بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32528

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام شیخ: عیدت مبارک. من متولد ۷۹ هستم و تازه دانشجو شدم درکنار بیکاریام و ولگردی هام کتابای شما رو میخونم اما چون سیر مطالعاتی کتابای شما رو ندارم پخش و پلا میخونم برا همینم از شما یه سیر مطالعاتی می‌خوام که درست و حسابی بخونم. دمت گرم شیخ

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی ما نیز این بوده است که با سیر مطالعاتی که درسایت هست، جواب امثال جنابعالی را بدهیم. إن‌شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید

32128
متن پرسش

عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی بنده پیگیر مباحث حصرتعالی هستم اما به عنوان یک شاگرد ناچیز خواستم مطلبی را با شما در میان بگذارم. در همین جلسه روز سه شنبه ۱۴ دیماه که خاطره‌ای درباره آهوان نقل شد وقتی اخر خاطره از سردار نقل شد که من به دعای اینها هم محتاجم فرمودید این مهم نیست حتی شاید راوی خاطره خودش این را اضافه کرده. عرًم این است که چرا وقتی میخواهید تبیین وجودی داشته باشید یا جایگاه تاریخی را توصیف و تبیین کنید تا این حد از واژه‌های دینی و اخلاقی احتراز می‌کنید. شاگرد کوچکتان با اینکه کاملا در ضرورت فهم تاریخی با شما همدل است پیوندی جدانشدنی بین همه واژگان و دیدگاههای دینی با فهم تاریخی می‌بیند. ۱۳ و ۱۴ دیماه امسال کنار مزار حاج قاسم بودم. هم اینهمه توجه قلوب را ناشی از اخلاص سردار میدیدم چنان که حضرت آقا به آن تصریح داشتند، هم حاج قاسم عزیز را طلب تاریخی مردم میدیدم. شما استاد روشندل و بزرگوار ما هستید اما می‌شود به نگرانی بنده لحظه ای توجه کنید که مبادا تبیین های تاریخی و وجودشناختی، بوی سکولاریته بدهند. همچنان که در تاکید بر مقام خیال، مقام عقل و حتی عمل نادیده گرفته نشود. ملاصدرا پیامبر را در همه قوای عامله واهمه خیال و عقل در نهایت حد انسانیت میداند، تاکید بیش از حد بر یک جهت ما را از تعادل انسان کامل دور میکند. از صبوری حضرتعالی برای خواندن مشق‌های شاگرد کوچکتان ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تأکید بنده بر حضور بیشتری است که در بنیان تاریخیِ حاج قاسم می‌توان مدّ نظر داشت و آنچه بر روح او می‌گذرد را که حضور خدا در این تاریخ است؛ اصل بگیریم و واژه‌های دینی که در ادبیات امثال حاج قاسم‌ها مطرح می‌شود را سعی کنیم با نگاه هرمنوتیکی نظر کنیم تا معنای عمیق‌تری از اخلاص این افراد در کلمات‌شان دیده شود. عرض بنده آن بود که شهید حاج قاسم در این کلمات، به دنبال حضور گسترده خود می‌باشد و برای حفظ آن حتی توجه او به آهوهایی است که در کنار مقر قرارگاه قدس در حال چرا هستند و با ریزش برف از چریدن در آن بیابان محروم می‌شوند. این یعنی تقدم بودن بر اندیشیدن که بحث آن مفصل است. موفق باشید       

38898

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب استاد بزرگوار: می‌بخشید مدتیست، همسرم درگیر بیماری صعب العلاجی شدند و پزشکان هم امیدی ندارند. اضطراب بالایی دارم و واقعا کم آوردم، غم زیادی بر دل و قلبم وارد شده. شما چه توصیه ای دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که در این نوع سختی‌ها در دل انجام وظایفی که داریم از امتحان‌بودن این نوع مسائل غفلت نکنیم. عرایضی اخیراً در رابطه با سوره تغابن تحت عنوان «بسط وجود انسان در سایۀ بلا و ابتلا»https://eitaa.com/matalebevijeh/18004 شده است خوب است به آن عرایض توجه شود. موفق باشید

37137
متن پرسش

🔻 اطلاعیه🔻🎤🎤🎤🎤🎤🔻 اطلاعیه🔻 نمونه ای از جنگ نیابتی دشمن درسطوح مختلف❓️که لازم است ۰۰ محافظین امنیت هوشیارترباشند.وهم مردم▪️ وعدم این ۲ باعث سردرگمی واختلال وضرر وزیان میشود ⛔️🚫🚫🚫🚫 با عرض سلام پیامک های دریافتی از اقوام و دوستان با عنوان بسته کمک معیشتی را به هیچ عنوان باز نکنید، این لینک جعلی و تقلبی است و موجب هک شدن گوشی و اطلاعات بانکی شما خواهد شد. اصولا سایت‌های دولتی صرفا با پسوند .ir معتبر هستند و نه .com.⛅️⛅️⛅️ ⛅️🪴🪴🪴🕋https://eitaa.com/joinchat/953352387Cc754308909 🌍🇮🇷

متن پاسخ

🔻 اطلاعیه🔻🎤🎤🎤🎤🎤🔻 اطلاعیه🔻 نمونه ای از جنگ نیابتی دشمن درسطوح مختلف❓️که لازم است ۰۰ محافظین امنیت هوشیارترباشند.وهم مردم▪️ وعدم این ۲ باعث سردرگمی واختلال وضرر وزیان میشود ⛔️🚫🚫🚫🚫 با عرض سلام پیامک های دریافتی از اقوام و دوستان با عنوان بسته کمک معیشتی را به هیچ عنوان باز نکنید، این لینک جعلی و تقلبی است و موجب هک شدن گوشی و اطلاعات بانکی شما خواهد شد. اصولا سایت‌های دولتی صرفا با پسوند .ir معتبر هستند و نه .com.⛅️⛅️⛅️ ⛅️🪴🪴🪴🕋https://eitaa.com/joinchat/953352387Cc754308909 🌍🇮🇷

