بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30513

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی: با عرض سلام: در مسئله زن مطالب شما را دنبال می کنم. استاد وقتی شنیدم در گروه های موسسه خود شما از تدریس خانمها ممانعت می‌شود دچار تناقض شدم. شما و بسیاری اساتید دیگر زنان را تشویق به حضور فعال در جامعه می‌کنید درحالی‌که به جرات می‌توانم بگویم بستر مناسب و انسانی برای حضور زن هنوز در جامعه ما شکل نگرفته. در تفسیر سوره زمر فرمودید زن مثلا شهردار غرفه حیا ندارد چگونه یک زن هم در جامعه باشد هم نباشد و در غرفه حیا هم حضور پیدا کند. سوال بعدی اینکه بسیاری چون حجاب دختران ورزشکار حجاب محسوب نمیشود مواضع رهبری را در تشویق ایشان درست نمیدانند.جوابی که بنده به خودم میدهم دقت نظر ایشان در پررنگ کردن همان حجاب حاقل هست تاروزی حداکثرش هم درست شود.نظر جنابعالی چیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هیچ وجه بنده و رفقا معتقد نیستیم که زنان نباید تدریس کنند حتی برای آقایان. در سالگرد شهادت حاج قاسم ملاحظه فرمودید سلسله بحث‌هایی تحت عنوان «زینب‌های حاج قاسم» در مرکز «سُها» با مدیرت خواهران شکل گرفت که بسیار هم خوب بود. موفق باشید

30375
متن پرسش
با سلام و تشکر از استاد اصغر طاهرزاده که آثار ایشان در موضوع مهدویت و انقلاب اسلامی بدیع و بی سابقه هستند. در باب کتاب «گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی» بنده یکی از مجهول ترین موضوعات در زندگی را کشف کردم و بسیار راهگشا بود. اما یک نظری هم به عنوان یک مخاطب عام داشتم و آن نوع داوری ایشان در مورد ظهور و خفای وجودی انقلاب اسلامی بود که در بعضی مصادیق دولت های سازندگی و اصلاحات را مربوط به دوران اختفای امر وجودی انقلاب اسلامی دانستند که به نظر من این نوع داوری چندان برایم پذیرفته نیست که ظهور و خفا یا شدت و ضعف این پدیدار را مربوط به نهادها کنیم، ممکن است فردی کارمند موزه ی لوور باشد اما با عالم هنر هیچ نسبتی نداشته باشد اما یک چوپان با نواختن زیبای نی در عالم هنر باشد و به تبع می توان گفت شاید فردی کارمند بنیاد فرهنگی روایت فتح در تهران باشد اما از اپوزسیون ضدانقلاب فاسدتر و فاجرتر باشد اما یک جوانی در یک مجلس عروسی گناه آلود باشد اما در دل به انقلاب اسلامی تعلق دارد و از حضور در مجلس ناراضی است و به خاطر جبر خانواده و برخی محدودیت ها ناچار به حضور در آن مجلس است. (در عصر سیطره ی نیهلیسم تفاوتی میان کارمند شبکه ی جرثومه ی منوتو با نهادهای ارزشی در داخل کشور نیست، چون در ذهن و ضمیر اغلب نسل جدید فقط یک چیز معیار است و آن برخورداری و رفاه است که برای آن می توان در اداره نماز خواند اما بیرون اداره نماز نخواند یا در اداره چادر به سر کرد ولی در بیرون اداره چادر را برداشت بماند که وجود چنین نهادهایی که متصدی امور ارزشی هستند خود دچار تردید اساسی هستند، مگر می توان هدایت مردم را به نظام کارمندوارگی محول کرد، نصب پوستر های بزرگ مناسبتی در بیلبوردهای شهر و ایستگاه های مترو یا تهیه ی برخی از آثار هنری و یا اردوهای اجباری برای بیلان کار و گردش کار و پر کردن ویترین گزارش کار یا پر کردن آنتن تلویزیون برای رفع مسئولیت، چیزی جز حیف و میل کردن بیت المال و به هدر دادن ظرفیت های جوانان نیست) در دوران سازندگی و اصلاحات علی رغم زاویه و حتی انحراف از ارزش های انقلاب اسلامی در برخی از نهادها، در میان نیروهای متعلق به انقلاب اسلامی ظهور و شدت و حرارت زیادی وجود داشت چون این نیروها اولا خودجوش بودند و تقریبا در نهادی جای نداشتند و دوما گرفتار پدیده ی «اشرافیت مذهبی» در دولت نهم و دهم و بوروکراسی و حکم و امتیازهای استخدام و... نشده بودند اما با دولت نهم و دهم به دلیل ورود این نیروها در چارت اداری و رسمی و... آن صفا و جاذبه و فضای به شدت به یادماندنی گذشته در اختفا رفت. و به یکباره آدمی در تحیر می ماند که آن فریاد های حاجی بخشی با تویوتای فرسوده و اوراقی، شعرخوانی آقاسی در مجالس کم زرق و برق و حتی مزار شهدا با وجود همان فرم و شکل ساده چه داشت که اکنون با این همه بودجه و فیلم های میلیاردی و کتاب های فراوان با روایت های بدیع و...در حسرت آن دوران هستیم. در نهایت منظورم نوع داوری آقای طاهرزاده بر مبنای زبان اشارت بود، این زبان اشارت در «نهاد» پیدا نمی شود اما در قلوب و یادها ممکن است وجود داشته باشد. پیشاپیش منتظر آثار آقای طاهرزاده در موضوعات دیگر هستیم، عمرش دراز و عزتش مستدام باد ان شاءالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکری است به‌جا، و حقیقتاً فضای عرایض بنده بناست در همان چشم‌اندازی باشد که جنابعالی متذکر می‌شوید. آری! زیباترین فضا برای به نمایش‌آمدنِ زیبایی‌های معنوی، فضای انتخاب آزاد انسان‌ها است و این است آنچه ما باید پاس‌داریم. موفق باشید

