سلام علیکم: من واقعا به بن بست رسیدم، از طرفی میدونم اسلام حقه! از طرف دیگه عاشق گناهم! در دوران بچگی وقتی ۶ سالم بود، توسط یک خانم مورد آزار جنسی قرار گرفتم، مدت زیادی این عمل طول کشید، به بلوغ زود رس دچار شدم، شرایط خوبی رو از اونموقع تا الان ندارم، واقعا بریدم! یکی کمکم کنه، چطور میشه عشق به اهل بیت در دل آدم باشه ولی از اون طرف دنبال گناه؟ اصلا میشه درست بشم؟ هی میام اینور بعد یه مدت بخاطر ضعفم میرم اونور، در چند سال اخیر به یک حد از پستی رسیدم ک میخوام تصمیم بگیرم اونوری بشم، چون دیگه نا امید شدم از خودم... واقعا بیش از هزاران بار در حال این رفت و آمدم، مسخره ام، نا میزونم! نمیدونم چیکار کنم، از این ور نمیتونم حق رو انکار کنم، چند روزی ک میخوام بیخیال بشم واقعا عذاب میکشم و نمیتونم انکارش کنم، اهل بیت و نمیتونم خدا رو نمیتونم اسلام رو نمیتونم انکار کنم، دید فسلفی طوری به زندگی دارم ولی عمل کمی! ناچیز نا مقدار! خیلی دچار گناه شدم...، لطفا چاره ای راهی جلوی پام بذارید! من نمیدونم باید چیکار کنم...، این رو میدونم پتانسیل خوبی دارم... و میتونم کمکی بکنم در این راه ولی تا وقتی خودم پستم چطور؟ لطفا کمکم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال، همین که بحمدلله متوجه آثار تخریبی گناه میباشید که چگونه ما را از حضور متعالی خود در نزد خود از یک طرف، و از حضور در محضر حضرت حق باز میدارد؛ جای امیدواری است جهت حضور در جادهای که سراسر صفا و اطاعت است تا آنجایی که به لطف الهی، انسان از گناه متنفر میشود.
چگونه ممکن است که انسان تا آن جا راه را رها کند و به بیراهه قدم زند که ستایش گر قاتل عمر خود شود، وقتی هر آنچه معنای زندگی را از او می رُباید را دوست می دارد؟ مشتاق اموری میشود که بر سرگردانی او میافزاید و خواهان چیزهایی است که نیست، آری! چیزهایی که نیستند و جاودانگی را از او میرُبایند و چون احساس جاودانگی را از دست داد، چه اندازه در بودن خود احساس پوچی میکند. اینجا است که همه راهها برای او بنبست است، زیرا اصیلترین راه که تماشای خود میباشد به عنوان بنده، حضرت ربّ العالمین را گم کرده است، راهی که هم اکنون او را تا بیکرانه ترین حضور حاضر می کند و معنا میبخشد و با حضور در آن ساحت به جای آن که از رفتن فرار کند به راحتی رنج رفتن را که همه زندگی است به جان میخرد. رنجی که در هر قدمی که برمیدارد زندگی را به او نشان میدهد. دوریِ این رفتن ها چه اندازه دردناک است هرچند با راحتی و رفاه همراه باشد. راحتیهای پوچ و بیثمر. این است راز نیستانگاری، راز بودنهای سرد و بیثمر به جهت فرار از رفتن که شأن حضور در حقیقت است. اینجا است که باید با حضور در تاریخ توحیدی که با انقلاب اسلامی شروع شد و احساس و شور معنوی که به سراغ انسان میآید، از نیستانگاریِ این دوران عبور کرد.
موفق باشید
جهان غرب به من آموخت آدمی میتونه هر طور که بخواد باشه، اما نه تا وقتی که مستکبرینی هستند چون دقیقا همینجاست که آزادی برابر با ظلم میشه و نه اونطور که از عالم غیب منقطع باشم چون ظالم یا مظلوم بی ارزش یا گمراه میشم، جامعه مذهبیونِ ادیان و خانواده ها هم نشون دادن نمیتونن آزادی آدما رو درک کنند و از دور خارج شدند جامعه جهانی هم نشون داد تو سری خور تصمیمات اجتماعیه حتی اگه اون تصمیمات انسانیتشونو درک نکنه. خودبنیادی منو بهم نمیدن تا آزاد باشم پس هرکی خودبنیادی منو ازم میگیره خدا لعنتش کنه چه خودم باشم چه شیوخ باشند و چه مستکبرین و چه دلسوزین. خدا لعنتشون کنه که منو عمیقا اذیت کردند واقعا بد ترین مردمند. به خدا زمانی که بتونم متکی به خود بشم و اون خود خودی توحیدی باشه انتقام خواهم گرفت چه اسرائیل باشه چه در لباس دوستان. چه طور آدمیم من این چه طرز زندگی کردنه خاک بر سرم اگه پی آزادیم نباشم که اگه آزاد نباشم هیچ سگی نیستم پس انتخاب کنم آیا دوست دارم زندگی داشته باشم بر اساس ارباب و برده تا همواره بنده دیگری باشم یا زندگی بر پایه انسانیت؟ تا کدام به ما احساس آزادی و زندگی و ارزشمند بودنو میده؟ بخدا لقمه نونی که میخوریم کاملا بستگی به این مسئله داره پس نفهمیه اگه بگن مشکلات مردمو نمبینند و همش ازینطور حرفا میزنند. خودمونو دوست داشته باشیم تا پی خودمون و ارزشامون راه بیفتیم. من بلد نیستم الان حرف بزنم چون اینقدر احساس زندانی بودن میکنم که حرف زدنمم فراموش کردم پس به امثال من نگاه کنید که ای آدم ها تصمیات شما چقدر روی دیگران تاثیر مستقیم داره. من قوی بودم قوی تر از خیلیا ولی امروز از پس و پیش مورد حمله قرار میگیرم و مرگی هم برام نیست جز زجر و این تقصیر آدماییه که آزادی انسانیت خودشونو از خودشون صلب می کنند. آدما یه نگاه بندازید ببینید با دنیا چیکار کردید اگر دنیا اینطوریه کاملا تقصیر تک تک خود شماست که پی آزادی خودتون نرفتید. من بیش از این هم توان رنج کشیدن دارم اما جسم خاکی من فرسوده خواهد و من از کنار شما روزی خواهم رفت، آرزو می کنم کسی باشد تا با هر سختی در هر کجا از آزادی خود حرفی بزند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که مولایمان إمام علي عليه السلام میفرمایند: «لا تَكُن عَبدَ غَيرِكَ وَقَد جَعَلَكَ اللّه ُ حُرّا» بنده ديگرى مباش كه خداوند، تو را آزاد آفريد. و در این رابطه به گفته جنابعالی باید این آزادی را در بستر توحید به فعلیت رساند و در فضای انتخابهای بزرگ قدم گذارد. و این غیر از شعار آزادی است که لیبرالها و نئولیبرالها به میان میآورند تا فضای قدسی جامعه را از بین ببرند. موفق باشید
سلام و ادب استاد بزرگوار: آیا در حوزه «عزت نفس» و نقش آن در تربیت نوشته ای دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مشخص نه! ولی در سلسله مباحثی که در شرح کتاب «جامع السعادات» شد عرایضی شده است. به نظر میآید کتاب «تعلیم و تربیت اسلامی» مرحوم شهید مطهری و یا کتاب «کرامت انسان در قرآن» از آیت الله جوادی آملی بتواند در این رابطه راهنمایی های لازم را انجام دهد. موفق باشید
سلام عليكم استاد عزیز: می خواستم بدونم برای شروع عرفان عملی مقالات استاد شجاعی رو بخونم یا منازل السائرین رو یا کتاب دیگه ای باید بخونم یعنی کدوم بهتره؟ و اینکه آیا قبلش به عرفان نظری یا چیز دیگری نیاز هست؟ سوم اینکه برای اینکه بتوانم در طی مراحل عرفان موفق شوم و مثل بسیاری از سالکین در جا نزنم چکار باید بکنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوبیِ مقالات آیت الله شجاعی آن است که جلد اول مقالات در واقع نوعی عرفان نظری است و کمک میکند برای حضور بیشتر در اعمال عرفانی. و چنانچه درسیر عرفانی ما نوعی از حضور تاریخی که با انقلاب اسلامی و با نظر به شهداهست پیش نیاید؛ معلوم است که آن نتیجه حقیقی و آن شور و شعف لازم را پیش نمی آورد. موفق باشید
سلام علیکم: مناظره ی مهدی طغیانی نماینده ی فولاد مبارکه در مجلس با سید یاسر جبرائیل را در برنامه ی جهان آرا بخش زیادیش را دیدم. اما متاسفم که ما در دل جامعه ی اصولگرا و مذهبی این گونه تفکر نئولیبرال رو داریم که رو در روی مردم می گوید سفره شما باید کوچک بشود ولی دلار شرکت های بزرگ باید به قیمتی که به قول حضرت آقا با دلار تلگرامی تایین بشود و سود بیشتر ببرند. به نظر شما راه مبارزه با این نگرش که متأسفانه بنده خود در دور قبل با توجه به حمایت آیت الله مهدوی از لیست ایشون به ایشان رای دادم چیست! از طرف دیگه ای هم که تعدادی از نمایندگان هم مشخص شده که خودرو بدون نوبت گرفته اند. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده به راحتی نمی توان نتیجه ای را که می فرمایید بگیرید. به هر حال مناظره بدی بود و انتظار ما از دو طرف آن بود که همدیگر را رعایت می کردند. این نکته که می فرمایید و آقای جبرائیلی نیز مطرح کردند، ایشان ادله کافی برای سخن خود نداشتند و آقای طغیانی هم اتفاقاً نکاتی را در جواب ایشان گفتند که قابل توجه باید باشد. موفق باشید
سلام خدمت استاد گرامی: وقت بخیر. ما تصمیم گرفتیم به صورت هفتگی دورهم جمع بشیم کنار مزار دو شهید گمنام عزیز نورالشهدا، به فکر خودم رسید با مطالعه ی جمعی این تجمع رو هدف دارتر کنیم. میخواستم لطف کنید راهنماییم کنید چه کتابی مناسب هست برای چنین فضایی؟ ضمنا این رو هم اضاف کنم که جمع به صورتی هست که نه میشه خیلی حالت کلاسی و تدریس یک طرفه ایجاد کرد نه مباحثه به معنای رسمی. تشکر از زحماتتون
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است و خود شهداء إن شاءالله کمک می کنند. به نظر می آید تذکرات کتاب «فرزندم، این چنین باید بود» خوب باشد. موفق باشید
