با سلام و خدا قوت به استاد گرانقدر: استاد بنده دانشجو هستم ولی احساس ناکافی بودن میکنم و میخواهم باشم به وسعت همه جهان و این رو درون خود میابم که میتوانم باشم بودنم آن بودنی که باید و میتوانستم باشد نیست. دعا بفدمایید حقیر را تا رشتهی خود (پزشکی) حاج قاسمی باشم. ممنونم از شما استاد خوش فکر 🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نوع حضور خود در بستر تاریخی بیندیشید که با انقلاب اسلامی شروع شده. پیشنهاد اولیه، دنبالکردن سیر مطالعاتی سایت هست و در دل آن رجوع به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه». موفق باشید
استاد بزرگوار سلام: در اطرافیان من کسی هست که در هر دیدار احتمالا بدون هیچ سوءنیت و در کمال سادگی به من طعنه میزند یا جملاتی میگوید که دلم را شدیداً میشکند. از آنجایی که بزرگتر هست و در بحث کردن با او و ابراز ناراحتی هم سودی نمیبینم معمولا در مقابل حرفهایش میخندم انگار صحبت بانمکی کرده است. اما بعد از دیدارمان تا دیدار بعدی با تمام وجود با قلب و مغزم کلنجار میروم که با یادآوری حرفهایش کینه پیدا نکنم. تازه وقتی کمی آرام میگیرم دوباره دیدار بعدی پیش میآید و حرفهای دلشکننده محتمل بعدی. نسبتم هم با او طوری نیست که بتوانم محدودتر از این با او در ارتباط باشم. این را هم بگویم که از دلشکستگیهایم تقریبا به هیچکس نمیتوانم بگویم. اگر با خانواده و اقوام حرف بزنم غیبت میشود و با دوستانم هم سختم هست حرفهایی از این جنس بزنم پس در این جدال بسیار هم تنها هستم و یکنفره و بی هیچ یاوری با خودم مبارزه میکنم. استاد من از سینهای که پر از کینه و احساس منفی به دیگران باشد میترسم. حدیثی از اهلبیت شنیدهام که شیعیان ما قلبشان از هر غل و غش و دغلی پاک است اما من پر از غل و غشم. عاجزانه از محضر شما درخواست دارم راهنماییام کنید که با چه فکر یا عملی نسبت به حرفهایی از این جنس بیتفاوت بشوم و بتوانم کینه به دل نگیرم و در مقابل او و دیگرانی شبیه او بداخلاقی یا بیمحلی نکنم؟ استاد دوست دارم ظرفم را بزرگ کنم اما خیلی کوچکم. مثلا تقریبا مطمئنم که او قصد شکستن دل من را ندارد اما به واسطه سن و تفاوت فرهنگی و فاصلهای که بین دنیاهایمان هست این حرفها را به من میزند، اما هرچه این موضوع را پیش خودم مرور میکنم باز هم دلم قانع نمیشود که از حرفهایش نشکند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر این سخن بزرگ و بزرگتر از بزرگِ حضرت معبود را فراموش کردهاید که میفرماید: «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» (فرقان/63) بندگان خدای رحمان که وسعت رحمانیاش شامل عموم بندگان است، انسانهایی میباشند که بدون هیچ تکبرّ و با فروتنی تمام روی زمین حرکت میکنند و چون در صحنههای مختلف با افرادی روبهرو شوند که جاهلانه با آنان برخورد میکنند، در مقابل، گفتگویی همراه با سلام و سلامتی با آنان در میان میگذارند. و نیز در جای دیگر میفرماید: اینان « وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» چون با امری لغو و غیر منطقی روبهرو شوند با بزرگواری از آن امور میگذرند و خود را همسنگِ سخنان پوچ و لغو و بیثمر نمیکنند. موفق باشید
