با سلام: استاد این حدیث مدتی هست مرا بهم ریخته علی عليه السلام: إنّ بِشرَ المؤمنِ في وَجهِهِ ، و قُوّتَهُ في دِينِهِ ، و حُزنَهُ في قَلبِهِ. حديث امام على عليه السلام: شادى مؤمن در چهره اوست، قدرتش در دينش و اندوهش در دلش. نمیدانم چرا بعد از ۴ سال دنبال کردن دروس معرفت النفس تازگیها اینقدر احساس دلمردگی و غم و تاریکی دورن میکنم هر چه جستجو میکنم دلیل رو نمی یابم واقعا خسته شدم. هر چه تلاش میکنم شاد باشم نمیشه همه میگن چرا چهرت غم آلوده. خلاصه زوری میخندم حس میکنم انگار باید از یه چیزی عبور کنم گیر کردم. قبلا اصلا اینجوری نبودم تازگیها این حالت رو دارم. گاهی حتی زن و بچه ام هم میپرسن چته انگار تو فکری؟ اصلا حس عجیبی هست. انگار از زندگی لذت نمیبرم. حس تاریک بودن داره اذیتم میکنه. خیلی تلاش میکنم ازش عبور کنم ولی راه و چاره رو نمی یابم. نماز اول وقت، زیارت، دعا و .... رو انجام میدم گاهی با خدا و امام زمان (عج) در تنهایی و در جمع در فکر قلب و ذهن حرف میزنم ولی انگار یه جای کار لنگ میزنه مشکلات و حوائج و مثل بقیه مردم سپردیم دست خدا. مثل بی خونگی، دوری از پدر و مادر و اقوام رو هم مثل دیگران بخاطر شغل می گذرونیم به قول معروف هر چه میگردم راه رو نمیابم چه کنم این چه حالتی هست واقعا خوشم نمیاد اونم تو میان سالی راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تاریخی شروع شده به نام انقلاب اسلامی و باید سعی کرد خود را در آن تاریخ احساس کنیم تا در استقراری قرار گیریم فوق دنیا و آخرت. در این رابطه خوب است به سؤال و جواب شماره 32203 سری بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد:
29318- باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. موفق باشید
با سلام: سوالاتی ازمحضر استاد عزیزم داشتم: ۱. قدرت و علم امام زمان بیشتر است یا امام حسینی که الان در قید حیات نیستند؟ ۲. آیا با فوت امام مقام روح القدس از امامی به امام دیگر منتقل میشود و این انتقال بطور کامل صورت میگیرد؟ اگر اینگونه است پس لزوم زیارت ائمه اطهاری که صاحب روح نیستد و در قید حیات نیستند (روحی که علم و قدرت و معجزات امامان از آن نشات میگیرد) چیست؟ ۳. آیا اگر از امام حسین قبل از رسیدن به مقام امامت که هنوز حضرت علی (ع) امام هستند پرسیده میشد که تعداد خرمایی که به این درخت آویزان است را بیان کن آیا ایشان قادر به گفتن جواب صحیح بودند؟ یا اینکه چون هنوز به مقام امامت نائل نشده اند و چون هیچ اتحادی بین ایشان و روح القدس قبل از رسیدن به مقام امامت نیست ایشان از گفتن پاسخ ناتوان می بودند؟ ۴. آیا اکنون که امام زمان ما حضرت مهدی (عج) هستند آیا مقام روح به حضرت امام صادقی که درقید حیات نیستند تعلق دارد یا خیر؟ ۵. تفاوت نفس امام حسین پس از جداسازی روح القدس از ایشان هنگام شهادت با نفس ایشان قبل از شهید شدن ایشان از نظر علم و قدرت و...چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این نور حضرت حجت «عجلاللهتعالیفرجه شریف» هست که در این زمانه جامع حضور همۀ امامان معصوم میباشد. ۲. انتقال انوار امامت امام به امام دیگر، به معنای آن نیست که خود آن حضرت آن کمالات را در خود نداشته باشند و زائر آن حضرت از کمالات آن حضرت بیبهره شود. ۳. بستگی دارد آن علم مربوط به امامت ایشان بوده باشد یا مربوط به صفای شخصیتشان. ۴. آری! و صد آری! ۵. هیچ تفاوتی ندارد «شاخ گل هر جا که میروید گل است». موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرامی: در صوت جدیدی که در جوابِ سوال «عارف چگونه دنیا را میبیند» فرمودید که عارف واصل خوب زندگی میکند و بعد فرمودید که > کاش در همین صوت تعریف درستی از زندگی میکردین. از حرفای شما در این صوت این طور برداشت میشه که من از امروز بشینم پای نگاه کردن سریال های بی سرو ته تلویزیون و مشغول بازی هایی بشم که به تازگی مد شده مثل مافیا و پانتومیم و گل یا پوچ و یا از فردا هر شب بریم پارک و بازار گردی و و یا منی که مراعات میکردم که دو روز پشت سرهم گوشت نمی خوردم از این به بعد بخورم و در جمع های لغو که همراه با جک و خنده است وارد بشم و از فردا مبل و لوستر و زندگی آنچنانی و پرده های گرانقیمت و ... داشته