سلام استاد: چند وقتیه نگرانم و پر از اضطراب. به همه چیز شک دارم و درست غلط را نمیتونم تشخیص بدم. حقانیت دین و قرآن و.. همه چیز برام پوچ شده و همه ش از خودم میپرسم که کدام طرف راست میگن؟ نکند همه این ها داستان باشه؟ شاید خنده دار باشه که در ۱۷ سالگی هنوز نتونستم طوری دین و خدا و.. رو بفهمم که دچار شک و شبهه نشم اما وقتی که میخوام برای خودم دلیل و برهان بیارم و به اون همه چیزهایی که به دنبالش رفتم و یاد گرفتم فکر کنم باز هم این افکار مزاحمم میشن و من باز به عقب برمیگردم در نماز و انجام واجباتم بسیار سست شدم و انگیزه ای برای رسیدن به اهداف زندگی و افق های بالا و ترک گناه ندارم و حتی حرف هایی میزنم که فرقی با کفر نمیکنن خودم متوجه این افکار و حرف هام هستم اما راهکاری برای درست شدنش ندارم. خسته شدم از این همه دو دلی و دوراهی و پوچی و ترس دارم که نکنه به کلی از راه واقعی و درست منحرف شم لطف کنید کمک کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموما هرچه در عمق مباحث معارف اسلامی و قرآن و معرفت نفس بیشتر ورود کنیم بهتر میتوانیم نسبت به تصمیمات خود جمع بندی داشته باشیم. پیشنهاد میشود پس از مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» مباحث کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن را دنبال بفرمایید و پس از آن با شرح سوره زمر که همگی روی سایت هست، کار را ادامه دهید. موفق باشید
سلام و عرض ارادت: مشغول مطالعه کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» هستم. بحثی که پیرامون خیال فرمودید برایم جالب و کاربردی آمد. اما هنگامی که میخواهم به این مباحث فکر کنم و از زندگی شخصی خودم مصداق بیاورم متوجه شدم که هنوز قوه خیال و آثار آن را نمیشناسم و این قوه را نمیتوانم از سایر قوا تشخیص دهم. فرضا حالتی در من موجود است ولی نمیدانم این حاصل خیال است یا کار قلب؟ این که این قوه چیست؟ آثارش چگونه است؟ و سوالاتی از این دست برایم پیش آمده. به طور کلی برای شناخت ریشه ای خیال و عقل و قلب و ... و تمایز آن ها و توانایی در تشخیص آثار عملی هرکدام نیازمند کتاب یا صوت یا ... برای مطالعه هستم. لطفا بنده را راهنمایی بفرمائید. با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نوشتهای که به طور خاص وارد چنین موضوعی شده باشد، به یاد ندارم. البته در بین کتابهای عرفانی بحث در این موارد شده است. بخصوص کتاب «مصباح الهدایه» حضرت امام که در آن بحث مراتب عالم وجود را به میان میآورند تا جایگاه خیال متصل و منفصل را روشن کنند. عرایضی در شرح آن کتاب شده است که روی سایت میباشد. موفق باشید
سلام خدمت استاد عزیزم: این متنی که در ادامه براتون میفرستم بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار سفرای ایران در کشورهای خارجی در تاریخ ۱۳۹۰/۱۰/۷ میباشد. لطفاً اگه میشه این بیانات را تبیین کنید تا قابل فهم تر بشه برام: «اینکه ما تصور کنیم اگر ارزشهای معنوی را ملاک قرار دادیم، کار دیپلماسی به بنبست خواهد خورد، غلط است؛ به بنبست نمیخورد. میتوان با حفظ همین ارزشها، با پایفشاری بر همین ارزشها، در عرصهی دیپلماسی وارد شد، فعال شد، تلاش کرد، منطق را حاکم کرد و طرفها را رفته رفته و بتدریج به مواضع خود نزدیک کرد. اینکه گفتیم «عزت، حکمت، مصلحت»، حکمت این است. حکمت این است که شما بتوانید مواضع طرف مقابل را حکیمانه به مواضع خودتان نزدیک کنید؛ اینها در تضاد با هم نیستند. حکمت و عزت و مصلحت مکمل همند؛ باید در جهت مصالح ملی باشند؛ و در درجهی اول باید با حفظ عزت ملی و عزت هویتی همراه باشند. یعنی تسلیم، انسلام، انظلام، نه در مرحلهی باورهای قلبی و نه در مرحلهی عمل و قرارداد، نباید وجود داشته باشد؛ این با حکمت امکانپذیر است. دعوا کردن و اوقاتتلخی کردن و حرف تند زدن، یک وقتی ممکن است به درد بخورد؛ اما این روش عمومی نیست. روش عمومی، حکمت است. حکمت یعنی با منطق، متین در عرصهی دیپلماسی وارد شدن. اگر چنانچه اینجوری پیش برویم، به توفیق الهی پیشرفتهای ما هرگز متوقف نخواهد شد.