بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11597

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام محضر استاد گرامی: اقتدار مرد در برابر همسر یعنی چه؟ و باید آن را چگونه بدست آورد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرد تنها در خروج همسرش از خانه حق دخالت دارد، در بقیه‌ی امور باید با تفاهم کارها را جلو ببرند. اقتدار چه نیاز است؟! موفق باشید

11016

فقه جواهریبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: با توجه به صحبت‌هایی که از حضرت امام (ره) و رهبری در مورد حوزه و روحانیت جمع آوری شده به دست می‌آید که یکی از تاکیدات مهم ایشان در حوزه متمرکز بر روی مساله فقه جواهری و حفظ آن است. چنان که امام می‌فرمایند هرکس خلاف این نظر را داشته باشد یا نمی‌فهمد و یا قصد خیانت دارد. البته بر روی کلام، فلسفه و اخلاق هم تاکید می‌کنند ولی تاکید بر روی فقه خیلی زیاد است. اصلا قابل مقایسه نیست. من نتوانستم در دستگاه تمدنی دلیل این همه تاکید را بفهمم. از همین رو خواستم بدانم باید به موضوع از چه زاویه‌ای نگاه کرد تا از زاویه نگاه این بزرگان اهمیت موضوع برایمان روشن شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اهمیّت یادگیری فقه به روش اجتهادی ـ‌ آن هم با روش مرحوم صاحب جواهر که محور را تمرکز بر روایات و اقوال سلف فقهاء قرار می‌دهد ‌ـ موجب می‌شود انسان در برداشت نظر دین از منابع و اظهار نظر از پایگاه اسلام، از سطحی زدگی دور گردد و بدون شک این روش از شرایط لازم در ایجاد تمدّن اسلامی است. موفق باشید
10974

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. در شبکه های اجتماعی با مطلبی رو به رو شدم که بنده را به تامل انداخت. لطفا صحت و سقم این مطلب را بگویید. با تشکر «آیا جسارت به حضرت صدیقه(س) و شهادت حضرت محسن(ع) در این ایام بوده است؟ امیرالمومنین سه بار از خود دفاع کرد و بعد جریان شهادت حضرت زهرا پیش آمد. کتاب تقویم شیعه چنین می نویسد: در این ایام، سه بار به منزل آن حضرت هجوم آوردند: بار اول در روز اول ربیع بود که برای بیعت آمدند و آن حضرت فرمود که قسم یاد کرده‌ام که تا جمع قرآن تمام نشود از خانه بیرون نیایم و آنان بازگشتند. پس از آن امیر المؤمنین شبها صدیقه طاهره و حسنین علیهم السلام را بر در منازل اصحاب می‌بردند و طلب یاری می‌نمودند. (کتاب سلیم: ص 128. احتجاج: ص 75 ،190) بار دوم هفت روز بعد از دفن پیامبر صلی الله علیه و آله بود که زبیر و عده‌ای دیگر در منزل امیر المؤمنین علیه السلام جمع شده بودند. آن روز زبیر شمشیر کشید تا عمر را بکشد. (توحید صدوق: ص 73. احتجاج: ج 1، ص 111 95. بحار الانوار: ج 28، ص 321) بار سوم به منزل حضرت هجوم آوردند، و پس از آتش زدن در منزل و ضرب و جرح صدیقه طاهره سلام الله علیها و کشتن حضرت محسن علیه السلام، امیر المؤمنین علیه السلام را با دست بسته بیرون بردند. (کتاب سلیم: ص 249 82. الکوکب الدری: ج 1، ص 194. الجمل: ص 117. کامل ابن اثیر: ج 2، ص 326. تاریخ طبری: ج 3، ص 203) در کنار مطالب بالا؛ رفتن حضرت امیر (ع) با حضرت زهرا (س) بر در خانه مهاجرین و انصار و رفتن به بیت الاحزان علی الظاهر در زمان بیماری حضرت نبوده پس با این حساب ایام احراق بیت در این روزها زیر سوال می رود!! و جریان شهادت حضرت محسن در این ایام نبوده کتاب تقویم شیعه توسط حاج آقای بندانی جمع آوری شده و بسیار مستنده شاید شهادت حضرت محسن (ع) در ٩ ربیع الاول باشد!»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی قابل توجهی است که می‌توان به آن اعتماد کرد، ولی بنده روی آن کار نکرده‌ام. موفق باشید
9346

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد موضوع پایان نامه ام در ارتباط با حدیث جنود عقل و جهل و عاشورا است، ابتدا میخواهم از سند این حدیث شروع کنم، میشه راهنمایی ام کنید که چه کتابهایی بخوانم تا اطلاع پیدا کنم در مورد سندش؟ و چه کتابهای دسته اولی راجع به این حدیث وجود دارد؟ جستجو کردم فقط شرح امام خمینی را پیدا کردم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد سند می‌توانید به نرم‌افزار «درایة النّور» که مطابق با نظر کارشناسیِ برخی از کارشناسان علم رِجال است، مراجعه کنید. کارشناسان پدیدآورنده‌ی این نرم‌افزار سند این حدیث را در «کافی»، صحیح، معرفی کرده‌اند و همچنین این حدیث در «خصال» و «علل‌الشرایعِ» شیخ صدوق ذکر شده. در مورد شرح حدیث، کتاب‌های «مرآت‌العقول» از مجلسی، و «روضة‌المتقین» از پدر مجلسی، و «شرح الکافی» از ملاصالح مازندرانی و حضرت امام خمینی در کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» می‌توانید رجوع فرمایید. موفق باشید
9261

