بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34569

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام عليكم استاد: خدا عاقبتتان را ختم به شهادت ​کند. من می خواستم بدایه و نهایه را با صوت های استاد صمدی آملی شروع کنم، به توصیه ی برخی از اساتید به خاطر شم عرفانی ایشان در مطالب بدایه و نهایه و بسنده نکردنشان به مباحث عقلی صرف ولی مطالبی را در برخی از سایت ها دیدم که علما شرکت در جلسات ایشون رو حروم کردند به خاطر برخی گفتارهای ایشان مثل این گفتار: وجود حق متعال متن وجود جمادات و نباتات و حيوانات و انسانها است، يعني ما دو وجود نداريم، بلکه هر چه هست يک وجود است که در قوالب و اندازه‌هاي گوناگون ظهور کرده است، نه اين که وجود زمين غير از وجود آسمان، و وجود آسمان غير از وجود حق متعال بوده باشد. و بقیه اش هم در این لینک زیر هست: http://nasiri1342.blogfa.com/post/95 حالا می خواستم بدونم مواضع ایشان درسته؟ و خوبه صوت هاشون رو گوش کنم؟ یا کسان دیگه ای هم هستند که برای شرح بدایه و نهایه شرح صوتی داشته باشند با شم عرفانی نه عقلیه صرف؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این گفته‌ها در دستگاه عرفانی قابل توجیه است. ولی شاید بهتر باشد که با صوت‌های آقای امینی‌نژاد شروع کنید زیرا بحث را خیلی وسعت نداده‌اند، بیشتر سعی کرده‌اند اصل مطلب را با مخاطب‌شان در میان بگذارند. موفق باشید

34039

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: با توجه با اتفاق بازی اول تیم ملی و نخواندن سرود توسط بازیکنان تیم، و اینکه دارن برای پرچم و نام جمهوری اسلامی ایران بازی می کنند اما در حین حالا حرکت اشتباه و بازیکنان و نخواندن سرود ما را بسیار ناراحت و غمگین کرد، الان در دو بازی باقی مانده نمی دانم باید چه حسی نسبت به تیم داشت از طرفی بخاطر نخواندن سرود بسیاری از این مجموعه تیم ناراحت و عصبانی هستم و از طرفی هم نام مقدس جمهوری اسلامی در میان است؟ آیا از باخت تیم ملی می‌شود ناراحت نشد؟ یا اگه پیروز بشن چطور میشه برای بازیکنانی که هدف اصلی که جنگیدند برای نام مقدس جمهوری اسلامی است را فراموش کرده اند خوشحالی کرد؟ لطفاً تحلیل کلی خودتان را نسبت به این موضوع بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به نکات سؤال و جواب شماره 34039 به نظر می‌آید با توجه به این‌که بازیکنان در زیر فشار تحریم بازی به هر حال بازی کردند و در بازی خود، کوتاهی ننمودند؛ نباید نسبت به نخواندن سرود حساسیت به خرج داد به‌خصوص که به گفته آقای رسایی: «نگاهی به تیم ملی فوتبال در سال‌های گذشته نشان می‌دهد، هیچگاه خواندن یا نخواندن سرود ملی در ابتدای بازی‌ها موضوع قابل اهمیت و به معنای یک کُنش سیاسی نبوده است. اما این روال عادی در چند هفته اخیر، توسط جریان رسانه‌ای سعودی صهیونیستی، تبدیل به یک موضوع حیثیتی شد. در حقیقت آنها از این موضوع عادی که سابقه داشته و در ابتدا به هیچ وجه هم با انگیزه‌های سیاسی نبوده، در راستای اهداف خود بهره سیاسی بردند و متأسفانه خیلی از دلسوزان فعال مجازی با مواضع تند و شدید و غلیظ خود، با حمله به بازیکنان تیم ملی، در زمین آنها بازی کردند و به آن دامن زدند. هنگام پخش سرود، نخواندن آن الزاما با هدف و انگیزه و به معنای بی‌احترامی به سرود ملی نیست.». https://eitaa.com/Roshangari_ir/71237 . موفق باشید

