نامه ای به خواهرم: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» خواهرم! زمانه به تکرار تاریخ نشست و این یعنی امید، امید به آیندهای روشن. میدانم چه دیدهای و چه کشیدهای دوری ز من و غمت به من نزدیک. از خدایمان میخواهم، میخواهم که محکم و استوار بمانی، همچون زینب «سلاماللهعلیها». در طوفان الاقصی ایمانت رو محکم گرفتهای که طوفان حوادث آن را بر باد نبرد و چه زیباست این پایداری. خواهرجان! غمهایت را با غم حسین «علیهالسلام» گره بزن تا سوار بر کشتی نجاتش شوی و در ساحل امن آرامش مأوا گزینی. مصیبتدیده، زندگی کردهای همچون زینب «سلاماللهعلیها»، اکنون زمان آن رسیده که زینبگونه نیز بنگری، بنگر که عاشورا تکرار شد! چه علی اصغرها و علی اکبرها رفته و میروند. زمین غرق به خون و دل مسلمین هم خون. این خون بر زمین ریختهی مظلوم است که همیشه نقطهی عطف تاریخ بوده و زمینه ساز ظهور حضوری از جنس نور، همان نوری که قسم کوچکش در دلت طنین انداز شد و قدرت ایمانت رو دو چندان کرد. تو شدی لیلا. تو شدی رباب. تو شدی زینب «سلاماللهعلیها» زینب زمانه آن میشوی و اینگونه است که نمیبینی به غیر از زیبایی چیزی...... خواهر ایمانی شما فاطمه
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. حقیقتاً اگر زنان در این زمانه که زمانه حضور انسان است در ساحتی قدسی و جهانی که حضوری است حق الیقینی، به وسعت اقیانوس، حاضر نشوند، گرفتار نوعی نیستانگاری خواهند شد. زیرا تنها با قهرمانشدن مانند حضرت زینب «سلاماللهعلیها» در این تاریخ میتوان در پیش خود حاضر شد و وسعت خود را احساس کرد. عرایضی در جزوه «انقلاب اسلامی و حضور نرم زبان مادریِ زنان» در این مورد شد خوب است سری به آن زده شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/15217 موفق باشید
سلام: یک) آیا جهان کنونی قدیم زمانی است کار به اینکه ذاتا حادث است ندارم می خواهم بدانم آیا اگر ثانیه ها را به عقب دنبال کنیم به نقطه ای می رسیم که قبل از آن ثانیه ای در کار نباشد؟ دو) اگر بیگ بنگ را آغاز جهان بدانیم آنچنان که گویند اینگونه نبوده که به محض خلق جهان انسان آفریده شده باشد بلکه تا مدت ها که هیچ موجودی نبود بعد چند میلیارد سال قبل زمین پدید آمد و باز بر زمین موجودی نبود و تک سلولی ای پدید آمد و بعد تکامل رخ داد و چند صد هزار سال قبل بالاخره انسان هوشمند پدید آمد و شش هفت هزار سال پیش حضرت آدم. حال سوال من اینست که گفته می شود در هر زمانی انسان کامل با بدن عنصری باید باشد ولی شواهد علمی گویا نشان می دهد میلیاردها سال جهان بود و انسانی در کار نبود و اگر آن شواهد را قبول ندارید آیا قائلید انسان قدیم است (اگر جهان را قدیم می دانید) یا از بدو حدوث عالم، انسان نیز خلق شده است (اگر جهان حادث باشد)
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر اندازه انسان با همین هویت دنیاییاش جلو برود، همچنان با زمان روبهروست. ۲. حضور انسان کامل در ابتدای خلقت زمین محقق شده و موضوع تکامل انواع چیزی نیست که بتوان با خلقت آدم تطبیق داد و همچنانکه علمای فسیلشناس میفرمایند تئوری تکامل انواع با انسان تطبیق ندارد. عرایضی در این مورد در جلسات اولیه شرح سوره سجده شده است. موفق باشید
