بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27699

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیزم قبول باشه، استاد لطفا بنده را تو این زمینه راهنمایی کنید. استاد به گمانم بحث جهاد فقط جهاد به معنی خاص دفاع مقدس تا قبل از کرونا در بحث فرهنگ مطرح بود یادمه یه وقت که ابتدای کلاسهای امثال شما و شما بودم بیشتر وقتی با شهدا و مباحث شهدا و راهیان نور مرتبط می‌شدم آن احساس حضور را درک می‌کردم و می‌کنم ولی شاید اینکه اکثر افراد اینطور هستن شاید کمبود کار فرهنگی تو بحث جهاد شاید باشه در صورتی که روایات راجع جهاد زیاده مثلا تازگی این سوال برا بنده پیش اومده که چرا من وقتی مثلا دارم راجع به مباحث علمی که در روایات هست مباحثه علمی جهاد هست احساس حضور در جهاد نمی‌کنم یا مثلا آقایی که برای خانوادش تلاش میکنه و.. چرا این حس حضور در جهاد برا فرد نیست ضمن اینکه به نظرم نباید اون بحث دفاع مقدس حذف شه. استاد به نظرم میرسه نسل جدید از عمق وجود دوست داره با بحث جهاد مرتبط شه یه بار هم دفتر رهبری بحث راجع به فرهنگ جهاد داشت اگر درست فهمیده باشم. استاد اگر بخوام بیشتر راجع به جهاد مطالعه کنم چه باید کرد با توجه به بحث حماسی بودن جهاد و اینکه مثل کرونا افراد میخان خود را در عالم جهاد حس کنن شاید از ظرفیت بحث جهاد در ارتباط به عالم بالا کم بهره برده شده. متشکرم استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به جهانی که با انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده شده است، فکر کرد تا هر قدمی در راستای حضور در آن جهان برمی‌داریم، در حکم جهاد فی سبیل اللّه احساس شود. خوب است به جواب سؤال شماره‌ی ۲۷۶۹۴ سری بزنید. موفق باشید

27507
متن پرسش
استاد بزرگوار سلام: آیا شما به این معتقدید که فلسفه حاکم بر غرب مخصوصا فلسفه منتهی به مدرنیته و فلسفه شکاک غرب نوعی بیماری فکریست؟ درود بر شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! فیلسوف در هر تاریخی روحِ آن تاریخ را به ظهور می‌آورد و در جای خود، مردمِ آن زمان را به تفکر نسبت به موقعیت خود دعوت می‌کند. موفق باشید

27354
متن پرسش
سلام. ببخشید من چند بار این رو فرستادم جوابش نیومد ۲۷۳۲۵ علتش چیه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که این سایت، تنها به سؤالاتی می‌تواند جواب دهند که کاربران محترم نسبت به مباحث مربوط به موضوعات کتاب‌هایی که بر روی سایت هست، برایشان سؤال پیش آمده باشد. موفق باشید

27113
متن پرسش
سلام: در خصوص ارتباط علم اعصاب و آناتومی مغز با علوم معرفت نفس سؤال داشتم. مغز انسان دو نیمکره مغزی چپ و راست دارد. هر نیمکره تا حد زیادی به اعمال بدنی مخالف آن مرتبط است. نیمکره چپ دست و پای راست و سمت راست میدان دید و غیره و نیمکره راست دست و پای چپ و سمت چپ میدان دید و غیره را اداره می کند. در اغلب مردم توانایی تکلم اصولاً در نیمکره چپ است. ارتباط بین دو نیمکره مغز انسان، توسط ماده ای به اسم جسم پینه ای برقرار می شود. در برخی موارد مثل بیماری صرع، این ارتباط با جراحی برداشته می شود. گفته شده که در اثر این کار، اختلالاتی رخ می دهد. مثلاً اگر یک جسم را به چشم چپش نشان دهیم (چشم راستش نبیند) نمی‌تواند اسمش را تلفظ کند، چون تکلم در نیمکره چپ است ولی چیزی که دیده در نیمکره راستش قرار گرفته. به نظر می‌رسد این مسأله با وجود فقط یک درک کننده در بدن تناقض دارد، و این گونه تصور می شود که آن چیزی که خود واحد تصور می کنیم، منوط به اتصال سالم دو نیمکره و در نتیجه امری مادی است. این تناقض ظاهری چگونه توجیه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «معرفت نفس» در این ساحت، حضور دارد که می‌یابد آن کسی که خود را و بدن خود را احساس می‌کند، امری است که در فلسفه به آن نفس ناطقه می‌گویند و می‌یابد که بدن او با تمام ابعادش، ابزارهای نفس ناطقه است. موفق باشید

26147
متن پرسش
با سلام: استاد در مورد برکات انقلاب برای مردم شبهات بسیاری موجود است، مثل حق تحصیل برای همه و یا حق رأی و حضور در اجتماع و سیاست و به خصوص موضوع حضور زنان در جامعه و تسهیل تحصیلات آنها متاثر از انقلاب اسلامی نبود! بلکه گذر زمان بود که خواسته های مردم را به این سوق داد. اگر زمان پهلوی را با قاجار مقایسه کنیم می بینیم که حکومت پهلوی آزادی های بیشتری را به زنان اعطا کرده و شاعران و نویسندگان و هنرمندان زن بیشتری آن دوران تربیت شده اند. حق رای به زنان داده شد، در اداره ها زن ها استخدام شدند و ...چیزی هم که الان در این دست پیشرفت ها و موضوعاتی که بالا خدمت شما عرض شد شاهدشان هستیم ثمره ی انقلاب نیست بلکه ثمره ی گذر زمان است آیا این حرف درست است؟ درست است که انقلاب حرف برای این موارد داشته اما ایجاد کننده ی اولیه در ایران نبود آیا این حرف می تواند درست باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر انقلاب پیش نیامده بود، اختلاف طبقاتی که امروز گرفتار آن هستیم و به کمک انقلاب باید از آن عبور کنیم؛ صد چندان بیشتر به ما تحمیل می‌شد و با پدیدارشدنِ انقلاب اسلامی در منطقه، تحولی در سایر کشورهای منطقه نیز ایجاد شد و آن‌ها نیز در کار خود تجدید نظر کردند. ولی از این‌ها مهم‌تر، موضوع عزّت ما است که با انقلاب اسلامی به ما برگشت. موفق باشید

