باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آن کتاب را نخواندهام. ولی رویهمرفته جناب اکهارت تحت تأثیر عرفان ابن عربی است. ۲. بنا نیست ما در این تاریخ و در مواجهه با فرهنگ غربی عقبنشینی کنیم، بلکه باید به راه برتری فکر کرد که در این رابطه عرایضی در کتاب «تمدنزایی شیعه» شده است و نمونهی آن را در جواب سؤال شمارهی ۲۴۵۷۳ ملاحظه میکنید. موفق باشید
آیا گوش شنوایی هست تا رنج های مشترکمان را به سامان رسانیم؟! آیا کسی هست که از دنیا خسته و بریده باشد و چشم داشتی به مال و منیت و زر و سیم نداشته باشد و آرزوهای دنیا آنرا زندانی نکرده باشد؟ آیا کسی هست که در اهل دنیا خود را جستجو و ادامه نخواهد بدهد و از همه ذلالت ها بریده باشد و بخواهد خود را فقط با خدای حی حاضر (همان که خلق نفمرمود آسمان ها و زمین را جز به حق تبارک و تعالی) معنا کند و معنای زندگی را جز در این خواهش حقیقی نبیند؟ آیا کسی هست از ناجوانمردی خلق، هوس های بی پروایِ بی حیایِ بی در و پیکرِ آسیب رسان آخرالزمان دلشکسته باشد گویا اورا فرمان دهند و توان نافرمانی ندارد؟ آیا کسی هست که از در زندان نفوسِ گمگشته در تاریکی مردم خواب خسته شده باشد و بخواهد «خود» باشد؟ آیا کسی هست که چشمانش از شدت خواب آلودگی و تحمیل بالاجبار خواب آلودگی آن مردم بر خود در رنج باشد؟ آیا کسی هست که شبانگاهان تنهای، با کثرات گنه آلود روزگار با خود در جنگ باشد و روحش را اوهام و خیالات آلوده متکثرِ خلق شده بدست دشمنان انسانیت فرا گرفته باشد و نداند چه کند و راه فرار نیابد بلکه نفسش از شدت جنگ بدنش را بدرد آورده گویا رفته است جنگ و همیشه خسته است و توان انجام هیچ کاری را درست نداشته باشد گویا بدن خویش را چون بار سنگینی بر خاک و خون می کشد؟ آیا شده شراب نخورده مست لا یعقل شوی از ظلمات و شهوات و دنیا پرستی مردم گمگشته، گاهی بد شگون، گاهی واقعا بد! آیا شده بپرسی نوجوانها و جوانها چگونه به مواد مخدر با این خیل کثیر روی آورده اند؟! نکند میخواهی آنها را نصیحت کنی یا روانشناسی ببری که از آدمی جز آدم دروغین غربی نشناخته است! نه... آیا دیده ای از شدت جهل و مردگی زندگی مردمان روزگار به فراطبیعه ای خود را می اندازند که چون نسبتی با انسانیت و رحمانیت و نورانیت ندارد جز امری موهومی و سوپرنچرالی چیزی بدست نمی آورند و هرچه آن خیالات خود ساخته را میخواهند وسیع کنند رنجشان بیشتر می شود و در زندانی گرفتار آیند که ممکن است از آن نتوانند به در آیند و از این رو مدرنیته آن خیالاتِ بقول خودشان آسمانیشان را با سینما و هوش مصنوعی به زمین نیز بکشد تا مرگش را بدست خویش امضاء کند! نخواه خود را دست آنان دهی آنها خیلی بیچاره اند، تو هم چنینی رفیق؟ پس بگرد و غمگین نباش! زیرا میدانم انقلاب اسلامی آمده است 'انسان بسازد' این حرف حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را چرا مردم نفهمیدند و بفراموشی سپردند؟! خدایا چرا ما آن صحبت آن عزیز را آنطور که شایسته است نفهمیدیم. آیا معلمان و مدبران و منبریون اصلا به این مهم ارزشمند، اصل و اساس انقلاب اسلامی فکر کرده اند تا بدانند آدمی در عالم خاک نمی آید بدست / عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی. چطور جواب این سئوال را بدهیم زمانی که آن را آنگونه که صادق است نیافتیم؟! آیا این راهی که داریم با انقلاب اسلامی طی می کنیم همان انسان سازی است که انبیاء الهی برای آن مبعوث و در پشت پرده کلمات قرآن و احادیث نهفته است و سلامت در دنیا و آخرتست گویا دنیایت آخرت می شود همان آخرتی که فرمود: دنیا در برابر قیامت همچون قطره ایست در برابر اقیانوس. می خواهی راه بیفتیم آیا راهی جز انقلاب اسلامی در تمام ابعاد چه سیاسی و عقلی و فلسفی و حکمی و شرعی و عرفان امام خمینی داریم؟ تا درهمه این ابعاد نباشیم چگونه بفهمیم آن مهم چیست که با آن ارتباط بر قرار کنیم؟ هرچه مینویسم نمی شود زیاد از حد مدرنیته و ظلمات و مدعیون دنیا ما را آسیب زده اند. پس حال که چنین است ای همنوع چه میخواهیم با خود بکنیم؟! وای بر ما کسی را جز رهبری نمیشناسم تا در حضور او با ما خود را پیدا کنیم وقتی رهبر انقلاب حفظ الله فرمودند من کم تر از شما جوانان رنج هایتان را نمی کشم بلکه هم بیشتر (یعنی نزدیک است بگونه ای که میتوان با پذیرششان در آن صراط قرار گرفت و به راه شد صراطی که انسان سازی هر یک از ماست). نمیدانم چگونه بنویسم آیا استاد حرفی میفرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این شعر جناب شاه نعمت الله ولی، نظر کنید که میگوید:
عارفانه چو مومن آگاه
خوش بگو لا اله الا الله
حکم اسلام را به پا می دار
سر موئی از آن فرو مگذار
در طریقت رفیق یاران باش
سر خود زیر پای ایشان باش
در حقیقت محققی می جو
وحده لاشریک له می گو
این نصیحت قبول کن از ما
تا درآئی به جنت المأوا
ره چنان رو که رهروان رفتند
راه رفتند و ناگهان رفتند
گمان نکنیم که همین آدمهای معمولی در درونشان از این نوع غوغاها ندارند! زیبایی کار آنها آن است که با همه آن غوغاها مانند بقیه در همین زندگی عادی وارد میشوند و قصه شخصیت آنها حکایت آن است که: «دست در کار، و دل با یار دارند». موفق باشید
سلام علیکم استاد محترم: امیدوارم حال شما خوب و در صحت و سلامتی کامل باشید. به تصور بنده هندسه حاکم بر کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی شبیه کتاب طرح کلی اندیشه ي حضرت آقا میباشد البته با تفاوت هایی. هر دو کتاب درصدد این هستند تا آن مبانی بنیادین و ناب رو امتداد داده تا منجر به قیام و اقامه شوند و... در این راستا از حضرتعالی خواهشمندم در بین آثار خودتون (صوتی یا مکتوب) آنهایی که هندسه حاکم بر آنها مثل سلوک ذیل شخصیت امام خمینی هست رو معرفی کنید. با در نظر گرفتن اینکه قائلم تمام آثار شما همین هدف رو به صورت کلی پیگیری میکنند ولی به خصوص آن دسته از آثاری که بیشترین تطابق با سلوک ذیل شخصیت حضرت امام و طرح کلی اندیشه دارند رو معرفی بفرمایید. ممنونم از وقتی که میگذارید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در مراحل ظهور ابعاد انقلاب اسلامی است مناسب شرایط و زمانهای که ابعاد آن به ظهور میآید. چهار جلد کتاب «انقلاب اسلامی، باز گشت به عهد قدسی» و «انقلاب اسلامی و جایگاه اشراقی انقلاب اسلامی» و «برونرفت از عالَم غربی» و «امام خمینی و خودآگاهی تاریخی» مربوط به مرحله اول نظر به انقلاب اسلامی است و کتابهای «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» و «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی» و «گوش سپردن به ندای بیصدای انقلاب اسلامی» مربوط به مرحله دوم نظر به انقلاب اسلامی است و کتابهای «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بين دو جهان» و «انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آينده دينداری ما» و «در راستای بنیان حکمت حضور انقلاب اسلامی در جهانی بین دو جهان» مربوط به سومین مرحله از حضور تاریخی ما نسبت به انقلاب اسلامی است از آن جهت که انقلاب، همچون موجود زنده در مراحل بلوغ خود هرچه بیشتر خود را به ظهور میآورد. موفق باشید