33292

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و وقت بخیر: بنده تازه با شما و سیر مطالعاتیتون آشنا شدم و خیلی خوشحالم که هر بار سوال می‌پرسم جواب می‌دهید. سوالی از شما پرسیدم که پاسختان را متوجه نشدم و احساس کردم سوالم را خوب توضیح ندادم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این نوع احوالات را برای خود محور قرار ندهید. به این فکر کنید که بالاخره این نوع ازدواج‌ها اتفاقی نیست و إن‌شاءالله با درک همدیگر، آن شوق و انس اصیلی که باید بین‌تان پیش آید، ظهور می‌کند. در ضمن مواردی که حالت خصوصی دارد را اگر بتوانیم جواب دهیم جواب به ایمیل کار بران محترم فرستاده می شود. موفق باشید

36352
متن پرسش

سلام و خدا قوت خدمت استاد: استاد فرمودید در نماز امیر المومنین (ع) را نصب العین خود کنیم می‌خواستیم کمی بیشتر توضیح دهید. با چه رویکردی هنگام نماز به ایشان نظر کنیم؟ وقتی من ایشان را نصب العین خود می‌کنم خیلی خشوع و ترس مرا می‌گیرد آیا هدف این خشوع است و یا باید رویکردمان این باشد که این بزرگوار را تجلی اسم جلاله الله دیده و سپس جمال و جلال حضرت الله را دیده و به حضرت الله رکوع و سجده و... کنیم؟ چون مسئله ی بسیار مهم و حساسی هست از محضرتان تقاضای توضیح داریم. استاد دارم خودم را آماده می‌کنم برای ماه های رجب و شعبان و رمضان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد در روایت مانند روایتی که از حضرت رضا «علیه‌السلام» آمده است: «وَ اِنْوِ عِنْدَ اِفْتِتَاحِ اَلصَّلاَةِ ذِكْرَ اَللَّهِ وَ ذِكْرَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اِجْعَلْ وَاحِداً مِنَ اَلْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ نُصْبَ عَيْنَيْكَ .» در هنگام شروع نماز یاد خدا و یاد رسول خدا باش و یکی از ائمه علیهم السلام را مد نظر قرار بده. ملاک، در این روایت نظر به شخصیت جامع اولیای الهی می‌باشد و توصیه آیت الله قاضی در همین رابطه معنا می‌دهد که فرموده باشند استاد خود را مدّ نظر داشته باشید. عرایضی در این رابطه در کتاب «چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی» همراه با شرح آن شده است. موفق باشید

34825
متن پرسش

مانده‌ام خدایا! شهر الرّمضان است؟! پس چرا هنوز قلبم هنوز همان خانه مکدّر است که بوده؟ همان تاریک‌خانه که جز غفلت چیزی در آن لانه نکرده!! خدایا! در شبانگاه شب است "من خلوت کرده، در سوسوی سیاهی شب، پایان ضیف تو را می‌بینم، با خود می‌گویم تمام شد؟» آری! تمام شد و من هنوز نشسته‌ام و ره توشه‌ای بر نداشتم! راستی خدایا! چگونه چشمانم را ببندم و گوش به ندایِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ: إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ& وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ» قرآن تو  ندهم؟!! راستی! چگونه قلبم را در آسمان ابر باران آیات قرآن تو  سیراب نکنم؟ در ماهی که تو میزبانی و پذیراییت، شیرینی سخن توست؟! پس چگونه دست ردً به پذیرایی دلکش‌ات بزنم و با سخن‌ات به استقبال تو نیایم؟ می‌گویند: «شرف المکان بالمکین» پس خانه  «رمضان» خانه توست و حرمش قرآنِ تو، و تو به یُمن مبارکی تنزیل سخن‌ات در این خانه؛ در شهر الرمضان، آب و نان بر ما حرام کردی تا گوش‌های‌مان یک‌بار دیگر گوشِ قلب به آیات تو بسپارد و تو را بار دیگر بیابد و در گرمای خانه تو، ماهی آسوده از هر غیری باشد.

 امان و درد!! که هنوز در شک تردید دارم می‌نویسم و باری به میهمانی تو نمی‌آیم و کمی قلب خود را خالی از میهمان‌های ناخوانده نمی‌کنم؛ و پا درین خانه نمی‌گذارم....

