باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد جمعِ آقایانی که در سطور اولیه نوشتهاید، آقای دکتر خاتمی با هیچکدام از آنها قابل مقایسه نیستند و از ایشان به بهترین نحو میتوانید استفاده کنید. آقای فنایی را هم چندان جامع ندیدم. ۲. در مورد سیر مطالعاتی اساتیدی را که نام بردید بهجز آقای نوذری که نمیشناسم؛ همه خوبند. ولی در مورد سیر مطالعاتی در رابطه با فلسفهی غرب فکر نکردهام. بد نیست سری به سیدیهای «روزگارِ نو» بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه ماه رجب را با برکت کامل و در بقایی ماورای دنیا و آخرت برای خود محقق کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در بحثهایی که در رابطه با ماه رمضان عرض شد، تا حدی تبیین گشت که چرا زمانها ظرفیت های مختلفی نسبت به بروز حقایق عرشی پیدا میکنند. مثل جسم انسان که بعضی اعضاء ظرفیت بیشتری جهت به ظهور آوردن احساسات انسان را دارا میباشند با اینکه همهی اعضاء مادی هستند. ۲. آری زمان اذان اصیل، ریشه در عرش دارد همانطور که سیر ظهور صبح و شب در نسبت با خورشید ریشه در تدبیر عرشی دارد؛ حال وقتی نظام زندگی زمینی بهم بخورد به همان اندازه بشر از رابطهی صحیح ارض و سماء، محروم میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسمِ «مضلّ» شأنی از شئونِ اسمِ «جلال» خداوند است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، انتخاب آن پوشش که میفرمایید چون خلاف شرع نیست، حقِ شماست. ولی برای همسر خود هم باید حقی قائل باشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روحِ انسان، نه زن است و نه مرد؛ ولی در طول زندگی با انتخابهایی که هرکس میکند روحِ خود را شکل میدهد. عدهای که انتخابهایی در شأن انسانیت خود داشته باشند، به زیباترین شکل محشور میشوند و عدهای به صورت «قردة» یعنی میمون و خنزیر یعنی خوک محشور میشوند. در این مورد بد نیست به جزوهی «نحوهی بدن اُخروی» که بر روی سایت هست، سری بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته در غرب بعد از رنسانس، روحی به ظهور آمد در راستایِ رعایت آزادی انسانها و این حالت همچنان در اکثر مردم، پاسداشته میشود. در این مورد عرایضی در جزوهی «پاسداشت آزادی در جمهوریت انقلاب اسلامی» که بر روی سایت هست، شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب را ندیدهام ولی اینطور که میفرمایید باید نکات خوبی در آن باشد. البته فکر میکنم دورهی آنهایی که هنوز گرفتار گیردادن به عرفان هستند؛ گذشته است. آینده، آیندهای است که تنها با نگاه عرفانیِ اصیل میتوان جوابِ طلبِ حقیقتطلبان را داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر نمیکنم با دقت بر روی مباحث آقای صمدی در مورد «معرفت نفس» نیاز به مطالب دیگری در این مورد باشد. ۲. به هر صورت بهتر است انسان بدون دلیل ترک همسر نکند ولی اگر تقدیر او طوری بود که رجوع مناسبی برایش پیش نیامد، قصهی تقدیرِ دیگری است که آن نیز در جای خود نوعی زندگی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را / که کس آهوی وحشی را ازین خوشتر نمیگیرد.» ای عزیز! آنچه گفتی حق گفتی و چه اندازه حکیمانه مطلب را تحلیل نمودی، ولی همین اندازه بدان که قضیه برعکس است. تاریخ تحجر گذشته است. در جهانِ گشودهی امروزین این تحجر است که روزگارش به پایان رسیده است و لذا دست و پا میزند و تهمت میپراکند و فریاد میزند بلکه گمان کند که هنوز هست. نه! اسلام دیگری در میان آمده که عرفانِ خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» پشتوانهی حیات آن است وگرنه، «نه از تاک نشان میماند و نه از تاک نشان.» اسلامِ بدون عرفان، اسلام محمدی «صلواتاللّهعلیهوآله» نیست و عرفانِ بدون حضور مولوی، عرفان نیست. البته چرا باید به دست خودمان دشمنان اسلام را فربه کنیم و متهم شویم که اسلام و تشیع چیزی جز تحجر و توقف در ظاهر دینداری نیست؟! و کاری کنیم که متهم شویم گویا این شیعیان بویی از زیباییهای عرفانِ مولوی نبردهاند که اینچنین آن را نفی مینمایند؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر سادگی که همیشه مدّ نظر اسلام است؛ ظاهر مؤمن باید آراسته باشد. به همین دلیل پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» بهترین عطرها را استفاده میکردند. خوب است سری به کتاب «سنن النّبی» تألیف آیت اللّه طباطبایی بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور را نمیشناسم. ذهن من بیشتر متوجهی تاریخ تمدن ویل دورانت است. فکر میکنم کتابهای بهتری هم آمده باشد ولی من اطلاع ندارم. موفق باشید
