بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26722
متن پرسش
سلام علیکم: آیا اساسا تسامح و تساهل مسلمین و حکام مسلمان در مواجهه با تمامی عقاید در جامعه حتی اگر از جهت مبانی و اصول مشکل داشته باشند و با مبانی دین مبین نخوانند یا حتی موجب اسارت فکری بشر شوند، به بهانه آزادی بیان و فکر مورد پذیرش است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: واژه‌ی تساهل و تسامح در دل زندگیِ دینی مطرح است یعنی دین در ذات خود سخت گیری ندارد مثلا اگر طرف نماز اول وقت را به تأخیر انداخت، دین آن را تحمل می‌کند؛ عجیب این‌جا است که عده‌ای این واژه‌ها را از دین می‌گیرد و برون دینی و بر ضد دین معنا می‌کنند و آن را پای دین می‌گذارند. موفق باشید

25331
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: در کتاب بصیرت فاطمه زهرا (س) در بخش (ریشة عدم بصیرت روشنفكران ما نسبت به دشمن) شما فرمودید دانشجویان خط امام «رحمة‌الله‌علیه» به سفارتخانة آمریكا در زمان دولت موقتِ آقای بازرگان حمله می‌كنند، آقای بازرگان استعفا می‌دهد كه چرا به سفارتخانه آمریكا حمله كرده‌اید، چون او آمریكا را یك دولت می‌داند، كنار بقیة دولت‌های دنیا، در حالی‌كه دانشجویان ما متوجّة توطئه‌های آمریكا زیر پوشش سفارتخانه می‌شوند. چرا دانشجویان خط امامی می‌فهمند این سفارتخانه یك جاسوسخانه است و امثال بازرگان و بنی‌صدر و قطب‌زاده نمی‌فهمند؟ ریشة مسئله را در نزدیكی و دوری به بصیرت فاطمه (س) باید جستجو كرد و هوشیاری خاص آن حضرت كه جایگاه هر حادثه‌ای را در متن تاریخ می‌بیند و نه در شعارها و شخصیت‌های آن حادثه. اما تحلیل امروز در خصوص تسخیر لانه جاسوسی اینگونه است که چون قبل‌تر از این شدت احساسات ایدئولوژیک نه فقط در بین سران حکومت که حتی در جامعه به حدی بود که اگر کسی این حرف را می‌زد می‌شد جاسوس خائن! امروز است که داریم متوجه می‌شویم دولت کارتر تا قبل از تسخیر سفارت با دولت موقت برای تأمین امنیت همکاری می‌کرد و حتی اطلاعات ارتش عراق را در اختیار ایران می‌گذاشت و حاضر بود همه‌نوع همکاری و سرمایه‌گذاری داشته باشد (نخستین دولتی که تنها یک ساعت پس از سقوط بختیار و پیروزی انقلاب، دولت موقت را به رسمیت شناخت آمریکا بود یک روز بعد پاکستان و سه روز بعد از پیروزی شوروی به رسمیت شناخت) الآن است که داریم متوجه می‌شویم تسخیر سفارت و بلوکه شدن سرمایه‌های ایران در بانک‌های آمریکا یک بانک آمریکایی را از خطر ورشکستگی حتمی نجات داد امروز است که مطلع شده‌ایم اشغال سفارت باعث شد پس از نزدیک به یک سال که افکار عمومی مردم جهان حتی در آمریکا و انگلستان به نفع ایران بود و همه انقلاب را تأیید می‌کردند ناگاه پس از اشغال سفارت اکثر این افکار علیه ایران شد و فضا برای برخود قهری با انقلاب توسط دولت‌های بزرگ از تحریم گرفته تا حمایت تسلیحاتی از ارتش عراق فراهم آمد و ... . آیا شما اندیشه و طرز فکر امروزی را بر مبنای تسخیر لانه جاسوسی می پسندید؟ من مطلب کپی کردم امیدوارم در سایت بدست شما برسه چون گویا مطالب کپی شده قابل روئیت نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مطلع هستید که زوایای جریان گـروگـانگيــري جاسوسان در سفارت آمریکا، زوایای دقیقی دارد که باید با دقت دنبال کرد. بنده در جواب جنابعالی یادداشت‌هایی داشتم که خدمتتان ارسال می‌کنم تا إن‌شاءاللّه خودتان در مورد آن عمل فکر کنید. موفق باشید

     در تاريخ معاصر حادثه‌اي به عظمت گروگانگيري نداشته‌ايم. كه لازم است در رابطه با آن حادثه دو نوع عامل را در نظر گرفت:

     الف) عواملي كه ارتباط مستقيم با قضيه داشتند، ولي عوامل اصلي نبودند مثل

     ۱. پذيرش شاه از سوي آمريكا    ۲. ملاقات نخست وزير دولت موقت با برژينسكي

     ب) عوامل اصلي : ۱. گروگانگيري بازتاب طبيعي دخالت‌هاي آمريكا در پنجاه ساله اخير در امور مسلمين بود. ۲. بازتاب الهامات تدريجي ولي مؤثر از تعاليم اسلامي، به خصوص تشيع بود و روحيه سازش نكردن با ظلم و ظالم و نگراني و شناختي كه از توطئه آمريكا به عنوان سردمدار استكبار جهاني وجود داشت، الزاماً چنين واقعه‌اي را مي‌طلبيد.

۳. بازتاب  كينه ديرينه‌اي است كه در عمق وجدان ملت موجود بود و مذهب و مليت ما از آمريكا جريحه‌دار شده بود.

۴. بازتاب و تجلي توكل يك ملت به خدا بود كه از رهبر الهي خود آموزش ديده بودند.