25984

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز و عرض خسته نباشید و خدا قوت: در بحث سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) می فرمایید که متفکرین غربی باور دارند یعنی می گویند که ابژه منفعل است و این ذهن فعال است که آن را می سازد و امور بیرونی تحت تاثیر ذهنند و هر چه که خواست انجام می دهد مثلا در بحث فلسطین. اما سوالی که ایجاد می شود این است که چرا با وجود اعتقاد به امر اعتباری و خود ساخته ذهن پدر تکنولوژی غرب بیکن و پدر تفکر غرب دکارت چگونه به یک مبنا دست یافته اند علی رقم طرح ثنویت عین و ذهن چگونه این یکدستی تفکر غربی وجود دارد؟ مگر امر عدمی هم باعث تفکر می شود که یک اعتبار دارد تمدنی را جلو می برد؟ با توجه به اینکه می گویید مبنای تفکر فقط و فقط وجود است پس بی مبنایی باید عامل سردرگمی باشد تا وحدت نظر. بنابراین غرب نباید تفکر باشد. چون مبنای عدمی دارد. چگونه و از چه جهت همگی متفکرین غربی به یک مبنای بی مبنایی رسیده و جهان امروز بر طبق آن جلو می رود. چگونه یک عدم باعث پیشرفت است در بطن خود؟ یعنی تمدن خود را جلو می برد. بن بست این تمدن درونی در کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دکارت عملاً تصوری که بیکن مطرح کرد را حالت فلسفی داد و سیر تفکر غرب با همان مبنا همچنان جلو آمد تا این‌که هایدگر متذکر آن خطا شد. موفق باشید

39908
متن پرسش

📽«فرصتِ روایت» بسم رب الزهرا 📌…در عالم رازیست که جز به بهای خون فاش نمی شود… رازِ خون را تنها اهل راز به جان می آزمایند و تو گو‌ که چه کس را در زمان اینگونه میابی که چشم به راه باشد و گوش در انتظار ندای یار در قتلگاه دوست. فتح های ما را بین که رنگ بوی یاس و سرما و بن بست به خود گرفته اند و تو گویی هرگز خبری از دوست در میان مان نبوده است. و راستی را بی فتحِ روایت من و تو کدام فتح و کدام طلیعه و امید و آرمان را توان دید و می‌توان برایش طبل و مارش فتح زد و آهنگ دوباره آزادی انسان را نواخت. جوانان ما طلیعه داران و پرچم داران دوباره فتحِ تاریخی اسلام در عصر امروز اند و اگر نبودند، تو بگو که طلیعه آینده انقلاب خمینی را در کدامین گواه و شاهد و آینه به نظاره می‌نشستیم. باید چشم شست و نظاره گر دوباره فتحِ روایت طلیعه داران قیام خمینی بود و دید که فتح و گشایش و پیروزی مبین دوباره اسلام در عصر امروز چگونه در زبان و روایت ما طلیعه خواهد یافت و هیمنه این بت و مجسمه، غول افیون و شرک و استکبار و ظلم جهان امروز با زبان و روایت ما فرو خواهد ریخت و میوه های شجره طیب انقلاب خمینی به اذنِ الله در زمان حیات ما به بار خواهد نشست و منتظران او چگونه بشر جدید را به رنگ زبانِ سرخِ روایت، آماده تولد و طلوع دوباره انسان خواهند کرد. دوباره به دیدار او برویم و راه را به تفصیل حضورمان در آینۀ روایت او از ما باز جوییم که او مبشر صبح کربلایِ ماست و زبان و روایتش آیینۀ همه حضور ما در امروز و فردای ماست. همان او که سید و پیرِ راهبر ما در وصف او گفت: «چنان می‌گفت که گویا راه‌های آسمان را خودش رفته، دیده و می‌داند که این‌ها آشناتر هستند» همان او که همزبان و همسخن ایام غربت او، فیلسوف پیر ما بود و در فراقش گریست و شانه هایش را گرفتند و بیم مرگش را داشتند و در غمِ دوست گفت: «وجودش را فراموش می‌کنند ولی عدم اش را هرگز» همان او که صدایش همیشه آشنا و گرما بخش جان های گمشده ماست و راهش بی شک همه تمنای حضور ما در امروزمان و زبان و قلمش رمز راز همه چگونگی حضور ما در فردایمان آری سید شهیدان اهل قلم را می‌گوییم شهید آوینی عزیز همان صدای آشنا و معصوم و نجیب و محکم آقا مرتضیِ روایتِ فتح های جبهه های ما. دوباره به نظاره او بنشینیم و چشم و گوش به روایت او از ما بسپاریم تا فرصتِ روایت دوباره فتح را در فتحِ دوباره روایت و زبان یکدیگر بجوییم و حقیقت را به نظاره چشمانمان بگزاریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد شهید آوینی همین یک جمله که فیلسوفِ پیرِ ما استاد داوری در موردش فرمودند، همۀ آن کاری است که ما باید به میان آوریم. جمله‌ای که فرمودند: «وجودش را فراموش می‌کنند ولی عدمش را هرگز». حقیقتاً این‌طور نیست که عدم حضور شهید آوینی که ما را در خود سرگردان کرده، نبودنی باشد که نبودنِ یک شخص به حساب آید، نه! عدم حضور او که ان شاءالله هرگز پیش نمی‌آید، نبودنِ تاریخی است که در پیش است و به ظهور می‌آید و متولد می‌شود. و آن شهید بزرگوار با تمام وجود متذکر آن بود. نبودِ او را فراموش نمی‌کنیم زیرا توقف خود را از میانۀ این تاریخ نمی‌توانیم فراموش کنیم و ما باز با آوینی است که تازه معنای نبودن آن را می‌فهمیم که چه اندازه به او نیاز داریم و این یعنی تولد دوبارۀ شهید آوینی. تولدی که با احساس نبودن او و با همراهی با کلمه کلمۀ او آغاز می‌شود تا سرگشتگان این کوی و برزن به مأوایی بیندیشند که تنها کلماتِ شاعرانه آن را در میخانۀ مطلوبِ حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌گشاید. کلماتی که به گفتۀ استاد فردید از پندارها، ساخته نشده، قصّۀ دیدارها می‌باشد. و این‌جا است که باز فردید و رازِ سر به مُهری که آوینی را منهای استاد فردید نمی‌توان «فهم» کرد. و این، اولِ ماجراست. موفق باشید      