29897

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در اشعار عرفانی مگر «می» به معنی تجلیات انوار الهی بر قلب سالک نیست؟ در این بیت حافظ بگونه دیگری برداشت می‌شود انگار «می» هم ردیف خواب صبح آمده. لطفا توضیح فرمایید می صبوح و شکر خواب صبحدم تا چند به عذر نیم شبی کوش و گریه سحری
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌جا جناب حافظ گِله‌مندند از عده‌ای که گرفتار حال خوش خواب صبحگاهی شده‌اند و از خود جمله می‌توان متوجه‌ی واژه‌ها شد. موفق باشید

29273

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد و عرض تشکر: ببخشید سوالی داشتم و آن این هست میشه در مورد ۷ مرحله عرفان یه کم توضیح بدهید و راهنمایی بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است . در این مورد خوب است که جزوه‌ی «عرفان نظری» را که در سایت هست دنبال بفرمایید. موفق باشید ادرس جزوه

http://lobolmizan.ir/leaflet/1344/%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C-%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%AD%D8%AB-%C2%AB%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA%D9%87%C2%BB%C2%AB%D9%88%D8%AC%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D8%B5%C2%BB

29155
متن پرسش
استاد گرامی سلام: لطفا در مورد این بیت حافظ (ره) توضیح بفرمایید. با تشکر پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرایضی در موضوع «عدل الهی» از این شعر سخن گفته شد و مرحوم شهید مطهری نیز ورودی داشته‌اند. جناب حافظ نظر دارند به نظر پاکِ پیری که در افق نگاه او، آنچه در نگاه بقیه خطا پنداشته می‌شود، خطا نیست و نگاه پاک او خطاپوش است زیرا از منظر خالق عالم به عالم می‌نگرد به جای آن‌که از منظر نگاه مردم به عالم بنگرد. آنچه را ما خطا می‌بینیم به جهت آن است که از منظر خود به عالم می‌نگریم. آری! «اگر در دیده‌ی مجنون نشینی / به‌جز از خوبی لیلی نبینی». موفق باشید

29131

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: لطف بفرمایید بگویید از کجا معلوم ما الان خواب نیستیم و بیداریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از همان جایی که سؤال می‌کنید معلوم است که خواب نیستید، زیرا انسانِ خواب که سؤال نمی‌کند از کجا معلوم که خواب هستم یا نیستم؟! موفق باشید