ای دل به کوی عشق گذاری نمی‌کنی / اسباب جمع داری و کاری نمی‌کنی 

 ترسم کز این چمن نبری آستین گل / کز گلشنش تحمل خاری نمی‌کنی

 حافظ برو که بندگی پادشاه وقت /  گر جمله می‌کنند تو باری نمی‌کنی       

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. باید به دل خطاب کرد که ماه رمضان، وقتِ حضور است و توجه‌دادنِ «جان» به «حضوری لیلة‌القدری»، که در واقع همه قرآن است بدون آن‌که آیه‌ای خاص و یا آیاتی خاص مدّ نظر باشد و این‌جا است که فکر می‌کنیم در ماه رمضان برای‌مان خبری نشده. زیرا این اندازه که به تک‌تکِ آیات نظر داریم و به آن صورت عادت به رابطه با قرآن کرده‌ایم؛ نظر به قرآن به عنوان یک حقیقت کلی، نظر نداریم. در حالی‌که همه تلاش ما باید آن باشد تا با رعایت آنچه در این ماه باید رعایت کرد، به هویت کلیِ ایمانی خود نزدیک شویم و آن احساس حضوری است جامع. و معلوم است که در این حالت با این آیه روبه‌رو می‌شویم که: «وَ مَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ» یعنی مگر «لیلة‌القدر» امری است درک‌شدنی؟ آن‌طور که مثلاً راستگویی خود را درک می‌کنیم؟ نه! نوعی از «حضور» است که از هزار ماه عبادت بالاتر است، مثل حضور ذیل ولایت علی «علیه‌السلام» است و یا مثل حضور در تاریخ انقلاب اسلامی است که ظاهراً هیچ‌چیز قابل درکی نیست، ولی همه اعمال و رفتار ما را همین نوع حضور، معنا می‌بخشد. و چه خوب است که به این مژده الهی بیندیشیم که خبر می‌دهد در ماه رمضان «لیلة‌القدری» نهفته است به همان معنایی که شما به حضوری غیر قابل درک ولی در عین «حضور» نایل خواهید شد. موفق باشید        

34343

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام. عزیزم: سوالی درباره سادگورو و آکهارت توله از استاد پرسیده بودم. استاد اظهار بی اطلاعی داشتند. زحمتی نیست فایل پیوست از آکهارت توله را به استاد نشان دهید. قطعاً وقتی از ایشان نخواهد گرفت اما برای بنده و بسیاری از افراد این مسیر نظر ایشان ذی قیمت خواهد بود. صفحه 9 تا 13 مد نظرم هست. https://www.uplooder.net/files/2cff766ee63f8922a15e405324980144/نیروی-حال.اکهارت-تول.pdf.html 💠سوال شماره۳۴۳۰۲ ⁉️سلام استاد عزیزم: صریح و دقیق نظر شما را درباره سادگورو و آکهارت توله می خواستم. ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: از هیچکدام از افراد مذکور اطلاع خاصی ندارم. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/34302

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع احوالات ربطی به سلوک و تعالی انسان‌ به سوی توحید و عبور از «خود» ندارد. بلکه شبیه همان تجربه‌های نزدیک به مرگ است که آن افراد با روح خود و احوالات و تصوراتِ روحی خود روبرو می‌شوند که به جهت استعدادهای متفاوت، آن تجربه‌ها متفاوت است. ولی ارزش سلوکی ندارد، همان‌طور که مرتاض‌ها با تقویت نفس ناطقه خود روبرو می‌شوند و کارهایی را انجام می‌دهند. زیرا سلوک، در إزای حضور در افق توحیدی به صورت حضوری و وجودی پیش می‌آید. موفق باشید

33181

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام خدمت استاد گرامی: نیروی های خاص مثل باد آیا این نیروی مثبت هست یا منفی؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در نظام طبیعی آن‌گاه که طبیعت در بستر خودش قرار داشته باشد، هرچیزی در جای خود مفید و لازم است مگر آن‌که انسان‌ها نظام طبیعت را برهم بزنند و لذا آب فراوان که رحمت الهی است تبدیل به سیل می‌شود. به گفته جناب مولوی: «اینچنین نخلی که لطف یار ماست ** چون که ما دزدیم نخلش دار ماست» آری! از نخلی که می‌توان خرما گرفت، ما را از همان طریق به دار می‌زند. موفق باشید