با سلام استاد گرامی: استاد بنده نه پزشکی خوانده ام نه دکترم، یه دیپلمه رشته تجربی هستم ولی یه تحلیل از کرونا دارم که اگر درست باشه از برکت مباحث معرفتی هست. خواستم با شما عزیز به اشتراک بگذارم و اون آینه که این بیماری کرونا نیست بحث نفس هست به نظر بنده استاد این رو از روی خودم میگم. مشکلات اقتصادی و مسایل مربوط به آن باعث شده زنان نتوانندان بچه های رسیده را تولید کنن به نظر میرسه اندام های داخلی نسلها کامل تشکیل نشده بنده خدا فکر میکرده بچه ظاهرا سالم است مشکل نداره ولی متاسفانه اندام های داخلی یا ناقص یا ضعیف تشکیل شده و این با گذشت زمان خودش رو مدام نشون میده. بخصوص بعضی اندام که نازک تر هست دیگه بندگان خدا که از ظرافت اندام ها هم اطلاع ندارن و فکر میکنم بدن ها ماشین هست الانم که فضای مجازی داره روح را هم میگیره اندام ها که ضعیف تشکیل شده بعد هم که این همه غذای ناسالم، هوای بد، سبک زندگی غلط همه به بیماری ها داره دامن میزنه و فرد حتی با یه سرماخوردگی کوچیک مشکل پیدا میکنن. در روایت دیدم که استاد، اهل بیت فرمودن سرماخوردگی را درمان نکنید با استراحت و مدارا برید جلو با این مرض نمیدانم تحلیل درسته یا نه ولی شاید خود اهل بیت میدانستن بدن در هر زمان نیاز به ایمنی زمان خودش را داره و با هر سرماخوردگی بدن یه جهش جدیدبه سمت خود ایمنی پیدا میکنه ولی لازمش اینه باهاش مدارا کنی تا بدن بتونه خود ایمنی پیدا کنه و ان وقت در مقابل مرض جدید مقابله کنه ولی با درمان سریع و زور بدن شاید اینام حالت رو پیدا نکنه و واکسن هم که باز میخاد سریع و به زور بدن را مجبور به این حالت کنه استاد این تحلیل بنده از بحث کرونا بود البته شما سرور ما هستید ولی گفتم در میان بگذارم شاید به درد بخوره استاد به گمانم امام خمینی ره هم مباحثی راجع طب داشتن بنده چند جمله دیدم دعا کنید استاد برام بتونم اگر مطللبی در این مورد هست دسترسی پیدا کنم. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اصل قضیه همین است که وقتی نفس ناطقه به جهت عدم آمادگی بدن نتواند آن را تدبیر کند، انواع بیماریها سراغ بدن میآید در حالیکه آب سالم و غذای سالم در آمادهشدن بدن جهت تدبیر روح بسیار مؤثر است و از این جهت میتوان گفت بسیاری از بیماریها که امروز بشر گرفتار آن است به جهت نبودن آب و هوای سالم و غذای سالم میباشد. موفق باشید
سلام با عرض پوزش سلام میکنم به محضر استاد طاهرزاده: در خصوص کار فرهنگی در بستر انقلاب اسلامی تقریبا اکثر فعالان و جوانان انقلابی عرصه فرهنگی شهر قائل به این هستن که حیطه ما بیشتر در حوزه تئوری خوب- شعاری حرف زدن - انتزاعی و ذهنی و در حیطه عمل نمی باشد بر این باورند آنچه در ظاهر جامعه حاکم است اصل است و اگر میخواهید کار فرهنگی کنید روشی عملی اجرا کنید. القصه گوشی برای شنیدن مبانی انقلاب. مکتب حاج قاسم یا اصلا چنین مباحثی را فقط در حد ثواب و کتابخوانی می دانند و بر این باورند که این روش شما کاری از پیش نمی برد و کار فرهنگی یعنی اقدام عملی. شاید انتزاعی صحبت میکنم ولی بر این روش باور داریم. نمی دانم اشکال کجاست از طرفی با وضع موجود و فرهنگ حاضر حق دارند. تقاضای راهنمایی و کمک از شما استاد دلسوز دارم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کوتاهیها و تنگنظریها کار را از نظر فرهنگی به اینجا کشانده. اگر امروز آرامآرام بر اساس همان روشی که رهبر معظم انقلاب به عنوان «تبیین» مطرح فرمودند جلو برویم، إنشاءالله فاصلهها کم میشود و ورق برمیگردد. جناب آقای محسن مهدیان در کانال تلگرامی خود نکات خوبی را میفرمایند که ذیلاً آدرس آن خدمتتان ارسال میشود. موفق باشید
https://t.me/mahdian_mohsen/1158