28977

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام محضر استاد طاهرزاده: به ما یاد داده‌اید و یاد داده‌اند که مرحوم قاضی، یگانه‌ی روزگار خویش بوده است و بقول حضرت امام رحمة‌الله‌علیه: «قاضی کوهی از توحید بود». حرفِ شما در باب امرِ تاریخی در سلوک ما را متذکر می‌شود که امروز و در این تاریخ، حضرت آیت الله قاضی رحمة‌الله‌علیه اگر می‌خواستند سلوک کنند دیگر به روش قبل سلوک نمی‌کرده و بلکه به سبک چمران سلوک می‌داشتند. اینجا و در همین راستا برای بنده سه سوال بوجود آمده است: ۱. اگر امّت ها نیز به بیان حضرت علّامه حقیقتی داشته و ولادت و مماتی دارند، آنگاه همانگونه که فرد برای رسیدن به توحید به خودسازی دست می‌زند و با شیطان درون گلاویز می‌شود، برای رسیدن به توحیدِ امّت و اجتماعی که در آن زندگی می‌کنیم نیز باید با رذائل اجتماعی و شیطان اکبر خارجی درگیر شویم. چگونه است که ما از درگیری عرفائی مانند مرحوم قاضی رحمة‌الله‌علیه با این شیطان خارجی که در آن تاریخ احتمالا انگلیس و اسرائیل نوظهور بوده‌اند، خبری نمی‌شنویم؟! یا شاید خبری بوده لکن گزارشات تاریخی دقیق نیست؟ ۲. زمانه‌ای که سرِ شیخ فضل‌الله‌ها بالای دار می‌رود و مدرّس‌ها در اوج غربت به شهادت می‌رسند و آقاروح‌الله رساله «قیام‌لله» می‌نویسند، دقیقا منطبق است بر ایام حیات مرحوم قاضی رضوان‌الله‌‌علیه! با عرض معذرت فراوان بخاطر این جسارتِ ناشی از استفهام واقعی، امّا اینجا دیگر ظاهرا بحثِ «زمانه‌ی قاضی زمانه دیگری بوده است» جواب نمی‌دهد! آیا باز هم باید گفت گزارش‌های تاریخی دقیق نیست؟ ۳. این ادّعا که شخصیّت کمّل و ولیّ تکوینی حتّی در زمانِ وقوع انقلاب در سال پنجاه و هفت، یکی از حضراتِ بزرگان نحله نجف بوده (فارغ از مصداق) و امروز نیز پیشبرد انقلاب و حتّی پرورش و شهادت شهید حججی‌ها و حاج قاسم‌ها تحت نظر آن ولیِّ کُمّلی است که لزوما با ولی‌فقیه منطبق نیست را زیاد می‌شنویم؛ و حال آنکه این ادّعا با مبانی عرفانی ما همخوان است. آیا این ادعا را قبول دارید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید از آن جایی که خداوند می‌فرماید: «کلّ یومٍ هو فی شأن» در هر روز و روزگاری به شأنی که مطابق نیاز جامعه و افراد است، جلوه می کند؛ امثال قاضی مطابق شأن زمانه‌ی خود عمل کرده‌اند و البته ظرفیت تاریخ را هم باید در نظر گرفت. آری! می شود انسان‌هایی که در تاریخ خود به کمالات لازم رسیده‌اند کمک‌کارِ بقیه برای زمانه‌ی خود باشند. چه اشکال دارد که حججی‌ها از عالمان و سالکان دوران گذشته‌ی خود بهره‌مند شوند تا در تاریخ خود بهترین تصمیمات را بگیرند. موفق باشید

