بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33178

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شماک بنده معلم بودم و تازه بازنشسته شده ام. من از اول مشتاق مسایل فلسفی و عرفانی بودم. حدود ۷ سال قبل با آثار علامه حسن‌زاده آملی و استاد صمدی آملی آشنا شدم. من عرفان را دوست داشتم. من گفتم بهتر است به جای عرفان های دیگر به عرفان شیعی رجوع کنم. من تمام گفته های استاد حسن زاده و استاد صمدی را سمعا وطاعتا از روی حسن نیت کار کردم و اصلا فکر نمی کردم که مخالفینی داشته باشد. تا اینکه حدود ۲ سال پیش با تفکرات آقای میلانی آشنا شدم و نتیجه آن شد که آنچه از استادان حسن زاده و صمدی یاد گرفته بود دچار شک شدم. من از نظر روانی به هم ریختم. من آرزو داشتم هرچه زودتر بازنشسته شوم تا اساسی روی عرفان و فلسفه کار کنم، اما آرزویم بر باد رفت. الان نه می توانم دست از تفکرات عرفانی و فلسفی ملاصدرا دست بردارم و نه دفع شبهات حسن میلانی را بکنم، سر دو راهی هستم. لازم به ذکر است من بسیاری از کتابها و صوت های شما را استفاده کرده‌ام. بارها برهان صدیقین و ده نکته معرفت نفس را کار کرد ده ام. الان اصلا کلا از حسن میلانی عرفان و فلسفه صدرا بدم می آید. از دین دارم بیزار می‌شوم. با این دو راهی چکنم. افکار میلانی از یک طرف و افکار عرفانی از سوی دیگر همانند دو آهنربای پر قدرت من را به سوی خود می کشند. استاد عزیز باید چکار کنم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در سخنان آقای میلانی، منطقی که شخصیت ما را در سعه وجودی‌اش جلو ببرد، ندیدم. آنچه ایشان تأکید می‌کنند برداشت‌های سطحی خودشان است از دین اسلام و بیشتر برای متوقف‌کردن انسان در ظواهر دین، خوب است. بشر جدید طالب وسعتی است که راه هایی چون عرفان و حکمت می‌تواند به او کمک کند. نباید به او پیشنهاد کنیم «چراغ خرد خاموش کن و کورکورانه تقلید نما». موفق باشید

32802

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد بزرگوار سلام: اول بابت سوال سطحی و بی مقداری مثل این سوال، با توجه به سطح والای شخصیت شما پوزش می طلبم. ولی در شرایطی قرار دارم که مجبور شدم این سوال را برای شما ارسال کنم. زندگی من مثنوی هفتاد من کاغذ هست، ولی نکته ی مهم این است که من در طی چند سال اخیر در اعتقادات و حجاب خود تغییراتی ایجاد کردم و سعی کردم مطابق احکام دین، رعایت کنم. ولی از سمت همسرم بابت این تغییرات به خصوص حجاب به شدت مورد آزار هستم. ولی با تن بیماری که نتیجه ی سالها سختی و فشار در این زندگیست، تلاش می کنم تا بر اعتقادات خودم باقی بمانم و بهترین رفتار رو با همسرم داشته باشم. ولی متاسفانه این حجم فشار و آزار، باعث شده که رفتار تند و تلخی با کودک معصومم داشته باشم و هر چه تلاش می کنم تا با فرزندم خوش رفتار و صبور باشم، از نظر روحی و جسمی کم می آروم و شب ها با اشک و غم فراوان به خاطر پشیمانی از خشم و خشونت نسبت به فرزندم، به خواب می روم. زمانی که از همسرم دورم رفتار بسیار خوب و مناسبی با فرزندم دارم ولی می‌دانم جدایی نیز به صلاح نیست. خیلی دعا کردم خدا به تن من شفا بدهد تا بتوانم این مصائب را به بهترین نحو بگذرانم، ولی نمی دانم چرا صلاح خدا بر بیماری من است. گاهی از خدا می خواهم تا اگر نبود من به فرزندم آرامشی می‌دهد، عمر من را به سر برساند. لطفا من را راهنمایی نمایید تا بدانم چگونه بر آزارهای همسرم صبر کنم، بدون آنکه آزاری به فرزندم برسانم؟ ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضور و بقایی نظر کنید که در بیکرانه وجود خود در آن حضور و بقاء حاضرید. و در همین راستا مانند دریایی گسترده و لطیف خواهید بود که با سعه صدر تمام با همسرتان برخورد می‌کنید بدون هرگونه مشاجره‌ای و فرزند خود را نیز چون دریایی که رودها را هرچند گل‌آلود باشند در بر می‌گیرد، در بر می‌گیرید. موفق باشید