با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: علی رغم نظر مقام معظم رهبری و تعبیرات ایشان درباره عرفان نظری (که خودتان بهتر از بنده متوجه هستید) گاهی دیده میشود که شما هم آثاری مثل فصوص الحکم و کتب و مباحثی از این قبیل را توصیه و مدنظر دارید. میخواستم اگر میشه در این باره توضیحی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر میشود مقام معظم رهبری «حفظهاللهتعالی» نسبت به آثار ابن عربی نگاهی غیر از نگاه حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی داشته باشند در حالیکه علامه طباطبایی میفرمایند آنچه ابن عربی در «فصوصالحکم» مشتمشت در اختیار انسان میگذارد، در «فتوحات»، دامندامن ارائه میدهد. آری! همانطور که در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» عرض شد مشکل آنجا است که ما گرفتار مفاهیم بشویم و عرفان را که راه شهود حقیقت است در محدوده «عرفان نظری» متوقف کنیم، همان بلایی که بر سر قرآن آوردیم و کتابی که «ذکرٌ للعالمین» بود به کتاب خواندنی تبدیل کردیم. موفق باشید
سلام: گاهی اوقات که مفاتیح الجنان را میخوانم دعاهایی میبینم که ننوشته از چه کسی نقل شده آیا از امام معصوم نقل شده یا شخص دیگری؟ مثلا دعای روز دوشنبه از کجا آمده است؟ سپاسگذارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. بعضی از ادعیه توسط علمای بزرگی مثل سید بن طاووس که تا حدّ زیاد فرهنگ و گفتار اهل بیت «علیهمالسلام» را میشناختند، آن ادعیه تنظیم شده است. موفق باشید
به نام خدا با سلام: در ادامه ی سوال ۳۲۹۲۴ بله استاد عزیز کتاب سحر و جادو جن، مطالعه شد و کمک بزرگی به بنده بود. وقتی از سحر قوی استفاده بشه که متوجه شرور بودن موکل هم میشویم هم اثری ندارد؟ بنده در جریان این سحر که از عید تا به حال برام بود در زندگی ام چیزهای عجیبی دیدم که به لطف خدا تا حدودی الان میتونم موارد توهمی را تشخیص بدهم ولی قدرتهای عجیبی هم مشاهده کردم، سوال بنده این هست که باز هم که متوجه شرور بودن موکل میشویم هم اثر زیادی ندارند درست است؟ و توکل کار سازترین است؟ و باز هم که شرورترین هست قدرتی ندارد برای اثر روی بدن؟ استاد بنده در این جریانات خیلی نگران فرزند نه ساله ام هستم که اثر بدی بر روی ایشون بگذاره؟ استاد نباید دنبال شناخت فردی که این کار رو کرده باشیم و با آن فرد قطع رابطه کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسان با توکل و عزمِ توحیدی نهتنها از این نوع مسائل عبور میکند، بلکه متوجه قدرت الهی در مقابل این فتنهها میگردد و مییابد که «إنّ کید الشیطانِ کانَ ضعیفاً». موفق باشید
سلام وقت بخیر: بعد از خواندن کتاب جایگاه رزق در عالم هستی این سوال برام پیش آمده که علت اینکه ایشان دو گونه رزق رو که در نامه ۳۱ نهج البلاغه آمده، برخلاف نظر دیگران که می گویند رزق دوگونه یعنی یک نوع رزق که بدنبال انسان می آید و نیاز به تلاش نیست و نوع دوم که باید انسان به دنبال او رفت، ایشان در این کتاب می فرمایند رزق دوگونه یعنی رزقی که مقدر هست و رزقی که مقدر نیست درصورتی که رزق به چیزی گفته میشه که انسان ازاون برخوردار بشه اگه بهش نرسی که رزق نیست. خواستم بپرسم برچه مبنایی نظرشان راجع به رزق اینگونه است؟ ممنون میشم اگر پاسخ بدید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که این نوع روایات میفرمایند رزق نوع دوم از نوع نیازهای اصلی انسان نیست ولی از آن جهت نام رزق به آن نهاده شده که انسان میتواند از آن برخوردار شود هرچند نیاز اصلی او نباشد. موفق باشید
