بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31135

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: می‌بخشید بنده از مقطع ارشد با عرفان آشنا شدم و به شدت با آن جان گرفتم و پاسخ سوالاتم رو در آن یافتم و سعی کردم مباحث استاد یزدان پناه و شما و مبحث غرب شناسی رو کمی طی کنم که با ازدواج با فردی که با ابن عربی به شدت مخالف است مواجه شدم و چون تمایل به مخفی کاری ندارم مسیر برایم مبهم شده است ایشون با شما هم مخالف است چرا که شما رو هم با پایه فکری ابن عربی می داند و مخالف روند شماست و بیان می‌کند ما مطالعات لازم رو در حوزه در رد فلسفه و عرفان داشته ایم و به شدت حدیثی هستند. لطفا یاری کنید چگونه مسیر خود رو طی کنم. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اشکال دارد که در این موارد هرکدام نظر خود را داشته باشید. موفق باشید

30322

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خسته نباشید خدمت استاد طاهر زاده: چگونه می‌توانیم ارتباط مان را با اهل بیت قوی تر کنیم و بتوانیم با اهل بیت اَجین تر بشویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت» که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

29998

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: در سالهای اخیر در فیلم های غربی بسیار بر مسئله جهانهای موازی تاکید می‌شود بنظر شما امکان دارد این مسئله صحت داشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در نگاه فلسفی خود بر اساس اصالت وجود این موارد را حاکی از توهّم می‌دانیم. موفق باشید

29994

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خدمات سردار سلیمانی در مقابله با داعش مبرهن است اما اقدامات ایشان از شروع بهار عربی تا پیدایش داعش برایم قابل هضم نیست. مردم یک ملتی از یک دیکتاتور بعثی به ستوه آمده بودند ولو آن فرد حامی مقاومت باشد اینکه هدف وسیله را توجیه کند زیبنده نظام اسلامی نیست. صدام هم حامی فلسطین بود حال ما باید از او حمایت می‌کردیم؟ کما اینکه در حمله آمریکا به عراق برخی او را خالدبن ولید خواندند و می‌خواستند ما را وارد تقابل با آمریکا کنند برخی می‌خواهند مشکلات را به گردن روحانی بیفکنند در حالیکه حضور ما در منطقه موجب شد میوه های برجام چیده نشود. از طرفی عراقی ها علی رغم این‌همه مساعدت نه حاضر به پرداخت غرامتشان شدند بازارهایشان هم دست ترکیه است و این طنز روزگار است ترکیه به شمال عراق حمله می‌کند ما از عراق دفاع می‌کنیم بازارهایشان دست ترکیه. اما فلسطین هم بعضا گفته می‌شود ناصبی هستند. اگر هم نباشند بعضا صدام برایشان محترم است نمی‌دانم مجسمه او را در غزه نصب کردند یا میدانی بنامش کردند. از سوریه هم دفاع نکردند جالب است ما آرمان فلسطین داریم بزرگان فلسطینی چون عرفات و بسیاری از مردمشان ازین آرمان عدول کردند اگر خطایی درین عرایض است بفرمایید و امید که سردار سلیمانی اگر در حق ملت سوریه اوایل موجب خطایی شد مجاهدتهایش در مقابل داعش و شهادتش موجب غفران آن مرحوم باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با نگاه مقام معظم رهبری، میدانِ سیاست را تحلیل کنیم به واقعیات نزدیک‌تر می‌شویم. موفق باشید

29978

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام روز بخیر: ببخشید من چند سالی هست که از سخنرانی های استاد رائفی پور گوش می‌کردم و تا اونجا که به شرح حدیث جنود عقل و جهل از امام (ره) رسیدم بعد چون ایشون فقط مطالبی رو ک خودشون فهمیدن (به گفته خودشان) رو شرح دادن و کامل نبود من شرح شما رو پیدا کردم و در حال گوش دادن به شرح شما هستم (مقام رضا) و موضوعات ارائه شده را می‌فهمم ولی چندین نفر به من نصیحت کردن که این کتاب بسیار سنگین هست و نباید بخونم و در آینده دچار مشکل میشم. از این می‌ترسم که (گاهی دینداری ب جای نجات بخشی انسان را به هلاکت می‌رساند و دین را باید از جای درست و به شیوه درست بدست آورد)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام در ابتدای همان کتاب متذکر می‌شوند که آن مطالب به زبان ساده گفته شده است و اتفاقاً عموم افراد می‌توانند از آن بهره‌های فراوانی کسب کنند. موفق باشید

