بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30432

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر شما: ببخشید این کتاب را می شه بررسی کنید چون من نتونستم پاسخش را بدم. با تشکر. البته سایتش فیلتر است. https://www.aqeedeh.com/book/view/193/%D8%B5%D8%AD%D8%A7%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%A2%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D9%86%DA%A9%D9%87-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%D8%AF%D9%87%D9%85#book_card
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنین کاری از عهده‌ی بنده خارج است. مگر آن‌که جنابعالی نکته‌ی خاصی را از آن کتاب، کتباً مرقوم بفرمایید اگر بنده بتوانم در آن رابطه نظر خود را عرض خواهم کرد. موفق باشید

30152

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیه شریفه قرآن کریم می‌فرماید «شهدالله انه لا اله الا هو» یعنی شانی از شوون خداوند که جامعیت اسمایی دارد یا اولین تجلی شهادت می‌دهد که هو یا مقام ذات یکی است؟ این شهادت چگونه و به چه معناست و چگونه باید در مورد آن اندیشید؟ جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌فرماید نور حضرت «الله» در عالم، حکایت از آن دارد که تنها اوست که اوست در یگانگی و معبودیت. موفق باشید

29843

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
یک پیشنهاد دارم کتابها را به صورت صوتی (غیر از صدای سخنرانی) آماده کنید خیلی تو افزایش افراد برای خوندنشان کمک میکنه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضا رفقا به این فکر هستند ولی هنوز برنامه‌ی مدونی جهت این امر شکل نگرفته‌است. موفق باشید

29589
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: استاد در بحث معاد کفار و مشرکین تعریفشون چه چیزی هست آنان که خالدین در جهنم اند. این که اونها نامه ی اعمال ندارند اگر در زندگی کارهای خوبی انجام داده باشند باز هم نامه ی اعمالی ندارند. یک جمله نیز از حضرت امام (ره) هست که صفحه ی نفس ما یکی از نامه های اعمال ما هست. مگر دیگر نامه های اعمال ما چه چیزهایی هستند؟ در پایان خواستم عرض کنم ما گروهی کوچک هستیم که چند سالی است توفیق شده سیر مطالعاتی شما رو دنبال می‌کنیم، دیدار شما چگونه برایمان امکانپذیر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! کتابِ انسان، خودِ انسان است و لذا خداوند در قیامت می‌فرماید: «اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا» (إسراء/۱۴) کتاب خود را بخوان و خودت کافی هستی در این روز بر این‌که خود را محاسبه کنی و اندازه ی خود را معلوم نمایی، ولی انعکاس امامِ انسان‌ها در شخصیت انسان هم یک نحوه نامه‌ی اعمال محسوب می‌شود که چه اندازه او در صفحه‌ی شخصیت امام حاضر است. آری! آن‌هایی که در کلیّت مشرکند و هیچ جهتی به سوی حضرت حق ندارند، اگر اهل ظلم و تجاوز نباشند به اندازه‌ای که رعایت انسانیت انسان‌ها را کرده باشند، با خودشان در جهنم در سختیِ کمتری هستند. ولی چون به هر حال جهتی به سوی حضرت ربّ العالمین نداشتند مأوایی برای خود در آن عالَم شکل نداده‌اند. موفق باشید

28493

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز لطف می‌کنید جواب سوال ۲۸۴۷۶ را ارسال کنید. ایمیل دریافت نکردم در پاسخ به سوالات هم جواب داده نشده. سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی این‌طور جواب داده شد:

۲۸۴۷۶ باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا وقتی آن شخص گم می‌شود، شما هم احساس می‌کنید گم شده‌اید؟!! در حالی‌که خداوند و اولیای الهی و قرآن و روایت همواره در روبه‌روی شماست و می‌توانید در یک زندگی طبیعی مثل سایر مؤمنین در معنابخشیِ خود آزادانه جلو بروید و متوقف در هیچ شخصی نباشید. موفق باشید

28343

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: سپاسگزارم از پاسختان به سوال شماره ۲۸۳۳۴، استاد هر شخصی اعمالی را انجام می‌دهد گاهی برای حاجت، گاهی مثلا استغفار می‌‌گوید برای آمرزش گناهان و ...، منظور این است که برای نیت خاصی اعمال را انجام می‌دهد، حال سوال این است که اینطور اعمال که برای نیت خاص است ثواب هم دارد؟ و این اعمال هم می‌شود هدیه کرد به اهل بیت (ع)؟ یا اینکه اعمال عبادی که فرمودید تعریف خاصی دارد؟ و به طور کل بهترین نیت چه نیتی است برای انسان، با توجه به اینکه هدفش تکامل و قرب به سوی خداست و می‌خواهد به آن برسد؟ و هم اینکه پوشش دهد مشکلات و حاجات دنیایی انسان را؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین‌که انسان برای رفع حوائج خود از مسیر دین استفاده می‌کند و اعتماد خود را به دین و نگاه معصومین انداخته، ثواب آن را می‌برد. ۲. عرایضی در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» شده که اساساً در چه افقی می‌توان با نظر به اولیای الهی اعمال عبادی خود را به برکت بیشتر رساند. موفق باشید

