با سلام: با توجه به اینکه انسان در اصول دین باید خودش تحقیق کند نه تقلید، آیا این روش معرفت النفس که شما برای کاربران گرامی توصیه می فرمایید، آیا جنبه تقلیدی ندارد؟ به عنوان مثال شما در کتاب خویشتن پنهان پس از اینکه شخص من خودش و احکام آن را دریافت کرد آن را به خدا و ملائکه تعمیم میدهید.این روش از نظر منطقی ارزشی ندارد. آنچه حجت است برهان است. چیزهایی که درباره ویژگیهای نفس (من) می فرمایید، حداکثر فقط در رابطه با نفس بدیهی است. اما درباره خدا و ملائکه که بدیهی نیست! در این باره اگر توضیح دهید ممنون خواهم شد. با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در قاعده «حکم الامثال فیما یجوز و فیما لایجوز واحد» است و در این مورد این نوع مباحث، معنا میدهد. موفق باشید
با سلام: منظور از اینکه ما در قرآن داریم که اگر شما چهار نفر باشید نفر پنجم خداست، چه میباشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن کریم با تعبیرهای مختلف از یک سو، به نفی شرک و چندگانه پرستی می پردازد و از سوی دیگر، مردم را به توحید و یکتاپرستی دعوت می نماید. نفی اعتقاد به « ثالِثُ ثَلاثَهٍ » درباره خدا و تاکید بر « رابِعُ ثَلاثَهٍ » بودن او، یکی از این راه هاست. ازمنظر قرآن کریم، تعبیر « ثالِثُ ثَلاثَهٍ » درباره خدا، بیانگر محدودیت، جسمیت و هم عرض بودن خدا با سایر موجودات و به تبع آن، اِسناد وحدت عددی به خداست؛ به طوری که اگر خدا به همراه دو نفر باشد، با آنها به شمارش درآمده، مجموع آنان سه نفر می شود. از این جهت، « ثالِثُ ثَلاثَهٍ » کفر و باطل است. این در حالی است که « رابِعُ ثَلاثَهٍ »، خدا را از محدودیت و هم عرضی با سایر موجودات دور داشته، وحدت او را غیر عددی می داند و به همین دلیل، اگر خدا با دو موجودی، معیت داشته باشد، سومی آن دو بوده، بر آنان احاطه قیّومی و عملی دارد، نه اینکه با آنها شمارش شود و به عدد و رقم آنان اضافه گردد. به همین دلیل، « رابِعُ ثَلاثَهٍ » نشانه توحید ناب بوده، درباره خدای سبحان به کار می رود. در همین رابطه ازامام صادق«علیه السلام» داریم: «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوىٰ ثَلاٰثَةٍ إِلاّٰ هُوَ رٰابِعُهُمْ وَ لاٰ خَمْسَةٍ إِلاّٰ هُوَ سادِسُهُمْ» فَقَالَ هُوَ وَاحِدٌ وَاحِدِيُّ اَلذَّاتِ بَائِنٌ مِنْ خَلْقِهِ وَ بِذَاكَ وَصَفَ نَفْسَهُ وَ هُوَ «بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ» بِالْإِشْرَافِ وَ اَلْإِحَاطَةِ وَ اَلْقُدْرَة». موفق باشید
سلام استاد: خواهشمندم نظرتون را در مورد فرشتگان زمینی (مَلک اَرضی) بفرمایید. در آیه ۱۲ انفال، خداوند میفرماید:« إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلآئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرَّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ » (الأنفال، ۱۲) که فرشتگان نشان دار بر سر و انگشتان کفار ضربه وارد می کردند، در آیات ۶۹ تا ۷۴ سوره هود میفرماید این فرشتگان که شبیه انسان بودند و همسر حضرت ابراهیم هم آنها را دیده و از سخن آن ها خنده اش گرفته، همینطور آیات ۶۱ تا ۷۱ سوره حجر که قوم لوط هم این فرشتگان را دیدند و به سمت خانه لوط هجوم بردند و دلایل قرآنی دیگر... ضمن عذرخواهی از اطاله کلام، عده ای عقیده دارند فرشتگان زمینی روی زمین و بین انسان ها زندگی می کنند، کاملا شبیه انسان هستند و ما هر روزه این ملائکه را می بینیم اما متوجه فرشته بودن آنها نمی شویم، جسمانی هستند و قدرت عبور از اشیاء را ندارند اما قدرت رجم دارند، دليل حضور آنها در زمین، کمک به مؤمنان است و حضرت بقیه الله امام و فرمانده آنان هستند. نظر استاد چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن است در بعضی موارد فرشتگان در شمای انسان ظاهر شوند، ولی اینطور نیست که بین مردم رفت و آمد داشته باشند. در آیۀ ۱۲ سوره انفال بنا به گفتۀ علامه طباطبایی اینکه فرمود: «فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ» خطاب به مؤمنین و یا فرشتگان است که در جنگ بدر میفرماید با کفار برخورد کنید تا قادر به حمل سلاح نباشند. و در مواردی هم که نام بردید در شرایطی است که به عنوان مأموریت به صورت انسان ظاهر شدهاند. موفق باشید