35357
متن پرسش

با سلام موضوع؛ وجه تمایز ناقص با غلط..... سوال مهمی برای مطلع این بحث لازم است اینست که؛ آیا آنچه که ما از خود و امورات جهانِ هستی درک می‌کنیم، حقیقتـــــــــــــاً آنچه که هست، است؟ زمانی‌که رسولش فرمود اللهم أرنی أشیا کما هي_ الهی امور را آنگونه که هست بر من بنمای و از طرفی در فرمایشات مولی علی (ع) است « اگر پرده از پیش روی من برداشته شود چیزی بر یقینم افزوده نگرد. برای کشف این سرّ از خود! باید در مسیرِ لامسیر میان رسالت تا امامت سیری کرد. و ای بسا از اجمال به تفصیل حداقل در این کانال برمن خرده گرفته نخواهد شد «ان‌شاءالله» اگر بگویم سیر از امام خمینی (قدس سره) تا امام خامنه ای (حفظ الله)........ مولانا در مثنوی شریف اشان راهکار جالبی دارند می‌فرمایند برای این سیر بایست به خروس بنگرید ببینید که صبح کاذب نمی‌تواند فریبش دهد چون او در این میان برای بیان حق همت گماشته نه بیان خود! اهل دنیا از این رو همیشه در اشتباه اند که صبح کاذب رهزن آنان است یعنی صدق و کذب را نمی‌توانند تشخیص دهند.
ای خروسان از وی آموزید بانگ / بانگ بهر حق کنید نه بهر دانگ
 صبح کاذب آید و نفریبدش / صبح کاذب عالم و نیک و بدش
 اهل دنیا عقل ناقص داشتند / تا که صبح صادقش پنداشتند
 حال سوال مهم ملاک سنجش صدق از کذب چیست؟ جواب، اگر میان صدق و کذب نمی‌توانیم تفکیک کنیم، نباید نظریه پردازی کنیم یعنی همین‌که متوجه باشیم «ما ملاک سنجش را ابتدا نداریم» و حقیقتا بر سر این نمی‌دانیم بمانیم قدم اول را نیک برداشته ایم. قدم بعدی اینست که ما (با مقدمه قدم اول) متوجه می‌شویم ملاک تشخیص را می‌توانیم داشته باشیم، فعلا نداریم اما میـــ‌ـــــــتوانـــــــیم داشته باشیم! یعنی جمع میان (نه _بلی) بعبارتی بپذیریم ما امور جهان و خود را آنگونه که هست، نمی‌یابیم اما می‌توانیم بیابیم! این نحوه از برخورد دیگر تعارضی میان سخن رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با امیر المومنین علی (ع) نخواهد بود که هیچ، بلکه سیر تکاملی است، می‌شناسم که اگر از خود پرستی خارج شویم به خود اصلی می‌رسیم، و هکذا نسل جوان امروز اگر در چهره رهبری، بطور تمام و کمال چهره امام خمینی ببیند، کاری کارستان کرده، به این مهم دست نخواهد یافت مگر با ندیدن خودیت، خود! ما باید به این سخن امام خمینی (ره) رجوع دوباره کنیم که نگوید انقلاب برای ما چه کرده بگوید ما برای انقلاب چه کرده ایم؟ متعاقبا رهبری می‌فرماید جوانان مطالبه گری کنند، چرا؟ چون می‌فهمانند که دیروز حربه تشخیص میان صدق و کذب بود اما اکنون تلاش برای کمال از نقصان است اینکه صدق و کذب را ما به نقص کمال نباید خلط کنیم تلاش تمام رسانه های معاند را بطور خلاصه، بنظر بنده، در این می‌شود عرض کرد که آنان دست به خلط نقص و غلط زده‌اند امید آفرینی امروز ما در رفع ابهام در این خلط نهفته است. ما نقص داریم اما درمسیر غلط نیستیم، ما امور را آنگونه که هست نمی‌یابیم اما می‌توانیم بیابیم. بگشای به امیدی تو دیده جاویدی / تا تابش خورشیدش از عرش فرازآید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بگذار از همین بیت آخری سخن گفته شود و آن نظر به امیدی است که امید تابش خورشید است از عرش. خدا می‌داند شهدای عزیز ما هرگز کمتر از این در نسبت با انقلاب اسلامی در افقِ نگاهشان نبود و این‌که می‌توانند در میدانی حاضر شوند که «فرش» و «عرش» به هم نزدیک گردند. آری! این‌جا است که از یک جهت این رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است که عرضه می‌دارند: «اللّهمّ ارنى الأشياء كما هي.» و از حضرت محبوب تقاضا می‌کنند حقیقت هر چیزی را بر او بنمایاند و از طرف دیگر در دل همین بستر حضور، مولایمان علی «علیه‌السلام» در کلیّتِ حضور در نسبت بین این دنیا و آن دنیا اعلام می‌فرماید: «لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِيناً» یعنی آنچنان در حضور بیکرانه خود حاضر شده‌اند که اگر پرده‌های دنیا کنار رود، هیچ چیزی بر یقین آن حضرت گشوده نمی‌شود زیرا خود را در تاریخی احساس می‌کنند که با اسلام شروع شده است و راه توحید در ظلمات جاهلیت به میان آمده است. در این راه است که اگر با پیامبر شروع شد و آن تقاضای متعالی به میان آمد، هرچه جلو رویم و باز جلو رویم این اجمال حقیقت است که به تفصیل بیشتر می‌آید و به گفته شما نسل جوان می‌تواند در آینه شخصیت فوق العاده رهبر معظم انقلاب به یک معنا همه حضرت روح الله را بنگرد هرچند که آینه، حکایت گزارش صاحب‌صورت را به ما نشان می‌دهد. و این همان تلاش برای عبور از «کذب دوران» و نزدیک‌شدن به «صدق زمانه» است تا «امید» چون خورشیدی در جان ما به درخشش آید. خدا می‌داند راست‌ترین سخن در این زمانه همان کلامی است که رهبر معظم انقلاب با ما در میان گذاشته‌اند یعنی «ایمان» به وعده الهی و امیدواربودن به هر آنچه در دل این ایمان به عنوان عطای الهی پیش می‌آید. موفق باشید     

