بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33664

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد گرامی: آیا قیوم صفت ذات خداوند است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زیرا صفت ذات، صفتی است که سلب آن موجب نقص حضرت حق خواهد بود. موفق باشید

33528

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: من سه سوال بین 33520 الی 33524 پرسیدم. اما متاسفانه جواب داده نشد. حداقل من وقت صرف می کنم وقت می‌گذارم این حق را دارم، پاسخی دریافت کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگوارا! عنایت داشته باشید مبنای اصلی این سایت، جوابگویی به سؤال کاربرانی است که کتاب‌ها و سخنرانی‌های سایت را دنبال می‌کنند و در آن رابطه ممکن است سؤالاتی برایشان پیش آید و از این جهت توجه داشته باشید جواب‌دادن به هر سؤالی بخصوص سؤالاتی که از سؤالِ سؤال‌کننده معلوم می‌شود از موضوع، اطلاعات کافی ندارد؛ در حدّ این سایت نیست و ما فرصت جوابگویی به آن سؤالات را نداریم. و همچنان‌که عرض شد بعضی از سؤالات طیّ درس و بحث روشن می‌شود. آری! ممکن است در دل بحثی که انجام می‌گیرد و ذهن‌ها آماده می‌شود سؤالی مطرح گردد و ما بتوانیم آن سؤال را طیّ آن فضایی که برای سؤال‌کننده بر اساس آن مباحث پیش آمده، جواب دهیم. موفق باشید

33506

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا درست است که بگوییم عین وجود مثلاً عین درخت است اما درخت، عین، عین وجود نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. اساساً درخت، ماهیت است و ربطی به وجود ندارد. موفق باشید

33478

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: از گوش دادن به برهان صدیقین سوالی برایم پیش آمد وآن اینکه مطلق بودن به ذات بر می‌گردد یا مطلق بودن به الله بر می‌گردد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «وجود» در برهان صدیقین امری است مفهومی که می‌تواند مصداق‌های مختلفی داشته باشد و از این جهت دوگانه بین «الله» و «ذات» معنا نمی‌دهد. موفق باشید

33160

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در مواد ثلاث موضوع بحث چیست؟ اگر مفهوم است، آن معنایی که مفهوم اسباب حکایتش می‌شود، اگر عدم باشد که سالبه موضوع است و اگر وجود باشد تقسیم اعم از موارد می شود (چون ممتنع هم دخیل می‌شود). در کل اگر قضیه ذاتیه منطقی باشد که حتما باید ذات داشته باشد، تقسیم بندی دارای اشکال می‌شود، و قضیه ازلیه هم که موضوعش معدوم است. خلاصه کلام که این تقسیم رابطه مفهوم با وجود و عدم به واجب و ممکن و ممتنع وقتی تام و درست است که اصلا امکان تقسیم وجود داشته باشد. وقتی موضوم معدوم است، دیگر چه تقسیم بندیی معنا پیدا می‌کند؟ متشکرم اگر جواب تفصیلی دهید.(و در ضمن قضیه ذاتی فلسفی رو بنده قبول دارم اما حکم به ضروری الوجود بودنش رو مورد سوال قرار دادم)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این امور، ورود چندانی ندارم. موفق باشید

33083

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد سلام علیکم: بنده طرحی دارم در مورد آموزش و پرورش کودکان دبستانی. در این طرح هرگونه تدریسی فقط با هنر مثل موسیقی، تئاتر، گیم، نقاشی و سایر هنرها انجام می شود. حضرتعالی نظرتان در مورد این طرح چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید کاری کرد تا وضع آموزش کودکان‌مان از این حالت خشک و منجمد خارج شود و فکر می‌کنم این نوع ابتکاراتی که می‌فرمایید لازم است ولی بنده در این مورد صاحب‌نظر نیستم. خوب است با کسانی که در این مورد صاحب‌نظر می‌باشند طرح‌های خود را ارائه دهید. موفق باشید

38181

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

همه عمرم تلاش کردم پوچیه زندگیه مردم رو بهشون گوشزد کنم، با وجودم با حضورم با اعمالم. خیر خواه بودم ولی باهام بد شدن. عزیزانم انسانهای خوب تنها هستند در حالی که بیشترین شوق رو به ما دارند. آدمهای خوب تا زمانی خوبند که با بهتر از خودشون برخورد نکنند، ازین رو سرداران صدر اسلام در برخورد با وجهه های انسانی اعلا تر حضرات معصوم، تازه فهمیدند چقدر بدند. قلب من متوجه مردی شده که از همه بهتره، ازین رو همه باهاش دشمنی دارند. نمی‌دونم حدود هزارسال تنهایی در روی کره زمین، با وجود دشمنی همه مردم کره زمین، و غربت و تنهایی در میان مردمان چه رنج بزرگیه؟ بیایید اورا هم ببینیم و دوست بداریم، او سرشار از زندگی است. او حضرت حجت ابن الحسن، معشوق خداست او همان زندگی است، که بدون پوچی در جاودانگی، شور، عزت و عشق منتظر ماست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه منجر می‌شود تا انسان به زندگی خود معنا ببخشد در بستر احترام به انسانیت انسان‌ها در عین تواضع و خوش‌بینی می‌باشد. موفق باشید