32629
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام و رحمت خدا بر شما استاد گرامی، طاعات و عبادات قبول، برداشتی از تفسیر سوره مرسلات، آیا درست برداشت کردم؟ سلام حضرت مرسلات ای آشنای پنهان و ای آشکار غریب چه خرامان می آیی، از که فرمان داری؟ این بار فرستاده کدام اسم از رب العالمین هستی؟ قرار است کدام منیت مرا از جا برکنی؟ قرار است این بار چه نشر و حشری با کثرات داشته باشم تا جانم وسعتی یابد به وسعت یوم الفصل، نشانم دادی وحدت را در کثرت دیدن همانقدر برایم لازم است که کثرت را در وحدت دیدن، اصلا دیدن برایم لازم است، وحدت را، کثرت را و اتحاد بین این دو، و فصل و تمایزش را. کدام ذکر را برایم به سوغات آورده ای؟ از کدامین گناه و تقصیر توبه کنم و به امید طلوع چه فردایی باشم؟ یا حضرت مرسلات، تو مرا از روزمرگی رهاندی و با لشگری از اسماء الهی بسویم آمدی تا لشگر جهل و غفلت مرا غافلگیر کنی و مرا به «خود» آری. آری ، به خود، به خویشتن، به جان، به آنچه تا کنون هستم و شدم و آنچه باید باشم و بشوم. تو قیامتم را بپا کردی و مرا با بندگان خدا برانگیختی، راستی می شود، با دیگران حشر و نشر داشت ولی فقط رو به تو داشت. چه در صلح، چه در جنگ، چه در جمع، چه در فرق. می شود فقط مات او بود ، ولی نه در خانقاه، بلکه در وسط میدان زندگی و روزمرگی های آن. می شود مرده ای باشی در دست غسال تا تو را بچرخاند و بچرخاند و بچرخاند، شستشویت دهد، پاکت کند و آماده ات کند برای حشر، می شود زبانت، نگاهت، کلامت، سکوتت، قدمت، قعودت، خواستت، رفتت، برگشتت، مهرت و قهرت.همه و همه از الله، برای الله و بسوی الله باشد. می شود سرود و ورد زبانت، آن «صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین» باشد، و اگر هنوز با این کلام توحیدی فاصله ها دارم ، نه از ان روست که نیست و نمی شود، بلکه از آن روست که گاه گاهی چشمک ستارگان قوایم و قوه کوههای اعمالم، عقل قدسی ام را محجوب کرده و هنوز نه، هنوز حجاب آسمانی ام شکافته نشده، هنوز چشمانم به ستارگان زیبا و کوههای بلند خیره مانده، هنوز درگیر حجاب هستم ، ظلمانی و نورانی اش، هنوز باید زمزمه کنم : «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک...حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور...». ۸ رمضان ۲۱ فروردین ۱۴۰۱

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور است بخصوص وقتی خود را در طوفانِ «عاصفات» در دست اراده‌ای بیابیم که: «می‌برد آن‌جا که خاطرخواهِ او است». مگر جز این است که در وصف آن طوفان فرموده‌اند: «پرّ کاهی در مصاف تند باد / خود ندانم در کجا خواهم فتاد». آیا اگر خود را به این طوفان بسپاریم، با جهان «النّاشرات نشرا» که منجر به «فالفارقات فرقا» خواهد شد؛ روبه‌رو نمی‌شویم؟ موفق باشید    

32577

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ضمن قبولی طاعات وعبادات و تبریک سال نو و حلول ماه مبارک رمضان؛ استاد مدتی ست که میل و کششی به سمت قرآن ندارم ونمی‌تونم قرآن را قرائت کنم. انگار یک مانعی ایجاد شده. البته خیلی وقته که خواندن تفسیر رو شروع کردم و خیلی تشنه رجوع به تفاسیر هستم. الان هم در حال مطالعه تفسیر سوره برائت مقام معظم رهبری می‌باشم. با این اوصاف می‌خواهم بدانم برای ماه مبارک خواندن تفسیر کفایت می‌کند یا قرائت ارجحیت دارد که متاسفانه این توفیق از بنده سلب شده. در لحظات ناب رمضان محتاج دعای خیرتان هستیم. در پناه قرآن باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بگذارید در افق حضور در محضر حق در چنین شرایط برجسته که در ماه رمضان پیش آمده است، هر آنچه به سراغ‌تان آمده است، کار خودش را بکند. به گفته جناب شهریار، آری! در این شرایط «هرچه پیش آید خوش آید».

هر چه در پیشم از آن زلف پریش آید خوش آید
من دلی درویش دارم هر چه پیش آید خوش آید

چشمم از ابر بهاری کم نیارد، گو ببارد
آری این باران رحمت، هر چه پیش آید خوش آید 

در پریشان روزگاریهای هجران ‌شهریارا
یار اگر پیشم بدان زلف پریش آید خوش آید

موفق باشید

32345
متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: خسته نباشید بنده طلبه پایه پنجم حوزه علمیه هستم از مهمترین دلایلی که باعث شد بنده وارد حوزه علمیه شوم علاقه زیاد به معنویات بود مثلا وقتی روحانی محله مان مناجات یا دعای کمیل می‌خواندد با سوز خیلی لذت می‌بردم، در کل می‌خواهم بگویم که به معنویات، معارف دین، خدا شناسی، سخنرانی ها خیلی علاقه داشتم بنده گمان می‌کردم حوزه جای چنین چیز هاست و در حوزه به دنبال چنین لذت ها می‌گشتم اما وقتی وارد حوزه شدم دیدم حوزه با آنچه مد نظر من بود متفاوت است آن از درس های خشک آن و از طرفی مطلوب بنده حاصل نشد بله با یک سری از هدف هایی که به نظر خودم هدف های بدی هم نیست الهی است اما لذتی شاید ندارد خودم را سر و پا نگه داشتم اما الان نمی‌دانم چه کنم آن معنویات که بیشتر نشد هیچ ای بسا کمتر هم شد گرچه دنبال لذت معنوی صرف بودم بدون دنبال کردن هدف خاص بنده نمی‌دانم الان که در اثنا راه هستم چه راهی را دنبال کنم که هم سعادت دنیا و آخرت من لحاظ شود هم به هدفی که باید برسم برسم و هم لذت های معنوی باشد و حقیقتا با نشاط و لذت حقیقی مسائل را دنبال کنم تا الان که اگر لذتی هم بوده تصنعی و غرور آمیز بوده و حقیقی نبوده با این حال راهنمایی بفرمایید که ابتدا این مسیر را ادامه دهم یا خیر اگر ادامه دهم در چه زمینه ای چون بنده به فقه و اصول آن علاقه ای که باید داشته باشم را ندارم و بیشتر به خداشناسی، عرفان و علومی که بیشتر حال معنوی را خوش می‌کند علاقه مند هستم لطفاً راهنمایی بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اخیراً بحثی تحت عنوان « راز امیدواری ما به آینده نظام اسلامی و وظیفه تاریخی روحانیت» شد که رفقا همین روزها صوت آن را در کانال «مطالب ویژه» و سایت لُب المیزان قرار می‌دهند. فعلاً متن آن بحث ذیلاً خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید

راز امیدواری ما به آینده نظام اسلامی و وظیفه تاریخی روحانیت

باسمه تعالی

بحث در دینداری ملت ایران است در مقایسه با قبل از انقلاب و در نسبتی که مردم ما با روحانیت داشته‌ و در حال حاضر دارند و امیدی که باید به آینده مظام اسلامی داشت. در این رابطه خوب است به موارد زیر فکر شود:

1- آیا با نسلی روبه‌رو هستیم که به جهت سیاسی‌شدنِ دین، از دین و روحانیت فاصله گرفتند و یا با نسلی روبه‌رو هستیم که در جهان جدید، با امید به اسلام و با انتظار از روحانیت به دنبال نگاهی فاخرتر و عمیق‌تر نسبت به اسلام و انسان و انقلاب اسلامی هستند؟

در جواب به این سؤال کافی است پای صحبت نسل جدید بنشینیم، نسلی که متوجه جهانی‌بودن خود شده و خود را در وسعت جهانی‌اش دنبال می‌کند، در عین آن‌که نمی‌خواهد سکولار باشد و لذا به جامعه‌ای می‌اندیشد که در عین آن‌که او را در جهان حاضر می‌کند، جواب‌گوی وجود قدسی او نیز باشد و اعتراض این جوان از آن‌جایی شروع می‌شود که ما او را یا دعوت به حضور محدود گذشته و سنت دیروزین می‌کنیم و یا در حضور جهانی‌اش وجوه قدسی او را آن‌طور که شایسته انسان جهانی شده است، با او در میان نمی‌گذاریم. در حالی‌که روایات ما متذکر انسان آخرالزمانی هستند، یعنی انسانی که ظرفیت درک عمیق‌ترین معارف توحیدی را دارد. حضرت سجاد«علیه‌السلام» در رابطه با بشر آخرالزمان می‌فرمایند: « «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَي «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» وَ الْآياتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ «إِلَي قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِكَ فَقَدْ هَلَك»، خداى عزّوجلّ مى‏دانست كه در آخرالزمان مردمانى مى‏آيند بسيار عميق، لذا سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَد» و آياتى از سوره حديد را تا «وَ هُوَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُور» فرو فرستاده و هركه ماورای آن‏ها را خواهد هلاك گردد.(الكافى، ج 1، ص 91)».

انسان‌های آخرالزمانی که روایت فوق متذکر آن‌ها می‌باشد، متوجه می‌شوند چگونه از طریق اسلام می‌توانند به ابعاد آخرالزمانی و حضور جهانی خود دست یابند و لذا نه‌تنها از اسلامی که سیاست را نیز تغذیه می‌کند خسته نمی‌شوند بلکه ما شاهد خواهیم بود نسل جدید برای جوابگویی به ظرفیت آخرالزمانی خود حتی در عین فارغ التحصیلی از دانشگاه، به حوزه‌های علمیه رجوع می‌کنند تا در عین تغذیه ابعاد مختلف وجودی خود، رسالتِ نشان‌دادن توانایی‌های اسلامی که حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» متذکر آن بودند را به بشر جدید متذکر شوند، تا معلوم شود اسلامِ منهای سیاست، نه اسلام‌اش اسلام است و نه سیاست‌اش متعالی و انسانی است و حاصل آن سیاست که جدای از دیانت بود؛ دو جنگ جهانی اول و دوم ‌شد و کینه‌ای که در این نوع سیاست بین انسان‌ها نهادینه گشت.

پس بحث در ظرفیت بیشتر نسلی است که در این تاریخ به میان آمده و انتظار بیشتری که از روحانیت دارد جهت جوابگویی به نیازهای اصیل او و عموماً جوابگویی به چنین نیازی از عهده روحانیت برمی‌آید و روحانیت باید منتظر باشد که در آینده رجوع فراوانی به او می‌شود.

2- بعضاً گفته شده عامه مردم از وضع موجود راضی نیستند و این را به حساب روحانیت می‌گذارند و می‌گویند رابطه میان مردم و روحانیت دیگر آن نوع رابطه‌ای که در گذشته وجود داشت، نیست. آری! در این‌که در بعضی موارد چنین شده بحثی نیست، ولی آیا توانسته‌ایم این موضوع را پدیدارشناسانه ارزیابی کنیم؟ آیا وقتی دشمنان اسلام متوجه راز ماندگاری این ملت در تعلّقِ ملت به اسلام و روحانیت شدند، تلاش فراوان نکردند تا این نسبت را بر هم زنند؟ و آیا جز آن است که در بستر تلاش دشمن و با بزرگ‌کردن ضعف‌های کوچک که به طور طبیعی در بعضی از روحانیون بود و هست، و با برجسته کردن آن ضعف‌ها و تعمیم آن به همه این قشر سعی کردند تا روحانیت را از چشم مردم بیندازند؟ با این تصور که مردم می‌توانند بی‌نیاز از روحانیت زندگی خود را داشته باشند؟

حال باید پرسید چاره کار در کجا است؟ حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» از یک طرف مکرر به روحانیت متذکر شدند که روحانیون باید زیّ طلبگی داشته باشند تا مردم متوجه باشند این قشر، دین را بهانه دنیاداریِ خود نکرده‌اند، و از طرف دیگر به مردم متذکر شدند اسلام منهای روحانیت، یعنی اسلام منهای اسلام. زیرا در دستگاه روحانیت است که ذیل رهنمودهای اهل‌ بیت«علیهم‌السلام» و با روش‌های علمیِ دقیق می‌توان به ابعاد اصیلِ اسلام دست یافت و اسلام را به معنای واقعی آن کاربردی کرد و وارد زندگی نمود و این‌جا است که همه متفکران جامعه وظیفه دارند این موضوع را به طور پدیدارشناسانه بررسی کنند تا به جای مقصردانستن نظام اسلامی، از یک طرف متوجه فتنه‌های دشمن باشیم و از طرف دیگر روحانیت نیز با توجه به حساسیت زمانه با خودآگاهی بیشتر در این تاریخ ورود کنند.

