باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان نیستم و فکر میکنم رهبر معظم انقلاب هم نمیتوانند خود را مشغول این امور بکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با روحیهی ایمانی، جهان را برای خود بهشت کرد با خوشرویی و گذشت و ایثار و تواضع. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای توکلی بررسی نمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم بزرگوار! این امور اموری هست در رابطه با روح انسان و نه در رابطه با فکر انسان، لذا با ورد هرکس در آن امور برای همان کس پیش میآید. به نظر بنده چون فکر میکنید باید این امور را بپرسید متوقف میگردید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید باید نوعی دیگر زندگی کنید. زیرا بعضاً این موانع برای تجدید نظر کلی است. البته عرض کردم شاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان حضرت علی «علیهالسلام» را حقّ بداند و احساس کند عهدی پیشینی با او دارد، در واقع عهد قبل از ابدانی خود را تجربه میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر اندازه وسعت توحیدی انسان افزون شود، کاری او را از کاری باز نمیدارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته چیز خوبی است. برای شرح سخنان مولوی باید اولا تاریخ او را دریافت و ثانیا متوجه روح تاریخی این زمان شد. و این کار مشگلی است. شنیده ام آقای دکتر معین زاده از اساتید فلسفه دانشگاه تهران شرح هایی داشته اند ولی رفقا نتوانستهاند آنها را بهدست آورند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتابهای کسروی حکایت از ارتداد او میکند و مرحوم نوّاب از آیت اللّه مدنی اجازه میگیرد و حتی پول خریدن اسلحه را از علمای تهران میگیرد. این کجا و کار داعش کجا؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید خود را مشغول این نوع مباحث کرد. البته متفکرانی مثل گادامر در کتاب «حقیقت و روش» روشن میکنند برای رجوع به حقیقت، لزوماً نیاز به روش خاصی نیست تا بخواهیم در یک نظاممندیِ سیستماتیک خود را محصور کنیم. به نظر میآید راهی که مقام معظم رهبری به تأسّی از روش انبیاء در مقابل ملت گذاردهاند و مردم نیز با صداقت کامل در همین راه در حالِ نقشآفرینی هستند، راهی است که ما باید در آن قدم بگذاریم. این همان حرکت جهادی است که در عین داشتن تعریفی مشخص، چندان هم خود را اسیر تعریفهای انتزاعی نمیکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مردم ما در کلّیّت متوجهی حقیقت هستند و به همین جهت به گفتهی آقای هانری کربن، مردم ایران توانستند بهترین وجه از اسلام که نظر به امامان معصوم را دارد، دریافت کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده کتابهای ایشان را مطالعه نکردهام. در این مورد خوب است با صاحبنظرانی که در این نوع مطالعات در سالهای اخیر کار کردهاند، مشورت فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو فراز خوب است ولی همینطور که متوجهاید زیارت «آل یاسین» همان قسمت اول است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. میفهمیم عین اتصال به حضرت حق هستیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ولایت به معنای شکلدادنِ سایهی احکام الهی است بر سر جامعه تا حقی ضایع نشود و عدالت به معنای واقعی آن محقق گردد. اگر دولتها بر اساس ولایت احکام الهی که ولیّ امر متذکر آن است عمل کنند، عدالت به معنای واقعی حاکم میشود. ولی اگر مردم بر اساس خط و خطوط و یا سلائق شخصی عمل کنند، همچنان سرِ عدالت بیکلاه خواهد ماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد اقلاً باید به شرح سورهی «حمد» حضرت امام رجوع جدّی داشته باشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سورهی اعلی، جزو مسبّحات است ولی سورهی إسراء، نه. موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: بنده معلم هستم و با دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم کار تربیتی می کنم و به بیان معارف دینی به دانش آموزان مشغولم از کتاب جوان و انتخاب های بزرگ و ده نکته در معرفت نفس مطالبی رو برای بچه ها بیان کردم که با استقبال خوبی مواجه شد خواستم درخواست کنم کتابهای دیگری از خودتان و اساتید دیگری برای دادن نگاه صحیح به نوجوانان در خصوص زندگی و تقویت مبانی اعتقادی این عزیزان معرفی نمایید و اگر توصیه خاصی دارید که در روند کار تربیتی میتونه اثر گذار باشه لطفا بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «چه نیازی به نبی» و «فرزندم؛ اینچنین باید بود» که روی سایت هست و کتاب «نامههای بلوغ» از مرحوم صفائی حائری إنشاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید
سلام استاد گرامی: پیشاپیش عذرخواهم در مورد همچین موضوعی سؤال میپرسم. در قشر جوان ما چنان که در مطلب زیر از کانال خرمگس اشاره شده ظاهرا یک حالت عقده به لذت طلبی افراطی و شهوت رانی ایجاد شده است. ظاهراً از بعضی جهات قشر جوان ما دارد از امریکایی ها جلو میزند و کلا پدیده عجیبی است که در خاورمیانه ما شهره شدیم به این که از لحاظ فرهنگ عمومیِ مردم، ما آمریکایی ترین کشور خاورمیانه هستیم و شاید از آمریکایی ترین کشورهای دنیا. این غیر از این است که در این سی سال سبک معماری و شهرسازی و حتی سیاست های توسعه مان هم از آمریکا گرفته شده و شاید یک علت این فرهنگ عمومی همین سیاست های آمریکایی باشد (نمونه ای از الناس علی دین ملوکهم). سؤالم این است آیا این را فقط پدیده ای باید بدانیم که ناشی از سیاست های لیبرالی کارگزاران و اصلاح طلبان و تاثیر ماهواره ها و شبکه های اجتماعی ولنگ و باز ما است یا سیاست های دینی و تبلیغی ضعیف ما هم نقشی داشته؟ ظاهراً دقیقاً عکس آن چیزی که مد نظر امام و رهبری بوده در جامعه ما اتفاق افتاده و این تناقض خیلی آزاردهنده است. البته بالا رفتن سن ازدواج هم ظاهرا در اینها دخیل است اما این فرهنگ تجرد هم بی ارتباط با سیاست های فمینیستی و جذابیت زندگی شهری و فرهنگ عیاشی فارغ از مسئولیت خانوادگی نیست. خلاصه اوضاع وانفسایی است و واقعا باعث سرافکندگی حکومت دینی است. [Forwarded from خرمگس] [ Photo ] فکر نمیکنم هیچ کشوری در دنیا بتوان یافت که در آن به اندازه ایران بازیگران پورن و افراد عیاش، شهرت داشته باشند. امروز نگاهی به صفحه اینستاگرام و کامنت های زیر پست های این شخص (با نام بلیزریان) که تنها هنر او قمار و زندگی در کاباره ها است داشتم. مسئله باور نکردنی آن بود که بیش از نیمی از کامنت های زیر تصاویر و عکس های عیاشانه این فرد به زبان فارسی است که همگی حسرت سبک زندگی او داشته و به حال او غبطه خورده اند. (جالب آنکه یک کامنت به زبان چینی یا هندی که بیش از یک میلیارد جمعیت دارند دیده نمی شد) در صفحات مربوط به بازیگران پورن، کیم کارداشیان یا دختر و همسر ترامپ هم شرایط به همین گونه است. "ناخوداگاه بیرون است" ایرانیان به قهرمانان صفحات پورن و ابتذال تبدیل شده اند و با افتخار آن را فریاد می زنند. و این عبرتی برای ماست. درس عبرت برای جامعه ای که با اعدام و آتش زدن خانه روسپی ها می خواست سردمدار اخلاق و معنویت در جهان باشد. @kharmagaas
