حافظ فرمودند: «در پس آینه طوطی صفتم داشته‌اند / آنچه سلطان ازل گفت بگو، می‌گویم». موفق باشید

30958

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وقتتون بخیر: می‌خواستم ازتون درخواست کنم یه ختم مجرب از ذکر استغفار بدهید تا به آن عمل کنم و دین و دنیا و آخرت خودم رو آباد کنم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد سررشته‌ای ندارم. همین اندازه می‌دانم پيامبراکرم «صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلْم» مي‌فرمايند: «إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَي قَلْبِي وَ إِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فِي كُلِّ يَوْمٍ سَبْعِينَ مَرَّةً» گاهي کدورت روي قلبم مي‌نشيند و من در هر روز هفتاد مرتبه استغفار مي‌کنم. موفق باشید

28145
متن پرسش
سلام استاد: بعد از سالها دست و پا زدن در ورطه عصیان و گناه و آرزوی اصلاح شدن و از دست دادن دوران جوانی اکنون به این نکته رسیده ام که کلید اصلاح و نقطه شروع سختی دادن به این بدن خاکی و دور شدن از تن پروری و راحت طلبی است. در حالی‌که از بچگی لوس و تنبل بوده ام و اکنون نسبت به جوانی روحیه ام هم خیلی ضعیف تر شده است. از کجا شروع کنم؟ چه کنم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بر اساس برنامه‌ی شریعت الهی که چندان هم نیاز به سخت‌گیری ندارد، باید عمل کرد. مهم معارف الهی است که باید پشتوانه‌ی اعمال ما باشد. سیر مطالعاتی سایت، پیشنهاد ما است. موفق باشید

نمایش چاپی