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مطلب به نظر میآید در شرایط خود روشن باشد که در نظام سیاسیِ جهانی نباید با سیاسیکاریهای معمول وارد شد زیرا در آن صورت تاریخی که باید با انقلاب اسلامی ساخته شود، به حجاب میرود و رهبر معظم انقلاب «حفظهاللهتعالی» در همین رابطه ۳ نکته «عزّت» و «حکمت» و «مصلحت» را به میان آوردند تا نه از عزت الهی خود کوتاه بیاییم و نه حکمت را رها کنیم و منفعل حادثههایی باشیم که دشمنان پیش میآورند و آنگاه که مصلحت جامعه اقتضاء میکند که کاری بشود، بدون دلیل پافشاری کنیم بر امری که مصلحت نیست. مثل آنکه در جریانهای اخیر با اینکه عدهای از جوانان فریبخورده کارهایی کردند که در هر کشوری اگر چنین اعمالی را انجام میدادند آنها را برای همیشه از حیات اجتماعی محروم میکردند؛ رهبر معظم انقلاب به جای انتقام مصلحت آن جوانان و نظام را در آن دیدند که آنچنان عفوی را إعمال فرمایند. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوار: در گروهی مجازی از سوی منتقدان دین، این پرسش مطرح شد. خواستم از نقطه نظرات حضرتعالی مستفیض شویم. پرسش: «یک خروجی مثبت پس از چندین هزار سال وجود ادیان ذکر کنید»
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور انسانهایی بزرگ که معنای زندگی را به بشر نشان دادند خروجی اسلام و در راستای خروجی بیدینی، همین سردمداران سرمایهپرست جهان استکباری کافی است. اگر از اسلام یک مرد مانند حضرت علی «علیهالسلام» به عالم عرضه شد، برای حقّانیت آن دین کافی نبود؟ و حضور افردی مانند حضرت امام و رهبر معظم انقلاب و حاج قاسم سلیمانی حکایت از آن ندارد که اسلام و انقلاب چه ظرفیتهای بزرگی در نزد خود دارد؟ موفق باشید
با سلام: بنده و همسرم خیلی خواب می بینیم دقیقا مثل یک فیلم این اتفاقا تقریبا همیشگی است. البته خانم بیشتر گاهی از خواب که بیدار میشن تا مدتی تحت تاثیر خوابی که دیدن هستن. ممکن است راهنمایی بکنید که چه باید کرد؟ تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان بر امور عقلی و معرفتی متمرکز شود، قوه واهمه تحت سیطره عقل قرار میگیرد. و در همین رابطه روایات میفرمایند هر اندازه عقل و معرفت انسان قوی شود، خواب دیدن او کم میشود. مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، پیشنهاد میشود. موفق باشید
میگن اسم شخص با اسم مادر تنظیم بشه از طریق حروف ابجد و اگر تنظیم نباشه و در یه مدار قرار نگیرد حادثه آفرین است و برای خود و اطرافیان ضرر ده هست. آیا چنین مطلبی در دین اسلام آمده یا مورد تایید دین اسلام هست یا نه؟ یه لطفی کن جواب جامع باشد، خدا خیرتون بده. با تشکر از لطف شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در رابطه با بیمبنابودنِ این سخنان شده است. خوب است به آن کتاب که روی سایت هست، رجوع شود. موفق باشید
سلام استاد: سال هاست که با آثار شما آشنا هستم و شبها به متن سخنرانی های شما می خوابم لکن در این مدت با توجه به جنگ رسانه ای که دشمنان انقلاب برای انقلاب آغاز نمودند مطلبی از شما در خصوص چگونگی کار رسانه ای ندیدم. خواستم در این خصوص راهنمایی فرمایید. و یا حداقل سرنخی به دستم بدهید. در پناه حق سالم باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر مصاحبهای که در همین موارد با روزنامه «فرهیختگان» شد، عرایض جلسات اخیر دوشنبه شبها در همین رابطهها ورود دارد که همه آنها را میتوانید در کانال «مطالب ویژه» دنبال بفرمایید. موفق باشید
سلام و عرض ادب: سوال در مورد اسم اعظم خداوند داشتم. ۱. چرا این اسم مخفی هست و فقط برای بعضی از انسانها پدیدار شده؟ ۲. برای رسیدن به اسم اعظم که بدانیم کدام اسم خداوند است باید چیکار کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در تفسیر سوره «حمد» میفرمودند: «اللّه»، همان اسم اعظم است، ولی مهم است چه کسی با چه معرفتی و چه رویکردی آن را بگوید. موفق باشید