34961

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد بزرگوار سلام و احترام: بنده نزدیک ده سال مادری داشتم که متبلا به سرطان بودند و دیدن رنج های ایشان به همراه سایر مشکلات خانوادگی، و در نهایت فوت ایشان منجر به افسردگی بسیار شدید در بنده شد. مدتی پس از فوت مادرم سعی کردم صبر پیشه کنم و با قرآن و امور معنوی به دنبال درمان خلأهای روحی خودم بودم، اما متأسفانه مدتی بعد به دلیل افسردگی شدید و تعدد مشکلات در زندگی نعوذ بالله دچار حس بدبینی به خداوند و کاهلی در انجام امور دینی شدم و بویژه کنترل طهارت چشم را از دست دادم و گناهانی را مرتکب شدم که تصور نمی‌کردم به آنها آلوده شوم. دانشگاه هم فضایی به شدت در نقد و انکار همه حلقه های اتصال معنوی از قرآن کریم تا مهدویت و ولایت فقیه را داشت و ناخواسته به تضعیف باورهای ما منجر می‌شد. همزمان با این اتفاقات دانشجوی بسیار موفقی بودم و اخبار مربوط به موفقیت هایم نقل مجالس شده بود و مستمراً شاهد پیشرفت در کارهایم بودم. به حدی که به دلیل موقعیت های شغلی خوب تصمیم به تأهل گرفتم. این وضعیت ادامه پیدا کرد تا زمستان سال گذشته که مجدداً تصمیم به اهتمام در انجام امور دینی و معنوی گرفتم اما آن زمان شدیدا به وسواس فکری و عملی دچار شدم. تا حدی که مرا به بیقراری های شبانه و گاه بی خوابی های مطلق چند روزه کشاند. مدتی دچار وسواس سلامتی شدم و هر نوع تغییر در وضعیت جسمی ام را نشانه ای از ابتلا به یک بیماری تلقی می‌کردم. سپس به شدت دچار وسواس عملی در زمینه طهارت شدم، بگونه ای که در تمام نماز مشکوک به شماره رکعات و صحت اذکار بودم و از طرف دیگر هجوم افکار ناخواسته شیطانی سراسیمه ام می‌کرد. هر زمان می‌خواستم به یکی از ائمه اطهار (ع) متوسل شوم، افکار توهین آمیز ناخواسته حلقه اتصالم را دچار اختلال می‌کرد و هر زمان در خیابان گام می‌نهادم، هجوم افکار منفی درباره دیگران و تصویرسازی های ناپسند از آنان عذابم می داد. اساتید طب سنتی علت را غلبه سودا عنوان کردند و تدابیر سودازدایی را تجویز نمودند. اساتید طب مدرن هم تشخیصشان ابتلا به ocd یا اختلال وسواس فکری عملی اجباری بود. اما نمی دانم چرا تصورم این است که بیش از همه این وضعیت معلول مسائل اخلاقی و روحی بنده است و اگر درمانی اساسی می‌خواهم باید در این زمینه جستجو کنم. در ماه مبارک رمضان مدتی مصرف داروهای شیمیایی را کنار گذاشتم و با انجام برخی دستورالعمل‌ها الحمدلله باورهای دینی ام بسیار تقویت شد و حالم رو به بهبود نسبی رفت و آن تصاویر ناخواسته کمرنگ شدند، اما همچنان بی خوابی آزارم می‌دهد و باعث می‌شود حال معنوی برای عبادت و ذکر نداشته باشم. از طرفی هم دلم نمی‌خواهد به مصرف داروهای شیمیایی روی بیاورم. و هم از ظهور گاه و بیگاه افکار شیطانی ناخواسته مکدر و ناراحت می‌شوم. از طرف دیگر، بسیار اهل استماع موسیقی بویژه سنتی و عرفانی بودم، اکنون از صبح که بلند می‌شوم تا آخر شب انگار در مغزم قطعات پراکنده موسیقی به صورت غیر ارادی پخش می‌شود و از کنترل من خارج است. به این فکر می‌کنم که شاید نیاز است از موسیقی توبه کنم. در زمینه امور معنوی واقعا دچار حیرت هستم. نمی دانم این وضعیت را عقوبت گناه بدانم، امتحان الهی بدانم، یا سحر و چشم زخم تلقی کنم؟ یا چون فرد به شدت موفقی بودم و بعد یکباره بیماری شدید پیدا کردم را استدراج بدانم. در کلام اساتیدی چون جنابعالی هر کدام از این موارد دستورالعمل‌های جداگانه‌ای دارند و من نمی دانم به کدام عمل کنم. چون علت را نمی‌شناسم درمان را هم نمی‌دانم چیست. آیا مراجعه به اساتید حوزوی علوم غریبه را مفید می دانید؟ از جنابعالی درخواست دارم اول اینکه لطفاً بفرمایید برای درمان این احوال چه کارهایی باید انجام بدهم؟ دوم اینکه برای بنده دعا بفرمایید تا ان شاالله بازگشت سلامتی ام فرصتی باشد تا بتوانم در ادامه عمر گذشته ام را جبران کنم و ان شالله به حد لیاقت مصداق «قَوِّ عَلى خِدمَتِكَ جَوارِحي وَاشدُد عَلَى العَزيمَةِ جَوانِحي» باشم و البته نذر کرده ام در صورت شفا از بیماری تمام تلاشم برای تحقق این دعا باشد. در ماه رمضان مدام به این فراز دعا فکر می‌کردم: وَاَعِنّي بِالْبُكآءِ عَلي نَفْسي فَقَدْ اَفْنَيتُ بِالتَّسْويفِ وَالاْمالِ عُمْري وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الاْيسينَ مِنْ خَيري فَمَنْ يكوُنُ اَسْوَءَ حالاً مِنّي و نمیدانم خداوند فرصت دیگری در اختیارم قرار می دهد یا خیر ان شاالله سلامت باشید و خداوند به حضرتعالی عمر با عزت بدهد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به روحانیتی که بحمدلله در عمق وجودتان هست و مانع می‌شود از حقیقت منقطع شوید و باید شکر کنید؛ بنده اولاً: جهت شفای هرچه بیشتر جنابعالی دعا می‌کنم و ثانیاً: رجوع به علوم غریبه را قابل اعتماد نمی‌دانم و پیشنهاد می‌شود بعد از مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن خود را وارد عالم مجرد خود بگردانید تا إن‌شاءالله به نتایج خوبی نائل شوید. موفق باشید