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسفار جناب صدرالمتألّهین یعنی شرح فصوص الحکم و فتوحات المکیه ابن عربی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه تاریخی شروع شده و آن عزیزان بحمدالله در آن تاریخ جلو میروند، نشان میدهد هرکس در آمادگی خود در شرایطی قرار گیرد که با آنچه پیش میاید، جدّی برخورد کند همه زیر سقف انقلاب اسلامی در کنار هم هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: طبق آیهی قرآن که میفرماید: «لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا ۖ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ ۚ» (نساء/۳۲) آنچه را که مردان کسب میکنند از آن خودشان است و آنچه را که زنان کسب میکنند نیز از آن خودشان میباشد. منتها مرد در نسبت به خانوادهی خود تأمین لباس و مسکن و غذا را به عهده دارد و از این جهت نباید مرد به درآمد همسر خود چشمداشت داشته باشد مگر اینکه دوستانه به تفاهم رسیده باشند. البته زن خانواده وظایفی نسبت به همسر خود دارد که نباید از آن کوتاهی کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: توسعهگرایی اگر به معنی توجه به عقلی باشد که بشر امروز باید خود را مطابق امروزین مناسباتش را شکل دهد که این همان پیشرفتی میشود که رهبر معظم انقلاب میفرمایند، و امر لازمی است؛ ولی با نظر به افقهای قدسیِ انقلاب اسلامی. باید عمده نظر به «جهان بین دو جهان» باشد که جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی در این زمانه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مختصر مطالعاتی قبلها در این مورد داشتم. به نظر میآید هرکدام از ادیان توحیدی از درون خود عرفانی را که مربوط به درجهی توحید خودشان است، به ظهور آوردهاند که در بسیاری موارد به همدیگر نزدیک است بدون آنکه از همدیگر متأثر باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً اینطور است. زیرا حضرت زهرای مرضیه «سلاماللهعلیها» نوری دارند که قبل از خلقت حضرت آدم در عرش جاری بوده است یعنی نوری عرشی که همهی عالم فرش را منوّر میکند. در رابطه با توحید و ابعاد آن، خوب است به مباحث سورهی «فتح» که در سایت هست رجوع فرمایید. که اگر با حوصله و پشتکار مطالب را دنبال بفرمایید، إنشاءالله نکات قابل استفادهای به دست میآورید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده تا آنجا که ممکن است خانمها باید از این میدانها فاصله بگیرند زیرا شأن آنها چیز دیگری است و عملاً ورود به این میدانها، عالَم روحانی آنها را تقلیل میدهد. ولی بحث آن خانم مسیحی در این رابطه مطرح شد که ببینیم عظمت حضور انقلاب تا کجاها میتواند باشد که یک خانم خوانندهی مسیحی را که در ساحت دیگری خود را تعریف کرده، تحت تأثیر قرار دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به شرطی که بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را مقدمهی مطالعهی مباحث مربوط به کتاب «مقالات» قرار دهید؛ ملاحظه خواهید کرد که «مِنْ» در «من روحی» منظور، نازلهی روح است و نه جزئی از کلّ. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: منطق از این بهتر نمیشود. حرف حقی زدهاید و بعد از آن شمایید و مدارا و محبت و عدم اصرار و والسلام. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگو خواهم بود إنشاءاللّه. بستگی به خود فرد دارد که با چه اسمی به حضرت حق رجوع کند. در این مورد بعد از سیر مطالعاتی سایت، تفسیر سورهی «حمد» امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتابهایی مثل «چه نیازی به نبی» و «جوان و انتخاب بزرگ» و یا «فرزندم؛ اینچنین باید بود» و «آشتی با خدا» إنشاءاللّه میتواند مفید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کمی به سؤالتان و به جواب ما نظری بیندازید. ببینید چگونه فرصت ما را نسبت به جوابدادن به سایر سؤالها محدود میفرمایید. مطالب پایین چه چیز بوده است که در سؤالتان مرقوم نفرمودهاید؟! موفق باشید
سلام استاد: نظرتان در مورد مطلب پایین چیست؟ نگاهی عوامانه و ایستا!
باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام مطالب؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بداء، در تحققِ ظهور حضرت نداریم. آری! در بعضی از حوادث که ممکن بود پیش آید، بداء حاصل میشود و آن حوادث پیش نمیآید. که بحث آن را میتوانید در کتاب «تحلیل تاریخی نشانهای ظهور» از حجتالاسلام دکتر مصطفی صادقی دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچکدام از این دو بزرگوار در زمرهی اخباریون نیستند حتی مرحوم مجلسی بعضا از سخنان ملاصدرا برای شرح خود در روایات استفاده میکند. این بقیه هستند که سعی دارند از طریق مثلا بحارالانوار جایگاه تعقل و تدبر در روایات را محدود کنند. میتوانید در این مورد به این سایت مراجعه فرمایید: https://article.tebyan.net/44684/%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84%DB%8C- موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از جهتی حرف خوبی است ولی در عین حال، متوجه باشید که آن حضرات، انسانهای جامعی هستند. نمیبینید که حضرت زهرا «سلاماللّهعلیها» چگونه با هیبت الهی در مسجد حاضر شدند؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهر آیه به خودیِ خود حالت مطلق دارد و دلیلی ندارد که آن را محدود به دنیا و یا آخرت کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که علومی موجب شدیت نفس ناطقه میگردد که علوم معرفتبخش و علوم حقیقی باشد. ولی علوم اعتباری به خودی خود موجب شدیت نفس نمیگردد مگر آنکه نیّت و قصد انسان جهت کسب آنها قربت إلی اللّه باشد که ارزش خاص خود را دارد. علوم حقیقی اگر هم به یک معنا مفهوم و تصور آن از حیطهی نفس و حافظهی انسان خارج شود به جهت شدیّت نفس و شخصیتی که برای انسان بهوجود آورده است، همواره تأثیر خود را باقی میگذارد. موفق باشید
سلام علیکم: با عرض ادب و احترام محضر استاد طاهرزاده. به تازگی شعری از مقام معظم رهبری منتشر شده است یکی از ابیاتِ وَزین این است: «گامی به راه و گامی در انتظار دارم / سرگشته روزگاری پَرگارـوار دارم» خواستم شرحی بر این بیت (بخصوص مصراع دوم) بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً آنگاه که انسان مسیر حضور در ایمان را شناخت و یا بگو مسیر ایمان در مقابل او گشوده شد، این گامها و قدمها است که رفتن آغاز میکند، رفتنی که اگرچه میرویم ولی در هر قدمی افقی گشوده میشود و انتظاری پیش میآید که قدم دوم را طلب میکند به همان معنای ظهور صراط و طلب صراط مستقیم که گامی بعد از گامی، معنای بودن میشود. و اینجا است که انسان به زیبایی در حیرتی قرار میگیرد که فقط میداند همچنان باید در بستر ایمان جلو و جلوتر برود و پرگاروار با چرخش خود، زندگی را ترسیم کند و این سرگشتگی و حیرت، معنی حقیقی ایمان است از آن جهت که نه چیزی در دست داریم که فکر کنیم به چیزی رسیدهایم، و نه آن همه حضور را که هیچ چیز نیست و فقط حضور است، میتوان نادیده گرفت. اینجاست که در ادامه بیت میفرمایند: «چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم» و این یعنی حاضرشدن در ایمان، حتی آنجایی که گویا خزانگونه ناله سر میدهیم: «الهی قلبی محجوب» در همان حال ایمانِ بهاری در صحنه است. موفق باشید
در جریان دیدار رمضانی امسال شاعران با رهبر انقلاب، حجتالاسلام انصارینژاد از شعرای برجسته کشور که بهتازگی کتابی با عنوان «امین شعر انقلاب» تدوین و منتشر کرده، از حضرت آیتالله خامنهای درخواست کرد تا غزل منتشر نشدهای از سرودههایشان را برای انتشار در چاپ جدید این کتاب در اختیارش قرار دهند.