با سلام: وقتتون بخیر. بنده جوانی ۱۸ ساله هستم که در زندگی ام احساس می کنم یک گمشده ای دارم و به دنبال یک معنایی در زندگی ام هستم ولی هر چه می کنم آنرا پیدا نمی کنم. به صوت هر استادی گوش می دهم و هر کتابی را مطالعه می کنم احساس می کنم سیراب نمی شوم و سریع آنرا رها می کنم. هم اکنون سرگردان و حیران هستم و نمی دانم چگونه روح خود را از این ورطه نجات بدهم و سیراب کنم. پیشنهاد جنابعالی برای حل این مسئله چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این قصۀ بشر جدید و زمانهای است که بشر جدید در آن قرار دارد. عرایضی تحت عنوان «راز نیستانگاری دوران و راه عبور از آن» شده است. پیشنهاد میشود نظری به آن بیندازید و پس از آن به سیر مطالعاتی که در سایت پیشنهاد شده است، فکر کنید. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/sound/1363?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C
پدر جان آنچه در سوال 39149 به منتقدین نسبت دادید که فلان کلام امام رضا را بر نمی تابند خلاف اخلاق و تقواست، و مغلطه ی پهلوان پنبه، اشکالات منتقدین به آنچه در پاسخ 38956 فرموده اید با آن جملاتی که در سوال 39149 نسبت داده اید تفاوت پهلوان واقعی ست و پهلوان پنبه ای که مدام از همان اشتباهات خود قدمبه قدم عقب میروید و بعد منتقدان را متهم میکنید. مسلم است حضرتعالی در عباراتی که در سوال اول از حدیث منحصر معصوم برای ولی فقیه استفاده کردید عباراتی دال بر مطلق عصمت بود و ادله ی آن ها کاملا صحیح. شما ظاهراً حتی نهی های امام خمینی از این شیوه مواجهه با قرآن و حدیث را در موارد متعدد و در کتب متعدد ندیده اید یا نمیخواهید بپذیرید. با استاد ندیدن و مطالعات سطحی و نداشتن منطق در مواجهه با متون و شاعرانگی به معنای «فی کل واد یهیمون» نمیشود مرشد شد. متاسفم که مجبور شدم نقد کنم، اما دلم به حال آن افراد سوخت که به هر بهانه برچسب اخباری و غیر متعقل و متحجر بدیشان زدید. من که سواد ندارم، اما خدا رو شکر تناقضات مبنایی و رفتاری را هنوز درک میکنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این رابطه به سؤال و جواب شماره 39179 رجوع فرمایید. موفق باشید
مرگ روشنگر. بسیاری از عارفان معاصر «توجه به مرگ» و «تفکر دربارۀ مرگ» را آغاز راهیابی به سلوک میدانند. «مرگ» حقیقتی است حتمی، ناگهانی و همهشمول و تفکر دربارۀ آن، موجب طرح سؤالات بنیادین میشود. انسان دورۀ قاجار برای وصول به عالم معنا چارهای جز «تحت سرپرستی استاد قرارگرفتن» و تبعیت از دستورات او نداشت. اما با ظهور انقلاب اسلامی، چارچوبهای عرفانی هم دچار تحول معنایی شد. «ولایت فقیه» جای «استاد» را گرفت و «جهاد برای تحقق منویات رهبر» جای «ذکر و ورد» نشست* و «شهادت» نقطۀ پایانی وصول به حق در چنین دستگاهی است. انسان انقلاب اسلامی به دنبال چنین پایانی است. حضور مردم در تشییع شهدا هم تجدید عهد و یادآوری «چنین مرگی» است. مرگی که با حماسه و ایثار درهمآمیخته و «ترس از مرگ» را کنار زده است. مرگی که بر اثر مواجهه با تاریکی محض و کفر خالص رخ میدهد و موجب روشنگری هرچه بیشتر نفوسِ عمومی میشود. مرگی که همچون شهابسنگی نورانی صحنۀ تاریک جهان امروز را لحظاتی روشن میکند و لرزه بر پایههای سترگ کاخِ درون آدمی میاندازد. در نظر مردم «شهید» نقطۀ آرمانی نوعی از زندگی دنیایی است که در آن، آدمی خود را بازیچۀ دنیا نکرده است و به آخرت (بهعنوان مهمترین بخش از حیات آدمی) توجهی ویژه داشته است. در این دستگاه عرفانی تحقق هرچه بیشتر اسلام و به قول بنیانگذار آن «اهتزاز پرچم لا إله إلا الله» مهمترین «خیری» است که افراد برای رسیدن به آن رقابت میکنند. وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ (آیۀ ۱۴۸ سورۀ مبارکۀ بقره) این تازه شروع ماجراست. غایت عرفانِ انقلاب اسلامی ظهور جامعهای از «انسانهای قرآنی» است. پینوشت: * این به معنای منسوخشدن اذکار نیست بلکه اذکار محور چنین عرفانی نیست. ** منظور از «انسان قرآنی» جلوهگری قرآن در وجود انسان است. ۲۷ مهر ۱۴۰۳