3- چه اندازه مهم است تا به این نکته توجه شود که رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله‌‌تعالی» در سخنان اخیر خود با مردم قم این‌گونه فرمودند:

«یکی از کارهایی که امروزبه شدّت در برنامه‌ریزی‌های دشمنان انقلاب و دشمنان نظام جمهوری اسلامی مطرح است، عبارت است از حساسیت‌زدایی نسبت به «اصول» و «بنیان» و «مبانی انقلاب» ..... می‌خواهند این حساسیت را به تدریج کم کنند.»

با توجه به همین تبلیغات است که به گفته ایشان، گاهی حرف بعضی از افراد را که نه حرف‌شان و نه فکرشان ارزش دارد، برجسته می‌کنند تا اصول انقلاب را زیر سؤال ببرند، اصول انقلابی که راز ماندگاری ما در این تاریخ و عامل بقای نظام جمهوری اسلامی ایران است. نظامی که «مظهر اعتقاد دینی مردم است و ناشی از نگاه انقلابیِ برخاسته از دین به مسائل جاری جهان و کشور است.» (رهبر معظم انقلاب ۱۴۰۰/۱۰/۱۹)

4- اگر با دقتی پدیدارشناسانه به رخداد تاریخیِ انقلاب اسلامی بنگریم، به نظر می‌آید عالمانه‌ترین تعبیر برای رخداد انقلاب اسلامی را در جمله فوق می‌یابید که فرمودند: «نظام جمهوری اسلامی مظهر اعتقاد دینی مردم است و ناشی از نگاه انقلابیِ برخاسته از دین به مسائل جاری جهان و کشور است.» این یعنی انقلاب اسلامی در مواجهه با مسائل جاری جهان و اسلام به ظهور آمده تا ما بتوانیم در این جهان و در این تاریخ که تاریخ سیطره سکولاریسم است، هویت قدسی و معنوی خود را حفظ کنیم و معلوم است که برای این کار، تکنوکرات‌ها و مهندسین کافی نیستند و باید روحانیت به عنوان انسان‌های بصیر و هوشیاری که متوجه امر قدسی بشر امروز است، در صحنه باشد و دشمنان نظام جمهوری اسلامی این را بر نمی‌تابند و وظیفه متفکران جامعه است که متذکر این امر مهم به مردم باشند که نباید در میدانی بازی کنند که دشمنان اسلام طراحی کرده‌اند، و البته روحانیت نیز باید متوجه رسالت عظیم و وظیفه تاریخی خود باشند زیرا در تاریخی قرار دارند که بشرِ جدید برای معنابخشیدن به خود به اسلامی نیاز دارد که ابعاد عمیقِ وجود او را جواب دهد و مردم چون می‌دانند اسلام توان چنین جوابگویی‌ها را دارد و ارائه معارفی آن‌چنان عمیق را از روحانیت انتظار دارند، بعضاً معترض هستند که چرا روحانیت کوتاهی می‌کنند، پس اعتراض‌شان به جهت انتظارشان است و نه به جهت ناامیدی‌شان. گفت:

اگر با دیگرانش بود میلی         چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟

5- آیا جز آن است که در تشییع پیکر مبارک شهید حاج قاسم سلیمانی مردم نشان دادند شدیداً به دنبال اسلامی هستند که حاج قاسم سلیمانی نماد آن بود؟ حاج قاسمی که فرمود: «امروز قرارگاه حسین‌بن‌علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حَرَم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند....». و رهبر معظم انقلاب فرمودند:

«اصلاً جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی برای حاکمیت دین خدا تشکیل شد تا جامعه با شکل و هندسه دینی زندگی کند و تنظیم بشود، مردم خون‌شان را نثار کردند برای این‌که این اتفاق بیفتد و دشمن می‌خواهد این را تضعیف کند.» (به بیانات مقام معظم رهبری در 19/10/1400 در سالروز قیام مردم قم رجوع شود.)

6- با توجه به نکات فوق آیا جز این است که ریشه مشکلات، عدم تأکید بر اصول انقلاب و غفلت از افراد فرصت‌طلب است؟ و آیا وظیفه همه آحاد کشور بخصوص روحانیت، توجه‌دادن به این امور مهم نیست؟ . به گفته رهبر معظم انقلاب در رابطه با اسلام:

«عرصه فعالیت این دین، تمام گستره زندگی بشر است، از اعماق قلب او تا مسائل اجتماعی، تا مسائل سیاسی، تا مسائل بین‌المللی، تا مسائلی که به مجموعه بشریت ارتباط دارد.» (بیانات در دیدار میهمانان کنفرانس اسلامی)

 این‌ها همه حکایتی از راز امیدواریِ ما به آینده نظام اسلامی و وظیفه تاریخی روحانیت در این عصر و برای این نسل است زیرا در بستر حضور تاریخی انقلاب اسلامی، آینده مهمی در پیش داریم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