28036
متن پرسش
سلام علیکم: چگونه با وجود اینکه تمدن مدرن از آزادی بسیار در تلاش بود گفتمان بسازد و می‌شود گفت بصورت ویژه ای روح آزادی بشر و حس آزادی هویتی پس از رنسانس به یک شکل متحول شده ای ویژه پس از دورانی که فرد آن عقاید و ایده کلیسا را دنبال می‌کرد و همان را مبنا قرار می‌داد و عملش جدا بود و عبادت و دعایش جدا و حس هویت حضور جمعی و هویت جمعی و مقیاس تمدنی کار کردن و طرح ریزی تمدنی و بینش تمدنی را نداشت، آزادی به لیبرال دموکراسی و اعلامیه حقوق بشر و این رسید که آزادی هر فرد تا جایی محترم است که به آزادی دیگران ضربه نزند؟ آیا مدرنیته در باطن خود چیزی داشت که بتدریج و نهایتا کار به همین جا می‌رسید و به نظر من حتی روح آزادی ذبح شد و آزادگی با لیبرال دموکراسی در تعارض قرار گرفت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که قبلاً عرض شده غرب به دلایل تنگی‌های دوران قرون وسطی محل طلوع به خودآمدنِ بشری شد که آزادی به عنوان عطایی الهی برایش عطا شد هرچند سیاسیون و تنگ‌نظران نتوانستند به معنی واقعی از آن عطای الهی بهره‌مند شوند. مثل آن‌که در ایران، انقلاب اسلامی که روحی است جهت عبور از سکولاریته، طلوع کرد و مقدسان نادان نمی‌توانند از آن بهره ببرند و ما در آن حدّ که انقلاب اسلامی را پاس داریم، در روح زمانه‌ی خود حاضریم و این در تاریخی است که قبلاً در غرب آزادی طلوع کرده است و آن‌هایی که در خطه‌ی غرب و در بقیه‌ی جهان آن را پاس دارند، در روحِ تاریخی خود زندگی می‌کنند. موفق باشید

27931

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات جناب استاد: استاد نظرتون راجع به پیام‌ حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله به لاریجانی چه هست؟‌ آیا معاذالله غلو نیست؟ خدمت و اخلاص در طی این سالیان ریاست مجلس برای ایشون واقعا موج میزنه؟ تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید خواسته‌اند از تلاش‌های ایشان به نحوی تشکر شود و نسبت به کوتاهی‌ها، اغماض گردد. موفق باشید

27857

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. این چند مورد از کتاب ترجمه ی قانون شیخ الرئیس می باشد: ۱. از آنجا كه نيروهاى نخستين درون اركان، چهار چيز است، گرمى، سردى، ترى، و خشكى، روشن است كه همه مزاج هاى اجسام در عالم فسادپذير، فقط از اين چهار نيرو (كيفيت) ناشى مى گردند. ۲. اين ترتيب در مزاج اعضاى بدن توسط جالينوس ابداع شده است. ۳. اين نظريه بسيارى از طبيبان است، ولى جالينوس حرارت غريزى را از آتش عنصرى آميخته، با ساير عناصر تشكيل دهنده بدن، مى داند، و رازى نيز به اين نظريه تمايل نشان داده است و حرارت غريزى را نوعى آتش مى داند. ۴. درباره اخلاط مطالب ديگرى به جا ماند كه بر طبيبان بحث در آنها روا نمى باشد، زيرا از فن طب قلمداد نمى شود، بلكه بر حكيمان است تا در آن موضوعات به كاوش پردازند، لذا از طرح آن مباحث در اينجا خوددارى نموديم. استاد گرامی! حال که به قول ابن سینا، صحبت در مورد مزاج و اخلاط که پایه ی طب سنتی می باشد بر عهده ی حکیمان است و نه طبیبان، به نظر شما بعد از طرح ماده المواد که چهار عنصر را دخیل در موجودات می داند و بر اساس آن طبایع به وجود آمد که با ارجاع به جالینوس نشان می دهد سابقه ای به طول فلسفه ی یونان دارد، آیا این چهار عنصر در ماده المواد اکنون با پیشرفت علم و فلسفه منسوخ نشده و اساسا پایه ی طرح مزاج بر این مبنا اشکال ندارد؟ نظر ائمه در مورد مزاج ها چه بوده؟ التماس دعا!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً بنده در این موارد صاحب‌نظر نیستم و نمی‌دانم چرا جناب ملاصدرا که بنای ورود حِکمی در امور دارند، به صورت جدّی در آن موضوع ورود نکرده‌اند شاید آن را جدّی نگرفته‌اند. موفق باشید

27779

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد محترم: طاعات و عباداتتون قبول باشه ان شاءالله. استاد سوالی از خدمتتون داشتم. شما کلیپ پروژه دروازه جهنم رو دیدین؟! میشه ببینین و نظرتون ٰرو در مورد این کلیپ بگین؟! ممنون میشم. در آخرم ازتون عاجزانه تقاضا می‌کنم تو این شب و روزای خاص از اون دعاهای خاصتون برای بنده حقیر هم کنید. ملتمس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگو هستم، فرصتم برای دیدن آن نوع کلیپ‌ها کم است. اگر موضوع خاصی برایتان پیش آمده، بفرمایید در خدمت هستم. موفق باشید