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه کورچشمند آنانی که متوجه چنین امری در آخرین دوران بشر نیستند که به گفته جنابعالی مواجهه نور محض با ظلمات محض است، و آن کسی که در چنین شرایطی این جبهه را مدیریت میکند شهید است تا معلوم شود انسانهایی در این آخرین دوران به میدان آمدهاند که به گفته شهید یحیی سنوار: «مذاکره در کار نیست؛ یا پیروز میشویم یا کربلا رخ میدهد»، به همان معنای مدیریت صحنه، حتی تا مرز شهادت. و این یعنی آغازی که جبهه کفر به تعبیر رهبر معظم انقلاب همچون یخ در حال ذوبشدن است زیرا برای اثبات خود مجبور است جنایت را به هر بهانهای به اوج برساند در حالیکه جهان هستی ظرفیت قبول چنان جنایاتی را ندارد و از این جهت میتوان در پیشانی جبهه صهیونیست جنایتکار بر خلاف تصوری که دارد، نابودی آن را ملاحظه کرد. بیچاره گمان میکند با هرچه عمیقترکردنِ جنایت، پایههای بقای خود را محکم میکند، غافل از اینکه در مقابل او فرهنگی است که شهادت را به جای خواری و خفت و ترس به میان آورده. و این راز نابودی استکبار در جلوه جنایات اسرائیل است. موفق باشید
با سلام: در خصوص آنکه در مثال منفصل، آنچه در عالم عقل هست، در مثال منفصل ظاهر میشود. سوال آیا آنچه در عالم عقل است، در مثال متصل تجلی میکند؟ سوال دوم آنچه که خیال بافی نامیده میشود، آیا ابتدا در عالم عقل بوده است یا نه؟ اگر جواب خیر است، چگونه ممکن است که حقیقتی بدون اینکه در عالم عقل باشد، در عالم مثال متصل ظاهر شود؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! حقایقِ عقلی در خیال منفصل، صورتِ مناسب عالم عقلی را به ظهور میآورد. ۲. خیال متصل اگر تحت تأثیر خیال منفصل باشد؛ صورتهای جزئی متعالی در آن به ظهور میآید و چنانچه تحت تأثیر حس و محسوسات باشد؛ صورتهای جزئیِ مخلوط به وهم در آن شکل میگیرد. موفق باشید
سلام علیکم: ببخشید برای اینکه عارف بالله شویم، بطوریکه خدا به طور کامل درون ما تجلی کند، (همانند امام خمینی (ره) باید از کجا شروع کنیم؟ چه کتابی بخونیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: از همان راهی که حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» رفتند یعنی برهان و عرفان و قرآن. به نظر میاید سیر مطالعاتی سایت بتواند در این رابطه کمک کند. موفق باشید
سلام استاد: متنی نوشته بودم و میخواستم نظر شما را در این باره بدانم:
به نام پروردگار حیات مرگ و حیات و مرگ و زندگی میگذرد، ایام در این شهر و در هر شهر دیگری میگذرد، چون باید سپری شود اما اینکه چگونه میگذرد نیز مهم است. اینجا، اینجایی است که ما هستیم و همه و همه زندهاند، یعنی میبینیم که مردم راه میروند حرف میزنند میخندد گریه میکنند و نشان از حرکت و بودنِ خود میدهند، اما آیا هستند؟! میخواهم بدانم که آیا واقعا هستند؟ آیا فقط زنده اند یا حیات هم دارند؟ شهر در عین زندگی، مرگ است.
(هم از سکوت گریزان، هم از صدا بیزار/ چنین چرا دلتنگم؟! چنین چرا بیزار؟ / زمین از آمدن برفِ تازه خشنود است. / من از شلوغی بسیار ردّ پا بیزار/ قدم زدم! ریههایم شد از هوا لبریز / قدم زدم! ریههایم شد از هوا بیزار / اگرچه میگذریم از کنار هم آرام / شما ز من متنفر، من از شما بیزار / به مسجد آمدم و ناامید برگشتم / دل از مشاهده تلخی ریا بیزار، / صدای قاری و گلدستههای پژمرده / اذان مرده و دلهای از خدا بیزار / به خانهام بروم؟ خانه از سکوت پر است، / سکوت میکند از زندگی مرا بیزار / تمام خانه سکوت و تمام شهر صداست! / از این سکوت گریزان، از آن صدا بیزار. فاضل نظری)
آیا شما جایی را سراغ دارید که حیات هم باشد، من جایی را سراغ دارم جایی که این روزها بعد از مدتها آمده تا حیات را معنا کند و آن را به تمام جهان هبه کند؛ غزه و ملت بزرگ فلسطین، نواری که شاید در این ایام خیلیها آن را نوارِ مرگ، نوارِ نیست و نابودی نامیدند؛ اما در این نوار، از دل ویرانیها آبادیها رشد میکند و نسیمِ بوی مرگ، حیات میبخشد و عزرائیل همچون دوستی قدیمی امانتش را میگیرد و حیات میبخشد. حالا این نوارِ کوچک غزه تمام وجود و حیات است و جایی بیش از اینجا صفا ندارد. شب ها با نور موشک و انفجارها، شهر روشن میشود و روزها، بچه ها با صدای آژیر آمبولانس چشم به امید شهادت باز میکنند و شکر میکنند در اینکه در برابر این مصیبت خداوند صبر و مقاومتی بینظیر را برایشان هدیه کرده است، و شکر میکنند با قرآن، گویا که قرآن آنجا دارد معنا میشود، گویا نوارِ غزه شده