با سلام و احترام: لطفا بفرمایید آیا استاد محترم در مورد کتاب فصوص الحکم که توسط ایشان ترجمه و شرح شده است, کلاس و سخنرانی شفاهی دارند؟ در صورت موجود بودن, لینک این کلاسها را برای بنده ارسال فرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: فعلاً جلسه حضوری و شفاهی برقرار نیست. صوت شرح کتاب هست که برای استفاده از آن نیاز به مقدماتی دارد که باید با جناب حاج آقا نظری به شماره 09136032342 تماس گرفته شود. موفق باشید
با سلام: از مرحوم علامه طهرانی و آیت الله قاضی و بزرگان دیگر نقل است که تا وقتی انسان حق الناس داشته باشد در قرب الهی به روی وی باز نخواهد شد. شخصی که عمری در جهالت یوده و تبعا حق الناس زیادی به گردن وی هست خب آن هایی که قابل حل است حل میکند اما آن هایی که با حساب ظاهری قابل حل نیست را باید چکار کند؟ مثلا افرادی را دیگر نمیبیند یا اصلا آن را نمیشناخته و الان هم نمیشناسد یا مثلا در مورد قبیله ای جک گفته که جمعیت آنان میلیونی است یا در انتخابات به کسی رای داده که بهتر از او موجود بوده. این فرد چکار کند؟ آیا از مراتب قرب محروم است؟ آیا راه حلی هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با استغفار برای آنها و دادن صدقه از جانب آنها إنشاءالله موانع برطرف میشود. موفق باشید
سلام: در یکی از گفتارهای جنابعالی در خصوص زمان شناسی و آگاهی به علم زمان، اشاره به داستانی ظاهرا منقول از امام حسن عسکری در خصوص «پادشاه و شخص عالم به علم زمان» کردید. که در این داستان پادشاه هر از چندگاهی از آن عالم جویای روح حاکم بر زمان میشود. خواهشمندم منبع روایت رو ذکر کنید تا با تحقیق بیشتر به مطالعه آن بپردازم. متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدرس حدیث در الكافي، ج ۸، ص: ۳۶۳ میباشد. ذیلاً متن حدیث خدمتتان ارسال میگردد. موفق باشید
متن حدیث عبارت است از: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ جَمِيعاً عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلَهُ حُمْرَانُ فَقَالَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ لَوْ حَدَّثْتَنَا مَتَى يَكُونُ هَذَا الْأَمْرُ فَسُرِرْنَا بِهِ فَقَالَ يَا حُمْرَانُ إِنَّ لَكَ أَصْدِقَاءَ وَ إِخْوَاناً وَ مَعَارِفَ إِنَّ رَجُلًا كَانَ فِيمَا مَضَى مِنَ الْعُلَمَاءِ وَ كَانَ لَهُ ابْنٌ لَمْ يَكُنْ يَرْغَبُ فِي عِلْمِ أَبِيهِ وَ لَا يَسْأَلُهُ عَنْ شَيْءٍ وَ كَانَ لَهُ جَارٌ يَأْتِيهِ وَ يَسْأَلُهُ وَ يَأْخُذُ عَنْهُ فَحَضَرَ الرَّجُلَ الْمَوْتُ فَدَعَا ابْنَهُ فَقَالَ يَا بُنَيَّ إِنَّكَ قَدْ كُنْتَ تَزْهَدُ فِيمَا عِنْدِي وَ تَقِلُّ رَغْبَتُكَ فِيهِ وَ لَمْ تَكُنْ تَسْأَلُنِي عَنْ شَيْءٍ وَ لِي جَارٌ قَدْ كَانَ يَأْتِينِي وَ يَسْأَلُنِي وَ يَأْخُذُ مِنِّي وَ يَحْفَظُ عَنِّي فَإِنِ احْتَجْتَ إِلَى شَيْءٍ فَأْتِهِ وَ عَرَّفَهُ جَارَهُ فَهَلَكَ الرَّجُلُ وَ بَقِيَ ابْنُهُ فَرَأَى مَلِكُ ذَلِكَ الزَّمَانِ رُؤْيَا فَسَأَلَ عَنِ الرَّجُلِ فَقِيلَ لَهُ قَدْ هَلَكَ فَقَالَ الْمَلِكُ هَلْ تَرَكَ وَلَداً فَقِيلَ لَهُ نَعَمْ تَرَكَ ابْناً فَقَالَ ائْتُونِي بِهِ فَبُعِثَ إِلَيْهِ لِيَأْتِيَ الْمَلِكَ فَقَالَ الْغُلَامُ وَ اللَّهِ مَا أَدْرِي لِمَا يَدْعُونِي الْمَلِكُ وَ مَا عِنْدِي عِلْمٌ وَ لَئِنْ سَأَلَنِي عَنْ شَيْءٍ لَأَفْتَضِحَنَّ فَذَكَرَ مَا كَانَ أَوْصَاهُ أَبُوهُ بِهِ فَأَتَى الرَّجُلَ الَّذِي كَانَ يَأْخُذُ الْعِلْمَ مِنْ أَبِيهِ فَقَالَ لَهُ إِنَّ الْمَلِكَ قَدْ بَعَثَ إِلَيَّ يَسْأَلُنِي وَ لَسْتُ أَدْرِي فِيمَ بَعَثَ إِلَيَّ وَ قَدْ كَانَ أَبِي أَمَرَنِي أَنْ آتِيَكَ إِنِ احْتَجْتُ إِلَى شَيْءٍ فَقَالَ الرَّجُلُ وَ لَكِنِّي أَدْرِي فِيمَا بَعَثَ إِلَيْكَ فَإِنْ أَخْبَرْتُكَ فَمَا أَخْرَجَ اللَّهُ لَكَ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ فَقَالَ نَعَمْ فَاسْتَحْلَفَهُ وَ اسْتَوْثَقَ مِنْهُ أَنْ يَفِيَ لَهُ فَأَوْثَقَ لَهُ الْغُلَامُ فَقَالَ إِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَسْأَلَكَ عَنْ رُؤْيَا رَآهَا أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقُلْ لَهُ هَذَا زَمَانُ الذِّئْبِ فَأَتَاهُ الْغُلَامُ فَقَالَ لَهُ الْمَلِكُ هَلْ تَدْرِي لِمَ أَرْسَلْتُ إِلَيْكَ فَقَالَ أَرْسَلْتَ إِلَيَّ تُرِيدُ أَنْ تَسْأَلَنِي عَنْ رُؤْيَا رَأَيْتَهَا أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ لَهُ الْمَلِكُ صَدَقْتَ فَأَخْبِرْنِي أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ لَهُ زَمَانُ الذِّئْبِ فَأَمَرَ لَهُ بِجَائِزَةٍ فَقَبَضَهَا الْغُلَامُ وَ انْصَرَفَ إِلَى مَنْزِلِهِ وَ أَبَى أَنْ يَفِيَ لِصَاحِبِهِ وَ قَالَ لَعَلِّي لَا أُنْفِدُ هَذَا الْمَالَ وَ لَا آكُلُهُ حَتَّى أَهْلِكَ وَ لَعَلِّي لَا أَحْتَاجُ وَ لَا أُسْأَلُ عَنْ مِثْلِ هَذَا الَّذِي سُئِلْتُ عَنْهُ فَمَكَثَ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ إِنَّ الْمَلِكَ رَأَى رُؤْيَا فَبَعَثَ إِلَيْهِ يَدْعُوهُ فَنَدِمَ عَلَى مَا صَنَعَ وَ قَالَ وَ اللَّهِ مَا عِنْدِي عِلْمٌ آتِيهِ بِهِ وَ مَا أَدْرِي كَيْفَ أَصْنَعُ بِصَاحِبِي وَ قَدْ غَدَرْتُ
بِهِ وَ لَمْ أَفِ لَهُ ثُمَّ قَالَ لآَتِيَنَّهُ عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ لَأَعْتَذِرَنَّ إِلَيْهِ وَ لَأَحْلِفَنَّ لَهُ فَلَعَلَّهُ يُخْبِرُنِي فَأَتَاهُ فَقَالَ لَهُ إِنِّي قَدْ صَنَعْتُ الَّذِي صَنَعْتُ وَ لَمْ أَفِ لَكَ بِمَا كَانَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ وَ تَفَرَّقَ مَا كَانَ فِي يَدِي وَ قَدِ احْتَجْتُ إِلَيْكَ فَأَنْشُدُكَ اللَّهَ أَنْ لَا تَخْذُلَنِي وَ أَنَا أُوثِقُ لَكَ أَنْ لَا يَخْرُجَ لِي شَيْءٌ إِلَّا كَانَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ وَ قَدْ بَعَثَ إِلَيَّ الْمَلِكُ وَ لَسْتُ أَدْرِي عَمَّا يَسْأَلُنِي فَقَالَ إِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَسْأَلَكَ عَنْ رُؤْيَا رَآهَا أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقُلْ لَهُ إِنَّ هَذَا زَمَانُ الْكَبْشِ فَأَتَى الْمَلِكَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ فَقَالَ لِمَا بَعَثْتُ إِلَيْكَ فَقَالَ إِنَّكَ رَأَيْتَ رُؤْيَا وَ إِنَّكَ تُرِيدُ أَنْ تَسْأَلَنِي أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ لَهُ صَدَقْتَ فَأَخْبِرْنِي أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ هَذَا زَمَانُ الْكَبْشِ فَأَمَرَ لَهُ بِصِلَةٍ فَقَبَضَهَا وَ انْصَرَفَ إِلَى مَنْزِلِهِ وَ تَدَبَّرَ فِي رَأْيِهِ فِي أَنْ يَفِيَ لِصَاحِبِهِ أَوْ لَا يَفِيَ لَهُ فَهَمَّ مَرَّةً أَنْ يَفْعَلَ وَ مَرَّةً أَنْ لَا يَفْعَلَ ثُمَّ قَالَ لَعَلِّي أَنْ لَا أَحْتَاجَ إِلَيْهِ بَعْدَ هَذِهِ الْمَرَّةِ أَبَداً وَ أَجْمَعَ رَأْيَهُ عَلَى الْغَدْرِ وَ تَرْكِ الْوَفَاءِ فَمَكَثَ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ إِنَّ الْمَلِكَ رَأَى رُؤْيَا فَبَعَثَ إِلَيْهِ فَنَدِمَ عَلَى مَا صَنَعَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ صَاحِبِهِ وَ قَالَ بَعْدَ غَدْرٍ مَرَّتَيْنِ كَيْفَ أَصْنَعُ وَ لَيْسَ عِنْدِي عِلْمٌ ثُمَّ أَجْمَعَ رَأْيَهُ عَلَى إِتْيَانِ الرَّجُلِ فَأَتَاهُ فَنَاشَدَهُ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ سَأَلَهُ أَنْ يُعَلِّمَهُ وَ أَخْبَرَهُ أَنَّ هَذِهِ الْمَرَّةَ يَفِي مِنْهُ وَ أَوْثَقَ لَهُ وَ قَالَ لَا تَدَعْنِي عَلَى هَذِهِ الْحَالِ فَإِنِّي لَا أَعُودُ إِلَى الْغَدْرِ وَ سَأَفِي لَكَ فَاسْتَوْثَقَ مِنْهُ فَقَالَ إِنَّهُ يَدْعُوكَ يَسْأَلُكَ عَنْ رُؤْيَا رَآهَا أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَإِذَا سَأَلَكَ فَأَخْبِرْهُ أَنَّهُ زَمَانُ الْمِيزَانِ قَالَ فَأَتَى الْمَلِكَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ فَقَالَ لَهُ لِمَ بَعَثْتُ إِلَيْكَ فَقَالَ إِنَّكَ رَأَيْتَ رُؤْيَا وَ تُرِيدُ أَنْ تَسْأَلَنِي أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ صَدَقْتَ فَأَخْبِرْنِي أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ هَذَا زَمَانُ الْمِيزَانِ فَأَمَرَ لَهُ بِصِلَةٍ فَقَبَضَهَا وَ انْطَلَقَ بِهَا إِلَى الرَّجُلِ فَوَضَعَهَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَ قَالَ قَدْ جِئْتُكَ بِمَا خَرَجَ لِي فَقَاسِمْنِيهِ فَقَالَ لَهُ الْعَالِمُ إِنَّ الزَّمَانَ الْأَوَّلَ كَانَ زَمَانَ الذِّئْبِ وَ إِنَّكَ كُنْتَ مِنَ الذِّئَابِ وَ إِنَّ الزَّمَانَ الثَّانِيَ كَانَ زَمَانَ الْكَبْشِ يَهُمُّ وَ لَا يَفْعَلُ وَ كَذَلِكَ كُنْتَ أَنْتَ تَهُمُّ وَ لَا تَفِي وَ كَانَ هَذَا زَمَانَ الْمِيزَانِ وَ كُنْتَ فِيهِ عَلَى الْوَفَاءِ فَاقْبِضْ مَالَكَ لَا حَاجَةَ لِي فِيهِ وَ رَدَّهُ عَلَيْه.