سلام استاد خسته نباشيد: مبحث «رهنمودهاي سلوكي و اخلاقي» ديگر ادامه ندارد؟ احاديث بسيار سرنوشت ساز بود، اميدوار بوديم بحث ادامه پيدا كند. خواهشمندم در صورت امكان جلسات را ادامه دهيد. با تشكر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این هجرانها خودْ قصهای دارد تا متوجه باشیم بس راهها در میان است که باید پیموده شود. پیشنهاد بنده آن است که سری به سایت «لُبّ المیزان» بزنید و مباحث «معرفت نفس» و در سورهها سری به تفسیری که از سوره آل عمران شده است، بزنید. إنشاءالله خیری در آن هست. موفق باشید
سلام استاد: با تو جه به اینکه تاریخ متافیزیک به اواخر خود رسیده و جهان آینده با توجه به انقلاب اسلامی میتواند جهان محبت باشد آیا کسی مثل آقای دولابی در آینده ی تاریخی ما (که انگار این آینده با عقل تکنیکی هم همراه است منتها عقل تکنیکی ای که با هویت ما نسبت دارد) نقش اساسی داد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم جناب آقای دولابی در مواجهه با آنچه نسبت با جهان مدرن متوجه شدند که جهان کینهمندی و کمّیّتگرایی بود، بابِ محبّت را و طوبای محبّت را برای افراد گشودند. البته بیشتر در امور فردی مدّ نظر هست و امری لازم و مفید میباشد. میماند که ما امروز با حضور تاریخی انقلاب اسلامی همان موضوع را در امور اجتماعی و جهانی باید حاضر کنیم. عمده توجه به ضرورت گشودگی نسبت به سایر انسانها و رویکرد محبّتآمیز به آنها است که موجب حضور تاریخیِ خُلق محمّدی «صلواتاللهعلیهوآله» خواهد شد. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: به نظر شما طبق مباحث عقل تکنیکی، با توجه به وحدت وجود و اینکه اگر خدواند اراده ای کند، در تمام اشیا آن اراده متبلور شده و در انسان یک حالت تمایل ایجاد می شود، حال امروز که خداوند انقلاب اسلامی را اراده کرده است، باید با تفکر برخواسته از انقلاب اسلامی با طبیعت برخورد کنیم و اینگونه با نگاه پدیدارشناسانه با اشیا و پدیده ها برخورد می شود. این نوع نگاه و ارتباط با طبیعت میتواند جای خیلی از قوانین خودساخته بشر غربی و حاکم بر اجتماع و ارتباطات بین افراد را بگیرد، بطور مثال یک شخص با زمینه و بنیادهای فکری قرآنی و اسلامی امروز بهتر از طبیعت جواب میگیرد و برای کشف اینکه ببینیم هر پدیده چه می گوید و جایگاه آن در امتداد جهانی بین دو جهان چیست، باید شخصی که در جهانی بین دو جهان مستقر است، جایگاه آن را در راستای آن جهان تعیین کند و حق را در آن کشف کند و اگر جهانی بین دو جهان را روح زمانه آینده بدانیم که آن روح زمانه حاصل اشتراک افق های انسانهایی است که هر کدام جهانی بین دو جهان هستند، که مقدار اطلاعی که ما از آن می توانیم الان داشته باشیم، به اندازه ظرفیت پذیرش آن روح است. ۲. شاید در نگاه اول بگوییم که جهانی بین دو جهان همان جهانی است که باید با اراده حضور تاریخی صحیح در دوران دکارت و ملاصدرا بدون گرفتار شدن به بدفهمی های گشتل ساخته می شد، اما گویا استاد این روح برای پخته تر شدن و برای اینکه با مقوله انتخاب سرمایه جا انسان شود، طبق این که انقلاب ادامه مدرنیته است گویا باید این روح در آن زمان گرفتار بدفهمی میشد وانسانهای بعدی با تعیین نسبت خود با نتایج تلخ و دور از معنویت حاصل از بدفهمی های گشتلی وانتخاب های خود ظرفیت پذیرش تجلی روح جهانی بین دو جهان را ایجاد کنند. ۳. عرض آخرم در مورد دوره های مختلف تاریخ قبل از منجی ها و فرستادن رسولان و انبیا است، که به نظر شما آیا میتوانیم بگوییم که اگر گشتل را نوعی بدفهمی و خروج از تعادل بگیریم، در این دوره ها هم نوعی گشتل بوده که باید انسانهای منتظر در دوره انتظار نسبت های خود را با آن گشتل ها تعیین کنند و این انتظار واقعی است که این کار ظرفیتی را برای شخص ایجاد می کند که در زمان آمدن رسول، جزو نجات یافتگان باشد، و شاید بتوانیم اینطور بگوییم که در دوران انتظار ما باید نسبت مان را با گشتل ها ونتایج آن تعیین کنیم و شاید زمان ظهور خود نوعی قیامت و ظهور نتایج این تعیین نسبتهاست و نتایج اینکه من چه چیزهایی را نمی خواهم و طبق آن نور رفع کننده ظهور می کند. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره کار باید به اینجاها بکشد. ۲. حرف خوبی است. باید بر آن تأمّل کرد و هرچه جلوتر بروید موضوع بیشتر روشن میشود. ۳. به نظر بنده همینطور است. باید همچنان این فکر را ادامه داد زیرا امری نیست که تمام شود. آری! «بینهایت حضرت است این بارگاه / صدر را بگذار، صدرِ توستْ راه». موفق باشید
با سلام: روایتی از امام صادق (ع) داریم که مجموع دورانی که پیامبران از امت خویش غیبت داشته اند باید درباره غیبت امام زمان (عج) هم اجرا شود. حال سوال این است که مجموع دوران غیبت پیامبران از قوم خویش چند سال بوده؟ با تشکّر
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. روایت را هم ندیدهام. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا طرفهای مقابل جهت این سخنانشان دلیل دارند؟ تازه بر فرض که چنین باشد، وقتی رهبر معظم انقلاب به عنوان نایب امام زمان «عجلاللهتعالیفرجه» توصیه بر رعایت دستورات ستاد کرونا دارند، چرا از این توصیه ها سر باز بزنیم و خود را از برکات تبعیت از رهبر انقلاب محروم کنیم؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بحث «حرکت جوهری» را با دقت دنبال بفرمایید. در آنجا جواب این نوع سؤالات را خواهید گرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت تجرد نفس خود، با نفس خود در آنجاها حاضر میشود مانند آنکه رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» رحلت نجاشی را در حبشه دیدند با آنکه حضرت در مدینه بودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه جز از طریق سایت، برای بنده ممکن نیست خدمتتان باشم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد تخصص خاصی ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید احتیاط کرد و این کاری نیست که از سر خود بشود انجام داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را هرکس باید با خودش حلّ کند که بالاخره در محضر حضرت پروردگار چه نوع زندگی را باید پیشه کرد تا بیخدا نباشیم. به هر صورت آنچه که زندگی را زیبا میکند و ابدیت را در مقابل ما میگشاید، زندگی با خداست، هرچند که دنیا به کام انسان نگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام اذکار؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اواخر سورهی شعراء که میفرماید: «أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ» (۱۲۸). موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. نظام اسلامی قواعد و سننی را که در عالم هست، متذکر میشود ولی انتخاب را به عهدهی مردم میگذارد مگر آنکه کار بعضیها هنجارشکنی باشد که حکم آن جدا است. موفق باشید
