بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23940
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز اینکه حضرت آقا می فرمایند حوانان خودشون رو از لحظ فکری رشد بدهند چیست؟ جوان دانشجوی مومن انقلابی که رشته تحصیلیش مدیریت بازرگانی ست برای جوان طراز انقلاب شدن باید از نظر فکری روی چه موضوعاتی کار بکنه؟ پیشنهاد شما چیه؟ در یکی از سخنرانی های استاد ازغدی شنیدم که فرمودن جوان انقلابی باید ۳۰۰۰ تا کتاب در حوزه مختلف مطالعه بکنه اما اشاره به محورها نکردند. لطفا راهنمایی بفرمایید. سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این تاریخ که تاریخ رجوع به حقیقت است از طریق انقلاب اسلامی، در هر رشته و راهی که بخواهیم قدم بگذاریم لازم است با مبانیِ معرفتی صحیحی در آن راه وارد شویم. سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست به نظر می‌آید به عنوان مبانی معرفتی کمک کند. موفق باشید

23654

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد طاهرزاده: من دختر جوانی هستم که به دنبال کشف حقیقت هستم؛ دنبال هدف خلقت، خداشناسی، خودشناسی، شناخت اهل بیت (ع) و... .تا به حال یکسری کتاب ها خوانده ام، اما می ترسم اگر بدون استاد و راهنما وارد این راه شوم به بیراهه روم و همین ذره ای ایمانم را هم از دست بدهم. از شما تقاضا دارم به عنوان یک استاد به من بگویید این راه را از کجا و چگونه آغاز کنم؟ در این راه به چه چیز هایی نیاز دارم؟ چطور می توانم در این راه پله پله بالا بروم؟ در این عصر که ما زندگی می کنیم تشخیص حق از باطل خیلی خیلی سخت شده و من وقتی به خودم نگاه می کنم می بینم ضعیف تر از آنم که بتوانم در مقابل این طوفان های پرقدرت آخرالزمان مقاومت کنم. از گمراهی، به هدف نرسیدن و غرق شدن در این طوفان ها می ترسم. لطفا بگویید چه کار کنم تا بتوانم در مقابل این هجمه های دشمنان حق دوام بیاورم و شکستشان دهم؟ خیلی سردرگم هستم، لطفا در اسرع وقت جواب دهید. با سپاس و تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودآگاهیِ خوبی نسبت به طوفان‌های آخرالزمان دارید. آری! باید گام‌ها را با بصیرت برداشت. فکر می‌کنم کتاب «آشتی با خدا» که با نظر به این طوفان‌ها بیان شده و سعی دارد ما را در آغازینِ آغازها به خودمان بنمایاند؛ در این مورد بد نباشد از آن جهت که افقی در مقابل شما می‌گشاید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

23342
متن پرسش
سلام استاد گرامی: استاد شما در پاسخ به یکی از سوال ها فرموده بودین که برای درک عدالت خداوند و مشکلات و جنگ و خون ریزی هایی که در جهان وجود دارد باید پِی به حکمت خداوند ببریم تا رازِ این مشکلات را بفهمیم. سوالم این است برای فهمیدن و درک این حکمت و عدالت خداوند شما کدام کتاب و یا صوتی را برای مطالعه و شروع پیشنهاد می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در «برهان صدیقین» به‌خوبی روشن می‌شود که خداوند عین کمال است و چون حکمت، کمال است خداوند عین حکمت است. خوب است که به آن برهان رجوع فرمایید. موفق باشید.

 

21352
متن پرسش
سلام علیکم جناب استاد طاهرزاده: آیا معاد معصومین و مقربین درگاه حق هم جسمانی خواهد بود نظر حضرتعالی و ملاصدرا در این باره چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جسمانی‌بودن معاد یعنی همه‌ی ابعاد انسان در معاد حاضر شود و این برای معصومین«علیهم‌السلام» هم تحقق می‌یابد. موفق باشید

32065

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام بر استاد عزیز: با توجه به اینکه هر انسانی طبق عین ثابته خود عمل می‌کند به چه دلیل در آیه ای از قرآن آمده که ملائکه بعد از مرگ هر شخص پرونده اعمال فرد را با آن لوح محفوظ که نزد خداوند است مطابقت می‌کنند. اگر از قبل مشخص است این تطابق ومقایسه برای چیست؟ این سوال خیلی ذهن مرا مشغول کرده و جواب آن را در پرسشهای قبل پیدا نکردم و مجبور شدم وقت شما را بگیرم. شغل من آزاد است و به سخنرانی شما خیلی علاقه دارم ونگاه من را به دنیا وآخرت تغییر داده است. ممنون تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله بحث مفصلی در رابطه با آیه 28 سوره جاثیه که می‌فرماید: «وَ تَرى‏ كُلَّ أُمَّةٍ جاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى‏ إِلى‏ كِتابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» که این موضوع را مطرح می‌کند در کتاب «سوره جاثیه و راز زمین‌گیری امّت‌ها» شده است و خداوند معارف بسیار ارزشمندی را به ما در رابطه با این موضوع گوشزد می‌کند. خوب است که به آن کتاب که روی سایت نیز هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

30917

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: یکی از دوستانم از بنده درخواست کردن که متنشون رو برای شما بفرستم. بنده خواب های زیادی می بینم که در آنها ائمه معصومین (علیه سلام) به خصوص امام رضا (علیه سلام) حضور دارند. پیامبر اسلام (ص)، شهداء و علماء و انبیاء را زیاد به خواب می بینم. اموات و درگذشتگان را اکثر اوقات در عالم خواب مشاهده می کنم. حتی در بعضی از خواب هایم مرگ خود را به چشم دیدم و حساب اعمالم را انجام داده ام. یکبار مقام معظم رهبری در خواب به من گفت که: این خواب ها برای شماست، جایی بازگو نکنید، قبلا به شما تذکر داده بودیم. البته قبلا هم در خواب به من گفته بودند که خواب هایت را جایی تعریف نکن. ممنون میشم که اگر نکته ایی هست راهنمایی کنید و تذکر بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع خواب که به نحوی به «خیال» مربوط است، امری است که باید عزیزان به طور جدّی دنبال کنند تا جایگاه آن نوع خواب‌دیدن‌ها برایشان روشن شود. به عنوان مقدمه، کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» إن‌شاءالله می‌تواند کمک‌کار باشد. موفق باشید