32670

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

ابر قدرت دنیا ایرانه جمهوری اسلامیه. کجای دنیا یه کشور تازه انقلاب کرده دست خالی مقابل این همه کشور متحد شده ی مجهز مقاومت میکنه؟؟  کدوم کشور ۴۴ سال تحریم و انواع و اقسام دشمنی ها رو متحمل میشه و مقتدر میمونه؟ سرانجام این نظام که روشن هست و به انقلاب حضرت ولیعصر میرسه ان‌شاءالله و رو سیاهی میمونه برای هرکسی که به قوه خیال و وهم خودش فکر میکنه زرنگی کرده و برده. علامه حسن زاده آملی چقدر زیبا گفتن که صحنه کربلا تقابل عقل و خیال بود واقعا برای من یکی که روشن شد که همه این نزاع ها و هر آنچه باعث میشه خطا بری ناشی از عدم تطهیر قوه ی خیال هست. خدا کمک کنه بهمون غافل نشیم از این نعمت فوق العاده ی جمهوری اسلامی. ایران حکم کشتی نوح رو داره هر کس خودشو رسوند به این کشتی نجات پیدا میکنه از ما گفتن بود🙂

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر عزیز انقلاب در این رابطه فرمودند: «واقعاً هم جفای به مردم است، هم جفای به کشور است، هم جفای به انقلاب است، اگر امروز کسی بخواهد مردم را ناامید کند و احساس بن‌بست را به مردم القاء کند و بخواهد روحیه‌ی مردم را بشکند و اراده‌ی مسئولین را تضعیف کند.» موفق باشید

32389

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: بین تعریف حیوان ناطق و صحبت رهبری مبنی بر اینکه بسیاری از مباحث علوم انسانی مبتنی بر فلسفه هاییست که مبنایش حیوان انگاشتن انسان است رابطه ای وجود دارد؟ اگر خیر منظور چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بین این دو موضوع تفاوت اساسی هست. تعریف انسان به عنوان حیوان ناطق به معنای موجود دارای حیاتی است که دارای ادراک نیز هست که به اصطلاح به آن گفته می‌شود «تعریف جنس و فصل». و این غیر از نگاه‌های حسّ‌گرا و پوزیتیویستی است که انسان را در حدّ یک حیوان با امیال حیوانی تعریف می‌کند.

موفق باشید

38900

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: ممنون بابت وقتی که برای بنده قائل شدید. یک سوال داشتم از خدمتتون درباره توبه. راستش من فصل توبه کتاب آزادی معنوی شهید مطهری را که مطالعه کردم یک حدیث دیدم که امیرالمومنین (علیه السلام) به شخصی که ظاهرا درحال توبه است می‌فرمایند که مادرت به عزایت بنشیند که فکر می‌کنی توبه فقط گفتن ذکر استغفار است(حدیث با این مضمون) و اینکه باید حبی که نسبت به گناه داری را از دل بیرون کنی تا توبه تو پذیرفته شود حال می‌خواهم بپرسم که من با خود که فکر می‌کنم می‌بینم یکسری خطاها در من هست که باید از آنها توبه کنم اما نمی‌توانم حب آن را از دل بیرون کنم و از طرفی هم می‌ترسم که توبه زبانی کرده باشم و عمل خود را تباه کرده باشم و یا مشمول نفرین امیرالمومنین (علیه السلام) باشم. لطفا در این مورد بنده را راهنمایی بفرمائید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که انسان بنا داشته باشد به آن اعمال پشت کند و سعی در عدم تکرار آن اعمال را در خود تقویت کند. در این حالت آن توبه در محدوده زبان نمی‌ماند و ان شاءالله به مرور، قلب از تعلق به آن‌ها منقطع می‌شود. موفق باشید