34550
متن پرسش

خداوندا! نمی‌دانم چه شد که اینجا نشسته‌ام در برِ تو! می‌نویسم از دردهای رفته‌ام و از درد‌های آمده‌ام. خداوندا! با من چه کردی؟ مرا از خانه بیرون کردی و دردهایم را جامه دیدارِ حضور پوشانیدی، و من در این حین به دنبال راهی برای، برای تو بودن می‌گشتم. خدایا! چه گشتی بر روزگار افتاد که من در برِ تو نشسته‌ام و می‌نویسم؟!! مرا که نوجوانی بودم با قلبی لطیف و زود رنج که کاری به کارِ دردها نداشتم. چه در من بود که اینچنین عاشقانه مرا از خود نمودی و در برِ خویش مرا به نوشتن واداشته‌ای؟! چه بود زندگیِ روزمره‌ای که سراپایش بوی مرداب می‌داد، تو با شکست رودِ مرداب‌گونه‌ام مرا به عمق دریاها بردی و فرصتِ بودنم دادی. راستی را! دیگران را چگونه راه می‌دهی؟! خدایا! تو خوب می‌دانی که دستان تو بوی مهربانی می‌دهد با لطف و کرم به بندگان، و من همانم که در دست تو خوابیدم، آرامش یافتم و سپس به بیرون افتادم. با دردِ تو سیاه کردم، بود و نبودهایم را، تا شاید آهنگِ دردم راهی به دستان تو باز کند. دوباره خدایا! بندگان تو مجال امتحان ابتلایی نداشتند، چرا که آنچنان حجاب زمانه دست بر چشمان‌شان بسته بود که در موقف خیر و شرّ نبودند و اصلا موقف امتحانی در پیشگاهت نداشتند که میان بهشت و جهنم، بهشتی‌بودن یا جهنمی‌بودن را انتخاب کنند، ولی تو با فریاد و اشارات خمینی که می‌گفت:

«ای سران اسلام، به داد اسلام برسید. ای علمای نجف، به داد اسلام برسید. ای علمای قم، به داد اسلام برسید؛ رفت اسلام.»

 همگان را به امتحان کوفی و کربلایی کشاندی و منت نهادی تا با امام، «بودن» و «نبودن» را به ما بچشانی و در بیابان‌ها و هورها و خاکریزهای آن جنگ چنان طعمِ «بودن» را به آنان چشانیدی که امام می‌گفت:

«خدا مى‌داند که راه و رسم شهادت کورشدنى نیست و این ملت‌ها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود.»

و ما را بگو؛ با ما بگو از آن آینده‌ای که نیامده است، خواهد آمد و در پیش توست. آیا دوباره طعمِ «بودن» را به کام‌مان شیرین می‌کنی؟! آیا دوباره خون سرخ ما ملجأ عارفان دلسوخته می‌شود؟! یا خونی‌است برای آمدن او، برای آن‌که او بیاید دستی بر سر جان‌های خواب آلوده بزند و بگوید اَیْنَ المنتظرون؟؟ و من چگونه‌ام در این میان؟! حاضر یا غایب؟ نمی‌دانم که چه بر این نسل تقدیر کرده‌ای و خواهی کرد؟ و چه آینده‌ای را برای این نسل مقدّر کردی؟ ای ولیّ! می‌دانی که جان‌ها از «نبودن» به ستوه آمدند! و مباد که «نیست» بر «هستِ» این جان‌ها غلبه یابد، تو «هستی» و از «هستِ» تو ما هستیم، ولی راستی! اگر چنان است پس اراده‌های ما نیز از آنِ توست و تویی که در جان‌ها عزم‌ها را قرار می‌دهی و راهیِ سفرشان می‌کنی و راستی! چه کس را به این سفر می‌خوانی منتظران؟! عاشقان؟! عاقلان؟! یا هم غافلان، آنان که در دردِ «نبودن» به خود می‌پیچند؟؟!!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آیدباید به آن‌هایی فکر کرد که به گفته شما از دردِ «نبودن» به خود می‌پیچند. حرف اینان است که می‌‌گویند: «چون یافتمت جانان، بشناختمت جانا». زیرا او را دوای دردِ خود می‌یابند. مانند حضرت روح الله که به گفته شما، او معنای «بودن» و «نبودن» را به ما چشاند. آری! با هستِ او بود که ما معنای هستی را فهمیدیم و اگر انقلاب اسلامی را پاس می‌داریم، از آن جهت است که در دیروزمان از خود می‌پرسیدیم «ما کیستیم؟» و برای چه زنده هستیم؟ - آیا جز این است که وقتی انسان زندگی را گم کند، این سؤال برایش پیش می‌آید؟ هر کدام از ما چون رُباطی بودیم که بدون هر معنایی باید در برنامه‌ای از پیش تعیین‌شده قرار می‌گرفتیم بدون هیچ آینده‌ای که معلوم کند ما حقیقتاً موجودات زنده‌ای هستیم که می‌توانیم با ابتکارات خود به آینده‌مان معنا بدهیم. ولی این خداوند است که در دل این تاریخ، ما را در بر گرفت و این شد که شما را با نوشتنی این‌گونه به میدان آورد تا خود را در این نوشته‌ها «بسط» دهید و به گفته خود، به عمق دریایی که در پیش است، سیر کنید و از اشاراتی که حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به میان آورد، جهانی در مقابل ما گشوده شد که با حضور در آن جهان، ما قامت بلند خود را با زیارت شهیدان‌مان تجربه خواهیم کرد، قامت بلندی که زندگی را بیرون از آرزوهای وَهمی جهانِ مدرن به ما برمی‌گرداند. موفق باشید

34346

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: از کلام علامه طباطبایی اینطور فهمیده می‌شود که طینت انسان ماده اصلی وجود وی است. حقیقت این طینت چیست؟ چه تفاوتی بین طینت و وراثت وجود دارد؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طینت همان مبنای وجودی و امکان ذاتی انسان است. ولی وراثت، امری است که عارضِ وجهِ امکانی انسان می‌شود. موفق باشید