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه: یه سوالی داشتم. نظرتون در مورد این که شبها رو بیدار بمونیم تو ماه رمضون اما روزها تا نماز ظهر بخوابیم چیه? من دو سه روزه این کارو میکنم اما مطمئن نیستم کار اشتباهی نباشه! چون تو روز گرسنه مون نمیشه و اونجور که فهمیدم اصلاً توی ماه رمضون باید گرسنگی و تشنگی بکشیم! اما از یه طرف دیگه وقتی روزه ایم زیاد سرحال نیستیم و نمیتونیم فعالیت و مطالعه و... بکنیم و شب راحت تره! آخرش موندیم چیکار کنیم!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم اگر از شب می‌توانید استفاده کنید اشکال داشته ‌باشد. البته بنده چنین تجربه‌ای ندارم و نتایج و آثار آن را تجربه نکرده‌ام. موفق باشید
9182
متن پرسش
سلام استاد عزیز: قبلا وسواس داشتم. بعد از ازدواج با کمک شوهرم خیلی بهتر شدم. مدتیه زخم هایی توی بدنم به وجود اومد و خون ریزی و... مشکلم اینه که دوباره مدتیه شیطون داره خیلی اذیتم میکنه و از طرف دیگه حالا نفسم خیلی شدید سرزنشم میکنه. به خودم گفتم اصلا یه مدت بذار نجس باشی مگه چی میشه درسته؟ الان درگیریم بیشتر ذهنیه و یه مقدار آب هم زیاد میریزم خیلی نفسم سرزنشم میکنه. حالا که دارم خودم رو قوی میکنم توی برنامه داشتن و مطالعه و لذت در نماز مشتاقم از زبان شما راه حل را بشنوم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه معارف توحیدی خود را بهتر کنید از قوه‌ی واهمه راحت می‌شوید. کتاب‌های «آشتی با خدا» و «ده نکته در معرفت نفس» و «فرزندم این‌چنین باید بود» را مطالعه فرمایید. ورزش را فراموش نکنید. موفق باشید
2235
متن پرسش
بسمه تعالی . . . سلام علیکم استاد عزیز. . . بنده همان کسی هستم که بواسطه آثار شما از اوج هلاکت نجات پیدا کرد الحمد لله. . . 3 سال پیش که تغییر کردم ماه رمضانی نصیبم شد که اصلا نه توانایی حرف زدن داشتم نه زیاد خوردن،اینقدر آرام بودم،از هر اذان وقت افطار لذت میبردم،اما بخدا هیچی نمیدونستم که الان میدونم این دله یه چیزیش بود که تفسیرشو نمیدونستم،اون موقع هیچی نمیدونستم اما الان میدونم ولی دیگه حالتی ندارم،الان فقط تفسیر اون حالتای قدیممو میدونم،اون موقع حالت داشتم اما این ماه رمضان اولش با امیدواری شروع شد،3 روز اول تقریبا خوب بود. . . 1- قصد کردم جامعه بخونم هر روز،قبلا هفته ای 2 دفعه جامعه میخوندم بخدا لذت میبردم اما در این ماه نمیدونم چرا گرفتن،دیگه کار به جایی رسید که با خدا درگیر شدم. . . استاد بخدا سخته اون جامعه رو بچشید بعدش بیاید این جامعه رو بهتون بدن با مشت میزیدم تو سرم که خدا من که همون گناهکارم،ماهم که ماه توئه پس کجا رفت جامعه ها. . . گفتم شاید عادت کردم به هر روز خوندن گفتم یک روز در میون بخونم،اما هی دلم پیش جامعه بود باز که میام بخونم میبینم دلم میره. . .بخدا قبلا گناهام بیشتر بود،این ماه هر چند ناقص گفتیم سعی کنیم کنترل کنیم جامعه بدن دیدم گرفتن،زدیم تو سرمون.داغون شدیم،دیگه صبر نداریم،عزیزمون بمیره برامون آسونتره. . . حتی فکر گرفتنش داره دیوانم میکنه. . . چکار کردم که شیطانو باز کردن؟ . . .استاد بخدا چه چه میزدیم وقتی جامعه میخوندیم 2- استاد غذایی که میخورم بخدا اینقدر کمه که خودمم تعجب میکنن،از یه بچه هم کمتره اما بازم معده لعنتی اذیت میکنه،تا افطار میکنم معده کمی بازیمون میده این زبون باز میشه. . . استادم 2 شب مونده به قدر. . . به شدت ترس تمام وجودم رو برداشته،من که توی این 3 ماه گفتم بندگی کنم اینقدر ضعیف عمل کردم الانم هیچی ندارم،گناها رو برداشتم برای شب قدر. . . نمیدونم استاد. . . ای که دلم لک زده یه دفعه دیگه اون نمازی که پشت عالم اصفهانی خوندم دوباره بدن،ای استاد همه لحظاتشو همین الان یادمه،ولی نماز صبحمم که امروز خوندم یادم نیست. . . استاد یه چی بگید ببینیم این دلمون رو باید بزنیم به کدوم دیوارم تا ازش خلاص بشیم. . .(استاد تاکید میکنم ترس از شب قدر و شرمندگی خرابم کرده دیگه روم نمیشه بگم به آقا که همون برکاتی که به اولیاء مرحمت میکنید به ماه هم بدید) موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مگر نگفت «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها» هم می‌دهند تا راه را بنمایانند و هم می‌گیرند تا راهمان بیاندازند و مگر عبدالله مبارک مروزی نگفت: «السکون حرام علی قلوب الاولیاء»؟ حرام است بر قلب دوستانش که همواره به یک منوال باشد. دوستانش در دنیا مضطرب‌اند در حال طلب و در آخرت مضطرب‌اند در حال طرب. در دنیا به غیر حق سکونت بر ایشان روا نیست و در عقبی به حضور حق، قرار بر ایشان روا نمی‌باشد. ریشه‌ی‌سکونت یا رسیدن به محبوب است و یا غفلت از آن ، در حالی که رسیدن به محبوب دل در دنیا روا نیست و غفلت از او هم شأن دوستان خدا نیست. در تعجّبم که چرا طوری سخن می‌گویید که گویا می‌خواهی قضیه شکل دیگری داشته‌باشد. خدا می‌داند چه‌کار کند، شما به او عرضه بدار «سیّدی لو انْتَهَرتَنی عنْ بابِک ما بَرحْتُ» اگر از درگاهت بیرونم کنی بیرون نمی‌روم. با همین روحیه و امید در شب قدر به خداوند رجوع کنید و از خدا غیر از این انتظار نداشته‌باشید، او شیفتگی و شیدایی بنده‌اش را دوست دارد. ابو حمزه خراسانی می‌گوید «عارف زندگی خویش همواره دفع کند ـ‌روز به روز‌ـ و زندگانی همی ستاند ـ‌روز به روزـ».
11474
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: معنی آیه 117سوره هود از نظر استاد مطهری بسیار متفاوت از نظر شما می باشد و می فرمایند اگر افراد جامعه مصلح باشند اما مثلا مشرک هم باشند (ظلم عظیم) این جامعه هلاک نخوا هد شد «الملک یبغی مع الکفر....» آیا این دو معنا متناقض نمی باشد؟ لطفا توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بین ظلم به «حق» و ظلم به «نفس» و ظلم به «خلق» باید تفاوت گذاشت. ظلم به «خلق» موجب هلاکت آن جامعه می‌شود ولی خداوند عقوبت آن دو ظلم دیگر را به قیامت وامی‌گذارد. موفق باشید