      سفارت در ۱۳ آبان سال ۵۸ به دست دانشجويان افتاد (به مدت ۴۴۴ روز) و مورد پشتيباني مردم و رهبري قرار گرفت. امام فرمودند: «آن انقلابي بزرگتر از انقلاب اول است». آيت‌الله بهشتي در سمت نايب رئيس مجلس خبرگان از پشتيبانان اين كار بودند و گروههاي چپ و ماركسيست كه هميشه مذهبي‌ها را به ساده گرفتن امپرياليسم متهم مي‌كردند و معتقد بودند آمريكا با پيچيدگي‌هايي كه دارد بالاخره انقلاب را منحرف مي‌كند و خودشان را هميشه طلايه‌دار و پيشتاز مبارزه با امپرياليسم مي‌دانستند، يك مرتبه متوجه شدند در اين راه، بسياربسيار از ملت و رهبرالهي آن عقب افتاده‌اند و به همين جهت در ابتدا مي‌گفتند حركتي است مشكوك ولي بعد كه ديگر حيثيتي براي آنها نمانده بود، ديدند حركتي بسيار انقلابي و سازش ناپذير است بخصوص كه اسناد مربوط به خط ميانه و سازشكار داخلي را نيز دانشجويان خط امام منتشر كردند، مثل اسناد مربوط به رابطه پنهاني حسن نزيه، مقدم مراغه‌اي و تيمسار مدني كه همگي از اعضاء دولت موقت آقاي بازرگان بودند.

   افرادي مثل قطب‌زاده و بني‌صدر با گروگان‌گيري مخالفت كردند و بني‌صدر گفت: «با گروگان‌گيري، ما گروگان شده‌ايم». و خود را بدين طريق به آمريكا نزديك كرد و از مسير حماسي انقلاب و رهبري آن از همان روز فاصله گرفت.

     عكس‌العمل آمريكا : ۱. مسدود كردن دارايي‌هاي ايران. ۲. تحريم اقتصادي ايران توسط متحدين آمريكا. ۳. حمله ناموفق طبس  ۴. تحريك و ايجاد كودتاي نوژه ۵. دادن چراغ سبز به عراق براي حمله به ايران

     امام خميني (رحمت‌الله‌عليه) امر رسيدگي به مسئله گروگان‌ها را به عهده اولين مجلس شوراي اسلامي واگذار كردند كه نهايتاً در نشست الجزاير و با وساطت آن كشور به نتايج زير رسيد.

۱. اموال ايران از توقيف خارج گشت. ۲. قرار شد اموال شاه و ديگر طاغوتيان فراري با تهيه درخواست حقوقي از سوي ايران به دادگاه‌هاي صالحه ارجاع شود و آمريكا متعهد گرديد در امور ايران مداخله نكند (عجيب اينكه همان‌هايي كه مي‌گفتند چرا گروگانگيري كرديد، بعد مي‌گفتند چرا گروگان‌ها را محاكمه نمي‌كنيد؟».

     نتايج گروگان‌گيري

    ۱. در عرف نظام سياسي جهان، عملي ارزش آفرين بود كه عامل بقا و شخصيت دادن به يك ملت و انقلاب شد.

    ۲. تحقير آمريكا كه موجب ريشه‌دار شدن انقلاب گرديد. ۳. براي جهان روشن شد كه سفارت آمريكا، سفارت نبود، بلكه جاسوس‌خانه بود و عملاً حيثيت آمريكا در عرف بين‌المللي براي هميشه از بين رفت. ۴. اسناد نشان داد نوكرهاي آمريكا در حال برنامه‌ريزي بر عليه انقلاب بوده‌اند. ۵. شيرازه عوامل توطئه كه توسط سفارت رهبري مي‌شدند، از هم پاشيد، در داخل سفارت‌خانه دستگاه گيرنده و فرستنده عجيبي داشتند كه با آن مي‌توانستند روي تمام امواج بي‌سيم‌هاي جمهوري اسلامي بيابند. ۶. بسياري از عواملشان رسوا شد و بي‌آبرويي برايشان آورد. ۷. بسياري از برنامه‌هاي‌شان كشف و خنثي شد. ۸. براي جهانيان روشن شد كه آمريكايي‌ها خيلي هم قلدر نيستند و زورشان به امت مؤمن نمي‌رسد. و در نتيجه اُبهت‌شان نزد ساير ملل شكست و تأثير اسلام در مقابله با قدرت‌هاي مستكبر نمودار گشت. لانه‏ جاسوسى‏ آمريكا را دانشجويان خط امام گرفتند. امام فرمودند: اين انقلاب از انقلاب اول مهم‏تر بود، به جاى اين‏كه بگويند چرا اين جوانان ما را با آمريكا درگير كردند، از كار آن‏ها استقبال نمودند و عملًا انقلاب را چند قدم جلو آوردند. اين روحيه، روحيه ‏اى است كه هركس سيره اولياء الهى را بشناسد از آن استقبال مى ‏كند. فرمايش امروز مقام معظم رهبرى «حفظه ‏الله ‏تعالي» بسيار عالمانه بود. ايشان فرمودند كسانى كه مى ‏گويند در دوره سازندگى ما به سازندگى كشور بپردازيم و كارى به آمريكا نداشته باشيم، خيلى ساده هستند. اصلًا مگر مى‏ شود؟ مى‏ گفتند استكبار يا با تو مى ‏جنگد تا تو را به زانو در آورد يا بايد از اول تسليم او شوى. مگر او مى ‏گذارد ما سازندگى ‏مان را بكنيم. جنس حركت‏هاى توحيدى و انقلابى اين است كه موحدان در كنار سازندگى، جنگ هم داشته باشند و از حادثه‏ ها هراسى به خود راه ندهند. آرى‏ «التَّاجِرُ مُخَاطِرٌ» تجارت بى‏ خطر نمى ‏شود. زندگى يك تجارت پر مخاطره است. شما از خطر نترسيد زيرا كه جلوه ‏اى از گوهر عقيده و ايمان شما در همين مخاطرات به نمايش مى‏ آيد و از آن طرف وَهمى ‏بودن شخصيت دشمنان اسلام نيز ظاهر مى‏ گردد.