30543
متن پرسش
درود محضر استاد: به خاطر آید اگر خطا نکنم ۸ سال پیش یکی از شاگردان حضرت استاد در دانشگاه اصفهان صحبتی داشتند که انقلاب عقبگرد ندارد. رییس جمهور بعدی احمدی نژاد تر است اگر هم از طیف مقابل باشد ۴ سال بیشتر دوام نمی آورد و در دور بعد مردم به جریان انقلابی بازگشت می کنند و مستحضرید که همه صحبت های آن عزیز خلاف از آب درآمدند از آنجا که سخنان ایشان منبعث از مبانی ایست که ماخوذ از حضرتعالیست و در مباحث شما هم عقبگرد نداشتن انقلاب را گمان کنم شنیدم. محبت کنید بیان فرمایید آن مبانی مشکلی دارد اگر نه این عقبگرد ۸ ساله چگونه قابل توجیه است؟ عقبگرد که چه عرض کنم بعید می‌دانم دولت های شاهان پهلوی و ماقبلش هم چنین کارنامه مشعشعی داشته باشند. اگر نظام را قبول نداشتند اگر ایران برایشان اهمیتی نداشت لااقل قضاوت تاریخ هم برایشان اهمیتی نداشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در افقی است که انقلاب اسلامی در مقابل بشر گذاشته و بشر امروز نمی‌تواند آن را نادیه بگیرد هرچند بعضاً گرفتار عهد غربی خود هستند. چون افق انقلاب اسلامی را در مقابل خود دارند، به راحتی فریب غرب‌زدگان را نمی‌خورند. در همین رابطه ملاحظه کردید که دولت تدبیر و امید با چه برنامه‌هایی آمد و با چه روسیاهی‌هایی دارد می‌رود. زیرا بنا نداشت در افق انقلاب اسلامی خود را ادامه دهد، بیشتر به امید گشایش‌هایی بود که غرب برای ما ایجاد کند. خودْ این تجربه‌ای خواهد شد برای حضور دیگری در آینده. موفق باشید

30240

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: رحمت الهی بر شما استاد گرامی، استاد در رابطه با بیماران فوتی از کرونا میتونیم این صحبت رو داشته باشیم: افرادی که به علت مبتلا شدن به کرونا می‌میرن، کرونا علت مرگشون نبوده بلکه اجل اونها رسیده بوده و اگر کرونا هم نبود از طریق دیگه ای از این دنیا میرفتن، یعنی کرونا وسیله بوده نه دلیل مردن؟ این تحلیل میتونه درست باشه؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است. بحثی تحت عنوان «نگاه الهیاتی ما به ویروس کرونا» شد که متن آن در سایت در قسمت یادداشت‌های ویژه هست. موفق باشید

http://lobolmizan.ir/post/1697

29355

طوبی للغربابازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و ارادت خدمت استاد طاهرزاده عزیز و تقدیر و تشکر بابت زحمات بی نظیرتان در خصوص پیام برادری که فرموده بودند چرا طلاب کاری نمی‌کنند: بنظر می‌رسد در حق "طلاب جهادی" کم لطفی شد. تا جایی که حقیر دیده ام، این بندگان خدا. از صبح تا شب به دنبال حل مشکلات مردم هستند، در زلزله و سیل و کرونا و مسائل حاشیه نشینی و طلاق و اعتیاد و حجاب و... خودشان را سپر بلا می‌کنند، و حتی زیر سرم می افتند، مورد ضرب و شتم و تهمت و زخم زبان دوست و دشمن هم قرار می‌گیرند، و در نهایت مثل #شهید_محمد_تولایی به جرم ملبس بودن، چاقو به قلبشان زده می‌شود، که سه طفلشان یتیم شدند و پس از گذشت دو سال هنوز هم قاتل ایشان پیدا نشده. به قول یکی از دوستان: مگر ما مرده ایم که آقا تنها باشند؟ با تقدیم احترام و ارادت مجدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است. به گفته‌ی رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌واله»: «طوبی للغرباء» خوشا به حال آن‌هایی که بی‌سر و صدا در راستای تحقق توحید در بستر انقلاب اسلامی که در این تاریخ تعیّن توحید و اسلام است؛ در حال فعالیت‌اند. و به جهت سعه‌ی وجودی که عطای الهی به آنان است، ملامتِ هیچ ملامت‌گری آن‌ها را از راهی که انتخاب کرده‌اند، دلسرد و مأیوس نمی‌کند و دشمن هم از همین امر عصبانی است زیرا این عزیزان بر عکسِ روشنفکران مدعی در جهانی بیرون از جهان مدرنیته و ساز و برگ‌های آن، خود را حاضر کرده‌اند و معلوم است که عقل غربی اینان را نبیند ولی آنان را چه باک! زیرا با خدا معامله کرده‌اند تا خدا به مناسبات انسان‌های این دوران برگردد. موفق باشید    