28301
متن پرسش
السلام علیکم استاد عزیز: با نظر به دیدگاه بزرگان نسبت به «عرف خاص یا عام» بودن زبان قرآن عده ای معتقدند زبان قرآن همان زبان مردم عصر نزول است و قائل به «عرف عام» بودن آن هستند و عده ای قائل به «عرف خاص» بودن آن هستند و استنادشان هم به ذوباطن بودن قرآن و محکمات آن است که برای عرف عام قابل تفهم نیست. با این اوصاف: ۱. دیدگاه شما نسبت به زبان قرآن چیست؟ ۲. آیا اصل بحث ثمره ای دارد؟ به این بیان که زبان قرآن زمانی برای عام و زمانی برای خاص است! اما ثمره ای که به نظر می رسد مترتب موضوع شود به منشاء و مبدأ کشف معنی رجوع دارد، به این شکل که: اگر زبان قرآن برای عرف عام است، لاجرم باید منشاء کشف معنای لفظ عرف عام باشد و ما هیچ چاره ای نداریم برای کشف معنا به عرف عام مراجعه کنیم و اما اگر زبان قرآن برای عرف خاص باشد لاجرم باید دائم گوشمان به دهان مبارک معصوم (ع) یا مفسر یا فقیه یا مجتهد باشد تا دلالت لفظ بر معنا را تبیین کند (و درست است که مرجع کشف معنای بدوی و ابتدائی عرف عام عصر نزول یا مطلق عرف عام_چه عرب چه عجم_ است ولی معنا را به حد متعالی خود می رسانند_ مانند: فعل امر که عرف عام از او طلب را می فهمد ولی فقیه با تفقه در آن به معانی چون فور و تراخی، مره و تکرار، استحباب و وجوب و... پی می‌برد، یا مانند معنایِ لفظِ غیبت که حتما باید فقیه معنا کند ولو اینکه اگر به دست عرف دهیم معنی آن را تقلیل می دهند کما اینکه در کتب لغت مشاهده می شود_لغوی هم به اعتباری از عرف عام است زیرا کاشف قول عرف عام است_ ۳. استاد عزیزم، آیا الفاظ اعتباری اند یا حقیقی؟ و اگر بفرمایید: اعتباری، چگونه لفظ خداوند اعتباری می تواند باشد؟ ۴. و به راستی چقدر این مباحث برای با قرآن زندگی کردن_ناطر به بحث اخیر حضرتعالی در تفکر قرآنی_ ضروری است؟ ببخشید بابت طولانی شدن و گرفته شدن وقتتون خداوند خیر دنیا و آخرت رو نصیبتون بفرمایند
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: الفاظ کلام الله صورت گفتاری حقیقت است و بدین اعتبار به نفس الامر متصل می باشد.

مگر به ما نفرموده اند قرآن حامل عبارت و اشارت و حقایق است. فکر می‌کنم زبان قرآن زبان فطرت انسانها است و در هر مرتبه ای برای انسانها حرف دارد و هرکس به وسعت خود از قرآن بهره می‌گیرد لذا هم زبان عام در او هست که عبارت را از آن می‌توان فهمید و هم زبان خاص در آن هست برای اهل اشارت و حقیقت. موفق باشید

26394
متن پرسش
استاد ارجمند سلام علیکم: در خصوص برجام، استدلال آن است که چاره ای نبود تا این تجربه می شد و مایه عبرت قرار می گرفت. همچنان که تاریخ ۲۰۰ ساله نشان داده، هرگز و هرگز و هرگز کمترین عبرتی از این دست مناسبات و قراردادها حتی در سطح خرد دیده نمی شود. وقتی متن ترکمنچای و گلستان را می خوانیم، می بینیم حتی طرف غربی در برجام لازم ندیده نوع کلاهبرداری را هم پیچیده تر کند، آنجا گفته دولت روسیه «تلاش خواهد کرد» یا «از ولایت عهدی عباس میرزا حمایت می کند» یعنی عبارتهایی فاقد ارزش حقوقی که مابازاء مشخصی ندارد، در برجام هم عینا با همین عبارات دل خوش کنک به ابتدایی ترین روشها سر ما را کلاه گذاشته. تاریخ ۲۰۰ ساله را هرچه می خوانیم می بینیم غربیها با طرف ایرانی (از چه واژه ای استفاده کنیم که از حدود نگذریم) با ویژگیهای مشترک غربزده‌ها مواجه است که ساده لوحانه، شیفته وار و دست پاچه از اینکه مقابل یک چشم آبی نشسته خود را گم کرده و... لذا طرف غربی هیچ بر خود لازم ندیده زحمت بدهد روشهایش را در فریب عوض کند. فرمول ثابت قراردادهای استعماری ثابت، شیفتگی این‌طرف ثابت. این طرف را که مطالعه می کنیم می بینیم غربیها حق دارند، چراکه استدلالهای ملکم‌ها و سپهسالارها درباره آفتاب تابان قرارداد رویتر عینا تکرار می شود فقط آنها کمی در بیان و مفهوم پردازی قوی تر بودند و روشنفکر و غربزده امروزی تقریرش ضعیف تر شده، اما آنقدر تکراری است این تاریخ ۲۰۰ ساله حیرت آور و تهوع آور است، وانگهی آشنایی با تاریخ ۲۰۰ ساله رابطه گرگ و میش نشان می دهد این میش به اندازه سر سوزنی از تجربه گذشته درس نگرفته، این درباره همه ماجرای غربزدگی به نحو شگفت انگیزی تکرار شده، در اولین تجربه عباس میرزا و همه اقرار کردند که جنگیدن به روش خودمان کارآمدتر از مدرن کردن ارتش بود، اما همه همان مسیر غربزدگی را طی کردند. وقتی در جزئیات و تاکتیک هم درسی گرفته نشده، چطور می توان امیدوار بود که در کلان و استراتژی باطل بودن مسیر غربزدگی و اتکا به غرب می خواهد درس شود؟ مقصود اینکه هیچ امیدی برای تجربه و عبرت نبود، و امروز می بینیم که همچنان نیست، وقتی بعد از چند سال زیستن تجربه برجام می بینیم که روزانه مردم در معیشت خود هم آن را لمس می کنند، همچنان در بر همان پاشنه می گردد و بدون هیچ خللی همچنان می شود درباره مذاکره و امتحان مجدد آمریکا سخن گفت، یکبار دیگر این عبرت نگرفتن واضح تر می شود. حتی بعد از ترور سردار و آن یوم الله حضور، باز هم استدلالهای ۲۰۰ ساله ضرورت منحل شدن در نظام جهانی به قوت خود تکرار می شود. شاهد اینکه این تکرار بی وجه و سنگ روی یخ نیست آن است که همچنان حضرت آقا باید درباره دلایل بی فایده بودن و خسارت بودن مذاکره توضیح دهند. حال سوال این است که آیا استدلال به تجربه و عبرت جامعه از برجام اگر از سر ناچاری نیست، چگونه قابل دفاع است؟ آیا ذیل انقلاب اسلامی وضع ما تغییری در این داستان دارد که بگوییم این تجربه چون ذیل انقلاب است میتواند به عکس گذشته تجربه و عبرت شود؟ آیا در این راستا مومنین برای اینکه این تجربه عبرت شود کاری باید می کردند و باید بکنند که این‌بار از این شکست درس گرفته شود؟ از اینکه سخن به درازا کشید معذرت می خواهم. التماس دعای واقعی دارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده آنچه ما در حال وقوع آن هستیم و عرایضی در همین رابطه در جواب سؤالات قبلی شده، جهشی است که در یک فرآیندِ تاریخی با انقلاب اسلامی در حالِ وقوع است و آن آزادشدن از مسیری است که به غرب ختم می‌شد. بحمداللّه طوری شده که آن‌هایی هم که امیدوار به غرب بودند متوجه‌ی ناکارآمدی و زمین‌گیری غرب شده‌اند. و این‌جا است که پشتکار ما را جهت هرچه بیشتر در این حضور تاریخی طلب می‌کند. زیرا همه‌چیز حکایت از آن دارد که خداوند اراده کرده است تاریخی غیر از تاریخ مدرن به وقوع بپیوندد. موفق باشید