باشم و شروع کنم به تعویض وسایل زندگی و... چون تعریف زندگی در این تاریخ یعنی همین. امروزه من متهم هستم که زندگی نمیکنم. با این صوت، بیشتر این اتهام به بنده زده میشه. البته بنده امکانات زندگی رو در حد معمول دارم و کم و کسری نیست. ولی خب من که سعی میکردم که خیلی با مد زندگی نکنم و به کفاف زندگی کنم با این صوت انگار باید روش زندگیم رو عوض کنم. مثلا من هنوز تلویزیون ۲۱ اینچ ۱۷ سال قبل رو دارم استفاده میکنم، با وجود اصرار بقیه به خرید ال سی دی و ال ای دی هنوز با همین دارم زندگی میکنم و هیچ مشکلی هم ندارم و اصلا احساس کمبود نمیکنم. شما در جلسه ۴۳ معاد فرمودید که اولین شرط سلوک فاصله گرفتن از زندگی عوام الناس است. در بحث های حدیث معراج نیز همین نوع زندگی رو تاکید میکنید که از دنیا در حد کفاف داشته باشید. به من انگ خشک بودن می زنند چون نمیشینم پای تلویزیون و فیلم و سریال ببینم نفریح و شادی رو نشستن پای سریال ها میدونند و بالاتر از اون نشستن پای این نوع برنامه ها رو جزئی از دین به عنوان تاکید اسلام به تفریح میدونند یا اینکه عمرم رو در پارک ها و شب نشینی ها و مسافرت های پوچ و بی معنی نمیگذرونم و یا اینکه جشن تولد رو قبول نمیکنم و عروسی شرکت نمیکنم. در یک کلام من متهم به زندگی نکردن هستم ولی من در اوج نشاط هستم. تعریف زندگی امروز یعنی زندگی در عیش مردن در خوشی. همیشه مثال عینک امام خمینی رو میزنید اما مردم اکثرا این رو زندگی نمیدونن و عقیده دارند که باید بهترین چیزها رو استفاده کنیم. پس خطبه ۱۶۰ نهجالبلاغه رو چکار کنیم؟ ببخشید که طولانی شد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سؤالی که تحت عنوان «عارف دنیا را چگونه میبیند» شد بحث در آن بود که «ره چنان رو که رهروان رفتند» مانند علمای جلیلالقدر که نمونۀ روشن آن حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» بودند. نمیدانم از کدام قسمت از آن بحث، این برداشت شد که ما خود را مشغول زندگی اهل دنیا کنیم که اکثراً زندگی را به بطالت میگذرانند؟!!! موفق باشید
باسمه تعالی به اطلاع کاربران محترم رسانده میشود که بحمدالله به جهت سفری که به سوی عتبات عالیات پیش آمده به مدت ۱۰ روز از جواب گویی به سوالات عزیزان معذور هستیم.
.
با عرض سلام و احترام: راجع به پاسخ سوال ۳۵۱۳۸ هر چند که موافق نوع پرسش سوال کننده نیستم فرمودید جهت گیری دولت مناسب اهداف انقلاب است، در صورتی که در تاریخ ۱۰/۱۱/۱۴۰۱ که رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) در سال تولید دانش بنیان و اشتغال آفرین فرمودند: «من این را گواهی میدهم، شهادت میدهم که مسئولین محترم دولتی با همهی وجود دارند کار میکنند؛ یعنی واقعاً تلاشی که دارد انجام میگیرد، تلاش بسیار خوبی است؛ ⬅️ منتها جهتگیریها را مراقبت کنند و کار را جوری انجام بدهند که انشاءالله نتایج مطلوبی داشته باشد». و در دی ماه همان سال نیز فرمودند: 👈 اگر طریقی که شما دارید میروید، کاری که شما دارید میکنید، جهتگیری شما، نصرت خدا [باشد] ــ نصرت خدا یعنی نصرت دین خدا، یعنی نصرت ارزشهای الهی؛ یعنی این ــ اگر در این جهت حرکت بکنید، پیروز خواهید شد، خدا شما را کمک خواهد کرد. البتّه به شرطی که حرکت کنید. ۱۴۰۱/۴/۷ «اِن تَنصُرُوا اللَهَ یَنصُرکُم»؛ این سنت_الهی است. یعنی اگر جهت گیری دولت مناسب با اهداف انقلاب اسلامی و ارزش های الهی باشد مطابق سنت الهی پیروز خواهد شد و ان شاءالله نتایج مطلوب دارد، البته به شرط حرکت که معظم له حرکت و تلاش خوب داشتن دولت را تایید فرمودند ولی منتها جهت گیری ها را توصیه به مراقبت کردند و تایید نفرمودند. سیر مقام معظم رهبری مدظله العالی در دیدار با مسئولان دولت نیز اینگونه بوده که ابتدا توفیقات دولت را بیان کرده و سپس توصیه های دارند مثل: از کار نمایشی پرهیز کنید. دولت مردمی فقط به این نیست میان مردم بروید جلب مشارکت مردم را برنامه ریزی کنید. عمل به وعده ها را فریضه بدانید مثل نماز اولویّتها را رعایت کنید. در برنامههای اقتصادی اولویّتهایی وجود دارد، بعضی را گفتیم؛ مثلاً بخش مسکن یکی از اولویّتها است. مسکن خیلی مسئلهی مهمّی است. اوّلاً خود حرکت در بخش مسکن، ایجاد اشتغال میکند و...