سلام بر استاد عزیز: وقتتون بخیر. استاد جانم، شما هم احساس می کنید بخشی از این خانمها که بی حجاب شده اند، از سر لج کردن به عملکرد ما اینطور شدن؟ نحوه برخورد نادرست و سلیقه ای و فاقد کرامت بخشی از بدنه گشت ارشاد، عملکرد تبعیض آمیز آن، مثلا در سال ۸۴ تا ۸۸ من ساکن شهرک غرب تهران بودم در مناطق بالاشهر و پاساژها و مال ها، همان سالها حجاب افتضاح بود اما در این مکانها گشت ارشادی نبود، آیا ارشاد فقط برای مناطق متوسط و قشر متوسط است؟ خب مردم این تبعیض ها رو میفهمند و خشمگین می شن، یا مثلا جشنواره فیلم فجر که مرکز بی حجابی است چرا یک ماشین گشت ارشاد دم در جشنواره نمی گذاشتن که هر بازیگری با اون حجابهای وحشتناک خارج شد رو جهت ارشاد سوار ون کنند و ببرن؟ که اتفاقا سرچشمه خیلی از بیحجابی های جامعه ما همین حضرات بازیگرند. خب چطور در یک کشور قانون شامل حال یک عده میشه و شامل حال عده ای دیگر نمیشه؟ شامل حال مناطق پایین شهر میشه ولی شامل حال مناطق مرفه و بالاشهر نه؟ خب اگر ما واقعا قصدمان اجرای قانون بوده باید در خیابان فرشته و نیاوران و الهیه و.. هم به مرّ قانون عمل میکردیم، بدون ترس از عواقب، باید بازیگران متجاهر به بدحجابی رو هم میگرفتیم و ارشاد میکردیم بدون ترس از واکنشها، ولی این کار رو نکردیم! رفتیم مرکز شهر و پایین شهر چون صدای قشر متوسط به جایی نمیرسه! استاد قبول دارید که مردم می فهمند و نمیشه کلاه سرشون گذاشت؟ من خودم حزب الهی و انقلابی ام، اما قبول دارید یک سری عملکردها زبان ما رو الکن کرده و انقلاب رو در مظان اتهام برده؟ قبول دارید کسانی که با عملکردهای غلطشون به اسم گشت ارشاد دستی دستی مردم رو مقابل دین و حجاب قرار دادن باید استغفار جدی کنن چون به نظر من به نوعی در این ناآرامیها و خونهای به ناحق ریخته شده شهید عجمیان ها و آرمان ها و....ممکنه دخیل باشن؟ ما اون سعه لازم رو نداشتیم و با تنگ نظری های خودمون حقیقت دین رو به محاق بردیم. خدا ان شاالله از سر کوتاهی ها بگذره و خودش جبران مافات کنه
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه رهبر معظم انقلاب در بیانیه «گام دوم» فرمودند اگر ما متوجه چنین ضعفهایی در خودمان نباشیم و با خودآگاهی تاریخی نسبت به آنها آگاهی لازم را نداشته باشیم، عملاً بیش از آنکه از دشمنان ضربه بخوریم، از دوستان نادان خود ضربه میخوریم و انتقاد آنهایی که روی این ضعفها دست میگذارند را، وسیلهای قرار میدهیم تا کلیّت نظام مقدس اسلامی را ناکارآمد و نفی کند. آنچه موجب امیدواری است همین است که بحمدلله خِرد انقلاب طوری است که در هر مرحلهای خود را بازخوانی میکند، زیرا به گفته جناب نیچه، ماری که پوست نیندازد، میمیرد. باید با نظر به افق قدسی تاریخی که در پیش است، قدم به قدم از این تنگناهای تاریخی عبور کرد.
ما به جهت غفلتهای تاریخی و غربزدگی، درد انباشته قرنها و دههها را در پشت خود احساس میکردیم و با حاکمیت رژیم پهلوی آن فشار به تدریج شدید و شدیدتر شد در آن حدّ که باید همراه جناب حافظ ندا سر میدادیم:
درونها تیره شد باشد که از غیب چراغی بر کَنَد خلوت نشینی
واقعاً دیگر در راستای اصلاح امور از دست هیچ سیاستمداری و هیچ روشنفکری هیچ کاری بر نمیآمد تا اینکه آن خلوتنشینِ سالک، آن پیرِ جهاندیده یعنی حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» به میان آمد و نشان داد: «آنچه در آینه جوان بیند/ پیر در خشت خام آن بیند!» ما را متذکر آینده و چشماندازی کرد که با همه موانعِ موجود، ولی راه بسی روشن است، به روشنیِ نگاهی که امروز نایب الإمام متذکر آن است و در توصیه خود به دانشجویان میفرمایند:
«توصیه اول من پرهیز از انفعال و ناامیدی است؛ مواظب باشید؛ یعنی مواظب خودتان باشید، مواظب دلتان باشید، مواظب باشید دچار انفعال نشوید، دچار ناامیدی نشوید. شما باید کانون تزریق امید به بخشهای دیگر باشید... مواظب باشید به افق پشت نکنید، به قلّه پشت نکنید، همیشه به سمت قلّه و به سمت افق روشن حرکت کنید.» (۱۴۰۱/۰۲/۱۱)
موفق باشید.
عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار و ارجمند: حقیر، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته نهج البلاغه هستم. موضوع پایان نامه بنده «برون داد نگاه توحیدی در ساحت تمدنی از منظر نهج البلاغه» هست. مدنظرم هست، موضوع توحید رو در مباحث سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، با رویکردی جدید که در خور تمدن نوین اسلامی ست، بررسی کنم. معتقدم امروز نیاز ما بازگشت به توحید از منظر جدید و در عرصه های اجتماعی ست و اگر این خلا تئوریک برطرف نشود، در ساخت تمدن نوین، با مشکلاتی مواجه خواهیم بود که تا به امروز... لطفا بنده رو در پیدا کردن منابع مطالعاتی از میان تالیفات جنابعالی و همچنین تالیفات سایر اساتید، در صورت امکان، راهنمایی بفرمایید. سپاسگزارم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در شرح خطبههای ۱ و ۱۸۶ و ۱۶۳ و ۱۱۴ نهجالبلاغه شده است. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%AE%D8%B7%D8%A8%D9%87&tab=sounds
بسمه تعالی. سلام علیکم استاد عزیز: تا کنون در مورد ظهور حضرت حجت عج و اظهارات حصرت آیت الله بهجت و آیت الله ناصری ره مطالب فرمودید. ولی واقعا هیچ کس این جواب ها به دلش نمینشیند و بسیار باعث دلزدگی میگردد، آخر جناب استاد عزیز شما توجه کنید در آن جمع که افرادی بودند و همه که عارف بالله نبودند وقتی سوال از ظهور میشود معلوم است که منظورشان دولت احمدی نژاد و رئیسی نیست که قبل از آن هم دولت حضرت آیت الله خامنه ای بهتر و عالی تر وجود داشت این را نمیشود به زور به ظهور نسبت داد. معلوم است حضرت آقا فرموده حوادث یمن را دنبال کنید پس منظورشان همان ظهور واقعی بوده یا اشتباه فرموده اند و جنابعالی میخواهید آن اشتباه را درست جلوه بدهید. آخر جناب استاد این چه رقم توجیهی است که شما اندر دفاع از ایشان میفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال بنده اینطور میفهمم. زیرا قبول ندارم آن عزیزان آن سخن را به خطا و اشتباه گفتهاند که مثلاً پیران شما نیز ظهور حضرت را درک میکنند تا عدهای این روزها آن بزرگان را متهم به دروغگویی کنند.
با سلام: به نظرم عرفان یک چیزی کم دارد. به نظرم در عرفان باید درد فراق باشد در حالیکه حرف از وصال است. باید عرفان، لا عرفان شود. چرا؟ چون ما با حقیقت دست نیافتنی روبروییم. به نظرم ما با توجه به الله از ذات غافلیم و ذات در نزد عارف گویا نیستی است. عارف به جای همدمی با ذات می آید و همدم اسم می شود. چرا عارف در فراق ذات نسوزد. آن فراق است که لذت دارد. هر آنچه که ذات به عنوان اسم از خودش ضهور می دهد برای آن است که توجه به ذات کنیم و در سرزمین حیرت ابدی بسوزیم. نظر شما درباره متن فوق چیست؟ آیا با وحدت وجود میسازد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان حقیقی متذکر میشود که انسان همواره در راه است. به لطف الهی پس از مطالعه کتاب «فصوص الحکم» همراه با شرح لازم و ورود به کتاب شریف «منازل السائرین» در آخرین منازل است که سالک در عطش توحید، خود را مییابد که البته بحث آن بسیار مفصل است. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوارمان. وکیل خوب در چشم مردم وکیلی است که در سریع ترین زمان با کم ترین هزینه بهترین نتیجه را برایمان رقم بزند یکی از اسماءالله اسم وکیل است خداوند جل جلاله نه تنها بهترین وکیل بلکه تنها وکیل حقیقی است پس چگونه است که اگر به آدمی ظلمی شده باشد و یا حقی خورده شده باشد و این آدم درمانده و از همه جا بریده، به اسم یا وکیل حضرت احدیت از عمق جان پناهنده شده باشد شاید عمری طول بکشد تا به نتیجه برسد و حق خورده شده اش برگردد و آبرویش برود؟ چرتکه ی الهی در اسم وکیل چگونه است و رمز و راز و سرّ این اسم را برایمان شرح دهید که مدتهاست ذهن این حقیر را به خود درگیر کرده. با آرزوی عاقبت به خیری برای استاد عزیزم شما را به خدا می سپارم
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به او واگذار کردیم و میدانیم که او بهترین وکیل است؛ به این باید فکر کرد که «شاید رسیده باشیم» زیرا بنا بر آن شد که او وکالت ما را در امورمان به عهده بگیرد حال «زير دريا خوشتر آيد يا زبر / تير او دلکش تر آيد يا سپر» مطمئن باشید او شما را در مشکلات رها نخواهد کرد. موفق باشید