28220
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: شهود توحید افعالی به چه معناست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با هر فعل و حرکتی روبه‌رو شویم متوجه‌ی نقش جلالی و کبریایی حضرت حق بگردید، به نور شهود توحید افعالی منوّر شده‌اید. یافتنی است و نه گفتنی. موفق باشید

28207

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: استاد جایی در کتاب حرکت جوهری که تعریف قوه و فعل را می‌گویید، می‌فرمایید قوه یعنی نداشتنی که می‌شود داشت، مثل پیری برای یک کودک. جایی هم در کتاب مبانی معرفتی مهدویت که بحث غایت مفقود محال است را می‌کنید می‌گویید که پیری برای جوان یا کودک، به عنوان غایت به شکل بالفعل در خارج هست، هرچند برای این کودک یا جوان به صورت بالقوه موجود است. این موجود بودن بالفعل پیری منظور در عالم غیبه یا عالم ماده؟ اگه بگیم در عالم ماده که خب برای یک فرد خاص که الان جوانه که هنوز به صورت بالفعل در نیامده و هنوز بالقوه است! و بنابراین به صورت بالفعل در خارج وجود نداره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به غایت‌بودنِ پیری برای کودک فکر کنید که بالفعل‌بودنِ آن غایت در جای خود، غیر از بالفعل‌بودن آن است برای کودک. مثل بالفعل‌بودنِ تهران در جای خود که غیر از بالفعل‌بودن آن است برای کسی که در حال مسافرت به سوی تهران است. موفق باشید

27992

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به این که در نظام تربیتی اسلام توجه به قیامت و ابدیت خیلی اهمیت دارد حال برای بنده که معلم ابتدایی هستم این سوال پیش آمده که دانش آموزان دوره ابتدایی را چگونه به قیامت متوجه کنم؟ آیا مدام از بهشت و جهنم بگویم کافی است؟ لطفا اگر منبعی هست معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضور زیبای ابدی‌شان متذکرشان کنید و این‌که گناه، مانع آن حضور زیبا و گسترده و جامع است. موفق باشید

27883

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و عرض ادب: برای فهم کامل موضوع خواب و رویا چه کتبی رو پیشنهاد می‌فرمایید. کتاب خویشتن پنهان هم مطالعه شده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «خویشتن پنهان» منابعی در آخر معرفی شده‌است. ان‌شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید

27713
متن پرسش
استاد گرامی سلام: آیا اینکه خدا فرموده «فاقروا ما تیسر من القرآن» همان روخوانی قرآن است؟ با این حال گفته شده بسا قاریان قرآن که قرآن آنها را لعنت می‌کند و اینکه عمل به قرآن مهم است نه خواندن آن و اینکه گفته شده نگاه به مصحف باعث اذیت شیطان می شود، چگونه می توان این موارد را با هم جمع نمود؟ من خود را آدم خوبی نمی دانم و روسیاهم. می ترسم همان موقع که قرآن می خوانم مورد لعن قرآن باشم این فکرها باعث شده نتوانم قرآن بخوانم. با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که به قرآن به عنوان کلام الهی رجوع می‌کنید و در حدّ توان از آن بهره می‌گیرید، حتی در حدّ خواندن قرآن با آهنگ ترتیل، در فضای نورانی کلام الهی قرار می‌گیرید و شخصیت شما به آموزه‌های دینی نزدیک می‌شود و لذا ناخودآگاه رذائلی مثل تکبّر و فریب‌دادن از شما می‌ریزد. آری! آن کسی که با خواندن قرآن مورد لعن قرار می‌گیرد به جهت آن است که می‌خواهد بساط فریب مردم و عُجب خود را رشد دهد. موفق باشید

27482
متن پرسش
سلام: فرمودید جزوه پرسش از تکنولوژی از هایدگر و صوت مربوطه در سایت هست. اما ظاهرا هرچی گشتم نبود!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  به آدرس زیر رجوع فرمایید. جزوه‌ی مذکور تحت عنوان «نظر به ماهیت تکنیک» در قسمت جزواتِ سایت با آدرس فایل‌های صوتی آن موجود است.  موفق باشید