35481

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

دلم یک خلوت نجفی می خواهد؛ همان خلوتی که پسرک فلافل فروش را در خود فرو برد و ذوب کرد؛ همان خلوتی ‌‌که سالها پیشتر شیخ اعظم را در خود ذوب کرد؛ یعنی نه که دلم بخواهد، نه، لازمم هست چه بخواهم و چه نخواهم... آه استاد بگذارید یک گله ی سخت از خودم به شما بکنم، به یک جا حواله ام کنید که حالم را سخت بگیرد؛ اینطوری نمی شود بشود، این که می خواهم به شما بگویم سقوطی است که هر چند گاهی دچارش می شوم و هرچه هم اگر بالا رفته باشم یکباره فرو می اندازدم، مثل اینکه در یک دور فلسفی گرفتار شده باشم. چندبار تا حالا شده که حرفهای زشتی در جمع زده ام برای یک لحظه خندیدن یا بهتر بگویم برای جلب توجه. واقعا جای افسوس دارد، به جای جلب توجه امام زمانم رابطه ام را با ایشان به حداقل رسانده ام به جایش دنبال توجه مردمم آن هم با چیزی که چند ثانیه بعدش مایه ی خجالتم می شود و تخریب شخصیت دینی و مذهبی ام! ببخشید اینها را به شما می گویم و وقتتان را می گیرم. راستش دیگر از دست خودم خسته نیستم، بلکه دیگر از دست خودم به عجز رسیده ام، عاجز شده ام. امشب برای یک شوخی لهو و مزخرف، برای شاید یک کلام بیهوده و ناروا به خودم ستم بدی کردم؛ بدتر آنکه بیشتر از نگرانی از عصیان و قبح کارم در نزد خدا، نگران خودم و شخصیتم هستم، افسوس که امام صادق فرمودند اول فکر کنید و بعد حرف بزنید و من سالهاست اول حرف می زنم بعد به حرفم فکر می کنم یا شرمنده می شوم و این شرمندگی یا گاهی اوقات عذرخواهی یک نوع ریاکاری من هست و بازیچه ی مردم کردن خودم، به خودم به عنوان یک مذهبی یا شاید یک معلم قرآن ظلم بدی می کنم و دوباره کردم، دلم یک خلوت نجفی می خواهد؛ حالا بیشتر از همیشه، گاهی افسوس می خوردم به حال گنگ ها؛ بسکه یا گناه زبان کردم، یا با زبانم ظلم کردم یا خودم را به بهای خفیفی معامله کردم، دلم یک دوره تنهایی می خواهد، یک دوره زهد، یک خلوت و چله ی نجفی، واقعا التماس دعا دارم، دعا کنید خدا با اسم جابرش در زندگی ام جلوه کند و اینهمه اشتباهم را جبران کند؛ درد اشتباه خودش یک چیز است و بدتر از آن تکرار این اشتباه ها؛ من چه کنم از دست خودم، من چه کنم از دست این زبانم؛ یک بار به خدا گفتم خدایا من که به خودم رحم نکردم تو که دلت نمی آید من اینقدر خودم را کوچک کنم خدایا پس تو نجاتم بده، من نمی خواهم اینطور باشم ولی متاسفانه گرفتارم، زبانم زبونم کرده، کمکم کنید استاد راستی سلام!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر بتوانید صوت شرح کتاب «مقالات» آیت الله شجاعی را طی برنامه‌ای دنبال بفرمایید، إن‌شاءالله راهگشا خواهد بود. موفق باشید https://lobolmizan.ir/sound/750?mark=%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA

35123

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد ارجمند: اگر مرد و زنی ازدواج کنند و نه به طور طبیعی و نه با درمان پزشکی تحت هیچ شرایطی صاحب فرزند نشوند، آیا این مطلب به منزله این است که اعیان ثابته و ممکناتی تحت عنوان فرزند از این زوج در علم خداوند وجود ندارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بتوان موضوع را از این جهت نیز مدّ نظر قرار داد به این معنا که شاید فرزندی آن رحم و آن صلب را جهت تولد خود انتخاب نمی‌کند. موفق باشید

34950

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: برای طالبان حقیقت که با فلسفه آشنایی ندارند چه سیر مطالعاتی پیشنهاد می فرمایید؟ با تشکر فراوان از پاسخگویی شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود با دنبال‌کردن  سیر مطالعاتی سایت، إن‌شاءالله مسیر جنابعالی به سوی اُنس بیشتر با قرآن کشیده می‌شود. موفق باشید

