باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام «رضواناللّهتعالیعلیه» در آن گفتارها ما را متوجه میکنند اگر تنها و تنها نظر به حضرت حق در همهی مظاهر نباشد، همهی آنچه برشمردند به خودی خود، حجاب خواهد بود نه آنکه بخواهند آنها را به عنوان ابزارهای یافتن معارف الهیه نفی کنند. چرا که در آخر عمر در نامه به گورباچف، باز از معارفی که در مکتب صدرا و ابنعربی بود نام بردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ورود هرچه بیشتر در معارف الهی، مثل معرفت نفس و یا با نظر به راهکارهای کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» ساحت خود را ساحتِ انسانهایی قرار دهید که در معرض چنین گناهانی نیستند و میبینند که این انسانهای گناهکار چگونه اسیر قفسهای تنگِ امیال خود هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم چیز خلاف شرعی باشد. حتی ممکن است آن نوع تمرکزی که در یوگا واقع میشود، در احساسِ سعهی بودنِ ما در هستی کمک کند به شرطی که متوجهی آموزههای اصالت وجود باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه کار اولیای الهی چنین است که میدانند در هر حرکتی در نظام احسن الهی برای مؤمنین، مصیبتی نهفته است و لذا در بلا هم الطاف او را میچشند، حتی به نظر میآید در جریان کروناویروس در نسبت با ایران، چنین مصلحتِ نهفتهای در میان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از معانی ولایت به معنای رفع حجاب بین عبد و ربّ است و معنای دیگر آن إعمال ولایت الهی است جهت رشددادن عبودیتِ عبد به وسیلهی مولا. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. آیات مذکور تصور عوام را متذکر میشود به همین جهت در ادامه میفرماید «کلا». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم متوجهی نکتهی خوبی شدهاید بهخصوص که از عالَم در تفکرِ مدرن، چیزی را توقع دارند که خارج از واقعیتِ این دنیاست و به همین جهت موجب اینهمه بحران شدهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: توهین به مقدسات یک ملت، غیر از آن است که در مقابل حضرت علی «علیهالسلام» کسی به آن شخص توهین کند. اینجا با توهین به مقدساتِ یک ملت، نظام اجتماع مؤمنین را مورد هجوم قرار داده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. بد نیست در این مورد کتاب «معاد» که بر روی سایت هست را مطالعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تأکید بر دادههای حسّ خود به خود مورد شک نسبت به هرچیز که واقعیت دارد، میشود. زیرا علیّت، قابل حسّ نیست. در این مورد میتوانید به جزوات «تاریخ فلسفهی غرب» به قسمت «دیویدهیوم» رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است از آن جهت که مظهر انوار الهی میباشد. موفق باشید
با سلام و احترام: جناب استاد حدود یک ماه است که به درگیری درونی شدیدی مبتلا هستم. پنج ماه پیش برای اولین بار توفیق زیارت اباعبدالله نصیب بنده شد، از همانجا و همان وقت مدام برای زیارت اربعین دعا و نذر میکردم. اما اکنون چنان نسبت به مسئله غافل و فراموشکار میشوم که نگو و نپرس... ابتدا آنقدر سهلانگاری کردم که قرعه کاروان دانشگاه به نام دیگران افتاد و پس از آن هم هر بار که به موضوع فکر میکردم، یک احساس درونی منفی شدید (چیزی شبیه به سوءظن و ترس و یاس) مانع میشد که از راههای دیگر برای ثبتنام اقدام کنم. نمیدانم این تردید که «شاید بهتر است نروم» حاصل وسوسه شیطان است یا واقعا و حقیقتا هزار و یک مصلحت هست که باید از این سفر صرفنظر کنم. یک پیام خبری از مرزها و وضعیت مسافران یا یک نوای نوحههایی مانند «به تو از دور سلام» چنان تکانم میدهد و قلبم را زیر و رو میکند که حد ندارد اما باز منتهی میشود به همان درگیری درونی که در آن شکستخورده ترین فرد عالم میشوم. ناخودآگاه ذهنم به سمت مسائل دیگر فرار میکند تا از این کشمکش رها شود. و باز کافیست نامی از امام حسین و کربلا و اربعین ببینم یا بشنوم تا دوباره دنیا روی سرم آوار شود که آخر، این رسم عاشقی ست؟! افتادهام در یک دور باطل اما فرسایشی چون به هر حال زمان میگذرد و فرصت میرود و این ناآرامی دفعه بعد قویتر و شدیدتر بروز میکند. گاهی در تصمیمگیریها وسواس