35217

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: نظر شما در مورد مستند عجیب بانو قدس و این تحلیل از مستند چیست؟ تحلیل مستند: مستند بانوقدس تصویر متفاوتی از خانواده امام خمینی ارائه می‌دهد. تفاوت همسر امام در مذهب و سیاست به وضوح توسط مستندساز تبلیغ می‌شود. بانو مذهبی بود اما نه آنقدر که قم و نجف را دوست داشته باشد و بلکه به قول عروسش مدرن بود و بیشتر علاقمند به تهران و پاریس بود. بانو نسبت به انقلاب هم دیرباور و کم‌اشتیاق است. فرزند امام، سید مصطفی هم شباهت‌هایی به مادر دارد؛ آنجا که وقتی امام اعتراضات به مصطفی به خاطر تحصیل دخترش در مدارس جدید را بیان می‌کند، پاسخ می‌شنود که من مصطفی هستم و ایشان روح‌الله! همسر مصطفی هم مانند بانو از خانواده‌ای مرفه است و جلوی دوربین غیرچادری است. اما این تنها نکته مهم مستند نیست. نکته مهم دیگر تسلیم بودن بانوست. صدای او در مستند شنیده می‌شود که اصلاً دعا نمی‌کردم! این ویژگی نه از مذهبی نبودن او بلکه از تسلیم بودن اوست که سالها برخلاف میلش با تسلیم زندگی کرد. در مستند می‌شنویم که ایشان بعد از ارتحال امام و وفات سید احمد مدام تکرار می‌کرد: دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ که ز سر پنجه شاهین قضا غافل بود خواست مصطفی رزاق‌کریمی بیان شفاف تفاوت‌هاست و تحمل تفاوت‌ها به دلیل حاکمیت عشق. عشق زیاد میان بانو و امام و بين مصطفی و همسرش. آنچه که راز باقی ماند این است که اصرار و اشتیاق امام برای این ازدواج چه بود؟ اما در هر حال با دیدن این مستند می‌بینیم که چگونه عشق تفاوت‌ها را نادیده می‌گیرد و سختی‌ها را آسان کرده و انسان را تسلیم می‌کند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مستند مذکور را ندیده‌ام. ولی اینطور که شما می‌فرمایید باید قابل تأمّل باشد از آن جهت که حضرت امام خمینی بنا نداشتند که به جهان جدید پشت کنند، بلکه بنا داشته‌اند با هویت قدسی در همین جهان حاضر باشند. موفق باشید

35022

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: وقتتون بخیر. در کنار سیر مطالعاتی که به عنوان مباحث معرفتی دنبال می کنیم (که البته به خودی خود موجب سلوک است) برای اینکه حالاتی که برای انسان پیش میاد رو بشناسیم و به طور کلی راه سلوک رو بدانیم چه مباحثی را دنبال کنیم؟ باید شرح مقالات دنبال شود یا منازل یا مبحث دیگری به این منظور کارساز است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام خوبی خود را دارند و می‌تواند راه‌گشا باشند. چقدر خوب است اگر بتوانید در ابتدا با مباحث «مقالات» شروع کنید و سپس به «منازل‌السائرین» بپردازید. موفق باشید

34848

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: خسته نباشید. علامه در اصول فلسفه و روش رئالیسم از اعتباریاتی بحث می کنند که طبق اذعان خود ایشان روش در این مرحله تتبعی و استقرائی و سیر قهقرایی ست. حال چگونه این روش و این بحث با سبک کار فلسفه که با کلیات وجود است و به وسیله ملازمات عامه (صدرا) و برهان (مشاء) سازگار است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسی مفصل و مهم است در آن حدّ که جناب آقای دکتر اصغر مصلح کتابی تحت عنوان «اداراکات اعتباری علامه طباطبایی (ره) و فلسفه فرهنگ» تدوین و تنظیم کرده‌اند و یا جناب آقای دکتر قاسم پورحسن نیز چندین جلسه در این رابطه صحبت داشته‌اند مبنی بر آن‌که هر اندازه در جامعه و در فرهنگی، اعتباریات، بیشتر حاضر باشد حکایت از نوعی روح تمدنی در آن جامعه حاضر است و از عظمت شخصیت علامه طباطبایی همین بس که متوجه جایگاه اعتباریات در این تاریخ شده‌اند، امری که در گذشته در بین فیلسوفان معمول نبوده است. موفق باشید