34863

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

یا محبوب! عرض سلام و رضوان حضرت محبوب بر شما باد. اطاعت های این شب ها و این روز هایتان قبول درگاه شمسِ جان ها حضرت محبوب باشد. به نظر شما برای آشنایی به لیبرالیسم و فهم آنچه انسان امروزی را بیچاره کرده کتاب مدرنیته و فرهنگ توهم مناسب است؟ ممنون می‌شوم اگر کتاب دیگری مد نظر دارید معرفی کنید چون در این بازه بسیار به نقد لیبرالیسم به شیوه ای که خودتان نقل می‌کنید نیازمندم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور برای شروع، کتاب خوبی است ولی باید نسبت به آن یعنی نسبت به لیبرالیسم و نئولیبرالیسم همچنان حساس بود. کتاب «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی» با شرح صوتی آن، افق‌هایی را إن‌شاءالله در این موارد به صورتی جامع در مقابل خواننده قرار می‌دهد. موفق باشید

34745

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: معذرت می‌خوام این سوال رو می‌پرسم. توی خوابگاه ما یک بنده خدایی به یکی دیگه نظر بدی داره و اگه شرایطش فراهم بشه کار غیراخلاقی‌ای با اون شخص انجام خواهد داد (تقریبا از این موضوع مطمئنم و احتمال اینکه بدگمان شده باشم نیست)، من سعی کردم با شخصی که احتمال میره کار بدی باهاش انجام بشه رفاقت داشته باشم و مثلا با هم به حمام برویم (چون حمام از خوابگاه فاصله دارد) تا اتفاق بدی نیفتد و اکثر کارهای دونفره مثل تکالیف دانشگاه و ... را با هم انجام بدهیم اما اینکه راه چاره نیست، به نظر شما چه باید کرد؟ شرایط برای گفتن مستقیم به شخص فراهم نیست و این رو هم می‌دونم که خود من هم از وسوسه‌های شیطان و نفسم نباید غافل باشم. باز هم ببخشید برای این مورد مزاحم شدم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این حالات مربوط به قوه واهمه است و باید از طریق تمرکز بر معارف حقّه از آن عبور کرد. در این راستا نکاتی در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب»  هست که می‌تواند کمک‌کار باشد. با مطالعه آن کتاب و درک روش‌های قوه واهمه می‌توانید او را تشویق به مطالعه آن کتاب بنمایید تا خودش متوجه لغزش‌هایی که ممکن است پیش آید، بشود. موفق باشید

34620

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: من کتاب جن و جادوگر شما را خواندم و نگاهم به این مسائل فوق العاده تغییر کرد و تأثیر گذار بود. اما اخیرا یک بچه یک ساله همراه مادرش در قبرستان قدیمیه کنار امامزاده ای در دزفول عبور می‌کردند بعد از چند ساعت در منزل، بچه بی جهت ۳ مرتبه تشنج می‌کند، شخصی که در حوزه اسلامی هم کار کرده به پدرشان می گوید بچه را چرا به قبرستان برده اید و طلسم در قبرستان بوده و موکل داشته و وجود ضعیف و لطیف بچه را تحت تاثیر قرار داده و به همین دلیل بچه تشنج کرده است و یکی از اقوام ما به همین جهت کور شد. حال مجدد ذهن من مشغول شده هست که آیا چنین چیزی صحت دارد یا اینکه این مسائل مربوط به وهم و خرافات است. لطفا راهنمایی بفرمایید. متشکرم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ربط این نوع مشکلات به چنین امور ماورایی چندان قابل اطمینان نیست. آری! به هر حال شیطان به هر بهانه‌ای دشمنی خود را دارد و ما نیز با روش‌هایی که خداوند در مقابل‌مان قرار داده، باید او را ناکام کنیم زیرا به هر حال خداوند سرنوشت انسان‌ها را در اختیار شیطان و جادوگران قرار نمی‌دهد. موفق باشید