29348
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون به خیر استاد در شرح حدیث جنود عقل و جهل و در بحث «رضا» فرمودید که بعضی ها مثلا ویژگی مادرزادی دارن که کوتاه قد باشند، فرمودید که این آدم نباید از روزگار ناله کنه که چرا من قدم بلند نیست. من این حرف شما رو قبول دارم، چون حتما مصلحت در این بوده که این آدم کوتاه قد باشه. ولی یه مثال دیگه ای فرمودید که نتونستم درکش کنم. شما گفتید یک نویسنده ای بوده که می‌خواسته سخنرانی کنه،‌ وقتی شروع می‌کنه به سخنرانی اینقدر بد حرف میزنه که دیگه هیچ وقت سمت این کار نمیره. شما این رو به عنوان یک مثال برای راضی بودن افراد مطرح کردید من سوالم اینه که آیا این فرار از نقص های خودمون نیست؟ بله، درسته که ویژگی های مادرزادی رو نباید تغییر داد. ولی کسی که مثلا فن بیانش خوب نیست و نمی تونه سخنرانی کنه که نباید از مشکل فرار کنه و بگه من به تقدیر خدا راضی هستم! الان کسی مثل حضرت آقا که اینقدر در ابعاد مختلف رشد کردن، آیا اگر همین نگاه رو داشتن مانع این نمی شد که این همه کمالات به دست بیارن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! یک وقت انسان استعداد کاری را دارد لذا باید آن را به‌کار گیرد تا از قوه به فعل آید. ولی یک وقت کسی استعداد کاری را ندارد این‌جاست که باید خودش متوجه شود و خود را به زحمت نیندازد. به گفته‌ی عزیزالدین نسفی: «ای درویش! یکی را استعداد کاری را داده‌اند و او در این کار چون قدم زند به راحتیِ جانش می‌افزاید. و یکی را استعداد آن کار ندادند، تلاش او در آن کار، جان‌کندن است». چرا باید همه مانند همدیگر باشیم؟!  موفق باشید

28639

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: آیا ارزش دارد که ابتدا زبان عربی را یاد بگیریم و سپس المیزان را به زبان اصلی بخوانیم؟ یا اینکه یکراست سراغ ترجمه برویم و ظاهراً هم خیلی جلو بیفتیم. به عبارت دیگر بین المیزان متن اصلی و به قلم علامه و المیزان ترجمه شده چقدر تفاوت هست؟ اینقدر هست که ارزش داشته باشد ابتدا فهم متن عربی را یاد بگیریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی ترجمه‌ی مرحوم موسوی همدانی را تأیید کرده‌اند. با این‌همه متن عربی چیز دیگری است ولی نباید معطل شد. موفق باشید

27745

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
تفاوت رویت ماه با تولد ماه چیست؟ چه اشکالی دارد استهلال ماه مبارک را با محاسبات فلکی و بر اساس تولد ماه سنجید همانطور که آیت الله حسین فضل الله این مبنا را داشتند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش این موارد، مواردی است که در تخصص بنده نیست در آن حدّ که بتوانم نظر دهم. موفق باشید

26639

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد از آن جایی که به تفسیر قرآن علاقه دارم و شما توصیه به خواندن المیزان نمودید بنده هم چندین بار که می خوانم بعد از مدتی خسته می شوم و واقعا فهم بعضی قسمت ها برایم سخت است چه کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به کمک جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» و رعایت پیشنهادات آن جزوه، إن‌شاءاللّه مشکل حل می‌شود. در ضمن خوب است ابتدا صوت چند سوره را با تأمّل بر روی خود آیات، دنبال بفرمایید. موفق باشید

26294

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت آقای طاهرزاده: نظرتون راجع به آتش زدن کتاب پزشکی هاریسون چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً غلط بود و ضرر آن بسیار زیاد است و موجب مطلق‌شدنِ طبّ شیمیایی می‌شود که مسلّم ارزش مطلق‌شدن ندارد. کار ایشان عامل تضعیف طبّ سنتی شد. موفق باشید

25888
متن پرسش
سلام علیکم: مطلبی چند وقتیست ذهنم رو مشغول کرده و دغدغه ذهنی ام شده و من رو به فکر واداشته. آیا می توان گفت «تاریخ» صرفا همین جنگها و انتقال قدرت بین پادشاهان و تاسیس سلسه ها و به تعبیری آن تاریخ مرسومی نیست که ما تا کنون در اغلب کتب تاریخی دیدیم. غالباً این نوع کتب تاریخی، تمرکز بر سلسله ها و مراکز قدرت و یا حتی در بعد اجتماعی، بیشتر متمرکز بر تاثیر سلسه ها در بین مردم است و گویی روح و فلسفه اصیل تاریخی را در تاریخ نگاری های ویژه معاصر کمتر می بینیم. به عقیده ام، روح تاریخ فراتر از این حوادث است و حتی خود این تاریخ راهی برای توحید و خداشناسی است که اگر ملتی با تحول و تغییر، اراده و عملش را با سنت ها و تدابیر الهی هماهنگ کند و آنها را در این جهت تنظیم کند، بصیرت تاریخی می یابد و این روح ماورای تک تک این حوادث است. نمی دانم، اما حسی به من می گوید واقعاً روحی در این حوادث سریان و جریان دارد فراتر از انتقال قدرت بین دو پادشاه یا جنگ بین دو کشور و خیلی حوادث از این دست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه تاریخی به موضوعات، غیر از دانستنِ وقایع تاریخی است. به همین جهت قرآن ما را دعوت به سیر تاریخی در جغرافیای زمین می‌کند تا در صحنه‌ها، اراده‌های الهی را به تماشا بنشینیم، آن‌جا که می‌فرماید: «أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۚ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ ۖ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَٰكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» آیا در زمین سیر نکردند تا ببینند که عاقبت کار پیشینیانشان (چون قوم عاد و ثمود) چه شد؟ در صورتی که از اینها بسیار تواناتر بودند و بیش از اینها در زمین کشتزار ساختند و کاخ و عمارت برافراشتند و پیامبرانشان با آیات و معجزات برای (هدایت) آنان آمدند (لیکن چون نپذیرفتند همه به کیفر کفر هلاک شدند). و خدا درباره آنها هیچ ستم نکرد بلکه آنها خود در حق خویش ستم می‌کردند. موفق باشید  