زبان قرآن و در زیر سایه حق، گویا قرآن ناطق شده است. و اینجاست ظهور و بروز و حضور حیات. آنجاست که دشمن هرچه میخواهد تو را نابود و نیست کند، تو باز هستی و حتی بیشتر از قبل!! مگر کسی شک دارد که شهید حاج قاسم کاری کرد که سردار حاج قاسم نکرد!! و اینجا فرق حیات و زندگی را این شهید معنا میکند. اگر به حیات برسیم پایانی برای خود متصور نیستیم، ولی اگر به زندگی برسیم منتظر پایان تلخِ مرگ هستیم. غزه، زبان گویای قرآن، حیات دارد و پایانی ندارد و هست و حیات دارد و حیات دارد و هست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرکس هر کجا که میخواهد باشد. اگر در جبههای که حق در مقابل باطل قد برافراشته حاضر نباشد، هیچ کجا نیست. زیرا در آنجایی که زندگی جریان دارد، حاضر نبوده است. همینطور که می فرمایید امروز از نوار غزه، آهنگ زندگی به گوش میرسد و این است آن کابوسی که صهیونیستها میخواستند با شهادت مردم غزه آن را بمیرانند ولی هرچه بیشتر آن مردم را شهید کردند، آن کابوس به آنها نزدیک و نزدیکتر شد. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: استاد یک مشورت میخواستم؛ بنده احساس نیازم در اینست که باید اهل فکر باشم و لازمه فکر را دانستن میدانم. به ذهنم خطور کرد که تمام مباحث شهید مطهری را بخوانم تا فکرم با مواضع مختلف درگیر شود و بابی را برایم باز کند، اما مردد هستم چرا که از طرفی دیگر تفسیر المیزان را هم در همین باب میدانم. خواستم فلسفه را با بدایه و نهایه شروع کنم و به اسفار برسانم و سپس سراغ المیزان بروم، از طرفی دیگر گفتم خوبست با ذهن بازی سراغ فلسفه و تفسیر بروم لذا خواستم کتب شهید مطهری را پیگیری کنم. به نظر شما بر چه اساسی انتخاب بکنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: انتخاب آثار شهید مطهری در هر حال نتایج بسیار خوبی را به همراه دارد ولی به تعبیر رهبر معظم انقلاب نباید در آن آثار متوقف شد. لذا اگر بتوانید در کنار مطالعه آثار استاد، با تفسیر المیزان مرتبط شوید راه خوبی مقابل شما گشوده میشود. موفق باشید
ضمن عرض سلام و تسلیت به مناسبت فرارسیدن عاشورای حسینی (ع) میخواستم بعد از کسب اجازه _ در فص داوودی _ بپرسم استاد عزیزم تصمیم دارم یک قرآن درشت خط تهیه کنم و تا آخر عمر ازش استفاده کنم. با توجه به تعدد معانی موجود که از قرآن شده مثل ترجمه الهی قمشه ای، مکارم شیرازی و... کدام یک از معانی قرآن رو برای سیر و سلوک مناسب تر _ نزدیکتر به وحدت وجود _ میدانید ؟ خطش هم مهمه؟ اگر مهمه چه خطی بهتره؟ استاد برای استفاده از تفاسیر انفسی قرآن باید چکار کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینکه قرآنهای خطی بسیار نفیسی داریم ولی به هر حال با توجه به رجوع همگانی به قرآنی که با خط جناب عثمان طه به میان آمده است ما را بر آن میدارد که همان قرآن را مدّ نظر قرار دهیم و سعی کنیم با تفسیری مثل تفسیر المیزان با قرآن مرتبط باشیم. و برای شروع کار، خوب است صوت سورههای روم و عنکبوت و آل عمران را که روی سایت هست، استماع فرمایید با نظر به آیاتی که از آنها گفتگو میشود. موفق باشید
سلام: من چند سالی میشه درگیر خودارضایی ام. خیلی تلاش کردم که بزارم کنار. اما واقعا اسیرم. سوالم اینه که من متوجه شدم بیشتر از جهت فکر و خیال تحریک میشم کتاب ادب خیالتون هم مطالعه کردم اما چی کار کنم از این ناحیه ضربه نخورم. خیلی یک دفعه فکرش به سراغم میاد و انگار منو در بند میکنه. لطفا منو راهنمایی و برای بنده دعا کنید تا از شر این گناه رها بشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً نیز در این رابطه به کاربر عزیزی اینطور عرض شد: توبه را فراموش نکن؛ اگر باز شیطان تلاش کرد که گرفتار گناه شوی تا از ارتباط با خدا مأیوس گردی، باز توبه کن، اگر باز شیطان تلاش کرد تا گرفتار گناه شوی تا تصور کنی دیگر فایده ندارد، باز وقتی نور پروردگار، تو را متذکر حق و حقیقیت کرد، توبه کن. در هر توبهای شدت ارادهی قبلی به گناه ضعیف میشود تا در نهایت توبهها کار خود را میکند و به جای آنکه شیطان تو را مأیوس کند، او مأیوس میشود و در آن حالت احساس میکنی دیگر کششهای قبلی به گناه بهشدت ضعیفشده و میتوانی در مقابل آن مقاومت کنی. إنشاءالله، موفق باشید.