زندگى‏ هاى تاريخ‏ ساز

انسانى كه از اين قاعده غافل است انتظار دارد براى انجام برنامه‏ هايش هيچ مانع و مخاطره ‏اى پيش نيايد و لذا در مقابل اولين مانع ناراحت و عصبانى مى‏ شود، كه اى واى حالا اين حادثه ‏ى غير منتظره همه كارها را خراب مى‏ كند. ولى زيبايى ‏هاى كار در درست برخوردكردن با همين حادثه‏ ها است. راستى اگر معاويه در همان ابتداى حاكميت على (ع) مزاحم آن حضرت نبود، آيا امروز تاريخ شاهد بزرگى ‏هاى آن حضرت مى ‏شد؟ درست است كه به ظاهر كارهاى معاويه و خوارج براى برنامه‏ هاى آن حضرت مزاحمت ايجاد كرد ولى آن حضرت در همين مخاطرات بشر را به چشمه ‏هاى هدايت ابدى متصل نمودند و تا تاريخ، تاريخ است بشر مى ‏تواند از شخصيت آن حضرت تغذيه كند. بنده در كارهاى اجرايى متوجه شدم اصلًا مخاطره جنس كار است. و مدير آن است كه مخاطره‏ ها را به سوى اهداف خود جهت‏ دهد و نه از آن فرار کند.

25129

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: اصول دین تقلیدی نیست بلکه خودم باید با دلیل آن را بفهمم. از سویی شما را اگر به عنوان کار شناس اعتقادی قبول کنم چند حالت دارد: ۱. پاسخ بی دلیل می دهید مانند دکتر که فقط نسخه می نویسد اگر جواب هم بدهد من نمی فهمم چون داری دانش پزشکی نیستم. ۲. شما دلایل فلسفی می آورید من نمی فهمم. در هر دو صورت بالا من نمی توانم حرفهای شما را قبول کنم. حالا بگویید آیا راه دیگری هست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس با عقل و فهم خود باید به چشم‌اندازهایی که دین خدا عنوان می‌کند موضوعات شریعت الهی را مورد بررسی قرار دهد. موفثق باشید

24669

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ضمن عرض تسلیت. آیا هنگام مطالعه و گوش دادن به مطالب جنابعالی یادداشت برداری نیاز است؟ یاداشت برداری باید شامل چه مواردی باشد؟ بنده یا آثار را سطحی مطالعه می کنم وقتی هم یادداشت برداری می کنم آنقدر وسواس می شوم که گویی تمام مطالب عینا نیاز به یادداشت برداری دارند. لطفا اگر نیاز هست آموزشی در این مورد بدهید و بگویید رجوع به یادداشت ها چه زمانی باید باشد. و سوال دیگر آیا برای خوب کار کردن در این مسیر آموزش صرف و نحو و عربی نیاز است و اگر بله از چه منابع و کتبی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یادداشت‌برداری لازم است. به بحث روش مطالعه که در قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» قرار دارد مراجعه فرمایید. موفق باشید

24531

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: قسمت دوم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را به بچه هایی با چه سن می تونیم بگیم که بفهمن و بتونن بین بدنشون و خودشون تفاوت قائل بشند؟ به بچه پنج شش ساله میشه گفت؟ و در مورد فرشته و شیطان از چه سنی میشه گفت که بچه از احساس حضور موجودی که نمیتونه ببینه نترسه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده آن قسمت را برای بچه‌های قبل از دبستان عرض کردم. ۲. شاید بشود از آن سن ۶ سالگی آن‌ها را متوجه‌ی چنین موجوداتی نمود از آن جهت که فرشتگان برای مددهای نامرئی و شیطان برای افکار غلط در مقابل ما قرار گرفته است تا امتحان شویم. موفق باشید

24475
متن پرسش
استاد عزیز سلام علیکم: شما در کتاب خویشتن پنهان در جلسه نهم چگونگی حضور مجردات در عالم در صفحه ۲۷۶ فرموده اید که: (ملاصدرا این نوع وحدت را که بین نفس و بدن هست، یکی از عجایب عالم می داند که چگونه جسم همنشین روح شده! علت این وحدت همان است که روح، بدن خود را خودش ساخته است و از این طریق یک رابطه خاصی با آن برقرار نموده است تا بتواند بالقوه های خود را فعلیت بخشد) حال سوال بنده این است که این حرف شما که (علت این وحدت همان است که روح بدن خود را خودش ساخته) یعنی چه؟ آیا این حرف خلاف عقیده ملاصدرا که نفس جسمانیة الحدوث هست و در ابتدا نباتی هست و بر اثر کمالی که از عالم امر بر نفس می‌رسد وجودش شدیدتر شده و به سمت کمال کامل که تجرد است حرکت می کند، نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان راستای جسمانیة الحدوث بودن نفس از طریق تجلیات فیض الهی بر جسم است که نفس بدنِ خود را از خود می‌داند و تدبیر می‌کند. موفق باشید

23356

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم حاج آقا: میشه نظرتون رو درباره آقای غفار عباسی معروف به غفاری بفرمایید، واقعا شنیدن حرفهای ضد و نقیض گیج کننده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از ایشان اطلاعاتی کافی ندارم. موفق باشید