لینک جزوه نظر به ماهیت تکنیک

27329
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: ان شاءلله به آنچه مقدر شده، به بهترین حالت ممکن دست یابید و مقدرات الهی برای شما به اعلی ترین درجات تغییر یابد. خیلی کوتاه سوال عرض می کنم خدمتتان آیا شکل سلوک (منظور کیفیت و کمیت) در زمان حال و آینده در مقایسه با زمان های قبل برتر و بهتر انجام می شود؟ که اگر ان شاءلله در زمان نزدیک ظهور کامل و پس از آن باشیم، جهان برترین عارفان را به خود می بیند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز همین‌طور معتقد هستم و شواهد هم حکایت از آن دارد که مردم از علمای دین انتظار سخنانِ بالاتر از گذشته دارند. در كتاب شريفِ كافى از مرحوم كلينى وارد است كه: «سُئِلَ عَلِي بْنُ الْحُسَينِ (ع) عَنِ التَّوْحِيدِ فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَي «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» وَ الْآياتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ «إِلَي قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِكَ فَقَدْ هَلَك» از امام سجاد«علیه‌السلام» از توحيد پرسش شد؛ فرمودند: خداى عزّوجلّ مى‏دانست كه در آخرالزمان مردمانى مى‏آيند بسيار عميق، لذا «قل هو اللّه احد» و آياتى از سوره حديد را تا «و هو عليم بذات الصدور» فرو فرستاده و هركه ماوراء آن‏ها را خواهد هلاك گردد. (الكافى، ج ۱، ص ۹۱). موفق باشید

27111
متن پرسش
سلام: اینکه می فرمایید مرگ هر کس از قبل تعیین شده است پس آن روایت که می فرماید حسنات مرگ رو عقب می اندازد چگونه تطبیق می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقدیر مرگ، حکایت از آن دارد که در علم خدا معلوم است که مرگ هرکس در چه زمانی و در چه مکانی است. حال یا با اجل مسمّی که مثلاً ۸۰ سالگی است، و یا به اجل معلّق که به جهت غفلت‌ها، مثلاً ۷۰ سالگی است. موفق باشید

26699

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزتر از جانم: بنده همکار شما در یکی از شهرستانهای همدان می باشم. این چنین موجز و با سخاوت که شما راهنمایی می فرمائید فقط از دستان با سخاوت معلم برمی آید. چندین سال بود با وجود مطالعه کتب عرفانی در مورد مصداق رب. دچار شک بودم. اگر ممکن است شرحی بر طائیه ابن فارض بفرمائید تا بهرمند شویم. از خدا برایتان طول عمر می خواهم. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار ارزش‌مندی است. شاید فصوص الحکم تا حدی در فهم شرح طائیه کمک کند؛ همان‌طور که شبیه این مطلب را ابن فارض در مورد فتوحات گفته است. حتما شنیده‌اید که جناب ابن عربی از جناب ابن فارض خواست تا شرحی بر آن طائیه بنویسد و او گفت «فتوحات مکیه‌ی» شما شرح طائیه می‌باشد. موفق باشید

26499

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا می توان گفت که همان طور که خداوند عین وجود است عین عقل هم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. این موضوع به طور روشن در بحث «برهان صدیقین» مطرح شده است. به کتاب «از برهان تا عرفان» که بر روی سایت هست سری بزنید. موفق باشید

26259
متن پرسش
سلام: بعد از ظهور آقا امام زمان (عج) و چیزهایی که ما بیسوادانِ عامی میدونیم که بر علیه باطل میایستند و حق و باطل از هم جدا میشن و عدل همه گیر میشه و دنیا رو در میگیره، چی میشه؟ بعدش چی میشه؟ رستاخیز فرا میرسه؟ یعنی بعد از ظهور آقا و این همه بدبختی های بشر، همه چی تموم میشه؟ یعنی تا همه چی خوب میشه، تمام؟ یعنی هدف خلق همین بوده؟ از اول میگم: ببینید من عرضم اینه بعد از اینکه آقامون صاحب الزمان (عج) بعد از ظهورشون که ان شاءلله به زودی باشه، و انجام وظیفه ی الهیشون، چیزی که خداوند براشون تعیین کردند، به اتمام رسید چی میشه؟ روز رستاخیز فرا میرسه؟ یا دنیا ادامه داره. دنیای فانیِ ما شده همونی که وعده دادند. آقا تشریف فرما شدند و حق و نا حق از هم معلوم شدند. نا حق در نبردی با حق شکست میخوره و محو میشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم بعد از ظهور با برکت حضرت، جهان به بلوغ خود می‌رسد و همچنان ادامه می‌یابد تا همه‌ی قوه‌های آن بالفعل شود و معنیِ واقعی خلقت عالَم مشخص گردد. در این مورد خوب است به کتاب «بصیرت و انتظار فرج» که بر روی سایت هست، مراجعه شود. موفق باشید

