باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که رهبر معظم انقلاب با نظر به مشاوران خوبی که دارند بیحساب آن نوع ورود را نداشتهاند. و در این رابطه به نظر بنده عاقلانه ترین کار، کارهایی است با عقلِ رهبر معظم انقلاب «حفظهاللهتعالی». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با محبت و سعه صدر و در حدّ آمادگی مخاطبانتان مطالب را با آنان در میان بگذارید و بدون اصرار، تنها چشماندازی برای آنها بگشایید به امید آنکه آرامآرام در آینده متوجه تاریخی شوند که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن حدّ که بتوانم نظر بدهم با آثار ایشان آشنا نیستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که اگر نفس ناطقه خواست در این موطن با پدیدهها از طریق قوای خود به کمک بدن حاضر شود، نیاز به آن حضور دارد که قوای نفس به کمک اعضاء حاضر شود. ولی بعضاً نفس میتواند با بُعد دیگری از خود در این عالم حاضر شود که معمول نیست و طبیعت نفس، عموماً چنین ورودی را ندارد مگر آنکه نفس ناطقه طرف با وجه شدیدترِ تجرد خود به میدان بیاید. مثل آنچه عرض شد و حضرت در مدینه نظر به رحلت پادشاه حبشه کردند. البته این یک توانایی برای نفس است و غیر از آن حالتی است که با سلوک به دست آید. به همین جهت حتی دیده شده افرادی را که چندان هم روحیهی مذهبی ندارند، دارای چنین تواناییهایی هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر تکوینی خداوند به همهی مخلوقات موجب بقاء و حیات آنها میشود که در این مورد کافر و مؤمن ندارد. آری! اگر بنا به مصلحتی نظر خود را بازپس گیرد، در آن حدّ که باز پس میگیرد، نفس ناطقهی انسان توان تدبیر بدن را نخواهد داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت آن است که این موارد در حدّ مطالعات و تجربیات بنده نیست تا بتوانم جواب دهم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با حضور در محضر حضرت حق و توجه به اینکه او بهترین آرزو و مطلوب ما است، میخواهیم نوعی از زندگی را به ما بدهد تا بهترین بندگی و حضور در عالم را برای انجام وظیفه داشته باشیم. در این رابطه طلب زندگی و لوازم آن زندگی مذموم نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال، چه از طریق «برهان لمّی» و چه از طریق «برهان إنّی»، میتوان عقلاً وجود مطلق را فهم کرد. ولی نظر به او از طریق مظاهر، امر دیگری است که باید قلب در میان باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! میفرماید: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصَّابِئينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» ملاک، ایمان به خدا و قیامت و اعمال صالحی است که در هر دینی متدینینِ به آن دین بدان مقیّد باشند زیرا همهی ادیان از توحید خدا و رعایت حقوق انسانها سخن میگوید و به همین جهت فرمود: «لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِه». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مباحث اخیر در مورد حاج قاسم، مطلب را تا حدّی روشن می کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باز هم توبه و باز هم توبه، تا إنشاءالله نورِ عبور از آن معصیت به سراغتان آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده و امثال بنده باید راه بگشاییم به سوی حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» که در این تاریخ، روح عالم است در آن حدّ که شهدای عزیز و حتی رهبر معظم انقلاب «حفظهاللهتعالی» به روحِ روح الله زنده و پا برجا هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث حضور تاریخیِ جبههی توحید در مقابل جبههی استکبار باید مدّ نظر باشد و پیروزی فرایندی آن. در این مورد خوب است که به جزوهی «نقش فرایندی انقلاب اسلامی در این تاریخ» رجوع فرمایید. لینک جزوه خدمتتان ارسال میگردد. موفق باشید http://lobolmizan.ir/post/1654