31589

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام واحترام خدمت استاد عزیز و پدر مهربان: ان شاءلله که حالتان خوب و به دور از جمیع بلیات عرضی و سمایی باشید و عزاداری هایتان مقبول درگاه حضرت حق قرار بگیرد. غرض از مزاحمت اینکه بنده در سال نود و پنج در راه کربلا با بنده خدایی آشنا شدم که ایشون این حقیر غرق در گناه رو با مباحث شما آشنا کردند و به فضل خدا و عنایت اهل بیت علیهم السلام‌ طی این چند سال بنده به واسطه ی اون بزرگوار که عاشق شما بود شروع به گوش دادن مباحث صوتی شما نموده و به لطف خدا با اینکه شغلم نقاشی ماشین است چه در حین کار و چه در منزل با سخنان حق شما انس گرفته و تا الان موفق به استفاده از ۱. برهان صدیقین ۲. معرفت نفس ۳. حرکت جوهری ۴. رساله الولایه ۵. تفسیر سوره حمد ۶. مصباح الهدایه ۷. چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی ۸. برکات نظر به صرف الوجود ۹. آشتی با خدا ۱۰. آداب وصلاه ۱۱. حدیث عنوان بصری ۱۲. جنود عقل و جهل ۱۳. معاد ۱۴. شرح مقالات استاد شجاعی شده ام و تا جایی که ممکن بود یاداشت برداری کرده ام تا اینکه آن بزرگوار حدود یک سال و نیم قبل در سن چهل و شش سالگی فوت کردند و بنده تا به امروز مشغول این مباحث بودم تا اینکه به لطف خدا تمام شد. حال از شما تقاضامندم تا بنده را برای ادامه راه کمک و دستگیری کنید و بفرمایید که چه صوت هایی و چه کتابهایی را پیگیری کنم. راستی اگر زحمتی نیست برای آن یار سفر کرده به نام علی اکبر کرمی فاتحه ای قرائت بفرمایید. از اینکه با متن بلندم وقت گران بهای شما را گرفتم شرمنده ام قربون تون برم. خدا به شما طول عمر با عزت زیر سایه ی امام زمان علیه السلام عنایت بفرماید. التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خداوند آن عزیز را رحمت کند. شما که بحمدلله چیزی باقی نگذارده‌اید! ۲. پیشنهاد بنده آن است که به سوی سوره‌های قرآن و مباحثی که در این رابطه شده است، رجوع فرمایید مثل سوره‌های آل عمران و نساء و نازعات و جاثیه و مطففین. موفق باشید

30297

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز طلبه هستم و حالات عرفانی داشتم. طلبگی را دوست هم دارم ولی با این اوضاع جامعه و گریز مردم از اسلام و محبوب نبودن جامعه طلبگی و مشکلات جسمی و بعضا هم مورد مسخر قرار می گیرم. لذا حالت خستگی و تنبلی شدیدی برم عارض شده است که احساس خستگی و گاهی القائاتی از ناامیدی دارم. چه کنم به حالات سابق عرفانی برگردم و از تنبلی نجات پیدا کنم از تنبلی. احتمالا می خواهید مراجعه به کتب بدهید. کتب شما را خواندم اجابت اینجا فرمایید الله یحفظکم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه‌ی آینده‌ای شد که رهبر معظم انقلاب متوجه‌ی آن هستند و رجوع مردم پس از سرخوردگی از این تجددمآبی‌ها به اسلام است و شما باید خود را برای آن آینده آماده کنید و دروس رسمی حوزه، آن زمان به کار می‌آید و در کنار آن‌ها از تفسیر قرآن و دنبال‌کردن روایات نباید غفلت کرد. موفق باشید

30154
متن پرسش
سلام علیکم: نظر عالم و عارفی بزرگ این است که بدن انسان در جهان است ولی از نظر ادراکی جهان در انسان است. آیا در سیر صعودی هم می‌توان نتیجه گرفت که وقتی انسانی سیر ملکوتی یا جبروتی یا لاهوتی دارد در واقع انسان اشتداد وجودی پیدا کرده و آنها در انسان قرار می‌گیرند نه انسان در آنها چرا که ادراک کننده از ادراک شده بالاتر است و مدرک ادراک شده را در بر می‌گیرد حال ادراک از هر نوعی که باشد چه حصولی و چه حضوری. این برداشت حقیر درست است؟ جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هم‌اکنون هم همه‌ی عالَم نزد انسان است به همان معنایی که جناب مولوی می‌فرمایند:

ای نسخه‌ی نامه‌ی الهی که توئی

وی آینه‌ی جمال شاهی که توئی

بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست

در خود به طلب هر آنچه خواهی که توئی

موفق باشید

29721

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام به استاد عزیز: استاد ان مسئله به ذهن بنده رسید شاید قفل گشای ازدواج جوانان باشد. این چیزی که بنده متوجه میشم آینه که بعضا جوانان ملاک قابل پرستاری و راحتی در زمانه فعلی دردسترسشان نیست آن طورکه باید باشد میکنه و ارایه منبع برای انتخاب به گمانم کم و یا جامع آن و مختصر آن کم است در بعض کانالها هم مطالبی هست ولی به نظرم بعضا سطح آن یا بسیار بالاست که خواننده نمی‌تواند چنین عمیق تفکر کند و یا در شرایط سیاسی فعلی آن را یک مسئله دست نیافتنی می‌داند. مثل صحبتهای رهبری و.. درمورد آسان گرفتن ازدواج که طبیعتا با امر و نهی هم نمی‌توان مسئله را حل کرد. بهترین روش به نظر بنده معرفی کتاب است در این زمینه تا جوینده خودش به دنبال حل مشکل خود‌ برود و اینطور چون تلاش می‌کند احتمال اینکه محکم قضیه را بگیرد بیشتر است. بنده یه سری سه جلدی از کتب آقای نیلی پور پیرامون مدیریت خانواده دیده ام که بین کتابهای بحث خانواده انصافا هم جامع است شامل مهارت های بحث خانواده و هم مطالب روانشناسی اسلامی و هم فقه و مباحث فقهی اما مسیله این است که اگر بخواهیم کتاب را معرفی کنیم، یک چون سطح تقریبا قوی است بیم آن هست که عده ای که اینطور تصمیم نگرفتن تو شرایط فعلی طلاق بگیرن و مایوس بشن و مسئله دوم قسمت انتخاب خانم هاست در این کتاب که ترس این هست که به زنان توسط آقایان سخت گرفته شود و باز زنان مظلوم واقع شوند. استاد از طرفی به گمانم انتخاب فقهی ازدواج لازم و از طرفی مشکلاتی که گفتم. این مطالب را گفتم اگر صلاح می‌دانید لطفا مدیریت بفرمایید چون بنده سواد قوی ندارم ولی به گمانم این فتحی هست. محض اطلاع سه جلد کتاب در کتابفروشی حاج آقانیلی پور در کانون آینده پژوهی خ سروش موجود هست. ولی بنده نمی‌دانم چطور باید عملکرد چون کتاب از مبانی حلیه المتقین هم مطلب دارد ولی به نظر می‌رسد با یک نوع مدیریت خاص باید این کار را انجام داد تا مشکل ازدواج حل شود. ضمن اینکه به متاهلین هم ضربه نخورد. ممنون استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب استاد حاج آقا نیلی‌پور عزیز و مجاهد با آن تجربه و تعهد و دلسوزی و سعه‌ی صدر و صفا و اشرافی که در موضوع جوانان دارند حتماً آثار ایشان برای جوانان مفید خواهد بود. امید است که رفقا از نوشته‌های ایشان غفلت نکنند. موفق باشید