25687

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد، امروز در مواجهه با تمدن غرب چه علوم غربی چه تکنیک و تکنولوژی غربی، چه کنیم تا غربزده نشویم و در عین حال منفعل و دارای جمود در برخورد با جهان مدرن و پیشرفت های بشری نباشیم و اگر دیدیم غرب در بسترهایی از ما قوی ترست، آن بسترها را طبق اهداف خودمان پیدا کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعه‌ی کتاب «مدرنیته و توهّم» برای شروعِ فکر در این موضوع خوب است. موفق باشید

25635

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: ببخشید در کتاب انسان از تنگنای بدن، در قسمت چگونگی ادراک فرموده اید: مسلّم است كه نفس چيزهايي را ادراك مي كند كه بدن و قواي موجود در بدن از آن متأثّر مي شوند، ولی اگر دقّت شود حقيقتاً معني ادراك اين است كه نفس با نيروي خلّاقه ي خود، صورتي شبيه صورت موجود در خارج، در ذات خويش «خلق» مي كند كه اين صورتِ خلق شده توسط نفس، مناسب است با آن صورتي كه چشم از آن صورت، تصویر برداري كرده است. در واقع نفس آن صورتي را درك مي كند كه خلق كرده است. چرا بجای لفظ انشاء از لفظ خلق استفاده کرده اید؟ چون صورت را نفس درون خود انشاء می کند! مگر خلق مربوط به عالم ماده و تدریجی نیست؟! ببخشید، التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. حتی جناب ملاصدرا واژه‌ی «ابداع» را به کار می‌برند زیرا خلق، به معنای «اَلَّفَ» یعنی جمع‌آوری است و در عالم معنا، جمع‌آوری معنا نمی‌دهد. موفق باشید

24207

بدون عنوان:بازدید:

متن پرسش
سلام علیکم ناظر به سوال 24200 : منظورتان از برخورد درست با موضوع چیست ؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است برخوردی که دین خدا در مقابل ما قرار داده است برخورد درستی است. موفق باشید