34383

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: تفاوت حقیقی احادیث پیامبر، احادیث قدسی نقل شده از پیامبر و قرآن چیست؟ چون همه این ها سخن پیامبر است و از جهتی سخن خداست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن، علاوه بر معنا، الفاظ هم عیناً کلام خداوند است که توسط حضرت جبرائیل وحی می‌شود و حدیث قدسی کلام خداوند است، ولی الفاظ آن مربوط به رسول خدا می‌باشد و روایات آن حضرت سخن رسول خدا است که از فهم متعالی آن حضرت حکایت می‌کند و گزارشی است از درک توحیدی خود نسبت به عالم و آدم. موفق باشید

34265

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

پاسخ سوال ۳۴۲۵۶ چقدر شبیه این مصاحبه ی معروف است: «اینها کسانی هستند که میخوان بین ما نفاق برپا کنند....»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که عرض شد بهترین راه، گفتگو و تبیین است تا در بستر گفتگوی بدون جدال و تحکم حقیقت برای طرفین، آری! برای طرفین ظهور کند. عمده آن است که طرفین گفتگو به دنبال حقیقت باشند و سعی کنند گفتگو را به بستر روشن‌شدن حقیقت تبدیل نمایند بدون‌آن‌که اصرار داشته باشند یک طرف پیروز و طرف دیگر شکست بخورد. موفق باشید

34108

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام استاد خدا قوت: شرمنده اگه سوال زیاد می‌پرسیم و وقتتون رو می‌گیریم. نمی‌دونم این سوال رو کس دیگه ای پرسیده یا نه. دیگه حلال کنید. استاد واقعا جایگاه درس های که میخونم رو نمی‌دونم چیه بخاطر همین هیچ انگیزه ای برای خواندن ندارم. من رشتم انسانی و کلاس یازدهم هستم ولی اصلا نمی‌دونم در آینده می‌خوام چیکار کنم و آیا واقعا این درس ها بکارم میاد یا نه یا اصلا مسیرم چی میشه. مشکل دیگه ای هم که دارم اینکه نمی‌دونم چه مسیری رو باید برای انجام وظیفه برم و نمی‌دونم چجوری باید بفهمم. دارم میرم تا ببینم خدا چی میخواد. این دو تا مشکل هست که نمی‌دونم می‌خوام در آینده چیکار کنم و متناسب با اون جایگاه چیزایی که دور و برم هست یا کارایی که می‌کنم رو نمی‌فهمم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً اگر خوب دروس خود را بخوانید بخصوص موضوعاتی که در رشته انسانی مطرح است، بصیرت و فهم خوبی نصیب‌تان می‌شود و متوجه خواهید شد چه اندازه این نوع مباحث برای شخصیت فکری شما مفید است ۲. آری! همان‌طور که متوجه شدید وقتی ذیل انقلاب اسلامی و رهبری انقلاب، راه‌ را همچنان ادامه دهید، همان چیزی را که به دنبال آن هستید، در انتظاری که برایتان پیش آمده به سراغ‌تان می‌آید. موفق باشید

33408

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خدا توفیقاتتان را روز افزون بفرماید ان شاالله ب...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است نظری به جواب سؤال شماره 33403  بیندازید إن‌شاءالله نتیجه خواهید گرفت. موفق باشید

33244

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: آنقدر غرق گناه شده ام که دیگر نفس لوامه ام از کار افتاده است، چه باید بکنم که نمی‌توانم خودم را پیدا و معنا کنم و از سردرگمی خودم را تشنه گناه می‌بینم چرا که برای حتی مدت خیلی کوتاهی ذهنم از همه چیز خالی و آسوده باشد. با توجه به پرسش های شماره.... و با توجه به اینکه اگر من با مباحث معرفتی آشنا نمی‌شدم، اصلأ نمی‌توانستم به عنوان یک دیندار در حوزه علمیه تحصیل کنم و مولانا طور دارم پیش می‌روم، آیا صلاح است، آیا احتیاج هست که کتابی همچون گناهان کبیره آقای دستغیب را بخوانم و سعیم بر این باشد که خودم را به شدت نگه دارم تا کمی روحم شسته شود، یا نتیجه عکس خواهم گرفت؟ هرچه صلاح می‌دانید، بفرمایید. خدا خیرتان بدهد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله با تعمق در معارف دینی به صورت دقیق و تدبّر در قرآن و در دل رعایت تقوای الهی، آنچه نیاز دارید پیش می‌آید. موفق باشید