عرض سلام و ادب استاد محترم: حقیر و تعدادی از دوستان مدتی است که متمرکز بر بحث اخلاق حسنه شدیم و شرح دعای مکارم حضرت عالی را گوش می دهیم و تلاش می کنیم بیشتر بر این امر توجه داشته باشیم. با این حال بنده به شخصه با وجود توجه به امر حسن خلق، همچنان پیشرفت چندانی در ارتباط با نزدیکترها یعنی فرزند و همسر حاصل نمی شود. سختی شرایط و... باعث می شود رفتار یا گفتاری رخ بدهد که بعد پشیمانی حاصل شود. جالب اینکه از وقتی این تمرکز بر دعای مکارم را شروع کرده ایم، جلوه های مختلفی از منیت و بدخلقی برای انسان نمایان می شود که تا به حال به چشم نمی آمد و گاه امید به موفقیت را بسیار کم می کند. ماه مبارک باشد، هر روز تلاش بکنی و متاسفانه باز هم همان برخوردها تکرار بشود، کم کم این تصور را ایجاد می کند که انگار این ماجرا درست بشو نیست و امثال حقیر بهره ای از درک شب قدر نخواهیم داشت. از شما می خواهیم اگر نکته ی راهگشایی وجود دارد تا از این ظلمت در بیاییم بفرمایید و برای اسیران زندان سوء خلق در این شبها و روزها دعای خیر را دریغ نفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با گشودگیِ خود متوجه انسانیت گشوده انسانها باشیم و به امروزشان که چندان در آن گشودگی حاضر نیستند، نظر نکنیم، به فردا و فرداهایی از حضور آنها توجه کنیم که بیش از امروزند. موفق باشید
سلام و ادب: دو مسئله داشتم: اول: بنده حدودا از بدو تولد با حضور ماهواره در منزل بزرگ شدم و یکسری تاثیرات منفی ازش گرفتم تا الآن که سعی در مبارزه با این روحیات دارم، متاسفانه این روحیات در ارتباط با دوستانم هم تاثیر گذاشته و اذیتم کرده و به قولی احساس شهوت حقیر بالاست، از طرف دیگر اقارب نامحرم مسائل حجب و حیا را رعایت نمیکنند و با وجود تذکرات با بیاعتنایی از کنار مسئله میگذرند. این وسط حقیر هستم و محیط آلوده و ذهن آلوده که حقیقتا مستاصل شدم نمیدونم چطور با خودم، با محیط مبارزه کنم. ثانی: خانواده با عقاید احساسی و خرافی، بنده را بزرگ و تا الآن هم سر عقاید قبل خود پابرجا هستند، کنون که سن گذشت و به حدی رسیدیم که الحمدلله تا حدی تفکر داریم، وقتی مخالفتی سر عقیده یا سنتی میکنیم که از سر احساسات و بدون محکمات هست با واکنش تند مواجه میشیم، البته بعد نتیجه منفی عمل از سر احساسات خود را میبینند و چندمدتی پشیمانی هست اما بعد گذشت مدتی کماکان سر همون مسائل خود برمیگردند. خواستم ببینم نحوه تعامل با چنین روحیاتی چگونه هست؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مقاومت در مقابل میلهای حرام در جای خود موجب شوق بیشتر در عبادات میگردد. ۲. با مدارا در این موارد باید وارد شوید تا آرامآرام زبان همدیگر را بفهمید. موفق باشید
سلام: من استاد دانشگاه هستم و مدتی است که با یکی از همکارانم در خصوص «معیارهای توسعه» بحث می کنم. ایشان معتقد است تنها معیارهای قابل قبول برای توسعه همان معیارهای نوشته شده توسط غربی ها است و من معتقدم پیروی از این معیارها انسان را به سعادت نمی رساند. از استاد طاهر زاده خواهش می کنم اگر کتابی در نقد معیارهای توسعه غربی هست به من معرفی کنند. البته اگر منبعی باشد که از متفکرین غربی در آن مطالبی در این خصوص باشد بهتر است، با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله، مسئله بسیارمهم و قابل تأمّلی است و ما در شرایط تاریخیِ حساسی هستیم که آینده خود را چگونه انتخاب کنیم. از آنجایی که مواجهه با عقل غربی باید مطابق سنتها و هویت تاریخی ما باشد، به راحتی نمیتوان یک نظر داد و در آن متوقف شد. پیشنهاد اولیه ما مطالعه کتاب «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهان بین دو جهان» است که روی سایت هست. موفق باشید