35661

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

نوحه خوانی و سینه زنی برای حسین.  در آیه ۱۲سوره ممتحنه می‌خوانیم ک پیامبر، شرط قبول بیعت با خود را، پیروی از عرف اسلامی قرار می‌دهد (لا یعصینک فی معروف) ثقة الاسلام کلینی در کتاب کافی ج ۵ ص ۵۲۷ از دو طریق از امام صادق نقل می‌کند که: «لا یعصینک فی معروف، یعنی اینکه برای عزاداری نوحه خوانی و شعرخوانی نکنید، کنار قبور زیاد نمانید، سیاه نپوشید و خودتان را نزنید.» و از امام باقر نقل می‌کند که «پیامبر همین توصیه ها را به دخترش فاطمه کرد و فرمود اینها همان معروفی است که الله بآن دستور داده.» علامه مجلسی در مرآة العقول ج ۲۰ ص ۳۵۸ می‌نویسد این حدیث موثق یا صحیح است. همچنین کلینی در کافی ج ۳ ص ۲۲۲ و مجلسی در بحارالانوار ج ۷۹ ص ۸۹ و از امام باقر نقل می‌کند که فرمود: «نوحه خوانی و سینه زنی و واویلا برای مردگان مذموم است.» شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه ج ۴ ص ۳۷۶ و ص ۵ و شیخ حر عاملی در وسائل الشیعة ج ۳ ص ۲۷۲ همین روایت را نقل می‌کند. و همچنین از پیامبر اسلام نقل می‌کند که «نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است.» و «پیامبر از نوحه خوانی و مصیبت سرایی و آه و ناله نهی کرده» همچنین شیخ قمی در تفسیر قمی ج ۱ ص ۲۹۱ و شیخ مفید در الاختصاص ص ۳۴۳ و سید بروجردی در جامع احادیث شیعه ج ۳ ص ۴۸۸ و البته در خیلی از منابع اهل سنت هم نقل شده که پیامبر اسلام فرموده که نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است. شیخ ناصر مکارم شیرازی در کتاب دروس فی الحیاة ج ۱ ص ۴۴ همین روایت امام باقر را نقل می‌کند که پیامبر فرموده نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است. و ذیل این روایت اینطور توضیح می‌دهد که «نوحه خوانی از کارهای اشتباهی بوده که در زمان جاهلیت عرب رواج داشته. نوحه خوانی و ماتم سرایی برای حوادث و شدائد فردی و اجتماعی، کاری عبث و بی فایده است که فقط باعث به هدر رفتن امکانات می‌شود.» رج مجلسی در بحارالانوار ج ۵۵ ص ۲۲۶ از پیامبر نقل می‌کند که «چهار رسم از رسوم جاهلی در امت من باقی خواهد ماند؛ افتخار کردن به اصل و نسب، تحقیر دیگران بخاطر خانواده و قومشان، فالگیری و نوحه خوانی. و نوحه خوان اگر توبه نکند در قیامت بیدار می‌شود درحالیکه لباسی سنگین از ماده مذابی که سرد نمی‌شود بر تن دارد که بر تنش می‌چسبد.» این روایت هم در منابع مهم اهل سنت آمده. شهید ثانی در مسكن الفؤاد ص ۹۹ و نوری طبرسی در مستدرک ج ۲ ص ۴۵۲ نقل می‌کنند که پیامبر لعنت کرده کسی را که برای عزاداری نوحه و واویلا کند. با وجود این‌همه روایت و حدیث، شیعیان با اینکه نوحه خوانی و سینه زنی را جایز نمی‌دانند ولی برای حسین استثناء قائلند: شیخ حر عاملی در کتاب الفصول المهمة ج ۳ ص ۴۱۳ می‌نویسد (ادعا می‌کند): «احادیث زیادی هست از امام معصوم که می‌فرماید نوحه و زاری مکروه است مگر برای حسین.» سوالاتی ک مطرح می‌شود اینست که: ۱. چرا پیامبر این استثناء را خودش نگفته؟ مگر کسی می‌تواند بعد از آیه ی قرآن و حکم صریح پیامبر، حکم جدیدی صادر کند؟ تعریف بدعت در اسلام چیست؟ ۲. اگر فقط حسین استثناست، چرا شیعیان برای فاطمه و رقیه و ابولفضل و دیگران نیز نوحه و عزا می‌کنند؟ ۳. خود حسین هم این دستور پیامبر را تایید کرده: شیخ مفید در کتاب الارشاد ج ۲ ص۹۴ و سیدبن طاووس در کتاب الملهوف ج ۱ ص ۱۴۱ و شیخ بحرانی در العوالم ص ۲۴۶ و نوری طبرسی در مستدرک الوسائل ج ۲ ص ۴۵۲ نقل می‌کند که حسین، خواهرش و خانواده اش را قسم داده ک بعد از مرگ من نوحه و ماتم و خودزنی نکنید. حتی امام صادق هم که بعد از امام حسین آمده، همین‌را تایید کرده؛ بعنوان مثال، محدث نوری در کتاب المستدرک ج ۲ ص ۴۵۶ نقل می‌کند که امام صادق نیز اهل خود را از عزاداری و نوحه و ماتم برای مرگش نهی شدید کرده. همچنین روایات زیادی از خود حسین و امامان بعد از او در نهی از نوحه و خودزنی نقل شده. ۴. شاید کسی از مرگ عزیزش بی اختیار نوحه کند و این قابل درک باشد ولی اینکه یک رسم جاهلی تبدیل به رسم و آئین اسلامی شیعی بشود و بعنوان شعائر و مراسم عبادی قرار گیرد و ثواب زیادی هم داشته باشد، قابل درک نیست. پس سوالی ک تکرار می‌شود اینست که بدعت در اسلام چیست و چه تعریفی دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن نوحه و حنین و واویلایی که در روایات نفی شده برای مرگ عزیزان، غیر از این نوع عزاداری است که برای حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» به عنوان شهید انجام می‌شود که نوعی احساس حضور در تاریخی است که امام و شهدا آغازگرِ آن تاریخ هستند در مقابل ظلم ظالمان. موفق باشید

34648

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در فصل اسماعیلی در مورد رب می‌خواستم پس از کسب اجازه بپرسم ۱. در ذکر رکوع و سجود منظور کدام رب است؟ منظور حضرت الله است یا رب خصوصی ما؟ ما باید به کدام رب رجوع کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت معبود به نور ربوبیت خود در رکوع، ما را دعوت می‌فرمایند تا در امورات خود جایگاه خدا را نیز بنگریم. و در سجود، به نور ربوبیت خود ما را متذکر می‌شوند که اساساً چیزی از خود نبینیم و به همین جهت رکوع، مقدمه سجود است. موفق باشید

34402
متن پرسش

باسمه تعالی. سلام علیکم استاد عزیز. مدتی است بحثی ذهنم را درگیر کرده در مورد کنش گری نیروهای انقلاب به ویژه جریان پایداری و جریان دکتر قالیباف. در مورد هر دو مطالعاتی داشته ام و با وجود اختلاف نظرهایی که دارند هر دو را ذیل جریان انقلاب اسلامی می دانم و از ظرفیت های هر دو و سایر طیف های منتسب به انقلابی و اصولگرایی باخبرم اما بحثی که مرا کمی سردرگم کرده این است که حضرت آقا دام ظله فرمودند که علامه مصباح (ره) معلم تفکر هستند و تمجیدات فوق العاده ای نسبت به ایشان ارایه کردند از آن طرف نسبت به مکتب شهید سلیمانی اشاره زیادی دارند. اما از آن طرف جبهه پایداری که خود را منتسب به علامه مصباح می داند در عمل گاهی می بینیم نوعی رفتارها و اظهاراتی که دارند با آن نگاه فراجناحی حاج قاسم، ظاهرا تعارضاتی دارد از آن طرف دکتر قالیباف هم که رفیق شفیق حاج قاسم بود ظاهرا نگاه فراجناحی حاج قاسم را ادامه می دهد از طرف پایداری ها به شدت مورد انتقاد است و او و جریانش را متهم به اصول گرای ناب نبودن می کنند، حتی برخی از آن ها در مورد اصلح بودن آقای رییسی هم شک داشتند البته من خودم دکتر جلیلی را بسیار متواضع و ولایت مدار می دانم و ایشان به نفع آقای رییسی کنار رفت، از آن طرف وقتی به سخنان رهبر انقلاب نگاه می کنیم ظاهرا با حرف های پایداری ها خیلی نزدیکی ندارد و بسیار نگاه حکیمانه و فراجناحی دارند، در مورد دکتر قالیباف هم نظر شخص بنده این است که شخصیت ایشان به مرور پخته تر شد و شخصیت متعادل تر و البته از جریانات غیر انقلابی بیش تر فاصله گرفت و خالص تر شد اما به نظر جبهه پایداری دکتر قالیباف را همان شخصیت سابق می داند. مثلا در انتخابات مجلس من دیدم آقای یامین پور که گرچه اختلاف نظر هایی با دکتر قالیباف داشت اما از او حمایت کرد جبهه پایداری او را از لیست کنار گذاشت. من البته نمی توانم جبهه پایداری را متهم به افراطی گری کنم ولی حس می کنم از آن نگاه حکیمانه ای که رهبر انقلاب دارند کمی فاصله دارند و باید پخته تر شوند. سوال بنده این است که آیا جبهه پایداری از فرمایشات حضرت آقا و علامه مصباح و حاج قاسم فاصله گرفته است؟ گر چه چهره های موجه و دغدغه مند هم در این جریان است آیا شما تفکر جبهه پایداری را مناسب آینده انقلاب می دانید؟ آیا جبهه پایداری تلقی درستی از نظریه انتخاب اصلح و اصول گرای ناب بودن علامه مصباح دارد؟ نظرتان در مورد جریان دکتر قالیباف چیست؟ آیا نگاه وحدت مدار تشکیکی و جامع طیف های انقلابی، معارض با اصولگرای ناب بودن است؟ آیا برداشت غلط از نظریه اصول گرای ناب بودن، منجر به نوعی تحجر گرایی نمی شود؟ با تشکر التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید به لطف الهی ما در بستر انقلاب اسلامی در حال حضور در سعه‌ای از انسانیت هستیم که هر آن‌کس را در بستر انقلاب اسلامی و ذیل ولایت یافتیم، به حکم: «المؤمن مرآت المؤمن» خود را در او بسط می‌دهیم و در این فضا افرادی که قبیله ای و حزبی فکر می‌کنند، بخواهند یا نخواهند خود به خود از انقلاب حذف می‌شوند. زیرا فرزندان انقلاب به وسعت انسانیت انسان‌ها همدیگر را درک می‌کنند، در تولدی که حاج قاسم و حاج قاسم‌ها در آن قرار گرفته‌اند. آری رفیق! بنده هم جسته و گریخته و کم و زیاد چنین گِله‌هایی دارم، ولی با تأکید بر حضور تاریخی انقلاب اسلامی که آغازی است برای بشر جدیدی که به دنبال حقیقت است یعنی بشرِ آخرالزمان، می‌توانیم از این ضعف‌ها عبور کنیم. هر جریان که در متن انقلاب تنها بر نظر خود تأکید کند از وسعت فرزندان انقلاب خارج می‌شود. خوب است در این مورد به حکم مقام معظم رهبری به جناب آقای صالحی بعد از رحلت آقای دعائی توجه شود تا بنگریم انقلاب چه وسعت فوق‌العاده‌ای در خود دارد[1]. موفق باشید  