38886

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: فرموده بودید مجسمه حتی مجسمه شهدا در شهر ملکوت شهر رو خراب می‌کنه عکس رهبری یا شهدا هم در منزل داشتن مثل تندیسشونه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی از آقایان عکس را بخصوص عکسی که کشیده نشده و از طریق دوربین گرفته شده است را کوتاه می‌آیند و حتی رهبر معظم انقلاب بر نظر قبلی خود که عکس و مجسمه را نفی می‌کردند، تأکید ندارند. با این‌همه بالاخره ما در نسبتی که باید با انسان‌ها داشته باشیم، نسبتی است که با ابعاد معنوی و روحانی آن‌ها باید در میان باشد بخصوص هنگامی که بر سر مزار افراد می‌رویم که در آن صورت عکس‌هایی که با جذابیت زیاد از متوفی بر سر مزار او نصب می‌شود؛ عملاً روح ما را بر همان عکس‌ها متمرکز می‌کند و رابطه روحی و روحانی تقلیل می‌یابد. موفق باشید

36398

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: رفته بودم حرم امام رضا علیه السلام می‌خواستم از طرف امام زمان عج الله تعالی فرجه زیارت کنم ولی فکر کردم مقام امام زمان احتمالا بالاتر هست و شاید این زیارت درست نباشه. لطفا راهنمایی بفرمایید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ذیل وجود امامی حیّ و حاضر به زیارت حضرت رضا «علیه‌السلام» رفتن، آرام‌آرام کار خود را خواهد کرد. ان شاءالله. موفق باشید

34757

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در جواب سوال 34750 استاد معرفت نفس رو برای دانش آموزان دبیرستانی چه جور باید گفت؟ نیاز به یک طرح درس خوب داره به زبان خودشان و در فهم آنها غیر از آثار جنابعالی و دیگر بزرگان در این زمینه؛ برای ارائه و تفهیم مطلب نیاز به راهنمایی بیشتری دارم. لطفا راهنمایی بفرمائید. با تشکر. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». همین‌که بر اساس درک خودتان از موضوعات معرفت نفسی، مطالب را با دانش‌آموزان‌تان در میان بگذارید، خود به خود کار جلو می‌رود. زیرا قصه، قصه خود آن‌ها است. موفق باشید

34741

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ارادت: اول و آخرش التماس دعا دارم، التماس! گاهگاهی که مخصوصا با بچه ها بداخلاقی می کنم و کم صبرم و تندخو؛ به من می گویند این کار را نکن چون در خاطره شان می ماند؛ راست می گویند، مثل اخلاقها و فریادهای تلخی که گاهی از بعضی آدمها سر می زد و لحظات شیرین کودکی خودم را تلخ می کرد و هنوز یادم مانده و اثراتش را بر من گذاشته. بخدا من واقعا دلم نمی خواهد بداخلاق باشم ولی درواقع سالهاست که همینطور هستم. از خودم متنفرم؛ نه اینکه تنها از اخلاقهایم متنفر باشم بلکه دیگر طوری شده که از خودم متنفر شده ام. کسی که دل سفید بچه ای را تلخ کند و اشکش را در بیاورد یا خاطر مومنی را آیا مستوجب لعن نمی شود؟ شاید کمتر چیزی بیشتر از بداخلاقی در عالم اینقدر زشت باشد. یک وجود خشک و خشن برای خودم درست کرده ام. نمی دانم با چه شکلی محشور خواهم شد؛ چقدر زشت و دست و پاگیر برای خودم! بخدا اگر مجاز بودیم می دادم همینهایی که اینقدر دلشان را ناراحت کردم مرا می کشتند، خاکسترم را هم به باد می دادند تا هیچ اثری از من برایشان نماند. به نظرم بداخلاقی و توحید و ایمان اصلا و هرگز نمی شود که با هم یکجا باشند و من کافر نیستم بله، ولی در جبهه ی خدا هم مسلماً نیستم. شما را به خدا قسم می دهم و خدا را به حرمت شماها که یک راه اساسی و یکباره نشانم بدهید تا از این دیو آدمخوار راحتم کند. که با این وضعم نه عاقبت بخیری دنیایی دارم و نه قیامتی دارم و نه حال خوشی دارم و نه همنشینی که شوق مرا داشته باشد. خودتان ببینید چند بار است که از شرّ خودم می گویم و دوباره همانم که نباید باشم. یعنی حالا دو تا رنج و زجر با هم به جانم حمله کرده: هم اخلاقهای زشت و بدم و هم تکرارهای زجرآور. مَردم به خدا بداخلاقی خیلی قیامتتان را سیاه می کند. من دارم از درد تاریکی می میرم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود مطالب کتاب شرح حدیث «جنود عقل و جهل» که حضرت امام تدوین فرموده‌اند و بنده نیز عرایضی در شرح آن داشته‌ام را دنبال فرمایید. موفق باشید