سلام استاد: ممنون مي شم جمله ي زير را با سه خوانش اسلام سكولار و نظر یا نظریه امام موسي صدر به طور خيلي اجمال توضيح دهيد. با تشكر و آروزي سلامتي «دين براي انسان است، انسان براي دين نيست یا دین در خدمت انسان است نه برعکس.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! دین الهی آمده است تا انسانها را در ابعاد فطریشان از حالت بالقوه به حالت بالفعل درآورد و به همین جهت دین خدا را با وصف «ذکر» خواندهاند یعنی تذکر به ابعادی که نزد انسان هست و از آن غفلت میکند. این آن چیزی بود که بنده در جریان آن هستم ولی نظر خاص جناب امام موسی صدر را نمیدانم. ظاهراً بحثی نیست که بتوان به عنوان نظر خاص برای فرد خاصی به میان آورد. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: از دلتنگی سرشارم و مشتاق دیدار شما. ای کاش این محدودیت های دنیا نبود و هر روز به دیدارتان جانم تازه میشد همانگونه که انس با آثارتان حیات بخش جان بی رمق من است در عمق سیاهی ها و خستگی های دوران، به خصوص در این شهر پر تلاطم (تهران) استاد عزیزم به لطف پروردگار به جایی رسیده ام که جانم سراپا تشنه یافتن نسبت خود با عالم است. سابقا نسبت میان خود و مبدا و معاد و امامم را به لطف خدا و از طریق هدایت های شما یافته ام به رحمت الهی و ائمه (ع) علاوه بر مسیر حیات فردی و خانوادگی، مسیر حیات اجتماعی خود را با نگاه به عالم انقلاب اسلامی یافته ام و سعی کرده ام زیستنم تا حد امکان سراسر پرداختن به جامعه سازی و جامعه پردازی برای نیل به جامعه مطلوب باشد و در ساختارهای دیوانی و تنگ مدرن محبوس نشوم. استاد عزیزم الان در مرحله ای هستم که به وضوح میبینم ما نمیتوانیم با دستگاه ادراکی مدرن نیازهای خود را در تعامل با عالم به درستی برآورده کنیم و بالتبع یا باید در آن دستگاه هضم شویم یا نسخه مناسب خود را بیابیم لازمه این امر آن است که درست عالم را بشناسیم. از عوالم مختلف گرفته تا مراتب مختلف وجود (موجودات مختلف) تا در تعامل و انس با آنها و از مسیر رفع نیازها به سلوک فردی و اجتماعی خود ادامه دهیم مادامی که این شناخت محقق نشود ما در حیرت و سرگردانی خود گرفتاریم و نمیتوانیم نیازها را تامین کنیم، جبرا دستمان مقابل عالم مدرن دراز میشود و این چقدر برایم تلخ است! بنده به توفیق الهی بسیار تلاش کردم و خدا هم عنایت فرموده و این مسیر را تا حدی پیش رفته ام اما کافی نیست. به محتوای بزرگان هم نیاز دارم تا در این مسیر یاریم دهد لکن محتوا در این زمینه بسیار محدود و حداقلی است. به نظر میرسد چون ما برای اولین بار در این موضع تاریخی قرار گرفته ایم بالتبع اولین افرادی هستیم که با این مسائل مواجه میشوند من با بند بند وجودم درک میکنم که عالم جلوه درون من است. عوالم مختلف را در درون خودم درک میکنم. از عالم ماده تا عالم صور تا عالمی که ففط معانی است و تا عالمی که فقط بودن است میبینم که موجودات هریک متناظر بخشی از وجود من اند و نیاز همان بخش را تامین میکنند میبینم که با عالم باید بر مبنای تعالی انس بگیرم تا هم خودم و هم عالم متعالی شود. اسمش را هم گذاشته ام تعامل بر مبنای تعالی میبینم که نسبت بین موجودات مختلف نسبت بین همان نیازها و بخش های مختلف وجود من است و در نهایت میبینم تا زمانی که انسان سامان نیابد بقیه موجودات هم سر و سامان نخواهند یافت لکن هنوز نمیتوانم این روابط را دقیق تر کنم تا بر اساس آن، هندسه و الگوی دقیق روابط بین انسانها و عالم را کشف کنم و در جامعه پردازی عملی و رفع نیازها از آنها بهره گیرم جبرا وقتی نتوانم به قدر کافی دقیق کنم، جای خالی را راهکارهای مدرن پر خواهند کرد. استاد عزیزم میخواستم اگر برای شما مقدور است همچون همیشه این کمترین فرزند خود را هدایت کنید. برای دیدارتان بسیار مشتاقم و لحظه شمار. از دور با تمام قلبم بر دستان پر مهرتان بوسه میزنم. ارادت مند شما براتی
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقتاً همانطور که یافتهاید، راهی در پیش است و باید به این جملۀ حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در جوابِ سؤال آقای «حسنين هيکل» که از ايشان ميپرسد چه انديشهها و انديشمنداني بر شما تأثيرگذار بودهاند؟ ميفرمايند: «... در فلسفه: ملا صدرا، از كتب اخبار: كافى، از فقه: جواهر.» و این یعنی از طریق امام، تاریخی آغاز شده است که روایتهایی مانند آنچه در «کافی» هست از یک طرف و تفقّه در متون دینی که همان فقه جواهری است، از طرف دیگر در کنار «حکمت صدرایی» قرار گرفته تا بشر امروز و فردای این تاریخ بتواند در نسبت خود به عالیترین شکل حاضر شود. و اینجا است که میتوانیم به آیندهای بیندیشیم که امثال جنابعالی خود را در نسبت با آن یافتهاید؛ آیندهای که جوابگوی حیات گرمی خواهد بود که سخت همگان به دنبال آن هستند اگر به همان سهگانهای که حضرت امام مدّ نظر دارند توجه نمایند. بر عکسِ آنهایی که در یکی از این سهگانهها متوقف میشوند و عملاً مانند انسان مدرن، گرفتار نوعی تکساحتی خواهند شد. موفق باشید