[1] - بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای سید عباس صالحی دامت توفیقانه روزنامه‌ی کهنسال اطلاعات در دوران نظام جمهوری اسلامی همواره نماینده و نمایشگر یکی از اضلاع نظام و انقلاب و سخنگوی قشرهائی از مردم عزیز بوده که غالباً سخن آنان بیش از هر جای دیگر در این روزنامه انعکاس می‌یافته است. چند وجهی بودن نگاهها و سلایق سیاسی در میان نخبگانی که در اعتقاد راسخ به انقلاب و نظام اسلامی مشترکند، وجود روزنامه‌ئی با این خصوصیت را مفید و شاید الزامی می‌کرده، و اکنون نیز آن‌چنان است. برادر انقلابی و پسندیده خصال مرحوم حجت‌الاسلام دعائی، که علاوه بر افتخار نمایندگی از سوی امام عظیم‌الشأن در آن روزنامه، از سوی اینجانب نیز سالها این مأموریت را بر عهده داشتند، به گونه‌ئی شایسته توانسته بودند جهت‌گیری مزبور را رعایت کنند. اکنون پس از درگذشت تأسف‌بار ایشان جنابعالی با سوابق درخشان علمی و مبارزاتی و انقلابی و تصدی مسئولیتهای خطیر در نظام جمهوری اسلامی، در صدر فهرست افراد مناسب برای اجرای این مأموریت می‌باشید. لذا اینجانب شما را به نمایندگی خود در موسسه و روزنامه‌ی اطلاعات و مدیر مسئول آن روزنامه منصوب می‌کنم و توفیقات شما را از خداوند متعال مسألت می‌نمایم. سیدعلی خامنه‌ای ۱۸ خرداد ۱۴۰۱