دارم اما این حجم از تردید را تا به حال تجربه نکرده بودم... از یک طرف حاضرم نصف عمرم را برای یک کربلا بدهم؛ از طرف دیگر میگویم شاید این آن چیزی نیست که امام از من انتظار دارد و من باید تابع اراده امامم باشم اما از کجا بدانم خواست امام چیست، نکند این افراط باشد در زیارت رفتن، نکند یک زیارت نابهجا و بیموقع باشد درحالیکه باید میماندم و به وظایفی که در سفر قبلی به اباعبدالله قول داده بودم (درس و بسیج و کلا فعالیت برای ظهور) عمل میکردم، میخواهم آنی باشم که امام از من میخواهد اما نمیتوانم تشخیص دهم کدام اولویت دارد، و شیطان هم این وسط از آب گلآلود ماهی میگیرد. نام اهلبیت که قبلا حالم را عوض میکرد و «فما احلی اسماءکم» را بارها به من چشانده بود، اکنون حجم عظیمی از شرمندگی و یاس و سرخوردگی را در ذهن و قلبم خالی میکند. نمیدانم شاید مسئله به نظر جنابعالی ساده و کوچک باشد اما باور بفرمایید این آخر، به درجهای از ناامیدی رسیده بودم که تصمیم داشتم شب گذشته در مجلس حضرت رقیه از ایشان مرگ خودم را بخواهم. البته ذکر مصیبتهای اسرای کربلا منصرفم نمود و درواقع به غیرتم برخورد و شرمندهام کرد که بخواهم راحت صحنه را خالی کنم و آرام بمیرم درحالیکه میتوانم بمانم و خونخواه اهلبیت باشم، آن هم بعد از آن همه قول و قرار با امام حسین و امام زمان (ع). مثل همیشه «بودن برای و بهخاطر اهلبیت» شد تنها انگیزه زندهماندنم، اما آن کشمکش درونی هنوز باقیست... اگر بدانم وظیفهام در این لحظه چیست و کلاً خواسته امامم در هر انتخاب چیست، مشکلی ندارم. اما توانایی تشخیص آن را ندارم و هم میترسم که اشتباه کنم. این شک و وسواس کموبیش با من هست و از بین نمیرود که نمیرود. اما در این مورد آخر که عرض کردم واقعا نفسگیر شده است. و هنوز هم مسئله برایم باقیست؛ امام حسین الآن از من چه میخواهد؟...
سمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه زیارت، نباید عادت شود احتمال دهید نرفتن آن برای شما که زمانی نیست از آن سفر برگشتهاید؛ رجحان داشته باشد و از این جهت اصرار نکنید. بگذارید هرچه پیش آید. نهایتاً در روز اربعین حرکت به سوی گلستانهای شهدا و زیارت آن عزیزان که نوری از حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» را در خود دارند، را از دست ندهید. موفق باشید
سلام: واجب الوجود چرا نتواند امتداد فضا یا حتی ماده قدیم باشد؟ قانون پایستگی ماده وانرژی مگر ماده و انرژی را قدیم نمیداند؟ قانون فیزیکی که به ریاضیات منتهی میشود قطعا از مطالب الهیاتی و علوم انسانی قطعیتر است (البته برخی دینها ماده را قدیم دانسته سخن از صانع گفته اند)
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم «واجبالوجود» عین وجود است، او با هویت عین وجودی خود در همهجا حاضر است. امری که جناب صدرالمتألّهین در «برهان صدیقین» بدان توجه میدهد. موفق باشید
با عرض سلام و ادب خدمت استاد معظم و عزیز؛ سؤالی پیرامون مطالب ابن عربی از خدمتتان داشتم: آیا این مطلب صحیح است که محیی الدین در صفحه ۱۷۸ جلد اول فتوحات مکیه، در تفسیر آیات ۶ و ۷ سوره بقره، ميگويد که خطاب خداوند به حضرت رسول (ص) این است که کسانیکه کافر شده اند، محبت من را در خود خلاصه نموده اند و بدین علت تفاوتی نمیکند که تو آنها را بیم دهی از عذابهایی که من تو را مأمور ابلاغ آن عذابها کرده ام یا بیم ندهی. آنها به غیر از تو ایمان نمی آوردند چون غیر مرا درک نمیکنند و بر دلهای آنان مهر زده ام و بدین علت جایگاهی جز برای من در دل آنان نیست و آنها عذاب عظیمى نزد من دارند و آن اینکه آنها را بعد از این مشاهده نورانى به انذار تو باز میگردانم و ایشان را از خودم محجوب میسازم؟ چنین مطلبی آیا با آیات کلام الله مجید و روایات اهل البیت (ع) در تعارض نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که حضرت امام در نامه به گورباچف در توصیف جملات ابن عربی فرمودند «مطالبی که از مو باریکتر است» باید به جملات او در فضای خاص نظر کرد. آن مطلب را ندیدهام. ولی مسلّم در فضای خود نهتنها امری جدای از قرآن نیست بلکه ما را به عمقی میبرد که در ابتدا تصور آن را نمیکردیم مگر در جاهایی که به گفته جناب حجتالاسلام و المسلمین آقای فاطمینیا دست تحریف بدان ورود کرده است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد جان دیدن فیلم های سکسی و پورن به قصد سرگرمی جایز است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً حرام است. زیرا روح و روان و قلب انسان را تماماً آلوده و فاسد میکند و امکان اُنس با انوار الهی را از انسان میگیرد. این جریان، یکی از خطرناکترین جریانهایی است که شیطان برای بشر آخرالزمان به میان آورده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معاد جسمانی، حامل معارفی بس بلند است متذکر از آنکه هر عقیده و عملی، جسم خود و جسم عالَم را از جنس نور و نورانیت قرار میدهد وقتی نگاه توحیدی و عمل، الهی باشد و این در مقابل برداشتهایی است که انسان تصور کند موضوعات قیامتی صرفاً انتزاعی است. در واقع معاد جسمانی خبر از بودنی توحیدی برای انسانها دارد و نه باورهای توحیدی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همهی معارف انبیاء مبتنی بر توحید است و تفاوت در عمق بیشتر توحیدی است که در اسلام ملاحظه میفرمایید. مثل توحید سورهی «قل هو الله احد» که چگونه او در عین آنکه «احد» است و همهی هستیِ بیکرانه را شامل میباشد، «صمد» است و باید به سوی او رفت. که بحث مهمی است. و جمع آن، نگاه توحیدیِ خاصی را میطلبد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب «خاطرات آیت اللّه عبدالعلی قرهی» ۲. کتابهای بسیاری به صحنه آمده است که بنده در جریان نیستم. ولی کتاب «تاریخ معاصر ایران» از آقایان: موسی نجفی و موسی فقیه حقانی نکات خوبی را با شما در میان میگذارد. در ضمن میتوانید به جزوهی «ریشههای انقلاب» که در سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً امامت با حضرت ابراهیم «علیهالسلام» شروع شده به اعتبار آنکه جهان جدیدی در زمان آن حضرت شکل گرفته است که قبل از آن جهان، جهانْ جهانِ تمدنها و شهرها نبود و امامت نوعی حضوری قدسی است در عین مدیریت اجتماعی. تصور بنده از آیهی مذکور آن است که چون خداوند بعد از آن امتحانات به حضرت ابراهیم «علیهالسلام» فرمود: «انّی جاعلک للنّاس اماما» و بعد هم بنا شد در افق شخصیت آن حضرت، نسل در نسل این هویت ادامه یابد، باید امامت با نوعی حضور تاریخی همراه باشد، در عین حضور قدسی که دست در تکوین دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در این موارد مطالعاتی داشتم. به نظر میآید بیشتر با توهّم و ابهامات زیادی همراه است. مباحث «معرفت نفس» بهتر کمک میکند تا انسان مراتب وجودی خود را در عالَم بیابد. در کتاب «چگونگی فعلیتیافتن باورها» عرایضی در مورد حضور در عوالم مختلف حتی حضور تا قیامت شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر صحبتهای ایشان را دنبال بفرمایید ممکن است مثل بنده به این نتیجه برسید که تفکر ایشان بسیار نزدیک است به تفکر ملی-مذهبیها، که دیانت و سیاست را از هم جدا میدانند و دیانت را امری فردی به شمار میآورند. امثال آقای نوبخت و آقای روحانی تحت تأثیر ایشان میباشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جمع هر دو خوب است. هم با مباحث «انسانشناسی» و تدبّر در قرآن و هم با به میدانآرودنِ خیال، وجوه ملکوتی انسان قوت میگیرد. مگر به ما خبر ندادهاند: «آن خیالاتی که دام اولیاست / عکس مه رویان بستان خداست». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده رویهمرفته این نوع تذکرات را مفید میدانم، بهخصوص اگر در بستر سنت اولیای الهی و عرفای ربّانی جلو رود که شخصیتهایی هستند متعیّنِ صفات انسانی. به این جهت بیشتر اگر به سیرهی اولیای معصوم و سخن آنها ارجاع داده شود، انسان راحتتر و جامعتر تکلیف خود را مییابد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر اندازه عبودیت الهی را به جای خودنمایی و خودبینی قرار دهیم، از حجابها عبور خواهیم کرد. ۲. آری! به گفتهی جناب مولوی: « بی نهایت حضرتست این بارگاه ** صدر را بگذار صدر تست راه». هر اندازه جلو رویم، با باغ و بستانی گشادهتر روبهرو میشویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر ظاهری آری، ولی انقطاعِ تعلق روح از بدن کمی طول میکشد که حتی طرف متوجه شود مرده است. موفق باشید