34192
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: در مورد بحث امروز یعنی یک شنبه در جلسه «در راستای بنيان‌های حکمت حضور انقلاب اسلامی در «جهانی بين دو جهان» اینکه فرمودید ما در کنار کانت و هگل و هایدگر به میراث فلسفی خودمان توجه کنیم. من به این فکر می کردم که چگونه می توانیم جهان و تمدن را بدون فیزیک بسازیم، زیرا جهان امروز پیش از آنکه فلسفه کانت در موردش سخن گفته باشد فیزیک نیوتن قبل از آن شکل گرفته که کانت وجود را فیزیک دیده و متوجه وجهی جدید از وجود شده است. اگر تقدیر تاریخی ظهور وجود به صورت تکنیک است منهای بلایی که با گشتل سر جهان آمد خبر از آن می دهد برای تمدن نیازمند فیزیک هستیم و قبل از اینکه فیلسوفان راه ساختن تمدن را بدهند فیزیک باید باشد، و به نظرم کانت علت موفقیتش در ساختن تمدن جهانی این بود که پیش از خودش نیوتن فیزیکی پایه گذاری کرد که جهان را به لرزه انداخت، هرچند که معتقدم فیزیک کوانتوم ثابت کرد نگاه فیزیکی نیوتن تنها نگاه فیزیکی به عالم نیست و فیزیک فراتر از چیزی است که نیوتن دیده بود و یک بُعد فیزیک، نیوتنی است، پس خدا مقدمات ظهور تمدنی جهانی را به تعبیری که از هایدگر می فهمم اینگونه رقم زده که به صورت تکنیک متجلی گردد و تکنیک یعنی پشتوانه داشتن فیزیکی محکم. بنده همیشه فکر می کنم شیخ بهایی عزیز که اینقدر روابط مادی و فیزیکی زیبایی می دانسته و نمونه اش به قول شما این اصفهان زیباست چرا مثل نیوتن فیزیک ننوشت و اگر نوشته بود شاید ما امروز تکنیک دیگری به ظهور آورده بودیم، و شاگردش ملاصدرای عزیز که همه ما در فهم هستی مدیون ایشان هستیم می توانست مانند کانت تمدنی بر مبنای فیزیک و نحوه ساختن آن به ما بگوید. اشکال بنده این هست ملاصدرا برای ساختن تمدن جهانی بدون فیزیک متناسب با فلسفه خودش آنچنان که کانت داشت فقط تمدنی که بیان می کند در حد نظری باقی می ماند و نمی تواند بروز و ظهور پیدا کند. ما امروز با ملاصدرا از حیث نظری و تفکر در درک هستی از مادی و مجرد و برزخ و قیامت بسیار جلو هستیم و غرب در فلسفه ذره ای درک در این مسائل ندارد، اما در ساختن تمدن، بسیار عقبیم و دلیلش این هست که فیزیکی که امثال شیخ بهایی باید بیان می کردند ارائه نشد و جهان که دیر یا زود تکنیکال می شد با فیزیک نیوتن امروز به این وضع افتاد. ما برای ارائه تمدنی که صدرا قرار است به ما ارائه کند اول از همه نیازمند فیزیک هستیم اما نه فیزیک نیوتنی که باز در عالم فلسفه کانت باقی می مانیم. مشکل دوم ما چشم سوبژکتیویته ماست که جهان را همواره سوبژه می بینیم و وجود را چیزی جز سوبژه درک نمی کنیم. سوبژه آیا راه رسیدن به الثیاست یعنی بدون سوبژه امکان درک وجود تکنیکی که قرارست ظهور کند فراهم می گردد یا نه؟ اگر قرار نیست درک شود چگونه تمدن بدون سوبژه ساخته می شود؟ کانت به ما یاد داد که ابژه و ماهیت بیرونی قابل شناخت نیست مگر اینکه در ذهن من به سوبژه تبدیل گردد و بعد به ابژه بیرونی درآید و این ابژه دوم قابل شناخت است پس طبیعی است بشر چیزی از عالم هستی جز مهندسی شناختی ندارد، چون ابژه قابل شناختش همان سوبژه ای است که ذهنش ساخته و ابژه اولیه صرفاً ماده ای بود که حقیقتی نداشت جز مصالح سوبژه ذهنی من تا به صورت ابژه ثانویه درآید. جهان ما پر از سوبژه است و چشم من چیزی جز سوبژه شناسایی نمی کند، آیا لازمه الثیا و آشکار شدگی وجود سوبژه است چون تکنیک راهی جز این ندارد، اینکه نقص فکر کانت بی اهمیتی به ماهیت ابژه اولیه است باید هرطور شده برطرف گردد ولی ظاهراً اینکه جهان و تمدن که لازمه آن تکنیک است بدون کانت ساخته نمی شود، مشکل من با ملاصدرا این است چگونه می خواهد تمدنی جهانی بسازد بدون اینکه اولا فیزیک نداشته باشد و ثانیا سوبژکتیو مثل کانت نگاه نکند؟ مگر بگوییم تمدن آینده چیزی است فرای چیزی که ما از تمدن جهانی می‌فهمیم که فعلاً چون مصداقی از آن سراغ نداریم مجبوریم در مورد آن سکوت کنیم و نمی توانیم واقعاً بگوییم جهان و تمدن آینده آن دقیقا چیست و چگونه ساخته می شود. بنده فکر می کنم خداوند آخرین ظهور خود را در آخرالزمان به صورت تکنیک رقم زد هرچند چون به دست بشری افتاد که اهمیت تکنیک را فهمیدند ولی منکر وجود مطلق بودند، لذا گرفتار گشتل شدند و هرچند به تعبیر هایدگر این گشتل نیز تقدیر تاریخی بود و گریزی از آن نبوده ولی گشتل یعنی می توانست این ظهور وجود جور دیگری هم باشد و الزامی نیست که تا ابد تکنیک اینگونه واقع گردد، لذا آخرین ظهور وجود تبدیل به تمدن جهانی گردید تمدنی که قرار است حجت آخر خدا جهانی رقم زند و ظاهراً این قیام امام زمان بدون ظهور وجود به صورت تکنیک قابل رقم خوردن نبوده چون همه بشر باید در وسعت زمین همدیگر را می یافتند و این جز به تمدن جهانی امکان نداشته و این تمدن هم در جهانی شدن بدون تکنیک ممکن نبوده، و تکنیک هم بدون فیزیک ممکن نبوده، پس فیزیک نقش اساسی در جهانی شدن تمدن دارد. ما بدون فیزیک چگونه با صدرای عزیزتر از جان روحی فداه می توانیم تمدن بسازیم؟ سعی امروز بنده در بیان این مطلب بود کمکم کنید لطفاً، چون مدتهاست هرچه سعی می کنم تمدن صدرایی را در بیان صدراییان پیدا کنم، ناامیدتر از قبل می شوم، گویی شما در این جلسه و جلسه قبلی که بحث سوبژه را مطرح کردید راهی می خواستید بگویید، ولی من می خواهم ببینم شما قبول دارید که جهان تمدنش بدون فیزیک ساخته نخواهد شد؟ پس قبول کنیم از دل این صدرا آن تمدن که از روی کاغذ بیرون بیاید به راحتی نه به صورت کلی، بیرون نمی آید ولی طبیعتا ما همچنان در گشتلی که کانت و هگل و نیوتن برای ما ساختند باید به سختی ادامه دهیم تا دست تقدیر منجی ای برای ما ارسال کند و ما را از زندان گشتل رها کند. در مورد موضوعی که فرمودید که جریان قلدری اجازه نداد صدرا نمایش پیدا کند و یا سرخپوستان آمریکا را قلع و قمع کرد درسته ولی با زور نمی توان جلوی تفکر را گرفت و ملاصدرا هرچند دویست سال بایکوت بود ولی بالاخره آقا محمد بیدآبادی و ملاعلی نوری از این بایکوت خارجش کردند، تفکر و نور را نمی توان برای همیشه مخفی کرد بالاخره طلوع می کند، مشکل اینجاست که ظاهراً ملاصدرای ما مانند کانت فیزیک ندارد که تمدن خود را بتواند بسازد، و تمدن ملاصدرای ما بیشتر ملکوتی است هرچند اصرار بر عمران دنیا دارد ولی به ما مثل کانت نمی گوید چگونه این جهان را بسازیم، حالا یا مسئله برایش حل بوده یا واقعاً خودش هم نمی دانسته و کلی می دانسته بدون عمران دنیا آخرتی هم نیست. جهان صدرا در عین زیبایی و دوست داشتنی بودن دور است و در دسترس نیست کجاست این جهان که مرا از جهانی که کانت بر آن غلبه کرده نجات دهد؟ من این صحبتها را با شما در میان گذاشتم چون می دانم می فهمید من چه می خواهم بگویم و من هیچ علاقه شخصی حتی به اندازه یک دانه جو در قلبم به کانت ندارم ولی تمام قلبم پر از ملاصدراست چنان که دوست دارم در او ذوب گردم ولی این سوال مدتهاست من را مشغول کرده و در بحث امروز و هفته گذشته شما برایمان تشدید شد و چون بیانش در جمع سخت و باعث سوء تفاهم هست نمی خواستم بیان کنم و وقت جلسه را بگیرم ولی شما بگویید اگر فیزیک نه پس چگونه تمدن را بسازیم در عین اینکه تماما به فیزیک نیوتن انتقاد شدید دارم و معتقدم کوانتوم راهی باز کرد که به ما فهماند جهان نیوتنی نیست. عذرخواهم از اطاله کلام، حلال بفرمایید...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این گفتگو را نه‌تنها به فال نیک می‌گیرم، حتی معتقدم توجه به امری است که آینده را برای ما معنا می‌کند. از این جهت اجازه بدهید بحث در حدّ یک گفتگو بدون آن که گمان شود حرف، تمام شد؛ بماند. زیرا در این صورت نه جنابعالی دغدغه آن را دارید که همه سخن خود را نفرموده‌اید و نه بنده نگران آن هستم که حقّ مطلب را نسبت به نکاتی که شما فرموده‌اید، ادا کرده باشم.