34310

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و وقت بخیر: استاد ببخشید شما ارتباط نظریه ی وحدت وجود ابن عربی رو با مکتب پاتئیستی چطور تلقی می‌کنید؟ یکین؟ متضادن؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مکتب‌ها را نمی‌شناسم. آری! وحدت وجود به معنای آن‌که حقیقتی در همه عالم با یگانگیِ خاص‌اش جاری است و همه عالم مظاهر حضور بیکرانه او هستند؛ قابل قبول است ولی نمی‌دانم آیا مکاتبی که می‌فرمایید به همین معنا حضور حضرت حق را متذکر هستند؟ یا پایه‌هایی از توهّم و تصور در آن‌ها در میان است؟ موفق باشید

34299

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: روز ها با پستی و بلندی در گذرند و ندانم که چون منم... حس و احوالم همانند آنیست که مسیر را رفته اما از بد حادثه این جا به پناه آمده‌. روزهایی که بر من می‌گذرد احوالی که در نظاره نشسته ام، گویای احوالیست نه چندان ناشناخته بلکه از یاد رفته... استاد اکثر سیر مباحث ها و کتاب ها بخصوص مباحث معرفتی را که از چشم می‌گذرانم و بر گوش می‌نوازانم ، اینگونه بر نظرم جلوه گر می‌شوند که با آنها مأنوس بوده ام و حال آنها یادآورم شده اند. از همین رو رنجورم و دلخسته، البته نه به معنای تا امیدی به معنای شرمساری که توان از کف رفته و پیش بردن مطالعه در هر زمینه برایم آنچنان دلکش نیست و با این حال از مباحث معرفتی توان گذر ندارم... چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله در این مسیر با طی مقدمات لازم، با اُنس با روایات و قرآن، جهانی که برای اولیای الهی گشوده شده است، برایتان گشوده می‌شود. موفق باشید

34244

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود استاد طاهرزاده: مدتی است گرفتار بیماری شدم، بسیار بی حوصله و ناامیدم. هرچند خیلی شنیدم انسان بیمار خیلی مقرب هست و چه و چه. اما هر مشکلی در زندگی راه حل داشته غیر از بیماری های صعب. خانواده ام هم خیلی سرحال نیستند و اینجور بگم بسیار بسیار خودم رو در قعر دره ای می‌بینم که راه نجات نیست و همین موارد باعث دلسردی و حسادت و نفرت شده. صبرم تمام شده. بنظر شما چرا خدا شفا نمیده، مخصوصا این امراض را؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید به این فکر باشیم که شاید مصلحت ما در این نوع بیماری‌ها باشد. این‌جا است که صبر بر بلا معنا می‌دهد و موجب گشایش معنوی می‌گردد. موفق باشید

34152

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: وقت بخیر استاد! استاد داشتم خطبه فدکیه رو مطالعه می‌کردم رسیدم به آخر داستان که حضرت زهرا سلام الله علیها از مسجد برگشتن خانه و با امام علی علیه السلام گفتگو هایی داشتن راستش من کسی نیستم که بخوام ایراد بگیرم ولی هر جور فکر می‌کنم نمیتونم گفته های حضرت زهرا به امام علی رو بپذیرم چون کلماتی بکار برده شده در معنی خیلی تند و یه جورای طعنه زدن به امام و برداشت نوعی تعلل کردن از امام رو میرسونه اصل خطبه که کاملن مشخصه ولی همون آخرش رو اگه لطف کنید تبیین کنید. ممنون میشم خدا خیرتون بده.🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی در کتاب خود تحت عنوان «زندگانی فاطمۀ زهرا «سلام‌الله‌علیها» دقیقاً همین اشکال را مطرح می‌کنند و می‌فرمایند این قسمت به احتمال زیاد، ساختگی باشد زیرا آن کسی که این قسمت را جعل کرده است متوجه نبوده حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» در خانه، خطبه نمی‌خوانند. در حالی‌که جملاتی که از حضرت با همسرشان در خانه نقل شده است، همان حالت سجع‌گونه خطبه‌ای را دارد که در مسجد مدینه نقل کرده‌اند. علاوه بر این اساساً فضای سخن، فضایی نیست که بتوان آن را به حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» نسبت داد. موفق باشید  

33756

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوارم: اگر برای کسی که به بلایی مبتلاست طلب صبر کنیم یعنی طلب بلای بیشتر کردیم؟ یا چون بلا رسیده با اون روایت که می‌فرماید طلب صبر یعنی طلب بلا و عافیت بخواهید منافات دارد یا نه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طلب صبر در معارف دینی ما به معنای طلب توانایی است تا از آن امتحان‌ها به‌خوبی عبور کنند و هرگز طلب صبر برای کسی به معنای طلب بلا نیست. موفق باشید

33366

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و خسته نباشید: استاد قیافه برزخی افراد که می‌گویند برخی بسیار زشت و بد شده است. آیا به محض عوض شدن حالات درونی فرد در این دنیا آن چهره نیز تغییر می‌کند؟ یا آن چهره ثابت و پایدار است؟ وسواس گونه به این موضوع فکر می‌کنم. من در جوانی گناهانی و حتی بی نمازی داشته ام ولی الان توبه کرده و پشیمانم. هراسانم بعد از مرگم چه می‌شود؟ خواب بدی در این مورد دیدم که مرا پریشان تر کرده است. وای از رسوایی برزخ و قیامت...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چهره برزخی و قیامتیِ انسان مطابق همان احوالات و باورها و اخلاقی است که در همان موقعیت دارد و ربطی به احوالات و باورها و اخلاقیات قبلی او که از آن عبور کرده است، ندارد. موفق باشید