25951
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به اینکه فرمودید قبل از آسمانی شدن باید زمینی شدن را تجربه کرد و مثلا حضرت آقا حتی این زمینی شدن را با مطالعه رمان های غربی درک می کنند، در تربیت فرزند ماها چطور زمینه آسمانی شدن فرزندمان را فراهم کنیم؟ چطور او را از زمینی بودن به آسمانی شدن گذر دهیم؟ اصلا چطور شرایط زمینی شدن را برایش فراهم کنیم ممنون میشم پاسخ دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اول باید آن‌ها را با نور آسمانی‌شان یعنی مقام «احسن التقویم» از طریق تذکر به سیره‌ی ائمه «علیهم‌السلام» آشنا کرد. مرحله‌ی بعد خود به خود پیش می‌آید. موفق باشید

25839

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: شاخص اصلی بصیرت چیست و آیا تنها مخصوص زمانه فتنه است؟ و اساساً آفاتی بصیرت نافذ را تهدید می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زمان‌شناسی، شرط بصیرت است. موفق باشید

25229

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و نور: برای سیر مطالعاتی معرفت نفس کتاب ده نکته معرفت نفس و خویشتن پنهان رو مطالعه کردم، کتاب معرفت نفس و حشر رو شروع کنم یا مطالبش برای سومین کتاب سنگینه؟ شما چه کتابی رو معرفی می کنید؟ (بنده و چند نفر از دوستان سیر مطالعاتی رو شروع کردیم و الان نمیدونیم چه کتابی رو بخونیم لطفا سوالم رو جواب بدید، خیلی ممنون)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم کتاب «معاد» با شرح آن خوب باشد. موفق باشید