27736

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: عنوان سوال: «نسبت هجرت و جهاد با نیکی به پدر و مادر» در جمع های انقلابی وقتی صحبت از جهاد در راه خدا و کار برای خدا می شود مخصوصا در حوزه های مربوط به بنده (حوزه های فنی و مهندسی) صحبت از مهاجرت است به شهر های دیگر مثلا تهران و اصفهان و ....(من الان ساکن شهرکردم هستم و دانشجوی دکتری در دانشگاه صنعتی اصفهان) می خواستم این سوال رو از خدمتتون داشته باشم که بالاخره نسبت ما و پدر و مادر و جهاد و هجرت برای خدا چیست؟ اگر بمانیم به ما می گویند چرا هجرت نکردی؟ و یا اگر برویم به ما می گویند چرا پدر و مادر را رها کرده ای؟ بالاخره کدام بر دیگری رجحان دارد؟ ممنون و متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از مشکلاتی که مدرنیته برای بشر امروز پیش آورده است همین مشکل است که می‌فرمایید. به همین جهت تا آن‌جا که ممکن است باید طوری زندگی را تعریف کرد که انسان‌ها از وطنِ مألوف خود جدا نشوند و متوجه باشند خداوند است که رزّاق است. حتی در مورد رشته‌های دانشگاهی، تا آن‌جا که ممکن است باید این نکته را در نظر گرفت. آری! اگر کشور در جای دیگری به ما نیاز داشت، به حکم جهاد، وظیفه تغییر می‌کند. موفق باشید  

27312
متن پرسش
با سلام و عرض تبریک اعیاد ماه شعبان: با استادی در مورد کتاب ارزشمند «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود»، شما بحث کردیم که ایشان یه سری نقدهایی به عنوان شما کردند. لازم دیدم از حضور شما در مورد نحوه نامگذاری عنوان سوال کنم. ایشان نمی گویند که عنوان وقتی عام و فراخناک باشد خالی از اشکال و مسامحه نیست. این عنوان هم دست کمی از قبلی ندارد قابل نقد است فعالیت های فرهنگی روایی معنایی ندارد. همچنین در مورد اینکه این عنوان پاسخگوی نیاز عصر جدید و عصر امام زمان نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید اگر مقدمه‌ی کتاب با دقت خوانده شود، معلوم می‌گردد کتاب، به چه چیزی نظر دارد که منجر به چنین عنوانی شده است. با اینهمه آیا پس از ۲۰ سال که از طرح موضوعات کتاب گذشته است، معلوم نشد ما با روش مفهومی، همچنان در فعالیت‌های دینی زمین‌گیر هستیم، در مقابل بمب‌بارانِ شبهاتی که به ما می‌شود انفعالی برخورد می‌کنیم؟!! بعضی از عزیزان هنوز متوجه‌ی تاریخی که با دوگانگیِ سوبژه و اُبژه به‌کلّی از حضور تاریخِ انبیاء بیرون هستیم را، نشناخته‌اند، وگرنه دلسوزی‌شان سر جای خودش ارزشمند است. موفق باشید

27307

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد تو صفحه ۵۱ جایگاه و معنی واسطه فیض که می خواستین یه حدیث بیارین که متاسفانه مطلب نصفه مونده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظورتان کدام حدیث است که نیمه کاره آمده؟ چون در آخر صفحه خبر از حدیثی می‌دهد که در صفحه‌ی بعد آمده. موفق باشید

26077
متن پرسش
جناب استاد سلام: آیا این جسم آلی که در این موطن حاضر است با جسم برزخی در موطن برزخ در بیداری و هم اکنون ارتباط دارد؟ چگونه و در چه حد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جسمِ آلی مربوط به نفس است و نفس، همواره در همه‌ی عوالم حاضر است منتهی در برزخ و قیامت همه‌چیز نزد اوست و لذا نفس، تبدیل به عقل می‌شود. این بحث را می‌توانید در ابتدای کتاب «معرفتِ نفس و حشر» مطالعه فرمایید. موفق باشید