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری ای برادر! شرایط، شرایطِ آخرالزمانی است آنهم در امّ القرایی که مهد ظهور نور آن حضرت است و به همین جهت در این کشور نور کامل ایمان از یک طرف و ظلمات غلیظ آخرالزمانی در حال ظهور است و همین امر موجب شده تا بنده کراراً عرض کنم در شرایطی نیستیم که با آموزههای دینی متوسط بتوانیم این نسل را در مقابل آن ظلمات قرار دهیم. آیا اینکه حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» در سالهای آخر عمر مباحث عرفانی سوره «حمد» را مطرح کردند، بیحساب میدانید؟ جالب است که اتفاقاً این نسل در مواجهه با ظلمات آخرالزمانی است که متوجه ظرفیتهای بس بزرگ حقالیقینی خود میشود. موفق باشید
سلام به عزیزای زحمت کش اطراف آقای طاهرزاده که احتمالا جهادی و بی مزد برای خدا کار می کنید و سلام به آقای طاهرزاده عزیز که خوش فکر و کاردرستن. توی پرسش ها دیدم یه احمقی به ایشون بد و بیراه گفت که چرا از امید دانا خوب گفتن ایشون هم خیلی مودبانه و مفصل و درست جواب یاوه اون یارو رو دادن. خواستم برای تایید آقای طاهرزاده ازتون خواهش کنم این کلیپ رو به طریقی به ایشون اطلاع بدید که امید دانا در مورد خودش میگه قبلا که به اسلام و بزرگان اسلام توهین می کرد از سر عصبانیت برخی به قول خودش اسلام نماها بوده که بنظرم با توجه به سخنان رهبری هم بد نیست آقای طاهرزاده این برنامه اش رو یا ببینه یا شما بزرگواران یه گزارشی از این برنامه به ایشون برسونید شاید خدا بخواد از زبون آقای طاهر زاده مطالبی در مورد این مذهبی نماهای افراطی که مثل موریانه دارن پایه های دین رو تو دل جوونای ما از بین می برن با کاراشون، ایشون بخاد چند کلمه حرف بزنه که هم تسکینی بر آلام ما باشه هم راهنمایی برای خسته شده ها. اگه هم براتون مقدور نیست امر کنید خودم گزارشی بنویسم یا با تقطیع و تلخیص کلیپ یا تبدیلش به یه پادکست صوتی یا هر طور که امر کنید در خدمت باشم. ارادت. دامت توفیقاتکم الاعزاء الکرام
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم ایشان در جریان باشند که آقای امید دانا چه اندازه نسبت به گذشته منفی خود در رابطه با اسلام و پیامبر و حضرت امام خمینی پشیمانند. سعی رفقا آن است که پیشنهاد شما را نیز عملی کنند. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: پیرامون اسفار اربعه صحت و سقم برداشتم رو میخواستم از شما جویا شوم بلکه اصلاحش فرمایید، ممنون می شوم: بجز سفر چهارم سیر سالک انفسی و باطنی هست که در سفر اولش از بطون ملکوت و جبروت و عالم اسماء گزر کرده به صقع ربوبی ورود پیدا می کند و تا مقام واحدیت اوج می گیرد و بعدش سفر سوم رو از اسماء تا اعیان ثابته طی می کند۔ علاوه ازین وقتی سفر چهارم رو سفر من الخلق الی الخلق بالحق عنوان می کنیم مراد از خلق اول اعیان ثابته در صقع ربوبی هست و خلق بعدش خلق خارجیست۔ لطفاً بفرمایید آیا درست متوجه شده ام۔ اگر مقدور باشد لطفاً با پاسخ کوتاه و مختصر بسنده نفرمایید۔ پیشاپیش خیلی سپاسگزارم۔
باسمه تعالی: سلام علیکم: برداشت خوبی است و البته باید مبانی آن روشن شود. حتماً میدانید که اسفار «من الحق الی الخلق» با زاویههای گوناگونی مطرح شده است. در این مورد خوب است به مقدمه شرح «منازل السائرین» جناب عبدالرّزاق کاشانی رجوع شود. بنده در جواب یکی از کاربران سؤالی فرموده بودند و جوابی داده شد که ذیلاً سؤال و جواب را خدمتتان ارسال کردم.