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً عرض بنده در جواب آن کاربر عزیز در همین رابطه بود و این غیر از همه کارهای اعضای دولت میباشد. آری! همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند جهتگیری دولت، مناسب اهداف انقلاب است. موفق باشید
با سلام و عرض ادب: استاد بنده چهار سوال از شما دارم که اگر لطف کنید پاسخ را برای بنده بفرستید از شما ممنون میشم، سوال اول: استاد با توجه به اینکه خود خداوند در سوره غافر آیه 60 فرمودهاند که مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. بنده باید چگونه دعا کنم که هم دعایم مستجاب شود و هم برای خداوند تعیین تکلیف نکنم؟ سوال دوم: استاد برای مثال خداوند در سرنوشت حتمی بنده تعيين کرده است که برای مثال در تاریخ 1402/10/23 یک اتفاق بزرگ در زندگی بنده بیفتد اگر بنده با دعا کردن از خداوند بخواهم که این اتفاق بزرگ در چند روز آینده برای بنده بیفتد خداوند که تمام قضاها و قدرها زیر سلطه اش می باشد اگر اراده کند می تواند طوری اتفاقات را برای بنده جورچین کند که آن اتفاق بزرگ برای بنده در چند روز آینده بیفتد؟ سوال سوم: استاد بنده برای مثال حاجاتی دارم و می خواهم که علاوه بر بنده ۱۴ معصوم (ع) نیز برای بنده برای رسیدن به اون حاجات دعا کنند و با توجه به اینکه ۱۴ معصوم (ع) واسطه فیض وجودی بین خالق و مخلوقند همین که بنده بگویم یا محمد و یا آل محمد آن ها متوجه می شوند که دلیل اینکه آن ها (ع) را مورد خطاب قرار دادهام چیست؟ سوال چهارم: استاد برای مثال ذهن بنده درگیر یک فکر است ناخودآگاه یاد خداوند یا یکی از ۱۴ معصوم (ع) میوفتم آیا ابتدا آن معصوم (ع) برای مثال امام حسین (ع) و... به یاد بنده افتادهاند که بنده نیز یاد او (ع) افتادهام؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. دعا، تقاضایی است تا حضرت حق نظر به نیازهای بندهاش بنماید. و این غیر از تعیین تکلیفکردن برای خداوند است. آری! آنچه را موجب حضور بیشتر در محضر حق میشود را از او طلب میکنیم. در این مورد خوب است به کتاب «با دعا در آغوش خدا» که روی سایت هست، رجوع شود. ۲. آری! تقدیرات الهی مبتنی بر شخصیت افراد است، حال اگر با دعا، جهت خود را متعالی نمودیم آن تقدیرات، تغییر میکند و در این رابطه در روایت داریم: «اَلدُّعَاءُ يَرُدُّ اَلْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ إِبْرَاماً» دعا، حتی قضا را با اینکه بر آن تأکید شده است، تغییر میدهد. در این مورد خوب است به کتاب «انسان و سرنوشت» از مرحوم شهید مطهری رجوع شود. ۳. آری! ولی وقتی آن دعا بر زبان آید زمینه تجلی رحمت الهی و ظرفیت پذیرش آن رحمت، بهتر فراهم میشود. ۴. علیالقاعده همینطور است. عمده آن است که متوجه نقش فوقالعاده دعا در تعیین جایگاه متعالی خود از طریق دعا باشیم. موفق باشید
با سلام و ادب خدمت استاد عزیزم: همان طور که مستحضر هستید انسان دارای ابعاد گوناگون است. تربیت و رشد انسان در مکتب اسلام ناب مبتنی بر رشد همه ابعاد انسانی است. لذا برای تربیت یک انسان جامع اسلامی که بر مسیر صراط مستقیم حرکت کند باید برای تربیت اعتقادی، اخلاقی، علمی، جنسی، جسمی، روانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، دفاعی و فرهنگی او برنامه ریزی کرد. بر اساس مقدمه فوق، به خصوص در دوران هجمه فکری، فرهنگی، رسانهای و جنگ اقتصادی اجانب به حریم نظام اسلامی و آلوده شدن سطح وسیعی از جوانان و نوجوانان به انحرافات گوناگون، به نظر شما در شرایط امروز، کدام یک از وجوه فوق که به صورت تفصیل در زیر آمده، در راهاندازی یک طرح تعالیبخش برای نجات جوانان و رشد آنان در سطح یک شهر باید محور باشد و نسبت بقیه انواع تربیت با آن چیست؟ ۱. تربیت اعتقادی مستقیم از طریق پاسخ به شبهات ذهنی. ۲. تربیت اخلاقی مستقیم از طریق اصلاح سبک زندگی در امثال برگزاری مجالس آل الله صلوات الله علیهم اجمعین و انس با زندگینامه شهدا. ۳. تربیت علمی از طریق ارائه آموزشهای مؤثر و مورد نیاز به همراه مهارت افزایی در خصوص کنترل خشم، ارتباط مؤثر و... ۴. تربیت جنسی و تسهیل شرایط ازدواج و همسریابی و مشاوره در این خصوص و تبیین مسئله حجاب و پوشش ۵. تربیت جسمی و آموزشها و مهارتهای لازم در نوع تغذیه و ورزش و تندرستی ۶. تربیت روانی و ارائه مشاورههای روانشناختی و خانوده ۷. تربیت سیاسی با رویکرد تقابل با جنگ روایتها، دشمنشناسی و تبیین کارآمدی انقلاب اسلامی و محور قراردادن ارشادات و مطالبات رهبر معظم انقلاب اسلامی از مردم و جوانان. ۸. تربیت اقتصادی از طریق کارآفرینی و توانمندسازی جوانان در حوزه اشتغال مبتنی بر خلاقیت و روشهای نوین. ۹. تربیت اجتماعی از طریق اصلاح شبکه روابط در امثال رسیدگی به حال محرومان، اردوهای جهادی، راهیان نور، زیارت مشهد و قم با رویکرد ارتقای مسئولیتپذیری اجتماعی. ۱۰. تربیت دفاعی و ارائه آموزشهای نظامی و دفاع شخصی و تبیین عناصر جنگ شناختی و سواد رسانهای. تربیت فرهنگی که به نوعی حاصل جمع همه موارد فوق است. سؤال فوق از بابت تنظیم ایده اولیه برای انسجامبخشی به فرایندهای هدایتی و تربیتی در سطح یک شهرستان با جمعیتی حدود ۷۰ هزار نفر است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب متوجه ابعاد تربیتی که باید انسانها متذکر آن باشند، شدهاید. حقیقتاً اکثر مواردی که میفرمایید در جای خود اولویت دارد. عمده آن است که این امور در دلِ حضور در تاریخ انقلاب اسلامی و توجه اصلی به آن، هرکدام پیش آمد را باید دنبال کنیم. با این افق که در دلِ انقلاب اسلامی است که بنا داریم وارستگیِ خود را در این ابعاد رشد دهیم و به جهانی که استکبار در حال افول است، فکر کنیم. موفق باشید
با سلام: بر اساس دلایل اثبات مجرد بودن نفس، انسان مادی نبوده و فانی نیست. در این صورت خدا نمی تواند انسان را نابود کند. اگر بگویید خدا می تواند انسان را نابود کند، پس انسان فانی است. آیا این جملات درست است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید مجردبودنِ یک موجود، به معنای آن است که فوق زمان و مکان است، نه آنکه فوق مخلوقبودن و در عرض خداوند باشد. آری! هر ممکنالوجودی اعم از مجرد و غیر مجرد، مخلوق خداوند است و وجود آن از خداوند است و هرگاه اراده کند وجود آن مخلوق را از او میگیرد. موفق باشید
ترجمه جلسه سوم کتاب آشتی با خدا به صورت pdf و doc
باسمه تعالی: سلام علیکم: کاربرانی که آمادگی لازم جهت بررسی و نقد ترجمه کتاب «آشتی با خدا» به زبان انگلیسی را دارا هستند، میتوانند به آدرس زیر مطلب را دنبال بفرمایند و مترجم محترم را از نظرات خود بهرهمند سازند. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/book/69?mark=%D8%A2%D8%B4%D8%AA%DB%8C
با توجه به اینکه متن کتاب آشتی با خدا توسط جناب آقای مهندس مسائلی به زبان انگلیسی در حال تهیه میباشد و تا کنون ۲ بخش آن نیز ترجمه شده است وفایل های آن هم به پیوست میباشد، لذا خواهشمند است در صورتی که کاربران گرامی پیشنهادی در این ارتباط دارند آن موارد را ارسال فرموده تا درانجام ترجمه ازآنها استفاده گردد.