25874

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: من در مجموعه فرهنگی عضو هستم. در این مجموعه ما در حال تحقیق در مورد یکی از آثار تمدن غرب با عنوان (منتهی نشدن توسعه بهره وری به توسعه انسانی) هستیم. در این اثر گفته می شود کاری با هدف اولیه‌ی آرامش و بهره وری مردم صورت می گیرد اما در پایان مردم بهره وری خاصی از این کار ندارند و حتی برایشان ضرر نیز دارد مانند فست فود مشهور مک‌دونالد. (به دلیل طولانی بودن مطلب توان توضیح نیست.) درخواست داشتم در این مورد به من اطلاعات یا کتاب و یا منبعی معرفی کنید که از طریق منبع اصلاعات کسب کنم. در پناه حق یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «شیعه و تمدن‌زایی» که بر روی سایت هست در این مورد نکاتی دارد. موفق باشید

25772

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: به شدت از رحمت خدا نا امیدم، دلیلشم اینه که هر چی دعا کردم نتیجه عکس گرفتم، از خدا غیر از خدا نخواستم که بزارم پای حکمت و مصلحت خدا، فقط خودشو خواستم و ای کاش اصلا نتیجه نمی گرفتم ولی نتیجه دقیقا عکس گرفتم، حرف زیاده ولی مخلص کلام اینکه تا میام دعا کنم در ناخودآگاهم هیچ امیدی برای اجابت ندارم و میگم چه فایده دعا کردن، زبونی میگم ولی دل حتی درصدی به اجابت امید نداره، حالا شما بگو نا امیدی بزرگترین گناه و بالاترین جنایت، بگو مساوی با اعلان جنگ مستقیم با خدا، بگو حتی از خود شیطان یک قدم جلوتر، ولی خودش میدونه که دل حتی به اندازه ی ارزنی امید اجابت نداره، از خدا رنجش پیدا کردم، همه ی اونچه که می خواستیم نشد که هیچ، برعکسم شد، سرتونو درد نیارم ولی چه کنم با این دل که با خدا قهره؟ شاید بفرمادید مباحث رو ادامه بده، ولی روزنه ی امیدی باید باشه برای ادامه، ولله هیچ نیست که نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد رِندی را باید دنبال کرد و با رفقابودن و صفا را در بینِ هم به میان‌آوردن، راه‌های بسته را می‌گشاید. خدا را در خنده‌ی رفقا بنگر و با او قهر نکن در حالی‌که می بینی او با تو در خنده‌ی رفقا و صفایی که بین شما هست، قهر نکرده است. موفق باشید

25668
متن پرسش
سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب بر روی جولان دو گفتمان جاهلیت مدرن و عقلانیت انقلابی تاکید کردند و حتی مبنای نظری و عملی ایشان برای ساخت تمدن نوین اسلامی به نظر می آید. اساساً شاخصه اصلی جاهلیت مدرن چیست که مقابل تفکر و گفتمان انقلاب قرار می گیرد و چه انسانی را طراز تمدن خود می داند؟ آیا می توان گفت این مورد تداوم همان جنود عقل و جهلی است که حضرت امام (ره) در آن دوران تببین فرمودند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. جاهلیت مدرن، اومانیسم است که در آن میلِ انسان ملاک خوب و بد است. در حالی‌که تقوی و عدم تقوی باید ملاک خوب و بد باشد. انسانِ ترازِ تمدن اسلامی، انسانی است که می‌داند باید در مواجهه با تمدنِ غربی و رویکردِ سکولار آن، تمدنی به ظهور آید با رویکرد توحیدی، و این امر باید در یک فرایندی انجام گیرد و نه با عجله و شتاب. موفق باشید

25381

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: خدمت استاد سوالی داشتم. یکی می خواستم بدانم نظر شما در مورد بایزید بسطامی چیست و انسان چگونه می تواند به معشوق خود حضرت صاحب الزمان (عج) برسد در صورتی که خیلی مراقبه داشته ام و جایی خواندم فردی از آقای قاضی با اصرار شدید تقاضای دیدار را کرده اند ظاهرا ذکری بوده آیه نور بوده و از کجا می شود پیدا کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بایزید عارفی بزرگ و قابل اعتماد است. فهمِ اشارات او کار آسانی نیست. ۲. نمی‌دانم. موفق باشید