29686

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: گروهی در فامیل ما بسیار برای عرفان حلقه تبلیغ می کنند و در اطرافیان من هم کسی هست که به این جریان فکر می کند، نمی دونم چی به ایشان بگویم. چون شناختی از فعالیت های این گروه ندارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید به این افراد تذکر داده شود که چگونه عرفانی را که با اولیای معصوم و آیات قرآن می‌توان ادامه داد، رها کرده‌اند و به اموری دل بسته‌اند که بیشتر انسان را گرفتار توهّم می‌کند. موفق باشید

29684

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود: سوالم را خیلی خلاصه می‌پرسم. درست است که شما پاسخگوی اعمال و رفتار دکتر داوری نیستید و ما هم چنین انتظاری را نداریم اما با توجه به اینکه عمدتا در این زمانه شما با ایشان جدی ترین گفتگو و دیالوگها را داشته اید و به اندیشه ایشان جدی ترین توجه ها را کرده اید می‌خواهم بپرسم که در شهادت های مهمی که این چند ساله رخ داده (همچون شهادت حججی و سردار سلیمانی) از ایشان هیچ واکنش رسمی ندیده و نشنیده ایم در حالی که جناب دکتر درباره کوچکترین و ریزترین اتفاقات هم از جنبه تفکر و فلسفه واکنش نشان داده اند و علی ای حال ما می‌گذریم و کاری نداریم. اما در شهادت دانشمند شهید فخری زاده فارغ از نگاه فیلسوفانه و متفکرانه انتظار داشتیم بنابر وظیفه و مسئولیت فرهنگستان علوم دکتر حداقل پیام یا واکنش کوتاهی انجام می‌دادند کما اینکه در مرگ مریم میرزاخانی چه سوگنامه ای نوشتند و یاد آن دانشمند را گرامی داشتند، آیا مقام دانشمند بودن شهید فخری زاده بخصوص با توجه به توجه شهید به نسبت فلسفه و فیزیک آیا درخور توجه نبود؟ این سوال حقیقتا جهت مقصد و غرض سیاسی نیست بلکه جهت این است که من که به حکیم بودن جناب داوری اذعان دارم و سالهاست از علاقه مندان ایشانم دنبال واقع قضیه هستم که چه حکمتی پشت این نوع رفتار دکتر وجود دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عین همین سؤال در مورد حاج قاسم سلیمانی برای رفقا پیش آمد. بخصوص که در مورد شهید فخری‌زاده جای سؤال، بیستر هم می‌باشد. یا باید بگوییم تصور کرده‌اند به جهت وجه سیاسی قضیه ایشان وارد نشده‌اند، و یا باید بگوییم در مورد خانم میرزاخانی صرفاً وجه عاطفی در میان بوده است. هرچه هست برای بنده و امثال بنده این سؤال هست، بخصوص که بعضاً در این امور وارد شده‌اند. با این‌همه ما گفتگوی علمی با ایشان را وجهی از تفکر در این زمانه می‌دانیم. ولی به هر حال در این امر باید از ایشان سؤال شود. موفق باشید

29672
متن پرسش
سلام استاد، با عرض خدا قوت: استاد شما میگین ما در برزخ و قیامت همه چیز دنیاییمون از دست میره، چهره و خانواده و دوستان و...، این دوری و از دست دادن فشار داره برامون، از طرفی فرمودین انسان با ارتباط با دیگران ظرفیت و وسعتش زیاد میشه، و اینکه نباید از دست دادن و بدست آوردن چیزی ما رو اذیت کنه، از طرفی محبت به دوستان مومن و همسر نشانه های ایمانه، واقعا یعنی ما باید قطعا کسانی رو دوست داشته باشیم و از دستشون بدیم؟ یعنی باید من نتیجه بگیرم که این فشار و سختی ما رو میسازه؟ چون جمع بین اینها نتیجش سختی و ناراحتی برای انسانه، هیچ کس نمیتونه همسرشو خیلی دوست داشته باشه و برای از دست دادنش غمگین و دلتنگ نشه، و اینکه فرمودین رسیدن به مقامات بالای بهشت سختی زیادی داره، این سختی آیا همین فشار هاست؟ من تو این دو ۳ ماه اخیر یه بخشی از سلامتیم رو از دست دادم و چنان فشاری بهم اومد که شب و روزم رو نفهمیدم، استاد راه تحمل سختی رو به ما بگین تا ما خودمون رو بسازیم برای راضی به رضای خدا شدن، چون انگار حس کردم من خدای روزهای خوب رو دارم می‌پرستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انسان مؤمن در برزخ و قیامت به مطلوبات حقیقی که غیر وَهمی باشند، می‌رسد «وَ ممّا یشتهون» هر آنچه طلب می‌کند به او می‌دهند و خودش متوجه‌ی بی‌پایگیِ تعلقات دنیا می‌شود. ۲. سختی‌هایی که به جهت گناهان خود انسان نباشد، موجب گشودگیِ جهان معنوی برای انسان مؤمن می‌شود. موفق باشید