....
سلام و عرض و ادب خدمت شما استاد ارجمند: میخواستم بپرسم درباره نظام اخلاقی چه از قدما و متأخرین کتابی داریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب شریف «شرح جنود عقل و جهل» و کتاب «جامع السعادة» در این رابطه کمککننده خوبی هستند و شرح صوتی هر دو کتاب را میتوانید در سایت دنبال کنید. موفق باشید
عرض سلام و ادب خدمت شما استاد بزرگوار: ببخشید استاد، شوهر بنده چند روز پیش سوالی از شما کرده بود مبنی بر اینکه خانه ای بزرگ (۴ طبقه) ساخته است، آیا می تواند برای ترس از چشم زخم به اقوام بگوید که این ملک اجاره ای است و شما در جواب فرموده بودید که با صدقه و مهربانی با ارحام و ولیمه دادن بلا رفع خواهد شد. مشکلی که الان پیش آمده این است که ایشان از وقتی پاسخ شما را خوانده بسیار گیج و سردرگم شده، چون از یک طرف به خاطر جو فامیل به شدت از چشم زخم می ترسد و از طرف دیگر پاسخ شما برایش حجت است. حال چه دستور می فرمایید استاد؟ البته فکر کنم با توجه به اینکه هر دو نفر مالک این خانه هستیم اگر بین هم اجاره نامه تنظیم کنیم و بگوییم اجاره کرده ایم دروغ نگفته ایم و ضمنا نظر مادرشان هم اینست که فعلا به کسی نگوید، حالا چه دستور میفرمایید از راهنمایی شما سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جز آنچه که عرض شد چیز دیگری نیاز نیست. إنشاءالله همان امور، موجب رفع چشمزخم هم میشود و در دیگر امور، بنده صاحبنظر نیستم. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: در جایی فرمودین معنای حضور قلب در نماز چیزی فراتر از توجه به معانی آیه هاست و توجه به معانی در واقع حضور قلب واقعی نیست لطفا بفرمایید منظور از حضور قلب چیست و چطور می توان به این درجه رسید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حالتی نیست که وصف آن در لفظ آید. مهم رجوع به خداوند است از طریق همان نماز و نظر به حضوری که در دل آن الفاظ برای انسان پیش میآید. موفق باشید
سلام استاد: من خانم میانسال مطلقه و خانه داری هستم که یک پسر دارم با خودم زندگی نمیکنه؛ تا همسر بودم وظیفه و هم وغمم رسیدگی به منزل و امورات همسری و مادری در چارچوب اسلام و اخلاق در حد توان و عقلم بود و متاسفانه بر خلاف تمام تلاشم طی بیست سال نشد زندگی مشترک را ادامه بدم. الان با وضعیتی که دارم انگار نه مادرم نه همسر! تلاش دارم ازاین موقعیت تنهایی استفاده کنم در جهت رشد ولی واقعا نمیدونم تواین سن و سال و این وضعیتم چکار کنم و وظیفه اصلیم در باقیمانده زندگیم چی هست که به همان بپردازم. لطفا راهنماییم کنید. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال، ما در این دنیا آمدهایم که از طریق درک معارف عالیه و انجام وظایف شرعیه، نسبت به آنچه پیش میآید، خودمان را در جهانی بس گستردهتر از عالم دنیا هماکنون احساس کنیم و در این رابطه، دیگر نه تنهایی معنایی میدهد و نه شکستی در میان خواهد بود. پیشنهاد اولیه آن است که با سیر مطالعاتی سایت میتوانید جهان گشوده خود را آرامآرام شکل دهید، إنشاءالله. موفق باشید
سلام استاد خسته نباشید: استاد در مورد صدای گوساله سامری از آقای پناهیان عزیز شنیدم که امام باقر علیه السلام فرمودند: حضرت موسی علیه السلام از صدای گوساله از خداوند سوال پرسیدن خداوند در جواب فرمودند: این صدا فتنه من بود برای... در موردش تحقیق کردم در تفاسیر متفاوت حتی از علامه طباطبایی بزرگوار هم تفاسیری خوندم ولی واسم مشخص نشد که جریان صدا واقعن چی بود. از طرفی راستش بخواین به شخصه من به فتنه های خدا واسه عیار سنجی و الگو کردن اجتماع اعتقاد دارم. ولی خواستم بدونم نظر شما در مورد این حدیث امام باقر علیه السلام چی هست و آیا معتبر هست یا خیر؟ خدا شما را حفظ کنه🙏
باسمه تعالی: سلام علیکم: زیبایی کلام مولایمان حضرت باقر«علیهالسلام» در همین است که متذکر حقیقت صدای آن گوساله هستند که کارش فتنهای بود که در بنیاسرائیل ایجاد کند. آری! ظرائف معارف اهل بیت در همین جا است که ما را به جایگاه واقعهها سوق میدهد و امروز ما در فضای مجازی صدای خُوارِ گوسالههایی را میشنویم که به ظاهر، شبیه موجودات زنده سخن میگویند ولی چیزی جز گوسالههای فریبکاری که توسط سامریها به صدا در آمدهاند، نیستند. موفق باشید
