عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار در روایت آمده: لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ شادی و خرسندی هنگام افطار به چه معناست؟ آیا مرتبط به فرح و شادی روحی روزه دار است؟ اگر هست توضیح بفرمایید. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید همینطور باشد. از آن جهت که از یک طرف از حجابهای أنانیت خود و سیطره میلهای به دنیا و غذا فاصله گرفته و از طرف دیگر که مهمتر از جهت اول است؛ افقی است که در مقابل او به صورت تکوینی گشوده میشود و آن احساس حضور نفس ناطقه او است در عالَم و عوالمی که نفس ناطقه تکویناً در آن عوالم حاضر است. و در همین راستا میباشد که وقتی نفس آرامآرام روزه و روزهداری را در این بستر و به این معنا شناخت، دیگر گرسنگی او که نهیب نفس امّاره است، قدرت چندانی نخواهد داشت و به راحتی میتواند اینچنین بسراید: «اگر نفس بنالد بگیریم کریها». موفق باشید
سلام محضر استاد: دومین بار اخیراً مزاحم میشوم و این بار میخواهم از خان دانشتان بعد از مدتها بهره بگریم. سؤالی که ذهنم را مشغول کرده در مورد جناب حافظ و اشعار او است. اخیراً به تفسیر غزل ۷۳ «حاصل کار گه کون و مکان اینهمه نیست» رجوع کردم و مسئلهای که از قدیم داشتم برای زنده شد. در سایت گنجور این غزل با شماره ۷۴ آمده و به برداشتهای مخاطب عام که نگاه میکنیم میبینیم برداشت غالب این است که دین و دین داری که این قدر رنج و سختی دارد مهم نیست مهم آسایش در دنیا است و همین که دلت صاف باشد و حتی سدرة المنتهی هم به آن عظمتش در برابر خوشی دنیا چیزی نیست! اما تفسیر شما خیلی متفاوت است. تأکید افراطی بر ظواهر نباید باشد و اگر عشق الهی باشد انسان دین را در آغوش میگیرد و برای دیگر ادیان نیز سهمی از حقیقت قائل است. تفسیر صحیح هم البته همین است. اما اشکالی که من به جناب حافظ دارم این است که چرا این حرفهای خوب را در زبانی زده که این قدر برای عوام شبهه انگیز است؟ چه طور میشود یک ظاهراً عارف عملاً از زبان فسق و فجور دارد برای بیان معارف عالی استفاده میکند؟ شایع است که در دوره شیوع تصوف در قرون میانه برخی فسق و فجورها در بین صوفیهای منحرف زیاد شده بوده از شرب خمر و حتی ملاعبه و معاشقه و حتی لواط با کودکان و بی توجهی به شریعت. حالا به ظاهر ادبیات جناب حافظ که نگاه میکنیم ظاهراً انعکاس دقیقا همین فرهنگ سخیفی است که در بین صوفیه منحرف شایع بوده. صحبت از شراب و مغ بچه و میخوانه و مستی است. میدانم همه اینها تمثیل از عشق الهی است ولی به نظر شما این که خیل زیادی در تاریخ اشعار حافظ را حمل به لا ابالی گری میکنند به گردن جناب حافظ نیست؟ آیا قابل تصور است که مثلاً خداوند در قران با همچین زبانی بخواهد دیگران را به معارف هدایت کند؟ منکر جذابیت شعر و بیان حافظ نیستم منتها برایم سوال بود که چه طور مثلاً علامه طهرانی رضوان الله علیه که موسیقی را هم مطلق حرام کرده اند (حتی موسیقی با مضمون سالم و مذهبی) به خواندن اشعار حافظ توصیه میکنند که ظاهرش از موسیقیهای سالم این زمانه هم به مراتب شبههناکتر و غلطاندازتر است. البته این اشکال آخر را باید از محضر شاگردان ایشان بپرسیم. عذرخواه از تصدیع و تشکر از عنایت
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله را از چند جهات باید بررسی کرد یکی عُرف زمانه حافظ و کلماتی که حتی به نحوی جنابعالی در مثنوی هم ملاحظه میکنید که در زبان محاوره بعضاً این کلمات ردّ و بدل میشده است. ولی مسئله مهمتر گرفتاریِ حافظ است نسبت به کلمات دینی که به جهت سطحی استفادهشدن از آنها به نحوی مندرس شده است. در حالیکه آن کلمات در بدو پیدایشش در صدر اسلام، قدسیترین کلمات بوده. و اینجا است که حافظ برای مدّ نظر آوردنِ آنچه که باید مدّ نظر آورد باید عملاً کلماتی اختراع کند. کاری که هایدگر نیز در زبان آلمانی کرد. و معلوم است که آن کلمات در فضای شخصیت حافظ، معانی خاص خود را به میان میآورد همانطور که کلمات حضرت امام بر اساس شخصیت حضرت امام، معانیِ خاص خود را داراست. و اتفاقاً بنده مکرر عرض کردم ما در این زمانه نیز یک «حافظ» کم داریم تا آزاد از واژههای متافیزیکی که ما را گرفتار مفاهیم منجمد میکند، ما را متوجه «بودنِ» خود و شرف حضورمان بگرداند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله بسیار خوب در مباحث حاضرید. آری! تا اینجا راه باز شده است تا ببینیم در ادامه راه، کار به کجا میکشد. خوب است به این نکته فکر کنید: «ماری که نتواند پوست بیندازد، از دست میرود»، پس اگر جرأت حضور در جهانی دیگر در ما نیست، ما به چه کار میآییم؟ انسانهایی که به زندگیهای عادی و سرد، عادت کردهاند، در مقابل هر آنچه اصالت دارد، کورند. پس به این باید فکر کرد که وقتی خود را پیدا میکنیم، گاه به گاه باید خود را گم کنیم و در پرتو نوری جدید از نو خود را بازیابی نماییم، این یعنی حضوری فعّال و ابدی. بودنی در عین تحول و الهامی بعد از الهام، برای نزدیکیِ هرچه بیشتر به ذاتی از خود که عین فقر و تعلّق است. یعنی رجوع به آغازی که باید هرکس در خود، خود را آغاز کند و این در بستر انقلاب اسلامی قابل تحقق است، مشروط بر آنکه در معرض خورشیدِ وجود، بیشتر خواهان سوزندگی آن باشیم تا روشنایی آن، تا افقهای تازهای گشوده شود. این رسم زندگی توحیدی است که انسان با توجه به آن میداند چه در پیش دارد، زیرا کسی که با آسمانها به گفتوگو در میآید از آذرخش آنها نمیهراسد و در مسیر جستجوی حقیقت، دل به دریا میزند و به سوی دوردستها در سرزمینهای دور و با متفکران این تاریخ همراهی میکند. از آنجایی که حقیقت، اضلاع مختلف دارد باید روحیه شنیدن و استماع را در خود پرورش داد. و این قصه آینده ما است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که شبکههای معاند، مسئله را بیش از حدّ بزرگ میکنند تا ما بزرگیهای خود را ننگریم وگرنه متأسفانه این ضعفها نهتنها در زندانها که در همه ادارات ما به صورتی تاریخی ریشه دوانده است. عمده، راهِ عبور از این تنگناهای تاریخی است و به همین جهت بنده احساس کردم از مدیریت اداره کل آموزش و پرورش استعفا دهم. زیرا ما در زیرساختهای فرهنگی، مشکلات اساسی داریم. بنده بر خلاف جریان روشنفکری، راه حل را هرچه بیشتر در به ظهورآوردن ذات انقلاب اسلامی میدانم و معتقدم رهبر بصیر انقلاب با توجه به چنین مشکلاتی بنا دارند به جای درگیری با امثال آقای هاشمی و آقای روحانی، آرامآرام روحی را از طریق انقلاب اسلامی به صحنه آورند که نتیجه آن، به ظهورآمدن نسلی است که نسبت به انسانیت انسانها حساس باشد و این با آموزههای دینی در بستر انقلاب اسلامی پیش میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: می فرمایند اگر بدن در آب غرق شود و یا توسط حیوانی خورده شود، قبر او شروع میشود و شب اول قبرش هم همان شب است. ولی اگر نه! وقتی دفن شد، شب اول قبرش شروع میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: منطق، شاید چندان لازم نباشد ولی اگر بتوانید تا حدّی ادبیات عرب را دنبال کنید، خوب است. بحمدلله چه در سایتها و چه در سیدیها، راههایی برای آموزش ادبیات عرب فراهم است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه مکرر عرض شد علت انتخاب هرکس در هر امری به هر حال به آن فرد برمیگردد و تصوری که از خود دارد و به همین جهت هم هرکس مسئول انتخاب خودش میباشد و اگر انتخاب را به عوامل بیرون از خود شخص حوالت دهیم، نوعی جبرگرایی پیش میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر کتاب «جامع السعادات» مرحوم مهدی نراقی را با ترجمهی اقای مصطفوی ورق بزنید، و یا کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» که شرح نامهی ۳۱ نهجالبلاغه است؛ نکات خوبی در اختیار شما میگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه نباشیم با چه انسانی روبهرو هستیم، علیالقاعده متوجهی جهانی که باید در آن قرار بگیریم، نخواهیم بود. بشر امروز دارای دو شاخصهی جهانیبودن و آزاد از سوبژه و اُبژه، نظر به حقیقتداشتن، خود را معنا کرده است و غفلت از این، غفلت از همهچیزی است که انسان در این زمانه میتواند در آن قرار گیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همینطور است. به همین جهت ما در زیارت حضرت معصومه «سلاماللّهعلیها» نیز داریم: «یَا فَاطِمَةُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّةِ» و معنای توسل نیز در چنین فضایی معنا میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیتوان در احضار روح، به آن روحی که به صحنه میآید اعتماد کرد. عموماً شیطان به میان میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجا که میدانم در زمان خود پیامبر «صلیاللّهعلیهوآله» مواردی از سنگسار انجام شده است. حال اگر صلاح نیست به آن صورت انجام شود، امر دیگری است. بنده در این موارد صاحبنظر نیستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان چنین وسوسههایی دارد. انسان باید در چنین مواردی سنت ائمهی معصومین «علیهمالسلام» را حجّت قرار دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «معرفت نفس» این مطالب با عمق بیشتر و دقیقتر در معارف ما هست. خوب است سری به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن که هر دو بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث موروثیبودنِ حاکمیت یک بحث است که به هیچ وجه قابل قبول نیست. و بحثِ برگزیدهشدنِ اهلالبیت برای هدایت مردم که آیهی ۳۳ سورهی احزاب متذکر آن است؛ موضوع دیگری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در تاریخی که انقلاب اسلامی به ظهور آمده است، حضور در تاریخی است به وسعت بشریت. حال چه نهادهای رسمی شما را ببینند و چه نبینند. اینکه قصهی همهی بشریت دوران است که خود را در غربتی سختْ آزاردهنده مییابند. اگر به سؤال شمارهی ۲۵۴۴۴ سایت المیزان هم نگاه کنید میبینید آن رفیق در این مورد چه تقلاها دارد. گویا باید به جملهی حضرت مولا «علیهالسلام» به فرزندشان فکر کرد که میفرمایند: «خُذ الْغَمَرَاتِ لِلْحَقِّ حَيْثُ كَانَ،» خود را برای حق در گردابها بیفکن. از آن جهت که گرداب، جایی است که انسان دیگر در دست خود نیست، باید بگوید «بادا باد» هرچه میخواهد بشود. فضایی برای ورود در عالمی که نمیدانیم آن عالم چیست، فراهم شده است، آنقدر هست که بانک جرسی میآید. هر چه پیش آید خوش آید ما که خندان میرویم. خوش باشید و موفق.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به دروسی که باید یک طلبه به طور رسمی دنبال کند؛ ضرری نرساند بسیار کار خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید خواستهاند مطلب را توجیه کنند. زیرا در هر حال این ملکات انسان است که به انسان فشار میآورد و ملکات مربوط به روح است. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: جماد که مثل گیاه و حیوان نفس ندارد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرانقدر: برای نجات کسیکه از بیماری روحی و روانی و افسردگی و افکار منفی و خود خوری رنج میبرد و عزت نفس و اعتماد به نفس او از بین رفته چه راهی سراغ دارید؟ لطفا راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: سعی بفرمایید به قول معروف «ره چنان رو که رهروان رفتند». به افراد قابل اعتماد اطرافتان اعم از آشنایان و رفقا نظر کنید و با روحیه آنها خود را در زندگی حاضر نمایید. ثانیاً: چندان به خودتان فشار نیاورید و با توکل به خدا از فعالیتهای اجتماعی و ورزش و داشتن فعالیتی نه چندان سنگین غفلت نکنید. موفق باشید
سلام علیکم استاد بزرگوار: بنده طلبه پایه ۶ هستم و امسال طبق مشاوره و تفکر طولانی به این نتیجه رسیدم که در کنار فقه و اصول به طور تخصصی به فلسفه بپردازم ، میخواستم سیرِ تخصصی فلسفه که حضرتعالی پیشنهاد دارید را برای کسی که میخواهد فلسفه اسلامی را بطور کامل حل تا به فلسفه غرب وارد شود بفرمایید تا استفاده کنیم؟ در کنار آن توصیه ای بفرمایید که چطور مطالب آموخته شده را باید تعمیق و تثبیت کرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده برای طلبه همان سیر «بدایة الحکمه» و سپس «نهایة الحکمه» و پس از آن «اسفار اربعه» جهت حضور در فلسفه اسلامی راه خوبی است. در شرح «بدایة الحکمه» از دروس جناب استاد امینینژاد استفاده بفرمایید، شروع خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: ازدواج با موحدین طبق آیهی ۵ سورهی مائده، جایز است. البته بخث فقهی آن را فقها روشن می کنند. ثانیاً: مودّت و رحمت الهی در بستر توحید بر زوجین تجلی میکند وگرنه صرفاً یک امر شهوانی میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نزدیکتر را باید در آن جملات به معنای سیر از اجمال به تفصیل بگیریم. ۲. به تشکیکیبودن و شدت و ضعفیافتنِ نفس فکر کنید که چگونه نفس میتواند همواره در وجود خود شدت یابد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا حدّی همینطور است ولی نه به طور کلی. مثل آنکه بداخلاقی و یا ترک صلهی رحم، رزق را تنگ میکند. ولی در هر حال رزقِ مقسوم به انسان میرسد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. راه رزقشان ممکن است تغییر کند و از طریق دیگر رزق اصلی آنها به آنها برسد. ۲. ممکن است همان اندازه که محدودیت دارد رزق آنها باشد و ما گمان کنیم تنگی رزق به جهت گناهان سرپرست خانه است. موفق باشید