با دل امیدوار خویش در هر محفلی چشم چرخاندم به شوق دیدن صاحب دلی برکه ام؛ آن برکه بی هم کلامِ شوربخت نیست در تقدیر من انگار ماه کاملی در پی گنجی که میگویند در من مخفی است روز و شب در خویش می گردم؛ چه دور باطلی! سلام و درود خدا بر استاد عزیز: می دانیم مقصد کجاست و مسیر چیست اما رخوت و سستی ما را فراگرفته و حال تکان خوردن نداریم. آشفته و پریشان و بهم ریخته از خودیم. چه باید کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «همچو چَهکن خاک میکَن گر کسی / زین تن خاکی که بر آبی رسی». نیایشها برای گشودهشدن راه است. اگر بتوانید با دعای «صباح» امیرالمؤمنین «علیهالسلام» مأنوس شوید، در مقابل شما راههای گشوده زیادی به سوی آسمان باز خواهد شد، إنشاءالله. موفق باشید
با سلام خدمت استاد: سوالی در مورد مقاله پرسش از تکنولوژی هایدگر مطرح شده که هایدگر در این مقاله حالتی ادعا گونه بدون هیچ استدلالی میگوید تقدیر ما تکنیک است و منظور او گشتل نیست. فرض بگیریم تکنیکی که هایدگر مدنظر دارد به معنای انکشاف حقیقت در دل طبیعت تقدیر ماست ولی با بشر امروز که برای هر سخنی دلیلی میخواهد چگونه دلیل بیاوریم و ثابت کنیم یا بر اساس شواهد این مسئله را برای او تبیین کنیم آیا باید مخاطب خود را قانع کنیم چون میخواهیم محکم قبول کنیم که تقدیر ما تکنیک است و در دل این تقدیر کارهایمان را انجام دهیم تا ثمر بخش باشد شواهد هایدگر بر اینکه تکنیک تقدیر ماست چیست؟ لابد اگر استدلال نمیکند و فلسفه هایدگر از جنس تبیین است باید شواهدی بر حرف خود داشته باشد در این باب توضیح دهید؟ سوال دوم اینکه آیا میتوانیم بگوییم تقدیر ما یک امری کلی تر است که روحیه کشف حقیقت در طبیعت و روحیه آزادی خواهی در دل آن تقدیر است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عنایت داشته باشید درک تقدیر در هر تاریخی با استدلال، ممکن نیست. این همان زمانشناسی است که ما در روایات خود داریم. نیاز به حساسیت و توجه به شواهدی دارد که حکایت از آن تقدیر میکنند ۲. به نظر بنده این نکتهای که میفرمایید منافی بحث هایدگر نیست، ولی در هر حال این موضوع را هرکس باید بر اساس شواهدی که پیش میآید، مدّ نظر قرار دهد. موفق باشید
با سلام و احترام: با توجه به افشا ی گناه جامعه خودی پرداختن به آن در سطح وسیع موجب ضرر به خودمان میشود بیان وقایع عاشورا و امثال هم آیا ضربه به اصل اسلام و مسلمانان نیست؟ دشمنان مطرح کنند اینها به خودشان رحم نکردند که به ما رحم کنند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسلام آنچنان بزرگ و انسانی است که هرگز تحمل کسانی را ندارد که به نام اسلام، منافقانه خود را وارد جامعه اسلامی میکنند ولی شخصیت اسلامی ندارند و این نشانه عظمت اسلام است که مثل یک حزب عمل نمیکند تا به صرف آنکه افراد جزو حزبشان است دیگر ضعفها و بدیهایشان را چشمپوشی کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمله مذکور منظور جسم مادی است که بستری خواهد بود برای قبول روح و در مسیر تبدیل قوه به فعل جسم، روح نیز به جهت تعلّقی که به جسم دارد مابهالقوههایش به مابهالفعل تبدیل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. حتماً شنیدهاید که آیت الله بهجت پشت سرِ خود را میدیدند. مسلّم، آن دیدن با چشم سر نبوده، با احاطه