در مورد این‌که علم فیزیک مبنای تمدن جدید است، هیچ بحثی نیست ولی حتماً در جریان سخنان هایدگر در مقاله «پرسش از تکنولوژی» هستید که چه اندازه نسبت به علم فیزیک به عنوان یکی از علوم دقیقه، گله‌مند است مبنی بر آن‌که نگاه فیزیکی به عالَم، جهان را جهان ریاضی می‌داند و بنا دارد آنچه را که می‌خواهد از جهان بیرون بکشد. که بنده مثال چاه عمیق را در مقایسه با قنات زدم. زیرا ما در قنات، نسبت‌مان را با طبیعت حفظ می‌کنیم و در ساختن جهانی که امکان زندگی در آن هست، تلاش می‌کنیم و عملاً در این‌جا با روحیه بشر جدید، تمدن دیگری به ظهور خواهد آمد. تمدنی که شیخ‌بهائی‌ها بنای ساختن آن را داشتند. مشکل، همان‌طور که عرض شد تهاجمی بود که از طریق‌های مختلف به ما شد و انقلاب اسلامی با به‌خودآمدنی که بیرون از جهان بشر جدید نیست، بنا دارد تمدنی را مدّ نظر آورد که از ظرائف روحی بشر جدید و عالم وجود در آن غفلت نشود. با توجه به بشری که در تمامیت ابعاد خود حتی سیر «من الحق فی الحق الی الخلق» را با اُنس با طبیعت به عنوان آینه خدا در خود تجربه می‌کند. این‌جا است که تصور بنده آن می‌باشد که جناب صدرا در همان فضای تاریخی که جناب شیخ بهائی بنا دارد جهان خود را بسازد، حاضر می‌شود و به صنعت و هنر نظر می‌کند تا جهانی بسازد که در عین آن‌که یک تمدن به حساب می‌آید، اولاً: از هستی انسان در نسبت با هستی مطلق غفلت نشود، که همه مشکل جهان مدرن است و پدیدآمدن نیهیلیسم. و ثانیاً: انسان را در حضور در جهان، گرفتار توهّمات رومانتیک نکند. و گمان بنده آن است که هایدگر بزرگ، به عنوان اندیشمند منتظر و آماده‌گر، به دنبال چنین جهانی و چنین انسانی و چنین حضوری بود.

البته نکته بسیار خوب شما در رابطه با ابژه‌کردن آنچه در عین حال سوبژه است، جای گفتگو دارد. گویا بتوانیم در عین ابژه‌کردن جهان در راستای سوبژه خودمان، نسبتی با هستی برقرار کنیم که در آن صورت سوبژه ما صورتی از حقیقت باشد در افقی که هستی گشوده نسبت به هستی انسان به ظهور می‌آورد. البته بحث، همچنان ادامه دارد و باید امیدوارِ حضورِ والاتری در نسبت با چنین گفتگوهایی باشیم. موفق باشید       