سلام: رهبر انقلاب چگونه آقای پزشکیان را نگاه میکنند که ایشان را فردی فرزانه، مردمی، صادق و دانشمند معرفی کردند؟ مخصوصا فرزانه و دانشمند؟ اگر شخصی واقعا این خصوصیات را داشته باشد که کاملا مناسب برای ریاست جمهوری است!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شماره 38107 عرض شد رهبر معظم انقلاب با نگاه حکیمانه خود، نکاتی را مدّ نظر دارند که با توجه به آن نکات، این صفات را فرمودهاند. امید است که آقای پزشکیان با حرکات و اعمال خود نشان دهند که شایسته چنین صفاتی هستند. موفق باشید
عرض سلام و ادب: استاد بزرگوار ما اولا بنده در ایام انتخابات برای داشتن استادی مثل حضرتعالی خدا را شکر کردم که نگاه تمدنی شما ما را از اشتباه در تشخیص نگاه داشته و چه انتخاب خوبی نصیب ما شد که حضرتعالی را شناختیم و توفیق شاگردی هرچند ناقص و کمکار شما را داشته باشیم. در مورد انتخابات اخیر نگاهم را کوتاه عرض می کنم جهت اصلاح و راهنمایی شما: به نظر حقیر انتخابات اخیر تجربه شگرفی برای انقلاب رقم زد، هم دور اول شگفتی ساز بود با وجود حضور دو نامزد در جبهه انقلاب، چطور بدنه مردمی از چهره های گرانقدر انقلابی عبور کردند و بر اساس تشخیص خودشان عمل کردند، فارق از نوع انتخاب ایشان این حرکت به سوی انتخاب بر اساس فکر و بررسی و تحلیل و نه صرفا تبعیت محض، بسیار برای بنده مورد مباهات بود. همچنین دور دوم انتخابات هم در نوع خودش بی نظیر بود به نظر می رسد ما در دوره های قبل حداقل برای ما که از اواخر دهه هفتاد به بعد وارد فضای رای گیری شده ایم، هیچ دوره ای تا این حد گفتمان و بررسی و تحلیل پای رای جبهه انقلاب نبوده است که افراد برای یک رای بیشتر تا اقوام دور، تا همسایه ها و بعضاً حاشیه شهر و روستا وقت بگذارند و چهره به چهره صحبت کنند. گویی ما در دور دوم انتخابات شاهد یک رشد و بلوغ روحی و فکری مضاعفی بودیم و اکنون می توانیم بگوییم حدود ۱۳ میلیون رای داریم که فارغ از تبلیغات وهمی و خیالی، فارغ از وعده پست و مقام و.. به برنامه به افق کاری رای می دهند، و در انتخاب درگیر موضوعات ساده و دم دستی مثل قومیت و فیلترینگ و.. نمی شوند. این یک دستاورد بی نظیر هست برای دو سه دهه گذشته. نمی گویم از اول انقلاب چون اوضاع روحی و رشد عقلی مردم را در ابتدای پیروزی ندیدیم ولی اگر آن زمان اینقدر تحلیل بوده، ما داریم به آن دوره بر می گردیم، الحمدلله و نکته پایانی این که امروز وظیفه ما گسترش این جبهه است با گفتگو و نزدیک شدن به بدنه ملت. باید طیف انقلابی از گفتمان درون جبهه به سوی آحاد مردم حرکت کند. با مردمی که رای نداده اند و مردمی که رای به دکتر پزشکیان را برتر دانستند، باید حرف بزنیم و بیشتر بشنویم. ما باید فاصله ها را میان خودمان کم کنیم. به نظر حقیر انتخاب دکتر جلیلی در شرایطی که جمع زیادی هنوز رای نداده اند و ۱۷ میلیون اندیشه و روش ایشان را نجات بخش کشور و منطقه نمی دانند، کارگشا نمی شد. همانطور که شهید رئیسی عزیز هرچه کار می کرد نگاه مردم تغییر نمی کرد. به نظر می رسد باید برای تغییر نگاه مردم وقت بگذاریم وگرنه امام معصوم علیه السلام هم در این جامعه فعلی ظهور نخواهد کرد، تا زمانی که دلهای بیشتری آماده حق شود. ما اوضاع را بهتر از همه ی گذشته ها می بینیم و این را مرهون خون شهید سردار و شهید جمهور می دانیم و آینده را روشن و البته کارهای بر زمین مانده را بسیار برای تحول فکری و فرهنگی جامعه و فرصت پیش رو را برای تربیت خود و اهل و اطرافیان و.. فرصتی می دانیم که پروردگار مهربان به اهل دغدغه و عزم هدیه کرده در کنار پایش حق و مطالبه آن از دولت فعلی. لطف می کنید این نظرات را اصلاح بفرمایید. ارادتمند شیخ نظامی
