باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد پیامبران که تحت تأثیر توهّمات خود و القائات شیطان نیستند، موضوع فرق میکند. ۲. نمیدانم!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه با آن رساله شده است تحت عنوان «شرح رسالهی غربت غربیه» طی سه جلسه شده است. صوت آن را در تشکل اشارت در تلگرام به آدرس زیر میتوانید دنبال کنید: موفق باشید @esharat
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این بزرگان آنچه را که یافتهاند و یافتِ آنها حقیقت هم داشته؛ با آن علوم تطبیق میدادهاند وگرنه اصل قضیه چیز دیگری بوده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. در زمانی هم که بنا بود نماد شهداء را در شهر اصفهان بگذارند، نهایتاً به این نتیجه رسیدند که به طور کامل، حالتِ مجسمه نداشته باشد بلکه بر روی سنگ حکاکی شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوهی «مجسمه یا تندیس» که روی سایت هست این مباحث به میان آمده است. ولی بعضی از علما از جمله رهبر معظم انقلاب، عروسک را مصداق مجسمه نمیدانند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای آنکه افق رجوع به نفس ناطقهی انسان روشن شود، آن کار لازم است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جهانی در پیش رو داریم که در بستر تحقق تمدن نوین اسلامی به ظهور میآید. جهانی که انسان معنای گستردهتری از آنچه در خود گمان میکرد پیدا میکند و نسبتهای او در امور قدسی بسی عمیقتر خواهد شد، در آن حدّ که آیات ۱ تا ۶ سورهی حدید و اشارات سورهی توحید برایش به میان میآید و در چشمانداز او حضوری از توحید قرار میگیرد که مخصوص انسانهای آخرالزمانی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه خود جنابعالی متوجه شدهاید در روایتی که از پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» در صفحهی ۲۵۰ آن کتاب آمده است؛ اصلاً بحث دندهی چپ نیست، بلکه اصطلاحی در میان است که میخواهد بگوید بعضی از شخصیتها چون دنده، نرم هستند و نباید برخوردی سخت و خشن با آنها داشت. و در این رابطه رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» در مورد زنان چنین توصیهای دارند و شرحِ ذیل حدیث نیز در این رابطه متذکر نکاتی شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید عجله کرد. واژهی «صبر» در قرآن در همین رابطه آمده است. وقتی مسیر ما در بستر سیرهی اولیای الهی و علمای ربّانی باشد، باید امیدوار بود ولی صبر باید کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اعتقاد بنده آن است که همین فکری که در شما به ظهور آمده است، کار را جلو می برد. عرایضی در کتاب «صلوات، عامل قدسیشدن روح» تحت عنوان «شاخصههای شخصیت نبی اکرم «صلیاللّهعلیهوآله» شده است. در ضمن کتاب «سنن النّبی» از آیت اللّه طباطبایی نکات خوبی را به میان آورده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همهی انسانها از جمله انسان کامل از جهتی ازلی و ابدیاند، تفاوت در کمال و نقص آنها است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن میفرماید: «وَلَوْ تَری إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ» اگر ببینی که چگونه کفار فزع میکنند در حالیکه فوت و نابودی برای آنها نیست بلکه از مکانی قریب یعنی از همان بُعدِ مجردشان