6415
متن پرسش
با سلام منظور از روایتی که میفرماید غیر از مومنین محض و کافرین محض سوال و جواب قبر ندارند چیست؟گویا اعتقاد بعضی علما عکس این مسئله است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها مؤمن محض که انسان های معصوم باشند و کافر محض سؤال و جواب ندارند، زیرا کافر محض که تکلیفش معلوم است دیگر سؤال و جوابی ندارد برای آن‌که تکلیفش معلوم شود همان‌طور مؤمن محض که هیچ کوتاهی نداشته که با سؤال و جواب بخواهد کوتاهی خود را توجیه کند و پنهانِ شخصیت خود را آشکار کند. موفق باشید
622
متن پرسش
با سلام و ادب. چگونه می توانم مطمئن باشم که از مدافعان مقام معظم رهبری محشور خواهم شد؟ در حالی که وقتی با افراد بی اعتقاد با این امر و امواج تهمت ها و ناروا گفتن های آنان به ایشان مواجه میشوم ، زبانم لال می شود ؟ اما بعد تا ساعت ها برای این که مبادا با آنان محشور شوم گریه می کنم .چه کار کنم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اگر شرایط مناسب بود و افراد آمادگی سخن حق را داشتند وظیفه است که از رهبری دفاع کرد، ولی اگر چنین نیست به این جمله در جواب این افراد اکتفا کنید: «آیا جواب این حرف‌ها را در قیامت دارید، آیا نگران قیامت خود نیستید؟» اگر شرایط گفتن این جمله هم نبود آن‌ها را همراهی نکردید إن‌شاءالله وظیفه‌ی خود را انجام داده‌اید. موفق باشید
171

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم در سایت شیعه نیوز مقاله ای است که نویسنده آن از طریق تفسیر ریاضی بعضی از آیات قرآن معتقد است اسرائیل در سال 1401 شمیسی بدست امام زمان علیه السلام نابود می شود جالب است که مرحوم بهلول هم اعتقاد داشت در پایان این قرن شمسی اتفاق بزرگی می افتد . اگر ممکن است جنابعالی لطفی بقرمایید و آن مقاله را مطالعه و نظرتان را بیان بفرمایید.
متن پاسخ

بسمه تعالی, علیک السلام .
عنایت داشته باشید که حقایق معنوی گسترده تر از آن هستند که تفکر ریاضی توان درک آن ها را داشته باشد.

13595
متن پرسش
سلام استاد: درباره خوندن روضه های مکشوف (به اصطلاح هیئتیها روضه باز) نظرتان چیست؟ عده ای از علما نهی می کنند و آن را نوعی بی احترامی به اهل بیت می دانند (هر چند که به لحاظ تاریخی صحیح می دانند) و عده ای دیگر می گویند اگر بیان نشود باعث دفن شدن آنها در تاریخ می شود. گوش دادن به این نوع روضه ها را صلاح می دانید یا نه؟ تشکر از توجهتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کربلا ملکوتی و باطنی دارد بسیار وسیع‌تر از آن‌چه در صحنه‌ی زمین واقع شد و خباثت دشمن در تقابل با وجه زمینی آن بزرگان، کم‌ترین و پایین‌ترین مرتبه‌ی حادثه است. لذا نباید با مکشوف‌کردن مرتبه‌ی نازله‌ی آن حادثه، افق‌های بلند موضوع را به حاشیه برد. به همین جهت علمای بزرگ تأکید می‌کنند روضه‌خوانیِ مکشوف نشود و مسلّم وقتی حادثه در افق‌های بلندتر آن ارائه شود، مرتبه‌ی پایین‌تر آن محفوظ می‌ماند و دفن نمی‌گردد. ولی این خطر در مورد عکس‌اش بیشتر جاری است. موفق باشید

13178
متن پرسش
با سلام: من سه تا سؤال از خودم دارم: 1. آیا من وجود دارم؟ 2. اگر من وجود دارم تصافی هستم یا خالقی دارم؟ 3. اگر منی هست و خالقی هم دارد چرا باید این خالق را بپرستد؟ حال برای رسیدن به جواب باید چه کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این یک امر بدیهی است، به همین جهت وقتی شما سؤال می‌کنید آیا من وجود دارم؟ عملاً وجود خود را احساس می‌کنید و لذا امر بدیهی روشن است و سؤال‌کردن ندارد و جواب نمی‌خواهد 2- جواب این قسمت را در کتاب «از برهان تا عرفان» در قسمت «برهان صدیقین» می‌توانید بیابید. متن کتاب و شرح صوتی آن بر روی سایت هست 3- جواب قسمت سوم سؤال را  در جزوه‌ی «معارف 1» در قسمت «توحید عبودی» می‌توانید پیدا کنید. جزوه بر روی سایت هست. موفق باشید