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرانقدر: حضرت علامه طباطبایی «رحمةاللهعليه» راجع به آیه ۲۲ سوره اعراف ميفرمايند: «همين كه از آن درخت چشيدند، عيبهايشان بر ملا شد: «فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْءاَتُهُمَا» به علت نزديكي به طبيعت، نقصهاي آنها پيدا ميشود، حالا هر چه بيشتر به آن نزديك شوند- به اميد بر طرف شدن نياز- نيازشان بيشتر ميشود». در کتاب شریف «هدف حیات زمینی آدم» توضیحات بسیار خوبی در این باره ایراد فرموده اید. با الهام از آن توضیحات و مطالعاتی که بنده در حال انجام آن هستم، برداشتی از این آیه شریفه داشتم که نظر جنابعالی را در این زمینه جویا هستم (اینکه آیا چنین برداشتی می تواند صحیح باشد؟): حکما و محققین در رابطه با ارتباط میان نفس و بدن بیان کرده اند که نفس با قطع نظر از تعلقی که به بدن دارد، «عقل» است و صفات عقلى، مَلكى است و به اقتضاى سرشت خود ناظر به كمال و ديار مناسب خود است كه: «العقل ما عُبد به الرحمن، و اكتسب به الجنان»... بدین سبب گرفتاری انسان به اخلاق و عاداتی که مانع از این اتصال به عالم اعلی می شود به سبب تعلقی است که بعد از کینونت عقلی خود به بدن می یابد. یعنی تا در عالم عقل و آن بهشت نزولی است غرق در تماشای جمال یار است اما به محض تعلق به بدن، گرفتار نقائص مزاجی خود می شود و تا بر اقتضائات این مزاج غلبه نکند و قوای حیوانی را تحت حاکمیت عقل به اعتدال نرساند در بند تعلقات بدنی و مادی خود گرفتار خواهد بود. حال سوال بنده این است که آیا این حالتی که برای آن موجود عقلی و مَلکی بعد از هبوط در عالم طبیعت پیدا می شود، به علت همان قاعده ای است که در این آیۀ شریفه ذکر شده؟ یعنی انسانی که در کینونت عقلی خود موجودی ربانی است، به علت نزدیک شدن به شجرۀ ممنوعه و کثرات عالم طبیعت، انسانی طبیعی می گردد که در طبیعت خود حائز نقص های مختلف است که همین نقائص مانع از شهود حق می گردد در حالی که در عالم قبلی این نقائص آشکار نبودند یا مزاحم وصل او به مبدآ ایجادی اش نمی شدند؟ همچنین: و آیا این تقریر صحیح است که چون هر موجودی مظهر اسمی از اسماء الهی است و این اسماء در مقایسه با اسم جامع الله دارای نقص می باشند، اگر از عالم وحدت و آن بهشت نزولی به عالم کثرت هبوط کنند، همین نقصی که در جامعیت اسمائی خود دارند در عالم طبیعت نمودار می شود و عدم اعتدال ناشی از نقص در مظهریت اسماء برای انسانی که مستعد ظهور همۀ اسماء است بصورت عدم اعتدال در مزاج و ترکیب جسمانی نمودار شده و او را به سوی عادات حیوانی و جاذبۀ مادی سوق می دهد؟ و انسان در مواجهه با این مزاج باید روشی را پیش بگیرد که نقائص مزاجی خود را با قاهریت و حاکمیت نفس بر آن به اعتدال نزدیک کند تا بدین صورت از تاثیر آن خلاصی یابد و نقص اسمائی خود را در فرصت حیات زمینی جبران نماید؟ با تشکر فراوان از شما استاد عزیز