سلام: وقتتون بخیر. من خیلی وقته که در وجود خدا شک و تردید دارم و این خیلی حالمو بد میکنه. منی که چادر میپوشم منی که نماز میخونم، منی که میخوام امر به معروف و نهی از منکر کنم، خودم به وجود خدا شک دارم. لطفا خدا رو برای من اثبات کنید. ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع شک، شک به وجود خداوند نیست، شکی است که در نسبت با خودمان با خدا پیش می آید و این را باید به فال نیک گرفت و در این رابطه عرض شد:
گاه به گاه باید خود را گم کنیم تا دوباره از نو بازیابی شویم
به آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا...» فکر کنید که ایمانِ دیروزین برای حضور در امروزِ این تاریخ کافی نیست. همانطور که اگر مار نتواند پوست بیندازد میمیرد، اگر ذهن انسان برای تغییر دچار مانع باشد، دیگر ذهن نیست، انبار اطلاعات است. اگر خود را در آینده تاریخ خود حاضر نکنیم و همچنان در گذشته متوقف باشیم، عملاً گور خود را پیشاپیش کندهایم، زیرا در برابر آنچه در حال رشد و بالندگی است، کور و نابینا شدهایم. انسانهایی میخواهیم که نهتنها در نسبت با درک وجودی خود تامل کافی داشته باشند، بلکه معنای سعه توحیدیِ انقلاب اسلامی را بفهمند که چگونه انقلاب، در این زمانه همچون اقیانوس شده است و دوره دریاچه بودنش بهسر آمده. زیرا وقتی خود را در مرحلهای از تاریخ پیدا میکنیم باید سعی کنیم «گاه به گاه خود را گم کنیم» تا دوباره از نو بازیابی شویم. این است آن شدنِ ابدی که بودنی خشک و ساکن نمیباشد. و حضرت امام خمینی
«رضواناللهتعالیعلیه» در غزل مشهور خود متذکر آن «بودنِ دوباره» میشوند و اظهار میدارند:
در میخانه گشایی به رویم شب و روز که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم
موفق باشید
سلام: توفیقاتتان روزافزون انشاءالله. برای آشنایی و مطالعه ابتدایی و اولیه فلسفه اسلامی برای جوانان چه کتاب و چه سیر مطالعاتی پیشنهاد مینمایید؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که مباحثی مثل «جوان و انتخاب بزرگ» و «ده نکته در معرفت نفس» می تواند نسبت به امر مذکور شروع خوبی باشد. موفق باشید
درود. استاد خسته نباشید. اول از همه میخواستم ازتون تشکر کنم و هزار بار خداوند را شکر چون از زمانی که کتاب شما آشتی با خدا رو خواندم زندگیم رنگ بوی دیگه گرفته اصلا یک آدم دیگه شدم. خدا رو شکر استاد یک پیشنهاد و یک سوال داشتم. پیشنهاد این هستش که استاد یک کتاب در مورد شکرگذاری و چگونه انسان شاکر باشیم بفرمایید عالیییی میشه، چون در این زمینه کتاب وجود ندارد که بتوان مطالعه کرد و در مورد صبر و سوال این هستش که چگونه خود واقعی رو پیدا کنیم؟ من همیشه احساس میکنم خود ناخود هستم شک میکنم چه کار کنم؟؟؟؟؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در هر دو مورد میتوان به شرح کتاب حدیث «جنود عقل و جهل» که حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» تدوین کردهاند، رجوع کرد. جهت شرح صوتی کتاب مذکور به https://lobolmizan.ir/sound/660?mark=%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%AF رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد وقت بخیر من همونی که...
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی اینطور جواب داده شد:
34675- باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه پیش آمده است را عطای شهدا بدانید و با عزمی کامل مشغول دروس شوید به نور «یا حیّ و یا قیّوم». موفق باشید
خدمت استاد عزیز سلام عرض میکنم. خواستم بگم حرفهایی که برای حمایت از افزایش جمعیت گفته میشه بعضی هاشون در حد شعار هست و عملا حمایت از افزایش جمعیت نمیشه! من چهار تا بچه دارم و همسرم نیز خانه داراست. مشکل اصلی این که مستاجر نیز هستم. هر خونه که گرفتیم دو سه سال بیشتر ما رو تحمل نکردن. وقتی دنبال خونه میگردیم همین که میگیم چهار تا بچه دارم کسی حاضر نمیشه به ما خونه بده. گفتن به بیت رهبری نامه بنویس حتمآ حمایت میکنن. نامه نوشتم اما حتی جواب هم ندادن! الآن در یک خانه کلنگی که شاید ۵۰ سال یا بیشتر قدمت داره با ۱۸۰ میلیون پول پیش که ۴۵ میلیون اون رو قرض گرفتم زندگی می کنم. و از حالا نگرانم که سال دیگه صاحب خانه چقدر پول پیش رو اضافه خواهد کرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این مواردی است که همه ما گلهمندیم و امیدواریم که دولت هرچه زودتر فکری برای این مشکل بکند. ولی عنایت دارید که این ها مواردی نیست که این سایت با توجه به رویکرد فکری و فرهنگیاش بتواند کاری و اقدامی بکند. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: از دلتنگی سرشارم و مشتاق دیدار شما. ای کاش این محدودیت های دنیا نبود و هر روز به دیدارتان جانم تازه میشد همانگونه که انس با آثارتان حیات بخش جان بی رمق من است در عمق سیاهی ها و خستگی های دوران، به خصوص در این شهر پر تلاطم (تهران) استاد عزیزم به لطف پروردگار به جایی رسیده ام که جانم سراپا تشنه یافتن نسبت خود با عالم است. سابقا نسبت میان خود و مبدا و معاد و امامم را به لطف خدا و از طریق هدایت های شما یافته ام به رحمت الهی و ائمه (ع) علاوه بر مسیر حیات فردی و خانوادگی، مسیر حیات اجتماعی خود را با نگاه به عالم انقلاب اسلامی یافته ام و سعی کرده ام زیستنم تا حد امکان سراسر پرداختن به جامعه سازی و جامعه پردازی برای نیل به جامعه مطلوب باشد و در ساختارهای دیوانی و تنگ مدرن محبوس نشوم. استاد عزیزم الان در مرحله ای هستم که به وضوح میبینم ما نمیتوانیم با دستگاه ادراکی مدرن نیازهای خود را در تعامل با عالم به درستی برآورده کنیم و بالتبع یا باید در آن دستگاه هضم شویم یا نسخه مناسب خود را بیابیم لازمه این امر آن است که درست عالم را بشناسیم. از عوالم مختلف گرفته تا مراتب مختلف وجود (موجودات مختلف) تا در تعامل و انس با آنها و از مسیر رفع نیازها به سلوک فردی و اجتماعی خود ادامه دهیم مادامی که این شناخت محقق نشود ما در حیرت و سرگردانی خود گرفتاریم و نمیتوانیم نیازها را تامین کنیم، جبرا دستمان مقابل عالم مدرن دراز میشود و این چقدر برایم تلخ است! بنده به توفیق الهی بسیار تلاش کردم و خدا هم عنایت فرموده و این مسیر را تا حدی پیش رفته ام اما کافی نیست. به محتوای بزرگان هم نیاز دارم تا در این مسیر یاریم دهد لکن محتوا در این زمینه بسیار محدود و حداقلی است. به نظر میرسد چون ما برای اولین بار در این موضع تاریخی قرار گرفته ایم بالتبع اولین افرادی هستیم که با این مسائل مواجه میشوند من با بند بند وجودم درک میکنم که عالم جلوه درون من است. عوالم مختلف را در درون خودم درک میکنم. از عالم ماده تا عالم صور تا عالمی که ففط معانی است و تا عالمی که فقط بودن است میبینم که موجودات هریک متناظر بخشی از وجود من اند و نیاز همان بخش را تامین میکنند میبینم که با عالم باید بر مبنای تعالی انس بگیرم تا هم خودم و هم عالم متعالی شود. اسمش را هم گذاشته ام تعامل بر مبنای تعالی میبینم که نسبت بین موجودات مختلف نسبت بین همان نیازها و بخش های مختلف وجود من است و در نهایت میبینم تا زمانی که انسان سامان نیابد بقیه موجودات هم سر و سامان نخواهند یافت لکن هنوز نمیتوانم این روابط را دقیق تر کنم تا بر اساس آن، هندسه و الگوی دقیق روابط بین انسانها و عالم را کشف کنم و در جامعه پردازی عملی و رفع نیازها از آنها بهره گیرم جبرا وقتی نتوانم به قدر کافی دقیق کنم، جای خالی را راهکارهای مدرن پر خواهند کرد. استاد عزیزم میخواستم اگر برای شما مقدور است همچون همیشه این کمترین فرزند خود را هدایت کنید. برای دیدارتان بسیار مشتاقم و لحظه شمار. از دور با تمام قلبم بر دستان پر مهرتان بوسه میزنم. ارادت مند شما براتی
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقتاً همانطور که یافتهاید، راهی در پیش است و باید به این جملۀ حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در جوابِ سؤال آقای «حسنين هيکل» که از ايشان ميپرسد چه انديشهها و انديشمنداني بر شما تأثيرگذار بودهاند؟ ميفرمايند: «... در فلسفه: ملا صدرا، از كتب اخبار: كافى، از فقه: جواهر.» و این یعنی از طریق امام، تاریخی آغاز شده است که روایتهایی مانند آنچه در «کافی» هست از یک طرف و تفقّه در متون دینی که همان فقه جواهری است، از طرف دیگر در کنار «حکمت صدرایی» قرار گرفته تا بشر امروز و فردای این تاریخ بتواند در نسبت خود به عالیترین شکل حاضر شود. و اینجا است که میتوانیم به آیندهای بیندیشیم که امثال جنابعالی خود را در نسبت با آن یافتهاید؛ آیندهای که جوابگوی حیات گرمی خواهد بود که سخت همگان به دنبال آن هستند اگر به همان سهگانهای که حضرت امام مدّ نظر دارند توجه نمایند. بر عکسِ آنهایی که در یکی از این سهگانهها متوقف میشوند و عملاً مانند انسان مدرن، گرفتار نوعی تکساحتی خواهند شد. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: دو تا پرسش از محضرتان دارم. تقاضا دارم به هر کدام پاسخ مجزا عنایت کنید: ۱.به نظر حضرتعالی فضای مجازی چقدر باعث نزدیکی روح ها به همدیگر شده؟ ۲. ذات دوربین چیست؟ ما اگر مثلاً فیلمی را به صورت غیر زنده تماشا کنیم، چقدر در آن صحنه حضور حقیقی داریم؟ آیا در ذات دوربین نوعی تجرد از زمان و مکان وجود دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ذیل یک حضور تاریخی خاص میتوانیم در فضای مجازی نیز همدیگر را درک کنیم مشروط بر آنکه ماورای کلمات، صحنهها، روحها را متوجه همدیگر بکنند. بنده بعضاً فعالیتهای دختران انقلاب را با آن نوع برخورد حکیمانهای که با بیحجابها دارند؛ نهایت نزدیکی و یگانگی با جان خود احساس میکنم. ۲. بستگی به نوع حضور و هنر دوربین و موضوعی دارد که از طریق دوربین به میان آورده میشود، مانند فیلم «آژانس شیشهای». موفق باشید
سلام استاد عزیزم: در مقوله دعا سوالی داشتم که عرض میکنم: استاد چند وقتی است نمیتوانم برای مثلا شفای بیمارم یا حل فلان مشکل دنیایی دعا کنم و به اصطلاح اشکم برای اینجور دعا در نمیآید! حس میکنم همین که هست درست است و طلب الان من نشان از نرسیدن است. از یک طرف هم میفرماید نمک سفرهتان را از ما بخواهید! از یک طرف داریم که اگر مومن میدانست به سبب بلا چقدر به او ملکات نورانی میدهند در آخرت، آرزو میکرد با قیچی تکه تکه میشد. از یک طرف علامه حسن زاده میفرماید همه میگویند بده حسن میگوید بگیر! از یک طرف اصلا دنیا در چشم عارف نیست که پی اصلاحش باشد، از یک طرف در حال غفلت دنیا فشار میآورد بیماری اش و سختیهاش، از یک طرف اولیا الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون! از یک طرف دنیا خواب و لهو و لعبی بیش نیست و عکسی در آینه! از یک طرف بقیه دور و بری ها توجیه نیستند و عاجزمان میکنند! استاد چه کنیم با این دور و بری های ترسیده از مشکلات دنیایی؟ چرا ما را نمیفهمند؟ من هم نمیفهممشان! استاد چطور دعا کنیم؟ آیا ارزش دارد زار بزنیم تا مریضمان شفا بیابد؟ خودم جواب را میدانم اما با بقیه اهل دنیا که احاطه مان کردند و از ما اینجور دعاها را میخواهند چه کنیم؟ استاد در خصوص دعا برای حاجات دنیایی بفرمایید چه کنیم در حالی که کارساز ما به فکر کار ماست و فکر ما در کار ما آزار ما!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به دعای جناب اباذر عزیز فکر کنید که فرشتگان به پیامبر«صلواتاللهعلیهوآله» خبر دادند که آن دعا در آسمانها مدّ نظر قرار گرفته است. دعایی که جناب اباذر اظهار میدارند: «اللّهمَ انی اسئلکَ الامنَ و الایمانَ بکَ وَ التصدیقَ بنبیکَ و العافیةَ من جمیعِ البلاء وَ الشکرَ عَلَی العافیة وَ الغنی عن شرارِ الناس .» اصول کافی ج 4 . صفحه 381 باب الدعا . بار خدایا ! از تو امان و ایمان به خودت را درخواست می کنم ، توفیق تصدیق و دنباله روی از پیامبرت را آرزومندم . آری! عافیت به معنای آن که مشکلاتی که ما را گرفتار دنیا میکند، رفع شود و اگر صلاح است بیمارمان شفا یابد و شرار ناس هم که معلوم است انسان گرفتار آدمهای آنچنانی نباشد و حقیقتاً این نوع دعا و تقاضا، نوعی حضور بهتر در زندگی را برای انسان مقرر میدارد. موفق باشید
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. سلام استاد: در رابطه با ماجرای شیطان و عدم سجده اش بر آدم، ۱. آیا خود شیطان از کفری که داشت «کان من الکافرین» خبر داشت؟ ۲. آن کفری که شیطان قبل از سجده نکردنش بر آدم در شخصیتش بود «کان من الکافرین»، چگونه ایجاد شده بود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ممکن است او و یا هر متکبّری از کفر خود آگاه نباشد، ولی اگر در خود جستجو مینمود از تکبر و خودبینیاش در نسبت با حقیقت میتوانست آگاه شود و طبیعی است که حضرت حق در مسیر امتحان هرکس، میدانی را برای مواجهه با خودش یعنی خود آن فرد میگشاید و شیطان با مواجهه با حضرت آدم که آینه اسماء الهی بود با کفر خود سجدهای که باید انجام میداد را، انجام نداد و این خودبینی و تنها خوبیهای خود را دیدن در هر موجود مختاری هست و خودش باید مواظب خودش باشد تا در عرصه ابتلا و امتحان از آن خودبینیها عبور کند. به گفته آیت الله محییالدین الهی قمشهای: «جرمش آن بود که در آینه روی تو ندید / ور نه در بوالبشری ترک سجود اینهمه نیست». و این مائیم و عبرت از خطر رجیمبودنی که شیطان گرفتار آن شد. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: حضرت زین العابدین سلام الله علیه در قسمتی از دعای ۵۴ صحیفه سجادیه به خدای متعال عرضه می دارند: «وَ اقْطَعْ مِنَ الدُّنْيَا حَاجَتِي». لطفاً این قسمت را قدری برای مان شرح دهید. با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت با توجه به توهّماتی که آرزوهای دنیایی برای انسان پیش میآورد و انسان را از حضور ابدی و حاجتهای متعالی باز میدارد، از پروردگار خود درخواست میکنند حاجتهای دنیاییام که همان امیال توهّمی است را قطع فرما. و در ادامه تقاضا میکنند حاجتهای ابدیام را فراوان گردان تا در دنیا در واقع، گرفتار دنیا نگردند. موفق باشید
سلام استاد: مرحوم آیتالله شجاعی در مقالات فقط میخواستند برخی منازل عرفانی رو توضیح بدن؟ قدم یقظه و توبه و طلب و مجاهده و مراقبه؟ خب چرا فقط اینها؟ در کتاب کیمیای وصال کل منازل سلوک رو از اول تا آخر فرمودهاند یا اونم گزینشی بوده؟ اگر گزینشی بوده چرا این ترتیب بندی رو اتخاذ فرمودند؟ متشکرم از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت الله محمد شجاعی «رحمتاللهعلیه» در کتاب شریف «مقالات» راهی را گشوده اند که اگر انسان با حوصله و با شروع از اولین جلد آن راه را طی کند، به خوبی احساس حضور در ملکوت برایش حاصل میشود و مهم این است که انسان بتواند در حضوری قرار بگیرد که چندین و چند منزل را با یک قدم طی کند. موفق باشید
سلام: من از مدافعان حرم جا ماندم و تلاشی نکردم و خودم را توجیه کردم و بی خیالی کردم؛ ظلمت نفسی الی الابدی... حالا می خواهم در نبرد این روزهای فلسطین جا نمانم، هرچه تا حالا کرده ام بسم است، هر طور شده باید کاری کنم؛ اینجا برای من دنیا نیست؛ یک برزخ است که باید هرطور شده از آن حال بیرون بزنم؛ نمی خواهم حسرت و خجالت حرمان این دفاع هم الی الابدم بشود، از شما که پنهان نیست و آنچه از حالم می دانید قیامتم را آباد نکرده ام بسکه نشستم و نرفتم، نه از خودم بیرون رفتم و نه سمت خدا رفتم؛ از شما که پنهان نیست که مرگ تازه اول مصیبت های عقوبت گناه های معلوم و نامعلوم من است و آنوقتی است که دستم از عمل کوتاه می شود (و کاش دستم از همین حالا تا همیشه از دنیا کوتاه میشد)؛ نمی خواهم به جهاد بروم که بمیرم؛ می خواهم به جهاد بروم که بیشتر از این در شرمندگی نمیرم؛ نه شرمندگی از اینهمه سکون و رکود معنوی و دینی که ابدیتم را تباه کند و نه شرمندگی از روی مظلومانی که کاری برایشان نکرده ام. لطفا اگر فرصت و راهی برای جهاد هست حتما خبرم کنید تا بروم و دعا کنید سربلند بمانم، سریعترین و بهترین راه جهاد را برای بنده بفرمایید، آیا می شود و یا آیا باید حضوری در آن میدان حاضر بشویم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که از طریق انقلاب اسلامی متوجه توحیدی شویم که به عنوان راه، در مقابل ما گشوده شده است. حضور در تاریخی است که در حال شروع و گشایش است. حال هرجایی که ما نسبت به این حضور در این تاریخ برایمان پیش آمد؛ حاضر خواهیم شد و معنای انتظار، همین است و از این جهت فرمودهاند در آنچه امروز برایتان تکلیف است کوتاهی نکنید، تا نسبت به آنچه فردا برایتان پیش میآید موفق شوید. موفق باشید
سلام و عرض ادب: من کسی را می شناسم که چندسال است در مراسم اربعین شرکت می کند ولی نه نماز می خواند نه روزه می گیرد. این چه مدل از دینداری است؟ مسولین چقدر نقش دارند؟ همه چیز به شعار خلاصه شده از اسلام فقط ظاهری باقیمانده همه عاشق اباعبدالحسین هستیم و در این مکتب بزرگ شدیم ولی چگونه است مثلا دولت محترم برای همسان سازی حقوق بازنشستگان بودجه ندارد ولی اینهمه برای اعزام به اربعین هزینه مینماید؟ یا حسین
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً اگر انسان بخواهد آن حضوری را که در اربعین پیدا کرده است که گویا همه حقیقت به سوی او نظر دارد؛ آن را از آنِ خود کند، باید خود را در شریعت الهی که همان رعایت احکام دینی است حاضر نماید 2- بنده چندین سال است به لطف الهی در پیادهروی اربعین شرکت میکنم ولی هیچ کجا ندیدم که دولت در این موارد هزینهای کرده باشد مگر آنکه شرایط را آماده میکند و تا سال گذشته بودجه زیادی با پاسپورتهایی که تهیه می کرد از مردم به جیب میزد. موفق باشید