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرایضی در جواب سؤال 37914 شد، حقیقتاً انقلاب اسلامی هر اندازه جلو و جلوتر آمده است به بلوغی بعد از بلوغ دیروزین خود دست یافته است به همان معنایی که امروز حدود ۱۴ میلیون توانستهاند آقای جلیلی را درک کنند آنهم در فضای جلیلیهراسی از یک طرف و تحریک قومیت و شعارهای سلبی از طرف دیگر. اینجا است که متوجه میشویم چه اندازه انقلاب اسلامی در تاریخی که تاریخ جریان اصلاحطلبی است حاضر و حاضرتر شده است تا متوجه باشیم اگر مدرنیته وضعی است تاریخی و جهانی، و از این جهت امکان عبور از آن نیست؛ میتوانیم آن وضع تاریخی را از آنِ خود کنیم ولی در بستر وضعیت تاریخی خود، بدون آنکه لازم باشد وابسته به جهان مدرن باشیم و استقلال خود را از دست بدهیم. و این با نظر به آرمانگراییِ انقلاب اسلامی و با نظر به افقی که کربلا مقابل ما گشوده، ممکن است، از آن جهت، آن «حضور» در واقع حضور در تاریخی است که موجب تجدید عهد ما با سنت تاریخیمان میشود که در کربلا پیش آمد ولی با خلق زبانی جدید و در بستر گفتمانی مناسب این زمانه. آری! با خلق زبانی جدید و در بستر گفتمانی مناسب تا معلوم شود حقیقتاً وعدهای که رهبر معظم انقلاب سالهای قبل در رابطه با دولت اسلامی به میان آوردند از طریق شهید رئیسی گشوده شد و عاملی گشت تا ما فریب جریانهای نئولیبرالیسم که نظری به عدالت و مردم ندارند را، نخوریم و بدانیم باز رئیسی در هر شخصیتی است که اشاره با او دارد مانند دکتر جلیلی و امثال ایشان. موفق باشید
سلام استاد: مرحوم آیتالله شجاعی در مقالات فقط میخواستند برخی منازل عرفانی رو توضیح بدن؟ قدم یقظه و توبه و طلب و مجاهده و مراقبه؟ خب چرا فقط اینها؟ در کتاب کیمیای وصال کل منازل سلوک رو از اول تا آخر فرمودهاند یا اونم گزینشی بوده؟ اگر گزینشی بوده چرا این ترتیب بندی رو اتخاذ فرمودند؟ متشکرم از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت الله محمد شجاعی «رحمتاللهعلیه» در کتاب شریف «مقالات» راهی را گشوده اند که اگر انسان با حوصله و با شروع از اولین جلد آن راه را طی کند، به خوبی احساس حضور در ملکوت برایش حاصل میشود و مهم این است که انسان بتواند در حضوری قرار بگیرد که چندین و چند منزل را با یک قدم طی کند. موفق باشید
سلام، وقت شما بخیر: استاد حضور و چگونگی آن در نزد خود را یکم ملموس تر و به معنای واقعی اگر لطف بفرمایید ممنون میشم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: از معرفت نفس شروع کنید و سپس به متنی که تحت عنوان « ارتباط رسانهای با انسانهای آخرالزمانی» در کانال مطالب ویژه قرار خواهد گرفت، رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: بنده نسبت به آینده ی تاریخی خودم دچار خوف و هراس هستم. نه از جهات مادی، بلکه از این جهت که نمی دانم در تاریخی که در پیش است چه بر سر ایمانم خواهد آمد. حال پرسش بنده این است که با توجه به ضعف ها و تجاربی که در گذشته داشته ام، اگر از خدا تقاضای مرگ کنم تا در اوج ظلماتی که در پیش است از این بدتر گرفتار نشوم، کار درستی است؟ آیا خدایی که ارحم الراحمین است پاسخ چنین تقاضایی را می دهد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در مسیر توحید راهِ کمال انسان و رسیدن به حقیقت گشوده است تا انسان به ابعاد متعالیِ خود دست یابد؛ یأسِ از آینده چرا؟! به ما فرمودهاند: «إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ» و اینجا است که همواره باید با نظر به الطاف الهی و نسیمهای ربّانی که همان «رَوْحِ اللَّه» است باشیم. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و درود خدمت استاد بزرگوار: خدا شما و خانواده محترمتون رو حفظ کنه به وقتتون برکت بده. ۱. چرا شما اهدای عضو رو قبول ندارین، دلیلش چیه؟ در مورد اهدای خون نظرتون چیه؟ ۲. چکار کنیم که حضور تاریخی داشته باشیم؟ ان شاءالله.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث در قبول و یا ردّ بنده نسبت به اهدای عضو در میان نیست. عرض بنده آن است که از نظر مباحث معرفت نفسی، هنوز نفس، حتی در حالت اغماء به بدن خود توجه دارد حال اگر کسی با توجه به این امر، راضی باشد که در آن موقعیت خاص، عضوی را از بدنش جدا کنند مربوط به خودِ او است. ۲. فکر کنم مباحثی که اخیراً تحت عنوان «کربلا و رازی که شهدا متوجه آن بودند» شد (میتوانید آن را در کانال مطالب ویژه و یا روی سایت «لبّ المیزان» دنبال کنید) کمک بکند. موفق باشید