34570

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر شما: ببخشید مسئولان کشور ما از چه کسی دستور می گیرند؟ لطفاً نگویید مقام معظم رهبری! در روز ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ که آقای منتظری (دادستان) در میدان امام (ره) سخنرانی می کردند چه حرف هایی که نباید می زدند و زدند و از مردم انقلابی حاضر در صحنه هیچ کس از حرف ایشان خشنود نشد که نشد. (ضرورت اقدام قانونی علیه زنانی که حجاب را رعایت نمی کنند!!!) بنده دورم را که نگاه می کردم می‌دیدم که از هر ۱۰ زن، یکی حجاب ضعیفی دارد و در دلم گفتم:« خدایا! واقعا الان اگر دل این افراد شکسته شود چه اتفاقی می افتد؟ در صورتی که دل ایشان آنقدر شفاف بوده که خداوند آنها را انتخاب کرده و در میدان جهاد علیه استکبار آنها را به صحنه آورده است». خیلی از این دخترها پاکتر از صدتا روحانی و آخوند هستند؛ ادعای گزافی نیست. گویا هرچه حضرت آقا انسان الهی و با کرامتی هستند بعضی از مسئولان کشور پست تر شده اند. جای مهم قضیه اینجاست که: «تبلیغات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، همین دخترانِ به اصطلاح ضعیف الحجاب را نشان می‌دهد که در راهپیمایی شرکت می‌کنند، فردای همان روز برایشان پیامک می‌دهند که به خاطر حجاب برایتان خلافی ثبت شده است و باید جریمه پرداخت کنید». این مضحک است و واقعا استفاده ابزاری (تبلیغاتی) از زن را به وضوح نشان می‌دهد. دختر بی حجاب تا آنجایی دختر انقلاب هست که در صحنه های انقلابی حضور داشته باشد، اگر در پارک دیده شود می‌شود اخلالگر جامعه، مخل نظم عمومی، قانون شکن و بدکار!!! هرچه خداوند اراده کرده است که جهان ما را در ذیل انقلاب اسلامی گسترش دهند، بعضی از مسئولان عقب افتاده ما در تحجر افراطی خویش به سر می بزند و بر نمی تابند. واقعا راه عبور از چنین دیدگاهی در بین انقلابیون افراطی چیست؟ واقعا میٰ‌شود اسم اینها را انقلابی نهاد؟ بالاخره نمیٰ‌شود با اینها انقلاب را به اوج خود برسانیم. این افراد مانند سدی در برابر تحقق جامعه اسلامی، تمدن اسلامی و در آخر ظهور حضرت بقیة الله (عج) هستند. با افتخار یک دهه هشتادی ام. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده نیز با همه احترامی که برای آقای دادستان قائل هستیم، برای چنین مراسمی، سازمان تبلیغات سخنران مناسبی انتخاب نکرده بودند. ۲. منظور ایشان کسانی‌اند که کشف حجاب کامل کرده‌اند. زیرا همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند افراد ضعیف الحجاب را نباید به بی‌دینی و ضد انقلابی متهم کرد، آن‌ها به تعبیر ایشان دختران خودمان هستند. ۳. بحث پیامک‌دادن و جریمه‌کردن، اگر هم که خبر آن صحیح باشد که فکر نمی‌کنم؛ مربوط به آن‌هایی است که کشف حجاب کرده‌اند. البته این یک طرح است و باید روی آن فکر کرد. تصور بنده آن است که به مرور همین خانم‌ها نیز متوجه می‌شوند در فرهنگ ایرانی این نوع بی‌حجابی‌ها به جهت ریشه‌های خسروانی آن جایی ندارد و آنچه قبل از انقلاب با آن روبه‌رو بودیم به جهت تلاش نظام شاهنشاهی بود که بنا داشت فرهنگ غربی را به جای فرهنگ ایرانی خسروانی که همیشه گرایش مذهبی داشته، جایگزین کند. موفق باشید

34562

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب: شیوه و سبک کار فرهنگی برای جوونای این نسل چگونه‌ست، چطور باید باشه!؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» در این رابطه بتواند کمک کند که البته هر دو کتاب روی سایت هست. در ضمن عرایضی اخیراً تحت عنوان «انقلاب اسلامی؛ طلوعی تاریخی در ۲۲ بهمن سال ۵۷» شده است که می‌توانید بدان رجوع کنید. https://eitaa.com/matalebevijeh/12946 موفق باشید

34513
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت جناب آقای طاهرزاده: ببخشید هدف خداوند از قبض و بسط که برای مؤمن پیش می آورد چیه؟ چرا بعضی اوقات حس و حال معنوی خوبی داریم ولی گاهی اوقات با این که عبادات هم بیشتر می‌کنیم ولی اصلا به دلت نمیشینه؟ (آیا همینم قبض و بسط میشه؟)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای رشد انسان و برای جلورفتن او باید «بسط»ِ امروزین‌اش برود و در نتیجه «قبضی» نسبت به آن «بسط»، پیش آید تا مقدمه‌ای شود برای «بسطی» جدید و حضوری برتر. و البته این بسیار بهتر از آن است که انسان همواره در حال خوشِ اولیه خود متوقف شود. چه اندازه زیباست که انسان در قبض خود همچنان ادای بندگی پیشه کند و در انتظار «بسطی» بسی برتر باشد. موفق باشید

     