34142
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم استاد خدا قوت. ببخشید آیه «اهدنا الصراط المستقیم» رو داشتم توی المیزان میخوندم بعد یکسری سوالات و نکاتی به ذهنم خورد و نوشتم. حالا گفتم با شما در میون بزارم ببینم به نظر شما چجوریه : ۱. خدا توی سوره حمد که میخواد به بندش تعلیم بده چجوری منو عبادت کن و ازمن چی بخواه، میاد میگه بگو اهدنا الصراط المستقیم. خیلی جالبه خدا میاد میگه اهدنا الصراط. میگه خدایا منو بندازم تو مسیر، نمیگه مثلا برسونم به مقصد یا برسونم به خودت. انگار یه سری توی این مسیر هست. انگار خود مسیر مهمه. خدا تو مسیر انگار پیدا میشه نه اینکه خدا نشسته باشه ته یه جاده منتظر ما. خدا توی همین طی کردن جاده پیداش میشه. اربعین هم انگار همینه. اینجوری نیست که تو بری که فقط برسی به کربلا! خب اگه فقط رسیدن به کربلا مهم بود که با ماشین می‌رفتی سریعتر هم می‌رسیدی ولی میگی نه برو بابا گور ماشین و پا درد. من باید پیاده برم. اصلاً پیاده روی شه که حال میده. ما همیشه در راهیم. اگر فقط به مقصد توجه کنیم اشتباست و خود مسیر را فراموش می‌کنیم. خیلی جالبه که خدا داره میگه به بنده اش که تو از من بخواه که تو رو بندازم تو این مسیر. نمیگه خدایا منو برسون به خودت. میگه راهو بهم نشون بده. اصلا انگار مقصد مهم نیست. راه مهمه. اربعین، پیاده روی مهمیه. این که تو برسی به کربلا یا نه مهم نیست. چون امام حسین تو کربلا نیست. امام حسین تو راه پیاده رویه. ما امام حسین رو تو راه میتونیم پیدا کنیم و به تبعش خدا رو هم تو راه میتونی پیدا کنی نه اینکه ته این راه خدا نشسته باشه منتظر ما و وقتی ما به اون نقطه برسیم دیگه تموم بشه. نه اتفاقا اگه بخوای برسی به ته مسیر و خدا رو پیدا کنی اصلا پیداش نمی‌کنی. اگه بخوای خدا رو پیدا کنی باید توی خود مسیر دنبالش بگردی. در واقع یه جورایی مقصد تو خود مسیره نه وقتی مسیر تموم بشه برسیم به مقصد. در راه علم هم همینه. ما اگه دنبال نتیجه باشیم و اینکه این مسئله رو حل کنیم اصلا جلو نمیریم و پیشرفت نمی‌کنیم. چون میگیم خب این مسئله رو بده این کامپیوتر حل میکنه دیگه برات. در صورتی که توی خود این مسیر علمه که تو خودت رو پیدا می‌کنی و علم رو جلو می‌بری. دانشمندان خودشون رو تو علم پیدا می‌کردن که میتونستن علم رو جلو ببرن و تازه حتی اگه بخوای خدا رو هم پیدا کنی باید تو همین مسیر دنبالش بگردی. تو مسیر علم، تو مسیر رشد، تو مسیر قرآن. انگار ما تو هرچیزی بخوایم خدا رو پیدا کنیم باید تو مسیرش خدا رو پیدا کنیم. حالا آیا واقعا اینطوریه یا نه؟ چون «الی الله تصیر الامور» یا «کادح الی ربک» یجورایی انگار داره میگه ته مسیر خداست ولی این مسیر که انگار ته نداره ؟! ۲. این اهدنا الصراط آیا همونه که میگه «تو پای به راه در نه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت؟» مسیر انقلاب و مسیر انجام وظیفه ما برای انقلاب اسلامی چجوریه؟ انگار باید با همین اتفاقاتی که برام میوفته و کارایی که خدا میزاره جلو پام برم جلو تا خدا خودش راه رو روشن کنه که کجا باید بریم و چجوری باید بریم . من الان افتادم تو یه مسیر که نه میدونم کجا دارم میرم نه میدونم چجوری دارم میرم ولی دارم میرم و میدونم که باید برم! حضرت آقا خودشون چجوری زندگی کردن؟ آقا از همون اول هدف گذاشته بودند یا چیده بودند که من میخوام رهبر بشم و برم برنامه ریزی بکنم ببینم چی نیاز دارم و برم جلو تا برسم به هدفم؟ انگار نه، رهبری رو خدا رهبر کرد چون جاش اونجا بود و آقا خودش کاری نکرد بلکه خودش رو داد دست خدا و هر کاری خدا می‌گذاشت جلو پاش رو به بهترین وجه انجام می‌داد تا خدا راه رو براشون باز کرد. اگه رهبری برنامه چیده بود و گفته بود من باید از همه کارام بزنم و بشینم این برنامه رو برم جلو تا برسم به این هدف اصلا نمی‌رسید شاید. یا اگر می رسید بعد مغرور می شد که من خودم اومدم تا اینجا! یا آنجایی که پدرشون گفتن بیا مشهد پیشم میتونستن به پدرشون بگن من برنامه ریختم که باید برسم به این نقطه و نباید توی این مسیرم وقفه ایجاد بشه. بابا خودت یه کاریش بکن من نمیتونم بیام! در صورتی که بلند میشن میرن پیش پدر و هر چیزی که دارن از همینه که این رو درک کردن انگار که ما تو یه مسیریم و این نیست که خب بیایم یه هدف معلوم کنیم و از همه اتفاقات دور و برمون رو برگردونیم و فقط به هدفمون نگاه کنیم. ما اگه بخوایم یه هدف بزاریم و بگیم فعلا همه چیز رو بریز دور تا برسیم به مقصد اشتباست. مسیر مهمه! اینطوری ما مسیر رو یادمون میره! ولی توی این مسیر اولا: باید از خدا بخوایم تا ما رو بندازه تو مسیر ثانیاً: باید توجهت به «انعم الله علیهم» باشه انگار تا خدا راه رو برات باز کنه! انبیاء و صدیقین و شهدا و صالحین. باید در افق رهبری و شهدا حرکت کنیم تا خود راه بگویدت که چون باید رفت این درسته آیا؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «چه خوش صید دلم کردی، بنازم چشم مستت را / که کس آهوی وحشی را از این خوشتر نمی‌گیرد». تنها می‌توانم عرض کنم آفرین به این نحوه نگاه نسبت به حضوری که ما باید در این عالم نسبت به خود و نسبت به حقیقت داشته باشیم و در عالم انتظار، متوجه باشیم در مسیر، آری! در مسیر است که ما نسبت به حقیقت گشوده می‌شویم و حقیقت نیز نسبت به ما گشوده می‌گردد و بودن خود را در آغوش حقیقت و حقیقت را در هستیِ خود احساس می‌کنیم. همه مشکل بشر امروز آن است که گمان می‌کند حقیقت، اُبژه‌ای است که بیرون از خودمان باید در آن دورهایِ دور به او برسیم. در حالی‌که «معشوق همین‌جاست همین‌جاست». به گفته جناب فیض کاشانی