31709

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز و گرانقدر: در مسیر پیاده روی اربعین نائب الزیاره شما و همه موحدان عالم در طول تاریخ هستم و همزمان مانوس با سخنرانی های اخیر شما در محرم امسال هستم. خدا خیرتان بدهد زیرا افقی که با این فرمایشات جنابعالی در پیش روی انسان باز می‌شود احساس سبکبالی و شوق و شوری را در دل ما بوجود می آورد که وصف ناشدنی است. یه نتیجه ای گرفتم که عرض می‌کنم تا شما آن را ارزیابی فرمایید. همانطور که هر سوره و هر آیه از قرآن منعکس کننده تمام قرآن است البته اگر دست اهلش باشد ما هم در تاریخ و روزگاران خود که به اعتقاد من تاریخ همان قرآن جاریست که جهان تکوین با آن پیش می‌رود و ما در تشریع ابتدا باید با گوش دل آن را شنیده و مطابق آن عمل کنیم. لذا اگر  شنیدن و عمل کردن مطابق این تاریخ و این قرآن جاری درست انجام شود دیگر فرقی نمی‌کند که کجای این کتاب تاریخ بشریت باشیم و این هم با عدل الهی سازگار خواهد بود بجای اینکه ما دائما حسرت بخوریم که چرا در زمان امام حسین (ع) نبودیم تا جان خویش را فدای ایشان نماییم کافیست با عمل به وظیفه تاریخی خود در زمره یاران حضرت قرار بگیریم مانند حاج قاسم ها و حججی ها... کافیست با گوش فرا دادن به قرآن جاری در تاریخ خود جای خودمان را در کتاب تاریخ انسان بیابیم و این یافت تا به حال دو بار برای من پیش آمده است یکی در همین پیاده روی اربعین و یکی هم در تشییع پیکر پاک حاج قاسم سلیمانی. امیدوارم خداوند این احساس حضور را در تمام لحظات قسمت ما بکند، آمین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله به نکته خوبی اشاره کرده‌اید. آری! می‌توان در هر زمانه‌ای خود را ذیل اراده الهی احساس کرد و در همه جهان و در همه تاریخ حاضر شد و با عبادات الهی، این حضور را را به فعلیت آورد. موفق باشید

31543

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: ممنون از وقتی که می گذارید برای جواب به سوالات و ممنون از مباحث راهگشای شما. بنده یک مدتی هست درگیر این مساله شدم که اصلا نمی توانم اون طور که باید درک کنم که امام زمان حی و حاضر هستند، همه چی در حد یک سری مفهوم و کلمه شده، انگار اصلا اونقدر که خودم را درک می‌کنم ایشون رو نه، یعنی بود خودم رو حتی برخی ادعیه رو که وسطی قطع می‌کنم چون اصلا دروغ دارم میگم انگار. شما در جواب کسی که یک چنین سوالی پرسیده بود رابطه قلبی با حضرت آقا رو در جواب گفته بودید. بنده واقعا قلبا با ایشون مرتبط هستم گاهی احساس می‌کنم حتی ایشون رو بیشتر از امام زمان دوست دارم و حقیقت را ایشون و انقلاب میدونم. ولی نمی دونم بالاخره امام زمان هم هستند جدای از آقا پس چطور باید به این حضور رسید؟ نمی دونم مشخص شد سوال برای شما! ممنون اگر در خصوصی جواب بدهید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» که روی سایت هست بتواند افقی را در این رابطه بگشاید. موفق باشید

31343
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: اینجانب ورودی های چشمم را مراقبت نکردم، بعد آن دچار غم سنگینی در قلبم شدم، احساس می کنم قلبم تاریک شده. چگونه قلبم را از این اندوه نجات دهم؟ افسردگی. در پایان عملم زشتی غیر قابل وصفی دیدم که هر شادی رو برایم تیره کرد. ولی ناراحتم. ترک کردم ولی همچنان غمگینم. ترس از عمل دوباره. حس گناه و سنگینی ظلم به خودم به نفسم. دعایمان بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همچنان صبر بر ترک معصیت و صبر بر اطاعت، آرام‌آرام قلب را نورانی خواهد کرد. موفق باشید