24910
متن پرسش
با سلام بر استاد عزیز: شما در صوت های مربوط به حقیقت نوری اهل بیت، این مطلب را پیش فرض گرفته بودید، که فرشته، حامل یک یا چند اسم است، و حامل اسماء به جامعیت نمی تواند باشد، چرا؟ دلیل این پیشفرض از کجاست؟ سوال بعدی اینکه، چرا جن حامل همه اسماء نمی تواند باشد؟ و فقط انسان به این کیفیت آفریده شده است؟ سوال سوم، ملائکه که تحت تعلیم نور محمدی و علوی بودند، چطور پس از خلقت آدم و قرار گرفتن این ذوات در صلب او (که خود این هم مبهم است که خلقت اول، چطور حاملش خلقت مادون می شود و محدود به او می گردد)، چطور ملائکه دوباره آن ذوات را نشناختند و گفتند خون ریزی خواهد کرد و...؟ نسبت بین آدم و انوار محمدی و علوی چیست؟ آیا نباید آدم را عین الانسان بگیریم و آن حقایق نوری را عین الوجود بگیریم که یکی از مصادیقش انسان است؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. قرآن در مورد ملائکه و جایگاهی که آن‌ها برای خود می‌شناسند می‌فرماید: «و ما منّا الا و له مقامٌ معلوم» یعنی هرکدام از آن‌ها جایگاه خاصی و حامل اسم خاصی هستند. ۲. قرآن در مورد آدم فرمود که همه‌ی اسماء را توانست تعلیم بگیرد. ۳. علامه به خوبی روشن می‌کنند فرشتگان متوجه‌ی نحوه‌ی بودن آدم در زمین و تنگناهای آن بودند، ولی متوجه‌ی مقام جامعیت آدم نبودند. ۴. نکاتی در این رابطه در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» عرض شده است. موفق باشید

32894

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: بنده طلبه هستم و داخل شهر قم زندگی می کنم. هر روز برای درس با خودرو شخصی ام می روم. به لحاظ مالی اکثر مواقع الحمدلله دچار مشکلی نیستم و نه تنها روزی ام می رسد بلکه مقداری هم برای پس انداز باقی می ماند. مدتی است که در اسنپ ثبت نام کرده ام و هر روز وقتی می خواهم درس بروم یا از آنجا برگردم یک مسافر با خودم می برم و هزینه دریافت می کنم. آیا این کار من ناشی از صفت حرص است و من که پول به اندازه کافی دارم نباید این کار را بکنم یا اینکه نه چه اشکالی دارد آدم پول حلال در بیاورد. البته خودم می دانم یک مقدار اهل ثروت اندوزی هستم و خیلی پس انداز می کنم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید آیا این کارم مشکل دارد یا خیر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه نباید اشکال داشته باشد به شرط آن‌که به روحیه علمی و طلبگی‌تان لطمه‌ای وارد نکند ولی چنانچه فکر شما را مشغول ثروت‌اندوزی نماید و شخصیت علمی شما را مشغول خود کند؛ بهتر است دنبال نشود. موفق باشید

31722

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: من ۱۶ سالمه و امسال کلاس دهم هستم و رشته انسانی رو با مشورت های زیاد انتخاب کردم. من اومدم این رشته که واقعا یه کار اساسی بکنم. خدا رو شکر حدود سه سال قبل تونستم کل قرآن رو حفظ کنم و خدا رو شکر الان هم مسلط هستم چند تا سوال داشتم: ۱. برای اینکه توی علوم انسانی واقعا موفق و اثرگزار بشم و واقعا علم بدست بیارم و بتونم به بهترین وجه ازش استفاده کنم چیکار کنم؟ ۲. من الان دقیق نمیدونم وظیفه ام و توانایی ام بیشتر توی کدوم قسمت علوم انسانی است و خیلی هم آشنایی با بعضی رشته ها ندارم و دیدم باز نشده برای این چه کار کنم؟ ۳. برای اینکه به صورت اسلامی کار کنم چیکار کنم؟ ۴. چه مهارت هایی نیاز دارم در طول مسیر؟ ۵. برای مبانی فکری اسلامی خودم چیکار کنم؟ ۶. برای اخلاق چه برنامه ای بریزم؟ کلا یه برنامه برای ادامه مسیرم می‌خواستم که به بهترین وجه از زمان بهره ببرم. خیلی ممنون ببخشید که مزاحم شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رشته بسیار خوبی را انتخاب کرده‌اید و ظرفیت‌های زیادی دارد البته به شرطی که خودتان کار را جلو ببرید و محدود به دروس رسمی نباشید، در عین آن‌که دروسی که برای این رشته انتخاب شده است را به خوبی مطالعه کنید. و در رابطه با معارف قرآنی، مباحث «معرفت نفس» و مباحث فلسفه اسلامی را در برنامه داشته باشید. جدّیت در طول مسیر، نقش‌آفرین است. در افق کارِ خود آرام‌آرام بنای رجوع به تفسیر المیزان را از دست ندهید، ولی نه حالا. و در مورد سیر مطالعاتی، پیشنهاد می‌شود سیر مطالعاتی موجود در سایت را مدّ نظر قرار دهید. موفق باشید