 گفتم رخت ندیدم گفتا ندیده باشی

گفتم ز غم خمیدم گفتا خمیده باشی

گفتم ز گلستانت گفتا که بوی بردی

گفتم گلی نچیدم گفتا نچیده باشی

گفتم ز خود بریدم آن باده تا چشیدم

گفتا چه زان چشیدی از خود بریده باشی

گفتم لباس تقوی در عشق خود بریدم

گفتا به نیک نامی جامه دریده باشی

گفتم که در فراقت بس خونِ دل که خوردم

گفتا که سهل باشد جورم کشیده باشی

گفتم جفات تا کی گفتا همیشه باشد

از ما وفا نیاید شاید شنیده باشی

گفتم شراب لطفت آیا چه طعم دارد

گفتا گهی ز قهرم شاید مزیده باشی

گفتم که طعم آن لب گفتا ز حسرت آن

جان بر لبت چه آید شاید چشیده باشی

گفتم بکام وصلت خواهم رسید روزی

گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی

خود را اگر نه بینی از وصل گل بچینی

کار تو فیض این‌ست خود را ندیده باشی

آری! «گفتا که نیک بنگر، شاید رسیده باشی». نسبت ما با حقیقت، همیشه همین‌طور بوده و هست.

همراهی با آنچه گفتید بیش از آنی است که بنده عرض کردم. عرایضی تحت عنوان «انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی» در حال تنظیم است. امید است که در آن متون بتوانیم با همدیگر گفتگویی داشته باشیم. موفق باشید           

32606
متن پرسش

سلام استاد طاهرزاده: من دانشجوی شما بودم. یک سوال دارم نظر شما درباره مهاجرت افغانها به ایران چیست که مشکلات زیادی برای کشوری ایجاد میکنن و سوال دوم آیا درسته به کشورهای همسایه کمک مالی کنن در حالیکه هر روز مردم ایران شاهد گرانی وسختی بیشتری هستند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نقشه بسیار پیچیده دشمن است که با خارج‌شدن از افغانستان جنگِ ایرانی افغانستانی راه بیندازد و با آگاهی به این مسئله وظیفه ما است که با سعه صدر لازم با برادران افغانستانی خود برخورد کنیم و هر اندازه خیر ما به عنوان تمدن ایرانی، خسروانی و شیعی به همسایگان‌مان برسد، بزرگ و بزرگ‌تر می‌شویم و شامل رحمت الهی قرار گرفته مسائل‌مان نیز حل خواهد شد. پیشنهاد می‌شود به مصاحبه آقای علیزاده با آقای علیرضا کمیلی در کانال «جدال» در تلگرام رجوع فرمایید. https://t.me/jedaal/1261 موفق باشید

 