29661
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: ۱. استاد در بحث معاد ما به این رسیدیم که نفس انتخابگر است و بر اساس همین انتخاب گری بدنی برای خود می یابد. بجز اون گفتیم که هر چیزی که در عالم ماده هست قبلا در عالم غیب وجود داشته حال این مطالب با نظر ملاصدرا که اینچنین است چرا تفاوت دارد: نظريه ملاصدرا درباره نفس انساني نيز نظريه اي تازه و راهگشا و کاملترين نظريه هاست پيش از او دو نظريه از قديم باقي مانده بود، يکي نظريه افلاطوني که معتقد بود که نفس انسان پيش از بدن آفريده شده و پس از آفرينش بدن به آن ملحق مي‌شود. نظريه ديگر نظريه مشائي که مي‌گفت نفس انسان موازي با آفرينش بدن آفريده شده و با آن آميخته مي‌گردد. ملاصدرا اثبات کرد که نفس انسان پس از آفرينش بدن و بر اثر سير و حرکت تکاملي ماده بدن حاصل مي‌شود و بتدريج با نوعي ديگر از تکامل وجودي راه خود را طي نموده و سرانجام در هنگامي که خود را از ماده بي نياز ببيند بصورت مرگ از بدن خارج و از جهان ماده بيرون رفته و قادر به زندگي در عالم مثال مي‌گردد. و به‌تعبير معروف آن؛ نفس انسان در حدوث خود، مادي و جسماني است ولي در بقاء و ادامه حيات خود غير مادي و مستقل. چون هر جا که تکامل هست پاي وجود در ميان است بنابر اين، بدون اصل اصالت وجود حل مسئله نفس انساني قابل حل نمي بود و ملاصدرا آن‌را حل نمود. ۲. الف: در بحث میزان گفته شد که هر ذره ای از اخلاق و عقاید و اعمال نقش دارند. آیا پس از آن که شخص در برزخ مدتی را برای اعمال خود در جهنم برزخی گذراند و پاک شد دوباره در قیامت و در میزان با آن اعمال مواجه می شود؟ ب: آیا جهت گیری کلی انسان فقط به نیت الهی داشتن است این که کسی نیتش الهی بود اما اعمالش خلاف آن بود جهتش غیر الهی محسوب می شود؟ ۳. در بحث مهدویت صحبت هایی در خصوص این هست که بزرگانی فرموده اند پرچم از دست رهبر معظم انقلاب به دست ولیعصر (عج) می رسد، صحت و سقم این صحبت ها چگونه است. جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سخن عزیزالقدرِ جناب صدرالمتألّهین در رابطه با «النّفس جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» در رابطه با حضور نفس است در این دنیا که تحقق خاص جزیی فردیِ او از طریق همین بدن جزئی به ظهور می‌آید و شکل می‌گیرد. ولی آن‌جا که در روایت گفته می‌شود: «خلق الأرواح قبل الأبدان» نظر به وضع ارواح در علم خدا دارد و این دو با هم متنافی نیستند. ۲. خیر! سیر کلّی انسان به حالت اجمالیِ در برزخ معلوم می‌شود و پس از آن همان سیر در قیامت به تفصیل ظاهر می‌گردد. ۳. إن‌شاءالله که چنین باشد، ولی نمی‌توان به پای خدا و اولیای الهی چنین گذاشت. موفق باشید

29025

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: سوالم این است آیا زمان اثر تکوینی متفاوت دارد، مثلا درست است بگوییم اثر تکوینی ماه رمضان گشوده شدن درهای ملکوت است؟ آیا مثلا روز عید غدیر همیشه اون روز اثرات تکوینی خود را دارد؟ این موضوع را در مورد ماه صفر چگونه بگوییم؟ سوال دوم: بعضی عرفان حلقه ای هایی که در گروه های خانوادگی هستند، و به شغل شبهه پردازی مشغولند حتی زیارت قبور در شب جمعه را برای جوانان زیر سوال برده اند چه پاسخ جامعی برای این موضوع هست. و سوال سوم: در مورد بریدن سر گوسفند برای صدقه. چه پاسخی دهیم که می گویند چرا برای خودمان حیوانات را اذیت کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در رابطه با ظرفیت زمان‌ها و مکان‌ها در مباحث «روزه» عرایضی شده است. ۲. دلیل آن‌ها در مقابل نفی سعه‌ی شب جمعه چیست؟ آری! زیارت قبور در شب برای کسی که ممکن است گرفتار توهم شود، صحیح نیست. ۳. خود حیوان از نظر تکوینی دوست دارد که به ثمر برسد و به گفته‌ی جناب صدرالمتألّهین، استفاده‌ی او توسط انسان‌ها شأن حیوانیِ او را در حدّ حیات انسانی قرار می‌دهد. موفق باشید

28673

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: می خواستم سکوت کنم (اگر انسان برای این سکوت کند تا فکر درست کند حتما درست فکر می‌کند) و بیشتر در زمانش صحبت کنم اما هرچه سعی می کنم نمی توانم و صحبتم وارد فضای حرف های بیهوده می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که سعی کنید در این امر باقی بمانید، آرام‌آرام بهتر و بهتر می‌شود. موفق باشید

28031

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: اولا خواستم بپرسم چطور میشه سپاسگزاری کرد از شما که کن فیکون کردید ما رو؟ امروز داشتم به این سوال فکر می‌کردم گفتم از محضر خودتون سوال کنم که یه چیزی یه کاری که بتونم انجام بدم و در توانم باشه رو بفرمایید تا برای سپاسگزاری انجام بدم. ثانیا حس می‌کنم در زندگی نیاز به بازخوانی تمام رویکردهای مادی زده در تمام وجوه زندگی دارم و خواستم با توجه به اینکه هم طلبه هستم هم با گزینش تامین اجتماعی همکاری می‌کنم و پاره وقت براشون تحقیق های محل سکونت و کار رو انجام میدم سوالی از محضرتون کنم: در مورد رسالت طلبگی از شما فیض برده ام اما در مورد این کار جنبی گزینش چند تا سوال دارم. آیا فایده ای در کار گزینش هست؟ در تحقیق و گزینش نیروها چه نگاهی باید داشت؟ اکثر تحقیق هایی که ما می‌رویم داوطلب ها مثبت ارزیابی می‌شوند و از این بابت نگران حقوقی هستم که می‌گیرم و نگران اینکه نکند کار بی ثمری انجام می‌دهم. حضرت امام با فرمان تاسیس گزینش چه هدفی داشتند؟ پرحرفی کردم اما چه کنم که دوست دارم زیاد بپرسم تا زیاد نصیبم بشه. مساله مهم برای بنده دستیابی به افقی است که شما اغلب در مسایل مختلف باز می‌کنید. خواستم با توجه به اینکه طلبه هستم و در گزینش پاره وقت همکاری می‌کنم افقی برایم باز شود. اگر کتابی هم معرفی شود استفاده می‌کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بهترین لطفی که به بنده می‌کنید آن است که بر روی عرایض اینجانب طوری فکر گردد که بقیه‌ی افکار نیز دیده شود. ۲. هرکس هرچند خوب باشد برای هر کاری خوب نیست. نهادهای گزینشی مسئولند که شخصیت افراد را در رابطه با کاری که بایدبه عهده‌ی آن‌ها گذاشته شود، ارزیابی کنند. موفق باشید