33227

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: استاد من حدود ۲۱ سال سن دارم و امشب (شب تاسوعا) به نور حضرت ابوالفضل یک دغدغه ای به ذهنم آمد که به شما عرض می‌کنم. یک حسی به من القا شد که حس می‌کنم ( با توجه به قرائن و شواهد) تمام ابعاد وجودی ام در حجاب اکبر قرار گرفته است و از یک زمانی به بعد رشد نکرده اند، بخواهم برایتان واضح بگویم؛ اینست که بعدهای مختلفم مانند دانه ای می‌ماند که هنوز سر از خاک بر نیاورده است، مثلاً رشد فردی، اجتماعی، فهم، عقل، روح، دید، نگاه، بیان، حتی جسم و رشد علمی، معنوی، و هر چیزی که فکرش را بکنید که در معرض رشد قرار دارند، متوقف شده اند و وارد یک حجابی شده اند که نه می‌دانم سببش چیست و نه می‌دانم اسباب رفع آن چه می تواند باشد!! یک حس خیلی ضعیفی که دارم، اینست که حس می‌کنم آن دانه که هنوز سر از خاک بر نیاورده، دائماً درحال ریشه دوانی است واقعاً از جهاتی که درکشان می‌کنم و عرض کردم، (به خصوص رابطه اجتماعی که نمی‌توانم ارتباط برقرار کنم) در تنگنای سختی هستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این موارد به قبض و بسطِ روح خودتان بیندیشید و این‌که انسان در هر دو حال می‌تواند با رعایت دستورات الهی راه خود را به سوی خدا بگشاید. و در همین رابطه تقویت ابعاد معرفتی از یک طرف و ابعاد سیاسی مثل حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی به میان آمده است از طرف دیگر، کار ساز است. موفق باشید

33138

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد ارادتمند هستم: استاد چه کار کنیم که اراده ما محکم و استوار شود و و نفس ما را سمت تمایلات دنیوی نکشاند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعمق در معارف اسلامی از یک طرف و حضور در جمع مؤمنین مصمم به دفاع از انقلاب و رهبری از طرف دیگر کارساز است. موفق باشید

32602

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب: إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً «۱۹» إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً «۲۰» وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً «۲۰» إِلَّا الْمُصَلِّينَ «۲۲» الَّذِينَ هُمْ عَلى‌ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ «۲۳» همانا انسان، بى‌تاب و حريص آفريده شده است. هرگاه بدى به او رسد، نالان است. و هرگاه خيرى به او رسد، بخيل. مگر نمازگزاران! آنان كه بر نمازشان مداومت دارند. سوالی که از این سوره پیش اومده اینکه خب طبیعتا تا چیزی‌رو ندانیم چی هست نمی‌توانیم برپاش کنیم و نمی‌توانیم بهش برسیم و در نتیجه می‌بینیم مثلا نماز اون تاثیری که تو آیات و روایات ذکر شده و داره‌رو بر ما نمیگزاره. خب نماز چیست!؟ از طرفی هم فکر می‌کنم لازم هست بدانیم و چیزی نیست که نشه بهش رسید چراکه خدا خودش واجب کرده تحت هرشرایطی. خدا هم که تکلیف مالایطاق نمی‌دهد! پس قطعا می‌شود فهمید و رسید که اینطور تو قرآن و روایات گفته شده. توضیح می‌فرمایید؟!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته خوب است فکر کنید که خداوند «ربّ العالمین» است و به نور ربوبیت خود بنا دارد انسان‌ها را به کمالی که نیاز آن‌ها است برساند و با نماز به عنوان راهی به سوی او ما را وارد عالَمی می‌کند که فطرت ما نیاز دارد. یعنی عالمِ «ربّ العالمینی» و لذا فرمود: «اَقِم الصلواة لذکری» نماز به پا دارید تا به یاد من باشید. و این راهی است که برای کمال ما در مقابل ما گذارده، حال هرکس مایل است به کمالات خود نایل شود می‌تواند آن راه را انتخاب کند. موفق باشید

32141

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سوالی که من از محضر استاد عزیز دارم این هست که حکم فعالیت هایی که به شبهه و ایجاد شک در امور مختلف حکومت دینی می پردازند چه هست؟ شک و شبهه به اصول دین به صورت کلی یا نسبت به جنبه حاکمیتی دین، نسبت به حاکم دین یا نسبت به کارگزاران حکومت دینی چه هست؟ در حکومت دینی آیا می توان حتی به هدف خرابکاری کار فکری علیه مبانی دینی انجام داد؟ آیا تا زمانی که این کارهای فکری و تبلیغی منجر به حرکت مسلحانه و درگیری نشد می توان حکم قضایی صادر کرد؟ به عنوان مثال در جامعه امروز ما یک نفر در فضای مجازی کانالی دارد و مدام شبهه پراکنی می کند در حکومت دینی خصوصا در حکومتی دینی اسلامی و خصوصا در حکومت پیامبر و امامان آیا آزادی های اینچنینی وجود داشت یا از ابتدا جلوی این نوع فعالیت ها می ایستادند و برخورد قضایی می کردند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه می‌دانم بخواهیم و نخواهیم در این شرایط بالاخره و در این فضا از روبه‌روشدن با این شبهات، گریزی نیست عمده آن است که با جوابگویی درست به آن‌ها بدون تعصب بی‌جا، عظمت اسلام حقیقی روشن می‌شود و مرز بین اسلام حقیقی و غیر حقیقی معلوم می‌گردد. موفق باشید

35370
متن پرسش

سلام: برای بنده که تلاش هایی در راه حقیقت نموده ام قاعدتا هوش مصنوعی و شیادی هایی که ممکن است همانند اهریمنی که جناب دکارت مطرح می کند بکند پدیده ی بعضا خوش آیندی نیست. اخیرا در اخبار آمده است که این بار شست و شوی بام کعبه با هوش مصنوعی صورت پذیرفته است امید که تا بیت پروردگار کاملا تسخیر نشده است فکر عاجلی نماید که فرمود «أنا رَبُ الإبل فإنّ للبیت ربّا» ما که ابلمان سالهاست در گل مانده است و دستمان از حقیقت شاید کوتاه است و اخیرا هوش مصنوعی هم مزید بر علت شد. گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می‌رود باید رفت درین عالم که یقینی معلوم نیست به دست آید اگر آن عالم هم بازتاب اینجا باشد ترسم در آنجا هم بی بهره از یقین باشم و آنگاه باید از حق پرسید چه حاصل از خلق موجودی که چنین غریق تردید تا ابد باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید جایگاه هوش مصنوعی به عنوان نرم‌افزاری که برنامه‌هایی به او میدهند تا با انسجامی خاص، عکس‌العمل نشان دهد، جایگاهی نیست که بیرون از سنن الهی باشد و خداوند جهان را به او واگذار کند و از این جهت هر اندازه ما متوجه سنن لایتغیرِ جاری در این عالم باشیم، در نسبت با هوش مصنوعی برخورد حکیمانه خواهیم داشت. مگر ملاحظه نکردید که فضای مجازی به امید داده‌های هوش مصنوعی در فتنه اخیر، چه امیدهایی داشتند ولی غافل از آن‌که هر آنچه را به هوش مصنوعی داده بودند که اکثراً با توهّم برنامه‌ریزان همراه بود؛ به آن‌ها داد و آنها خود را در جهانی یافتند که اساساً وجود خارجی نداشت زیرا خداوند است که مدافع مسیر توحیدیِ این ملت بود و هوش مصنوعی تا این‌جاها نمی‌تواند حاضر شود و سنن الهی را درک کند. موفق باشید