32226
متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: عذر میخوام وقت ارزشمندتان را می گیرم. خودم و جامعه اسلامی را مدیون شهدا و ایثارگران گرامی می‌دانم، پرسشی را که مطرح می کنم سوال از روش است هر چند که عمق تاثیرات منفی آن و همه کارها را مصداقا نمی توان بیان کرد. دو گروه یا جریان یکی زیاده خواهان با روابط ناسالم و یکی سهم خواهی فرزندان معزز جانبازان و .. و برخی ترکیب از این دو به کمک مسئولان و مدیرانی که به سفارش شدگان و دوستان شان و همچنین سهم دهی بعنوان رسیدگی به فرزندان معزز... مانع بزرگی برای استخدام و پیشرفت شغلی حتی ابراز وجود و ناامیدی افراد شایسته و پر تلاش شده اند و گاها بهمین بهانه پست های مدیریتی و کلیدی را نیز اشغال کرده اند (اصلا حق خودشان می‌دانند). صحبتهایی از مبارزه با گروه ویژه خواران و زیاده خواهان بعنوان عدالت می‌شود ولی سوال اینجاست بدتر از آن اعمال را انقلابون انجام می دهند که اگر صدایی از حلقوم کسی بلند بشه......، رسانه ایی میشه و تهمت ضد انقلاب و دین بهش میزنن و... بنظر شما که زمانی مسئولیت در بنیاد نیز داشته اید و بهتر اطلاع دارید این شیوه سهم دهی مورد تایید امام زمان روحی فداه و مقام معظم رهبری حفظه الله علیه و شهدا و امام شهدا هست؟ راه درست چیست؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه موجب بقای یک نظام است به حکم «زوال الدولة باثنین، اِقبال الأراذل وإدبار الأفاضل» یعنی زوال قدرت‌ها به خاطر دو چیز بوده است: پیش افتادن فرومایگان وکنارگذاشتن صاحبان فضیلت!! آری! حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» توصیه فرمودند که فرزندان شهدا و جانبازان را امکان تحصیل بهتر برایشان فراهم شود تا چنانچه استعداد لازم در آن‌ها هست، ظهور کند و به نحوی خلأ نبودن پدرشان از این طریق جبران گردد. ولی این به معنای سهم‌خواهی نیست، بلکه در رابطه با گرفتن مسئولیت‌ها، آنچه باید مدّ نظر قرار گیرد، شایسته‌سالاری است. و همچنان‌که رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» فرمودند:

«این را هم ضمناً بدانیم که تصوّر این‌که این اصول برای مردم، برای کشور و برای آینده سودمند نیست، تصوّر بسیار غلط و خلاف واقعی است؛ بی‌انصافی محض است. ما در کشورمان در این ۴۳ سال هر جایی که پیشرفتی داشته‌ایم، حرکت موفّقی داشته‌ایم، و دست بازی داشته‌ایم، آن‌جایی بوده است که افراد انقلابی با روحیه، با مجاهدت فعّال شده‌اند، وارد میدان شده‌اند، کار کرده‌اند، پیش رفته‌ایم. ما در زمینه‌ی پیشرفت علمی، در زمینه‌ی پیشرفت‌های صنعتی، پیشرفت‌های فنّی، پیشرفت‌های سیاسی، بخش‌های گوناگون، آن‌جایی که افراد مؤمن، آگاه، وارد، انقلابی، وارد میدان بودند، توانسته‌ایم پیشرفت کنیم؛ امّا هرجا کار زمین مانده، انسان نگاه که می‌کند، می‌بیند پای فرصت‌طلبی‌ها در میان است، پای فساد، اشرافی‌گری و نگاه‌های غیر انقلابی، حرکتهای غیر انقلابی [در میان است]؛ این‌ها است که موجب می‌شود کارها روی زمین بماند و پیشرفت نکند. بنابراین پایبندی به اصول انقلاب، مسلّماً یکی از مهم‌ترین وسایل و ابزارهای پیشرفت کشور و پیشرفت ملّت است؛(19/10/1400)