سلام استاد: بنده با قرائت آیه سیزدهم سوره ممتحنه وجوهی از آیه به نظرم آمد که مقداری با تفاسیر علما تفاوت دارد آیه می فرماید: يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَوَلَّوۡاْ قَوۡمًا غَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡ قَدۡ يَئِسُواْ مِنَ ٱلۡأٓخِرَةِ كَمَا يَئِسَ ٱلۡكُفَّارُ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلۡقُبُورِ (١٣) اى كسانى كه ايمان آورده ايد! گروهى را كه خداوند بر آنان غضب كرده به سرپرستى (يا دوستى و يارى) نگيريد، آنان از آخرت مأيوسند همان گونه كه كفّار از اهل قبور مأيوسند تفسیر المیزان می فرماید: «يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اَللّٰهُ عَلَيْهِمْ...» مراد از اين «قوم» يهود است كه در قرآن مجيد مكرر به عنوان " اَلْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ " از ايشان ياد شده، از آن جمله در باره آنان فرموده: «وَ بٰاؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اَللّٰهِ» شاهد اينكه منظور يهود است ذيل آيه است كه از ظاهر آن برمىآيد كه غير از كفار سابق الذكر است. «قَدْ يَئِسُوا مِنَ اَلْآخِرَةِ كَمٰا يَئِسَ اَلْكُفّٰارُ مِنْ أَصْحٰابِ اَلْقُبُورِ» مراد از آخرت، ثواب آخرت است، و مراد از «كفار» در اين جمله همان طور كه گفتيم كفار در آيه قبلى است كه منكر خدا و قيامت بودند مىفرمايد: يهوديان مغضوب عليهم مانند كفار مشرك بتپرست منكر معادند. بعضى از مفسرين گفتهاند: مراد از اين كفار فقط مشركين مكهاند، چون الف و لام در «الكفار» الف و لام عهد است، و حرف «من» در جمله «مِنْ أَصْحٰابِ اَلْقُبُورِ» براى ابتداى غايت است. خداى تعالى مىخواهد در اين آيه شقاوت دائمى و هلاكت ابدى يهود را به ياد مؤمنين بياورد تا از دوستى با آنان و نشست و برخاست با ايشان پرهيز كنند، مىفرمايد: يهوديان از ثواب آخرت مايوسند، همان طور كه منكرين قيامت از مردگان خود مايوسند، يعنى براى آنها وجود و حياتى قائل نيستند، چون مرگ را هيچ و پوچ شدن مىدانند. بعضى از مفسرين گفتهاند: مراد از كفار، معناى معروف آن نيست، بلكه منظور همه مردگان است كه در قبر نهفته شدهاند، چون كلمه «كفر» به معناى ستر و نهفتن است. در نتيجه به قول اين مفسرين معنا چنين مىشود: همانطور كه نهفته شدگان در قبر مايوسند. بعضى ديگر گفتهاند: مراد از كفار همان كفار اصطلاحى است، و كلمه «من» بيانيه است، و معناى جمله اين است كه: يهوديان از ثواب آخرت مايوسند، همانطور كه كفار مدفون در قبور از ميان همه أهل قبور مايوس از آنند، چون در آيهاى ديگر فرموده: «إِنَّ اَلَّذِينَ كَفَرُوا وَ مٰاتُوا وَ هُمْ كُفّٰارٌ أُولٰئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اَللّٰهِ» و تفسیر نمونه می فرماید: تفسير: با اين قوم مغضوب عليم طرح دوستى نريزيد چنان كه ديديم اين سوره با مساله قطع رابطه از دشمنان خدا آغاز شد و با همين امر نيز پايان مى گيرد، و به تعبير ديگر پايان سوره بازگشتى است به آغاز آن، مى فرمايد: اى كسانى كه ايمان آورده ايد با قومى كه خداوند آنها را مورد غضب قرار داده دوستى نكنيد «يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اَللّٰهُ عَلَيْهِمْ» شما نبايد آنها را به دوستى برگزينيد و اسرار خود را در اختيار آنها بگذاريد در اينكه قوم مغضوب عليهم چه اشخاصى هستند بعضى صريحا آن را ناظر به يهود مى دانند چرا كه در آيات ديگر قرآن از آنها به اين عنوان ياد شده است (چنان كه در آيه ۹۰ بقره در مورد يهود مى خوانيم: «فَبٰاؤُ بِغَضَبٍ عَلىٰ غَضَبٍ» اين تفسير با شان نزولى كه براى آيه ذكر كرده اند نيز سازگار است چه اينكه گفته اند جمعى از فقراء مسلمين بودند كه اخبار مسلمانان را براى يهود مى بردند و در مقابل آنها از ميوه هاى درختان خود به آنان هديه مى كردند، آيه فوق نازل شد و آنها را نهى كرد ولى با اينهمه تعبيرات آيه مفهوم وسيع و گسترده اى دارد كه همه كفار و مشركين را شامل مى شود، و تعبير به غضب در قرآن مجيد منحصر به يهود نيست، بلكه در مورد منافقان نيز آمده است (فتح ۶) و شان نزول نيز مفهوم آيه را محدود نمى كند بنا بر اين آنچه در آيه آمده هماهنگ با مطلب گسترده اى است كه در نخستين آيه سوره تحت عنوان دوستى با دشمنان خدا آمده است سپس به ذكر مطلبى مى پردازد كه در حكم دليل بر اين نهى است، مى فرمايد: آنها به كلى از نجات در آخرت مايوسند همانگونه كه كافران مدفون در قبرها مايوس مى باشند «قَدْ يَئِسُوا مِنَ اَلْآخِرَةِ كَمٰا يَئِسَ اَلْكُفّٰارُ مِنْ أَصْحٰابِ اَلْقُبُورِ» زيرا مردگان كفار در جهان برزخ نتائج كار خود را مى بينند و راه بازگشت براى جبران ندارند لذا به كلى مايوسند، اين گروه از زندگان نيز به قدرى آلوده گناهند كه هرگز اميدى به نجات خويش ندارند، درست همانند مردگان از كفار چنين افرادى مسلما افرادى خطرناك و غير قابل اعتمادند، نه به قول آنها اعتمادى است، و نه براى صداقت و صميميتشان اعتبارى، آنها مايوس از رحمت حقند و به همين دليل دست به هر جنايتى مى زنند، با اين حال چگونه بر آنها اعتماد مى كنيد، و طرح دوستى با آنان مى ريزيد؟! خداوندا! هرگز ما را از