34351
متن پرسش

سلام استاد و پدر معنوی عزیزم: استاد چه خبر است در این عالم؟ چه سریست در این عالم که ما دهه هفتادی ها به بعد باید از حنجره حاج صادقی که همه شهدای دهه شصت راهی میدان عشق کرد (و خداوند با حکمتش حاج صادق تا به امروز نگه دارد) بشنویم که ندا دهد «حاج قاسم دلش اینجاست بیا تا برویم» ما که آرزوی دیدن همت و باکری و خرازی عمری به دل داریم، خداوند حاج قاسمی برایمان تا دهه ۹۰ نگه دارد و چکیده همه شهدا و عاشقان روح الله و مجاهدان راه حق، در شخصیت حاج قاسم این مرد بزرگ به ما بچشاند و قلب و دل و جانمان را یکجا تسخیر خودش کند و آنچنان از فراقش سینه ما تنگ شود که دعای هر روزمان باشد که خدایا بهشت و حور و جنتت برای دیگران همنشینی با حاج قاسم و این روح های پاک رو نصیب ما کن. خداوند چه نقش بزرگ و وسیعی در وجود من جوان دهه هفتادی در این زمانه حساس و در انتظار حکومت مهدوی قرار داده، که همه عالم قدیم و جدید رو یکجا در جانم احساس می‌کنم که رخوت و درجا زدن و سَیرنکردن و پا در گِل نفس ماندن و حرکت نکردن رو بزرگترین جفا در حق خودم می‌دانم و بقول عزیزی هر کدامتان یک حاج قاسم کوچک در محله و شهر خودتان باشید و عجیب احساس می‌کنم مخاطب این سخن ماها هستیم. استاد عزیزم مطلبی بفرمائید و ای دریای مواج و متلاطم وجودمان رو همچون اروند مقداری آرام اما از درون پرخروش نگاه دارید.. سالهاست پای ثابت دعاهایم هستید چرا که هرچه دارم از وجود پر برکتتان هست. التماس دعا. حامد بن علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به خوبی متوجه شده‌اید نسیمی وزیدن گرفته و دل‌های مردمان را در همه تاریخ که تاریخِ انسان‌های قدسی است، حاضر نموده تا در امروز و در این تاریخ در آینه حاج قاسم، نه‌تنها خرازی‌ها و باکری‌ها و روح‌های پاک آن‌ها دیده شود، بلکه معنای نسبتی که مسلمانان صدر اسلام باید با مولای‌مان پیدا می‌کردند، فهمیده گردد. زیرا آن حضرت نیز قصه انسانی بود که با اسلام آغاز شده بود و این‌جا است که محال بود دلی، دل باشد و از تاریخ جاهلیت عبور کرده باشد، و محبت مولا را در خود احساس نکند. بی‌حساب نیست که رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در مورد حضرت علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «إنَّ اللهَ أخَذَ مِیثاقَ المُؤْمِنینَ عَلی حُبِّک، وَ أخَذَ مِیثاقَ المُنافِقینَ عَلی بُغْضِک. وَ لَوْ ضَرَبْتَ خَیشُومَ المُؤْمِنِ ما أبْغَضَک، وَ لَوْ نَثَرْتَ الدَنانِیرَ عَلی المُنافِقِ ما أحَبَّک. یا عَلِی، لایحِبُّک إلّا مُؤْمنٌ، وَ لایبْغِضُک إلّا مُنافِقٌ». ای علی! خداوند به دوستی تو از مؤمنان پیمان گرفته و نیز بر دشمنی تو از منافقان پیمان گرفته و اگر تو (با شمشیرت) بر بینی مؤمنی ضربه وارد کنی تو را دشمن نخواهد داشت و دل آزرده نخواهد شد. و چنانچه دینارها را به پای منافق بریزی تو را دوست نخواهد داشت. ای علی! تو را دوست نمی دارد مگر مؤمن (به خدا و رسول) و با تو دشمنی نمی کند مگر دورو و منافق.

گویا با حاج قاسم همان تاریخ تکرار شد که چگونه بعضی به اصطلاح روشنفکران، او را نه‌تنها به چیزی نگرفتند حتی انکار می‌کنند و در سالگرد شهادت او کلامی در رسانه‌ها و روزنامه‌های‌شان بر زبان نیاوردند!! ولی برعکسِ آن‌ها در آن دوردست‌ها، آن‌هایی که به ظاهر با ما بیگانه بودند نشان دادند چگونه دل‌سپرده شخصیت او هستند. موفق باشید  

33251

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: استاد بنده بخاطر محل کارهمسرم باید زادگاه خود را ترک کنم هرچند کمتر از ۲ ساعت هست این دوری و مسافت. اما بفرمایید در دستگاه بندگی این مسئله را چطور تحلیل کنم تا ان شاءالله در مقابل حس غم غربت و تنهایی و بهانه‌های قلبم و بی صبری و دوری از ارحام بتوانم آرام بگیرم؟ توفیقات شما روزافزون باد. اگه امکانش هست در خصوصی پاسخ دهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک زندگی صحیح عبارت است از تلاش برای حضور در محضر خداوند که البته با مطالعه و عبادت و رعایت تقوا و فعالیت‌های اجتماعی و حضور در محافل مذهبی پیش می‌آید، إن‌شاءالله. موفق باشید

33106

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت شما: بنده پس از مطالعه و گوش دادن به برهان صدیقین و ده نکته در معرفت نفس سوالی برای من پیش آمده است. سوال: اگر خدا عین وجود است و همه کمالات اشیا را دارد و ماهیت و حدود اشیا را ندارد، آیا می توان گفت که مثلاً یک کفش که دارای شکل طول و عرض و ارتفاع زمان و مکان است، ما همین حدود یعنی همان شکل طول و...را برداریم، به وجود رسیده‌ایم؟ آیا می‌توان گفت که حد کفش همان طول عرض و ارتفاع و... است, ما آنها را برداشته ایم و حالا به عین وجود رسیده‌ایم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حدود، همان ماهیت کفش است، نفیِ آن‌ها نفی کفش می‌باشد چیز دیگری نمی‌ماند که نام آن را «وجود» بگذاریم. موفق باشید

32988

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ایام به خیر. برای کسی که توفیق حج را درک کرده و الان در فراغش می‌سوزد چه توصیه ای دارید؟ جزوه وظیفه حجاج نسبت به مردم رو قبلا خوندم و می‌خوانم. دلم اما قرار ندارد. هر چه به ایام اعمال نزدیکتر می‌شویم سوختنم عمیق تر می‌شود. راه تسکینی هست؟ راهی برای بردن بهره حجاج از همین گوشه ی عالم هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در منزل وجود بیکرانه خود حاضربودن، حضور با همه حجاج در طول تاریخ است و این با ایثار و محبت که حکایتِ یگانگی با همه انسان‌ها است إن‌شاءالله محقق می‌شود. موفق باشید