27983
متن پرسش
عرض سلام و ارادت: در بحث حرکت جوهری اثبات شد که عالم ماده چیزی جز حرکت نیست و فرمودید که منظور از موجود، موجودات طبیعی مثله انسان و گل و درخت و... هست. آیا می‌توان گفت اشیایی مانند موبایل یا مبل یا ... که یک سری علت معده آنها را بوجود آورده است هم چیزی جز حرکت نیستند؟ اگر اینطور هست حرکت برای اثبات این موضوع حرکت در اعراض اینها را چگونه باید نفسیر و توجیه کرد تا مقدمه اثبات حرکت در جوهر باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عالم ماده، کلاً یک مرتبه از وجود به حساب می‌آید که در ذات خود به عنوان ماده، عین حرکت است و همین‌که پدیده‌های مادی تغییر را قبول می‌کنند، به جهت ذات مادی آن‌ها است که عین حرکت است. موفق باشید

27657

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله: با توجه به مطالب کتاب «جایگاه جن شیطان و جادوگر» که بسیار تاثیر گذار و مفید بود. این سوال برایم پیش می آید که در غرب فیلمهایی بس ترسناک ساخته می شود با مضامین احضار ارواح و... که بسیار تاثیرات مخربی بر روی روح و روان مردم دارد و چه بسا طبق گفته خود سازندگان فیلم از روی واقعیت باشد ولی آیا کنترل ارواح در بزرخ نعوذبالله از دست خدا در رفته که چنین چیزهایی واقعیت پیدا کرده!؟ یا فیلم بر اساس اغراق ساخته شده!؟ نظر شما راجع به این فیلمها چیست!؟ آیا واقعیت دارد!؟ اگر دارد چه مقدار به فیلم نزدیک می باشد!؟ وظیفه ما در قبال این فیلمها چیست!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح غربی، ناخودآگاه تحت تأثیر روحیه‌ی یهودی‌گری است که گمان می‌کند می‌تواند با استفاده از شیطان به مقابله با بعضی از برنامه‌های خدا برود و در این رابطه این‌گونه فیلم‌ها ساخته می‌شوند. به همین جهت در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» متذکر آیات ۱۰۲ به بعد سوره‌ی بقره می‌شود. موفق باشید

27495
متن پرسش
سلام علیکم: نظرتون را در رابطه با خرید و فروش سهام می خواستم بدونم جدای از حکم شرعیش؟ (نظر شخصیتون)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توانم نظر بدهم. چون نمی‌توانم خود را در جای چنین افرادی قرار دهم که وارد چنین وادی‌هایی شده‌اند و لذا اثباتاً و نفیاً ساکت هستم. موفق باشید  

27259
متن پرسش
سلام‌ و عرض ادب خدمت استاد: و عید شعبان بر شما مبارک. بابت معرفی تفسیر سوره جاثیه (در مورد تنگ نظری ها) بسیار ممنونم، بنده اطلاعی از این تفسیر متاسفانه نداشتم، و چقدر به بنده و دوستانمون که غالبا دانشجو هستن و دل زده از رفتار های مذهبی نماها، کمک کرد. با هم مباحثه ای راه انداختیم و بسیار بسیار بحث به آن چه که می خواستیم کمک کرد، بالاخص در کنار روایت زیبایی که در مورد تنگ نظری ها برایم ارسال فرمودید. آخر ما بین رفقایمان: هم گیتار زن داریم، هم مکانیک، هم نقاش تابلو، هم بی سواد مطلق و ... بیشتر هم دوستان هنرمند ما از مذهبی نماها ضربه می خورند و پس زده می شوند توسط آنها. لذا حرفهای ایشان را بنده برایتان فرستاده بودم بیشتر، گرچه حرف دل خودم هم بود. ما گیتاریستی داریم که در دانشگاهی از دانشگاههای کشور، گیتارش که با شش ماه کارگری خریده بود، توسط یکی از مسئولین مذهبی در سرش خرد شده! و وقتی اعتراض کرده که چرا اینکار را کردید، پاسخ دادند: دانشگاه جای مطربی نیست و شما دانشگاه را به گند کشیدید! و اگر دوباره اعتراض کنی کاری می کنم اخراج شوی! ما که نه، ولی یکی از دوستان ما قضیه را شنیدند و برای این پسر گیتاری خریدند و هدیه دادند، همان بزرگواری که از تعطیلی جلسات ما به شما اعتراض کرده بودند. به شما استاد بزرگوار بگویم، این پسر گیتاریست همانیست که الان اگر مطلبی از مطالب شهید آوینی را بخواهیم واکاوی کنیم، باید از ایشان بپرسیم. تمام آوینی در جان این بشر است. مباحث عصر جدید شما را هم مو به مو دنبال کرد. آیا روحی که آمادگی درک آوینی را با این شدت دارا بود، لایق آن رفتار بود؟! غرض: می خواستم شما جمله ای خطاب به این برادر بزرگوار ما بفرمایید، که عیدی ما و ایشان باشد، در مورد این پیوند جوانان و آوینی، پیوند روح های هنر فهم و روح آوینی و هرچه که خودتان صلاح می دانید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بپذیریم در یک تاریخ زندگی می‌کنیم و نه در یک قبیله، می‌فهمیم امروز «دیگری» یعنی چه؟ آقای دکتر اصغر مصلح در این مورد حرف‌هایی دارند که خلاصه‌ی خود از آن حرف‌ها را برایتان ارسال می‌کنم. حرف بسیار است. جهان گمشده‌ی ما، عشق به همه‌ی انسان‌هاست. سری هم به بحث «با دعا در آغوش خدا» بزنید در کانال مطالب ویژه قرار داده شده است. موفق باشید