با سلام و درود فراوان خدمت شما که مدام از افق و آینده ای صحبت میکنید که متاسفانه روز بروز وضع دین و ایمان مردم بدتر می شود. چند وقت پیش هم محمدی گلپایگانی رییس دفتر رهبری گفت: من به دیدار یکی از مراجع در قم رفته بودم. ایشان گفتند گرانی وجود دارد که حقیقت هم همین است و... من گفتم عجله نکنیم کارهای اساسی در حال انجام است. باز جای شکرش باقیست که بالاخره یکی از مراجع عظام در قم وجود گرانیها در کشور را تایید و به شیخ محمد گلپایگانی گفتهاند که «گرانی وجود دارد» و شیخ هم ضمن تایید آن پاسخ دادهاند که «عجله نکنیم، کارهای اساسی در حال انجام است»! با این حال مدیونید اگر فکر کنید که اینهمه تساهل و تسامح نسبت به وضع نامطلوب موجود و گرانیهای لجامگسیخته، فقط برای دولت کریمه شیخ ابراهیم رییسی است! بنابراین با توجه به اینکه ما پیرو مکتب انتظاریم و در فرهنگمان مقولهای بنام «عجله» یک ضد ارزش تلقی میشود و ۴۵ سال انتظار برای بهبود زندگی دلیل این مدعاست، عمر دولت رییسی که سهل است، چند دولت پس از او هم که شورای محترم نگهبان و بالادستیها برایمان مهندسی کنند، صبر پیشه خواهیم کرد فقط دریغ که همه مردم عمر نوح را ندارند تا از نتایج و ثمرات «کارهای اساسی» آقایان در آینده بهرهمند شوند! با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در تبرئه خودمان و کوتاهیها و خلافکاریهایی که به نام اسلام و انقلاب شده، نیست؛ بحث در آن است که بیندیشیم آیا جز این است که از طریق بازخوانی اهداف انقلاب و مسیری که حضرت امام و رهبر معظم انقلاب مطرح کرده و میکنند؛ کار را باید جلو برد؟ همه وظیفه ما آن است که متوجه شویم خبری در راه است.
ما از طریق نظر به سیره شهدا کربلای خود را در این تاریخ تجربه کنیم و متوجه اموری باشیم که در دل این کربلا پیش میآید، به این معنا که خبری در راه است و با حضور در این تاریخ میتوانید فرزندان امیدی باشید که در آن «حضور بیکرانه اکنون جاودانه» خود را مییابید و این یعنی انسان همواره در میان راه خویش است، راهی با بامدادی نو. با توجه به تجربهای که با شهادت حاج قاسم پیش آمد و شباهتی که با شهادت اباعبدالله «علیهالسلام» داشت و با نظر به حضوری که بعد از شهادت اباعبدالله«علیهالسلام» در تاریخ پیش آمد، میتوان گفت: «خبری در راه است». جناب حافظ هم در همین رابطه میفرمایند:
كس ندانست كه منزلگه معشوق كجاست این قدر هست كه بانگ جرسی میآید
ما هنوز در اجمال تاریخی خود هستیم که به مرور با تفصیل آن روبهرو خواهیم شد، ولی خوب است به این حضور فکر کنیم. حضوری که به گفته جناب حافظ: «پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت»، هرچند ممکن است در حال حاضر احساس کنید آن حالت ،کمی خود را عقب کشیده و نور جلال او بر انوار جمالیهاش غلبه کرده ولی وقتی در تاریخی حاضریم که با نور شهدا شکل گرفته و خداوند وعده داده: «وَأَنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ» خواهیم گفت:
حاشا که من از جور و جفای تو بنالم بیدادِ لطیفان همه لطف است و کرامت
ولی آنچه همواره باید مدّ نظر باشد دنبالکردن و کوتاهنکردن حضور شهدا در تاریخی است که مدّ نظر آنها است و همه سخن ما در این گفتار آن است که:
کوته نکند بحث سر زلف تو حافظ پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت
موفق باشید
سلام علیکم: قسمت شد به عنوان پزشک عازم حج واجب شدم، و دعاگوی حضرتعالی هستم. اما به دلیل حجم کاری زیاد، خیلی نمیتوانم زیارت بروم، و از این بابت کمی دلخورم. دو شب پیش دوبار پشت هم خواب دیدم به دلیل مشکلی نامعلوم قبل از ایام تشریق، از سفر برگشتم، و خیلی ناراحت بودم و گریه میکردم که میخوام برگردم مکه ولی اجازه نمیدادن. خواستم در صورت امکان بنده رو راهنمایی بفرمایید و توصیه ای بگید که از سفر بهره کامل رو ببرم و اگر کتابی توصیه میکنید مطالعه کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با آرزوی توفیق در راهی که قدم گذاشتهاید اگر فرصت کردید جزوه «حقیقت حج» که روی سایت هست را مطالعه فرمایید. و هر وقت فرصت کردید از طوافهای مستحبی غفلت نکنید. موفق باشید
با سلام محضر استاد عزیز و محبوب: استاد سایت شما به نظر می رسد توسط گروهی افرطی اداره می شود لوگوهای سایت با تیتر تهمت نامه کیهان فرقی ندارد چرا دست از استخوانهای منتظری مظلوم برنمیدارید؟ طرح نامه آقای خمینی به آن فقیه چه ضرورتی دارد در یک سایت با مشرب عرفانی مطرح شود هردوی این بزرگواران اشتباه داشتند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمونههایی از آنچه میفرمایید را بیاورید خوب است. موفق باشید