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو فیلسوف که نام بردید، در مقابل دو جریان انحرافی تاریخشان فیلسوفی کردند. دکارت در مقابل شکّ زمانه راهکار داد و انتظار داشت کلیسا او را همراهی کند و کانت در مقابل شکاکیت هیوم راهکار داد. مشکل روحهایی بود که به جای ادامهی راه، خود را به بهانهی دکارت و کانت متوقف کردند. در دکارت متوقف شدند و عملا جهان سوبژه و اوبژه در غرب شکل گرفت؛ چیزی که به گفتهی مارتین هایدگر در هیچ ملتی در طول تاریخ سابقه نداشت و باز روح غربی، خود را به بهانهی رجوع به کانت از راه انطباق مفاهیم ذهنی با واقعیات عالم منحرف کرد و به فنومنها بی اندازه توجه نمود که بحث آن مفصل است و از این جهت گفته شدهاست کانت پدر دنیای مدرن است که تنها ساختن جهان را از او یافتند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث مربوط به آن سوره عرایضی شد و بحث آن زیاد است. میتوان گفت هرکس بر مبنای معنایی که از خود کرده است، عمل میکند. جناب آقای دکتر نصراللّه حکمت در این رابطه نیز کتابی را تألیف کردهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن موضوع در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» مورد بحث قرار گرفت از آن جهت که نفس ناطقهی انسان مجرد است و فوق زمان و مکان میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از آن فراز از روایت، به دنبال عزّت بودن از اهل دنیا است و گرنه اولیاء الهی که خودشان واسطهی فیضاند جایگاه و موضوعشان متفاوت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً صحیح است. چون در قوس صعود، انسانها با انتخابهای خود شخصیت خود را شکل میدهند و هرکس انتخاب خود و شخصیت خود را داراست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فقط با متعهدبودن بر آموزههای دینی در راستای محبت به خلق و صدق و عدل، انسانها به عزّت لازم میرسند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه انسان خود را به وسعتی که حضرت امام مطرح میکنند، احساس کند؛ عملاً انسانی عالَمدار میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در فهم فلسفهی غرب بهخصوص هایدگر و مرلوپونتی نکات خوبی از ایشان هست و بنده استفاده کردم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح انسان در دورهی جنینی، اعضای مناسب خود از جمله مغز را ایجاد میکند و پس از آن در دنیا آن بدن را که از جمله مغز باشد، تدبیر مینماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود هیوم هم میگوید در زندگیاش مقیّد به آنچه که فلسفهی آمپریست به او میرساند، نیست. عرایضی در همین رابطه در جزوهی «تاریخ فلسفهی غرب» شده است. موفق باشید
سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: در صفحه ۲۷۷ کتاب عقل و ادب فرمودید تاریخی شروع شده که در آن جریان های غربگرا دیگر در آن جایی ندارند و مردم به چیزی غیر از غرب نظر دارند. سوألم اینه که اگه از غربگراها و جریان اصلاحطلب عبور کردیم، پس چرا سال ۱۴۰۳ فقط چهل درصد از مردم رأی میدهند اونم به جریان غربگرا و اصلاح طلب؟ پس چرا غرب و غربگرایی در منازل و اجتماع و ادارات و بازار و تمامی شئون زندگی جاری و ساریست؟ حتی بیشتر و بی رحمانه تر از قبل. اونقدر جزئی از ما شده که بیگانه بودنش با جانمون را هم حس نمیکنیم. متشکر و شرمنده ام از زمانی که میگذارین
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال حضور در تاریخی که تازه گشوده، همانطور که در آن کتاب عرض شد؛ در یک فرآیند تاریخی خود را حاضر و حاضرتر میکند همانطور که با کربلا تاریخی آغاز شد برای عبور از سیطرۀ امویان، ولی آن امر، در یک فرایند تاریخی صورت گرفت وگرنه در ظاهر قضیه که امام و یارانشان را شهید کردند و زن و فرزندانشان هم اسیر؛ ولی حضرت زینب «سلاماللهعلیها» با آن بصیرت فوقالعاده اظهار داشتند «ما رأیت الا جمیلا» زیرا معنای عبور از سیطرۀ امویان را در دل همان جنایتها متوجه شدند. موفق باشید
با سلام: ارتباط مقام جامعیت موجود مجرد با قاعده بسیط الحقیقه کل الشیاء و لیس بشئ منها چیست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. بحث در آن است که «بسیط الحقیقه» در عین کثرت، در وحدت است و این از عالیترین معارفی است که جناب صدرا تحت عنوان قاعده شریف «وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت» به میان آورده است. نگاهی است که تا انسان در حکمت اسلامی خود را نپروراند، به این راحتی در جمع این موضوع نمیتواند وارد شود. موفق باشید