25610
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرانقدرم: با توجه توضیحات جنابعالی در خصوص فلسفه وضو، خواستم بدونم حقیقت الانسان اگر خطا کرده و به شجره و کثرات نگاه انداخته اینجا آیا اولیاء ما نیز در آن حقیقت شریک بوده اند؟ چون آنها نیز وضو می گرفتند و این سوال ذهن مرا بخود مشغول کرده است. سوال دوم اینکه آیا اعراض ماهیت اند یا وجوی اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. قسمت اول سؤال قبلاً جواب داده شد و بهتر است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» رجوع شود. ۲. در نگاه صدرایی همه‌چیز شئونِ «وجود» است. یعنی «وجود» است که به صورت اعراض ظاهر می‌شود و دیگر تقسیم عرض و جوهر در آن‌جا تقسیم کاملی نیست. موفق باشید

25480
متن پرسش
سلام علیکم استاد جان: امروز یک نفر در تحلیل شرایط اقتصادی کشور می گفت کشور به شدت از نظر اقتصادی آسیب دیده کسی نمی تواند جمعش کند. دولت به زحمت حقوق کارکنانش را می دهد. صندوق بازنشستگی خالی است. دولت با سود بیست و پنج درصد ماه به ماه از بانکها پول می گیرد که حقوق کارکنانش را بدهد. آمریکا اگر به چین فشار بیاورد همین مقدار نفت رو هم نمیتونیم بفروشیم. مردم در یاس و ناامیدی هستند. واقعا اوضاع اقتصادی تا این حد ناامید کننده است؟ خیلی نگران شدم به حدی که ترسیدم قحطی بیاید و اکثر مردم در تامبن نیازهای اولیه بمانند!!! چه کنم با این ایمان ضعیف؟ چرا ایمانم به خدایی که روزی بندگانش را لحظه به لحظه می دهد اینقدر ضعیف است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا خوشحال نباشید که با فروکش‌کردنِ زندگیِ نفتی، جلوی بسیاری از این ریخت و پاش‌ها و حقوق‌های نفتی گرفته می‌شود و ما به زندگی اصلی خود برمی‌گردیم. مطمئن باشید هیچ‌گونه قحطی پیش نمی‌آید مگر آن نوع قحطی که اشرافیان دیگر غذای مناسب برای سگ‌شان از خارج کم‌تر می‌رسد. وقتی که مسیر، مسیرِ الهی است «من چه غم دارم که ویرانی بُوَد / زیرِ ویران گنج سلطانی بود». موفق باشید

25466
متن پرسش
سلام علیکم استاد: آیا برای مباحث تربیتی و پایه دینی، کتاب داستان راستان رو پیشنهاد میکنین به ویژه برای نوجوانان؟ به نظرتون کار مناسبی هست که افراد روی نکات هر داستان فکر کنند و سر کلاس ها یا حلقه های صالحین با هم درباره نکاتی که به ذهنشون آمده بحث کنند؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بسیار خوب و لازم است. زیرا نوجوانان با روح و فطرتِ آماده‌ی خود، خیلی خوب با آن داستان‌های قدسی ارتباط برقرار می‌کنند. موفق باشید

25245

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد روزتون بخیر: در مورد شناخت جایگاه و آداب کلام و انواع آن مثل گفت‌وگو، مباحثه، مذاکره، مناظره، جر و بحث، مغالطه و... می خواستم بیشتر بدونم. لطفا اگه کتاب خوبی در این زمینه می شناسید به بنده معرفی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب در این مورد زیاد است. از «تجدید الاعتقاد» خواجه نصیر بگیر تا «جهان بینی»های شهید مطهری. شاید کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست، به کار آید. موفق باشید

25110
متن پرسش
سلام: برای این که علم پیدا کنم که قرآن پیام خداست! قرآن برای من تحدی آورده است و می گوید من از جانب خدایم. چرا؟ چون کسی نمی تواند یک سوره همانند قرآن بیاورد. سوال: من که فارسی زبانم و عربی نمی دانم چگونه این استدلال قرآن را قبول یا رد کنم؟ من که توانایی ارزیابی این ادعای قرآن را ندارم. حالا من باید چکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید که در همان زمان که فصاحت در زبان عربی به اوج خود رسیده بود و آن‌ها نتوانستند سوره‌ای همانند سوره‌های قرآن بیاورند؛ می‌تواند برای ما حجت باشد. از طرفی با نظر به محتوی قرآن و تدبّر در آن می‌توان متوجه شد که این سخن‌ها، سخن‌های خداوند است. و در همین رابطه حضرت حق می‌فرماید: «أفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا» ﴿۸۲/ نساء﴾ آيا در قرآن نمى‏ انديشند اگر از جانب غير خدا بود قطعا در آن اختلاف بسيارى مى‏ يافتند. موفق باشید

در ضمن در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت عرایضی شده است که عیناً خدمت‌تان ارسال می‌گردد:

دريچه‏ هاى اعجاز قرآن

قرآن مى‏ فرمايد: «وَ انْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلي عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه»[1] اگر در معجزه‏ بودن آنچه بر بنده‏ ى ما نازل شده شك داريد، سوره ‏اى مانند آن بياوريد. مبناى برهان اين است كه او يا به ‏واقع پيامبر است و اين آيات از طرف خدا بر او نازل شده، و يا پيامبر نيست و با استعدادهاى بشرى ‏اش اين آيات را تنظيم كرده است. در حالت دوم از آن جهت كه بشر است اين آيات را آورده، پس شما هم كه بشر هستيد، مسلم اگر همه‏ ى شما جمع شويد مى ‏توانيد يك سوره مثل سوره‏ هاى اين قرآن بياوريد و اگر نمى‏ توانيد، معلوم مى‏ شود كه او از جنبه ‏ى بشرى‏ اش به چنين توانايى نرسيده، پس او پيامبر خدا است. در رابطه با معجزه ‏بودن قرآن نمونه‏ هايى در ذيل؛ مورد اشاره قرار مى‏ گيرد:

۱. از نظر فصاحت و بلاغت: قرآن از نظر هندسه ‏ى كلمات و نظم خاصى كه كلمات دارند، نه سابقه دارد و نه لاحقه، به طورى‏ كه نه تا آن زمان بشريت با اين تركيب و نظم سخن گفته و نه بعد از آن انسان‏ها توانستند از آن تقليد كنند و با آن نظم و هندسه سخن بگويند. قرآن داراى آهنگ خاصى است كه در عين دارا بودن مفاهيم معنوى، بدون تكلف و تصنع، عالى ‏ترين معانى را در عالى ‏ترين قالب‏هاى لفظى اظهار مى ‏كند به طورى‏ كه معلوم نيست الفاظ تابع معانى‏ اند و يا معانى تابع الفاظ.