لطف بى پايانت محروم و مايوس مگردان پروردگارا! چنان توفيقى رحمت فرما كه هميشه با دوستانت دوست و با دشمنانت دشمن و در طريق دوستيت ثابت قدم باشيم بارالها! ما را به تاسى كردن به اولياء و انبياء گرامت موفق دار آمين يا رب العالمين ولی برداشت بنده با تفاسیر بالا مقداری فرق داره آنجایی که می فرماید آنهایی که خدا بر آنها غضب کرده از آخرت مایوسند، بنده فکر می کنم آخرت دراینجا همان قیامت کبری باشد و آنجا که می فرماید همانگونه که کفار از اهل قبور مایوسند منظور از کفار همه کسانی است که نه بخدا و پیامبرانش و نه به معاد باور دارند و مقصود از اصحاب قبور همه امواتی هست که در طول تاریخ وفات کرده اند چه مومن چه کافر، و اینکه کفار از حیات برزخی اصحاب قبور به کلی مایوسند بر خلاف ما شیعیان و مسلمانان که برای اصحاب قبور حیات قائلیم و معتقدیم که اصحاب قبور می توانند ما را ببینند و صدای ما رو بشنوند و درین حیات مادی تصرف کنند به اذن الله، ولی تفاسیر بالا کفار من اصحاب قبور را اموات کافران در برزخ می دانند که از برگشت به این دنیا مایوسند که کمی با بقیه آیات قرآن در تضاد هست چون در بعضی آیات قرآن می بینیم که در آن دنیا بسیاری از اموات درخواست برگشت به دنیا را می کنند که نشان می دهد هنوز امیدی به برگشت به دنیا را دارند، هرچند که بنده جرات نمی کنم تفاسیر علما رو رد کنم ولی میگم شاید برداشت بنده هم وجهی از وجوه مد نظر آیه باشد. عذر خواهم که وقت مبارکتون رو گرفتم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید با توجه به اینکه شأن نزول، آیه را محدود نمیکند به هر حال سخن در آن است که ما نبایدبا جریانهایی که با انکار حقایق و انکار مقام اولیای الهی مورد غضب حضرت ربّ العالمین قرار میگیرند، دوست باشیم زیرا آنها اساساً متوجه افقهای معنوی که با شریعت الهی پیش میآید، نیستند و از این جهت به کسانی که متوجه سنتهای حضور در آیندههای توحیدی و در ابدیت نیستند، نباید هیچ علاقهای نشان داد وگرنه به نحوی با حضور خود و با روحیه مادیگرایشان جهت روحانی انسان را تیره و تار میکنند. موفق باشید
با سلام و عرض ارادت و آرزوی سلامتی و موفقیت روزافزون برای شما استاد گرامی: بنده آرزو دارم در قیامت در ذیل شاگردان شما محشور بشوم البته اگر شما بنده را به شاگردی بپذیرید. استاد نظر شما درباره چاکراه ها و منابع دریافت انرژی در بدن چیست؟ ممکنه راهنمایی بفرمایید و منبعی برای مطالعه معرفی فرمایید. در ضمن دوره های که با عنوان باطل سحر و جادو... آموزش میدهند را تایید میفرمایید؟ ممکنه ملاکی بفرمایید تا بنده متوجه بشوم خداوند اعمال را قبول میفرماید یا نه؟ آیا امام زمان (عج الله) از من راضی هست یا نه؟ همیشه ذهنم درگیر این مسئله است اما نشانه ای در خواب و بیداری در رد و قبولی اعمالم نمیبینم؟ خداوند بر توفیقات روحانی و معنوی شما بیافزاید. ما را هم دعا بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در رابطه با تمرکزی که در این روشها هست، میتوان از آنها استفاده کرد ولی با مبانی معرفت نفسی خودمان. ۲. بنا نیست که وارد این نوع کارها و دورهها بشویم. کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» متذکر میشود که چگونه با رجوع به آیات قرآنی ما به کلی حیطه خود را از حیطه جنّیان جدا کنیم. ۳. همین توفیق انجام واجبات و ترک محرمات بهترین ملاک است که حضرت ربّ العالمین ما را از انس خود محروم نفرمودهاند. قصه آن عارف سالک را دارید که شیطان به او القاء کرد اگر عباداتت قبول است، پس چرا لبیکی و جوابی از طرف حضرت حق نمیشنوی؟ جناب مولوی اینطور موضوع را با ما در میان گذارده است که:
آن يکي الله مي گفتي شبي
تا که شيرين مي شد از ذکرش لبي
گفت شيطان آخر اي بسيارگو
اين همه الله را لبيک کو
مي نيايد يک جواب از پيش تخت
چند الله مي زني با روي سخت
او شکسته دل شد و بنهاد سر
ديد در خواب او خضر را در خضر
گفت هين از ذکر چون وا مانده اي
چون پشيماني از آن کش خوانده اي
گفت لبيکم نمي آيد جواب
زان همي ترسم که باشم رد باب
گفت آن الله تو لبيک ماست
و آن نياز و درد و سوزت پيک ماست
حيله ها و چاره جوييهاي تو
جذب ما بود و گشاد اين پاي تو
ترس و عشق تو کمند لطف ماست
زير هر يا رب تو لبيکهاست
جان جاهل زين دعا جز دور نيست
زانک يا رب گفتنش دستور نيست
بر دهان و بر دلش قفلست و بند
تا ننالد با خدا وقت گزند
موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: یک کارشناس دینی سخنی فرمودند، لطفا نظر خودتان را در این باره بفرمایید. ایشان فرمودند که از نظر فقهی برای نماز واجب خواندن، حتما باید به طرف قبله باشیم اما از نظر عرفانی لازم نیست موقع نماز واجب خواندن روبه قبله باشیم. از کارشناس پرسیدم چرا از نظر عرفانی اشکالی ندارد، گفت عرفان میگویند «فاینما تولوا فثم وجه الله» .ترجمه: «به هر سو نظر کنی خدا را میبینی.» لطفاً نظرتان را در این باره بفرمایید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما در نمازمان به سیره رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» نماز میخوانیم و اینکه قرآن میفرماید: «فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ۚ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ...» در نماز، جهت و وجه خود را به سوی مسجدالحرام بینداز و البته این غیر از آن است که جلوات حضرت حق را در هر منظری مدّ نظر داشته باشیم. موفق باشید
با سلام: آیا منظور جناب ابن عربی از اولیا الله, انسانها ی کامل است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید همینطور باشد. ولی در هر حال سخن مربوط به جایی است که این واژه بهکار برده میشود. تو پای به راه در نه و هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید کرد. موفق باشید
با سلام: درباره حدیث «کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف» آیا خداوند نیازمند معرفی است؟ آیا خواستن خداوند محدود کردن خداوند نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار مفصل صورت گرفته است از جمله در «فصّ آدمی» که جناب ابن عربی در «فصوص الحکم» مطرح کردهاند که خداوند در آینه مخلوقات، وجهی از حضور خود را احساس میکند و یا به تعبیر بعضی از اساتید، حضور خود را در مخلوقات میچشد. موفق باشید
سلام علیکم: محضر جناب استاد طاهرزاده طاعات و عبادات قبول. لطفا تفاوت و وجه اشتراک تمرکز، تفکر، تعقل و توجه رو بفرمائید؟ ممنون میشم جواب و با ذکر جزئیات و مثال توضیح بفرمائید. تفصیل: اینکه در مکتب معرفت نفس توصیه به توجه به نفس شده و گفته شده انسان توجهش به هر ساحتی معطوف بشه بعد از مدتی خودش رو در اون ساحت خواهد دید و فطرتش باز خواهد شد به چه معناست؟ تمرین این توجه به من حقیقی و تمییز اون از تمرکز و تفکر و تعقل چه جوریه؟ متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این نوع موارد مفصل است. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» إنشاءالله زمینه تفکر در این موارد را میگشاید. موفق باشید
با عرض سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: ان شاءلله که شهد شیرین طاعت و عبادت در ماه مبارک رمضان برجانتان بیش از پیش نشسته باشه، سوالی از خدمتتون دارم ممنون میشم بنده رو راهنمایی کنید که از این حال بد و سردرگمی نجات پیدا کنم. بنده به لطف خدا ۲۲ سال دارم از سن۱۶ سالگی باز هم به لطف خدا در مسیری قرار داده شدم و تونستم ۳ سال حساس نوجوانیم رو در مدرسه ای مذهبی با مدیر و معلمانی دلسوز بگذرانم، در این سه سال از همنشینی با این خوبان خصوصاً در سال آخر دبیرستانم از لحاظ معنوی بسیار بسیار حال خوش و سبکی داشتم، ارتباط با شهدا، امام زمان، نماز شب، مطالعه ی کامل کتب مذهبی مثل نهج البلاغه، نهج الفصاحه، مطالعه ی عالی دروس مدرسه از الطاف ویژه ی خداوند به بنده بود و طی همین حال خوب عهدی که با خدا بستم که در رشته ای قبول شوم که واقعا مفید باشم و بتوانم تمام تلاشم را در خدمت به خلق او و امام زمان (عج) انجام دهم مشوق عالی من در این مسیر بود، به لطف خدا با تمام سختی ها و مشقتی که در زندگی شخصی و تحصیلی ام داشتم توانستم در رشته ی مشاوره دانشگاه فرهنگیان قبول شوم، در ابتدای ورود به دانشگاه همچنان این حال خوب و این امید و تلاش همراهم بود اما بعد از گذشت مدت کمی با گذراندن اوقات در خوابگاه دانشجویی در اتاق های ۱۰ نفره با افراد متفاوت و اهمال کاری و غفلت خودم بسیاری از این حال خوب را از دست دادم، نه توانایی حفظ مطالب دارم نه حتی انگیزه ای برای حرکت در مسیر، هدف همچنان هست اما من تغییر کردم نمیدانم علت دقیقش چیست ولی هرچه که هست شرایط جدید اصلا خوب نیست. نه قرائت قرآن و نمازش مثل قبل است نه دیگر مثل گذشته مطالعه ی کتب دینی دارم، حتی از لحاظ درسی نیز بسیاار افت کرده ام، حافظه ام ضعیف شده، دوره ی حفظ قرآن که روزی آرزویم بود را شرکت کردم اما نیمه رها کردم، شوق درس خواندن ندارم وقتی هم سراغ کتاب های درسی ام می روم نمیتوانم مطالب را حفظ کنم و همان مطالبی هم که از رو خواندم فراموش میکنم، دیگر آن شوق نماز شب را ندارم ولی برای رهایی از عذاب وجدان همراه نماز صبح قضای ۳ رکعتش را میخوانم آن هم با عجله، سعی میکنم دوره های معرفتی مثل تبیین منظومه ی فکری رهبری را شرکت کنم اما باز هم در وسط راه ادامه نمیدهم، برنامه ریزی برای انجام کار های روزمره که انجام میدهم به برنامه اصلا عمل نمیکنم، حال خوشی ندارم هدفی که داشتم کمرنگ شده و اینکه زیر قولم با خدا بزنم اشکم را در می آورد با اینکه جلسات مشاوره برنامه ریزی و تقویت انگیزه و اراده را شرکت کردم اما با این لالایی ها خودم خواب نمیروم، از اینجا رانده و از آنجا مانده شده ام، اگر نسخه ای برای این حال دارید از جوانی که سردرگم شده دریغ نفرمایید. 🙏😓