که فوقِ مکان و زمان است، گرفته میشوند. با توجه به این امر بهتر است که لغت «فوت» را که بیشتر به معنای از بینرفتن است، به کار نبریم و واژهی «رحلت» را که به معنای کوچ از دنیا به آخرت است، به کار ببریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در دیکتاتوری، نظرِ شخص دیکتاتور حاکم است ولی در ولایت فقیه، نظرِ فقهی و فقاهتیِ ولیّ فقیه که حاصل تدبّر و تفقه در متون دین است؛ در میان میباشد. به همین جهت افلاطون میگوید آنجا که قانون مشخصی در میان است، بهتر آن است که یک نفر مطابق آن قوانین تصمیم بگیرد، ولی آنجایی که قانونی نیست، بهتر است که جمعی نظر دهند. مشکل غرب آن بود که متن مطمئنِ قابل اعتمادی نداشت و خودشان نیز جایگاهی مطمئن برای اناجیل و تورات قائل نبودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که دعاگو هستم. عنایت داشته باشید که ما در این تاریخ با جهانِ گستردهای روبهرو هستیم با انسانهایی به وسعت آن جهان. باید با بیکرانگیِ انسانها با آنها سخن گفت. گویا قیامتی برپا شده است «وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً» (نبأ/۱۹) آسمان گشوده شده است و درهای زیادی در مقابل انسانها باز شده. چرا بعضیها هنوز در پنجرهای محدود به عالَم و آدم مینگرند و از سردیِ زندگی خود، خود را خلاص نمیکنند؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بلی! آنجا روحها، صورتِ جسمانی دارند نه آنکه جسمی باشد و روحی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً اینطور است که میفرمایید. جناب علامهی امینی در «الغدیر» دلایل محکمی مطابقِ روایات معتبر اهل سنت آورده است که ولایت اجتماعی جامعه نیز به عهدهی علی «علیهالسلام» و فرزندان اوست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با همین فرض است. ولی با اینهمه نباید نسبت به میل و هوس خانواده عمل کرد، بلکه بر اساس خواستههای معقولِ آنها باید عمل نمود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم در اصل موضوع، با شما همراه هستم. در مورد دوم هم، چرا امیدوار نباشید؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون شخصی بود به ایمیلتان ارسال شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظلمها و گناهان نسبت به عصیان انسان، ظلم و گناه است. مثل چوبی که بر سر مظلومی میخورد، خلقت چوب که گناه نیست، نسبتی که انسان با آن برقرار میکند میتواند گناه باشد. ۲. هر دوی آنها. از جهتی «احد» همان فیض اقدس است در مقابل «واحد» که فیض مقدس است. و از جهتی دیگر حضرت حق از آن جهت که همهی اسماء را در خود فانی دارد، «احد» است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه شدیم اصل حیات ما ابدیتِ ما است، عملاً برای آبادکردنِ ابدیت، راهی جز قرب به خدا نمیماند. زیرا قرآن در وصف قیامت میفرماید: «والأمر یؤمئذ للّه» آن روز به طوری خاص، امر، امرِ حضرت ربّ العالمین است. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استادِ عزیزتر ازجان، استاد طاهرزاده: در تعریف عصمت متکلمان قائل به «عصمت موهبتی» که به صورت دفعی و همیشگی است، هستند و در مقابل میگویند فلافسفه «عصمت اکتسابی» را که ملکه پرهیز از گناه است و تدریج الوصول است و احتمال زوال هم دارد و ضمانتی در جلوگیری از خطا و اشتباه در آن وجود ندارد را قبول دارند. و گفته شده میتواند هر دو در یک شخص جمع شود و تعارضی ندارد (کتاب معارف و عقاید ۴ بحث نبوت مرکز مدیریت حوزه علمیه)، حال سوال این است که آیا تعریفی که راجع به عصمت ارائه شده از طرف فلاسفه صحیح است؟ و دوم اینکه اگر تعریف را قبول کنیم، یعنی ائمه اطهار اول عصمت اکتسابی را کسب کردند و بعد موهبتی و یا اول موهبتی و بعد اکتسابی؟ اگر اول عصمت اکتسابی را بپذیریم؛ یعنی اول ائمه اطهار نأعوذباالله خطا داشته اند سپس عصمت اکتسابی و بعد موهبتی! و اگر اول عصمت موهبتی را بپذیریم، ائمه جبراً عصمت داشته اند و خب فضیلتی نیست و البته عصمت اکتسابی معنایی ندارد. بنابراین آیا تعریف عصمت اکتسابی از طرف فلاسفه کج فهمی شده!؟ ویا قضیه چیز دیگریست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه عرایضی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است که نکاتی از آن خدمتتان عرضه میگردد: موفق باشید
در موضوع انتصابيبودن امام باید گفت: وقتي متوجه باشيم امام بايد معصوم باشد و بايد افضل انسانهايِ روي زمين باشد، ميپذيريم كه شناخت او از طريق مردم ممكن نيست لذا بايد يا توسط پيامبر كه قلهي علم و عصمت است، معرفي گردد و يا از طريق امام قبلي كه علم و عصمت او كامل است، شناخته شود و امام نيز با كارهاي فوق العادهاي كه عقل قانع شود، ارتباط خود با قدرت كل را ثابت كند. پس چون امام خليفهي خدا و رسول خدا است ـ و نه خليفهي مردم ـ و چون او معصوم است و مردم قادر به تشخيص مقام عصمت نيستند، بايد او از جانب خدا انتخاب شود و پيامبر او را به مردم معرفي نمايد، يعني به اصطلاح، امام بايد «منصوص» باشد. امام رضاu در اين رابطه ميفرمايند: «اِنَّ الامامة اَجَلُّ قَدْراً وَ اَعْظَمُ شَأْناً وَ اَعْلي مَكاناً وَ اَمْنَعُ جانِباً وَ اَبْعَدُ غَوْراً مِنْ اَنْ يَبْلُغَهَاالنّاسُ بعقولهم اَوْ يَنالُوها بِآرائِهم اَوْ يُقيموا اِماماً بِاخْتيارهم»[1] امام از نظر قدر و شأن و منزلت بالاتر از آن است كه عقل مردم به آن ب خداوند در قرآن ميفرمايد: «...اِنَّما يُريدُاللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا»[2] اي اهل البيت؛ فقط و فقط خداوند خواسته تا شما را از هرگونه پليدي بزدايد و اعتقاد باطل و اثر عمل زشت را از شما پاك كند و شما را به موهبت عصمت اختصاص دهد. با دقت در آيهي تطهير نكات زير مورد توجه قرار ميگيرد. «رِجْس» از نظر لغت چون با «ال» آمده، يعني هرگونه پليدي جسمي و روحي. يعني اهل البيت (ع) را خداوند از هر گونه پليدي پاک کرده است.
چون اراده و خواستن در آيهی تطهیر را منحصر به اهل البيت (ع) كرده و گفته «اِنَّما»، پس اولاً: اين تطهير، آن تطهير عمومي كه خداوند براي همهي مسلمين اراده كرده، نيست، و اگر اين تطهير همان تطهيري بود که براي سايرين خواسته ديگر مقام خاصي براي اهل البيت محسوب نميشد. ثانياً: چون خداوند تشريعاً طهارت و تزكيه را براي همهي انسانها خواسته، پس طهارتي که در اين آيه براي اهلالبيت (ع) اراده کرده، تطهير تشريعي نبوده بلكه تطهير تكويني است، يعني طهارت و عصمتي است موهبتي كه در اثر آن، نيروي فوقالعاده باطنيِ عصمت در آنها ايجاد شده است، تا آنها نمونهي كامل صحيح زندگي كردن براي بشريت باشند.
در رابطه با اعتقاد به وجود انسانهايي که خداوند به نحوهي خاصي برگزيده، موضوع مخلَصين در قرآن است.