قرآن در زمانى به صحنه آمد و مبارز طلبيد كه اوج تكامل فصاحت عرب بود. از آن عجيب ‏تر بعد از آمدن قرآن نيز سخن رسول خدا (ص) و حضرت على (ع) در عين فصاحت زيادى كه دارد، اصلًا شكل و هندسه‏ ى قرآن را ندارد. و اين مبارزه طلبى هنوز هم به قوت خود باقى است، مضافاً اين‏كه تا حال كسى نيامده بگويد قبل از قرآن چنين كلماتى به اين شكل در فلان كتاب بوده است. همچنان‏كه كسى نيامده بگويد من مثل آن را آورده ‏ام و اتفاقاً هر قدر انسان فصيح‏ تر باشد بيشتر متوجه مى‏ شود كه فصاحت قرآن از نوع فصاحت بشر نيست. همچنان‏ كه جادوگران متوجه شدند كار حضرت‏ موسى (ع) از نوع سحر نيست.

۲. از نظر عُلوّ معنى و محتوى: بى‏ گمان مطمئن ‏ترين راه براى شناخت حقيقت قرآن، رجوع به متن قرآن و تأمل در توصيف‏ ها و تعبيرهاى آن در باره‏ ى خود مى ‏باشد، توصيف‏ هايى از قبيل «هُدى للنّاس»، «هُدى للمتّقين»، «تبياناً لكلّ شَيئ»، «حكيم» و «فرقان» كه همه حكايت از آن دارد كه وقتى مى‏ فرمايد: اگر مى ‏توانيد مثل آن را بياوريد، يعنى آن چيز مثل قرآن از حيث هدايت‏ گرى و آوردن معارف هدايت‏گر و از حيث مطالب حكمت ‏آميز، هم سنگ دانش‏ هاى قرآن باشد و از اين زاويه بشر را به آوردن چنين انديشه‏ هايى در حد قرآن دعوت مى‏ كند.

جامعيت و كمال قرآن بدين معنى است كه قرآن مجيد تمامى مواد و مصالح علمى جهت رسيدن انسان به سعادت فردى و اجتماعى را دارا است و با معارف خود رابطه‏ ى انسان با «خدا»، «خود»، «انسان‏هاى ديگر» و با «جهان» را تبيين مى‏ كند و همه‏ ى اين معارف داراى سطوح و لايه‏ هاى متكثر هستند و در آن براى هرموضوعى بطن‏ ها وجود دارد. در پايين ‏ترين سطح با مردم عادى صحبت مى ‏كند و هرچه مخاطب خود را دقيق بيابد، بطنى از بطون خود را براى او مى‏ گشايد و آوردن سوره‏ هايى با اين حدّ از علوّ در معانى به هيچ ‏وجه در حدّ بشر نيست.

انسانى كه قرآن طرح مى‏ كند وسعتى از قبل از تولد تا بعد از مرگ دارد و دستورات قرآن همه‏ ى ابعاد اين انسان را با همه‏ ى دقايق روحى ‏اش فرا گرفته است، در حالى كه انسان معرفى شده از راه حس و انديشه‏ ى بشرى در ميان دو پرانتز (تولد) تا (مرگ) قرار دارد.

در قرآن همه ‏ى اصولِ معارف قرآن از توحيد استنتاج شده و سپس گسترش يافته و به صورت اخلاق و عقايد و احكام در آمده به اين معنى كه هر حكمِ فرعى آن اگر تحليل شود به «توحيد» باز مى‏ گردد و توحيد نيز اگر تفريع و باز شود، همان احكام و مقررات فرعى را تشكيل مى دهد.

مى‏ فرمايد: «كِتابٌ احْكِمَتْ اياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبير»[2] قرآن كتابى است با آيات محكم كه سپس به صورت تفصيل درآمده، يعنى اين كتاب با آيات متعدد داراى غرض واحدى است كه وقتى به تفصيل در آيد، در يك مورد به صورت «اصول دين» و در مورد ديگر به صورت موضوعات «اخلاقى» در مى ‏آيد و در جاى خود به صورت احكام شرعى ظاهر مى ‏شود، به اين معنى كه هرچه نزول كند و از اصل به فرع برسد از آن غرض اصلى خارج نمى ‏شود و از مسير توحيدى خود عدول نمى‏ كند. به عنوان مثال: توحيد خدا در مقام اعتقاد عبارت است از اثبات «اسماء حسنى» و «صفات علياى» الهى و در مقام اخلاق عبارت است از دارا شدن اخلاق كريمه مثل رضا، شجاعت و دورى از رذايل و همان توحيد در مقام اعمال عبارت است از به جاآوردن اعمال شايسته و پرهيز از محرمات و رعايت حلال و حرام. همه‏ ى اين‏ها به توحيد برمى‏ گردد و انسان را به توحيد مى‏ رساند زيرا آيات قرآن يك جهت وحدت دارند و يك جهت كثرت، از جهت صدور از طرف خدا به سوى بشر، سيرى از وحدت به سوى كثرت را دارا مى‏ باشند ولى از جهت سير از طرف انسان به سوى خدا، سير از كثرت به وحدت را دارا هستند.