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و به همین جهت بعد از آنکه فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويم» پس از آن میفرماید: «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلين» حقیقتاً انسان را در بالاترین قوام خلق کردیم، سپس او را به پایینترین پایینها ارجاع دادیم؛ این سؤال پیش میآید چرا خداوند اگر قوام ما را در ابتدا آن بالا بالاها قرارداده و سپس گرفتار پایینترین پایینها کرده است؟ عجیب است که میفرماید خودمان آنها را به «أَسْفَلَ سافِلين» ارجاع دادیم و پایین آوردیم. آیا این آیه خبر از آن ندارد که اگر مقام «أَحْسَنِ تَقْويم» را چشیدی، حال باید در دل یک تاریخ آشفته، «أَسْفَلَ سافِلينِ» هزار ساله را نیز تجربه کنی؟ تا ابر مردی بشوی به وسعت همهی عالم و همهی تاریخ. اینکه ما را در «أَسْفَلَ سافِلين» آورد، جز این است که میخواست ما در همهی عوالم حاضر باشیم؟
حتماً دربارهی چهار منزل عرفانی فکر کردهاید. منزل اول «سیر من الخلق الی الحق» است. سپس سیر «من الحق فی الحق» میباشد که انسان در این منزل چه عشقی با خدا میکند. اصلاً کاری به کار مردم ندارد. در سیر سوم که سیر «من الحق بالحق الی الخلق» است، سالک در عین حضور در عالم انوار، بنا است در عالم سافل نیز حاضر شود تا این عالم را نیز تجربه کند و تا اینجا سیر سالک جریان دارد تا سلوکش کامل شود و با نور خدا در جامعهی بشری حاضر گردد. ولی سیر چهارم مأموریت است برای هدایت بشریت و مربوط به نبوت و نبیّ میباشد، پیامبر میآید تا رسالت خود را نسبت به مردم انجام دهد و از این جهت در واقع نوعی مأموریت است. آنچه سلوک را کامل میکند منزل سوم است که انسان جرأت خطرکردن داشته باشد و در این جهان حاضر شود تا بداند بر مردم چه میگذرد. خداوند ما را نیافریده است تا شیخی باشیم در گوشهای پنهان. اگر فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويم» و ما را در جایگاه خوب و خوشی آغاز کرد، مانند اوایل انقلاب و حالت خوشی که فضا را فرا گرفته بود ولی یک مرتبه در تهاجم فرهنگی و تهاجم نظامی قرارمان داد تا برای حضور در جهان، این سختیها و تنگناها را تجربه کنیم و آن تجربهی حضور خودمان در «أَسْفَلَ سافِلين» است ولی با حفظ هویت «أَحْسَنِ تَقْويم». در این حالت است که ظلمات به نور تبدیل میشود و انسان آتش را ابراهیم گونه برای خود گلستان میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انتخاب بدن مادی مقدمه است تا روح در مرحله جنینی آن بدنی را که انتخاب کرده است بسازد. آری! به گفته جناب ملاصدرا نقش روح مادر در جنین و در شکلگیری بدن جنین مهم است و زمینه میشود تا روح جنین آماده تدبیر جنین شود. ولی با اینهمه بالاخره آن روح اگر هنوز هم به مرحله تدبیر بدن نرسیده باشد نمیتوان به کلّی در شکلدادن بدن جنین بینقش باشد به اعتبار آنکه فرمودهاند: «خلق الأرواح قبل الأبدان». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح انسان در سیر تکوینی خود در مرحلهای خاص آماده است تا جایگاه تکالیف الهی را درک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده توجه به مسائلی است که ما در این تاریخ داریم و امکان عبور از آن مسائل را میشناسیم که از نظر بنده درک حضور تاریخی انقلاب اسلامی و عبور ما از تنگناهای تاریخی گذشته، مهمترین مسئله امروز ما میباشد. کتاب «انقلاب اسلامی و طلوع جهان بین دو جهان» سعی دارد در این رابطه مطالبی را طرح کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود، در ذات خود دارای وحدت شخصی است ولی در نسبت با ما، ظهوراتش متفاوت است و بدین لحاظ، وحدتش نسبت به ما تشکیکی میباشد. موفق باشید