نفس ناطقه است ماورای اعضایی که با آنها رؤیت و شنیدن انجام میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا وجوه امکانیِ موجود ممکنالوجود در میان نباشد، ظرفیت تجلیّات اسمای الهی فراهم نمیشود و از این جهت، ماده و مجرد فرقی ندارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً باید منظور از آدم در آن روایت، مقام خلیفة اللهی باشد که هر پیامبری در مقام رسالت خود، مطابق شرایطشان مظهر بعضی از آن اسماء نسبت به امتشان هستند در عین آنکه در مقام خود حامل همهی اسماء میباشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میدانید از نظر اسلام، آنچه در تربیت نقش اساسی دارد، الگو و نمونه و شرایط زندگی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤالات بسیار کلّی است و برای هرکدام باید چند کتاب مطالعه فرمایید. پیشنهاد میشود سیر مطالعاتی سایت را دنبال فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار درستی است. بالاخره انسان باید به زیباییهای خود توجه کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از لطف جنابعالی کمال تشکر را دارم و آرزوی توفیق و عاقبت بالخیر برایتان دارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید منظور لیوتار از آن جمله در رابطه با کلانروایتها، مربوط به نظریههایی است که افراد و متفکران دادهاند، نه متون مقدسی که فراتاریخی میباشند و قصهی سنن و نوامیس عالم را متذکر میشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع هدایت تکوینی همان است که میفرمایید. ولی اینکه خداوند در اثر گناهِ انسانی او را از هدایتِ خود محروم میکند و او دیوانهوار دست به اعمالی میزند؛ جای خود دارد. موفق باشید
سلام استاد: ببخشید بنده چند ماهی هست از تهران به مشهد رفته و در مشهد طلبه شده ام، بعلت کوتاهی مسیر تا حرم، هر شب به زیارت میروم. اما بعضی شب ها حس ی کار تکراری رو دارم، بنظرتون چکار کنم که همیشه زیارت برام لذت بخش باشه، چه آدابی رو رعایت کنم که حتی اگه هر روز و شب به زیارت میروم، حس لذت و دلچسبی داشته باشم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به معارفی که موجب درک حقّانیت امام شود، برکت زیارت را افزون میکند. پیشنهاد میشود هر شب در حرم زیر سایه حضرت، یک قسمت از کتاب «حقیقت نوری اهلالبیت علیهمالسلام» که روی سایت هست، مطالعه شود. موفق باشید
با سلام و عرض تسلیت: در جریانِ کشته شدن مرحومه مهسا_امینی چند مطلب ذهن بنده را درگیر خود کرده است که از استاد گرامی، ملتمسانه خواهان حل این گره های ذهنی هستم: ۱) گروهی هستند که فقط از جنبه فقهی - یعنی اینکه حجاب واجب است پس باید رعایت بشود و اگر رعایت نشود معصیت بزرگی رخ داده است - به این پدیده نگاه میکنند. آنها معتقدند شخص بی حجاب در هر صورتی گناهکار است چون قوانین دینی این عمل را نهی کرده است. آنها وقتی با شخص کمحجابی روبهرو میشوند از دیدگاه یک گناهکارِ معصیت زده به آن شخص نگاه میکنند؛ این دیدگاه تا چه حدی صحیح است؟ ۲) گروهی هستند که تفکراتی خارج از مباحث فقهی و حلال و حرام دارند. این گروه معتقدند این واقعه از جنبه های حقوقی، سیاسی، امنیتی و اجتماعیِ زیادی برخوردار است که این جنبه ها بر بحث های فقهی مقدم اند و باید ابتدائا مورد بررسی قرار بگیرند. ۳) گروهی میگویند: «در زمانه اهل بیت علیهم السلام گشت ارشاد وجود نداشته و حتی در زمان خلافت امام علی علیه السلام نیز شواهدی نداریم که گروهی به دستور ایشان بروند در خیابانها و چشم بدوزند به ناموسِ مردم تا اگر پوشِشَش موافق فقه اسلامی نیست، او را به عدالتخانه کوفه ببرند تا ارشادش کنند. واقعا ضرورت گشت ارشاد در چیست؟ حتی اسنادی موجود است که اصلاح طلبانِ تندروی افراطی در اوایل انقلاب این قضیه را ساخته اند و خودش نتیجه ی جریان نفوذ در ایران است. شما به عنوان یک متفکر که سالهاست در اندیشه امام و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) غور کرده اید و در مباحث فلسفی و عرفانی راهبرد مخصوصی دارید، این پدیده را چگونه بررسی میکنید؟ با تشکر 🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مقالهای قبل از جریان فوت خانم امینی در رابطه با « حجاب و آزادی» تحت عنوان «تقابل حجاب و آزادی، چرا!» نوشته شده که إنشاءالله در اسرع وقت در سایت «لبّ المیزان» قرار میگیرد. خوب است به آن مقاله رجوع شود. ۲. عنایت داشته باشید جایگاه اصلی گشت ارشاد، تذکر به افرادی است که با ظاهری مستهجن، نظام جامعه و بخصوص خانواده را مختل میکنند و اگر هم از چنین افرادی خواسته میشود جهت بعضی از آموزشها وارد ماشین گشت ارشاد شوند تا به مراکز مربوطه منتقل گردند، بنای سختگیری نیست. حال اگر بعضاً افراط و تفریطی صورت بگیرد، امر دیگری است. ۳. مسلّماً فوت خانم امینی امری است اتفاقی و این غیر از آن است که جایگاه گشت ارشاد بهکلّی نفی شود. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: چرا پیامبران همه از یک جغرافیا ظهور کردند ( تقریبا) مثلا در آمریکا یا اروپا پیامبر اولوالعزم صاحب شریعت نبوده؟! و اینکه خوب به نظرتون بعدا اروپایی ها، آمریکاییها و مثلا سرخ پوست ها در قیامت میتونن بگن برای ما پیامبر فرستاده نشد؟! با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه مرکز تمدن در غرب آسیا بوده و به گفته جناب رنهگنون این منطقه حدّ واسط بین شرق خورشید و غرب خورشید است، متعادلترین منطقه جغرافیایی است برای ظهور انبیای الهی که مقامشان مقام جمع عقل و قلب است. در مورد سرخپوستان مطالب زیادی هست که آنان نیز پیامبرانی داشتهاند و ابعاد قدسی فراوانی را در خود محفوظ میداشتند. نظر دیگر آنکه آنان نیز قبل از کشف آمریکا با منطقه غرب آسیا و پیامبران این منطقه ارتباط داشتهاند. کتاب «سرخپوستان آمریکا» از آقای دکتر حمید شفیعزاده تذکراتی در این مورد دارد. موفق باشید
عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: در روایات مختلف شنیدهایم که گفتهاند امام حسین در کربلا و با چه کیفیتی به شهادت میرسند؟ یا ائمه و کسانی که در زمان حیات عمر سعد و شمر و... گفتهاند که اینان قاتلان پسران پیغمبرند و با چه کیفیتی. سوال بنده این است آیا این جبر نیست؟ اگر این حرفها صحتداشته باشد بیشتر شبیه یک نمایشنامه است که کارگردان میگویند تو نقش مثبتی و تو منفی و در این جا لعن و نفرین و گریه و ... همگی زیر سوال میرود. آیا علم خدا نافی اختیار آدمی نیست؟ من بسیار تحقیق کرده. ممنونم اگر ساده و با ذکر مثال این حقیر رو روشن کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: جهت بحث در علم خدا و جبرینبودنِ حادثهها را میتوانید به جزوه «جبر و اختیار» که روی سایت هست رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/leaflet/181?mark=%D8%AC%D8%A8%D8%B1%20%D9%88%20%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1 در ضمن مرحوم شهید مطهری در کتاب شریف «حماسه حسینی» بابی را جهت دفع این شبهه گشودهاند. خوب است که به آن کتاب شریف رجوع شود. موفق باشید