10545
متن پرسش
به نام حق. سلام استاد: بارها شده که سوال هایی رو من می شنوم که چرا به سران فتنه ظلم شده؟ یعنی بدون محاکمه و دادن حق دفاع از خودشون حصر شدند. اصلا حصر خانگی نه در اسلام هست و نه در قانون!! به الفرض هم اگر باشه چرا اون ها رو محاکمه نمی کنند که هم حقیقت روشن بشه و هم اون ها اجازه ی دفاع از خودشون رو داشته باشند؟ مگر نباید به مجرم هم اجازه ی دفاع و صحبت داد؟ احساس نمی کنید این گونه خود سرانه حکم دادن و اجرا کردن باعث می شه که هم مردم نسبت به نظام بدبین بشن و هم قانون رو بی اعتبار می کنه؟ خیلی از مردم چون نمی دونند واقعا حقایق فتنه رو اشتباهی از اون ها دفاع می کنند. ضمننا شما فرمودید که حق اون ها اعدام هست می شه دلیل خودتون رو بگین؟ ضمنا اگر حصر خانگی مبنای قانونی و یا شرعی داره بیان کنید. لطفا ما رو کمک کنید چون واقعا هیچ مرجعی برای پیدا کردن این پاسخ ها نداریم!ممنون.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جُرم آن‌ها که خیلی روشن است که دستور طغیان در مقابل نظام را به افراد داده‌اند و اطلاعیه‌ی آن‌ها نشانه‌ براندازی نظام را می‌دهد، و با توجه به این مطلب آن نکته را در جواب سؤال شماره‌ی 10434 عرض کردم. عنایت داشته با شید که عمل سران فتنه مصداق بغی بر جامعه اسلامی و امام مسلمین است که جرم آن از نظر فقها قتل است و آیت الله جنتی بی حساب آن سخن را نفرمودند. موفق باشید
10307
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام: جناب طاهرزاده مدتهاست شما را می شناسم از دوره دانشجویی کلاسها را آمده ام بحث ها را کار کرده ام شما هم حقیر را می شناسید اما شرم اجازه معرفی نمی دهد. اوضاعم خراب خراب است. مدتهاست می خواهم دردم را با شما در میان بگذارم اما احساس می کردم ثمری ندارد. آنچه باید بدانم می دانم و حل مشکلم اطلاعات و نصیحت و یادآوری جدیدی نمی خواهد و خودم باید در این جنگ پیروز شوم. اما حالا که در سراشیبی سقوط مدام زمین می خورم و می بازم دیگر چاره ای نمانده جز چنگ زدن به هر چیزی که به ذهن می رسد. شهوت امانم را بریده است. مجرد که بودم دوره دبیرستان و دانشگاه هر وقت شیطان به بادمان می داد چه با اینترنت چه با فیلم و خطورات و امثالهم، وعده می دادیم که ازدواج نجاتمان می دهد. ازدواج کردیم و باز هم گرفتار. هر دو سه ماهی یک بساطی داریم. یک چند وقتی اوضاع خوب است درس و مطالعه و... اما دوباره یک اتفاقی می آفتد مثل عصبانیتی، دعوای ساده ای و من مثل خواب نماها گویی ناخودآگاه خلوتی جور می شود و می روم اینترنت و سرچ نجاست و بعد ... کلافگی و عذاب وجدان و افتضاح روحی و ... چقدر جان بکنی تا توبه کنی و ... اوایل فکر می کردم مشکل از همسرم هست که نمی تواند در فضای خلوتمان سیرابم کند و لذا کلی انتظار و خرده فرمایش بی جا و با جا داشتم تا این نفس لا مذهب آرام بگیرد اما وقتی کلاهم را قاضی کردم دیدم آیا همسر من هر چقدر زور بزند می تواند مثل زنانی که در این نجاستخانه اینترت در این عکس ها و فیلم ها شغلشان این است بشود و ذائقه خراب شده و زیاده خواه من را آباد کند؟ بماند که آن بنده خدا هم خیلی با ما راه آمد اما دیدم گاهی اوقات حتی میل آمیزش سیر است اما باز هم به سمت اینترنت کشیده می شوم. گفتم شاید معنویت پایینم دست نفس را باز می گذارد اما دیدم در معنوی ترین شرایط مثلا فردای عرفه یا بعد کربلا یا ... باز اوضاع به هم می ریزد، بعد کلی گریه و لابه و دعا و مثلا معنویت گفتم شاید عادت کرده ام و این گونه ناخودآگاه به سمت آن کشیده می شوم و لذا قسم خوردم اصلا در تنهایی اینترنت نروم چند وقتی موثر بود ولی باز شکست خوردم بعد اصلا اینترنت را قطع کردیم یک چند ماهی اینترنت نداشتیم خب اوضاع خوب بود اما دوباره به محض به دست آمدن اینترنت در اولین خلوت کار خراب شد. اوایل خیلی عذاب وجدان بود و زود از اینترنت بیرون می آمدم اما الان دیگر گویی قبحش هم ریخته است عذاب وجدانش هم کم شده است با عرض معذرت لذتبخش هم شده است. دیگر از توبه و گریه و حرم و فحش و ناسزای به خودم بعد این ماجرا هم خسته و کلافه شده ام و اعتقاداتم هم به هم ریخته است. نمی دانم چه ایمان مسخره ای داریم که این چنین در بازار فواحش حراج می شود. همسرم هم فهمیده است. ابتدا تهدید به طلاق کرد چند وقتی موثر بود اما ... اعتقاد دارد اعتیاد است، او بود که وادار کرد مشاوره بگیرم. هر چند که گمان نمی کنم چندان با مشورت اتفاقی بیفتد. نمی دانم. گفتم اراده ام ضعیف است آری اما من فکر می کنم مشکلم بزرگتر از این حرف هاست، من الان کلنجارم این است که چرا من از این فضای آلوده متنفر نیستم، حتی آن وقت که متنفر بودم هم باعث نمی شد که به سراغش نروم. اصلا انگار وقتی این حس بالا می زند خیلی هم بدم نمی آید گناه کنم. یادم به شهید بابایی می افتد که می گویند وقتی فضای گناه فراهم می شد ورزش می کرد، می دوید تا راحت شود، ولی آخر باید از افتادن در دام شیطان بدت بیاید تا بخواهی فرار کنی نه مثل منی که انگار با شیطان فعلا رفیق شده ام و خیلی هم از منحرف شدن فرار نمی کنم. من مدتهاست گرفتارم، از دبیرستان یا شاید هم راهنمایی، خانواده مان هم خانواده خیلی با محبت و خوب و عفیفی بوده است، نمی دانم چرا ما اینگونه شدیم. خودم آدمی نبودم که سراغ این مسایل بروم اما گاهی که خودش پیش می آمد تا خرخره غرق می شدیم. البته نه اینکه کلا چنین آدم هوسرانی بوده باشم، در عموم ایام سال یک بچه حزب اللهی دو آتشه با مطالعه بحثهای تشکیلاتی ولایتی ... اما احساس می کنم منافق شده ام. دعا کنید برای نجات این شاگرد بدبختتان. و اگر حرف نجات بخشی هست مثل همیشه دریغ نفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌دانم چه می‌گویی؛ زمانه زمانه‌ی گناه‌آلودی است و این آخرین تیری است که شیطان آخرالزمان از ترکش خود رها کرده و بعد از مدتی می‌بینی به‌خود آمدی. در این رابطه احساس کردم متنی را که جهت سخنرانی امسال در ماه محرم تهیه کردم برای شما بفرستم حرف‌هایم را آن‌جا زده‌ام. موفق باشید . متن صحبت من این است: باسمه تعالی کربلا و نجات انسان‌ها از زیر خروارها گناه «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَابَ الْمَقَامِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَرِیکَ الْقُرْآنِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ الْخِصَامِ ‏ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَةَ النَّجَاةِ(زیارت امام حسین در شب عید فطر و قربان) أَشْهَدُ أَنَّکَ التَّالِی لِکِتَابِ اللَّهِ، وَ أَمِینُ اللَّهِ، الدَّاعِی‏ إِلَى‏ اللَّهِ‏ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ»(زیارت مطلقه‌ی امام حسین) 1- کربلا توان این را دارد که در فضای حاکمیت فرهنگ ظلمانی اموی عده‌ای را از دل لشکر عمر سعد بیرون آورد تا معلوم شود ما نیز می‌توانیم از ظلمات فرهنگ مدرنیته به کمک کربلا آزاد شویم حتی اگر در مقابل ما جز شهادت راه دیگری نباشد. کسانی که روزنه‌ای در اعماق ظلمت دیدند و شتابان به سوی آن گریختند و پیش‌مرگِ شهداء شدند، زیرا گریختگان از ظلمت بیشتر قدر نور را می‌دانند. اینان تکلیف را برای دیگران و کار را برای خود روشن کردند. یعنی اگر در اوج ظلمات فقط رشته‌ی باریکی بین تو و حق در میان است، دست بینداز و سر این رشته را بگیر که سعادت تو تنها در چنگ‌زدن به این رشته است، آن‌ها همّت نمودند و اگرچه دیر آمدند ولی چون همتی بلند داشتند از آنان که زودتر آمده بودند عقب نماندند و اگر آخر آمدند به تلافی آن، اول شهید شدند. کربلا یعنی: در شکست پای، بخشد حق پَری هم ز قعر چاه بگشاید دری آن‌هایی که چون نعمان بن عمرو راسبی‌ها آلوده‌اند باید راه خلاصی را از آن آلودگانی بیاموزند که چگونه با آمدن در لشکر امام حسین خود را نجات دادند، این است آن رشته‌ای که راه را به سوی ناپاکان باز نگه داشته. مسعودبن حجاج تمیمی و پسرش در اولین فرصت به امام پیوستند و در زیارت ناحیه می‌گوییم: «السلام علی مسعود بن حجاج و ابنه عبدالرحمن» پیامشان به آن‌هایی که گرفتار عصر و زمانه‌ی نامساعداند و می‌گویند در تنگنای حاکمیت فرهنگ کفر امکان دین‌داری نیست و شهوت و حرص همه‌ی زندگی‌مان را گرفته است، این است که در هر وضع که باشید سخت‌تر از وضع ما نیست ولی چون به جستجوی راه بودیم و به وضع خود رضایت ندادیم خداوند برای ما راهی در لباس دشمن به سوی کوی شهیدان گشود. خداوند خدایی کرد و ما را از صف دشمن بیرون آورد. ضرغامة بن مالک تغلبی از شیعیان کوفه بود با عمر سعد از کوفه بیرون آمد ولی در کربلا به امام حسین پیوست. گویا لباس دشمن را عاریت کرده بود که به وسیله‌ی آن به دوست برسد. بعد از نماز ظهرِ عاشورا جلو دیدگان امام مبارزه کرد تا شهید شد. در زیارت ناحیه می‌گوییم: «السلام علی ضرغامة بن مالک» سخن ضرغامه به ما آن است: «آن‌کس که نیفتد اندک است، و پدر ما ابوالبشر پس از سقوط برخاست تا به فرزندان خود بگوید: با سقوط و افتادن، از کار باز نایستید، تا نبض شما می‌زند، دوستی فضیلت‌ها را در دل نگه دارید و