شيطان ميداند كه از بين بنـدگان خدا فقـط يك گروه هستنـد كه هيچ ابزار و امكاني براي گمراهي آنها در اختيار ندارد و آن «مخلَصين» هستند و لذا به خداوند عرض کرد: «فَبِعِزَّتِكَ لَاُغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعين، اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ»[3] به عزت تو همه را گمراه ميكنم مگر بندگان مخلَص را. مخلَصين آنهايي هستند که خداوند در آنها تصرف خاصي دارد و هيچكس در آنها سهمي ندارد تا شيطان بتواند در آنها تصرف کند. اگر به معني «مخلَص» توجه شود، متوجه خواهيد شد كه مخلَصبودن غير «مخلِص»بودن است. همّت براي خوبشدن مربوط به مخلِصين است و نه براي مخلَصين، بلكه مخلَصين برگزيدگاني هستند كه خداوند براي خود خالص كرده و هيچكس در آنها سهمي ندارد، بلكه آنها به دليل مخلَصبودنشان آينهي خواست و رضايت خدايند و هركس خواست رضايت خدا را جلب کند، بايد حركات و افكار و عقايد آنها را ملاك قرار دهد. مشخص است كه اين مقام يک مقام اكتسابي نخواهد بود، بلكه موهبتي است، هرچند آنها با اختيار خود بايد اين عصمت را حفظ نمايند و مسلّم حفظ كردن عصمتِ موهبي مشكلترين كار ممكن براي بشريت است، زيرا حفظ عصمت به اين معنا است که يك لغزش نبايد از آنها سر بزند. در همين رابطه است که عارفان گفتهاند:
محنت قرب ز بُعد افزون است
جگر از محنت قربم خون اسـت
هسـت در قرب همه بيم زوال
نيست در بُعد جز امید وصــال
حفظ حالت قرب از آن جهت جگر سالک را خون ميکند که با يک خطا از آن مقام سقوط مينمايد.
در زيارت، خطاب به امامان (ع) عرض ميکنيم: «السَّلامُ عَلَيكُمْ يا نُورَاللهِ في ظُلُماتِالاَرض» سلام برشما اي نور خدا در ظلمتهاي زمين. «بِكُمْ يُسْلَكُ اِلَي الرِّضْوان» به كمك شما راه رضايت الهي طي ميشود. و يا ميگوييم: «حَفَظَةً لِسِرِّه وَ خَزَنَةً لِعِلْمِه» شما نگهبان سرّ الهي و معدن علم او هستيد.
[1] - اصول كافي، ج 1، ص 198.
[2] - سورهي احزاب، آيهي 33.
[3] - سورهي صاد، آيات 82 و 83.
سلام و رحمه الله. خیلی خلاصه و مختصر از جنابعالی راهنمائی طلب میکنم، چند وقتی خدا توفیق داده سحرها بلند میشم و مقداری قرآن میخوانم و بیشتر ذکر و تسبیح و صلوات تا اذان صبح و نماز و به کار و زندگی روزمره میرسم. خیلی دوست دارم مقداری از این زمان را به نماز شب اختصاص بدم اما نمیدونم چرا دلم راضی نمیشه از این جهت که انگاری این اسم نماز شب برای من خیلی بزرگ و غیرقابل دسترسه یا من لیاقت این مدل بندگان و خواص را ندارم یا اگر بخونم و کسی متوجه بشه و پخش بشه شاید اذیت بشم از نگاه و صحبت دیگران. واقعا نمیدونم نماز شب بخونم یا نه!! فقط دو رکعت نماز اول سحر میخونم بدون هیچ نیت خاصی و صرفا شکر خدا. ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: با خود مدارا کنید إنشاءالله شرایطی پیش خواهد آمد که نماز شب، خودش خود را به عنوان یکی از راههای زیبا جهت اُنس با خدا، نشان میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این بزرگان را نمیتوان در چنین عنوانهایی که امروزه با فرهنگ خاصی مطرح است، بگنجانیم. پیشنهاد بنده آن است که کتاب شریف «روح مجرد» از آیت الله حسینی تهرانی را مطالعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال وقتی شما آن خانم را عقد کردید دیگر آن خانم همسر شماست و موظف است تابع برنامههای شما باشد و در این موارد، پدر و مادر حقی ندارند که بخواهند در این امور دخالت کنند. باید به همسر خود بفرمایید که ترک تبعیت از شما، نوعی معصیت الهی به حساب میآید و نمیتوان در این مورد نظر والدین را نسبت به نظر همسرشان ترجیح دهند. موفق باشید