27170
متن پرسش
سلام: ببخشید منظور از علامه در مورد عرفان، قرآن، برهان چیست؟ و ربط آن به علم چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سلوک إلی اللّه، برهان، عقل را تقویت می‌کند و عرفان، دل را تا بهترین نوع برخورد با قرآن که دریایی است بیکران، صورت گیرد.

قرآن از یک حقیقت واحدی صادر شده و به همین جهت تمام آیات آن دارای پیوستگی هستند. مشکل آن هایی که در قلب هایشان زیغ است آن است که[1] کلام خدا را با کلام مردم عادی مقایسه می‌کنند.

آن «اللّه» که جامع کمالات است در قرآن با ما سخن می‌گوید و در سخنان خود، خود را به ما نشان می‌دهد. اگر او را بشناسیم می‌توانیم به سخن او گوش فرا دهیم. قرآن، قرآن خدایی است که به سخن آمده و با ما در کتابش آشکار می‌گردد. باید بتوانیم از طریق قرآن در حضور خدایی قرار بگیریم که با ما سخن می‌گوید. امام صادق «علیه‌السلام» در همین رابطه می‌فرمایند: «لَقَدْ تَجَلَّی اللَّهُ لِخَلْقِهِ فِي كَلَامِهِ وَ لَكِنَّهُمْ لَا يُبْصِرُون‏» (بحارالأنوار، ج‏۸۹، ص۱۰۹.) بدرستى كه خداوند در كلام خود براى بندگان خود تجلّى كرده است و ليكن آن ها نمی بینند.

قرآن اسرار حضور خداوند در عالم را بر روی ما باز می‌کند از آن جهت که هماهنگ تکوین عالم است. یعنی از یک جهت حضور خدا در عالم و دیگر حضور خدا در کلام او به میان آمده است و اگر هرکس در کلامش حاضر می‌شود، خداوند در قرآن ظاهر شده آن‌هم در عین هم‌زبانی با انسان‌ها. قدرت درست‌دیدن را به انسان‌ها هدیه می‌کند.

قرآن همان بودن خدا در عالم است، به همان اندازه که برای دین خدا در مظاهر باید «وجودبین» شد و از محدوده‌ی ماهیات عبور کرد، به همان اندازه باید با تدبّر در قرآن و نگاهِ وحدت‌نگر یعنی تمامیتیِ معنادار، خدا را در قرآن دید.

برای شنیدن کلامی این‌چنین گسترده که خدا را می‌نمایاند باید گشودگیِ لازم را در خود ایجاد کنیم و از تنگناهای سوءِ فهم و سوءِ‌اخلاق خود را آزاد نماییم وگرنه سخن گسترده‌ی خدا را در شخصیت تنگ خود اسیر می‌کنیم، و این است معنای تفسیر به رأی

موفق باشید

 

[1] - اشاره است به آیه‌ی 7 سوره‌ی آل‌عمران که می‌فرماید: «أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ» اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه ‏انگيزى كنند و به دنبال تاویل آن هستیند.

27132
متن پرسش
سلام علیکم: آیا این دیدگاه دیدگاه متقن و درستی است که برخی معتقدند ابزارها و تکنولوژی فی نفسه خنثی و بدون بار و ارزش فرهنگی است و مانند چاقویی است که می تواند در دست انسان صالح بیفتد و در مصارف خیر بکار برود و می تواند در دست انسان شرور، آلت قتاله شود لذا عناصر و ابزار امروز هم ویژه فضای مجازی و تکنولوژی امروز مهم است در دست صالحین باشد و گرنه به خودی خود یک ابزار و تکنیک، حامل و پرچمدار فرهنگی نیست و باید خود را صالح کنیم تا آن ابزار موجب فساد نشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصّل است. آقای دکتر رضا داوری دلایلی دارند که هر ابزاری در فرهنگِ خاصی به ظهور آمده و ناخودآگاه همان فرهنگ را وارد زندگی‌ها می‌کند و تنها به گفته‌ی شهید آوینی با خودآگاهی از این مطلب می‌توان از ابزارها در راستای اهداف خود استفاده کرد و آن‌ها را از آن خود کرد. کاری که شهید آوینی در «روایت فتح» با دوربین و با قاب تلویزیون انجام داد. موفق باشید

26960
متن پرسش
سلام و خسته نباشید استاد بزرگوار: ببخشید مدتی است تو مباحث شما هستم هر چند دست و پا شکسته ولی یه مشکلی که من رو تو این مسیر و تو زندگی متاهلی خیلی اذیت میکنه اینه که حب نامحرم دارم و این من رو خیلی از سلوک باز میداره. یه دستوری بفرمایید که عمری برای من جواب بده. خیلی راه حل ها رو رفتم ولی متاسفانه مدت کوتاهی جواب میده و باز بحالت قبل برمی گردم و اینقدر حب یه شخص نامحرم در دلم می افته که اصلن میل به ادامه مباحث شما ندارم. ایمیل من خراب لطفا داخل لب المیزان جواب بدین. تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالت، چیزی است که عموماً در این مسیر برای افراد پیش می‌آید تا با کنترلِ آن میل و رعایت تقوا، آن افراد به انسانِ دیگری تبدیل شوند و خود را در ساحت برتری بیابند، زیرا «خُلق الإنسانُ ضعیفا» آری! ضعیف‌بودن بد نیست، ضعیف‌ماندن بد است. موفق باشید

نمایش چاپی