31577

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: خدا شما را حفظ کنه و بر طول عمر شما بیافزاید. سوال شماره 31550 سوال بنده هم هست که مدتهاست به آن فکر می‌کنم ولی از جوابی که شما فرمودید، پاسخم را نگرفتم. لطف می‌کنید توضیح بیشتری بدید و مطلب را باز کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مباحث مبتنی بر مباحث مربوط به «حرکت جوهری» است به همین جهت خوب است اگر فرصت داشتید مباحث حرکت جوهری را در کتاب «از برهان تا عرفان» که روی سایت هست، دنبال بفرمایید. موفق باشید

31575
متن پرسش
با سلام و ادب خدمت شما استاد عزیز: خدا یارتون. استاد شما فرمودین بنی امیه چون دین اموی داشتند توانستند امام را بکشند چون یک ایدئولوژی داشتند و قوی بودند درسته؟ یعنی من درست فهمیدم؟ و اینکه پس مشرکان و کافران که انبیاء گذشته را کشتند که دین نداشتند چطور می‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. عموماً جریان‌هایی که با انبیاء مقابله می‌کردند در جایگاه و در تاریخ خود دارای تمدن بودند و به همین جهت تحمل نفی تاریخ خود را که همه هویت آن‌ها بود، توسط انبیاء نداشتند. مثل مقابله‌ای که تمدن غربی با انقلاب اسلامی از آن جهت که بنای شکل‌دادن تمدن دیگری را دارد، در پیش گرفته‌اند وگرنه بودائیان نیز به نحوی بیرون از فرهنگ غربی‌اند ولی چون ادعای تمدنی ندارند، هیچ مقابله‌ای با آن‌ها نمی‌شود. موفق باشید

31476

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، خواستم نظر شما را در مورد این نوشته بدانم. در طول تاریخ از حضرت آدم (ع) تا امروز انقلاب اسلامی، همواره در زمانِ تجلی اراده خدا برای اصلاح، دو عنصر در صحنه هستند، یکی مَثَل های اعلی و یک طرف هم دشمنانشان، اکثر مردمان که در زمان حضور پیامبران الهی با آنها مبارزه کرده یا بی اعتنا بودند ولی در دوره های بعد همواره مردم از همان پیامبران به احترام یاد کرده و محمد محمد و عیسی عیسی از دهانشان نمی افتد، گویی در طول تاریخ همواره یک حقیقت در حال تکامل و جا باز کردن است، از طرفی عنصری که همواره سد فهم و باور مردم می شود، انجمادی است که نمود خارجی یا برگرفته از صحنه ی عدم تعظیم شیطان بر انسان کامل است، حالا جمود از قوم نوح تا به اصطلاح روشنفکران امروز هم تکاملی است. گویی تاریخ بشر تکه های یکسان و سریال گونه است و هر قسمت دو شخصیت اصلی دارد. شاید عنوان کتاب پله پله تا ملاقات خدا جمله ی خوبی برای ماهیت تاریخ بشر باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همین‌طور است. آری! به همان معنا که بنا بر آن است تا نهایی‌ترین انسان‌ها به ظهور آیند، این دو وجه انسانی یعنی وجه ظلمانی در جبهه مقابل وجه نورانی به ظهور می‌آید. موفق باشید

نمایش چاپی