33105

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و خسته نباشید: من سوالاتی در زمینه رزق و روزی داشتم که اخیرا با مطالعه کتاب جایگاه رزق انسان در هستی علی رغم قوت قلب گرفتن، سوالات دیگری افزون بر سوال قبلی‌ام پیش آمد. با این که در زندگی خود آثار قواعد رزق را مشاهده می‌کنم، اما این سوالات همچنان باعث مشغولیت من هستند. ۱. اگر «روزی هر جنبنده‌ای بر عهده خداست»، چرا امروزه بخشی از انسان‌ها از گرسنگی می‌میرند؟ به طوری که طبق آمار منتشر شده هر ۱۱ دقیقه یک نفر بر اثر گرسنگی می‌میرد و حدود ۸۰۰ میلیون نفر در دنیا با گرسنگی درگیر هستند. شاید دلایلی نظیر اعمال خود انسان ها یا عدم تلاش آن ها یا عدم پرداخت خمس توسط عده ای و ... بتوان برشمرد، اما همین مرگ بر اثر گرسنگی در دنیای حیوانات نیز وجود دارد درحالیکه مواردی نظیر تنبلی و استعمار در دنیای حیوانات وجود ندارد و آن ها به طور غریزی به دنبال روزی خود هستند. ۲. در حدیثی از امام صادق (ع) در کتاب ذکر می‌شود که «خدا نه آنچنان تنگ می‌گیرد که به کلی قطع شود، و نه آنچنان وسعت می‌دهد که بی حساب باشد.» در مورد اول، همانگونه که در سوال ۱ مطرح شد مشاهده می‌شود روزی یک عده‌ای قطع می‌شود و اجل و پایان زندگی آن‌ها با نبود رزق اتفاق می‌افتد. حتی در مواردی کودکان پس از به دنیا آمدن بر اثر گرسنگی می‌میرند که با موضوع روزی از طریق شیر مادر قابل جمع نیست. همچنین در دنیا افرادی هستند که ثروت‌های بسیار عجیب در اختیار دارند که به گونه‌ای بی حد و مرز محسوب می‌شود. مشاهدات امروز ما چگونه با این حدیث قابل جمع است؟ ۳. در کلام امیرالمومنین گفته می‌شود که «قسم دوم روزی، روزی‌ای است که خود به دنبال توست.» همانگونه که مرگ به دنبال توست، و آن روزی با تلاش اندک و کافی به انسان می‌رسد. اما از طرفی اهتمام به همت و تلاش بسیار نیز توصیه شده است، در داستان راستان شهید مطهری با نقل از بحارالانوار در بخش نصیحت زاهد داستانی از امام باقر (ع) می‌آورد که ایشان در زیر گرمای آفتاب مدینه به هنگام ظهر با سختی و مشقت فراوان با همراهیانش در حال کار کردن در باغی بودند. این دو وجه که روزی به دنبال ماست و سفارش فراوان به کار و تلاش و کسب روزی و این که ۹ جزء عبادت کسب و کار حلال است به نظر بنده قابل جمع نمی‌رسد. ۴. همانگونه که در کتاب نیز گفته می‌شود ثروت بسیار باعث تکبر و فقر باعث گناه است، اما چیزی که مشاهده می‌شود عدم توازن است. یعنی میزان گناه فقرا به علت قرار گرفتن در فشار و تنگنا بیشتر از میزان تکبر ثروتمندان است و انجام امور اولیه دینی نیاز به حداقلی از امکانات دارد. در سیره معصومین نیز گفته می‌شود که زندگی ایشان ساده بوده‌است، اما این ساده بودن به معنای فقیرانه و زاهدانه بودن نبوده و بلکه به معنای عدم مصرف گرایی می‌باشد. به غیر از امام علی (ع) در دوره خلافت ایشان که علت سیره زندگی خود را حاکم بودن و هم سطح پایین ترین افراد جامعه بودن عنوان می‌کنند، سایر ائمه از ظرفیت ها و امکانات موجود در جامعه تا حد مناسبی بهره برده‌اند. بنابراین در بخش های مختلف کتاب حس می‌شود به گونه ای سعی شده است فقر در نوع هایی مطلوب نشان داده شود، اما حضرت علی (ع) فقر را فرزند تنبلی و ناتوانی عنوان می‌دارند، همان حضرت علی (ع) که در دوران خلفا مشغول به خلق ثروت بوده‌اند و باغات و قنات های بسیاری را احداث کرده بودند. پیشاپیش با تشکر از شما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه‌اید و بحمدلله موضوع «رزق» را دنبال می‌کنید، سؤالات زیادی در این سال‌ها شده‌ است که هر کدام می‌تواند بابی را در موضوع رزق بگشاید و به همین جهت پیشنهاد می‌شود به آرشیو مربوط به رزق که در آدرس پیشنهادی آمده، رجوع فرمایید . إن‌شاءالله علاوه بر دریافت سؤال، مطالب دیگری نیز برایتان روشن می‌شود. موفق باشید  https://lobolmizan.ir/category/67?tab=quests&inner_tab=all-quest

32850

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: بنده احتمالا ۲ یا ۳ سال دیگر به لطف الهی ان شاءالله عازم سفر حج می شوم، ولی دوست داشتم که با آگاهی و شناخت و معرفت کامل نسبت به این سفر وارد آن شوم، لذا از جنابعالی درخواست دارم راهنمایی بفرمایید که چه کارهایی انجام دهم و چه کتاب‌هایی مطالعه کنم که ان شاالله بیشترین بهره مادی و معنوی را از این سفر برداشت نمایم؟ ممنونم از لطف شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می شود  با جزوه «حقیقت حج» که روی سایت هست کار را شروع فرمایید. إن شاالله «خود راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

32763

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باعرض سلام خدمت استاد عزیزم: من منظور از همه مقدرات خداوند را که تاکنون شامل حالم شده را حدس می‌زنم و ربوبیت او را با نگاه به زندگی ام می بینم، ولی دقیقا وقتی به سطحی از آگاهی می‌رسم تحملم را برای سازگاری با حقیقت از دست می‌دهم چون اگر خیری در کار من باشد برای نزدیکترین افراد به من عکس می‌شود، و این موجب رنجش من است و این احساس قبلا هم مانع سلوک من بود، راهی برای برطرف کردن این مشکل هست؟ میزان سپاسگزاریم از الطاف شما در حد کلمات نمی گنجد، ممنونم. ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال مدّ نظرقراردادنِ سیره اولیای الهی و اساتید اخلاق، همواره در هر کاری موجب می‌شود تا ما خود را به بهترین نحو در هر کاری ادامه دهیم. تذکر خوبی است که می‌فرمایند: «ره چنان رو که رهروان رفتند». این بسیار مهم است. موفق باشید