34556

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام محضر استاد عزیز: با توجه به بیانیه گام دوم، توصیه شما برای طلابی که کلام جدید می خوانند و نیت کرده اند متخصص در این عرصه شوند چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کارلازم و درستی است و بنا بر آن است که ما در این تاریخ و در بستر انقلاب اسلامی در جهان حاضر شویم و با عقل بشر جدید با او سخن بگوییم و شبهاتی که ممکن است در إزای علوم جدید پیش بیاید، را بتوانیم برطرف کنیم. کاری که مثلاً جناب آقای آیان‌باربر در کتاب «علم و دین» انجام دادند. موفق باشید

34262

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرانقدر: در رابطه با کتاب از برهان تا عرفان فرمودید یه حقیقت واحد بیرون خود داریم ولی این انسان اون رو تعبیر به جوهر یا عرض و یا ماهیت و وجود می‌کند، یعنی از حقیقت واحد دو برداشت داره. حال سوال اینجاست این دو برداشت به چه علت هست؟ چرا انسان اینطور برداشت داره؟ آیا بعلت بعد خیال و عقل هست؟ یعنی عقل یه برداشت داره و مثلا خیال هم یه برداشت؟ و اصالت با عقل هست بیرون ذهن میشه وجود؟ با تشکر فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر آنچه در واقعیت هست «وجود» است، حال ما بر اساس ابعاد ذهنی و یا عقلی، آن را مثلاً به صورت اسب می‌یابیم در حالی‌که وجود است که به صورت اسب ظاهر شده است و یا آنچه در خارج هست را با عقل خود کلیاتش را انتزاع می‌کنیم که موضوعاتی مثل علت و معلول پیش می‌آید. بنابراین آنچه در خارج هست «وجود» هست با مظاهر مختلف. موفق باشید

34190

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: «فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ» مطلبی که هدهد در داستان حضرت سلیمان علیه السلام می دانست لطمه‌ای و ضعف و نقصی و تضادی با رسالت و علم و عصمت و علم باطنی و ماموریت و علم به نبوت و علم به جزئیات و مسئولیت حیطه نبوت پیامبر دارد یا ندارد؟ ممنونم و متشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! زیرا علم پیامبران در همان حدّ است که خداوند برای هدایت بشریت به آن‌ها داده و از این جهت گفته می‌شود علم آن‌ها بالذات نیست، بلکه موهبی است. به همین جهت خداوند به پیامبر خود می‌فرماید: «قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ ۖ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ» بگو: من از بین رسولان، اولین پیغمبر نیستم (که تازه در جهان آوازه رسالت بلند کرده باشم تا تعجب و انکار کنید) و نمی‌دانم که با من و شما عاقبت چه می‌کنند؟ من جز آنچه بر من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم و جز آنکه با بیان روشن (خلق را آگاه کنم و از خدا) بترسانم وظیفه‌ای ندارم. موفق باشید

نمایش چاپی