🔹رهبر انقلاب نیز با تقدیر از آقای انصارینژاد با این پیشنهاد موافقت و غزلی از سرودههای معظمله در اختیار این شاعر قرار گرفت.
گامی به راه و گامی در انتظار دارم
سرگشته روزگاری پَرگارـوار دارم
دلبستهی امیدی در سنگلاخ گیتی
رَه بیشکیب پویم، دل بیقرار دارم
یک عمر میزدم لاف از اختیار و اینک
چون شمع، اشک و آهی بیاختیار دارم
گو ابرِ غم ببارد تا همنشین عشقم
از غم چه باک دارم کاین غمگسار دارم
نبود روا که گیرم جا در حضیض پَستی
سیلم که هستی خود از کوهسار دارم
سرشارم از جوانی هر چند پیر دهرم
چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم
از خاک پاک مشهد نقشی است بر جبینم
شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم
سیدعلی خامنهای
با عرض سلام خدمت استاد گرامی، در جستجوی زبان فطرت سینما و ظهور عقل تکنیکی در دوربین انقلاب اسلامی، لطفا راهنمایی بفرمایید. چنین دوربینی چه می بیند؟ و ما را به کجا دعوت می کند؟ و چگونه حضوری را برای ما رقم می زند؟ همانطور که دوربین سنتهای جاری در عالم را می بیند و ضبط می کند، وجود انسان هم ضبط کننده است. و همین ویژگی ذاتی به دوربین هویتی زنده از جنس حضور تاریخی می دهد. دوربین اگر چه ظاهری را ضبط می کند ولی با نحوه ی ضبط کردنش باطنی را نشان می دهد. دوربین در دل صحنه ها به دنبال معنا و مأوا به حرکت در می آید و از طریق حرکت و سکون در مواجهه با آنچه در برابرش قرار گرفته است، با ما صحبت می کند و با جهت گیری و زاویه ی نگاه و قاب تصویر، ارزش گذاری و حس وجودی اش را بیان می کند. دوربین حسِ بودنی را بیان میکند و نسبت به داستان در موقعیتی قرار می گیرد و تصاویری را به نمایش در می آورد که جهت گیری وی را نسبت به تجلیات حق آشکار می کند. دوربین اگر ایمان و قدرت ایمان را بشناسد میتواند حیات حقیقی را در ایمان قوی عبودیت نشان بدهد. اینکه دوربین تلاش کند چیزی را شریکِ حق نگرداند و نگاهش پیوسته وحدت وجود را بیان کند، ایمان و عرفانِ دوربین را میخواهد. عرفان نسبت ها و رابطه هایی را در میدانِ دید قرار می دهد تا هویتی از جنس تجلی آشکار شود. این نسبت ها در تکنیک سینما با داستان، حرکات دوربین، شخصیت ها و مکان ها تعریف می شود. از آنجایی که انسانیّت شاعرانگی است، در یک اثر سینمایی که می خواهد به شعر نزدیک شود، همگیِ این عناصر شعور دارند و حریم انسانیّت را نگه می دارند و البته بیشترین انسانیّت باید در نگاه دوربین باشد. قلب تپنده ی دوربین با جاذبه و دافعه زنده است. دوربین در داستان جذب زیبایی ها می شود، و چه چیزی زیباتر از قلبی که با ایمان زینت یافته است. ایمان و استقامت ورزیدن در آن به قدری جذاب است که بر طبق آیات قرآن فرشتگان را به طرف خود می کشاند. از این رو فیلم های مختلفی در سراسر جهان با استفاده از این تکنیک و به تصویر کشیدن ایمان قهرمان، مخاطبان را جذب کرده اند. زیرا فطرتاً ایمان زیباست. از طرفی زیبایی قلب مؤمن از عرش رحمان است و مقام تدبیر عالم قدس. و انسان مؤمن برای حفظ حریمِ نور مقدسی که در قلبش تابیده است تا عرصه شهادت به پیش میرود. پس برای نشان دادن این زیبایی، دوربین حفظ حریم ها را نشان می دهد. چرا که حریم نسبت ارتباط ابعاد وجودی انسان با حقیقت است، از درون تا بیرون. پس برای رسیدن به حرم امن الهی در تکنیک سینما، صحبت از شعور می شود، و شاعرانگی در حرکات دوربین و تصاویر ظهور می کند. تصویری که دوربین نشان میدهد. همان نگاهی است که کثرت را به وحدت می برد. از طرفی اگر چه نشان دادن تصویر به صورت