34472

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: این درگه ما درگه نومیدی نیست ، صد بار اگر توبه شکستی باز آی. استاد ببخشید که مزاحمتون شدم. بنده از اون آدمهایی هستم که همش در حال گناه کردن هستم، بعد از گناه سخت پشیمان میشم استغفار می‌کنم، ولی بازم گناه می‌کنم، و بخاطر اینکه خدا فرموده از درگاه من ناامید نباشید بازم استغفار می‌کنم، ولی انگار دارم خدا رو مسخره می‌کنم، بنده سیر مطالعاتی شما رو هم گوش میدم، موقعی که احساس می‌کنم از لحاظ معنویت دارم به سوی خدا سیر می‌کنم، بازم تسلیم هوای نفس میشم. واقعاً از این وضع خودم خسته شدم، به خودم میگم یا بشو رومی روم یا زنگی زنگ، استاد یه راهنمایی به بنده حقیر کنید که بتونم از بند گناهان و نفس اماره نجات پیدا کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این آیه فکر کنید که شیطان در جواب حضرت حق می‌گوید: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» حتماً در راهی که آن راه به سوی تو ختم شود، می‌نشینم و سعی می‌کنم انسان‌ها را از آن راه منصرف نمایم. با توجه به این امر در نظر بگیرید که قصه هر رونده‌ای آن‌گاه که به سوی حضرت معبود در حرکت است، گرفتارشدن به این نوع گناهان است، برای آن‌که از ادامه مسیر مأیوس شود و با توبه، آری! با توبه، شیطان را باید مأیوس کرد و از شرّ گناهان آزاد شد. موفق باشید

33673

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام‌‌علیکم و وقت بخیر استاد 🌸: در شرح ١٠ نکته از معرفت النفس در نکته سوم فرمودین که عقل = بُعدِ فهم حقایق قلب = بُعدِ کشف حقایق وهم = بُعدِ صورت حقایق. سوال بنده این هست که چطور می توان از بعُد عقل که (فهم حقایق) هست به مرتبه و مقام قلب (کشف حقایق) برسیم؟ و حقایق معرفتی رو به صورت کشفی بفهمیم و درک کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که در دل عبادات، مبانی معرفتی و عقلی پشتوانه آن باشد و آن عبادات همراه با تقوای لازم در زندگی ادامه یابد؛ به لطف الهی خود به خود آن معارف عقلیه، حالتِ قلبی به خود می‌گیرد به همان معنایی که جناب صدرالمتألّهین فرمودند: «المعرفة بذر المشاهده». موفق باشید

33672

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی با سلام وعرض خدا قوت به استاد بزرگوار حاج آقای طاهرزاده: سوال بنده این است که در جایی بیان کرده بودید قریب به این مضمون که نماز خوب نمازی است که اسما الهی در آن فرو بریزد حال این حقیر سوالم این است از کجا بفهمیم که اسما در نمازمان فرو می ریزد؟ آیا شاخصه و ملاک خاصی وجو د دارد برای فهم این مطلب؟ ثانیا از کجا بفهمیم که کدام اسما بر ما تجلی می کند و این تجلی را چگونه قوی تر کنیم؟ با تشکر التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین‌که با رویکرد نظر به حضرت حق به لطف الهی وارد نماز شوید از آن‌جایی که قرآن در مورد خداوند فرمود: «له الأسماء الحسنی» خود به خود تجلیات اسماء بر قلب نمازگزار جاری می‌شود. ۲. شاید این مربوط به ما نباشد از آن جهت که حضرت خداوند است که می‌داند ما ظرفیت کدام اسم و نیاز به کدام نور را داریم. موفق باشید

33386
متن پرسش

با عرض سلام و خسته نباشید: من هستم و غیر از من هم چیزهای زیادی هستند. دو نظر هست یا وحدت وجود است یا کثرت وجود. اگر بگوییم کثرت وجود حق است، در جهان هستی هم خدا هست و هم در کنار خدا هستی های دیگر. حال اگر کثرت وجود را نپذیریم، باید وحدت وجود را بپذیریم که معنای آن این است که فقط خدا هست. حال می پرسیم، پس این اشیا چه هستند؟ در پاسخ یا باید بگوییم که اینها مظاهر خدایند. می‌پرسیم مظاهر خدایند آیا وجود دارند؟ اگر پاسخ بله باشد باز کثرت وجود می شود. اگر نه باشد، می شود همه ی این چیزها خدا، اگر بگوییم این چیزها اصلا نیست می شویم سوفسطایی، نظر شما درباره عبارات بالا چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در تشکیک وجود است و عالَم همه با شدت و ضعفی که در «وجود» دارند، مظاهر وجود می‌باشند و خداوند وجود مطلق است و همه عالم پرتو وجود او هستند بدون آن‌که مطلق باشند و یا جزئی از وجود باشند بلکه نازله‌ای از وجود مطلق‌اند. در حالی‌که نازله وجود مطلق، وجود مطلق نیست تا آن نازله، خدا باشد. موفق باشید