موفق باشید

31911

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام جناب استاد گرامی وقت عالی بخیر: یک تأمل نظری داشتم درباره مفهوم کمیت که در بیانات شما به کرات برای نقادی فرهنگ مدرن به کار می‌رود. به نظرم استناد به این مفهوم نیازمند دقت‌هایی است. این طور نیست که بشر مادی‌گرای جدید فقط به دنبال کمیت‌ها است. ما کمیت را با پول و خانه و ماشین و این جور مادیات شناسایی می‌کنیم اما همین امور را برای لذت‌های حسی و وهمی طلب کنیم که این لذات از سنخ کیفیت هستند نه کمیت! به علاوت کیفیات قابل اشتداد هستند و از این جهت خودشان قابل کمیت هستند. لذا است که می‌شود از «مقدار» ایمان افراد مثلا سخن گفت همان طور که از «مقدار» خودخواهی‌شان. می‌شود از «بزرگی» قصر بهشتی و «عده» خادمین بهشتی آن‌ها سخن گفت چنان که از «مقدار» ثروت دانلد ترامپ و «اندازه» پنت‌هوس‌هایش! لذا تعبیر دقیق‌تر از خصوصیت فرهنگ مدرن انحصار زندگی به کمیت‌ها و کیفیت‌های حسی و خیالی است و غفلت از کمیت‌ها و کیفیت‌های معنوی نه غفلت از مطلق کیفیت‌ها. این اشکالی بود که با مطالعه سیطره کمیت رنه گنون نیز در ذهنم پدیدار شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی که می‌فرمایید در جای خود صحیح است ولی عرایض بنده مربوط به جهان کمیت‌ها و جهان کیفیت‌ها است. به طوری که در جهان کمیت‌ها هر کیفیتی هم رجوع به جهان کمیت‌ها دارد و برعکس، جهان کیفیت‌ها طوری است که هر کمیتی با روح کیفی آن مدّ نظر قرار می‌گیرد. موفق باشید

31835

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

حاج آقا وقتتون بخیر: جوانی هستم ۳۰ ساله و متاهل، با اینکه رشته تحصیلی من علوم معارف هست اما متاسفانه اهل معصیت (عموما جنسی) هستم. با اینکه می‌دانم در محضر خداوند هستم و اعمال من ضبط میشه و با اینکه می‌دانم گناه خواری دنیا و عذاب آخرت را به دنبال دارد، با اینکه می‌دانم ابدیت در پیش داریم و در این فرصت محدود دنیا باید برای ابدیتمان تلاش کنیم اما مع الاسف با اینکه می‌توانم اما در برابر وسواس نفسانی و شیطانی مقاومت نکرده و به راحتی مرتکب گناه می‌شوم. و در موقع گناه هیچ چیزی از قبیل شاهد بودن خدا، یاد مرگ و عذاب های اخروی و ... بروی من موثر نیست. رزائل اخلاقی و راه های دفع آنها را تا حدودی می‌دانم اما مشکل اصلی این است که اراده و عزمی برای تقوا و پرهیز از گناه ندارم، چه باید بکنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که متذکر گناه‌بودنِ این اعمال هستید، آن را لطف خدا بدانید که حضرت حق شما را به خود واگذار نکرده و البته متوجه باشید گناهانی که دین الهی متذکر آن می‌شود، عواملی است که انسان را از حضور در عوالم پاک و جهان‌های معنوی محروم می‌کند. موفق باشید

31768

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استادم: استاد من یه حالتی در خود دارم که از آن می‌ترسم و نمی‌دانم خوب است یا بد. من گاهی آنچنان شاد و پرانرژی با انگیزه ام که در پوست نمی‌گنجم و گاهی بسیار افسرده و ساکت و غرق در افکارم و گاهی آرزوی مرگ می‌کنم. این دو احوال اینقدر متضاد هستند که من را می‌ترساند. لطفا راهنماییم کنید اگر کتابی باید بخوانم یا نماز خاصی یا ذکر دعایی لطفا بهم بگید چه کنم تا احوالاتم به ثبات خوب و الهی برسد. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت «ای برادر عقل یک دم با خود آر/ دم به دم در تو خزان است و بهار.»

آری! فطرت انسان‌ها خداگرایی لازم را همراه با معرفت فطری دارد ولی همواره با ادامه‌ی عبادات است که بعضا این فطرت ظهور می‌کند و آرام آرام به فعلیّت لازم می‌رسد؛ به همین جهت شریعت الهی با توجه به چنین احوالاتی که ما انسان‌ها داریم عبادات ما را می‌پذیرد در عین این‌که همه‌ی آن‌ها با حضور قلب همراه نیست زیرا در کلیت، آن عبادات جواب‌گویی به فطرت است و آن‌چه در نهایت پیش می‌آید برایند آن رجوعی است که در طول زندگی نسبت به حضرت پروردگار برای انسان پیش می‌آید و به همین جهت نباید آن عباداتی که به ظاهر با حضور قلب همراه نیست را بی بها دانست هر چند که باید تلاش کرد شرایط غفلت نسبت به حضور قلب را به حداقل رساند. موفق باشید

نمایش چاپی