31213

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان، خدا قوت! بنده سه تا سوال دارم. یکم: پیروی سوال ۳۱۲۰۸، فرمودید که راه خودم را منحصر به فرد خاصی نکنم و در انقلاب اسلامی قرار گیرم. حرفتون خیلی اجمال داشت، اگه زحمتی نیست مفصلترش کنید. این بحث شما خیلی مهم هست. این در معرض انقلاب اسلامی قرار گرفتن یعنی چه!؟ دوم: استاد جان، بی زحمت ببینید این قرائت بنده از انقلاب اسلامی درسته! انقلاب اسلامی یک موجودِ زنده ی غیر مادیِ جاری و فعالی است که دارای ذاتی هست و مدام پوست اندازی می کند. سوم: استاد جان وقتی در احوالات شهدا فکر می کردم و دنبال این بودم چه چیزی آنها داشتند یا چه گوهری را در خود پروراندن تا مستحق شهادت شدند، حالا از اون شهدای متفکر همچون شهید آوینی و شهید مطهری بگیرید تا شهدایی که شاید یک رکعت نماز هم نخواندند مثل طیب خان و... به یک نقطه ی مشترک یا به یک نخ تسبیح رسیدم که اگر این نباشد مثل این است که بقیه صفات مطلوب رو هم نخواهد داشت و آن محور هم چیزی نیست جز «صداقت» صداقت قولی، فعلی، قلبی! بنده بستر را «صداقت» دیدم. نمی گویم که نباید تواضع و ایثار و... نداشت، نه! میگم همه ی اینها برای شهید شدن یک صفر هستند که نیاز به یک دارند که یک صداقت هست. می گویم این صفات با صداقت معنادار می شوند. اگر به صدق برسیم، فیض های الهی به سمت قلب و زندگی مان سرازیر می شود. استاد جان، بدون ملاحظه نظرم را نقد کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عرایضی در کتاب «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی» شده است که می‌تواند در این مورد که سؤال فرموده‌اید کمک کند. ۲. سخن بسیار درستی است و به همین جهت باید متوجه بود در هر مرحله از انقلاب در کجا قرار داریم. ما در ابتدای انقلاب بِرکه و یا نهایتاً دریاچه‌ای بیش نبودیم که با سرازیرشدن رودخانه‌های گِل‌آلود، به‌کلّی گل‌آلود می‌شدیم و لذا اگر آدم‌های مشکوک در دل انقلاب حضور فعّال پیدا می‌کردند، ماهیت انقلاب را تغییر می‌دادند و در این رابطه اگر در بعضی موارد در دفع افراد مشکوک افراط شد، در صحت اصل آن قضیه نباید شک داشت. مثل وقتی تنها در ابتدای حضور ایمانیِ خود قرار داریم و نهایتِ توحید ما آن است که خداوند یکی است و شریکی ندارد، ولی از آن‌جایی که نور توحید ظهورِ بعد از ظهور دارد و آرام‌آرام خود را تا آن‌جا نشان می‌دهد که می‌یابید او در عین حال که «احد» است، «صمد» است. انقلاب اسلامی به نور توحیدش نسبت به ابتدای خود در حال حاضر بسیار گشوده شده، مثل آن‌که اقیانوس اگر صدها رودخانه گل‌آلود در آن بریزند، گِل و لای‌ها را فرو می‌نشاند و آب‌های رودخانه‌ها را از جنس خود می‌کند و در آغوش می‌گیرد. در این دیدگاه عرض می‌شود به توحیدی رسیده‌ایم که متوجه می‌شویم متفکران مذکور در آن توحید جای دارند. آری امثال مارکس و فویرباخ توحیدی نیستند و خودشان هم چنین ادعاهای نکرده‌اند ولی جدای این افراد، متأسفانه ما در شرایطی نیستیم که دغدغه‌های توحیدی متفکران جهان را بفهمیم و با فرض این‌که می‌خواهیم در جهان حاضر شویم آن‌ها را از آنِ خود کنیم. ۳. همین‌طور است. موفق باشید

30892

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: لا زمان و لا مکان شدن همان تجرد روح است؟ و لا زمان و لا مکان شدن همان بی وزنی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! واژه‌ی بی‌وزنی کافی نیست. آن‌جا بحث حضور در بیکرانگی «وجود» است. موفق باشید

30785

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: یک مومنی می‌گفت اگر پول داشته باشم و بدونم که مثلا اگر فلان چیز رو بخرم مطمئنا گرون میشه، باز هم نمیخرم و میرم قرض الحسنه میدم! سوالم اینه که قرض الحسنه را به چه کسی میشه بدی؟! مجموع روایات مربوط به قرض‌ الحسنه استفاده می‌شود که یکی از حکمت‌های مهم تشریع این سنّت اسلامی‌رفع نیاز ضروری نیازمندان جامعه است، نه تولید و تجارت و تکاثر ثروت. انسان در شرایطی باید به قرض روی آورد که امور جاری روزمرّه‌اش ‌دچار اختلال شده و با قرض بخواهد آن را سامان دهد. حالا اگر کسی نیازمند نیست. مثلا تاجر یا کارفرمایی برای ادامه کار به پول و سرمایه نیاز داره. باید بهش قرض الحسنه داد یا باید ازش توقع سود دادن داشت؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل سخن همان است که می‌فرمایید. آری! قرض الحسنه در راستای رفع نیاز ضروری قرض‌گیرنده است، ولی موضوع سرمایه‌گذاری جهت کارآفرینی هم در جای خود نوعی جهاد است. موفق باشید

30697

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: با توجه به آنکه جنابعالی تجربه حضور در وزارت استراتژیک آموزش و پرورش را داشته اید و تسلط کامل جنابعالی بر مبانی انقلاب اسلامی و مدرنیته، راه تحول در آموزش و پرورش را از چه مسیری می‌دانید؟ چگونه می‌توان آن تحولی که حضرت روح الله در جامعه بوجود آورد را امروزه در آموزش و پرورش جریان داد؟ با سپاس از مطالب گرانبهایتان. لطفا پاسخ را شخصی بفرستید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین سند تحوّل، رویهمرفته می‌تواند مفید باشد. متأسفانه نه دولت‌ها عزم آن‌چنانی دارند و نه زیرساخت‌های آن تا حدّی فراهم است. با این‌همه باید منتظر بود تا دولتی به صحنه آید که موضوع آموزش و پرورش برایش مسئله باشد و نه مشکل. موفق باشید

30508

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در کدام‌یک از تالیفاتتون موضوع عقل نظری و عقل رو تشریح کردین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مستقیم بحثی در این مورد نداشته‌ام. شاید در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی به‌دست آورید. موفق باشید

30428

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و درور بر استاد: از آنجا كه علم به يقين در خدا جز بديهيات است اگر ما همين قدر بدانيم كه خدا وجود باشعوريس كه بر عالم و هستي حاكم و حكيم داناست و هرچه اراده كند يقينا محقق خواهد شد آيا شناخت بيشتري بايد صورت بگيرد در اين عالم در مورد خدا؟ آيا تسليم در برابر حوادث كافي نيست براي ادامه زندگي؟ آيا خدا مي‌خواهد ما بيشتر بدانيم در مورد خودش؟ آيا تسليم بودن در برابر علم خداوند كافي نيست؟ آيا بايد شناخت بيشتري در اين جهان و علم هاي كه هست بايد كسب كرد تا به هدف انسانيمون رسيد يا كمال در تسليم محض در برابر خداوند و انسانيت انساني است و خير رساندن به ديگران؟ سوال من اينكه آيا لازمه تحقيقي كه فلاسفيون و عرفا كردن كه همش به علم بينهايت خدا منتهي مي‌شود و نورانيت و رحمانيت آيا لازمه به فراتر از اين دست يافت؟ آيا بايد تفحص بيشتري كرد؟ آيا شناخت بيشتر لازمه زندگيس؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که حضرت صادق «علیه‌السلام» به نقل از کتاب «عقل و جهل» اصول کافی می‌فرمایند جواب خدا به بندگان بر اساس عقل و معرفت آن‌ها نسبت به خداوند است. با توجه به این امر می‌توان گفت هر اندازه معرفت ما به خداوند بیشتر باشد، عبادات ما و فعالیت‌های ما برکت بیشتری پیدا می‌کند. موفق باشید