قرآن كتاب انسان شناسى است، اما آن‏گونه كه خدا انسان را آفريده و در همان راستا انسان را تفسير مى‏ كند تا انسان از خود بيگانه نشود، به طورى‏ كه در تمام فرهنگ بشر و نه در فرهنگ انبياء انسان در حدّ سوره‏ ى والعصر مطرح نيست، و انديشه‏ ى بشر نسبت به انسان به اندازه‏ ى تبيينى كه‏ يك سوره‏ ى كوچك قرآن در مورد انسان دارد گسترش ندارد. قرآن پيوند با خدا را در همه ‏ى شئون زندگى جريان مى دهد و انسان را در حد يك باور تئوريك متوقف نمى كند، بلكه خداى حاضر و محبوب را معرفى مى ‏نمايد كه مى‏ توان به او نزديك شد و با او انس گرفت. مرز ايمان و شرك در آن است كه انسانِ موحّد توانسته است حقيقت وَحدانى عالم را در هر مخلوقى بيابد و انسان مشرك پديده‏ هاى عالم را مستقل از حقيقت وحدانى مى ‏نگرد.

۳. اعجاز قرآن از جهت نبودن اختلاف در آن: قرآن در طول ۲۳ سال بر پيامبر خدا (ص) نازل شد، آن هم در شرايط اجتماعى و روحى متفاوتى كه براى رسول خدا (ص) پيش مى‏ آمد، بدون آن كه رسول خدا پيش‏نويسى داشته باشد و يا پس از نزول آن به و حكّ و اصلاح آن بپردازند با اين همه هيچ ‏گونه تناقض و اختلافى در ميان مطالب آن نيست. هرگز كسى نديد كه مثلًا پيامبر (ص) يادداشتى داشته باشند و مطابق آن يادداشت آيات را قرائت كنند و يا طورى آيات را بخوانند كه بعداً معلوم شود يك كلمه را اشتباه گفته ‏اند و بخواهند آن را تصحيح كنند، آن هم آياتى كه قبلًا هيچ‏ كس چنين كلماتى در هيچ كتابى نگفته بود و بعداً هم كسى نيامد بگويد شبيه آن كلمات در كتاب‏هاى رومى‏ ها و يا ايرانى‏ هاى متمدن آن زمان ديده شده است.

قرآن طورى است كه آيه ‏اى مفسّر آيه ‏اى ديگر و مجموعه‏ ى آن شاهد بر مجموع آن است و در عين تنوع - حتى در يك موضوع وحدت نگاه‏ كاملًا در آن حاكم است. مثلًا در مورد عبادت و يا تقوا هزاران نكته ‏ى متنوع دارد ولى همه با يك بينش و يك جهت و يك نگاه. خودِ قرآن مى‏ فرمايد: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً»[3] آيا اين منكران قرآن در قرآن تدبّر و تفكر نمى ‏كنند تا متوجه شوند اگر از طرف غيرخداوند صادر شده بود، حتماً در آن اختلاف و تضاد مى‏ يافتند زيرا: اولًا: فكر انسان دستخوش تحول و تكامل است، و در آخر عمر عموماً اشتباهات اول را ندارد. ثانياً: افكار انسان در طول زندگى تحت تأثير حالات متفاوت روحى ‏اش قرار دارد و سخنانش هماهنگ آن حالات، و گاهى متفاوت و بعضاً متضاد خواهد بود. ثالثاً: كسى كه كارش بر دروغ باشد در طول عمر حتماً به تناقض و اختلاف مى ‏افتد، در حالى‏ كه هيچ ‏كدام از موارد بالا در قرآن نيست و يگانگى و وحدت كاملى بر آن حاكم است.

۴. اعجاز قرآن از نظر جاذبه: قرآن در معرفى معنى حيات و آزادشدن از اسارت نفس و خرافات آنچنان سخن مى‏ راند كه انسان به هيچ‏ وجه آن را از جان خود جدا نمى‏ بيند و به‏ خوبى جذب آن مى‏ شود. قرآن انسان را بر عقده‏ هاى درونى‏ اش پيروز مى‏ كند، مرگ را برايش معنى مى ‏نمايد، او را دعوت به تدبر در آياتش مى ‏كند، مى‏ گويد:

«افَلا يَتَدَبَّروُنَ الْقُرانَ امْ عَلي قُلُوبٍ اقْفالُها»

آيا تدبّر در قرآن نمى ‏كنند و يا بر قلب‏هاشان قفل زده شده است كه حقايق آن را نمى‏ فهمند؟ به همين جهت عقل انسان در حين تدبّر در قرآن از عمق جان، حقانيت آن را تصديق مى كند و خودِ قرآن شرط تشخيص حقانيت خود را تدبّر در خودش قرار داده است. آيا تا حال ديده‏ شده كسى در قرآن تدبّرِ لازم را كرده باشد و براى او در حقانيت آن ذره ‏اى شك باقى بماند؟ و يا بيشتر كسانى گرفتار شك نسبت به قرآن هستند كه از دور و بدون تدبّر در آن نظر مى ‏دهند؟

۵. اعجاز قرآن از نظر اخبار غيبى: آن واقعه ‏هايى كه در حين نزول قرآن با فكر بشرى درستى و نادرستى آن معلوم نبود در قرآن مطرح شده به طورى‏ كه بشر پس از سال‏ها به درستى آن پى ‏برده است مثل: پيش ‏بينى غلبه‏ ى روم بر ايران در شرايطى كه در آن زمان چنين غلبه ‏اى به ذهن‏ها هم خطور نمى ‏كرد.[4] حفريات باستان‏شناسان، كه پس از سال‏ها داستان حضرت يوسف و طوفان حضرت نوح و قوم سبأ را تأييد كرد. و يا اين‏كه قرآن براى فلك، مدار قائل است، برعكسِ پيشينيان كه فلك را جسم مدورى مى دانستند كه ستارگان در آن ميخكوب شده ‏اند ولى بعدها معلوم شد كه ستاره‏ها داراى مدار هستند و در مدار خود در گردش‏اند.

۶. اعجاز قرآن از نظر وسعت معارف و پهناورى مطلب: از طريق كسى كه برترى فوق العاده ‏اى از نظر اطلاعات نسبت به ديگران نداشت و در محيطى آنچنان محدود زندگى مى‏ كرد كه مثال زدنى است و از آن طرف ثلث آخر عمرش تماماً مشغول جنگ با دشمنان دين بود، چنين قرآنى با اين وسعتِ علمى و دقت روحى مطرح شود حكايت از آن دارد كه از طرف خداى حكيم و عليم بر او نازل شده است.