39846

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار: آقای ابن عربی میگن که خواندن نماز این نیست که تو نماز می‌خوانی بلکه خداست که نماز تو را خودش می‌خواند آیا واقعاً نماز خودمان را خدا می خواند؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این معنا که خداوند از طریق نماز که بندگان او اقامه می‌نمایند، خود را در ارادۀ بندگان حاضر می‌کند به همان معنایی که به پیامبر خود فرمود: «وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى». موفق باشید

37749
متن پرسش

سلام علیکم باعرض ادب و احترام محضر استاد طاهرزاده: صحبتم‌ را با مقدمه ای شروع می‌کنم: وقتی حاج قاسم شهید شد به برکت شهادت ایشان خون تازه ای در رگ‌انقلاب جاری شد و با حمله ایران به پایگاه آمریکایی، عزت انقلاب نمایان شد، و همانطور که فرموید افق متعالی با اشک بر حاج قاسم برای مردم نمایان گشت، بعد از آن با شهات شهید زاهدی، برکت خون این شهید اینگونه شد که: ایران به اسرائیل حمله کرد و هیبت پوشالی اسرائیل فرو ریخت و باعث عزت انقلاب شد، به نظرم اکنون با شهادت شهید رئیسی برکت خاصی ایجاد شده است و آن رشد فهم متعالی مردم است و به نظرم‌اکنون مردم متوجه شده اند برای انتخابات در پیش رو کسی را انتخاب کنند که متوجه بعد متعالی انقلاب اسلامی باشد، و اینکه حل مسائل اصلی کشور از طریق همین انقلاب اسلامی قابل حل می‌باشد. و به برکت این شهید بزرگوار اکنون که جناب جلیلی صحبت می‌کنند مردم بهتر متوجه چنین گفتمانی می‌شوند نتیجه صحبت بنده این است: که یکی از مهترین برکات شهادت شهید رئیسی را رشد فهم مردم به گفتمان انقلاب اسلامی می‌دانم، که اکنون مردم با چنین فهم رشد یافته ای، مطالب جناب دکتر جلیلی را بهتر متوجه می‌شوند از مطالب ارزشمند حضرتعالی در تبیین شخصیت جناب آقای جلیلی تشکر می‌کنم و درخواست دارم مطلبی درباره: رشد فهم انقلابی مردم بعد از شهادت آیت الله رئیسی و ارتباط آن با گفتمان دکتر جلیلی نکاتی بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید و به خوبی متذکر شده‌اید، گویا آن شهید بزرگوار با شهادت خود افقی بس اصیل را برای ادامه امور اجرایی در مقابل ما گشود تا ما مانند بعضی از نامزدهای محترم گمان نکنیم با تغییراتی جزئی و با عدم جهت‌گیری مناسب، می‌توان مشکلات تاریخی و تنگناهای خود را برطرف نماییم. غافل از آن‌که اساساً باید به معنای انسان در این شرایط حساس و به معنای ریاست جمهور در این موقعیت فکر دیگری نمود و اگر بزرگان فرمودند شهادت آیت الله رئیسی، انقلاب را دوباره به مردم برگرداند؛ به این معنا است که ما از جاده‌ای که با دولت آقای هاشمی گرفتار نئولیبرالیسم شدیم، در حال فاصله‌گرفتن هستیم. 
به گفته اهل نظر: تقریباً از زمان شهادت سردار سلیمانی و خیزش عمومی مردم ایران و منطقه و احترام بسیاری دیگر به ایشان، سرعت تحولات سیاسی در ایران، منطقه و جهان، آنقدر بالا رفته است که صورتبندی نظری آن دشوار شده است. بسیاری معتقدند این سرعت بالا خصلت پوست اندازی جهان است. و با این روند، فرصتهای جدیدی برای تغییر و تحولات خرد و کلان و از جمله تعیین نظم های جدید فراهم می آید. سرانجام با ترور صریح و علنی سردار سلیمانی که کسی گمان نمی کرد این ترور در بستر تاریخی-فرهنگی ملت ایران، نمادسازی گردد ولی به هر حال، مقاومت در برابر غرب مبدل به یک خواسته جدی و ملی در ایران شد. و در ادامه آن، ابراهیم رئیسی به قدرت رسید. همچنان که به لحاظ نظامی نمی توان ادعا کرد همه اعمال و تصمیمات نظامی سردار سلیمانی بلااستثناء بهترین بوده اند، به لحاظ اداری هم نمی توان ادعا کرد همه تصمیمات و اعمال شهید رئیسی بهترین بوده اند، اما با این حال، نماد آیینی جدیدی در حیات سیاسی ایران خلق شد. این نماد سیاسی، مثلاً در قالب کلماتی مانند شهید خدمت یا خادم ملت و... نشانگر خواست جدی ملت ایران برای یک فرم متفاوت سیاسی است.