32921

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: برای تحقیق پیرامون عالم ذر منبعی هست که پیشنهاد بدین؟ و اینکه آیا همه در عالم ذر به ربوییت خدا اقرار می‌کنند و اگر اقرار کردیم و اون اقرار تبدیل شده به فطرت خداشناس ما چرا عده ای غیر الله به پرستش چیز دیگری مشغول میشن؟ ممنونم از زحمات و پیگیری هاتون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت الله جوادی در تفسیر آیه ۱۷۳ سوره اعراف نکات بسیار خوبی در این مورد فرموده‌اند و توسط بنده نیز در شرح سوره «اعراف» در موضوع مربوط به آیه مذکور عرایضی شد. آری! عموماً آن‌هایی که نظر به «غیر الله» دارند «بر خیالِ راست، کج را می‌خرند» و متوجه نیستند به جای حضور ذیل فطرت الهی‌شان گرفتار وسوسه نفس امّاره اند و عملاً از اصیل‌ترین ابعاد خود که همان عهد فطری‌شان هست، فاصله می‌گیرند. موفق باشید

32633

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: جوونی ۱۹ ساله‌ام که افقهای بدی رو برای زندگیم در نظر نگرفتم، ولی شدیداً دچار اضطراب هستم به حدی که عرق کف دستم همیشه باهامه. چه کنم به نظرتون/ لطفاً اگه میتونید جواب بدید. متشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جای نگرانی نیست. زیرا خالق ما خالق جهانی است که ما در آن زندگی می‌کنیم و باید خود را و آینده خود را در آغوش خدایی احساس کنیم که ما و جهان را خلق کرده. بالاخره «کارسازِ ما به فکرِ کار ما است / فکرِ ما در کارِ ما آزار ما است». کتاب «جایگاه رزق در هستی» و کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که هر دو روی سایت هست، إن‌شاءالله در این امر کمک می‌کنند. موفق باشید

32490

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: بنده خانمی هستم حدود ۴۲سال، ومجرد، خواستگار زیاد دارم ولی هر بار به هر دلیلی ازدواج اتفاق نیفتاده است. سؤال من این است که آیا من نباید به این نتیجه برسم که خدا برای من ازدواج مقدر نکرده، وبه دلیل درگیری ذهنی که برایم ایجاد می کند و مرا از پرداختن به مطالعه عمیق و تمرکز روی آن دور می کند، و خواه ناخواه روی حضور قلب در عبادت من هم تأثیر می گذارد (البته خیلی تلاش کردم که اینگونه نباشد ولی متاسفانه نتوانستم) بهتر نیست بعد از ۲۰ سال قید ازدواج را بزنم و به هیچ خواستگاری دیگر فکر نکنم. ممنون استاد، خیلی برایم دعا کنید، عمرم صرف این قضیه شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر چه بادا باد. می‌توان در حضوری گسترده و دریایی گشوده خود را حاضر کرد که آمدن و نیامدن خواستگاران چندان بزرگ نباشد که دریای آرام ما را طوفانی کند. می‌توان جهانی بود که این موج‌ها تنها موجی باشند که اگر آمدند، خوش آمدند و اگر نیامدند، به خدایشان می‌سپاریم. لذا شرط این حضور آن نیست که نفی خواستگاران بکنید، بلکه چندان جایگاه بزرگی برایشان قائل نباشید. موفق باشید

31979

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی: استاد نسبت بحثهای عقل تکنیکی اخیر با بحثهای گذسته مانند گزینش تکنولوژی و مدرنیته و توهم و امثالهم چیه؟ آیا تایید آنهاست، نفی آنها یا تکمیل آنها یا ....

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به یک معنا می‌توان گفت که مباحث «عقل تکنیکی» با عمق بیشتری در صدد بررسی ماهیت تکنیک است از آن جهت که آن ماهیت می‌تواند مفید باشد و از آن جهت که در جهان مصرفی غرب به انحراف کشیده شده است. موفق باشید

31963

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: رجعت انبیا درزمان حیات حضرت مهدی است اگر آری امام و ماموم کیست و اگر رسول اکرم هم رجعت کنند امامند؟ مطلب بعد پس از رجعت آن کسانی که رجعت کردند قاعدتا با توجه به آخرین بالفعلها رجعت می‌کنند اما زبان، فرهنگ و... همه تغییر کردند، هیچ کدام از اقوامشان زنده نیستند نه خانه، نه شغل، نه لباس، هیچ. فرض کنید هزارسال بعد عریان از قبر برخیزیم چه وحشتناک و چه غربتی!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه انبیاء نظر به وجه نهایی خود دارند که موعود همه انبیاء و امت‌ها است و به همین جهت روایت صراحت دارد که حضرت عیسی «علیه‌السلام» به امامت حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در آخرالزمان حاضر می‌شوند. موفق باشید