با افتان و خیزان به سوی فضائل انسانی برگردید. شیر آن نیست که حمله‌های سخت دارد، شیر آن است که پس از سقوط‌ها برخیزد، زیرا از رسول خدا شنیده بودند: «ایُّهَا النّاس اِنَّهُ قَدْ قُذِفَ فِی قَلبی اَنَّ مَن کانَ عَلی حرامٍ فَرَغِبَ عَنهُ ابْتِغاءَ ما عِنداللّهِ غُفِرَ لَهُ ذَنْبُه»(بحار، ج 20، ص 126) ای مردم در قلب من نهاده‌اند که هرکس بر اعمال حرامی بوده و به امید آنچه نزد خداوند است از آن حرام منصرف شود گناه او بخشیده می‌شود. و این راهی است که امام حسین در مقابل سپاهیان عمر سعد گشود. جوین بن مالک تیمی چون آن خباثت را در جبهه‌ی امویان دید که همه‌ی راه‌های آزادگی را بر امام حسین بسته‌اند، شبانه با دوستان خود به طرف امام حسین آمد و در اولین حمله در صبح عاشورا شهید شد تا معلوم شود اگر کسی با دشمنان اسلام فرسنگ‌ها همراه بود و تنها یک قدم تا انتهای راه مانده، اگر در آخرین قدم نیز برگردد می‌تواند در صعود به اشخاص درجه‌ی اول برسید و همراه حبیب بن مظاهرها شهید شود. در زیارت ناحیه می‌گویی: «السلام علی جوین ابن مالک التمیمی»، زیرا در همراهی با سفلگان هر قدم که برداری جذبه افزون می‌گردد و جرأت برگشت را به‌کلّی از انسان می‌گیرد. پس تو نیز هنگامی که سقوط از حدّ گذشت، به کناری برو و در کار خود بیندیش و به آخرین منزلی که در این راه می‌رسی فکر کن و این شهیدان را از نظر دور مدار تا معلوم شود جای ناامیدی نیست، در آخرین درجه‌ی سقوط می‌توانی خود را دریابی. این شهیدان به ما می‌گویند: وقتی امام حسین مدّ نظرها باشد و تاریخِ دفاع از انقلاب اسلامی ظهور کند، با یک حرکت معقولانه می‌توان از زیر خروارها گناه به‌در آمد و در هیچ حالی نباید از دست‌یابی به اهداف مقدس مأیوس شد حتی اگر در لشکر یزید باشی. قاسم بن حبیب ازدی با عمر سعد به کربلا آمد و در اولین فرصت(در ایام مهادنه) به سوی امام حسین رفت، و در روز عاشورا پیش روی امام حسین با لشکر کفر نبرد کرد و در حمله‌ی اولی شهید شد. اینان ستارگانی‌اند که از پشت ابر سیاهِ نظامِ اموی در آمدند و همچون سپیده‌ای در شب تاریک درخشیدند تا نشان دهند در آن سپاه چنین انسان‌هایی نیز بودند که اگر در ابتدا با امام حسین نبودند ولی نمی‌توانستند هم‌نَفَس با یزیدیان باشند، حسین که جلو افتادند در اولین فرصت به او می‌پیوندند. یعنی هیچ وقت امید هدایت دیگران را از دست مده. پس «السلام علی قاسم بن حبیب الازدی» که راه‌گشای امروز ما نیز هست. حارث بن امْرء القیس کندی: وقتی شرط‌های بین امام و عمر سعد از طرف ابن زیاد قبول نشد به جانب امام روانه گشت تا نگذارد دانه‌ی ایمانش در کشتزار امویان بپوسد و به ثمر ننشیند، با شهادت خود آن دانه را آبیاری کرد تا در ابدیت خود با محصولِ ملاقات با حق روبه‌رو شود. زیرا رسول خدا فرمودند: «إِنَّکُمْ قَدْ أَصْبَحْتُمْ بِمَنْزِلٍ مِنْ مَنَازِلِ الْحَقِّ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ فِیهِ مِنْ‏ أَحَدٍ إِلَّا مَا ابْتَغَى‏ بِهِ وَجْهَه»‏(بحار الأنوار ج‏19، ص: 333) شما اى مسلمانان در منزلگاه حقّى فرود آمده‏اید که خداوند این حق را از احدى نمى‏پذیرد مگر اینکه هدفش فقط خدا باشد عبداللّه بن بُشر خثعمی با لشکر عمر سعد به کربلا وارد شدد و در اولین فرصت به امام پیوست و در پیش روی امام با لشکر کفر نبرد کرد و در پیش از ظهر عاشورا شهید شد. در آن شرایط دلهره و تصمیم، از گردنه‌ای سخت عبور کرد و در تقابلِ حق و باطل جبهه‌ی حق را انتخاب نمود و تَه سفره‌های دنیا را برای واماندگانِ در راه گذاشت و با همّتی بلند پرواز کرد. گفت: پند مردان به گوش دل بشنو ره چنین است مرد باش و برو مرغ را پَری می‌برد تا آشیان پَرّ مردان، همّت است این را بدان اینان از سرزمین کربلا به ما می‌گویند: ای زائران و عزاداران حسین، ما در این کوی خفته‌ایم تا در راستای حضور در محضر حق، وفاداری به خاندان رسول خدا و قرآن فراموش نشود. در پیشگاه حقیقت تفاوت نمی‌کند که در کربلا باشی یا در راه آن. اگر انسان همچون میوه، رسید و نواقص خود را جبران شده دید، استقبال از مرگ برای او طبیعی است و راز این‌که اهل‌البیت هیچ‌وقت از مرگ نهراسیدند همین نکته است و دائماً به دشمن خود می‌گفتند: ما را از مرگ می‌ترسانی؟ و اصحاب کربلا توانستند با رجوع به امام حسین و راه او آنچنان جبران نقائص کنند که دیگر همچون مولایشان از مرگ هراسی نداشتند، زیرا تا دیوار خانه‌ی محبوب جلو آمده بودند. کربلا این‌گونه انسان‌ها را از زیر خروارها گناه نجات می‌دهد. از آن‌جایی که نفس امّاره را باید کشت و با نظر مبارک اولیاء الهی به‌خصوص حضرت سیدالشهداء این کار ممکن است، باید به طریقی نظر مبارک حضرت را جلب کرد تا ما مالک نفس خود شویم و راه عبودیت پیش گیریم و اشک بر اباعبداللّه وقتی با نظر به مقام حضرت باشد، کارها خواهد کرد. او «عَبْرَةَ کُلِ‏ مُؤْمِن‏» است و همه‌ی انبیاء در غم حضرت سیدالشهداء شریک‌اند و با حضرت یک نوع وحدت دارند. این وظیفه همه‌ی مؤمنان است که نسبتی با وارث همه‌ی انبیاء و اولیاء برقرار کنند و اشک برای آن حضرت آن نسبت را شکل می‌دهد و ما را در زیر سایه‌ی انسان‌های معصوم قرار می‌دهد و به اندازه‌ی صلاحیت وجودی خودمان ما را به خودشان نزدیک می‌کنند و ما را از زیر خروارها گناه نجات می‌بخشد. والسلام
10253
متن پرسش
سلام علیکم: برای فعالیت در فضای گفتمان انقلاب اسلامی و مباحث مربوط به جنبش نرم افزاری از جمله کارهایی که انجام می شود، برگزاری دوره های تربیتی و آموزشی است. موضوعی که اینجا مطرح است اینکه دو مقوله دغدغه مندی و مسئله مندی افراد در حیطه فعالیتهای فکری اهمیت دارد. اول اینکه به طور خاص دغدغه مندی و مسئله مندی چه تعاریفی دارند و نقاط اشتراک و افتراق این دو چیست؟ و یا به عبارتی چه نسبتی با هم دارند و به کدام بعد وجودی انسان برمی گردند (گرایشی، بینشی و ...)؟ و همچنین ار نظر تقدم و تاخر چه نسبتی بین این دو هست؟ آیا می توان مسئله مند بود ولی دغدغه مند نبود و بالعکس؟ دوم اینکه چگونه می توان دانشجویان را دغدغه مند و مسئله مند بار آورد؟ سوم، مسائل عمده انقلاب اسلامی از نظر شما چه مواردی هستند؟ (مثلاً اداره جامعه مبتنی بر نگاه دینی و ...)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انقلاب اسلامی ظرف اراده‌ی الهی است جهت آن‌که ملت‌ها از ظهور مدرنیته عبور کنند، اگر کسی دغدغه‌‌اش این‌چنین شد و حقیقتاً متوجه ظلمانی‌بودن فرهنگ مدرنیته گشت، مسئله‌ی عبور از آن را با توجه بیشتر شناخت غرب از یک طرف و فهم جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی از طرف دیگر مدّ نظر قرار می‌دهد. موفق باشید
5848
متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشید خدمت شما همانگونه که مستحضر هستید این روزها حرف از مذاکره با امریکا و رابطه با ان است و برخی گمان می کنند رابطه با امریکا به نفع ماست در حالی که رهبری و امام مخالف این نظریه هستند و از طرفی این روزها رسانه های داخلی و خارجی حرف از نرمش قهرمانه (بیانات رهبری)می زنند وان را مذاکره با امریکا می دانند از طرفی نکته ای که برایم تعجب بر انگیز این است رهبری در چند ماه گذشته حرف از بدر و خیبر می زدند اما امروز نرمش قهرمانه.... از طرفی برخی گمان می کنند امروز عصر عاشورایی حسینی انقلاب تمام شده است و باید به صلح حسنی روی بیاوریم و برخی تصویر کتاب صلح امام حسن رهبری را انتشار می کنند....اگر ممکن است درباره این قضایا لطفا روشنگری کنید....ممنون ..در پناه حق
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: به نظرم این دو قابل جمع است که انسان از مواضع اصلی خود کوتاه نیاید ولی بهانه به دست دشمن ندهد. مگر حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» در کربلا نفرمودند : اجازه دهید برگردم؟ و دشمن اصرار داشت باید با یزید بیعت کنند و حضرت نپذیرفتند. آیا جمله‌ی امام حسین«علیه‌السلام» که فرمودند «اگر نمی خواهید به کوفه وارد شوم، بگذارید برگردم» همان نرمش قهرمانانه نیست که در عین عدم پذیرش بیعت یزید بتوانند کار خود را دادمه دهند؟ موفق باشید
5584
متن پرسش
بسمه تعالی.سلام علیکم.1.استاد یکی از دوستانم مطلبی که شما در باره ی ازدواج های پیغمبر نوشته بودید را خواند و شبهه ای را برایم به وجود آورد.او که معتقد است چون سیره ی امامان نیز از ابتدا چند همسری بوده است،پیغمبر به دلایلی تا مدتی بدون همسر و بعد از آن با یک همسر بوده اند.می گوید در آن زمان ها چون همه کافر بوده اند کسی نبوده که حاضر به ازدواج با ایشان شود ، و نقلی در تاریخ هست که مشرکان گفتند اگر دست از دعوتت برداری به تو زن و ثروت و مقام میدهیم.2.چگونه می شود این شبهه را رد کرد در حالی که امامان همیشه چند همسر داشتند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید عرایضی که در جواب سؤال شماره‌ی 5579 دادم تا حدّی مطلب را روشن کند. در هرحال اگر مشکل زنان بدون شوهر به عنوان یک مشکل عمده در میان نباشد می‌توان گفت؛سیره‌ی بزرگان دین تک‌همسری است. موفق باشید
2628