34883

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و ارادت و ضمن قبولی طاعات: با توجه به احادیثی مثل «اول ما خلق الله روحی» آیا این روح همان حیقیقت نوری اهل بیت (ع) و پیامبر(ص) می باشد؟ و اینکه اگر این روح همان حقیقت ست چرا در شب قدر نازل می شود؟ منظور از نازل شدن چیست؟ مگر همیشه این حقیقت موجود نیست چرا باید بر قلب پیامبر نازل شود؟ مگر همیشه پیامبر (ص) در اتصال با حق (واسطه فیضی) نیست؟ و اینکه نسبت حقیقت نوری اهل بیت (ع) با این روح در آیات و روایات چیست؟ چرا در سوره قدر می فرماید ملائکه و روح (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ) نازل می شود ولی در سوره نحل می فرماید ملائکه به وسیله روح (يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ...) نازل می شوند؟ تفاوت و جدایی این دو مسئله در چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در شب قدر، اولیای الهی با نزول ملائکه و روح در نزد خود و در باطن خود، بیشتر و بیشتر حاضر می‌شوند و این در واقع، نوعی نزول یا سیر به باطن به حساب می‌آید. ۲.  شب قدر دارای ظرفیت فوق‌العاده‌ای است که حتی روح هم نازل می‌شود، روحی که از سایر فرشتگان برتر است حتی به نعبیری فرموده‌اند: اعظم فرشتگان است. و لذا در آیه  (يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ) متذکر این امر است که در غیر از شب قدر، بعضاً به نورِ روح، سایر فرشتگان نازل می‌گردند. موفق باشید

34393

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: ببخشید یکی از اساتید ما بر این نظر تاکید داشتند که دین اسلام ابداََ با موضوعاتی نظیر نظریه سوپ بنیادین و فرگشت مخالفتی ندارد و حتی از آیات قرآن نیز این مباحث علمی استنباط می شود. با توجه بر این نکته که در آزمایشاتی، نظریه سوپ بنیادین اثبات شده است¹ و عنوان «نظریه» به خاطر این است که هنوز تحقیقات درباره آن ادامه دارد تا مطالب و تبصره های نوینی به آن افزوده شود- ما می‌بینیم در آیه ۳۰ سوره مبارکه انبیاء خداوند متعال در اول کار بحث اتصال زمین و آسمان را می کنند و جداسازی آن دو را: «أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا» و سپس بلافاصله می‌فرمایند: «وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ؟»¹ و مطرح می‌کنند که هر چیزی را از آب آفریدیم (طبق کتاب شریف المیزان، جعل به معنای خلق برداشت می شود) حال این تطابق می یابد با همان اصل اولیه سوپ بنیادین و پیدایش نخستین آثار حیات در اقیانوس ها و پیشرفته شدن موجودات تحت تدبیر خداوند و رسیدن آنها به شکل هوشمند امروزی! جالب است که حضرت علامه طباطبایی (ره) نیز در ذیل این آیه تأکید می‌کنند که اصول علمی هم این قضیه را اثبات کرده است و می فرمایند: «و جعلنا من الماء كل شى ء حى»- از ظاهر سياق بر مى آيد كه كلمه «جعل» به معناى خلق، و جمله «كل شىء حى» مفعول آن باشد، و مراد اين باشد كه آب، دخالت تامى در هستى موجودات زنده دارد، همچنان كه همين مضمون را در جاى ديگر آورده و فرموده است: «و اللّه خلق كل دابه من ماء»، و شايد واقع شدن اين مضمون در سياقى كه در آن آيات محسوس را مى شمارد، باعث شود كه حكم در آيه شريفه منصرف بغير ملائكه، و امثال آنان باشد، ديگر دلالت نكند بر اينكه خلقت ملائكه و امثال آنان هم از آب باشد، و اما مسأله مورد نظر آيه شريفه ، يعنى ارتباط زندگى با آب، مسأله اى است كه در مباحث علمى به خوبى روشن شده و به ثبوت رسيده است.)² در صورتی که قبل از حضرات آدم و حوا (علیهم السلام) نوع بشر بر روی زمین زندگی می کردند و از این موضوع آگاهی داریم و این آیات را به آن بشر نسبت می دهیم از افراد مذهبی که می پرسیم می گویند خلقت آدم و حوا خاص بوده است و آنها از این قاعده مستثنی هستند و خداوند آنها را در عرش خلق نمود و بعد از ترک اولایی آنها را هبوط داد و دفعتا آنها وارد زمین شدند! و این موضوع قدری تعجب آور و صد البته انحراف ساز است و خدشه ذهنی ایجاد می کند. در پرانتز عرض کنم: (وقتی که حضرات آدم و حوا علیهم السلام با هم زندگی می کردند قبل از هبوط ایشان، شیطان از غیب، طرد شده بود ولی شیطان آن دو را وسوسه کرد. می توان گفت که محل زندگی حضرت آدم و حوا علیهم السلام در سطح بالاتری روی همین زمین بوده است؟) خواهشا این مشکل را برای بنده حل بفرمایید. با تشکر 🌹 ___________________________________ پانوشت: ¹-الأنبياء: أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ(۳۰) ²-ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۳۹۴

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» شده که خوب است برای رجوع مفصل به این بحث، به آن کتاب رجوع شود. به نظر می‌آید می‌توان این نکته را مدّ نظر آورد که احتمالاً‌ «هبوط» به معنای جابجاییِ مکانی نباشد، بلکه تغییر منظر است و از این جهت چون آدم و حوّا – که نماد آدمیت انسان‌ها هستند- به شجره نزدیک شدند، خود را عریان دیدند، یعنی منظر آن‌ها نسبت به «خود» و جهان بیرونی تغییر کرد.