30379

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم: ببخشید استاد اگر کسی تا آخر عمر به خاطر علاقه زیاد و ولع به خواندن و مطالعه، کتاب بخواند برای اینکه بفهمد، آیا در دنیا و آخرت به سعادت می‌رسد؟ آیا در شکل‌گیری شخصیت انسان و جسم برزخی او موثر است یا فقط بار خود را سنگین می‌کند؟ صرفا مطالعه اخلاقی مد نطر نیست بلکه هر نوع کتابی که برای فهمیدن جذاب است. و دوم اینکه این همه اطلاعات کجا می‌رود و وقتی بعد مدتی فراموش می‌شود پس به چه دردی می‌خورد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مطالعات، جهت یافتن حقیقت باشد و یا جهتِ رفع مشکلات مردم و یا جهت کسب رزق، مسلّم ارزش دنیایی و آخرتی دارد. ۲. مگر آن‌که نیّت‌های آن اعمال که خیر است، برای انسان بماند. موفق باشید

30276

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد من دو سوال داشتم: 1. در انقلاب سفید دلیل مخالفت امام خمینی (ره) با اصول شش گانه چه بود؟ با توجه به اینکه در همه پرسی هم رأی آورد. 2. در قضیه شهادت آقا مصطفی پسر امام (ره)، شخصی می گفت که آقا مصطفی شهید نشدن و شاهدش هم اینکه خود نزدیکان امام هیچ حرفی از شهادت نزدند و امام هم اجازه کالبد شکافی ندادند. قضیه درست چیه؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد خوب است به جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب» به قسمت بحث «انجمن‌های ایالتی و ولایتی» رجوع فرمایید. جزوه روی سایت هست. ۲. همین‌طور که می‌فرمایید موضوع شهادت حاج آقا مصطفی محل تأمّل است. موفق باشید

30052

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بنظر می‌رسد در راستای پیروزی انقلاب مرزهای اخلاقی رعایت نشد مثالهای آورده می‌شود که ولو رژیم شاه مسبب آنها بوده باشد چون انقلابیون در آن زمان سندی دال بر مجرمیت رژیم و ساواک نداشتند باید اصل را بر برائت می‌گذاشتند تا مطلب اثبات شود مرگ شریعتی، تختی، سید مصطفی خمینی، صمد بهرنگی، سینما رکس و ... هم اکنون پس از سالها برخی نزدیکان این اشخاص می‌گویند که یا مرگ طبیعی بوده است یا خودکشی کرده اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جایگاه تاریخی ساواک که ساخته شده برای مقابله‌ی هر منتقدی، کافی است برای مجرمیت اعضای ساواک. ۲. ورود به رحلت افراد، بالاخره جای بحث دارد و به این معنا نیست که هرکس از افراد سیاسی که رحلت کرد؛ گمان کنیم پای نظام شاه در میان بود، هر کدام باید جدا تحقیق شود. موفق باشید

29883

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار و مهربان: پیرامون پاسخ سوال قبلیم در مورد قوه خیال و وهم با عرض معذرت قانع نشدم۔ حتماً عیب در جمله بندی سوالم بوده۔ حضرت استاد، سوال بنده بر اساس جمله ای از شیخ اکبر بوده که فرموده اند وهم سلطان اعظم است۔ از این لحاظ کارکرد قوه خیال باید کلی باشد اما چون قوه وهم صورت گری های خیالی رو معنی و مفهوم می‌دهد کار اصلی بر عهده آنست۔ اگر تحت سیطره عقل نورانی فعال بوده باشد که نور علی نور اما اگر طغیان نماید انسان رو بسوی ورطه تخیل و توهم سوق داده راهزن می‌شود۔ بفرمایید آیا این برداشت بنده درست است یا اشتباه کرده ام۔ سوال دیگری در مورد قوس نزولی هست که می‌خواهم علاحده مطرح نمایم۔
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در افق توحیدی نظر شود، قوه‌ی واهمه صورت‌های معقول هستند که در موطن خیال تجلی می‌کنند ولی اگر افق دنیا مدّ نظر باشد قوه‌ی واهمه صورت‌های توهمیِ عالم محسوسات را می‌سازد که غیر واقعی هستند. موفق باشید

29839
متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: از آنجا که هستی طبق «کل یوم هو فی شان» ظهوراتی در آینده خواهد داشت که دست ما از آن کوتاه است چون که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی. حال سوال من اینست که ما هستی را فقط در آینه حال و گذشته نظاره گر خواهیم بود و آینده روزی ننهاده ماست؟ آیا در برزخ و قیامت راهی به جلواتی که هستی بعد از مرگ ما خواهد کرد نداریم؟ علما و شعرایی ای بسا فوق آنچه تاکنون آمده اند در قرون آتیه بیایند و معارف عالیه ای را نشر دهند و ما زیر گل چه باید کرد چگونه می‌شود به تمام جلوه های هستی در گذشته، حال و آینده در تمام مظاهرش دست یافت و حتی اگر بشود به مستاثرات هم نظر افکنیم تنگنای این عین ثابت محدود و معیوب من زندانیست که می‌خواهم بدانم رهی هست که از او رها شوم و اگر توانستم نظاره گر سایر اعیان باشم باز از دریچه عین ثابت خودم است؟ و جلوه هستی بر آن عین را از منظر آن عین شاهد نخواهم بود؟ و فقط انعکاس نور هستی از آینه آن عین بر آینه خود را مشاهده خواهم کرد و هیچ راهی نیست که بیابم آن آینه در مقابل خورشید هستی خود چه سوز و گدازی دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که ما با نظر به گذشته متوجه‌ی سنت‌های جاری در هستی شویم، علاوه بر آن‌که در «حال» درست فکر می‌کنیم، می‌توانیم متوجه‌ی امکانات حضور در آینده‌ی تاریخیِ خود نیز باشیم. موفق باشید