31467

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا سلام عليكم: ان شاءالله سلامت باشيد كثرالله امثالكم. آثار جنابعالي الحمدلله بسيار راه گشا و مصداق علم نافع است اين را از باب «و اما به نعمت ربك فحدث» با درجه تقليلي آن عرض مي‌كنم. چندي پيش سوالي مطرح كردم بنده را ارجاع به كتاب «انقلاب اسلامي، جهاني بين دو جهان» داديد - كتاب را خواندم اما خيلي خلاصه عرض كنم - مباحث را با عقل ناقص خودم، توجيه سخنان دكتر داوري يافتم بنده مواضع ايشان را در انتخابات و برجام و... نمي دانستم و بعد از خواندن مطالب شما خيلي تاسف خوردم و به مردم عوام در مقابل اين افراد تحصيل كرده حق دادم كه بعضي وقتها نماز جمعه را چهار شنبه بخوانند. در شرايط كنوني با اين همه اطلاعات و بودن افرادي مثل حججي و حاج قاسم و... كه بدون اينكه مباحث مريوط به عقل نظري را از دانشگاه يا حوزه بدست بياورند با اقتدا به امامين انقلاب و كاربرد حكمت عملي، اين چنين به علم حضوري رسيده و قس علي هذا، آيا افرادي مثل ايشان بايد چنين ديدگاه و نظراتي كه تاثير آن بر قشر تحصيل كرده بسيار زياد است ابراز گردد عوام از سليبرتي ورزش و هنر تبعيت مي كنند و اين افراد براي خواص و تحصيلكرده الگو محسوب مي شوند نتيجه آن مي شود كه يكي بايد «بذل مهجته» تا «ليستنقذ عباده» اتفاق بي افتد. تيز هوشي و حكيم بودن حضرت آقا را امروز دشمن اعتراف دارد ولي خواص نمي فهمند. همان غرب پيرو نظم هگل و اخلاق دكارت كه در اين مسئله شرطي شده، اگر در معرض تبليغ بدون سانسور شيعه ناب قرار بگيرند نمونه كوچك آن رويش شيعه در نيجيريه و حضور در زيارت اربعين اتفاق خواهد بود. به نظر عقل ناقص بنده بايد علماي علوم عقلي و نظري (بعضي) با خود بنشينند و در نظرات خود تجديد نظر نمايند تا نكند پايه ريزي حكومت سكولار با كمك اينها اتفاق بي افتد اگرچه فرمايش جنابعالي مرا قاتع كرده كه بايد حرف بزرگان را شنيد و تقليد نكرد. گروه مباحثه اي شما با گشت و گذار در سخنان دكتر داوري در صدد خير خواهي ايشان براي فرداي انقلاب اسلامي بر آمده و حال اينكه سيره عملي آنها اين را نمي گويد. اگرچه جواب سوال خودم را براي نحوه فعاليت فرهنگي تا حدودي گرفتم ولي نتوانستم نسبت خود را با اين افراد پيدا كنم لطفا بنده را راهنمايي كنيد. - اين نكته را بگويم كه بنده منحصرا آثار آيت الله جوادي (نه در مواضع سياسي) و جنابعالي را مطالعه مي كنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در آن کتاب عرض شد بنا نیست ما مقلّد آقای دکتر داوری باشیم ولی نادیده‌گرفتن تفکر ایشان، ما را نسبت به حضور در جهان بین دو جهان که معنای انقلاب اسلامی در این تاریخ است، غافل می‌کند. تأکید بنده آن است که با حوصله مطالب کتاب را به صورت همه جانبه دنبال بفرمایید. موفق باشید

31369

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد: حضرت حافظ در غزل ۳۰۱ می‌فرمایند که: چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک دقیقا منظور حضرت چیست؟ من فکر می‌کنم به آزادی و آزادی خواهی اشاره داشته باشند آیا چنین برداشتی صحیح است؟ متن کل غزل: ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک حق نگه دار که من می‌روم الله معک تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن کس عیار زر خالص نشناسد چو محک گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک بگشا پسته خندان و شکرریزی کن خلق را از دهن خویش مینداز به شک چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک چون بر حافظ خویشش نگذاری باری ای رقیب از بر او یک دو قدم دورترک
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جناب حافظ بنا دارند در مقابل تنگناهایی که زمانه بر ایشان تحمیل می‌کند تسلیم نشوند و متوجه راهی شوند که باید طی کنند. موفق باشید

31165

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد بنده برادری دارم در حدود ۱۰ ساله، که پدر و مادرم را بسیار اذیت می کند. به طور مثال جلوی خشم خود را نمی بگیرد، در بعضی مواقع به والدینم توهین می کند و در کل مقابله با نفس نمی تواند بکند، به طوری که هر چند روز در خانه ی ما دعوا و سر و صدا ایجاد می کند. ما برای آینده او هم نگران هستیم. به نظر شما برای اصلاح او چه کار هایی را انجام دهیم؟ از شما خیلی ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته با محبت باید به او متذکر شد عاقبت توهین به والدین بسیار خطرناک است و انسان گرفتار سوء عاقبت می شود. موفق باشید

31138

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: لطفاً کتابی معرفی کنید درباره تاریخ انقلاب یعنی همین چهل پنجاه سال اخیر. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب خاصی در این مورد نمی‌شناسم. موفق باشید

30999

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد عزیز: بحث قدرت تصمیم گیری که در روانشناسی مطرح هست چقدر متناسب با مبانی دینی هست؟ آیا اون هم مثل آزادی و مبانی دیگر معنای دیگری دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان موضوع را به روحیه ابتکار انسانی برگرداند و استعدادهای فراوانی که انسان به جهت ذات گسترده و گشوده‌اش دارد. موفق باشید

30829

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: طاعات و عبادات قبول درگاه حق و طلب دعا از جنابعالی. استاد از کجا بفهمیم رویتهایی که ممکن است پیش آید رحمانی است یا شیطانی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نسبت با قرآن و روایات مربوط به ائمه معصومین «علیهم‌السلام» و سیره آن‌ها می‌فهمیم که آنچه پیش می‌اید ما را به عبودیت و تواضع دعوت می کند یا به تکبّر. موفق باشید

نمایش چاپی