احتمالاً بخش قابل توجهی از طبقات حامی دولت مرحوم ابراهیم رئیسی از اقشار عادی و آسیب پذیر جامعه هستند. اقشاری که قرار بود ولی نعمت انقلاب باشند ولی بعد از سیاست های نئولیبرالیستی که به تدریج از سال 68 آغاز شدند، تقریباً از همه گردونه های قدرت خارج شدند و جایگزین آنها طبقاتی نوکیسه و به رفاه رسیده بودند، زمان شهادت حاج قاسم سلیمانی، زمانی بود که سیاستهای نئولیبرالیستی دولت، در اوج خود قرار داشت و در همین اوج به شکستی همه جانبه و ناامیدی همه جانبه رسیده بود. درست در همین زمان بود که با شهادت ایشان، سرمایه ای اجتماعی و قدرتی ملی آفریده شد تا امید به حیات سیاسی بازگردد. 
دست بر قضا دولت مرحوم رئیسی هم دولت کم انتقادی نبود. سخن اینجاست که ما از اقبال عمومی به راه سیاسی مرحوم رئیسی در می یابیم که فرم سیاست کشور باید تغییر کند و عروسک بزک کرده اقتصاد سیاسی نئولیبرالیستی نه امکان تحقق در ایران دارد و نه آینده ای برای ما می سازد. ساختار اقتصاد سیاسی ایران باید به تدریج و با راهی که از سال ۵۷ باز شد، بازسازی و بازتعریف گردد. تقریباً در تشابه با زمان شهید سردار سلیمانی، با تجدید سازماندهی رسانه های نوین، سردی یأس و انفعال مجدداً در سپهر سیاسی ایران خود را نشان داد. 
واقعیت سیاسی کشور ما در رجعتی به سنت تاریخی خود، روایتی آمیخته به حماسه و تراژدی است و اینک حجت الاسلام رئیسی، در تعین یافتگی ایشان در بسط این روایت و حتی مبدل شدن آنها به نماد این روایت است. این امروز واقعیت «ملت ایران» را تشکیل می دهد و از آنجا که جهان امروز، جهان شبکه ای شده است که همه چیز آن با همه چیز مرتبط است، به این هم اشاره کنیم که وقتی روایت سیاسی متفاوتی در حال شکل گیری در ایران است که روایت سیاسی جریان اصلی جهان امروز، یعنی روایت نئولیبرالیستی، در فروپاشی نسبی قرار دارد. مشروعیت سیاسی جهان مدرن با نسل کشی سازمان یافته غرب به عاملیت اسرائیل، به پایان رسیده و دیر یا زود تبعات هولناک این فروپاشی خود را نشان خواهد داد، و ما در شعار آقای دکتر جلیلی که می‌فرمایند: «یک جهان فرصت، یک ایران جهش» چنین بصیرتی را احساس می‌کنیم. موفق باشید        

37085

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا قاعده «بسیط الحقیقه کل الاشیا و لیس ...» در ذات خدا یعنی مقام غیب الغیوبی هم جاری است؟ اگر آری، کل الاشیا در آنجا یعنی جامع بودن چه چیزهایی؟ به سختی توانستم منظورم را برسانم. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که گفته می‌شود «اتحاد بین ذات الهی و صفات او هست». پس در واقع در آن مقام همه اسماء به جامعیت، عین ذات می‌باشند. موفق باشید

35725

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: این همه افراد داریم که چشم برزخی میگن دارن و از بزرگان دین اسلام هستند. چطور بود اگر کتاب‌هایی در این مورد می‌نوشتند؟ دیگه تخیلی تر از کتاب‌های هری پاتر که نمی‌شد. و مردم قطعا استقبال می‌کنند. و اگر کسی بخواهد بفهمد می‌فهمد، که بخواهد باعث شک و تردید عده ای شود. برایم واقعا جای سوال است چرا چنین کتاب‌هایی نیست یا انگشت شمارند مثلا مثل کتاب سیاحت غرب. قطعا باید بیشتر از اینها می‌بود. مگر حقیقت نیست؟ چرا باید اینچنین پنهان بماند؟ حداقل اگر کسی خواند و گفت و به آن موضوعات اشاره داشت، اشاره به حقیقت دارد. آیا بخاطر اینکه توهمات و خیالات ممکن است در این زمینه زیاد شود، بزرگان نگفته اند؟ یا چه؟ مورد دیگر اینکه، من خیلی خود خوری می‌کنم. ۱. فکر می‌کنم هر روز دنیایی ما در برزخ یک به یک به نوبت در قالب برزخی آن باز برای ما تکرار می‌شود؟ آیا این فکر درسته؟ آخه من خیلی از روزهامو هدر دادم که. و کلا بگم عمرم به بیکاری گذشته. چون یه خانم خانه دار بودم کار خاصی در طی روز نداشتم. پس برزخمم پوچه و بیکاری و هیچی؟ ۲. یا این فکر رو بکنم درسته، که با توجه به کل زندگی شخص و عقایدش و شخصیتش، برزخی برای او شکل می‌گیرد نه تک تک روزها که حالت برزخی اش به نوبت برای او بعد از مرگ نمایان شود. چون خیلی اشتیاق پیدا کردم باقی عمرم را به عبادت بگذرانم و برزخ و قیامت و آن دنیا را حداقلی بسازم. ولی این فکر وسواس گونه ی شماره ی یک خیلی ذهن بنده را مشغول کرده که چه فایده، ۳۵ سال بیکار گشتی الان دیگه چه فایده؟ بعضی وقتا هم می‌بینم در برنامه ی زندگی پس از زندگی فرد میگه بخاطر مثلا یک نیکی کوچک مخلصانه بهم گفتن تو جهنمی نیستی دیگه. پس کل عمر طرف که به بطالت گذشته چطور نمود پیدا می‌کند و چه می‌شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در اسلام مهم است معارف است نسبت به حقایق و علمای ما از این جهت در چنین میدان‌هایی برای ما راهنما هستند. برای عبور از این دغدغه‌ها پیشنهاد می‌شود بحث «ده نکته در معرفت نفس» و سپس در راستای انس با قرآن صوت سوره‌های یس و عنکبوت و کهف را استماع فرمایید. همه موارد روی سایت هست. موفق باشید