ازدواجبازدید:

متن پرسش
کتاب جایگاه رزق انسان در هستی را مطالعه کردم همسر هم جز این ارزاق حساب میشن؟ پس چرا بعضیا بدون ایرادگیری های بیخود وبا نیاز شدید به ازدواج خواستگار ندارند و مجرد میمانند؟ اگر آدم گناه کنه و بعد توبه کنه رزقش برمیگرده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که رزق بعضی افراد وسیع است و رزق بعضی تنگ و همانی که به مصلحت ان‌ها بوده برای آن‌ها تقدیر شده و بهترین عبادت راضی‌بودن به رضایت خدا است. در مورد همسر هم همین‌طور است. بهشت شما در إزای راضی‌بودن به رضای خدا ظهور می‌کند. آری رعایت بندگی و خوش‌خلقی و تواضع و صله‌ی رحم و احترام به والدین رزق را وسیع و زندگی را از بن‌بست‌ها آزاد می‌کند. موفق باشید
15183
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرانقدر: 1. با عرض پوزش می خواستم تفاوت میان سیر سلوکی که علامه طباطبایی (ره ) مطرح می کنند را با مرحوم سید هاشم حداد(ره ) بدانم. ۲. اگر انقلاب اسلامی ظرفیتی ایجاد کرده که می شود بی استاد سلوک کرد. پس چرا در گذشته هم امثال انصاری همدانی ها را داشتیم؟ یعنی از اول هم میشده. ولی بستگی به ظرف وجودی و همت ها داشته است. درست است استاد؟ انقلاب هم موید و کمک کار این بوده. ۳. روش سلوکی ملاصدرا چه بوده است استاد؟ ظاهرا ایشان علم را وصل به عمل می کردند. کمی راهنمایی کنید التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مرحوم سید هاشم حداد و علامه‌ی طباطبایی هر دو ذیل مرحوم علامه قاضی سلوک خود را انجام داده‌اند. منتها مرحوم علامه علاوه بر آن، مأموریت ارائه‌ی معارف الهی در این تاریخ و مطابق ذوق این تاریخ را به عهده داشتند. ولی در راستای دستگیری در امور فردی شاگردان خاص‌شان، فرقی با هم نداشتند. 2- همیشه در کنار سالکِ مجذوب – که با استاد جلو می‌رود – مجذوبِ سالک هم بوده است. ولی در انقلاب اسلامی تاریخی با این خصوصیات ظهور کرده که علم انسان‌ها برای سلوک‌شان کافی است و اگر اراده‌ی سلوکی را در خود ایجاد کنند، از راه به بیراهه نمی‌روند 3- سلوک ملاصدرا هرچه بوده است، سلوکِ فوق‌العاده‌ای بوده. به ندرت چنین افرادی پیدا می‌شوند که در اوج عرفان و برهان در تاریخ ظهور کنند. موفق باشید