در مورد «آب» یا «ماء» می‌توان به آیه‌ای نظر کرد که می‌فرماید: «وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ» که «ماء» در این‌جا وجه مطلق و بیکرانه‌ای از «وجود» است که در آن مقام متعین به جلوه خاصی نشده. موفق باشید

34379

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: کاش صوت‌هایی که بعضا توصیه می‌کنید گوش بدیم را می‌دادید رفقا تا بزارند روی سایت. مثلا در یک صوتی اشاره به درسگفتار هگل دکتر خاتمی در قم کردید ولی ما صوتش را پیدا نکردیم. اصلا کاش می‌شد کانالی برای درسگفتارهایی که مد نظرتان هست تشکیل می‌شد تا بقیه هم استفاده می‌کردند. حس می‌کنم صوت هایی که بعضا شما دارید را نشه راحت پیدا کرد. لذا نشرش مفید است. ان‌شاءالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً این کار مشکلی است ولی باید فکر کنیم ببینیم چه راه حلی برایش می‌توان در نظر گرفت. موفق باشید

34270

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: طبق استنباط بنده در خصوص علت خلقت با توجه به آیه شریفه وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ عبادت هست و این عبادت طبیعتا نماز و روزه و خمس و زکات و... که حداقل هایی هست که خداوندمتعال برای بنده خود تکلیف کرده نیست و منظور از عبادت برطرف کردن مشکلات بنده خدا و دستگیری ار بندگان خدا می باشد. خداوند متعال به هر انسان استعدادها و توانایی هایی داده و در مقابل این استعدادها نیازهایی رو در بعضی افراد ایجاد کرده، به طور مثال بنده مهندس عمران هستم و توانایی ساخت خانه را دارم و این استعداد و توانایی هست که خداوند متعال به من داده و در مقابل افرادی هستند که به خانه نیاز دارن و من با ساخت خانه برای این افراد هم خدمت به خلق کردم و عبادت کردم و مطابق روایات کار کردن مرد جهاد در راه خدا حساب می‌شود و هم به در آمد رسیدم. نظر شما را در رابطه با این موضوع جویا هستم آیا این تفکر صحیح است که اگر هر فرد مسیر استعداد خدایی خود را تقویت کند و خدماتی که به بندگان خدا می‌دهیم آیا به هدف نهایی خلقت می‌رسیم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید و در همین رابطه جناب سعدی می‌فرمایند:

عبادت به جز خدمت خلق نیست

به تسبیح و سجاده و دلق نیست

تو بر تخت سلطانی خویش باش

به اخلاق پاکیزه درویش باش

به صدق و ارادت میان بسته‌دار

ز طامات و دعوی زبان بسته‌دار

قدم باید اندر طریقت نَه دَم

که اصلی ندارد دمِ بی‌قدم

با توجه به آیه مذکور، اساساً عبادات وقتی در همه ابعاد آن صورت گیرد موجب هرچه بیشتر نزدیک‌شدن به خداوند و معرفت عمیق‌تر نسبت به خداوند می‌شود. موفق باشید

34022

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام به استاد عزیز و گرامی: ۱. اگر کسی حجاب را قبول نداشته باشد آیا اوکافر هست؟ ۲. اگر کسی نماز نخواند و پایبند به دین نباشد و یا پای ماهواره هستند از فامیل هستند اگر رفت و آمد نکنیم آیا گناه هست زیاد با آنها رفت و آمد نمی کنیم؟ باتشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این راحتی‌ها نمی‌توانیم به جهت این امور بحث کفر این افراد را به میان آورد. آنچه در اصل، موجب کفر است نفی اصول دین است به همان معنای توحید و نبودت و معاد. فاصله‌گرفتن از فضای این افراد، رویهمرفته خوب است ولی اولاً: منجر به قطع رحم نشود ثانیاً: اگر با زمینه‌های گفتگو و از سر دلسوزی می‌توان تذکراتی به آن‌ها داد، کوتاهی نگردد. موفق باشید

33740

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: بنده حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را بسیار دوست می دارم اما آنچه می بینم این است که نمی‌توانم ایشان را آنگونه که شایسته است بشناسم. پس آیا این قضیه صحیح است که عرفا و علمای انقلاب اسلامی و شهدای آن همچون شهید آوینی و بهشتی و سلیمانی و غیره بسط دهنده تعیینات حقیقیه قلبی آن جنابند و با رجوع به آن ها در واقع حضرت امام را می یابم؟ و این درست است که با هرچه معرفت بهتر در رجوع به رهبر معظم انقلاب حفظ الله که به نوعی جامعیتی از حقایق دورانِ انقلاب اسلامی را در قلب او خدا قرار داده است می توانم بهتر حقایق انقلاب و شناخت حضرت امام را دریابم؟ زیرا نگاه بنده این است در ابدیت خویش به آنچه خدا برایم در زمان زیستنم روبرویم قرار داده است ارتباط برقرار کنم و بپذیرم و در آن زندگی کنم این بسیاری از مسائل ابدیتم را حل می کند و در دنیا نیز حیاتی با شعف به من عطاء می کند. می‌دانم انقلاب اسلامی بیش از آن است که در هزاران رجوع مختلف دریابم و تمام هم نشود اما یک رجوعش این است.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: البته و صد البته. آری! همچنان‌که مولایمان علی «علیه‌السلام» آینه ملموس نور محمدی «صلوات‌الله‌علیه وآله» بوده و هستند، عزیزانی همچون شهید آوینی و شهید بهشتی و شهید سلیمانی، آینه جمال روحانی حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌باشند و از آن طرف، مواجهه با مقام معظم رهبری و با نظر به ابعاد شخصیتی ایشان، با این رویکردی که می‌فرمایید بهترین مواجهه است. موفق باشید

نمایش چاپی