دكتر واگليرى مى ‏گويد: «كتاب آسمانى اسلام نمونه اى از اعجاز است ... قرآن كتابى است كه نمى ‏توان از آن تقليد كرد ... چطور ممكن است اين كتابِ اعجاز آميز كار محمد باشد؟ در صورتى كه او يك نفر عرب درس ناخوانده بوده است ... ما در اين كتاب مخزن‏ ها و ذخايرى از دانش مى ‏بينيم كه مافوق استعداد و ظرفيت با هوش‏ ترين اشخاص و بزرگترين فيلسوفان و قوى‏ ترين رجال سياست است».[5]

قرائنى كه انديشه را بر صدق گفتار نبى مى كشاند

علاوه برمطالب فوق در مورد خود قرآن كه دليل است برمعجزه بودن آن، توجه به شخصيت پيامبر (ص) نيز انديشه را به حقانيت شخص نبى مى‏ كشاند كه موارد زير از اين نوع مى‏ باشد:

۱. محيط دعوت: انديشه نمى‏ پذيرد كه انسانى درس نخوانده در محيطى چنان عقب افتاده از تمدن و آلوده به پائين‏ ترين خرافات جاهلى، بدون ارتباط با خالقِ عليمِ هستى، چنين معارفى را ارائه دهد.

۲. سابقه‏ ى تاريخى و خصوصيات اخلاقى: ۴۰ سال در محيطى زندگى‏ كردن كه كوچك ‏ترين خطاى اخلاقى نمايان مى‏ شود و در عين حال هيچ نقطه ضعفى نداشتن، به طورى كه او را «امين» لقب دادند و حتى‏ در اتهاماتِ بعد از بعثت او را «ساحر» و «شاعر» و «مجنون» خواندند، ولى به جهت نوع عمل‏كردش هرگز جامعه اتهام اخلاقى را نسبت به شخصيت او نمى‏ پذيرفت، چگونه انديشه مى‏ پذيرد چنين انسان پاكى يك مرتبه دروغى به اين بزرگى بگويد و ۲۳ سال هم همه‏ ى زندگيش را بر سر اين دروغ بگذارد و با آن همه مشكلات يك لحظه هم عقب ‏نشينى نكند؟

۳. محتواى مكتب و دعوت: مكتبى كه محور فكرى خود را «توحيد» قرار داده و آن را چون خونى در رگ جامعه جارى ساخته و مدعى است هيچ‏كس جز خدا نجات‏دهنده‏ ى انسان‏ها نيست و آورنده ‏ى آن مكتب براى خود هيچ ادعايى جز بندگى خداى واحد ندارد و اجازه ‏ى هيچ غلوّى را در مورد خود نمى‏ دهد و مردم را به سوى خدا دعوت مى‏ كند و بندگى غير خدا را بدترين گناه مى ‏داند و در جامعه‏ ى طبقاتى آن روز شعار برادرى مى‏ دهد و محيط كينه و جهل را به محيط برادرى و دانش تبديل مى‏ كند، چگونه انديشه مى ‏پذيرد چنين مكتبى آورنده ‏اش يك دروغ پرداز نابغه باشد و بدون ارتباط با غيب مطلق چنين مكتبى را ارائه دهد، بايد يا او پيامبر باشد و يا دغلكار، و چنين حركات و كلماتى هرگز از يك انسان دغلكار صادر نمى‏ شود كه براى خود در دينى كه آورده هيچ سهمى نخواهد و تماماً خود را نفى كند.

۴. تأثير دعوت پيامبر در محيط: رسول خدا (ص) در طى ۲۳ سال از قومى متروك كه ارزش استعمارشدن توسط دو قدرت ايران و روم را هم نداشت تمدنى شگرف به ‏وجود آورد به طورى كه جهانِ آن روز در قبضه‏ ى مستقيم يا غير مستقيم آن دعوت قرار گرفت و به اين دليل انسان‏ انديشمند نمی پذیرد بدون تأثير خالق هستى بر قلب ملت ها چنين تأثيرى ممكن باشد، به اين معنى كه بايد همان خالق روح و قلب انسان، آورنده ‏ى اصلى اين مكتب باشد كه بين محتواى كتاب الهى و قلب انسان‏ها اين‏چنين هماهنگى حاكم است. يكى از دانشمندان هندى می گویند: كشور هندوستان با اين ‏همه پندهاى حكيمانه كه از بزرگان دين هندو به ما داده شده، هنوز دچار شراب‏خوارى و استعمال مسكرات است، اما محمد همين كه شراب را حرام كرد پيروان او هركجا خُم شراب را ديدند شكستند و همه از شراب‏خوارى دست برداشتند.[6]

۵. وسايل نيل به هدف: رسول خدا (ص) از طريق دستورات اخلاقى كه در آن دستورات هيچ انسانى بى ‏دليل تحقير نشود هدفش را پيش مى‏ برد، قرآن مى‏ فرمايد: «وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى»[7] كارهاى ناشايستِ هيچ قومى، شما را به مقابله‏ اى ناشايست وا ندارد، عدالت پيشه كنيد كه اين به تقوى نزديك‏تر است. و لذا پيامبر اسلام هرگز براى اهداف خود از وسايل نامشروع و يا جهل مردم استفاده نكرد، حتى در مرگ فرزندشان كه مصادف با خورشيدگرفتگى شد و مردم مدينه آن را به مرگ فرزند پيامبر (ص) مربوط دانستند، حضرت آن را نفى فرمودند. به اين دلايل است كه انسان انديشمند نمى‏ پذيرد چنين كسى با اين طرز رفتار، يك سياست باز حرفه ‏اى و يا يك مدعى دروغين و يا يك شهرت‏ طلب باشد زيرا رفتارش تأييدكننده‏ ى اين حقيقت است كه او مأمور و فرستاده‏ ى خداوند است و در افقى ماوراء دنيا زندگى مى ‏كند و متذكر حقيقتى است بسيار متعالى.