32687

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: اخیرا سوالی از محضر شما پرسیدم با کد lobolmizan_pu7thimm6u و لطف فرمودید و جواب دادین. بسیار تشکر می‌کنم. سوال اول در مورد این بود که چرا مخاطب قرآن جنس مرد است. و البته در سوال ذکر کرده بودم که منظورم ضمایر مذکر نیست. چون این را می‌دانم که ضمیر مذکر برای کل زن و مرد به کار می‌رود. که شما در پاسخ بنده همان ضمایر مذکر را اشاره فرمودین. منظور من این نبود. ببینید، مثلا در آیه ای از قران می‌فرمایند: «هن لباس لکم، و انتم لباس لهن.» برای زن ضمیر غایب به کار رفته و برای مرد ضمیر مخاطب. ترجمه هم می‌شود: آنها لباس شمایند و شما لباس آنهایید. دقت بفرمایید که «آنها» و «شما». یعنی قران داره با مردان سخن میگه. میگه شما. یعنی خداوند عرص می‌کنند مخاطب من شمایید. ولی وقتی از زنان سخن میگه، می‌فرماید آنها. پس من به عنوان یک خانم وقتی قران میخونم احساس می‌کنم مخاطب نیستم. واقعا چرا؟ در بسیاری از آیات دیگر هم همینطور هست. فقط این آیه ای که اشاره کردم نیست. من می‌خواهم جواب دخترم و دختران جوان دیگر را بتوانم خیلی زیبا و منطقی در این باب  بگویم. ممنون میشم اگر لطف کرده و پاسخ مرا بدهید. سوال دومم در خصوص این بود که چرا به حضرت فاطمه سلام الله علیها می‌گویند «سیده النسا العالمین» در صورتی که ایشان سرور کل عالم است. شما فرموده بودید این نساء اشاره به جنسیت خود خانم فاطمه زهرا دارند. من متوجه نشدم. مگر ترجمه این لفظ نمی‌شود «سرور بانوان عالم»؟ واگر اینطور هست که می‌فرمایید، یعنی بانویی که سرور عالم است، آیا در آیه ۴۲ سوره آل عمران نیز منظور همین است؟ «و (یاد کن) آن گاه که فرشتگان گفتند: ای مریم، همانا خدا تو را برگزید و پاکیزه گردانید و بر زنان جهانیان برتری بخشید». ترجمه لفظی در هر دو مورد اینجور می‌گوید که «بر زنان عالم شما برتری دارید.» میشه لطفا بیشتر معنی و مفهوم مورد نظرتون رو که فرمودید به جنسیت خود بانو فاطمه زهرا و حضرت مریم اشاره دارد تبیین بفرمایید؟ تا بتوانم بهتر پاسخگوی خودم و دیگران باشم. بسیار از وقت و لطف شما ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به این نکته فکر کنید که بالاخره تاریخ، مذکر است و مخاطب مستقیم قرآن از این جهت مردان هستند. آیا با ضمیر غایب از زنان سخن‌گفتن، نوعی رعایت احترام و حیا در میان نیست؟ از آن جهت که در دروس بلاغت می‌خوانیم، غایبانه از کسی سخن‌گفتن به جهت تفخیم و بزرگ‌داشتن او است. ۲. عرض بنده آن بود که در این نوع جمله‌ها باید روح تاریخی یا هرمنوتیکیِ آن جمله‌ها را مدّ نظر داشت و نه ترجمه تحت اللفظیِ آن‌ها را، و از این جهت عرض شد آیه مذکور می‌خواهد بفرماید آنان که از جنس زن‌ و از برترینِ زنان‌اند، برای مرد و زن اسوه می‌باشند. موفق باشید

32320

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و دعای خیر محضر استاد عزیز: می خواستم بپرسم آیا در عالم ذر یا عالم ارواح نحوه ی زندگیمون و امتحاناتمون رو هم خودمون امتخاب کردیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی حضرت حق در آن عهد الستی به تک تک افراد خطاب می‌فرمایند: «الست بربّکم» یعنی آیا من پروردگار شما نیستم؟ و آن‌ها هر کدام جواب می‌دهند: «بلی شهدنا» یعنی آری! ما پروردگاریِ شما را می‌بینیم؛ حکایت از آن دارد که همه انسان‌ها در بنیان و فطرت خود با حضرت ربّ‌العالمین و با نظر به ربوبیت حضرت حق روبه‌رو شده‌اند و به اختیار خود جواب خداوند را داده‌اند. البته چون در دنیا وارد شده‌اند و با کثرات دنیا مرتبط گشتند، بعضاً از آن حضور و از آن عهد غفلت کردند. موفق باشید

32053

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و تسلیت: صوتهای چگونگی به فعلیت رساندن باور دینی رو گوش می‌دادم. فرمودید حضرت موسی آن‌قدر به خدا اعتماد داشتن که وقتی به ایشان فرمودند عصایی که اژدها شده را بگیر و ایشان هم ترسیده بودن اما گرفتن و این نکته بسیار ظریفی است آیا بر همین منوال میشه بگیم حضرت موسی که درخواست کرد برادرش هارون او را همراهی کند و فکر می‌کرد او از پس این کار برمی‌اید انگار یه جورایی تدبیر کرد که بعد اتفاقا همون برادرش در قوم که ماند بدون موسی علیه السلام نتوانست از انحراف قوم به گوساله پرستی مانع شود یعنی شاید مثل اعتمادی که در موضوع اژدها و عصا فرمودید، کرد در موضوع درخواست همراه نکرد؟ سوال دومم هم این است که حضرت موسی قبل کوه طور، غیر از چند سالی که نزد حضرت شعیب بود بقیه عمرش را در خانه فرعون مشرک گذرانده چگونه چنین می‌شود که این عکس العمل را نسبت به عصا و اژدها از خود نشان می‌دهد این همه توکل چگونه در او شکل گرفته؟ ممنون از شما ان شاءلله مورد عنایت خاص حضرت ولیعصرعج باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نبوت حضرت موسی «علیه‌السلام» و روحانیت درونیِ آن حضرت فکر کنید که موجب می‌شد در هر حرکتی که آن پیامبر الهی انجام می‌دادند، همان چیزی که در نهایت مدّ نظرشان بود؛ واقع شود. و در مورد حضرت هارون «علیه‌السلام» متوجه تدبیر آن حضرت شدند و به همین جهت برای خود و ایشان دعا کردند. موفق باشید