سلام و عرض ادب: برای خودسازی مطالعاتی دانشجویان و فعالان رسانه ای چه مباحثی را اولویت و دارای ضرورت میدانید؟ اصول عقاید یا معارف اهل بیت یا موارد دیگر؟ ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید از معرفت نفس شروع کنید خوب است. همانطور که سیر مطالعاتی سایت متذکر میشود. و البته کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» که شرح نامه ۳۱ نهجالبلاغه است، در جای خود بسیار مؤثر میباشد. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام: در راستای بحث به تفصیل آمدن موضوع اربعین حسینی: حس میشود این آغاز گرهی دارد با بحث وسعت تاریخی و جایگاه افراد که در این سالهای اخیر حضرتعالی به حق بدان اشاره میفرمایید. بنده اینطور به نظرم میآید که گویا ابتدائاً مؤمنین هشیار را نسبت به رفتارشان با برادران دینی آگاه نمودند، سپس آنها را حساس کردند به وسعت روابطی که قبل از این در برخی مؤمنین ضعف داشت، سپس این را آوردند تا کنار مردم عراق و افغانستان و... ، و هم اکنون گمان میشود، هرچه هست یا گره خورده به این وسعت و سعه صدر تاریخی، یا شاید هم از دل این سعه، متولد شود. به هرحال باید به حسین «علیهالسلام» عرض کرد: مست آمدم ای پیر، که مستانه بمیرم / مستانه در این گوشه میخانه بمیرم. درویشم و بگذار قلندر منشانه / کاکُل همه افشان به سر شانه بمیرم. نظر حضرتعالی در مورد این ارتباط چیست؟ ارتباط بین سعه صدر و روابط مذهبیها با جهان بیرون، و آغاز یک آغاز. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آغازِ یک آغاز برای تجربه گستردگی انسانیت انسانها و عبور از ظلمات سیطره کمیّت و استکبار با هرچه بیشتر «پاکبازی» و «ایثار»، و اینکه به گفته میشل فوکو متوجه باشیم ایران میتواند با انقلاب اسلامی خود، روحی باشد در جهان بیروح تا عالَم به خود آید.[1] در این رابطه است که باید فکر کنیم در تجربه اربعینیِ خود چگونه رسالت خود را در این جهان بیروح به عهده بگیریم و به انجام برسانیم. بیحساب نیست که رهبر معظم انقلاب «حفظهالله» در اولین نشست با دولت آقای رئیسی بر بازسازی اساسی نسبت به فرهنگ و هنر تأکید کردند. حقیقتاً باید از خود پرسید بازسازیِ اساسی چه نوع بازسازی است که بتواند ایران را به عنوان روحی در جهان بیروح در عالَم حاضر کند همانطور که در سفرهای اربعینی حضور ایرانیان روحی بود تا آن سنت، هرچه زندهتر ادامه یابد، و شاید از این جهت بتوان گفت ما باید در جایی دیگر برای روحبخشیدن به سنتهای دیگری در صحنه آییم. مثل حضور حاج قاسم در درّه پنجشیر در کنار احمد شاه مسعود آن مرد مبارز دلزنده و دوستدارِ مردم افغانستان در سالهای گذشته. موفق باشید
[1] - دار مستتر، ایرانشناس فرانسوی گفته است که اسکندر میخواست ایران را یونانی کند، یونان را ایرانی کرد. (اخلاق در زندگی کنونی – دکتر رضا داوری اردکانی- صفحه 245)
باسمه تعالی: سلام علیکم: همسرتان درست میگوید. زندگی در ابعاد گستردهی آن، زندگی است. اگر نماز شب مانع ارتباطهای طبیعی با همسر و فرزندان و آشنایان بشود؛ انسان را یک بُعدی و تنها میکند. در این مورد سری به جواب سؤال شمارهی 30736 بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتهی اول در موضوع مرجحات مربوط به علم حدیث، ریشهی عمیقتر از این حرفها دارد و شرایط تاریخی طوری بود که چنین اقتضاهایی را بعضاً در تدوین احادیث میشده. ولی قسمت دوم فرمایش جنابعالی نکتهای درست و قابل توجه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته موارد فوق، مواردی نیست که در حوزهی سؤال و جواب بگنجد. ولی به هر حال ۱. موضوع بینگبنگ که مسئلهی آغاز را حل نمیکند؟ بالاخره چیزی بوده که چنین شده. به نظر میآید بحث فیض مدام، عالمانهتر باشد. ۲. تحول میمون به انسان، در مجامع علمی پذیرفتهشده نیست. دلیلی نداریم که انسان به صورت مجزا خلق نشده باشد. آری! طی فرآیندی، به قدرت خداوند و با تدبیر او، در خاک زمینهی تجلی روح انسانی توسط خدا فراهم شده. ۴. تحقیقی خاص در این مورد نداشتهام. نظرات مخالف و موافق را دیده و شنیدهام. شاید هنوز نظریهی کروی بودن زمین و گردش آن به دور خورشید، منطقیتر باشد. ۵. بحث حرکت جوهری بهخوبی در این مورد روشن میکند که چگونه جهان ماده با تبدیل قوههایش به فعلیت، به هویت برتری که هویت تجرد و بقاء است، سیر میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مانند همین امروز تاریخی که ما در آن قرار داریم که دینداری از یک طرف بسیار مشکل است و در جبههی دیگر با نظر به افق عدالت و معنویتی که به کمک انقلاب اسلامی در پیش است، آیندهای فراتر از جهان مدرن مدّ نظرها میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به رحمت خداوند امیدوار باشید و سعی کنید با توبه، قدرتِ آن گناه را ضعیف نمایید و اگر باز مرتکب شدید، باز از توبه غافل نشوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن مناظره را گوش دادم و از اینکه جنابعالی آن را برای بنده فرستادید تشکر میکنم. و حقیقتاً ادب حاکم بر آن مناظره، ارزشمند بود. آری! ما باید دغدغهی آن بزرگوار را درک کنیم. همانطور که جناب آقای کاشانی فرمودند لازم نبود آقای دهباشی بر سخن سید جعفر مرتضی و نفیِ در برای خانهی حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» تأکید میکردند. ولی حرف اصلی آقای دهباشی هم قابل تأمّل است که جسارت به حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» واقعاً به آن صورت واقع شده؟ در حالیکه احترام به آن حضرت در آن زمان بین مسلمانان فوقالعاده بوده است و آن طرف برای آبروی خودش هم که باشد، نمیتوانسته تا اینجاها بیاید. آقای دخانچی هم از زاویهی دیگر حرفهایی دارند که بد نیست روی سخنان ایشان نیز فکر کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال اگر در معارف مذکور تأمل داشته باشد حتما در اظهار نظر فقهی اش وسعت بیشتری پیش می آید و این غیر از بحث قبض و بسط تئوریک شریعت دکتر سروش است که مبنا را فهم مربوط به علوم تجربی میداند که در جای خود اشکال خود را دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به طور مفصل بحث شده است. حضرت امام در کتاب «ولایت فقیه» دلایلی میآورند که نتیجهی آن این میشود که سیاست، عین دیانت است و به اصطلاح، ولایت الهی، تمام شئونات انسان را در بر می گیرد و به همان دلیل که خداوند جهت امور اجتماعی هم دستورات و احکامی دارد چگونه میتوان گفت مأموریت پیامبر در امور اجتماعی و سیاسی نیست. اتفاقاً به آیهی ۱۸ سورهی فتح که استناد کردهاند بحث بیعت با پیامبر برای جنگ با حاکمان مکه میباشد که مانع تحقق اعمال حج در آن سال شدند. و این نشان میدهد جهت تحقق دین باید در سیاست نیز وارد شد، وگرنه این سیاستمدارانند که تکلیف دین را تعیین میکنند. ابداً از آقای محقق داماد چنین انتظاری نمیرفت که آیهی ۱۸ سورهی فتح که موضوع فنای مؤمنین در ارادهی رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» میباشد را تا این اندازه تقلیل دهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید بیشتر باید امیدواری را با این افراد در میان گذاشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است از آن جهت که ذات و یا جوهر هر موجودی منحصر به خودش میباشد و عکسالعمل مخصوص به خود را در میان میآورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید جواب اندیشهی خود را با تأمل در معارف حقهی الهی بدهید تا این حالات به سر و سامان بیاید. بنده پیشنهاد دنبالکردن مباحث «معرفت نفس» را دارم. موفق باشید