12269
متن پرسش
سلام استاد: چند وقتی میشه که این بزهکار را جهت مداوا به نجف خوانده اند، اصلا خوشحال نیستم بلکه مرا دیوانه می کند، این بی غیرتی ام که حتی اشتیاق وصال ایوانش نیز نتوانست آدم ترم کند. مادرم میگه زیر قبه سیداشهدا دعا کن حالا دیگه بعد سه دهه عمر که موهات داره سفید میشه دوماد بشی میگم چجوری روم میشه با اون فضای قبض و غم حرم حرف از دامادی و مشکلات مالی بگویم و حاجات دیگه از اونطرف به اون حاجت های اغلب دنیوی هم محتاجم از این رو مانده ام استاد چه کنم؟ سه دهه عمر همش می گفتیم کربلا کربلا حالا بریم و فقط از خود دم بزنیم؟!! مهمه اما بی ادبی ست. کلا نظر شما چیه؟ دعاهای دنیوی را بذاریم برا ایوان نجف یا حرم حضرت ابوالفضل یا حرم سیدالشهدا؟ راستی پس زیارت و عشق بازی چه؟ (از ائمه (ع) سوء استفاده می کنیم برای دنیا عاشقشون نیسیم دل بهم زنه بخدا) اعصابم خرده اصلا خوشحال نیسم دارم میرم کربلا خاک بر سر من.استاد من هم زن میخوام هم علم، هم علم تفسیر هم پول(البته در حد نیاز خونه و ماشین معمولی) هم سلوک و بندگی. اینقد دعا کنیم خودخواهی نیس؟ وقتی ندارم منتظر جوابم. حلال کنید پس از سه دهه عمر انتظار اینک وصال نه، اندکی تقرب به حضرات محبوبین علیهم السلام. اضطرابی به جانم افتاده که بیان کردنش میسر نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر نگفتند با «کریمان کارها دشوار نیست!» با تمام امید به پابوس مولایمان امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» بروید و از حضرت بخواهید به نور خودشان به سرّ شما نظر کنند و آن کنند که باید بکنند! و در کنار این‌ حرف‌ها از حوائج دنیایی هم با ایشان سخن بگویید و در ملاقات مولایمان حسین«علیه‌السلام» هرچه می‌خواهید درد و دل کن، از آشفتگی‌هایی که داری بگو، و بپرس چگونه شما توانستید با غمخواری برای دین، همه‌ی دنیا را به هیچ بگیرید!؟ ای راهِ گشوده به سوی خداوند در ظلمات دنیا! ما به زیارت شما آمده‌ایم که این راه را در مقابل ما بگشایید. موفق باشید  