 


[1] ( ۱)- سوره‏ى بقره، آيه‏ى ۲۳.

[2] ( ۱)- سوره‏ ى هود، آیه ی ۱.

[3] ( ۱)- سوره‏ ى نساء، آيه‏ى ۸۲.

[4] ( ۱)- در سال ۶۱۷ ميلادى يعنى هفتمين سال بعثت پيامبر اكرم (ص) ايران بر روم پيروز شد و تا نزديك پايتخت روم پيش‏روى كرد، در همان سال قرآن پيش‏بينى پيروزى روم را در كم‏تر از ده سال نمود. (به آيات اوليه‏ ى سوره‏ ى روم رجوع شود).

[5] ( ۱)- استاد دانشگاه ناپل، كتاب « پيشرفت سريع اسلام»، ترجمه‏ى سعيدى، ص 49.

[6] ( ۱)- كتاب محمد (ص) از نظر ديگران، ترجمه‏ ى محمد على خليلى.

[7] ( ۲)- سوره‏ ى مائده، آيه ‏ى ۸.

24694
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید من یک سوالی ذهنم رو گرفته. به نظر شما طریق الی الله به اندازه ای که آیت الله شجاعی (ره) گفته و نوشته اند دقیق و ظریف است؟ مقالات ایشان را خواندم. خیلی به مسائل اهمیت می دهند. به حدی سختگیر که بعضی از دوستان به شوخی می گویند که فکر نمی کنیم که دیگر آنقدر سخت باشد مسیر الی الله. ضمنا ایشان به گونه ای سخن می گویند که من حس می کنم فاصله ایی بسیار عمیق و طولانی با ایشان داریم. اگر اشتباه نکنم در فرمایشاتشان بعضی جاها می فرمایند: «هیچ می فهمید چه می گویم؟» با خواندن یا گوش دادن بیاناتشان احساس می کنم خیلی خیلی عقب افتاده ایم. نظره خود شما بزرگوار درباره ی ایشان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عجله نکنید. آرام‌آرام باید وارد شد. آن‌چه در آخر برای انسان قابل تحمل است در ابتدا، سختْ می‌نماید. ولی در هر حال آیت اللّه شجاعی نکات دقیقی را در میان آورده‌اند. موفق باشید

24446

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام: با توجه به این متن: بر اساس حکمت متعالیه اشیایی که بینشان رابطه تأثیر و تأثر برقرار است، با هم اتحاد و وحدت دارند. و گرنه اشیایی که تباین وجودی دارند نمی توانند رابطه تأثیر و تأثرّ متقابل داشته باشند. به عبارت دیگر بر اساس حکمت متعالیه علیت به تجلی و تشأن بر گشت می کند؛ در نتیجه رابطه علی و معلولی به رابطه اتحادی تبیین می شود. قسمت «بر اساس حکمت متعالیه علیت به تجلی تشأن برگشت می کند» یعنی چه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «علیک بالصدرا و برهان الصدیقین» در آن‌جا است که به زیبایی نسبت بین علت و معلول را نسبت بین وجود شدید و وجود نازله که همان تجلی به حساب می‌آید؛ با ما در میان می‌گذارد. موفق باشید

24396
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ۱. جایگاه و نقش مزاج در سیر و سلوک کجاست؟ ۲. تا چه اندازه باید روی آن کار کرد و اهمیت داد؟ (مثلا صفراوی مزاج ها زود عصبانی می شوند) اینها را می توان تا چه حد موثر دانست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد نتوانستم به نتیجه‌ی روشنی برسم از آن جهت که حضرت ربّ العالمین با فطرت الهی که به انسان‌ها عطا فرموده و گفته است: «لا تبدیل لخلق اللّه» تمام انسان‌ها در نسبت با سلوک إلی اللّه شرایط مساوی باید داشته باشند. موفق باشید

24370

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: استاد در سوال ۲۴۳۴۵ در مورد صحبت آقای دکتر ابراهیم فیاض نسبت به جریان های دانشجویی پرسیدم که جوابی حاصل نشد. من باب یاد آوری خواستم بگم اگه ممکنه توضیحاتی برای روشن شدن ادعا ی دکتر فیاض بفرمایید. سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور عرض شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: آن مطالب را نخوانده‌ام. اگر چیزی از آن‌ها دارید بفرمایید تا بنده نیز در جریان قرار گیرم. موفق باشید

24274
متن پرسش
استاد عزیز سلام: چرا فلسفه غرب دچار ایده آلیسم و ذهن‌گرایی و نوعی شک گرایی شده و نمی‌تواند مسئله عین و ذهن را برای خود حل کند؟ چه نفعی برایشان دارد که خود را به خواب زده اند؟ مگر در همان روانشناسی غرب کسی که دچار تفکراتی شبیه ذهن گراها شود را دچار اختلال فکری و روحی و کسی که تعادل فکری ندارد و دارای نوعی بیماری فکری روحیست معرفی نمی‌کنند و او را دچار هذیان معرفی نمی کنند و برای این شخص برای خلاصی از این اختلال دارو و مشاوره تجویز نمی کنند، حال چه شده که یک چنین فردی را که تفکراتش ارزش اعتنا ندارد را در حد فیلسوف بالا می‌برند و نوعی انحراف مالیخولیا گونه در تفکر غرب ایجاد می کنند، چه نفعی از این انحراف می برند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث نومن و فنومن که کانت مطرح می‌کند بر این مبنا است که انسان تنها با فنومن مرتبط است که عیناً مطابق واقعیت خارج نیست و مفاهیم استعلایی مثل علیت و زمان و مکان، بر روی آن تأثیر می‌کند از آن جهت که آن‌چه ما از خارج در ذهن داریم عین خارج نیست. ولی کانت معتقد است بشر بیش از این در درکِ حقیقت توان ندارد مگر از طریق اخلاق. در هر حال این مشکلی است که در آن فلسفه هست. موفق باشید

نمایش چاپی