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید بالاخره برای حضور در مرتبه معرفتیِ بیشتر، باید معلوم گردد معارف قبلی را باید رشد داد تا اعمال ما با نشاط بیشتر و مطابق معارف عمیقتر شکل بگیرد و از این جهت حالتی که پیش آمده حالت بدی نیست تا به حکم: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِ » خود را با حضور در معارف عمیقتر بازخوانی کنید. توصیه بنده رجوع به مباحث «معرفت نفس» از یکطرف و حضور در تاریخ انقلاب اسلامی به عنوان سرباز این انقلاب از طرف دیگر میباشد. موفق باشید
سلام استاد عزیز و گرامی: پیشاپیش ماه مبارک رمضان رو بهتون تبریک میگم. استاد عزیز چه کنم خشم و غضب خودم رو کنترل کنم که امانم رو بریده؟ استاد الحمدالله ۱۵ ساله دراصفهان که فقط خواست خداوند بوده و سرنوشت من گره خورده در جمع رفقای مذهبی و مومن زندگی میکنم و اگر توفیقی باشه پای درس کلاس شما و کلاسهای مذهبی نشستم و به تازگی درس حوزه و طلبیگیم رو تمام کردم استاد نمیگم که انسانی خوبی هستم. خیلی رعایت میکنم که اعتقاداتم و دینم زیر سوال نره لباس قشنگ میپوشم در حین حفظ حجاب و اینکه شان طلبگیم زیر سوال نره و خیلی مسائل دیگه رو رعایت میکنم. سعی میکنم بیشتر الگوی عملی باشم نه اینکه فقط حرف بزنم ولی عمل نکنم ولی استاد چه جوری خشمم و غضبم رو کنترل کنم در مقابل خانوادم در مقابل عزیزانم که هر ساله دارن بدتر میشن عزیزانم روی آوردن به شراب خواری؛ فیلم و صحبتهای نامشروع؛ رقص در مکانهای عمومی و خنده و شوخی با نامحرمان و بی حجابی و هزار درد دیگه. استاد من به خاطر مادر مریضم میام شهرستان و خانواده من هم تشریف فرما میشن اینجا وقتی کارهاشون رو میبینم بهشون چیزی نمیگم که چرا اینکارا رو میکنید چون میدونم دعوا میشه و به خاطر حال مادرم رعایت میکنم ولی چرا منی که نمیتونم مثل اونها باشم اینقدر مورد اذیت و آزار قرار میگیرم؟ چرا اینقدر تحقیر میشم؟ چرا مورد تمسخر قرار میگیرم؟ همسرم میگن شما باید بهشون گیر بدید و گرنه اونا بهت گیر میدن ولی من رعایت میکنم چون از دعوا و ناراحتی میترسم. ولی استاد من نتونستم در برابر اینهمه گناه و درباره اینهمه توهین کردنشون تحمل کنم و کاری که نباید میشد انجام شد و من باهاشون دعوام شد. دعوایی که فک نکنم دیگه این جمع با بودن من در کنارشون اتفاق بیفته. نتونستیم خشم و غضبمون رو کنترل کنیم. استاد بی حیایی و بی بند و باری به اوج خود رسیده بود نمیدونم چیکار باید میکردم من خانوادم رو دوست دارم. استاد من به خاطر دیدار مادر راهیان نور رو از دست دادم و به جای زیارت شهدا اومدم زیارت مادرم چون میدونستم بودنم در کنارشون واجبتره و برکت دیگه ای برام داره به خودم قول دادم که عید هر اتفاقی در کنار خانوادم افتاد خودمو کنترل کنم تا ماه رمضان خوبی داشته باشم ولی هیچکدوم نصیبم نشد. برای حال دل من دعا کنید. راهنمایی کنید من باید چه میکردم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست باید فراموش نکنیم ما با اعمال بدِ انسانها باید مخالف باشیم و همواره انسانیت آنها را با احترام مدّ نظر قرار دهیم تا انسانیت آنها به ظهور آید، مگر آنکه انسانهای معاندی باشند که بنا دارند با حقّ و حقیقت مقابله نمایند. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام الله علیکم: استاد ممنون می شوم اصلاح فرمایید. چون انسان مظهر اسماء و صفات پروردگار عالمیان است. و از آنجا که ذکر و ذاکر و مذکور یکی است. میتوان در نظر داشت که در هنگام نماز و ذکر و دعا، خود را با حقیقت آیات و اذکاری که در همه عالم یکی است، هم جهت کرده ایم تا آنها به ذهن و زبان ما جاری شوند. و ما در این لحظه با هرچه که مظهر این کلمات است یکی شده آیم. و با اراده خود میشود با ذکر دیگری هماهنگ شد، به آن منتقل شد و آن را بروز داد؟ به همین طریق همه اعمال دیگرمان را؟ و غفلت از این حضور همان گناه و معصیت است؟ سایه حضرتعالی مستدام. آمین 🤲
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! رحمت حضرت حق همچنان گشوده و واسعه میباشد و ما را به سوی افقهای بلندمرتبه میخواند تا در آن عوالم عالی حاضر شویم. پس چرا با اذکاری که موجب قرب بیشتر به حضرت «الله» که جامع جمیع اسماء است و با اعمالی که ما را در آغوش حضرت محبوب قرار میدهد، ورود نکنیم؟ آری! «کم نخواهد شد بگو دریاست این». موفق باشید