12254
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و قبولی طاعات خدمت استاد زحمت کش روزه ای که در ماه رجب گرفته میشه و روزه ی قضا نباشه و اگر کسی غذا تعارف کنه و او هم افطار کنه (ظاهرا تا قبل از اذان ظهر) ثواب روزه دو برابر رو میگیره. افطار کنه بهتره؟ یا چون ماه رجب هست کسی غذا افطاری داد نخوره؟ استاد بزرگوار لطفا تو فصل تابستون به مازندران تشریف آوردین ان شاءالله، جلسه سیر ما منتظر شماست. الحمدلله حدود هفت سالی کتب شما رو مطالعه می کنیم لطفا یه سری به ما فقراء بزنین و از نزدیک راهنمایی بفرمایید. خدا خیرتون بده. التماس دعا. یا علی. اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو کار خوب است ولی گویا وقتی از سیره‌ی ائمه«علیهم‌السلام» خبر می‌رسد که تمام ماه رجب را روزه می‌گرفتند گفته نشده به استثناء آن روزهایی که به جهت تعارف دوستان در بین روز افطار کرده‌اند. موفق باشید

11750
متن پرسش
با توجه به این که شما در کتاب «خویشتن پنهان» در موضوع دیدن معصومین (ع) در خواب بیان کرده‌اید تنها در صورتی که انسان چهره‌ی حقیقی آن بزرگواران را دیده باشد احادیث در مورد این‌که دیدن آن‌ها در خواب مانند رؤیای صادقه است صحیح است؛ پس دیگر خواب‌دیدن آن‌ها در زمان ما و در زمان بعد از آن‌ها رؤیای صادقه محسوب نمی‌شود پس دیگر اعتمادی به خواب ها نیست. چرا که هیچ کس در عصر حاضر آن ها را ندیده است. آیا این موضوع صحت دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. منتها بعضاً این رؤیاها برای خود شخص یک نوع امیدواری به همراه دارد به شرطی که با شواهدی همراه باشد که معلوم کند تحت تأثیر خیالاتمان نیست. موفق باشید

10934
متن پرسش
سلام استاد و خدا قوت استاد چن وقتیه این سوال ذهنمو درگیر کرده که اگه ولایت فقیه ولایت مطلقه فقیه هست پس چرا رهبر انقلاب میگن که رهبری نمی تواند در امور اقتصادی دخالت کند هم نباید دخالت کند و هم نمی تواند دخالت کند چون در قانون اساسی اینطور نیامده ... پس اگه اینطوره دیگه نگیم ولایت مطلقه بلکه بگیم ولایت مقیده به قانون اساسی ... Hخه چرا رهبری نباید در امور اقتصادی دخالت کنه و جلوی بسیاری از بی عدالتی های اقتصادی رو بگیره پس این چه ولایتی شد؟؟ مگه حضرت علی (ع) در دوران خلافت تو بازار راه نمی افتاد و افراد گران فروش رو مجازات نمی کرد حالا ما نمیگیم رهبری راه بیفته تو بازار اما حداقل در حد صحبت هم که شده جلو بی عدالتی های بزرگ اقتصادی که کمر قشر مستضعف رو شکسته بگیرد مثل قضیه قطع نکردن یارانه ثروتمندان که متاسفانه هم این دولت و هم دولت قبل بخاطر مسائل سیاسی و جلب آرا حاضر به انجام اون نشدند و یا قضیه بی عدالتی در دریافت مالیات و عدم شناسایی افراد پردرآمد از طریق دیدن حساب بانکی اونها که اگه از این افراد مالیات گرفته بشه دیگه کمبود بودجه ای نداریم و عدم این رسیدگی به این مسائل و عدم دخالت رهبری در این موارد باعث میشه که افراد متوسط و متوسط به پایین جامعه فشار اقتصادی و کمبود بودجه رو تحمل کنن ... ممنون استاد و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در ذیل ولایت فقیه قوای سه‌گانه قرار دارند، کارِ درست آن است که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» جهت‌های کلّی نظام را در این امور ترسیم کنند و هر قوه‌ای کار خود را بکند نه آن‌که مستقیماً خود را در امور جزیی وارد کنند که در این صورت جایی برای قوای سه‌گانه نمی‌ماند. دخالت مستقیم نداشتن، غیر از دستورندادن است، ولایت مطلقه‌ی فقیه یعنی مانعی در نفوذ حکم فقیه در امور نیست ولی این غیر از دخالت مستقیم است. موفق باشید
6893

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی.با سلام.استاد چرا بعضی بزرگتر ها مثل والدینم که برای پیروزی انقلاب مبارزه کرده اند میگویند ما در روند پیروزی قبل از انقلاب از مبارزات علامه مصباح یزدی چیزی به یاد نمی آوریم.و بعد به ایشان نسبت های مخالفت با مبارزات در آن زمان را میدهند و نسبت های ناروای دیگر مثل قبول انجمن حجتیه در آن زمان را.باتشکر از راه نمایی های شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت اللّه مصباح مثل بسیاری از علماء در آن زمان فعالیت‌ فرهنگی داشتند و در وقتش نیز آنچه در مقابله با شاه از ایشان برمی‌آمد انجام می‌دادند ولی مثل آیت‌اللّه طالقانی و شهید بهشتی یک چهره‌ی مبارزاتی مشهوری نبودند تا والدین شما از آن مطلع باشند ولی اگر زندگی‌نامه‌ی ایشان را مطالعه فرمایید متوجه شخصیت مبارزاتی ایشان خواهید شد.خبر گذاری فارس در مصاحبه ای با مدیر سیاسی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دارد تحت عنوان :مستندات نقش پررنگ آیت‌الله مصباح در انقلاب و راه امام‌(ره) ، شاید مفید افتد آدر سش این است http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8704040491 در ضمن مر کز اسناد کتابی دارد تحت عنوان: گفتمان مصباح (گزارشی از زندگانی علمی و سیاسی آیت الله مصباح یزدی). موفق باشید
نمایش چاپی