29315

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید چگونه خودمونو بشناسیم. ثانیا تقریبا چقدر وقت می‌برد تا بتوانیم از طریق معرفت نفس خدا را بشناسیم و با معرفت عبادت کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با مباحث «معرفت نفس» می‌توان این راه را شروع کرد که شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با صوت آن روی سایت هست. «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید رفت». موفق باشید

28898

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام‌: ببخشید استاد یکسری مباحث در بعضی جاها در حال تدریس است با عنوان ثروت ایمان که گفته میشه یکسری قوانین در عالم هستی هست اگه بهش عمل بشه به هر چیزی بخواهیم می‌رسیم و هر اتفاقی برای ما میفته خودمون رقمش می‌زنیم و اتفاقات ناگوار به خاطر بی قانونی ما هست و قانون اولشون خود مرکزیت هست بعدی قانون انرژی و .... از آیات قرآن و سخن ائمه هم استفاده می شود می‌خواستم نظر شما را راجع به این مباحث بدانم یکسری افراد هم میگن با عمل به قوانینش آرامش پیدا کردن. من خودم میگم اگر همه چیز به خود ما و رفتارمان برمی‌گردد پس امتحان و آزمایش الهی چه نقشی دارد. با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این موارد با نوعی توهّم و القائات روانی همراه است. موفق باشید

28837

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: استاد شخصیت آدم باید چطوری باشه؟ یه شخصیت وابسته یا مستقل؟ اگه مستقل چطوری مستقل باشه تا با توحید جور در بیاد؟ منظورم از وابسته بودن شخصیت بعد عاطفی نیستا خود هویت و شخصیت به ما هو شخصیت منظورمه! ببخشید! التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در بستر توجه به حضرت حق آنچه را وظیفه می‌بیند، انجام می‌دهد و خودش در این رابطه فکر می‌کند و از نظر بقیه نیز به کمک فکر خود استفاده می‌نماید. موفق باشید

28530

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: رمانی تحت عنوان «گاه ناچیزی مرگ» اثر محمد حسن علوان در مورد زندگی ابن عربی توسط انتشارات مولی منتشر شده است. می‌خواستم در صورتی که مطالعه کرده اید نظرتان درباره این کتاب را بدانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. کتاب را ندیده‌ام. موفق باشید

28403

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و وقت بخیر: یک شبهه لطفا جواب دهید. لطفا مبسوط و مستند پاسخ دهید چون مخاطبم قشر دانشجو و پرسشگر است در صورت امکان در اسرع وقت پاسخ دهید. اینکه گفته می شود در چند سال آینده یک انقلاب مانند انقلاب اسلامی که در سال ۵۷ رخ داد اتفاق می افتد و یک دگرگونی در نظام جمهوری اسلامی ایران داریم به چه صورت است؟ سوال دوم: اینکه امام خمینی توسط کارتر علم شده است و با توجه به اینکه محمدرضا شاه قدرت بسیاری پیدا کرده بود آمریکا از ترس نفوذ شاه در جهان امام خمینی را روی کار آورد حال اینکه این با استکبار ستیزی امام اصلا همخوانی ندارد. سوال سوم: مشکلات اقتصاد و گرانی بسیار بیشتر از این می شود تا جایی که سکه بهار آزادی به ۸۰ میلیون تومان می رسد؟ باتشکر و سپاس ل
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این ادعا را باید مدعی اثبات کند، مگر ما باید مسئول حرف‌های بی‌پایه‌ی افراد باشیم؟ ۲. این یک ادعای بدون دلیل است که بیشتر به توهّم و خواب‌زدگیِ افراد نزدیک است. چرا خود را مشغول این حرف‌ها می‌کنید؟! مگر به ما نفرموده‌اند: «اذا مرّوا باللّغو مرّوا کراماً»؟ در این مورد می‌توانید به جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب» که روی سایت هست، مراجعه فرمایید ۳. این هم یک ادعاست. اتفاقاً با وضع افول آمریکا که کارشناسانِ غربی آن را پیش‌بینی کرده‌اند، سیطره‌ی دلار به شدت از بین خواهد رفت. موفق باشید

28300
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. اگر بخواهیم نفس رحمانی را در دستگاه توحیدی و هستی شناسی عرفانی به داخل مثال های نفس انسان و شئونات نفس بکشانیم و از طریق مثال های نفس شناسی، مقوله ی نفس رحمانی را تببین کنیم، چطور می‌شود؟ می‌شود یک مثالی بزنید که مبتنی بر مباحث معرفت نفس باشد و مقوله ی نفس رحمانی را هم داخل آن مثال داخل کرده باشید؟ یعنی نفس رحمانی را در مثال های مبتنی بر معرفت نفس به چیز باید تشبیه کرد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً همینطور مثال می‌زنند که انسان معنایی را در ذهن در نظر می‌گیرد و سپس وقتی آن را با صوت به ظهور می‌آورد عملاً تنفسی صورت گرفته که حامل آن معناست. موفق باشید

نمایش چاپی