دو بعدی به فضای نقاشی و خیال نزدیک تر است و نشان دادن آن به صورت سه بعدی، دنیای مادی و ظاهری را بیشتر تداعی می کند. ولی از آنجا که حقیقت بی نهایت بعد دارد و یا به عبارت بهتر بی نهایت وجه و در دعای جوشن کبیر حقیقت، با بی نهایت اسم خوانده می شود، فرم حقیقی می تواند از سه بعد عبور کند و ماوراء سه بُعد یعنی بی نهایت بُعد را نشان دهد. از آنجایی که باطن عالم صورت حق است، دوربین به جای اینکه گوش نشان دهد، شنیدن را نشان میدهد و در حالت خلوص مظهر «السمیع» می شود. در هر صورت حرکات دوربین حالی را منتقل می کند که در آن اسم «الباعث» به صحنه می آید و بر انگیختگی در مخاطب پدیدار می شود. «یا باعث و یا وارث» و دوربین می تواند به قدری بی گناه به عالم بنگرد، که مخاطب را وارث فضای پاک فیلم کند. دوربین جامع تر و ملکوتی تر می بیند و با جزئیات بیشتر، ظرافتی را نشان میدهد که فراتر از ادراک حضور لحظه ایی انسان در صحنه است. دوربین چشم خداست. پاک است. زیبا می بیند. و جایی که چشم گناه می کند، دوربین در چشم بازیگر قرار نمی گیرد و زاویه دید او را نشان نمی دهد. دوربین خطاپوش است و نواقص را دنبال نمی کند و فقط برای عبرت متذکر می شود. دوربین مومن است میخواهد خودش را در نور مومن دیگر ببیند و هر کجا کمالات می بیند تأمل می کند. هر جا انسانیت، بندگی و عبودیت می بیند، محو تماشا می شود و «ما رأیت الا جمیلا» می گوید. و دوربین نیروی حرکت الهی است، که در صحنه جاری است آنگاه که ظالمی را متوقف میکند. و از طرفی ظهور زیبایی حقیقی در تکنیک سینما بر حرکت استوار است؛ و حرکت معقولی است که به حس در می آید، چه حرکت وضعیِ دوربین و حرکت انتقالی بین صحنه ها و تصاویر به کمک تدوین. حرکت ریشه در حس وجودیِ موجودات دارد، که در خاصیت های مختلف به ظهور می آید. و دوربین با نوع حرکتش مخاطب را در حس وجودی مربوط به همان حرکت حاضر میکند. حس کشیده شدن، پاره شدن، در هم تنیده شدن، تحمل کردن فشار و معلق بودن در هوا. حرکت حتی میتواند حس پرستش گونه ایی را به تصویر بکشد و مانند پروانه ایی که به دور شمع میگردد به دور تجلیات حق بگردد و حس شوق و طلب آسمانی شدن را منتقل کند و مظهر اسم «الواسع» شود. از طرفی حرکت صورت فیض حق بر طبق استعداد تعینات است. و در صحنه هایی از داستان، نحوه ی حرکت دوربین میتواند صورت فیض حق باشد. و رعایت قاعده ی عمل و عکس العمل، دعا و اجابت دعا، طلب و افاضه ی فیض، نوع حرکت را تکمیل می کند و معنا را حقیقی تر منتقل می کند. و هر چقدر حرکات دوربین پیچیده تر باشد معانی متفاوت تری را منتقل می کند و حرکت ساده ی دوربین در کنار حرکات پیچیده و منحنی می تواند هندسه ی حرکتی غنی تری را در کنار معنای عمیق تر ارائه کند. حرکت و سکون دوربین میتواند معنای معیّت و تقابل را هم القا می کند و متناسب با معنای تصویر و حرکت آن، هم راستا بودن و غیر هم راستا بودن، سازگاری و ستیز، پذیرش و گریز، جاذبه و دافعه را هم مطرح کند. از طرفی چه حرکت دوربین نوع حضور فیزیکی را می تواند منتقل کند. اما حرکت دوربین شوق و نگرانی های دل هم است. در روایت آمده است که هر کجا چشم برود، دل هم می رود. بنابراین دوربین تنها حضور چشم نیست، حضور دل است. همچنین هندسه و سرعت حرکت اگر متناسب با دستگاه ادراکی انسان باشد، حس امنیت و تعادل و اگر نامتناسب با آن باشد حس عدم امنیت و عدم تعادل را منتقل کند. هر چند که دوربین باید از حرکات نمایشی و خودنمایی پرهیز کند و با تقوی باشد و خروجی از تاریکی به نور داشته باشد.
- باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار خوبی را در رابطه با «دوربین» متذکر شدید وقتی به گفته جنابعالی دوربین از حرکات نمایشی و خودنماییها پرهیز کند. آری! همچنانکه در متون دینی خود داریم حضرت عیسی«علیهالسلام» به یاران خود فرمودند: «به دندانهای سفید آن لاشه بنگرید» و افق دیدها را به سویی راهنمایی کردند که نگاه بر زیباییها است؛ میتوان جایگاه دوربین را نیز در این تاریخ و در این زمان آنطور معرفی نمود تا انسانها با چشمِ دوربینی که بر شانه سالکی چون شهید آوینی است، واقعیتها را بنگرد. و این رسالت بزرگی است که افراد میتوانند در این تاریخ از طریق دوربین به نمایش بیاورند و به یک معنا «وقت»، وقتِ دوربین در فضای مجازی است تا حقیقت در آینه همین صحنهها به نمایش آید. مهم آن است که متوجه شویم تا کجاها میتوان از دوربین متذکر اموری شد که در عین ظاهربودن، باطن هستند و این معجزه «دوربین» است وقتی در اختیار شهید آوینیها باشد. بهتر میدانم که رفقا همین متنی را که نوشتهاید، دوباره بخوانند و در باره آن فکر کنند تا معلوم شود در کجا میتوان ایستاد و در آنجا دوربین را بر دوش گذاشت که آنجا، هر جایی نیست و متفکران اصیل امروز جهان متوجه چنین امری شدهاند، هرچند شیطان نیز در فهم استعداد دوربین بیگانه نیست و راه ما راهی است که از چشم شیطانی عبور کنیم و با چشمی که در دل واقعیات، حقیقت را برجسته میکند؛ عالَم را بنگریم و این از تواناییهای امروزین دوربین در تکنیک سینما خواهد بود. پیشنهاد میشود بحث «نگاهی پدیدار شناسانه به تکنیک سینما»https://eitaa.com/matalebevijeh/9541 ملاحظه گردد. موفق باشید
سلام علیکم استاد: یکی از دوستانم دلش میخواد تو مسیر خودسازی قرار بگیره اما ی مصیبت بزرگ داره با آقایی که در دوران مجردی دوست بودن گهگاه ارتباط میگیره (تلفنی) نمیدونم چی بهش بگم! ضربتی این گناه رو ترک کنن؟ یا تو مسیر سیر مطالعه قرار بگیره؟ نمیدونم در جواب به ایشان چه پیشنهادی دارید؟ اجرکم عند الله.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت خواهران باید متوجه باشند صحبت با نامحرم چنانچه بدون دلیل شرعی و عقلانی باشد آثار توهّمی بسیار زیادی را در پی خواهد داشت و از اینکه در زندگی بتوانند تصمیمات بزرگ و انسانی بگیرند؛ محروم میشوند و عملاً آن توهّمات، حجابِ حضور آنها در عوالم قدسی و جهانهای معنوی میشود. و به همین جهت هرچه سریعتر باید این نوع ارتباطها را با عزمی جدّی منقطع نماید. موفق باشید