31960

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وعرص ادب: ببخشید من بین سوالم و پاسخ شما سنخیتی پیدا نکردم. امکانش هست توضیح بدهید. تشکر

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کردید آن جزوه متذکر حضور در تقدیری است که برای بعضی از خواهران متدیّن پیش می‌آید که اگر آن تقدیر را بشناسند، متوجه جهانی می‌شوند بس گشوده‌تر از آنچه خودشان به دنبال آن بودند. حدّاقل تذکرات آن جزوه آن نوع زندگی را مدّ نظر قرار می‌دهد تا گمان نکنند در شرایطی که هستند از الطاف الهی و آن نوع زندگی که خداوند برای انسان‌ها اراده کرده است، بیرون افتاده‌اند. و پس از آن خوب است که به جزوه «هویت قدسی «زن» و حضور در جهان گسترده‌ی امروز» که  در لینک  مرتبط با این  پرسش میباشد مراجعه فرمایید. موفق باشید 

31829

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ارادت و آرزوی سلامتی خدمت استاد محترم و تشکر از الطاف شما، ببخشید من تا جایی که یادم هست گاهی اوقات در حین خواب بد دیدن بیدار می‌شدم اما بدنم تکان نمی خورد و شروع به داد زدن می کردم اما دهانم باز نمی شد تا بعد از چند ثانیه صدایم به حالت ناله در می آمد و دیگران را خیلی بد بیدار می کردم والبته گاهی هم فقط با داد از خواب می پریدم، این چه حالتی هست؟ چرا پیش می آید؟ باید برای رفع آن چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمی‌دانم. سعی کنید در روز با روحیه‌ای آرام با مسائل زندگی برخورد کنید و شب‌ها هر چه قدر ممکن است زودتر بخوابید. موفق باشید

 

31591

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
امام خمینی می‌فرمایند اگر کسی بخواهد تهذیب بشود با علم تهذیب نمی‌شود. سوال بنده این است که اگر بدین صورت است پس معرفت و ایمان و امثال ذلک همه از سنخ علم هستند چطور ممکن است اینها در مسیر سعادت و تهدیب نفس دخلی نداشته باشند؟ به نطر شما بهترین مسیر برای تهدیب نفس و ارتقای روح از دنائت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایض نسبتاً مفصلی در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» در این رابطه شده است و به همین جهت به ما می‌فرمایند: «العلم هو حجاب الاکبر» بدان جهت که مانع نظر به حقیقت می‌شود و ما را در مفاهیم متوقف می‌کند. موفق باشید

31570

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی عرض سلام و ادب خدمت شما استاد بزرگوار: سوال بنده در مورد جریانی است که امروزه برخی از نیروهای انقلابی که عمدتا جوان هستند تحت عنوان مطالبه گری از مسئولین دنبال می‌کنند. آیا تمرکز بر نقاط ضعف دولت سیزدهم و بزرگ نمایی یا بولد کردن اشکالات سیستم چه دولت و چه نهادهای دیگر مثل مجلس و حتی بیت رهبری، بخشی از مطالبه گری است و می‌تواند نتیجه و اثر سازنده ایی برای فسادستیزی در بدنه دولت و یا برخی از انتصابهای دولت و نهادهای دیگر داشته باشد؟ بطور مثال مساله معاون اول رئیس جمهور و مسایل مربوط به فرزند ایشان یا قولهای عمل نشده ایی که دادند و یا چیزهایی شبیه به این و یا اینکه در مورد بیت رهبری و برخی خطاها و اشتباهاتی که مربوط به آن است تحت عنوان مطالبه گری آیا می‌توانیم در مجامع مختلف راجع به آن سخن بگوییم به این قصد که باید مردم آگاه باشند تا مطالبه کنند؟ و آیا به این شکل عدالتی که رهبری از آن سخن می‌گویند قابلیت اجرا شدن پیدا می کند؟ به نظر شما این شیوه صحیح است؟ لطفا نظر خود را در مورد این جریان فکری بفرمایید و بنده را راهنمایی کنید. از لطف شما سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبری که جای خود دارند. باید به افرادی مثل آقای رئیسی اعتماد کرد و با برجسته کردن ضعف‌ها، عملاً عزم و اراده‌ای که ایشان و دولت ایشان جهت عبور از تنگناهای موجود در پیش گرفته‌اند، نادیده گرفته می‌شود. موفق باشید

30826

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات: چگونه می‌توانم تمام آیات مربوط به حتمی بودن معاد را در قرآن پیدا کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل کاری که مرحوم آیت الله حسینی تهرانی در کتاب‌های «معادشناسی» انجام دادند. موفق باشید

30724

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامي: در مورد صحت چشم زخم كه اينكه موجب مرگ انسانها مي‌شود حديثي است كه نصف مردم خوابيده در گورستانها بخاطر جشم زخم يا حديثي كه چشم قله كوه رو جابجا مي‌كند يا شتر را در ديگ، آيا واقعا خداوند چنين نيرويي در بشر قراداده است؟ مگر نه اينكه هيچ برگي بي اذن خدا بر زمين فرو نمي‌افتد؟ آيا بايد واقعا قبول كرد اعتقاد به تاثير گزاري انسانها بر يکديگر را؟ ممنون از پاسخ گويي شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در نظام علت و معلول، خودِ حضرت حق متذکر چنین عواملی می‌شوند تا انسان‌ها در این نظام متوجه‌ی چنین عواملی باشند. در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» جایگاه چشم‌ زخم مشخص شده تا گمان نشود انسان‌ها در بست در اسارتِ چشم زخم افراد گرفتار می‌شوند. موفق باشید

30629

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. پیشنهاد میشه در صورتیکه امکانش هست برای دیدن سریال گاندو وقت بذارید واقعا قشنگه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه فرصتی جهت این امر برای بنده نیست. شاید بتوان گفت به جهت تجربیاتی که در مسئولیت های اداری داشته ام در جریان باشم. موفق باشید

نمایش چاپی