34723
متن پرسش

سلام بر شما: راجع به اصالت در تولیدات انقلاب اسلامی ایران سؤالی داشتم: وقتی به هنر انقلاب در اوایل شروع این پدیده نظر می‌کنیم متوجه نوعی جدید از رخ نمودهای عالم هستی می شویم. مثلا وقتی به موسیقی انقلاب گوش می‌کنیم، نوای آهنگران و کویتی پور مصداق اصالت در هنر عصر انقلاب اسلامی است. ولی کار به کجا می رود که آن اصالت فرهنگی که در هنر وجود داشت به تقلید کورکورانه از غرب مبدل می شود؟ چنانچه در ترانه های انقلابی چند سال اخیر، چیزی که گوش ها را پر می‌کند سبکهای غربی و ملودی های بیگانه است. راز تبدیل «اصالت» به «تقلید» چیست؟ آیا جز این است که انقلاب فهمید که آن فرهنگی که برای خودش تعریف کرده بود، قابل پسند دنیای مدرن نیست و حال برای جذب مخاطب، به صورت کورکورانه هم که شده باید از غرب تقلید کرد؟ آهنگ زیبای «سلام فرمانده» با آن محتوای دلنشین، مجبور است که از موسیقی و ملودی غربی استفاده کند چون رسانه اینگونه می پسندد. یا در سینما بعد از آوینی کسی متولد نشده است که آوینی باشد و روح انقلاب را در قالب مستند ارائه کند. و باز باید کورسوی امید نسبت به آینده‌ای داشت که می آید و آوینی ها در قالبی نوین رجعت می کنند. ولی گویا سلیقه انقلابی مردم هم عجیب است؛ در ایام دهه فجر، ترانه «الله الله» آقای رویگری از هر چیز برای مردم جذابیت بیشتری دارد منتها از آن سمت در ظاهر، مردم میلی به چنین سبک هایی ندارند و جبهه انقلاب برای برآوردن طلب هوادارانش مجبور می شود روبه چیز هایی بیاورد که اصالتا برای انقلاب نیست و یک کپی برداری از کار های شکست خورده غربی هاست! تحلیل شما برای این هجمه فرهنگی چیست و برای روشن شدن مطلب و بررسی و عمل در این حوزه چه توصیه ای دارید؟ با تشکر 🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هنوز آثار دیروزینِ غرب‌زدگی ما در ما خانه کرده است، ولی ملاحظه می‌کنید که راهی نیز گشوده شده، هرچند در این راه نیز دیروزِ ما خود را نشان می‌دهد. به نظر می‌آید بحثْ در تقلید غرب نیست، بحثْ در دیروزی است که هنوز سایه‌هایش بر ذهن و روان ما سیطره دارد، ولی به هر حال آهنگ «سلام فرمانده» نشان داد که ما جاهای دیگری را که آن‌جاها، غرب نیست، می‌فهمیم. و این یعنی «شروع».

در این‌که تقابل دو نوع معنا از انسان در میان است، بحثی نیست. ولی در نظر بگیرید چگونه انقلاب اسلامی در مقابل تمدنی که ۴۰۰ سال است خود را شکل داده و سایه خود را در اذهان و در جان‌ها جا انداخته، می‌تواند تعریف دیگری از انسان و از هنر را به میان آورد. و این حکایتِ همان آغازی است که بالاخره منجر می‌شود تا سلیقه‌ها و مذاق‌ها به سوی امر دیگری تغییر کنند و وجدان تاریخی دیگری غیر از وجدان تاریخیِ غرب‌زدگی را به میان آورد. بنده آن را «وجدان تاریخیِ شهیدان» نام می‌نهم. موفق باشید   

نمایش چاپی